«فوکویاما» کیست؟
فوکویاما: «هژمونی آمریکا» در جهان به پایان رسیده ،اگرآمریکا نتواند مشکلات داخلی را حل کند، دیگر در جهان أثرگذار نخواهد بود.
اوج قدرت آمریکا «اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ بود»، زمانی که امیدوار بود نه تنها عراق و افغانستان، بلکه کل خاورمیانه را تغییر شکل دهد.
«فوکویاما »در تحلیل خود در سایت «جهانِ پیشرو» (The World Ahead) توضیح داد: «دوره اوج هژمونی آمریکا کمتر از بیست سال طول کشید، از فروپاشی دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ تا بحران مالی ۲۰۰۷-۲۰۰۹آمریکا. این کشور در بسیاری از حوزههای قدرت - نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی - مسلط بود.
«فرانسیس فوکویاما» نظریهپرداز و متخصص روابط بینالملل آمریکایی طی یادداشتی نوشت: «به نظر میرسید که تصاویر وحشتناک افغانهای ناامید برای خروج از کابل پس از فروپاشی دولت مورد حمایت غرب در ماه آگوست، نشان دهنده یک مقطع بزرگ در تاریخ جهان است، زیرا آمریکا از جهان رویگردان شده است. با این حال در حقیقت، پایان دوران آمریکا خیلی زودتر از موعد رسیده بود.
سرچشمههای قدیمی ضعف و افول آمریکا بیشتر داخلی است تا بینالمللی... اینکه [آمریکا] چقدر [در جهان] تأثیرگذار خواهد بود به توانایی آن در حل مشکلات داخلی بستگی دارد تا سیاست خارجیاش».
«پل برمر» نماینده تام الاختیار «جورج بوش» در عراق پس از اشغال این کشور از سوی آمریکا بود که به عنوان رئیس حکومت ائتلاف موقت عراق از ۱۱ مه ۲۰۰۳ تا ۲۸ ژوئن ۲۰۰۴ (۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۲ تا ۸ تیر ۱۳۸۳) در عراق حضور داشت
پل برمر(سفیرامریکادرعراق)همه کاره عراق-زمان اشغال-«احمد چلبی»به استقبالش می رود-درهنگام ورود به عراق(ایشان بجای «زلمی خلیلزاد» می آید)
درمارس ۲۰۰۳(فروردین ۱۳۸۲) و حمله نیروهای بینالمللی به رهبری آمریکا به عراق، حاکم این کشور شد. در ۱۳ دسامبر ۲۰۰۳(۲۲آذر۱۳۸۲)همان سال نیروهای آمریکایی
«صدام حسین» را در در گودالی در نزدیکی یک خانه روستایی در زادگاهش، تکریت پیدا کردند. سه سال بعد او اعدام شد؛ در ۳۰ دسامبر سال ۲۰۰۶(۹ دی ۱۳۸۵)
اوج غرور آمریکا حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ بود، زمانی که امیدوار بود نه تنها عراق و افغانستان ،
بلکه کل خاورمیانه را تغییر شکل دهد. آمریکا کارآیی قدرت نظامی را برای ایجاد تغییرات عمیق سیاسی بیش از حد تصور میکرد، حتی اگر تأثیر مدل اقتصادی بازار آزاد خود را بر امور مالی جهانی دست کم میگرفت. این دهه با گرفتار شدن سربازانش در دو جنگ ضد شورش و بحران مالی که بر نابرابریهایی که جهانیسازی به رهبری آمریکا ایجاد کرده بود، به پایان رسید».
«فوکویاما » مشکلات داخلی آمریکا را مانند موریانههایی که تخته زیرین هژمونی جهانی این کشور را از درون نابود کردند، توصیف کرد و گفت: «میزان تک قطبی در این دوره از تاریخ نادر بوده است، و جهان از آن زمان با قدرت گرفتن چین، روسیه، هند، اروپا و سایر مراکز نسبت به آمریکا به حالت عادیتر از چند قطبی بازگشته است. تأثیر نهایی افغانستان بر ژئوپلتیک احتمالاً اندک خواهد بود. آمریکا با خروج از ویتنام در سال ۱۹۷۵ از یک شکست تحقیرآمیز قبلی جان سالم به در برد، اما در کمتر از یک دهه سلطه خود را دوباره به دست آورد. چالش بسیار بزرگتر برای جایگاه جهانی آمریکا، چالش داخلی است».
این تحلیلگر آیندهنگر آمریکایی ادامه داد: «جامعه آمریکا عمیقاً ۲ قطبی شده است، و دستیابی به اجماع در مورد هر چیزی را مشکل کرده است.
این ۲قطبی شدن بر سر مسائل مربوط به سیاست های مرسوم مانند مالیات و سقط جنین آغاز شد، اما از آن زمان به یک مبارزه تلخ بر سر هویت فرهنگی تبدیل شده است.
به طور معمول یک تهدید خارجی بزرگ مانند یک بیماری همهگیر جهانی باید فرصتی برای شهروندان باشد تا حول یک واکنش مشترک جمع شوند.اما بحران کووید۱۹ با فاصلهگذاری اجتماعی، پوشیدن ماسک و واکسیناسیون نه به عنوان اقدامات بهداشت عمومی، بلکه به عنوان نشانههای سیاسی، بیشتر به تعمیق شکافهای آمریکا کمک کرد. این درگیریها به همه جنبههای زندگی، از ورزش گرفته تا برندها گسترش یافته است.
از محصولات مصرفی که آمریکاییهای قرمز و آبی (اشاره به جمهوریخواهان و دموکراتها) خریداری میکنند».
فوکویاما با وابسته دانستن نفوذ آمریکا در خارج به توانایی آن در رفع مشکلات داخلی، تحلیل کرد: «قطبی شدن، مستقیماً بر سیاست خارجی تأثیر گذاشته است.
اختلافات مقامات آمریکا:رئیس جمهور با رئیس مجلس(کنگره)آمریکا
اختلاف نانسی پلوسی با دونالدترامپ
اختلافات رئیس دونالدترامپ(جمهوری خواه) با نانسی پلوسی(دومکرات)
رئیس مجلس آمریکا،متن سخنرانی دونالدترامپ راپاره کرد(چه ذوقی میکندازحالگیری رئیس جمهور)
استنی هویر(رهبر اکثریت مجلس نمایندگان)، نانسی پلوسی(رئیس مجلس کنگره آمریکا)و (چاک شومر) رهبر اقلیت سنا از نیویورک.
نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، نسخهای از سخنرانی رئیسجمهور در جریان سخنرانی دونالد ترامپ درکنگره راپاره کرد۴ فوریه ۲۰۲۰
در دوران ریاست جمهوری «باراک اوباما» جمهوری خواهان موضعی جنگ طلبانه اتخاذ کردند و دموکراتها را به دلیل آغاز مجدد [روابط با] روسیه و ادعای سادهلوحی در مورد «ولادیمیر پوتین »سرزنش کردند.
دونالد ترامپ با در آغوش گرفتن آقای پوتین جدول را برگرداند و امروز تقریباً نیمی از جمهوریخواهان معتقدند که دموکراتها تهدیدی بزرگتر از روسیه برای سبک زندگی آمریکایی هستند».
وی با پرداختن به موضوع چین، ادامه داد: «در مورد چین اجماع آشکارتری وجود دارد: هم جمهوریخواهان و هم دموکراتها موافق هستند که این [کشور] تهدیدی برای ارزشهای دموکراتیک است. اما این امر فقط آمریکا را تا اینجا پیش میبرد. اگر تایوان مورد حمله مستقیم چین قرار گیرد، آزمونی بسیار بزرگتر از افغانستان برای سیاست خارجی آمریکا خواهد بود. آیا ایالات متحده حاضر است پسران و دختران خود را برای استقلال آن جزیره قربانی کند؟ یا در واقع، اگر روسیه به اوکراین حمله کند، خطر درگیری نظامی با روسیه وجود دارد؟ اینها سؤالات جدی و بدون پاسخ آسان، است. اما یک بحث مستدل در مورد منافع ملی آمریکا احتمالاً عمدتاً از طریق دریچه چگونگی تأثیر آن بر مبارزات حزبی انجام میشود».
دیدار غنی و عبدالله با جوبایدن ،شنبه ۵ تیر ۱۴۰۰
این استاد دانشگاه آمریکایی(فوکویاما)، بزرگترین شکست سیاستی دولت «جو بایدن» در سال اول ریاستجمهوریاش را ناتوانی آن در برنامهریزی مناسب برای جلوگیری از فروپاشی سریع افغانستان دانست و توضیح داد: «بایدن گفت که خروج [از افغانستان] برای تمرکز بر رویارویی با چالشهای بزرگتر یعنی روسیه و چین ضروری است.
امیدوارم او در این مورد جدی باشد. اوباما هیچوقت در ایجاد یک محور برای آسیا موفق نبود، زیرا آمریکا همچنان بر [سیاست] ضد شورش در خاورمیانه متمرکز بود. در سال ۲۰۲۲، دولت باید هم منابع و هم توجه سیاستگذاران را برای بازدارندگی رقبای ژئوپلتیکی و تعامل با متحدان خود احیا کند».
فوکویاما در پایان نوشت: «آمریکا احتمالاً موقعیت هژمونیک قبلی خود را باز نمییابد و همچنین نباید آرزوی آن را داشته باشد. آنچه میتواند به آن امیدوار باشد حفظ نظم جهانی حامی ارزشهای دموکراتیک با کشورهای همفکر است. اینکه بتواند این کار را انجام دهد به بازیابی حس هویت و هدف ملی در خانه بستگی دارد».
پیش از این نیز «شی جین پینگ» رئیسجمهور چین با انتقاد از کشورهای غربی برای ایجاد موانع در مسیر پیشرفت کشورهای دیگر، گفته بود جهانیان خواستار عدالت هستند، نه هژمونی و سلطه قدرت.
وی در اظهاراتی کنایهوار خطاب به آمریکا، تصریح کرد: «جهان خواستار عدالت است، نه هژمونی. یک کشور بزرگ، باید از طریق نشان دادن مسئولیتپذیری بیشتر از خود، کشوری بزرگ بهنظر بیاید [نه با سلطه بر دیگران]».
«وانگ یی» وزیر خارجه چین نیز گفته است: «چین نمی پذیرد که کشوری در جهان وجود داشته باشد که خود را برتر از سایرین قرار دهد و در مورد امور جهانی حرف آخر را بزند. اگر آمریکا به رویارویی ادامه دهد، چین بدون هیچ ترس و وحشتی مسیر خود را پیش خواهد گرفت».
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع اخذشده ۳۰ آبان ۱۴۰۰خبرگزاری فارس با اصلاحات.
«فوکویاما» کیست؟
فرانسیس فوکویاما( متولد ۱۹۵۲ در شیکاگو) فیلسوف و استاد رشته اقتصاد سیاسی بین الملل است که هم اکنون در دانشگاه جان هاپکینز واشینگتن به تدریس اشتغال دارد .وی سابقه کار در اداره امنیت امریکا و نیز تحلیلگر نظامی در شرکت (رند) از شرکتهاب وابسته به پنتاگون رادرپرونده اش دارد.
در ۱۹۹۲ همزمان با نظریه «ساموئل هانتینگتون» که بیشتر به عنوان «برخورد تمدنها» در تاریخ اندیشه سیاسی به ثبت رسیدهاست، «فرانسیس فوکویاما »که یک مورخ و فیلسوف ژاپنی-آمریکایی نسل دوم است کتابش را بر اساس نظریهای که «پایان تاریخ» نام گرفته بود منتشر کرد.
اصل اندیشه فوکویاما پیشتر در نشریه آمریکایی «منافع ملی» (۱۹۸۹) منتشر شده بود ولی چند سال بعد از انتشار آن مقاله، فوکویاما هم مانند هانتینگتون به انتشار کتابی در همان زمینه دست زد.
در ۱۹۸۹ فوکویاما »که ۳۷ ساله بود، ده سال بعدازاخذ درجه دکترای علوم سیاسی ، تحصیلات دوره لیسانس خود را در ادبیات تطبیقی شروع کرده بود برای مدت شش ماه به پاریس رفت تا در مکتب «ژاک دریدا» و «رولاند بارتز» درس بخواند امااین سفررضایتبخش نبودو به آمریکا بازگشت و در دانشگاه هارواردمشغول تدریس شد،وی مدتی هم از شاگردان ساموئل هانتینگتون بود.
رساله دکترای فوکویاما در خصوص دخالت شوروی در خاورمیانه نشانگر توجه او به مسائل شوروی سابق بود. به همین لحاظ فروپاشی شوروی برایش منشاء و منبع تغذیه فکری ذیقیمتی محسوب میشد که اتفاقا در آن زمان سخت مورد توجه نظام بینالمللی هم بود. فوکویوما پس از دریافت درجه دکترا در موسسه آمریکایی مطالعه و توسعه «راند» به کار مشغول شد.
فوکویاما«هژمونی آمریکا» در جهان به پایان رسیده ،اگرآمریکا نتواند مشکلات داخلی را حل کند، دیگر در جهان أثرگذار نخواهد بود.