پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

چراامام خمینی به عراق"نجف"تبعیدشد؟

«​ساواک» فکرمی کردکه امام خمینی درمیان علمای ومراجع تقلید نجف«گُم می شود»

«خان النص» که هم اکنون «شهرحیدریه»است درفاصله ۴۰کیلومتری بین کربلا ونجف،محل استقبال طلاب نجف ازامام خمینی.

تصورساواک:خورشیدتابان(مراجع)نجف،چراغ امام خمینی راناپدیدمی کند!واما«امام» فروزان شد.

امام خمینی وقتی به عراق آمد«هیچ پولی» نداشت،حتی کرایه تاکسی.

۱۴سال ۳ماه دوری ازوطن/۲+ماه زندان۸ماه حصر

یازده ماه ترکیه+۱۳سال عراق+۴ماه فرانسه

 ۱۳آبان۱۳۴۳–تیعیدامام خمینی  به ترکیه

۱۳سال اقامت درنجف

۱۳مهر۱۳۴۴تبعیدازترکیه به عراق"نجف"

۱۲مهر۱۳۵۷تبعید-اخراج-ازنجف به کویت

کویت اجازه حضوربه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه «فرانسه»منتقل شد.

۱۴مهر۱۳۵۷وارد"پاریس"شد.

دو۲روزبعد(۱۶مهر)به حومه پاریس(نوفل لوشاتو)منتقل شد.

۱۲بهمن۱۳۵۷واردکشورایران شد.

۱۰روز(دهه فجر)هنوزتفاله های شاه (بختیار)حکومت متزلزلی داشتند.

۲۲بهمن حکومت شاه به زانودرآمد وحکومت بدست عاشقان خمینی درآمد.پیروزی انقلاب

ساعت۲۲:۲۳ شنبه ۱۳خرداد۱۳۶۸(٢٨ شوال ١۴٠٩)روح خدا به خدا پیوست.

چرا«ساواک»امام رابه عراق(نجف)تبعیدکردند؟

تا این که امام به ترکیه و عراق تبعید شد. جریان آمدن عراق هم خیلی جالب است.

«حاج آقا مصطفی» گفت: «یک دفعه ما را سوار هواپیما کردند. نگفتند کجا می رویم. آمدیم در فرودگاه بغداد. گفتند: این جا بغداد است. خداحافظ شما.

نه یک قران در جیب من بود نه یک قران در جیب امام.

«حاج آقا مصطفی»می گوید:تاکسی گرفتیم گفتیم ما را ببرید دم صحن حضرت امام موسی ابن جعفرعلیه السلام . ما را آورد آن جا. پول نداشتیم. ساعتم را دادم به راننده

گفتم: این پیشت باشد، الان برایت پول می آورم. امام رفت حرم. من در صحن گشتم آقایی را دیدم گفتم: یک دینار به من بده. بعد حرف می زنیم. فعلا یک دینار بده. گرفتم یک دینار را و به تاکسی دادم. ساعتم را گرفتم. کنار صحن کاظمین یک مسافرخانه ای بود.

امام به آن جا رفت. بعد تلفن کردیم نجف به« آشیخ نصرالله خلخالی» و بعد سیل جمعیت و طلبه ها آمدند.»

انتشار «تحریر الاصول» اثر آیت‌الله محمدمهدی موسوی بجنوردی

برادر بزرگم آقای« آیت الله آسید مهدی بجنوردی »الان حدود هشتاد سال دارد. از فقهای امروز و مانند پدرم تارک دنیاست. حاضر نیست رساله بنویسد. خیلی مُلاست.

امام  خمینی هم خیلی قبولش داشت و مکرر به من می گفت: «چرا ایشان به قم نمی رود تا از او استفاده کنند.» اما حالت انزوا دارد و در خانه درس می گوید. خیلی نوشته جات دارد. الان در تهران است.

از طرف پدرم با همین برادر بزرگم رفتیم خدمت امام.

ایشان (امام خمینی)دو شب کاظمین بود. بعد به سامرا رفتند و زیارت کردند. بعد آمدند کربلا.

کربلا استقبال خیلی مهمی شده بود. آسید محمد شیرازی و دیگران خیلی تلاش کردند. ایشان در صحن سید الشهدا نماز می خواند. به جای او امام به نماز ایستاد. آن دو سه شبی که امام کربلا بود تقریباً تمام صحن با ایشان نماز می خواند.

خود« آسید محمد شیرازی» هم پشت سر ایشان بود. بنا شد این ها بیایند نجف. از نجف تا کربلا چهارده فرسخ است.

 آن جا در نیمه راه یک مکانی است که عرب ها به آن خان النص می گویند. یعنی نصفه راه. ما از طرف پدرمان با برادرم و دیگران، در سه چهار ماشین رفتیم «خان النص». بعد دیدیم امام آمد.

«آسید محمد شیرازی» جلو نشسته بود. امام و «حاج آقا مصطفی »هم پیش هم بودند.

یک توقفی کردند و سلام و احوالپرسی کردیم و رفت و ما هم دنبالشان رفتیم. امام یکسره رفت حرم مشرف شد.

«ساواک» رودست خورد. عرب ها ریخته بودند دوروبر امام و دست ایشان را بوس می کردند. امام شب دست هایش درد می کرد. با چه تشریفاتی امام رفت حرم.

تمام مردم استقبال عظیمی از ایشان کردند. خیلی دست پاچه شدند.

خیال کردند امام را می فرستند نجف و مستهلک می شود.

دیدند نه، آمد نجف و تمام عرب ها و مردم و عوام استقبال می کنند. طلبه ها هم همان طور.

توضیح نگارنده-پیراسته فر:آیت الله سیدمحمدموسوی بجنوردی می گوید:شب با پدرم (آیت الله میرزاحسن موسوی بجنوردی)رفتیم دیدن امام، همان جا پدرم به امام گفت: «فردا درس شروع کن. همین فردا که می گویم درس را شروع بکنآیت الله میرزاحسن موسوی بجنوردی دلیل این تعجیل رااینگونه  می گوید:چون چو(شابعه) انداخته بودند که ایشان سواد ندارد. گفت درس شروع کند که(توانمندیهایش را) نمایش دهد کیست.

سیدمحمدموسوی بجنوردی می گوید:امام البته پس فردا شروع کرد. چون دید و بازدید بود. درس که شروع کرد «من هم از همان اول تا آخر رفتم. »چهارده سال به درس ایشان رفتم. امام که درس شروع کرد خیلی درسش گرفت.

«درس امام »همین کتاب بیع و این ها بود که چاپ شده. همه اش حرف های تازه و حمله و اشکال به شیخ انصاری و میرزای نایینی و همین هایی بود که نجفی ها می پرستیدند.

درس امام خمینی  خیلی رونق گرفت. نقشه آن ها روی آب رفت. به خیال خودشان ایشان را می فرستند نجف و مستهلک می شود که عکس شد. یک مرتبه صد پله بالاتر آمد. درسش گرفت.


1356.نجف، شهید آیت الله سید محمد باقرصدردرکنار امام خمینی، در مراسم ترحیم شهید سیدمصطفی خمینی درمسجد هندی نجف

امام هر شب به حرم می آمد. مراجع نجف مثلا هر ده روز می رفتند حرم. پدرم از آن دسته ای بود که هر روز عصر می رفت حرم. بعد از این که درس تمام می شد برای مغرب می رفت که نماز جماعت بخواند. امام همیشه سه ساعت بعد از غروب می رفت.

تصاویر کمتر دیده شده امام خمینی در حرم امیرالمومنین علی (ع)

به قدری آمدنش منظم بود که می توانستید ساعتتان را با آمدن ایشان به حرم درست بکنید.

باور کنید می شد آدم ساعتش را درست بکند. حتی بعضی شب ها باران و طوفان بود اما امام سه ساعت بعد از مغرب در حرم بود. هر شب در تمام این مدت.

«ساواک»به قدری پشیمان شده بود که چرا این را فرستادند این جا. دیدند آقای خمینی صدبرابر بالاتر آمد. هم در عوام هم در طلبه ها و هم در دنیا. چون نجف بین المللی است و از همه جا به آن جا می روند.

در این بین آقای حکیم(آیت الله سیدمحسن حکیم) فوت کرد. همه افغانستان مقلد ایشان شدند. یعنی اگر ایشان قم بود شاید این طور نمی شد. چون در افغانستان مقیدند از نجف تقلید کنند. بعد هم برای امام کار شده بود. افغانستان و پاکستان از ایشان تقلید کردند. فقط ایران نبود..  این ها همه از برکات این بود که ایشان در نجف بو د.

اجازه اجتهاد از سوی امام

آیت الله سیدمحمدباقرموسوی بجنوردی می گوید:اواخر سال ۱۳۴۶ پدرم به من اجازه اجتهاد داد.

آن وقت شاگرد سه نفر بودم؛ پدرم(میرزا حسن موسوی بجنوردی)، امام  خمینی و آقای خویی(سیدابوالقاسم).

۱۶ سال درس فقه و اصول پدرم رفتم، ۱۴سال فقه امام و  ۱۲ سال درس آقای خویی.

این اجازه اجتهادم را بردم پیش آقای خویی. ایشان نگاه کرد. چون اجازه اجتهاد عربی بود نوشت: «ما افاده سید الاساطین سماحه آیت الله الحجه الکبیر السید البجنوردی اُاَیده و اُوَقع.» زیر اجازه اجتهاد پدرم به من نوشت.

چون من همیشه از آن افرادی بودم که وقتی ایشان بیرون می آمد اشکال می کردم. یادم می آید گفت: «شما با نظرتان می خواهید رای مرا عوض کنید؟» گفتم: «مگر رای شما قرآن است؟» آقای خویی می خندید. خیلی به من علاقه داشت.

آیت الله سیدمحمدباقرموسوی بجنوردی می گوید:اجازه اجتهادم پدرم راپیش امام خمینی هم بردم.

امام اینگونه نوشت:

«آنچه حضرت آیت الله العظمی بجنوردی مرقوم فرموده اند راجع به فرزند گرامیشان مورد تایید اینجانب است

اجازه اجتهاد این سه را در سال ۱۳۴۶ گرفتم. این هم جزء همان چیزهایی است که در آن جا مانده.

شهید آیت الله سید محمد باقرصدردرکنارآیات وحجج اسلام:سید محمود هاشمی شاهرودی،سیدمحمد صدر،سید عبدالعزیز حکیم وسید مرتضی مستجابی

 عوامل پرورش شخصیت های بزرگی در حوزه علمیه قم و نجف

 یکی مسئله حاکمیت تقوا بود. یعنی واقعا به عنوان یتقربون الی الله درس می خواندند. نه این که بخواهند مرجع شوند و عنوان داشته باشند. بنده کاملا لمس می کردم. هم پدرم هم امام هم مرحوم آقای حکیم و هم مرحوم آقای شاهرودی. اصلا درس خواندن را به هدف تکامل و قرب الی الله می دانستند. این خیلی موثر است که هدف تقرب به ذات باری تعالی باشد. «لیس العلم به کثره التعلم بل هو نور یقذفه الله فی قلب من یشا / علم به کثرت یادگیری نیست بلکه نوری است که خداوند در قلب آنکه بخواهد هدایت کند می افکند.» وقتی هدف فرد از علم و تحصیل تقرب به خدا باشد، خداوند افاضه می کند. به قول حاج ملا هادی سبزواری: «و الحق اَن فاضَ مِن القُدسِ الصُوَر / و اِنّما اِعداده من الفِکَر». یعنی افاضه علم واقعا از طرف خداست. ما مُعِدات را درست می کنیم. علومی که می خوانیم فقط مُعِد است. آن که علم را به ما افاضه می کند خداست. وقتی تمام هدف فرد از درس خواندن تقرب الی الله و تکامل و رضای خدا باشد هم آراء خوبی دارد و هم خیلی رشد می کند. به خلاف این هایی که برای مشهوریت و دنیا و مرجعیت درس می خوانند که موفق نیستند. این مطلب را در پدرم دیدم در امام هم دیدم. چون با این ها خیلی نزدیک بودم.

البته آقایان نجف مثل آیت الله حکیم،

از چپ: شهید سید محمدباقر حکیم، آیت‌الله شاهرودی، ناشناس، آیت‌الله شهید صدر، عبدالعزیز حکیم

 آیت الله شاهرودی و آقای خویی هم بودند. اما این دو را می توانم با اطمینان بگویم که هدف اصلی و اولی شان رضا و تقرب به خدا بود. این عامل سبب می شود که رشد کنند و آرا جدید و خوب داشته باشند. عزت را هم خدا می دهد. «و لله العزه و لرسوله و للمومنین». عزت را خدا می دهد. وقتی بنده یک قدم رفتم طرف خدا او ده قدم برای من می آید و عزت می آورد.

شیخ انصاری مظهر تقوا بود. مظهر این بود که فقط برای خدا کار کند. الان کتاب هایش مکاسب و رسائل کهنه نمی شود. چون واقعا برای خدا این کتاب ها را نوشت. الان حرف های شیخ انصاری چه در اصول و چه در فقه زنده است.

اما می خواهم بگویم این ها را از نزدیک لمس می کردم چون به درسشان می رفتم و با آن ها محشور بودم. 

«حاج مصطفی خمینی» اگرزنده بود«خمینی ثانی»بود

مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی هم اگر می ماند یک آقای خمینی بود. یعنی تمام همان استعدادها و فعلیت های علومی که امام داشت را داشت. استعداد سرشار و حافظه عجیب غریبی داشت. شهادت ایشان ضربه بزرگی بود. واقعا شهید شد.

مرگ سیدمصطفی خمینی طبیعی نبود

چون صبح که پزشک متخصص آوردم بالای سر جنازه نگاه کرد گفت: «سید! این مسموم است.» تصریح کرد. او هم در سن ۴۸سالگی جوانمرگ شد. حاج احمد آقا هم در همین سن از دنیا رفت. عجیب است این دو برادر در یک سن رفتند. آن ها هم فهمیدند و حاج آقا مصطفی را شهید کردند که به خیال خودشان امام را از پا بیندازند. هدف آن ها این بود. چون امام عاشق حاج آقا مصطفی بود. آن ها خیال کردند حاج آقا مصطفی که شهید بشود امام از کار می افتد. لکن امام بعد از دو سه روز گفت: فوت آقا مصطفی از الطاف خفیه بود. درس را شروع کنید. هیچ عکس العمل نشان نداد.

ساواک و این ها دیدند آقای خمینی باز همان آدم است و عوض نشده. هدفشان این بود که این صدا را خاموش بکنند. این هم ببینید برای تقواست.

توضیح نگارنده-پیراسته فر:منبع: این مقاله سایت جماران راست به نقل ازحریم امام، شماره ۱۱۴ وامادرتنظیم این مصاحبه ویرایش انجام دادو تصاویرافزودم.

عالم فوت شده"خدمات راپاسخ می دهد"ثوابش می رسد

​خدمت به عالم فوت شده،ازفاتحه دادن تانطافت قبرش ویا شعرگفتن ومقاله نوشتن ..

هرقلمی وقدمی درمعرفیش انجام دهیم.ثوابش همین دنیا-درکوتاهترین زمان می رسد.

اگربرای عالم فوت شده ،خدمتی انجام بدهیم،آن عالم این خدمت راپاسخ می دهد.

آیت الله حائری یزدی درفراق(فقدان)آیت الله میرزاحسن موسوی بجنوردی

خبررسیدکه آیت الله العظمی میرزا حسن موسوی بجنوردی فوت کرده است.

واکنش یکی ازارادتمندانش:

السلام علیکم و رحمة الله

پس از عرض سلام خبر فوت فقید عالم علم و صفا آیت الله معظم و عالم اعظم در یکی از شب های جمعه رجب بدون ترقب بحقیر رسید و جدا مصیبت زده شدم و مکرر گریه کردم و اینک نیز با حال تأثر این نامه مختصر، تقدیم می داریم.

شعری دررثایش

از همان شب رثایی* برای ایشان گفتم که عنوان آن، رثا یا تبریک است و بعد از چند روز خواب دیدم چند نهر از محل نسبتاً مرتفعی برای حقیر، جاری است و گاه در جریان آنها فتوری حاصل می شود یا در شرف حصول است که از طرف ایشان مدد می رسد و جریان آنها ثانیا قوی می گردد.

حسب الوظیفه روز چهارشنبه که همان شب از مشهد مقدس آمده بودم و پس از چند ساعت پس از تشرف به قم مراجعت نمودم با اشتیاق فراوان دربدرگشته و خانه جنابعالی را پیدا کردم که جداً بوی گل را از گلاب بجویم متأسفانه توفیق حاصل نشد.

ولی آقازاده که آثار لطف و صفا در ایشان نیز واضح بود اظهار لطف فرمودند و همان دم در مدتی با صمیمیت طرفینی با هم مذاکره نمودیم.

و اینک در طرف مقابل رثای ناقابل را نثار وجود محترم می نمایم امید است اجر تسلیت، نصاب نزد داشته باشد. بر طبق آنچه در دفتر نوشته شده است در همین صفحه مرقوم گردید./والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته/مخلص قدیمی: مرتضی الحائری»

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:

* « رِثَاء »یعنی شعر و نوحه خوانى بر متوفی،خوبی های یک متوفی رادرقالب نظم-شعر-آوردن.

*«بدون ترقب »یعنی غیرمنتظره

*«فتوری»یعنی سُستی.

این نامه راآیت الله شیخ مرتضی حائری به فرزندش(آیت الله سیدمحمد موسوی بجنوردی)نوشته است.

منبع: سایت جماران به نقل ازحریم امام، شماره ‪ ۱۱۳

آیت الله العظمی میرزا حسن موسوی بجنوردی(فرزندسیدآقابزرگ) در سال ‪ ۱۲۷۴شمسی در روستای خراشا از توابع شهرستان جاجرم زاده شد. 
وی در شهر بجنورد به تحصیلات مقدماتی پرداخت و در سال ‪ ۱۲۸۹شمسی به شهر مشهد رفت و در آنجا به مدت ‪ ۱۲سال علوم معقول ومنقول را نزد علمای برجسته آن روزگار همچون حاج فاضل خراسانی و ادبیات را نزد ادیب نیشابوری فراگرفت و در سال ‪ ۱۳۵۱شمسی رهسپار نجف شد. 
در نجف در محضر اساتید بزرگی چون "سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا حسین نائینی و آقا ضیاء‌الدین عراقی" به تکمیل تحصیلات خود پرداخت و در همان حال به تدریس اشتغال یافت. 
وی با حافظه شگفت و احاطه‌اش بر فقه و اصول به زودی به عنوان یکی از بهترین مدرسان و مجتهدان حوزه نجف شهرت یافت. 
پس از درگذشت آیت‌الله بروجردی در سال ‪ ۱۳۳۹ش بسیاری او را به عنوان مقلد خود برگزیدند. 
بیشتر فضلا و علما در مجلس درس او حاضر می‌شدند چرا که آن بزرگوار علاوه بر فقاهت و تسلط بر مبانی اصول یکی از بزرگترین فیلسوفان جهان اسلام به شمار می‌آمد. آیت‌الله موسوی بجنوردی پس از سالها تدریس و تحقیق آثار ارزشمندی در فقه و اصول و فلسفه از خود به یادگار نهاد که مورد استفاده فضلای حوزه علمیه است. القواعد الفقهیه، منتهی‌الاصول، حاشیه بر عروه‌الوثقی، حاشیه بر وسایل، ذخیره المعاد، رساله فی‌الرضا، رساله فی‌الاجتماع‌الامر و النهی، کتاب فی‌الحکمه قولنا فی‌الحکمه و رساله علمیه" عناوین این آثار گرانسنگ است. 

ایشان از علمای بزرگ و از چهره های درخشان فقهای شیعه در حوزۀ علمیّه نجف و از شاگردان برجستۀ مرحوم آقا ضیاء عراقی و علامه نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی بوده است.

آیت‌الله میرزا حسن موسوی بجنوردی درسال ۱۳۵۴شمسی(سن۷۸سالگی)در شهر نجف درگذشت و در صحن مطهر امیرالمومنین علی(ع) در جوار مزار استادش(آسید ابوالحسن اصفهانی)به خاک سپرده شد. 

از ایشان دارای شش فرزند به نامهای مهدی، جواد، کاظم، محمد، فاطمه و طاهره می باشد.

آیت الله سیدمحمدباقرموسوی بجنوردی:پدرم فرمود: «حاج آقا روح الله ۲۴ سالش بود که سفری به نجف آمد. به منزل آقای آشیخ نصرالله خلخالی رفت. وقتی نشستم دیدم او هم تیپ من است.» امام به من می گفتند: «خیلی وقت ها به رختخواب که می رفتم در می زدند و می گفتند آقای میرزا [پدر من] آمده است. زود سماور را روشن می کردیم و می نشستیم به بحث کردن.» پدرم خیلی به حضرت امام علاقه داشت. هم به تقوای امام و هم به علمش. بعد از فوت آقای بروجردی از پدرم پرسیدم: «الان چه کسی در قم است؟» گفت: «حاج آقا روح الله. او باتقوا و فقیه و اصولی و فیلسوف و جامع است.» پدرم خیلی ایشان را قبول داشت. آشنایی هم از آن جا شروع شد.

 پدرم حدود پنجاه سال پیش زمان آقای بروجردی یک سفر آمد ایران. از ایشان خواسته بودند که قم بماند. آقای بروجردی هم فرمودند: «شما قم بمانید!» حتی می خواست خانه کرایه کند که ما برویم. پدرم به منزل امام رفت. می خواست درس شروع کند. یک روز فشار خونش رفت بالا. گفت: «حالا که بناست بمیرم می روم نجف بمیرم.» بدون خداحافظی با آقای بروجردی سوار ماشین شده و رفته بود تهران و بعد هم نجف.» وقتی امام تازه از زندان آزاد شده بود من آمدم ایران. با این که خیلی جوان بودم ایشان آمد دیدن من. بعد این ماجرا را برای من تعریف کرد و گفت: «ایشان بنا بود این جا بماند اما فشارش که رفت بالا منصرف شد.»

پدر من عامل خوبی برای معرفی امام بود. چون آن ها خیلی سعی داشتند امام را کوچک معرفی کنند و بگویند سواد ندارد. پدر من علنا می گفت: «امروز ملا حاج آقا روح الله است. حاج آقا روح الله اقلاً صد شاگرد مجتهد دارد.» او حرفی که می زد همه قبول می کردند. چون کسی نبود که علمیت او را قبول نداشته باشد. پدر من در حوزه نجف خیلی سبب معرفی امام شد. به همین جهت ساواک و شاه خیلی از او ناراحت بودند.

بیوگرافی آیت الله سیدمحمدباقرموسوی بجنوردی :

وی ازاعضای دفترامام خمینی بود ودر سال ۱۳۵۹ دادگاه عالی قضات را به دستور امام راه‌اندازی کرد. از سال ۱۳۶۱ تا سال ۱۳۶۸که منحل شد، و عضو شورای عالی قضایی(عالی‌ترین نهاد قضایی کشور ) بودتا سال ۱۳۶۸که منحل شد،همچنین ،وی یکی از چهار نفر عضو هیئت عفو زندانیان بود. 
«آیت الله سیدمحمدباقرموسوی بجنوردی»استاد دانشکده‌های حقوق دانشگاه‌های شهید بهشتی و تربیت مدرس و نیز دانشکدهٔ الهیات دانشگاه تهران است.

دکترسیدمحمدکاظم موسوی بجنوردی(رئیس مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی)یکی دیگرازفرزندان مرحوم آیت الله میرزاحسن موسوی بجنوردی می باشد.

علمایی که اهل دخان"قلیان" سیگاربودند

علما ومراجع تقلیدی که  اهل دخان بودندوعمرطولانی کردند وعمرشان هم مفیدبود.

این «تحقیق »بمعنای ترویج وتشویق  اموردُخانی نیست، واماپاسخی است برای آنانی که باشدادوغلاظ با این اموربه مقابله می پردازند،قلیانهامی شکنند،به همه اموز زندگی مردم دخالت می کنند وسخنانی می گویندکه با«واقعیتها»همخوانی  ندارد.(نگارنده اهل دخان نیست)

:درادامه صمیمیت ورفاقت  آیت الله کاشانی با دکترمصدق،سیگارکشیدنهای ۲نفره شنان راخواهیددید وداستان سیگارکشیدن امام خمینی ،آیت الله حائری یزدی،علامه بحرالعلوم،آیت الله آسیدابوالحسن اصفهانی،آیت الله حجت،شهیدمحلاتی،آیت الله شیخ عبدالحسین تهرانی،آیت الله طالقانی،دکترولایتی،آیت الله بهاءالدینی ،آیت الله مرعشی نجفی،علامه بحرالعلوم و امام موسی صدر،علامه شعرانی(استادعلامه حسن زاده آملی) ،چاق بودن بساط قلیان آیت الله شهیدمدرس  واستعمال علامه معقق داد وقلیان امام جمعه شهید(اشرفی اصفهانی)وآیت الله کشمیری ونیزسیگارکشیدن آیت الله خامنه ای دراتاق رئیس ساواک مشهد و...چندنفرنمونه دیگر

 میزان تولید سیگار در کشورایران حدود ۵۰ میلیاردنخ است وحدود۱۲میلیون سیگاری داریم -اعم ازسیگاریهای تفننی وتفریحی تاسیگاریهایی  وابسته،ترک سیگاربرای خیلی هایک امرنشدنی  وغیرممکن است واما بعضی ها حوادثی آنهارامصمم برترک می کند که به نمونه هایی اشاره می کنیم

ماجرای ترک سیگار،  امام خمینی

فاطمه طباطبایی، عروس امام در کتاب «اقلیم خاطرات» نقل کرده است: «یک شب امام گفتند: در جوانی سیگار می‌کشیدم. تا این که یک شب سرد زمستان که پشت کرسی مشغول مطالعه بودم، به مطلب مهمی رسیدم و فکرم بشدت در گیر فهم آن شد. در همین حال برای آوردن سیگار از اتاق بیرون رفتم. پس از بازگشت همین که نگاهم به کتاب افتاد که آن را بر زمین گذاشته و به دنبال سیگار رفته ‌بودم، احساس شرمندگی کردم و باخود عهد کردم که دیگر سیگار نکشم. آن را خاموش کردم و دیگر سیگار نکشیدم

یا مهریه یا ترک سیگار
درباره سیگاری شدن و ترک سیگار شهید مهدی شاه آبادی هم برادر ایشان، آیت الله نصرالله شاه آبادی خاطره ای را نقل می کنند و می گویند: «
۸-۷ ساله که بودیم فکر می‌کردیم هر کسی سیگار بکشد مرد است. گاهی یواشکی سیگار از وسایل مرحوم پدرم برمی‌داشتیم و می‌رفتیم می‌کشیدیم. روزی عیدی‌‌هایمان را برداشتیم و دو تایی با هم رفتیم و یکی یک پاکت سیگار ۱۰ تایی که ۱۰ شاهی قیمتش بود گرفتیم. یک شاهی هم دادیم و ۲ تا کبریت خریدیم. نزدیک منزل‌مان خرابه‌ای بود به نام قهوه خانه. آن جا رفتیم و دوتایی روبروی هم نشستیم و هر کسی با کبریت خودش سیگارها را آتش زد و کشید. ۱۰ سیگار من و ۱۰ سیگار آقا مهدی کشید. تمام که شد، آمدیم بلند شویم سرمان گیج رفت. افتادیم و به حالت اغما فرو رفتیم.خانواده از این‌طرف و آن‌طرف گشتند و ما را پیدا کردند. دیدند دور وبر ما ته سیگار ریخته است. دهن‌مان را بو کردند و دیدند بله، سیگار کشیدیم. آبلیمو خوراندند و به هوش آمدیم.وقتی به هوش شدیم نگفتیم سیگار بد است؛ گفتیم ما بد کشیدیم! باید درست کشید! خلاصه هر دومان سیگاری شدیم تا وقتی که هر دو ازدواج کردیم؛ اما خانم اخوی، مخالف با سیگار بود.از خود اخوی شنیدم که با خانمش قرار گذاشتند خانم از مهریه صرف‌نظر کند ایشان هم از سیگار و همین کار را هم کردند و ایشان دیگر سیگار نکشیدند. ولی چون خانم من از این حرف‌ها نزد، من الان سیگاری هستم

اگر سیگار نباشد سینه را می خواهم چه کنم؟

ترک سیگار آیت الله حـجـت شاید یکی از غیرمنتظره ترین ترک هایی باشد که روایت می شود. استاد مطهری در این باره می نویسند: «آیت الله حجت یک سیگاری ای بود که تا کنون نظیر او را ندیده بودم. گاهی سیگار او از سیگار دیگر بریده نمی شد. بعضی اوقات هم که می برید بسیار مدتش کوتاه بود. طولی نمی کشید که مجددا سیگاری را آتش می زد. در اوقات بیماری اکثر وقتشان صرف کشیدن سیگار می گشت. وقـتی مریض شدند و او را برای معالجه به تهران بردند، در تهران اطبا گفتند چون بیماری ریوی دارید باید سیگار را ترک کنید و به سینه تان ضرر دارد. ایشان ابتدا به شوخی فرموده بودند: من این سینه را برای کشیدن سیگار می خواهم. اگر سیگار نباشد سینه را می خواهم چه کنم؟ عرض کردند: به هر حال سیگار برایتان ضرر دارد و واقعا مضر است، ایشان فرموده بودند: واقعا مضر است؟ گفته بودند: بله واقعا همینطور است. فرموده بودند: دیگر نمی کشم... یک کلمه نمی کشم کار را یکسره کرد. یک حرف و یک تصمیم، این مرد را به صورت یک مهاجر از عادت قرار داد
بگو همسایه سیگار بکشد
شهید همت هم یکی از کسانی بوده که در جوانی سیگار می کشید اما به خاطر یک جمله، تصمیم می گیرد برای همیشه سیگار را کنار بگذارد. یکی از نزدیکان او در کتاب «به مجنون گفتم زنده بمان» ماجرای ترک سیگار شهید همت را ابنطور تعریف می کند: «روز خواستگاری یا زمان خواندن خطبه عقد بود که مادرم گفت: قول می دهد سیگار هم نکشد. خانمش هم گفت مجاهد فی سبیل الله که نباید سیگار بکشد. سیگار کشیدن دور از شان شماست! وقتی برگشتیم خانه رفت جیب هایش را گشت: سیگارهایش را درآورد له کرد و برد ریخت توی سطل آشغال. گفت تمام شد. دیگر هیچ کس دست من سیگار نمی بیند. همین هم شد. خانمش می گفت: دو سال از ازدواجمان می گذشت. رفتم پیشش گفتم: این بچه گوشش درد می کند: این سیگار را بگیر یک پک بزن دودش را فوت کن توی گوشش. گفت: «نمی توانم قول دادم دیگر سیگار نکشم. گفتم: بچه دارد درد می کشد! گفت: ببر بده همسایه بکشد و توی گوشش فوت کند. دیگر هم به من نگو
شیخ فضل الله دهانت بوی سیگار می دهد!
اما به جز شهید همت، شهید محلاتی هم جزو ترک سیگار کرده ها به حساب می آید که به خاطر خوابی که دید، سیگار را برای همیشه ترک کرد. عده ای از دوستان او درباره این اتفاق می گویند که ایشان تا حدود دو سال قبل از شهادت، گاه و بیگاه سیگار می کشید. بارها نذر کرده بود که سیگار نکشد و سیگار را ترک می کرد، اما همیشه در نذرهایش یک استثنا وجود داشت که اگر به زندان رفت، حق کشیدن سیگار را داشته باشد. در زندان های رژیم شاه، شکنجه های روحی و جسمی آن قدر سخت و طاقت فرسا بود که خیلی ها این فشارها را بدون سیگار نمی توانستند تحمل کنند.
این موضوع سبب شده بود که سیگار هرچند گاه در زندگی او خودنمایی کند. اما مدتی قبل از شهادت خوابی دید که برای همیشه سیگار را کنار گذاشت. پایگاه اطلاع رسانی ایثار و شهادت در این باره می نویسد: «یک روز وقتی از خواب برخاست، گفت: من هرگز سیگار نمی کشم. وقتی علت را پرسیدند، گفت: خواب دیدم که با حضرت امام خویشاوند شده ام و امام به منزل ما آمده اند. گروهی از مردم هم در محضر ایشان حضور داشتند من جلو رفتم تا در گوش امام چیزی بگویم اما امام فرمود: شیخ فضل الله دهانت بوی سیگار می دهد! من در خواب خیلی ناراحت شدم و بدون بیان مطلبی به امام، عذر خواستم و به عقب برگشتم و یک پاکت سیگاری هم که در جیب داشتم، به درویشی که در گوشه ای نشسته بود دادم.» شهید محلاتی بعد از دیدن این خواب سیگار را برای همیشه ترک کرد.»مجله مهر

صمیمیت ورفاقت  آیت الله کاشانی با دکترمصدق

سیگارکشیدن مشترک (مصدق باآیت الله کاشانی)درهمان سالهای نخست وزیری


                                                

سیگارکشیدن آیت الله طالقانی درزندان

اوایل سال ۱۳۵۶ با آ سید محمود (آیت الله طالقانی) هم سلولی بودم. یک شب بی وقفه سیگار میکشید و راه میرفت ، نیمه شب بهش گفتم : خفه شدیم از دود چرا نمیخوابی؟

ایشان گفتند:مگر نمیبینی؟ مگر نمشنوی؟!
گفتم: چی رو
گفت:صدای مردمو ، انقلابو، پیروز میشن!
من گفتم: خب بشن چه بهتر
ایشان در جواب گفت: چرا متوجه نیستی! شاه میرود ، مردم به ما مراجعه میکنند ، بلد نیستیم مملکت داری را ، همین یک ذره دینی را که هم دارند از کف میدهند این مردم بی نوا(نقل شده در خاطرات آیت الله منتظری)

جایی که چای و سیگار نباشد آنجا ادبیات پا نمی‌گیرد

آقای احمد‌عزیزی حضور و همکاری بسیار پررنگ و خوبی با کیهان فرهنگی داشت و شعار ایشان این بود «جایی که چای و سیگار نباشد آنجا ادبیات پا نمی‌گیرد» و در کیهان فرهنگی فضا، فضای بازی بود و همیشه سماور و قوری چای به راه و فضای اداری خشک، رسمی و آزار دهنده‌ای نداشت و تا دیر وقت شاهد حضور دوستان بودیم و بحث‌های فراوانی در خصوص مسائل ادبی، شخصیت‌های ادبی گذشته و امروز می‌شد و لحظات واقعا لحظات دلنشینی بود. احمد عزیزی در این نشست‌ها شعرهای جدیدش را می‌خواند و گاهی اتفاقات منقلب کننده‌اش را برای جمع تعریف می‌کرد.خبرگزاری فارس۸ تیر ۱۳۹۱

ماجرای سیگار کشیدن ولایتی در سازمان ملل

علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه سابق کشورمان پس از ۲۴ سال ماجرای سیگار کشیدن خود در سازمان ملل را در زمان مذاکرات قطعنامه ۵۹۸ در سال ۱۳۶۷ بیان کرد

علی‌اکبر ولایتی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ وزیر امور خارجه ایران بوده است. 

تصویری از هیات ایرانی مذاکره کننده درباره قطعنامه ۵۹۸

ردیف جلو از سمت چپ،بترتیب: عباس ملکی (دبیر هیأت)، حسن روحانی (رئیس وقت کمیسیون دفاع مجلس و عضو شورایعالی دفاع)، سیروس ناصری (نماینده وقت ایران در دفتر سازمان ملل متحد در ژنو)، علی‌اکبر ولایتی (وزیر وقت امور خارجه و رئیس هیأت)، محمدجواد ظریف (دیپلمات ارشد وزارت امور خارجه)، مرحوم حسن حبیبی (وزیر وقت دادگستری)، سید محمدحسین لواسانی (معاون وقت بین‌الملل وزارت امور خارجه)، علی شمس اردکانی (دیپلمات ارشد وزارت امور خارجه و نماینده سابق ایران در سازمان ملل متحد)،البته پس از مدتی آقای دکتر جواد لاریجانی مسئولیت مذاکرات را بر عهده گرفتند.


وی همچنین دوره تخصص اطفال را در مرکز طبى کودکان دانشگاه تهران و  دوره فوق تخصص بیمارى‌هاى عفونى را در دانشگاه جان هاپکینز آمریکا گذرانده است.
حالا و پس از ۲۴ سال از تصویب قطعنامه ۵۹۸ که وی رئیس مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی مسیح دانشوری، یکی از مهمترین مراکز پیوند ریه در خاورمیانه است. از وی درباره ماجرای سیگار کشیدنش در سازمان ملل در سال ۱۳۶۷  پرسیدیم.
ولایتی می‌گوید: من آن زمان سیگاری نبودم ولی یک خبر سختی در شرایط بسیار سخت به من داده شد. 
وی می‌افزاید: بنده در مرداد سال ۱۳۶۷ به نیویورک رفته بودم تا برای نخستین‌بار مذاکراتی را درباره قطعنامه که حضرت امام  آن را پذیرفته بودندبا آقای خاویر پرزدکوئیار دبیرکل سازمان ملل انجام دهم که تلکسی را به دست بنده دادند که قید شده بود منافقین به ایران حمله کردند.
ولایتی ادامه می‌دهد: عراقی‌ها یک سال بود شعار آتش بس و صلح می‌دادند ولی در آن موقع منافقین با پشتیبانی همین عراقی‌ها به خاک ایران حمله و به سمت اسلام‌آباد غرب حرکت کرده بودند. 
وی می‌گوید: این ناجوانمردی و نفاق از یک طرف و از سوی دیگر مسئولیتی که بر دوش من گذاشته بود جهت مذاکره برای برقراری آتش‌بس، تبادل اسرا، عقب‌نشینی نیروها به مرزهای بین‌المللی بسیار مسئولیت سنگینی بود و وقتی یکباره با چنین عهد‌شکنی و نفاق مواجه شدم دیگر تحمل نیاوردم و از کسی که در کنارم بود سیگاری گرفته و روشن کردم.
وی ادامه می‌دهد: به هر حال خود این مسائل در آن شرایط برای من بسیار سخت بود و با اینکه سیگاری نبودم. مجبور شدم سیگاری روشن کنم که نشان از فشار همه جانبه بود. 
ولایتی خاطرنشان می‌کند: به هر حال سیگار بسیار مضر است سرطان‌زا است و عوارض زیادی دارد و بنده هم پزشک هستم و از این مسائل اطلاع دارم ولی آن زمان تصورم بر این بود که حداقل با کشیدن سیگار تمرکزم در این زمینه بیشتر می‌شود که البته بعدها نیز بسیاری از افراد در مورد کشیدن این سیگار در سازمان ملل از بنده بسیار پرسش کردند/خبرگزاری فارس
۸ تیر ۱۳۹۱فارس

 نظر امام خمینی در مورد گران کردن سیگارزمانی نه‌چندان دور در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری که هنوز کاربرد خیلی از اسامی مخاطره‌آمیز نبود، یکی از کاندیدا‌ها خاطره‌یی از امام نقل کردند با این مضمون که: «زمانی در تدوین یکی از بودجه‌های دوران جنگ، دوستان مجلس برای اینکه درآمد دولت را افزایش دهند قیمت سیگار را بالا بردند. انحصار سیگار دست دولت بود، قاچاق هم کم بود. ما زمانی خدمت امام(ره) رسیدیم و گزارش‌های آن دوران و کارهای انجام‌گرفته را ارائه کردیم. امام فرمودند: شنیدم می‌خواهید سیگار را گران کنید. گفتم: من دوست ندارم چیزی که برای مردم هست را گران کنم. فرمودند: اما من شنیدم می‌خواهید گران کنید. شما بروید بگویید تعیین قیمت در این شرایط مربوط به رهبری است و من مخالف هستم. بعد از اینکه از دفتر امام خارج شدم، به دوستان مجلس تلفن زدم، نمی‌دانم کدام یک از دوستان بودند، به ایشان گفتم که من موضوع را با امام مطرح نکردم؛ خودشان می‌دانستند که چنین بحثی در مجلس وجود دارد. چند نفر از دوستان مجلس وقت ملاقات گرفتند و سریع خدمت امام(ره) رفتند تا مساله را برطرف کنند. حضرت امام (ره) در ‌‌نهایت راضی نشدند و فرمودند: سیگارهایی که گران‌قیمت است و مرفهین می‌کشند (سیگارهای لوکس) را گران کنید و سیگارهای ارزان‌قیمت را گران نکنید  /سایت انتخاب۱۲شهریور ۱۳۹۱ 

سیگارکشیدن  وقلیان «آیت الله مرعشی نجفی»+ملاقات امام زمان(عج)

 مرجع بزرگوار تقلید شیعیان حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی  که از بزرگان حوزه علمیه قم بود و کتابخانه عظیم وی در حال حاضر یکی از بزرگترین مرجع های استفاده طلاب و عموم مردم در خصوص کتاب های دینی است.این زعیم بزرگوار شیعه در تعریف سرگذشت زندگی خود به نحوه تشرف خود به محضر حضرت ولی عصر ارواحنا فداه اشاره می کند که در پی می آید :

مدت ها بود قصد عزیمت به نجف اشرف را داشتم ولی هربار به دلیلی نمی شد . قصد کرده بودم که بعد از نجف به سامرا هم بروم بلکه شاید بعد از این همه انتظار بتوانم مولایم امام زمان (عج) را زیارت کنم. مقدار زیادی راه رفته بودم که در تاریکی شب مسیر حرکت را گم کردم و هرچه کردم خسته و درمانده نتوانستم راه را بیابم . خیلی ناراحت شدم در آن تاریکی صحرا و گم شدن و ترس حمله حیوانات وحشی همه باعث شد در دل شب از ته دل از خدا بخواهم من که به شوق دیدن ولی عصر آمده بودم را کمک کند. ناگهان دیدم سواری بر اسب به سمت من آمد و من را با اسم صدا زد . خیلی ترسیده بودم که نکند راهزن باشد اما سید بزرگواری بود با چهره ای نورانی که من اینقدر درمانده شده بودم اصلا توجهی نکردم که اسم من را از کجا می داند.جلو آمد و پرسید: چرا ناراحتی؟ قضیه را بازگو کردم .

آن سید بزرگوار گفت با من بیا که من راه را بلدم و من هم بی اختیار با او همسفر شدم.اصلا نمی دانم چرا به او اعتماد کردم.راه زیادی به سمت کوفه رفتیم و خسته در جایی چادر زدیم . سپس با آن بزرگوار به حرف نشستم و گفتم که برای دیدار محبوبم به سمت سامرا میروم .

سپس آن آقا سوالاتی از من در خصوص احکام دین پرسید و بعضی اشکالات من را در مسائل فقهی برطرف کرد .مثلا در خصوص نحوه استخاره با تسبیح  و ... مطالبی را به من آموخت و بعد از کمی استراحت به سمت مسجد کوفه راه افتادیم . بعد از رسیدن به مسجد کوفه نماز های مقام های مسجد را ناخودآگاه به امامت ایشان اقامه کردم و سپس راهی نجف شدیم . در راه نجف می رفتیم که بعد از طی مسیر طولانی در جایی اطراق کردیم تا خستگی در کنیم .

 به آن سید بزرگوار میوه و نان تعارف کردم و گفتم« قلیان یا سیگار »کدام یک را میل دارید برایتان آماده کنم ؟

 اما با کمال تعجب شنیدم که گفت ما از این فضولات دنیایی شما مصرف نمیکنیم.کمی با هم میوه خوردیم و آن سید بزرگوار بلند شد که برای نماز صبح وضو بگیرد، سر که برگرداندم دیدم که نیست هرچه صدایش کردم جوابی نشنیدم . تازه آن جا بود که بعد از این همه وقت فهمیدم آن سید بزرگوار محبوب دل من و همه شیعیان جهان حضرت ولی عصر (عج) بوده است. /منبع:استادشهیدمطهری.

آیت الله سیدرضابهاالدینی:«از همان اوائل هر چه را می خواندیم تدریس می کردیم، مثلاً زمانی که آقای مطهری و دیگران پیش ما درس می خواندند خیلی سال است.قبلش نیز ما تدریس داشتیم. مجموعاً هفتاد سال تدریس داشتیم. به آقای مطهری و منتظری و صدر (امام موسی صدر) رسائل درس می دادیم و آقایانی از حوزه، قدری قوانین پیش ما خواندند.» 

توضیح نگارنده-پیراسته فر:امام زمان(عج)نفرمودندکه استعمال نکنیدونگفت «حرام است» ویا اینکه بگوید:هرکسی اهل دُخان باشدماازچنین کسی اجتناب می کنیم،فقط فرمودند:مااینهارااستعمال نمی کنیم.

قسمتی ازپیام رهبرانقلاب بمناسب درگذشتش:

با تأسف و اندوه خبر یافتیم که عالم ربانی و فقیه عارف و پارسا حضرت آیت‌الله حاج آقا رضا بهاءالدینی (قدس‌الله‌روحه) دار فانی را وداع گفته و به جوار رحمت حق پیوسته است. برای حوزه‌ی علمیه‌ی قم و روحانیت معظم اسلام، این ضایعه‌یی بیجبران و فقدانی دردناک است. این عالم بزرگ از جمله‌ی نوادری بود که همواره در حوزه‌های علمیه همچون ستاره‌ی درخشان معنویت و عرفان، راهنمای خواص و مایه‌ی دلگرمی و امید برجستگان‌اند. مقام رفیع اخلاقی و معنوی آن بزرگمرد، موجب آن بود که هر کلمه و اشاره‌‌ی او چون برقی در چشم ارادتمندانش بدرخشد و دریچه‌یی به عوالم معنا بگشاید. مجلس او همواره معراج روح مستعد فضلای جوانی بود که میخواستند علم دین را با صفای عطرآگین عرفان دینی توأم سازند. معلم اخلاق و سالک الی الله بود، و صحبت نورانی و کلام راز گشای او، دل مستعد را در یاد خدا مستغرق میکرد.پیر مراد جوانان پاکباز جبهه و جنگ در دوران دفاع مقدس و شمع محفل بسیجیان عاشق بود، و بارها صفوف مقدم جبهه‌ها را با حضور خود نورانیت مضاعف بخشید....۲۸ تیر ۱۳۷۶ 

مرجع بزرگ تشیع(آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی)سیگاری بود

مرحوم آقاسیدابوالحسن صاحب وسیله النجاه،که فتاوای اصحاب ومشهوررادرتمامی مسائل فقهی حفظ بود،حتی بدون مطالعه هم می توانست درس رابه آخربرساند.

حافظه قوی وی طوری بودکه درجواب مسائل مستحضراست،برای اومعطلی ندارد،به یاددارم دریک مسئله ای باایشان بحث داشتم،ایشان فرمود:شیخ علی روایتی دراین باره درحاشیه شرح لمعه درفلان کتاب دارد.

مرحوم آقاسیدابوالحسن،ازلحاظ قوه حافظه درمیان علماومعاصرین خودیگانه بود.

یک روزی خودم دیدم ایشان دردرمسجدشیخ طوسی بدون اینکه پیش ازدرس،کتابی مطالعه کرده باشدوبداندکه جای شروع درس کجاست،پس ازتعطیلی طولانی،کتابی که گویاکتاب حج بودراشروع کرد"درحالی که بالای منبربود"گفت برویدکتاب جواهری،شرایعی بیاورید،آقایی ازپایین منبربه سیگاری دادودامادش (سیدحسن بجنوردی)ازمدرسه "قوام "جواهری راآورد،آماجای شروع درس نشد،تااینکه ایشان فرمودند:

ازاینجاشروع می کنیم،اگرمعلوم شدقبل ازآن را نگفته بودم،برمیگردیم به صفحات قبل.

بدین ترتیب،مسئله ای راکه مطرح نشده بودومطالعه نکرده بودواصلاًنمی دانست شروع درس ازکجاست،شروع کردوتابه آخررساندولی آنچنان مسلط ومستدل درپیرامون آن صحبت کردکه گویاازقبل مطالعه داشته است./منبع:درمحضراستادآیت الله بهجت-کتاب اول صص۴۲،۴۳

آیت الله شیخ عبدالحسین تهرانی(صاحب کتاب مصباح النجاه)سیگاری بود

 

«آیت‌‌الله حاج شیخ عبدالحسین تهرانی» معروف به «شیخ العراقین»(متوفی ۱۲۸۶ق) باعده ای

 

برای زیارت قبرعبدالقادرگیلانی رفته بود که خبرآوردند۲نفرازشیعیان بجرم سب(توهین) شیخین دستگیرشده اند که آقاتهرانی نامه ای به مقام مسئول(رشیدعالی) رادرجای فیلترسیگار نوشت که فوراًان۲آزادشدند./منبع:درمحضراستادآیت الله بهجت-کتاب اول صص۲۹۴ و۲۹۵

امام موسی صدرهم باسیگاربیگانه نبود

در لبنان رسم است وقتی که میهمان می‌آید علاوه بر میوه و شیرینی ظرفی پر از سیگارهای مختلف روی میز می‌گذارند. یادم هست وقتی نوجوان بودم، روزی پنهانی سیگاری را برداشتم و در ایوان شروع به کشیدن کردم. اتفاقا بابا از راه رسیدند و من را دیدند. فردای آن روز یک جعبه سیگار و کبریت به من دادبه قدری خجالت کشیدم که حد نداشت. پس از آن بود که من به فردی صد در صد مخالف با سیگار تبدیل شدم./ مصاحبه سید صدرالدین صدر با اعضای مؤسسه امام موسی صدر

«آیت الله محقق داماد» هم «سیگاری» بود
آیت‏ الله سید مصطفی محقق داماد،متولد۱۳۲۴قم(فرزندآیت‌الله سید محمد محقق داماد که نوه دختری آیت‌الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی است)خاطره ای نقل می کند ازمیهمانی که علمای طراز اول  مثل امام خمینی وعلامه طباطبایی و..اینجانب که آنروز طلبه جوانی بودم ومقطع تحصیلی سطوح عالیه در حوزه علمیه را طی می‌کردم یکی از جوانان حاضر بودم-بودندبحث علمی پیش آمد که پدرم آیت الله محقق داماد درآن جلسه قبل ازپاسخ دادن سیگاری کشیدبعدنظرداد.

 (در حدود سالهای ۱۳۴۱). کبار میهمانان جلسه عبارت بودند از: امام خمینی ، پدر داماد بزرگ/ علامه سید محمد حسین طباطبائی(صاحب المیزان) پدر داماد جدید/ آیت‌الله سید محمد محقق داماد (داماد حاج شیخ عبدالکریم وشوهر خواهر آیت‌الله حاج آقا مرتضی) والد اینجانب./ آیت‌الله حاج شیخ احمد غروی سبط مرحوم شیخ مؤسس (پسر خاله اینجانب)/ آیت‌الله حاج آقا مصطفی داماد بزرگ/ آقا سید عبدالباقی(مهندس فنی) داماد جدید/ حاج میرزا عباس هدایتی همسایه دیوار بدیوار منزل میزبان بود

مرحوم« محقق داماد» که در حال سیگار کشیدن وسکوت کرده بود وگویا برای پاسخ فکر می‌کرد. امام خمینی سکوت را شکستند و پاسخی فرمودند. و در توضیح نظرشان بیاناتی ابراز داشتند. مرحوم محقق داماد در این لحظه آخرین پک را به سیگار زدند وپس از خاموش کردن آن، نظر مخالف خود را ابراز داشتند./پایان خاطره آقای محقق دامادازپدر.

قلیان آیت الله بروجردی

آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی(مؤسس حوزه علمیه قم)

  آیت الله مدرس ،آیت الله بحرالعلوم"قلیان"می کشیدند/آیت الله حائری یزدی اهلچپق بود

مرحوم مدرس هم این عادت را داشت توی حیاطش یک فرشی انداخته بود و آنجا می‌نشست، قلیان هم وقتی می‌خواست پا می‌شد خودش شروع می‌کرد درست‌کردن، در این خلال فرمانفرما وارد می‌شد.  ایشان می‌گفت که قلیان را دستش می‌داد می‌گفت که شما آبش را بریز تا من آتشش را درست کنم. فرمانفرما شکست می‌خورد، تحت تاثیر همچو واقع می‌شد که مدرس به او گفت تو آب قلیان را بریز. وادارش می‌کرد که آب قلیان را بریزد و من خودم آتش را درست می‌کنم تا قلیان درست بشود/۱۶ آذر ۱۳۹۲ روزنامه جمهوری اسلامی                  

عبدالله مستوفی که از نزدیک با مدرس آشنا بوده و در خانه وی رفت و آمد می‌نموده است، زندگی مدرس را اینگونه توصیف می‌کند:
«خانه مدرس در آخر کوچه‌ای بن بست بود که دارای یک اطاق جهت بیرونی (برای ملاقات) و یک اطاق دیگر برای سکونت زن و فرزندش بود.


اطاق بیرونی، همیشه کاهگلی و فرش آن یک دست نمد نازک و میان فرش، گلیم راه راه فرسوده‌ای بود.
یک منقل گلی با دو قوری و یکی دو استکان کوچک با قاشق برنجی پوست پیازی و نعلبکی چینی و کاسه تنباکو و قلیان و دو سه ظرف خاکستر سیگار حلبی برای واردین، اثاثیه اطاق را تکمیل می‌کرد. بله در دسترس سید بزرگوار، یک کوزه بزرگ برای عوض کردن آب قلیان و یک تنگ سفالی برای آب خوردن و یک کاسه بدل چینی هم بود.

آیت الله میرزاحسن آشتیانی(متوفی۱۲۸۰)،ازفقها ومجتهدین طراز اول عراق بود،در درقضیه تحریم تنباکو ازحامیان آیت الله میرزای شیرازی بود،وی پدرآیت الله میرزاهاشم آشتیانی(نماینده دوره های سوم وچهارم وپنجم وهشتم مجلس شورای ملی -همدوره مدرس-بوده است که درنجف مدفون است.

آیت الله بحرالعلوم هم اهل قلیان بود
آخوند ملا زین العابدین سلماسی از شاگردان و یاران نزدیک سید بحرالعلوم می گوید: ایامی که در جوار خانه خدا نزد سید به خدمت مشغول بودم روزی اتفاق افتاد که در خانه چیزی نداشتیم مطلب را به سید عرض کردم چیزی نفرمود.

از عادات جناب بحرالعلوم این بود که صبح اول وقت طوافی دور کعبه می کرد و به خانه می آمد و به اتاقی که مخصوص خودش بود می رفما قلیان تنباکویی برای او میبردیم آن را می کشید و برای هر صنفی بر طریق مذهبش درس می گفت.

در آن روزی که ازتنگدستی شکایت کردم چون از طواف برگشت به حسب عادت قلیان را حاضر کردم که ناگهان کسی در را کوبید سید بحرالعلوم بشدت مضطرب شد و به من گفت : قلیان را بگیرد و از اینجا بیرون ببر. آنگاه خود با شتاب به طرف در رفت و آن را باز کرد شخص ‍ بزرگواری در لباس عربی داخل شد و در اتاق سید نشست و سید در نهایت فروتنی و ادب دم در نشست.ساعتی نشستند و با یکدیگر سخن گفتند. آنگاه برخاست و در خانه را باز کرد و دست مهمان را بوسید او را بر ناقه ای که دم در خانه خوابانده بود سوار کرد. مهمان رفت و سید بحرالعلوم با رنگ دگرگون بازگشت و حواله ای به دست من داد و گفت : این حواله ای است برای مرد صرافی که در بازار صفاست نزد او برو و هر چه بر او حواله شده بگیر.
آن حواله را گرفتم و آن را نزد همان مرد که سید سفارش کرد بردم. مرد چون حواله را گرفت به آن نظر نمود و آن را بوسید و گفت : برو چند باربر و کارگر بیاور پس رفتم و چهار باربر آوردم به قدری که آن چهار نفر قدرت حمل داشتند پول آن زمان را برداشتند و به منزل آوردند من فوری برگشتم نزد آن صراف که از حال او و نویسنده حواله جویا شوم که او چه کسی بود وقتی رفتم نه صرافی را دیدم و نه مغازه ای را که دیده بودم. از مغازه صراف پرس و جو کردم گفتند ما اصلا در اینجا دکان صرافی ندیده ایم(1).
پی نوشت:
(1). منتهی الامال ، شیخ عباس قمی ، ج ۲، ص ۵۴۷

     آیت الله حائری یزدی اهل دخانیات بود

حاج شیخ عبدالکریم حائری در اراک بیمار شد و من که از شاگردان او بودم ، به محضر او حاضر بودم . نشستم و پس از چند دقیقه ، دکتر فضل الله خان ( طبیب معروف شهر ) آمد و پس از معاینه ی فقیه بیمار به او گفت : حال شما خوب است ، اگر چایی و چُپق ، کمتر

استفاده کنید ( و حاج شیخ عبدالکریم ، هم چایی وهم چپق ، بسیار استفاده می کرد ) . 
حاج شیخ از دکتر فضل الله خان پرسید : چایی و چپق ، چه عیبی دارد ؟ 
طبیب ، پاسخ گفت : از عمر می کاهد . 
حاج شیخ گفت : شما به اروپا رفته اید . آن قوم ، حسابگرند . چایی و چپق ، چه قدر از عمرآدمی می کاهد ؟ 
طبیب پاسخ داد : می گویند صدی سی ( 30% ) . 
حاج شیخ گفت : پس اگر قرار باشد من صد سال که حداکثر عمر آدمی است زندگی کنم ، همین اکنون دو ثلث آن را گذرانده ام و هنگام رحیل و مردن من است . باکی نیست . یک چایی غلیظ و چپق تمیز ، حاضر کنید . 
چایی و چپق آوردند و حاج شیخ ، استفاده فرمود . طبیب رفت . آن گاه ، دو تن از عالمان محترم اراک ، به عیادت حاج شیخ ، وارد شدند . حاج شیخ که مشغول کشیدن چپق بود ، سرحال آمد ./سیدحسن امین سبزواری درمقدمه کتاب "شواهدالنبوه جامی"

منبع:کتاب زمزم عرفان "آیت الله بهجت/نوشته آیت الله ری شهری/ص۱۵۷ و۱۵۸

سیگارکشیدن آیت الله حائری یزدی(مؤسس حوزه علمیه قم)

یک روز در محضر آیت الله حائری(تولد۱۲۳۸ـ وفات۱۳۱۵شمسی) من و ایشان نشسته بودیم، آن موقع همه کارهای حوزه علمیه از کارهای اجرایی تا پرداخت شهریه و ...توسط یک پیشکار انجام می‌شد، حاج آقا روح الله آمدند و به آیت الله حائری انتقاد می‌کنند و می‌گویند چرا عنان حوزه علمیه را به دست یک نفر داده‌اید؟

آیت الله حائری یک سیگار آتش زد و تا انتهای سیگار را کشید، سپس رو به امام کرد و گفت چه کنم  آسیدروح الله؟

آیت الله سید محمدحسین تهرانی(۱۳۰۵ تهران ـ ۱۳۷۴ مشهد) از هم دوره‌های امام -امام جماعت مسجد قائم تهران/۲۱ بهمن ۱۳۹۴خبرآنلاین-راوی-ابوالفضل توکلی بینا

مرجع بزرگ تشیع(آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی)سیگاری بود

مرحوم آقاسیدابوالحسن صاحب وسیله النجاه،که فتاوای اصحاب ومشهوررادرتمامی مسائل فقهی حفظ بود،حتی بدون مطالعه هم می توانست درس رابه آخربرساند.

حافظه قوی وی طوری بودکه درجواب مسائل مستحضراست،برای اومعطلی ندارد،به یاددارم دریک مسئله ای باایشان بحث داشتم،ایشان فرمود:شیخ علی روایتی دراین باره درحاشیه شرح لمعه درفلان کتاب دارد.

مرحوم آقاسیدابوالحسن،ازلحاظ قوه حافظه درمیان علماومعاصرین خودیگانه بود.

یک روزی خودم دیدم ایشان دردرمسجدشیخ طوسی بدون اینکه پیش ازدرس،کتابی مطالعه کرده باشدوبداندکه جای شروع درس کجاست،پس ازتعطیلی طولانی،کتابی که گویاکتاب حج بودراشروع کرد"درحالی که بالای منبربود"گفت برویدکتاب جواهری،شرایعی بیاورید،آقایی ازپایین منبربه سیگاری دادودامادش (سیدحسن بجنوردی)ازمدرسه "قوام "جواهری راآورد،آماجای شروع درس نشد،تااینکه ایشان فرمودند:

ازاینجاشروع می کنیم،اگرمعلوم شدقبل ازآن را نگفته بودم،برمیگردیم به صفحات قبل.

بدین ترتیب،مسئله ای راکه مطرح نشده بودومطالعه نکرده بودواصلاًنمی دانست شروع درس ازکجاست،شروع کردوتابه آخررساندولی آنچنان مسلط ومستدل درپیرامون آن صحبت کردکه گویاازقبل مطالعه داشته است./منبع:درمحضراستادآیت الله بهجت-کتاب اول صص۴۳ و۴۲

آیت الله شیخ عبدالحسین تهرانی(صاحب کتاب مصباح النجاه)سیگاری بود

آقاشیخ غبدالحسین تهرانی باعده ای برای زیارت قبرعبدالقادرگیلانی رفته بود که خبرآوردند۲نفرازشیعیان بجرم سب شیخین دستگیرشده اند که آقاتهرانی نامه ای به مقام مسئول(رشیدعالی) رادرجای فیلترسیگار نوشت که فوراًان2آزادشدند./منبع:درمحضراستادآیت الله بهجت-کتاب اول صفحات ۲۹۴ و۲۹۵

محمدتقی شریعتی"پدردکترعلی"هم سیگارمی کشید-دریک عکسی دیدم-دکترشریعتی که خانمش ازش شکوایه داشته که چرا سیگارهارا درته استکان چای خاموش می کند

 بیست وهفت(۲۷)مشخصه متهم درساواک(آیت الله خامنه ای):یکی سیگاری بودن

سرهنگ شیدفر، بازرس لشکر ۷۷ خراسان که دستور تحویل گرفتن آقای خامنه‌ای را به دژبان پادگان مشهد داده بود، به اطلاع ساواک رساند که این زندانی ممنوع‌الملاقات آماده بازجویی است.  شاید دو روز بعد او را به مقر ساواک بردند. ابتدا انگشت‌نگاری کردند. قبل از آن، عکسی از او گرفتند که شماره ۷۳۱ را روی سینه خود داشت. 

سپس ۲۷ مشخصه مندرج در برگه انگشت‌نگاری، از مشخصات شناسنامه‌ای گرفته تا نشانی سکونت قم و مشهد، رنگ چهره (گندم‌گون)، مو (مشکی)، ریش و سبیل (دارد) و ... عادت ویژه (سیگار) را پر کردند.
ساعت ۹:۳۰ صبح ۲۲ خرداد، ساواک بازجویی مکتوب خود را از سیدعلی خامنه‌ای آغاز کرد؛ و این نخستین بازخواست سیاسی دستگاه امنیتی از او بود:
س: مشخصات کامل خود را بیان نمایید.
ج: نام: علی. شهرت: خامنه‌ای. فرزند: حاج‌سیدجواد. متولد: ۲۴ تیر ۱۳۱۸، مشهد. شناسنامه: ۲۱۷، مشهد. شغل: محصل علوم دینی. آدرس: مشهد، کوچه ارگ، منزل آیت‌الله خامنه‌ای. مجرد. باسواد.

سیگارکشیدن آیت الله خامنه ای دراتاق رئیس ساواک
 او را در مقر ساواک به اتاق رئیس سازمان امنیت مشهد بردند. اتاق بزرگ و مجللی بود؛ با اسباب اداری چشم‌نواز و گرانبها. در انتهای اتاق، شیخان پشت میز بزرگی نشسته بود. ظاهری خسته و کوفته داشت. وانمود می‌کرد سرگرم مطالعه پرونده روی میزش است. آقای خامنه‌ای  بدون اجازه، مبل نرمی را انتخاب کرد، چهار زانو روی آن نشست، پاکت سیگار را درآورد، یک نخ آن را بیرون کشید و گیراند. شیخان که متوجه این رفتار شده بود، سرش را بلند کرد و پرسید: کی هستی؟ او را خوب می‌شناخت. آقای خامنه‌ای یکی از سوژه‌های اصلی ساواک مشهد بود. خودش را معرفی کرد. گفت: عجب! آقای خامنه‌ای!  تا حالا کجا بودی؟

تسنیم۱۶ بهمن ۱۳۹۲بنقل ازکتاب شرح کتاب اسم/ نویسنده هدایت الله بهبودی

پیپ کشیدن آلبرت انیشتین

«آلبرت انیشتین» فیزیکدان در ۱۴ مارس ۱۸۷۹ (۲۳ اسفند ۱۲۵۷) در آلمان و در شهر اولم به دنیا آمد
و در ۱۸ آوریل ۱۹۵۵ (۲۸ فروردین ۱۳۳۴) در سن ۷۶ سالگی در پرینستون، نیوجرسی درگذشت.

انیشتین پیپ می‌کشید و در دانشگاه به ابر دودی مشهور بود که هر جا می‌رفت از خود برجای می‌گذاشت. او عاشق پیپ کشیدن بود و می‌گفت: «به آرامش و قضاوت هدفمند انسان‌ها کمک می‌کند»

انرژی گرفتن علامه شعرانی بافلیان/سیگارآیت الله بهاالدینی وآقاسیدابوالحسن اصفهانی و

ما نماز صبح را در مدرسه‏ مروی می‏خواندیم،بین الطلوعین "علامه شعرانی"کفایه می‏فرمود منزلشان،کفایه که تمام‏ می‏شد،بعضی‏ها می ‏رفتند.آقایانی می‏آمدند برای درس‏ مکاسب،مامی‏ ماندیم برای درس دوم مکاسب.

ایشان یک نفسی تازه می‏کرد،انرژی‏ می‏گرفت،قلیان می‏کشید.ما نمی‏کشیدیم،می‏رفت اتاق دیگر قلیان می‏کشید،سپس‏ می‏آمد برای درس مکاسب.درس مکاسب گفته می‏شد،مکاسبی‏ ها می‏رفتند و بعضی‏ها می ‏نشستند که بنده هم باز از آن نشستگان بودم اسفار می‏فرمود یا شفا می‏فرمود یا اشارات می‏فرمود.این درسهای فلسفی بود. آقایان می‏رفتند،باز بنده(برای درس بعدی) می‏ نشستم.

کُفریات؟

به تعبیر شریف ایشان، می‏فرمود که حالا نوبت این کفریات شده.ریاضیات و هیئت و اینها را به مطایبه می‏گفت،کفریات است.چه بسا روزها-خدای علیم لطیف خبیر گواه-که ما در بین الطلوعین می ‏آمدیم برای درس کفایه و سر درس آخری مثلا مجسطی،زیج‏ بهادری و کفریات به تعبیر ایشان،اذان ظهر می‏گفتند و ایشان از صبح تا ظهر به‏ ترتیب،کفایه بود،اسفار بود به ترتیب تا اذان ظهر.

ایشان حقیقت امر استاد است،ما مدح می‏کنیم خداییش واقع عرض کنیم‏  متن واقع را دارم عرض می‏کنم.آن واقعیت عشق به درس و بحث و به مطالعه و تحقیق،واقعیت عشق را داشت.این آثار علمی ایشان چه جور به عمرش وفق داده؟اصلا سر تا پا عشق بود.

مصاحبه باعلامه حسن حسن‏ زادهء آملی/جلوه هایی از حیات علمی علامه شعرانی

توضیح نگارنده-پیراسته فر:در آخر کتاب سیری در آفاق (شرح زندگانی آیت الله بهاء الدینی) عکسی از ایشان است که در دست ایشان سیگار است

ماجرای سیگار کشیدن اززبان خودآیت الله بهاالدینی
« در جوانی به سیگار مبتلا شدم، گرچه حضرت رضا علیه السلام ضررش را از من برداشتند و بدنم با آن گرم می شد، اما اصل کار اشتباه بود. »
یکی از دوستان صمیمی و ارادتمندان قدیمی آقا می گفت: یک بار که ایشان خدمت حضرت رضا علیه السلام مشرف می شوند، عرض می کنند:
« ما درباره سیگار نگران هستیم یا این سیگار را از ما بگیرید، یا ضررهایش را بردارید. »
مدتی نگذشت که مکرر می فرمودند:
« سیگار برای ما ضرر ندارد، ضررش را از ما برداشتند! »
تا این که در سال ۱۳۷۰ که بیماری آقا شدت یافت به دستور رهبرانقلاب ، در یکی از بیمارستانهای تهران، بستری شدند. هنگامی که از «ریه» آقا(بهاءالدینی) عکس برداری شد «مجاری تنفسی» سالم، طبیعی و بدون هیچ عارضه ای مشاهده گردید!/خاطرات

علامه آیت الله سیدمحمدحسن میرجهانی طباطبایی(فرزندمیرسیدعلی محمدآبادی) جرقویه ای اصفهانی متوفی (۱۳۷۱ هـ. ش)

وسیگارکشیدن امام موسی صدر
امام موسی صدر وخواهرزاده اش دکترطباطبایی
 امام جمعه باختران آیت الله اشرفی اصفهانی/شهادت  جمعه ۲۳ مهر ۱۳۶۱،
سیگارآیت الله کشمیری 

 آیت‌الله سید عبدالکریم رضوی کشمیری ،فرزندحجت‌الاسلام سید محمدعلی کشمیری،متولد ۱۳۰۳شمسی  کربلا،از طرف پدر به جد بزرگوارش «آیت‌الله سید حسن کشمیری» و جدمادری  به فقیه زاهد«آیت الله سید محمد کاظم یزدی» صاحب کتاب «عروة الوثقی» منتسب بود.وفات:(یکشنبه، ۲۹ آذر ۱۳۷۷)

حزب کارگران کردستان (PKK)پ.ک.ک چیست؟مناطق اشغالی ترکیه

مخالفان ومعرضان دولت ترکیه ومناطق تحت اشغال

:حزب کارگران کردستان(PKK)چیست؟

حزب کارگران کردستان«Kurdistan Workers' Party) «PKK) یک گروه مسلح است که در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی(۱۳۴۸شمسی) توسط۲۲ نفر از شبه نظامیان مسلح مخالف دولت ترکیه در شهر لیجه استان دیاربکر، بنیانگذاری شد.

عبدالله اوجالان... و..خانم سکینه جانسیز/بنیانگذاراران پ.ک.ک(PKK)

این سازمان تروریستی (PKK)که بر اساس تفکرات مارکسیستی و با رهبری عبدالله اوجالان ملقب به ئاپو (عمو) رهبری میشد در طول چند دهه بعد با جذب هزاران نیرو مبارزه مسلحانه با دولت و ارتش ترکیه را آغاز کرد که تا کنون ده‌ها هزار کشته و زخمی از دو طرف و مردم غیر نظامی به جا گذاشته است.

عبدالله اوجالان بنیانگذار پ.ک.ک در سال ۱۹۹۹میلادی(۱۳۷۷شمسی) توسط دادگاه ترکیه به اعدام محکوم شد.

مناطق تحت اشغال...پ.ک.ک(PKK)ترکیه....نقشه

«سکینه جانسیز» با نام مستعار «سارا» متولد شهر تونجلی (درسیم) نخستین زنی بود که به عضویت شورای رهبری پ ک ک درآمد و در دهه ۸۰ میلادی توسط نیرو‌های امنیتی ترکیه دستگیر شد.

وی در سال ۱۹۹۱ پس از آزادی از زندان، توسط شخص اوجالان به شورای سیاسی پ ک ک در فرانسه تبعید شد، زیرا کادر سازمان دیگر به وی اعتماد نداشتند. 

همسر سکینه جانسیز( محمد سَنَر) نیز که با این تصمیم مخالفت کرده بود به دستور اوجالان تیرباران شد.

در تاریخ ۹ ژانویه ۲۰۱۳ میلادی(۲۰ دی ۱۳۹۱) پلیس فرانسه اجساد ۳ زن به نام‌های «سکینه جانسیز»، از بنیان‌گذاران حزب کارگران کردستان ترکیه، «فیدان دوغان»، نماینده کنگره ملی کّرد در پاریس و «لیلا شایلمز»، عضو جنبش جوانان کّردبود، را در خانه‌ای محله« لافایت» پاریس کشف کرد،طبق تحقیقات پلیس فرانسه، «عمر گونا» راننده سکینه جانسیز و از اعضای پ ک ک مسئول قتل این افراد به دستور کادر رهبری این گروهک بوده است.

البته«عمر گونا» درطول مدتی که دادگاه درپی قاتلان این زنان کُردبود،بطرزمشکوکی بقتل رسید.

«کثیره یلدریم » متولد۱۳۲۹شمسی از شهرستان دَپ از توابع مزرابا(ترکیه)با نام سازمانی «فاطمه»  درسال ۱۳۵۳شمسی، عضو پ ک ک بود که همچون مریم رجوی، برای ارتقا به فرماندهی در(PKK) مجبور به ازدواج سازمانی با عبدالله اوجالان(مسعودرجوی) شد ،امادر سال۱۳۶۵شمسی«اوجالان»اورابجرم خیانت اخراج کرد وهمزمان طلاقش داد و واین زن تحصیلکرده دانشگاهی(یلدریم)ترکیه راترک کردودرسوئد مقیمشد.

فعالیت‌های مسلحانه و تروریستی این گروهک علاوه بر ترکیه موجب ایجاد ناامنی در کشور‌های همسایه از جمله ایران، عراق و سوریه نیز شده است.

مروری بر سرنوشت عجیب بنیانگذاران گروهک پ. ک. ک/ تصفیه داخلی، فرار به اروپا و مخفی شدن در کوهستان قندیل؛ فرجام کار طراحان یک توهم بزرگ +تصاویر

رهبران وفرماندهان فعلی حزب کارگران کردستان.

در حال حاضر گروهک تروریستی PKK توسط جمیل بایک، دوران کالکان، مراد کارایلان و باهوز اردل (اهل سوریه) اداره میشود. بایک و کالکان از اعضای اولیه شورای رهبری پ ک ک بودند، اما کارایلان و اردل در سال‌های بعد به این سازمان پیوستند.

مروری بر سرنوشت عجیب بنیانگذاران گروهک پ. ک. ک/ تصفیه داخلی، فرار به اروپا و مخفی شدن در کوهستان قندیل؛ فرجام کار طراحان یک توهم بزرگ +تصاویر

به طور کلی جمیل بایک مسئول شورای سیاسی این گروه، مراد کارایلان فرمانده نظامی کل و مسئول عملیات در خاک ترکیه، دوران کالکان مسئول شاخه نظامی در شمال عراق و مناطق قندیل و زاپ و باهوز اردل مسئول هماهنگی سازمان پ ک ک با شبه نظامیان YPG در خاک سوریه است.

مروری بر سرنوشت عجیب بنیانگذاران گروهک پ. ک. ک/ تصفیه داخلی، فرار به اروپا و مخفی شدن در کوهستان قندیل؛ فرجام کار طراحان یک توهم بزرگ +تصاویر

جمیل بایک

شکست نظامی سنگین قوای این سازمان در شهر نصیبین و مناطق حومه در سال ۲۰۱۶ و عقب نشینی به کوهستان قندیل، نارضایتی شدید مردم مناطق کردنشین ترکیه از فعالیت‌های این گروه که موجب نا امنی و ویرانی شدید این مناطق در درگیری با ارتش ترکیه شده است موجب محدود شدن شدید فعالیت نظامی PKK در سال‌های اخیر شده است.

مروری بر سرنوشت عجیب بنیانگذاران گروهک پ. ک. ک/ تصفیه داخلی، فرار به اروپا و مخفی شدن در کوهستان قندیل؛ فرجام کار طراحان یک توهم بزرگ +تصاویر

مراد کارایلان

در ۲ سال اخیر اعضای این گروه بیش از اینکه مشغول نبرد در خاک ترکیه با ارتش این کشور باشند، در حال فرار از حملات هوایی جنگنده‌ها و پهپاد‌های مسلح ترکیه در شمال عراق هستند.

به اعتراف شخص جمیل بایک، از زمان عملیاتی شدن پهپاد‌های رزمی ارتش ترکیه نظیر Bayraktar TB ۲ نیرو‌های این گروه حتی در کوهستان قندیل که همواره مکانی امن برای آن‌ها به شمار میرفت نیز آسوده خاطر نیستند.

مروری بر سرنوشت عجیب بنیانگذاران گروهک پ. ک. ک/ تصفیه داخلی، فرار به اروپا و مخفی شدن در کوهستان قندیل؛ فرجام کار طراحان یک توهم بزرگ +تصاویر

اختلافات شدید این سازمان با احزاب مستقر در منطقه اقلیم کردستان عراق که از لحاظ هویتی، زبانی و اعتقادی شدیدا با نیرو‌های چپگرای PKK در تضاد هستند نیز موجب شده تا خاندان بارزانی نیز همکاری کاملی با دولت ترکیه برای خلاصی از حضور این سازمان تروریستی در شمال عراق داشته باشند.

مروری بر سرنوشت عجیب بنیانگذاران گروهک پ. ک. ک/ تصفیه داخلی، فرار به اروپا و مخفی شدن در کوهستان قندیل؛ فرجام کار طراحان یک توهم بزرگ +تصاویر

همچنین شکست‌های سنگین شاخه سوری این سازمان در برابر ارتش ترکیه در شمال سوریه و قطع حمایت امریکا از آن‌ها موجب شد تا رویای اتصال مناطق کردنشین ترکیه و سوریه و یکپارچه شدن زیرشاخه سوری با سازمان مادر نیز نقش بر آب شده و پایانی بر توهمات تجزیه طلبانه این گروه در خاک کشور‌های میزبان باشد.

​توضیح نگارنده-پیراسته فر:درتهیه این مقاله ازسایت مشرق -بعنوان یک منبع-نیزاستفاده کردم.

مرزهای ایران"ترکیه"دیوارکشی کرد۵۰۰کیلومترمرزمشترک باترکیه/دیوارکشی۸۱کیلومتر

​طول مرز ایران با کشورهای همسایه   عراق: ۱۴۵۸ کیلومتر  ترکمنستان: ۹۹۲ کیلومتر  افغانستان: ۹۳۶ کیلومتر  پاکستان: ۹۰۹ کیلومتر  جمهوری آذربایجان: ۶۱۱ کیلومتر  ترکیه: ۴۹۹ کیلومتر  ارمنستان: ۳۵ کیلومتر /مرز آبی: ۲۴۴۰ کیلومتر

سواحل خلیج فارس :  ۲۴۰۳ کیلومتر/سواحل دریای خزر :  ۶۵۷ کیلومتر

حزب کارگران کردستان  (PKK) پ.ک.ک چیست؟

دیوارکشی ترکیه درمرزایران

دولت ترکیه عملیات احداث و نصب دیوار مرزی ۱۴۴ کیلومتری در مرز مشترک با ایران را از روز گذشته(۱۷ مرداد ۱۳۹۶) آغاز کرده است. این دومین دیوار مرزی ترکیه با یک کشور همسایه است. از آغاز جنگ داخلی در سوریه، دولت ترکیه تاکنون صدها کیلومتر از مرز مشترک خود با سوریه را دیوار کشیده است.

دولت آنکارا : دلیل اصلی کشیدن دیوار در مرز مشترک با ایران، جلوگیری از نفوذ و رفت آمد شبه نظامیان مسلح کرد (وابسته به پ.ک.ک) به داخل خاک ترکیه است.
دیوار در حال نصب همانند مرز با سوریه، بلوک های سیمانی با ۲ متر عرض و ۳ متر ارتفاع است و قرار است در یک خط مرزی به طول ۱۴​​​​​​​۴ کیلومتر نصب شود. 

هر کدام از این بلوک ها ۷ تن وزن دارند که توسط کامیونت ها و تریلی های سنگین برای نصب جابجا می شوند.

طول مرز ایران با کشورهای همسایه

  عراق : ۱۴۵۸ کیلومتر

 ترکمنستان : ۹۹۲ کیلومتر

 افغانستان : ۹۳۶ کیلومتر

پاکستان : ۹۰۹ کیلومتر

 جمهوری آذربایجان : ۶۱۱ کیلومتر

 ارمنستان : ۳۵ کیلومتر

مرز آبی : ۲۴۴۰ کیلومتر

 ترکیه : ۴۹۹ کیلومتر (زمینی)

۷۰ کیلومتر از منطقه مرزی «آغری» و «ایغدیر» دیوار کشیده می‌شود و مناطق دیگر به شیوه‌های دیگر کنترل می‌شوند. از جمله قرار است که بزرگراه میان استان شرقی «تونجلی» و استان «الازیغ» مجهز به دوربین مداربسته شود.

گفته شد که این اقدام برای جلوگیری از ورود قاچاقچیان و نیروهای جنگجو در سوریه، به‌ویژه اعضای گروه تروریستی داعش صورت گرفته است.

مدافعان حقوق بشر به ساخت این دیوار مرزی معترض هستند، زیرا مانع ورود آوارگان جنگی می‌شود.

طول دیوار مرزی (ترکیهبا سوریه ۵۵۶ کیلومتر و ارتفاع آن ۳ متر است و علاوه بر اینکه با سیم خاردار احاطه شده، از طریق برج‌های دیدبانی هم کنترل می‌شود./تسنیم بنقل ازروزنامه حریت

همسایگان ایران از تحریم های آمریکا تبعیت نخواهند کرد

آنکارا هدف از احداث دیواری به قُطر دو و ارتفاع سه متر در مرز مشترک با ایران را جلوگیری از نفوذ شبه‌نظامیان کُرد و قاچاقچیان و با هدف تقویت امنیت در داخل مرزهای این کشور عنوان کرده است.

هشت ماه پیش بود که رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه از قصد کشورش برای ساخت دیواری در مرز ایران و عراق خبر داد؛ دیواری شبیه به آن‌چه که در مرز ترکیه با سوریه به طول ۹۱۱ کیلومتر از مدتها پیش در حال احداث است.

 

 ترکیه دیوارکشی در مرز با ایران را آغاز کرد

اهداف اصلی ترکیه از دیوارکشی در مرزهای جمهوری اسلامی ایران چیست؟

دولت آنکارا می‌گوید دلیل اصلی کشیدن دیوار در مرز مشترک با ایران، جلوگیری از نفوذ و رفت آمد شبه‌نظامیان مسلح کرد (وابسته به پ.ک.ک) به داخل خاک ترکیه است؛ درحالی‌که بررسی و رصد رسانه‌های ترک‌زبان و اظهارات رهبران حزب عدالت و توسعه مطالب دیگری نشان می‌دهد. به‌صورت کلی دلایل دیوارکشی ترکیه در مرزهای ایران را می‌توان در موارد زیر جست‌وجو کرد:

اتهام زنی به ایران:

از چند هفته قبل از شروع عملیات دیوارکشی در مرزهای ایران و ترکیه، رسانه‌های ترک‌زبان تلاش‌های گسترده‌ای را برای اتهام زنی به جمهوری اسلامی ایران در حمایت از حزب کارگران کردستان (pkk) مطرح نموده و تلاش کردند فعالیت حزب کارگران کردستان و عملیات آن‌ها را به ایران نسبت دهند.

آن‌ها با تلاش برای ارتباط دادن حزب کارگران کردستان به ایران قصد داشتند، هم ایران را در اذهان عمومی داخلی بی‌اعتبار نموده و هم بحران‌های امنیتی خود را متوجه خارج کشور نمایند. بنابراین عملیات دیوارکشی در مرزهای ایران را می‌توان حرکتی نمادین برای مرتبط نمودن بحران‌های داخلی به خارج از کشور و کوششی نافرجام برای کاستن از نفوذ و عمق استراتژیک ایران در ترکیه دانست. درواقع چون رهبران ترکیه از افزایش محبوبیت ایران در میان مردم ترکیه نگران بودند، تلاش کردند تا با این اقدام افکار عمومی ترک‌ها را بر ضد ایران تحریک نمایند.

توضیح نگارنده-پیراسته فر:حزب کارگران کردستان(PKK)چیست؟

حزب کارگران کردستان ( Partiya Karkeren Kurdistan، (PKK) یک گروه مسلح است که در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی(۱۳۴۸شمسی) ۲۲ نفر از شبه نظامیان مسلح مخالف دولت ترکیه در شهر لیجه استان دیاربکر، بنیانگذاری شد.

مناطق تحت اشغال...پ.ک.ک(PKK)ترکیه....نقشه

این سازمان تروریستی (PKK)که بر اساس تفکرات مارکسیستی و با رهبری عبدالله اوجالان ملقب به ئاپو (به معنای عمو) رهبری میشد در طول چند دهه بعد با جذب هزاران نیرو مبارزه مسلحانه با دولت و ارتش ترکیه را آغاز کرد که تا کنون ده‌ها هزار کشته و زخمی از دو طرف و مردم غیر نظامی به جا گذاشته است.

عبدالله اوجالان بنیانگذار پ.ک.ک در سال ۱۹۹۹میلادی(۱۳۷۷شمسی) توسط دادگاه ترکیه به اعدام محکوم شد.

عبدالله اوجالان... و..خانم سکینه جانسیز/بنیانگذاراران پ.ک.ک(PKK)

فعالیت‌های مسلحانه و تروریستی این گروهک علاوه بر ترکیه موجب ایجاد ناامنی در کشور‌های همسایه از جمله ایران، عراق و سوریه نیز شده است.

یکی از شعبه‌های مشهور نژاد آریایی که محققان را در آریایی بودن آن‌ها شکی باقی نیست «کردان» هستند که به زبان کردی تکلم می نمایند. زبان کردی سه لهجه عمده دارد که عبارت‌اند از: زازا، گورانی و کرمانجی که هرکدام نیز دارای گویش‌های مخصوص به خود هستند. کردها اکثراً، پیرو مذهب شافعی می‌باشند. این وضعیت در عراق، ترکیه و سوریه ثابت بوده و این خصیصه مذهبی وجه تمایز آن‌ها با همسایگانشان است؛ زیرا همسایگان عرب و ترک آن‌ها، اکثراً حنفی هستند. همین عامل باعث گشته که کردها به سرزمین ایران علاقه‌ای خاصی داشته و ارتباط عمیق فرهنگی و زبانی خود را با آن تقویت نمایند.

البته تلاش برای حفظ نمادهای ایرانی و افزایش ارتباطات با ایران عاملی است که سیاست‌مداران ترک را آزار داده و آن‌ها را به این فکر واداشته است که به دنبال دیوارکشی میان خود و ایران بیفتند.به‌عبارت‌دیگر عمق ژئوکالچری و فرهنگی ایران در بخش‌های کردنشین ترکیه به‌قدری گسترش‌یافته که رهبران حزب عدالت و توسعه چاره‌ای جز دیوارکشی پیدا نکرده‌اند.

ارتباط عمیق میان کردهای منطقه و رفت‌وآمد راحت آن‌ها به جمهوری اسلامی ایران در مناطق مرزی و مقایسه وضعیت خود با کردهای ایران از عوامل دیگری بوده که باعث دیوارکشی میان ایران و ترکیه شده است. ازآنجایی‌که وضعیت کردها در ایران و آزادی‌های آن‌ها با کردهای ترکیه به‌هیچ‌وجه قابل قیاس نیست، استراتژیست های ترکیه نگران افزایش واکنش‌های کردی و فعالیت‌های مدنی کردها در ترکیه هستند؛ چراکه آن‌ها معتقدند مشاهده وضعیت کردها در ایران باعث خواهد شد تا کردهای ترکیه نیز چنین امتیازاتی از دولت‌های مرکزی درخواست نمایند. درواقع ازآنجایی‌که تفکرات حاکم بر رهبران ترکیه در نفی سایر قومیت‌ها به‌ویژه نفی قومیت کردی بناشده است ، آن‌ها به‌شدت نگران بیداری روح کردی در داخل ترکیه بوده و از اضمحلال سرزمین ترکیه نگران هستند.

کنترل مردم مناطق مرزی-کنترل ترددمرزنشینها

ترک‌ها همیشه از صدور تفکرات انقلاب اسلامی ایران به جمهوری ترکیه نگران بوده و در تقابل با آن تلاش‌های بسیاری را انجام داده‌اند. صدور اصولی همچون استقلال‌طلبی و مبارزه با سلطه و تلاش برای تشکیل امت واحده اسلامی( که در تقابل با اصول ملی گرایی ترکی-آتاتورکی قرار دارد) به ترکیه از طریق رفت‌وآمدهای رایج میان ساکنان مناطق مرزی، همیشه مدنظر نیروهای امنیتی ترکیه بوده و آن‌ها پیوسته تلاش‌های فراوانی برای ایجاد محدودیت در این راستا به کاربسته اند.

ترکیه به‌هیچ‌عنوان دوست ندارد مردم مناطق مرزی خود (که اکثراً ناراضی هستند) با رفت‌وآمد آزاد و راحت به ایران از آزمان های انقلابی ایران سرمشق گرفته و ادامه مبارزات خود را در خاک ترکیه پیگیری نمایند. تلاش برای استحاله فرهنگی مردم مناطق مرزی از طریق قطع ارتباط زمینی و آزاد آن‌ها با ایران و کاستن ارتباطات مستقیم مردم مناطق مرزی دوکشور از دیگر اهداف اصلی این دیوارکشی‌هاست.

جلب رضایت غربی ها

ترکیه هم‌زمان با اقدام به دیوارکشی در مرزهای ایران، جنگ روانی و رسانه‌ای گسترده‌ای را علیه ایران و شیعیان شروع کرده و از آنان به‌عنوان عوامل ناامنی در منطقه یاد کرد. این اقدام رسانه‌های ترکی در اتهام زنی به شیعیان و ایران به عنوان عوامل اصلی گسترش ناامنی در منطقه ، درواقع ادامه همان سیاست آمریکا در افزایش بدبینی‌ها به ایران است.

اردوغان قصد دارد با افزایش جنگ روانی در منطقه هم ایالات‌متحده آمریکا را بیش‌ازپیش ازخود راضی نماید و هم سیاست مدران این کشور را در راستای افزایش ایران هراسی در منطقه همراهی کند؛ چراکه سیاست‌مداران ترکیه با زیرکی خاصی تلاش می‌نمایند (به غلط و دروغ) کمک‌های ایران به شبه‌نظامیان کرد را تنها علت دیوارکشی خود در مرزهای این کشور معرفی نموده و آمریکا را در رشد تفکرات ایران هراسانه یاری رسانند و در زمین‌بازی غرب قرار بگیرند.

عادی سازی-دیوارکشی باسوریه

آغاز عملیات دیوارکشی در مرزهای ایران و ترکیه اقدامی بزرگ از سوی رهبران ترک برای انحراف افکار عمومی از حوادث عراق و سوریه و تلاش‌های این کشور برای افزایش حضور خود در این کشورهاست. ترکیه تلاش دارد تا در سوریه چندین پایگاه نظامی برای کمک و آموزش به تروریست‌ها تأسیس نماید و از عملیات دیوارکشی و ایران هراسی به‌عنوان پوششی برای رفتارهای خود در راستای انحراف افکار عمومی داخلی سود می برد؛ چراکه طرح ادعای دیوارکشی در مرزهای ایران برای مبارزه با تروریسم داخلی در افکار عمومی داخل این کشور بیش از هر مورد دیگری خریدار داشته و توجهات را به‌سوی خود جلب می‌نماید. 

اردوغان به‌خوبی می‌داند در وضعیت کنونی که اقتصاد ترکیه به دلیل بحران قطر و مداخله این کشور در حوادث سوریه و افزایش تروریسم دچار آسیب جدی شده است، هر نوع سرمایه‌گذاری نظامی خارجی به‌ویژه در سوریه با هدف مداخله در این کشور باعث افزایش نارضایتی‌ها از او شده و ممکن است اعتراضات عمومی بر ضد او را در پی داشته باشد. بنابراین وی با انحراف افکار عمومی از این مسئله و جلب آن به ایران و مسئله تروریسم داخلی می‌خواهد سرپوشی برای فعالیت‌های غیرقانونی خود در سوریه بیاید.

کنترل تروریستها

از دیگر اهداف راهبردی دیوارکشی ترکیه در مرز ایران می‌توان به کنترل تمامی گروه‌های تروریستی مرزی توسط ترکیه و مدیریت کامل آن‌ها در این مناطق اشاره کرد. ازآنجایی‌که جمهوری ترکیه یکی از دولت‌های حامی تروریسم و افراط‌گرایی در منطقه به شمار می‌آید و از تمام گروه‌های تروریستی حمایت لجستیکی می‌کند؛ با دیوارکشی در مرز ترکیه و ایران قصد دارد تمامی گروه‌های فعال مرزی مانند «پژاک» و «پ ک ک» را تحت کنترل کامل خود گرفته و از آن‌ها به‌عنوان ابزاری برای فشار بر ایران استفاده نماید.

در حقیقت دیوارکشی در مرزهای ایران و ترکیه باعث خواهد شد تا این گروه‌ها در ترددهای خود به‌شدت به کشور ترکیه وابسته شده و تحت تسلط کامل ترک ها قرارگرفته و به ابزاری در راستای اهداف ترکیه و حزب عدالت و توسعه جهت فشار بر ایران در مواقع ضروری به شمار آیند.

از دیگر اهداف این دیوارکشی می‌توان به جلوگیری از قاچاق کالا اشاره کرد. ترک‌ها امیدوارند با تأسیس و بنای این دیوار جلوی قاچاق کالا را گرفته و با دریافت گمرک از تمامی کالاهای وارداتی و صادراتی، درآمد خود را افزایش دهند. همچنین ترک‌ ها با بنای دیوار قصد دارند، در صورت تحریم ایران از سوی غرب جلوی امکان دور زدن تحریم‌های غرب با استفاده از مرزهای ترکیه را از ایران گرفته و ایران را بیش‌ازپیش تحت‌فشار قرار دهند؛ چراکه وجود دیوارهای بتنی و گذرگاه‌های محدود، دست ایران برای استفاده از مرزهای ترکیه در مواقع ضروری را خواهد بست و خیال آمریکا را در افزایش تحریم‌ها علیه ایران راحت‌تر خواهد کرد.

کنترل تجارت

تلاش برای کنترل کالاهای وارداتی و صادراتی جهت جلوگیری از نوسان بازارهای داخلی ترکیه و افزایش اطلاع از کلیه تجارت‌های مرزی را نیز می‌توان به دلایل دیوارکشی ترکیه در مرزهای ایران افزود. درواقع بسیاری از کارشناسان ترک معتقدند ترکیه برای تبدیل‌شدن به قدرتی بزرگ در منطقه باید بر تمامی مرزهای خود کنترل داشته و تمامی تجارت‌های مناطق مرزی را تحت سیطره اطلاعاتی خود بگیرد؛ چراکه عدم اطلاع دقیق از بازرگانی‌های صورت گرفته در مناطق مرزی کشور را در آستانه‌ی آسیب جدی اقتصادی قرار می‌دهد.

اما دیوارکشی یک پروژه تبلیغاتی ترکی-غربی برای افزایش ایران هراسی ، جلب افکار عمومی داخلی و کاهش عمق راهبردی ایران در منطقه به شمار می آید که با توجه به ضعف اقتصادی ترک ها چندین سال به طول خواهد انجامید./ مرداد ۱۳۹۶باشگاه خبرنگاران.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:دیوارکشی امروزتکمیل شد/شنبه، ۱۵ آذر ۱۳۹۹

وزیر کشور ترکیه از تکمیل دیوار مرزی ۸۱ کیلومتری با ایران خبر داد.

وزیر کشور ترکیه: استفاده‌کنندگان از هشتک «تمام» و «خسته شدیم» علیه اردوغان تحت تعقیب قرار خواهند گرفت

سلیمان سویلو با انتشار تصاویری از دیوار مرزی با ایران اعلام کرد که این پروژه تکمیل شده است.

ترکیه ۵۳۴ کیلومتر مرز مشترک با ایران دارد، اما طی سال‌های گذشته اعلام کرده که برای جلوگیری از «قاچاق، نفوذ نظامی و مهاجرت غیرقانونی، همچنین جلوگیری از نفوذ شبه نظامیان پ‌کاکا از ایران به خاک ترکیه» دیوار مرزی به طول ۱۱۴ کیلومتر احداث می‌کند.

رادیوفردادرادامه می نویسد:آقای سویلو توضیح نداد چرا ساخت این دیوار در شرق استان «آغری»، بجای ۱۱۴ کیلومتری که قبلا گزارش شده بود، در نهایت به ۸۱ کیلومترکاهش یافته است. حتی در آغاز احداث این دیوار، مقامات ترکیه گفته بودند طول دیوار مرزی با ایران ۱۴۴ کیلومتر خواهد بود.

همچنین سازمان دولتی انبوه سازى و مسکن ترکیه (توکی) که کار ساخت این دیوار را انجام می‌دهد دی ماه سال ۹۶ اعلام کرده بود ۸۰ کیلومتر از این دیوار احداث شده و معلوم نیست چرا طی سال‌های گذشته تنها یک کیلومتر به طول این دیوار اضافه شده و با این کار، اتمام این پروژه اعلام می‌شود.

خبرگزاری آناتولی گزارش داده که سال ۲۰۱۸ کار ساخت حدود ۷۶۴ کیلومتر دیوار مرزی با سوریه نیز به اتمام رسید.ترکیه قبلا اعلام کرده بود طول این دیوار ۹۱۱ کیلومتر خواهد بود./منبع:رادیوفردا۱۵ آذر ۱۳۹۹

دیوارکشی ترکیه در مرزهای ایران برای جلوگیری از ورود اتباع افغانستان

در یک روز 300 تبعه افغانی که به صورت غیرقانونی از ایران وارد ترکیه شده بودند به کشورشان بازگردانده شدند. تا کنون 7 هزار و 100 تبعه افغان از خاک ترکیه به افغانستان باز گردانده شده اند.

سلیمان سویلو، وزیر کشور ترکیه در اظهاراتی با اشاره به تدابیر جدی دولت ترکیه برای جلوگیری از ورود اتباع افغانستان به خاک ترکیه عنوان کرد: برای جلوگیری از ورود غیرقانونی اتباع افغانی در مرزهای آگری و ایغدیر دیوارکشی صورت می گیرد.

به گزارش کردپرس به نقل از تلویزیون NTV، سلیمان سویلو، وزیر کشور ترکیه در اظهاراتی با اشاره به تدابیر جدی دولت ترکیه برای جلوگیری از اتباع افغانستان به خاک ترکیه عنوان کرده است: در یک روز 300 تبعه افغانی که به صورت غیرقانونی از ایران وارد ترکیه شده بودند به کشورشان بازگردانده شدند. تا کنون 7 هزار و 100 تبعه افغان از خاک ترکیه به افغانستان باز گردانده شده اند.

تا آخر این هفته 10 هزار افغان به کشورشان بازگردانده می شوند.

برای جلوگیری از ورود اتباع افغانی به خاک ترکیه به خصوص از خط آگری و ایغدیر به طول 144 کیلومتر دیوارکشی صورت گرفته است.

وی در ادامه اظهارات خود تصریح کرد: دیوارکشی در منطقه ایغدیر به اتمام رسیده است. یک منطقه 4 – 5 کیلومتری باقی مانده است که آن هم در مقابل پاسگاه مرزی ما قرار دارد.

دیوارکشی در آگری را هم انشاالله تا ماه ژوئن به پایان خواهیم رساند.

این دیوارکشی هم برای مقابله با تروریست ها است و هم پناهندگی غیرقانونی، زیرا در ایران 2 میلیون افغانی حضور دارند.

بخش عمده ای از آن ها تمایل و اراده جدی برای آمدن به ترکیه از خود نشان می دهند./۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۷

  مرز

 عراق

 ترکیه

 افغانستان

پاکستان

 ارمنستان

 ترکمنستان

 آذربایجان

 مرزآبی شمالی

 مرز  آبی جنوبی

 کیلومتر

۱۶۰۹

 ۵۱۱

    ۹۴۵

   ۹۷۸

    ۴۸

   ۱۲۰۵

   ۷۵۹

  ۷۶۵

 ۲۰۴۵

 منبع:سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح