پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

میان مکه و مدینه"غدیرخم"۶۰ کیلومتری مکه

«غدیرخم »در ۳کیلومتری جُحفه و جُحفه هم در ۶۴ کیلومتری مکه واقع شده است. ۲۲۰ کیلومتر با مدینه فاصله دارد.

حج  آن سال را«حجه الوداع» نامیدند،چون ۷۰روز بعدازحادثه غدیر«رحلت کردند»

 تعداد حاضران درغدیر را باتوجه به فضای آن «برکه» ومحیط اطراف «ده هزار نفر»گفته اند..عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، عایشه بنت ابوبکر،سلمان فارسی،ابوذر غفاری، زبیر بن عوام، جابر بن عبدالله انصاری، عباس بن عبدالمطلب، ابوهریره از صحابه‌ای بودند که در واقعه غدیر حاضر بوده و آن را بدون واسطه نقل کرده‌اند.

پیامبر اکرم(ص) در حجه الوداع و در منطقه «غدیرخم» مساله امامت و جانشینی امیرالمومنین(ع) را به مردم ابلاغ کرد و رسما علی‌ را به عنوان جانشین خود در امت و امام المسلیمن معرفی کرد.

تعیین امام و جانشین، به دست خداوندبود و پیامبر اکرم(ص) از جانب خود اختیاری در تعیین آن نداشت،فرمان خدابود، آیه نازل شد:«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ (مائده۶۷) اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان(ابلاغ کن) و اگر این کار را نکنى، رسالت او را انجام نداده‏‌اى و خداوند تو را از خطرات احتمالى مردم نگاه مى‏‌دارد، و خداوند کافران را هدایت نمى‏‌کند.

دراین آیه رسول الله(ص)تهدیدشده که اگراین ابلاغ راانجام ندهی،رسالت دچارنقصان خواهدشد ودرادامه بهش دلداری داده که تو ابلاغ کن،من شرفتنه گران(احتمالی)راازسرت دفع می کنم.

پیامبرمی ترسیدکه مخالفین باز غُربزنندوجنجال بپاکنند..  بگویند..بازاین جوانک راآورد...دامادش را....شیوخ مکه بگویند..مابایدفرمانبراین این جوان(۳۳ ساله)بشویم..

مرسوم بود حاجیانی که قصد خروج از مدینه را داشتند از منزلگاه‌های: کدی، محصب، تنعیم، سرف، ضجنان، ‌مرالظهران، ‌عسفان  می‌گذشتند و به منطقه‌ای به‌نام «غدیرخم »که می‌رسیدند ،« غدیرخم» نام ناحیه‌ای بود که در میان مکه و مدینه.

شهرت این مکان به خاطر وجود «برکه‌»ای بود که در آن آب باران جمع شده بود. این «برکه» بین دو رشته کوه در شمال و جنوب و این آبگیر از شرق به غرب کشیده شده بود و در روزگاران گذشته تا دریای سرخ امتداد داشت و در مسیر سیل به‌صورت زمینی هموار در آمده بود.

چون چندین برکه درآن مناطق بوده،این برکه بنام«غدیرخم»معروف بود.

کنار این برکه چند درخت کهنسال ازنوع «سَمُر» شبیه درخت چنار وجود داشت. درختانی که شاخ و برگ انبوه داشتند و سایبانی برای توقف و استراحت کاروانیان به‌شمار می‌آمدند.

غدیرخم جایی بود که راه حاجیان از هم جدا می‌شد و اهالی مصر، مدینه، عراق و شام به سرزمین خود می‌رفتند. روز هجدهم ذی‌الحجه کاروان مسلمانان به این منزلگاه رسیدند و رویداد مهم اعلام ولایت امیرمومنان علی بن ابیطالب(ع) در چنین روزی اتفاق افتاد.

غدیر خم را در تاریخ و منابع مختلف به نامه‌های دیگری چون «وادی» خم،‌ جُحفه، خَرّار و غُرَبَه نیز می‌شناسند که به دلیل همجواری این مناطق با غدیر خم این نامگذاری‌ها صورت گرفته است. شرایط جغرافیایی این منطقه در طول دوران مختلف تغییر می‌کرد.

به چنین گودال‌ها و آبگیرهایی «غدیر» می‌گویند. منطقه‌ «غدیرخم» نیز در مسیر سیلاب‌هایی واقع شده که پس از عبور از غدیر به «جُحْفه» می‌رسند و سپس تا دریای سرخ ادامه پیدا می‌کنند و آب سیل‌ها به دریاها می‌ریزد.

عرب‌ها به سرزمین‌هایی که در مسیر سیل قرار دارند و سیلاب‌ها با عبور از میان آنها به دریا می‌ریزد «وادی» می‌گویند. در این مسیرها، آبگیرهایی طبیعی به‌وجود آمده که پس از عبور سیل از آنها، آب‌های باقی‌مانده در آن جمع می‌شوند.

پیامبر بزرگوار اسلام در سال دهم هجری آخرین سفر حج خود را به‌جای آوردند. رسول اکرم(ص) در طول سال‌های اقامت در مدینه بجز سه سفر عمره امکانی برای به‌جای آوردن حج نداشتند و بنابراین، مراسم حج فرصتی بود برای مسلمانان که در سفری پر از خاطره همراه حضرت ختمی مرتبت باشند و طول دوران همراهی با عصاره خلقت راه و روش زندگی را بیاموزند.

مراسم حج در فضای پر از شور و احساس در کنار پیامبر برگزار شد و بعد از به پایان رسیدن مراسم، رسول خدا سحرگاه شب چهاردهم و قبل از روشنایی سحر همراه کاروانیان از مکه به سمت مدینه حرکت کرد. جاده منتهی به مدینه از چند منزلگاه می‌گذشت.تنبیهان لمستخدمی الطریق السریع من المدینة إلى مکة وینبع

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:هیجدهم ذی‌الحجه سال ۱۰ هجری-غدیر

ماجرای «غدیر خم»در۲۲۰ کلیومتری مکّه،سرزمینی بنام  «جُحفه»واقع است،  جُحفه، دهکده‌ای بزرگ است که در راه مکّه و مدینه قرار گرفته و محل جدایی حاجیان مدینه، مصر، عراق و نَجد از دیگر حجاج است.سرزمین غدیر اکنون در ۲۲۰ کلیومتری مکّه و نزدیک جحفه قرار دارد.

 پس از جمع شدن همه حاجیان، رسول الله(ص) بر منبری از جهاز شتر قرار گرفت و برایشان سخنرانی کرد.پیامبر،پیام وحی الهی«یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ» «ای پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان، اگر چنین نکنی امر رسالت او را ادا نکرده‌ای، خدا تو را از مردم حفظ می‌کند، که خدا مردم کافر را هدایت نمی‌کند.»(مائده، ۶۷)ابلاغ کرد.

آنگاه دست علی بن ابی‌طالب(ع) را گرفته و خطاب به مردم فرمود: آیا من ولیّ مؤمنین نیستم؟.

همه مردم ولایت پیامبر بر خود را تأیید کردند.

مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ. أَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عادِ مَنْ عاداهُ.

پیامبرادامه داد: «هرکس که من ولیّ او هستم، علی نیز ولیّ اوست». 

رسول خدا در این دست به دعابرد وگفت: «خداوندا دوست بدار هر کس علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس علی را دشمن بدارد و یاری کن هرکس علی را یاری کند و خوار کن هر کس علی را خوار کند و لعنت نما هر کس علی را انکار کند و غضب نما بر هر کس که حق علی را انکار نماید»

وآنگاه پیامبر اکرم(ص) عمامه خود(سحاب)را به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمؤمنین گذاشتند.

پیامبرازجهازشترپایین نیامده«غلغله ای برپاشد،عمر بن خطاب،اولین کسی بودکه هیجان زده از جای خود بلند شدوعلی رادرآغوش گرفت ومصافحه ومعانقه کردو گفت: بَخْ‏ بَخْ‏ لَکَ یَا علی ابْنَ أَبِی طَالِبٍ، أَصْبَحْتَ مَوْلَایَ وَ مَوْلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَة  / تبریک، تبریک (مبارک، مبارک) امروز شما مولا و سرور من و هر مرد مومن و زن مومنه‌ای شده‌اید» .

وبعددیگران به نوبت چنین صحنه هایی خلق کردند.حتی زنان نیزباعلی بیعت کردند(باتشتی ازآب)

 هنوز مردم متفرق نشده بودند که خداهم مُهرتأییدبراین مراسم زد: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا...» «امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم» (مائده، آیه ۳)

این تجمع( جشن ولایت) به مدت سه روزبطول انجامید.

در این سفر بیش از یکصد و بیست هزار نفر آن حضرت را همراهی کردند-تنهاسفری بودکه این تعدادجمعیت به حج آمده بودند.

امام خمینی:ولایتی که در غدیر است به معنای حکومت است نه معنای مقام معنوی، مساله، مساله حکومت است. مساله سیاست است خدای تبارک و تعالی این حکومت و این سیاست را امر کرد که پیغمبر به حضرت امیر واگذار کند. صحیفه ج ۲۰ ص ۱۱۳-۱۱۵

رهبرانقلاب(آیت الله خامنه ای):غدیر «عیدالله الاکبر»است، از همه اعیاد بالاتر است،خصوصیت غدیر در مساله ولایت است، آن عاملی که ضامن اجرای احکام است، حکومت اسلامی و حاکمیت قران است/۱۶فروردین۱۳۷۸ و ۱۵آذر۱۳۸۸

۷۰روزبعد

وفات پیامبر: ۲۸ صفر سال یازدهم هجری رحلت کردند(۶۳سالگی).

۱۲روزذیحجه+۳۰روزمحرم+۲۸روزصفر=۷۰(ذیحجه آخرین ماه قمری است)

«ماجرای سقفیه» را هفت الی ده روز،حتی یک ماه بعدازرحلت پیامبر(ص)نیزگفته اند واما منابع معتبرشیعی،این اتفاق راسه روز پس از رحلت پیامبر (ص)می دانند/علامه  امینی(الغدیر) و آیت الله سبحانی(کتاب یورش به خانه وحی)

حجت الاسلام  ریاضت می گوید:اولین اتفاقی که پس از رحلت پیامبر می افتد این است که به جای اینکه برای تجهیز بدن مبارک ایشان بیایند برای تعیین جانشین پیامبر تشکیل جلسه می دهند.
عباس عموی پیامبر موقع غسل بدن پیامبر به حضرت علی علیه السلام می گوید دستت را بیاور تا با تو بیعت کنم، حضرت دست شان را می کشند. خیلی ها می پرسند که چرا حضرت این کار را کردند، می گویند اگر امیرالمومنین در آنجا با عموی پیامبر بیعت کرده بود آن چهل نفر دیگری هم که آنجا بودند بیعت می کردند و کار سقیفه یکسره میشد، در پاسخ به این شبهه چند نکته وجود دارد: اولا امیرالمومنین خواستند بگویند شما با من بیعت تان را در غدیر کردید و بیعت دوباره معنا ندارد. دوما اگر امیرالمومنین آنجا دست می دادند ثابت می کردند خلیفه را باید مردم تعیین کنند، در حالیکه به اعتقاد شیعه انتصاب خلیفه کار مردم یا حتی پیامبر هم نیست کار خود خداست، انتصاب الهی است و پیامبر فقط ابلاغ می کند. لذا امیرالمومنین آنجا دستش را کشید. این قصه نشان می دهد که خیلی ها با جریان سقیفه موافق نبودند حتی عباس عموی پیامبر.

این را «  علامه مرتضی عسکری »در کتاب (نقش عایشه دراسلام) بحث می کند که چه اتفاقاتی افتاد یا در نقش ائمه در احیای دین مفصل جریانات بعد از پیامبر را توضیح می دهند.

ولی در پاسخ به سوال شما اگر بخواهیم تیتر وار وقایع را بررسی کنیم اول جریان سقیفه است که همزمان با جریان سقیفه امیرالمومنین و نزدیکان پیامبر در حال تجهیز و تغسیل و تدفین و تکفین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هستند.

«حجت الاسلام محمودریاضت» بعد از جریان سقیفه تثبیت جریان سقیفه و تعیین خلیفه است. بعد به دستور خلیفه یورش به خانه وحی است برای اینکه از کسانی که در خانه امیرالمومنین هستند برای خلیفه بیعت بگیرند. در روایات هست، که سه بار هجوم اتفاق افتاده است. دفعه اول فقط می آیند در خانه و مثلا اولتیماتم می دهند، دفعه دوم با شدت بیشتری تهدید می کنند و دفعه سوم آن اتفاقات می افتد و امیرالمومنین را برای گرفتن بیعت به مسجد می برند، حضرت زهرا سلام الله علیها با آن وضعیتی که داشتند هر طوری هست خودشان را به مسجد می رسانند و تهدید میکنند که اگر دست از پسر عمویم برندارید شما را نفرین میکنم و اینجا حضرت زهرا سلام الله علیها جلوی به زور بیعت گرفتن از امیرالمومنین را می گیرند و حضرت را به منزل بر می گردانند.

بعد از این، طبق روایات ما چهل شب امیرالمومنین حضرت زهرا سلام الله علیها را سوار بر استر می کردند و دست حسنین را می گرفتند در خانه مهاجرین و انصار می رفتند و با آنها اتمام حجت می کردند که شما با ما بیعت کردید و بیعت شکنی کردید و آنها هم حرف های مربوط به خودشان را می زدند. بعد از این جریان وقتی شرایط تثبیت می شود و حق حضرت غصب می شود، به نظر می رسد یک دوره بین بیست تا سی روز طول می کشد تا جریان غصب فدک اتفاق می افتد. به خلیفه می گویند با وجود در اختیار داشتن فدک توسط امیرالمومنین و داشتن چنین امکان مالی، آنها می توانند بر علیه حکومت نیرو جمع کنند و سپاه تهیه کنند و قدرت را بگیرند. لذا دستور غصب فدک داده می شود.

زائران حج تمتع، فقط یک‌بار روضه منوره حرم نبوی را زیارت می‌کنند

سئوال:گفته می شود در زمان یورش، شهر مدینه به وضعیت حکومت نظامی در آمده بوده است و گردانندگان سقیفه مقابل درِ خانه مهاجرین و انصار، نیروی نظامی گذاشته بودند تا کسی نتواند به اهل بیت علیهم السلام کمک کند، لطفا در این باره توضیح دهید.

چهل نفر در کنار بستر پیامبر سقیفه را قبول نمی کنند مثل طلحه، زبیر، سعد ابی وقاص و عباس عموی پیامبر و خیلی های دیگر. خب سلمان و ابوذر و مقداد بیعت نمی کنند و طرفدار امیرالمومنین هستند ولی خیلی از افرادِ مخالف سقیفه طرفدار امیرالمومنین هم نبودند و خودشان داعیه خلافت داشتند. لذا اصحاب سقیفه مقابل در خانه تک تک افراد نیرو می گذارند تا کسی نتواند عملی انجام دهد. حالا نمی شود گفت حکومت نظامی چون حکومت هنوز آنچنان تثبیت نیافته است.

با توجه به تاکیدات فراوان پیامبر، چه عاملی سبب موفقیت اصحاب سقیفه در مدیریت جامعه در پروسه چند روزه شد؟

چند عامل دخیل است، که مهمترین آنهارفاه طلبی وتعلقات دنیایی بود. امیرالمومنین چهل روز هل من ناصر طلبید و پیامبر هم فرموده بودند اگر چهل نفر برای یاری تو آمدند برای گرفتن حقت قیام کن ولی اگر یارانت زیر چهل نفر بودند اقدام نکن چون اصل از بین می رود. در این چهل روز که امیرالمومنین یاری طلبیدند چهار نفر یا پنج نفر یا نهایتا هفت نفر بیشتر برای یاری ایشان نیامدند.

مثلا خود سعد ابی وقاص که یکی از مخالفین بود با پولی که در حلقومش می ریزند ساکت می شود.  عامل اصلی دنیا طلبی و حب دنیا است. وقتی دنیا زیر زبان خواص مزه کرد «کلّا إِنَّ الاْءِنسَانَ لَیطْغَی أَن رَآهُ اسْتَغْنَی» اگر آدم بی نیاز شد سرکشی می کند. در قرآن کریم در مورد امت های پیشین هم آمده است که بنی اسرائیل به موسی کلیم گفتند از بین ما هفتصد نفر انتخاب کن و از بین این هفتصد نفر هفتاد نفر برگزیده را انتخاب کن، اینها که شاخص و خواص بنی اسرائیل هستند قرار شد با حضرت موسی به کوه طور بروند و از ایشان معجزه ای ببینند و اگر دیدند بیایند و پیامبری حضرت موسی را تایید کنند. قرآن می فرماید این هفتاد نفر با حضرت موسی آمدند و معجزه ای که طلب کرده بودند را دیدند و همه گفتند ما به تو ایمان آوردیم. قرار شد وقتی پایین آمدند به مردم هم این مطلب را اعلام کنند. وقتی پایین آمدند گفتند موسی ساحر است و تکذیب اش کردند. به فاصله زمانی از کوه پایین آمدن نظرشان برگشت.

وقتی حضرت زهرا(س) از سکوت علی انتقادکردند!

در روایت آمده بعد از جریان فدک حضرت زهرا سلام الله علیها به امیرالمومنین گفتند:« مثل بچه داخل رحم زانوی غم در بغل گرفتی و حق ما را می برند!»

امیرالمومنین شمشیر و زره را برداشتند که بیرون بیایند،نوشته اند وقتی امیرالمومنین خواستند بیرون بیایند صدای موذن بلند شد... اَشهدُ اَنّ مُحمّد رَسولُ الله، حضرت امیر به حضرت زهرا گفتند: فاطمه جان! نمیخواهید این اسم بماند؟ حضرت زهرا پاسخ دادند: همه حرف ها این است که این اسم بماند.

تاریخ می نویسد ۲۰  بیست سی سال بعد از این جریان معاویه با ابوسفیان نشسته اند، معاویه می گوید ما به هر چیزی که می خواستیم رسیدیم، پول و قدرت و ثروت و امکانات داریم و بنی هاشم را هم کنار زدیم و خانه نشین کردیم، ابوسفیان جواب داد ما قبل از این ها هم حکومت و ریاست و همه این امکانات را داشتیم، دعوای ما سر این بود که این نام از روی مأذنه ها پایین بیاید که نشد.

عوامل دیگری مانند سستی مردم و خسته بودن آنها از جنگ های متعدد زمان پیامبر هم تاثیر داشت و از این عوامل سوء استفاده شد و همه اینها دست به دست هم داد تا این فاجعه رخ داد. اما دشمن به دلیل هوشمندی امیرالمومنین و استقامت حضرت زهرا ، به هدف نهایی اش که از بین بردن اسلام بود نرسید.

وقتی«سقیفه» به سرانجام رسید به دستور کسی که در سقیفه به عنوان خلیفه تعیین شد هجوم به خانه اهل بیت علیهم السلام صورت گرفت. یعنی او باید قدرت گرفته باشد که بتواند این دستور را بدهد که یک پروسه زمانی هر چند کوتاه را می طلبد. طبیعتا نمی توانیم بپذیریم که این اتفاق همان روز اول افتاده باشد، چون بالاخره آنها در سقیفه جمع شده بودند، خود اینکه بتوانند در سقیفه به نتیجه برسند زمان بر است با توجه به اینکه مخالفت های عمده ای صورت می گرفت، خیلی از افراد بودند که جریان سقیفه را قبول نداشتند. البته حضرت امیر هم قبول نداشتند ولی بعضی از افراد بودند که خودشان داعیه خلافت داشتند مثل سعد ابی وقاص که جریان سقیفه را تا مدت ها قبول نکرد. این مطلب نشان می دهد که برای تثبیت کار در سقیفه نیاز به زمان وجود داشت. اینکه بپذیریم این اتفاق دقیقا بلافاصله پس از رحت پیامبر و در همان روز اتفاق افتاده است خیلی منطقی نیست./حجت الاسلام محمود ریاضت آذر ۱۳۹۴تسنیم با اصلاحات(گزیده مصاحبه).

تبریک به علی بخ بخ"غدیرخم"سه روزبطول انجامید

واما نمی شود،ازغدیرگفت وازعلامه امینی یادی نکرد:

علامه امینی در جلد اول الغدیر یکصد و ده صحابی و هشتادوچهار تابعی را نام می برد که همگی راوی حدیث غدیر بوده اند.
او در جلد اول نام ۱۱۰ تن از صحابه پیامبر و ۸۴ تن از تابعانِ روایت‌کننده واقعه غدیر را گردآورده است و در شش جلد بعدی، شاعران غدیر را معرفی و اشعار آن‌ها را نقل کرده است.
 او در جلدهای دیگر ، به برخی از اختلافات شیعه و اهل سنت مثل جایگاه خلفای سه‌گانه و نقدهای شیعیان بر آن‌ها، فدک، ایمان ابوطالب، تحلیل رفتارهای معاویه بن ابوسفیان و ... می‌پردازد.
علامه امینی برای نوشتن مجموعه  ۲۷ جلدی کتاب الغدیر(۱۱جلدمنتشره) به کتابخانه‌های کشورهای مختلف از جمله هند، مصر و سوریه سفر کرده است. او بیش از صد هزار کتاب را دیده و بیش از ده هزار کتاب را مطالعه کرده است. نوشتن کتاب الغدیر بیش از ۴۰ سال طول کشیده است.

«علامه عبدالحسین امینی» در شبانه روز حدود ۱۷ ساعت مطالعه و کار می‌کرد و برای مطالعه کتبی که در دسترس نداشت رنج سفرهای گوناگونی به جان خرید؛ علامه در این باره می گوید: من برای نوشتن الغدیر ۱۰ هزار جلد کتاب از «باء» بسم ‌الله تا «تاء» تمّت آن خوانده‌ام و به ۱۰۰هزار جلد کتاب، مراجعات مکرر داشته‌‌ام.

تعدادى از ۱۱۰ راوى واقعه غدیر عبارتند از:
ابـوبـکـر بن ابى قحافه ، عمر بن خطاب ، عثمان بن عفان ، طلحه ، زبیر، عبدالله بن جعفر، عـبـاس بـن عبدالمطلب ، عبداللّه بن عبّاس ، ابوایوب انصارى ، ابوذر غفارى ، سلمان فارسى ، ابـوقـتـاده ، ابـوهـریـره ، زیـد بـن ارقـم ، عـدى بـن حـاتـم ، سـهـل بـن حـنیف ، حسان بن ثابت 
و از زنان ،اسامی عده ای ازناقلین راذکرکرده است: فاطمه زهرا(س )، ام سلمه ، عایشه ، ام هانى ، فاطمه بنت حمزه و...
بعد از صحابه ، ۸۴ نفر از تابعین ، از جمله ابو راشد، ابو سلمه ، ابو سلیمان ، مؤ ذن ابو صالح و... نیز حدیث غدیر را نقل کرده اند.
هـمـچـنـیـن عـلمـا و محدثان قرن هاى بعدرانام برده اند.
در قـرن دوم هـجـرى ۵۶ نـفر، قرن سوم ۹۲ نفر، قرن چهارم ۴۳ نفر، قرن پنجم ۲۴ نفر، قرن شـشم ۲۰ نفر، قرن هفتم ۲۱ نفر، قرن هشتم ۱۸ نفر، قرن نهم ۱۶ نفر، قرن دهم ۱۴ نفر، قرن یازدهم ۱۲ نفر، قرن دوازدهم ۱۳ نفر، قرن سیزدهم ۱۲ نفر و در قرن چهاردهم ۲۱ نفر از علماى اهل سنّت حدیث غدیر را نقل کرده اند که مجموع این افراد به ۳۶۰ نفر مى رسد.
نام گـروهـى از عـلمـاى اهل سنّت افزون بر نقل حدیث ، پیرامون سند و مفاد آن نوشته اند؛ مانند:
۱ ـ ابو جعفر طبرى ، مورخ بزرگ اسلامى (متوفى ۳۱۰ ق )، در کتاب (الولایة فى طرق حدیث الغـدیـر)، ایـن حـدیـث را بـا بـیـش از هـفـتـاد طـریـق از پـیـامـبـر(ص ) نقل کرده است .
۲ ـ ابـوالعـباس احمد بن محمد همدانى ، معروف به ابن عقده (م ۳۳۳ق )، در کتاب (الولایة فى طرق حدیث الغدیر)، حدیث غدیر را از ۱۰۵ نفر نقل کرده است .
۳ ـ ابوبکر محمد بن عمر بغدادى معروف به جحانى (م ۳۵۵ ق )، در کتاب(من روى حدیث غدیر خم )، از ۱۲۵ طریق از پیامبر(ص ) حدیث غدیر را آورده است .
۴ ـ ابـوغـالب احـمـد بـن مـحمّد الرازى (م ۳۶۸ ق ) و محسن بن حسین نیشابورى خزاعى و على بن عـبـدالرحـمـان بـن عـیـسـى جـراحـى قـنـاتـى و ۲۶ نـفـر دیـگـر از عـلمـاى مـشـهـور اهل سنّت ، از حدیث غدیر در کتاب هاى مستقلّى بحث کرده اند.

درصورت تمایل به مطالعه زندگینامه علامه امینی به این لینک مراجعه کنید:

زندگینامه"علامه امینی"صاحب الغدیر