پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

انتقاد"مخالفت"بارهبری نه جرم است ونه ضدولایت فقیه

استقبال رهبرانقلاب ازانتقاد

خیال نکنید من از شنیدن اینجور نقدها ناراحت میشوم؛ نه، من از اینکه این حرفها زده نشود، ناراحت میشوم.

بارها گفته‌ام: حرف مخالف رهبری، نه جرم است و نه معارضه‌ای با آن می‌شود.

رهبرمعظم انقلاب باطرح این سئوال:گفته شد که بعضیها نظرات کارشناسی میدهند، با نظر رهبری مخالف است، میگویند :«آقا این ضد ولایت است. »

گفتند:من به شما عرض بکنم؛ هیچ نظر کارشناسیای که مخالف با نظر این حقیر باشد، مخالفت با ولایت نیست؛ دیگر از این واضح‌تر؟! 

رهبرانقلاب درادامه می فرمایند:نظر کارشناسی، به هیچ وجه مخالفت با ولایت فقیه و نظام هم نیست.

حتی اگرکارشناسی هم باشد ونظزشما غیرازنظرم باشد۲نظرمی شود،نه نظرضدولایت.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین با اشاره به سخن یکی از دانشجویان درباره تبعات منفی بیان حرف‌های مخالف حرف رهبری خاطرنشان کردند: بارها گفته‌ایم حرف مخالف رهبری، نه جرم است و نه معارضه‌ای با آن می‌شود.

گزارش تصویری/دیدار دانشجویان با مقام معظم رهبری

رهبر معظم انقلاب عصر شنبه(۱۲ تیر ۱۳۹۵)  در دیداری صمیمانه دانشجویان-ایسنا:یکشنبه / ۱۳ تیر ۱۳۹۵

 آیت‌الله خامنه‌ای : بارها گفته‌ایم حرف مخالف رهبری، نه جرم است و نه معارضه‌ای با آن می‌شود.

آزادی بیان دراسلام 
اسلام علی‌الاصول با این مطلب[آزادیِ اظهار عقیده و بیان ]مخالفتی ندارد. اظهار عقیده یکی از حقوق طبیعی انسان است. وقتی انسان یک عقیده‌ای را دارد و آزاد است که این عقیده را داشته باشد، باید آزاد هم باشد که این نظر خودش را اظهار کند؛ مگر اینکه خود آن اعتقاد یک اعتقاد ممنوعی باشد که در بحث آزادی عقیده راجع به این مطلب صحبت کردیم. بنابراین اسلام که طرفدار حقوق انسانهاست، طرفدار این آزادی هم هست.

عملاً هم در صدر اسلام و زمان پیغمبر و زمان خلفای اول به موردی برنمیخوریم که جلوی اظهار عقیده گرفته شده باشد.

البته این را هم بگویم، به موردی هم بر نمیخوریم که کسی بخواهد بیاید در معرض عام - مثلاً در مسجد - بایستد یک سخنرانی بر خلاف جهتگیری‌ای که مثلا پیغمبر یا خلیفه‌ی زمان دارد اجرا میکند، یک چنین سخنرانی‌ای هم بخواهد کرده باشد، یا برود در یک گوشه‌ای مردم را جمع کند با اینها صحبت کند. موارد این‌جوری بخصوص در زمان پیغمبر خیلی نادر است و شاید نیست. در زمان خلفا کم و بیش هست. اما آنجایی که کسی در این صدد بر می‌آمد که به خود رسول خدا یا به خلفای اول مطلبی را بیان بکند، ما میدیدیم که با کمال آزادی به او اجازه میدادند.

در مسجد، در پای منبر امیرالمؤمنین یک نفری بلند میشد راجع به یک مطلبی به امیرالمؤمنین اعتراض میکرد یا از او سؤال میکرد.

یا در جنگ صفین کسانی بودند که تحت تأثیر فریب طرف مقابل قرار گرفتند و یک حرفهایی را زدند. امیرالمؤمنین به اینها بدخلقی نکرد، تشر نزد، بلکه رفت با آنها صحبت کرد.

یا عمار یاسر را فرستاد برایشان صحبت کرد و حقیقت را برای آنها آشکار کرد.

یا در پای منبر خلیفه‌ی دوم وقتی که خلیفه در منبر گفت من اگر پایم را کج گذاشتم، من را راست کنید و هدایت کنید، یک نفری بلند شد پای منبر، گفت اگر تو کج بروی، با این شمشیر تو را راست خواهیم کرد. کسی هم به او اعتراض نکرد.

و همین طور در زمان خلفای دیگر. و همین روال ادامه داشت تا زمان عبدالملک مروان.

اولین کسی که «آزادی»راازمردم گرفت؟

عبدالملک مروان اول کسی بود که روی منبر رسماً و علناً اظهار کرد به مسلمانها که کسی حق ندارد افکار و نظرات خودش را آزادانه بیان کند.

گفت: «لا یامرنی احد بتقوی‌اللّه الّا ضربت عنقه»؛ هرکس بخواهد مثل زمان پیغمبر و خلفای اول پای منبر من توی مسجد بلند بشود و من را امر به تقوای خدا بکند، من گردنش را میزنم.

او اختناق اموی را به صورت صریح و روشنی اعمال کرد و اعلام کرد. و الاّ در زمان او هم آنی که ممنوع شد، اظهارنظر سیاسی بود، باز اظهارنظر دینی و در مسائل دینی، اظهارنظر آسان بود.

آزادی بیان درزمان رسول الله(ص):

ما میدیدیم در مسجد پیغمبر یک زندیق و ملحد، یعنی مخالف با اسلام و منکر خدا، نشستند با چند نفر دارند نظراتشان را میگویند که همین ماجرای توحید مفضّل از آنجا ناشی میشود.

«مفضّل» دید توی مسجد چند نفر نشستند یک حرفهایی دارند میزنند، به اینها پرخاش کرد که شما نشسته‌اید توی مسجد و خانه‌ی خدا و این حرفهای ملحدانه را دارید میزنید!؟

آنها گفتند که تو احتمالاً از یاران جعفربن محمّد صادق هستی؟

گفت بله.

گفتند که ما پیش خود امام و پیشوای تو از این حرفها غلیظتر و سخت ترش را میزنیم، او این عکس‌العمل را نشان نمیداد و تو چرا این عکس‌العمل را نشان میدهی؟

که او آمد خدمت امام صادق (ع)و جریان را گفت و آن مباحثات طولانی که امروز به نام «توحید مفضّل» ثبت شده و در کتابها هست در دسترس است، اینها بین اینها انجام گرفت.

آیت الله خامنه ای:البته باز خلفای بنی امیه و بیشتر از آنها بنی‌عباس طاقت نیاوردند و درباره‌ی مسائل کلامی و خلق قرآن و نمیدانم کلام و مسائل گوناگون یک فشارهای بی حد و حصری را بر روی مخالفین نظرات و ایدئولوژی آن دستگاه خلافت وارد آوردند. این هم بعد در دنیای اسلام و در تاریخ اسلام به شکل دیگری برآمد.

اما اصولاً در اسلام و در روش حکام اسلامی صدر اول، بیان عقیده در صورتی که سالم باشد، در صورتی که تویش اغواگری نباشد، در صورتی تویش اضلال نباشد، آزاد است - حالا بحث در باب اغواگری و فریب و ضلال و کتب ضلال و اینها را ان‌شاءاللّه در یک خطبه‌ی دیگری عرض خواهم کرد .

اساساً هم به نفع جامعه‌ی اسلامی است که افکار آزاد باشد؛ یعنی کسانی بتوانند افکار خودشان را، نظرات گوناگون خودشان را بیان کنند.

در قانون اساسی ما پیش بینی شده که برخورد سالم افکار موجب رشد اندیشه‌هاست. یعنی کسی یک نظری دارد، دیگری نظر مخالف با او دارد. یک برخورد فکری به وجود بیاید، اما سالم؛ نه توأم با روشهای غلط که این روشهای غلط خود قابل جلوگیری است و حاکم اسلامی و دولت اسلامی باید مانع بشود از آن روشها که آنها را بعداً عرض میکنیم. کلاً رشد فکری جامعه در این صورت بیشتر تضمین میشود و تأمین میشود و آثار اجتماعی و سیاسی‌اش هم در جامعه زیاد است.

اگر چنانچه کسانی احساس کنند که نظرات خودشان را میتوانند بیان بکنند، جامعه به طرف سالم‌سازی و وحدت هم پیش میرود. چون آن افکار را میگویند، کسانی هم آنها را جواب میدهند، نظرات به هم نزدیک میشود؛ اختلاف‌نظرهایی که ناشی از نگفتن و کتمان کردن و پوشیده داشتن از یکدیگر هست، بتدریج کم میشود و از بین میرود. شکل کلی قضیه این است.۱۳۶۶/۰۲/۰۴خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران

***

انتقاد،حتی مخالفت بارهبری جرم نیست.

آیت الله خامنه ای:حرف مخالف رهبری، جرم نیست / افراد را به غیرانقلابی بودن متهم نکنید

بیش از هزار دانشجو از جمله نمایندگان تشکل‌های مختلف دانشجویی، عصر شنبه٢٦ رمضان ١٤٣٧(یکشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۵)  در دیداری صمیمانه و صریح با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، حدود پنج ساعت از دغدغه‌های دانشجویی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نسل جوان سخن گفتند و دیدگاه‌های رهبری انقلاب را درباره‌ «مسائل دانشجویی و دانشگاهی، وظایف مهم دانشجویان در روند مقاومت ملت و موضوعات و مسائل مختلف روز»، از زبان ایشان شنیدند.

رهبر انقلاب اسلامی «مطالبه‌گری دانشجویان» را بسیار با اهمیت خواندند و تأکید کردند: برطرف کردن مشکلات کلان کشور بر عهده مسئولان عالی‌رتبه است اما مطالبه‌گری دانشجویان اگر با مطالعه و اطلاعات دقیق و درست همراه باشد، قطعاً زمینه‌ساز تلاش بیشتر مسئولان برای حل مشکلات خواهد بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به برخی مطالب دانشجویان در این دیدار، از جمله موضوع قراردادهای جدید نفتی اشاره کردند و افزودند: تا زمانی که در چارچوب منافع کشور، اصلاحات لازم در این قراردادها انجام نشود، قطعاً این قراردادها منعقد نخواهد شد.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به برخی دیگر از انتقادات دانشجویان در خصوص تصمیم‌گیریهای جاری دستگاه‌ها در کشور گفتند: براساس قانون و منطق، رهبری نمی‌تواند در تصمیم‌گیری‌های جزئی و اجرایی دستگاه‌ها وارد شود و اگر مسئولین اجرایی دچار اشتباه شوند، باید مجلس از ابزارهای نظارتی همچون استیضاح استفاده کند و یا اینکه رئیس‌جمهور مانع از اجرای آن تصمیم اشتباه شود.

 البته رهبری در مواردی که احساس کند برخی اقدامات حتی اقدامات جزئی، موجب انحراف نظام از مسیر اصلی می‌شود، باید ورود پیدا کند و مانع از آن کار شود.

رهبر انقلاب تأکید کردند: برخی مشکلات نیز به درون کشور مربوط می‌شود که تشکل‌های دانشجویی باید در ارائه راه حل آنها به کمک مسئولان بشتابند.

ایشان پرهیز کامل از ناامیدی و خستگی را از رموز حل مشکلات خواندند و به تشکل‌های دانشجویی گفتند: اگر ایستادگی کردید و با بسیج ذهنی مردم، خواسته‌ها را به گفتمان عمومی تبدیل کردید، مسئولان هم مجبور می‌شوند به مطالبات شما عمل کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین با اشاره به سخن یکی از دانشجویان درباره تبعات منفی بیان حرف‌های مخالف حرف رهبری خاطرنشان کردند: بارها گفته‌ایم حرف مخالف رهبری، نه جرم است و نه معارضه‌ای با آن می‌شود.

رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنانشان، دانشجویان کشور را فرصتی بزرگ، ثروتی عظیم و از نقاط قوت نظام دانستند و با تأکید بر لزوم توجه خاص مسئولان به این قشر در برنامه‌ریزی‌ها گفتند: دانشجویان کنونی در مقایسه با دانشجویان اول انقلاب از لحاظ کمّی و کیفی بالاتر و دارای تفکرات عمیق‌تر انقلابی و اسلامی هستند.

بسیاری از دانشجویان انقلابی و با انگیزه‌ اول انقلاب، اکنون در زمره محققین و دانشمندان کشور هستند، بنابراین هیچ منافاتی میان انقلابی بودن و درس خواندن وجود ندارد.

دانشجو همچنین باید دارای بصیرت باشد و به محیط دانشجویی و مسائل و تحولات کشور، منطقه و جهان با چشم باز نگاه کند.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اگر چشم باز و بصیرت وجود نداشته باشد، ممکن است دانشجو در تشخیص دوست و دشمن و یا در تحلیل مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی دچار اشتباه و خطای محاسبه شود.

ایشان عموم دانشجویان را به «سوءظن به جریان رسانه‌ای دشمن» توصیه کردند و گفتند: دشمنان با هزینه‌های گزاف، جریان رسانه‌ای پیچیده و گسترده‌ای را بر ضد نظام اسلامی به راه انداخته‌اند که هدف اصلی آن، پوشاندن نقاط قوت جمهوری اسلامی و برجسته‌سازی برخی نقاط منفی برای ایجاد یأس و ناامیدی در مردم و جوانان است.

رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان مسئولیت دانشجویان عضو تشکل‌ها را فراتر از وظایف دیگر دانشجویان برشمردند و با اشاره به پیچیدگی و چندلایگی اوضاع سیاسی کنونی افزودند: در دهه اول انقلاب و دوران دفاع مقدس، مقابله با دشمن وظیفه‌ای روشن و برای عموم قابل درک بود اما امروز درهم‌تنیدگی مسائل مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی، اوضاع کاملا پیچیده‌ای را ایجاد کرده و وظایف بسیار سنگین‌تری به همراه آورده است که لازمه مواجهه با این شرایط نیز داشتن چشمانی باز و «دقت، عقل و تدبیر است».

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پس از تبیین پیچیدگی و چند بُعدی بودن فضای کنونی، ۱۲ توصیه دانشجویی را در تشریح وظایف تشکل‌های دانشجویی بیان کردند.

توصیه اول ایشان به دانشجویان فعال، «حضور فکری دانشجویان در مسائل اصلی کشور و حضور فیزیکی در مواقع لزوم» بود.

رهبر انقلاب، اعلام مواضع تشکل‌های دانشجویی در مسائل اصلی را مهم دانستند و افزودند: اگر این مواضع قوی و اصیل، به خوبی و روشنی اعلام شود، دوستان انقلاب مستحکم‌تر می‌شوند و دشمنان کشور از جمله آمریکایی‌ها می‌فهمند که نباید به گزارش‌های تحریف‌شده و غیرواقعی درباره جوانان ایرانی دل خوش کنند.

تشکل‌های دانشجویی « افسران جنگ نرم»هستند

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، «برجام»، «ارتباط با آمریکا»، «اقتصاد مقاومتی» و «آینده کشور» را از جمله مسائل مهمی خواندند که تشکل‌های دانشجویی در جایگاه افسران جنگ نرم، باید مواضع انقلابی، مستدل و محکم خود را درباره آنها بیان کنند.

«تشکلهای دانشجویی»مواضع مستدل وصیح رادرنمازهای جمعه بیان کنند

ایشان «اطلاعات دقیق و صحیح، مستدل بودن و به‌هنگام بودن» را از الزامات موضع‌گیری تشکل‌های دانشجویی برشمردند و افزودند: این مواضع باید به خوبی در نشریات دانشجویی انعکاس یابد، ضمن اینکه می‌توان با روش‌های دیگر از جمله سخنرانی نمایندگان تشکل‌ها پیش از خطبه‌های نماز جمعه شهرهای بزرگ، این مواضع را به گوش جامعه نیز رساند.

رهبر انقلاب، اجتماعات دانشجویی و حضور فیزیکی دانشجویان را  لازم دانستند اما با شیوه‌های درست و قانونی.

رهبر انقلاب با تأکید بر مخالفت همیشگی با برهم زدن اجتماعات و مجالس(سخنرانی) گفتند: این کار مضر و یا حداقل بی‌فایده است و در مواقع لازم باید با تشکیل اجتماعات و جلسات، حرف خود را در قبال اجتماعات مخالف به گوش دانشجویان رساند چون دانشجو به دنبال فهمیدن حقیقت است.

 البته همه تشکل‌ها در برخورداری از حقوق عمومی یکسان هستند اما طبیعی و منطقی است که مسئولان دانشگاهی از تشکل‌های انقلابی و متدین، دفاع و حمایت کنند و زمینه حضور فعال‌تر آنها را به وجود آورند.

«تبیین و قانع‌کردن دل‌ها» دومین توصیه رهبر انقلاب به تشکل‌های دانشجویی بود.

ایشان تأکید کردند: در تفکر اسلامی، اقناع و جذب دل‌ها یک اصل مهم است و تشکل‌های دانشجویی باید با استدلال‌های محکم و روشن، مواضع خود را برای دانشجویان و مردم تبیین کنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، موضوعاتی نظیر «اقتصاد مقاومتی، پیشرفت علمی، سبک زندگی و ارتباط با آمریکا» را از جمله زمینه‌هایی خواندند که نیاز به تبیین مواضع گروه‌های فعال دانشجویی دارد.

رهبر انقلاب درباره روابط با آمریکا خاطرنشان کردند: تشکل‌های دانشجویی در خصوص بعضی مواضع رهبری از قبیل «ردّ رابطه با آمریکا و نفی مذاکره با این کشور به جز در موارد خاص و معین»، تأمل کنند و با درکی روشن از استدلال‌های مستحکم موجود، آنها را به شیوه‌های متقن و مستدل برای مخاطبان دانشجو و غیردانشجو تبیین نمایند.

ایشان، «استمرار و بیان صحیح، روشن و مستدل مواضع تشکل‌های انقلابی دانشجویی» را در شکل‌دهی مطالبات عمومی و حرکت کشور در مسیر صحیح، مؤثر و ضروری خواندند.

«افزایش سطح آگاهی سیاسی و دینی» سومین توصیه رهبری به تشکل‌های دانشجویی بود.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، همچنین «توسعه مخاطبان دانشجو» را از دیگر وظایف مجموعه‌های دانشجویی برشمردند و افزودند: اخلاق، حوصله، تحمل شنیدن حرف مخالف و تسلط بر مطالب ارائه‌شده، از پیش‌نیازهای عمل به این وظیفه است.

پنجمین توصیه رهبری به دانشجویان، «دفاع صریح و بدون تقیّه از نظام اسلامی» بود.

ایشان خاطرنشان کردند: دشمن با تکیه بر کمبودها، نقص‌ها و قصورها،« انقلاب را کم‌ارزش جلوه می‌دهد و پیشرفت‌ها و موفقیت‌ها را نادیده می‌گیرد» که لازم است تشکل‌های انقلابی این نامعادله را برهم بزنند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: پایداری در مقابل ۳۷ سال دشمنی تمام‌عیار جبهه عظیم قدرت‌های مادی، مهم‌ترین موفقیت نظام شرافتمند و پرافتخار اسلامی است، آن‌ هم در اوضاعی که یک اخمِ این قدرت‌های مادی، فلان حکومت پرمدعای پادشاهی را به تعظیم و تسلیم می‌کشاند.

ایشان، کمیت و کیفیت نشاط انگیز دانشجویان انقلابی را نشانه زنده بودن و استعداد و ظرفیت ذاتی انقلاب دانستند و افزودند: البته منظور از دفاع از نظام، دفاع از رهبری نیست بلکه دفاع از مجموعه ارزش‌های در هم تنیده‌ای است که انقلاب با تکیه بر آنها به رشد و بالندگی خود ادامه می‌دهد(دفاع ازولایت یکی ازآنهااست).

«تداوم و توسعه اردوهای جهادی در روستاها و مناطق محروم» ششمین توصیه‌ای بود که رهبر انقلاب در این دیدار بیان کردند.

ایشان افزودند: اردوهای جهادی، هم خودسازی است، هم خدمت و هم آشنایی با فضای واقعی کشور.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تذکر مستمر خود به دولت کنونی و همه دولت‌های قبلی درباره رسیدگی به روستاها افزودند: تحقق این مسئله راه‌های روشنی دارد که ایجاد صنایع کوچک و تبدیلی از جمله آنهاست، البته عمل به این توصیه مستمر، همت می‌خواهد.

«توجه به سبک زندگی ایرانی اسلامی در اندیشه و عمل» و «تقویت گفتمان‌های اصلی انقلاب از جمله عدالت، اقتصاد دانش‌بنیان و مقاومتی، پیشرفت اسلامی ایرانی و شتاب علمی» توصیه‌های هفتم و هشتم رهبر انقلاب به مجموعه‌های دانشجویی بود.

ایشان در همین زمینه تأکید کردند: بنده توسعه غربی را به هیچ وجه قبول ندارم چرا که پایه‌ها و مبانی آن غلط است و به همین علت، «گفتمان پیشرفت اسلامی ایرانی» را مطرح کرده‌ایم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نهمین توصیه، مجموعه‌های دانشجویی را به «تشکیل یک جبهه واحد ضد آمریکایی - ضد صهیونیستی در سطح دانشجویان جهان اسلام» فراخواندند.

ایشان افزودند: می‌توان با وسایل پیشرفته ارتباطاتی و در فضای مجازی، کمپین‌های عمومی دانشجویان مسلمان را بر اساس مخالفت با سیاست‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی شکل داد تا در مواقع لازم، میلیون‌ها جوان دانشجوی مسلمان با موضع‌گیری خود، حرکتی عظیم را در جهان اسلام به وجود آورند.

«پرهیز از زدن اتهام غیرانقلابی به افراد» دهمین توصیه رهبری به تشکل‌های دانشجویی بود.

ایشان به دانشجویان خاطرنشان کردند: انقلابی‌بودن، مراتب و معیارهای مشخصی دارد و نباید کسانی را که دیدگاه‌هایشان با شما انطباق کامل ندارد اما دارای این معیارها هستند، به غیرانقلابی بودن متهم کنید.

«هم‌افزایی تشکل‌های انقلابی دانشگاه‌ها از طریق تکیه بر نقاط مشترک» یازدهمین توصیه رهبری به دانشجویان بود.

ایشان تأکید کردند: اختلافات نباید به کشمکش تبدیل شود و تشکل‌های انقلابی به گونه‌ای عمل کنند که رواداری و تحمل مخالف در محیط‌های دانشگاهی جا بیفتد.

«نگاه راهبردی به انقلاب و تفکر درباره آینده» آخرین توصیه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به مجموعه‌های دانشگاهی بود.

ایشان به دانشجویان گفتند: رؤسای جمهور دهه‌های آینده، نمایندگان مجلس و مسئولان آینده کشور از میان شما عزیزان انتخاب خواهند شد، بنابراین با نگاهی کاملاً امیدوار و پرنشاط، تصویر آرمانی ۲۰، ۳۰ سال آینده کشور را ترسیم کنید و حرکت امروز خود را براساس آن افق روشن، سامان دهید.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش پایانی سخنان خود نکاتی را درخصوص مسائل داخلی بیان کردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای  در خصوص فتنه ۸۸ گفتند: مواضع من درباره فتنه سال۱۳۸۸ کاملاً صریح است و بر روی این موضوع حساس هستم و ملاک هم، عدم حمایت از کسانی است که سردمدار فتنه بودند و یا از آن سوءاستفاده کردند و تاکنون نیز اعلام تبری نکرده‌اند.

تقسیماتی همچون اصولگرا و اصلاح‌طلب و یا اصلاح‌طلب مدرن و اصولگرای سنتی، به هیچ وجه مهم نیستند،  موضوع مهم، محتوا است.

ایشان انقلاب اسلامی را انقلابی عقلایی خواندند و افزودند: براساس عقل‌گرایی، باید گفت کسانی که معتقدند برای پیشرفت کشور باید به غرب پناه برد، عقل خود را باخته‌اند زیرا عقل می‌گوید باید از تجربه‌ها درس گرفت.

این روزها درباره عقلانیت و لزوم گفت‌وگوی عقلای جناح‌ها مطالب زیادی مطرح می‌شود که اصل موضوع عقل‌گرایی بسیار پسندیده و مورد تأیید اسلام و قرآن است و امام  نیز یکی از عقلای بزرگ جهان بود.

ایشان با اشاره به عملکرد بسیار بد فرانسوی‌ها و آمریکایی‌ها در قضیه برجام افزودند: در قضیه برجام ثابت شد که آمریکایی‌ها اعم از کنگره و دولت همچنان سرگرم دشمنی با ملت ایران هستند.

رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: عقلانیت حُکم می‌کند که با چنین دشمنی با خرد و تدبیر برخورد شود و فریب او را نخوریم و وارد میدانی که او ترسیم کرده، نشویم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به ادعای آمریکایی‌ها مبنی بر تمایل برای مذاکره و هماهنگی با ایران در خصوص مسائل منطقه از جمله سوریه گفتند: ما چنین هماهنگی را نمی‌خواهیم زیرا هدف اصلی آنها قطع حضور ایران در منطقه است.

رهبرانقلاب درباره عدم حضور و مداخله آمریکا در منطقه است، افزودند: این مواضع نظام اسلامی در خصوص مسائل منطقه، در چارچوب عقلانیت است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: من بر اساس وظیفه دینی و شرعی و اخلاقی، تا جان در بدن دارم خواهم ایستاد و به مردم هم اعتماد دارم؛ همچنان که به نتیجه ایستادگی یعنی پیروزی یقین دارم.

رهبرانقلاب گفتند: در میان نخبگان کشور به‌ویژه دانشگاهیان و دانشجویان نیز عناصر مؤمن و معتقد به ایستادگی بسیار زیاد هستند به گونه‌ای که هر فرد دلسردی را هم دلگرم می‌کند.

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر: «محمدعلی کامفیروزی»خطاب به رهبری می گوید :آقای خامنه ای!من بعنوان یکی هزاران فرزندی که پدرانمان بعنوان بسیجی عازم جبهه شدند.من ۳ساله بودم که پدرم درکربلای ۵جبهه شلمچه شهیدشد،

ومی گویدمن خودم راصاحب انقلاب می دانم پدرم درراه همین انقلاب کشته شد وابرازخوشحالی می کندکه باخون شهیدان امنیت برقرارشد و درادامه می گویدمن باشمادر۲مسئله اختلاف نظردارم!بمن بایدحق بدهیدکه نگران آینده انقلاب باشم ومی گوید:من احساس خطرمی کنم..اشاره به مفاسدمی کند .

وازتنگ نظری های محاکم قضایی می گوید(اشاره داردکه حقوق خوانده است)ومتوسل می شودبه چندماده وتبصره حقوقی وازاینکه نمیتوان انتقادات راگفت وازحق وکیل دردادگاه هابرای متهمان می گوید-که بایدباشد-که نیست.

رهبرانقلاب می نویسد ولبخندرضایت برلب دارد..این جوان(محمدعلی کامفیروزی) درپایان می گوید:اگرکوچگترین تهاجمی به کشوربشودمن اولین کسی هستم که به جبهه هااعزام می شوم

رهبرانقلاب باافتخارنگاهش می کندوسئوالی هم می پرسد...همه این انتقادات واعتراضات ومؤدبانه  ودرچهارچوب دفاع ازکشوروارزشهای انقلاب مطرح شد.پایان توضیحات نگارنده(پیراسته فر)

ایسنادرادامه می نویسد:در ابتدای این دیدار، احسان ابراهیمی - نماینده بسیج دانشجویی، محمدحسین قائد شریف - نماینده اتحادیه تحکیم وحدت، مجتبی رئیسی - نماینده جنبش عدالتخواه دانشجویی، محمد آهنگران - نماینده گروه‌های جهادی، علیرضا احمدی - نماینده انجمن اسلامی دانشجویان مستقل، محمدعلی کامفیروزی - نماینده مدیران مسئول نشریات دانشجویی، حسین زینلیان بروجنی - نماینده اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان و فاطمه‌سادات ضرابی - نماینده اتحادیه تشکل‌های دانشگاه آزاد به عنوان نمایندگان تشکل‌های دانشجویی بیش از ۲ ساعت دیدگاه‌ها و دغدغه‌های جامعه دانشجویی را بیان کردند.

مهم‌ترین محورهای سخنان نمایندگان تشکل‌های دانشجویی به این شرح بود:

- ابراز نگرانی از خطر استحاله درونی به وسیله افراد و جریان‌هایی که اعتقاد عمیقی به مبانی انقلاب و امام ندارند.

- ضرورت اصلاح ساختارهای فسادآور در نظام بانکی و اداری و برخورد قاطع با مفسدان و متخلفان.

- انتقاد از عدم پایبندی جدی برخی مسئولان به اصول قانون اساسی و سیاست‌های نظام در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی.

- ضرورت تبیین نحوه مطالبه‌گری دانشجویان در قبال اشکالات و نواقص.

- انتقاد از زدن برچسب‌های سیاسی به مطالبه‌ها و پیگیری‌های دانشجویی از مسئولان.

- تبیین صریح و روشن اصول دفاعی کشور برای مردم و جوانان و بیان علت حمایت از مقاومت در منطقه.

- انتقاد از رواج اشرافی‌گری در میان برخی مسئولان.

- انتقاد از بی‌توجهی مسئولان وزارت علوم به مسائل فرهنگی.

- ایجاد تسهیلات مناسب برای ازدواج آسان دانشجویان.

- انتقاد از ایجاد زمینه نفوذ بیگانگان به دانشگاه‌ها تحت عنوان دیپلماسی علمی.

- اظهار نگرانی از نفوذ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و آموزشی بیگانگان تحت عنوان جهانی‌سازی.

- انتقاد از تلاش برخی برای تسری مدل برجام به مسائل منطقه‌ای، دفاعی و حقوق بشری.

- چگونه باید در مقابل جریان غیرانقلابی داخل نظام ایستاد تا دو قطبی ایجاد نشود؟

- انتقاد از اظهارات شعاری برخی مسئولان در موضوع اقتصاد مقاومتی.

- انتقاد از عملکرد شهرداری‌های کلان‌شهرها و گسترش بی‌محابای مراکز تجاری و تبعات سوء فرهنگی اجتماعی این مراکز.

- ضرورت جوانگرایی در بدنه مسئولیتی کشور.

- انتقاد از برخی برخوردهای قضایی با بعضی مطبوعات و تشکل‌های دانشجویی و صنفی.

- لزوم تبیین شیوه تعامل با معتقدین به نظام که دارای دیدگاه‌های متفاوتی هستند.

- اظهار نگرانی از پروژه آرمان‌زدایی از انقلاب اسلامی در سیاست خارجی.

- انتقاد از عملکرد برخی مسئولان قضایی و عدم اطلاع‌رسانی شفاف درباره احکام دادگاه‌ها.

- انتقاد از مسکوت ماندن طرح نظارت بر عملکرد نمایندگان مجلس.

- گلایه از عملکرد برخی مسئولان در توجیه دشمنی‌های آمریکا و تلاش برای بزک‌کردن چهره آمریکا.

- انتقاد شدید از برخورد نکردن با کارشکنی‌ها و نقض برجام از سوی آمریکا.

- ضرورت تدوین سند بالادستی برای پیشرفت روستاها و گسترش فعالیت گروه‌های جهادی در مناطق محروم.

- اهمیت چشم‌انداز ۲۰ ساله جمهوری اسلامی و روند نامناسب کنونی در دستیابی به اهداف آن.

در این مراسم، دانشجویان نماز مغرب و عشا را به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی اقامه و روزه خود را با ایشان افطار کردند./یکشنبه / ۱۳ تیر ۱۳۹۵ایسنا

***

آیا تصمیمات رهبر انقلاب را می توان نقد کرد؟!

بعد از ماجرای بنزین و تدبیر رهبری در حمایت از این تصمیم، برخی انقلابیون یک سوال برایشان ایجاد شد.

تصویر آیا تصمیمات رهبر انقلاب را می توان نقد کرد؟!

آیا تصمیم رهبری را می شود نقد کرد؟ آتش بنزین نشست؛ اما این سوال همچنان باقی است. بهترین پاسخ مرور دیدارهای دانشجویی رهبری است. ایشان در یکی از دیدارها در واکنش به نقد یکی از دانشجوها می فرمایند: «خیال نکنید من از شنیدن اینجور نقدها ناراحت میشوم؛ نه، من از اینکه این حرفها زده نشود، ناراحت میشوم.

پس از اصل انتقاد عبور می کنیم؛ اما انتقاد از رهبری را باید با ۴ شاخص محک بزنیم. طبیعی است که این متن و ملاحظات برای کسانی است که دغدغه انقلابی گری دارند...

یکم- نقد رهبری نمی تواند بی اعتنا به نظام اندیشه ایشان باشد. باید جایگاه مردم و جمهوریت و ساختارهای انقلاب و مفهوم ولایت و عدالت و غیره را در نظام بینشی رهبری توجه کرد و مصادیق را با ارجاع به همین مبانی مورد پرسش قرار داد. با تراز "لیبرالیسم" و "عدالت خواهی دلبخواهی" و "بی اعتنایی به جمهوریت" و ... نمی شود سراغ نقد رهبری رفت . نقد باید منتهی به انقلابی‌گری در همان شعارهای راستین باشد.

دوم- عقل حکم می‌کند که در نقد یک کارشناس در حوزه‌ی تخصص خودش، به علم او توجه کنیم. این ملاحظه متفاوت از ادب و احترام است. ادب که جای خود، اما به حکم عقلانیت در نقد، فردی که علم و تجربه و اطلاعاتش در اداره و رهبری انقلاب بیش از هرکسی است، اظهارات و عملکرد او یک متغیر مؤثر در تحلیل است. روشنست که این ملاحظه نفی نقد نیست؛ اما یک ملاحظه منطقی است.

سوم- اگر در نقد رهبری به مصادیق متعدد رسیدیم، احتمالاً به جهت گفتمانی اختلاف داریم نه مصادیق. اینجا باید نگران شد. باید سطح اختلاف را جای دیگر و در سطح دیگری از اعتقادات حل و فصل کرد.

چهارم و از همه مهمتر؛ نقد باید موجب تقویت نظام اسلامی شود.

امانقدی که نقشه گفتمانی و انقلابی رهبری را در ابعاد کلانتر بهم بریزد، ناحق است ولو اینکه در ظاهر حق بنماید. گرچه شاخص ولایت، عدالت است؛ اما راه رسیدن به عدالت با ولایت است. نقدی که هیمنه ولایت و نقشه راهبردی اورا تضعیف کند ولو اینکه با شعار عدالت باشد، بی عدالتی محض است.

محسن مهدیان: تحلیلگر سیاسی/۱۹ آذر ۱۳۹۸جام جم

قوه قضاییه: محمدعلی کامفیروزی تبرئه شد

قوه قضاییه: محمدعلی کامفیروزی تبرئه شد

قوه قضاییه اعلام کرد: رأی برائت محمد علی کامفیرزوی در شعبه اول دادگاه تجدید نظر استان فارس صادر شد.

مرکز رسانه قوه قضاییه اعلام کرد:«پرونده محمدعلی کامفیروزی که با اتهام توهین به مقام معظم رهبری در جریان رسیدگی بدوی منجر به صدور رأی غیر قطعی دو سال حبس شده بود، با تجدید نظر خواهی وی مجدد در دستور کار رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر قرار گرفت.

بنابراین گزارش، پس از دریافت تقاضای تجدیدنظر خواهی وی؛ پرونده در شعبه اول دادگاه تجدید نظر استان فارس مطرح شد و با رسیدگی به این پرونده امروز به صورت فوق العاده در دستور کار شعبه مزبور قرار گرفت.

بر اساس رأی صادر شده قضات صادرکننده رأی خاطرنشان کرده‌اند که «کامفیروزی» در تمام مراحل رسیدگی منکر اتهام توهین به رهبری شده و همچنین در گزارش ضابط پرونده نیز این اتهام گزارش نشده است بنابراین تقاضای تجدیدنظر کامفیروزی صحیح تشخیص داده شده و رأی قطعی بر برائت او صادر می‌گردد.»/۱۴ تیر ۱۳۹۹ایسنا.

ضابطین قضایی به توصیه رهبر انقلاب عمل کنند/مخالفت بارهبری جرم نیست

روز شنبه مرکز رسانه‌ قوه قضائیه در اطلاعیه‌ای از تبرئه محمدعلی کامفیروزی در دادگاه تجدیدنظر خبر داد. محمدعلی کامفیروزی پیشتر به دلیل شکایت اطلاعات سپاه استان فارس و با حکم دادگاه انقلاب شیراز به‌ اتهام توهین به رهبری به دو سال حبس تعلیقی به همراه الزام به ۶۰ بار مسافرت به شیراز و مراجعه به سازمان اطلاعات سپاه محکوم شده بود. برخلاف آنچه رسانه‌های معاند بیان کردند حکم صادرشده برای کامفیروزی ناظر به سخنان وی در سال ۹۵ و در حضور رهبری نبود بلکه مربوط به سخنان او در سال ۹۷ بوده است و نکته جالب توجه این بود که کامفیروزی در سال ۹۵ و در دیدار دانشجویان با رهبری مشابه این سخنان را مطرح کرده بود و با برخورد خوب رهبری مواجه شد. رهبری در آن دیدار گفتند که مخالفت با رهبری جرم نیست و نباید مورد مواخذه قرار گیرد. 

 ضابطین قضایی به توصیه رهبر انقلاب عمل کنند

پس از اینکه کامفیروزی درباره محکومیت خود در توییتر نوشت به فاصله چند روز خبر تبرئه وی در دادگاه تجدیدنظر منتشر شد. وکیل کامفیروزی درباره این حکم به انصاف‌نیوز گفت:‌ «رسیدگی دقیق و سریع به اعتراض ما نسبت به رای صادره، ناشی از توجه ویژه ریاست قوه قضاییه و پیگیری شایسته ریاست دادگستری استان فارس بود.»

این سخنان نشان‌دهنده این است که ظاهرا برای چندمین بار با پیگیری حجت‌الاسلام رئیسی تلاش شده از ظلم به یک شهروند در دستگاه قضایی جلوگیری شود. این نخستین بار نیست که برخی پرونده‌ها با پیگیری رئیسی به عفو یا تبرئه ختم می‌شود. آخرین نمونه درخواست عفو برای کارگران هفت‌تپه بود که مورد موافقت رهبری قرار گرفت.

این پرونده‌ها عموما دو ویژگی داشتند: اول اینکه امنیتی بودند، ثانیا احکام صادره در رسانه‌ها منتشر شده و موجبات انتقاد از نظام و قوه قضائیه در شبکه‌های اجتماعی فراهم شده بود.

اینکه رئیس قوه قضائیه حساسیت افکارعمومی را درک کند و تلاش کند از طرق مختلف مانع از ظلم به شهروندان شود باعث امیدواری است و موجبات مسرت است. اما این پایان کار نیست. اگر جناب رئیسی  عزم اصلاح اساسی امور دارند باید به ساز و کار و فرایند تولید چنین احکامی در دستگاه قضایی ورود و آن را اصلاح کنند.

متاسفانه باید گفت در موضوع پرونده‌های امنیتی در سالیان گذشته، سخت‌گیری و تنگ‌نظری برخی ضابطین قضایی و بعضی از قضات دادگاه انقلاب باعث شده است احکام ظالمانه‌ای برای تعداد زیادی از افراد صادر شود. احکامی که اگر انتشار عمومی پیدا کنند همگان بر بی‌گناهی محکومین صحه خواهند گذاشت.

اولین تحول، تمایز قائل شدن میان جرم سیاسی و جرم امنیتی است که علی‌الظاهر عزمش در دستگاه قضایی وجود دارد. نشانه آن هم تاکید رئیسی بر تشکیل هیئت منصفه برای جرم سیاسی و صدور دستورالعمل درباره جرم سیاسی است. هرچند آن دستورالعمل هم با انتقاداتی از سوی حقوقدانان مواجه شده اما برای آغاز راه گام بلندی است .

گام دوم، ضرورت تغییر نگاه و حتی تغییر افراد در برخی از دستگاه‌های امنیتی و برخی دادگاه‌‌ها است. البته ضابطان قضایی اگر به رهبری یا سران قوا توهین شود حسب وظیفه قانونی خود آنگونه که در قانون تعیین شده بر علیه توهین‌کننده اعلام جرم می‌کنند اما با مروری بر چند پرونده مشابه پرونده کامفیروزی به این نتیجه می‌رسیم که ضرورت دارد برخی از نهادهای امنیتی که ضابط قضایی هستند و همچنین برخی قضات دادگاه‌های انقلاب نگاهشان به مقوله امنیت، اعتراض و انتقاد را تغییر دهند و تنگ‌نظرانه با این پدیده‌ها روبرو نشوند.

سخنرانی یک فعال سیاسی در یک جمع دانشجویی یا تلاش‌های یک کارگر برای متشکل کردن اعتراضات به کارفرمای ظالم هیچ سویه ضدامنیتی ندارد و نباید با آن‌ها برخورد امنیتی شود. به‌علاوه وقتی صدور چنین احکامی در کارنامه برخی قضات مشهور زیاد شد نشان‌دهنده عدم دقت وی در صدور حکم است.

پس بهتر است دستگاه قضایی پیشقدم شود تا این ضابطان و قضات رویکرد جدیدی به این موضوعات پیدا کنند و اگر نیاز شد با تغییر برخی از قضات، صدور دستورالعمل و حتی اصلاح قوانین مانع از ظلم به شهروندان بی‌گناه شود./  ۱۶ تیر ۱۳۹۹سایت الف،بقلم محمدعلی حبیبی.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:یکی از سخت‌گیری و تنگ‌نظری ضابطین قضایی و قضات دادگاه انقلاب ،بازداشت جوان نخبه ای بودکه یک روزبعدازدیداروتفقدرهبری بازداشت شد.

محمدجواد دراین دیدار ازرهبرانقلاب انقادمی کند که صداوسیماانقلابی نیست،درحالیکه انتصاب ازطرف شما انجام می گیرد شمابایدپاسخگوباشید!

دیداربارهبری :دوشنبه، ۷ خرداد ۱۳۹۷(١٢ رمضان ١٤٣٩) وبازداشت:۸ خرداد ۱۳۹۷

که ماجرارااززبان خودش می آورم: 

 

محمدجواد معتمدی نژاد دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی که درست یک روز بعد از سخنرانی در حضور رهبر انقلاب بازداشت شده بود، ضمن رد ارتباط بازداشت خود با انتقادات مطرح شده در افطاری بیت رهبری گفت:

البته این بی تدبیری بود که فردی که به واسطه سخنرانی در دیدار دانشجویان با رهبری با رهبر انقلاب مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است فردای این دیدار بازداشت شود.
وی علت بازداشت خود را حضور جهت بررسی مطالبات قشر کامیون دار اعلام کرد و گفت: نیروی انتظامی تصویر نفر دیگری را داشت و بعد از بازداشت او مرا هم که برای پیگیری مراجعه کرده بودم بازداشت نمود و البته با قرار التزام ۵۰ میلیون تومانی آزاد کرد

اعتراض رانندگان به فساد حاکم بر فضای صنفی شان موضوع تازه ای نیست، سال ۱۳۹۵ نیز یکی از رانندگان در اعتراض به این وضع با حدود ۵۰۰۰ تن از رانندگان در پایانه بندرعباس دست به اعتراض زدند که منجر به بازداشت صد روزه اش شد.
در ماجرای اعتصاب اخیر رانندگان نیز از طریق ایشان در جریان جزئیات قرار گرفتیم و برای پیگیری موضوع به پایانه تهران رفتیم که منجر به بازداشت من و ایشان شد و در نهایت در آخرین جلسه دادرسی، بنده به اخلال در نظم عمومی و ممانعت از کسب، به قرار وجه التزام محکوم شدم.

واکنش توئیتری علی مطهری به تبرئه شدن محمدعلی کامفیروزی

واکنش توئیتری علی مطهری به تبرئه شدن محمدعلی کامفیروزی

نماینده مردم تهران در مجلس دهم به تبرئه شدن محمدعلی کامفیروزی واکنش نشان داد.

علی مطهری، نماینده مردم تهران در مجلس دهم، در واکنش به تبرئه شدن محمدعلی کامفیروزی، در توئیتی نوشت: تبرئه آقای کامفیروزی از اتهام به مقام رهبری توسط دادگاه تجدیدنظر قابل تقدیر است. دادگاه به درستی بین انتقاد و توهین فرق قائل شد. انتقاد از همه مقامات آزاد است و توهین ممنوع. رهبری نیز بر این اصل تاکید داشتند./۱۵ تیر ۱۳۹۹خبرآنلاین

محمدحسین صبوری دبیر جدید جنبش عدالتخواه دانشجویی شد

محمدحسین صبوری، دبیر جنبش عدالت خواه دانشجویی  یکی دیگرازمعترضین درحضوررهبری است.

ازدخالتهادرکاردانشجویان گله داردوازآسیبهامی گوید.

محمدجوادمعتمدی نژاد،دبیر جنبش عدالت خواه دانشجویی

توضیح نگارنده-پیراسته فر:انتقادتند یک جوان نخبه المپیادی درحضوررهبری

واکنش رهبر انقلاب به انتقادات تند جوانِ نخبه‌ ناامید از وضع کشور + فیلم

رسانه ها،هرکدام تیتری زدند،فیلم رامنتشرکردند که اینجانب چندتاعکس ازاین مراسم-فیلم- گرفتم.

تیترباشگاه خبرنگاران :فیلمی از بیانات رهبر انقلاب در واکنش به انتقادات تند یک جوانِ نخبه‌ ناامید از وضع کشور را مشاهده می‌کنید./۳۰ مرداد ۱۳۹۸

فیلم کامل انتقادات تند اخیر جوانِ نخبه‌ی ناامید از وضع کشور در حضور رهبرانقلاب می‌بینید./۳۰ مرداد ۱۳۹۸سایت الف

رهبرانقلاب درپایان اعتراضان جوان نخبه باخوشرویی وباچاشنی لبخندمی گوید :دلت خنک شد...من هم بانظرشماموافقم بایدتلاش کنیم این مملکت رابسازیم ودرادامهگویدشماکه وقت هم نگرفته بودیداز5دقیقه هم بیشترصحبت کرد،بفرماییدبنشیند وامااین جوان ظاهراًمطالباتش بیش ازاینها،بادست اشاره می کندکه می خواهم به دیدارت بیایم!که رهبری قبول می کند وایشان هم می رود که تصاویررامی بینید.

فیلم کامل انتقادات تند اخیر جوانِ نخبه‌ی ناامید از وضع کشور در حضور رهبرانقلاب./۳۰ مرداد ۱۳۹۸مشرق

 

توضیج مدیریت سایت-پیراسته فر:دانشجوی معترض وعصبانی درآغوش رهبری آرام گرفت،این نوازش پدرانه ای که این جوان نخبه نوش جان کرده تاسالهای سال انرژی بخشش خواهدبود وحتی آنهایی که شاهداین صحنه زیبابودند،حالا توگوشش چه گفت که گُل لبحندش شکوفاشد،بماند،البته بنظرمی رسد،رهبرمعظم انقلاب یک روانشناس هم باشدکه چگونه آب برآتش بریزد،وتهدیدهارابه فرصت تبدیل کند.

ستاری تعداد دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در آمریکا را حدود ۱۲هزار نفر اعلام کرد و گفت: آمارهای مربوط به مهاجرت نخبگان در سایت‌ها وجود دارد، من آدم بدبینی نیستم، ولی آمارهای نادرستی که در این زمینه ارائه می‌شود، با نیت خاصی هست.

به گفته وی در اول انقلاب ۱۷۰ هزار دانشجو در داخل کشور داشتیم، ولی در مقابل ۱۰۰ هزار دانشجوی ایرانی در خارج از کشور مشغول به تحصیل بودند که از این تعداد ۵۶ هزار نفر در امریکا تحصیل می‌کردند. اینکه آن زمانی که بیشتر از ۳۷ درصد دانشجویان در خارج از کشور بوده‌اند و فرار مغزها نداشته‌ایم و حالا که حدود ۱.۱ درصد در خارج داریم، فرار مغزها داریم، این جای تامل دارد.

انتقاد معاون رئیس‌جمهور از آمارهای «فرار مغزها»/ بازگشت ۱۳۰ دانشجوی ایرانی از ۱۰۰ دانشگاه برتر/ قوانین ایران ضامن واردات است+ فیلم

معاون علمی رییس­‌جمهور با بیان این‌که در سال ­۱۹۷۹ رتبه اول دانشجوی مشغول به تحصیل در­ آمریکا را داشتیم­، گفت: درحال ­حاضر کشور چین با ۳۵۰ هزار دانشجو در­ آمریکا این رتبه را در اختیار دارد.

ستاری با بیان اینکه تلاش داریم تا پایه اقتصاد کشور را بر نیروهای انسانی قرار دهیم، اضافه کرد: آدم‌هایی که قرار است اقتصاد کشور را هدایت کنند، محدود هستند؛ از این رو ما در مواجهه با پدیده بازگرداندن نخبگان به کشور در تلاش هستیم تا خودمان این افراد را پیدا کنیم و زمینه‌ای را فراهم کنیم تا به کشور بازگردند. این همان کاری است که از آن با عنوان "شکار مغزها" یاد می‌کنند.

بازگشت بیش از ۱۳۰ نفر از دانشجویان ایرانی ۱۰۰ دانشگاه برتر دنیا در ۴ ماه اول سال

وی با تاکید بر اینکه این افراد به اندازه کافی توانمند، ارزشمند و اثرگذار هستند که بتوان برای آنها زمینه‌سازی کرد، ادامه داد: ولی باید نهادی در پشت این حرکت بایستد و از این حرکت حمایت کند و ما در معاونت تنها هستیم و جامعه ما نیز جامعه جذب افراد توانمند نیست و آنها را دفع می‌کند.

ستاری با بیان اینکه در چنین شرایطی نمونه‌های موفق از بازگشت مغزها به کشور و یا پروژه‌های موفقی که آنها اجرایی کرده‌اند دیده نمی‌شود، افزود: بر اساس آمارهای ۴ ماه اول سال جاری بیش از ۱۳۰ نفر از دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در ۱۰۰ دانشگاه برتر دنیا به کشور بازگشتند، در حالی که به صورت سنتی آمار بازگشت در ۴ ماه اول سال نسبت به کل سال کمتر است.

وی با تاکید بر اینکه آمار بازگشت ۱۳۰ نفر از دانشجویان ایرانی به کشور در سال جاری تنها مربوط به شاغلین تحصیل در ۱۰۰ دانشگاه برتر دنیا است، گفت: افراد دیگری هستند که بر اساس پلتفرمی که ما تعریف کرده‌ایم، به کشور باز می‌­گردند؛ ولی بر اساس شاخص‌­هایی که ما تعریف کردیم، تعداد ۱۰۰ دانشگاه برتر دنیا است و بر اساس برآوردها تا پایان سال بیش از هزار نفر از این افراد به کشور بازخواهند گشت./۲۸ اَمرداد ۱۳۹۸،الف.


انسان باید بصیرت پیدا کند. این بصیرت به چه معناست؟

یعنی چه بصیرت پیدا کند؟ چه جوری میشود این بصیرت را پیدا کرد؟ این بصیرتی که در حوادث لازم است و در روایات و در کلمات امیرالمؤمنین هم روی آن تکیه و تأکید شده، به معنای این است که انسان در حوادثی که پیرامون او میگذرد و در حوادثی که پیش روی اوست و به او ارتباط پیدا میکند، تدبر کند؛ سعی کند از حوادث به شکل عامیانه و سطحی عبور نکند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین، اعتبار کند: «رحم اللَّه امرء تفکّر فاعتبر»؛ فکر کند و بر اساس این فکر، اعتبار کند. یعنی با تدبر مسائل را بسنجد - «و اعتبر فأبصر» - با این سنجش، بصیرت پیدا کند. حوادث را درست نگاه کردن، درست سنجیدن، در آنها تدبر کردن، در انسان بصیرت ایجاد میکند؛ یعنی بینائی ایجاد میکند و انسان چشمش به حقیقت باز میشود.

ویژگیهای«بصیر»

امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در جای دیگر میفرماید: «فانّما البصیر من سمع فتفکّر و نظر فأبصر»؛بصیر آن کسی است که بشنود، گوش خود را بر صداها نبندد؛ وقتی شنید، بیندیشدهر شنیده‌ای را نمی شود به صرف شنیدن رد کرد یا قبول کرد؛ باید اندیشید. «البصیر من سمع فتفکّر و نظر فأبصر». نَظَرَ یعنی نگاه کند، چشم خود را نبندد. ایراد کار بسیاری از کسانی که در لغزشگاه‌های بی‌بصیرتی لغزیدند و سرنگون شدند، این است که نگاه نکردند و چشم خودشان را بر یک حقایق واضح بستند. انسان باید نگاه کند؛ وقتی که نگاه کرد، آنگاه خواهد دید. ما خیلی اوقات اصلاً حاضر نیستیم یک چیزهائی را نگاه کنیم. انسان می‌بیند منحرفینی را که اصلاً حاضر نیستند نگاه کنند. آن دشمن عنود را کار نداریم - حالا این را بعداً عرض خواهم کرد؛ «و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوّا»- بعضی‌ها هستند که انگیزه دارند و با عناد وارد میشوند؛ خوب، دشمن است دیگر؛ بحث بر سر او نیست؛ بحث بر سر من و شماست که توی عرصه هستیم. ما اگر بخواهیم بصیرت پیدا کنیم، باید چشم را باز کنیم؛ باید ببینیم. یک چیزهائی هست که قابل دیدن است. اگر ما از آنها سطحی عبور کنیم، آنها را نبینیم، طبعاً اشتباه میکنیم.

حیله معاویه درصفینقرآن برنیزه کردن
من یک مثال از تاریخ بزنم. در جنگ صفین لشکر معاویه نزدیک به شکست خوردن شد؛ چیزی نمانده بود که بکلی منهدم و منهزم شود. حیله‌ای که برای نجات خودشان اندیشیدند، این بود که قرآنها را بر روی نیزه‌ها کنند و بیاورند وسط میدان. ورقه‌های قرآن را سر نیزه کردند، آوردند وسط میدان، با این معنا که قرآن بین ما و شما حکم باشد. گفتند بیائید هرچه قرآن میگوید، بر طبق آن عمل کنیم. خوب، کار عوام‌پسند قشنگی بود. یک عده‌ای که بعدها خوارج شدند و روی امیرالمؤمنین شمشیر کشیدند، از میان لشکر امیرالمؤمنین نگاه کردند، گفتند این که حرف خوبی است؛ اینها که حرف بدی نمیزنند؛ میگویند بیائیم قرآن را حکم کنیم. ببینید، اینجا فریب خوردن است؛ اینجا لغزیدن به خاطر این است که انسان زیر پایش را نگاه نمیکند. هیچ کس انسان را نمیبخشد اگر بلغزد، به خاطر اینکه زیر پایش را نگاه نکرده، پوست خربزه را زیر پای خودش ندیده. آنها نگاه نکردند. آنها اگر میخواستند حقیقت را بفهمند، حقیقت جلوی چشمشان بود. این کسی که دارد دعوت میکند و میگوید بیائید به حکمیت قرآن تن بدهیم و رضایت بدهیم، کسی است که دارد با امام منتخبِ مفترض‌الطاعه میجنگد! او چطور به قرآن معتقد است؟ امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب غیر از اینکه از نظر ما از طرف پیغمبر منصوص و منصوب بود، اما آن کسانی هم که این را قبول نداشتند، این مسئله را قبول داشتند که آن روز بعد از خلیفه‌ی سوم، همه‌ی مردم با او بیعت کردند، خلافت او را قبول کردند؛ شد امام، شد حاکم مفترض‌الطاعه‌ی جامعه‌ی اسلامی. هر کس با او میجنگید، روی او شمشیر میکشید، وظیفه‌ی همه‌ی مسلمانها بود که با او مقابله کنند. خوب، اگر این کسی که قرآن را سر نیزه کرده، حقیقتاً به قرآن معتقد است، قرآن میگوید که تو چرا با علی میجنگی. اگر واقعاً به قرآن معتقد است، باید دستهایش را بالا ببرد، بگوید آقا من نمیجنگم؛ شمشیرش را بیندازد. این را باید میدیدند، باید میفهمیدند. این مطلب مشکلی بود؟ این معضلی بود که نشود فهمید؟ کوتاهی کردند. این میشود بی‌بصیرتی. اگر اندکی تدبر و تأمل میکردند، این حقیقت را میفهمیدند؛ چون اینها خودشان در مدینه اصحاب امیرالمؤمنین بودند؛ دیده بودند که در قتل عثمان، عوامل و دستیاران خود معاویه مؤثر بودند؛ آنها کمک کردند به کشته شدن عثمان؛ در عین حال پیراهن عثمان را به عنوان خونخواهی بلند کردند. آنها خودشان این کار را کردند، مقصر خودشان بودند، اما دنبال مقصر میگشتند. ببینید، این بی‌بصیرتی ناشی از بی‌دقتی است؛ ناشی از نگاه نکردن است؛ ناشی از چشم بستن بر روی یک حقیقت واضح است.۱۳۸۹/۰۸/۰۴بیانات در دیدار دانشجویان و جوانان استان قم‌

***

زندگی امیرالمؤمنین سر تا پا درس است. آن چیزی که در میان رفتارهای امیرالمؤمنین - که شامل همه‌ی خصلتهای نیک یک انسان و یک زمامدار است - انسان مشاهده میکند و برترینِ این خصوصیات برای امروز ماست، مسئله‌ی بصیرت‌بخشی و بصیرت‌دهی به کسانی است که نیاز به بصیرت دارند؛ یعنی روشن کردن فضا. در همه‌ی ادوار، این شجاعت بی‌پایان، این فداکاری عظیم، در خدمت آگاه کردن مردم، عمق دادن به اندیشه‌ی مردم و ایمان مردم به کار رفته است.

در جنگ صفین وقتی طرف مقابل که احساس میکرد دارد شکست میخورد، برای اینکه جنگ را متوقف کند، قرآنها را سر نیزه کرد،

یک عده‌ای آمدند دور امیرالمؤمنین را گرفتند و فشار آوردند که باید تسلیم شوی و جنگ را تمام کنی؛ اینها قرآن را مطرح کردند. کار مزورانه‌ای بود، کار عجیبی بود. حضرت فرمود: شما اشتباه میکنید؛ شما اینها را نمیشناسید. این کسانی که امروز قرآن را به عنوان حَکم مطرح میکنند، به قرآن اعتقاد ندارند. من اینها را میشناسم. «انّی عرفتهم اطفالا و رجالا»؛ من دوره‌ی کودکی اینها را دیدم، دوره‌ی بزرگی اینها را هم دیدم. «فکانوا شرّ اطفال و شرّ رجال»؛ بدترین‌ها بودند. اینها به قرآن اعتقادی ندارند. وقتی در تنگنا گیر میکنند، قرآن را مطرح میکنند. البته آنها گوش نکردند، اصرار ورزیدند و دنیای اسلام خسارتش را خورد.۱۳۸۹/۰۴/۰۵بیانات در دیدار مردم بوشهر در روز میلاد امام علی(ع)

***

یک وقت خبر می آوردند که در فلان جبهه، یک نفری شبهه ای برایش پیدا شده است؛ شروع کرده است به اینکه آقا ما چرا داریم می جنگیم؟ چه فایده دارد؟ چه، چه. اینجا اصحاب امیرالمؤمنین - یعنی در واقع اصحاب خاص و خالصی که از اول اسلام با امیرالمؤمنین همراه بودند و از امیرالمؤمنین جدا نشدند - جلو می افتادند؛ از جمله جناب عمار یاسر (سلام اللَّه علیه) که مهمترین کار را ایشان می کرد.

یکی از دفعات عمار یاسر - ظاهراً عمار بود - استدلال کرد. ببینید چه استدلال هائی است که انسان می تواند همیشه اینها را به عنوان استدلال های زنده در دست داشته باشد. ایشان دید یک عده‌‌‌‌ای دچار شبهه شده‌‌‌‌اند؛ خودش را رساند آنجا، سخنرانی کرد. یکی از حرف های او در این سخنرانی این بود که گفت: این پرچمی که شما در جبهه‌‌‌‌ی مقابل می بینید، این پرچم را من در روز احد و بدر در مقابل رسول خدا دیدم - پرچم بنی امیه - زیر این پرچم، همان کسانی آن روز ایستاده بودند که امروز هم ایستاده اند؛ معاویه و عمروعاص. در جنگ احد، هم معاویه، هم عمروعاص و دیگر سران بنی امیه در مقابل پیغمبر قرار داشتند؛ پرچم هم پرچم بنی امیه بود. گفت: اینهائی که شما می بینید در زیر این پرچم، آن طرف ایستاده‌‌‌‌اند، همین ها زیر همین پرچم در مقابل پیغمبر ایستاده بودند و من این را به چشم خودم دیدم./رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم قم به مناسبت سالگرد قیام ۱۹ دی که در تاریخ ۱۳۸۸/۱۰/۱۹ 

*

 پرچم هم پرچم بنی امیه بود. گفت: این‌هائی که شما می‌بینید در زیر این پرچم، آن طرف ایستاده‌اند، همین‌ها زیر همین پرچم در مقابل پیغمبر ایستاده بودند و من این را به چشم خودم دیدم. این طرفی که امیر المؤمنین هست، همین پرچمی که امروز امیر المؤمنین دارد- یعنی پرچم بنی هاشم- آن روز هم در جنگ بدر و احد بود و همین کسانی که امروز زیرش ایستاده‌اند، یعنی علی بن ابی طالب و یارانش، آن روز هم زیر همین پرچم ایستاده بودند. از این علامت بهتر؟

ببینید چه علامت خوبی است. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدم‌ها همان آدم‌هایند، در یک جبهه. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدم‌ها همان آدم‌هایند در جبهه‌ی دیگر، در جبهه‌ی مقابل. فرقش این است که آن روز آن‌ها ادعا می‌کردند و معترف بودند و افتخار می‌کردند که کافرند، امروز همانها زیر آن پرچم ادعا می‌کنند که مسلمند و طرف‌دار قرآن و پیغمبرند؛ اما آدم‌ها همان آدم‌هایند، پرچم هم همان پرچم است. خوب، این‌ها بصیرت است. این‌قدر که ما عرض می‌کنیم بصیرت بصیرت، یعنی این.۱۳۸۸/۱۰/۱۹بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام ۱۹ دی

***

سلوک سیاسی امیرالمؤمنین بر پایه‌‌‌‌‌ی معنویت است و از سلوک معنوی او جدا نیست.
رفتارهای سیاسی امیر المؤمنین. اولًا تا حد ممکن با مخالفان خودش، حتّی با دشمنان خودش مدارا کرد. اینی که می‌بینید امیر المؤمنین سه جنگ را در دوران حدود پنج سالِ حکومت خود مجبور شد و تحمل کرد، بعد از این بود که همه‌ی مداراهای لازم انجام گرفته بود. امیر المؤمنین کسی نبود که بدون رعایت مداراهای لازم با مخالفان، اول دست به شمشیر ببرد. حالا چند تا از جملات امیر المؤمنین را بشنوید: یکجا در اول خلافت، یک عده‌ای آمدند دور امیر المؤمنین- اشاره می‌کردند به بعضی- آقا! تکلیف این‌ها را یکسره کن. اصرار می‌کردند. امیر المؤمنین در جواب، این‌ها را نصیحت به صبر کرد و از جمله‌ی چیزهائی که فرمود، این بود: این نظری که شما دارید، یک نظر است. «فرقة تری ما ترون»؛ یک عده همین نظر شما را قبول دارند. «و فرقة تری ما لا ترون»؛ یک عده حرفی را قبول دارند که شما معتقد به او نیستید، او را قبول ندارید. «و فرقة لا تری هذا و لا ذاک»؛ یک عده‌ای هم نه آن‌طرفی و نه آن‌طرفی، یک نظر سومی دارند. «فاصبروا»؛ صبر کنید تا امیر المؤمنین با حکمت کار خود را انجام بدهد. «حتّی ... تؤخذ الحقوق مسمحة»؛ بگذارید با سماح، با ملاطفت، با ملایمت، حق ذی‌حق را بگیریم، احقاق حق بکنیم. «و اذا لم أجد بدّا فآخر الدّواء الکیّ»؛ تا می‌توانیم با تسامح، با سماح، با خوش‌رفتاری، حق را به حق‌دار برگردانیم، احقاق حق بکنیم. 

اگراستنکاف کرد؟

اگر دیدیم چاره‌ای نماند، زیر بار حق نمی‌روند، آن وقت «آخر الدّواء الکیّ». این یک مثل معروف عربی است؛ «آخر الدّواء الکیّ»؛ یعنی آخرین چاره را دیگر با قاطعیت انجام می‌دهیم. 

اگردارو ومرهم جواب نداد،چاره ای جزتوسل به چاقوی جراحی نیست

تا آنجایی که ممکن است، با دارو و مرهم‌گذاری عمل می‌کنیم برای اینکه این زخم را علاج کنیم و شفا بدهیم؛ مرهم می‌گذاریم؛ وقتی نشد، آخر کار «داغ» می‌کنیم؛ چاره‌ای نیست.

در جنگ صفین قبل از آنی که جنگ شروع بشود، یک عده‌ای همین‌طور پا به زمین می‌کوبیدند که امیر المؤمنین چرا حمله نمی‌کنی؟

اصرار می‌کردند که حمله کن. امیر المؤمنین فرمود: «فو الله ما دفعت الحرب یوما الّا و انا اطمع ان تلحق بی طائفة فتهتدی بی»؛ یعنی من دنبال جنگ نیستم، دنبال هدایتم؛

یک روز هم که درگیری و برخورد را عقب می‌اندازم، برای این است که شاید یک عده‌ای دل به حقیقت بدهند، به راه صراط مستقیم بیایند. وقتی‌که مأیوس شدیم، دیدیم نه، کسی نمی‌آید، آن وقت شمشیر را می‌کشیم و جنگ را شروع می‌کنیم.
در باره‌ی اهل جمل، در قضیه‌ی جنگ جمل- که یکی از آزمایشهای بسیار دشوار امیر المؤمنین بود- فرمود: «انّ هؤلاء قد تمالئوا علی سخطة امارتی»؛ این‌ها جمع شدند، دست به یکی کردند برای اینکه نسبت به این حکومتی که به امیر المؤمنین رسیده است، خشم خود را آشکار کنند. «و سأصبر»؛

 فرمود: من صبر خواهم کرد

اما تا کی؟ 

«ما لم أخف علی جماعتکم»؛ آن وقتی‌که ببینم حرکت این‌ها دارد بین شما مسلمانها شکاف ایجاد می‌کند، اختلاف ایجاد می‌کند، برادران را در مقابل هم قرار می‌دهد، 

آن وقت وارد عمل خواهم شد و فتنه را علاج خواهم کرد؛ تا آن وقتی‌که ممکن است، صبر می‌کنم و با نصیحت رفتار می‌کنم.۱۳۸۸/۰۶/۲۰خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران.

دانشجویی  ازرهبرانقلاب می پرسد:چطوری انتقادبکنیم که پازل دشمن راتکمیل نکنیم؟انتقادنکنیم که پازل تکمیل می شود!؟
آیت الله خامنه ای (١٧ رمضان ١٤٣٣):یکی از دوستان دانشجوی عزیز گفتند که به ما میگویند پازل دشمن را تکمیل نکنید - این از حرفهائی است که بنده زیاد تکرار میکنم؛ پازل دشمن را نباید تکمیل کرد -

ایشان میگویند خب، پس انتقاد چه میشود؟  انتقاد هم نکنیم؟

من اعتقاد ندارم که نباید انتقاد کرد؛

اتفاقاً  اصرار دارم بر این که جریان دانشجوئی و جنبش دانشجوئی موضع انتقادی خودش را حتماً حفظ کند.

به‌هیچ‌وجه توصیه‌ی ما این نیست که شما انتقاد نکنید.

خب، چه کار کنیم که این انتقاد، تکمیل کننده‌ی پازل دشمن نباشد؟

توضیح نگارنده-پیراسته فر:رهبرانقلاب دررابطه به جمع این ۲عنصر(پازل وانتقاد)

آیت الله خامنه ای: نه اینکه بگوئیم تکمیل پازل دشمن که یک امر منفی است، با لزوم انتقاد که یک امر مثبت است، منافات دارد؛ نه، خب خود شما هم گفتید؛ من انتقاد کردم، در همه‌ی دنیا نقل هم شد؛ اما هیچ کس در دنیا ادعا نخواهد کرد که فلانی علیه نظام اسلامی یا فرض کنید که علیه تشکیلات مدیریت اجرائی یا تقنینی کشور دارد اقدام میکند. خب، شما هم همین جور انتقاد کنید. بنابراین انتقاد کردن میتواند به شکلی انجام بگیرد که به‌هیچ‌وجه مقصود دشمن را برآورده نکند و به تعبیری که ما عرض کردیم، پازل دشمن را تکمیل نکند.
رهبرمعظم انقلاب باطرح این سئوال:گفته شد که بعضیها نظرات کارشناسی میدهند، با نظر رهبری مخالف است، میگویند :«آقا این ضد ولایت است. »

آیتالله خامنه ای:من به شما عرض بکنم؛ هیچ نظر کارشناسیای که مخالف با نظر این حقیر باشد، مخالفت با ولایت نیست؛ دیگر از این واضح‌تر؟! 

رهبرانقلاب درادامه می فرمایند:نظر کارشناسی، به هیچ وجه مخالفت با ولایت فقیه و نظام هم نیست.

حتی اگرکارشناسی هم باشد ونظزشما غیرازنظرم باشد۲نظرمی شود،نه نظرضدولایت.

رهبرانقلاب: البته گاهی اوقات میشود که این حقیر خودش در یک زمینه‌ای کارشناس است؛ این نظر کارشناسی ممکن است در مقابل یک نظر کارشناسی دیگر قرار بگیرد؛ خیلی خوب، دو تا نظر است دیگر؛ کسانی که میخواهند انتخاب کنند، انتخاب کنند.

رهبرانقلاب درتکمیل اظهاراتش می فرمایند:در زمینه‌های فرهنگی، در زمینه‌های آموزشی - در بخشهای مخصوصی - بالاخره ما یک مختصری سررشته داریم، یک قدری کار کردیم؛ این میشود نظر کارشناسی. به هر حال هیچگاه اعلام نظر کارشناسی و نظر علمی، معارضه و مبارزه و مخالفت و اعلام جدائی از رهبری و ولایت و این حرفها به حساب نمی‌آید و نباید بیاید./۱۶ مرداد ۱۳۹۱سایت رهبری.

آزادی  اندیشه وبیان  ازدیدگاه شهیدمطهری
«هر موجود زنده ای که می خواهد راه رشد و تکامل را طی کند، یکی از احتیاجاتش آزادی است،انسان های آزاد انسان هایی هستند که با موانعی که در جلوی رشد و تکاملشان هست مبارزه می کنند. انسان هایی هستند که تن به وجود مانع نمی دهند.
انسان، گذشته از آزادی هایی که گیاهان و حیوانات به آن نیازمندند، یک سلسله نیازمندی های دیگری هم دارد که ما آن را به دو قسم تقسیم می کنیم، یک نوع آزادی اجتماعی است. یعنی بشر باید در اجتماع از ناحیه سایر افراد اجتماع آزادی داشته باشد، دیگران مانعی در راه رشد و تکامل او نباشند، او را محبوس نکنند، به حالت یک زندانی در نیاورند که جلوی فعالیتش گرفته شود، دیگران او را استثمار نکنند، استعباد نکنند.

در نص قرآن مجید، یکی از هدف هایی که انبیاء داشته اند این بوده که به بشر آزادی اجتماعی بدهند.قُل یا أهل الکتاب تعالوا إلی کلمه سواء بیننا و بینکم ألا نعبد إلا الله و لا نشرک به شیئاً و لا نتخذ بعضنا بعضاً أرباباً من دون الله»»/آزادی معنوی صفحات۱۶الی۱۸

رشدوخلاقیت لازمه اش آزادی تفکراست

بهترین قسمت از انسان که لازم است پرورش پیدا کند، تفکر است و قهراً چون این پرورش نیازمند به آزادی؛ یعنی نبودن سد و مانع در جلوی تفکر است، بنابراین انسان نیازمند به آزادی در تفکر است».پیرامون جمهوری اسلامی،ص۹۲

تفاوت فکر وعقیده 
«فرق است میان فکر و تفکر و میان عقیده. تفکر قوه ای است در انسان ناشی از عقل داشتن. انسان چون یک موجود عاقلی است، موجود متفکری است، قدرت دارد در مسائل فکر کند، به واسطه تفکری که در مسایل می کند حقایق را تا حدودی که برایش مقدور است، کشف می کند»پیرامون جمهوری اسلامی،ص۹۳

عقیده ۲نوع است،مبتنی براحساس وتفکر

«ممکن است مبانی اعتقاد انسان، مبانی دل بستن انسان، مبانی انعقاد روح انسان همان تفکر باشد. در این صورت عقیده اش بر مبنای تفکر است. ولی گاهی انسان به چیزی اعتقاد پیدا می کند و این اعتقاد بیشتر کار دل است، کار احساسات است نه کار عقل»پیرامون جمهوری اسلامی،ص۹۳

تعصبات مانعی برای تفکراست

شهیدمطهری:آیا بشر از نظر دلبستگی ها باید آزاد باشد؟

شهیدمطهری به این سئوالی که خودش مطرح کرده اینگونه جواب می دهد:این دلبستگی هاست که در انسان تعصب و جمود و خمود و سکون به وجود می آورد و اساساً اغلب عقیده است و پای فکر را می بندد.»پیرامون جمهوری اسلامی،ص۹۳

حق آزادی عقیده و بیان

 «هر کسی حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد. در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد»/پیرامون جمهوری اسلامی،ص۹۳

تفتیش عقاید کلیسا
«علت اینکه در دنیای اروپا، آزادی دین و آزادی عقیده را اینطور فرض کرده اند که عقیده بشر باید به طور کلی آزادی باشد، بخشی از آن را می توان عکس العمل جریان تفتیش عقاید کلیسا دانست»/پیرامون جمهوری اسلامی،ص۱۰۴ 

رفتارنامناسب(تفتیش عقایدرهبران کلیسا زمینه «مادیگری» رافراهم کرد

 «کلیسا چه از نظر مفاهیم نارسایی که در الهیات عرضه داشت و چه از نظر رفتار غیرانسانی اش با توده مردم، خصوصاً طبقه دانشمندان و آزادفکران، از علل عمده گرایش جهان مسیحی و به طور غیرمستقیم جهان غیرمسیحی به مادیگری است»/علل گرایش به مادیگری ص۵۵

تفاوت اسلام ومسیحیت درآزادی بیان

«از نظر اسلام، مفاهیم دینی همیشه مساوی آزادی بوده است، درست برعکس آنچه در غرب جریان داشته، یعنی اینکه مفاهیم دینی مساوی با اختناق اجتماعی بوده است»/علل گرایش به مادیگری ص۱۰۶. 
هرعقیده ای آزادنیست

«در راه واقعی برای سعادت بشر نباید گفت عقیده یک انسان ولو آن عقیده بر مبنای تفکر نباشد، آزاد است»/علل گرایش به مادیگری ص۱۰۷ 

«ناگفته‌هایی از سلوک علمی و عملی استاد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری»
هرعقیده ای آزادنیست

در نظر استاد بر عکس لیبرالیسم، آزادی هدف نیست و یا عالی ترین هدف سیاسی نیست که بشود در هر شرایطی آن را محترم شمرد، همانطور که در بحث فطرت اشاره کردیم، آزادی برای این است که بتوان به تکامل رسید و در راه تعالی قدم برداشت. وگرنه در جایی که نتواند این هدف را تأمین کند، احترامی ندارد. برای سعادت فرد باید در عقیده او تغییر و تحول به وجود آورد تا او در این راه گام بردارد، نه اینکه او را آزاد گذاشت که به شقاوت خود ادامه دهد و راه نجات را نیابد. پس آزادی عقیده در اینجا موردی ندارد.

مکتبی که مانع آزادی تفکروبیان می شود،محکوم به فناست
 «هر مکتبی که ایمان و اعتقادی به خود ندارد، جلو آزادی اندیشه و آزادی تفکر را می گیرد. این گونه مکاتب ناچارند مردم را در یک محدوده خاص فکری نگه دارند و از رشد افکارشان جلوگیری کنند. این همان وضعی است که ما امروز در کشورهای کمونیستی می بینیم. در این کشورها، به دلیل وحشتی که از آسیب پذیر بودن ایدئولوژی رسمی وجود دارد، حتی رادیوها طوری ساخته می شوند که مردم نتوانند صدای کشورهای دیگر را بشنوند و در نتیجه یک بعدی و قالبی، آنچنان که زمامداران می خواهند، بار بیایند. من اعلام می کنم که در رژیم جمهوری اسلامی هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد و از به اصطلاح کانالیزه کردن اندیشه ها، خبر و اثری نخواهد بود. همه باید آزاد باشند که حاصل اندیشه ها و تفکرات اصیلشان را عرضه کنند.»/پیرامون جمهوری اسلامی.ص۱۱

انتقاد وحتی مخالفت موجب رشدوتقویت اسلام می شود اگر..

 «من در نوشته های خود نوشته ام: من هرگز از پیدایش افراد شکاک در اجتماع که علیه اسلام سخنرانی می کنند و مقاله می نویسند، متأثر که نمی شوم هیچ، از یک نظر خوشحال می شوم. چون می دانم پیدایش اینها سبب می شد که چهره اسلام بیشتر نمایان بشود. وجود افراد شکاک و افرادی که علیه دین سخنرانی می کنند، وقتی خطرناک است که حامیان دین آن قدر مرده و بی روح باشند که در مقام جواب برنیایند؛ یعنی عکس العمل نشان ندهند. اما همین مقدار حیات و زندگی در ملت اسلامی وجود داشته باشد که در مقابل ضربت دشمن عکس العمل نشان بدهد، مطمئن باشید که در نهایت امر، به نفع اسلام است»/پیرامون جمهوری اسلامی.ص۱۳۴

مخالفت باالتقاط

«از نظر اسلام، تفکر آزاد است، شما هر طور که می خواهید بیندیشید، بیندیشید، هر طور که می خواهید عقیده خودتان را ابراز کنید به شرطی که فکر واقعی خودتان باشد ابراز کنید، هر طور که می خواهید بنویسید، بنویسید، هیچ کس ممانعتی نخواهد کرد...احزاب و افراد در حدی که عقیده خودشان را صریحاً می گویند، و با منطق خود به جنگ منطق ما می آیند، آنها را می پذیریم. اما اگر بخواهند در زیر لوای اسلام، افکار و عقاید خودشان را بگویند، ما حق داریم که از اسلام خودمان دفاع کنیم و بگوییم اسلام چنین چیزی نمی گوید، حق داریم بگوییم به نام اسلام این کار را نکنید»/پیرامون جمهوری اسلامی.ص۱۳الی۱۷

اجبارواکراه دردین چیست؟

 لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی ﴿٢٥٦بقره﴾
دین و ایمان اجباری نیست و این آیه می تواند خطاب به پیامبر، ناظر به این مطلب باشد که: تو از مردم ایمان می خواهی، مگر با اجبار هم می شود کسی را مؤمن کرد؟
فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ ،لَّسْتَ عَلَیْهِم بِمُصَیْطِرٍ ﴿٢١.٢٢غاشیه﴾ ای پیامبر! وظیفه تو گفتن و ابلاغ و یادآوری است، تو که مسلط بر این مردم نیستی که بخواهی به زور آنها را مؤمن و مسلمان کنی. 

«اگر مردم در مسایلی که باید در آنها فکر کنند از ترس اینکه مبادا اشتباه بکنند، به هر طریقی آزادی فکری ندهیم یا روحشان را بترسانیم، این مردم هرگز فکرشان در مسایل دینی رشد نمی کند و پیش نمی رود. دینی که از مردم در اصول خود تحقیق می خواهد، خواه ناخواه برای مردم آزادی فکری قایل است»/پیرامون جمهوری اسلامی.ص۱٢۳

شهید مطهری

استقبال ازآرای وعقایدمخالف درمکتب اسلام

«از قرن دوم هجری که اختلاط ملل مختلف آغاز شد و برخورد عقاید و آراء، سخت اوج گرفت، مادّیین در کمال آزادی، عقاید و اندیشه های خویش را در محافل علمی و در مجالس علنی ابراز می داشتند و دیگران را به پیروی از مکتب خویش دعوت می کردند. احیاناً در مسجدالحرام و یا مسجدالنبی حلقه تشکیل می دادند و به گفتگو درباره عقاید خویش می پرداختند، اینچنین آزادی برای مادّیین در هیچ محیط مذهبی در جهان سابقه ندارد»/علل گرایش به مادیگری ص۱۰۶ 

«من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار می دهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی، جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است و آزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه روشن و صریح با آنها...اگر در صدر اسلام در جواب کسی که می آمد و می گفت من خدا را قبول ندارم، می گفتند بزنید و بکشید، امروز دیگر اسلام وجود نداشت. اسلام به این دلیل باقی مانده که با شجاعت و با صراحت با افکار مختلف مواجه شده است»/پیرامون انقلاب اسلامی.ص۱۸

دیدگاه شهیدبهشتی 

نمی‌گذاریم کسی احدی را به دلیل انتقاد دست اندرکاران جمهوری اسلامی تعقیب و تهدید کند

سایت تابناک دربهمن ۱۳۹۶ قسمتهایی ازسخنان  آیت الله شهید بهشتی منتشرکرده است
باطن مسئولین ظاهر جامعه است! /دعوت فقرا به صبر سخن اسلام نیست/هیچ حکومتی حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران را از دست مردم بگیرد/نمی‌گذاریم کسی احدی را به دلیل انتقاد دست اندرکاران جمهوری اسلامی تعقیب و تهدید کند
نمی‌گذاریم کسی احدی را به دلیل انتقاد دست اندرکاران جمهوری اسلامی تعقیب و تهدید کند
همه زنان و مردان جمهوری اسلامی ایران اعم از مسلمان و غیرمسلمان در اظهارنظر پیرامون شخصیت و طرز کار مدیران و مسئولان جامعه در هر درجه که باشند آزادند با رعایت این دو شرط که دروغ نگویند و بیاناتشان نصیحت و دلسوزی و ارشاد باشد.
برادران و خواهران! صمیمانه می‌گویم که حتی هر نقد تلخ صریحی را هم که مطرح کنید، خوشحال می‌شویم عرض کردم ما با کسی تعارف نمی‌کنیم البته به شرط اینکه واقعا انتقاد کردنهایمان انتقاد مخلصانه باشد، نه عیب جویی مغرضانه قصد نیش زدن و هوچی گری در کار نباشد، قصد بیان کردن نقطه نظر‌ها و سازندگی باشد.
انتقاد سازنده و دلسوزانه از مسئولان در تمام سطوح برای همه آزاد است... شما مردم ایران مطمئن باشید که ما احدی را به دلیل انتقاد از خودمان یا انتقاد از دست اندرکاران دیگر جمهوری اسلامی به هیچ عنوان نمی‌گذاریم کسی تعقیب و تهدید کند.

مسئولین مراقب خوی اشرافی گری در بین خودشان باشند

«مبادا رفتار من، آمد و شد من، در مردم این شک و تردید را به وجود آورد که اى بابا، این‌ها هم وقتى به مقام و مسند اعمال ولایت و حکومت و اداره جامعه رسیدند، بو و رنگ طاغوتى پیدا کردند!
اگر چنین شود، آن وقت خیانت و ضربتى را که ما به انقلاب و اسلام وارد کرده ایم از خیانت و ضربت دشمنان دیگر سنگین تر، و عقاب و عذاب و کیفر دنیا و آخرتش بر ما گرانتر خواهد بود.»

مبارز مظلوم صفحه ۴۸

از برادری انسانی و اسلامی دم زدن موقعی معنا دارد که نشانه هایش متجلی باشد.
مسلماً در جامعه‌ای که یک عده در رفاه زندگی کنند و یک عده در رنج و تعب، از برادری ایمانی و معنوی و اسلامی دم زدن شوخی است، چون برادری اثر و نشانه می‌خواهد. از برادری انسانی و اسلامی دم زدن موقعی معنا دارد که نشانه هایش متجلی باشد.
کتاب در دست انتشار «نظام اقتصادی در اسلام»

طبق اسلام زمامدار، قدرت خود را از مردم می‌گیرد
بر طبق مبانی اسلامی، در عصر ما حکومت، زمامدار، حاکم صرفاً باید سِمَت و قدرت خویش را از آرای مردم بگیرد. کسی حق دارد زمام‌دار مردم باشد که برگزیده مردم یا لااقل پذیرفته مردم و مورد حمایت مردم باشد.
هیچ‌کس حق ندارد بر طبق مبانی اسلام که ولایت، قدرت، زمام‌داری خودش را بر مردم تحمیل کند، بر خلاف رضایت آن‌ها و بر خلاف پذیرش و حمایت آ‌نها و بر خلاف انتخاب آنها.
چرا؟ برای این‌که اگر کسی آمد بر خلاف رأی مردم، بر خلاف انتخاب و پذیرش و خواست مردم، به آن‌ها گفت: من آقابالاسر شما هستم، من حاکم بر شما هستم، می‌خواهید بخواهید، می‌خواهید نخواهید، این آدم یک آدمی است که با زور و با تحمیل و از روی انگیزة تفوق‌طلبی آمده است سِمَتی را برای خودش ادعا کرده و تفوق‌طلبی و امتیازطلبی و برتری‌طلبی در منطق قرآن و بر طبق اندیشة اسلامی و ایدئولوژی اسلامی مردود، مطرود، و مایة فساد و مایة تیره‌بختی در دنیا و آخرت است.
خوب هر حکومتی که بر اساس رأی آزاد مردم سر کار بیاید، می‌تواند جمهوری اسلامی باشد؟ نه. این شرط لازم است ولی شرط کافی نیست. یک شرط دوم هم دارد و آن این است که وقتی اکثریت مردم یک کشور مسلمان‌اند، این مسلمان‌ها اگر فردی یا گروهی را با رأی آزاد برای زمام‌داری انتخاب کردند، خودبه‌خود از این زمام‌دار می‌خواهند که این حکومت، این نظام، این رژیم خودش را در ادارة مملکت نسبت به مقررات و تعالیم اسلامی ملتزم و متعهد بداند. متعهد باشد که جامعه و کشور را بر مبنای تعالیم سعادت‌بخش اسلام اداره کند.
منبع: مبانی نظری قانون اساسی، ص. ۱۲ تا ۲۲

باطن مسئولین ظاهر جامعه است! /دعوت فقرا به صبر سخن اسلام نیست/هیچ حکومتی حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران را از دست مردم بگیرد/نمی‌گذاریم کسی احدی را به دلیل انتقاد دست اندرکاران جمهوری اسلامی تعقیب و تهدید کند
هیچ حکومتی حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران را از دست مردم بگیرد
هیچ حکومتی تحت هیچ عنوانی، تحت شرایط فوق العاده و غیرعادی و به طور کلی تحت هیچ شرایطی حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران را از مردم بگیرد.
چیز‌هایی هست که فقها می‌گویند به عنوان اولی واجب است، ولی به عنوان ثانوی حرام می‌شود.
بعضی چیز‌ها هست که عنوان ثانوی برنمی دارد. این هم عنوان ثانوی برنمی دارد. یعنی برطبق آنچه ما از اسلام می‌شناسیم هیچ حکومتی تحت هیچ شرایطی حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران را از دست مردم بگیرد. این در اسلام دُگم است.
رفقا این مهم است. «ما در شرایط فوق العاده هستیم، با دشمن‌های مختلف روبه رو هستیم، حکومت نظامی اعلام می‌کنیم»؛ این در اسلام نیست.

شهید بهشتی: «قرار بر این بود که پس از پیروزی ملت (انقلاب اسلامی) هرچه در کیسه ملت است همه ملت بگیرد و خرج کند. قرار بر این بود که وقتی پیروز می‌شویم هرچه در این مملکت هست سر یک سفره گسترده بگذاریم و همه ملت دور سفره بنشیند و مصرف کند.» این کار نشد... .
ولایت، رهبری، روحانیت ۳۴۹
باطن مسئولین ظاهر جامعه است! /دعوت فقرا به صبر سخن اسلام نیست/هیچ حکومتی حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران را از دست مردم بگیرد/نمی‌گذاریم کسی احدی را به دلیل انتقاد دست اندرکاران جمهوری اسلامی تعقیب و تهدید کند
تراز مقبولیت در جمهوری اسلامی
باید در راه خدا باشیم، ولو بگویند مرگ بر ما. البته با این مردم بیدارِ آگاهِ رشد یافته، دیگر نوبت به مرگ بر ما نمی‌رسد. با این مردم باید چنان روشن حرکت کرد که نوبت به آنجا نرسد. برای اینکه هرجا گفتند مرگ بر ما معلوم می‌شود که یا ما اشتباه رفتیم که ما حقمان است؛ یا نه اشتباه نرفتیم، اما نتوانستیم حق را به آن‌ها بفهمانیم؛ آن وقت باز هم حقمان است. ما باید سعی کنیم هم اشتباه نرویم و هم حق را به مردم بفهمانیم.
حزب جمهوری اسلامی، ص. ۲۴۶

شکاف طبقاتی، حاصل توسعه لجام گسیخته مالکیت خصوصی
دریافت من این است که ما در عین قبول اصل مالکیت شخصی، در عین اعتقاد و احترام به آثار مشروع مالکیت، در عین اعتقاد به اینکه اقتصاد دولتی نمی‌تواند یک اقتصاد مناسب با انسان آزاده باشد، در عین آنکه معتقدیم باید بخش آزاد و خصوصی در نظام اقتصادی هرچه بیشتر دامنه داشته باشد، در عین همهٔ این‌ها، معتقدیم این وضع موجود و این فاصلهٔ فراوان درآمد‌ها و زندگی‌ها به هیچ‌عنوان با عدلاسلامی سازگار نیست.
این خیابان ما و این بازار ما، خیابان و بازار اسلامی نیست. این گرانی روز افزونِ ارزاق، هیچ چیزش به اسلام نمی‌خورد.
نگو آقا می‌فروشم بعد خمسش را می‌دهم، مسجد هم با آن می‌سازم. تو گران نفروش، خمسش را هم نمی‌خواهم بدهی، مسجد هم نمی‌خواهم با آن بسازی.
حزب جمهوری اسلامی، ص. ۵۱ و ۵۲
باطن مسئولین ظاهر جامعه است! /دعوت فقرا به صبر سخن اسلام نیست/هیچ حکومتی حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران را از دست مردم بگیرد/نمی‌گذاریم کسی احدی را به دلیل انتقاد دست اندرکاران جمهوری اسلامی تعقیب و تهدید کند
راه برون رفت از بن‌بست فقر و محرومیت
تز اقتصادى ما براى بیرون بردن جامعه‌مان از بن‌بست فقر و محرومیت، خلاصه می‌شود، در این بیان که دولت اسلامى جمهورى ما در برابر هر انسانى که می‌خواهد کار مولد انجام بدهد، چه کار کشاورزى باشد، چه کار صنعتى باشد، چه کار خدماتى، وظیفه دارد براى هرکس که می‌خواهد کار کند سرمایه و ابزار کارى را فراهم کند که در اختیار خود او باشد.
دولت اسلام، دولت جمهورى_اسلامى، از بیت المال عمومى، از درآمد نفت، از درآمدهاى دیگر، از مالیات‌هایى که می‌گیرد، وظیفه دارد براى هر مسلمان، براى هر ا‌یرانى، ولو غیر_مسلمان، براى هرکس که تابع این جمهورى اسلامى است، ابزار و سرمایه کارى فراهم کند تا هیچ فردى مجبور نباشد کار خودش را به مزد ناچیزى که دیگران به او می‌دهند بفروشد.

شهید بهشتی / ولایت، رهبری، روحانیت / ص. ۲۴۳،۲۴۵
باطن مسئولین ظاهر جامعه است! /دعوت فقرا به صبر سخن اسلام نیست/هیچ حکومتی حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران را از دست مردم بگیرد/نمی‌گذاریم کسی احدی را به دلیل انتقاد دست اندرکاران جمهوری اسلامی تعقیب و تهدید کند
دعوت فقرا به« صبر» سخن اسلام نیست!
اگر در جامعه اى، کسانى فقرا را به صبر دعوت کردند، که میدان را براى یغماگرى یغماگران باز بگذارد و بگویند صبور باش تا خدا در آخرت به تو عوض دهد! این سخن، سخن اسلام نیست... .
کتاب بانکدارى، ربا و قوانین مالى اسلام ص. ۸۶

باطن مسئولین ظاهر جامعه است!
مدیر بد بیش از رفیق بد روی کارکنان اثر می‏‌گذارد. «أَلنّاسُ عَلی دِینِ مُلُوکِهِمْ». مردم به آن بالا‌ها نگاه می‌کنند. این یک واقعیت است. اینکه ما در مسأله امامت این همه مته به خشخاش می‏‌گذاریم و می‏‌گوییم امامت و رهبری باید از آن کسانی باشد که آن خصلت‏‌های متعالی را داشته باشند، [برای همین است.]در چنین جامعه‏‌ای دیگر نمی‏‌توان اول به تخصص بها داد. تخصص بها دارد، ولی بهای درجه دو. مکتب در درجه اول قرار دارد. بنابراین، اگر می‏‌خواهیم مدیر کارخانه انتخاب کنیم، مهندس مسئول ماشین ‏آلات کارخانه انتخاب کنیم، اول می‏‌پرسیم که آیا عرق ‏خور، فاسد، قمارباز، دروغ‏گو، فرعون‏ صفت، متکبر و مردم‏ آزار نیست؟
انسان‏‌دوست است، پاک است، چشم پاک است، نماز می‌‏خواند، دلش با خداست؟ وقتی در کارخانه می‏‌آید کارگر‌ها با دیدن او به یاد خدا می‏‌افتند؟ اول این‌ها را می‏‌پرسیم، اگر گفتند خوب است، می‏‌گوییم حال کاردانی او چه‏ طور است؟ این کار را بلد است؟ از این ماشین‏ آلات اطلاع درستی دارد؟ سابقه کار دارد؟ تجربه دارد؟ زرنگ و پُرکار هست؟ این‌ها را هم می‏‌پرسیم. اگر نتیجه مثبت بود، او را به کار دعوت می‏‌کنیم.
می‏‌بینید که اصلاً شیوه انتخاب عوض می‏‌شود. در جامعه‏‌هایی که مکتب الهی، شکل و جهت آن جامعه را تعیین می‏‌کند، در انتخاب افراد برای سمت‏‌ها و کارها، پرسش اول از پای‏بندی این افراد به آن مکتب الهی و پرسش دوم از وارد بودن او و تخصص او و مهارت او است و این مطلب، مطلبی روشن است.
باید‌ها و نباید‌ها صفحه ۱۷۹ و ۱۸۰

علت آن که برخی از مسئولان و کارگزاران آرام آرام بد می‌شوند چیست؟
کمى دقت بفرمایید! دور و بر زندگى خود را نگاه کنید؛ ببینید چطور مى شود که اگر در جامعه اى امر به معروف و نهى از منکر و پاسدارى عمومى از حق و عدل کساد و راکد شد و عملى نشد، نتیجه اجتناب ناپذیرش این است که همه مسئولان و کارگزاران جامعه، آرام آرام به افراد بد آن جامعه تبدیل مى شوند. چرا و چطور؟!

وقتى حکومت، حکومت حق و عدل است، وقتى کارهاى اجتماعى و سیاست داخلى و خارجى یک جامعه بر محور حق و عدل مى چرخد، وقتى خصلت و سرشت حکومت یک جامعه خصلت و سرشت الهى، خصلت و سرشت عدل و انصاف و حمایت از حقوق عامه و حق خدا و خلق خداست، در چنین حالتى عناصر خوب و پایبند، عناصرى که خدا را مى شناسند، عناصرى که خداترس اند، رغبت مى کنند تا کارى را در این حکومت بپذیرند. طبیعى است که در چنین نظامى وقتى براى هر کارى آگهى کنند اول آدمهاى با پدر و مادر، آدمهایى با پرنسیپ اصولى، آدمهاى خداترس باایمان، آدمهایى که دلشان در عشق خدمت به خدا و خلق مى تپد پیشقدم مى شوند.
باید‌ها و نبایدها- صفحه ۱۵۳

خطر برای انقلاب اینجاست که مردم می‌بینند انقلاب شده، مسکن ندارند
خطر برای انقلاب اینجاست که مردم می‌بینند انقلاب شده، مسکن ندارند و مقدمات زندگی شان را نمی‌توانند فراهم کنند. ما را از آن طرف مرز‌ها نترسانید که در آنجا خطری نیست، خطر واقعی اینجاست؛ لذا می‌خواهند شما را از خطر واقعی غافل کرده و از خطر خیالی بترسانند.
سخنرانی شهید بهشتی- بابل- ۵۹.