دولت انگلیس قبل ازرضاخان بدنبال میرزاکوچک خان جنگلی بودند تا وی را به حکومت برسانند واما میرزا این پیشنهادرا نپذیرفت.
امام خمینی به "میرزاکوچک" علاقمندبود وبااوملاقات هم داشته
«روح الله»(امام خمینی) در سالهای نوجوانی تحولات مربوط به «نهضت جنگل» را با دقت دنبال و حتی اقدام به سرودن شعر در وصف میرزا کوچکخان میکرده است.
شعرامام خمینی دروصف میرزاکوچک خان
نقل است روزی برادرش (مرتضی پسندیده) قصیدهای در لابهلای دفتری که مادرشان مخارج خانه را در آن مینوشت پیدا میکند و متوجه میشود که متعلق به «روح الله» است.
از«روح الله»او سؤال میکند: این شعر در وصف چه کسی است؟
«روح الله» پاسخ میدهد: «برای میرزا کوچکخان که چندی پیش مهمان ما بود.»
مرتضی-برادرش با تعجب میپرسد: «خودِ میرزا؟»
خواب امام برای میرزاکوچک
«روحالله» پاسخ مثبت میدهد. در این هنگام «دایهٔ روحالله»(ننه خاور) دراین گفتگو،ورودمی کند و اینگونه توضیح میدهد: یک ماه پیش دیدم روحالله خیلی سرحال است. گفتم از وقتی که مادرتان به رحمت خدا رفته شما غمگین هستید. چطور امروز اینقدر سرحال هستید؟
ننه خاوردر ادامه گفت:«روح الله»، خواب شب گذشتهاش را اینگونه گفت: شب بود، اما خورشید همچنان در آسمان بود. این خانه نیز جنگل بود. جنگلیها با اسب به این خانه آمدند و «میرزاکوچک» نیز در میان آنها بود. برایش چای آوردم، لبخندی زد. سپس بیآنکه چیزی بگوید خداحافظی کرد و رفت./پایان.
تمایل به پیوستن نهضت جنگل
نشانههای دیگری وجود دارد که نشان میدهد خمینی در نوجوانی علاقه و اعتقاد زیادی به رهبر نهضت جنگل(میرزاکوچک) داشتهاست. او همواره برای سلامتی آنها دعا میکرد و یک بار به برادرش(مرتضی پسندیده) پیشنهاد پیوستن به آنها را داد.
سفرامام خمینی به گیلان برای دیدارمیرزاکوچک
می گویندکه روحالله(امام خمینی) در آن سنین یک بار در فرصتی که پیش میآید به جنگل-گیلان- سفر میکند و پایگاه میرزا را از نزدیک میبیند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این مطالب بنقل ازکتاب «خمینی روح الله: زندگینامه امام خمینی بر اساس اسناد و خاطرات» مؤلف:سیدعلی قادری می باشد، بااندکی اصلاحات ویرایشی ،انتخاب تیترهم ازاینجانب است.
ناشراین کتاب موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی است،سال نشر : ۱۳۸۷-چاپ پنجم
«دکتر سید علی قادری» معاون پژوهشی اسبق موسسه تنظیم و نشر آثار امام که دارای آثارارزشمنددیگری درموردابعادمختلف امام خمینی به رشته تألیف درآورده است.
« علی قادری» ازدوران کودکیش بامؤسسه نشر آثار امام خاطره ای نقل می کند که مکبرمسجدجامع امامزاده قاسم بود که یک روز جمعه ای، امام خمینی بهمراه« آیتالله سید هاشم رسولی محلاتی» آمدند ونمازآن روزبه امامت امام برگزارشد(امام راتب، رسولی محلاتی بود).
مُکبِّرمسجدامامزاده قاسم(قادری) از مصاحبت وتفقد-آن روز-امام هم اشاراتی دارند.
خبرگزاری آنا (۱۳ بهمن ۱۳۹۳)درمقدمه یک گزارشی اینچنین می نویسد:
دکتر سید علی قادری، استاد دانشگاه، پژوهشگر تاریخ و و محقق آثار و افکار امام خمینی، نویسنده کتاب «خمینی روحالله: زندگینامه امام خمینی براساس اسناد و خاطرات و خیال- سه جلد» در جمع اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان به تبیین شخصیت و سیره امام راحل پرداخت.
«یونس»معروف به «میرزا کوچک» در سال ۱۲۹۸ ه.ق (۱۲۵۹شمسی ) در شهر رشت متولد شد.
«میرزاکوچک خان» از سنین نوجوانی وارد حوزه علمیه رشت شد-روحانی بودتوضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«میرزاکوچک» درحدودسال۱۳۲۳قمری(۱۲۸۳شمسی)برای ادامه تحصیل به حوزه های علمیه(صالیحه) قزوین و (محمودیه)تهران رفت این روحانی مجاهد در ماجرای «فتح تهران در انقلاب مشروطه» (۱۳۲۶ ق )شرکت داشت.
قیام «فتح تهران»چیست؟
«فتح تهران» توسط نیروهای مشروطهخواه گیلانی و بختیاری یکی از برهههای مهم تاریخ مشروطه است که در این گزارش با استناد بر دو کتاب «تاریخ هجده ساله آذربایجان» احمد کسروی و «ایران در دوره سلطنت قاجار» علیاصغر شمیم نوشت:علاوه بر نهضت و قیام مجاهدانه تبریز، در اصفهان و بختیاری و گیلان و بسیاری از شهرستانهای ایران، جنب و جوش و فعالیت برای بسیج نیروهای مبارز از افراد طبقه سوم کشور آغاز گردیده و این کوششها، مقدمه به هم پیوستن نیروهای انقلاب بزرگ و برای ریشه کن کردن دستگاه استبداد محمدعلی شاه بود.
میرزاکوچک درمیان یاران وعلمای رشت.
صف ایستاده ازراست:خالوقربان هرسینی،حاج علی خان طاهری،حجت الاسلام رفیع،حسام الاسلام دانش،حاج شیخ حسین لاکانی،محسن صدر،حاجی بحرالعلوم،حاج شیخ حسنی،حاجی میرزاابوالحسن شریعتمدار،میرزاکوچک خان،میرزااحمدخان آذری،حاجی میرزااحمد،دکترابوالحسن خان فربد،حسن آلیانی،مجدالسلطنه محمودی،سیدآقایی عطار/قسمتی ازعکس حذف شده است.
«میرزاکوچک خان» بعدازسلطه دولتیان به درخواست روسیه متجاوز تبعدبود که درسال۱۲۹۳شمسی به رشت برگشت وباکمک یاران مبارزش قیامی را علیه متجاوزان سروسامان داد(نهضت جنگل)که بمدت ۷سال باظالمان ومتجاوزگران جنگید.
سرانجام (سال۱۳۰۰)اورادرمناطق کوهستانی غافلگیرکردند،همچون مولای ورهبرش امام حسین علیه السلام "سر"ش رابریدند(که رضاخان برای ان جائزه گذاشته بود)به تهران بردند،که بعداز۲۰سال سربه بدنش (سلیمانداراب رشت)ملحق شد
غرض ازذکراین ماجرا-این بود که مسائلی که دکترقادری بیان کرده باواقعیت مطابقت دارد،باتوجه یه روحیه ظلم ستیزی وسرشوری که امام داشته ،متجاوزگران روس وانکلیسی درایران چپاول می کردندواینکه میرزاکوچک ملبس به لباس روحانیت بوده و...
لازم به ذکراست که علاوه براینکه امام پدرشهید"مصطفی"است،درعین حال "فرزندشهید" هم هست،پدرش مبارزبودکه بدست خان های وابسته به دولت مرکزی کشته شد.
یعنی درهنگام قیام میرزاکوچک-امام خمینی"روح الله"حدود۱۵ساله بود(وسطهای قیام درنظرگرفته شده)میرزاکوچک۴۰ساله بود
امام خمینی(روح الله)درنوجوانی
امام خمینی در اوان کودکی شهادت پدر بزرگوار خویش را در مسیر دفاع از حقوق حقه خود و مردم دیارش در مواجهۀ با خوانین و عمال حکومت وقت شاهد بوده است. اساساً خاندان حضرت امام با هجرت و جهاد الفتی دیرینه داشته است.
«امام خمینی »خاطرۀ خویش از جنگ جهانی اول را در حالی که نوجوانی دوازده،۱۳ ساله بوده چنین یاد میکند:
من هر دو جنگ بین المللی را یادم هست... من کوچک بودم لکن مدرسه میرفتم، و سربازهای شوروی را در همان مرکزی که ما داشتیم؛ در خمین، من آنجا آنها را میدیدم، و مورد تاخت و تاز ما واقع شدیم در جنگ بین المللی اول.
حضرت امام در جایی دیگر با یادآوری اسامی برخی از خوانین و اشرار ستمگر که در پناه حکومت مرکزی به غارت اموال و نوامیس مردم میپرداختند، میفرماید:
امام خمینی:من از بچگی در جنگ بودم... ما مورد هجوم «زَلَّقی»ها بودیم. مورد هجوم «رجبعلی»ها بودیم و خودمان تفنگ داشتیم. و من در عین حالی که تقریباً اوایل شاید بلوغم بود، بچه بودم، دور این سنگرهایی که بسته بودند در محل ما، و اینها میخواستند هجوم کنند و غارت کنند، آنجا میرفتیم سنگرها را سرکشی میکردیم.
امام خمینی:..ما در همان محلی که بودیم، یعنی خمین که بودیم سنگربندی میکردیم. من هم تفنگ داشتم.
امام خمینی:منتها من بچه بودم به اندازۀ بچگی ام. بچه ۱۶ هفده ساله. ماتفنگ دستمان بود.زادگاه امام خمینی در شهرستان خمین.
امام خمینی:تعلم تفنگ هم میکردیم... ما سنگر میرفتیم و با این اشراری که بودند و حمله میکردند و میخواستند بگیرند و چپاول بکنند. هرج و مرج بود.
امام خمینی: دیگر دولت مرکزی قدرت نداشت. و هرج و مرج بود... یک دفعه هم آمدند یک محله ای از خمین را گرفتند. و مردم با آنها معارضه کردند(بامهاجمین جنگیدند). و تفنگ دست گرفتند. و ما هم جزء آنها بودیم./منبع:سایت جماران بااندکی اصلاحات.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«زلقی»ها چه کسانی بودند؟
«زَلَّقی»(زلکی) یکی از طوایف شعبه یا جرگه چهارلنگ از ایل بختیاری می باشدکه متشکل از چند طایفه بزرگ بودند.
میرزا کوچک خان"شاه"بود،اگرباانگلیس همکاری می کرد.
دولت انگلیس قبل ازرضاخان بدنبال میرزاکوچک خان جنگلی بودند تا وی را به حکومت برسانند واما میرزا این پیشنهادرا نپذیرفت.
آیت الله بهجت می گوید:
برای امام خمینی تعریف کردم که ازیک شخصی که درآن جلسه بود درجلسه ای که سفیرانگلیس نزدمیرزاکوچک خان بوده ومی خواسته میرزا باآنهاهمکاری کندتااورابه حکومت برسانند.
میرزا درجواب می گوید:حکومتی که شالوده اش راشمابریزید،پایدارنمی ماند.
آقای بهجت می گویدوقتی این مطلب راامام خمینی شنید،خیلی خوشش آمد.
سفیرانگلیس می گوید:ماطمع ارضی درکشورشمانداریم،ولی طمع به منافع داریم ، و می گویداگرتو قبول نکنی یک رذلی را «رضاخان»(رضاشاه)برشمامسلط می کنیم.
وبااین وجود،سفیر ناامیدنمی شود،به میرزا دوهفته فرصت می دهد که فکرهایتان رابکنید وخبرم کنید
ومی گوید که من دراین مدت درکرمانشاه،،بصره وهندوستان"کلکته" هستم،اگرجواب مثبت بدهیدماکاررابدست شمامی هیم.
آیت الله بهجت می گوید،بعداز اینکه میرزا دست رد به سینه سفیرانگلیس زده،آنهارضاخان راپیدامی کنند.
خودرضاخان ازانتظارات دولت انگلیس وتعهداتش، تعرف می کند:
یک روزی درجلسه ای که درمنزل «عبدالحسین تیمورتاش»(وزیردربار) باحضور مسئولین کشوربرگزارشده بود که آیت الله مدرس نیزشرکت داشته ،رضاخان به مدرس می گوید:من پس ازانجام اقداماتی ،به انگلیسی ها قول داده ام واگربه تعهداتم عمل نکنم مرااعدام می کنند .
منبع: کتاب «زمزم عرفان»یادنامه آیت الله بهجت صفحه۳۷۷
خاطره یکی ازعلما ازرفتار«بسیجی» امام خمینی درجوانی
« آیت الله سید مصطفی صفایی خوانساری»(متولد۱۳۲۱ قمری۱۲۸۱ شمسی)فرزند سید احمد حسینی صفایی خوانساری ،وی ازرفقای خاص آیت الله بروجردی بودوهمدرس امام خمینی بود،امام همبه اوارادت داشت وجویای احوالش بود،وی دارای تألیفاتی است وکتابخانه معتبر
آیت الله سیدمصطفی صفایی خوانساری درکنارامام خمینی
«آیت الله صفایی خوانساری» درسن۹۰سالگی(۲۳ مهرماه ۱۳۷۱)فوت کردند همانجایی مدفون است که ۶۰ سال در آن جا صبح ها اقامه نماز جماعت می کرد-قم-مسجدبالاسر.
«آیت الله سید مصطفی صفایی خوانساری» : نه خیال کنید امام خمینی، حالا چنین شده در سن جوانی هم «شدیدالغیرة» بود،زمانی که مرحوم «حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی»در اراک بود،با حاج آقاروح الله(امام خمینی)که ۱۸سالش بود به اراک می رفتیم، میان اتوبوس افسری با یک زن سر لختی بود و آن افسر با او زیاد «ور «می رفت تا رسیدیم به قهوه خانه؛ ماشین را نگه داشت؛ هنگام پیاده شدن، حاج آقاروح الله، کمربند افسر را گرفت و کشان کشان می برد و می گفت: تو افسر خائنی هستی، باید به پاسگاه تحویلت دهم که این نشانه(درجه) افسری را از تو بگیرند، او(زن) عقلش نمی رسد، تو چرا خیانت می کنی!؟./بنقل ازمؤسسه نشرآثارامام خمینی.
جمله قطعه شعری است در دفترچه یادداشت دوران نوجوانی (۹-۱۰ سالگی) با عنوان: «غیرت اسلام کو جنبش ملی کجاست» خطاب به ملت ایران:«مملکت مال شماست»
«هان ای ایرانیان، ایران اندر بلاست/مملکتِ داریوش دستخوش نیکولاست»(ملکالشعرا بهار)
میتوان از آن نوشته به عنوان اولین بیانیه سیاسی دوران نوجوانی روحالله یاد کرد، و دغدغه ذهنی او را راجع به مسائل مملکتی فهمید. تمایلات روحالله نسبت به قهرمانان و مبارزان تا حدی است که در نهضت جنگل، وی با سخنرانی و سرودن شعر در وصف میرزا، اقدام به جمعآوری کمکهای مردمی برای حمایت از نهضت جنگل کرده و بالاخره مصمم می شود که خود شخصاً به نهضت جنگل بپیوندد. و در فرصتی به جنگل سفر میکند و «پایگاه میرزا»(جنگلی ها) را از نزدیک میبیند./خبرگزاری فارس -خرداد۱۳۹۳
***
دوران کودکی و نوجوانی روحالله همزمان با بحرانهای سیاسی و اجتماعی ایران سپری شد. وی از همان ابتدای زندگی، با درد و رنج مردم و مشکلات جامعه آشنا بود و تأثر خود را با ترسیم خطوطی به صورت نقاشی بروز میداد، و همراه خانواده و اطرافیان در سنگر دفاع ساخته و پرداخته و در کوران حوادث و مسائل به مجاهدی تمام عیار تبدیل می شد.
برخی از حوادث متأثرکننده این دوران مثل بمبباران مجلس در نقاشیها و مشقهای خوشنویسی دوران کودکی و نوجوانی او منعکس شده و در دسترس است. از جمله قطعه شعری است در دفترچه یادداشت دوران نوجوانی (۹-۱۰ سالگی) با عنوان: «غیرت اسلام کو جنبش ملی کجاست» خطاب به ملت ایران:
هان ای ایرانیان، ایران اندر بلاست
مملکت داریوش دستخوش نیکولاست
میتوان از آن نوشته به عنوان اولین بیانیه سیاسی دوران نوجوانی روحالله یاد کرد، و دغدغه ذهنی او را راجع به مسائل مملکتی فهمید. تمایلات روحالله نسبت به قهرمانان و مبارزان تا حدی است که در نهضت جنگل، وی با سخنرانی و سرودن شعر در وصف میرزا، اقدام به جمعآوری کمکهای مردمی برای حمایت از نهضت جنگل کرده و بالاخره مصمم می شود که خود شخصاً به نهضت جنگل بپیوندد. و در فرصتی به جنگل سفر میکند و پایگاه میرزا را از نزدیک میبیند.
تمایلات روحالله(امام) نسبت به قهرمانان و مبارزان تا حدی است که در نهضت جنگل، وی با سخنرانی و سرودن شعر در وصف میرزا، اقدام به جمعآوری کمکهای مردمی برای حمایت از نهضت جنگل کرده بود./سایت مشرق خرداد۱۳۹۳
آیت الله خامنه ای:ایشان(میرزاکوچک خان) یک واحد مینیاتوری از نظام اسلامی دریک منطقه بوجود آورد.
قضیه مرحوم میرزا کوچک جنگلی یک قضیه ویژه است. اگرچه در آن دوره خاص یعنی در فاصله بین مشروطیت و سرکار آمدن رضا خان، حوادث گوناگونی در کشور به وجود آمده است و همزمان با نهضت جنگل چند کار بزرگ دیگر در گوشه و کنار کشور مثل جریان شیخ محمد خیابانی در تبریز یا کلنل محمدتقی خان پسیان در مشهد هم اتفاق افتاده. اینها تقریبا همه همزمان هستند، لکن قضیه جنگل یک قضیه ویژهای است.
آن صبغه مردمی و نجابتی که در کار مرحوم میرزاکوچک خان جنگلی است در هیچ کدام از این دو ،سه کار دیگر که همزمان در آن دوره اتفاق افتاده در سرتاسر ایران نظیر ندارد...منشا حرکت میرزاکوچک خان یک منشا صد درصد دینی و اعتقادی است. رفتار او هم یک رفتار دینی و اعتقادی است.
پیام رهبرانقلاب اسلامی به کنگره میرزاکوچک خان جنگلی۱۳۹۱/۰۹/۱۱خبرگزاری فارس
کنگره بزرگداشت میرزا کوچک خان جنگلی در تاریخ ۲۹ آبان ۱۳۹۱برگزارشد.