همه آنچه که لازم است بدانیدرا دراین مجموعه(کوداتای نوژه) خواهیدخواندازعلت وعلل کودتا تا اجرا وتا اعدام.
کودتای«نوژه» چگونگی شکل گیری،طراحان وفرماندهان،مراکزهدف وچگونگی لورفتن کودتا،دستگیری،محاکمات واعدام شدگان.
نقش آیت الله شریعتمداری دراین کودتا ومدیرعامل رادیووتلویزیون(قطبی) ،نقش یک خانم و نقش بختیار...افسران وخلبانانی که دراین واقعه همکاری داشتند،مصاحبه کودتاچیان ومسئولین مهاروخنثی سازی کودتا ،همه دستگیرشدگان (۶۰۰نفر)رادرادامه می خوانید
آیت الله محمدی ری شهر:نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه، ۱۷ تیر ۱۳۵۹، آقای سعید حجاریان که با کمیتهی ادارهی دوم ارتش همکاری داشت، به دفترم آمد و هیجان زده گفت کار خصوصی دارم. ظاهراً چند نفر در دفتر بودند، به من نزدیک شد و گفت : «امشب قرار است کودتا شود»
توضیح نگارنده-پیراسته فر:درآن زمان وزارت اطلاعات شکل نگرفته بود،بنابراین می شودگفته که حجاریان مسئول اطلاعات کل کشوربود که زیرنظرنخست وزیری انجام وظیفه می کردند./پایان
«نقاب» مخفف «سازمان قیام ایران بزرگ» است. این سازمان در ظاهر، تشکیلات هوادار دکتر بختیار، آخرین نخستوزیر رژیم شاهنشاهی، و در واقع، سازمان کودتای نظامی آمریکا علیه انقلاب اسلامی ایران بود.
البته در جلسات خصوصی کودتاگران را قانع کرده بودند که «ما قیام و انقلاب ایران را قبول داریم، ولی تا زمانی که شاه از مملکت رفت، اقدامات و عملیات انجام شدهی بعد از آن، در کنار انقلاب نبوده، بلکه بر ضد آن بوده است. در نتیجه، ما جهت نجات این انقلاب از دست امام خمینی، شروع به عملیات سیاسی نمودهایم»
به هر حال سازمان «نقاب» رهبری جریان کودتای نوژه را به عهده داشت. گردانندگان اصلی این سازمان در داخل کشور، هم فکران بختیار در جبههی ملی بودند و در حقیقت میتوان گفت که این کودتا را جبههی ملی و یا حداقل بخشی از این جبهه هدایت میکرد. از گردانندگان اصلی این توطئه که بگذریم،
روزنامه کیهان روز شنبه ۲۱ تیرماه ۱۳۵۹(۴روزبعدازکشف توطئه) در گزارشی با عنوان «۲۰ عامل کودتا دستگیر شدند» از شکست کودتای نوژه خبر داد و نوشت: «در جریان مقابله با توطئه کودتای ضدانقلاب در ایران، ۶ تن از افراد توطئهگر تیپ هوابرد تهران در نزدیکی پایگاه هوایی (حر) نوژه همدان کشته شدند و دو تن دیگر به تهران اعزام شدند. این عده قرار بود خود را به پایگاه هوایی «حر» برسانند و با کمک عوامل خود، پایگاه را در اختیار گیرند. همچنین در ارتباط با این توطئه ۱۷ افسر از جمله فرمانده لشکر ۹۲ زرهی اهواز نیز دستگیر شدند و مدارکی از فرمانده پادگان لشکر اهواز بدست آمد که حاوی اسامی ماموران قتل امام بوده است.»
خبرنگار کیهان در همدان به نقل از قشمی سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همدان گزارش داد: «ساعت ۶ صبح چهارشنبه گذشته با اعلام قبلی، سپاه پاسداران همدان به صورت آمادهباش درآمد و در ساعت ۹ صبح همان روز طرح و نقشه تصرف پایگاه حر در دست ما بود که بلافاصله افراد سپاه به محل اجرای نقشه حرکت کردند و تا ساعت ۱۱ چهارشنبه شب، آن منطقه را به محاصره خود درآوردند.» سخنگوی سپاه پاسداران همدان افزود: «طرح یادشده به این ترتیب بود که افراد هوابرد تهران که تعداد آنها ۸ نفر بود و با شش دستگاه اتومبیل استیشن و سواری عازم همدان بودند قصد داشتند ابتدا در محلی واقع در یک کیلومتری پایگاه «حر» اجتماع کنند و پس از آمادگی جنگی کامل و توجیه نقشه خائنانه خود و سازماندهی افراد به طرف پایگاه «حر» حرکت کنند که ما قبلا سه راهی تهران، همدان و پایگاه را تحت نظر گرفتیم و درحدود ساعت ۳ بامداد روز پنجشنبه ۸ نفر توطئهگر به سهراهی پایگاه رسیدند و بلافاصله درگیری این افراد با سپاه پاسداران همدان آغاز شد که شش نفر کشته و دو نفر دیگر پس از چند ساعت خودشان را تسلیم کردند که با هواپیما به تهران اعزام شدند. در داخل اتومبیلها مقداری لباس نظامی قرار داشت که قصد داشتند قبل از ورود به پایگاه از آنها استفاده کنند.»
سخنگوی سپاه پاسداران همدان ضمن قدردانی از فداکاری و از خود گذشتگی گروه ضربت پایگاه «حر» گفت: در بین راه با یکی از دستگیرشدگان صحبت کردم و علت ارتکاب به این عمل خائنانه را از او سوال کردم که وی در پاسخ گفت:هدف ما انجام کودتای نظامی بود و زمانی که انگیزه کودتا را سوال کردم جواب داد ما برای خودمان عقایدی داریم و شما هم عقایدی برای خودتان.
در نقاط دیگر کشور، از جمله در اصفهان، دو مینیبوس و یک دستگاه اتوبوس که حامل هفتاد نفر بودند در مسیر حرکت به سمت همدان با نیروهای سپاه درگیر که در نتیجه تعدادی کشته و زخمی و تعدادی بازداشت میشوند. در اهواز، در لشگر ۹۲ زرهی اهواز، یکی دیگر از مکانهای تجمع کودتاگران که با اقدام به موقع، توطئهگران در اهواز نیز دستگیر شدند. با این حال
سران اصلی کودتا و رؤسای سه شاخه آن موفق شدند از کشور فرار کنند
بیشتر کسانی که دستگیر شدند، از شاخه نظامی کودتا بودند، در جریان دستگیریها دو نفر از نیروهای سپاه به نامهای استوار یکم قربانی اصل و گروهبان اصغرخانی به شهادت رسیدند.
فرماندهان نظامی-مهره های اصلی کودتای نوژه
در مجموع ۱۲۱ نفر به اتهام مشارکت در عملیات کودتای نوژه بازداشت شدند که از آن جمله
۱-تیمسار سعید مهدیون
۲-تیمسار آیت محققی
۳-سرهنگ احمد آزموده
۴-سرهنگ هادی ایزدی(از نیروی زمینی به عنوان هماهنگ کننده )
۵- سرهنگ سعید امیری
۶-ستوان ناصر رکنی *
۷-سرهنگ رحمتالله خلیفهبیگی
۸-سرهنگ منوچهر صادقی
۹-سرهنگ علی فاریا
۱۰-سرهنگ حسین مصطفوی قزوینی
۱۱-سرهنگ محمدرضا نادری
۱۲-سرهنگ ایرج خلف بیگی
۱۳-سرهنگ غلامحسن بیگدلو
۱۴-سروان محمد ملک
۱۵-سرهنگ داریوش جلالی
۱۶-استوار عبدالعلی سلامت
۱۷-استوار غلامحسین قایقور
۱۸-سرهنگ رحمتالله خلیفه سلطانی
۱۹-سرگرد کوروش آذرتاش
۲۰-ستوان امید علی بویری
و تعدادی دیگر به حکم حجتالاسلام محمدی ریشهری رییس وقت دادگاه ارتش به اعدام محکوم شده و تیرباران شدند.
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:فرمانده-درسایه-اصلی کودتای نوژه(نقاب)آقای تیموربختیاربود وامافرمانده ارشدعملیاتی «تیمسار سعید مهدیون»آخرین فرمانده نیروی هوایی زمان شاه بود.
اعترافات تیمسارآیت محققی دردادگاه-ازرهبران کودتای «نقاب»نوژه
در۲۵ مرداد ۱۳۵۹ سپهبد سعید مهدیون به همراه تیمسار آیت محققی، سرهنگ دوم احمد آزموده، سرهنگ هادی ایزدی، سرهنگ سعید امیری، سرهنگ داریوش جلالی، سرهنگ رحمت الله خلیفه بیگی، سرهنگ منوچهر صادقی، سرهنگ علی فاریا، سرهنگ حسین مصطفوی قزوینی، سرهنگ محمدرضا نادری، سرهنگ ایرج خلف بیگی، سرهنگ غلامحسن بیگدلو، سرهنگ داریوش جلالی، سرهنگ رحمت الله خلیفه سلطانی،سرگرد کوروش آذرتاش، سروان محمد ملک، سروان هرمز زمانپور، ستوان ناصر رکنی، ستوان امیدعلی بویری، ستوان شکرالله احمدی، استوار عبدالعلی سلامت، استوار غلامحسین قایق ور، استوار قاسم نقیب زاده، استوار جمشید بختیار، نظامی غلامحسین خرقانی خوب، نظامی محمود کیانی، ذبیح الله مومنی، منصور کتیرلو، مرتضی فرحپور، منصور ساجدی، علی اکبر عوض زاده و اسماعیل عرب شیرازی و تعدادی دیگر از عواملی که در کودتای نوژه دخالت داشتند در دادگاه محکوم به اعدام و در نتیجه تیرباران شدند.
تسنیم (تیر ۱۳۹۷)می نویسد:کل نیروهایی که در کودتا دخیل بودند حدود۳۰۰ نفر بودند.
*ناصررکنی آنقدرمهم بوده که تنهافردی است که توسط رئیس اطلاعات نخست وزیری(سعیدحجاریان) بازجویی شد
حجاریان:من مدیریت بازجوییها را برعهده داشتم و البته خودم مسوول بازجویی ناصر رکنی هم بودم./۳ مرداد ۱۳۹۶عصرایران
دادگاه کودتاچیان-قطب زاده
صادق قطب در کنار امام خمینی در پرواز بازگشت به ایران-داخل هواپیما۱۲ بهمن ۱۳۵۷
صادق قطب زاده: ۱۷ فروردین ۱۳۶۱ دستگیر،در ۲۳ مرداددادگاهی شد ودر ۲۴ شهریور ۱۳۶۱ اعدام شد
آیتالله سیدکاظم شریعتمداری پذیرفت تا از نقشه کودتا پشتیبانی کند و سخنرانیای در حمایت از آن ضبط کرد که قرار بود بعد از پیروزی کودتا از رادیو و تلویزیون پخش شود.
مصاحبه فرمانده سپاه(محسن رضایی)درباره اتفاقات «کودنای نوژه»چگونگی دستگیری
خبرگزاری میزان اینگونه می نویسد:سازمان "نقاب" رهبری جریان کودتای نوژه را به عهده داشت.
گردانندگان اصلی این سازمان در داخل کشور همفکران بختیار در جبهه ی ملی بودند و درحقیقت می توان گفت که این کودتا را جبهه ملی و یا حداقل بخشی از این جبهه هدایت می کرد. از گردانندگان اصلی این توطئه که بگذریم اعضای سازمان نقاب از وابستگان به رژیم سابق بودند که عمده ی آنها را ساواکی ها و نظامیان اخراجی و بازنشسته و تعداد محدودی از نظامیان شاغل تشکیل می دادند.
شهریور ۱۳۹۵جواد خادم آخرین وزیر مسکن و شهرسازی حکومت پهلوی دردولت بختیار-برنامهBBC
توضیح نگارنده-پیراسته فر:جوادخادم دراین برنامه ضمن دفاع ازکودتا،ایرداری به یکی ازاهداف فرماندهان کودتامی گیرد،وی می گوید«درجلسات دروران حکومت پهلوی ،بختیارباکشتن خمینی مخالف بود ومی گفت کشتنش عواقب دردسرسازدارد ودرادامه می گوید،شاه هم همین نظرراداشت که کشتن خمینی بی دردسرنیست./پایان توضیح نگارنده.
میزان بنقل از یکی از عوامل کودتا می نویسد: سازمان نقاب، شامل یک ستاد در پاریس که در رأس آن بختیار و یک ستاد در ایران که به دو شاخه ی سیاسی و نظامی تقسیم می شد بود.
سازماندهی کودتا با ابوالقاسم خادم یکی از اعضای فعال حزب ایران بود و پس از دستگیری او درتاریخ ۸ اردیبهشت ۱۳۵۹به مهندس جواد مرزبان واگذار شد./پایان گزارش میزان.
مرکزاسنادانقلاب اسلامی-حجت الاسلام علی رجبی-دوانی
ازخاطرات محمدی ریشهری رئیس دادگاههای انقلاب :رکنی در قسمتی دیگر از بازجوییهای خود ، به نقل از «مرزبان» طراح سیاسی کودتا، چنین اظهار میدارد:
«مهندس مرزبان که تئوریسین سازمان بختیار بود و خودش اظهار میداشت که من به صورت یک ADVISOR (راهنما) کار میکنم، اظهار میداشت که سازمان به صورت شبکه میباشد؛ یعنی هر نفر بایستی با دو نفر زیر دست خود و یک نفر بالا دست خود، فقط در تماس باشد تا چنان چه احیاناً قسمتی از شبکه لو رفت، همهی افراد به سرعت دستگیر نشوند و فرصت جهت جابجایی، وجود داشته بشد. شمای شبکهی او، بدین ترتیب بود و هر نفر در هفته دو روز بایستی در جلسات شرکت کند، یک بار در جلسات با زیر دست و یک بار در جلسات با بالا دست، تا تبادل افکار و ایده به سرعت و راحتی و بدون این که همهی افراد همدیگر را بشناسند، انجام پذیرد.»
اظهارات سروان نعمتی که سالها پس از کشف کودتا دستگیر شد، دربارهی محتوای جلسات کودتاچیان و چارت تشکیلاتی کودتا بدین شرح است:
«در جلسهی اول که در همان ساختمان دو طبقه، در طبقهی دوم بود که بنیعامری در بالای پلکان خارج از درب ایستاده بود که با دیدن ما به داخل رفت و من و عباس دهقانی و احتمالاً خالصی به داخل رفتیم و احتمالی ناصر رکنی نیز وجود داشت که در این جلسه، سخنگوی اصلی من بودم و طرح را که تقریباً در مغزم جا انداخته بودم، بدین صورت مطرح میکردم: حدود 5/5 سال در جمع، در پایگاه نوژه خدمت کردم و ... البته نمی دانم که کروکی پایگاه را قبلاً کشیده بودم یا در آن جا کشیدم.»
در این جلسه من نقاط حساس را که باید بمباران شوند خواستم. در این جلسه که حدود یک ساعت به طول انجامید، اطاق پذیرایی که داخل آن نشسته بودیم بسیار کوچک بود و مبلهایی در دو ردیف مقابل یکدیگر، قرار داشت که قرار شد در جلسهای بعد، با حضور شخصی که باید عملیات اشغال پایگاه را انجام دهد، مفصلاً صحبت نماییم.
... در جلسهی بعد که درمنزل دیگری انجام شد که خالصی نبود،
بنیعامری و کوروش آذر تاش بعنوان فرمانده عملیات اشغال پایگاه
و دهقانی که گاهی میآمد و خارج میشد و خانمی به نام مریم که یا خودش نظامی بود و یا اگر درست به خاطرم باشد، همسرش نظامی بوده که اعدام شده، نیز حضور داشت و در این جا من در روی نقشه، نقاط حساس پایگاه که باید اشغال شود، مشخص کردم.
... در این محل فکر میکنم دو بار جلسه داشتیم، که بحث کلی، روی اشغال پایگاه و هدفها بود.
... جلسهی دیگری که تشکیل شد و خلبان تهران و احتمالاً یکی از خلبانان پایگاه نوژه در آن شرکت داشتند،در منزل ناصر رکنی بود که فکر میکنم در این جلسه بود که برای اولین بار، به تیمسار محققی معرفی میشدیم، که جزئیات صحبتهای آن شب یادم نیست و بیشتر جنبهی تشریفاتی و قوت قلب دادن به خلبانان بود.
خلبانان کودتا
جلسهی دیگری که خودم در منزل خواهرم تشکیل دادم و در آن، خلبانان تهران، یعنی ملک و آبتین و احتمالاً بویری یا بیتاللهی شرکت داشتند که در این جلسه، خبرهای هر کس همراه با آمار و ارقام پایگاهها و هدفها و وظایف هر کس صحبت شد.»(سروان محمد ملک، سروان کیومرث آبتین)
فرمانده نظامی کودتا
همانطور که در این گزارشها ملاحظه شد، رهبری نظامی کودتا در داخل با سرهنگ دوم، بازنشستهی ژاندارمری، محمد باقر بنیعامری با نامهای مستعار امید محمدی، و احسان و ... از مالکهای بزرگ در رژیم گذشته بود.
او و قمر الملوک حجازی، همسر موقتش، «بنا به گفته همسر» با نام مستعار مریم که بیوهی یکی از افسران «گارد» بود و شوهرش روزشنبه، ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ در درگیری با مردم کُشته شده بود، کودتا را رهبری میکردند
پایگاه سوم نیروی هوایی تا قبل از انقلاب «پایگاه شاهرخی» نامیده می شد. پس از پیروزی انقلاب ، به «پایگاه حر» تغییر نام یافت. به دنبال واقعه پاوه در دهه سوم مرداد ماه ۱۳۵۸ و صدور فرمان تاریخی امام در ۲۷/۵/۵۸ خطاب به نیروهای مسلح جهت پاکسازی کردستان از عناصر آشوبگر، یکی از خلبانان حزب اللهی پایگاه حر «نوژه» به یاری شهید چمران شتافت و در مأموریت های کردستان به شهادت رسید. به همین مناسبت نام پایگاه حر مجددا تغییر کرد و پایگاه شهید «نوژه» نام گرفت
سازمان نقاب چیست؟
«نقاب» مخفف «سازمان قیام ایران بزرگ» است. این سازمان در ظاهر، تشکیلات هوادار دکتر بختیار، آخرین نخستوزیر رژیم شاهنشاهی، و در واقع، سازمان کودتای نظامی آمریکا علیه انقلاب اسلامی ایران بود.
البته در جلسات خصوصی کودتاگران را قانع کرده بودند که «ما قیام و انقلاب ایران را قبول داریم، ولی تا زمانی که شاه از مملکت رفت، اقدامات و عملیات انجام شدهی بعد از آن، در کنار انقلاب نبوده، بلکه بر ضد آن بوده است. در نتیجه، ما جهت نجات این انقلاب از دست امام خمینی، شروع به عملیات سیاسی نمودهایم»
به هر حال سازمان «نقاب» رهبری جریان کودتای نوژه را به عهده داشت. گردانندگان اصلی این سازمان در داخل کشور، هم فکران بختیار در جبههی ملی بودند و در حقیقت میتوان گفت که این کودتا را جبههی ملی و یا حداقل بخشی از این جبهه هدایت میکرد. از گردانندگان اصلی این توطئه که بگذریم،
اعضای سازمان نقاب، از وابستگان به رژیم سابق بودند که عمدهی آنها را ساواکیها و نظامیان اخراجی و بازنشسته و تعداد محدودی از نظامیان شاغل، تشکیل میدادند.
بنابر اظهارات یکی از عوامل کودتا:
«سازمان نقاب، شامل یک ستاد در پاریس که در رأس آن بختیار و یک ستاد در ایران که به دو شاخهی سیاسی و نظامی تقسیم میشد، بود.
سازماندهی کودتا با ابوالقاسم خادم،» یکی از اعضای فعال حزب ایران بود و پس از دستگیری او در تاریخ 8/2/1359، به مهندس جواد مرزبان واگذار شد.»
سروان نعمتی، سروان ایراننژاد، همافر پور رضایی،تیمسار محققی، تیمسار مهدیون قبلاً در پایگاه نوژه مدتهای زیادی خدمت کرده و اکثر پرسنل خلبان و فنی آن جا را میشناختند، درحالی که این امر در پایگاه مهرآباد صادق نبود.»
سروان حمید نعمتی در این باره مینویسد:
«در مورد انتخاب پایگاه نوژه برای مرکز عملیات، بعد از این که در مورد طرح با بنیعامری صحبت کردم و وی با ستاد کودتا صحبت کرد، به من اطلاع داد که بهتر است به جای پایگاه نوژه از پایگاه یکم استفاده شود؛ چون این پایگاه به قول خودمانی راه دست آنها و نیروهای عمل کننده میباشد که من با دلایلی با آن مخالفت نمودم که در طرح نهایی هم، پایگاه نوژه مورد تصویب قرار گرفت.»
وی در بخش دیگری از بازجوییهای خود، دربارهی تغییر مکان شروع کودتا از تهران به همدان، چنین مینویسد:
«در یکی از همان جلسات اولیه، گفته شد که بهتر است پایگاه مهرآباد به جای پایگاه نوژه برگزیده شود که من به بدلایل زیر، آن را رد کردم:
چون رهبری عملیات هوایی به عهدهی من "نعمتی"بود، اظهار داشتم که به خاطر مدت خدمتم در این پایگاه، آن را مثل کف دستم چه از لحاظ محل و موقعیت و چه از نظر پرسنل میشناسم و در ثانی، این پایگاه در وسط بیابان قرار گرفته و اگر مورد تهاجمی بخواهد قرار بگیرد یا از ده کبوتر آهنگ میباشد که مسألهی خاصی نیست و قادر به دفاع خواهیم بود و اگر از طرف همدان باشد، از طرف تیپ زرهی ممکن است باشد که دردرجهی اول، سعی بر همراه کردن آنها کنید و اگر نشد، با ا نجام پروازهای متعدد، جلوی آنها را گرفته و مانع پیشرویشان شویم؛ ولی چون پایگاه مهرآباد در نزدیکی شهر واقع شده،خیلی زود میتواند حداقل مورد تهاجم مردم قرار گیرد و کار را لنگ کند که با پایگاه نوژه موافقت شد.
خطرات هوایی که ما را تهدید میکرد، یکی از طرف فرودگاه مهرآباد بود که قرار بود، دو فروند هواپیما باند فرودگاه را بزنند تا اعلام برنامهی کودتا، موقتاً ، این پایگاه غیر قابل استفاده بماند و دیگری پایگاه دزفول بود که دو اسکادران هواپیما (8 فروند) از نوع 4D ـ F در این پایگاه، به عنوان CAP بر روی نوار مرزی عراق مأموریت داشتند که فرمانده آنها «مرادی »و معاونش «ابوالفضل مهدیار» بود.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این خلبان(مهدیار)،باتوسل خانمش به حضرت زهرا(س)آزادشد ودرجنگ کمکهای زیادی کرد وسرانجام هواپیمایش مورداصابت موشک عراقی هاقرارگرفت وشهیدشد-هنوزمفقودالاثراست.
که برای هماهنگ نمودن و رفع این خطر ، خودم به این پایگاه رفته و به عنوان مهمان، تقاضای ملاقات با یکی از این دو را کردم که احتمالاً مهدیار با جیپ آمد و مرا به گردان برد و در آن جا مرادی را نیز صدا کرده و سه نفری خصوصی، به صحبت نشستیم که به آنها گفتم که قرار است از پایگاه نوژه، با هماهنگی نیروی زمینی در آیندهی نزدیک، کودتا نماییم و اگر به شما مأموریتی علیه هواپیماهای ما دادند، با فرکانسی که به شما میدهم، تماس بگیرید و ما به شما دستورالعمل خواهیم داد که چه باید بکنید، که هر دو موافقت کردند».
ستوان یکم محمدمهدی عظیمی فرد نیز چنین آورده است:
«جلسه بعد... من بودم، رکنی، نعمتی، برای اولین بار بویری و جوانمرد، مریم و دو نفر دیگر... و آبتین و ملک ... برای اولین بار راجع به تغییر محل عملیات از مهرآباد به همدان صحبت شد. در ضمن هواپیمای LODA شده زیاد نبود و در صورت درگیری قدرت مقابله نداشتیم و البته یکی از آشیانهها به عنوان زندان در نظر گرفته شده بود».
بدین ترتیب پایگاه هوایی نوژه برای نقطهی شروع و مرکز هدایت عملیات هوایی کودتا، انتخاب گردید
مصاحبه حجتالاسلام محمدی ریشهری رئیس دادگاههای انقلاب ارتش روزدوشنبه، ۲۳ تیر ۱۳۵۹
تعداد کسانی را که طی۵ روز پس از کشف و خنثیسازی کودتای نوژه دستگیر شدهاند ۳۰۰ نفر اعلام کرد.
آیت الله محمدی ری شهری:نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه، ۱۷ تیر ۱۳۵۹، آقای سعید حجاریان که با کمیتهی ادارهی دوم ارتش همکاری داشت، به دفترم آمد و هیجان زده گفت کار خصوصی دارم. ظاهراً چند نفر در دفتر بودند، به من نزدیک شد و گفت : «امشب قرار است کودتا شود»
بدین سان، ظاهراً من نخستین کسی است که از دستگاه قضایی بودم که در جریان این کودتا قرار گرفتم. نظارت بر دستگیری، بازجویی و محاکمهی بیشتر کودتاچیان نکات تاریخی ارزنده و آموزندهای در برداشت که متأسفانه در آن هنگامه ثبت و ضبط نشد.
سالها پس از این ماجرا، آن چه را که در خاطر داشتم، به صورت سلسله مقالاتی در مجلهی پاسدار اسلام گردآوردم. پس از آن، مقدمات تألیف کتابی در این باره را فراهم کردم که کثرت اشتغالات، مانع تکمیل آن گردید، تا آن که حاصل تلاشها در اختیار برخی از همکاران قرار مصاحبه باهمت آنان کتاب «کودتای نوژه» منتشر شد؛ اما این کتاب نمیتوانس خلأ خاطرات اینجانب را در این رابطه پر کند، بخصوص آن که یکی ازمهره های اصلی کودتا، سروان نعمتی، که سالها فراری و در خارج از کشور به سر میبرد، به وسیلهی سازمان حفاظت ارتش، دستگیر شد و نکات تازهای را از اسرار کودتا افشا کرد. این رو مجدداً تصمیم گرفتم کتابی در این باره تهیه کنم. تلاشهایی صورت گرفت، اما به پایان نرسید. اکنون بر این باورم که دیگر چنین فرصتی برای نگارش کتابی مستقل دربارهی آن حادثه پیش نخواهد آمد،بنابراین برای ثبت در تاریخ، مهمترین مطالب و نکاتی را که جمعآوری کرده بودم، بین میکنم. از این رو این بخش از خاطرات مفصلتر از سایر بخشها خواهد شد.
یکی از رویدادهای مهم تاریخ انقلاب اسلامی که هنگام تصدی این جانب در دادگاههای انقلاب اسلامی ارتش اتفاق افتاد، کودتای نافرجام۱۸ تیر ۱۳۵۹ است.
کتاب خاطرات مصاحبه حجتالاسلام محمدی ریشهری رئیس دادگاههای انقلاب ارتش
نقش استکبارجهانی"امریکا" ومنافقین+شریعتمداری درکوتای نوزه
در آذر ۱۳۵۹، انجام کودتایی به دستور امریکا در برنامه شاهپور بختیار (از رهبران جبهه ملی و آخرین نخستوزیر رژیم شاهنشاهی) و عوامل داخلی و بیرونیاش قرار گرفت. آغاز کودتا از پایگاه هوایی شهید نوژه همدان برنامهریزی شده بود و به همین دلیل پس از کشف و سرکوب به «کودتای نوژه» شهرت یافت.۱
آژانس جاسوسی آمریکا («سیا») به «کودتای نوژه» امید زیادی بسته بود و آن را ضربه نهایی و قطعی بر پیکر نظام نوپای جمهوری اسلامی میپنداشت و اهمیت آن را بیش از تجاوز نظامی صدام ارزیابی میکرد. به گفته سران «کودتای نوژه» مدتی بر سر تقدم «کودتای نوژه» یا آغاز جنگ تحمیلی بحث شد و سرانجام، بعد از سفر بنیعامری(از عناصرکودتا) به پاریس در اسفندماه، این طرح (آغاز جنگ تحمیلی) در «تقدم ۲» قرار گرفت و «تقدم ۱» به کودتا داده شد.
این کودتا، از لحاظ تجهیزات نظامی که قرار بود از داخل و خارج در جریان آن به کار گرفته شود در تاریخ کودتاهای جهان بیسابقه بود و چنان دقیق طرحریزی شده که سیا موفقیت آن را قطعی میدانست. امید به موفقیت کودتا تا بدان حد بود که حتی اعلامیه پیروزی آن نیز آماده شده و خانهای نیز برای انتقال شریعتمداری به تهران اجاره شده بود. شریعتمداری باید در این خانه مستقر میشد و به عنوان «رهبر مذهبی»! کودتا، آن را تأیید میکرد.
یکی از سران کودتا در دادگاه انقلاب، نقش سازمان سیا و ارتجاع عرب و جریانهای سیاسی راست مرتبط با کودتا را چنین توضیح میدهد :
«دو الی سه ماه بعد از پیروزی انقلاب اولین تماس بین مأمورین «سیا» و یکی از دوستان بنیعامری در اروپا برقرار شد و آنها بنیعامری را در خط بختیار قرار دادند. تمام هماهنگیهای لازم بین کشورهای عضو بازار مشترک اروپا و ستاد بختیار در پاریس از طریق سیا انجام گرفت…هماهنگی بین اسرائیل و کشورهای مرتجع منطقه نظیر عربستان، مصر و عراق توسط نماینده سیا که در دفتر دکتر بختیار در پاریس است انجام میگرفته است. (طبق اظهارنظرهای بنیعامری نه تنها به من بلکه به خیلی از افراد…) تأمین هزینههای مادی چه به صورت مستقیم (احتمالاً) و چه به صورت غیرمستقیم (حتماً) نظیر چک ده میلیون دلاری عربستان سعودی، توسط آمریکا صورت گرفته است…
نقش آیت الله شریعتمداری وبعضی روحانیون درکودتای نوژه
شناسائی افراد مخالف در کشور یا در خارج از کشور و معرفی آنها به بختیار و تقویت امکانات آنها یا در اختیار گذاردن امکانات لازم به آنها نظیر معرفی پالیزبان که در یکی از دهات عراق مخفی بوده و توسط سازمان جاسوسی اسرائیل شناسائی و معرفی و هماهنگی لازم را بین او و بختیار انجام داده است…. آقای مهندس قاضی در جواب ایشان (در جواب تیمسار محققی) گفتند که ما با روحانیت(!) پیشرفت خوبی داشتهایم و توانستهایم به توافق برسیم، مثلاً با آقای شریعتمداری. با پسر ایشان وارد صحبت شدیم، پسرشان از جانب آقای شریعتمداری قول همهگونه همکاری را دادند. حتی منزلی در حوالی یوسفآباد برای ایشان اجاره کرده و قرار بود که ایشان بلافاصله به تهران منتقل بشوند… تا اینکه زمان به اصطلاح آماده شود، و مکان آماده شود، رادیو تلویزیون تصرف بشود که یا ایشان مستقیماً خودشان از رادیو تلویزیون صحبت بکنند یا اینکه نوار و اعلامیهشان پخش شود و از ایشان کمک گرفته شود.»
کودتاچیان پس از جلب برخی از روحانینمایان «متنفذ» مانند شریعتمداری با استفاده از ده میلیون دلاری که ارتجاع عرب، از طریق سعودی، در اختیار گذارده بود، مخفیانه به جذب نیرو پرداختند.
سران کودتا از طریق بختیار با «کومهله» و «حزب دمکرات» نیز تماس گرفته و بختیار در جریان ملاقاتهای متعدد با قاسملو و عزالدین حسینی موافقت آنها را جلب کرده بود.
«توضیحی که مهندس قاضی به تیمسار مهدیون و محققی میداد به این ترتیب بود که ما در حال مذاکره با هر دو گروه هستیم، هم مجاهدین و هم فدائیان خلق. میگفت که با فدائیان خلق ما زیاد تمایلی نداریم چون مارکسیست هستند ولی با مجاهدین خلق نه، صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که در آن روز ازشان بخواهیم که به نفع ما وارد کار نشوند، ما احتیاجی نداریم که آنها به نفع ما وارد عمل بشوند… وی میگفت که ما این قول را از مجاهدین خلق گرفتهایم که آن روز بیطرف بمانند، در عوض اینکه آنروز بیطرف میمانند بهشان قول دادهایم که آزادی فعالیت سیاسی داشته باشند و هر نوع فعالیت سیاسی که بخواهند در نهایت آزادی انجام بدهند.»
همکاری منافقین باکودتاگران
تماسهایی میان کودتاگران و موسی خیابانی صورت گرفته بود و ضمن پیشنهادی که رهبران کودتا به سازمان مجاهدین داده بودند، موافقت شده بود که سازمان مجاهدین در مقابل پستی که به مسعود رجوی واگذار میشود، به نفع کودتاگران از موضعگیری در مقابل عمل کودتا خود را کنار بکشد.
«ناصر رکنی» از سران کودتا در اعترافاتش میگوید که ابتدا «مسعود رجوی» و «موسی خیابانی» از هدفهای دستگیری کودتا بودند، اما یک ماه پیش از کودتا «بنیعامری» به این موضوع اشاره کرده که مذاکرههای مهمی با سازمان مجاهدین خلق و چریکهای فدایی در حال انجام است.
آنها نیروهای عملیاتی سازمان مجاهدین خلق را ۸۰۰ نفر و چریکهای فدایی خلق را ۳۰۰ نفر ارزیابی میکردند.
ناصر رکنی از سران کودتا در اعترافاتش میگوید که ابتدا «مسعود رجوی» و «موسی خیابانی» از هدفهای دستگیری کودتا بودند اما یک ماه پیش از کودتا خانم «پروین شیبانی» از اعضای شاخهی سیاسی کودتا اظهار داشته که تماسهایی با سازمان مجاهدین خلق برقرار شده و بعداً نیز بنی عامری به این موضوع اشاره کرده که مذاکرههای مهمی با سازمان مجاهدین خلق و چریکهای فدایی در حال انجام است. ناصر رکنی همچنین از «پرویز قادسی» نقل میکند که مجاهدین خلق قول دادهاند که روز کودتا بیطرف بمانند و در عوض ما هم به آنها قول دادهایم که هر نوع فعالیت سیاسی که بخواهد در نهایت آزادی انجام بدهد.
سازمان تعدادی از افراد نظامی را که تا آن هنگام در ارتش شناسایی و جذب کرده بود، فراخواند
با استفاده از شناساییهای قبلی سازمان از ناراضیان داخل ارتش، ضمن تشکیل تیمهای جداگانه، افراد ناراضی را جذب نموده و در پوشش چند تیم عمل کننده در اختیار کودتا قرار دهند. تعدادی از افراد از جمله استوار «ایرج بهی» و گروهبان «حمیدرضا ترکپر» و چند تن از تیپ ۳۳ نوهد مرتبط با سازمان مأمور به این کار شدند.
«ایرج بهی» که محل خدمتش تیپ۲۳ نوهد بود، قبل از فرار به عراق در پوشش رانندهی مینیبوس به جاسوسی و جمعآوری اخبار نظامی برای عراق مشغول بود و سرانجام در پایگاه منصوری واقع در کاریزهی عراق در اثر بمباران هواپیماهای جمهوری اسلامی به هلاکت رسد. تیم ایرج بهی به گفتهی اعضای کودتا کیفیت و کمیتی بسیار خوبی به نسبت دیگر شاخههای کودتا داشت.
«حمیدرضا ترکپور» هم در تیپ ۲۳ نوهد خدمت میکرد. او هم پس از کودتا به کردستان عراق گریخت و علیرغم آنکه بازدهی چندانی برای سازمان داشت، به واسطهی تلاشهای بیوقفه در جریان جذب نیرو در ارتش به منظور تقویت کودتای نوژه ارتقای تشکیلاتی یافت و بعدها یکی از مسئولین نهادهای سازمان منافقین شد.
«سیروس لطیفی» از اعضای بلندپایهی سازمان منافقین هم که بعد از دستگیری جزو توابین شد، این گونه برخورد سازمان منافین با کودتای نوژه را روایت میکند:
«این کودتا که یک کودتای آمریکایی بود و کودتای نسبتاً سرتاسری بوده و قرار بوده از چندین نقطهی کشور شروع شود و مرکز اصلی آن نوژه میباشد. این کودتا که عامل اصلی آن آمریکا بود قرار بود بهوسیلهی ضدانقلاب انجام گیرد و هستهی مرکزی آن نیز در ارتش تشکیل شده بود.
در هنگام کودتای نوژه که سازمان قبل از کودتا از آن مطلع شده بود (از چه طریقی اطلاع پیدا کرده بود نمیدانم ولی احتمالاً در رابطه با هواداران و با نفوذیهایی که در ارتش داشته مطلع شده بود و شاید هم با افرادی از کودتا ارتباط داشته است) وقوع کودتا را به دولت آن زمان اطلاع داد.
ضمناً سازمان میگفت که حزب توده نیز از کودتا مطلع شده و آن [حزب] نیز مسئله را به اطلاع سیستم رسانده است و این مطلع کردن سیستم را سازمان یک امتیاز برای خود میدانست و این طور تحلیل میکرد که ما بر اساس تعصب سازمانی عمل نمیکنیم بلکه منافع انقلاب برایمان مطرح میباشد بنابراین بایستی از هر حرکت ضدانقلابی جلوگیری نماییم و در این زمینه تا موقعی که با سیستم تضادهایمان آنتاگونیستی (آشتی ناپذیر) نشده است با او در جهت کوبیدن ضدانقلاب همکاری خواهیم کرد.
لازم به یادآوری است که سازمان در جریان کودتای نوژه به تمام نیروهای درونی خود آماده باش داده بود و در سطوح بالا مسئله را دقیقاً برای افراد گفته بود که در هستههایی در سطح تهران و در خانهها یا جاهای مختلف ایجاد کرده بود که بهصورت آمادهی ۲۴ ساعته باشد تا به محض وقوع کودتا وارد عمل شوند.
حتی طرح عملیاتی بسیاری از این هستهها مشخص بود و قرار بود که وقتی کودتا ایجاد شد این هستهها توسط سلاحهایی که سازمان به آنها خواهد داد به مراکز خاصی حمله کرده و آنها را در اختیار خود بگیرند و به طور خاص بر مراکزی مانند رادیو، تلویزیون، هتلها و ساختمانهای بلند تکیه میشد و در واقع سازمان میخواست از این کودتا استفاده کرده و در جهت گرفتن مراکز و حتی در انتها در صورت امکان در جهت گرفتن قدرت از دست کودتاچیان عمل نماید که البته کودتا خنثی شده و مسئلهای نیز ایجاد نشد و تقریباً بعد از یک هفته آماده باش سازمان نیز شکست.»
نقش امام خمینی دررهبری انقلاب اززبان رهبرکودتاچیان
بیت امام- نخستین و مهمترین هدفی بود که باید بلافاصله بمباران میشد. حمله به بیت امام مرکز ثقل کودتا را تشکیل میداد و به معنای به دست آوردن کلید پیروزی کودتا بود. برای سران کودتا کاملاً مشخص بود
تا زمانی که امام زنده است، مردم با یک کلمه ایشان به خیابانها ریخته و عمل کودتا را عقیم خواهند کرد
به همین جهت از بین بردن امام یکی از مهمترین هدفهای کودتا بود و برای اجرای آن بیش از سایر هدفها، هواپیما و مهمات سنگین در نظر گرفته شده بود.
نقش سازماسیا
در مورد نقش سازمان «سیا» و سایر کشورهای خارجی در این کودتا، ستوان ناصر رکنی در اعترافاتش میگوید:
«دو الی سه ماه بعد از پیروزی انقلاب، اولین تماس بین مأمورین سیا و یکی از دوستان بنیعامری در اروپا برقرار میشود و آنها بنیعامری را با بختیار مرتبط میسازند. تمامی هماهنگیهای لازم بین کشورهای عضو بازار مشترک اروپا و ستاد دکتر بختیار در پاریس از طریق «سیا» انجام میگرفته است. هماهنگی بین اسرائیل و کشورهای مرتجع منطقه نظیر عربستان، مصر و عراق، توسط نماینده سازمان «سیا» که در دفتر دکتر بختیار در پاریس است انجام میگرفته است.»
«رضا مرزبان» که از عناصر ستاد سیاسی بختیار بوده و در اواسط بهمن ماه ۱۳۵۸ به پاریس عزیمت کرد تا بختیار را در جریان تحولات ایران قرار دهد اظهار میدارد:
«من از ایشان (بختیار) و جواد خادم خواستم به من نیم ساعت فرصت بدهند تا آنها را از وضع کشور و آنچه از نزدیک شاهد آن بودهام آگاه کنم و سپس شروع کردم به تفسیر دربارهی جو سیاسی موجود مملکت،وضعیت نیروهای سیاسی دستاندرکار مثل حزب جمهوری اسلامی، سازمان مجاهدین خلق، فداییان خلق، حزب توده، سازمان پیکار و گروههای مختلف. سپس به وضعیت پوسیده جبهه ملی و احزاب وابسته به آن پرداختم و اینکه در تهران به کمک دوستان خیلی سعی کردیم یک جبهه ملی فعال و دربرگیرنده نسل جوان ایجاد کنیم اما به هر در که زدیم به سنگ خورد… سپس برای ایشان شرح دادم که مسأله گروگانگیری روی اقتصاد ایران اثر گذاشته و اثراتش در بهار آینده (۱۳۵۹) شدیدتر میشود. به خصوص که کشورهای دوست آمریکا ممکن است عکسالعمل نشان دهند… در مورد پاکسازی در ارتش نیز صحبت کردم و این که ارتش به شدت لطمه خورده است. سپس به وضع عراق پرداختم و این که صدام حسین از قراداد ۱۹۷۵ و شکست ۱۹۷۳ سخت شرمزده است و ممکن است از ضعف ارتش ایران بهرهبرداری کند و …»
با چنین گزارشی که مرزبان ارایه داد، مسلماً بختیار باید خرسند میشد،زیرا طبق تصویر ارایه شده از وضع داخلی، نظام جمهوری اسلامی هم به اعتبار شرایط حاد داخلی و هم به دلیل مواضع خصمانه غرب و ارتجاع منطقه، بایستی روند فلج شدن را طی کرده و مستعد ضربهپذیری میبود. در پی سفر مرزبان به پاریس و اطلاع بختیار از شرایط تازه کشور، بنی عامری نیز در روز پانزدهم اسفند ایران را به قصد فرانسه ترک کرد. او در پاریس به اعضای ستاد نظامی بختیار یعنی تیمسار امیر فضلی (رییس هواپیمایی ملی در دولت شریف امامی) و سرهنگ بای احمدی و پالیزبان و نیز با خود بختیار، جواد خادم و … ملاقات و گفتگو کرد.
گزارش «سرهنگ بنیعامری» از تدارکات فراهم شده در نیروهای مسلح، مکمل تحلیل مرزبان از وضعیت آسیبپذیر جمهوری اسلامی شد و ستاد بختیار را به این نتیجه رساند که در بهار آینده (۱۳۵۹) این «تزلزل» در اوج است و چون از یک سو جمهوری اسلامی در بعد داخلی رو به فرسایش است و در بعد خارجی با فشارهای سنگین سیاسی و اقتصادی ناتو و آمریکا، و خطر نظامی رژیم عراق مواجه است و از سوی دیگر زمینههایی نیز بین برخی از نظامیان و «رجال» سیاسی و تعدادی از روحانیون فراهم آمده، لازم است طرح اول تا نتیجه انجام «کار بزرگ» به بوته تعویق سپرده شود. کم و کیف «کار بزرگ» به واسطه فرار قادسی (از مسؤولین کودتا) از ایران همچنان پوشیده ماند ولی پس از شکست ماجرای طبس و متعاقب ملاقات سفرای آمریکا و انگلیس در پاریس با بختیار برای کودتا، ضربالاجل آن تعیین گردید. البته حق تقدم کودتا نسبت به طرحهای دیگر از قبیل حمله عراق به ایران و تصرف خوزستان و اعلام «ایران آزاد»، پس از مسافرت بنیعامری به پاریس در ۱۵ اسفند ۱۳۵۸، مشخص شده بود. لازم به توضیح است که در تصویب اولویت کودتا نظرات نمایندگان «سیا»ی آمریکا و «موساد» اسرائیل و «استخبارات» عراق نقش مهمی داشت.
وظیفه سه نماینده مذکور به ترتیب عبارت بود از: هماهنگی برنامههای ستاد بختیار با سیاستهای آمریکا، قراردادن تجربیات جنگی برقآسای رژیم اشغالگر قدس و بهرهجویی از نیروهای هوایی در ضربات نخست تهاجم توسط گروه نظامی ستاد، و ایجاد هماهنگی میان ستاد کودتا و نیروهای پالیزبان و طرحهای تجاوزگرانه رژیم عراق.
در مورد دیگر افرادی که در کودتا مشارکت داشتند، در یکی از اسناد محرمانه سپاه پاسداران چنین آمده است:
«آقای مهندس اسفندیار درویش، مشاور صنعتی ریاست جمهوری، به همراه افرادی که از دیدگاه ما کاملاً مشخص میباشند، در کودتای نافرجام نوژه نقش فعال داشته با منوچهر قربانیفر،
« منوچهر قربانیفر»سرشاخه مالی کودتاچیان همکاری نزدیک دارد و قبل و بعد از کودتا میلیونها تومان پول رد و بدل کرده است.
لازم به توضیح است که منوچهر قربانیفر از سال ۱۹۷۴ جزو منابع سری سازمان «سیا» بوده است.
دیگر اسناد و مدارک کشف شده حاکی از آن بود که احمد روناس و منوچهر مسعودی (مشاور حقوقی بنیصدر) محور ارتباط بنیصدر و دفتر وی با بختیار و گروه به اصلاح اپوزیسیون بودند. احمد روناس از اعضای کنفدراسیون (دانشجویان خارج از کشور) بود که بعد از انقلاب به ایران رفت و آمد داشت.
ستوان ناصر رکنی دربخشی از اعترافاتش در مورد رابطه حملات عراق به ایران در بهار سال ۱۳۵۹ با طرح کودتا میگوید:
«آشنایی کامل آمریکا با امکانات و مشخصات و نارساییهای ارتش ایران باعث میگردید پیشنهادات بنیعامری، مهدیون و محققی به سرعت مورد قبول قرار گرفته و روی آن اقدام لازم به عمل آید. برای روشن شدن مطلب ناچارم یک مسأله را دقیقاً شرح دهم … محققی و مهدیون نگران این موضوع بودند که چنانچه روابط خصمانه ایران و عراق به حالت عادی تبدیل شود، مهمات سنگین هواپیماها از روی آنها پیاده شده و به انبارها منتقل گردد؛ در نتیجه در روز کودتا، هواپیمای مسلح در اختیار نباشد، و به همین دلیل به حکومت جمهوری اسلامی فرصت مجهز شدن و مقابله داده شود. از این رو به بنیعامری پیشنهاد کردند که از طریق پاریس این مشکل حل شود تا حالت خصمانه هم چنان داغ نگه داشته شود.»
حملات گاه به گاه هوایی یا توپخانه ارتش عراق در بهار سال ۱۳۵۹ (قبل از کودتا)، ناشی از درخواست بنیعامری و هماهنگی نمایندگان «سیا» و «موساد» و عراق بود تا ارتش و نیروی هوایی (ایران) مجبور باشند هواپیماها را در زیر مهمات سنگین نگهدارند.
«کودتای نوژه»، که نمونههای بسیار کوچکتر آن رژیمهای بسیاری را در سراسر جهان سرنگون کرده بود و به جرأت میتوان ادعا کرد که کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در مقایسه با آن بازی کودکانهای بیش نبود، در تاریخ ۱۸ تیر ماه ۱۳۵۹ خنثی شد. اما «سیا» و «اینتلیجنس سرویس» از این شکست درس نگرفتند و به تلاشهای خود برای اجرای طرحهای براندازی دیگر ادامه دادند. در فاصله شکست «کودتای نوژه» تا «کودتای قطبزاده ـ شریعتمداری» (فروردین ۱۳۶۱)، یعنی در طول ۱٫۵ سال، سه توطئه کودتائی دیگر نیز به سرنوشت «نوژه» دچار شد.
توضیح نگارنده-پیاسته فر:سرهنگ محمدباقر بنیعامری(۳۵سال بعدازکودتا) ۲۷ بهمن ۱۳۹۴ در شهر لندن درگذشت،وی با درجه سرهنگی ژاندارمری بازنشسته شده بود.
اسامی گروه های برانداز انقلاب
حجتالاسلام ریشهری، رئیس وقت دادگاه انقلاب ارتش، در گزارش مطبوعاتی :
… اولین گروه براندازی «پارس» بود، که مخفف «پاسداران رژیم سلطنتی» است. دومین گروه براندازی «نمارا» بود و سومین گروه «نیما» نام داشت و چهارمین گروه که آقای قطبزاده نام آن را «نجات انقلاب ایران» گذارده بود. ارتباط تمامی این گروهها با واسطهیابی واسطه به سازمان جاسوسی «سیا» و شیطان بزرگ برمیگردد. طبق مدارکی که در دست است،
شخصی بنام آرمین با نام مستعار «آرش» ضمن تماس با خانواده منحوس پهلوی در مصر و ژنرال علا در آن کشور گروه «پارس» را تشکیل میدهد، که اعضای این گروه حدود یکسال و نیم قبل دستگیر شدند. از اعضای این باند، مهاجری با قطبزاده تماس داشته است. پس از دستگیری این باند، متوجه توطئه باند و شبکه دیگری بنام «نمارا» شدیم. عامل ارتباطی این شبکه پزشکپور بود، که در تماس مستقیم با اسرائیل بود و رهبر آن سرهنگ رضازاده بود. بعد از دستگیری اینها شبکه دیگری بنام «نیما» کشف شد، که حدود یک ماه قبل برادران سپاه موفق به کشف این شبکه و دستگیری اعضایش شدند، که در این رابطه حدود ۲۵ نفر شناسائی و دستگیر شدند.
خط ارتباطی این شبکه با سازمان «سیا»، «جبهه ملی» و دکتر منوچهر شایگان بوده است. جالب این است که این افراد حتی کابینه خود را هم تشکیل داده بودند.»
از راست: علی شایگان،کریم سنجابی و مظفر بقایی
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:بنظرمی رسد،اسم آقای شایگان رااشتباه گفتند،اسمش سیدعلی شایگان است«دکترعلی شایگان»
این طرحهای ناموفق کودتائی برای «سیا» هزینههای بسیار سنگینی دربرداشت. در پی چنین شکستهای متوالی بود که «بنیاد هریتج» اعلام داشت :
«انقلاب ایران خود را مستحکم کرده و مخالفین خود را در هم کوبیده تا حدی که یک انقلاب یا کودتا در آینده نزدیک غیرممکن است.»
چندنفردرکودتای نوژه همکاری می کردند/شرکت داشتند؟۶۰۰ نفر
باشگاه خبرنگاران جوان(۱۹ تیر ۱۳۹۹)می نویسد: تعداددستگیرشدگان را حدود ۶۰۰ نفر در رابطه با این کودتا در سراسر ایران دستگیر شدند که ۵۰۰ نفر از آنها نیروهای نظامی بودند. پنج نفر از سران کودتا که در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه شده و به اعدام محکوم شدند. سپهبد خلبان «سید سجاد مهدیون»، سرتیپ خلبان «آیت محققی»، سرهنگ خلبان «داریوش جلالی»، سروان خلبان «فرخزاد جهانگیری»، سروان خلبان «محمد ملک»، سروان خلبان «علی اصغر سلیمانی»، سروان خلبان «کریم افروز»، سروان خلبان «امیدعلی بویری»، سروان خلبان «ناصر زندی»، سروان فنی هوایی «بیژن ایران نژاد»، ستوانیکم خلبان «مهدی عظیمی فرد»، سروان خلبان «محمد بهروزفر»، سروان فنی هوایی «هرمز زمانپور»، ستوانیکم خلبان «نجات یحیی»، ستوانیکم فنی هوایی «ایوب حبیبی»، سرهمافر سوم «یوسف پوررضایی»، سرهمافر «جعفر مظاهری کاشانی»، استوار یکم فنی «خداداد رحمتی»، استوار یکم «پرویز بینایی»، ستواندوم فنی «سید جلال عسگری»، ستوان دوم فنی هوایی «جعفر راستگو» و همچنین سرگرد هوایی «سیاوش بیاتی» (فرمانده گروه پدافند هوایی تبریز)، از۲۲ نفری بودند که پس از کودتای نافرجام نقاب، دستگیر، محاکمه و تیرباران شدند.
عصرایران درتیر ۱۳۹۸ می نویسد:سعید حجاریان که در آن زمان مسئولیت بازجویی افسران کودتا را برعهده داشت،می گوید: «ما در ستاد مشترک ستاد خنثیسازی تشکیل دادیم و ترکیبی از سپاه و کمیته ستاد مشترک و کمیته بهارستان در این ستاد حضور داشتند و عملیات دستگیریها را هم سپاه عهدهدار شد. شب کودتا به آقای ریشهری گفتم که میخواهد کودتا شود...تودهایها اطلاع داده بودند. تودهایها فقط از یک بخش کودتا که شاخه سیاسیاش بود اطلاع داشتند. آنها مثلا در یکی از زیرشاخهها منبع داشتند و اخبار جلسات آنها را میدادند».
حجت الاسلام هادی خسروشاهی، نماینده وقت امام در وزارت ارشاد ملی، درباره این موضوع در یادداشتی در نشریه «اندیشهپویا» نوشت: «آقای کیانوری... دو گزارش بسیار مهم به من داد. مورد اول خبر حمله قریبالوقوع عراق به ایران بود.کیانوری میگفت دوستان ما در حزب شیوعی (حزب کمونیست عراق)، این اطلاعات را در اختیار حزب ما قرار دادهاند و او وظیفه خود دانسته که فوری بیاید و خبر را توسط من به مقامات اطلاع دهد.
من به آقای کیانوری گفتم آقای کیانوری شما باور دارید که عراق بتواند به ایران حمله کند و دوستان شما اشتباه نمیکنند؟ آقای کیانوری با قاطعیت گفت این حمله قطعی و حتمی است و دوستان ما موثق هستند... مورد بسیار مهم دیگر خبر کودتای نوژه بود. آقای کیانوری به دفتر من آمد و گزارش و تاریخ و محل اجتماع افسران در پارک لاله، بمباران جماران و غیره را به من داد.
من باز هم باور نکردم اما کیانوری اصرار داشت که این خبر جدی و حتمی است. کیانوری گفت که بانویی که قرار است اعلامیه پیروزی کودتا را بخواند، عضو حزب ماست و این اطلاعات کامل و دقیق است. من بلافاصله به جای دفتر شهید قدوسی به بیت امام رفتم و کپی گزارش را به احمدآقا دادم که نخست ایشان نیز باور نکرد.
خسروشاهی می نویسد:مرحوم «شهاب الدین اشراقی »دامادامام خمینی،که در بیرونی حضور داشت، با لحن تندی به من گفت که شما هم هر مزخرفی را که اینها میگویند باور میکنید؟ من هم با ناراحتی گفتم که جناب اشراقی! من اطلاعی را که به دستم رسیده به احمدآقا دادم و در درستی و اشتباهبودن آن نظری ندارم،اینها میگویند که قطعی است و محل و تاریخ آن را هم نوشتهاند. انشاءالله که دروغ باشد»
«محمدعلی عمویی»درمصاحبه با «تاریخ ایران»،می گوید: «یکی از بانوان حزب که از کودتا خبردار شده بود، ما را در جریان قرار داد و ما هم از طریق کانالهای خود کودتا را به رهبران جمهوری اسلامی ایران اطلاع دادیم».
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:ستوان یکم محمدعلی عمویی(متولد۱۳۰۷)، نهم آذر ۱۳۳۳ همراه با ۴ عضو سازمان افسران حزب توده ایران، سروان محققزاده، سروان رزمپور، سرگرد خیرخواه و ستوان یکم سلطانی محکوم به اعدام شد و او را از زندان قصر برای اجرای حکم به پادگان عشرتآباد بردند اما شب اجرای حکم، شاه که عازم آمریکا بود هنگام پرواز دستور داد احکام اعدام فعلاً اجرا نشوند. اواخر دی ماه بود که عمویی به زندان شماره دو برگشت. برای نخستین بار به بند عمومی و پیش زندانیانی رفت که همگی مراحل بازجویی و دادگاه را پشت سر گذاشته بودند. عمویی ماند تا حکمش با یک درجه تخفیف به حبس ابد تبدیل شد. تغییر دیگر تحویل زندان شماره دو به شهربانی بود که راه بازبود( آمد و رفت آزادانه بین بندها و اختلاط نامحدود زندانیان کار ارتباط و گسترش تماسهای سیاسی را آسان می کرد) وسرانجام سال ۵۷بهمراه آیتالله منتظری، طالقانی و عمویی آزاد میشوند، همبندهای عمویی در زندان عادلآباد شیراز به شوخی به او میگفتند «شما هم آیتالله شدید!»
واماشبه آیت الله عمویی،درماجرای کودتای نوژه در سال ۱۳۶۱مجدداًپایش به زندان بازشدو۱۲ سال زندانی کشید.
تسنیم درتیر ۱۳۹۹ می نویسد:چگونه یک سرهنگ دوم ژاندارمری میتوانسته یک سپهبد، یک سرلشکر، ۸ سرتیپ، ۳۳ سرهنگ و ۱۰ سرهنگ دوم ارتش را که تعدادی از آنها شاغل بودهاند، زیر امر و فرماندهی خودش بگیرد!؟ چرا که جایگاه و موقعیت نظامی بنیعامری نسبت به تمامی این ۵۳ نفر پایینتر بود.
خلبانان ۱۳ نفر اعدام شدند و در بین آنان افرادی همچون مهدیون، محققی و جلالی نیز بودند،
ستوان ناصر رکنی نیز که اعدام شد، خلبان نبود. او از سران کودتا و رابط بین بختیار با نظامیان بود.
در بازجوییها از سرتیپ محققی پرسیده شد که از چه کسی دستور میگرفتی؟
او پاسخ داد که من از سپهبد مهدیون فرمان میگرفتم و به غیر از ایشان، کسی نمیتوانست به من دستور بدهد. این تحت شرایطی است که بنابه گفته شخص بنیعامری در کتاب خاطراتش، مثلث ریاست این کودتا در ایران به این صورت شکل گرفت که شاخه نظامی به رهبری بنیعامری، شاخه سیاسی به رهبری قادسی و تدارکات به رهبری منوچهر قربانیفر بود. تحت این شرایط، به لحاظ منطقی غیرقابل قبول است که یک سرهنگ دوم بازنشسته اینگونه در یک کودتا نقشآفرین باشد، مگر اینکه پشت سر او، فرد یا افراد و قدرت یا کشوری حضور داشته باشد که برای همه (کودتاچیان) شناخته شده باشد. در آن زمان کسانی که میتوانستند پشت سر بنیعامری باشند، مستشاران نظامی آمریکا بودند.
انتخاب افراد برای شرکت در این موضوع، نیازمند شناخت کامل بود و این مهم فقط در اختیار چهار گروه میتوانست باشد. نخست فرماندهان ارتش شاهنشاهی که تمامی آنان برکنار و تعدادی نیز محاکمه شده بودند. دوم واحد ضداطلاعات ارتش شاهنشاهی و سوم سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) که این دو نیز با پیروزی انقلاب اسلامی، منحل شده بودند. چهارمین و آخرین گروه، مستشاران نظامی آمریکا در ایران بودند که به مدت ۲۵ سال، اشرافیت غیرقابل باوری بر ارتش داشتند. گفتنی است که آخرین نفرات از جمع مستشاران آمریکایی در شهریور ۱۳۵۸ از ایران خارج شدند. آنان تمامی اسناد و مدارک مربوط به نظامیان ایرانی را هم با خود بردند. از این رو وقتی که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، سفارت آمریکا را تسخیر کردند، به اسناد مستشاران در این حوزه، دست نیافتند.
از سوی دیگر در بررسی اسنادی که پیرامون کودتا انجام دادم، متوجه شدم تمام کسانی که در کودتا مشارکت داشتند، یا در آمریکا دوره دیده بودند، یا عضو دفتر نظامی مستشاران آمریکایی، سنتو، اداره دوم، ساواک، ضداطلاعات، گارد شاهنشاهی یا تیپ نوهد بودند. این جایگاهها، تماماً زیر نظر مستقیم آمریکاییها قرار داشت و بدینترتیب کودتاچیان مورد شناخت آمریکاییها بودند. پس آمریکاییها، سرهنگ بنیعامری را انتخاب و او را به ایران فرستادند. او با ارائه نشانههایی از آمریکاییها به سراغ افرادی خاص رفت. آنان پذیرفتند، جمع کودتا را شکل دادند و توطئهای علیه نظام جمهوری اسلامی ایران آغاز شد.
عسکری:در مصاحبهای که بنده با یکی از فرماندهان وقت اطلاعات ارشاد نهاجا انجام دادم، ایشان با صراحت گفت که مسعود کشمیری در اسفند ماه ۱۳۵۸ به ما اطلاع داد تا فردی به نام «سروان ملک و درجهداری از تیپ نوهد به نام حیدری» تحت مراقبت ویژه قرار بگیرند. در مراقبتهایی که از سروان ملک و استوار حیدری به عمل میآید رفتارهای مشکوکی دیده شده و مشخص میشود که آنها در دورههای زمانی مشخص با افراد ثابتی که عمدتاً نظامی هستند، جلسه دارند. بعد از افشای قطعی کودتا مشخص شد که آن افراد، تماماً عضو تیم کودتا بودند.
دو ماه پیش از اجرای کودتا و در اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ (مقارن با وقوع ماجرای طبس) بنیصدر به فرمانده وقت نیروی هوایی دستور داد تا یک فرد مؤمن و انقلابی از این نیرو به دفتر وی مراجعه کند. فرمانده نیروی هوایی، آن فردی را که بنده با ایشان گفتگو کردم و بعدها از فرماندهان عالی رتبه ارتش جمهوری اسلامی شدند را به دفتر بنیصدر میفرستد. بنیصدر هیچ اطلاع خاصی نداشت، بنابراین آن فرد را به سرهنگ حاتمی آجودان نظامی خودش ارجاع داد. حاتمی نیز اطلاعات زیادی نداشت و او را نزد فردی به نام خراسانی در دفتر بنیصدر برد(خراسانی در دفتر بنیصدر اتاقی داشت و در آنجا مشغول فعالیت بود)او را به فردی به نام مجید شمال وصل کرد. مجید شمال به آن فرد گفت قرار است اتفاقی در خیابان پیروزی تهران (محل ستاد نیروی هوایی ارتش) رخ بدهد و خلبانان در آنجا راهپیمایی اعتراضآمیز برگزار کنند.تمام اطلاعاتی که از سوی حزب توده و مجید شمال به نماینده نیروی هوایی ارتش منتقل شد، همین مقدار بود. این در حالی بود که اطلاعات ارشاد نیروی هوایی براساس تعقیب و مراقبت سروان ملک و استوار حیدری، کودتاچیان را شناسایی کرده بود،
عسگری : من در تحقیقاتم به این نتیجه رسیدم که سازمان مجاهدین خلق در جریان کودتای نقاب بود.
مسعود کشمیری عضو سازمان مجاهدین خلق به همراه سعید حجاریان و چند نفر دیگر شامل محمد رضوی، علی ازئیان و داداشی از سوی دولت موقت (مهندس بازرگان) در قالب کمیتهای به ارتش مأمور شدند. کشمیری نماینده این کمیته در نیروی هوایی ارتش بود. آنها اختیار تام و مطلقی برای درخواست و دسترسی به سوابق داشتند.
یک ماه قبل از کشف کودتا، تعدادی از کودتاچیان همانند ابوالقاسم خادم و سرهنگ محمدرضا زادنادری مهرنوش را دستگیر و مورد بازجویی قرار داده بودند. چون بازجویی این افراد توسط تعداد دیگری از اعضای کودتا در اداره دوم ارتش انجام میپذیرفت، اطلاعات خاصی از این متهمین به دست نیامد، اما کشمیری مطلع شد که کودتایی در حال طراحی و مقدمهچینی است.
نقش «بنی صدر» درکودتای نوژه
عسگری : ابوالحسن بنیصدر فردی بود که آمریکاییها روی او حساب باز کرده بودند و او مطلوبترین فرد در بین نیروهای انقلابی برای آمریکا بود. به همین دلیل کودتاچیان برنامهای برای بمباران منزل وی نداشتند؛ اما این بدان معنا نیست که بنیصدر با کودتاچیان همراه و در جریان کودتا بوده است. من هیچ ادلهای مبتنی بر همراهی وی با کودتاچیان به دست نیاوردم اما با استناد به اعترافات کودتاچیان، قرار نبوده تا به بنیصدر کوچکترین آسیبی برسد. معنای این تصمیمگیری کاملاً واضح است.
نقش «عراق» درکودتای نوژه
عسکری:بختیار پس از اینکه از ایران فرار کرد، همکاری خودش با رژیم بعث عراق را آغاز کرد. در همین ارتباط، با برادر ناتنی صدام حسین به نام برزان التکریتی در پاریس دیدار داشته است. در این ملاقات از سرگرد خلبان فرهاد نصیرخانی که قبل از انقلاب عضو تیم آکروجت تاج طلایی و از سران کودتا در خارج از کشور بود، درخواست میکند تا اطلاعات کودتا و اسامی کودتاچیان را به برادر صدام بدهد. زمانی که نصیرخانی با این اقدام مخالفت میکند بختیار، شخصاً این اطلاعات را دراختیار آنها قرار میدهد.
توضیح نگارند(پیراسته فر:یکی ازسران کودتا(جواد خادم) وزیر مسکن و شهرسازی کابینه دکتر شاپور بختیار (مرداد ۱۳۹۱) می گوید:امریکا،عربستان وعراق تگران صدورانقلاب اسلامی ایران بودند وتمام تلاششان درشکست انقلاب یود:
جوادخادم:«در آن زمان آمریکا نگران این بود که «انقلاب اسلامی» به کشورهای عرب کشیده بشود، و این نگرانی به مقدار زیادی باعث شده بود که فشار زیادی روی صدام بود و رژیم و دولت عراق بود که جلوی این کار را بگیرد و دولت عربستان به عراق کمک میکرد که مانع صدور انقلاب به عراق و بعد هم به عربستان سعودی بشود.»/پایان.
نقش «عربستان»درکودتای نوژه
عسکری:دولت عربستان سعودی نگران این بود که انقلاب اسلامی در کشورش نفوذ پیدا کند و آنان را درگیر و به سقوط بکشاند. از این رو حاضر بود، بخشی از مخارج توطئهها علیه انقلاب اسلامی مردم ایران را تهیه کند.
در ماجرای کودتای نقاب، عربستان از کودتاچیان حمایت مالی کرد. علاوه بر عربستان، عراق هم از کودتاچیان حمایت سیاسی، مالی، اطلاعاتی و تجهیزاتی کرد. اما نکته اساسی این است که این حمایتها براساس اراده آمریکاییها بود و طرح کلی کودتا در دست آمریکا بود.
نقش« آیتالله شریعتمداری »درکودتای نوژه
عسگری :کودتاچیان نمایندهای نزد آیتالله شریعتمداری فرستادند. آن فرد از آیتالله شریعتمداری پرسید که تکلیف ما در قبال این کودتا چیست و او در پاسخ کتبی نوشت: «مقابله با ظلم جایز است.» بدینترتیب به کودتاچیان مجوز داد.
برخی از افرادی هم که در کودتا مشارکت داشتند، دارای باورهای اعتقادی و مذهبی بودند. قرار بر این بود که در شب کودتا، آیتالله شریعتمداری به منزلی مشخص و امنی منتقل شود و پس از اینکه صداوسیما توسط کودتاچیان تسخیر شد، او به آنجا برده شود و از طریق رسانه ملی به مردم پیام بدهد و بُعد مذهبی کودتا را پوشش بدهد.
کودتاچیان خودرا پیروزمیدان می دانستند«اعلامیه»آماده شده بود
اعلامیهای که از سوی کودتاچیان برای انتشار آماده شده بود، اینگونه آغاز شده بود:
«هموطنان عزیز!حکومت پوسیده آخوندها سرنگون شد.»
آیتالله شریعتمداری ابزاری بود تا فشار مردم را در آن شرایط کاهش دهد.
سرتیپ محققی : وقتی به ما گفتند که تایید از آقای شریعتمداری گرفتند، ما دلگریم شدیم به اینکه پایگاه تبریز علیه ما عمل نمیکند.
سرتیپ محققی درادامه می گوید:هدف اصلی کودتا« کُشتن خمینی » بود.
طبق طرح کودتا قرار بود چهار جنگنده منزل امام خمینی در جماران را بمباران کنند. هواپیمای اول قرار بود، دو فروند موشک ماوریک شلیک کند. موشک ماوریک دقیقترین موشکهایی هستند که درصد خطایشان تقریباً برابر با صفر است و برای هدف قرار دادن پل استفاده میشود.
هواپیمای دوم مأموریت داشت، بمب ۷۵۰ پوندی(۳۴۰کیلو) در منطقه اطراف بیت امام پرتاب کند.
این بمب میتوانست منطقهای را به شعاع یک کیلومتر با خاک یکسان کند. هواپیمای سوم نیز قرار بود چهار بمب خوشهای زماندار که هر بمب، ۶۵۰ نارنجک تاخیری داشت، در آن منطقه پرتاب کند تا مسیر امدادرسانی مسدود شود. هواپیمای چهارم نیز مأموریت داشت بر فراز آسمان منطقه گشت بزند تا هر انسان زندهای را با مسلسل هدف قرار بدهد.
کودتاچیان از حمایت آیتالله شریعتمداری اطلاع داشتند و حتی تعدادی از آنان به دلیل حمایت آیتالله شریعتمداری به کودتا پیوسته بودند. این یک واقعیت مستند و اثبات شده است.
آقای عسکری می گوید:«گازیوروسکی »هم در تحقیقات خود پیرامون این قضیه به این مهم رسیده بود که آقای شریعتمداری دخالت داشته است.
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:«گازیوروسکی »کیست؟
مارک جِی گازیوروسکی(متولدمهر ۱۳۳۳) استاد آمریکایی گروه علوم سیاسی دانشگاه ایالتی لوئیزیانا است،وی استاد مدعو در کالج سنت آنتونی دانشگاه آکسفورد و دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بوده است. گازیوروسکی مولف کتابهای درباره ایران است ویاویراستاری کرده است ازجمله:
ویراستاری «دکتر علی مرشدی زاد»کتاب «محمد مصدق و کودتای ۱۹۵۳ در ایران»(تألیف دکترعلی مرشدی زاد) ومؤلف کتاب«سیاست خارجی آمریکا و شاه: ایجاد دولتی وابسته در ایران» به سال ۱۹۹۱ و نیز همکار به همراه نیکی آر. کدی، در ویراستاری کتاب «نه شرقی، نه غربی: ایران، اتحاد شوروی و ایالات متحده» (۱۹۹۰) و مولف مقالات بسیاری در باب سیاست ایران و دموکراسی در جهان سوم بوده است.
علی مرشدی زاد عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد تهران است.
عسکری می گوید:کسانی که کودتا را لو دادند، و کسانی هم که کودتا را کشف کردند، ارتشی بودند.
محسن رضایی مسئول وقت اطلاعات سپاه نیز اظهار داشته است که واحد اطلاعات سپاه از اقدام برای کودتا خبر داشت، اما از زمان، مکان و چگونگی اجرای آن اطلاع نداشت.
تا اینکه در شب اجرای کودتا «گروهبان دوم ناصر محمدی اصل» نزد سعید حجاریان رفت. او به حجاریان اطلاع داد که گروهی برای اجرای کودتا عازم همدان هستند. حجاریان به آن گروهبان مأموریت داد تا همراه با آنان برود و اتفاقات را مرتب به او اطلاع بدهد. حجاریان نیز بلافاصله موضوع را به اطلاع حجتالاسلام محمدی ریشهری رئیس دادگاه انقلاب ارتش رساند. در خاطرات حجتالاسلام ریشهری که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده، این موضوع به صراحت قید شده لیکن نامی از این درجه دار مؤمن به انقلاب برده نشده است.
آن گروهبان در درگیری سهراه کبودرآهنگ که بین انقلابیون و کودتاچیان رخ داد، به شهادت رسید و در روزنامه اطلاعات آن زمان از او به عنوان «حر انقلاب» یاد شد. او اولین نفری بود که جزئیات صحیح کودتا را به اطلاع مقامات رساند.
«مادر»ی که کودتارالوداد
دومین نفری که جزئیات کودتا را به اطلاع مسئولان نظام رساند، همان خلبان معروفی است که به انذار و توصیه مادرش خدمت آیتالله خامنهای نماینده امام در شورای عالی دفاع رفت و هرآنچه را میدانست، بازگو کرد. سوال این است که این فرد که همچنان زنده است و بنا به دلایلی نامش مخفی است، چرا به آیتالله خامنهای مراجعه کرد؟ او در پاسخ به این سوال گفته است که در کلام او اخلاص پیدا کرده بودم و به همین دلیل به او مراجعه کردم.
همزمان فرد دیگری با نام مستعار «حسن» با مراجعه به کمیته انقلاب اسلامی مستقر در ستاد مشترک ارتش، اسناد و نقشههایی از کودتا را در اختیار مسئولان ارتش قرار داد.
همچنین احمد دادبین، حسین شهرامفر، مرحوم جانباز سرهنگ اصغر ناطق و عدهای دیگر از ارتش برای مقابله با کودتا راهی همدان شدند و پس از توجیه نیروهای سپاه همدان، راهی کبودرآهنگ (محل استقرار پایگاه هوایی شهید نوژه) شدند. اطلاعات و ارشاد نیروی هوایی ارتش نیز تمام کودتاچیان شناسایی شده را دستگیر کرد.
باشگاه خبرنگاران(تیر۱۳۹۹)می نویسدخلبانی که خبر کودتا را به حضرت امام خمینی داد، در چگونگی افشای کودتا میگوید: در آن زمان، من در پایگاه هوایی نوژه خدمت میکردم. در تهران، به منزل نعمتی رفتم؛ به من گفت که مأموریت تو بمباران بیت امام خمینی و تلویزیون است و ما میتوانیم تا پنج میلیون نفر را بُکُشیم؛ اگر هم لازم شد در یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس و یا روی ناو آمریکا در خلیج فارس، فرود بیاییم.من به وی گفتم که شما با مردم مخالفید یا با حکومت که این همه کشت و کشتار میخواهید بکنید؟ گفت: ما با حکومت مخالفیم؛ ولی هر کس هم که بخواهد مانع کار ما بشود، چارهای نداریم جز اینکه بکشیم. این موضوع برای من خیلی ثقیل بود و چون از مخالفت کردن با آنها، به ویژه در منزل نعمتی هراس داشتم، گفتم که من بیت امام را نمیتوانم بزنم؛ ولی تلویزیون را میزنم.
بعد از حدود پنج شش ساعت مشورت با مادر و برادر کوچکترم به کمیته تلفن زدم و گفتم که یک خبر خیلی مهمی دارم که باید حتماً به آقای خامنهای بگویم. مرا به کمیته بردند و چون زیاد سوال میکردند، گفتم که من یک خلبان هستم و موضوع براندازی در کار است. ساعت ۴:۳۰ صبح بود که رفتیم منزل آیتالله خامنهای و جریان را به وی گفتم.
مقام معظم رهبرى : شبى حدود اذان صبح دیدم که در منزل ما را به شدت مى زنند، من رفتم دیدم مى گویند یک ارتشى آمده و با شما کار واجب دارد، دیدم یک نفر تکیه داده به دیوار، با حال کسل و آشفته و خسته سرش را فرو برده، گفتم: «شما با من کار دارید؟ »
بلند شد و گفت: بله. گفتم: چکار دارید؟ گفت: کار واجبى دارم و فقط به خودتان مى گویم... من به حرفش حساس شدم... احتمال این بود که سوءنیتى داشته باشد؛ اما دیدم نمى شود به حرفش گوش نداد... یک جایى گوشه حیاط نشستیم... آثار بیخوابى و خیابانگردى و خستگى و هیجان در او پیدا بود. خلاصه آنچه گفت این بود که در پایگاه همدان اجتماعى تشکیل شده و تصمیمى بر کودتایى گرفته و پول هایى به افراد زیادى داده اند، به خود من هم پول داده اند... قرار است جماران و چند جاى دیگر را بمباران کنیم! پرسیدم: «کى قرار است این کودتا انجام شود؟ »
گفت: امشب. من دیدم مسأله خیلى جدى است و باید آن را پیگیرى کنم، در این بین این احتمال را مى دادم که یک سیاست باشد و بخواهند ما را سرگرم کنند، اما در عین حال اصل قضیه آنقدر مهم بود که با وجود این احتمالات، لازم بود آن را پیگیرى کنیم.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:خبرگزاری میزان در تیر ۱۳۹۷می نویسد:افسری که خبرمحرمانه راآوردبه رهبری داد«حسین خلیلی»بوده
سرتیپ خلیلی درکنارمادرش
امیر سرتیپ دوم «حسین خلیلی» متولد ۱۳۳۵ در ورامین است. او پس از اخذ مدرک دیپلم و در حالی که تنها ۱۹ سال سن داشت، در سال ۱۳۵۴ دوره خلبانی را طی کرد و به کشور آمریکا اعزام شد.
شهید محمد نوژه کیست؟
سرهنگ خلبان محمد نوژه متولد ۸ فروردین ۱۳۲۴ تهران
دریافت مدرک دیپلم ریاضی، سیزدهم مهرماه ۱۳۴۲ به استخدام نیروی زمینی ارتش درآمد.
نوژه پس از گذراندن دوره های آموزش نظامی و دریافت درجه ستوان دومی، با توجه به علاقه زیادی که به آموختن فن خلبانی داشت داوطلبانه به نیروی هوایی انتقال یافت و پس از طی دوره های نظامی و موفقیت در آزمون های زبان انگلیسی و مهارت های تخصصی و سپری کردن دوره های آموزشی پروازی با هواپیماهای«پاپ» و «اف - ۳۳» در دانشکده پرواز، در بیست و پنجمین روز از مردادماه ۱۳۴۲ به منظور تکمیل دوره خلبانی و پرواز با هواپیماهای پیشرفته جت شکاری به هنگ آموزشی ۳۸ پایگاه هوایی «لاردو» در ایالت تگزاس آمریکا اعزام شد.
وی پس از طی دوره های تکمیلی پرواز و گذراندن دوره سامانه کنترل اسلحه در آمریکا و پرواز با هواپیماهای تی - ۴۱ ، تی - ۶ ، تی - ۳٧ ، و تی - ۳۸ به مدت ۵۵ هفته و دریافت نشان خلبانی در بستم مرداد سال ۱۳۵۱ به ایران بازگشت و برای پرواز با هواپیمای اف - ۴(فانتوم) در روز ۲۵ شهریور ۵٧ به پایگاه سوم شکاری همدان انتقال یافت و به جمع تیز پروازان نیروی هوایی پیوست.
بعد از اتمام دانشکده جهت طی دوره سامانه های کنترل سلاح به آمریکا اعزام شد، اما علاقه وافر او به خلبانی باعث شد تا وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شود.
این خلبان نوژه ،مأموریت های بسیاری را انجام داد تا سرانجام در پی فرمان امام برای کمک به دکتر مصطفی چمران در سرکوب تجزیه طلبان مسلح و در حالی که روزه بود در۲۰مرداد ۱۳۵۸(١٧رمضان ١٣٩٩) به پرواز درآمد که هواپیمایش در آسمان کردستان ایران ـ منطقه عمومی پاوه ـ سن۳۴سالگی توسط نیروهای ضد انقلاب سقوط کرد و به شهادت رسید.
این افتخارراداشت که نامش بعنوان اولین شهید نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران درتاریخ ثیت شود.
آیت الله محمد محمدی نیک"ری شهری" متولد۱۳۲۵-دامادمرحوم آیت الله مشکینی-مسؤلیتهایی :
حاکم شرع دادگاههاى انقلاب اسلامى/رئیس دادگاه انقلاب ارتش/وزیر اطلاعات/دادستان کلّ کشور/دادستان دادگاه ویژه روحانیت/تولیت آستان حضرت عبدالعظیم حسنى /نماینده مردم استان تهران در مجلس خبرگان رهبرى/نماینده ولىّ فقیه و سرپرست حجاج/رئیس دانشکده علوم حدیث