درادامه مدارک تحصیلی نمایندگان مجلس:سیناکمالخانی،تاجگردون،خلیل بهروزی فر،مهردادبذرپاش وحسین فریدون،محمدرضارحیمی،ابراهیم صیقلانی طلب،علی کُردان.. هم بررسی می شود.
فروش مدرک لیسانس .. ارشد .. دکترا..پزشکی(غیرپزشکی)
قیمت مقطوع:مدارک پیام نور:
رشتههای مهندسی .۶۵میلیون تومان
رشتههای انسانی . ٢٤میلیون تومان
دانشگاه آزاد:لیسانس ۳۰ میلیون/ ارشد را با ۴۵ میلیون تومان .
قیمت مدرک پزشکی، پیراپزشکی و مهندسی پزشکی ،۷۰ میلیون تومان
مدرک لیسانس در هر رشته را با مهر دانشگاه غیرانتفاعی هشت میلیون تومان، ارشد ۱۵ میلیون تومان
پیشپرداخت هر مدرک ۲ میلیون تومان .
مدرک دانشگاه از ٢٤ میلیون تا یک میلیارد تومان!
ماجرا با یک پیامک شروع میشود؛ پیامکی با توضیح مختصر درباره دادن مدرک در همه مقاطع و رشتهها، همراه با یک شماره تلفن، بعد تماس برقرار میشود و مرد پشت تلفن میگوید برای خرید مدرک روانشناسی باید عجله کرد.
میگوید دانشگاه آزاد به آنها ۱۰ جای خالی برای این رشته داده و حالا همهاش پر شده و اگر میخواهیم باید بهسرعت برایشان پول بریزیم تا شاید یک جای خالی دیگر باز کنند. این موسسه با هزینهای حدود ۲۴میلیون تومان و در مدت زمانی بسیارکوتاه مدرک دانشگاه آزاد را میدهد.
مرد پشت تلفن میگوید: «اینجا میدان انقلاب نیست و من مدرس همین دانشگاه هستم. این دانشگاه در برخی از رشتهها دانشجو کم دارد و از ما به عنوان دوستانشان خواسته تا بچهها را معرفی کنیم و آنها هم برای گرفتن مدرک کمک میکنند.»
کمک آنها به این شکل است که در مقابل گرفتن:
۶۵میلیون تومان برای رشتههای مهندسی .
٢٤میلیون تومان برای رشتههای انسانی .
فرد(خریدار) به صورت رسمی دانشجوی دانشگاه آزاد میشود و براساس گفتههای این موسسه از روز اول ثبتنام برای فرد کارت دانشجویی، کارت ورود به جلسه آزمون و کارت صندوق رفاه دانشجویی صادر میشود و به این ترتیب نامش در کنار سایر دانشجویان دانشگاه قرار میگیرد؛ اما به عنوان یک دانشجوی انتقالی که از واحدی به واحد دیگر منتقل شده است:
دلالی وکلاهبرداری هم۲گونه است:سالم وجعلی
فروشنده مدارک دانشگاهی می گوید:«ما تنها کار سالم را در کشور انجام میدهیم و سایر موسسات یا مدارک جاهایی که قول مدرک با قیمت ۱۷-۱۸میلیون تومان را میدهند، جعلی است.»
او میگوید این واحد دانشگاه آزاد که اطراف تهران است،
۱۲۰ واحد برای دانشجویانی که پول میدهند سابقه میزند و ۲۰ واحد را انتقالی در نظر میگیرد و به این ترتیب خریدارمدرک(دانشجو) بدون حضور در کلاسها و تنها با شرکت در جلسه امتحان ترم آخر میتواند مدرکش را با مهر و امضا و تأیید دانشگاه دریافت کند:
«سوالات و جوابهای آزمون پایان ترم را هم ما به شما میدهیم، تمام واحدها را معاون دانشگاه مطابقت میزند و به این ترتیب صددرصد تضمینی فارغالتحصیل میشوید.»
آنها حتی پول را قدم به قدم میگیرند تا بتوانند مشتریان بیشتری جذب کنند؛
۵ میلیون تومان ابتدای کار دریافت میکنند برای آنکه مطمئن شوند فرد این مدرک را میخواهد.
«مبلغ زیادی نیست و ما هم قرار نیست این میزان پول اندک را بخوریم.» بعد از تأیید ریزنمرات و پذیرفتهشدن ۱۲۰ واحد در سایت دانشگاه ۲۰میلیون تومان دریافت میکنند و زمان شروع امتحانات هم تسویه حساب کامل انجام میشود.
داوطلب خریدمدرک دکتری پزشکی
ماجرا اما برای دانشجویان رشته پزشکی متفاوت است.
این موسسه در قبال دریافت یک میلیارد تومان صندلی رشته پزشکی را به افراد میدهد
اما مرد پشت تلفن تأکید میکند که نمیتواند برای گرفتن نمره یا فارغالتحصیلی در رشته پزشکی کاری انجام دهد و فرد خودش باید درس بخواند: «برای گرفتن مدرک پزشکی هیچ پشتیبانی از سوی ما ندارید و ما فقط میتوانیم کاری کنیم در دانشگاه آزاد یا دولتی قبول شوید.»
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این آقای سلطان مدارک دانشگاهی، حرفش درست است،نمونه اش .خانم مریم مقتدری است.دختری که با پول(بجای کنکور)دانشجوی رشته دندانپزشکی دانشگاه شهیدبهشتی تهران شده بود..وی می گوید" من تنهانیستم که بدون کنکورآمدم،۳۰نفریم،چرایقه آنهارانمی گیرید!؟
مریم مقتدری در۲۴ شهریور۱۳۹۸دستگیرشد وبعداخراج...
چگونگی ورودوخروج دردانشگاه:
وقتی وارد میشدم به حراست آنجا گفتم که دانشجو هستم و کارتم همراهم نیست. بعد از آن بود که به سرم زد در کلاسها شرکت کنم. برای همین پرسوجو کردم و فهمیدم که رشته دندانپزشکی چه زمانهایی کلاس دارد و دانشجویان این رشته چه درسهایی میخوانند. کتابهایش را تهیه کردم و همین شد که رفت و آمدم به آنجا شروع شد.
سر کلاس به استادها چه میگفتی؟
گفته بودم دانشجوی انتقالی از دانشگاه خارج از کشور هستم، چون به خارج از کشور زیاد سفر کرده بودم و خانوادهام هم آنجا هستند، اطلاع زیادی از دانشگاههای آنجا دارم. برای همین آنها هم حرفم را باور میکردند و اجازه میدادند سر کلاس بنشینم.
ماجرای این که به دوستانت گفته بودی با پول وارد این دانشگاه شدی چیست؟
«پُز»دادن بدبختش کرد
دانشجوها از من سوالهایی میپرسیدند و برای این که از دستشان راحت شوم، چنین چیزی را گفتم؛ البته دلم میخواست کمی هم «پُز» بدهم.
مریم مقتدری (دانشجوی قلابی(پولکی) دندانپزشکی دانشگاه شهید بهشتی) دانشجوی رسمی دانشگاه شهید بهشتی بوده است در صفحه اینستاگرامش ۲ عکس منتشر کرد.
مریم مقتدری ادعا میکند یکی از عکسها لیست حضور و غیاب دانشجوهای سایت دانشگاه شهید بهشتی است که اسم او در آن دیده میشود و عکس دیگر از واحدهای درسی ثبت نامی به اسم و مشخصات خودش است که از ربات تلگرامی دانشگاه برای او ارسال شده است.
در توضیح عکسها هم نوشته است:«اسم من رسما تو لیست دانشجوهای سایت شهید بهشتی بوده، حتی تو ربات تلگرامی هم با مشخصات من واحد درسی ثبت شده، پس دیگه این دروغ ضایع رو نگید که من فقط روپوش میپوشیدم و میاومدم دانشگاه، شما که نمیذارید بگم همه چیو پس چرا رسانه ایش کردید؟!
چون قراره بازداشت باشم و حرفی ازم در نیاد؟ من با این خانوادهی ۶۰ هزار نفریم اندازه تموم رسانه هاتون حرف داریم واسه گفتن! گفتی نگو، ولی میگم! به آدم هاتونم بگین منو تهدید نکنن، چون به مقامات قضایی اسنادمو نشون دادم، شما بیا اسنادتونو نشون بدین»...ماجرای کامل این دانشجورادرپست دیگری باعنوان«صندلی فروشی»منتشرکرده ام./پایان توضیح مدیریت سایت.
سلطان مدارک دانشگاهی میگوید: موسسهشان بسیار معتبر است و ریاستش هم با فردی است خوشنام که مدرس روانشناسی است و باشگاه اسبسواری دارد و بعد هم بهسرعت آدرس دفتر را میدهد:
«اگر کسی هم دیپلم میخواهد بگویید امسال آخرین سال است و باید حتما مدرک دیپلمش را هر چه سریعتر بگیرد.»
با آنکه او بهسرعت آدرس موسسهاش را میدهد، زن دیگری که خودش را دکتر معرفی میکند و مشاور یکی دیگر از مراکز دادن مدرک است،
میگوید آدرس ندارند و باید مدارک را برایشان واتسآپ کنیم:
«چارچوب کار غیرقانونی است و برای همین هم نمیتوانیم با شما قرارداد ببندیم. مدارکتان را بفرستید، پیشپرداخت بدهید و ما دسترسی به سامانه دانشگاه را برایتان باز میکنیم.»
او میگوید :مدرک دانشگاه پیام نور
مدرک لیسانس در هر رشته را با مهر دانشگاه غیرانتفاعی هشت میلیون تومان
کارشناسی ارشد ۱۵ میلیون تومان میدهد که ارزانترین مدرک دانشگاهی است که دارد
لیسانس دانشگاه پیامنور ۱۵ میلیون
مدرک دانشگاه آزاد
ارشد ۳۰ میلیون.
لیسانس ۳۰ میلیون
ارشد را با ۴۵ میلیون تومان .
قیمت مدرک پزشکی، پیراپزشکی و مهندسی پزشکی ،۷۰ میلیون تومان
پیشپرداخت هر مدرک ۲ میلیون تومان .
بعد هم استعلام آنلاین به فرد داده میشود تا در سامانه گزارشگیری دانشجو نامش را ببیند و در نهایت هم هزینه دریافت مدرک را تسویه کند.
اصل مدرک همراه با ریزنمرات با مهر برجسته وزارت علوم ظرف یک هفته به هر آدرسی که بدهید ارسال میشود.
مدرک «کارشناسی ارشد» هم یک هفته زمان میبرد تا به دستتان برسد.
این موسسه در سایتش عکس انواع مدارک جعلی را که ارایه میدهد منتشر کرده و زیر هر کدامشان رشته و دانشگاهی که مدرک از آن صادر شده نوشته شده است.
سلطان جعل مدرک در دادگاه
روز گذشته دادگاه «سلطان جعل مدرک» در حالی خبری شد که هنوز تعداد بیشماری از موسسات جعل مدرک در حال خرید و فروش مدارک دانشگاهیاند.
امیررضا ثابت، معروف به سلطان جعل مدرک که متهم اصلی پرونده «هلدینگ آفتاب» است در یازدهم اسفند ۱۳۹۴ در تعهدی رسمی در دفتر ثبت اسناد متعهد میشود که به حوزه مرتبط با وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ورود پیدا نکند.
هر چند هنوز از چند و چون و چرایی این تعهد اطلاعی در دست نیست اما امیررضا سال ۹۷ در مشهدمجدداً دستگیر میشود و حالا در پرونده ۳۵ جلدی این هلدینگ که ۱۵ متهم دارد،
علاوه بر مشارکت در کلاهبرداری شبکهای، اخلال در نظام اقتصادی از طریق فرار مالیاتی و پولشویی، مشارکت در جعل مدارک تحصیلی دانشگاههای خارجی و موسسات آموزش عالی، جعل مهر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و مهر تأیید مدارک این وزارتخانه و نشر اکاذیب رایانهای هم دیده میشود.
پیش از بذرپاش، مدرک جعلی «سینا کمالخانی»منتخب(نماینده) حوزه انتخابیه تفرش، فراهان و آشتیان از استان مرکزی برای مجلس یازدهم هم مطرح و اعلام شد درحالی که کمالخانی مدعی است مدرک کارشناسی ارشد جامعهشناسی خود را از موسسه آموزش عالی تفتان دریافت کرده است، این دانشگاه فاقد این رشته و مقطع کارشناسی ارشد است و در نتیجه مدرک او جعلی است. عباسعلی کدخدایی هم در نهایت این مطلب را تأیید کرد و سرانجام دهم اردیبهشت آرای انتخاباتی حوزه تفرش باطل شد.
پیش از این، ماجرای جعل مدرک نماینده فومن(بهروزی) هم مطرح بود، اما همان زمان یعنی اواسط خردادماه سال جاری منصور غلامی، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری اعلام کرد که در انتخابات مجلس غیر از مدرک تحصیلی سینا کمالخانی هیچگونه استعلامی از وزارت نشده که پاسخ داده نشده باشد: «ضمناً در بررسی صلاحیتهای کاندیداها، وزارت علوم جزو مراجع چهارگانه طرف استعلام وزارت کشور نیست و وزارت کشور هیچگونه استعلامی برای مدارک تحصیلی کاندیداها انجام نمیدهد.»
توضیج مدیریت سایت-پیراسته فر:مدرک دانشگاهی نماینده فومن(خلیل بهروزی فر) جعلی نبوده،بلکه اوپاسداربازنشسته است که دررشته «ارشد فنون دفاعی» دانشگاه امام حسین(ع)سپاه است.فارغ التحصیل شده...مشکل تاجگردون صرفاً مدرنبوده،وشایداین ابهام کم رنگ بوده است/پایان توضیح مدیریت سایت.
شهرونددرادمه می نویسد:علاوه بر اینها جعلی بودن مدرک دکتری «غلامرضا تاجگردون» نماینده مردم گچساران هم از جمله نمونههای اخیر است. مجتبی رضاخواه، نماینده مردم تهران سوءاستفاده از جایگاه و جعل مدرک را ازجمله دلایل اعتراض به تاجگردون دانسته بود. اعتبارنامه تاجگردون در نهایت رد شد و او از حضور در مجلس یازدهم بازماند.
همه این اتفاقات در حالی بود که
اواسط خرداد، فریدون جعفری، دستیار ویژه وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در امور حقوق شهروندی در صفحه اینستاگرام خود مطلبی منتشر کرد که خبر از کشف ٣٠ هزار مدرک جعلی در میدان انقلاب در سال ٩٨ توسط وزارت علوم میداد.
به گفته او، وقتی در دانشگاهها بهویژه دانشگاههای غیردولتی و موسسات غیرانتفاعی نظارت و دقت کافی در نحوه و صدور مدرک دیده نمیشود در نتیجه با پدیدهای با عنوان مدرکفروشی مواجه خواهیم شد.
٣٠هزارنبود،٣هزارمدرک درمعرض فروش بود!
این آمار را حمیدرضا علومی یزدی، معاون حقوقی و امور مجلس وزیر علوم، تحقیقات و فناوری بهسرعت تکذیب کرد: «این مطلب در ابتدا بهطور اشتباه کشف ٣٠ هزار مدرک جعلی درج شده بود که مشاور وزیر علوم در امور حقوق شهروندی این مطلب را به ٣ هزار مدرک اصلاح کرد. اما کشف ۳۰۰۰ مدرک جعلی هم تأیید نمیشود.»
مهر پارسال بود که جواد جاویدنیا، سرپرست معاونت فضای مجازی دادستانی کل کشور اعلام کرد برخی مدارک جعلی به مسئولان و چهرههای شاخص فروخته شده است.
صحبتهای او دلیلی بود تا «دکترمنصور غلامی» وزیر علوم نسبت به خرید مدارک جعلی توسط مردم عادی و برخی مسئولان واکنش نشان دهد و بگوید برای پیشگیری و پیگیری تخلفات اینچنینی قانون پیشگیری و مقابله با تقلب را در دولت تصویب کردیم تا براساس این قانون، پیگیر تقلب علمی در کشور باشیم: «علاوه بر این، ما با کمک قوه قضائیه و پلیس وارد عمل شدیم و در اردیبهشت امسال تعدادی از مراکزی را که فعالیتهای غیرقانونی داشتند پلمپ کردیم. اسناد و مدارک و کامپیوترها را جمع کردیم و برخورد با مراکز غیرقانونی ادامه خواهد داشت.»
دکترغلامی گفته بود حتی یک مورد صندلیفروشی هم در دانشگاههای دولتی زیر نظر وزارت علوم رخ نداده است و این موضوع باید از جانب مسئولان وزارت بهداشت پاسخ داده شود.
علاوه بر او،دکترسید عبدالحمید انگجی، مدیرکل امور دانشآموختگان سازمان امور دانشجویان دیماه سال گذشته در اینباره به «مهر» گفت که برای مقابله با جعل مدارک دانشگاهی صادره از دانشگاههای داخل کشور و استعلامهای مربوط، فرآیند الکترونیکی شدن دانشنامهها در قالب «سامانه سجاد» از فروردین ۹۸ عملیاتی شده است و درج کد صحت در ارزشنامههای تحصیلی خارجی نیز در آیندهای نزدیک امکانپذیر است.
انگجی البته حالا پاسخی به پرسشهای «شهروند» درباره کافی نبودن نظارتهای وزارت علوم از سویی و از سوی دیگر چگونگی قرار گرفتن مُهر این وزارتخانه در دست افراد جعلکننده و ... نمیدهد،
اما آنچه مشهود است این است که همچنان پیامکهای خرید مدرک و سایتهای ارایهدهنده این خدمات فعالند.
کسانی که میگویند مدارکشان بدون هیچ نقص قانونی به دست مشتری خواهد رسید و بیهیچ دلواپسی از شرایط فروش مدارک دانشگاهی در هر سطحی صحبت میکنند و قوانینی چون پیشگیری و مقابله با تقلب هم چندان کارساز نبوده است.
انواع و اقسام جعل
جعل مدرک هرچند به صورت تلویحی و در خرداد امسال توسط معاون حقوقی و امور مجلس وزیر علوم، تحقیقات و فناوری تکذیب شد.
اما «دکترکارن خانلری»عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس دهم شورای اسلامی میگوید در این کمیسیون و در طول سالهای گذشته بارها با انواع و اقسام جعل مواجه بودهاند و مراتب هم گزارش شده است: «مسأله فقط در خرید و فروش مدرک خلاصه نمیشود و باید طیف گستردهای از اقدامات غیرقانونی را در نظر آورد. از ورود غیرقانونی به دانشگاهها گرفته تا خرید تز ارشد و دکتری و حتی واحدهای درسی.»
نماینده مسیحیان ارامنه شمال ایران در مجلس شورای اسلامی میگوید هرچند شاهد وجود موسسات گسترده و خرید مدرک توسط افراد عادی هستیم، اما خرید مدرک توسط مسئولان کشوری ازجمله اصلیترین دغدغههای کمیسیون آموزش است و البته تعداد مسئولانی که در این سالها مدارک جعلی داشتهاند هم زیاد است:
«اجازه ندارم بگویم چه تعداد مسئول مدرک خریداری کردهاند و ما پروندهشان را داریم و البته اسمشان هم را نمیتوانم بگویم؛ غیر از یک پرونده که پرونده «حسین فریدون» است؛ آن هم چون در صحن مجلس دربارهاش صحبت شد و حالا در قوه قضائیه در حال بررسی است.
او(برادررئیس جمهور) به صورت غیرقانونی به دوره ارشد دانشگاه شهید بهشتی وارد شده بود، اما ماجرا این است که تخلفات مسئولان از لحاظ اخلاقی گناه بزرگتری است و این مسأله کاملا اخلاقی است.»
«دکترخانلری» هرچند نام و تعداد مسئولانی را که مدارک جعلی دارند، نمیگوید اما معتقد است فروش مستقیم مدرک بسیار باب شده و از زمانی که دورههای شبانه و بینالمللی جزو سیستم آموزشی شده، زمینه برای فروش مدرک هم بیشتر فراهم شده است: «حرف و حدیثهایی درباره تخلفات دانشگاه آزاد هم به گوشمان رسیده اما این دانشگاه سازمان بازرسی بسیار خوبی دارد که بسیاری از تخلفات انجام گرفته در این دانشگاه توسط همین سازمان اعلام شده است.»
به گفته او، وظیفه مجلس کشف و شناسایی این تخلفات است. او معتقد است در این زمینه خوب هم عمل کردهاند و ادامه کار به قوه قضائیه مربوط میشود که متناسب با جرم انجامگرفته، مجازات کند: «ما قوانین خوبی داریم و اتفاقا قدرت بازدارندگی هم دارند، اما در بحث نظارت مشکلاتی وجود دارد و فساد گسترده شده. باید بدانیم یکی از مواردی که در هر مملکت اگر دچار فساد شود، آن مملکت آیندهای نخواهد داشت همین بحث آموزش است. علاوه بر آموزش، نیروهای مسلح و بهداشت در صورت گسترده شدن فساد در آنها آینده مملکت را دچار فساد خواهند کرد.»
همین هم دلیلی است که عضو سابق کمیسیون آموزش مجلس بگوید باید با جدیت با این فسادها برخورد کرد و جناحبندیهای سیاسی را کنار گذاشت: «در مورد جعل مدرک آقای بذرپاش هم هنوز با اعضای کمیسیون مجلس جدید صحبتی نداشتهام، اما فکر میکنم اگر جعلی صورت گرفته با ایشان هم با جدیت برخورد شود، یعنی امیدواریم این اتفاق بیفتد.»/ ایسنا(۸مرداد ۱۳۹۹)، بنقل از«شهروند»
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: ماجرای مدرک تحصیلی مهردادبذرپاش(رئیس دیوان محاسبات درادامه خواهیدخواند.
واماسال ۱۳۹۱قیمت مدرک چقدربود؟
توی راسته خیابان انقلاب همه او را می شناسند. از هر کس که بپرسی آدرسش را میدهد. کافی است بگویی استاد !البته استاد نام مستعارش است.به قول دلال ها به گردن خیلی ها حق دارد و تا امروز کلی دانشجو تحویل جامعه داده، با همه جا در ارتباط است.
توی راسته خیابان انقلاب همه او را می شناسند. از هر کس که بپرسی آدرسش را می دهد. کافی است بگویی استاد! البته استاد نام مستعارش است. به قول دلال ها به گردن خیلی ها حق دارد و تا امروز کلی دانشجو تحویل جامعه داده. با همه جا در ارتباط است. دوست و پارتی آن چنانی به اندازه موهای سرش دارد. با یک شماره تلفن و یک زد و بند و گرفتن یک انعام چاق و چله، سه سوته از مدارک دانشگاهی، سوال کنکور، سوال امتحانی و...گرفته تا بیمه نامه اتومبیل و گواهینامه و خلاصه از شیر مرغ تا جون آدمیزاد را برایت با مهر و امضا آماده می کند؛ فقط شرط اول این است که اعتمادش را جلب کنی و شرط دوم این که خوب پول بدهی....
ساعت ۱۴:۳۰ دقیقه / بازار کتاب تهران
اگر گرمی هوا و گرد و غباری که این روزها در شهر دود زده مان دارد بیداد می کند و عاملی مزید بر علت شده را بگذارید یک طرف و خیابان شلوغ و پر تردد انقلاب را هم بگذارید یک طرف آنوقت می فهمید من چه می گویم! معرکه بازاری است این نقطه شهر.
خب بازار کتاب تهران است و تعقیب و گریز خریداران کتاب و دلالان سمج با حنجره های سناریویی است که هر روز تقریبا از سر صبح شروع و تا پاسی از شب ادامه دارد.
راستش را بخواهید خود ما هم گاهی اوقات به دنبال یافتن یک کتاب نقش اول یکی از همین داستان ها می شویم و ناگفته نماند که سوژه گزارشمان هم در حاشیه یکی از همین تعقیب و گریزها رقم خورد؛ ماجرای آشنایی اتفاقی من و یک دلال کتاب و بعد از آن یافتن مردی که شاه کلید خیلی از چیزها در جیبش بود. منظورم همان استاد ساختگی است که به گردن خیلی ها حق داشت و کلی دانشجو تحویل جامعه داده بود! بگذارید همه چیز را بسپارم دست خودتان و ادامه ماجرا را خودتان بخوانید و قضاوت کنید...
مدرک به شرط چاقو!
کنار یکی از همان راهروهای معروف کتاب خیابان انقلاب که حتما بارها از کنار آن رد شده اید، دست در جیب شلوار جینش کرده و ایستاده. از استادی فقط یک عینک ته استکانی دارد و موهای سفید و مشکی که با کش سیاه رنگ آنها را پشت سرش جمع کرده. کنارش می روم و آهسته زیر گوشش می گویم:استاد، آقا امید سلام رساندند!(امید نام دلالی بود که استاد را به من معرفی کرد)
سرش را به اطراف می چرخاند و در حالی که خوب همه جا را می پاید، می گوید: خب فرمایش؟
من هم جو گیر می شوم و به تبعیت از او نگاهی به اطرافم می اندازم و می گویم: راستش قصد دارم بروم خارج. دنبال کارهای ویزا و... حرفم را قطع می کند و با عجله می گوید: میشه از آخرش بگی؟
... مدرک دانشگاهی ام ناقص است. دنبال یک نفر می گردم تا...
دوباره حرفم را قطع می کند و می پرسد: خیلی خوب بگو چی می خوای؟ لیسانس، فوق لیسانس، دکترا....
چشمانم برق می زند و می پرسم: یعنی شما همه این ها را دارید؟
پک عمیقی به سیگارش می زند و می گوید: داریم ،خوبشم داریم. اما...!
-اما چی؟
- ببین بهتره بدونی من یه واسطه ام بین تو و اون کسی که مدرک رو می گیره.اما اون آدم؟ اگه بهش اعتماد کنی کارت پیش می ره. اگرم می خوای نق و نوق راه بندازی، همین الان بگو نه خودتو خسته کن نه مارو! اون آدم یه آدم حسابیه. یک کله گنده که آشناهای زیادی داره و برای جور کردن مدرک از بند پ استفاده می کنه؛ هر جا و توی هر وزارت خونه ای که بخوای پارتی داره. از رئیس دانشگاه گرفته تا کارمند آموزش و پرورش همه رفیقای جیک تو جیکشن ! مدرکی هم که می ده معتبره معتبره. قبل از پرداخت کل مبلغ هم می تونی استعلامش رو بگیری که یه وقت فکر نکنی ما حروم خوری کردیم!
-آخرش چند؟!
-اول و آخر نداره. هندونه که نمی خوای بخری چونه می زنی. قیمتش ثابت بازاره. برو پرس و جوهاتو بکن. اما بهتره بدونی ،هر جا بری دست آخر میای پیش خودم. فکر کن، تصمیم با خودت. خبرم از تو.. .
شماره منو یادداشت کن. اگه خریدار بودی، تماس بگیر تا ترتیب کارو بدم. یه دویست، سیصد تومن هم برای بیعانه، پای معامله همراهت باشه بد نیست!
دیپلم ۸۰۰ ،لیسانس ۲،۵ ،فوق لیسانس ۳،۵ ،دکترا ۵ میلیون!
مدرک اصل اصل با مهر و امضای واقعی. در یک کلام به شرط چاقو!
طوری حرف میزد که یک آن احساس کردم برای خرید چیپس آمده ام سوپر مارکت سر کوچه و فروشنده انواع و اقسام موسیری، سرکه نمکی و فلفلی اش را برایم قطار می کند. خیلی چیزها در یک لحظه از جلوی چشمانم رد شد. خیلی چیزها که خیلی هم درد داشت. اضطراب شب های امتحان دانش آموزان، تلاش بی وقفه بعضی از دانشجویان، رفت و آمد های سخت و طاقت فرسایشان به شهر های دور افتاده محل تحصیل ،درس خواندن بچه های مناطق محروم با وجود امکانات کم،دانش آموزان شبانه که به خاطرنیاز مالی مجبورند هم کار کنند ،هم درس بخوانند و...
ناخودآگاه یاد آن ضرب المثل قدیمی افتادم که بزرگ ترها معمولا برای اثبات این که فلانی چقدر اهل علم بوده به کار می بردند:«اینقدر دود چراغ خورده تا به اینجا رسیده!»
دیدار با این مرد و گفتگوی کوتاه و چند دقیقه ای که بینمان ردو بدل شد، داشت خط بطلانی روی همه این تصورات می کشید. با این تفاسیر در یک کلام ،پول تضمین تحصیل وشغل نان و آب دار است .چیزی در حد فاجعه ! موضوعی که جدیت مسئولین و متولیان امر را می طلبد.کارخانه ای که دارد وسیله غیر استاندارد تولید می کند.نیرویی که وقتی درخدمت من و شما قرار می گیرد نه تنها خواسته مان را بر آورده نمی کند که ما را به اشتباه ،بیراهه و گاهی حتی تا ورطه نابودی می کشاند؛پزشکی می شود که به جای بند ناف جنین، پای کودک را می برد و یک زخم ساده منجر به از دست دادن یک عضومی شود و یا مهندسی نا کارآمد که با ساختن یک سازه غیر استاندارد علاوه بر هدر دادن وقت ،هزینه و نیروی انسانی، عامل به خطر افتادن جان صدها انسان می شود...
علم بهتر است یا ثروت؟
خیلی دوست دارم بدانم امروز معلمان آیین نگارش هنوز هم این موضوع انشاء بچگی ما را به دانش آموزان دیکته می کنند وخیلی دوست دارم بدانم چند در صد از دانش آموزان در دفترچه انشای خود علم را بهتر از ثروت می دانند؟
بچه های نسل قدیم خوب می دانند که در گذشته این موضوع یک جواب بی برو برگرد داشت؛علم بهتر است از ثروت.
اما بچه های نسل جدید اگر بگویند ثروت خیلی هم بیراه نگفته اند؛چون با داشتن پول می توانند مدرک از هر مدل و هر نوع که بخواهند تهیه کنند.
آرایشگر کیلویی چند؟
قدیم ترها تمام ابهت یک آرایشگر به مدرکی بود که معمولا در یک قاب درست وحسابی ودر بالای یک آینه تمام قدی درآرایشگاه بود.مدرکی که در نگاه اول مثل نورافکن می خورد توی چشم مشتری!
آن روزها گذراندن دوره های آرایشگری کار هر کس نبود.برای گرفتن آن باید از هفت خوان رستم رد می شدی.6 ماه دوره سخت و فشرده و در پایان آزمون کتبی و عملی که نمی گذاشت کسی قسر در برود.
اما از زمانی که بازار فروش مدارک آرایشگاهی رونق گرفته ،مدارک رنگارنگی را می بینی که گاهی اوقات آنقدر برایت عجیب و غریب است که نا خودآگاه انگشت حیرت به دهان می گیری. مدارکی که مثل یک مسابقه دو ماراتون دارند از هم سبقت می گیرند. ضد و نقیض جالبی است .
طرف آنقدر پول دارد که به چند کشور اروپایی می رود و با گذراندن دوره های طولانی مدت مدرک می گیرد بعد می آید و در ایران یک مغازه که سرو ته آن در۹ متر هم خلاصه نمی شود را برای ۶ ماه اجاره کند و...!
نتیجه می شود آن آرایشگری که با داشتن مدرک شوارتسکف فرانسه یا هنکل آلمان چسب مژه را به جای قطره براق کننده در چشم عروس خانم بخت برگشته می ریزد منجر به از دست رفتن بینایی اش می شود!
عمده فروشی سوالهای امتحانی!
دانش آموزی می گفت :فروش سوالات امتحانی به شکل عمده در کنار مزیت دسترسی به سوالات امتحانی از لحاظ اقتصادی هم به صرفه است. به این ترتیب که دانش آموزان می توانند به شکل عمده سوالات را بخرند و مبلغ را تقسیم بر تعداد نفرات کنند.اینطوری به کسی هم فشار نمی آید.
۴ SMS سرنوشت تو را می سازد!
مجید.ک دانشجوی کاردانی عمران بود.می گفت :شب قبل از آزمون دلال با مردی که خودش را مهندس معرفی کرده بود آمدند خانه اشان.آن شب تا پاسی از شب مهندس داشت روی پروژه اش کار می کرد.حالا پروژه چه بود؟
یک گوشی موبایل و سیم رابطی که از داخل پیراهن به یقه لباس وصل می شد.کار سخت افزاری که تمام شد دلال گفت:
سر جلسه بعد از شنیدن صدای بوق ضعیفی به بهانه ای به دستشویی می روی .آنوقت گوشی موبایل را در می آوری واس ام اس ها رایکی یکی باز می کنی.
جواب ها به ترتیب در اس ام اس ها جای داده شده.حواست باشد اس ام اس ها را به ترتیب باز کنی.
به این ترتیب فردای آن روز آقازاده بدون درد سرجلسه حاضر شد وهمان سال در شهر خودش در آزمون کاردانی به کارشناسی قبول شدو...
داغه داغه مدرک!
پای فروش مدارک فنی حرفه ای که به این مهلکه باز می شود، معرکه بازار کامل کامل می شود. جالب است مدرک فروش ها هم مثل فروشگاه های زنجیره ای شعبات و مراکز متعددی دارند.بازار داغ مدارک کامپیوتر، نقشه کشی ،حسابداری و...باعث شده افراد سود جو پول کلانی از این راه به جیب بزنند.شخصی که خودش خریدار بود می گفت:
فروشنده کارمند یکی از بخش های مراکز سازمان فنی و حرفه ای است و برای خودش کاسبی درست و حسابی دست و پا کرده است.
او حقوق یک سالش را با فروش دو مدرک در می آورد و تو بدون حضور در کلاس صاحب یک مدرک معتبر می شوی.
این در حالی است که تمامی روسای سازمان مربوطه تمامی این ادعا ها را کذب می دانند.آدم نمی داند کدام را باور کند. دم خروس را یا...! به هر حال هر چه بود این بازار مکاره را رها کردم تا دوباره برای گرفتن برخی پرسشها و واقعیتهایی که امروز در این خیابان دیدم به سراغ مسئولان بروم شاید برای آنها پاسخی یافتم..خبرگزاری مهر-آبان۱۳۹۱.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:ماجرای مدرک تحصیلی شبهه ناک «مهردادبذرپاش» صاحب امتیاز روزنامهی وطن امروز است،نماینده مردم تهران و عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی در دورهی نهم بوده ورئیس کل(جدید) دیوان محاسبات کشور)
تودیع ومعارفه رئیس کل دیوان محاسبات کشور-عادل آذر-مهردادبذرپاش ۶ مرداد ۱۳۹۹
مهرداد بذرپاش متولد ۱۳۵۹ که رییس بسیج دانشجویی دانشگاه شریف بود، بعد از مشاورت شهردار، با انتخابات ۱۳۸۴، مشاور جوان رییس جمهور می شود و سپس بدون یک روز سابقه مدیریت صنعتی در ۲۶ سالگی به مدیریت یکی از بزرگترین مجموعه های خودروسازی منصوب شده و معاونت رییس جمهور و ریاست سازمان ملی جوانان را هم تجربه می کند.(بهمن ۱۳۸۶ – بهمن۱۳۸۸مدیرعامل پارس خودرو-سایپا)
بذرپاش پس از انتخابات ریاست جمهوری، با وجود مشاغل متعدد به تحصیل خود در مقطع کارشناسی ارشد ادامه می دهد و در درس رفتار سازمانی با نمره ۹ مردود می شود، اما با موافقت شورای آموزشی دانشگاه، نمره وی به ۱۸ تغییر کرده و در امتحان دیگری نیز نمره مشابه می گیرد؛ اما نمره نهایی او، یکباره به نمره قبولی بالا تغییر می کند.
بذرپاش سپس بدون دادن کنکور دکترا، با نامه ای از وزارت علوم به عنوان دانشجوی دکترای دانشگاه علامه پذیرفته می شود و زمانی که موضوع توسط رسانه ها فاش می شود، احمدی نژاد ناگزیر دستور رسیدگی به پرونده وی را می دهد و بذرپاش با انتشار بیانیه ای از تحصیل در دانشگاه علامه انصراف می دهد، اما در عمل این اتفاق رخ نمی دهد.
مهرداد بذرپاش به تحصیل در دروه دکترا بدون کنکور ادامه می دهد، اما یکی از برجسته ترین اساتید دانشکده مدیریت که هم اکنون ریاست انجمن مدیریت استراتژیک ایران را برعهده دارد، وی را با نمره 4 مردود می کند و این استاد تمام بعدها توسط رییس دانشگاه علامه به علل واهی بازنشسته شده و اکنون مشغول تدریس در دانشگاه تهران است.
مهرداد بذرپاش داماد(دکترعلیرضا علی احمدی) وزیر آموزش پرورش -دوره نهم-احمدی نژاد می باشد، در یک مصاحبه تلویزیونی با رشیدپور شرکت کرده و با تمجید از اسفندیار رحیم مشایی خود را زاپاس المشایی معرفی کرده بود،
بذرپاش اواخر دولت احمدی نژاد به سمت اصولگرایان مخالف وی تغییر جهت می دهد و در طیف ایثارگران جای می گیرد.
وی با حمایت جریان ایثارگران به نمایندگی مجلس می رسد، بذرپاش به دلیل مشکلات تحصیلی و نمرات وی، از تحصیل در دوره دکترا پس از چندسال انصراف می دهد و در سال ۱۳۸۹ مجددا بدون کنکور و با نامه وارد دانشگاه می گردد.
پیرو افشای قرار گرفتن نام بذرپاش در میان صد نفر هیات علمی روزهای آخر ریاست شریعتی در دانشگاه علامه، وی با انتشار جوابیه ای مشابه بیانیه سال ۱۳۸۶، مجددا موارد خلاف واقعی را اظهار کرد.
در واقع صرف نظر از روشهای ناپلئونی در تحصیل، آنچه بیشتر آزاردهنده است، این است که فردی که ردای نمایندگی مردم تهران را پوشیده، با وجود ورود به هیئت علمی در لیست از ما بهتران، با صداقت کامل! اظهار می کند که "بدلایل شخصی مخالفت خود را اعلام نموده".
وی اخیرا در پاسخ به برخی روزنامه ها گفت:بنده در سال ۱۳۷۷ وارد دانشگاه شریف در رشته مهندسی صنایع شدم و در سال ۱۳۸۲ فارغ التحصیل و در سال ۱۳۸۲ وارد دوره کارشناسی ارشد دانشگاه علامه شدم تا سال ۱۳۸۴ ؛ پس می بینید هم کارشناسی و هم کارشناسی ارشد خود را در دوره اصلاحات گذراندم. اگر خلافی شده نفرمائید که عملکرد دوستان زیر سؤال می رود. در دوره دکتری که زمانی که در دولت مسئولیتی نداشتم واحدهای درسی خود را با معدل۱۷،۵ و امتحان جامع خود را در یک مرحله با موفقیت سپری نمودم و پروپوزال پایان نامه خود را در گروه تخصصی و شورای تحصیلات تکمیلی به تصویب رساندم؛ حال نکند می فرمائید که همه اینها را اساتید به ایشان نمره داده اند؟
نمرات مردودی بنده از مردودی به قبولی ناگهان تغییر نموده است نیز از اساس کذب محض است و از کسانی که اطلاعی از نحوه اداره دانشگاه دارند باید پرسیده شود که آیا می شود نمرات را در شورای دانشگاه تغییر داد؟ لازم به ذکر است این مطلب خلاف را یکی از افرادی که آن هم به دلیل فساداخلاقی با حکم کمیته انضباطی از دانشگاه اخراج شده بود به شما گفته که از اساس کذب است.۱۳۸۶
اینکه رئیس دانشگاه علامه بدلیل توسعه گروهها و دانشکدهها افزایش تعداد دانشجویان به صورت نوبه ای تقاضای هیئت علمی بویژه از دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاه علامه را بدهد امری نه تنها مذموم نیست بلکه درست و مناسب است و احتمالاً اگر این کار در زمان مدیریت سابق دانشگاه انجام می گرفت که انجام شد امری بسیار پسندیده علمی و درخور بود ولی راجع به اینجانب لازم است عرض کنم بنده بدلایل شخصی مخالفت خود را روزهای گذشته هرچند کار قانونی بوده است به رئیس دانشگاه، رئیس دانشکده، معاون دانشکده و برخی از اعضای گروه علمی اعلام نموده بودم
ابهامات،پاسخ مهردادبذرپاش-درباره مدرکش
۱- بذرپاش مدعی شده است در دولت اصلاحات تحصیل وی انجام شده، در حالیکه مطابق اسناد موجود، وی در ۲۰ اسفند سال ۱۳۸۵ از پایان نامه خود دفاع کرده است و سال ۱۳۸۶ یعنی دو سال پس از به قدرت رسیدن احمدی نژاد فارغ التحصیل شده است.
۲- بذرپاش منکر تغییر نمره خود از مردودی به قبولی در دانشگاه شده است و استاد مربوطه را متهم به مفاسد اخلاقی کرده، در حالی که ورقه امتحانی وی دردانشکده موجود بوده و قابل بررسی است.
۳- بذرپاش مدعی شده است که عضویت وی در هیات علمی با درخواست رییس دانشگاه انجام شده و وی مخالفت کرده است. در حالیکه سند تقاضای شخص وی برای عضویت در هیات علمی منتشر می گردد.
۴- تقاضای بورسیه بذرپاش در آخرین روزهای دولت احمدی نژاد، یعنی ۳۱ تیرماه ۱۳۹۲ ارسال شده و ظرف ۲ روز یعنی ۲مرداد پس از بررسی توسط مدیران خوشنام! وزارت علوم با آن موافقت شده و جالب است این فاصله دو روزه که بین ارسال نامه و ارسال موافقت با آن وجود دارد و معمولا در سایر نامه های وزارت علوم حداقل دو ماه است، در ماه رمضان بوده است.
۵- جالب تر اینجاست که نامه جذب هیات علمی وی نیز در دوم مرداد صادر شده و در ۵ مرداد، یعنی به فاصله دو روز، «دکترمحمدرضامردانی »مسئول هیئت نظارت وزارت علوم که پیش از این موضوع دکترای« داماد نابغه» وی در رسانه ها افشا شده بود، با آن موافقت کرده که این فاصله نیز در ماه مبارک رمضان و پنجشنبه و جمعه بوده است و این که جناب مردانی چرا به چنین اقداماتی دست زده است، جای بررسی دارد./روزنامه قدس آبان ۱۳۹۲
فروش مدرک تحصیلی از ۳ تا ۱۵۰ میلیون!
مدرک تحصیلی و دانشگاهی از ۳ میلیون تا ۱۵۰ میلیون تومان خرید و فروش می شود.
به گزارش خبرگزاری صدا وسیما، از کنار راهروهای معروف کتابفروشی ها در میدان انقلاب که رد شوی حتما با این پلاکاردها مواجه می شوی که روی آن نوشته :
پایان نامه( رساله دانشجویی )و مقاله، وقتی می پرسی مدرک دانشگاهی می خواهم جواب می دهند : نمی دانیم کجاست ، اما وقتی سراغ خرید مدرک را از افراد باسابقه خرید و فروش پایانامه در اطراف خیابان انقلاب می گیری ، می گویند: ماموران آنها را جمع کرده اند و الان در برخی مکانهای محدود در اطراف میدان انقلاب فعالیت می کنند.
با دوربین مخفی و ناشناس به سراغ برخی از این افراد رفتم ، مرد میان سالی پرسید دنبال چه هستی؟ گفتم مدرک، چشمانش ناگهان تیز شد و پرسید چه مقطعی می خواهی ؟ استعلام هم داشته باشد ؟ گفتم دکترا و با استعلام، از هزینه اش پرسیدم که مرا به شخصی به اسم استاد معرفی کرد .
استاد ، مشاور در موسسه ای به نام مرکز مشاوره و ارتقاء شغلی است که اطراف میدان انقلاب فعالیت می کند اما در پشت پرده کارهای غیر قانونی زیادی در این موسسه صورت می گیرد.
با دوربین مخفی سراغ مشاور رفتم ، پرسید دنبال چه مدرکی هستی ؟ گفتم دکتری حقوق و درباره قیمتش میخواهم بدانم ؟ گفت این رشته سختی است اما رشته پزشکی قیمتش حدود ۱۵۰ تا ۱۶۰ میلیون تومان و رشته انسانی حدود ۱۲۰ تا ۱۳۰ میلیون تومان است .
از او درباره قیمت مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد پرسیدم که در جواب گفت: قیمت مدرک برای دیپلم ۳ میلیون تومان است و مقاطع دیگر بستگی به نوع رشته و دانشگاه دارد.
خرید و فروش مدارک دانشگاهی تنها منحصر به خیابان انقلاب و دیگر مکانهای واقعی شهر نیست بلکه فضای مجازی هم از این تبلیغات دور نمانده است . کافی است چند دقیقه وقت خود را صرف جستجو در این فضا وشبکه های اجتماعی کنید.صدها نهاد و موسسه را می یابی که با قیمت های باور نکردنی تو را صاحب مدرک دانشگاهی و حتی مدرک بین المللی می کنند.
به عنوان مثال با مراجعه به یکی از این سایت ها ، با ارسال اسکن شناسنامه ، عکس، پاسپورت، ریز نمره ها و آخرین مدرک تحصیلی و البته تعیین نوع مدرک و دانشگاه مورد نظر براحتی می توانی صاحب مدرک دانشگاهی شوی.
مسوولان وزارت علوم از وضع خرید و فروش غیر قانونی مدارک دانشگاهی در خیابان انقلاب مطلع هستند و در نشست های متعدد، آئین نامه ای تحت عنوان "آیین نامه مقابله با تقلب های علمی" را تنظیم کرده اند. این آیین نامه در دو بخش تخلفات یکی در داخل دانشگاه که شامل استادان و دانشجویان متخلفی است که اقدام به خرید و فروش مقاله و یا پایان نامه می کنند و دیگری نیز شامل شرکت ها و موسسات غیر مجازی که در بیرون از دانشگاه خرید و فروش مدارک دانشگاهی می کنند ، تنظیم شده است.
وحید احمدی معاون پژوهشی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در مصاحبه با خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما می گوید: در لایحه مقابله با تقلب های علمی، میزان جرم و جریمه افرادی که هم در فضای فیزیکی و هم مجازی اقدام به فعالیت می کنند مشخص شده است.
وی می افزاید: این لایحه از وزارت علوم به هیئت دولت فرستاده شده است.
احمدی معاون پژوهشی وزیر علوم معتقد است هر فردی اگر اکنون بخواهد حتی فروشگاهی دایر کند باید مجوز داشته باشد و چنین افراد سودجویی بدون مجوز درحال فعالیت غیر قانونی خود هستند که باید با آنها برخورد قانونی شود.
عبدالوحید فیاضی سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس هم درباره لایحه مقابله با تقلب های علمی می گوید:تاکنون وزارت علوم چنین اقدامی نکرده است و ما منتظرهستیم که لایحه ای به ما ارائه بدهند تا در کمیسیون روی آن کار و بلافاصله آن را تصویب کنیم.
افراد سودجو با دریافت چنین مدرک هایی براحتی می توانند در سازمانهای مورد نظر مشغول فعالیت شوند درحالی که بسیاری از دانشجویان با قبول شدن در مقطع دکتری و گذراندن دوران تحصیل به سختی وارد مرحله دیگری با عنوان کاریابی می شوند.
حالا مشخص نیست لایحه تقلب های علمی کی به سرانجام می رسد تا دیگر شاهد دکتر و یا مهندس های جعلی در جامعه علمی و بازار کار نباشیم./الف ۱۷ آبان ۱۳۹۴
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این خبردیروز۱۶اردیبهشت۱۳۸۷ درشبکه۲سیمابرنامه۳۰ : ۲۰پخش شد.
واما چرامرحوم کردان وآقای رحیمی معاون اول احمدی نژاد وابراهیم صیقلانی(رئیس دفتررحیمی دردیوان محاسبات ونماینده تام الاختیارش دراکسفورد)تاانگستان سفرکرده بودند؟
اینجانب(الیاس نادران) در ارتباط با مکاتبه شما در زمان ریاستتان در دیوان محاسبات با دانشگاه بلفورد نتوانستم از این دانشگاه در ونکوور کانادا یا هیچ کجای دیگر عالم نشانه ای بدست آورم. اگر ممکن است بفرمائید کمک کنند تا نسبت به ماهیت و سطح علمی آن دانشگاه (که آقای صیقلانی را معرفی کرده اید) آشنایی پیدا کنم.
در رابطه با مکاتبهای که با دبیر محترم کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور هم داشتهاید علاوه بر اینکه برای برای خودتان ادعای دکترا کردهاید برای آقای صیقلانی هم از عنوان دکتر استفاده کردهاید. آیا ممکن است اینجانب را بعنوان نماینده مردم شریف ایران در مجلس در جریان دکترا داشتن خودتان و آقای صیقلانی قرار دهید؟
نادران درموردمدرک تحصیلی «محمدرضارحیمی»معاون اول رئیس جمهور:موضوع جعل مدرک است،نه داشتن مدرک جعلی
الیاس نادران گفت: برگهای دریافت کردم که مؤسسه فرهنگی - آموزشی زبان سرا در تاریخ بیستم شهریور ۱۳۷۸ متنی را مبنی بر اعطای عنوان دکترای افتخاری از آکسفورد تنظیم کرده و دست خطی آن متن را تصحیح کرده است.
استیضاح علی کردان( معاون صداوسیما (دوره لاریجانی)و وزیر کشور دولت احمدی نژاد)
در بحبوحه بررسی صحت و سقم مدرک تحصیلی علی کردان وزیر پیشین کشور، علیرضا زاکانی دیگر نماینده تهران گفته بود مدرک جعلی کردان قل دومی هم دارد که دست رحیمی است.
مدیریت سایت-پیراسته فر:آقای کردان استیضاح شد
کیهان (چهارشنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۷)می نویسد:هشت نماینده در موافقت با استیضاح به ایراد سخن پرداختند. این در حالی بود که هیچ نماینده ای در مخالفت با استیضاح کردان پشت تریبون نرفت و فقط کردان هنگام دفاعیاتش مدعی شد که برخی نمایندگان از جمله دلخوش، شریعتی و آلیا می خواستند در دفاع از او سخن بگویند که وی از آنها خواسته این کار را نکنند.
بهرحال پس از سخنان موافقان استیضاح که عمدتا به عدم صداقت کردان مربوط می شد وی ساعتی از خود دفاع کرد و در نهایت رای گیری با ورقه انجام شد که از مجموع ۲۴۷رای ریخته شده به گلدانها، استیضاح کردان با ۱۸۸رای سفید (موافق) ۱۴رای زرد (ممتنع) و ۴۵ رای کبود (مخالف) تصویب شد و به این ترتیب وی از سمت تصدی وزارت کشور برکنار شد.
«کُردان»یک سال بعدازبرکناری فوت کرد
علی کردان دریکشنبه، ۱ آذر ۱۳۸۸درگذشت.
یک سری از اینها را نمیشود گفت اما چند نفرشان مدیرانی بودند که برای انجام کارهای نوشتن پایاننامههایشان با رانندههایشان قرار میگذاشتم.
اسمش را میگذاریم «میم» تا بشود با نامی از او یاد کرد. میم، دانشجوی استعداد درخشان در دوره کارشناسی ارشد دانشگاه تهران بوده، میم میگوید که قاعدتا باید میتوانست با چنین عنوانی بدون کنکور وارد مقطع دکترا شود اما به دلایلی از ورود باز ماند و در کنکور هم شرکت نکرد، میم چندین مقاله علمی- پژوهشی و کتاب دارد. میم میگوید که تلاش میکند تا برای ادامه تحصیل از ایران برود. اما این داستان تقریبا تکراری مهاجرت و خروج نخبگان از کشور موضوع اصلی این مصاحبه نبود.
سوژه(نویسند-فروشنده مدارک) این مصاحبه که نام واقعیاش محفوظ میماند یکی از کسانی است که تبدیل به بخشی از هویت پنهان این روزهای دانشگاه شدهاند، هویتی که هرچند مدام از سوی مسوولان آموزش عالی انکار میشود اما در خفا و آشکار وجود دارد. میم پایاننامه و مقاله میفروشد. «البته کسی منکر تخلف نیست ولی باید توجه شود که تعداد ٥٨ مقالهای که مورد تشکیک قرار گرفته در مقایسه با آنچه در کشورهای غربی اعم از امریکا و اروپا در این زمینه اتفاق میافتد، بسیار ناچیز است ولی در آمار و گزارشها فقط تخلفات احتمالی اتفاق افتاده در کشورمان بزرگنمایی میشود. در این فضا قطعا شیطنت مجله نیچر (nature) با هدف سیاسی صورت گرفته است.»
این حرف رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی بعد از آن عنوان شد که در آبان ماه، نشریه نیچر از «تعلیق ٥٨ مقاله ٢٨٢ دانشمند و پژوهشگر ایرانی به دلیل جعل علمی و دستکاری» خبر داد.
محمدمهدی زاهدی تنها یکی از مسوولانی بود که پس از انتشار گزارش تخلفات علمی، با وجود اینکه وجود تخلفات را کتمان کرد اما تاکید داشت که نباید تحت تاثیر سیاهنماییها قرار گفت و اهداف سیاسی را در انتشار این گزارش آشکارا دید.
اما سوای از گزارش این نشریه بینالمللی و جدای از اینکه حقیقت تخلفات اینگونه تا چه اندازه در میان اهالی آکادمی ایران ریشه دوانده است، یک سمت آشکارتر ماجرای تقلب علمی همان است که بسیاری از تهرانیها و دانشجویان در برابر دانشگاه تهران دیدهاند.
یکی از سادهترین و رایجترین شیوههای تخلف که بدل به امری مرسوم شده است همین نگارش و فروش مقاله و پایاننامه است که نه میتوان کتمانش کرد و نه صحبت کردن در موردشان را به اهداف سیاسی ارتباط داد.
گزارشی ازیک پایان نامه نویس-میدان انقلاب
این گفتوگو تلاش دارد تا با کمک گرفتن از تجربیات یکی از کسانی که در متن ماجرا قرار دارد، نگاهی بیندازد به آنچه هر روز در جریان تولید علم این کشور میگذرد.
«میم» (دست اندرکارفروشنده مدارک تحصیلی )راحت حرف میزند، از تعریف کردن در مورد کارش که به قول خودش «پول راحتی» دارد و به عنوان کار مکمل انجامش میدهد ابایی ندارد.
در طول تعریف کردن ماجرای نوشتن و فروش پایاننامه و مقاله طنزی در کلامش هست که آدم را به اشتباه میاندازد که نکند کل این ماجراها شوخی باشد!
آماری از تعداد مقالات و پایاننامههایی که برای دیگران نوشتهاید، دارید؟
فکر میکنم تا حالا ٢٠ تا ٣٠ مقاله علمی و پژوهشی بوده و حدود ١٠٠ پایاننامه. چند تا از پایاننامههایی که نوشتم را هم خودشان تبدیل به کتاب کردهاند، دستکم سه موردش را خودم دیدم.
چی شد که به فکر این کار افتادید؟
پایان نامه ای که من برای یک دانشجونوشتم حالا استاددانشگاه است!
در دوران دانشجویی با یکی از دوستانم در کتابخانه دانشگاه تهران نشسته بودیم، یکی از دانشجوها میخواست پایاننامه دکترایش را بنویسد و استاد قدری هم در آن حوزه داشت. از ما خواست و ما برایش نوشتیم، الان هم خودش عضو هیات علمی یکی از دانشگاههای معتبر تهران است. این نخستین مورد بود که با دوستم به صورت مشترک نوشتیم، یک فصل من تهیه کردم و یک فصل او. وقتی این کار را انجام دادیم کمکم از این ور و آن ور پیشنهادها به سمتمان سرازیر شد.
آن مورد اول را رفاقتی انجام دادید یا پول گرفتید؟
نه، پول گرفتیم.
دلیل اصلی کار تولید و فروش پایاننامه و مقاله برای دیگران نیاز مالی بود یا فقط پول راحتی است؟
نیاز مالی هم بود اما در واقع این است که من همیشه این کار را به عنوان کار مکمل کردهام. بله در واقع پول راحتی است که میتوانم به دست آورم.
نرخها را چطور تعیین میکنید؟ اینکه هرکسی چقدر باید بپردازد را چه کسی مشخص میکند؟
در خود انقلاب و فضای دانشگاه تهران نرخها کاملا مشخص هستند. مگر اینکه یکی باشد که کلا از ماجرا خبر نداشته باشد اما به صورت معمول معلوم است که پایاننامه دکترا و کارشناسیارشد یا مقالات چقدر باید بپردازند. برای پایاننامه کارشناسیارشد،
این نرخها بین 1.5 تا 2.5 میلیون تومان است اما برای فنی و مهندسی از ٢ میلیون تومان شروع میشود و تا ٥ میلیون هم میرسد.
برای پایاننامه دکترا هم بسته به نوع دانشگاهی که در آن ارایه میشود از ٥ میلیون تومان نرخ نگارش پایاننامه هست تا ١٢ میلیون تومان. رشتههای فنی کمی بالاتر هستند. رشتههای مرتبط با پزشکی که آزمایش و کار عملی هم دارد هزینه اضافهتری هم حساب میکنند.
مقاله علمی- پژوهشی چطور؟
در رشته انسانی بین ٦٠٠ هزار تومان تا یک میلیون تومان و در رشتههای فنی بین ١ تا 1.5 میلیون تومان. البته این نرخ مقالات داخلی است. کسی هم نمیتواند تضمین کند که حتما چاپ میشود، باید مقاله را بدهید به کسی که سفارش داده تا بفرستد برای نشریه مورد نظرش، این مقاله داوری میشود و بعد در مورد اینکه چاپ میشود یا نه تصمیم میگیرند. اما آن مقالاتی که در انقلاب داد میزنند: ISI دیگر خیلی کلاهبرداری است چون این مقالات علمی - پژوهشی را ما واقعا مینویسیم اما آن دسته از مقالات را از ژورنالهایی تهیه میکنند که در ارمنستان و آذربایجان و... چاپ میشوند و ضریب تاثیر (Impact Factor) دارند.
این نشریات به صورت تضمینی بعد از دریافت پول پذیرش برای چاپ به شما میدهند. حدود ٢٠، ٣٠ دلار میگیرند و اصلا کاری ندارند چه مقالهای برایشان ارسال شده. بارها دیدم که دوستانم یک مقاله فارسی را ریختهاند داخل گوگل ترنسلیت (نرمافزار ترجمه گوگل) و فرستادهاند و پذیرش مقاله به دستشان رسیده. بعد این مقالهای که با حدود ١٠٠ هزار یا ١٥٠ هزار تومان پذیرش گرفته را با قیمت ٢٠٠ یا ٣٠٠ هزار تومان میفروشند به مقالهفروشیهای انقلاب. آنها هم به بهانه نگارش، ترجمه و چاپ مقاله همان مقاله ٣٠٠ تومنی را به نرخ مثلا ٢ میلیون تومان به دانشجویان میفروشند.
خیلی از دانشجوها از این مقالات میخرند و همه کسانی که میخرند هم در مصاحبه ورودی دکترا از آنها استفاده میکنند.
و مشکلی هم پیش نمیآید؟
فروشنده می گوید:خیلی از استادان دانشگا خودشان هم به انگلیسی مسلط نیستند. این مقالههایی که به آنها ارایه میشود را نمیتوانند درست ارزیابی کنند و مثلا تشخیص دهند که اولا این ژورنالی که مقاله را پذیرفته یک ژورنال عمومی است که در هر حوزهای مقاله چاپ میکند و دوم اینکه اصلا قواعد نگارش مقاله انگلیسی در متنی که جلو رویشان هست رعایت شده یا خیر. مقالاتی که در این نشریات چاپ میشود پایینترین امتیازها در میان مقالات ISI را دارند. این ژورنالها از امتیازی که برای خودشان ثبت کردهاند برای کسب درآمد استفاده میکنند، مثلا از ایران در روز ٢٠٠ تا مقاله برایشان میرود و آنها هم در نقش دلال ظاهر میشوند. اما به دلیل همان مشکل زبان، اینجا به راحتی میتوان از این پذیرشهای مقاله استفاده کرد و من در طول این چند سال تا حالا ندیدهام برای کسانی که از این طریق به مصاحبه دکترا میروند مشکلی پیش آمده باشد.
کدام کشورها بیشتر این کار را انجام میدهند؟
علاوه بر ارمنستان و آذربایجان که گفتم، کشورهایی مثل مالزی و بنگلادش و ترکیه.
خریداران مقاله و پایاننامه بیشتر دانشجویان کدام دانشگاهها هستند؟
از دانشگاه تهران و بهشتی و دانشگاههای سراسری دیگر اما حدود ٩٠ درصدمشتریانمان بچههای دانشگاه آزاد هستند.
در چه حوزهها و رشتههایی درخواست مقاله و پایاننامه بیشتر است؟
در همه رشتهها این قضیه وجود دارد اما در رشتههای پزشکی و فنی سختتر است چون نیاز به داده و آزمایش و کار عملی است، در رشتههای انسانی خیلی راحتتر میتوانند بخرند.
این کسانی که به شما سفارش مقاله و پایاننامه میدهند از قشر مرفهی هستند؟ چون هزینههایی که گفتید پول قابل توجهی است.
ببینید اکثر اینها کارمند هستند و میخواهند مثلا کارشناسی ارشد بگیرند تا حقوقشان بالاتر برود. خیلیها هم پول را به سختی جور میکنند. کسانی که این پول را میدهند فکر نمیکنند که کار اینقدر ساده است.
ببینید انگلیسی من خیلی خوب است اما برای نوشتن مثلا چکیده مقاله انگلیسی هیچوقت ترجمه نمیکنم، همه را میریزم در گوگل ترنسلیت(ترجمه گوگل). میدانم که استادان متوجه نمیشوند یا آنقدر مشغله دارند که اصلا نمیخوانند. دانشجویان فکر میکنند قضیه جدیتر از آن است که با گوگل ترنسلیت حل شود.
چون تعداد درخواستها زیاد است درآمد خوبی برای پایاننامهفروشهای انقلاب دارد، اینها با ٥ تا محقق کار میکنند و توی یک ترم ١٠٠ مورد سفارش میگیرند و آن محقق میتواند جوری کپی کند که کسی متوجه نشود.
یعنی کار عمدهفروشی است؟
من خودم زمانی به عنوان یکی از همین محققها با یکی از این واحدها در یک پاساژ کار میکردم. مثلا برای رشته حقوق یا علوم سیاسی یک کتاب میخریدیم و چند تا تایپیست میگرفتیم که مطالبش را تایپ کنند، بعد متن را میریختیم در قالبهای آماده. فکر میکنم دو ماهه حدود ١٠٠ و خردهای پایاننامه تولید کردیم.
حوزه این مقالات و پایاننامهها هر چه باشد و در هر رشتهای باشد میتوانید انجام دهید؟
من خودم به صورت تخصصی علوم سیاسی، روابط بینالملل، حقوق جزا، فیلمنامهنویسی، مدیریت، زباننویسی و... را نوشتهام. برای رشتههای فنی هم یکی دوبار اقدام کردم اما نشد.
در چه رتبههایی مشتری داشتهاید، مثلا چهره سرشناسی هم بوده؟
یک سری از اینها را نمیشود گفت اما چند نفرشان مدیرانی بودند که برای انجام کارهای نوشتن پایاننامههایشان با رانندههایشان قرار میگذاشتم. دیگر بیشتر در این مورد نمیشود توضیح داد.
خب برگردیم سر قضیه پول. چطور این پول را دریافت میکنید و اگر پرداخت نکنند چه؟
من معمولا در سه یا چهار قسط پول را میگیرم. اما نمیشود هیچوقت خیلی مطمئن بود، مثلا پایاننامه را دفاع کرده و رفته و پول را پرداخت نکرده که خب شکایتی هم نمیشود در این موارد کرد. یک نکتهای هم الان خاطرم آمد. الان دیگر فقط ما نیستیم. یکسری از کارمندهای دانشگاه هم با مغازههای انقلاب کار میکنند. دانشجویان را هنگام طی مراحل تصویب پروپوزال و نوشتن پایاننامه پیدا میکنند و به این مغازهها معرفی میکنند و یک درصدی بابت این کار میگیرند. البته کسانی که به من مراجعه میکردند را گاهی خود استادها معرفی کرده بودند.
خود اساتید دانشگاه؟
بله! اتفاقا من برخی از آنها را میشناسم که وقتی دیدند این کار پول خوبی دارد گاهی خودشان هم پایاننامه مینویسند. مثلا استاد راهنمایی را دیدهام که وقتی قرار است دانشجویش پایاننامه بنویسد بعد از مدتی که اعتمادش را جلب کرد میگوید که حالا اگر فرصت نمیکنی من کسی را میشناسم که پایاننامه مینویسد، پول را به حساب استاد میریزند و آن یک نفر هم خود استاد است. چون خودش هم استاد راهنماست مشکلی پیش نمیآید. اما در رشتههایی مانند فنی یا پزشکی برخی از استادان هستند که به خاطر اینکه کار دانشجو را تصویب کنند میگویند این کار باید آزمایش شود و هزینهای بابت این کار از دانشجویان میگیرند.
خود شما سالهاست دارید این کار را انجام میدهید. از چه طریقی شما را پیدا میکنند؟ چون فکر نمیکنم خیلی راحت بتوانید اسمتان را سر زبانها بیندازید.
ببینید این کار آنقدری که شما فکر میکنید خطرناک نیست، خیلی راحت میتوانند من را پیدا کنند. بچهها به راحتی من را معرفی میکنند. یا اینکه از طریق مغازههای انقلاب به محققی مثل من میرسند. البته من مدتها است دیگر با آنها کار نمیکنم چون بیشتر از ٥٠ درصد پول را برمیدارند و بعد سهم محقق را خیلی دیر و با تاخیر واریز میکنند. یعنی سود اصلی را دلال انقلاب میبرد. الان بیشتر از طریق دوستان و آشنایان مشتری پیدا میکنم. اما نه واقعا نه برای ما نه برای مغازههای انقلاب این کار خطرناک نیست.
منبع این کپی کردنها از کجاست؟
ببینید منبع همه تقریبا یکی است. الان سه چهار هزار پایاننامه هست که به عنوان منبع همه این پایاننامههای جدید مورد استفاده قرار میگیرد و بین فروشندگان مختلف این منابع دست به دست میشود. یکی عنوان را عوض میکند، یکی قیمت را تغییر میدهد اما همهشان از یک منبع هستند. این پایاننامهها از کجا آمده؟ مثلا شما اگر بروید انقلاب که پایاننامهتان را پرینت بگیرید شک نکنید که فایل پایاننامهتان را برای خودشان کپی میکنند. من یکی از همین مغازههای فتوکپی را میشناسم که روی یک هارد ٣٠ هزار تا پایاننامه جمع کرده بود و به قیمت چند میلیون تومان گذاشته بود برای فروش. الان پایاننامه خیلی از اساتید و آدمهای سرشناس را میتوانید ببینید که به عنوانهای مختلف و در قالب پایاننامههای تازه دارد فروخته میشود. مثلا بنده خدا رفته یک نسخه پرینت بگیرد و حالا پایاننامهاش تبدیل شده به یکی از همین منابعی که دست به دست میچرخند و کپی میشوند.
چند نفر را مثل خودتان میشناسید که جدای از مغازههای انقلاب مشغول کار هستند؟
(با خنده) من البته یک استثنا هستم، به دوستانم میگویم باید مجسمهام را برای سر در دانشگاه تهران بسازند. من برای سختترین رشتههای حقوقی هم پایاننامه نوشتهام. سختترین دانشگاه حقوق بهشتی است، من پایاننامهای نوشتم در موضوعی که اصلا منبع فارسی برایش نبود و واقعا وقت گذاشتم و ترجمه کردم و واقعا سه هفته وقتم را گرفت تا ٢٠٠ صفحه را بنویسم.
بحث تقلب علمی الان خیلی پررنگ شده. وقتی حرف این موضوع به میان میآید خودتان را در این چرخه نمیبینید؟ هیچوقت به لحاظ اخلاقی مشکلی با کاری که میکنید، نداشتهاید؟
نه اصلا! چون این ساختار کلا فاسد است. آن کسی که دارد پایاننامه را برای فروش مینویسد کسی است که در همین سیستم آموزشی تربیت شده. در کشورهای توسعهیافته برای چنین کسی موقعیت و بازار کار فراهم میکنند تا متناسب با تخصصش مشغول شود. آن بحث اخلاق که مطرح میکنید در سیستمی جواب میدهد که اخلاق و علم در آن در اولویت باشد. وقتی اولویت پول باشد و گردش تجاری، دیگر نمیتوانید انتظار داشته باشید در یک سیستم تجاری کاملا اخلاقی عمل کرد. پایاننامهنویسی یک بخشی از چرخه تجاری شدن علوم در ایران است، یک بخش خیلی کوچک. بخش اصلی دانشگاههای غیرانتفاعی و پیام نور و دانشگاه آزاد است. الان خود دانشگاه تهران مثل یک پاساژ است که بیشتر از دغدغه علمی فکر میکند که چند سهمیه شبانه بگیرد که سرمایهای دستش را بگیرد. در جامعه مدرکگرا نوشتن و فروش پایاننامه تنها یک حلقه در کنار بقیه است. تازه محققی مثل من دارد مطلب مینویسد و پول میگیرد، مغازههای دلالی که همین کار را هم نمیکنند و فقط حق واسطهگری میگیرند.
چند بار حرف دلالی مغازههایی مثل مغازههای فروش مقاله و پایاننامه در خیابان انقلاب شد. فکر میکنید برای سیستم آموزشی چه سودی دارد که جلوی فعالیت این مراکز گرفته نمیشود. یا به این مشکل اهمیتی نمیدهند؟
نه موضوع این است که اگر اینها را جمع کنند تکلیف این همه متقاضی و دانشجویی که میخواهند در این سیستم فارغالتحصیل شوند، چیست؟ همه در جریان این چرخه هستند، به نظرم یک سیستم معیوب است که در عین حال نمیشود به راحتی آن را جمع کرد.
یک بخشی از رزومه و سوابق اساتید، محققان و چهرههای شناخته شده، فهرست مقالات به خصوص مقالات علمی- پژوهشی و ISI است. اگر یک نفر واقعا با مطالعه بخواهد مقاله ISI بنویسد، در طول زندگی فعال آکادمیک چند نمونه میتواند تولید کند؟
استاددانشگاهی که ازنخبگان است واما«من» پایان نامه اش رانوشته ام!
بله من الان کسی را میشناسم که مسوولیت دارد و در سوابقش تولید ٦٠٠ مقاله و کتاب آمده. در حالی که مثلا یکی از اساتید نخبه دانشگاه MIT از سال ١٩٩٠ تا الان ١٦٠ مقاله ISI داشته، این تعداد برای کسی که این همه سال سابقه علمی دارد معنا میدهد اما یک استاد ٤٠ ساله با ٦٠٠ مقاله و کتاب غیرمعقول است و فقط در ایران میتوانید، ببینید.
حرف مهاجرت و ادامه تحصیل در دانشگاههای خارج از ایران زدید، وقتی به عنوان دانشجو مشغول تحصیل شوید با قواعد آکادمیک پیش میروید؟/ ۲۵ دی ۱۳۹۵عصرایران بنقل ازروزنامه اعتماد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:برای اطلاعات بیشتر ازدلالان مدارک دانشگاهی به این لینک مراجعه کنید: