۲اگوست ۱۹۹۰حمله به کویت مصادف شدبا پایان جنگ عراق باایران و«آزادی اُسری درعراق» وپذیرش قراردادی (۱۹۷۵)که پاره اش کرده بود وبرای بُطلانش جنگی هشت ساله رامتحمل شده بود.
ماجرای «حمله صدام به کویت» و رهایی«ایران »ازشرصدام وصدامیان.
در روز ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ اولین گروه آزادگان ایرانی به وطن بازگشتند.
صدام «به طمع تسلط کویت ودسترسی به منابع ودخائرآن کشور»برای اینکه خیالش ازجانب حمله رزمندگان ایران آسوده باشد باهمه درخواستهای ایران موفقت کرد،پذیرش عهدنامه ۱۹۷۵ الجزیره ، که قبل ازجنگ پاره کرده بود!عقبنشینی از مرزهای،حتی اولین گروه اُسری رابدون هیچگونه شروطی به ایران فرستاد.
۲ روز پس از ارسال نامه صدام حسین به رئیس جمهورایران(هاشمی رفسنجانی).
پنج شنبه،دوم اگوست ۱۹۹۰(۱۱مرداد ۱۳۶۹) چند ساعت پس از قطع مذاکرات عراق و کویت بر سر تقسیم درآمد نفت یک منطقه مرزی، ارتش عراق به کویت حمله کرد و برق آسا این سرزمین را تصرف و ضمیمه خاک عراق کرد.
«۱۵۰ هزار نظامی عراقی درکویت» درحالی که همه سربازان کویتی۱۷ هزار نفربودند.
حمله نظامیان عراق با ۷۰۰ تانک، چهار اسکادران هوایی و کل ناوگان عراق آغاز شده بود.کاخ امیرکویت، ساختمان وزارت دفاع کویت و چند نقطه حساس دیگررا بمباران کردند.
امیر کویت و خانواده او قبلا به کشور سعودی فرار کرده بودند.
هنگامی که رزمندگان ایرانی در زمستان سال ۶۵ پشت دیوارهای بصره رسیدند قطعنامه ۵۹۸ مطرح و در سال ۱۳۶۶ به تصویب سازمان ملل متحد رسید. ایران در محتوای قطعنامه نکات مثبت و منفی آن را مورد تأمل قرار داد بنابراین در اولین موضعگیری نه آن را رد کرد، نه پذیرفت.
به فاصله بین پذیرش قطعنامه( ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷) تا آتش بس(۲۹ مردادماه ۱۳۶۷) که حدود یک ماه بود، سازمان منافقین باتجهیزات وپشتیبانی های عراق ،درنیمه های شب ۴مرداد ۱۳۶۷ عملیات(فروغ جاویدان)را آغازکردندکه ۳۳ روز بطول انجامید.
صدام در ۱۷ مرداد ۶۷ به ناگزیر آتشبس را پذیرفت و اعلام آمادگی کرد که وارد مذاکره شود.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در ۱۸ مرداد ۶۷ قطعنامه ۶۱۹ را تصویب کرد و به موجب آن گروه ناظران نظامی ایران و عراق و سازمان ملل (یونیماگ) که حدود ۴۰۰ نفر از ۲۵ ملیت مختلف تشکیل شده بود در مرزهای دو کشور ایران و عراق مستقر شدند.
پیگیریها و مذاکرات فیمابین دو کشور دنبال میشد تا اینکه در۲۲آوریل ۱۹۹۰(۲۶ رمضان ۱۴۱۰)۰۲ اردیبهشت ۱۳۶۹) صدام حسین، رئیسجمهورعراق طی نامهای خطاب به رئیس جمهورایران(هاشمی رفسنجانی) خواستار مذاکرات در راستای صلح شده و پیشنهاد کرد که روز عید مبارک فطر ملاقات مستقیم در یک کشور ثالث( عربستان) انجام گیرد.
رییسجمهورایران در پاسخ ، پیشنهاد داد قبل از تماس رؤسای دو کشور، نمایندهای از سوی طرفین در کشوری ثالث وارد مذاکره شوند و درباره آنچه باید انجام گیرد گفتوگو کند تا زمینه تصمیم نهایی را فراهم سازد.
از۱۷مرداد ۱۳۶۹باب مکاتبات باز شد و ادامه یافت تا اینکه در ۱۷مرداد ۱۳۶۹ رئیس جمهورایران طی نامهای «قرارداد۱۹۷۵الجزیره رامبنیای مذاکره اعلام کرد. رییسجمهوری عراق نیز در پاسخ طی نامهای در ۲۳ مرداد ۶۹ آن را پذیرفت و با تاکید بر اینکه «به هر آنچه میخواستید دست یافتید»، نوشت:
«مبادله فوری و همه جانبه اسرای جنگ به هر تعدادی که در عراق و ایران به سر میبرند، از طریق مرزهای زمینی و از راه خانقین – قصرشیرین و راههای دیگری که مورد توافق قرار میگیرد صورت خواهد گرفت و ما آغازگر این اقدام خواهیم بود و از روز جمعه ۱۷ اوت ۱۹۹۰( ۲۶ مرداد ۱۳۶۹) به آن مبادرت خواهیم کرد… با این تصمیم، ما دیگر همه چیز روشن شده و بدین ترتیب همه آنچه را که میخواستید و بر آن تکیه میکردید، تحقق مییابد.»
در تاریخ ۲۷ مرداد ۶۹ رئیسجمهور ایران خطاب به صدام نوشت: «اعلام پذیرش مجدد معاهده ۱۹۷۵ از سوی شما تبدیل آتشبس موجود به صلح دائم و پایدار را هموار ساخت.»
هاشمی رفسنجانی خود درباره نامهنگاریها با صدام میگوید: «مکاتبات حساس و کارگشای اینجانب با صدام دیکتاتور بغداد در فضا و شرایطی خاص از بیم و امید شکل گرفت که نهایتا به آزادی آزادگان انجامید، ضمن آنکه امروز هم وقتی حامیان سابق صدام دوباره آن نامه را میخوانند، به خاطر ادبیات خاص آن عرق شرم بر پیشانی خویش میبینند.»
جای امام دراین اوضاع خالی بودکه شاهد پشیمانی وعقب نشینی دیکتاتور وآتش افروزجنگ باشدو نظاره گرگریه های شوق رزمندگان عزیزش باشدکه ازشکنجه گاه های صدام(اردوگاه های عراق)راهی ایران می شدند( رحلت امام خمینی۱۴ خرداد۱۳۶۸).
اسرای ایرانی از چند نقطه مرزی با تشریفات وارد کشور شدند و نخستین واکنش آنان بوسه بر خاک ایران و ریختن اشک شوق بود.
زیارت حرم امام خمینی و همچنین دیدار با آیتالله خامنهای(خلف صالح امام خمینی) از نخستین درخواستهای اسیران ایرانی بود..
آیتالله خامنهای در دیدار با آزادگان گفت: «… یکی از چیزهایی که شما را، دلهایتان را زنده نگه میداشت، پر امید نگه میداشت، یاد آن چهره و روحیه پرصلابت امام عزیزمان بود. آن بزرگوار هم خیلی به یاد اسرا بودند. حال پدری را که فرزندانش به این شکل از او دور شده باشند، راحت میشود فهمید… مسأله اسارت طولانی فرزندان این ملت به نوبه خود امتحان دیگری بود که ملت ما با موفقیت آن را به انجام رسانده و اسرای ما همانند ملت ایران از خود آزادمردی نشان دادند و سرانجام با موفقیت و سرافرازی به وطن بازگشتند…شما در دوران اسارت شرایط سختی را گذراندید، اما در عین حال با حفظ دین و اعتقادات و دلبستگی خود به اسلام، امام و انقلاب موجب افتخار و آبرومندی ملت خود در برابر دشمن شدید.»
در پی بازگشت آزادگان به ایران دستور تشکیل ستاد رسیدگی به امور آزادگان صادر شد. ستاد رسیدگی به امور آزادگان در ۲۲ مرداد ۱۳۶۹، براساس قانون حمایت از آزادگان مصوب ۲۳ آذرماه ۱۳۶۸ مجلس تشکیل شد و در نخستین گام با تبادل انبوه اسرا مواجه شد و براساس همان قانون و با مساعدت و همراهی دیگر دستگاهها مسئولیت این کار عظیم را به دوش گرفت و تبادل بیش از ۴۰۰۰۰ آزاده و به همین تعداد اسیر عراقی را انجام داد. این ستاد بیش از ۲۷۰ واحد ستادی در سراسر کشور تشکیل داد و ارائه خدمات به آزادگان را در زمینههای گوناگون آغاز کرد./منبع:تاریخ ایرانی بااصلاحات نگارنده-پیراسته فر
«شیخ جابراحمدالصباح »-امیرسابق کویت-میگوید: در پایان کنفرانس زمانی که میخواستیم عراق را به مقصد کویت ترک کنیم؛ «صدام حسین» خود شخصا پشت فرمان اتومبیل ویژه بنز تشریفات نشست و هدایت خودرو را تا فرودگاه (بغداد) به عهده گرفت. در اتومبیل فقط من بودم و او؛ در حالیکه صدام سیگار برگ کوبایی بر لب داشت و فضای خودرو مملو از دود این سیگار شده بود در بین راه به او گفتم در کویت منتظرش هستیم و اولین سفر خارجیاش را به مقصد کویت داشته باشد.«صدام« هم با تکبیر جواب داد: کویت خانه ماست و میآییم.
وی ادامه میدهد که منظور او را آن موقع نفهمیدم و وقتی در حال فرار از کویت در تابستان ۱۹۹۰ میلادی بودم متوجه حرف آن مردک متکبر خبیث شدم و در همانجا آرزو کردم « کاش به او در جنگ با ایرانیها کمک نمیکردم؛ او نمکنشناس و نمک به حرام بود».
همراهان «امیر سابق کویت»میگویند: صدام حسین وقتی به کویت حمله کرد، امیر کویت در خواب بود و با وضعیتی پریشان او را به خاک عربستان منتقل کردند.
«صدام حسین»چند روز بعد از اشغال نظامی کویت ، «شیخ جابر احمد الصباح» را فردی عیاش و فاسد معرفی کرد و فیلمی از عیاشیهای او را پخش نمود.
صدام در پاسخ به این سوال خبرنگاری که چرا دیگر لباس نظامی نمیپوشد، گفت: من در کویت مردی مقابل خود نمیبینم. اگر در جنگ با ایرانیها لباس نظامی میپوشیدم، به دلیل آن بود که آنها مرد جنگ بودند.
در ساعت ۲ نیمه شب به وقت محلی در تاریخ دوم اگوست ۱۹۹۰ ، زبده ترین نیروهای گارد ریاست جمهوری عراق (شامل لشگر یکم حمورابی ،لشگر دوم «مدینه المنوره»،لشکر سوم مکانیزه توکل علی الله و لشکر ششم موتوریزه بخت النصر)
و نیرو های ویژه ارتش عراق «هجوم به خاک کشور پادشاهی کویت» را اغاز کردند.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:برای اطلاع از«ماجرای حمله ارتش عراق به کویت »به این «لینک» مراجعه کنید:
نقش محوری و اصلی ارتش بعثی عراق را در این هجوم کماندوهای ان ارتش بر عهده داشتند که بوسیله هلیکوپتر و قایق برای حمله به شهر کویت وارد خاک کویت شده و سایر نیروها نیز اقدام به تصرف فرودگاه ها و دو پایگاه هوایی کویت نمودند.
ارتش عراق برای حمایت از این واحد های عمل کننده خود اقدام به گسیل نمودن 1 اسکادران هلیکوپتر میل 25 ،تعدادی زیادی هلیکوپترهای ترابری میل 8 و میل 17 و 1 اسکادران هلیکوپتر بل 412 برای پشتیبانی نیروهای خود نمود
.مهمترین ماموریت این هلیکوپترها نقل و انتقال و پشتیبانی از کماندوها در شهر کویت و سپس پشتیبانی از واحد های زمینی پیشروی کرده در خاک کویت بود.
نیروی هوایی ارتش عراق در ان مقطع دارای حداقل 2 اسکادران سوخوی 22، 1 اسکادران سوخو 25، 1 اسکادران میراژ F1 و 2 اسکادران میگ 23 بود
.ماموریت اصلی نیروی هوایی عراق در ان برهه کسب برتری هوایی در برابر اندک حملات و مقاومت های محدود جنگنده های نیروی هوایی کویت که از دو پایگاه هوایی موجود در خاک خود حملات شان را علیه متجاوزان انجام میدادند میشد.نیروی هوایی کویت در ان زمان شامل چندین فروند جنگنده میراژ اف 1 و جنگنده داگلاس اسکای هاوک میگردید.
خسارات جنگ کویت
عراق:تاکنون ۵۰ میلیارددلاربه کویت دادیم ، فقط ۲.۵ میلیارد دلار بدهی باقیمانده
مشاور اقتصادی نخستوزیر عراق(مظهرمحمدصالح) میگوید این کشور از سال ۱۹۹۱ تاکنون، ۴۹ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار غرامت به خاطر تجاوز جنگی در دوران ریاستجمهوری صدام حسین به کویت پرداخت کرده است.
«مظهر صالح » روز سهشنبه ۱۲اسفند۱۳۹۹ به روزنامه صباح عراق گفت بر اساس قطعنامه سازمان ملل که در سال ۱۹۹۱ تصویب شد، عراق به دلیل آسیبهایی که به شرکتها، افراد، نهادهای دولتی و داراییهای کویت در جریان حمله سال ۱۹۹۰ زده است، باید ۵۲.۴ میلیارد دلار غرامت به این کشور بپردازد.خسارات جنگ ایران؟
نگارنده-پیراسته فر:چرا«کویت »توانست بگیرد واما «ایران »نتوانست؟
بر اساس قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد باید طرف مقصر مشخص میشد و سه سال بعد از جنگ کویت، عراق مسئول آغاز جنگ با ایران شناخته شد؛ اما ایران بعد از سقوط صدام و روی کار آمدن دولتی شیعه در عراق، از پیگیری پرونده جنگ و تعیین رقم غرامت خودداری کرده است.
اگرچه گفته می شود که ۱۱۰۰ میلیارد دلار بابت غرامت خسارات مستقیم جنگ تحمیلی به ایران است وامابراساس یک آمار غیررسمی که در دهههای گذشته برآورد شده، جنگ هشت ساله بین دو کشور حدود ۳۵۰ میلیارد دلار به ایران خسارت زده است.
«سردارعلیرضا افشار»معاون سابق ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، در خرداد ۱۳۸۶ در مصاحبه با خبرگزاری مهر گفته بود تنها مشکلی که در حال حاضر وجود دارد دولت فعلی عراق است که باعث شده موضوع تامین خسارتها غیر فعال بماند به گونهای که از سوی مسئولان عراقی از ایران خواسته شده تا ما خسارتها را ببخشیم که جمهوری اسلامی ایران نیز در این خصوص جوابی نداده است.
به گفته آقای افشار، شرایط فعلی عراق باعث شده است که اکنون حرفی از گرفتن خسارت نشود، زیرا امنیت عراق برای جمهوری اسلامی مهم است،البته ایران از دریافت غرامت منصرف نشده و «مصالح نظام» است که باعث شده تا این موضوع تعقیب نشود.منابع: روزنامه صباح، آناتولی، رادیو فردا۱۲اسفند۱۳۹۹
ادعای عراق
افشای یک راز جدید از قتل فجیع ۵۰ شهروند عراقی مقیم کویت در جریان اشغال ۱۹۹۰ به دست تعدادی از افسران کویتی، بهانهای تازهای شده است تا عراقیها مسئله غرامتهای جنگی را علیه همسایه جنوبی خود مطرح کنند.
در حالی که وزارت خارجه عراق در جریان سفر «برهم صالح» به کویت در ۲۰ آبان۱۳۹۷، بخشی از اموال و اشیاء قیمتی کویت ناشی از اشغال ۲ اگوست ۱۹۹۰( ۱۱ مرداد ۱۳۶۹) را به نشانه حسن نیت، تحویل کویتیها داد، اما کمتر از یکماه از این سفر، کویت خواهان ۲.۴ میلیارد دلار جدید بابت غرامتهای جنگی شده است.
رؤسای۳قوه درعراق:برهم صالح(رئیس جمهور)،محمدحلبوسی(رئیس مجلس)،عادل عبدالمهدی(نخست وزیر)/رئیس جمهوری(کُرد)،رئیس مجلس(سُنّی)،نخست وزیر(شیعه)
برهم صالح (رئیسجمهور عراق ) بر تعمیق روابط بغداد و کویت تاکید کرد و خواستار عبور از تنشهای گذشته و نگاه رو به آینده بر اساس منافع دو کشور شد.
«صباح الأحمد الصباح» امیر کویت گفت: کشورش در کمک به بازسازی عراق در مرحله پسا داعش دریغ نمیکند.
مدیر گروه پاکسازی و بازسازی خاک در شرکت نفت کویت در اظهاراتی در ۱۵ آذرماه گذشته گفته است که کویت با همکاری سازمان ملل آماده اجرای پروژههایی به ارزش ۲.۴ میلیارد دلار به منظور پاکسازی خاک این کشور از آثار و آلودگیهای جنگ ۱۹۹۱ شده است.
«منصور الخارجی» اضافه کرد که سازمان ملل هزینههای این پروژهها را از محل غرامتهای جنگی ناشی از اشغال کویت توسط عراق در ۱۹۹۰ تامین میکند.
این اظهارات با اعتراضات گستردهای در داخل عراق مواجه شد و شبکههای اجتماعی را به میدانی برای جدال لفظی بین کاربران دو کشور تبدیل کرد.
عراقیها میگویند که برغم اینکه بسیاری از کشورهای جهان بدهیهای خود را به عراق بخشیده و یا کاسته اند، اما کویت با وجود همه حسن نیتهایی که بغداد نشان میدهد، همچنان بر غرامتهای جنگی تا دینار آخر اصرار میورزد و حاضر نیست، بخشی از آنها را ببخشد.
اما افشای یک راز جدید از قتل فجیع ۵۰ شهروند عراقی مقیم کویت در جریان اشغال ۱۹۹۰ به دست تعدادی از افسران کویتی، بهانهای تازهای شده است تا عراقیها مسئله غرامتهای جنگی را علیه همسایه جنوبی خود مطرح کنند.
داستان قتل این ۵۰ شهروند عراقی در ۲۳ سال قبل را، به تازگی یک افسر وزارت کشور کویت آشکار کرده و در سطح رسانهها و شبکههای اجتماعی عراق بازتاب گسترده داشته و دو تن از نمایندگان پارلمان به آن واکنش نشان داده اند.
اصل افشاگریهای این افسر کویتی به دسامبر ۲۰۱۴ برمی گردد که در یکی از شبکه تلویزیونی «اسکوب» کویت منتشر شد، اما بازنشر آن در یکی از رسانههای بومی عراق (الاتجاه) در روز گذشته (جمعه)، همزمان با طرح موضوع مطالبه ۲.۴ میلیارد دلاری کویت از محل غرامتهای جنگی، به این مطالبات متقابل عراقیها علیه کویت دامن زده است.
این افسر کویتی موسوم به «ولید المسعودی» گفته است که در جریان اشغال کویت در ۱۹۹۰، یکی از افسران ارشد مرزبانی کویت به دستور یکی از مسوولان عالی رتبه این کشور، ۵۰ شهروند عراقی مقیم کویت را بازداشت و سپس همه آنها را به تیرباران کرد.
وی بدون ذکر نام مسوول عالی رتبه کویتی و همچنین افسر ارشد مرزبانی کویت که اولی آمر و دومی مجری قتل بوده اند، افزوده است که چند سال قبل در جریان حفاری برای خانه سازی به طور تصادفی یکی از شهروندان کویت به این گور جمعی برخورد کرد، اما قضیه در وزارت کشور، مسکوت گذاشته شد.
وی ادامه داد که در جریان کشف این گور جمعی، ادعا شد که گور کشف شده، متعلق به کشتههای نیروهای عراقی در جنگ ۹۱ بوده است، اما چنین ادعایی صحت ندارد و همه افراد کشته شده، شهروندان عراقی مقیم کویت بودند که به نشانه انتقام از اشغال این کشور توسط رژیم وقت حاکم بر عراق، به قتل رسیدند.
خبرگزاری رسمی کویت در ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ در خبری اعلام کره بود که یک گور جمعی حاوی ۵۵ جسد متعلق به نیروهای ارتش عراق در جنگ ۹۱ در شمال کویت کشف شده است.
به گفته ولید المسعودی، او در جریان بازداشت این ۵۰ شهروند عراقی در ۲۳ سال حضور داشت و حتی نام و شماره تلفنهای بستگان آنها را از بازداشت شدگان، دریافت کرد و حتی با بستگان متوفیان در همان موقع تماس گرفت و وضعیت فرزندان آنها را برای خانوادهها توضیح داد.
اظهارات این افسر کویتی که نوار ویدئو او در سطح شبکههای اجتماعی به طور گسترده منتشر شده، با واکنش افکار عمومی عراق مواجه شده و از دولت و وزارت خارجه عراق خواهان پیگرد این موضوع شده اند.
در همین راستا یک نماینده پارلمان از جریان «عصائب اهل الحق» در بیانیهای امروز شنبه از وزارت خارجه عراق خواسته است که ادعاهای این افسر کویتی را در خصوص قتل ۵۰ شهروند عراقی در ۲۳ سال قبل، پیگیری قضائی کند.
«عدی العوادی» گفته است که باید وزارت خارجه عراق، ادعای مطرح شده توسط این افسر کویتی و همچنین آنچه در شبکههای اجتماعی پیرامون قتل فجیع این ۵۰ شهروند عراقی مطرح میشود را با دولت کویت دنبال کند.
وی همچنین خواهان همکاری کویت در این خصوص شده و افزوده است که دولت کویت و نهادهای ذیربط در این کشور، حقیقت ادعاهای این افسر منتسب به وزارت کشور کویت را آشکار کنند.
از طرفی «زهرا البجاری» از نمایندگان پارلمان از استان بصره نیز در بیانیه ای، بر تحقیق و تفحص دولت عراق در خصوص ادعاهای مطرح شده در مورد قتل ۵۰ شهروند عراقی به دستور مسوولانی بلندپایه در دولت کویت تاکید کرده است.
وی اضافه کرده است: در حالی که کویت غرامتهای جنگی ناشی از اشغال این کشور توسط رژیم وقت حاکم بر عراق را امروز از بغداد مطالبه میکند، بایستی کویت نیز غرامت ناشی از قتل این شهروندان بیگناه عراقی را که در خاک کویت مقیم بودند و بدون هیچ دلیلی به قتل رسیده اند، پرداخت کند.
وی با اشاره به معیارهای حسن همجواری بین دو کشور گفت که کویت باید درباره رفتار تعدادی از مسوولان خود در قتل و پنهان سازی جسد ۵۰ شهروند عراقی که تنها به خاطر اینکه عراقی بوده اند و حضور آنها در خاک کویت همزمان با ورود نیروهای ارتش عراق به این کشور شده، پاسخ دهد.
براساس کمیته غرامتهای جنگی سازمان ملل، کل مبالغ غرامت جنگ ۱۹۹۱ ناشی از اشغال کویت توسط رژیم وقت حاکم بر عراق در اوت ۱۹۹۰
بالغ بر ۵۲.۴ میلیارد دلار بر آورده شده که سهم کویت از این غرامتها ۳۹ میلیارد دلار اعلام شده است.
مقامات کویتی اعلام کرده اند که تاکنون بخش اعظم این غرامتها را دریافت کرده اند و مابقی غرامت باقی مانده به حدود ۵ میلیارد دلار میرسد که طبق برنامه کمیته غرامتهای جنگی سازمان ملل باید عراق تا ۲۰۲۱ همه این مبالغ را به طرف کویتی پرادخت کند.
«هیثم الجبوری» رییس سابق کمیسیون مالی پارلمان عراق در اظهاراتی اخیرا گفته بود که
کل بدهیهای داخلی و خارجی دولت عراق ۱۲۴ میلیارد دلار است که
۴۰ میلیارد دلار آن بدهیهای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بابت جنگ با ایران است.
به گفته وی، ۳۳ میلیارد دلار نیز بدهیهای کشورهای خارجی و نهادهای مالی دنیا و ۵۱ میلیارد دلار هم بدهیهای داخلی است که دولت عراق باید پرداخت کند.
تاکنون وزارت خارجه عراق به رغم مطالبات افکار عمومی و نمایندگان پارلمان این کشور در خصوص پیگرد و انجام تحقیق و تفحص در سرنوشت ۵۰ شهروند عراقی کشته شده در داخل اراضی کویت در ۲۳ سال قبل، واکنش رسمی نداشته است.
در طرف مقابل دولت کویت نیز نسبت به ادعاهای قتل ۵۰ شهروند عراقی در ایام اشغال این کشور توسط رژیم وقت حاکم بر عراق، تاکنون سکوت اختیار کرده است.
این درحالیست که برخی از کاربران عراقی نسبت به سرنوشت افسر کویتی عامل این افشاگری ابراز نگرانی کرده اند و از احتمال ترور و قتل وی خبر داده و بر همین اساس از دولت عراق خواسته اند که بر ضرورت حفاظت از جان او تاکید کند./۱۷ آذر ۱۳۹۷ پارسینه بااصلاحات
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:بدهی عراق به کویت به ۲.۵ تریلیون دینار رسیده است.
سایت عراقی مدیست(بهمن ۱۳۹۹)نوشت:هیثم الجبوری، رییس سابق کمیسیون مالی پارلمان عراق گفت:بدهی عراق به کویت به میزان بدهی به ۲.۵ تریلیون دینار رسیده است.
الجبوری با بیان اینکه ۷۲ درصد از گاز همراه در مشعلهای بدون استفاده سوخته میشود، گفت: عراق سالانه ۶ تریلیون دینار با واردات گاز و فرآوردههای نفتی از دست می دهد.
دنیای بانک(۲۴ اسفند ۱۳۹۵ ) نوشت:«هیثم الجبوری» درگفت وگو با تلویزیون عراقی(العهد) ارگان خبری عصائب اهل الحق عراق گفت : کل میزان بدهی های عراق تا به امروز ۱۲۵ میلیارد دلار است که ۶۷ درصد آن بدهی های خارجی و ۳۳ درصد بدهی های داخلی است.
خبرگزاری جمهور-افغانستان) وخبرگزار«ایرنا»ایران ،درتاریخ مذکور درادامه می نویسد:هیثم الجبوری اضافه کرد که بخشی از بدهی های خارجی ناشی از وام هایی است که عراق از کشورهای مختلف دریافت کرده و ۴۱ میلیارد دالار آن نیز بدهی های مربوط به جنگ باایران ،تحت عنوان بدهی های حل نشده، به کشورهای عربی بدهکار است. الجبوری اضافه کرد که عراق مدعی است که این مبلغ (۴۱ میلیارد دالار )، تحت عنوان کمک در جریان جنگ هشت ساله به رژیم سابق(صدام) پرداخت شده است اما کشورهای عربی ادعا می کنند که در قالب وام به بغداد داده اند.
همزمان با سقوط شهر کویت و منطقه (Dasman) ،امیر کویت جابر الأحمد الصباح به بیابانهای عربستان گریخت.او برادر کوچکتر و نانتی شیخ فهد الأحمد الجابر الصباح بود.
شیخ فهد الأحمد الجابر الصباح کسی بود که در زمان حمله نیروهای متجاوز عراقی به منطقه (Dasman) اقدام به دفاع و دفع حملات عراقی پرداخته بود و توسط عراقی ها کشته شد وعراقی ها جسد او را بر روی یکی از تانکهای خود بستند.
پس از فتخ کویت صدام «سرهنگ علاء حسین علی »را بعنوان دست نشادنده خود در کویت بر سر کار گمارد ولی در حقیقت علی حسن المجید التکریتی معروف به علی شیمیایی کویت را اداره می نمود.
عذرخواهی معاون صدام حسین«عزت الدوری»ازامیرکویت،حمله به کویت کاراشتباهی بود.
پس از حمله آمریکا به عراق، الدوری ناپدید شد. پس از اعدام صدام حسین در سال ۲۰۰۶، او سمت دبیر کل حزب بعث را که پیشتر در اختیار صدام حسین بود، به عهده گرفت درویدئویی منتشرشده(۲۴ فروردین ۱۳۹۸ ) که در آن درباره حمله به کویت صحبت میکند و امیر کویت را مخاطب قرار میدهد. معاون صدام در این فیلم اعلام میکند که حمله به کویت اشتباهی بزرگ بوده و با نظر حزب بعث عراق تعارض داشته است.
من پیشتر گفتهام و امروز نیز میگویم که اشغال کویت اشتباهی اصولی، راهبردی و اخلاقی بود. علت نخست مخالفت ما با حمله به کویت این است که اشغال کویت مغایر با نظر حزب بعث بود. کویت هیچ وقت بخشی از عراق نبوده است و به طور خاص از شیخ صباح الاحمد الصباح، امیر کویت، به علت حمله به این کشور عذر خواهی میکنم.
پس از حمله عراق به کویت در سال ۱۳۶۹، صدام حسین برای مجاب کردن ایران به حمایت از عراق، او را به تهران فرستاد. الدوری در تهران با علیاکبر هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهوری وقت و حسن حبیبی معاون اول دولت دیدار کرد.
سفر الدوری به ایران موفقیتآمیز نبود و حسن حبیبی به نیابت از مقامهای جمهوری اسلامی به او اعلام کرد که ایران در جنگ عراق و کویت و همچنین حمله احتمالی نیروهای بینالمللی برای آزادی کویت بیطرف خواهد ماند.
الدوری که اول ژوئیه سال ۱۹۴۲ در شهر الدور در حاشیه رودخانه دجله و در نزدیکی شهر سنینشیین تکریت، زادگاه صدام حسین، به دنیا آمده بود، یکی از طراحان کودتای سال ۱۹۶۸ در عراق بود که حزب بعث این کشور را به قدرت رساند.
الدوری پس از اعدام صدام با انتشار یک فایل صوتی، صدام را شهیدی خواند که به دست نیروهای خارجی آمریکایی، انگلیسی، اسرائیلی و ایرانی کشته شده است.
او همچنین در سال ۱۹۷۹ که صدام حسین احمد حسن البکر را سرنگون کرد، حامی سرسخت صدام بود.
الدوری (۸۰ساله ) پس از ۱۷ سال زندگی در خفا و در حالی که جایزه ۱۰ میلیون دلاری برای دستگیریاش تعیین شده بود، درتاریخ ۵ آبان ۱۳۹۹فوت کرد.
او از تابستان سال ۱۹۷۹ تا زمان حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، معاون صدام حسین بود.
«عزت الدوری» سمت معاون رئیس شورای فرماندهی انقلاب عراق را بر عهده داشت و پیش از آن چندین سمت عالی از جمله سمت وزیر کشور و وزیر کشاورزی را نیز تجربه کرده بود.
او که در دوران صدام به مقام سرلشکری (ژنرال) رسیده بود، علاوه بر جنگ عراق و ایران، در سال ۱۹۸۸ در «عملیات انفال» علیه کردها و سپس در سال ۱۹۹۱ در سرکوب شیعیان معترض و همچنین در اشغال کویت نقش داشت.،دختر الدوری با عُدی، پسر بزرگ صدام، ازدواج کرد.
حمله رژیم بعثی عراق به ایران در ۳١ شهریور ١۳۵٩ ( ٢٢ سپتامبر ١۹۸۰) بوده که ۸سال بطول انجامید.
مهر ۱۳۹۱خبرگزاری مهر درباره ۸سال جنگ نوشت:تلفات عراق:تعداد یک میلیون کشته و یک میلیون مجروح و۷۰۰۰۰ اسیر+خرابی ها.
ایران: ۲۲هزار شهید همچنین دراین این جنگ ۵۵۵هزار رزمنده جانبازشدند ، از این تعداد ۶۰ درصد جانباز زیر ٢۵ درصد و ۴۰ درصد باقی مانده جانبار ٢۵ درصد و بالاتر هستندو۴۲هزاراسیر.
«جورج پیرو»مأموراف بیآی(FBI) آمریکاییِ لبنانی الاصل که به زبان عربی صحبت میکرد، مسئول اعتراف گرفتن ازرئیس جمهورعراق( صدام) بود.
«جورج پیرو»مأموراف بیآی(FBI) آمریکاییِ لبنانی الاصل که به زبان عربی صحبت میکرد، مسئول اعتراف گرفتن ازرئیس جمهورعراق( صدام) شد.صدام خطاب به بازجویش گفت:«تو برای این عملیات زیادی جوان نیستی؟»
جورج پیرو: «شما که جوان تر از من بودید، معاون رییس جمهورعراق شدید.وچندسال بعد رییس جمهور شدید درحالیکه سنتان کمی از من بیشتر بود!»
«بازجوی رئیس جمهورعراق» درادامه گفت:«حرف سنم را پیش می کشید. فکر می کردم هر کس نداند، شما می دانید که توانایی من مهم است نه سنم.»
روز دوم بازجویی صدام حسین. هشتم فوریه ۲۰۰۴(۱۹ بهمن ۱۳۸۲) «صدام باید فکر می کردکه من(جورج پیرو) آدم خیلی قدرتمندی هستم و در مقام جانشین رییس جمهور امریکا حرف می زنم. سنم قطعا یکی از نگرانی ها بود. صدام چطور به منی که آن موقع سنم ۳۰ و اندی ساله بودم نگاه می کرد؟.
بازجوی صدام گفت:رئیس جمهورعراق، توقع نداشت کسی به آن جوانی از او بازجویی کند!.
اقدامات روانی بازجوی صدام برصدام
جورج پیرو:نمی خواستم صدام با هیچ یک از بازجوهای دیگر تعامل داشته باشد. نمی خواستم با زندانی های دیگر تعامل داشته باشد، حتی با پرسنل پزشکی. دنبال تعامل با هر انسانی که بود باید از من می خواست.. شده بودم محرم اسرارش، دوستش، سرگرمی اش، همه چیزش..به زندان بان ها گفته بودم(صحنه سازی کرده بودم) که گاهی الکی-لازم است سرشان داد بزنم و آن ها هم دستپاچه و وحشت زده این سو و آن سو بدوند،این بخشی از استراتژی ما بودتا«صدام» فکر کند من شخصا مسوول اوهستم ،به او می گفتم من مسوول تمام جوانب زندگی اش هستم و اگر به چیزی نیاز داشته باشد باید از من بخواهد.
بازجوی صدام می گوید:نقشه ام بخوبی پیش می رفت وصدام حالا همه جوره به من وابسته شده بود.
یکی ازکارهای روانی بازجوی صدام:«۲٨ آوریل (۹ اردیبهشت)روزتولدصدام بود» برای اوکه تاقبل ازدستگیری درچنین روزی جشنهای باشکوهی درسراسرعراق می گرفتند وتعطیل رسمی کشوربود واماحالا..من برایش جشن کوچکی گرفتم، چندتایی کلوچه لبنانی برایش بردم وباچیزهای دیگری تولدش را برایش جشن گرفتیم.
صدام خطاب به بازجویش گفت:«تو برای این عملیات زیادی جوان نیستی؟»
«صدام حسین» فرزند «حین المجید»متولد ۲٨آوریل ۱۹۳۷(۸ اردیبهشت ۱۳۱۶) روستای العوجه - تکریت -۱۷۵ کیلومتری شمال بغداد وی در ۹ سالگی پدرش «حین المجید» را از دست داد ،وی ازعشیره «الطلفاح »بود.
در۳۱ سالگی :معاون رئیس جمهورعراق.
در۴۲ سالگی:رئیس جمهورعراق
«صدام حسین»در سال ۱۹۷۹ رسماً رئیس جمهورعراق شد.
۲۴ سال ریاست جمهوری صدام
۱۱سال حکومت احمد حسن البکر
اگرچه صدام حسین درطول ۱۱سال ریاست حکومت احمد حسن البکر ،درسمت معاون ریاست جمهوری بود، امادرواقع بعلت جاه طلبی صدام ،رئیس جمهور کسی نبودغیرار صدام حسین وسرانجام باکمک بعثی ها علیه عبدالرحمن عارف رئیس جمهور وقت عراق (برادر عبدالسلام عارف) کودتا کرد و قدرت را به دست گرفتند.
البته باید ۱۱سال ریاست صدام رادرزمان حکومت احمد حسن البکر اضافه کنیم که می شود۳۵سال
جورج پیرو: «شما که جوان تر از من بودید، معاون رییس جمهورعراق شدید.وچندسال بعد رییس جمهور شدید درحالیکه سنتان کمی از من بیشتر بود!»
«بازجوی رئیس جمهورعراق» درادامه گفت:«حرف سنم را پیش می کشید. فکر می کردم هر کس نداند، شما می دانید که توانایی من مهم است نه سنم.»
روز دوم بازجویی صدام حسین. هشتم فوریه ۲۰۰۴(۱۹ بهمن ۱۳۸۲) «صدام باید فکر می کردکه من(جورج پیرو) آدم خیلی قدرتمندی هستم و در مقام جانشین رییس جمهور امریکا حرف می زنم. سنم قطعا یکی از نگرانی ها بود. صدام چطور به منی که آن موقع سنم ۳۰ و اندی ساله بودم نگاه می کرد؟.
بازجوی صدام گفت:رئیس جمهورعراق، توقع نداشت کسی به آن جوانی از او بازجویی کند!.
«اقدامات روانی بازجوی صدام»
جورج پیرو:نمی خواستم صدام با هیچ یک از بازجوهای دیگر تعامل داشته باشد. نمی خواستم با زندانی های دیگر تعامل داشته باشد، حتی با پرسنل پزشکی. دنبال تعامل با هر انسانی که بود باید از من می خواست.. شده بودم مَحرَم اسرارش، دوستش، سرگرمی اش، همه چیزش..به زندان بان ها گفته بودم(صحنه سازی کرده بودم) که گاهی الکی-لازم است سرشان داد بزنم و آن ها هم دستپاچه و وحشت زده این سو و آن سو بدوند،این بخشی از استراتژی ما بودتا«صدام» فکر کند من شخصا مسوول اوهستم.
جورج پیرو:به او می گفتم من مسوول تمام جوانب زندگی اش هستم و اگر به چیزی نیاز داشته باشد باید از من بخواهد.
بازجوی صدام گفت:نقشه ام بخوبی پیش می رفت وصدام حالا همه جوره به من وابسته شده بود.
اعتصاب غذای صدام درزندان
صدام دست به اعتصاب غذا زد،گفت تمایل ندارد مثل بقیه زندانی ها غذایش را بپذیرد چون مثل بقیه زندانی ها نیست. فقط موقعی غذا می خورد که مثل رییس جمهور عراق به او غذا بدهند!.
«جورج پیرو»می گوید:نگران سلامتی اش بودم. داشت ضعیف می شد. می توانم بگویم برای اوین بار در بازجویی ها مضطرب بودم(نکنه اوبمیردونتوانیم اسراروناگفته هاراازاوبگیریم)سعی کردم بعضی از چیزهایی که می خواست به او بدهم،اما برایش کاملا توضیح دادم که ما کوتاه نخواهیم آمد... از او خواستم فکر کند اگر جای من بود کار دیگری می کرد. گفت نه. او هم کوتاه نمی آمد. گفتم پس بچرخ با بچرخیم.»
«اعتصاب غذای رئیس جمهورعراق دربازداشتگاه»
«جورج پیرو»گفت:نگران سلامتی اش بودم. داشت ضعیف می شد. می توانم بگویم برای اوین بار در بازجویی ها مضطرب بودم(نکنه اوبمیردونتوانیم اسراروناگفته هاراازاوبگیریم)سعی کردم بعضی از چیزهایی که می خواست به او بدهم،اما برایش کاملا توضیح دادم که ما کوتاه نخواهیم آمد... از او خواستم فکر کند اگر جای من بود کار دیگری می کرد. گفت نه. او هم کوتاه نمی آمد. گفتم پس بچرخ با بچرخیم.»
رئیسِ جورج پیرو(چارلز دلفر) می گوید: «به این استراتژی رسیدیم که فشار بیشتری روی صدام بگذاریم تا از اعتصاب غذایش کوتاه بیاید.»
بازجوی صدام دربازصحنه سازی برای شکستن مقاومت رئیس جمهورعراق می نویسد: «به او گفتم برای پرونده مهم تری چند روزی ترکش می کنم. اما به او سر می زنم چون نگرانش هستم. بلند شدم و از سلول آمدم بیرون. او مانده بود و سلولش تا به چیزهای تازه ای که به او گفته بودم فکر کند. می رفتم سمت ماشینم که یکی از زندان بان ها دنبالم آمد و گفت صدام مرا می خواهد. وقتی دوباره وارد سلول شدم صدام نگاهم کرد و گفت «واقعا نگران من هستید!وبعدگفت« فقط به خاطر تو غذا خواهدخورد!»
صدام دربازداشتگاه آمریکایی ها«شاعر»شده بود!
بازجوی صدام گفت: صدام از نظر عاطفی به من وابسته شده بود. می خواست من وقت بیشتری با او بگذرانم ،بامن ازهرچیزی سخن می گفت،حتی درددل می کردوازنامردی های مردمش وفرماندهان نظامیش می گفت،چون تنها کسی بودم که داشت واقعا با او حرف می زد. می توانست چیزهایی را با من در میان بگذارد. «شعر می نوشت و آن ها را به من می داد؛ شعرهایی که آن موقع هر روز می نوشت و برایم می خواند».
۱۸ دی ۱۳۹۵ ، جورج پیرو(George Piro) ، نماینده ویژه مسئول بخش میامی FBI ، طی یک کنفرانس خبری در ترمینال فرودگاه بین المللی فورت لادردیل-هالیوود ، در فورت لادردیل ، فلوریدا درباره حادثه ای که یکی ازافسران سابق عراق نقش آفرینی کرده استبازجوی صدام می گوید:ازصدام علت حمله به کویت راپرسیدم.
صدام گفت :کویت قصدتضعیف اقتصاد عراق راداشت وموضوع مهمتر این بودکه من وقتی وزیر خارجه را به کویت فرستادم تا با امیرالصباح(حاکم کویت) دیدار و مسائل را حل و فصل کند.
امیرکوست به وزیر خارجه ام(عراق) گفته بود» تا زمانی که تمام زن های عراقی را به فاحشه های ده دلاری تبدیل نکند دست از کارهایش برنخواهدداشت»
صدام گفت می خواسته امیرالصباح را برای این حرف تنبیه کند.
پرسیدم :چرا از گاز شیمیایی در برابر مردم خودت(حلبچه) استفاده کردی؟
صدام جواب داد«لازم بود»
ایران» دربازجویی صدام
جورج پیرومی گوید:به صدام گفتم ماجرای سخنرانی ژوئن ۲۰۰۰(خرداد ۱۳۷۹) که گفتی عراق تا وقتی ایران در منطقه خودشان را خلع سلاح نکنند، خلع سلاح را نمی پذیرد. جواب تفنگ تفنگ است، جواب چماق، چماق و جواب سنگ سنگ چه بود؟
صدام گفت:ما(عراق)زرادخانه شیمایی نداشتیم وامامی خواستم پیامی برای ایرانی ها بفرستم. باید ایران را درباره زرادخانه سلاح هایمان گمراه می کردیم.
صدام می گوید:«ماازامریکانمی ترسیدیم واما ازایران بیمناک بودیم»
صدام دربازجویی :«بزرگ ترین تهدید برای عراق ایران بود نه امریکا».
رئیس جمهورمخلوع عراق گفت:باید هم چنان از من(صدام) می ترسیدند. چون اگر نمی ترسیدند، حمله می کردند. باید باور می کردند که من هنوز سلاح های خودم را دارم.
جورج پیرومی گوید:پس حُقه بود؟ برای فریب ایرانی ها؟
صدام: دقیقا.
عراق «زرادخانه سلاح های شیمایی» نداشت
«جورج پیرو»در خاطراتش نوشت: بیشتر تسلیحات کشتار جمعی را بازرسان سازمان ملل در دهه ۹۰ میلادی منهدم کردند. آن هایی را هم که بازرسان منهدم نکرده بودند، عراق یک طرفه معدوم کرده بود.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مصاحبه تازه بازجوی صدام(جورج پیرو)اواخر اسفند ۱۴۰۱
صدام حسین(ازایران) وحشت داشت
«بزرگترین هراس صدام» این بود که اگر ایران میفهمید عراق تا چه اندازه ضعیف و آسیبپذیر شده بیتردید حمله کرده و جنوب عراق را تصرف میکنند. بنابراین، هدف او مهار ایران بود.
روزنامه تایمز نوشته مأمور «اف بی آی»(FBI) که بعد از دستگیری صدام حسین در دسامبر ۲۰۰۳ از او بازجویی میکرد دو هدف در ذهنش داشت:
کشف حقیقت درباره سلاحهای کشتار جمعی دیکتاتور عراق و مشخص کردن ارتباطات او با القاعده.
«جورج پیرو» برای هفت ماه از صدام بازجویی میکرد. این بازجوییها بعد از پیدا شدن صدام در حفرهای در زیر زمین در نزدیکی خانهاش در شهر تکریت هر روزه به مدت چند ساعت ادامه داشت.
بازجوی صدام
این اهداف برای توجیه جنگ دولت «جورج دبلیو بوش» علیه رژیم بعث عراق ضرورت داشت چرا که رئیسجمهوری وقت آمریکا و دستگاههای اطلاعاتی آن کشور صدام و رژیم او را به حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ مرتبط میدانستند.
با وجود این، طبق ادعای تایمز، مأموری که مسئول بازجویی از صدام بود بعد از چند ماه بازجویی متقاعد شد که صدام نه تنها سلاح کشتار جمعی نداشت بلکه برای القاعده و سرکردهاش، «اسامه بنلادن» هم احترامی قائل نبود.
«بازجوی صدام حسین» میگوید: «صدام به من گفت که از «اسامه بن لادن» خوشش نمیآید و اعتقادی به ایدئولوژی القاعده نداشت چون هدف القاعده ایجاد یک دولت افراطی در سراسر جهان عرب است.
به هر حال، صدام تمایلی به اینکه قدرت را تحویل فردی دیگر بدهد یا اینکه از چیزی دست بکشد نداشت.»
پنج ماه طول کشید تا صدام درباره برنامه سلاحهای کشتار جمعی عراق که دولت بوش قصد داشت از طریق آن جنگ عراق را توجیه کند صحبت کند.
«جورج تنت»(رئیس وقت سیا) در اظهارنظری مشهور به بوش گفته بود این مسئله که صدام سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک در اختیار دارد حقیقتی است که «مو لای درز آن نمیرود.»
اما بر عکس، پیرو متوجه شد که ادعای قبلی صدام درباره داشتن سلاحهای کشتار جمعی تنها بلوفی برای مهار همسایهاش، ایرن بود. طبق ادعای تایمز، او در گفتوگو با پیرو اعتراف کرد که برنامه سلاحهای کشتار جمعیاش بعد از تحریمهای ایالات متحده و برنامه بازرسیهای تسلیحاتی «تحمیلشده به عراق« در پی حمله سال ۱۹۹۰ به کویت، فروپاشیده بود.
«جورج پیرو» میگوید: «بزرگترین دشمن او ایالات متحده یا اسرائیل نبود. بزرگترین دشمنش ایران بود و به من گفت که دائم سعی میکرد با ایران موازنه ایجاد کرده و یا با آن رقابت کند. بزرگترین هراس صدام این بود که اگر ایران میفهمید عراق تا چه اندازه ضعیف و آسیبپذیر شده بیتردید حمله کرده و جنوب عراق را تصرف میکنند. بنابراین، هدف او مهار ایران بود.»
صدام البته اعتراف کرد که قصد داشت در صورت رفع تحریمهای آمریکا برنامه سلاحهای کشتار جمعیاش را از سر بگیرد تا اینکه حوادث ۱۱ سپتامبر مسیر تاریخ را تغییر داد.
پیرو میگوید: «از صدام پرسیدم اگر تحریمها رفع میشود قصد داشت چه کاری انجام دهد» و او در پاسخ گفت: "ما هر کاری که لازم بود و یا هر کاری که مجبور بودیم برای دفاع از خودمان انجام دهیم را انجام میدادیم." این البته سبک خاص او برای گفتن این بود که قصد داشت کل برنامه سلاحهای کشتار جمعی را از نو بازسازی کند.»
صدام درباره حمله ائتلاف تحت رهبری آمریکا به عراق هم به جورج پیرو گفت که میدانسته نیروهای ارتش عراق فقط چند روز دوام میآورند. او علاوه بر این شورشهای بیرحمانه و طولانیمدتی که در سالهای بعد از جنگ عراق را فرا گرفت و به کشته شدن نیم میلیون عراقی منجر شد را هم پیشبینی میکرد.
پیرو میگوید: «صدام یکی از بیرحمانهترین دیکتاتورهای عصر ما است که مرتکب هولناکترین جنایتهای تاریخ شد اما از طرف دیگر به من میگفت شما نمیدانید حکومت کردن بر عراق تا چه اندازه دشوار است و بعد از عزل من این را درک خواهید کرد.»
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:زمان حمله واشغال عراق توسط امریکا
۱۹ مارس ۲۰۰۳: بمباران کاخ ریاست جمهوری عراق به وسیله هواپیماهای آمریکایی.
۲۰ مارس۲۰۰۳: ورود نیروهای نظامی آمریکا و انگلیس از مرز کویت به عراق.
۹ آوریل۲۰۰۳: بیست روز پس از بمباران کاخ ریاست جمهوری عراق، بغداد توسط نیروهای آمریکایی اشغال شد و حکومت دیکتاتوری صـدام که فاقد پایگاه اجتماعی و حمایت مردمی بود؛ علیرغم وجود ارتش قوی، تقریبا بدون مقاومت جدی سقوط کرد و مجسمۀ صـدام در میدان مرکزی شهر به وسیله مردم به زیر کشیده شد.
در ساعت ۵:۳۴ بامداد به وقت بغداد (۶:۰۴ به وقت تهران) در ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ (۲۰ مارس ۲۰۰۳) حملهٔ غافلگیرانه به عراق آغاز شد. پیش از شروع هیچ اعلان جنگی داده نشد. حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ به فرماندهی ژنرال آمریکایی تامی فرنکس با اسم رمز «عملیات آزادی عراق» (Operation Iraqi Freedom) برای نیروهای آمریکایی، اسم رمز «عملیات هدفمند» (Operation Telic) برای نیروهای انگلیسی و اسم رمز «عملیات قوشباز» (Operation Falconer) برای نیروهای استرالیایی انجام شد.
۹ آوریل۲۰۰۳: یعنی ۲۰روز پس از بمباران کاخ ریاست جمهوری عراق)، بغداد اشغال شد وعراق باکمترین مقاومت سقوط کرد و مجسمۀ صـدام در میدان مرکزی شهر به وسیله مردم به زیر کشیده شد.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:صدام حسین سلاح های شیمایی را معدوم نکرده بود،بلکه هرچه داشته روی مردم حلبچه ریخته بود.
بازجوی صدام(جورج پیرو)ازصدام می پرسد:توکه زرادخانه نداشتی پس چرا زندگی خودت را برای یک نمایش به خطر انداختی؟
جواب صدام: این ظرفیت و توانایی ایرانی ها را عقب نگه می داشت. فکر حمله به عراق راازسرشان بیرون می کرد.
جورج پیرو:چرا با اعلان جنگ امریکا هم دست از این حربه برنداشتی؟ می توانستی آن موقع بگویی سلاح کشتار جمعی نداری و کشورت را از حمله امریکایی ها نجات بدهی.
صدام:بدوا محاسباتم درباره پرزیدنت بوش و مقاصدش اشتباه بود. فکر می کردم امریکا مثل عملیات روباه صحرا درسال ١٩٩٨میلادی تلافی می کند؛ یعنی یک حمله هوایی چهارروزه وموضوع فیصله پیدامی کند.
«صدام حسین» فرزند «حین المجید»متولد ۲٨آوریل ۱۹۳۷(۸ اردیبهشت ۱۳۱۶) روستای العوجه - تکریت -۱۷۵ کیلومتری شمال بغداد وی در ۹ سالگی پدرش «حین المجید» را از دست داد ،وی ازعشیره «الطلفاح »بود.
جورج پیرومی نویسد: بیشتر تسلیحات کشتار جمعی را بازرسان سازمان ملل در دهه ۹۰ میلادی تخریب کردند. آن هایی را هم که بازرسان تخریب نکرده بودند، عراق یک طرفه معدوم کرده بود.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:معدوم نکرده بود،بلکه هرچه داشته روی مردم حلبچه ریخته بود.
بازجوی صدام(جورج پیرو)ازصدام می پرسد:توکه ضرادخانه نداشتی پس چرا زندگی خودت را برای یک نمایش به خطر انداختی؟
جواب صدام: این ظرفیت و توانایی ایرانی ها را عقب نگه می داشت. فکر حمله به عراق راازسرشان بیرون می کرد.
جورج پیرو:چرا با اعلان جنگ امریکا هم دست از این حربه برنداشتی؟ می توانستی آن موقع بگویی سلاح کشتار جمعی نداری و کشورت را از حمله امریکایی ها نجات بدهی.
صدام:بدوا محاسباتم درباره پرزیدنت بوش و مقاصدش اشتباه بود. فکر می کردم امریکا مثل عملیات روباه صحرا درسال ١٩٩٨میلادی تلافی می کند؛ یعنی یک حمله هوایی چهارروزه وموضوع فیصله پیدامی کند.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:عملیات روباه صحرا در۱۶دسامبر ١٩٩٨میلادی(۲۵ آذر ۱۳۷۷شمسی)
در چارچوب عملیات روباه صحرا، هواپیماهای جنگی امریکا ۶۲۳ پرواز انجام دادند ، به ۱۰۰ هدف حمله بردند و ۵۴۰ بمب پرتاب نمودند ؛ انگلیسی ها ۲٨ بار پرواز کردند و به ۱۱ هدف حمله کردند. در طول این بمباران ها ۶۲ سرباز عراقی کشته و ۱۲۴ نفر مجروح شدند. به گفته القیسی، ٨۲ غیرنظامی نیز کشته شدند.
اسپوتنیک می نویسد:آمریکایی ها و انگلیسی ها اعلام کردند که هدف از «عملیات روباه صحرا» منحصراً تأسیسات نظامی بوداما چندین مدرسه ابتدایی و مخازن آب مورد استفاده ۳۰۰ هزار عراقی در بغداد تخریب شد. علاوه بر این، آمریکایی ها به یک پالایشگاه نفت در بصره حمله کردند که ادعا می شد تحریم های آمریکا و سایر تحریم های غربی را نقض می کند.
تاسیسات نظامی، رادارها و دستگاه های موشکی زمین به هوا از سال ١٩٩١ تخریب شده است. بعنوان مثال عراق موشک های اسکاد در اختیار داشت که برد آنها به ۶۵۰ کیلومتر می رسد. به گفته این کارشناس، هواپیماهای آمریکایی همچنین به بهانه تهدید به خطوط حمل و نقل در خلیج فارس، سامانه های موشکی ضد کشتی را در شبه جزیره فاو (جنوب عراق) بمباران کردند.
در جریان حملات هوایی، بیش از ۷۰ مرکز نظامی و مقرهای رهبری عراق ، تعدادی از کاخ های صدام حسین، مقر اصلی حزب بعث و همچنین میادین نفتی در جنوب عراق آسیب دیدند.
هدف اصلی این عملیات توسط سندی برگر، مشاور امنیت امریکا اعلام شد که رژیم صدام حسین و محو برنامه تولید سلاح های شیمیایی، بیولوژیکی و هسته ای عراق بود.
این عملیات با بمباران شدید فرودگاه های عراق و سایر اهداف استراتژیک بوسیله موشک های تاماهاوک آغاز شد،تعداد آنها حدود ۴۰۰ دستگاه بود که به طور قابل توجهی بیشتر از سال ١٩٩١میلادی(۱۳۶۹شمسی) است. به گفته «ابراهیم اسماعیل الراوی» مدیرعامل شرکت الشهید ، که در دهه ۱۹۹۰ در صنایع نظامی فعالیت می کرد، دراین عملیات هواپیماهای آمریکایی B-52 مجهز به ۷ تن بمب مشارکت داشتند. الرویی در مصاحبه با الجزیره گفت: هدف بمباران ها مراکز آموزشی در اردوگاه تاجی در شمال بغداد بود، اما در محاسبات نظامی چنین ضررهایی ناچیز تلقی می شد.
او در مدت زندگی تنهای خود در این ۸ ماه اخیر، در این خانه ها جابجا می شده است.
بالاخره دیکتاتور سرنگون شده عراق پس از ۲۴۰ روز در حالی دستگیر شد که مقامات امریکایی ، ۲۵ میلیون دلار برای سر وی جایزه گذاشته بودند.
۹ دی ۱۳۸۵ (۳۰ دسامبر ۲۰۰۶)صدام حسین اعدام می شود
بسوی مرگ
اعدام صدام-عیدقربان ۱۴۲۷/ ۹ دی ۱۳۸۵ (۳۰ دسامبر ۲۰۰۶)
اعدام رئیس جمهورعراق.
علت توقف عملیات روباه صحرا
هدف امریکا این بود که این حملات تا زمان تسلیم رئیس جمهور صدام حسین ادامه داشته باشد، اما با اعتراض دولتهایی مانند فرانسه ، چین و روسیه جلوی این حمله گرفته شد.بود.
«ریچارد باتلر» رئیس آن زمان کمیسیون ویژه خلع سلاح سازمان ملل متحدبود.
«نیکسون» ده سال پس از اعدام صدام حسین، خاطرات خود را از بازجویی صدام منتشر کرده است. کتابی که پرده از خطاهای سیاسی آمریکا در عراق بر میگیرد.توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:دویچه وله درآخرین روزسال ۲۰۱۶ میلادی(دی ۱۳۹۵)نوشت:صدام حسین به اتهام قتل ۱۴۸ شهروند روستای دجیل،درحالیکه او مسئولیت چند جنگ خونین را نیز در کارنامه خود داشت.
اولین بازجوی صدام حسین«جان نیکسون» مدعی است که اگر صدام حسین امروز زنده میبود، پدیدهای به نام داعش وجود نمیداشت. او میگوید، صدام با خطرات نیروهای افراطی مسلمان آشنا بود و هرگز اجازه نمیداد در عراق چنین نیرویی پا بگیرد. به باور او، قدرت گیری داعش در کشوری با یک حکومت سرکوبگر، همچون عراق ممکن نبوده است.
«جان نیکسون» یکی از ماموران سازمان سیا بود. او نخستین کسی بود که از صدام حسین بازجویی کرد.نیویورک تایمز گزارشی در ارتباط با انتشار این کتاب منتشر کرده است که بازتاب وسیع رسانهای یافته است. گوشههایی از این گزارش از جمله در مجله آلمانی «اشترن» و همچنین در سایت «راشا تودی» باز نشر شده است.
دویچه وله می نویسد: «کتاب خاطرات بازجویی جان نیکسون از صدام حسین» توسط مجله «تایم» و «دیلی میل» منتشر شده است. در این کتاب، نیکسون از اشتباهات فاحش سازمانهای جاسوسی و امنیتی آمریکا در عراق میگوید و کشتهشدن هزاران سرباز آمریکایی و صرف میلیاردها دلار پول را هزینه خطاهای جورج بوش میداند.اعترافات صدام : اشغال کویت فقط دو ساعت طول کشید جورج پیرو: این جلسه نیز در مورد اشغال کویت توسط عراق است.
صدام حسین: من شخصا نقشه حمله به کویت را کشیدم و از آنجا که کویت از لحاظ جغرافیا یک زمین باز است، اشغال آن احتیاجى به نقشه و منابع قدرت ندارد. هر کسى که اندک تجربه نظامى داشته باشد، مىتواند یک نقشه مؤثر و موفق راطراحی کند.
رئیس جمهورعراق درادامه می گوید:اشغال کویت حدود دو ساعت و نیم وقت گرفت و همین اندازه نیز براى آن وقت در نظر گرفته بودیم؛ ولى عملا این امر نباید بیش از یک ساعت وقت بگیرد. با توجه به محبت مردم کویت به من، تصرف کویت باید در مدت زمان کمترى صورت مىگرفت. من در جلسات سابق نیز گفته بودم که مردم کویت از عراق خواسته بودند که آنها را از شر رهبرانشان نجات دهند.
جورج پیرو(اولین بازجوی صدام): چگونه شهروندان کویتى این خواسته خود را به اطلاع شما رساندند؟
صدام حسین: برخى از شهروندان این علاقه را داشتند و ما این علاقه آنها را احساس کردیم.
جورج پیرو: نیروهای عراقی به چه علت به شهر ساحلی خفجی حمله کردند و چه کسی چنین دستوری داد؟
صدام حسین: من بودم که نقشه این حمله را کشیدم و تصمیم ندارم مسئولیت اقدامات خودم را به دوش دیگران بیاندازم. بعد از تجربه جنگ هشت ساله با ایران از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ این کار بسیار آسان بود. هر طرح نظامى نیاز به اطلاعاتى در مورد جغرافیاى منطقه، سلاح و توانائىهاى دشمن دارد. همچنین شناخت توانائىهاى خود، میزان آموزش و امکانات لجستیکى و روحیه سربازان خودى لازم است. اصولا طرح حمله به شهر خفجى یک طرح ساده بود. زمین این شهر مانند زمین شهرهاى جنوب عراق باز است و هیچ موانع طبیعى در آن وجود ندارد و تنها عامل نگرانى ما نیروى هوایى دشمن بود.
بازجوی رئیس جمهورعراق: آیا هدف حمله به شهر خفجى، مجبور کردن نیروهاى همپیمان به وارد شدن در یک جنگ زمینى با نیروهاى عراقى بود؟
صدام حسین:کارشناسان نظامى مىدانستند که هر حمله زمینى به نیروهاى ارتش عراق کار دشوارى است و دشمن براى حمله زمینى به عراق باید حداقل دو میلیون سرباز داشته باشد؛ ولى دشمنان به راحتى از نیروى هوایى خود استفاده مىکردند و به اهداف ارتش عراق حمله کرده و سپس به پایگاههاى خود باز مىگشتند. اطلاعاتی که ما به دست آوردیمنشان مىداد که نیروهاى دشمن در منطقه اطراف خفجى مستقر بودند. به همین منظور ارتش عراق تصمیم گرفت نیروهاى همپیمان را مورد تهاجم خود قرار داده و آنها را مجبور به جنگ زمینى نمایند. نیروهاى همپیمان به دنبال حمله عراق به آن منطقه از آنجا عقبنشینى کردند و از آن به بعد نیروهاى هوایى دشمن حملات پى در پى به مواضع ارتش عراق مىنمود و باعث شد که روز به روز خسارتهاى ما بیشتر شده و هر روز ما تعداد بیشترى از سربازان و از مهمات خود را از دست بدهیم. بدون اینکه دشمنى در پیش روى ما باشد. من با این سخن که نیروهای عراقی در خفجی شکست خورده و مجبور به عقبنشینی شدند مخالفم. نیروهاى ما در اصل تصمیم نداشتند شهر را اشغال کنند و تنها به دنبال مسلط شدن بر مواضع نیروهاى همپیمان بودند. بعد از اینکه ارتش عراق با هیچ مقاومتى در آن منطقه روبرو نشدند، نیروهاى عراقى روز دوم با تصمیم خود از آنجا عقبنشینى کرد. نیروهاى همپیمان تنها بعد از چند روز از عقبنشینى نیروهاى عراقى مطلع شدند.
جورج پیرو: آیا هدف شما از این حمله گرفتن اسیر آمریکائى بود؟
صدام حسین:هر چند که اصول جنگ بر مبناى کشتن دشمن و به اسارت بردن آن است؛ ولى هدف عراق بعد از چهارده روز از تهاجم نیروهاى همپیمان به نیروهاى عراقی این بود که خسارتهایى به نیروهاى دشمن وارد کنند.عراق نیز از در اختیار داشتن اسیر آمریکائى بدش نمىآید. به نظرمن گرفتن تعداد اسیر آمریکائى تاثیر بزرگى بر روحیه دشمن خواهد داشت. هجوم به خفجى شاید هم آن چنان مؤثر نبوده ولى در واقع ضرب شصتى به دشمن نشان داد و شاید این حمله باعث شد آمریکائىها حملات هوایى خود را بیشتر کرده و حمله زمینى خود را براى مدت بیشترى به تاخیر بیاندازند.این حمله زمینیباید مدتها پیش از این صورت مىگرفت؛ ولى به عللى انجام این حمله یک هفته به تاخیر افتاد و باعث شد دشمن فرصت بیشترى براى حملات هوایى داشته باشد.این امر باعث شد نیروى زمینى عراق بیش از پیش تضعیف شود. من تلاش عراق برای گرفتن اسیران آمریکایىبه منظورمتوقف کردن حملات هوایى نیروهاى همپیمان را به شدت رد میکنم.
جورج پیرو: در مورد موشکهای بالستیکی که به طرف اسراییل شلیک شد بگویید.
صدام حسین:خود من و نه شخص دیگرى دستور شلیک موشکهاى بالستیک به اسرائیل را دادم؛زیرا هر چه بلا بر سر ما آمده از اسرائیل است. همه رویدادهاى مضر و منفى که براى عربها روى داده ناشى از اقدامات اسرائیل بوده است.اسرائیل در واقع سیاستمداران آمریکایى را براى حمله به عراق تحریک کرده و دل آنها را نسبت به کشورهاى عربى پر از کینه و دشمنى مىکند. اسرائیل شروع کننده این حملات بود؛ زیرا در سال ۱۹۸۱ تنها نیروگاه هستهاى عراق را مورد تهاجم قرار داد.از نظر عراق جنگ با اسرائیل هنوز ادامه دارد. جنگ ۱۹۹۱ به دو دلیل رخ داد. اول نفت و دوم اسرائیل.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:صدام مدعی است که عامل اصلی حمله (اشغال)کویت،تحریک امریکا وتحرکات کویت بوده!
صدام:کویت در واقع تصمیم نداشت علیه عراق اقدامى انجام دهد؛ ولى این امریکا بود که این کشور را علیه عراق تحریک مىکرد.
بازجوی صدام(جورج پیرو): ولى مورخان بر این باور هستند که این عراق بود که جنگ را شروع کرد؛ نه کویت.
تاکیدمجدد..صدام حسین: این اقدامات کویت بود که باعث این جنگ شد؛ ولى علل اصلى جنگ همان دو مورد است.
صدام می گوید:من با این سخن که نیروهای عراقی در کویت شکست خورده و مجبور به عقبنشینی شدند، مخالفم. نیروهاى عراق در نتیجه تصمیم دولت، دست به عقبنشینى زدند. ما با روسها بر سر عقبنشینى بحث و گفتگو کردیم و در نهایت عراق قبول کرد؛ ولى جنگندههای نیروهاى همپیمان در زمان عقبنشی رسمى ارتش عراق از کویت، این نیروها را هدف قرار دادند. طرح عقبنشینى نیروهاى عراقى از ۱۲ آگوست ۱۹۹۰(۲۱ مرداد ۱۳۶۹) تصویب شده بود؛ ولى هیچ کشورى از جامعه بینالملل یا حتى یک کشور عربى نبود که این طرح را با عراق بحث و بررسى کند. فرانسوىها در ابتدا با این طرح موافقت نمودند، ولى به دنبال فشار آمریکائىها مجبور شدند با طرح عقبنشینى مخالفت کنند. بعد از آن طرح روسهاعنوان شد و عراق نیز آن را پذیرفت.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:یعنی پشیمانی بعداز۱۰روزبعدازحمله
بازجو-جورج پیرو: در مورد نامه حسین کامل به علی حسن مجید که به نام شما ارسال شده بود، بگویید.در این نامه که از طرف صدام مطرح شده بود از على حسن مجید خواسته شده بود که ارتش عراق هر آنچه ممکن است در بازسازى عراق به کار آید را از کویت به عراق منتقل کند.
صدام حسین: این سخن تنها یک اتهام بیاساس است. روال عادى نامهنگاریهاى دولتى این است که چنین نامهاى از دیوان ریاست جمهورى ارسال شده باشد، در حالى که حسین کامل حتى منشى هم نبود. وى فقط یک وزیر در دولت عراق بود و معروف است که حسین کامل شیوه خاصى را براى اداره امور دارد.
جورج پیرو: منظور از «هر آنچه که در بازسازى عراق به کار مىآید» که در نامه درج شده، همان وسایلى است که ارتش عراق با خود به کویت آورده یا اینکه وسایلى است که در عراق وجود داشته است؟
صدام حسین: من به هر حال به ارتش دستور ندادم تا وسایل ارتش کویت و دارایىهاىاین کشور به عراق منتقل شود. شاید منظور، برخى تجهیزات کویتى است که وزرا معمولا از آن استفاده مىکنند مانند برق، آب و وسایل حمل و نقل و گوشىهاى تلفن. این در واقع یک پیام ساده وزیر به یک وزیر دیگر بود که از دیگرى مىخواهد وسایلى که نیروهاى عراقى با خود به کویت برده بودند را بازگرداند. در واقع داراییهای کویت به هیچ عنوان سرقت نشد.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:صدام به فرزندش( عدی)دستور داد گروههایی برای سرقت و غارت کویت و مصادرهء اشیاء گرانقیمت این کشور تشکیل دهد. آنها طلا، جواهرات، اشیاء قدیمی و ارزهای مختلف خارجی را به سرقت برده و منازل مردم را غارت کردند.
غارتگران کویت واشیایی که غارت شد؟
تمام نظامیان ودرباریان رژیم بعث در غارت اموال کویت دست داشتند.
«عدی» اتومبیلهای آلمانی از نوع مرسدس بنز و ب.ام.و و اساب و وسائل ویلاها، خانه ها و دستگاههای تهویه را سرقت میکرد. تمام وسائل باارزشی که حتی در هتلها، بیمارستانها و سوپرمارکتها موجود بودند، توسط عدی غارت شده و به سرقت رفتند.
بقیهء مکانها و مؤسسات، سهم سارق دیگر، یعنی حسین کامل حسن بود. بهرهء او، اتومبیلهای غیرآلمانی، مواد غذایی، ساعتهای گرانقیمت و وسائل الکترونیکی بود.
اختلاف عدی وحسین کامل برسرغارت اموال کویت
یکی از افسران عراقی در خاطرات خود گفته است: «عدی» و «حسین کامل» بر سر سرقت اموال مردم از کویت اختلاف شدید پیدا کردند و همین اختلاف در آینده تشدید شد و منجر به فرار حسین کامل و برادرانش از عراق و سرانجام اعدامشان توسط صدام گردید.
به زودی بازارهای عراق، مملو از کالاهای مسروقه از کویت گردید؛ به گونه ای که همهء مراکز فروش، کالاهای مورد نیاز خود از طریق حسین کامل تهیه می کردند.
او گروههایی را برای غارت و گروههایی دیگر را برای فروش اموال به غارت رفته تشکیل داد و میلیونها دلار از راه فروش اموال مسروقهء مردم کویت، به حساب این جنایتکار واریز شد.
ماجرای جواهرفروش کویتی
توضیح نگارنده-پیراسته فر:علت نامگذاری «علی حسن المجید» به «علی شیمایی»چیست؟
دستوربمباران شیمایی به «حلبچه» را ایشان داده بودکه موجب شیمایی ومرگ۲۰۰ هزار نفرشده بود.
در جریان جنگ ایران و عراق، در اسفند ۱۳۶۶ هواپیماهای عراقی، حلبچه را مورد حملهی شیمیایی قرار دادند. این بخشی از یک عملیات گسترده علیه کردهای عراقی بود که به کشته شدن بیش از ۲۰۰ هزار نفر و آوارگی بیش از ۵ / ۱ میلیون کرد عراقی منجر شد.
هفتهنامهی اشپیگل (۲۶ ژوئن ۲۰۰۷)، در یک نوار صوتی که از «علی شیمیایی»بدست آورده بودمنتشرکردکه درآنجامی گوید: «من همهی آنها را با سلاح شیمیایی نابود خواهم کرد،چه کسی اعتراضی دارد! جامعهی بینالمللی! من ریدم به سر جامعهی جهانی و همهی کسانی که به آن اهمیت میدهند! من آنها را نه فقط یک روز، بلکه ۱۵ روز با بمب شیمیایی هلاک می کنم»
علی شیمایی در۲۲ خرداد ۱۳۸۶به اعدام محکوم شد واما حکم نفص شد.
او سپس دو بار دیگر به اتهام سرکوب قیام شیعیان پس از حملهی عراق به کویت در سال ۱۹۹۱، و نیز به اتهام شرکت در کشتار و آواره کردن شیعیان در سال ۱۹۹۹، به اعدام محکوم شد وسرانجام در۰۵ بهمن ۱۳۸۸اعدام شد.
ماجرای طلافروش نگونبخت!
علی حسن المجید، پسرعموی صدام حسین و از اعضای شورای فرماندهی انقلابی عراق،معروف به«علی شیمیایی» گروههایی را برای سرقت اتومبیلها و کالاهای دیگر تشکیل داد. یک روز به او اطلاع میدهند که جواهرفروشی ساکن در ویلایی در اطراف کویت، بیش از صد کیلو طلا و جواهرات و ساعتهای بسیار گرانقیمت دارد. علی شیمیایی بلافاصله مزدورانش را به این ویلا اعزام میکند.
آنها(علی شیمایی وپسرصدام) جواهرفروش را بلافاصله میکشند و طلا و جواهرات و اشیاء گرانقیمت او را غارت میکنند و آنها در تابوتی قرار میدهند و پرچم عراق را بر آن میپیچند و اعلام میکنند که جنازه یکی از نیروهای عراقی است که در صحنه نبرد شهید شده است. تابوت را به بغداد انتقال داده و از آنجا به مزرعه شخصی علی شیمیایی در اطراف بغداد منتقل میکنند.
«اعدام »بجای «پاداش»
«علی شیمیایی »به جای اینکه به افرادش که (یک افسر و ۳ سرباز) بودند، پاداش دهد، آنها را بلافاصله اعدام میکند و جنازه شان را در ملأ عام در معرض دید مردم قرار میدهد و اعلام میکند که این افراد اقدام به سرقت طلا از کویت کرده اند.
تلویزیون عراق هم تصاویر آنها را پخش کرده و تهدید میکند که هرکس دست به سرقت بزند، مجازاتش اعدام بدون محاکمه خواهد بود!.
اخطار سازمان ملل به عراق:ازکویت خارج شوید(بعداز ماه) یک روزمهلت.
روز ۱۵ ژانویه ۱۹۹۱(۲۵ دی ۱۳۶۹)، سازمان ملل متحد، آخرین مهلت برای عقب نشینی عراق از کویت را تعیین کرد. متحدین تهدید کردند که اگر ارتش عراق عقب نشینی نکند، کویت را با زور آزاد میکنند.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:درپنخمین ماه اشغال کویت-آغازحمله صدام به کویت:دوم اگوست ۱۹۹۰(۱۱مرداد ۱۳۶۹)
دستگاههای تبلیغاتی صدام و حزب بعث، در مقابل این تهدیدات، تهدیدات دیگری را مطرح کردند: «ما آخرین سرباز آمریکایی در کویت را آتش میزنیم؛ به بوش درس فراموش نشدنی خواهیم داد؛ عراق را به ویتنامی دیگر تبدیل میکنیم»
مردم عراق گمان میکردند صدام در آخرین لحظات از کویت عقب نشینی میکند. ولی صدام دیوانهء جنگ و خونریزی بود و تصور میکرد با موشکهای دوربرد و تانکها و هواپیماهای جنگی، ارتش آمریکا را شکست داده و درس فراموش نشدنی به آنها خواهد داد.
هریک از سران عراق به کشوری گریختند
خانوادهء صدام برای در امان ماندن از آسیب، به اردن فرار کردند. کاروانی از اتومبیل، شبانه آنها را منتقل کرد. عدی و محافظانش، ساجده و دخترانش . . . حتا خانواده های وزیران و سران حزب بعث به الجزایر و از آنجا به برزیل و تعدادی هم به موریتانی رفتند. عدی از اردن به ژنو نزد عمویش «برزان تکریتی» رفت.
ازسران بعث،تنها صدام و قصی در بغداد ماندند.
سرانجام در پایان مهلت تعیین شدهء سازمان ملل، در صبح روز ۱۶ ژانویه ۱۹۹۱(۲۶ دی ۱۳۶۹)، بمب افکنهای سنگین F111 و F117 متحدین، بغداد را به شدت کوبیدند. سپس سایر هواپیماها وارد صحنه شدند و بمبافکنهای سنگین B-1 مقرهای احتمالی صدام را با بمبها و موشکهای پرقدرت سنگرشکن هدف قرار دادند. تقریبن تمامی تأسیسات حیاتی بغداد، در همان شب اوّل حمله، از کار افتادند. صدام در همان شب بمباران، بعد از آنکه از طرق مزدوران اطلاعاتی خود در عربستان سعودی خبردار شد که امشب بغداد بمباران میشود، این شهر را ترک کرد.
او و پسرش قصی و من نیز به همراه آنها به منطقه «الدُجیل» رفتیم. این منطقه در فاصله ۹۰ کیلومتری بغداد قرار دارد. در آنجا خانه هایی در صفوف منظم احداث شده است که ظاهرشان، نشان نمیداد که یک منطقه نظامی باشد؛ بلکه خانه هایی معمولی به نظر میرسیدند. وارد یکی از آن خانه ها شدیم. در زیر تمام این منازل، پناهگاهی است که به خارج از خانه راه دارد. درختان انبوه، جادههای وسیع و راه ورود و خروج به پناهگاها را پوشانده بود. صدام بیشتر اوقات را در این مکان به سر میبرد و مرا به جای خودش برای بررسی اوضاع به بغداد میفرستاد. من از مناطقی که توسط هواپیماهای متحدین بمباران شده بودند و همچنین از نیروهای مستقر در کویت، علیرغم حملههای شدید هوایی، دیدار کردم. دستگاه های تبلیغاتی رژیم، شجاعت صدام را می ستودند و به مردم میگفتند که رهبر معظم با وجود بمباران شدید متحدین، با سربازانش دیدار کرد و احوال آنها را جویا شد؛ اما نمیدانستند که رهبر بزرگ اعراب! از ترس شدید در پناهگاه های«الدُجیل» و دیگر نقاط خود را مخفی کرده است. صدام واقعاً انسان بزُدلی بود و من تصور نمیکردم وی تا این حد ترسو باشد.
نیروهای عراقی مستقر در کویت، در وضع یأس و ناامید کنندهای به سر میبردند. راههای کمک رسانی به آنها به خاطر حمله های هوایی متحدین بسته شده بود. من بودم که به نام صدام و برای بالا بردن روحیه ها از نیروها دیدار میکرد.
«صدام »در آن ایام حتی تا مرز بصره نیز نیامد؛ چه برسد به کویت.
بازجوی صدام می گوید:او در پناهگاه ویژه خودش سنگر گرفته بود. این پناهگاه بسیار بزرگ بود و یک میدان وسیع در جلو داشت که به منزلهء یک فرودگاه کوچک عمل میکرد و در آن دو فروند جنگندهء شکاری میگ-29 و چند دستگاه خودروی ارتشی قرار داشتند. این پناهگاه، دارای 4 اتاق بزرگ با درهای آهنین بود و حتا اتاق بزرگی برای تشکیل جلسات در آن وجود داشت. صدام در تمام لحظات، آمادهء فرار بود و تا زمان عقب نشینی ارتش عراق از کویت، در همین حالت به سر می برد.
«طارق عزیز» از مسکو به بغداد بازگشت و اعلام کرد که عراق آمادگی دارد از کویت عقب نشینی کند. برای اولین بار بود که عبارت شکست از زبان سران رژیم شنیده میشد.
آمریکا خواستار تسلیم بی قید و شرط عراق بودند.
هواپیماهای آمریکایی در روزهای آخر، اعلامیه هایی را پخش میکردند که در آنها، سربازان عراقی را به تسلیم فرا میخواندند. در این اعلامیه ها، نیروهای عراق به ترک جنگ تشویق میشدند و به آنها گفته میشد که هیچ راهی جز تسلیم شدن ندارند
توضیح نگارنده-پیراسته فر:بخشهای زیادی ازاین مقاله رااز«سایت میلیتاری»استفاده کرده ام.
رئیس ستادارتش عراق درکتاب «صدام ازاینجاعبورکرد»می گوید:
کردند.
«سرلشکر نزار الخزرجی» پس از فرار از عراق در سال ١٩٩٨میلادی(۱۳۷۷شمسی)می نویسد:آن چه اتفاق افتاد عجیب بود. «ژنرال عبدالجبار شنشل» وزیر دفاع بود و من رئیس ستاد ارتش بودم، ما نه از نزدیک نه از دور در جریان موضوع اشغال کویت نبودیم.
چه وقت از جنگ مطلع شدید؟
شب حوادث من در خانه ام خوابیده بودم. صبح رئیس دفتر فرماندهی کل قوا، «سرلشگر علاء الدین الجنابی» تماس گرفت و از من خواست که به دفتر فرماندهی کل قوا بروم و وقتی که وارد دفترش شدم گفت: «اشغال کویت را تمام کردیم».
پرسیدم چگونه؟ گفت: «گارد جمهوری و نیروی هوایی و هواپیمایی ارتش عراق اشغال کویت را انجام دادند.» یک ربع بعد وزیر دفاع «عبدالجبار شنشل» رسید و به همین شیوه به او هم ابلاغ کردند. تصور کن ارتش به سمت ماجرایی از این دست رانده می شود بدون این که وزیر دفاع و رئیس ستاد ارتش بدانند.
شوک بزرگی به ما وارد شد. کشور مورد هدف قرار گرفته کشوری عربی و همسایه بود ما می گفتیم که ما با ایران جنگیدیم نه تنها برای دفاع از عراق بلکه همچنین برای دفاع از عرب، در حالی که برای من کاملا روشن بود که مساله بدون حساب و کتاب انجام نشده است. این احساس تکان دهنده به من دست داد که سرنوشت عراق مطرح خواهد شد.
اولین دیدارصدام بافرماندهان بعدازاشغال کویت(یک هفته بعدازاشغال کویت)
سه یا چهار روز بعد اولین دیدار با صدام حسین انجام شد. ما را خواسته بود، وزیر دفاع و من، برای دیدار فرا خوانده شده بودیم و ماشین ها ما را به منطقه« رضوانیه »منتقل کردند.
بعد از گشتن در خیابان های کناری ما را سوار کاروانی کردند. وارد که شدیم دیدیم که نقشه هایی روی دیوارها آویزان است. یک ربع بعد صدام وارد شد.
چراصدام حسین « فرماندهان ارتش» ازحمله به کویت مطلع نکرد؟
رئیس جمهورعراق گفت: «خواهش می کنم قهر نکنید، من به شما عملیات آزادسازی کویت را خبر ندادم اما این به آن معنا نیست که به شما اعتماد ندارم. این کار را به دو دلیل کردم: اول این که اگر من به شما ابلاغ می کردم که سلسله ای از کارها را برای آماده سازی طرح تا آماده سازی وزرا و ستاد ارتش انجام دهید این مساله باعث می شد که نگاه ها متوجه این موضوع شوند و راز بر ملا شود، در حالی که من می خواستم عملیات ناگهانی صورت بگیرد.
دلیل دوم:صدام گفت: من کویت را توسط بخش هایی که مستقیما زیر نظر من هستند انجام دادم نه توسط بخش های شما.»
« رئیس ستادارتش عراق »می گوید:بعد از آن به من گفت: «سرلشگر نزار!من می خواهم گارد جمهوری را عقب بیاورم و از تو می خواهم که منطقه کویت را رصد کنی و بخش هایی از ارتش را جایگزین گارد جمهوری کنی که قرار است تا منطقه مرزی عقب نشینی کند و نیروی ذخیره باشد.»
«سرلشگر نزار»می گوید:دراین جلسه صدام خودش را خرسند نشان نداد، واکنش های جامعه جهانی شدید بودند.
۹روزبعدازاشغال کویت:گزارش رئیس ستادارتش صدام در۱۱اگوست۱۹۹۰(۲۰ مرداد ۱۳۶۹)
«رئیس ستادارتش صدام»می گوید:به کویت رفتم و حجم نیروهایی که نیاز بود به آن جا بیاوریم برای این که جای گارد جمهوری را بگیرند برآورد کردم و طرح را اجرا کردیم. در روز نهم اشغال گزارشی استراتژیک نوشتم و به فرماندهی کل قوا و معاونش و وزیر دفاع فرستادم. در گزارش درباره حادثه و تغییرات شگرفی که در منطقه به وجود آورده، صحبت کردم، و این که در سطح منطقه و جهان ممکن است چه اتفاقاتی بیفتد. اشاره کردم کاری که عراق کرد می تواند جنگ بزرگی را رقم بزند که می تواند شبیه یک جنگ جهانی کوچک باشد. و گفتم که کشورهای غربی در راس آنها ایالات متحده به همراه کشورهای عربی در این جنگ شرکت خواهند کرد و این جنگ از بازگرداندن کویت تا پایان دادن به عراق را طرح ریزی خواهد کرد.
یک ماه بعدازاشغال کویت
چهار هفته بعد از اشغال کویت گزارشی عملیاتی نوشتم و در آن روشن کردم که چه رویارویی ای صورت خواهد گرفت و جهت هایی که نیروهای ائتلاف در پیش خواهند گرفت، چه خواهد بود، و امکانات دو طرف را مقایسه کردم. و به طور روشن اشاره کردم که جنگ صد در صد رخ خواهد داد، و ما در این جنگ شکست خواهیم خورد. و در گزارش توصیه کردم که ما عقب نشینی کنیم و مشکلات را از راه های دیپلماتیک حل کنیم.
در ۱۸ سپتامبر ۱۹۹۰(۲۷ شهریور ۱۳۶۹) یعنی شش هفته بعد از اشغال، صدام ما را برای جلسه ای که خودش به همراه وزیر دفاع و من و فرمانده نیروی هوایی و مدیر سازمان امنیت به همراه رئیس دفتر کل فرماندهی کل قوا، الجنابی، حضور داشتند، فراخواند. از ابتدای جلسه صدام ناراحت بود. صدام گفت: «سرلشگر نزار تو دو گزارش نوشتی از تو می خواهم درباره آنها توضیح دهی.»
شروع کردم دو گزارش را شرح دادن و اشاره کردم : امکانات ما اصلا کافی نیستند، این یعنی که فرصت مبارزه نداریم و در خانه ها وقرارگاهایمان نابود می شویم.
سرلشکرنژارالخزرجی درادامه می گوید:به رئیس جمهورگفتم که حملات هوایی انجام خواهند شد و ظرف کمتر از یک ماه قبل از آن که جنگ برای حمله به نیروهای ما با حمله نیروهای زمینی آغاز شود، همه نقاط حساس و زیربناهای ما را ویران خواهند کرد.
صدام عصبانی شد و گفت: «چی! حملات هوایی که بخواهد یک ماه بطول نمی انجامد، تنها یکی دو روز حمله می کنند و بعد درگیری های زمینی آغاز خواهد شد و در آن جا است که ما به آنها درس خواهیم داد.»
جواب دادم: «سرورم! به ما فرصت انجام چنین رویارویی ای را نخواهند داد، پل ها و سربازخانه ها و کارخانه ها را ویران خواهند کرد و در نهایت به نیروهای خط مقدم ما هجوم خواهند آورد.»
هنوز در بخش اول صحبت هایم بودم که صدام ناراضی بلندشد، همه ما هم ایستادیم و خطاب به من گفت: «سرلشگر نزار! چرا به صراحت نمی گویی که جرئت جنگیدن نداری!؟ .»
رئیس ستادارتش عراق می گوید:این حرف دلمرا درد آورد در حالی که من افسری حرفه ای هستم که به صراحت از موضوعی صحبت می کنم که سرنوشت کشور را مطرح می کند.
بعد از این که حرفش مرا شوکه کرد به او گفتم: «سرورم، من نظامی ام و عمرم را در ارتش گذرانده ام و رئیس ستاد ارتش هستم و برای همین باید به تو حقیقت را بگویم. سرورم حقیقت بدتر از چیزی است که گفتم.»
صدام گفت: «خیلی خوب جلسه تمام شد.»واما خشم را به وضوح در چشمانش نشان داد.
از جلسه خسته و ناراحت خارج شدم امادرددلم گفتم: کشور به سمت جنگ هُل داده می شود و فرد مسئول به حرف من اصلا اعتنا نمی کند در حالی که من به عشق وطنم و بر اساس تجربه ام صحبت می کنم.
صدام طوری مرا خطاب قرار داد انگار که من ترسیده ام. در حقیقت من برای کشورم ترسیده بودم، من نظامی هستم و می دانم که توان رویارویی را نداریم.
روزبعدازجلسه حکم اخراجم راصدام صادرکرد
ژنرال نزارالخزرجی می گوید:روز بعد، بعد از وقت کاری، یکی از افرادی که مورد اعتماد صدام بود نزد من آمد و پیامی شخصی را برای من آورد،
اسم او «ماجد» بود و در کاخ کار می کرد« پیام برکناری من از ریاست ستاد ارتش را به من داد».
«سردارقادسیه» عزل شد
رئیس ستادارتش صدم می گوید:صدام درحکم برکناریم اینگونه نوشته بود «از صدام به سرلشگر تمام، نزار الخزرجی، برایم سخت است که حکم برکناری مردان (نظامیان ) را ابلاغ کنم. در مرحله فعلی لازم است که منصبت تغییر کند. از همه تلاش ها و فعالیت هایت در «جنگ قادسیه» تشکر می کنیم. الآن شما در منصب مشاور در ریاست جمهوری منصوب شده ای. انتظار داریم که این سمت را بپذیری. واجب آن چیزی است که از گذشته با تو عهد بسته بودیم. صدام حسین.»
رئیس ستادمعزول ارتش می گوید:حقیقتش منصب جدید(مشاوره) یک منصب تشریفاتی و کاملا بی ارزش بود برای همین در محل کار جدید حاضر نشدم. با رئیس دفتر فرماندهی کل قوا تماس گرفتم و به او گفتم: «من خانه هستم هر وقت نظر مرا خواستید به من پیام دهید به شما جواب دهم یا اگر لازم باشد کاری انجام دهم به من بگویید نزد شما حاضر شوم.»
فراررئیس ستادارتش صدام ازعراق
این وضعیت من بود. مشاور نظامی در ریاست جمهوری، تا این که در سال ۱۹۹۶میلادی(۱۳۷۵شمسی) کشور را ترک کردم.
در طول جنگ کجا بودی؟
در بغداد بودم. در هیچ چیز هم با من مشورت نکردند.
چه کسی طرح جنگ کویت را کشید؟
آن چه فهمیدم صدام شخصا طرح جنگ را در حضور حسین کامل و علی حسن المجید کشید. شاید از افراد نزدیک درباره مسائل مرتبط با جزئیات نیز کمک گرفته شد اما طرح توسط این سه نفر کشیده شد.
بعد از این که برکنار شدی چه تغییری در تعامل حکومت با تو شد؟
محافظان ویژه ای که در میان آنها افرادی از نزدیکان من بودند و مسئول حفاظت از خانه ام را بر عهده داشتند گرفتند. محافظان مرا به جای دیگری منتقل کردند و محافظانی از ]سازمان[ «امنیت ویژه» که قصی آن را مدیریت می کرد، جای آنها آمدند. وظیفه محافظان جدید زیر نظر گرفتن من و نظارت بر تحرکات من بود. ماشین هایی از سوی «امنیت ویژه» سر خیابان گذاشتند و تلفنم را کنترل می کردند. عملا چیزی شبیه حصر خانگی شدم بدون این که رسما چیزی درباره اجرای آن اعلام شود. به شدت زیر نظر بودم.(پادشاه عربستان)
رئیس هیات تحریریه روزنامه قطری العرب( در شبکه الجزیره ): ملک فهد(پادشاه عربستان) می ترسید که بعد از کویت نوبت لشکر کشی عراق به عربستان شود.
صدام حسین در سال ۱۹۷۹ رسماً رئیس جمهورعراق شد.
۲۴ سال ریاست جمهوری صدام
۱۱سال حکومت احمد حسن البکر
اگرچه صدام حسین درطول ۱۱سال ریاست حکومت احمد حسن البکر ،درسمت معاون ریاست جمهوری بود، امادرواقع بعلت جاه طلبی صدام ،رئیس جمهور کسی نبودغیرار صدام حسین وسرانجام باکمک بعثی ها علیه عبدالرحمن عارف رئیس جمهور وقت عراق (برادر عبدالسلام عارف) کودتا کرد و قدرت را به دست گرفتند.
در سال ۱۹۷۹ رسماً رئیس جمهورعراق شد.
۲۴ سال ریاست جمهوری
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:البته باید ۱۱سال ریاست صدام رادرزمان حکومت احمد حسن البکر اضافه کنیم که می شود۳۵سال.
صدام به طمع دستیابی به مبابع طلا ودیگرمنابع کویت باایران ازدرصلح درآمد
صدام در ۱۷ مرداد ۶۷ به ناگزیر آتشبس را پذیرفت و اعلام آمادگی کرد که وارد مذاکره شود.
به دنبال حمله عراق به کویت و شرایط سیاسی و نظامی، صدام طی نامهای در مورخ ۶۹/۵/۲۳ به رییسجمهور وقت، هاشمی رفسنجانی درخواست تبادل اسرا را کرد.
صدام درسال اخرعمرخود که احساس خطرکرده بود دستور داده بود که بیش از ۱۰ خانه مخفی با پیچیدگی های امنیتی را برای اختفا در همین مزرعه ، آماده کنند.
او در مدت زندگی تنهای خود در این ۸ ماه اخیر، در این خانه ها جابجا می شده است.بالاخره دیکتاتور سرنگون شده عراق پس از ۲۴۰ روز در حالی دستگیر شد که مقامات امریکایی ، ۲۵ میلیون دلار برای سر وی جایزه گذاشته بودند.
زمان حمله واشغال عراق توسط امریکا
۱۹ مارس ۲۰۰۳: بمباران کاخ ریاست جمهوری عراق به وسیله هواپیماهای آمریکایی.
۲۰ مارس۲۰۰۳: ورود نیروهای نظامی آمریکا و انگلیس از مرز کویت به عراق.۹ آوریل۲۰۰۳: بیست روز پس از بمباران کاخ ریاست جمهوری عراق، بغداد توسط نیروهای آمریکایی اشغال شد و حکومت دیکتاتوری صـدام؛ علیرغم وجود ارتش قوی، تقریبا بدون مقاومت جدی سقوط کرد و مجسمۀ صـدام در میدان مرکزی شهر به وسیله مردم به زیر کشیده شد.
در ساعت ۵:۳۴ بامداد به وقت بغداد (۶:۰۴ به وقت تهران) در ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ (۲۰ مارس ۲۰۰۳) حملهٔ غافلگیرانه به عراق آغاز شد. پیش از شروع هیچ اعلان جنگی داده نشد.
حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ به فرماندهی ژنرال آمریکایی تامی فرنکس با اسم رمز «عملیات آزادی عراق» (Operation Iraqi Freedom) برای نیروهای آمریکایی، اسم رمز «عملیات هدفمند» (Operation Telic) برای نیروهای انگلیسی و اسم رمز «عملیات قوشباز» (Operation Falconer) برای نیروهای استرالیایی انجام شد.
۹ آوریل۲۰۰۳: یعنی ۲۰روز پس از بمباران کاخ ریاست جمهوری عراق)، بغداد اشغال شد وعراق باکمترین مقاومت سقوط کرد و مجسمۀ صـدام در میدان مرکزی شهر به وسیله مردم به زیر کشیده شد.
سه سال بعد ازدستگیری اعدام شد
صدام در روزجمعه۱۳ دسامبر ۲۰۰۳ (۲۱ آذر ۱۳۸۲) توسط نیروهای آمریکایی در حالی که خود را در یک حفره کوچک درنقطهای درمزرعه«عبور» مخفی کرده بود دستگیر شد.
در
تاریخ ۵ نوامبر ۲۰۰۶محکوم به اعدام شد و سرانجام در روزشنبه ۳۰ دسامبر
۲۰۰۶ (۹ دی ۱۳۸۵)مصادف با عید قربان در بغداد به دار آویخته شد.
جنازه او در زادگاهش در حومه شهر تکریت در شمال بغداد دفن شد.
رئیس هیات تحریریه روزنامه قطری العرب( در شبکه الجزیره ): ملک فهد(پادشاه عربستان) می ترسید که بعد از کویت نوبت لشکر کشی عراق به عربستان شود.
مقدمات -بهانه-حمله عراق به کویت چه بود؟
حوادث واختلافات سیاسی بین دو کشور عملاً از ۱۶ ژوئیه ۱۹۹۰(۲۵ تیر ۱۳۶۹) شروع به اوج گرفتن کرد ، زیرا عراق یک یادداشت اعتراضی به اتحادیه کشورهای عربی تحویل داد ، در آن کویت و امارات از پس زمینه آنچه که وی به عنوان افزایش پمپاژ نفت ، که منجر به کاهش قیمت نفت و تأثیر آن بر اقتصاد عراق شد.
صدام در سالگرد انقلاب ژوئیه ۱۹۶۸(تیر ۱۳۴۷) سخنرانی کرد و کشورهای خلیج فارس ، به ویژه کویت را به دست داشتن در توطئه نفتی علیه عراق متهم کرد.
در اجلاس خارق العاده عرب که در ۲۸ مه ۱۹۹۰(۷ خرداد ۱۳۶۹) در بغداد برگزار شد ، برگزار شد و اجلاس در آن زمان به ریاست صدام حسین برگزار شد و موضوع اجلاس که به دعوت رئیس جمهور وقت تشکیلات خودگردان فلسطین ، یاسر عرفات ، با امنیت ملی عرب سر و کار داشت ، صدام کویت را به سرقت نفت عراق متهم کرد.
۳ماه قبل ازحمله صدام به کویت«صدام» درکنار «شیخ جابر آل احمد الصباح»(امیرکویت)
میزان خسارات جنگ کویت
دبیرکل سازمان ملل ، آنتونیو گوترش ، روز چهارشنبه تأیید کرد که مقدار کل بودجه ارائه شده توسط عراق به کویت تاکنون به ۴۸ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار رسیده است.
گوترش در بیانیه ای امروز ۳ ژوئیه ۲۰۱۹(۱۲ تیر ۱۳۹۸) گفت: من به شورای امنیت سازمان ملل متحد اطلاع داد که مجموع مبالغ پرداختی عراق به کویت به دلیل تهاجم راه اندازی شده توسط صدام حسین در سال ۱۹۹۰ به ۴۸ میلیارد و ۳۰۰میلیون دلار رسیده است.
جزئیاتی درباره-اسیران ایرانی- اسرای جنگ+نحوه آزادی
از تاریخ ۶۹/۵/۲۶ تا ۶/۲۴ /۶۹ طی ۲۹ مرحله ۳۷ هزار و ۵۳۲ نفر از آزادگان سرافراز ما به میهن اسلامی بازگشتند.
در مجموع ۳۹ هزار و ۱۴۰ نفر آزادگان ایرانی طی ۶۵ مرحله از تاریخ ۲۶ خرداد ماه سال ۱۳۶۰ تا ۲۶ اسفندماه ۱۳۶۹ به کشور منتقل شدند.
تعداد کل اسرای عراقی : از تاریخ ۶۹/۵/۲۷ تا ۶۹/۶/۲۴ طی ۴۵ مرحله تعداد ۳۹۹۱۶ نفر آزاد شدند.
در مجموع از تاریخ ۶۰/۳/۲۶ تا ۸۲/۲/۱۵ طی ۱۱۸ مرحله تعداد ۵۸ هزار و ۳۳۲ نفر از اسرای عراقی توسط نمایندگان کمیته بینالمللی صلیب سرخ تحویل مقامات عراقی شدند.
به مناسبت بیست و هشتمین سالروز ورود آزادگان سرافراز به کشورمان، مجید شاهحسینی، معاون وقت کمیسیون اسرا و مفقودین ایرانی و عضو فعال کمیته مذاکرات بهمنظور تبادل اسرا در جنگ تحمیلی و کارشناس ارشد امور آزادگان سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس، ضمن تشریح جزئیاتی چند از روند بازگشت آزادگان به کشورمان و انتقال اسرای عراقی به کشورشان، به سؤالات ما پاسخ داد.
اولین گامهای آزادسازی اسرا چگونه برداشته شد؟
در تاریخ ۲۲/ ۶۹/۵ پس از اینکه صدام دیکتاتور عراق چندین نامه به مقامات ایران نوشت، در ششمین نامه خود تصریح کرد قطعنامه ۵۹۸ شورای امینت مبنی بر آتشبس را به رسمیت میشناسد و از قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر مبنی بر عقبنشینی به مرزهای بینالمللی تمکین کرده و قصد دارد روند آزادسازی اسرا به شکل انبوه را تسریع بخشد.
صدام پس از اعلام رسمی آزادسازی اسرای جنگی ایرانی فرآیند این اقدام را در تاریخ ۵/۲۳/ ۶۹ عملیاتی کرد و تبادل اسرای دو کشور را از مقامات جمهوری اسلامی ایران خواستار شد.
فرازی ازنامه صدام به رئیس جمهوری «لَقَد تَحَقَّقَ کُلَّ مَا أرَدْتُمُوه» هرچه خواستهاید به آن رسیدید
از طرف صدام اعلام شد که من آمادهام که به عنوان حسن نیت از ۲۶ مرداد است گروهی از اسیران ایرانی را آزاد کنم. مسائل تمام شده است. هرچه اصرار میکردید و میخواستید به آن رسیدهاید.
پاسخ تهران
مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور وقت در تاریخ ۶۹/۵/۲۷ یعنی یک روز پس از آغاز ترک خاک ایران توسط ارتش بعث و شکلگیری روند صلح میان طرفین پاسخ مثبت ایران برای آزادسازی اسرا را به صدام ابلاغ کرد.
رئیس جمهورایران نوشتند: «اعلام پذیرش مجدد معاهده ۱۹۷۵ از سوی شما راه اجرای قطعنامه و حل اختلاف در چارچوب قطعنامه ۵۹۸ و تبدیل آتشبس موجود به صلح دائم و پایدار را هموار ساخت. شروع عقبنشینی نیروهای شما از اراضی اشغالی ایران را دلیل صداقت و جدی بودن شما در راه صلح با جمهوری اسلامی ایران بهحساب میآوریم و خوشبختانه در موعد مقرر آزادی اسرا هم آغاز شد که امیدواریم عقبنشینی نظامیان شما طبق زمانبندی اعلام شده و آزادی اسرای دو طرف با آهنگ و سرعت هر چه بیشتر ادامه یافته و تکمیل شود.»
اولین گروه آزادگان
بیانیه دولت عراق برای آزادسازی انبوه اسرا در تاریخ ۶۹/۵/۲۴ از پخش اخبار رادیو ساعت ۱۱ صبح اعلام شد و خبر رهایی روزانه ۱۰۰۰ نفر آزاده از بند رژیم بعث به اطلاع عموم رسید.
تحویل آزادگان-اسرا- در کجا و به چه ترتیب انجام شد؟
در تاریخ ۶۹/۵/۲۶ هیئت ایرانی در منطقهای بنام «پل خیر ناصر خان» بعد از قصر شیرین محل استقرار نیروهای صلیب سرخ و سازمان حضور یافت. پس از انجام تشریفات اداری با ۳۵ دستگاه اتوبوس با عبور از مرز خسروی وارد منطقه «منظریه» عراق محل اسکان آزادگان شدیم.
امکانات اسکان اسیران ایرانی
حدود ساعت ۱۲ ظهر بود که به منطقه اسکان اسرا رسیدیم. حدود ۱۰۰۰ نفر از آزادههای ایرانی در چادرهایی چند پارچه آنهم در گرمای شدید مردادماه و در بدترین وضع نگهداری شده بودند؛ بهگونهای که برای نفس کشیدن سرهایشان را از چادر بیرون آورده بودند. حتی از نظر آب آشامیدنی هم بچهها در مضیقه بودند و در آبوهوای داغ بیابان منظریه از کلمنهای آب گرم استفاده میکردند.
تغییرمحل تحویل اسرا