پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

ماجرای اختلاف ایران باآذربایجان"زنگزور" چیست

​الهام علی اف:ارمنستان چه بخواهد و چه نخواهد جمهوری آذربایجان به دالان زنگزور ورود کرده و بهره برداری از آن را انجام خواهد داد مخالفت ارمنستان تنها کار را سخت تر خواهد کرد.

ماجرای دالان« زنگزور»(کریدور زنگزور)چیست؟

علت مسدودن کردن محور« گوریس قاپان» آذربایجان چیست؟

تنش‌ در مرزهای شمال غربی کشورمان ،در مناطق مرزی با ارمنستان و جمهوری آذربایجان.

تغییرات مرزی و معامله بر سر مناطقی از خاک ارمنستان و جمهوری آذربایجان است که در نتیجه آن بخشی از خاک ارمنستان که هم مرز با جمهوری اسلامی ایران است به جمهوری آذربایجان واگذار می‌شود و عملا ارمنستان مرز خود با ایران را از دست می‌دهد.

ایجاد یک کریدور در محور نخجوان- زنگزور- قره باغ آرزوی دیرینه «ائتلاف های پان‌ترکیستی» در قفقاز است.

ادعای ارضی جمهوری آذربایجان درباره «دالان زنگزور»می تواند به منزله حذف ایران از تمامی معادلات انرژی و ترانزیتی منطقه قفقاز جنوبی باشد.

کریدور اتصال نخجوان به جمهوری آذربایجان در واقع اجرای طرح امریکایی «گوبل» است که با عنوان (تبادل ارضی دالان لاچین با دالان زنگزور) پس از جنگ اول قره باغ مطرح شده بود. در جنگ دوم قره باغ  هدف ترکیه و جمهوری آذربایجان و اسرائیل، اشغال نوار مرزی ۴۲ کیلومتری ایران با ارمنستان بود.
اگرچه این اقدام« باکو – آنکارا» ایجاد یک کریدور برای تردد شهروندان، ترانزیت کالا و نهایتا عبور خطوط انتقال انرژی و برق می باشداما پشت پرده«انتقال انرژی ازخطوط جدید «کریدور زنگزور »، منجربه حذف ظرفیت های ژئوپلیتیکی ایران در حوزه انتقال انرژی در منطقه خواهد شد.

ماجرا از کجا شروع شد؟

چند مسئله دلیل عمده ایجاد تنش‌ در این منطقه شده است: اول اینکه« آذربایجان» محور «گوریس قاپان» را مسدود کرده و اجازه عبور خودروهای سنگین از این مسیر را نمی‌دهند. در کنار این اتفاق مانور نظامی مشترک جمهوری آذربایجان، پاکستان و ترکیه طی روزهای گذشته در نزدیکی‌های مرز ایران نیز مسئله دیگری بود که باعث ایجاد حساسیت‌ها در کشورمان شد.

مسئله دیگر نیز اظهارات تند و خارج از شؤون دیپلماتیک نماینده‌های مجلس جمهوری آذربایجان علیه تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران بوده است. آخرین مسئله در این حوزه نیز احتمال تغییرات مرزی و معامله بر سر مناطقی از خاک ارمنستان و جمهوری آذربایجان است که در نتیجه آن بخشی از خاک ارمنستان که هم مرز با جمهوری اسلامی ایران است به جمهوری آذربایجان واگذار می‌شود و عملا ارمنستان مرز خود با ایران را از دست می‌دهد.

اسرائیل درپشت مرزهای ایران

اظهارات مسوولان جمهوری آذربایجان یا برخی از تحرکات مانند ممانعت از صادرات ایران به ارمنستان موضوعی نیست که بتواند درگیری را در این سطح بالا بکشاند. آنچه مهم است فعال شدن آمریکا و اسرائیل جهت اقدامات نیابتی در مرزهای شمال غربی کشورمان است.

استعفای پاشینیان و چشم‌انداز سیاسی جدید در ارمنستان

سعدالله زارعی در یادداشتی می‌نویسد:«نیکول پاشینیان» نخست‌وزیر موقت ارمنستان که در مقایسه با دولت سابق این کشور، غرب‌گرا محسوب می‌شود، در چارچوب یک طرح آمریکایی - ترکیه‌ای و به امید واهی برخوردار شدن از مواهب سیاسی و اقتصادی به این طرح پیوسته است در حالی که خیانت به کشور ارمنستان می‌باشد.

در این صحنه آمریکا به جای حضور مستقیم و آشکار از ظرفیت روابط امنیتی حدود ۳۰ ساله اسرائیل با دو جمهوری آذری و ارمنی استفاده می‌کند. اگرچه آمار دقیقی در دست نیست اما خبرهای متعدد بیانگر حضور امنیتی رو به رشد رژیم اسرائیل به‌خصوص در جمهوری آذربایجان با محوریت «پایگاه هوایی قبله» می‌باشد. 

عدد نیروهای امنیتی اسرائیل بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر ذکر شده و این در حالی است که این رژیم جنایتکار در دهه گذشته نفوذ اساسی در ارکان جمهوری آذربایجان و خانواده الهام علی‌اف پیدا کرده است به‌گونه‌ای که سران صهیونیست از آذربایجان به «لبنان اسرائیل» یاد کرده و گفته‌اند ما از این طریق می‌توانیم جمهوری اسلامی را با یک چالش امنیتی طولانی‌مدت مرزی درگیر کرده و از اثرگذاری‌ آن در منطقه بکاهیم. البته معلوم است که این ادعاها با توان آنان در تبدیل به واقعیت فاصله اساسی دارد."

آنچه واضح است یک رخداد فرامنطقه‌ای در حال وقوع است که حاصل پیوند گرایش‌های نوعثمانی گرایانه با صهیونیسم است و ترکیه نیز در این میان تلاش دارد نقش خود را برای ایفای یک محور همراه و همسو با این تحولات به خوبی ایفا کند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«نیکول پاشینیان» کیست؟

درنخستین انتخابات زودهنگام پارلمانی،پس از پایان اشغالگری در مناطق وسیعی از قره‌باغ کوهستانی، در ارمنستان که روز یکشنبه، ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ برگزارشد،«نیکول پاشینیان» رهبرحزب حاکم ،به عنوان نخست وزیربرگزیدشد.

رئیس جمهورسابق،روبرت کوچاریان که از ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۸ به عنوان دومین رئیس جمهور ارمنستان پس از استقلال این کشور در قدرت بود و اهل قره باغ ،اصلی‌ترین رقیب پاشینیان دراین انتخابات بود.

حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور دوشنبه شب(۸ مهر ۱۳۹۸)  در جریان سفر به ارمنستان برای شرکت در اجلاس سران اتحادیه اقتصادی اوراسیا با «آرمن سرکیسیان» رئیس جمهور ارمنستان دیدار کرد.

 رئیس جمهوری ارمنستان بار دیگر خواستار تشکیل دولت جدید شد

«آرمن سرکیسیان» رئیس جمهور ارمنستان

تحرکات اسرائیل درهمسایگی

سعدالله زارعی نوشت:جمهوری آذربایجان سالهاست که کشور خود را مامن جریان‌های حامی اسرائیل و حتی حضور مستقیم اسرائیل در منطقه کرده است. این کشور فراموش کرده است که در بحران‌های جدی و تاریخی این منطقه، ایران بوده است که از تمامیت ارضی این کشور حمایت کرده و نگذاشته قدرت‌های فرامنطقه‌ای نظم استراتژیک این منطقه را برهم بزنند. ایران در قبال ارمنستان نیز نقش همسایگی خود را به درستی ایفا کرده است. ایران تلاش کرده است طبق یک راهبرد کلان همسایگانی امن و قدرتمند داشته باشد. اما اکنون ارمنستان با رئیس جمهوری غرب‌گرا و جمهوری آذربایجان با دولتی همراه با اسرائیل به دنبال ایفای نقش نیابتی در تقابل با جمهوری اسلامی ایران هستند.

جایزه سردار سلیمانی، فرصتی برای برجسته‌سازی آثار فاخر است

جمهوری آذربایجان کشوری شیعه است و طبیعتا در کوتاه مدت به لحاظ اعتقادی با جریان‌های ضد دین و ضد شیعه غرب و اسرائیل به تقابل اجتماعی خواهد رسید. این اصلی‌ترین اشتباه جمهوری آذربایجان است.

ارمنستان نیز باید به این مسئله توجه داشته باشد که کشورهای مهم منطقه چگونه ایفای نقش می‌کنند و در این ماجرا اگر نقش مهم و تاثیرگذار کشورهای مهمی همچون ایران و روسیه دیده نشود قطعا در معادلات منطقه امکان پیش‌روی وجود نخواهد داشت.

تغییرات مرزی 

دو مسئله اصلی توسط ایران دنبال می‌شود: اول اینکه ایران حضور پررنگ اسرائیل را در مرزهای خود نمی‌پذیرد و نمی‌تواند اجازه دهد دشمنان مردم ایران خود را در اطراف مرزهای ایران تجهیز کنند. مسئله دوم اینکه ایران به هیچ عنوان نمی‌تواند تغییرات مرزی را در مناطق شمال غربی خود بپذیرد.

اصل حسن همجواری مسئله‌ای است که باید همسایگان به آن احترام بگذارند. ایران همواره خواهان امنیت و قدرت برای همسایگان خود بوده است و انتظار این است که همسایگان نیز این مسئله را متقابلا رعایت کنند./فارس بااندکی اصلاحات.

خبرگزاری مهر(۵ اردیبهشت ۱۴۰۰)نوشت:الهام علی‌اف، درخصوص ایجاد راه مواصلاتی بین «نخجوان» و آذربایجان گفت: «ما دالان زنگزور را اجرا خواهیم کرد، ارمنستان بخواهد یا نخواهد. اگر بخواهد، آسان‌تر حل خواهد شد و اگر نخواهد با زور حل خواهیم کرد»

تحلیلی بر طرح ادعای ارضی جدید درباره دالان زنگزور

ادعای ارضی جمهوری آذربایجان درباره «دالان زنگزور» با منافع ایران و مفاد توافق قره باغ همخوانی ندارد و می تواند به منزله حذف ایران از تمامی معادلات انرژی و ترانزیتی منطقه قفقاز جنوبی باشد.

سخنان «الهام علی‌اف» رئیس جمهور آذربایجان در همایش «نگاه نو به قفقاز جنوبی؛ توسعه و همکاری پس از مناقشه» که اخیراً در باکو برگزار شده حاوی نکات درخور توجهی بود. الهام علی‌اف در پاسخ به سئوال یکی از حاضرین تاکید داشت که جنگ بطور کامل پایان یافته و باکو هیچ برنامه‌ای برای استفاده از زور برای بازپس‌گیری مناطق قره‌باغ ندارد. ولی وی در ادامه بر لزوم بازگشت به دالان «زنگزور» و همچنین «ایروان» سخن گفت. وی همچنین ادامه داد که تا سه سال آینده تمامی زیرساخت‌های لازم برای بازگشت آوارگان مهیا شده و تمامی آوارگان بعد از بازگشت، استقلال مالی خواهند داشت و تا آن زمان (سه سال آینده) دالان زنگزور مورد استفاده قرار خواهد گرفت. وی همچنین در واکنش به مواضع ایران درخصوص دالان زنگزور اظهار داشت که ایران به هیچ وجه از ارمنستان جدا نخواهد شد و درحقیقت به اندازه معینی خط آهن و جاده در دیوار مرزی وجود خواهد داشت.

باتوجه به مواضع اخیر دو کشور درگیر در منطقه قفقاز جنوبی و همچنین وجود یک مولفه قدرت مهم به نام روسیه؛ بروز مجدد یک جنگ نظامی جدید در منطقه بسیار بعید بنظر می‌رسداوایل اردیبهشت سال جاری الهام علی‌اف در ادامه مواضع خود درخصوص ایجاد راه مواصلاتی بین «نخجوان» و آذربایجان در اظهاراتی بی سابقه تاکید کرد: «ما دالان زنگزور را اجرا خواهیم کرد، ارمنستان بخواهد یا نخواهد. اگر بخواهد، آسان‌تر حل خواهد شد و اگر نخواهد با زور حل خواهیم کرد».

از طرف دیگر «نیکول پاشینیان» نخست وزیر ارمنستان هم در واکنش به مواضع الهام علی‌اف، از طرح ارمنستان درخصوص معاوضه دالان مغری (زنگزور) با دالان نخجوان سخن به میان آورد. همچنین، ارمنستان بر لزوم خروج این کشور از بن بست و تمایل شدید آن به بازگشایی مرزهای خود با ترکیه پرده برداشت. البته سخنگوی وزارت خارجه ارمنستان نیز در پاسخ به ادعای ارضی رئیس جمهور آذربایجان، ضمن محکوم کردن ادعاهای الهام علی‌اف، مواضع وی را منافی صلح و آرامش در منطقه عنوان کرد.

با توجه به مواضع اخیر دو کشور درگیر در منطقه قفقاز جنوبی و همچنین وجود یک مولفه قدرت مهم به نام روسیه؛ علیرغم تمامی تحرکات نظامی ترکیه و آذربایجان، بروز مجدد یک جنگ نظامی جدید در منطقه کاملاً دور از ذهن بوده و بسیار بعید بنظر می‌رسد که طرفین بدنبال ایجاد درگیری جدید باشند. باید توجه داشت که شکست کامل و حذف پاشینیان به ضرر روسیه و حتی ترکیه خواهد بود. چرا که طبق عرف بین‌المللی با تغییر حکومت‌ها و انقلاب در یک کشور تمامی توافقات آن حکومت نیز مورد بازبینی قرار می‌گیرد و بقای دولت پاشینیان به تعبیری ضامن بقای توافق ۹ نوامبر است که به جنگ قره باغ پایان داد. کما اینکه در جریان اقدام شبه کودتای داخلی ارمنستان نیز شاهد آن بودیم که ترکیه بروز هرگونه کودتا در این کشور را محکوم و از تداوم حکومت پاشینیان حمایت کرد. از یک نگاه متفاوت می‌توان نقش ترکیه و روسیه را در راستای رقابت‌های این دو کشور از سوریه و لیبی و اوکراین تا قفقاز جنوبی مورد بازبینی قرار داد. ترکیه و روسیه دو روی سکه در تحولات قفقاز جنوبی هستند. البته با این تفاوت که ماهیت تاثیر روسیه در تحولات قفقاز جنوبی عمیق‌تر از ترکیه است.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:علت مسدودشدن مسیر ترانزیتی « گوریس قاپان» آذربایجان

در پی حمله دو سرباز ارمنی به یک مرزبان آذربایجانی در مسیر ترانزیتی گؤروش- قافان، نیروهای آذربایجان این مسیر را مسدود کردند.

بخش عمده ترانزیت کالا از ایران به ارمنستان از این مسیر می‌گذرد. جاده گؤروش- قافان (به ارمنی گوریس-قاپان) از اراضی آزاد شده جمهوری آذربایجان می‌گذرد، اما چهارشنبه هفته جاری، مرزبانی جمهوری آذربایجان اعلام کرد که دو سرباز ارمنی در نزدیکی 

روستای «آشاغی جیبیک» در مسیر جاده گؤروش- قافان با سرنیزه تفنگ به یک مرزبان این کشور حمله کرده و وی را از ناحیه سینه زخمی کرده‌اند.

روزچهارشنبه، ۳ شهریور ۱۴۰۰،نیروهای نظامی جمهوری آذربایجان از طریق کارشکنی‌های فراوان ازجمله مسدود کردن چندروزهٔ مسیر زمینی ایران-ایروان در محور گوریس-قاپان (گوروش-قافان) و همچنین اخذ تعرفه‌های ۱۳۰دلاری، اذیت و آزار رانندگان ایرانی و دستگیری دو نفر از آن‌ها تلاش کرده‌اند از صادرات مواد غذایی، سوختی و غیره از ایران به ارمنستان جلوگیری کنند.

تا پیش از جنگ سال گذشته، آذربایجان برای ارتباط زمینی با نخجوان از خاک ایران استفاده می کرد. زیرا به دلیل روابط خصمانه با ارمنستان راه دیگری برای ارتباط با این بخش از کشورش را نداشت
با توافقی که بعد از جنگ میان آذربایجان و ارمنستان انجام شد، مسیر زمینی ارتباط نخجوان با سرزمین اصلی آذربایجان با وساطت روسیه به خود باکو رسید. به بیان ساده تر، امتیاز که ایران در برقراری ارتباط میان این دو بخش همسایه شمالی اش داشت، از میان رفت.

ماجرای کامیون ها
از سوی دیگر، با تسلط آذربایجان بر جاده ارتباطی مورد اشاره، عملا ارتباط ایران و ارمنستان نیز تحت تاثیر قرار گرفته است. حالا نیروهای جمهوری آذربایجان جلوی تردد آزادانه کامیون های ایرانی را گرفته و بابت این رفت و آمد حق ترانزیت طلب می کنند. 

مبلغ این حق ترانزیت نیز ۱۳۰ دلار است.(۳ میلیون وپانصدهزار تومان)

نبود ایستادگی برابر زیاده‌خواهی‌ها، بحران قفقاز را تداوم می‌بخشد

با بیانی دقیق تر،کشور«آذربایجان» از مسیر حدود ۴۰۰ کیلومتری مرز «نوردوز» بین ایران و ارمنستان - تا ایروان، پایتخت ارمنستان، برای ۱۶ کیلومتر آن کشور آذربایجان ادعای مالکیت دارد و کامیون‌های ایرانی که از مسیر عبور می‌کنند را ملزم به پرداخت عوارضی و حقوق ورودی کرده‌ است و در برخی از موارد کامیون‌ها در صف چند ساعته تفتیش و بازرسی بار معطل می‌مانند.

نکنه: ارمنستان یک مسیر جایزین برای این جاده هم دارد اما این مسیرکوهستانی، هنوز زیرساخت لازم برای عبور همه تریلی ها از آن را ندارد.
جاده گوریس - کاپان
جاده گوریس - کاپان  دو شهر ارمنستان را به هم وصل می کند. این جاده ۸۰ کیلومتری در واقع بخشی از جاده ای است که ایران را به پایتخت ارمنستان وصل می کند. 
این جاده قبل از جنگ سال گذشته، کاملا در اختیار ارمنستان بود اما اکنون ۱۶ کیلومتر آن در محدوده سرزمینی آذربایجان قرار گرفته است. 
در واقع اکنون این جاده از شهر گوریس در ارمنستان آغاز می شود و در ادامه وارد خاک آذربایجان  می شود و پس از ۱۶ کیلومتر دوباره وارد خاک ارمنستان شده و به شهر کاپان می رسد.

فاصله شهرها

ازتبریز تا جلفا ۱۳۰ کیلومتر ،از جلفا تا سیه رود ۵۸ کیلومتر ،از سیه رود تا مرز نوردوز ۲۰ کیلومتر،فاصله ازمرز نوردوز تا ایروان ۴۰۰ کیلومتر می باشد.

۲مسیر (ایران به ایروان ارمنستان):

مسیراول:طی کردن مسیر ۳۸۲ کیلومتری ، مسیر پر پیچ و خم ،۱۰ کیلومتر از مرز «نوردوز» تا شهر «مِغری» و بعد ۵ کیلومتر از شهر مغری تا «لهواز»  ، بعد از آن ۴۵کیلومتر از« لهواز» تا «لرنادزور » و بعد  ۲۲ کیلومتر از لرنادزور تا کاپان و بعد از آن ۳۶ کیلومتر از کاپان تا اغوانی و بعد ۱۵۰ کیلومتر از اغوانی تا نآرپی» و در مجموع ۱۱۴ کیلومتر از آرپی تا ایروان.

مسیردوم (به ایروان ارمنستان):

طی کردن مسیر ۴۵۳ کیلومتری :۱۰ کیلومتر از مرز نوردوز تا شهر مغری، ۵ کیلومتر از شهر مغری تا لهواز، ۴۵ کیلومتر از لهواز تا لرنادزور، ۲۲ کیلومتر «از لرنادزور تا کاپان» ۳۶ کیلومتر از کاپان تا اغوانی، ۱۲۹ کیلومتر «از اغوانی تا وایک» و بعد  ۲۷ کیلومتر «از وایک تا شاتین»  و بعد از آن  ۴۲ کیلومتر شاتین تا گغوویت  و بعد ۷۱ کیلومتر« از گغوویت تا لاشن »، در نهایت از لاشن تا ایروان ۶۶ کیلومتر راه است.

مرز نوردوز تا شهر مِغری: ۱۰ کیلومتر
شهر مِغری تا لِهواز: ۵ کیلومتر
لهواز تا لرنادزور: ۴۵ کیلومتر
لرنادزور تا کاپان: ۲۲ کیلومتر
کاپان تا اغوانی: ۳۶ کیلومتر
اغوانی تا آرپی: ۱۵۰ کیلومتر
آرپی تا ایروان: ۱۱۴ کیلومتر

شهر «گوریس» که در فاصله ٢۴٠ کیلومتری ایروان قرار دارد

گمرک جمهوری آذربایجان در این زمینه آمده است، طبق قانون مالیات از خودروهای کشورهای خارجی در حین ورود به خاک جمهوری آذربایجان و هنگام خروج  از این کشور، عوارض جاده‌ای دریافت می‌شود(۳ میلیون وپانصدهزار تومان)

در این گزارش آمده است: بنا به این قانون از خودروهای خارجی علاوه بر عوارض جاده‌ای ، باید عوارض صدور مجوز تنظیم حمل و نقل جاده‌ای بین‌المللی نیز  پرداخت کنند.
با وجود این، ماجرای تنش اخیر کمی پیچیده تر از یک مسیر ترانزیتی است و به بخش هایی از یک استان در کشور ارمنستان مربوط است.

«سید عباس موسوی» اظهار داشت: در پی تعرض و بی احترامی عده‌ای به سفارت جمهوری اسلامی ایران در باکو در نیمه شب پنجشنبه(۸ مهر ۱۴۰۰) و اعتراض شدید و پیگیری های رسمی، پلیس دیپلماتیک و وزارت کشور جمهوری آذربایجان چهار متعرض به سفارت جمهوری اسلامی ایران را شناسایی، بازداشت و بازجویی کرد.
جاده«تاتو» به «آغوانی»


به گزارش رادیوی عمومی ارمنستان جاده ۴۳ کیلومتری تاتو به آغوانی تا پایان نوامبر آماده می شود. این مسیر« جایگزین گوریس-کاپان» است. ۱۸۵۴۲۰۰۰۰۰  دلار سرمایه گذاری شده است تا این بخش از اهمیت استراتژیک در اسرع وقت با کیفیت بالا ساخته شود./پایان توضیح مدیریت سایت.

ادامه گزارش خبرگزاری مهر:در این میان، با روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا و نگاه منتقدانه جو بایدن به تحرکات نظامی ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی و بازپس‌گیری مناطق اشغالی قره‌باغ، بسیار بعید بنظر می‌رسد که تیم جدید کاخ سفید نسبت به هرگونه ماجراجویی جدید ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی بی‌تفاوت باشد. صرفنظر از تمامی اختلافاتی که ترکیه و آمریکا در موضوع مدیترانه شرقی، خرید موشک اس ۴۰۰، کُردها، قبرس، مسائل حقوق بشری و غیره دارند، بی تردید هرگونه ماجراجویی جدید ترکیه و آذربایجان، مطابق نظر ایالات متحده نبوده و با واکنش این کشور مواجه خواهد شد، کما اینکه تماس تلفنی وزیر خارجه آمریکا با پاشینیان از سوی محافل آذری، نوعی تغییر موازنه در منطقه قلمداد شده است. البته بازدید سفیر آمریکا در ایروان از استان سیونیک (زنگزور) ارمنستان در هفته گذشته را نیز می‌توان در همین راستا ارزیابی کرد. همچنین پیش از این نیز دولت بایدن بمناسبت عید نوروز طی یک پیام طعنه آمیز به الهام علی‌اف، حل مسئله قره‌باغ را در چارچوب گروه مینسک عنوان کرده بود. لذا بنظر نمی‌رسد که آمریکا نسبت به هرگونه تحرک جدید در این منطقه بی‌تفاوت باشد.

آمریکا به ماجراجویی ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی حساس است

درخصوص نقش ترکیه هم باید توجه داشت که این کشور بدنبال ایجاد یک هاب ترانزیتی- انرژی است تا با ایجاد پیوستگی سرزمینی با جمهوری آذربایجان، این کشور را از طریق خاک خود به اروپا متصل کرده تا ضمن تقویت محوریت خود در منطقه، زمینه‌های ضعیف‌تر شدن رقبای منطقه‌ای را فراهم آورد. لذا از همین روی، ترکیه ضمن تلاش برای جلب نظر غرب، سعی در تضعیف مولفه‌های فشار روسیه در منطقه قفقازجنوبی و مهار ظرفیت‌های جمهوری اسلامی ایران دارد. ترکیه بشدت بدنبال افزایش نقش ژئوپلتیک خود در منطقه قفقاز جنوبی است و سعی دارد از فرصت‌های پیش رو نهایت استفاده را کرده و ضمن خالی کردن ظرفیت‌های ژئوپلتیک رقبای منطقه‌ای خود، نفوذ خود را در منطقه بسط و گسترش دهد.

مسئله مهم دیگری که نمی توان از آن غفلت کرد؛ سرعت عمل آذربایجان در روز بعد از امضای توافقنامه ۹ نوامبر، نسبت به اسارت نزدیک به ۶۰ نفر از نظامیان ارمنی است که تاکنون با معرفی ایشان به عنوان تروریست، از آزادی آنها خودداری به عمل آورده و تردیدی نیست که آذربایجان از ایشان همانند یک اهرم فشار استفاده کرده و آزادی این گروه از نظامیان ارمنی را در گرو اخذ یک امتیاز سیاسی محقق خواهد ساخت.

نهایت اینکه با توجه به روند کلی تحولات منطقه در خصوص ادعای ارضی جدید آذربایجان نسبت به ارمنستان می‌توان چنین نتیجه گرفت:

۱. این اقدام با منافع جمهوری اسلامی ایران همخوانی ندارد و همچنین باتوجه به حذف جمهوری اسلامی ایران از تمامی معادلات انرژی و ترانزیت منطقه، می‌بایست جمهوری اسلامی ایران بطور رسمی طرح چنین ادعاهایی را محکوم کند.

۲. تاکید بر ایجاد «دالان زنگزور» با مفاد توافق ۹ نوامبر کاملاً در تضاد است چرا که در این توافقنامه بر رفع انسداد مسیرهای مواصلاتی اشاره شده است، نه ایجاد یک گذرگاه به بزرگی استان سیونیک ارمنستان (زنگزور).

۳. در طول تاریخ دالان یا گذرگاهی به اسم «دالان زنگزور» وجود نداشته و نوعی تحریف تاریخی محسوب می‌شود، البته طرح چنین ادعاهایی بیشتر در واکنش به انتقادات مخالفین درخصوص وضعیت حقوقی قره‌باغ بوده و مصرف داخلی دارد.

۴. با توجه به عضویت ارمنستان در پیمان امنیت جمعی، هرگونه تعرض به خاک این کشور با واکنش سایر اعضای این پیمان، از جمله روسیه مواجه خواهد شد.

۵. بنظر می‌رسد سخنرانی اخیر الهام علی‌اف نوعی تهدید بوده تا پاشینیان را نسبت به تسریع در بازگشایی کریدور باکو-نخجوان-آنکارا تحت فشار قرار دهد.

۶. طرح هرگونه ادعاهای ارضی جدید، در امتداد منافع رژیم صهیونیستی و گسترش نفوذ سرطانی آن در منطقه است.

انتخاب( ۱۹ آبان ۱۳۹۹) نوشت: در این مناقشه سه سطح از کُدهای ژئوپلیتیک بازیگران محلی (جمهوری آذربایجان)، منطقه ای ( ترکیه و اسرائیل) و جهانی (بریتانیا) با یکدیگر هماهنگ شده و پازلی را پیش رو ترسیم می‌کند که نتیجه منطقی تحقق برنامه ریزی آنها تهدیدات وضع موجود مرزهای بین المللی است.

چهل روز پس از آغاز جنگ در قراباغ و روشن شدن نسبی صحنه های عملیاتی،پس از نام شرکت های اسلحه، اکنون نام دلال‌ها و لابی‌های نفتی، شرکت های استخراج طلا مانند شرکت انگو-آسیا، استخراج انرژی مانند «بریتیش پترولیوم» و سرمایه دارانی همچون «جرج سوروس» بیشتر به گوش می رسد. علایق اقتصادمحور نیز پا به پای علایق سیاسی و ژئوپلیتیک پیش می رود.

 به نظر می رسد گروههای تکفیری تنها بخش قابل مشاهده کوه یخ هستند خطرناک‌تر از تکفیری‌ها افرادی مانند جرج سوروس، مایکل دورن (عضو سابق پنتاگون و لابی ترکیه در غرب از بنیاد هادسون) پاول گوبل(عضو سابق سیا از بنیاد کارنگی) و شرکت های معدنی و انرژی بریتانیا هستند که برنامه هایی برای منطقه ترتیب داده اند. علایق نفتی و فرقه ای این افراد صرفا مربوط به لابی‌گری نیست بلکه سرزمین ها و مرزها را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد. مناقشه قراباغ در ظاهر محصول رقابت دو دولت نوظهور در نظام بین الملل و پس از فروپاشی شوروی است. عثمانی ها و بلشویک به ویژه تصمیمات استالین هر یک سهمی در این مناقشه دارند. اما علایق و نقش بریتانیا در این مناقشه اغلب مکتوم می ماند. این در حالی است که بریتانیا بازیگر خاموش اما جدی در این مناقشه است.

 اخبار و رسانه ها معمولا دوست دارند در خصوص مداخله ترکیه که قدرتی در ابعاد منطقه ای است سخن بگویند. اما اگر مناقشه را در سه سطح محلّی، منطقه ای و جهانی مورد ارزیابی قرار دهیم چشم انداز دیگری پیش رو نمایان خواهد شد. در این مناقشه سه سطح از کُدهای ژئوپلیتیک بازیگران محلی (جمهوری آذربایجان)، منطقه ای ( ترکیه و اسرائیل) و جهانی (بریتانیا) با یکدیگر هماهنگ شده و پازلی را پیش رو ترسیم می‌کند که نتیجه منطقی تحقق برنامه ریزی آنها تهدیدات وضع موجود مرزهای بین المللی است.

علایق ژئوپلیتیکی کشورها عبارت است از مکمّل‌های فضایی و جغرافیایی مفروص برای یک دولت در ماوراءمرزهای خود که به لحاظ ساختاری از «تجانس» برخوردار بوده و به لحاظ کارکردی تامین کننده «نیازها» و کاستی های کشور باشد. این تعلّق به نوعی زیربنای علایق و منافع ملّی کشورها را تشکیل می‌دهد (برای اطلاعات بیشتر نک:حافظ نیا۱۳۹۳). معمولا تحولات و رویدادهای بزرگ سیاسی مانند جنگ ها، دارای دو چشم انداز و هدف دور و نزدیک هستند. هدف نزدیک، میتواند دلایل ایدئولوژیک یا آرمانی مانند آزادی سرزمین های از دست رفته یا حقانیّت های تاریخی باشد ولی اهداف دور که عمدتا ماهیت استراتژیک دارند و اغلب پنهان نگهداشته میشوند، دلیل اصلی آغاز یک فرایند پر هزینه مانند جنگ است. مداخله ترکیه نیز در جنگ قراباغ کوهستانی در ظاهر امر به دلایل انسانی، هم تباری یا اتحاد و  هم پیمانی سیاسی با دولت باکو است. اما در نفس الامر متفاوت است و الگوها و علایق ژئوپلیتیکی را دنبال می‌کند.

انتشار برخی نوشته ها از سوی افراد نزدیک به حزب عدالت و توسعه ترکیه در خصوص لزوم حمله به منطقه «زنگزور» (مغری) که بخش عمده ای از آن اکنون مرز بین ایران و ارمنستان را تشکیل میدهد، موجب جنجال سیاسی در ایران شد و واکنش هایی در پی داشت که خود را به صورت استقرار نیرو در مرز ایران، نخجوان و ارمنستان خود نشان داد. تحرکات نظامی و امنیتی ترکیه در نخجوان از چند سال گذشته  شدت گرفت و شامل آمادگی نظامی با برگزاری مانورهای سالانه،تاسیس پایگاه های نظامی و اطلاعاتی و برخی برنامه های اقتصادی میشد. اما جابجایی سنگین نیرو و تجهیزات در اواخر هفته پیش (اوایل آبان۱۳۹۹)، نشان می‌دهد که احتمال سرایت مناقشه قراباغ به جمهوری خودمختار نخجوان و از آنجا به سرزمین اصلی ارمنستان به ویژه مغری و زنگزور (در همسایگی با ایران) وجود دارد. در اصل ارتباط زمینی ترکیه با نخجوان از طریق معاوضه ارضی با ایران در ۱۳۱۰ و واگذار آرارات کوچک به ترکیه تامین شد. به این ترتیب ترکیه با دادن منطقه قطور که از نظر کمّی دارای همان وسعت «آرارات کوچک» و «قراسو» بود توانست به گذرگاهی ده کیلومتری دست پیدا کند. اکنون همین امتیازی که شاید در آن تاریخ از نظر ایران بی اهمیت جلوه می‌کرد ، تهدیدات متعدد امنیتی به وجود آورده است که شعله ور شدن جنگ در قراباغ کوهستانی، حضور نظامی ترکیه در نخجوان و مرزهای شمالغرب ایران و تهدید ترکیه به قطع ارتباط زمینی ایران با یکی از همسایگانش از این شمار است.

بازگشایی خط لوله نفت باکو-تفلیس جیحان با حضور مدیرعامل «بریتیش پترلیوم»،منطقه «زنگزور» در خاک باکو ادغام شده است

 

 در روزهای اخیر تصویری پنج نفره از «رجب طیب اردوغان» (نخست وزیر وقت)، «احمد نجدت سرز»( رئیس جمهور وقت ترکیه)، «ساکاشویلی» (رئیس جمهور وقت گرجستان)، «الهام علی اف» (رئیس جمهوری آذربایجان) و «لرد جان براون» (مدیرعامل شرکت بریتش پترولیوم) منتشر شده است.

در تصویر موجود، این افراد نقشه ای به دست دارند که در آن مسیر انتقال «خط لوله باکو- تفلیس- جیحان »را نمایش داده شده است ولی در همین نقشه مرز بین ایران و ارمنستان به رنگ سرزمین جمهوری آذربایجان نشان داده شده که است نمایانگر ایده الحالق منطقه به این کشور در آن تاریخ (۲۰۰۶) بوده است. ارائه چنین تصویری از سوی بریتش پترولیوم و رئیس آن لرد براون که سابقه ۴۰ ساله مدیریت در شرکت بی.پی و سابقه ۱۲ سال ریاست بر آن داشت، بسیار قابل تامل و نشان دهنده برنامه ریزی استراتژیک در خصوص مرزهای شمالی ایران است.

ژئوپلیتیک انرژی شامل خرید، استخراج و انتقال آن از کشورهای تولید کننده به بازار مصرف غربی در پنجاه سال اخیر نقش مهمی در تحولات عمیق سیاسی جهان و خط کشی های جغرافیایی داشته است. بنابراین کارتل‌ها و شرکت های نفتی در راستای منافع خود توان راه اندازی جنگ و انقلاب را دارند چنانچه یکی از دلایل جنگ داخلی سوریه نیز به موضوع انتقال انرژی باز میگردد. در جنگ اخیر قراباغ کوهستانی نیز یافتن مسیرهای بهتر برای انتقال نفت و گاز خزر به غرب یکی از دلایل استراتژیک شعله ور شدن جنگ است.

کنترل منطقه زنگزور و مغری از اواخر جنگ اول جهانی مد نظر عثمانی قرار داشت. پس از انقلاب بلشویکی هنگامی که اردوی عثمانی برای کمک به دولت مستعجل محمد امین رسولزاده (۱۹۸۰-۱۹۲۰) به جنوب قفقاز لشکرکشی کرد سعی نمود در این ناحیه مستقر شود. اما شکست عثمانی در جنگ و اعاده حاکمیّت مسکو بر جماهیر شوروی در ۱۹۲۰ و در نهایت خروج از این منطقه این طرح را ناکام گذاشت.

 پس از استقرار نیروهای بریتانیایی در شرق قفقاز در قالب سر فرماندهی نیروهای متفقین چاههای نفتی باکو به کنترل بریتانیایی ها درآمد و دولت مستعجل رسولزاده نیز در سایه قیمومیت آنها شکل گرفت. به این ترتیب بریتانیا توانست با استخراج و فروش نفت باکو بخشی از زیان های جنگ را تامین کند. در ۱۹۱۹ ژنرال تامسون فرمانده نیروهای متفقین در شرق قفقاز تا تعیین تکلیف منطقه در قرارداد صلح پاریس اداره قراباغ و «زنگزور» را تحت حاکمیت مساواتی ها قرارداد و «خسروبیگ سلطان اف» از عناصر تندرو پان‌ترکیست را به فرمانداری منطقه منصوب کرد. به این ترتیب به صورت خواسته و ناخواسته در مسیری حرکت کرده کمیته اتحاد و ترقی ریل گذاری کرده بود. البته اگر تاثیرگذاری یهودی های بریتانیا در شکل گیری پان ترکیسم از طریق چهره هایی چون «آرمینوس» وامبری، «لئون کاهون»، «آرتور لملی دیوید»، «موشه کوهن» را در نظر بگیریم، سنّتی دیرپا از همکاری این نیروها در چشم انداز تاریخی منطقه نمایان میشود.

در معاهده مسکو و قارص ۱۹۲۱ که بین بلشویک ها و قوای آتاترک بسته شد، تلاش ناکامی برای مشروعیت بخشی به حضور ترکیه در نخجوان از طریق تفسیرهای جانبی معاهده صورت گرفت که البته همان موقع صراحتا از سوی بلشویک ها رد شد. گذشته از این،  از آنجا که طرفین «معاهده قارص» طبق کنوانسیون وین در تاریخ انتقاد معاهده نماینده رسمی هیچ «دولت شناسایی شده ای در عرصه بین المللی» نبودند، سرنوشت حقوقی این عهده نامه نیز گاهی مورد تشکیک قرار می‌گیرد.

پس از فروپاشی شوروی و شعله ور شدن مجدد مناقشه قراباغ (۱۹۸۸-۱۹۹۳) یکبار دیگر مسئله الحاق «زنگزور» و بخشی از استان سیونیک (مرز بین ایران و ارمنستان)به جمهوری آذربایجان مطرح شد. نخستین بار پاول گوبل (مامور سیا و بعدها عضو ارشد بنیاد کارنگی) طرحی را در سال ۱۹۹۲ ارائه داد که متضمن الحاق زنگزور و جنوب ارمنستان به جمهوری آذربایجان و قطع ارتباط آن با ایران بود. وی توصیه کرد بهتر است ارمنستان در ازای رفع محاصره اقتصادی از سوی آذربایجان، منطقه زنگزور را به آنها واگذار کند و در برابر آن بخش هایی از شمال قراباغ را تصاحب کند که نوعا نوعی معاوضه ارضی بود. هنگامی که ایلچی بیک (دومین رئیس جمهور ) در ۱۹۹۲ کنسرسیوم بزرگ نفتی را که بریتش پترولیوم در راس آن قرار داشت تشکیل داد، عطش کارتل های نفتی برای استخراج و انتقال انرژی خزر بیش از پیش تحریک شد. در همین تاریخ یعنی در ۱۹۹۲ یک نشریه معتبر نفتی از طرح مشترک ترکیه و باکو برای احداث یک خط لوله مستقیم نفت و گاز از مسیر زنگه زور و نخجوان خبر داد و نوشت: «جمهوری آذربایجان می‌تواند از طریق الحاق زنگزور یک لوله نفت را بدون عبور از یک کشور ثالث [ایران] به ترکیه متصل سازد. باکو امیدوار است در عرض چند سال به صدور این نفت از طریق ترکیه موفق شود» (ن.ک: کاوه بیات،۱۳۷۳).

مناقشه قراباغ و معادلات انرژی: کریدور نخجوان- زنگزور-قراباغ

طرح گوبل، منبع: بیات،۱۳۷۳

هم زمان بلند اجوت (سیاستمدار و از نخست وزیران سابق ترکیه) در۲۶ فوریه ۱۹۹۲(۷ اسفند ۱۳۷۰) اظهار داشت که در صورت سرایت مناقشه قراباغ به نخجوان، ترکیه مداخله خواهد کرد. وی همچنین تاکید کرده بود که باید ارتباط زمینی بین نخجوان و خاک اصلی جمهوری آذربایجان برقرار شود. خود اجویت که به فرمان او بخش شمالی قبرس، تحت اشغال نظامی ترکیه درآمد، مشکلی لاینحل بر دیگر مسائل بین المللی جهان افزوده بود.

مناقشه قراباغ و معادلات انرژی: کریدور نخجوان- زنگزور-قراباغ

بریده یکی از روزنامه های ترکیه به تاریخ ۲۶ فوریه ۱۹۹۲(۷ اسفند ۱۳۷۰) و نقل قول از اجویت در خصوص نخجوان و زنگزور

در ۱۹۹۲(۸ اردیبهشت ۱۳۷۱) تورگورت اوزال رئیس جمهور وقت ترکیه در دیدار با جرج بوش و جیمز بیکر (وزیر خارجه وقت امریکا) در کاخ سفید طرح صلح خود را در خصوص قراباغ کوهستانی ارائه داد. در سند طبقه بندی شده این طرح گفته شده که اوزال توصیه کرده است: از آنجایی که هشتاد درصد جمعیت ناگورنو-قراباغ ارمنی هستند، بهتر است این منطقه به ارمنستان واگذار شود و در مقابل ارمنستان نیز بخشی از قلمرو خود را در جنوب با جمهوری آذربایجان معاوضه کند. این طرح نیز ناظر به الحاق زنگزور یا مغری به جمهوری آذربایجان جهت ایجاد ارتباط زمینی با سرزمین اصلی بود.

مناقشه قراباغ و معادلات انرژی: کریدور نخجوان- زنگزور-قراباغ

صورت جلسه اوزال با بوش و جیمز بیکر در آوریل ۱۹۹۲(۸ اردیبهشت ۱۳۷۱) و ارائه طرح صلح اوزال برای حل مناقشه قراباغ

ناگفته پیدا است که چنین طرحی، موجب دو تغییر ژئوپلیتیک در مرزهای شمال غرب ایران می‌شد. نخست اینکه مرز بین ایران و ارمنستان حذف و یکی از همسایگان ایران کاسته میشد. دوم، سرنوشت ارتباط ایران با قفقاز به «انحصار» جمهوری آذربایجان و احتمالا اسرائیل و ترکیه در می‌آمد و هر نوع ارتباط ترانزیتی زمینی با روسیه یا دریای سیاه در گرو سیاست های باکو باقی می ماند.

ایجاد یک کریدور در محور نخجوان- زنگزور- قراباغ آرزوی دیرینه ائتلاف های پان‌ترکیستی در قفقاز است.

مغز متفکر چنین پروژه ای که مستلزم تغییر در مرزهای ژئوپلیتیک و بین المللی است شرکت ها و کارتل های نفتی بزرگ و اعضای سابق و لاحق سازمان های امنیتی و اطلاعاتی در غرب هستند و مجری آن نیز حکومت  هایی مانند باکو و ترکیه. این آرایش نیرو در صفحه شطرنج ماوراءقفقاز خطرناک ترین چالش یکصدسال اخیر منافع ایران است که دامنه آن ممکن است به مناطق داخلی ایران نیز کشیده شود. اشتباه تاریخی صورت گرفته در معاهده تهران ۱۳۱۰ که با خوش بینی رضاشاه به ترکیه موجب معاوضه ارضی بین آرارات و قطور شد، ممکن است یکبار دیگر در قالب معاوضه ای دیگر تکرار شود. این معاوضه ممکن است با الگوی نظامی و بازشدن یک جبهه جدید در جنوب قراباغ عملیاتی شود و یا با فشار سیاسی به ارمنستان و در تنگنا قرار دادن ایروان محقق شود. پیامد این کار قطع ارتباط آزاد ایران و قفقاز و قراردادن انحصار آن در کنترل یک دولت است. بحران قراباغ، همواره دارای دو شاخک اصلی بود. هرگاه این بحران به درازا انجامیده است، گسل نخجوان و زنگزور نیز فعال شده است. این بار نیز ممکن است شاهد حملاتی از ناحیه نخجوان به مغری یا زنگزور باشیم. در این شرایط تصمیم ایران است که سرنوشت مناقشه را تعیین خواهد کرد. اگر «ائتلاف باکو،آنکارا، اسرائیل» و کارتل های نفتی تصمیم به چنین کاری بگیرند، مداخله ایران اجتناب ناپذیر خواهد و شواهد نظامی نیز همین را نشان می‌دهد. مگر اینکه یکبار دیگر مانند دوران ۱۳۱۰ اشتباهی بزرگ را تکرار کرده و منافع استراتژیک کشور را قربانی رفاقت با جانشین مصطفی کمال کنیم. این ناحیه که در ادبیات ترکیه به «آرالیق» نیز معروف است بر اساس معاهده ترکمنچای بخشی از خاک ایران بود و رسما در دوره رضاشاه به ترکیه واگذار شد پیش از آن نیز تلاش‌های اقبال السطنه در سال‌های بعد از جنگ اول جهانی برای تصرف این حوزه به دلیل مخالفت «بریتانیا» به جایی نرسیده بود. 

بریتانیا از گذشته های دور تا کنون بازیگر خاموش این مناقشه بود و طرح های ارائه شده از سوی این قدرت دارای سویه هایی برای محدودسازی ایران و انتقال انرژی خزر بدون نیاز به ایران بوده است. سفر شتابزده لابی گر نفت و انرژی به نام مایکل دورن (عضو سابق پنتاگون و مشاور جرج بوش در کاخ سفید) به مناطق جنگی و حساس در قراباغ کوهستانی و بازدید از خط لوله باکو- تفلیس-جیهان، مداخله جانبدارانه بریتانیا در نشست اخیر شورای امنیت سازمان ملل به نفع جمهوری آذربایجان و جلوگیری از تصویب قطع نامه ای که خواستار توقف راه حل نظامی بود، همگی نشانه هایی از وجود یک بازی بزرگ در جغرافیایی کوچک است. بازی ای که از سنّت های قدیمی پیروی می کند و الگوهایی مبتنی بر علایق سیاسی کهن دارد. فعال شدن مجدد پاول گوبل پس از بیست سال و انتشار مقالات متعدد در مدت کوتاه که همگی با تاکید بر اشغال مرزهای مشترک ایران و ارمنستان صورت می پذیرد، اتفاقی نیست. این تکه های پازل باید از سوی سیاست گذاران ایرانی، به درستی خوانده شود و تصویری در مقیاس بزرگتر در تحلیل این وقایع در چشم انداز سیاست های کلان کشور ترسیم شود. در این میان بریتانیا بازیگری نامرئی است که منافه انرژی و ترانزیت خود را پیگیری می‌کند و از همراهی شرکای منطقه ای استقبال می‌کند. به یاد داریم که برتیانیا، در جنگ جهانی اول، با کنترل چاههای نفت باکو چه نقشی ایفاء کرد و چگونه مانع تسلط اقبال السلطنه بر آرارات کوچک شد. پیش از آن نیز با شکل دهی به پان تئوری های اولیه پان ترکیسم به ظهور چنین ایدئولوژی کمک کرد. سیر روند و تکامل پان ترکیسم در برابر روسیه همواره به شکلی بوده است که تامین کننده منافع بریتانیا بود. اکنون نیز موضوع انرژی و کریدور نفتی یکبار در مذاکرات پنهان میان بازیگران مطرح میشود. رسانه های بریتانیایی نیز علاقه زیادی به انتشار خبر و تحلیل در این باره نشان می‌دهند.

به نظر می‌رسد، بریتانیا و شرکت های نفتی در صدد اند که در وضعیت تحریم های نفت و گاز ایران، منابع جدیدی جایگزین انرژی ایران کنند. این منبع جدید، احتمالا نفت و گاز خزر و آبشرون خواهد بود که علاوه بر متعادل کردن قیمت بازار به تامین کنندگان انرژی اروپا تنوع خواهد بخشید. در اوایل ۲۰۲۰ اعلام شد که جمهوری آذربایجان یک میدان جدید نفتی در ۱۲۰ کیلومتری شرق خزر کشف کرده است که ظرفیت آن ۶۰ میلیون تن معادل ۴۳۰ میلیون بشکه است. سود حاصل از فروش این منابع دلیل خوبی برای جنگ محسوب می شود. 

کشف ذخایر میعانات گازی جدید در جمهوری آذربایجان

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:خبرگزاری صداوسیما(۰۴ فروردین ۱۴۰۰)نوشت:باکو، میدان میعانات گازی «شفق _آسمان» متعلق به جمهوری آذربایجان در دریای خزر کشف شد.
میدان گازی «شفق- آسمان» در ۱۲۵ کیلومتری جنوب شرقی باکو واقع شده و مساحت این میدان ۱۱۰۰ کیلومتر مربع اعلام شده و عمق دریا در این طرح ۸۰۰ - ۶۵۰ متر است.

دویچه وله (فروردین ۱۴۰۰)نوشت:کشف گاز ۱۲۵ کیلومتری جنوب شرقی باکو

شرکت ملی نفت آذربایجان در وبسایت خود رسما اعلام کرد که این شرکت با مشارکت شرکت بریتانیایی «BP» پس از ۱۴ ماه حفاری، در عمق هفت هزار و ۲۰۰ متری میدان «شفق-آسمان» در دریای خزر گاز کشف کرده است.

در وبسایت سوکار محل کشف گاز ۱۲۵ کیلومتری جنوب شرقی باکو اعلام شده است.

الهام علی‌اف، رئیس جمهوری آذربایجان کشف میدان جدید گازی را به مردم کشورش، کارگران شرکت نفتی سوکار و همچنین به شرکت بی‌پی تبریک گفت وتاکید کرد، گاز کشف شده در «کریدور گاز جنوبی» این کشور به اروپا استفاده خواهد شد.

آذربایجان قصد دارد گاز خود را از طریق فاز دوم کریدور گاز جنوبی «تاپ» به اروپا انتقال دهد. در اواخر سال ۲۰۲۰ گاز آذربایجان با خط لوله «ترانس آدریاتیک» (TAP) به ایتالیا منتقل شد.

آذربایجان اکنون قادر است به وسیله خط لوله گاز طبیعی «ترانس آناتولی» (TANAP) و خط لوله گاز طبیعی ترانس آدریاتیک (TAP) گاز خود را از دریای خزر به ترکیه و اروپا انتقال دهد.

عملیات در میدان مذکور از سال ۱۹۵۹میلادی(۱۳۳۸شمسی) تاکنون ادامه دارد. در سال‌های ۱۹۹۷-۱۹۹۸(۱۳۷۶-۱۳۷۷) نیز برای اکتشاف نفت عملیات حفاری انجام شده اما نتیجه‌ای حاصل نشده بود./پایان توضیحات مدیریت سایت.

از طرف دیگر خط لوله های موجود از جمله باکو-تفلیس- جیحان و خط گازی باکو- تفلیس- ارض روم فاقد ظرفیت لازم برای پروژه جدید است و لذا، نیاز به خط لوله جدید و در پی آن سرزمین و کریدوری جدیدتر از جمله زنگزور احساس شده است. در صورت تحقق این سناریو، یکبار دیگر، بی توجهی به ظرفیت سرزمینی ایران جهت انتقال نفت و گاز جای سوال دارد. زیرا این پروژه می‌توانست با هزینه‌های کمتر از خاک ایران به ترکیه و سپس اروپا صورت پذیرد. دقیقا اتفاقی در اواسط دهه ۹۰ رخ داد.

واکنش رئیس‌جمهور آذربایجان به ماجرای اختلاف ایران وآذربایجان 

تسنیم(۲۱ مهر ۱۴۰۰)نوشت: «الهام علی‌اف» رئیس‌جمهور آذربایجان در مصاحبه با روزنامه ایتالیایی لا‌ـ‌رپوبلیکا درباره تنش‌های اخیر بین ایران و جمهوری آذربایجان مدعی شد: ناراحتی ایران از نزدیکی آذربایجان به اسرائیل بهانه است. دلیل تنش‌های اخیر، روابط ما با برخی کشورهای دیگر نیست، زیرا سیاست خارجی ما بسیار روشن، شفاف، باثبات و مستقل است. هیچ کشور دیگری نمی‌تواند بر تصمیمات آذربایجان تأثیر بگذارد و نباید در این راستا تلاش کند. در اینجا تصمیم‌گیری در باکو و بر اساس منافع ملی آذربایجان، توسط من(الهام) اتخاذ می‌شود. اگر کسی سعی کند با استفاده از بهانه‌های ساختگی، آذربایجان را به‌خاطر داشتن مناسبات با کشور دیگری، متهم کند، تلاش‌هایش بی‌نتیجه می‌ماند، این راه درستی نیست و منجر به بن‌بست می‌شود.

وی دلیل اتفاقات اخیر با ایران را بسیار ساده خوانده عنوان کرد: آذربایجان می‌خواهد با احترام در مورد مرزهایش رفتار شود.

پس از آزادسازی قره‌باغ، ما به مرزهای رسمی خود با ارمنستان دست یافتیم، به مرز خود آمدیم و در آنجا ساکن شدیم.

جاده‌ بین برخی از شهرهای ارمنستان از خاک آذربایجان می‌گذرد، ما متوجه شدیم که از این جاده برای حمل غیرقانونی کالاها به قره‌باغ به‌عنوان قلمروی ما استفاده می‌شود، این غیرقابل‌قبول است. ما خواهان احترام به مرزهای خود هستیم. ما به‌طور غیرقانونی از مرزهای هیچ کشور دیگری عبور نمی‌کنیم؛ بنابراین پیام ما به ایران بسیار ساده بود: بس کنید.

خصوصی ازمقامات ایران خواستیم مشکل شودکه نشد

رئیس جمهور آذربایجان گفت: ما بدون اینکه این مسئله را عمومی کنیم، دوستانه درخواست کردیم این اقدام را متوقف کنند، زیرا این کار درست نیست. ما آن جاده‌ها را کنترل می‌کنیم و می‌بینیم و فریب دادن و گفتن این‌که «این اتفاق نیفتاده» فایده‌ای ندارد، متأسفانه به این هشدار پاسخ کافی داده نشد، 

سپس مجبور شدیم گام دوم را برداریم. ما یک یادداشت دیپلماتیک تهیه کردیم، سفیر ایران را دعوت کردیم و آن را علنی کردیم تا جلوی این اقدامات را بگیرد؛ اما در واقع بدتر شد

 و تعداد کامیون‌هایی که از ایران به قره‌باغ می‌رفتند افزایش یافت، ما این قدم را یک ضربه و بی‌احترامی عمدی دانستیم.

رزمایش ایران با ترکیه و پاکستان در دریای خزر در تضاد با کنوانسیون خزر است و غیرقانونی است

وی افزود: سپس اقدامات دیگری را که کاملاً قانونی بود انجام دادیم و این باعث سردرگمی بزرگ و اقدامات غیرضروری در کشور همسایه شد، اظهارات نامناسب ارائه شد، تهدیدها انجام شد، تمرینات نظامی در نزدیکی مرز ما انجام شد، جالب بود که برای اولین بار، رزمایش نظامی، از قبل برنامه‌ریزی‌شده نبود، سپس گفته شد که این کار برای نشان دادن چیزی انجام شده است.

تسنیم نوشت:این در حالی است که برگزاری مانور از سوی ایران در مرزهای خود یک امر حاکمیتی است و به موضوع داخلی ایران مربوط می‌شود اما برگزاری مانور سه‌جانبه با ترکیه و پاکستان در دریای خزر در تضاد با کنوانسیون خزر است و غیرقانونی است.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:رزمایش مشترک ترکیه، جمهوری آذربایجان و پاکستان دردریای خزر باعنوان «۳برادر»

نخستین رزمایش ویژه پاکستان، ترکیه و پاکستان برگزار می‌شود

وزارت دفاع جمهوری آذربایجان امروز (شنبه۲۰ شهریور ۱۴۰۰) اعلام کرد، نخستین رزمایش مشترک نیروهای ویژه ترکیه، جمهوری آذربایجان و پاکستان قرار است ۱۲ تا ۲۰ سپتامبر(۲۱ شهریور تا۲۹ شهریور ) سال جاری میلادی در باکو برگزارمی شود.شنبه / ۲۰ شهریور ۱۴۰۰

رزمایش ایران درشمال غرب  ایران۹ مهر ۱۴۰۰

رئیس جمهور آذربایجان گفت: هیچ کس نمی‌تواند اراده خود را بر ما تحمیل کند. ما می‌خواهیم با همه کشورها و قبل از هر چیز با همسایگان خود روابط دوستانه داشته باشیم. همواره وقتی در مورد اولویت‌های سیاست خارجی آذربایجان صحبت کرده‌ام، گفته‌ام که اولویت ما روابط با کشورهای همسایه است.

«الهام علی‌اف»گفت:ما توانسته‌ایم روابط خود را با دولت قبلی ایران در عرض ۸ سال به بالاترین سطح ممکن برسانیم. من بیش از ۱۰ جلسه با همکارم حسن روحانی دیدار داشته‌ام، همه آن جلسات پربار بود. ما توافقنامه‌های زیادی را در زمینه‌های انرژی، حمل‌ونقل، توسعه فرهنگی و امنیت امضا و اجرا کرده‌ایم.

مابه رئیس جمهورجدیدایران «پیام خصوصی» دادیم،نامه نوشتیم، هیئت فرستادیم،اماتوجه نشد!

«علی اف» با بیان اینکه «درواقع، رابطه ما به نمادی از دوستی و همسایگی خوب تبدیل شده بود»، اظهار داشت: وقتی دولت جدید ایران و رئیس‌جمهور جدید(رئیسی) انتخاب شد، چه کردیم؟ 

مراسم تحلیف ابراهیم رئیسی

ما یک هیئت بزرگ به‌رهبری رئیس پارلمان و معاون نخست‌وزیر را به مراسم تحلیف او فرستادیم. آن‌ها پیام دوستی من را مستقیماً به رئیس‌جمهور ایران منتقل کردند. در همان زمان، یک پیام دیگر که من قبلاً آن را به‌طور خصوصی به وی ارسال کردم که این بود: «لطفاً به فعالیت‌های تجاری غیرقانونی که تجار ایرانی در قره‌باغ انجام می‌دهند توجه کنید.»،

رئیس جمهور آذربایجان گفت: ما در موقعیتی نبودیم که دولت ایران را مقصر بدانیم، متوجه شدیم که برخی شرکت‌های خصوصی این کار را انجام می‌دهند، با این حال، ما درخواست کردیم که آن(محموله های غیرمجازتوسط کامیونهای عبوری) را متوقف کنند. در پاسخ، همه دیدند چه اتفاقی افتاد. نتیجه چه شد؟ بگذارید دوباره بگویم که اتفاق خوبی نیفتاده است(اعتنایی نشد).

علی‌اف گفت: بنابراین ما در اولین فرصت، همه اتهامات علیه آذربایجان در ارتباط با آوردن اسرائیل به سرزمین‌های آزادشده را رد می‌کنیم، این اتهامات بی‌اساس است، این فقط بهانه‌ای است تا آذربایجان را برای مخاطبان داخلی بی‌اعتبار کنند، همه می‌توانند بروند و ببینند که در آنجا اصلاً حیات و زندگی وجود ندارد، همه چیز نابود شده است. ثانیاً، ما تقاضا داریم که همان‌طور که برای خود احترام قائل هستیم، برای دیگران نیز احترام قائل شویم.

تسنیم نوشت :اظهارات علی‌اف درباره نبود اسرائیل در نزدیکی مرزها در حالی بیان می‌شود که مدتی پیش در «شهر مرزی جبرائیل» حضور پیدا کرد و از پهپادهای ساخت اسرائیل در این منطقه بازدید کرده با آنها عکس یادگاری گرفت.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درخبرتسنیم اصلاحاتی انجام گرفته است+تصاویر.

عصرایران(۰۳ خرداد ۱۴۰۰)نوشت:ارمنستان چه بخواهد و چه نخواهد جمهوری آذربایجان به دالان زنگزور ورود کرده و بهره برداری از آن را انجام خواهد داد مخالفت ارمنستان تنها کار را سخت تر خواهد کرد»

از نیمه اردیبهشت به این سو شاهد تحرکات نظامی جمهوری آذربایجان در مرز با ارمنستان در منطقه  «سیونیک» هستیم. با توجه به همسایگی ارمنستان با ایران و ترکیه، تحولات واقع شده در مرزهای این کشور که مورد حمایت ترکیه از طرفی و  اسرائیل از طرف دیگر است، می تواند خطری جدی برای منافع ملی ایران در منطقه باشد.

«جعفر خاشع»مدیر عامل بنیاد مطالعات قفقاز در گفتگوی با عصر ایران، زوایای مختلف مناقشات آذربایجان در ارمنستان و استقرار ارتش جمهوری آذربایجان در خاک این کشور را مورد واکاوی قرار داده و توضیح می دهد که تداوم این تحرکات از چه طریق منافع ملی ایران در منطقه را تهدید می کند.

مساله ورود ارتش جمهوری آذربایجان به جنوب ارمنستان از چه زمانی آغاز شد و واکنش ارمنستان به این مسئله چه بود؟

«جعفر خاشع»:تحولاتی که در این محدوده در حال انجام و پیشروی است، حدودا ۶ ماه پس از جنگ جمهوری آذربایجان و ارمنستان، معروف به جنگ قره باغ آغاز شد و از نیمه اردیبهشت (۲۲ اردیبهشت۱۴۰۰) نیروی های نظامی جمهوری آذربایجان از مرز  ارمنستان عبور و تلاش کردند دریاچه سیاه که در نزدیکی مرز آذربایجان قرار دارد را محاصره کنند.

به دنبال این تلاش، ارتش جمهوری آذربایجان نزدیک به سه و نیم کیلومتر و بنا به روایتی، تا ده کیلومتر در خاک ارمنستان پیشروی کرد که در این پیشروی، مناطقی از «استان سیونیک» و دریاچه سیاه به تصرف ارتش آذربایجان درآمد. جالب اینجاست که نیروهای ارمنی در برابر این پیشروی مقاومتی نشان ندادند و حاکمیت ارمنستان نیز بسیار منفعلانه عمل کرد.

قبل از این تحرکات نیز رئیس جمهور آذربایجان گفته بود یا با توافق یا با زور کریدور مغری ایجاد خواهد شد در برابر این تهدیدات الهام علی یف نخست وزیر ارمنستان در واکنشی کاملا منفعلانه ایجاد کریدور نخجوان را در برابر کریدور مغری پیشنهاد داد.

یک مساله بسیار مهم در اینجا این است که در توافقنامه آتش بس بر رفع انسداد مسیرهای مواصلاتی اشاره شده است، نه ایجاد یک گذرگاه به بزرگی استان سیونیک ارمنستان در طول تاریخ دالان یا گذرگاهی به اسم «دالان زنگزور» وجود نداشته و نوعی تحریف تاریخی محسوب می‌شود،

ارمنستان بعد از ورود نیروهای جمهوری آذربایجان به خاکش سعی کرد با کشاندن پای روسیه و پیمان امنیت دست جمعی به ماجرا، مواضع اش را تقویت کند اما تا کنون اقدام علمی صورت نگرفته و ارمنستان چشم امید به جلسه‌ای که مقرر است به زودی توسط سازمان پیمان امنیت دست جمعی در «شهر دوشنبه» و در سطح وزرای خارجی کشورهای عضو انجام گیرد، دوخته است.

پاسخ سیاستمدارن  جمهوری آذربایجان به اشغال خاک ارمنستان چیست؟

«مدیر عامل بنیاد مطالعات قفقاز»:اظهار نظرهای دولتمردان و رسانه های  جمهوری آذربایجان به این مسئله جالب است. برخی اعلام می کنند که پیشروی  جمهوری آذربایجان در مناطقی چون «لاچین» و «کلبجر»  اتفاقی بود که در توافق نامه آتش بس پیش بینی شده بود، برخی دیگر استدلال می‌کنند که آذربایجان بر اساس مرزهایی که در زمان شوروی ترسیم شده بود پیش رفته، بنابراین مناطق محل استقرار نیروهای جمهوری آذربایجان، خاک ارمنستان نیست و متعلق به جمهوری آذربایجان است.

بعضی از رسانه ها نیز به توافق نامه آتش بسی که ۶ ماه پیش یعنی ۱۰نوامبر منعقد شد اشاره می کنند و بر این باورند که در آن توافق نامه مرزها به درستی ترسیم نشده و کاری که جمهوری آذربایجان در حال انجام آن است، استقرار و حضور در مناطقی است که حق این کشور است.

این اظهارات در واقع تقلیل دادن حضور نیروهای جمهوری آذربایجان در ارمنستان به مسئله تعیین مرزهاست، این در حالی است که اشغال خاک ارمنستان مسئله ای چند وجهی است که درک آن مستلزم واکاوی تحولات پیش از اشغال است.

حدودا یک ماه پیش «الهام علی اف» رئیس جمهور آذربایجان در همایشی با عنوان «نگاه نو به قفقاز جنوبی» سخنرانی و در این نطق ضمن تاکید بر بازگشت آذربایجان به دالان «زنگزور» اعلام کرد این کشور باید به ایروان نیز بازگردد! این گفته یعنی اعلام یک مقام رسمی جمهوری آذربایجان عیله تمامیت ارضی ارمنستان.

«الهام علی اف» دو هفته پس از این همایش نیز طی نطقی با لحنی تهاجمی اعلام کرد: « ارمنستان چه بخواهد و چه نخواهد جمهوری آذربایجان به دالان زنگزور ورود کرده و بهره برداری از آن را انجام خواهد داد مخالفت ارمنستان تنها کار را سخت تر خواهد کرد» وی پیشتر هم گفته بود تا سه سال دیگر آذربایجان وارد این دالان خواهد شد.

کاربرد اصطلاح دالان «زنگزور» از طرف جمهوری آذربایجان معنا دار است زیرا زنگزور در ادبیات سیاسی مقامات جمهوری آذربایجان علاوه بر زنگیلان و قبادلی که الان در کنترل نیروهای آذری است  شامل «سیونیک» و «کاپان» و «سیسیان» و «گوروس» در خاک ارمنستان است.  آنها مدعی هستند زنگزور  با این ابعاد اراضی آنهاست و در مودر آن ادعا ارضی دارند.

این اظهارات در میان محافل سیاسی جمهوری آذربایجان از جمله احزاب و نمایندگان پارلمان نیز مورد توجه قرار گرفت و آنها نیز بیان داشتند که اعلام تعلق ایروان و کریدور زنگزور به آذربایجان از جانب بالاترین مقام سیاسی کشور، برآیند داشتن برنامه ای جدی و بلند مدت است و بی هدف نیست و متکی به محاسباتی است که صرفا به جمهوری آذربایجان نیز بستگی ندارد.

اگر ادعای جمهوری آذربایجان مبنی بر تعلق زنگزور به این کشور محقق شود، چه تاثیری بر منافع ملی ایران خواهد داشت؟

«مدیر عامل بنیاد مطالعات قفقاز»:در صورت تحقق ادعاهای جمهوری آذربایجان، مرز زمینی ایران با ارمنستان قطع خواهد شد که این مسئله منافع و امنیت ملی ما را در معرض تهدید قرار خواهد داد. یعنی علاوه بر قطع ارتباط زمینی ما با ارمنستان ظرفیت ژئوپولتیکی ایران در منطقه نیز شدیدا تضعیف خواهد شد.

خطری دیگر مسئله امنیت است یعنی دشمنان دور و نزدیک ایران که با جمهوری آذربایجان هم مناسبات حسنه‌ای دارند، از این طریق خواهند توانست برای ایران دردسرساز باشند. با وجود حمایت بی قید شرط ج.ا.ایران از تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان در جنگ قره باغ طرف آذری با ناسپاسی پاسخ ایران را می دهد. بعد از جنگ فضای رسانه های این کشور که عموما دولتی هستند به شدت ضد ایرانی شده اند . نفوذ و سلطه سرطانی رژیم صهیونیستی در این رسانه ها تشدید شده و هر روز  با ایجاد فضا منفی علیه ایران دامن می زنند.

مسئله دیگر در این ارتباط، مداخله اسرائیل و تلاش برای تشدید تنش بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان است. هدف این رژیم ، یافتن حوزه های نفوذ جدید در منطقه و محکم کردن جای پای خود است. این رژیم علاوه بر قره باغ فعالیت نظامی مستقیم در ساحل دریای خزر دارد که علنا نقض کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر است. چرا که در این کنوانسیون حضور نظامی کشورهای ثالث در دریای خزر ممنوع است. بدیهی است که هرچه تنش در منطقه بیشتر باشد به نفع کنشگران خارج از منطقه مانند اسرائیل و به ضرر کشورهای منطقه و همسایه ارمنستان از جمله ایران است.

اخیرا فردی به نام «آریه گوت» رییس «نمایندگی مرکز بین المللی چند فرهنگ گرایی باکو در اسرائیل» به صورت ضمنی، الگویی که اسرائیل در خصوص فلسطین به کار برده را به جمهوری آذربایجان پیشنهاد می کند و تاکید دارد که این کشور نباید به این اقدامات بسنده کرده و لازم است که در مجامع بین المللی از ارمنستان شکایت کند.

بی تردید نگاه رژیم صهیونستی به آذربایجان نگاهی ابزاری و با هدف اعمال فشار بیشتر بر ایران در منطقه است. مصداق این سخن، افزایش نقش و ردپای اسرائیل در رسانه و حوزه سیاسی آذربایجان بعد از جنگ قره باغ است که این مسئله به هیچ وجه نشانه های خوبی برای روابط ایران و جمهوری آذربایجان نیست.

انشاءالله با ایجاد تزلزل در اهداف رژیم صهیونیستی ابزارها نیز کارایی خود را از دست خواهند داد. آن چیزی که دائمی است همسایگی است که باید بدان توجه نمود. البته ایران به صورت شفاف اعلام کرده که تغییر مرزهای بین المللی و تهدید منافع اش را به هیچ وجه تحمل نحواهد کرد.

نقش روسیه در تحولات ارمنستان چیست؟

«جعفرخاشع»:درخصوص نقش روسیه در مناقشات میان  جمهوری آذربایجان و ارمنستان باید گفت که این کشور نه در جنگ قره باغ و نه در تحولات اخیر، به رغم انتظاری که می رفت، و آنطور که باید از ارمنستان حمایت نکرد. عده ای معتقدند روسیه حتی از تحرکات نظامی آذربایجان در ارمنستان خوشحال هم هست و این اقدامات  بعد از سفر «لاورف» به ایروان و باکو  و چراغ سبز روسیه به جمهوری آذربایجان صورت گرفته.

رسانه های روسیه هم مدام تاکید می کنند که ارمنستان می بایست تمام بندهای توافق نامه آتش بس اخیر را  که شامل 9 بند است، عملیاتی کند. یعنی به نوعی روسیه از تحت فشار قرار گرفتن ارمنستان برای رسیدن به اهداف خود منتفع می‌شود. از این ۹ بند، ۷بند اجرا و دو بند مربوط به تبادل اسرا و اجساد کشته شدگان، و بند ۹ که مربوط به کریدور «مغری» است اجرا نشده، اجرای بند مربوط به کریدور«مغری» در ارتباط با تامین منافع روسیه قرار دارد به همین دلیل دور از ذهن نیست که روسیه موافق فشار بر ارمنستان برای اجرایی شدن همه بندهای توافق نامه ۱۰ نوامبر باشد.

در سطح رسمی نیز، مقامات سیاسی روسیه به گفتن اینکه مناقشات می بایست مسالمت آمیز حل شود اکتفا کردند. این انفعال آگاهانه در حالی است که روسیه چند پایگاه نظامی در خاک ارمنستان دارد و حتی در «سیونیک» اخیرا دو پایگاه نظامی ایجاد کرده، اما به رغم داشتن چنین امکانی برای حمایت از ارمنستان و با توجه به عضویت ارمنستان در سازمان «پیمان امنیت دسته جمعی» به این کشور که تمامیت ارضی اش مورد حمله و تعرض قرار گرفته، کمکی نکرده است.

در خصوص نقش ترکیه در مناقشات جمهوری آذربایجان- ارمنستان، آیا می توان گفت که مدیریت اقدامات آذربایجان با ترکیه و در راستای منافع این کشور است؟

«مدیر عامل بنیاد مطالعات قفقاز»:قطعا نقش ترکیه در تحولات یک سال اخیر قفقاز بسیار پر رنگ بوده، ترکیه اردوغانی در پیشبرد سیاست هایش در غرب و حوزه مدیترانه با شکست مواجه شده در نتیجه به سمت شرق روی آورده و درصدد جبران ناکامی خود است. حتی کریدوری هم که در توافق نامه آتش بس گنجانده شده، برنامه ای بلند مدت از جانب ترکیه است.

اقدامات ترکیه هم به نوبه خود مورد حمایت آمریکاست. رویای ترکیه ایجاد کمربند پان ترکسیم از طریق دست یابی زمینی از طریق نخجوان و جنوب ارمنستان به جمهوری اذربایجان است. حدود ۱۰ سال پیش ترکیه  به ۱۱ کیلومتر مرز با نخجوان رسید  و امروز ادامه همان پروژه در حال اجراست.

هدف  ایجاد هزینه برای ایران، روسیه و چین از این طریق است. غرب و آمریکا برای تحقق این جاه طلبی در کنار ترکیه قرار دارند و از این کشور حمایت می کنند. این تلاش ها به شکل ملموس از سال ۲۰۱۸  و تقویت نفوذ ترکیه در نخجوان به ویژه از طریق اجرای مانورهای نظامی مشترک با آذربایجان در نخجوان و به دنبال آن چند درگیری پراکنده  در مرز ارمنستان شروع شد.

به واقع تصرف جنوب ارمنستان و قطع کردن مرز این کشور با ایران یکی از اهداف مهم ترکیه از دخالت در مناقشات ارمنستان-  جمهوری آذربایجان است.

 پولاد هاشم اف

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اما ،رئیس جمهورنمک نشناس(زبان نفهم) آذربایجان ،بجای قدردانی،برای ایران خط ونشان کشید وانسداد ایجادکرد!.

ماجرای آتش بازی جدید آذربایجان (انسدادگذرگاه لاچین)رادراین لینک ببینید:

گذرگاه(لاچین)کجاست؟اهمیتش برای ایران چیست؟                                     

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر شنبه 15 آبان 1400 ساعت 01:55

سلام ایران نباید در مورد استان سیونیک کوتاه بیاید حتی باتوجه به قدرت نظامی وموشکی چون بعد از مرز ایران وارمنستان نوبت آذربایجان ایران هم می‌شود آنها به دنبال تجزیه ایران در دراز مدت هستند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد