خدای سبحان مهندس این عالم است
در آفرینش این عالم در برخی از نصوص کلمه «مهندس »به کار رفته است
این مهندس عربی نیست و بلکه معرب است، مصدرش هندسه و معرب اندزه که عربی مخفف اندازه است،
در روایات دارد که خدای سبحان مهندس این عالم است
این که، عالم را باید با چه مصالحی ساخت، اگر معمار امین و صادقی به ما گزارش دهد که این عالم را با فلان مصالح ساختیم، میپذیریم،
ذات اقدس اله میگوید که ما عالم را با حقیقت ساختیم، سنگ و گل و ارض و سماء با حق ساخته شد، وقتی کل نظام با حق ساخته شد، هدفمند میشود، اگر معادی نباشد عالم پوچ و باطل میشود؛ بعد از اینکه فرمود عالم حق است گفت حساب و کتابی هست؛ بلکه در هر مقطع و صحنه تاریخی حق پیروز است.
سرتاسر جهان خلقت کوثر است
لطیفترین تعبیر در این زمینه این است که درست است که «القرآن یفسر بعضها بعضا» منتها مفسران شیعه و سنی کمتر توانستند به این حرف عمل کنند، این یک فرعی است که اقوال خدا مفسر یکدیگر است، اصل این است که افعال خدا مفسر یکدیگر هستند، یعنی هر حادثهای که پیش آمد حادثههای بعد آن را تفسیر میکند؛ این طور نیست که یک حادثه گم، گمنام، ابتر و بیشناسنامه باشد؛ سرتاسر جهان خلقت کوثر است و هیچ چیزی ابتر نیست، فعل الله یفسر بعضها بعضا، وقایع جهان هستی یفسر بعضها بعضا، این طور نیست که حادثهای مبهم بیاید و بگذرد و روشن نشود که چی بود و چی گذشت؛ فعل خدا و حوادث الهی یفسر بعضها بعضا آن گاه قول خدا که از فعل خدا حکایت میکند آن هم ««یفسر بعضها بعضا

فرمود عالم با حق بافته و ساخته شد، گاه به صورت قضیه سالبه گفت باطل در اینجا به کار نرفت: « وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا» که در سوره صاد فرمود از این نمونه است؛ ما در لابهلای آجر این عالم باطل قرار ندادیم، کسی کار زشتی بکند و بگوید گذشت، «وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»همه مواظب هستند که حمله شروع شود؛ و ما متاع تقلبی به کار نبردیم در ساخت این عالم، گاهی به صورت قضیه موجبه ذکر میکند که عالم به حق ساخته شد: « خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ » یعنی ظاهر و باطن عالم حق است و لیل و نهار حق است، مصالح حق در آن به کار رفته است، اگر همه عالم حق است اگر کسی بخواهد کار باطل کند همه عالم مترصد او میشوند؛ هیچ ظالم راه به منزل نبرد، و گاه نیز به صورت حصر آن را بیان میکند.
خانه را با سیمان آفریدند، اما سیمان و ماده را با چه آفریدند پس باطل در عالم راهی ندارد، «إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِّلْمُؤْمِنِینَ»، علم زمینه عقل است، در حوزه و دانشگاه ممکن است اول انسان عالم شود بعد عاقل شود اما اینکه به قرآن نزدیک شوند و دست بزنند نیست: « لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» ، تفسیر و تعقل برای علمای عادی ساخته است، کسی برود قرآن را بغل بگیرد و در آغوش بگیرد و معانقه کند این مال اهلبیت(ع) است؛ در این آیه سخن از لایعقلون و لایعلمون این برخورد است، برخورد با قرآن طهارت میطلبد، اگر کسی بخواهد حکم فقهی دربیاورد: داشتن وضو د اما اگر کسی بخواهد با کتاب مکنون تماس بگیرد باید جانش پاک شود که برابر آیه تطهیر اهلبیت(ع) هستند، آنان قرآن را در آغوش دارند؛ که مساس، معانقه و تماس دارد، خداوند نفرمود «لایدرکه، لایعلمه، لایعقله» که مساس و معانقه چیز دیگری است.
آیتالله العظمی عبدالله جوادی آملی(قبل از ظهر دوشنبه، ۲۷ آذر ۱۳۹۱) مسجد اعظم - تفسیر سوره عنکبوت