پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

حجت‌الاسلام سیدمحمود دعایی درگذشت

خاطرات حجت الاسلام دعایی ازاتفاقات مؤسسه اطلاعات رادرادامه خواهیدخواند(توقیف اموال مؤسسه+توقیف ۳ روزه روزنامه اطلاعات)

 «حجت‌الاسلام سیدمحمود دعایی» یار دیرین امام(درعراق ونوفل لوشاتو) ، نماینده امام خمینی ورهبرانقلاب در موسسه اطلاعات و نماینده ۶ دوره مجلس شورای اسلامی درگذشت(۱۵ خرداد ۱۴۰۱)

اولین سفیرایران درعراق

«حجت‌الاسلام سیدمحمود دعایی» از همراهان امام خمینی در دوران تبعید در شهر نجف و «سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق» بین سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸ بود.ماجرای توقیف ۳ روزه روزنامه اطلاعات  از ۱۴ تا  ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۲

«حجت‌الاسلام سید محمود دعایی»یکی معتمدین امام خمینی در دوران تبعید درعراق و پاریس بود،این انقلابی نجیب که فعالیت‌های سیاسی خود را از اوایل دهه ۴۰آغاز کرده بود، در سال ۱۳۴۶ ناچار به خروج از ایران شد. او پس از این سال در سفرهای متعدد به عراق، لبنان، اردن، عربستان وبرخی از کشورهای اروپایی نقش مهمی در هماهنگی نیروهای ضدرژیم پهلوی ایفا کرد. او پس از سال‎ها اقامت در عراق و همراهی با امام خمینی به پاریس(نوفل لوشاتو) رفت و در «پرواز انقلاب» همراه امام  در۱۲ بهمن ۵۷ به ایران برگشت و فعالیت‌های خود را در نظام جمهوری اسلامی ایران ادامه داد، نمایندگی شش دوره نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی وسرپرستی موسسه اطلاعات را هم در کارنامه خود دارد(متوفی  ۱۵ خرداد ۱۴۰۱)

مؤسسه اطلاعات،تفاوت دیدگاه رجایی وبهشتی.

شایعاتی که علیه دعایی در اطلاعات مطرح شد

«حجت الاسلام سیدمحموددعایی»  در باره‌ی شایعاتی که علیه او در اطلاعات مطرح شد، عنوان کرد: گذشت و گذشت‌ و بعد از آن شایعه کردند که اینها تیمی هستند که آمدند بخورند و ببرند. ما نزدیک ۳۰ نفر نیروهایی بودیم که آمده بودیم و تا شش ماه از موسسه حقوق نگرفتیم و خاطرم است که دو مرتبه به آقای« هاشمی رفسنجانی» مراجعه کردم و خدا سلامتشان بدارد، مبالغی را از ایشان برای تقسیم بین دوستان گرفتم برای دوستانی که نیاز داشتند. دوستان خوبی بودند به شایستگی موسسه را هم قبضه کردند و هم اداره، تا اینکه بعد از شش ماه که جا افتادیم و می‌توانستیم به عنوان یک همکار رسمی در کنار همکاران قدیم قرار بگیریم‌، لیستی را تهیه کردیم و اسامی دوستان جدید را در مقابل جدولی بود که به اندازه نیازشان بنویسند که چقدر برایشان حقوق در نظر بگیریم.

کمترین مبلغ را دوستان انتخاب کردند یک موردش را می‌گویم که برای دوستان جالب است. خدا رحمت کند «مرحوم املایی»(حجت الاسلام محمد حسین املایی) یکی از همرزمان و روحانیت مبارز در عراق بود که با هم آمدیم و در یک حادثه ای آسیب دید.

خدا رحمت کند مرحوم شهید محمد منتظری معتقد بود ایشان شهید است. همسر ایشان در روابط عمومی مشغول بودند و ایشان در مقابل اسمش نوشته بود من ماهی ۳۰۰ تومان می‌خواهم و ما تعجب کردیم که چرا این مبلغ؟ ایشان گفتند، من روزی ۵ تومان تا کسی می‌گیرم و می‌آیم و ۵ تومان تا کسی می‌گیرم و می‌روم و ۱۰ تومان بیشتتر خرج ندارم. ماهی ۳۰۰ تومان کافی است. گفتیم خب زندگیت چه می شود؟ گفت بنیاد شهید حقوق می‌دهد و دیگر نمی‌خواهم. پس با کمترین مبلغ دوستان موفق شدند و پذیرفتند که آنجا را اداره کنند.

وقتی که ماشین اطلاعات توقیف شد

 

مدیرمسول روزنامه اطلاعات گفت: روزهای اولی که ما در اطلاعات بودیم، با مراجعه خیلی معناداری مواجه شدیم. از طرف بانک صنعت و معدن یک نفر برای پلمپ کردن ماشین روزنامه آمد. گفتیم که مساله چیست و آنها گفتند کار فرمای قبلی ایران چاپ، وامی از بانک ما گرفته و آن را نپرداخته و ماشین آلات را گرو گذاشتند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی و آیت الله هاشمی رفسنجانی

ما آمده‌ایم ماشین را توقیف کنیم. ما پاسخ دادیم اموال مسولان موسسه که قبلا از شما وام گرفتند در اختیار بنیاد مستضعفان است. طبیعتا پاسخگوی شما بنیاد مستضعفان است به عنوان صاحب آن اموال شما به آنجا مراجعه کنید. آنها به بنیاد مستضعفان مراجعه کرده بودند و بنیاد گفته بود که هیچ چیزی در اختیار ما نیست.

اینها باز سراغ ما برگشتند من می‌دانستم که برخی اموال در اختیار بنیاد مستضعفان است، من جمله ساختمانی در خیابان بهار پشت ورزشگاه شهید شیرودی، ساختمان سازمان جوانان و دوشیزگان بود. یک باشگاهی بود که سالن سینمایی داشت استخر‌، امکانات ورزشی و تفریحی داشت و کارکنان موسسه ماهی یک دفعه به آنجا می‌رفتند. این باشگاه را بنیاد مستضعفان اجاره داده بود. بخشی از آن را به روزنامه آقای «دکترحبیب الله پیمان» روزنامه «اُمَّت» اجاره داده بود.

آقای «امیرخانی» مسئول امور مالی و دفتری «نشریه امت» بود و ما با ایشان آشنا بودیم.

من به ایشان گفتم که این ساختمان را شما از بنیاد اجاره کرده‌اید و ایشان هم گفتند بله و هر ماه هم اجاره می‌پردازیم. گفتم هر ماه که اجاره را می‌پردازید فیش و سر رسید می‌گیرید؟

گفتند بله‌، گفتم ممکن است شما رونوشت اجاره نامه و کپی یکی از رسیدهای اجاره را به ما بدهید. نامه‌ای هم که بنیاد برای بانک صنعت و معدن نوشته بود که هیچ چیزی در اختیارمان نیست، را هم گرفتیم‌، هر دو اینها را در روزنامه چاپ کردیم.

ماجرای ادغام کیهان و اطلاعات

«حجت الاسلام سیدمحموددعایی» همچنین در ادامه خاطراتش در جمع خبرنگاران ایسنا گفت:

آن موقع آقای «کریمی »مسولیت اموال بنیاد را داشتند ایشان اعتراض کردند که شما چرا این کار را انجام دادید و من هم گفتم شما چرا آن طور جواب داده بودید. اموال موسسه پیش شماست بدهی‌های موسسه را ما باید بپردازیم؟

در یک موقعیتی ما محاسبه کردیم و دیدیم که ما مواجه هستیم با ۲۵۰ میلیون تومان بدهی‌هایی که مربوط به اموال «مسعودی‌»هاست و برگردن ماست.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: سناتور «عباس مسعودی» موسس و ناشر روزنامه اطلاعات در ۷۳ سالگی درروز ۲۷ خرداد ۱۳۵۳ دفتر کار خود در ساختمان موسسه اطلاعات براثر سکته درگذشت

این بدهی‌ها یا معوقه مالیاتی بود که نپرداخته بودند و همین طور تصاعدی بالا رفته بود یا بدهی‌هایی بود که به بیمه و بازنشستگی باید می‌پرداختند و نپرداخته بودند. به هر حال آنها ۲۵۰ میلیون بدهی را برای ما گذاشته بودند و کلیه اموال را خودشان در اختیار گرفته بودند.

خدا رحمت کند مرحوم شهید رجایی را وقتی که رئیس جمهور شدند‌، ما به اتفاق آقای دکتر شیرانی که مدیریت موسسه را داشتند خدمت آقای رجایی برای عرضه مشکلات رفتیم و به آقای رجایی گفتیم که موسسه مصادره شده‌ از هم پکید‌ه‌ای را در اختیار داریم. این موسسه این همه بدهی و مشکلات دارد ولذا گروهی پرسنل هستند که حقوقشان مثل قانون اساسی تعطیل بردار نیست باید پرداخت شود و آمده‌ایم که کمک بگیریم.

آقای «محمدعلی رجایی»(رئیس جمهور) هم با همان قاطعیتی که داشتند خیلی خشک و قاطع گفتند که کمک به موسسه کیهان و اطلاعات را از گوشتان بیرون کنید. ما هیچ آمادگی و توان کمک به شما را نخواهیم داشت. موسسات کیهان و اطلاعات یکی شان زائد است و هر دو باید با هم ادغام شوند و خودشان خودشان را اداره کنند.

 دعایی ادامه داد: جواب شهید رجایی جواب بسیار تلخی بود. وقتی این جواب را شنید‌م خدمت مرحوم شهید بهشتی آمدم و به ایشان گفتم که ما مواجه هستیم با مشکلات این چنینی و پاسخ قاطع این چنینی هم داریم و اگر حمایت نشویم و راهنمایی نشویم، نمی‌توانیم موسسه را اداره کنیم.

ایشان(شهیدبهشتی) گفتند ما جلسه سران سه قوه را داریم ایشان تاریخی را تعیین کردند و گفتند به این جلسه که در دفتر آقای رفسنجانی است، بیایید. مرحوم «شهید بهشتی» بود‌، «شهید باهنر»،‌ «شهید رجایی» بودند، «بهزاد نبوی» و آقای« هاشمی رفسنجانی» هم بودند.

نماینده امام ورهبری درمؤسسه اطلاعات می گوید:من هم به اتفاق آقای شیرانی به آنجا رفتیم.

مرحوم «آقای بهشتی» گفتند که دو موسسه «کیهان و اطلاعات» موسسات فرهنگی هستند که برای انقلاب به ارث رسیده‌اند و اگر ما نتوانیم این دو موسسه را به شایستگی مدیریت کنیم ناتوانی خودمان را در اداره امور فرهنگ کشور اثبات کرده‌ایم. این دو موسسه باید مستقلا و به نحو احسن اداره شوند. این دو موسسه در کنار فعالیت‌های مطبوعاتی امکانات فنی و فرهنگی دارند.

عکس/ رهبر انقلاب در حال مشاهده روزنامه اطلاعات در ایام ترور ایشان در جریان بازدید از موسسه اطلاعات ۱۹ آذر۶۳

این ۲ مؤسسه(کیهان و اطلاعات) چاپ خانه‌های متعددی دارند، صحافی دارند‌، امکانات توزیع دارند و شما باید با مدیریت شایسته و دقیق و خوب بتوانید از امکاناتی که در اختیار ماست، استفاده کنید. ایشان با راهنمایی هایی که کردند ما مطمئن شدیم که پا برجا هستیم باید باشیم و برنامه‌ریزی کنیم.

برای اداره دقیق کار آمدیم و اعلام کردیم که آمادگی پذیرش سفارش چاپ داریم می‌خواستیم کسب درآمد کنیم. آن موقع چاپ خانه اطلاعات یک شیفت کار می‌کرد و فقط برای چاپ روزنامه بود. ما برنامه‌ریزی کردیم که شیفت اضافه کنیم و کارکنانمان را برای بهره‌گیری از امکانات چایخانه آماده کنیم. وقتی اعلام کردیم که می‌خواهیم شیفت اضافه کنیم مواجه شدیم با مقاومت کسانی که قرار بود اضافه کار کنند.

آقای دعایی می گوید:من هم گفتم که بسیار خب شما بنویسید و امضا کنید که نمی‌توانید کار کنید. آنها هم نوشتند ما به دلیل ناتوانی آمادگی اداره شیفت‌های بعدی را نداریم و امضا کردند. من هم گفتم به تمام افرادی که گفتند آمادگی نداریم بگویید دیگر وارد اطلاعات نشوند. یک اعلامیه‌ای هم در روزنامه زدیم که به تعدادی مسئول چاپ با این مشخصات نیاز داریم. آنها دیدند که اخراج شدند و کسانی جایگزینشان می‌شوند اظهار پشیمانی کردند و نامه‌ای نوشتند که ما آماده هستیم در هر شیفت و هر وقتی که کار فرما درخواست کرد آمادگی کار داشته باشیم. البته آن کسی را که پیشوای آنها بود و این پیشنهاد را داده بود، راه ندادیم هرچه التماس کرد گفتیم نه دیگر جای تو اینجا نیست. این اولین برخورد قاطعی بود که ما برای برنامه‌ریزی دقیق کردیم و سه شیفت‌کاری را تنظیم کردیم و موفق شدیم ظرف یک سال و نیم تمام بدهی‌ها را تقسیط کرده و بپردازیم.

حجت الاسلام سید محمود دعایی، سرپرست روزنامه اطلاعات، احمد مسجد جامعی، قائم مقام رئیس مرکز دایره المعارف اسلامی و حجت الاسلام مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی، سه‌شنبه ۱۶ شهریور۱۴۰۰ از منزل مرحوم علامه محمدرضا حکیمی.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:گزیده ای ازگزارش ایسنااست با اصلاحات وافزودن تصاویر.

ماجرای توقیف ۳ روزه روزنامه اطلاعات چه بود؟۱۴ اردیبهشت ۱۳۶۲

در روز شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۲، در اولین شماره پس از سه روز توقف انتشار این روزنامه به دستور امام و آن هم به دلیل اشتباهی تایپی در شماره‌ای که مقاله‌ای از آیت‌الله مطهری نیز در آن منتشر شده بود.


«حجت الاسلام سیدمحمود دعایی» مدیرمسوول روزنامه اطلاعات ماجرای توقیف این روزنامه را چنین شرح داده است:

یک روز صبح در سال ۶۲ من در دفتر کارم نشسته بودم و مشغول تنظیم تیترهای روزنامه اطلاعات بودم و آن را آماده می‌کردم که «آقای انصاری» از جماران زنگ زد و گفت که «امام فرمودند تا اطلاع ثانوی اطلاعات چاپ نشود»

آقای دعایی گفت:برای من خیلی تکان‌دهنده بود. روزنامه اطلاعات توقیف بشود آن هم با امر قاطع امام خمینی. طبیعتاً می‌بایست سوءتفاهمی پیش‌آمده باشد که تبعاً مسأله‌ای قابل حل است.
موفق به تماس گرفتن با امام نشدم. آزردگی و ناراحتی ایشان در حدی بود که مجال نمی‌دادند برای توضیح خدمت ایشان برسم. نزد آقای خامنه‌ای که آن موقع رئیس‌جمهور و سپس نزد آقای هاشمی که رئیس مجلس بودند رسیدم و ماجرا را تعریف کردم.

آن‌ها هم از اتفاقی که افتاده بود ابراز تأسف کردند و به دلیل اصرار من و لطف و علاقه‌ای که به من داشتند سعی کردند که تماس بگیرند. افسردگی و آزردگی امام در حدی بود که برای تنبیه کردن من و نشان دادن قاطعیت جدی حتی به آن‌ها هم اجازه ندادند که تماس بگیرند. ما ریشه‌یابی کردیم و بالاخره معلوم شد که تصادفاً آن روز صفحات لایی روزنامه در منطقه تجریش و جماران توزیع نشده بود.
ماجرا از این قرار بود که روزنامه دو بخش داشت: «صفحات رویی و صفحات لایی»

صفحات لایی از قبل تدارک دیده می‌شد یعنی شب چاپ می‌شد و صبح آماده بود. اما صفحات رویی که هشت صفحه بود و اخبار مهم روز و لحظه‌ای را داشت، در روز تنظیم می‌شد و در آخرین لحظات یعنی حدود یک یا دوی بعد از ظهر از چاپ بیرون می‌آمد.
صبح آن روز وقتی ما آمدیم دیدیم« در صفحات لایی که روز قبل چاپ شده است عبارتی چاپ شده که غلط چاپی زشتی در آن وجود دارد»

طبیعتاً انتشار آن به مصلحت نبود. ما لایی را جمع کردیم. تعداد زیادی لایی جمع شد. طبیعتاً این‌ها می‌بایست خمیر بشود و لایی دیگر چاپ گردد. معمولاً برای تسریع در امر توزیع روزنامه، روزنامه‌فروش‌ها صبح می‌آمدند لایی را می‌بردند و ظهر هم رویی را، و بعد از ظهر هم لایی و رویی را با هم تلفیق و توزیع می‌کردند.
دوستان همت کرده بودند و لایی‌ها را از روزنامه‌فروشی‌ها پس گرفته بودند تا اصلاح شده‌ای آن توزیع شود، اما با وجود اینکه لایی‌های اصلاح شده حاضر بود، به دلیل حساسیت منطقه تجریش و جماران شاید اصلاح شده‌ها را به آنجا نفرستاده بودند تا نکند یک وقت در لایی اصلاح شده هم نسخه‌ای از‌‌ همان قبلی‌ها باشد. یا شاید به دلیل شلوغی و آشفتگی آن روز و نیز خلاف روال بودن این کار،« راننده‌ها لایی‌های جدید را به جای لایی‌های قبلی به تجریش و جماران نبرده بودند

آقای دعایی می گوید:این احتمال قوی‌تر بود و قبلاً‌ هم در مواردی این امر برای مناطق دیگری اتفاق افتاده بود. البته احتمال هم داده می‌شد که دستی برای خرابکاری بود تا نگذارد آن روز در آن منطقه، روزنامه اطلاعات به درستی توزیع شود.

مدیرمسئول روزنامه اطلاعات گفت:ما معمولاً برای دفتر امام روزنامه هر روز را با پیک می‌فرستادیم.

به خاطر همین جریانات، آن روز، روزنامه دیر از چاپ بیرون آمد.

«امام خمینی  هنگام مطالعه دیدند که روزنامه‌ اطلاعات نیامده است» توصیه کردند که کسی برود روزنامه را بگیرد و بیاورد.

وقتی از بیرون روزنامه را آوردند دیدند که روزنامه‌فروش فقط صفحه‌های رویی روزنامه را داده است. وقتی ما هم روزنامه را فرستادیم امام حساس شدند و این سؤال برایشان پیش آمد که چرا روزنامه‌ای که لایی ندارد چاپ شده است. یکی از مسئولین دفتر را به دنبال روزنامه فرستادند. آن فرد مسئول به تجریش آمده بود و دیده بود روزنامه‌ها لایی ندارند.

از آن طرف به اقدسیه رفته بود و دیده بود در آنجا هم لایی ندارند. اما وقتی به پایین‌های شهر رسیده بود متوجه شد که روزنامه‌های اطلاعات با لایی توزیع شده است.

امام خمینی ناراحت شدند و گفتند: چرا این روزنامه‌ با این شکل به دست من می‌رسد و با روزنامه‌هایی که در سطح شهر پخش می‌شود فرق دارد!.
«حجت الاسلام سیدمحمود دعایی»:تصادفاً‌‌ همان روز در قسمت لایی روزنامه، مطلبی از کتاب «مباحث اقتصادی استاد مطهری» نقل شده بود و امام قبلاً دستور داده بودند که در این کتاب تجدیدنظر شود.

آقای دعایی درباره  علت دستورامام خمینی مبنی به اصلاح کتاب مباحث اقتصادی شهیدمطهری می گوید:چون گفته شده بود که همه مطالبش از خود استاد نیست.

نماینده امام خمینی درروزنامه اطلاعات گفت:این مطلب، توسط همکاران روزنامه در سرویس اطلاعات به مناسبت سالگرد شهادت مرحوم مطهری چاپ شده بود.

اماتلقی امام این بود که ما کتابی را که به منظور بررسی تا اطلاع ثانوی ممنوع شده و نمی‌بایست چاپ شود چاپ کرده‌ایم و تازه برای اینکه امام خمینی از این امر مطلع نشود لایی روزنامه را هم به دست ایشان نرسانده‌ایم،

حتی در منطقه وسیع شمیران و تجریش و اقدسیه پخش نکرده‌ایم ولی در سطح کشور و بین مردم پخش کرده‌ایم. امام تعبیر زیبایی کرد و گفت: من لنین نیستم که استالین یک روزنامه مخصوص او چاپ می‌کرد و می‌گذاشت جلویش و در سراسر شوروی روزنامه دیگری را منتشر می‌ساخت. یک جایی من می‌بایست بایستم تا بدانند من بازی نمی‌خورم.

امام خمینی دستوررفع توقیف روزنامه رادادند
البته امام با سعه‌صدری که داشتند وقتی بالاخره ما موفق شدیم نزد ایشان توضیح بدهیم، اجازه دادند که روزنامه از توقیف دربیاید. این واقعه تلخ‌ترین واقعه دوران خدمت من در روزنامه اطلاعات بود و دشمن هم علی‌الخصوص در خارج از کشور از این مسأله خیلی استفاده کرد به طوری که من تصمیم به استعفا گرفتم.

تقارن اشتباه چاپی روزنامه اطلاعات با کودتای حزب توده

دعایی:تصادفاً آن ایام مقارن با کشف مبارک و میمون حزب توده در مسند هدایت توطئه‌های پنهانی نظامی و امنیتی علیه نظام جمهوری اسلامی و دستگیری کادر‌ها و اعضای آن بود.

خواستم استعفابدهم

دعایی:من دیدم اگر در آن زمان از تصدی روزنامه اطلاعات استعفا بدهم برای کسانی که شناخت کافی ندارند یا کینه‌ای دارند چنین به‌نظر می‌آید که انگار من هم توده‌ای بودم و کنار رفتم و دلیل توقیف روزنامه هم این بوده است! البته تحت آن شرایط من واقعاً مستأصل مانده بودم. چرا که پس از آن جریان و آزرده شدن آن بزرگوار، دیگر صلاح نبود من باشم. و از طرف دیگر جا خالی کردن هم به صلاح مبارزین اسلامی نبود. چون به توده‌ای بودن متهم می‌شدم.

امام خمینی «استعفاء»راصلاح ندانستند
من خدمت امام پیغام دادم که من تادباً بنای کنار کشیدن و رفتن دارم منتهی این مسأله باعث شده که مردد شوم. امام گفتند: شما باشید و اصلاح کنید. گفتم: چشم. بعد هم جهت توضیحات شخصاً خدمت امام رسیدم. ضمناً‌ اسناد بخش‌های حروفچینی و تصحیح و هرچه در این مورد بود همه را به حاج ‌احمدآقا نشان دادم تا خدمت امام ببرد.

دوستان شورای سردبیری (جلال رفیع، احمد ستاری و احمد شیرزاد) بدون اطلاع من تلفنی با حاج احمدآقا صحبت کرده و نامه‌ای برای امام فرستاده بودند که در این قضیه هر قصور یا تقصیری هست مربوط به عمل ماست و فلانی از آن مبّرا بوده است.

این توضیح هم داده شد که مطالب چاپ شده از قلم استاد مطهری در روزنامه اولاً جامع بوده یعنی هم از بخش ضد کمونیستی‌اش و هم از بخش ضدّ سرمایه‌داری‌اش انتخاب شده، ثانیاً آن را از آن فصل کتاب برگزیده‌ایم که انتسابش به استاد مطهری قطعی است. ثالثاً اگر می‌خواستیم پنهانکاری کنیم که در صفحه اول روزنامه تیتر نمی‌زدیم.

مدت توقیف روزنامه اطلاعات؟
«حجت الاسلام سیدمحمود دعایی»:این حادثه که در آخر هفته و متصل به جمعه صورت گرفت حدود سی و چند ساعت طول کشید و مدت توقیف روزنامه طولانی نشد اما عملکرد امام نشان داد که با کسی شوخی و رودربایستی ندارد. علی‌رغم وفا و صمیمیت و لطفی که به دوستان و همراهانش داشت مع‌ذلک اگر تشخیص می‌داد که خطایی صورت گرفته به تکلیف عمل می‌کرد و دیگران می‌بایست حواسشان جمع باشد و خطایی نکنند.

دعایی:البته امام وقتی توضیحات ما را شنیدند و دیدند که من تضعیف شده‌ام و به عنوان کسی که بد عمل کرده مطرح شده‌ام، با بزرگواری اجازه دادند یک جلسه با همکاران روزنامه خدمتشان برسیم. من هم در آن جلسه صحبت‌هایی کردم و مورد مرحمت ایشان قرار گرفتم.
امام رضوان‌الله علیه‌‌ همان طور که در برخورد با امور خلاف واقعاً قاطع بودند، در استمالت و دلجویی و جبران و حفظ آبروی افراد و بویژه وقتی که سوءنیّت در کار نبوده است هم قاطع و مصمّم بودند. حرف‌ها و توضیحات متهم‌شدگان و حتی مطالبی را که آن‌ها می‌گفتند و بعضی‌ها تصور می‌کردند شنیدنش ممکن است امام را ناراحت کند، با روی باز و سعه‌صدر و صبر می‌شنیدند.

در‌‌ همان جلسه، من با اتکا به شناختی که از دریادلی ایشان از روزگار نجف تا آن روز داشتم و خود را فرزند ایشان می‌دانستم، راحت حرف زدم و توضیحات نسبتاً‌ مفصّل دادم و درد دل هم کردم.

برخی از همراهان، تعبیرشان خطاب به من این بود که نگران عکس‌العمل امام در برابر درد دل‌های شما بودیم. ولی از ابتدا تا انتها ایشان بسیار آرام و همراه با لبخند به من نگاه می‌کردند و گوش می‌دادند. می‌دانستند که هیچ سوءنیّتی در کار نبوده است.

دعایی گفت:وقتی هم خودشان صحبت کردند باز همان طور آرام و با لحن و لسانی پدرانه و معلّمانه سخن گفتند و فرمودند فلانی را بیست سال است (۶۲-۴۲) که می‌شناسم، در فعالیت‌های نجف، قم و مراکز و مواقع دیگر. این قدر سعی داشتند آرام و مهربانانه با جمع حاضر سخن بگویند که بعضی از کلمات را به زحمت می‌شنیدیم و مرحوم حاج احمدآقا هم برای ثبت سخنان امام کاملاً‌ نزدیک به ایشان نشسته بود.»

توضیحات عضو شورای سردبیری روزنامه اطلاعات


«جلال رفیع »که آن روز‌ها عضو شورای سردبیری روزنامه اطلاعات بود، در یادداشتی که در «اطلاعات ۸۰ سال» منتشر شده، درباره نامه‌ای که دعایی گفته بدون اطلاع او نوشته و برای امام ارسال شده بود، توضیحاتی داده است: روز دوم (توقیف) احمدین (شیرزاد و ستاری) و من به عنوان اعضای شورای سردبیری وقت، نامه‌ای کوتاه خطاب به امام خمینی نوشتیم و مسوولیت کامل موضوع را برعهده گرفتیم.

پس از گفت‌وگوی تلفنی با حاج احمد آقا نامه را به جماران فرستادم تا اگر ایشان لازم می‌داند به اطلاع امام برساند. گویا ما جداگانه و آقای دعایی هم جداگانه، مسوولیت کامل واقعه را به خود معطوف کرده بودیم. «تحریریه» را التهاب فراگرفته بود. همه صفحات آماده انتشار بود. آیا روز دوم هم روزنامه همچنان در محاق تعطیل و توقیف باقی خواهد ماند؟ ناگهان تلفن به صدا درآمد. «روزنامه را منتشر کنید»! حالا بچه‌های شورای سردبیری کیهان هم خوشحال شده بودند که روز قبل سخن آقای... را که از جماران زنگ و گفته بود در صفحه اول تیتر بزنید که «روزنامه اطلاعات توقیف شد»، اجرا نکرده بودند!

احمد خمینی
ناگهان نگرانی و دلسردی به شور و شوقی شگفت تبدیل شد. کسی به طنز گفت «بد نیست اگر هر چند وقت یکبار توقیف شویم! با کار هر روزه و پیوسته همه چیز عادی سازی می‌شود. اما حالا ببین چه اشتیاق و تحرکی اوج گرفته است.» دیگری پرسید: بابت توقیف دیروز به خوانندگان چه توضیحی بدهیم؟
به احمدآقا تلفن زدیم. بنویسیم که روزنامه به علت بروز اشکال فنی در دستگاه چاپ نشده؟ لحظاتی بعد پاسخ داد: امام می‌گویند دروغ جایز نیست. پرسیدیم: اصل واقعه را عینا بنویسیم؟ لحظاتی بعد پاسخ داد: در وضع فعلی مصلحت نیست. اما سکوت محض هم ممکن نبود. سرانجام راه حلی غیرمستقیم پیدا شد. چاپ اطلاعیه‌ای کوتاه با امضای شورای سردبیری در صفحه اول، نیم تای پائین بدون هیچ اشاره‌ای به موضوع و فقط متضمن تشکر از نهاد‌ها و سازمان‌هایی که همیشه در جهت رفع کمبود‌ها و کاستی‌ها و فراهم آوردن امکانات مورد نیاز روزنامه با ما همکاری می‌کنند!
پاسخ امام به کشانی که شایعات ناروای داخلی و تفسیرهای خبری رادیوهای خارجی را در وضعیت حساس جنگی کشور یادآوری کرده بودند، این بود: «جبران می‌کنم.» چندی بعد، در اولین فرصت، به دیدار امام خمینی رفتیم... از حیاط کوچک پشت حسینیه جماران گذشتیم و وارد اتاق کوچک‌تر شدیم.

گلایه آقای دعایی ازامام خمینی

پس از لحظاتی، آقای دعایی سخن گفتن را آغاز کرد. مثل فرزندی در برابر پدر. محکم و مهربان: «من به عنوان فرزند شما و به پشتوانه سال‌های سال حضور در خانواده انقلابی و مبارزاتی‌ای که شما پدر و مربی و معلم آن بوده‌اید و هستید، می‌توانم گلایه کنم و مثل کلاس درس اشکال کنم که چه می‌شد اگر مرا به حضور می‌خواستید و موضوع را با خود من در میان می‌گذاشتید... ما می‌دانیم که شما لنین نیستید، شما هم می‌دانید که ما استالین نیستیم تا بخواهیم یک نسخه پراوادای مخصوص فقط برای امام چاپ کنیم.»...
امام از آغاز تا پایان با آرامشی عجیب و لبخندی مستمر و نگاهی ژرف، بی‌هیچ عجله‌ای برای پاسخ دادن و حتی انگار بی‌هیچ تصمیمی برای سخن گفتن، حرف‌های بی‌شائبه و پراحساس سرپرست روزنامه اطلاعات را می‌شنید...

گزارش جلسه دراخبارساعت ۱۴
گویند رادیو در اخبار ساعت ۱۴بعد از ظهر، سخنان امام خمینی را (که احمدآقا یادداشت کرده بود) قرائت کرد. آقای دعایی می‌گفت از بلندگوی مجلس شنیدم. ولی یکی از نمایندگان با شوخی صمیمانه به من گفت: مغرور نشوی، امام این جمله را سال ۵۸ درباره دیگران هم گفته است: «من ۲۰ سال است دعایی را می‌شناسم

​توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع مأخوذه:تاریخ ایرانی(تیر ۱۳۹۰) می باشد بااندکی اصلاحات

«حجت الاسلام سیدمحمود دعایی» روزانه دو ساعت برنامه رادیویی"عراق" داشتند که آقای املایی هم در تهیه مطالبش نقش داشت. یک دستگاه زیراکس هم در خانه بود 

دعایی ومحمدمنتظری.

دعایی از همراهان پروازانقلاب

«حجت‌الاسلام سید محمود دعایی»یکی معتمدین امام خمینی در دوران تبعید درعراق و پاریس بود،این انقلابی نجیب که فعالیت‌های سیاسی خود را از اوایل دهه ۴۰آغاز کرده بود، در سال ۱۳۴۶ ناچار به خروج از ایران شد. او پس از این سال در سفرهای متعدد به عراق، لبنان، اردن، عربستان وبرخی از کشورهای اروپایی نقش مهمی در هماهنگی نیروهای ضدرژیم پهلوی ایفا کرد. او پس از سال‎ها اقامت در عراق و همراهی با امام خمینی به پاریس(نوفل لوشاتو) رفت و در «پرواز انقلاب» همراه امام  در۱۲ بهمن ۵۷ به ایران برگشت و فعالیت‌های خود را در نظام جمهوری اسلامی ایران ادامه داد، نمایندگی شش دوره نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی وسرپرستی موسسه اطلاعات را هم در کارنامه خود دارد.

دعایی رفیق امام ورهبری

این  یار دیرین امام و رهبری  روز ۱۵ خرداد ۱۴۰۱(۵ ذیقعده ۱۴۴۳) به ملکوت اعلی پیوست.

امام خمینی:«من ۲۰ سال است دعایی را می‌شناسم


پیام رهبر انقلاب اسلامی  بمناسبت درگذشت مبارز قدیمی و یار دیرین امام خمینی:

بسم الله الرحمن الرحیم

درگذشت مبارز قدیمی و یار دیرین امام بزرگوار جناب حجت‌الاسلام آقای سیدمحمود دعائی رحمةالله‌علیه را به خاندان گرامی بویژه همسر و فرزندان مکرّم و نیز مجموعه‌ی بزرگ دوستداران و همکاران ایشان تسلیت عرض میکنم. ایشان برخوردار از صفات نیک و پسندیده‌ئی بودند: صفا و سلامت نفس، فروتنی و ساده‌زیستی، پاکدستی و قناعت، ارادت عمیق و راسخ به امام بزرگوار و انقلاب و پایداری و وفا در دوستی و رفاقت. گذشته‌ی ایشان در عراق و ایران در دوران مبارزات هم فصل مُشبِع دیگری است که موجب رحمت و مغفرت الهی است ان‌شاءالله. از خداوند متعال تفضلاتش را برای آن مرحوم مسألت میکنم./سیّدعلی خامنه‌ای ۱۶ خرداد ۱۴۰۱

حجت‌الاسلام  سیدمحمود دعایی، در کنار امام خمینی و چند تن از همراهان و مشایعت‌کنندگان ایشان، هنگام خروج از عراق ۱۲ مهر ۱۳۵۷

حجت‌الاسلام سیدمحمود دعایی، در مصاحبت با آیت‌الله حسینعلی منتظری

سالن فرودگاه مهرآباد تهران، حجت‌الاسلام  سیدمحمود دعایی در پشت سر امام خمینی، پس از ورود به ایران ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ شهیدمهدی عراقی و حاج احمدآقاخمینی و صادق خلخالی نیزدرکنارامام حضوردارند.

حجت الاسلام دعایی درجمعه علما

پیام تسلیت سید حسن خمینی / نام دعایی با تاریخ انقلاب اسلامی گره خورده است

حجت الاسلام سیدمحموددعایی درمراسم عمامه گذاری سیدحسن خمینی درکنارپدر(حاج احمدآقاخمینی)مرداد ۱۳۷۲

فرودگاه مهرآباد تهران، حجت‌الاسلام  سیدمحمود دعایی، در حال خروج از پرواز انقلاب ۱۲ بهمن ۱۳۵۷

مدرسه علوی تهران(اقامتگاه امام خمینی)حجت‌الاسلام سیدمحمود دعایی و حجت الاسلام صادق خلخالی در کنار امام /سال ۱۳۵۷

حجت‌الاسلام  سیدمحمود دعایی در کنار آیت‌الله سیدمحمود طالقانی و یاسر عرفات(منزل خلیل رضایی)بهمن ۱۳۵۷

ماموریت های امام برای محتشمی پور از زبان سید محمود دعایی

حجت الاسلام دعایی

خاطرات خواندنی سید محمود دعایی از مرحوم حاج سید احمد خمینی

دعایی و حاج احمدآقا خمینی

«حجت‌الاسلام  سیدمحمود دعایی»(نماینده رهبری در روزنامه اطلاعات) درمصاحبه با «حسین مهدیان» ۱۳۵۸

دعایی وهاشمی رفسنجانی

«حجت الاسلام محمد منتظری»،«حجت‌الاسلام سیدمحمود دعایی» و«حجت الاسلام  سیدهادی خسروشاهی»

«حجت الاسلام سیدمحمود دعایی»  و «حجت الاسلام حسن صانعی» در خدمت امام خمینی

حجت‌الاسلام سیدمحمود دعایی در دیدار با «محمدعلی رجایی»(رئیس جمهور) در دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمود دعایی درپلکان هواپیما ،همراهی با آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای(رئیس جمهورایران)، در سفریک هفته ای به سوریه(۱۵ شهریور ۱۳۶۳)دیداربا حافظ اسد(رئیس جمهورسوریه).

«حجت‌الاسلام سیدمحمود دعایی»(سفر آیت الله خامنه ای به آمریکا)

در ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۶۶ آیت الله سید علی خامنه‌ای، رئیس‌جمهوری وقت ایران، برای شرکت در چهل و دومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد به آمریکا سفر کردند/دیدار با ژولیوس نایرره، رئیس‌جمهور سابق تانزانی

مروری بر زندگی و مبارازت حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی

حجت الاسلام سیدمحموددعایی در نوفل لوشاتو درکنارامام خمینی

دعایی و امام خمینی

حجت الاسلام سیدمحموددعایی وحجت الاسلام سیدهادی خسروشاهی

حجت الاسلام سیدمحموددعایی درروزنامه اطلاعات

دعایی و رهبرانقلاب

آقای دعایی حیف بود!

نمازمیت برپیکر حجت الاسلام سیدمحموددعایی توسط رهبرانقلاب ۱۷ خرداد ۱۴۰۱

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد