پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

زندگینامه"صاحب مفاتیح الجنان"شیخ عباس قمی/چگونه خودش ماندگارشدوکتابش همنشین قرآن

خلاصه ای اززندگی شیخ عباس قمی

چگونه خودش ماندگارشدوکتابش همنشین قرآن؟

«شیخ عباس قمی»فرزندمحمدرضا،تولد:۱۲۹۴قمری(۱۲۵۵شمسی)،درقم          ۳۲سالگی ازقم به نجف اشرف رفت          بعداز ۷سال اقامت درنجف درسال۱۳۲۲قمری به قم برگشت         ۱۰سال درقم اقامت نمود            درسال ۱۳۳۱بادعوت آیت الله حسین قمی به مشهدرفت و۲۲سال درمشهداقامت کردمتوفی ۱ بهمن ۱۳۱۹

کتابهای مفاتیح الجنان،منتهی الاعمال،نفس المهموم،وقایع الایام،الفوائدالرضویه و...درطول اقامت درمشهدنوشت.

ازامامت جماعت  مساجدی  متروکه استقبال می کرد،آنهاراآبادمیکردوتحویل دیگری میداد.

ترک امامت مسجدگوهرشادبعلت ایجادشبهه،هنگامیکه دررکوع بود صدای یاالله ،یاالله وان الله مع الصابرین راازدورشنیدومتوجه عظمت وانبوه نمازگزاران شد،امامت این مسجدراترک کرد.«شیخ عباس قمی»

درسال(۱۳۵۴)قمری مجدداًعازم عتبات عالیات شدوتاپایان عمرمدت۶سال درخانه محقروکوچک درنجف اقامت داشت وکتاب سفینه البحارراآنجانوشت.

در۲۱سالگی اولین کتاب (الفوائدالرجبیه)رانوشت                کل تألیفات  وترجمه (کوچک وبزرگ)بیش از۱۰۰جلدمی باشد۵۶جلدفارسی،۴۵جلدعربی

وفات«شیخ عباس قمی» :درتاریخ۲۳ذیحجه سال ۱۳۵۹(۲ بهمن ۱۳۱۹)درنجف ودرحرم حضرت امیرالمؤمنین(ع)مدفون است،درکنارمرقداستادش حاج میرزاحسین نوری طبرسی(۱۲۵۴-۱۳۲۰ق)

شیخ عباس قمی اهل مبارزه هم بود،خطرات اجانب(امریکا)رابه مؤمنین گوشزدمیکردوبه همین مناسبت،کمیته مجازات دمکرات مشهد،نامه ای تهدیدآمیزبرایش می فرستد

۶۵سال مدت عمرشیخ عباس بود

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«حاج میرزاحسین نوری»معروف به محدث نوری و حاجی نوری از محدثان شیعه است، شهرت محدث نوری بیشتر به سبب تالیف کتاب «مستدرک الوسائل» و نیز کتاب« فصل الخطاب» فی تحریف کتاب رب‌ الارباب است.(کتاب تحقیقی درآیات قرآن است که خیلی سروصداکرد،البته گفته می شود که مؤلف درنامگذاریش نادم بود نه درانتشارش!)

شیخ عباس قمی اهل مبارزه هم بود،خطرات اجانب(امریکا)رابه مؤمنین گوشزدمیکردوبه همین مناسبت،کمیته مجازات دمکرات مشهد،نامه ای تهدیدآمیزبرایش می فرستد

۶۵سال مدت عمرشیخ عباس بود

ماجرای بیرون انداختن شیخ عباس ازماشین

خاطره ای ازامام خمینی

صاحب مفاتیح الجنان ،شخصیتی است که حضرت امام خمینی سلامت نفس وتقوای کم نظیر او را مورد تاکید قرار داده است.

 «آیت الله محمدرضا توسّلی»رئیس دفتر حضرت امام خمینی  نقل می کند : «  مرحوم حاج احمد آقا می گفت: من یک روز مفاتیح الجنان را برداشتم ، به برخی از دعاها که رسیدم برای من شک و تردید حاصل شد؛ رو کردم به امام و گفتم :که آقا! این چیزها که در این مفاتیح الجنان است درست است ؟

یکوقت دیدم امام به من تندی کرد و گفت : احمد! یعنی مرحوم شیخ عباس ، دروغ می گوید!؟

امام خمینی درادامه خطاب به فرزندش گفت:به تو بگویم مرحوم حاج شیخ عباس،به خود من گفت : «در تمام عمرم یک دروغ گفتم و آن هم بعدش استغفار کردم».
«رئیس دفتر حضرت امام خمینی» گفت:خیلی مسئله است که آدم بگوید من در تمام عمرم یک دروغ گفته ام! این قدر [امام ] عنایت داشت به مرحوم حاج شیخ عباس که می گفت : گفته است من یک مرتبه دروغ گفته ام ، آن وقت حاج شیخ عباس دروغ گوست-دروغ نوشته درمفاتیح!؟» (فصل نامه بیّنات – سال ششم – شماره ۳-۲٫ تابستان و پاییز ۷۸)
ماجرای نحسی قدم شیخ عباس قمی
راننده مسلمان شیخ راوسط بیابان(به بهانه نحوست)پیاده کرد،اماراننده ارمنی اورابااحترام سوارکرد ودربدست شیخ عباس مسلمان شد-هر۲بمقصدشان رسیدند
خاطره امام خمینی از شیخ عباس قمی
امام خمینی می گوید:من وشیخ عباس درماشین نشسته بودیم،ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت ، ایستاد، راننده که مردى بلند و سیاه چرده بود با عجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت : بله پنچر شد و آنگاه به صندلى ما که در وسطهاى ماشین بود، آمد،« به من چون سید بودم حرفى نزد» ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى و گفت :«از نحسى قدم تو بود که ماشین ، ما را در این وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت ، یا الله برو پایین ودیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى»

امام خمینی درادامه گفت:مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچکترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. من هم بلند شدم که با او پیاده شوم اما او(شیخ عباس) مانع شد، ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمى کرد که با او باشم ، هر چه من پافشارى مى کردم ، او نهى مى کرد، دست آخر گفت فلانى راضى نیستم تو اینجا بمانى .

امام خمینی گفت:وقتى این حرف را از او(شیخ عباس) شنیدم دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت مى کنم تا خوشحال کرده باشم ، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده سوار ماشین شدم …
خداوندچگونه جبران کرد این ظلم را؟
امام خمینی گفت:بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم  چطوری رفتید؟

عدوشودسبب خیراگرخداخواهد(عَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ)

شیخ عباس قمی به امام خمینی گفت : وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم ، براى هر ماشینى دست بلند مى کردم نگه نمى داشت ، تا اینکه یک ماشین کامیونى که بارش آجر بود برایم نگه داشت .
وقتى سوار شدم ، راننده آدم خوب و خون گرمى بود، و به گرمى پذیرایم شد و تحویلم گرفت ، خیلى زود با هم گرم شدیم قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او(راننده کامیون) «ارمنی» است و مسیرش همدان است ، از دست قضا من هم مى خواستم به همدان بروم ، چون مدتها بود که دنبال یک سرى مطالب مى گشتم و در جایى نیافته بودم فقط مى دانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان مى توانم آنها را بدست آورم ، به این خاطر مى خواستم به همدان بروم . 
امام خمینی بنقل ازشیخ عباس قمی می گوید:راننده کامیون با آنکه ارمنى بود آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام ، حقانیت دین مبین اسلام و مذهب تشیع و… برایش گفتم .
وقتى او(راننده) را مشتاق و علاقه مند دیدم ، بیشتر برایش خواندم ، سعى مى کردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم . 
شیخ عباس قمی گفت:تا این که به نزدیکهاى همدان رسیدیم ، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه مى کند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم .

راننده ارمنی مسلمان شد

شیخ عباس قمی برای امام خمینی گفت:سکوتى عمیق مدتى بر ما حکمفرما شد هنوز چند لحظه اى نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشک آلود گفت:

فلانى این طور که تو مى گویى و من از حرفهایت برداشت کردم ، پس اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به حال در اشتباه بودم شاهد باش من همین الآن پیش تو مسلمان مى شوم»
راننده کامیون گفت:به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیلهایى که از من حرف شنوى دارند مسلمان مى کنم . 
بعد هم گفت : اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولى الله.پایان.


منبع: از بیانات امام خمینى  به نقل از آیت الله شیخ على پناه اشتهاردى در درس ‍ اخلاقشان در مدرسه فیضیه
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درمنابع اخذشده ویرایش انجام داده ام،انتخاب تیتر+افزودن تصاویر.
«مرتضی اخوندی »عضو سابق هیئت مدیره اتحادیه ناشران و رییس انجمن اسلامی ناشرانصاحب انتشارات اسلامیه»

پدرم کتاب «سفینه البحار»شیخ عباس قمی راچاپ کرد.

خاطره دو وزیر اسبق فرهنگ از مراوده با ناشر باسابقه کتب دینی

مدیر نشر دارالکتب الاسلامیه گفت: «پدرم سال ۱۳۱۷  در نجف مشغول تحصیل بودند. مرحوم شیخ عباس قمی هم به نجف آمده بودند، چون در زمان رضا خان اکثر علمای ایران به خاطر مسئله کشف حجاب به این شهر رفته بودند. ایشان قصد داشتند، کتاب «سفینه البحار» را در نجف چاپ کنند، اما سرمایه ای نداشتند. از پدرم که طلبه جوانی بود، خواست این کار را انجام دهد، و از راه فروش کتاب، این قروض ایشان را پرداخت کنند. پدر این کار را انجام داد و از این طریق وارد کار انتشار شدند.»

هدف ازنوشتن «مفاتیح الجنان»

پدرم در خصوص چگونگی تدوین کتاب «مفاتیح الجنان»می گفت: «شیخ عباس قمی به این دلیل مفاتیح الجنان را نوشتند، که کتابی به نام «مفتاح الجنان» در آن دوران وجود داشت، که در آن مطالب غیرمرتبطی وجود داشت؛ آن هم بدون سند. متأسّفانه این کتاب آلوده به روایات مجعول و نادرستى بود، که مرحوم شیخ عباس قمى و استادش حاجى نورى را سخت عصبانى کرده بود. همین امر سبب شد، که مرحوم شیخ‌عباس، به نوشتن اثر پر ارزش «مفاتیح الجنان» به جاى «مفتاح الجنان» اقدام کند.»

مدیر چابخانه الاسلامیه گفت: «شیخ عباس در مقدمه مفاتیح الجنان هم به این مطلب اشاره کرده است. ضمن اینکه این‌کار اقدام مثبت و مفیدی بود و آن کتاب مبتذل را از دسترس مردم خارج کرد. طبیعتا نسبت به آثار دیگر هم باید این گونه رفتار شود؛ باید آنقدر کتب و آثار قوی عرضه شود، که جای خالی‌ بعضی آثار را پر کند و به تبع آن کتاب هایی که از جنبه فرهنگی نازل هستند، کنار بروند.»مصاحبه آخوندی باخبرآنلاین /۹ اسفند ۱۳۸۹

اخلاص در تالیف در سال ١٣۵۶ ه.ق هنگامیکه ناشری طی درخواستی از وی می خواهد تا در برابر یک هزار تومان(در آن مقطع) حق چاپ کتاب گهربار 

مفاتیح الجنان را به موسسه علمی اش واگذار نماید؛ چنین پاسخ می دهد:« من کتاب را ننوشته ام که از آن استفاده مادی نمایم، طبع کتاب مذکور آزاد است و هر کس می خواهد چاپ نماید!»

تألیفات  شیخ عباس قمی 

«آثار قلمی و تالیفات محدث قمی»(شیخ عباس قمی) بسیار است ، خوداین عالم پژوهشگر بیان داشته که در سن ۴۰ سالگی دارای ۷۰ تالیف در ۷۴ جلد بوده است که این حجم تالیفات آنهم در این وقت از سن و با کسالت و سفرهای متعدد ایشان موجب حیرت می شود.

برخی از تالیفات محدث قمی عبارتنداز: الانوار البهیه، بیت الاحزان فی مصائب سیده النسوان، باقیات الصالحات(حاشیه مفاتیح الجنان)، تحفه طوسیه(مشهد نامه)، چهل حدیث، حکمه بالغه و ماه کلمه جامعه، الدر العظیم فی لغات القرآن العظیم، سفینه «بحارالانوار» و مدینه الحکم و الآثار(بر خلاف تصور، مهمترین کتاب آن مرحوم که ۳۵ سال تالیفش به طول انجامید و به جهت آن دوبار بحارالانوار را مطالعه نمود؛ همین کتاب می باشد)، شرح صحیفه سجادیه، ضیافه الاخوان،غایه القصوی، مفاتیح الجنان، منازل الآخره و المطالب الفاخره، منتهی الآمال فی ذکر مصائب النبی و الال(علیهماالسلام)، نفس المهموم و... می باشد.

و سرانجام...شیخ عباس قمی غروب روز ذیحجه سال١٣۵۹ (۱بهمن ۱۳۱۹)، به دلیل بیماری «استسقاء»، حالش منقلب می گردد و پی در پی نام ائمه اطهار علیه السلام را بر زبان جاری می سازد.

آن شب به علت کسالت فراوان نمازهایش را نشسته خوانده و سرانجام درنیمه شب دعوت حق را لبیک گفته و در سن ۶۵سالگی به لقاءاللّه می پیوندد.

 آب آوردن شکم است در این حالت بیمار عطش زیاد دارد و آب بسیار می‌خواهدPolydipsia بیماری استسقاء

استسقاء بیماری است که مایعات در شکم جمع می‌شود و بیمار بسیار آب می‌نوشد. تمام بدن متورم و سست است. غذا درست هضم نمی‌شود و ادرار به رنگ سفید درمی‌آید، این بیماری بیشتر توأم با بیماری قلب و جگر می‌باشد. شکم متورم و بزرگ است.

عارف وعالم نامدار آیت الله سیدعلی قاضی ظباطبایی(استادعلامه طباطبایی) نیزبا بیماری «استسقا »از دنیا رفته اند

 آیت اللّه سیدابوالحسن اصفهانی بر جنازه مطهرش نماز خوانده و بعد از تشییعی باشکوه، توسط بزرگان و مراجع و عموم مردم، در صحن مطهر .حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ، کنار مرقد استادش (محدث نوری)"نجف" به خاک سپرده می شود.

عالمی که برای مبارزه با نفس خود امامت جماعت بودن را ترک کرد

قدس انلاین۷مهر۱۳۹۲: یکی از زبده ترین چهره های درخشان روحانیت معاصر در علوم اسلامی، به خصوص در رشته های حدیث، تاریخ و تبلیغ، بی شک حاج شیخ عباس قمی می باشد، به نحوی که کتاب همیشه جاویدانش، مفاتیح الجنان، در میان مسلمانان و شیعیان جهان نام او را ماندگار و همیشگی نمود که این تنها گوشه ای از روح پربار او محسوب می گردد!

«شیخ عباس قمی» معروف به« محدث قمی» در سال ۱۲۹۴ ﻫ.ق در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. وی دوران کودکی و نوجوانی اش را در زادگاهش گذراند و در اندک مدتی علوم رایج حوزه علمیه را نزد اساتید و بزرگانی همچون آیت الله آقا شیخ ابوالقاسم قمی، آیت الله حاج آقا احمد طباطبایی و آیت الله ارباب قمی سپری نمود و برای کسب معرفت بیشتر راهی نجف اشرف گردید تا روح عطشناک خود را سیراب گرداند. وی در ۲۲سالگی در نجف در محضر اساتیدی همچون آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی، علامه حاج میرزا حسین نوری مازندرانی و آیت الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی؛ صاحب عروة الوثقی به تحصیل پرداخته و در سال ۱۳۲۲ ﻫ.ق راهی ایران می گردد.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی، علاوه بر آگاهی فراوان در زمینه ی تحقیق در علوم دینی، دارای صفات و کمالات اخلاقی فراوانی نیز بود به نحوی که ادهم نژاد در یک جمع بندی کلی آن ها را این گونه بیان می دارد.

شفای چشم با کتاب کافی
حاج شیخ عباس قمی، همان خضوعی که در برابر قرآن داشت، نسبت به ائمه اطهار (ع) و آثار و احادیث آن انوار مقدس نیز از خود نشان می داد. هیچ گاه بدون وضو و طهارت حدیثی یادداشت نمی کرد و یا دست بی وضو بر صفحه کتاب حدیث یا جلد آن نمی گذاشت و همواره هنگام مطالعه کتب حدیث، دو زانو و رو به قبله می نشست.
مرحوم میرزا علی محدث زاده می گوید: «فراموش نمی کنم زمانی که در نجف اشرف بودیم، یک روز صبح در حدود سال ۱۳۵۷ ق، یعنی دو سال قبل از وفاتشان، از خواب برخاستند و اظهار داشتند: امروز چشمم به شدت درد می کند و قادر به مطالعه و نوشتن نیستم و بسیار ناراحت به نظر می رسید و تقریباً زبان حالشان این بود که شاید خاندان پیغمبر (ص) مرا از در خانه شان طرد کرده باشند و این مطلب را با تأثر گفت و گریست.
در آن اوقات، مشغول تحصیل بودم. رفتم به درس و ظهر که به خانه برگشتم، دیدم ایشان مشغول نوشتن هستند. عرض کردم: درد چشمتان بهتر شد؟ فرمود: درد به کلی مرتفع گردید، سؤال کردم: به چه چیز معالجه فرمودید؟ گفتند:

وضو ساختم و مقابل قبله نشستم و کتاب کافی را به چشم کشیدم، درد چشمم برطرف شد، و ایشان دیگر تا پایان عمر به درد چشم مبتلا نگردید.»

روضه ای که شنوندگان را بیهوش می ساخت
محدث قمی(صاحب مفاتیح) شب های پنج شنبه و جمعه در «مدرسه میرزا جعفر» واقع در صحن مطهر رضوی، به عنوان درس اخلاق برای طلاب علوم دینی منبر می رفت و نزدیک به هزار نفر از طلاب و علمای بزرگ در آن مجلس شرکت می کردند. منبر ایشان حدود دو ساعت و نیم تا سه ساعت طول می کشد و در مباحث مختلف اخلاقی سخن می گفت.

 واعظ دانشمند «حسینعلی راشد»(فرزندملاعباس تربتی) که در آن زمان یکی از طلاب حاضر در مجلس حاج شیخ بوده است، در مورد نفوذ سخنان ایشان چنین می گوید:

«اثر یک منبر ایشان در آن دو شب تا یک هفته در ما باقی بود. در طول یک هفته، مضامین سخنان آن مرحوم در اعماق دل ما ریشه دوانیده و ما را به خود مشغول داشته بود؛ به طوری که تا هفته بعد کاملاً تحت تأثیر آن بودیم. سخنان نافذ آن مرحوم چنان بود که تا یک هفته انسان را از پندارهای ناروا و گناهان بازمی داشت و به خداوند متعال متوجه می کرد.»

«آیت الله شیخ محمدکاظم مهدوی دامغانی»و«آیت الله سیدهادی میلانی»مرحوم «آیت  الله آقا شیخ کاظم دامغانی» از علمای بزرگ مشهد مقدس می گوید:

«منبرهای حاج شیخ(صاحب مفاتیح) نورانیت عجیبی داشت و جز اخبار و احادیث و تاریخ، چیزی دیگری نبود. روضه را هم خیلی ساده می خواندند؛ اما چون با حال می خواندند و خودشان هم منقلب می شدند، مردم را فوق العاده منقلب می کردند. در یکی از سال ها، روز تاسوعا در مجلس منزل آیة الله حاج آقا حسین قمی، صبح همه منبری ها منبر رفتند و هر چه راجع به حضرت ابوالفضل العباس (ع) بود، گفتند و بعد از همه آن ها مرحوم حاج شیخ عباس منبر رفتند.

شیخ محمدکاظم مهدوی دامغانی درادامه گفت:وقتی وارد روضه شدند، شروع کردند به خواندن اشعار جناب ام البنین «لَا تَدعُونیّ وَیک ام البَنینِ» تا آخر. من از شدت گریه از حال رفتم. وقتی مرا به حال آوردند، دیدم یازده نفر در اطراف من هنوز در حال بیهوشی هستند. خود ایشان هم حال عجیبی داشتند و گریه می کردند.»

اول مطالعه بعد منبر

 آیة الله سیدرضا بهاءالدینی، به نقل از فرزند ارشد مرحوم محدث قمی می گوید: «یک روز در تهران منبری رفتم و در آن منبر حدیثی را بیان کردم. وقتی پایین آمدم، شخصی پرسید: این حدیث در کجاست؟ هر چه فکر کردم، یادم نیامد که کجا دیده ام. چون قبل از منبر ندیده بودم، لذا حضور ذهنی به سندش نداشتم و در جواب ماندم. شب پدرم مرحوم حاج شیخ عباس را در خواب دیدم که فرمودند: این حدیث در فلان کتاب و فلان صفحه هست؛

اما چرا بی مطالعه منبر می روی؟ همیشه اول مطالعه کن و بعد منبر برو»

و یکی از علمای مشهد می گوید: «واعظی بدون مطالعه به منبر رفته بود. مرحوم حاج شیخ عباس در عالم رؤیا به او می فرمایند: اگر انسان ضامن مالی مردم، مثلاً عطار و بقال باشد، می تواند از عهده برآید و دِین خود را ادا کند؛ ولی افرادی که پای منبر می نشینند، عمر خود را در اختیار گوینده می گذارند. او ضامن عمر آن هاست. اگر بی مطالعه منبر برود، چگونه می تواند از عهده برآید!»

​​​​​​​

ماجرای شوخی "شیخ عباس قمی"بازائری که در"سامرا"مفاتیح دردست درحال زیارت بود


مرحوم سلطان الواعظین شیرازی نقل می کند:

«زمانی که کتاب مفاتیح الجنان تازه منتشر شده بود، روزی در سرداب سامراء آن را در دست داشتم و مشغول زیارت بودم. دیدم شیخی با قبای کرباس و عمامه کوچک نشسته و مشغول ذکر است.

شیخ از من پرسید: این کتاب از کیست؟

گفتم: از محدث قمی، آقای حاج شیخ عباس است و شروع به تعریف وی کردم.

شیخ گفت: این قدر هم تعریف ندارد، بی خود تعریف می کنی!

من ناراحت شدم و گفتم: آقا! برخیز و برو!

کسی که پهلوی من نشسته بود، دست زد به پهلویم و گفت: مؤدب باش! ایشان خود محدث قمی، آقای حاج شیخ عباس هستند.

من فوراً برخاستم با آن مرحوم روبوسی کردم و عذر خواستم و خم شدم که دست ایشان را ببوسم،

ولی آن مرحوم نگذاشت و خم شد دست مرا بوسید و گفت: شما سید هستید.»


و احترام به سادات«حتی چند ساعت قبل از وفات او برایش آب سیب گرفتند و آوردند. دخترکی خردسال از سادات در منزل آن مرحوم بود. محدث قمی فرمود:

اول بدهید این دختربچه علویه از آن بنوشد، بعد به من بدهید! دخترک نوشید و سپس باقی مانده را به قصد استشفاء سرکشید

«دکترمحمود شهابی» استاد دانشگاه تهران و عضو هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران، متوفی ۰۴ مرداد ۱۳۶۵ 

دانشمند فقید« استاد محمود شهابی» می نویسد: «چند سالی که در مشهد بودم و با این دانشمند با ایمان معاشرت داشتم و از نزدیک با مراتب علم و عمل و پارسایی و پرهیزگاری و خلوص ایشان آشنا شدم، در یکی از ماه های رمضان با چند تن از رفقا از ایشان خواهش کردیم که در مسجد گوهرشاد اقامه نماز جماعت را بر معتقدان و علاقه مندان منت نهند. با اصرار و ابرام، این خواهش پذیرفته شد و چند روز نماز ظهر و عصر در یکی از شبستان های آنجا اقامه شد و بر جمعیت این جماعت روز به روز افزوده می شد. هنوز به ده روز نرسیده بود که اشخاص زیادی اطلاع یافتند و جمعیت فوق العاده شد. یک روز پس از اتمام نماز ظهر به من که نزدیک ایشان بودم، گفتند:

«من امروز نمی توانم نماز عصر بخوانم.» رفتند و دیگر آن سال برای نماز جماعت نیامندند. در موقع ملاقات و استفسار از علت ترک نماز جماعت، گفتند: حقیقت این است که در رکوع رکعت چهارم متوجه شدم که صدای اقتدا کنندگان که پشت سر من می گویند:

یا الله! اِنَّ اللهَ مَعَ الصابِرین از محلی بسیار دور به گوش می رسد.

این امر که مرا به زیادتی جمعیت متوجه کرد، در من شادی و فرحی تولید کرد و خلاصه خوشم آمد که جمعیت این اندازه زیاد است. بنابراین، من برای امامت اهلیت ندارم.»

منابع:
۱- دوانی، علی. مفاخر اسلام، ج11: 102، 103، 121، 130، 360، 370، 395.
۲- م. کدخدازاده، ر. عباسی. کرامات شگفت عارفان: 169، 170.
۳- ادهم نژاد، محمدتقی. حدیث نجات (حاج شیخ عباس قمی)، نشریه مبلغان، 1386.
۴- ستارگان حرم. گروهی از نویسندگان ماهنامه کوثر، ج4: 164.

***

زحمات صاحب مفاتیح (شیخ عباس قمی)درتألیف ومطالعه

محدث قمی که علاقه زیادی بهتألیف وتحقیق داشت،دراین راه سختیهای زیادی رامتحمل نمود،خوداودرنامه ای به  ملا محسن  فیض کاشانی(متوفی ربیع‌۱۰۹۱) می نویسد:من درتحصیل این چندنسخه کتابی که دارمخیلی زحمت کشیدم وبه زحمت تحصیل کرده ام ،چنان نبود که پدرم ازاهل علم بوده واوتحصیل کرده وبی زحمت بمن رسیده باشد،بلکه خرده خرده پول جمع کرده ،یک مجلد کتاب خریدم یاکه مکرراتفاق افتاده ،پیاده طهران رفته  ومقداری پول داشته  ومقداری مقابله  کتاب کرده ام ووجه آنهاراچند مجلدکتاب خریده،مراجعت به قم نموده ام.

ایشان یکبارپس ازانجام زیارت خانه خدا،به منظورتهیه کتابهایی ازجمله"کامل بهایی"باکشتی ازجده به هندوستان عزیمت میکندوکتابهایی را ابتیاع کرده ومراجعت می نماید.

      کیف سامسونت"بقچه" صاحب مفاتیح

آیت الله حاج شیخ حسنعلی مرواریدازعلمای مشهدخاطره آموزنده ای ازایشان نقل می کند:

شخصی بنام حاج میرزاآقاحسینیان که تاجربرنج وازعلاقمندان مرحوم حاج شیخ بودوبعضی دیگرازآقایان علمای مشهدرادعوت کردبه دمحلی بنام "ازغند"ازکوهپایه های اطراف مشهدبرد،من هم بودم،مرحوم حاج شیخ (عباس قمی)درآنجاهم مشغول کتابت وتألیف بودند،آقای حسینیان(میزبان)گفت:آقامن شمارادعوت کرده ام که بیاییداینجااستراحت کنید،نه اینکه دراینجاهم مشغول باشید.

وی همیشه دستمالی محتوی کتابها وکاغذ وقلم ودوات همراه داشته وهرجامی رفته ،پس ازلحظه ای گفتگوباهمراهان یاسائرمیهمانان ،ازآنهافاصله میگرفته ودرمکانی خلوت ،مشغول مطالعه ونوشتن می شد.

همیشه هنگام مطالعه  کتاب حدیث یادداشت  آنها۲زانو وروبه قبله وباطهارت بود.

               تأئیدطلبه ای که پای منبر ،شیخ عباس نشسته باشد

از«آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی» (بنیانگذارحوزه علمیه قم)دررابطه بامنابرحاج شیخ عباس قمی ،نقل می کنند:هرطلبه ای راکه پای منبراوببینم ،تا۳روزحاضرم تمام نمازهای واجب خودرابه اواقتداکنم،زیرامنابراوومواعظ این مرددرشنونده ایجادروح عدالت میکند"

ازمرحوم آیت الله نجفی مرعشی  هم نقل است:

"عجیب بودکه حاج شیخ درمدرسه فیضیه درمنبرآیه قرآن می خواندومردم ،زارزار،گریه می کردند"

                 شفاء به کتاب کافی

فرزندبزرگ شیخ عباس،مرحوم حاج میرزاعلی محدث زاده،نقل میکند:

زمانی که درنجف بودیم،یک روز،صبح درحدودسال۱۳۵۷فمری(۲سال قبل ازوفاتشان)ازخواب برخواستندواظهارداشتند"امروزچشم به شدت دردمی کندوقادربه مطالعه ونوشتن نیستم"وبسیارناراحت به نظرمی رسید،تقریباًزبان حالشان این بودکه شایدخاندان پیغمبر(ص)مراازخانه شان طردکرده باشد،آن مرحوم عادت داشتندکه گاهی این مطلب راباتآثربیان می کردومی گریست،درآن اوقات من مشغول تحصیل بودم،درس رفته بودم،ظهرکه برگشتم ایشان رامشغول نوشتن دیدم!عرض کردم،دردچشمان شمابهترشد؟فرمود:دردبکلی مرتفع گردید،سؤال کردم،چطوری معالجه نمودید؟گفتند:وضوءساختم ومقابل قبله نشستم وکتاب کافی رابه چشم کشیدم،دردچشمم برطرف شده،وتاپایان عمردیگربه دردچشم مبتلانشد.

                                     آرزوی پدرشیخ عباس

«شیخ عباس» برای فرزندخودنقل میکند:وقتی کتاب «منازل الاخره» راتألیف وچاپ کردم وبه قم رسید،بدست شیخ عبدالرزاق مسئله گو که همیشه قبل ازظهردرصحن مطهرحضرت معصومه(س)مسئله می گفت،افتاد،مرحوم پدرم(کربلایی محمدرضا)ازعلاقمندان  شیخ عبدالرزاق بودوهرروزدرمجلس اوحاضرمی شد،شیخ عبدالرزاق ،روزهاکتاب «درمنازل الاخره»رادردست گرفته وبرای مستمعین می خواند.

یک روزپدرم به خانه آمدوخطاب بمن گفت:شیخ عباس!کاش مثل این «مسئله گو»،می شدی ومی توانستی منبربروی واین کتاب راکه امروزبرای ماخواند،بخوانی!

چندبارمیخواستم بگویم آن کتاب ازآثاروتألیفات من است،اماهربارخودداری کردم وچیزی نگفتم،فقط عرض کردم،دعابفرمائید،خداوندتوفیقی مرحمت فرماید./منبع:شیخ بهلول -کیهان ۱۳۸۲/۱/۶

احترام به والدین شیخ عباس،حتی بالای منبر

ازدیگرویژگی های شیخ عباس قمی،احترام به والدین بود.ایشان درمشهد،هم درمنزل سیدحسین قمی وهم درمسجدگوهرشادمنبرمی رفت،

یک روزایشان دربالای منبرنشسته بودکه وسط صحبت  متوجه ورودپدرمی شودکه جمع مستمغین نشست،شیخ عباس  ازمنبرپایین آمدوبقیه صحبتهاراروی زمین(فرش) ادامه داد/حجت الاسلام مهدی محدث زاده-همشهری۱۳۸۹/۸/۳۰

مدیریت سایت،پیراسته فر:سعی کردم ازمنابع مختلف-موثق- دررابطه بااین عبدصالح خدا(صاحب مفاتیح)جمع آوری کنم که مفیدبحال طبقات مختلف  ودانشجویان ومحققان باشد،که راهنماباشدوراهگشا.البته اگرچه باهمه تلاشهای چندین روزه،شاید نتوانسته باشم خوب جمع وجورش کنم(منابع مختلف راسروسامان بدهم)

نکته :اگرمی بینید یک موضوع واحد،چندجورگفته شده،بخاطرناقلین(راویان) است که دریادآوری خاطره ویا ثبت وضبطش اختلافات -اندکی-وجوددارد،ضمناً اینجانب درهنگام نگارش «ویرایش »هم انجام داده ام .سعی کردم ربطش را هم رعایت کنم.+عکسهای مناسب راهم تهیه کنم./

« آیت الله شیخ حسینعلی مروارید »:در شهر مشهد تاجری به نام حاج میرزا آقای« حسینیان» بود. او در بازار مشهد برنج می‌فروخت و به شیخ عباس قمی هم علاقه‌مند بود. روزی او چند نفر از علمای بزرگ مشهد، از جمله مرحوم شیخ عباس قمی را به محل ازغند از کوهپایه‌های اطراف مشهد دعوت کرد که من هم جزو آن‌ها بودم.

درمیهمانی ها هم سرش درمطالعه وکتابت بود

وقتی شیخ عباس قمی وارد شد، مثل همیشه تألیف و تصنیف و کتابت را شروع کرد. آقای حسینیان (میزبان)خطاب به حاج شیخ گفت:

آقا من شما را دعوت کرده‌ام که بیایید چند ساعتی در این‌جا استراحت بکنید، نه این‌که باز به همان کارتان مشغول باشید.

حاج شیخ در جواب فرمود: من نوکر امام زمان سلام‌الله‌علیه هستم، باید برایش کار کنم. آقای حسینیان گفت: من که در این‌جا سهم امام به شما نمی‌دهم که ملزم باشید در مقابل آن کار بکنید.

مخارج این‌جا از پول تخمیس‌شده خودم است. حاج شیخ تأملی کرد و فرمود: «این بی‌انصافی نیست که من یک عمر نان امام زمان را بخورم و اگر یک روز یا چند روز نخورم، کارم را تعطیل کنم؟ و بعد مشغول کارش شد!»/آیت الله مروارید (متولد۱۲۸۹ -وفات۱۴مهر۱۳۸۳)

همکاری آیت الله بهجت باشیخ عباس قمی

حجت الاسلام علی بهجت(فرزندآیت الله محمدتقی بهجت فومنی)می‌گوید: مرحوم پدرم با مرحوم شیخ عباس قمی در بررسی روایات و تدوین کتاب «سفینةالبحار» همکاری می‌کردند. پدر تعریف می‌کردند که مرحوم حاج شیخ عباس، این کتاب را در منزل آیت‌الله میلانی تألیف کرده است. بیرونیِ منزل می‌نشسته و مشغول نوشتن می‌شده است.

 حتی خانواده مرحوم میلانی  از ایشان پذیرایی می‌کرده‌اند؛ مثلاً آب یا چایی می‌آوردند، و می‌خواستند در این کاری که ایشان می‌کند، شریک باشند.

مقدار زیادی از نسخۀ خطی «سفینةالبحار» به دست‌خط آیت الله بهجت است.

نظر پدرم این بود که رواج‌داشتن کتب بزرگانی چون مرحوم حاج شیخ عباس قمی، علامت توفیق و قبولی زحمات ایشان است. درباره مرحوم شهید اول و شهید ثانی هم همین نظر را داشتند که این‌ها چون همه وجودشان را صَرف این راه کردند و در ظاهر هم هیچ بهره‌ای نبردند، کتابشان مقبول افتاد و پربرکت واقع شد.

کتاب «شرح اصول کافی» ملاصالح مازندرانی

آیت الله بهجت می گوید: در نجف اشرف، با‌خبر شدم کتاب «شرح اصول کافی» ملاصالح مازندرانی را به فروش گذاشته‌اند. به حاج‌شیخ‌عباس قمی عرض کردم: می‌خواهید این کتاب را برای شما خریداری کنم؟

موافقت کرد. کتاب را خریدم و نزد او بردم. حاج شیخ بسیار خوشحال شد و بسیار تشکر کرد. هم از مطالب کتاب خوشش آمد و هم از خط آن، ولی به من فرمود: «یک بار دیگر نزد فروشنده برو و مطمئن شو که صاحب اصلی کتاب از فروش آن پشیمان نشده باشد یا پول بیشتری نخواهد!»بنا به خواست حاج‌شیخ بار دیگر به فروشنده مراجعه کردم. او گفت: صاحب کتاب راضی شد و رفت. این موضوع را به اطلاع حاج‌شیخ رساندم. سکوت کرد، اما مدتی بعد که به ایران سفر کرد، دوباره پیغام داد که اگر صاحب کتاب را پیدا کردی و احساس کردی که پشیمان یا مغبون است، به من خبر بده!

خاطرات فرزند  ونوه شیخ عباس قمی 

فرزند شیخ عباس قمی(محدث زاده) می گوید: «شبی مرحوم والد در اتاق خود گریه و زاری غیرمتعارفی داشت. نگران شدم و به محضرش رفتم تا از علت آن جویا  شوم. فرمود: امروز، سه‌روز است که چیزی مطالعه نکردم و مطلبی ننوشتم. عرض کردم، آقا! این همه سال مدام تحقیق کردید و این همه آثار ارزشمند نوشتید و به چاپ رساندید، حالا چه می‌شود یکی ـ دو روزی هم ننویسید و استراحت بکنید؟! در جواب فرمود: من نگرانم از این که مبادا سلب توفیق شده باشم و دیگر نتوانم در خدمت اهل‌بیت علیهم‌‌السلام قرار بگیرم».

مهدی محدث زاده :پدرم ازپدرش(شیخ عباس) نقل می کند: هر روز حدود هفده ساعت کار تحقیقی و تألیفی مفید انجام می‌داد. در اواخر عمر که به خاطر بیماری و کهولت سن به بستر افتاده بود، به‌شدت نگران و گریان بود. روزی مرحوم «حاج‌آقا احمد قمی» از منبری‌های تهران به عیادتش می‌آید و جویای حال می‌شود.

وی علت رااینگونه می گوید: «چند روز است که نتوانسته‌ام حدیث بخوانم و بنویسم!» و شروع به گریه می‌کند. در این هنگام آقای قمی به فرزند بزرگ حاج‌شیخ می‌گوید کتابی بیاورید. جلد ۱۷ بحارالانوار علامه مجلسی را می‌آورند و او چند حدیثی از آن کتاب می‌‌خواند و محدث قمی گوش کرده و انبساط حال پیدا می‌کند.

مهدی محدث‌زاده، نوه مرحوم شیخ عباس قمی  چهارشنبه گذشته (۲۹ فروردین ۱۳۹۷) دار فانی را وداع

مهدی محدث‌زاده فرزند( حجت‌الاسلام محسن محدث‌زاده) است،پدر هم امام جماعت مسجدحاج‌عبدالله-منطقه۱۷ شهرجنوبی تهران-بودکه درسال(۲۷اسفند۱۳۸۷) درسن ۷۰ سالگی دار فانی را وداع گفته بود.

مرحوم مهدی محدث‌زاده پس از پدرش در مسجد الصادق معروف به مسجد حاج‌عبدالله امامت جماعت را بر عهده داشت و بعد از ظهر امروز نیز مراسم ختمش در همین مسجد برگزار خواهد شد.

آنچه در ادامه  مصاحبه سه سال قبل ازفوت  مهدی محدث‌زاده با مجله همشهری است را-بطورخلاصه-می خوانید.

مفاتیح رابرای حق التألیف ننوشتم

آقای آخوندی صاحب کتاب فروشی دارالکتب الاسلامیه برای من تعریف کردند که سال ۱۳۱۶ از نجف به تهران آمدم و به محمدحسن علمی که مؤسسه علمی داشت و کتاب منتشر می‌کرد، برخورد کردم، دیدم کتاب مفاتیح را چاپ کرده، به من گفت:، چون شما با شیخ عباس قمی رفاقت و آشنایی داری، نامه‌ای به ایشان بنویسید که حق طبع کتاب «مفاتیح الجنان» را در ازای دریافت ۱۰ هزار تومان به من واگذار کنند.

آقای آخوندی هم نامه‌ای به حاج شیخ عباس قمی نوشتند و ماجرا را برایشان توضیح دادند، ایشان در جواب نامه نوشتند: «من این کتاب را برای پول ننوشتم و از ایشان حق‌التألیف نمی‌گیرم، فقط به ایشان بگویید این کتاب را صحیح چاپ کنند و هیچ گونه دخل و تصرفی در آن نکنند».

وسط سخنرانی ازمنبرپایین امد

یکی از شاگردانشان تعریف می‌کرد: «یک سال ماه رمضان در مشهد وقتی بالای منبر رفتند، از آنجا پایین را نگاه کردند و متوجه شدند پ

«آخوند ملاعباس تربتی» از تربت حیدریه به مشهد آمده و پای منبر نشسته تا ایشان را می‌بینند می‌گویند: خب! ما تا امروز ۱۷،۱۶ روز صحبت کردیم، حالا که حاج آقا تربتی تشریف آورده‌اند، منبر را به ایشان واگذار می‌کنیم، هرچه آقای تربتی می‌گویند من آمده‌ام از منبر شما استفاده کنم، ایشان قبول نمی‌کنند و از منبر پایین می‌آیند و روی زمین می‌نشینند و حاج آقای تربتی را بالای منبر می‌فرستند و تا روز آخر هم ایشان منبر رفته بودند».

ملاعباس تربتی :متولد۱۲۵۰-وفات ۲۴ مهرماه سال ۱۳۲۲

نوه:یکی از خاطراتی که مرحوم آقاجانم را از این خلوت‌ها با پدر برایم تعریف کرده بودند، درباره تهجد و شب زنده داری ایشان بود. چون شب ها کم می‌خوابیدند و از یک ساعت و نیم به اذان صبح برای تهجد و شب‌زنده‌داری بیدار می‌شدند،یک شب پیش ایشان بودم که دیدم نیمه شب برای نماز شب برخاستند، من از زیر پتو ایشان را می‌دیدم و تکان نمی‌خوردم، دیدم در نماز مشغول خواندن سوره «یس» شدند و وقتی به آیه «هذه جهنم التی کنتم توعدون» رسیدند، حالتی پیدا کردند که انگار آتش جهنم را می‌بینند و مدام می‌گفتند: «اعوذ بالله من النار»، من تکان نمی‌خوردم تا حالت ایشان به هم نخورد، اینقدر در این حالت ماندند که نتوانستند ادامه آیه را بخوانند، هنگام اذان صبح شد و ایشان مشغول نماز صبح خود شدند.

مرحوم حاج شیخ عباس  ملتزم و مقید به استفاده از همه لحظات عمر بودند، یکی از علمای قم (آقای وکیلی) می‌گفتند: وقتی ایشان در قم بودند، شخصی برای کمک به بازنویسی تألیفاتشان برای چاپ خدمتشان می‌رفت، او تعریف کرده بود: «یک روز از شدت کار خیلی خسته شدیم، حاج شیخ عباس به من گفتند: بلندشو به صحن برویم تا هم زیارتی کنیم و هم رفع خستگی شود، به اتفاق به حرم مشرف شدیم و ایشان وارد صحن شدند و سلامی عرض کردند و از آنجا آمدند کنار بقعه شیخ فضل‌الله نوری نشستند تا هم فاتحه‌ای بخوانند و هم چند دقیقه‌ای خستگی از تن به درکنند، وقتی کنار بقعه نشستند، این نخستین بار است که من کنار این بقعه آمده‌ام، این در حالی بود که آقای وکیلی می‌گفتند ما اهل علم برنامه‌مان این بود که هر شب آنجا بودیم».

«حجت‌الاسلام «مهدی محدث‌زاده»، نوه شیخ عباس قمی، در گفت‌وگو با خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) درباره ویژگی‌های شخصیتی این محدث بزرگ اظهار کرد: شیخ عباس قمی به سادات احترام فوق‌العاده‌ای می‌گذاشت، حتی به احترام کودکان سید نیز تمام‌قامت برمی‌خاست، تا جایی که برای شیخ عباس قمی امکان داشت بدون وضو نبود. ایشان شب‌ها کم می‌خوابید و به محض این‌ که از خواب بیدار می‌‌شد، سریعاً با یک استکان آب وضو می‌‌گرفت.

محدث‌زاده تأکید کرد: «سیدمحمد میلانی»، فرزند آیت‌الله میلانی نقل می‌کند که شیخ عباس قمی به نجف آمده بود و در دهه عاشورا صبح‌ها در مسجد «هندی» منبر می‌رفت و برای آن منبرها خیلی مطالعه می‌کرد؛ به نحوی که وقتی منبرش تمام می‌شد، تا صبح روز بعد که دوباره می‌خواست منبر برود، تمام وقت خود را برای آن منبر مطالعه می‌کرد.

من چون مطالعه نکرده‌ام، نمی‌توانم منبر بروم

وی ادامه داد: «سیدباقر خوانساری»، فرزند آیت‌الله سیدمحمدتقی خوانساری، نقل می‌کرد که روزی ما به منزل حاج حسین قمی رفته بودیم، کسی که قرار بود در منزل ایشان منبر برود، نیامده بود. شیخ عباس قمی در آنجا حضور داشت و حاج حسین قمی به شیخ عباس قمی پیشنهاد داد که ایشان منبر برود، شیخ عباس قمی پاسخ داد که من چون مطالعه نکرده‌ام، نمی‌توانم منبر بروم.
محدث‌زاده با بیان این‌ که شیخ عباس قمی کسی بود که در روایات و احادیث مستغرق بود، گفت: ایشان به دلیل این‌ که برای منبر مطالعه نکرده بود، منبر نرفت و این نشان‌دهنده اهمیتی است که محدث قمی برای منبر و ضرورت مطالعه قبل از منبر قائل بود.
نواده محدث قمی عنوان کرد: حجت‌الاسلام «سیدمحسن خلخالی»، فرزند آیت‌الله سیدمرتضی خلخالی، امام جماعت مسجد گیاهی سر پل تجریش تهران است. ایشان روزی به منزل ما آمده بود و می‌گفت که من و پدرم در نجف پای منبر شیخ عباس قمی در مسجد هندی شرکت می‌کردیم. یک روز ایشان برای منبر نیامد و ما برای این‌ که حال ایشان را جویا شویم، به منزل ایشان رفتیم. ایشان گفت: من دیشب کسالت داشتم، نتوانستم مطالعه کنم و چون مطالعه نکرده‌ بودم، برای منبر نیامدم.

۱۷ ساعت مطالعه-درشبانه روز
وی تصریح کرد: عمه‌ام نقل می‌کرد که وقتی ما در نجف زندگی می‌کردیم، شیخ عباس قمی تا پاسی از شب مشغول مطالعه و کتابت بود و وقتی هم که به ایشان می‌گفتیم که چرا نمی‌خوابی؟ پاسخ می‌داد: اگر من بخوابم این مطالب را چه کسی بنویسد؟ لذا شیخ عباس قمی اهتمام ویژه‌ای به کتابت داشته است.

نذرمنبر
وی با بیان این‌ که مراجعان به شیخ عباس قمی برای منبر رفتن زیاد بودند، عنوان کرد: ایشان چون می‌خواست بیشتر مشغول مطالعه و کتابت باشد، «نذر »شرعی کرده بود که اگر جایی منبر برود، فاصله نجف تا مکه را پیاده طی کند و تنها مسجد هندی، منزل حاج حسین قمی و منزل خودشان را استثناء کرده بود و در این سه مکان منبر می‌رفت.
محدث‌زاده افزود: آن ایامی که شیخ عباس قمی در مشهد بود، «سیدعلی بلورفروش» قبل از شروع ایام فاطمیه با ماشین شخصی خود شیخ عباس قمی را به همراه خانواده‌شان از مشهد به منزل خود در قم می‌آورد و به شیخ عباس قمی می‌گفت: من این منزل را به شما بخشیدم تا شما بتوانید در ایام فاطمیه در اینجا که دیگر منزل خودتان است، منبر بروید تا با نذرتان هم منافاتی نداشته باشد.

ماقبرستان نداریم-قم
وی اظهار کرد: در ایام اقامت شیخ عباس قمی در قم، روزی عده‌ای از اهل قم نزد ایشان آمدند و به ایشان گفتند که ما قبرستان نداریم، تنها یک قبرستان قدیمی هست که آن زمان از ابتدای مسجد امام حسن عسکری(ع) تا جلوی صحن بزرگ حرم حضرت معصومه(ع) بوده، و من خودم خواب دیدم که آن قسمت خیابان ارم که مقابل حرم حضرت معصومه(س) است، در آنجا قبرهایی هست که بعداً این مطلب را برای شیخ عباس قمی تعریف کردم و ایشان به من گفت: شما در خواب دیدی و ما در بیداری دیدیم که آنجا قبرستان بوده است.
محدث‌زاده تأکید کرد: آیت‌الله مرعشی نجفی می‌گفت: وقتی ملاکلباسی از اصفهان به قم می‌آمد و می‌خواست از جلوی درب مسجد امام حسن عسکری(ع) به حرم حضرت معصومه(س) مشرف شود، کفش‌هایش را در می‌آورد و می‌گفت: نمی‌خواهم از روی قبر محدثین با کفش عبور کنم، عکس قدیمی هم از آن قبرستان وجود دارد.

«خیر»زمین قبرستان
نواده محدث قمی ادامه داد: شیخ عباس قمی مسئله قبرستان را روی منبر مطرح می‌کند و «حاج علی اسکویی »که از تجار قم بوده، می‌گوید که من یک قطعه زمینی آن طرف رودخانه دارم، آن را برای دفن اموات وقف می‌کنم. همین قبرستان «نو» که الآن در قم هست، همان قطعه زمینی است که حاج علی اسکویی وقف کرده بود.

وی بیان کرد: حاج معتمد خراسانی از منبری‌های تهران و از شاگردان میرزا علی‌اکبر نوغانی بود. ایشان که تحصیلاتش در مشهد بود، نقل می‌کند که در روزهای پنج‌شنبه و جمعه به اتفاق دیگر شاگردان میرزا علی‌اکبر نوغانی به یک محله خوش آب‌وهوا در اطراف مشهد به نام «باقرآباد» می‌رفتیم. شیخ علی‌اکبر نهاوندی، شیخ عباس قمی، آیت‌الله مروارید و بزرگان دیگری نیز می‌آمدند. شیخ عباس قمی در آنجا بعد از یک استراحت کوتاه کتاب‌های خود را پهن می‌کرد و شروع به مطالعه و نوشتن می‌کرد، ایشان از کوچک‌ترین فرصت برای مطالعه و کتابت استفاده می‌کرد.
محدث‌زاده با بیان این‌ که محدث قمی در ماه مبارک رمضان در مدرسه ملاجعفر که اکنون تبدیل به دانشگاه علوم اسلامی رضوی شده، هر روز ساعت ۳ بعدازظهر منبر می‌رفت، گفت: دلیل این‌ که ساعت ۳ بعداز ظهر را انتخاب کرده بودند، این بود که منبری‌ها سخنان خود را تمام کرده باشند و ائمه جماعات نیز نماز را به اتمام رسانده باشند تا مردم مشتاق بتوانند از منبر ایشان استفاده کنند. اهل علم، اخیار بازار و مردم مختلف پای منبر ایشان می‌نشستند. روز پانزدهم یا شانزدهم ماه مبارک رمضان وقتی شیخ عباس قمی بالای منبر رفت، بعد از این ‌که خطبه خواند، نگاهش به پای منبر افتاد که «شیخ عباس تربتی» نشسته است، از منبر پایین آمد و شیخ عباس تربتی را به‌جای خود به روی منبر فرستاد و به احترام ایشان تا آخر ماه مبارک رمضان دیگر منبر نرفت.
وی با بیان این‌ که حاج معتمد خراسانی نقل می‌کرد که شیخ عباس قمی زمانی که ساکن مشهد بود، در منزل حاج حسین قمی در روز عاشورا منبر رفت، عنوان کرد: البته قبل از ایشان در آن روز بزرگانی همچون شیخ مهدی خراسانی و حاج سید یحیی یزدی که اعاظم منبر بودند، منبر رفته بودند و آخرین منبر، منبر شیخ عباس قمی بود.

«تربت»امام حسین درجیب
محدث‌زاده ادامه داد: ایشان وقتی بالای منبر رفت، بعد از صحبت وقتی به روضه خواندن رسید، گفت: ام‌السلمه حدیثی نقل می‌کند که رسول خدا(ص) به من خاکی دادند و فرمودند: هر وقت که این خاک تبدیل به خون شد، بدان که حسین(ع) من را شهید کرده‌اند. وقتی روز عاشورا فرارسید، ام‌السلمه دید که آن خاک تبدیل به خون شده، شبش رسول خدا(ص) را خواب دید که سر و وضع‌شان خاکی است، ام‌السلمه از ایشان پرسید: آقا از کجا تشریف ‌می‌آورید؟ رسول خدا(ص) فرمودند: از دفن حسینم می‌آیم. بعد از این‌ که شیخ عباس این مطلب را نقل کرد، گفت: ما نیز باید به رسول خدا(ص) تأسی کنیم، سپس مقداری خاک تربت از جیب خود درآورد، عمامه را از سر برداشت و به سرش ریخت، این کار شیخ عباس در آن مجلس غوغایی به پا کرد.منبع :آبان ۱۳۸۹ایکنا

 «حاج معتمد خراسانی»از وعاظ معروف تهران و از شاگردان مرحوم آیةالله شیخ علی‌اکبر نوقانی که از نزدیک با مرحوم حاج شیخ عباس قمی ارتباط داشت و شاهد این ماجراها بود، می‌گوید: «در آن وقت‌ها، پنج‌شنبه و جمعه‌ها جهت تفریح به پشت دروازه مشهد که اراضی سرسبزی به نام «باقر‌آباد» و به تعبیر مشهدی‌ها «بقرآباد» بود و درختان تنومندی داشت، می‌رفتیم.

در آن‌جا تا غروب در خدمت مرحوم نوقانی بودیم.

علاوه بر تفریح، بحث علمی، ادبی و مشاعره هم داشتیم. گاهی وقت‌ها مرحوم آقای حاج شیخ عباس قمی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه هم تشریف می‌آوردند.

ما معنای جدیّت در عمل را در آن ایام از مرحوم حاج شیخ عباس آموختیم.

اشتغال درفضای مجازی

«بساط مطالعه »همیشه دائربود ،چیزی شبیه عللاقمندان به فضای مجازی«همیشه سرش به کتاب وکتابت بود»

آن بزرگوار هر جا می‌رفت ولو مجلس میهمانی و تفریح، کتاب‌ها و نوشته‌هایش را در بقچه‌ای به همراه می‌برد و مشغول کار می‌شد، تا عمرش ضایع و وقتش هدر نشود.

سرش به گوشی موبایل-لپتاپ-ش بود!

او وقتی به باقرآباد-قم- می‌آمد، کناری، زیر درختی می‌نشست و بقچه را باز می‌کرد، عینک می‌زد و مشغول نوشتن می‌شد.

 ما هم که طلبه جوان بودیم مشغول کار و تفریح خودمان می‌شدیم.

ایشان همین‌طور که مشغول تحقیق و تألیف بود، گاهی نگاهی هم به ما می‌انداخت، چیزی می‌فرمود و جست‌وخیز و بگو و بخند ما را زیرنظر داشت و سخن مناسب حال ما می‌فرمود که بفهماند با ما هست و از ما جدا نیست

فضای «مجازی»حقیقی است

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:فضای مجازی ،فضای حقیقی است،وقتی می توانیم،مطالعه کنیم،مقاله بنویسم درسایت ،منتشرکنیم ومردم هم به نوشته هایمان دسترسی داشته باشند ویا پاسخ ایمیل وکامنت ویا دیگرپیامهارا میتوانیم بدهیم،و مخاطب مان را به عینه ببینیم وصدایش را بشنویم!دیگر «مجاز»بی معناست.

جلد ۵۱ «تفسیر تسنیم» اثر آیت الله جوادی آملی منتشر شد - ایرنا

«آیت الله جوادی آملی»:لفظ «مجازی» برای رسانه‌های سایبری را نادرست است، فضای مجازی حقیقتاً مجازی نیست! جایی که اندیشه مبادله می‌شود و می‌تواند تاثیر بپذیرد و اثر بگذارد فضای حقیقت است بنا‌بر این ما با فضای حقیقی رو به رو هستیم.دیداراعضای هیأت موسس و گروه‌های علمی انجمن «اندیشه و قلم»۴آذر۱۳۹۵خبرگزاری فارس

فضای مجازی به نظر من مجازی نیست بلکه یک فضای حقیقی است و هرجایی که اندیشه و فکر قابل بیان شد آن فضا فضای حقیقی است/۱۳۹۷/۰۲/۰۶دیداروزیرتعاون

***

پدر:شیخ عباس!کاش مثل «شیخ عبدالرزاق» میتوانستی مسئله گومی سدید

مرحوم شیخ عباس قمى نویسنده کتاب مفاتیح الجنان در خاطرات خود برای پسرش آورده است که: وقتى کتاب منازل الاخره را نوشته و به چاپ رساندم، در قم شخصى بود به نام «عبدالرزاق مسأله گو» که همیشه قبل از ظهر در صحن مطهر حضرت معصومه احکام شرعی را برای مردم مى گفت. مرحوم پدرم «کربلائى محمد رضا» از علاقه مندان منبر شیخ عبدالرزاق بود به حدى که هر روز در مجلس او حاضر مى شد و شیخ هم بعد از مسأله گفتن، کتاب منازل الاخرٍه مرا مى گشود و از آن براى شنوندگان و حاضران از روایات و احادیث آن مى خواند. چندبار که پدرم ازمسجد به خانه برگشته بود،مرا صدا زد و گفت شیخ عباس! کاش مثل عبدالرزاقِ مسئله گو مى شدى و مى توانستى منبر بروى و از این کتاب که او براى ما مى خواند، تو هم مى خواندى.

چند بار خواستم بگویم پدرجان! این کتاب از آثار و تألیفات من است ،اما هر بار خوددارى کردم و چیزى نگفتم و فقط عرض کردم دعا بفرمائید خداوند توفیقى مرحمت نماید.

روایت زندگی آیت الله مجتهدی در مستند «شمیم باران»

آیت الله مجتهدی تهرانی می گوید:

بشین سرجایت حرفهایروضه خوان راگوش کن!

روزی پدر حاج شیخ عباس قمی، پای منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته بود.
حاج شیخ غلامرضا داشت از روی کتابی که حاج شیخ عباس قمی نوشته بود، مسأله می گفت. پدر حاج شیخ عباس نمی دانست که این کتاب را پسرش نوشته و حاج شیخ عباس هم چیزی به او نگفته بود.

حاج شیخ عباس آمد در گوش پدرش چیزی بگوید، ناگهان پدرش جلوی مردم سر او داد زد که بیا و بنشین ببین حاج شیخ غلامرضا چه می گوید؟ بیا و بنشین و بفهم! حاج شیخ عباس قمی به پدرش گفت: پدرجان! دعا کن بفهمم. نگفت این کتاب را من خودم نوشتم، نرفت به مادرش بگوید پدرم جلوی جمع آبروی مرا ریخت، خیره خیره به پدرش نگاه نکرد، فقط آهسته گفت:
پدرجان! دعا کن بفهمم!
این چنین انسانهایی می توانند کلید های بهشت (مفاتیح الجنان) را در اختیار داشته باشند. از میزان اجر و ثواب ایشان همین بس که هرکس مفاتیح می خواند ثوابی برای ایشان صادر می شود.

احترام به والدین،حتی بالای منبر

نوه-مهدی:یکی ازویژگی های برجسته شیخ عباس قمی،احترام به والدین بود.ایشان درمشهد،هم درمنزل سیدحسین قمی وهم درمسجدگوهرشادمنبرمی رفت،

یک روزایشان دربالای منبرنشسته بودکه وسط صحبت  متوجه ورودپدرمی شودکه جمع مستمغین نشست،شیخ عباس  ازمنبرپایین آمدوبقیه صحبتهاراروی زمین ادامه داد

درباره علی اکبر غفاری

مرحوم «میرزا علی‌اکبر غفاری» از مرحوم آقا شیخ‌احمد آخوندی نقل می‌کرد که ایشان می‌گفت: «من از نزدیک شاهد وضع زندگی حاج‌شیخ عباس در مشهد بودم.

 نانی که ایشان می‌خریدند به این نحو بود که نانوایی‌ها آخر‌شب نان‌هایی که اضافه می‌آمد، می‌آوردند در مسیر عبور زائران و با قیمت کم‌تری می‌فروختند.

من خودم دیدم مرحوم حاج شیخ درحالی‌که عبا به سر کشیده بودند که شناخته نشوند، از این نان‌ها می‌خریدند. قاتق نانش هم غالبا چغندر پخته (لبو) بود و گاهی هم کشک ساییده.»

مرحوم «شیخ هادی محقق»فرزند مرحوم حاج‌محقق خراسانی که او نیز از وعاظ مشهور مشهد بود، نقل می‌کرد:

 «حضرات آقایان: آیةالله سیدصدرالدین صدر که در آن وقت در مشهد ساکن بودند و آیةالله حاج میرزا احمد کفایی که تازه از نجف آمده بود و آقا شیخ علی‌اکبر نوقانی و شیخ عباس قمی و پدرم و آقا سیدکاظم گنج‌بخش و آقا شیخ صادق فاضل 

قرار گذاشتند چندروزی به باغ مرحوم نظام شهیدی در روستای «مهدی‌آباد» در  یک‌فرسخی مشهد بروند و چند روزی در آن‌جا تغییر آب‌وهوا بدهند.

 در این سفر که من هم در معیت آقایان بودم درست یادم هست در همان اوقاتی که این آقایان نشسته بودند و صحبت می‌کردند، مرحوم آقا شیخ عباس دستمالش را پهن کرده بود و مشغول نوشتن بود. یعنی یک لحظه از مطالعه و نوشتن فارغ نمی‌شد.»

ماجرای یکی ازارادتمندان شیخ عباس قمی که -ناشناخته-قصداخراجش راداشت!

 (مؤلف کتاب شب‌های پیشاور-سلطان الواعظین شیرازی) نقل می‌کند: در ایامی که مفاتیح‌الجنان تازه منتشر شده بود، روزی در سرداب سامرا، آن را در دست داشتم و مشغول زیارت بودم. دیدم شیخی با قبای کرباس و عمامه کوچک نشسته و مشغول ذکر است.

شیخ از من پرسید: این کتاب کیست؟ پاسخ دادم: از محدث قمی آقای حاج شیخ عباس است و شروع کردم به تعریف کردن از آن.

 شیخ عباس قمی گفت: این قدر هم تعریف ندارد، بی‌خود تعریف می‌کنی!

من با ناراحتی  به آن شیخ گفتم: آقا! برخیز و از این جا برو.

کسی که کنارش نشسته بود، دست زد به پهلویم و گفت: مؤدب باش، ایشان خود محدث قمی هستند.

من بر‌خاستم و با آن مرحوم روبوسی کردم و عذر خواستم و خم شدم که دست ایشان را ببوسم، ولی آن مرحوم نگذاشت و خم شد دست مرا بوسید و گفت: شما سید هستید.

***

ساده زیستی شیخ عباس

از دیگر ویژگی‌های بارز اخلاقی محدث قمی رحمةالله‌علیه قناعت و عزت نفس بود.

 او به خوراک و پوشاک ساده و اندک بسنده می‌کرد تا زیر بار منت دیگران نباشد و با عزت و عظمت به زندگی و تلاش خود ادامه بدهد.

 بسیاری از بازاریان و ثروتمندان نجف، تهران و جاهای دیگر از علاقه‌مندان پر‌و‌پا‌قرص ایشان بودند و همیشه آرزو داشتند که اگر بتوانند و شیخ اجازه بدهد، از ثروت شخصی خود، ایشان را بی‌نیاز کنند، اما او بی‌نیاز از این همه بود و قبول نمی‌کرد.

منزل محدث قمی رحمةالله‌علیه در منطقه گرم و جنوب شهر نجف قرار داشت و عدم تمکن مالی اجازه نمی‌داد تا به مناطق خوش‌آب‌وهوا منتقل شود و یا منزلی دارای سرداب و سن اجاره کند.

بعضی از ثروتمندان در همین منزل به حضورش می‌رسیدند و دستشان را می‌بوسیدند.

 فرزند بزرگش، آقای محدث‌زاده نقل می‌کند: «یک شب من و پدر در منزل تنها بودیم.

بقیه به کربلا مشرف شده بودند.

والدم فرمود: شام چی داریم؟ عرض کردم: چند تکه نان خشک، یک مقدار ماست و چند خیار پلاسیده.

فرمود: بیاور آب‌دوغ‌خیار درست کنیم. در همین حال در زدند. رفتم باز کردم، دیدم آقای حاج‌علی نقی کاشانی از ثروتمندان و تاجران معروف تهران است.

 او از مقلدان آیةالله‌العظمی سیدابوالحسن اصفهانی بود.

هر وقت وارد نجف می‌شد، مثل توپ صدا می‌کرد! می‌گفتند حاج‌ علی‌نقی آمده و با سید دیدار کرده است.

 آمدم به والد خبر دادم.

فرمود: بگو بفرمایید تو! وقتی آمد، پدر فرمود: ما شام ماست و خیار آب‌دوغ داریم، اگر شما هم میل دارید بیشترش کنیم؟ او گفت: نه! چون در مسافرخانه برایم غذا تهیه شده است.

فقط آمده‌ام دست شما را ببوسم و چند لحظه‌ای در محضرتان باشم.

 پدر فرمود: پس اجازه بدهید ما شام بخوریم و بعد از شام چایی در خدمتتان هستیم و با هم صحبت می‌کنیم.»

***

آیت  اللّه سیدعباس کاشانی می گوید:روزی شیخ عباس قمی را دیدم با لباس مندرس و عمامه ‏ای که به ۲ متر هم نمی رسید. با عصایی از چوب خرما که حتی تراشیده هم نشده بود.

 لباس‏هایی ژنده اما تمیز داشت. صورتش چنان نورانی بود که حد نداشت.  او را در یک کتابفروشی دیدم و اتفاقاً در حضور خودش -کابفروش-هر چه کتاب مفاتیح درمغازه اش موجودبود را فروختند.

خریدار با حرارت از نویسنده کتاب تعریف می‏کرد در حالی‌که ایشان را روبروی خود می‏دید و نمی‏شناخت. این صحنه اثرات عجیبی در من گذاشت.

آیت  اللّه سیدعباس کاشانی در۸۰سالگی فوت کردند(متولد۱۷ربیع الأول سال ۱۳۵۰(۱۰ مرداد ۱۳۱۰شمسی)-وفات ۲۷ تیرماه ۱۳۸۹

خودش می گوید:من در۱۱سالگی درکربلابودم بمدت ۲سال درحوزه کربلاتحصیل کردم ودر ۱۳ سالگی به سامرا رفتم.۲سال سامرا بودم.دردر ۲۱ سالگی اجازه اجتهادگرفتم

آیت اللّه سیدعباس کاشانی درکناراستادش-میرزاعلی آقاقاضی طباطبایی(استادعلامه طباطبایی)

در۲۰ ساله بودم که ۲سال درخدمت آیت الله قاضی تلمذکردم،درحالیکه اکثرشاگردانش حدود۵۰ساله بودند.

وفات آیت الله قاضی : چهارم ماه ربیع الاول سال ۱۳۶۶ هجری قمری در ۸۱ سالگی در نجف اشرف وفات

نان های ضایعاتی رامی خرید

«میرزا علی‌اکبر غفاری» از مرحوم آقا شیخ‌احمد آخوندی نقل می‌کرد که ایشان می‌گفت: «من از نزدیک شاهد وضع زندگی حاج‌شیخ عباس در مشهد بودم.

 نانی که ایشان می‌خریدند به این نحو بود که نانوایی‌ها آخر‌شب نان‌هایی که اضافه می‌آمد، می‌آوردند در مسیر عبور زائران و با قیمت کم‌تری می‌فروختند.

من خودم دیدم مرحوم حاج شیخ درحالی‌که عبا به سر کشیده بودند که شناخته نشوند، از این نان‌ها می‌خریدند. قاتق نانش هم غالبا چغندر پخته (لبو) بود و گاهی هم کشک ساییده.»

«علی اکبر غفاری صفت»  اگرچه ملبس  به لباس روحانیت نبود ولی درس حوزوی خوانده بود.

استادمیرزاعلی اکبر غفاری (متولد۱۳۰۳ –وفات ۵آبان۱۳۸۳ش) محقق ومصح،حدیث‌شناس،۵۰ عنوان کتاب (حدود ۲۵۰ جلد) را با تحقیق، تعلیق و تصحیح خود منتشر کرد. الکافی، من لایحضره الفقیه، الاستبصار، تهذیب الاحکام، تفسیر ابوالفتوح رازی از جمله این آثار است. وی لباس روحانیت نمی‌پوشید. روحانیانی چون سید شهاب الدین نجفی مرعشی، علامه طباطبایی، عبدالحسین امینی، مرتضی مطهری، محمد تقی جعفری و جعفر سبحانی، تلاش‌های او را ستودند سید عبدالحسین شرف ­الدین عاملی پس از مطالعه برخی آثار غفاری، او را «آیت الله» خطاب کرد. او در سال ۱۳۸۱، چهره ماندگار شناخته شد و در ششمین دوره انتخاب کتاب سال ولایت و دوازدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم نیز از وی تجلیل شد.

شیخ عباس قمی «سیاسی»هم بود

سال‌های اقامت او در مشهد مقدس مصادف شده بود با رونق‌گرفتن فعالیت گروه‌های تبلیغی آمریکایی که در مشهد و شهرهای دیگر ایران به نفع مسیحیت کار می‌کردند و ذهن مردم را علیه اسلام پریشان می‌ساختند.

حاج‌شیخ عباس‌قمی در مقابل این جریان مرموز فرهنگی، موضع‌گیری کرد و در سخنرانی‌ها به طور علنی، به تشریح این خطر دینی و سیاسی پرداخت.

«کمیته مجازات دموکرات مشهد» که از حمایت محافل ماسونی و بهایی برخوردار بود و در مسیر گسترش نفوذ فرهنگی و سیاسی آمریکاییان در ایران فعالیت می‌کرد، گفتار حاج‌شیخ را با اهداف خود مغایر دید.

این کمیته طی نامه‌ای از حاج‌شیخ خواست که علیه آمریکایی‌ها حرف نزند، در غیر این صورت به ضرب گلوله کشته خواهد شد.

دموکرات‌ها و همفکران آن‌ها از دوران مشروطه، اقدام به تشکیل گروه‌های ترور کرده بودند، تا مخالفان خود را از میان بردارند.

هرچند حزب دموکرات دیگر منحل شده بود، بقایای آن‌ها هنوز مخفیانه فعالیت می‌کردند؛ از این رو تهدید ایشان جدی بود.

حاج‌شیخ عباس‌قمی، پس از دریافت این نامه تهدیدآمیز، روزی مشغول خریدن گوشت از دکان قصابی بود، که چند نفر سوار بر اتومبیل به او رسیدند و از او خواستند تا بیرون شهر، با آن‌ها همراهی کند.

 حاج‌شیخ پذیرفت و همه با هم از مشهد خارج شدند.

در میان راه، سرنشینان اتومبیل به حاج‌شیخ اصرار کردند که از همان‌جا، همراه ایشان راهی سفر حج شود.

حاج‌شیخ نامه‌ای برای مرحوم آیةالله‌قمی (عموی همسرش) نوشت و قضیه را بازگو کرد.

 آن‌گاه نامه را با گوشتی که برای خانه خریده بود، توسط یکی از همراهانش به مشهد فرستاد.

مرحوم آیةالله‌قمی پس از باخبر‌شدن از موضوع، در پاسخ نوشت که با این سفر موافق است.

او نیز نامه‌اش را با یک دست پیراهن و شلوار حاج‌شیخ، به آورنده پیام داد تا به او برساند؛ به این ترتیب، حاج‌شیخ برای چندمین بار راهی حج شد.

هنگامی که بار دیگر به مشهد بازگشت، «کمیته مجازات» از بین رفته بود و تهدید به ترور منتفی شد.

شفای درد چشم ازکتاب کافی شیخ‌کلینی

در سال ۱۳۵۷ قمری (حدود دو سال قبل از رحلت) یک روز صبح وقتی شیخ از خواب برخاست، درد چشم شدیدی او را آزار می‌داد، به گونه‌ای که دیگر قادر به مطالعه و نوشتن نبود. احساس نگرانی می‌کرد که مبادا توفیقاتش کم شده و از در خانه اهل بیت علیهم‌‌السلام رانده شده است.

فرزند ارشدش حاج میرزا علی محدث‌زاده می‌گوید: آن روز صبح به درس رفتم. وقتی ظهر آمدم دیدم مشغول نوشتن است. پرسیدم: درد چشمتان بهتر شد؟ فرمود: به کلی برطرف شد. سؤال کردم: چطور معالجه کردید؟ فرمود: «وضو ساختم و مقابل قبله نشستم و کتاب کافی شیخ‌کلینی را به چشم کشیدم، درد برطرف شد.» و تا پایان عمر دیگر به درد چشم مبتلا نگردید.» این کتاب کافی به دست‌خط فقیه مشهور ملاعبدالله تونی صاحب «وافیه» بوده و محدث قمی رحمةالله‌علیه به آن خیلی علاقه داشت.

در ایامی که محدث قمی رحمةالله‌علیه در مشهد سکونت داشت، پسر کوچکش که سه‌ساله بود بیمار می‌شود. برایش داروی محلی جوشانده می‌آورند و به آن شکر اضافه می‌کنند تا به او بخورانند. در این حال محدث قمی رحمةالله‌علیه انگشت دست راست داخل دارو کرده، آن را به هم می‌زند. همسرش می‌گوید: صبر کنید تا قاشق بیاورم. حاج‌شیخ می‌گوید: در این کار قصد استشفا داشتم، چون با این دست و انگشتانم هزاران حدیث از ائمه‌طاهرین علیهم‌‌السلام نوشته‌ام.

مس کُتُب حدیث هم شفادهنده است

خود حاج‌شیخ عباس‌قمی در کتاب فواید‌الرضویه می‌نویسد: «.... این احقر نیز هر گاه به سبب زیاد چیز نوشتن چشمم ضعف پیدا می‌کند، تبرک می‌جویم به تراب مراقد ائمه علیهم‌‌السلام و گاه‌گاهی به مس کتابت احادیث و  اخبار و بحمدالله چشمم در نهایت روشنی است و امیدوارم ان‌شاءالله که در دنیا و آخرت چشمم به برکات ایشان روشن باشد.»

بدون وضو کتابت نمی کرد

فرزندش می‌گوید: «مرحوم پدرم نسبت به اهل‌بیت، خصوصا به آقا امیرالمؤمنین علیه‌السلام اخلاص و ارادت خاصی داشت.

مگر می‌شد بدون وضو  قلمی به دست گرفت و چیزی درباره اهل بیت نوشت!

ازداواج ناموفق اول،موفق دوم 

حاج شیخ عباس قمی  درحوزه نجف( شاگرمحدث نوری) بود.که استادش در سال ۱۳۲۰ه(۱۲۸۱شمسی) فوت می کند وشیخ عباس  تا دو سال پس از درگذشت وی در نجف ماند و سپس(بعداز۶سال) در اواخر ربیع الاول ۱۳۲۲ به قم شد و تا سال ۱۳۲۹درقم اقامت داشت(۷سال) و که دراین سال به حج رفت ،در مراجعت،به قم آمد و مدت دو سال در قم اقامت داشت.

دراین سال ازدواج کرد بادختر یکی ازعلمای بزرگ قم(آیت اللّه سیدزکریا قزوینی )ازدواج کرد

مرحوم سیدزکریا قزوینی سه دختر داشت که دختر اول به عقد ازدواج آیت اللّه العظمی حاج آقا حسین قمی در آمد، دختر دوم همسر مرحوم حاج شیخ عباس قمی گردید و سومین دختر همسر آقا سیدعلی بلورفروش قمی گشت، متأسفانه دوران ازدواج محدث قمی با این دختر زیاد طول نکشید و او بنای ناسازگاری را با شوهر خود گذاشت و سرانجام طلاق گرفت و با دیگری ازدواج کرد. ناکامی در این وصلت شیخ عباس را به شدت افسرده و غمگین کرد و تألم ناشی از آن به قدری عمیق بود که به مشهدهجرت کردسال  سال ۱۳۳۲ (۱۲۹۲شمسی)

محدث قمی به اصرار آیت اللّه قمی(باجناق سابق) در مشهد ماندگار می شود.

 کتاب فوائدالرضویه را درهمبن دوران نوشت.

آیت اللّه  سیدحسین طباطبایی قمی(متوفی۱۴ ربیع الاول ۱۳۶۶درسن ۸۴ سالگی) دختربرادرش-بی بی سکینه- را به ازدواجش درمی آورد  مرحوم محدث قمی با این ازدواج با مرحوم میرزا محمدتقی اشراقی واعظ مشهور قم، فرزند دانشمند استادش میرزا محمد ارباب قمی، مرحوم حاج میرزا محمود روحانی (از علمای اعلام قم) و مرحوم آقا سیدعباس فقیه قمی باجناق می شود و این چهار نفر دامادهای مرحوم حاج آقا احمد طباطبایی بودند.

فرزندان شیخ عباس قمی ازهمسردوم هستند.

همسر اول حاج شیخ عباس ازدواج زودترازدواج مجددمی کند واما ازشوهردومش هم متارکه می کند.

شیخ عباس قمی: «من هر موفقیتی که دارم از برکت مادرم است.»

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:روایت شده که «شیخ عباس قمی آنقدرغرق درمطالعه بود که فرصت خوردن نداشت،مادرش لقمه می کرددردهانش می گذاشت».

یکی ازتوفیقاتی که خدابه شیخ عباس داده این است که درهرمسجدوزیارتگاهی بروید،حتی حرم ائمه اطهارعلیهم السلام ،درکنارقرآن ،مفاتیح هم قرارداردومورداستفاده مؤمنین وزائرین می باشد.

مرحوم حاج شیخ عباس قمی، معروف به محدث قمی،(فرزند محمدرضا قمی) در سال ۱۲۹۴ ق، در شهر مقدس قم، متولد شد.

« پدرِشیخ عباس قمی»(کربلایی محمد رضا)یکی از علاقه مندان و شیفتگان خاندان اهل بیت علیهم السلام بود. وی با این که مردی کاسب و مغازه دار بود. اهتمام زیادی به درس خواندن فرزندش، آقا شیخ عباس، داشت و آرزویش این بود که روزی فرزندش از مبلغان دین شود. مادر گرامی ایشان نیز، زنی بسیار پرهیزکار و متدین بود و به نماز اول وقت پای بند بود؛ به طوری که حتی اگر میهمان هم داشت، ابتدا نماز اول وقت را به جا می آورد و سپس به میهمانان رسیدگی می نمود.

مادر شیخ عباس قمی:«در مدت دو سالی که عباس را شیر می دادم، حتی یک دفعه هم بی طهارت به او شیر ندادم.»

شیخ عباس قمی: «من هر موفقیتی که دارم از برکت مادرم است

فرزند ایشان می‎گوید: « با پدرم هر وقت از شهر بیرون می‎رفتم او از اول صبح تا به شام مرتب به نوشتن و مطالعه مشغول بود.» زمانی که برای زیارت به کشورهای دور مسافرت می‎کرد اوقات فراغت خود را با کتاب سپری می‎کرد. 

 داستانی از «برزخ حاج شیخ عباس قمی »(شفاباانگشتان)

فرزند بزرگوارش «حاج میرزا على آقا محدّث» مىگوید:پدر بزرگوارم در نجف اشرف بر اثر کثرت عباد و تألیف به مرض سختى دچار شد، معالجات اطبّاء در او مؤثّر نیفتاد، یک روز در حالى که ناله مى کرد به مادرم فرمود: همسر مهربانم مقدارى آب در قورى با یک ظرف براى من بیاور.

قورى آب و ظرف را کنارش گذاشت، گفت: مرا بلند کنید، زیر بغل او را گرفته در بستر نشاندیم، گفت:« ۵۰ سال است با این انگشتان قال اللّه و قال الصادق و قال الباقر نوشته ام».

آنوقت انگشتان خود را روى ظرف گرفت و از قورى به روی آن آب ریخت و آن آب را نوشید، «پس از چند ساعت شفاى کامل یافت

شفاباکتاب«اصول کافی»کُلینی

«حجت الاسلام میرزاعلی محدث زاده»می گوید: پدرم دچار چشم درد سختى شد، اطبّاء عراق از علاجش عاجز شدند، روزى به مادرم گفت: کتاب « اصول کافى» را نزد من بیاور، مادر کتاب را به دست پدر داد، پدر گفت: این کتاب(اصول کافی) منبع واقعیّات الهیّه و سراسر حکمت و هدایت و نور است و شفاء هر درد، نویسنده آن مرحوم کلینى از معتبرترین افراد روزگار است، نمى شود کتابش بى اثر باشد، «کتاب کافی را یکى دوبار به چشم خود کشید، یکى دو ساعت بعد از آن از درد چشم خلاص شد»

باز آن مرحوم« علی محدث زاده»داستان دیگری نقل مى کرد: من بنا به توصیه پدرم اهل منبر و وعظ و خطابه شدم، بنا شد در مجلسى در شهر قم ده شب منبر بروم، اهل قم از منبرم هم به خاطر زیبایی و شیوایی کلام و هم محض اینکه فرزند محدّث قمّى هستم استقبال شایانى کردند. شبى حدیثى را مورد بحث قرار دادم، آقایى از علما به نام «حاج شیخ مهدى پایین شهری» از وسط مجلس فریاد زد: «آقاى میرزا على محدّث، این حدیث کجاست؟»

 گفتم: جاى آن را نمیدانم در چه کتابى است، من این حدیث را از زبان بزرگان دین شنیده ام، فریاد زد: «دیگر از شنیده ها روى منبر مگو، سعى کن احادیث را در متون اسلامى ببینى سپس نقل کنى»

«شیخ عباس قمی درعالم خواب نشانی حدیث رابه فرزندش داد»

«میرزا على آقا محدّث » می گوید:انتقاد او(شیخ مهدی پائین شهری) به من بسیار سنگین آمد، برایم خیلى تلخ بود، دنباله منبر را به دلسردى و کسالت طى کرده و با تصمیم بر اینکه از برنامه ام دست بردارم به خانه آمدم.

پدرم،مراازتصمیم منصرف کرد

« على محدّث زاده » می گوید نیمه شب در عالم رؤیا به محضر مبارک پدرم(شیخ عباس قمی) رسیدم، با تبسّم و انبساط به من گفت: فرزندم! از تصمیمى که گرفته اى صرف نظر کن، زیرا تبلیغْ، عملى بسیار مهم و امرى فوق العاده پر ارزش است، این کارى است که بر عهده انبیاء الهى بوده،  درضمن «حدیثی که مورد اشکال آقاى شیخ مهدى پایین شهرى بود در فلان کتاب حدیث در صفحه فلان است» فردا شب دوباره حدیث را بخوان و به مدرک آن اشاره کن تا ایراد شیخ برطرف گردد!.

حاج میرزا على آقا مى فرمودند: وقتى پدرم مرحوم محدّث قمّى در کنار مرقد حضرت مولی الموحّدین، امام عارفان و اسوه مشتاقان، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از دنیا رفت، همراه با علماى نجف و جمعیّت بسیار زیادى، آن مرد بزرگ را در کنار استادش حاج میرزا حسین نورى به خاک سپرده و به منزل برگشتیم، تا نیمه شب رفت و آمد ادامه داشت، پس از آن براى استراحت به بستر رفته لحظاتى نگذشته بود که در عالم خواب پدر را با انبساطى عجیب زیارت کردم، عرضه داشتم: پدر جان در چه حالى هستید؟ فرمود: از لحظه اى که وارد برزخ شدم تا الآن سه بار به محضر مقدّس حضرت سیّد الشهداء علیه السلام مشرّف شده و مهمان آن جناب شدم!

فرزندشیخ عباس قمی:بیشتراوقات پدردرمطالعه می گذشت،یامیخواند ویامی نوشت و در سفر و حضر از هر فرصتی برای کتابت بهره می برد. هر وقت شب بیدار می شدیم می دیدیم که چراغ اتاقش روشن است و پدرم در حال نگارش می باشد. گاهی در اثنای نوشتن از فرط خستگی چرتش می برد و دوباره بیدار می شد و با سرعت تنها با یک استکان آب دوباره وضو می ساخت و به نوشتن ادامه می داد.

فرزند محدث قمی«حجت الاسلام میرزاعلی محدث زاده» این مطالب را در ۲۸ مرداد ۱۳۷۴ در اجتماعی که مقام معظم رهبری حضرت آیت اللّه خامنه ای حضور داشت نقل می کرد و چون گفت «پدرم با این آب اندک وضو می ساخته» است یکی از حاضران پرسید: «مگر می شود؟!»

حضرت آیت اللّه خامنه ای پاسخ دادند: بلی.«اگر آدم عوام نباشد می تواند با یک استکان آب هم وضو بگیرد»

مقام معظم رهبری از قول آقای« سیدجلال مصطفوی» نقل کردند که مرحوم «محدث قمی در اثر تکیه دادن به میز و متکا و نوشتن فراوان دچار درد شکم شده بود» یک وقتی به ایشان گفتند قدری مراعات کنید تا این درد برطرف شود و این قدر اذیت نشوید، در جواب گفته بود: من می بینم در این دنیا هر کسی دردی دارد و من هم این کسالت را به عنوان بیماری دائمی خود انتخاب کرده ام و دیگر با آن انس گرفته ام./در محضر بزرگان، محسن غرویان، ص۱۷۶ ـ ۱۷۷

محدث قمی می نویسد: «سیدنعمت اللّه جزائری»(۱۰۵۰-۱۱۱۲ق) مشهور به «محدث جزایری» بر اثر کثرت مطالعه و نگارش دیدگانش ضعیف و کم نور گردید و از این رو« تُربت سیدالشهداء و سایر ائمه(ع) را به چشم خود می کشید که از برکت این خاکهای مقدس روشنی دیده اش افزون گشت» بعد می افزاید: این موضوع جای شگفتی نیست،

 این احقر هرگاه به سبب زیاد نوشتن چشمم ضعف پیدا می کند به تراب مراقد ائمه(ع) تبرک می جویم و گاهی به مس کتابت احادیث و اخبار. و بحمداللّه دیده ام در نهایت روشنی است و امیدوارم که ان شاءاللّه در دنیا و آخرت چشمم به برکات ایشان روشن باشد./فوائدالرضویه، ص۶۹۵.

پایداری ها اهل تفکر نیستند"سلیمی نمین"پیش بینی انتخابات دوره دهم مجلس

 «پایداری ها خیلی اهل تفکر نیستند»

درادامه گریزی به خانواده «لاریجانی»ها خواهیم زد.

«پایداری ها خیلی اهل تفکر نیستند»(تعبدشان برتفکرشان می چربد)

«عباس سلیمی نمین »مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران وتحلیلگر و فعال سیاسی اصولگرا.

۲-«فرزندان سیاسی آیت الله مصباح هم باید از خودعقلانیت نشان دهند»

سلیمی‌نمین: هیچ جریانی در مجلس دهم بر دیگری برتری نداشت

۳-«افرادی که اهل تفکر باشند و مبانی فکری داشته باشند از احمدی نژاد حمایتی نمی‌کنند»

۴-آقای« میرسلیم » جایگاه مناسبی درجذب وجلب افرادو آراء ندارد. در گذشته نیز نتوانسته است آرا و حامیانی را برای خود جذب کند چنانچه که در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست‌جمهوری  نیز آرای بسیار اندکی را از سوی مردم دریافت کرد. او نمی‌تواند محوریتی ایجاد کند.*

از مجموع ۴۱ میلیون و ۲۲۰ هزار و ۱۳۱ رای«مصطفی میرسلیم»  ۴۷۸ هزار و ۲۱۵رای آورد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این ۴جمله فوق(ستاره دار) ازسلیمی نمین است.۲۷ آذر ۱۳۹۸الف.بااندکی اصلاحات.

رئیس ستاد انتخاباتی «سیدمصطفی میرسلیم» در استان همدان معرفی شد

آیت الله محمدتقی مصباح یزدی: زیر آسمان اصلح از لنکرانی نمی شناسم-برای ریاست جمهوری بعدازاحمدی نژاد.دکتر کامران باقری لنکرانی وزیربهداشت(هلو)ااحمدی نژاد.

آسمان استان البرز تا سه روز آینده صاف است

اما  همین«تک دانه» درزیرآسمان، هم درلیست تأییدصلاحیتهای شورای نگهبان نبود،البته ایشان هوا را ابری دیدند،زودانصراف دادوختم بخیرشد.لنکرانی در محضر آیت‌الله مصباح یزدی

آیت الله مصباح:من در پیشگاه الهی شهادت می‎دهم در بین کسانی که در یازدهمین دوره ریاست جمهوری کاندیدا شده‎اند جناب آقای دکتر لنکرانی ‏اصلح هستند و امیدوارم که این شهادت برگ زرینی درنامه ۸۰ ساله من باشد/۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۲

سلیمی‌نمین: احمدی‌نژاد تمام شده/ پایداری‌ها خیلی اهل تفکر نیستند

«سید مصطفی میرسلیم» بالباس کارگری آمد بازهم ناکام ماند.

میرسلیم در انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام کرد + تصاویر

مصطفی میرسلیم عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی صبح امروز (سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶) با حضور در ستاد انتخابات کشور، در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری ثبت‌نام کرد.

Image result for ‫قم...علیه لاریجانی.. پایداری ها‬‎حمله به لاریجانی از قم تا بهارستان/ پرونده

مجلس -کریمی قدوسی-پژمانفر-اعتراض خشمگینانه علیه رئیس مجلس-لاریجانی

شعارعلیه رئیس مجلس ورئیس جمهور-درروز۲۲ بهمن ۱۳۹۲

سخنگوی جبهه پایداری:پیامبرعموی خود را در راه اسلام کشت.حضرت آنان که از راه خود و اسلام دور شده بودند را از خود دور کرد و آنان که دعوت اسلام را اجابت کرده بودند، از نزدیکان خود قرار داد...سران فتنه مورد رأفت اسلامی قرار گرفتند،باید اعدام شوند.

سخنگوی جبهه پایداری: اولویت انتخاباتی ما رسیدن به لیست واحد است

مجید متقی‌فر« سخنگوی جبهه پایداری»:حضرت سجاد می‌فرماید که حضرت رسول اکرم در رفتار سیاسی ابتدا قبیله‌گرایی را نفی کرد و در گوشی صحبت نکرد، یعنی با همه صحبت کرد و دعوتش علنی بود و با آنان که دعوت الهی خود را نفی می‌کردند، قطع رابطه کردند و حتی عموی خود را در راه اسلام کشت.۳ دی ۱۳۹۸

***

جنجال در بهارستان بر سر یک لایحه/ نمایندگان: ملت ما را نخواهند بخشید/لاریجانی: مجلس جای گفت‌وگوست

۰۱ خرداد ۱۳۹۷لایحه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون تأمین مالی مبارزه با تروریسم

جنجال در بهارستان بر سر یک لایحه/ نمایندگان: ملت ما را نخواهند بخشید/لاریجانی: مجلس جای گفت‌وگوست

حاجی دلیگانی  طعنه‌ای به تصویب ۲۰ دقیقه برجام در صحن علنی زد و گفت: نگذاریم این لایحه(FATF) هم مثل برجام شود که در ۲۰ دقیقه ای شود.

***

تشنج صحن مجلس حتی پس از تصویب کلیات طرح تشکیل وزارت بازرگانی به گونه‌ای بود لاریجانی چند بار به نمایندگان تذکر داد که نظم جلسه را رعایت کنند و سر جایشان بنشینند.

رئیس مجلس شورای اسلامی خطاب به پژمانفر:همه تریبون‌ها در اختیار شماست و عادت کرده‌اید که کارتان را در کشور با فریاد راه بیاندازید.

لاریجانی خطاب به نماینده مشهد رئیس مجلس را دیکتاتور می خوانید،دیکتاتور شما هستید که در کشور این بساط را راه‌انداخته‌اید و بنشینید تا مطابق آیین‌نامه جواب‌تان را بدهیم. تریبون شمایید که همه تریبون‌ها دستتان است و مملکت را این طوری کرده‌اید که هر چه دلتان می‌خواهد به همه می‌گوید و همه باید تسلیمتان باشند. 

عصبانیت رئیس مجلس از اعتراض نمایندگان/ پژمانفر: لاریجانی دیکتاتوری می‌کند
علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی خطاب به پژمانفر گفت: شما حق ندارید اینجا حرف بزنید، بروید سر جایتان بنشینید و تذکر بدهید تا تریبون شما باز شود.
بالاخره با وساطت تعدادی از نمایندگان، پژمانفر از مقابل جایگاه هیئت رئیسه کنار رفت البته لاریجانی اجازه نداد نمایندگان نسبت به این موضوع اعتراض خود را مطرح کنند.
سپس نصرالله پژمانفر در صندلی خود نشست، با بالا بردن کتابچه آئین‌نامه مجلس، خواستار بیان تذکر خود شد و نسبت به اقدام لاریجانی مبنی بر عدم موافقت با طرح اعتراض مخالفان، با صدای بلند انتقاد کرد.

تلاش برای یافتن دیکتاتور در جلسه علنی امروز مجلس
لاریجانی خطاب به پژمانفر گفت: توهین نکنید، آقای پژمانفر تذکرتان را ثبت کنید، جوابتان را می‌دهیم، اینکه فریاد می‌زنید و اینجا می‌آیید، کار درستی نیست؛ مجلس که فقط شما تشریف ندارید، مجلس آئین‌نامه دارد، تذکر دارید، ثبت کنید.
لاریجانی با عصبانیت اظهار داشت: دیکتاتوری شماها هستید که این بساط را در کشور راه انداخته‌اید؛ تریبون یک‌طرفه شما هستید که همه تریبون‌ها دستتان است؛ هر چه خواستید به همه می‌گویید، کسی هم چیزی به شما نمی‌گوید که این مملکت این‌طوری شده است.
وی ادامه داد: چهار نفر این‌طور حرف می‌زنند و بقیه تسلیم می‌شوند، ما چیزی به شما نمی‌گوییم ولی شما هر چه دلتان خواست، گفتید.

دوئل مخالفان و موافقان تشکیل وزارت بازرگانی/ لایحه به کمیسیون رفت
در ادامه، حسینعلی حاجی‌دلیگانی نماینده مردم شاهین‌شهر در جریان ارائه پیشنهادی برای اصلاح عنوان طرح اظهار داشت: بر اساس قانون برنامه ششم توسعه، هرگونه افزایش تشکیلات دولت ممنوع است بنابراین این طرح مغایر برنامه ششم توسعه بوده و نیازمند رأی مثبت دو سوم نمایندگان حاضر است.
علاوه بر این، رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: این دستگاه موجود است و تشکیلات جدید با استفاده از ظرفیت‌های موجود ایجاد خواهد شد. در تبصره دوم این طرح نیز آمده است «طبق قانون برنامه ششم توسعه، وزارت تجارت و خدمات بازرگانی تشکیل شود»

در نهایت اما کلیات طرح تشکیل وزارت تجارت و خدمات بازرگانی توانست رأی نمایندگان را کسب کند و با ۱۳۲ رأی موافق، ۷۸ رأی مخالف و ۸ رأی ممتنع اجازه بررسی جزئیات آن داده شد، طرح مذکور پس از تصویب جزئیات برای مطابقت با قانون اساسی به شورای نگهبان می‌رود..خبرگزاری آنا(چهارشنبه ۰۳ مهر ۱۳۹۸)

صحن مجلس

۴ تیر ۱۳۹۸ :غلامرضا کاتب در تبصره این ماده پیشنهاد داد که درآمدها و اموال نامشروع اعاده شده از طریق اجرای احکام این ماده یا از طریق سازمان اموال تملیکی به فروش برسد و یا در اجرای قانون احکام مدنی در چارچوب بودجه سالیانه مصرف شود.

علی لاریجانی رئیس مجلس، با مشورت سخنگوی کمیسیون در نهایت متن اصلاح شده تبصره را به شرح زیر قرائت کرد: درآمدها و اموال نامشروع اعاده شده مربوط به دولت، ناشی از اجرای احکام مقرر در این بخش بر اساس قانون اجرای احکام مدنی در چارچوب بودجه سالیانه مصرف خواهد شد.

در نهایت نمایندگان مجلس با این اصلاح موافقت کردند.

در ادامه در جریان بررسی پیشنهاد الحاقی به این ماده حسینعلی حاجی‌دلیگانی در تذکری شفاهی بیان کرد: بر اساس تبصره اصلاح نشده درآمدهای ناشی از اعاده اموال نامشروع در چارچوب بودجه‌های سنواتی صرف فقرزدایی و ایجاد اشتغال می‌شد اما اصلاحی که در مجلس صورت گرفت، باعث شد تا این موضوع به این بخش‌ها تخصیص نیابد.

وی در ادامه خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی بیان کرد: شما پیشنهاد آقای کاتب را به گونه‌ای دیگر نشان دادید. در پیشنهاد چاپ شده ایشان نیز چنین چیزی وجود نداشت. شما به آئین‌نامه سوگند یاد کرده‌اید اگر آقای کاتب رفع ابهام چاپ شده به هیأت رئیسه داده است، اعلام کنید. کار شما خلاف آئین‌نامه است و شما باعث شدید تا این تبصره از اهداف اصلی خود یعنی فقرزدایی و ایجاد اشتغال فاصله بگیرد.

در ادامه علی لاریجانی، بیان کرد: شما دارید قضاوت می‌کنید. این گونه نبوده است. بلکه آقای کاتب پیشنهادی مطرح کرد و با شنیدن نظرات سخنگوی کمیسیون و نظرات دولت و نمایندگان مخالف و موافق آن در نهایت در خصوص آن تصمیم‌گیری شد. بنده از تصویب این تبصره انگیزه خاصی نداشتم.

در ادامه «حاجی دلیگانی» که قصد ادامه صحبت کردن را داشت و پافشاری می‌کرد باعث تشنج در جلسه شده بود. رئیس مجلس شورای اسلامی در پاسخ به او بیان کرد: شما حق ندارید بیشتر از نمایندگان حرف بزنید و حرف‌های شما اکثراً شعار است. حق فقرا ضایع نشده است. شما مدعی هستید که تنها شما می‌فهمید.

در  این هنگام حاجی دلیگانی همچنان با صدای بلند اصرار به ادامه صحبت داشت و تعدادی از نمایندگان از جمله احد آزادیخواه، یوسفیان ملأ و نوریان در اطراف وی جمع شده و قصد ساکت کردن وی را داشتند.

***

صبح امروز (یکشنبه۲۰ خرداد۱۳۹۷)عده‌ای از نمایندگان در جلسه علنی مجلس با در دست داشتن دست نوشته‌هایی مخالفت خود را با بررسی لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم(FATF) در مجلس اعلام کرده و خواستار مسکوت ماندن آن به مدت دو هفته شدند. رفتاری که البته با واکنش تند و عصبانیت رئیس مجلس همراه شد.

در ادامه تعدادی از نمایندگان ۱۱ طومار را که مردم شهرستان ها در اعتراض به این لایحه امضا کرده بودند در کف مجلس و جایگاه هیات رئیسه و روی مانیتور پهن کرده و به نمایش گذاشتند. سید حسین نقوی حسینی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: این طومارها ۵۰ هزار امضا دارد.

لاریجانی خطاب به نمایندگانی که این طومارها را به نمایش می گذاشتند، گفت: این کار خلاف آیین نامه است، جمع کنید! در ادامه لاریجانی یکی از طومارها را که در کنارش به سمت پایین در جایگاه هیات رئیسه پهن شده بود بالا کشید جمع کرد و به زمین پرت کرد.

رئیس مجلس:جمع کنید این بساط را!

پهن کردن بساط ۱۱ طوماردرمجلس برای جودادن درمخالفت بادولت ولوایح ۴گانه

در صحن مجلس صورت گرفت؛ نمایش طومارهای ۵۰ هزارامضایی در اعتراض به CFT/لاریجانی: جمع کنید! صحن مجلس نمایندگان مجلس ۱۱ طومار را که به امضای مردم رسیده بود در اعتراض به بررسی کنوانسیون الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم در مجلس به نمایش درآوردند.

مجلس طوماری

 مازنی نماینده تهران و عضو فراکسیون امید نیز یکی از طومارها را که در هیات رئیسه گذاشته شده بود پایین انداخت. تعداد زیادی از نمایندگان در وسط صحن در اعتراض ایستاده بودند و پلاکاردهایی را در دست گرفته بودند. سید راضی نوری نماینده شوشتر در اعتراض به این کنوانسیون پلاکاردهایی را در دست داشت،

گودرزی نماینده بروجرد نیز پلاکاردهایی را حمل می‌کرد و تعدادی از نمایندگان اطراف تاجگردون و تعدادی نیز اطراف دهقان و ذوالنور جمع شده بودند./یکشنبه۲۰ خرداد۱۳۹۷

مدیریت سایت-پیراسته فر: «دکترعلی لاریجانی »یکی ازمدیران باسیاست وکیاست ایران است وازسرمایه های نظام ،اودررتق وفتق امورخیلی تلاش کرد وخیلی هم موفق بود(هم درمدیریت صداوسیما وهم قوه مقننه) واماخیلی بهش توهین کردندوتخریبش کردند،مخصوصاً بعدازخداحافظی برادرش(صادق) ازقوه قضائیه، برحجم مظالم افزوده شد،تاآنجاییکه قیدنمایندگی رازد دردوره یازدهم.

لاریجانی ها به همراه پدر

صادق وباقر درکنارپدر

«علی آقا» فرزند مرحوم آیت الله میرزاهاشم آملی است وداماداستادشهیدمطهری

همه چیز درباره لاریجانی‌ها؛ از فاضل لاریجانی تا آملی لاریجانی

دکترمحمدباقر(سمت چپ تصویر) داماد آیت‌الله حسن‌زاده آملی است وپزشک.

محمدجواد  (سمت راست تصویر)برادربزرگ است،او پس از بازگشت پدرش از نجف و اتمام دبیرستان، وارد دانشگاه صنعتی شریف شد و در حالی که ملبس به لباس روحانیت بود، دوره مهندسی الکترونیک را در دانشگاه صنعتی شریف گذراند و پس از پایان دوره مهندسی به دانشگاه برکلی در کالیفرنیا رفت و مدرک دکترای ریاضیات را از آنجا گرفت.

محمدجوادیک چهره موفق درامورفرهنگی وسیاسی است ،یکی ازپیامبران امام خمینی -به رهبری علامه جوادی آملی-  به گورباچف است.

«فاضل»(نفردوم سمت راست) که قربانی «قاضی مرتضوی» شددریکشنبه سیاه!

این برادران ازداشتن«خواهر»محرومند.


***

تقابل قالیباف باجبهه پایداریاین دو طیف از گذشته و به‌ویژه از انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۲، با هم اختلاف‌هایی جدی دارند.

 «مجلس آینده محل رقابت دو طیف خواهد بود؛ قالیبافی‌ها و پایداری‌ ها. هر کدام تلاش می‌کنند تعداد بیشتری از نیروهای همسو با خود را وارد فهرست کنند؛ جبهه پایداری که در این چند روز با همه توان به سمت ستادهای ثبت‌ نام رفته و قالیباف هم که از چند ماه قبل، فراخوان نهضت ثبت‌ نام داده بود. این دو طیف از گذشته و به‌ویژه از انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۲، با هم اختلاف‌هایی جدی دارند. بعد از ناکامی در آن انتخابات، هواداران قالیباف به حامیان پایداری تاختند که اگر به‌جای جلیلی از قالیباف حمایت کرده بودند، نتیجه کار چیز دیگری بود و به‌جای روحانی، قالیباف رئیس‌جمهور شده بود.

جبهه پایداری تا این لحظه عضو شورای وحدت و ائتلاف اصولگرایان نشده است. آنها امیدوارند حتی از سهم ۸۰ کرسی مجلس نهم نیز فراتر رفته و نیمی از صندلی‌های مجلس را در اختیار بگیرند؛ تا جایی‌ که روز گذشته چهره جنجالی نزدیک به این جبهه که در انتخابات مجلس فعلی رد صلاحیت شده بود نیز ثبت‌ نام کرد تا جمع پایداری‌ها از همیشه جمع‌تر شود. حمید رسایی که در این سال‌ها تندترین و غیر متعارف‌ترین حملات را به روحانی داشته است، دیروز هم یک کلید از جیبش بیرون آورده و رو به عکاسان خبرنگار گرفته و گفته این پیام او برای روحانی است.

تا این لحظه« آیت الله مرتضی آقاتهرانی» دبیرکل جبهه پایداری، علی خضریان، عضو دیگر شورای مرکزی این جبهه و غلامحسین رضوانی، محمد مسعودی، محمدرضا حسینی،

سیدهاشم موسوی، محمود نبویان و

محمد سلیمانی، وزیر ارتباطات دولت احمدی‌نژاد و عضو شورای مرکزی جبهه پایداری، ثبت‌نام کرده‌اند.

اخبار حاکی از این است که «سعید جلیلی» نیز از مشهد ثبت‌ نام می‌کند.

غلامحسین رضوانی در دولت نهم ودهم قائم‌مقام معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبری رئیس‌جمهور بوده است.

اینها خود را نه اصولگرا بلکه انقلابی قلمداد می‌کنند؛ واژه‌ای که بعد از شعار «اصلاح‌طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» از سوی چهره‌هایی مانند حداد عادل و جبهه پایداری زیاد شنیده می‌شود؛ تا جایی‌ که خضریان، عضو این جبهه، گفته است:‌ همراه تعدادی از دوستانم تصمیم گرفتیم برای حضور در انتخابات شرکت کنیم تا دست نیروهای انقلاب اسلامی برای انتخاب افراد نهایی باز باشد. اما از آن سو، هنوز اطلاعات دقیقی از اینکه کدام چهره‌های نزدیک به قالیباف برای انتخابات ثبت‌نام کرده‌اند، وجود ندارد. از آنجایی که قالیباف گفته بود می‌خواهد جوان‌گرایی کند و نهضت ثبت‌ نام جوانان را راه انداخته بود، تصور می‌شود طیف حامی او که به ستادهای ثبت‌ نام می‌روند، به‌جز معدودی، عمدتا نه از کهنه‌کاران یا چهره‌های کم یا زیاد شناخته‌شده سیاسی، بلکه جوانان گمنام جویای قدرتی باشند که آماده تبعیت از قالیباف‌اند.

۲همکارقدیمی درنیروی انتظامی

«مرتضی طلایی »گفته بود همان روزهای بعد از فراخوان قالیباف، بیش از هزار نفر در سامانه او ثبت‌نام کرده‌اند. حداد عادل نیز گفته بود دنبال این هستند که از زنان و جوانان در فهرست بیشتر استفاده کنند. نیروهای همسو با جبهه پایداری بعد از فراخوان ثبت‌ نام انتخاباتی قالیباف از جوانان، گفته بودند: «محمدباقر قالیباف چرا پیش از این که مسئولیت اجرائی داشت، اقدام نکرد و الان در ماه‌های منتهی به انتخابات مجلس چنین طرح و برنامه‌ای را به اجرا درآورده است؟

او حتما می‌خواهد با خودنمایی سرلیست اصولگرایان شود و چشم به کرسی ریاست مجلس دوخته است.»

مرتضی طلایی پیش از این در پاسخ به انتقادهای جبهه پایداری گفته بود: «متأسفانه جریان نیروهای انقلابی همیشه از خودش خورده است، نه از غریبه. معتقدم ما از خودمان می‌خوریم. اگر آن زمان هم این کار را می‌کرد، می‌گفتند آقای «محمدباقر قالیباف» از موقعیت شغلی خود سوءاستفاده می‌کند. حالا که ایشان آزاد است و هیچ مسئولیتی ندارد، می‌گویند چرا قبلا نکرد. این بهانه‌جویی‌ها بی‌مورد، بی‌منطق و بی‌دلیل است؛ از طرف هر کس می‌خواهد باشد. بهانه‌جویی‌هایی که بچه‌های جبهه پایداری انجام می‌دهند، بیشتر نشانه ناتوانایی‌ خودشان است. در واقع چون احساس عقب‌بودن نسبت به آقای قالیباف می‌کنند، چنین بهانه‌جویی‌هایی را دارند.»

اگر چه جبهه پایداری در همایش اعلام موجودیت خود در مرداد ۱۳۹۰، درست یک هفته بعد از همایش بزرگ جامعه روحانیت، اعلام کرده بود بنایش همکاری و همسویی با اصولگرایان است نه ساز ناکوک‌ زدن، اما حالا کار به جایی رسیده که سقای‌بی‌ریا، عضو شورای مرکزی این جبهه، گفته است اصولگرایی منسوخ شده و کاری با آن نداریم! در واقع از همان ابتدای کار نیز با وجود همه ادعاها، جبهه پایداری بنای ناسازگاری را با جبهه متحد اصولگرایان گذاشت؛ در جلسات غیبت کرده و خیلی زود راه خود را از جبهه متحد جدا و حملات خود علیه جبهه متحد را علنی کردند تا مهر تأییدی بر این تحلیل بزنند که جبهه پایداری با هدف سهم‌خواهی از اصولگرایان، در راستای حمایت از دولت وقت «احمدی‌نژاد» تشکیل شد. با این‌ حال، بخشی از این جبهه در حمایت از دولت وقت نیز به مشکل برخورد؛ اگرچه برخی اعضای این جبهه مانند غلامحسین الهام هنوز آرزوی بازگشت احمدی‌نژاد به قدرت را در سر می‌پرورانند و حیات و ممات سیاسی برخی از آنها، گویا همچنان به رئیس پیشین دولت گره خورده است.»/۱۴ آذر ۱۳۹۸ایسنا

***

حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمدرضا میرتاج الدینی، متولد ۱۳۴۱ تبریز که ۱۲ سال در بالاترین رده‌های حاکمیتی، مسئولیت‌های حساسی را برعهده داشت. نماینده دوره‌های هفتم و هشتم مردم تبریز، اسکو و آذرشهر در مجلس شورای اسلامی، معاون پارلمانی دولت دهم، معاون پارلمانی صدا و سیما و... از جمله مسئولیت‌های میرتاج الدینی در رده‌های بالای حاکمیتی است.

وی در میانۀ مجلس هشتم، از مجلس به دولت منتقل شد و در کسوت معاون پارلمانی مشغول به کار شد مسئولیتی که مخالفان وی، بیشتر انتقاداتی که به وی وارد می‌کنند از این ناحیه است و این در حالیست که به اعتقاد میرتاج الدینی این مورد، نقطه قوت او است، چرا که با حضور در هیئت دولت به نمایندگی از مردم آذربایجان، منشأ خیر بسیاری برای آذربایجان شرقی و تبریز شد که همه مدیران ارشد سابق و فعلی استان بر این موضوع اذعان دارند.

حجت الاسلام میرتاج الدینی: مجلس آینده، مجلسی اصولگرا است

خبرآنلاین۲۵ آذر ۱۳۹۸:آقای میرتاج‌الدینی! شما خودتان به شورای ائتلاف رفت و آمد دارید،این شورا از نگاه شما از نظر شما این شورا چقدر جامعیت دارد؟ با توجه به غیبت چهره های شاخص و میانه رو اصولگرا، فکر می کنید در نهایت خروجی این شورا یک لیست در جریان اصولگرا باشد؟

در همه ادوار انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری از چند سال گذشته به این طرف، تشکیلاتی در جریان های عمده کشور شکل می‌گیرد که منحصر به یک جناح یا جریان خاصی هم نیست به طوریکه شاهدیم اصلاح طلبان نیز در ادوار گذشته گاهی با عنوان شورای اصلاح طلبان و گاهی با عناوین دیگری ورود کرده اند که اینها مربوط به کارهای درون تشکیلاتی هر جریان است.

در جریان انقلابی هم در گذشته هماهنگی ها و ساماندهی تشکیلاتی در قالب های مختلف شکل می‌گرفته که به طور مثال در دوره انتخابات ریاست جمهوری قبل با جمنا ورود کرد که به موفقیت هایی هم دست یافتند؛ در این دوره از انتخابات هم با توجه به اینکه کارهای تشکیلاتی و فعالیت های درون تشکیلاتی جمنا تعطیل نشده بود، همان مجموعه با نگاهی به آینده کارها را شروع کرد که در نهایت شورای ائتلاف اعلام موجودیت کرد؛ به عبارتی بعد از موفقیت های نسبی که جمنا در رسیدن به کاندیدای واحد در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم و جذب قریب به ۱۶ میلیون رای به دست آورد سعی شد با نگاه به آینده نواقص موجود حذف شود بنابراین در این دوره شورای ائتلاف نیروهای انقلاب وارد عرصه انتخابات شده است.

البته باید عرض کنم که از ویژگی های جبهه مردمی نیروهای انقلاب (جمنا) این بود که بدنه نیروهای انقلاب و اصولگرا را دخیل دانسته و در تصمیم گیری مشارکت دادند، از رده شهرستان ها و استان ها هم نظرسنجی داخلی و علمی انجام شد و در نهایت مجمع عمومی ۳ هزار نفری تشکیل و کاندیداهای اولیه جریان انقلاب از میان همان ۳ هزار نفر انتخاب شدند؛ این اقدام یک موفقیت بود اگرچه که کامل نبود و ایرادهایی داشت اما حرکت جدیدی بود.

از کاستی های جمنا این بود که تشکل های انقلابی و اصولگرا کمتر در آن حضور داشتند

در تشکیلات شورای ائتلاف نیروهای انقلاب تلاش شد امتیازات گذشته حفظ و کاستی‌ها جبران شود؛ یکی از کاستی های جمنا این بود که احزاب و گروه های هم سو و تشکل های انقلابی و اصولگرا کمتر در آن حضور داشته و بیشتر شخصیت های حقیقی بودند که این اشکال در تشکیلات شورای ائتلاف برطرف شده است، به طوریکه هم اکنون شورای استان‌ها و شهرستان‌ها شکل گرفته و در مجمع هر شهرستان بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ نفر از نخبگان جریان انقلابی عضویت دارند که کاندیداهای اولیه در این مجامع انتخاب شده و بعد با نظرسنجی میان مردم نامزدهای نهایی در لیست شورای ائتلاف قرار می‌گیرند به عبارتی هم نظر مردم و هم بدنه جریان انقلاب کاملا در این قضیه دخیل هستند. تاکید می کنم کاستی‌هایی که در جمنا وجود داشت از جمله اینکه حضور تشکل های هم سو کم بود در شورای ائتلاف حل شده است به طوریکه در شورای ائتلاف همه تشکل های انقلابی را دعوت کردند و نماینده دارند.

پس دعوت برای حضور تشکل ها از سوی شورای ائتلاف صورت گرفته است؟

بله دعوت شده اند؛ ببینید هم اکنون شورای ائتلاف متشکل از دو گروه یعنی تشکل های همسو و شخصیت های حقیقی جریان انقلابی که حزبی هم نیستند است که همگی برای حضور در این جریان دعوت شده اند؛ به طور مثال بعضی از شخصیت های جریان انقلاب همچون آقایان جلیلی، قالیباف و محسن رضایی اگرچه حزب خاصی ندارند به شورای ائتلاف دعوت شده اند، بعضی ها هم مثل آقای حاجی بابایی خودشان حضور پیدا می‌کنند، برخی دیگر هم نمایندگان شان در شهرستان ها و تهران حضور دارند، از نظر احزاب هم حتی از جبهه پایداری هم دعوت شده است.لازم است این جا تاکید کنم که یک ویژگی شورای ائتلاف این است که نیمی از این تشکلات را جوانان و بانوان تشکیل داده اند به طوریکه حضور جوانان و بانوان در شورای ائتلاف بسیار برجسته و قابل توجه است.

حلقه نزدیک به لاریجانی در شورای ائتلاف حضور دارد

از جلیلی، قالیباف یا محسن رضایی دعوت کرده اید اما از میانه روهایی مثل آقای لاریجانی دعوتی نشده است، این خودش نوعی گزینش گری نیست؟

شورای ائتلاف سخنگو دارد، افرادی مثل آقای چمران، آقای سروری و .. باید توضیح بدهند و من در کم و کیف موضوع نیستم، ولی همین مقدار میدانم که افراد نزدیک به آقای لاریجانی مثل آقای مهندس باهنر یا مثل حزب مؤتلفه حضور دارند و اگر خود آقای لاریجانی هم نباشد یک حلقه نزدیک به ایشان حضور دارد.


جبهه پایداری استان ها در شورای ائتلاف حضور دارد

در مورد جبهه پایداری هم گفتید دعوت شدند و حضور دارند اما اظهارات دبیرکل جبهه پایداری مبنی بر اینکه “به ائتلافی که هدفش باختن باشد نمی‌پیوندیم” یا “دوره پدرخواندگی تمام شده است” یا اظهارات یکی دیگر از اعضای این جبهه مبنی بر اینکه “قرار نیست همواره جبهه پایداری انعطاف به خرج دهد” به نوعی این طور القا می کند که این جبهه همراهی با شورای ائتلاف ندارد و شاید لیست مستقل بدهد. در حال حاضر چه کسی به نمایندگی از جبهه پایداری در جلسات شورای ائتلاف حضور پیدا می کند؟

جبهه پایداری به شورای ائتلاف دعوت شده اند ولی هنوز به طور کامل هماهنگی به وجود نیامده است. جبهه پایداری یکی در مرکز است و یکی در استان ها؛ جبهه پایداری در استان‌ها در شورای ائتلاف حضور دارند پس ما با استان ها اختلافی نداریم، مثلا در استان آذربایجان شرقی افراد اصلی شورای ائتلاف از اعضای جبهه پایداری هستند اما در مرکز هنوز به آن توافق نهایی نرسیده اند.

پایداری ها می خواهند در تصمیم گیری شورای ائتلاف مشارکت داشته باشند

حرف دوستان در جبهه پایداری این است که در تصمیم گیری ها هم مشارکت داشته باشند یعنی اینطور نباشد که بعد از تصمیم گیری به آنها خبر بدهند که شما هم ملحق بشوید؛ لازمه این کار هم نزدیکی و همراه بودن است، با توجه به اینکه از ابتدا پایداری‌ها را دعوت کرده اند پیش بینی من این است که در آینده هم ائتلاف و همراهی با آنها شکل خواهد گرفت و در نهایت به یک لیست واحد در تهران می‌رسند یا روی لیستی که تعداد زیادی از افراد آن مشترک باشد توافق می کنند.

مصداقی در گذشته بوده که ابتدا تصمیم گیری شود و در نهایت نتیجه به جبهه پایداری اعلام شود؟

تلقی شان این است؛ برای اینکه این ابهام و این تلقی پیش نیاید من به آنها گفتم لازمه اش این است که در جلسات شرکت کنند؛ از اول هم دعوت بودند و اگر شرکت می‌کردند این ابهام و مشکل برطرف می‌شد اما حضور پیدا نکردند.


لیست جبهه پایداری به لیست شورای ائتلاف نزدیک است

با این تفاسیر پیش بینی شما این است که جبهه پایداری لیست مستقلی نخواهد داد؟

اگر هم بدهد پیش بینی من این است که بسیار به لیست شورای ائتلاف نزدیک خواهد بود.

نزدیک خواهد بود یعنی…

ممکن است هر کدام از لیست ها دو تا سه نفر اختصاصی داشته باشند که در لیست دیگری نیست.

آیات یزدی، مصباح و موحدی کرمانی نقش پدرانه برای شورای ائتلاف دارند

آقای آقاتهرانی مدتی پیش بحث تشکیل شورای فُقها را دوباره مطرح کردند، شبیه آن چیزی که در انتخابات گذشته بود و آیت الله یزدی، آیت الله مصباح و آیت الله موحدی کرمانی در آن حضور داشتند،به نظر شما تشکیل چنین شورایی موضوعیت دارد؟

چیزی شبیه به این انجام شده است چون هم اعضای اصلی شورای ائتلاف با جامعه روحانیت چند جلسه داشتند و هم با آیت الله مصباح یزدی دیدار کردند و توصیه آنها هم به همگرایی و وحدت بوده است؛ جامعه روحانیت مبارز که در راس آن شخصیتی مانند آیت الله موحدی کرمانی هستند و در کنار آن جامعه مدرسین و همچنین شخصیتی مانند آیت الله مصباح نقش پدرانه خود را دارند و اگرچه هیچ وقت وارد جزئیات نمی‌شوند که چه کسی در لیست باشد و چه کسی نباشد اما در هماهنگی‌ های کلی حضور دارند، علاوه بر آن جامعه روحانیت مبارز هم سه نفر نماینده در شورای ائتلاف دارد.

آقای میرتاج الدینی! در نخستین بیانیه شورای ائتلاف نیروهای انقلاب بر نفی سهمیه بندی برای تشکل‌ها و جریان‌های سیاسی تاکید شده بود، اجرایی کردن این موضوع تا چه میزان بین اصولگرایان قابل تحقق است؟ آیا در عمل امکان عملیاتی کردن این موضوع وجود دارد به ویژه اینکه اصولگرایان در چند انتخابات اخیر از همین ناحیه آسیب دیده اند.

این یک امر طبیعی در عرصه فعالیت های سیاسی و تشکیلاتی است که در همه احزاب وجود دارد، شما اگر از جنبه مثبت هم به موضوع نگاه کنید افرادی که بیشتر با هم هستند، بیشتر با هم جلسه دارند و با هم همفکر هستند علاقه مندند که نمایندگان آنها در لیست باشد. در جناح اصلاح طلبان هم همین طور است که آنها هم فرایندی را برای خودشان طراحی کردند تا این مشکل را برطرف کنند.

فرایندی که شورای ائتلاف و جریان انقلاب برای این موضوع پیش بینی کرده یک فرایند مردمی از پایین به بالا است که اگر خوب شکل گیرد سهمیه بندی در عمل منتفی می‌شود، فرآیند هم این گونه است که در شهرستان ها و استان ها بسته به بزرگ یا کوچک بودن شهرستان مجامع ۳۰۰ تا ۵۰۰ نفری متشکل از نخبگان تشکیل می شود، بعد به طور مثال برای شهرستانی که دو نماینده نیاز دارد دو تا سه برابر مورد نیاز نامزدهایی که همسو و هم جهت با جریان انقلابی هستند انتخاب می شوند، بعد از ثبت نام یک ارزیابی اولیه هم در سطح مجامع و هم نظرسنجی علمی که شک و شبهه به آن وارد نباشد میان مردم صورت می گیرد، به این ترتیب هرکسی که محبوبیت بیشتری میان مردم داشته باشد شورای ائتلاف هم از او حمایت می‌کند؛ البته در تهران ممکن است فرایندی غیر از فرایند شهرستان ها درنظر گرفته شود چون شرایط و ویژگی های خاص خودش را دارد.

اختلافی بر سر ریاست حدادعادل بر شورای ائتلاف وجود ندارد

ولی حتی در مورد ریاست شورای ائتلاف هم حرف و حدیث بود و برخی ریاست آقای حداد را قبول نداشتند و ….

این موضوع رفع شد؛ خود آقای چمران هم در مصاحبه ای با فرهیختگان به طور رسمی اعلام کردند و دیگر در این رابطه بحثی نیست، اعلام کردند که آقای حداد مسولیت شورای ائتلاف را دارد. در این زمینه هیچ اختلافی نیست؛ بالاخره هر جمعی که باشد یک نفر به عنوان رئیس آن جمع، جلسات را اداره می‌کند و اختلافی هم در این رابطه وجود ندارد.

تصمیم گیری ها جمعی است؟

بله شورایی است، وقتی تصمیم گیری ها شورایی است از این جهت بحث خاصی پیش نمی آید و هیچ اختلافی هم نیست.

شورای ائتلاف قرار است وجهه انتخاباتی داشته باشد یا ممکن است مانند سازوکارهای گذشته بعد از انتخابات کنار گذاشته شود؟

من در ابتدا توضیح دادم؛ هرکدام از عناوینی که مطرح می شوند در واقع فرایندهایی هستند که با توجه به شرایط آن زمان انتخاب می‌شود اما نکته اصلی این است که ارکان اصلی جریان و مجموعه ای که فعالیت دارند یک جریان مستمر است و به فعالیت خود ادامه می دهد؛ زمانی در قالب آبادگران معرفی می‌شوند، زمانی در قالب جبهه مردمی نیروهای انقلاب و امروز هم در قالب شورای ائتلاف، یعنی حالت تعالی و پیشرفت دارد که چهره ها و نیروهای جدید و همچنین مجموعه های جدیدی هم به آن اضافه می‌شوند؛ اینکه عنوان قبلی را ادامه نمی‌دهند علت این است که می‌خواهند گام دیگری باشد که ظرفیت های جدیدی به آن اضافه شود.

شورای ائتلاف به هیچ شخصیت سیاسی منتسب نخواهد شد

مهم ترین رویکردی که شورای ائتلاف در صورت پیروزی در انتخابات مجلس در پیش خواهد گرفت چه خواهد بود؟

اگر نیروهای انقلاب در مجلس توفیق پیدا کنند به هیچ شخصیت سیاسی گذشته و حال انتساب نخواهند داشت و فراکسیونی که ما در مجلس تشکیل خواهیم داد فراکسیون ولایی و انقلابی است که تنها بر اساس رهنمود های رهبر معظم انقلاب و نظر ولایت حرکت خواهد کرد؛ در واقع نزدیکی و دوری ما به شخصیت های سیاسی با ملاک های ولایت و رهبری است.  هرچقدر یک شخصیت سیاسی به رهبری و دیدگاه ها و رهنمودهای ایشان در عمل پایبند تر باشد به او نزدیک تریم و هرچقدر که فاصله بگیرد ما هم دورتر می‌شویم، این ملاک سیاسی اصلی ما در جریان انقلاب است.

لیست غالب اصولگرایان در انتخابات لیست شورای ائتلاف است

آقای میرتاج الدینی! با روندی که اصولگرایان در پیش گرفته اند این احتمال وجود دارد که چند لیست بیرون بیاید؟

از نظر لیست، لیست غالب به نام جریان انقلاب و شورای ائتلاف که این جریان را مدیریت می‌ کند خواهد بود؛ واقع امر این است که انتخابات مجلس در گستره وسیعی اتفاق می افتد و امکان توافق و ائتلاف صد درصدی نیروها وجود ندارد و با وجود همه تلاش ها در نهایت بین ۷۰ درصد نیروها اتئلاف صورت گیرد و همیشه ۳۰ درصد حرکت‌های انفرادی و مستقل وجود دارد که این طبیعت انتخابات مجلس است. ممکن است بعضی از لیست هایی که درمورد تهران گفتم با چند تفاوت نزدیک به لیست شورای ائتلاف باشد اما به طور قطع لیست اصلی همان لیستی است که با عنوان شورای ائتلاف وارد عرصه انتخابات می شود.

این رای اصولگرایان را شکننده نمی‌کند؟

عرض کردم که ما اگر همه ظرفیت مان را به کار بگیریم می توانیم بین ۷۰ درصد نیروها هماهنگی ایجاد کنیم که البته موفقیت بسیار بزرگی است، ۳۰ درصد باقیمانده هم افرادی هستند روحیه تشکیلاتی نداشته و به صورت مستقل وارد می شوند؛ البته حرکت های انفرادی هم وقتی می‌بینند تنها می‌مانند چند نفر را پیدا کرده و لیستی درست میکنند و محوری برایش قرار می‌دهند.

جریان انقلاب در بحث سرلیستی به مشکل نخواهد خورد

اما با کاندیداتوری آقای قالیباف و حضور چهره هایی مثل آقایان آقاتهرانی، مصباحی مقدم، موسی پور، میرسلیم احتمال اینکه اصولگرایان در سرلیست به اختلاف بخورند وجود دارد؟

در مورد سر لیستی جریان انقلاب در تهران مشکلی پیش نخواهد آمد، باید منتظر بمانید تا سخنگوی شورای ائتلاف در این مورد اطلاع رسانی کند.

نشانه های وحدت و ائتلاف در جریان انقلابی بیشتر شده است

پایداری‌ها تاکید کردند اگر آقای قالیباف به دنبال ائتلاف با آنهاست باید از یکسری چیزها عقب نشینی کند، این اظهارات زودهنگام ممکن است منجر به چند لیست شدن اصولگرایان شود؟

رایزنی و جلسات هم گرایی با گروه های هم سو و طیف های انقلابی توسط شورای ائتلاف ادامه دارد و نشانه های وحدت و ائتلاف بیشتر شده است خواست بدنه نیرو های انقلاب از احزاب و گروه های جریان انقلاب هم گرایی و اتحاد است. احزاب و تشکل های انقلابی به این خواست مردم و بدنه نیروهای انقلاب باید توجه جدی داشته باشند.

مردم به جریان های بی ریشه اعتماد نمی‌کنند

با توجه به انتقاداتی که به عملکرد هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا در اداره امور کشور وجود دارد که مصداق آن را می توان در شعار ” اصولگرا، اصلاح طلب دیگه تمومه ماجرا” دید، شما فکر می‌کنید امروز پایگاه رای اصولگرایان و اصلاح طلبان چقدر است؟ یعنی مردم اقبالی به این دو جریان دارند؟ شما دست برتر را در انتخابات آینده با اصولگرایان می‌بینید یا اصلاح طلبان یا یک جریان سومی که بتواند آرا مردم را به سمت خود جلب کند؟

 ببینید جریان‌های ریشه دار به صورت زیربنایی یک محبوبیت و رای سنتی در میان مردم دارند اما در هر دوره با توجه به شرایط سیاسی جامعه و برنامه ها و چهره های جدیدی که معرفی می‌کنند میزان آراءشان بالا و پایین می رود. اعتقاد من این است جریان سوم و جریان‌های مستقل افرادی هستند که روحیه تشکیلاتی ندارند و چون جایگاهی در این دو جریان ندارند به دنبال جریان سوم هستند اما مردم به جریان هایی که بی ریشه باشد اعتماد تام نمی‌کنند؛ ممکن است یک فردی با شعارهایش رای مردم را به خود جلب کند اما به عنوان یک جریان نمی‌تواند. معتقدم که آن جریان های اصیل که از اول انقلاب دو تا سه دهه سابقه دارند اگر عملکرد قابل دفاعی داشته باشند اعتماد بیشتری در میان مردم دارند؛ با توجه به اینکه عملکرد اصلاح طلبان و دولت تدبیر و امید در میان مردم قابل قبول نبوده است مردم از این جریان رویگردان هستند، از طرفی با عنایت به اینکه جریان انقلابی می تواند کارنامه قابل قبولی در عرصه های مختلف به مردم ارائه کند معتقدم که جریان انقلاب و جریان ارزشی این بار با اقبال بیشتری از سوی مردم رو برو خواهد بود، نشانه های آن هم آشکار است.

مثلا چه نشانه هایی؟

مردم یک نوع اعتراض و رویگردانی نسبت به جریان سیاسی اصلاح طلبان و دولت دارند.

شما می‌گویید چون مردم از اصلاح طلبان رویگردان هستند، پس به نیروهای انقلابی رای می‌دهند؟ این دلیل قانع کننده‌ای است؟

بعضی‌ها می‌خواهند بگویند که چون مردم نسبت به هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا معترض هستند پس به ما مراجعه می‌کنند اما این جریان سوم هویت مستقل و شناخته شده ای ندارد؛ بر این باورم جریان اصیل انقلابی می تواند با یک آسیب شناسی و انجام اصلاحاتی در برنامه ها و همچنین ارائه کارنامه عملکردی خود در بخش های موفق، آرای مردم را به خود جلب کند.

واقعیت آن است که مردم و حتی سلبریتی هایی که از جریان اصلاح طلبی و اعتدال حمایت می کردند امروز از حمایت آنها رویگردان شدند، حتی بسیاری از اصلاح طلبانی که از این دولت حمایت کردند اعتراف می‌کنند که ما دیگر رو نداریم به مردم بگوییم که بیایید و رای بدهید، در چنین شرایطی اما جریان انقلاب با یک برنامه مشخصی قرار است وارد انتخابات شود بنابراین معتقدم اقبال مردم از جریان انقلابی در انتخابات بیشتر بوده و این جریان دست برتر را خواهد داشت.

جوانگرایی در لیست شورای ائتلاف مهم است اما…

یکی از انتقاداتی که طی دوره های اخیر به لیست اصولگرایان وارد بوده این است که چهره‌های جذابی ندارند به طوریکه لیست‌ها با افراد تکراری بسته می شود. در ثبت نام انتخابات مجلس یازدهم هم این انتقاد وجود داشت،  چرا اصولگراها باز هم با چهره های قدیمی و تکراری به میدان آمدند؟ آیا بضاعت اصولگرایان همین کاندیداهایی هست که هر دوره کاندیدا می شوند. فکر می کنید با این کاندیداها چه میزان شانس پیروزی وجود دارد؟

در این دوره چهره های جدید در میان جریان انقلابی زیاد خواهد بود، اما نباید این نکته را از نظر دور داشت که چهره های با تجربه، متخصص و ریشه دار به درد مجلس می‌خورد و مردم به اینها هم روی می‌اورند. بحث جوانگرایی یک اصل در شورای ائتلاف است به طوریکه یکی از مولفه ها در انتخاب نامزدها انتخاب چهر های جوان و جدید است اما در نهایت لیست تلفیقی از نیروهای با تجربه و چهره های جوان و جدید با دانش و تخصص کافی خواهد بود تا مورد اعتماد مردم قرار گیرند.

تاکید می کنم لیست جریان ارزشی و انقلابی ترکیبی از افراد باتجربه و جوان نخبه با تخصص های مورد نیاز مجلس خواهد بود. فرآیندی که برای انتخاب لیست نهایی ترسیم شده است چهره های جدید و جوان زیاد خواهد بود، برخلاف نظر شما در لیست ۳۰ نفره تهران هم چهره های جدید و جوان برجسته خواهد بود.

برند ائتلاف یک ساماندهی تشکیلاتی برای مجموعه نیروهای انقلاب در کل کشور دارد به طوریکه مجموعه های علمی، دانشگاهی و با تجربه از ماه ها قبل روی برنامه های این جریان کار می‌کنند که یک مانفیست اقتصادی و همچنین برنامه جامعی در سایر حوزه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، سیاست داخلی، سیاست خارجی و… تدوین کند تا به این وسیله امکان ارائه برنامه ها به مردم وجود داشته باشد و از سوی دیگر بعد از پایان چهار سال امکان ارزیابی عملکرد وجود داشته باشد.

بر همین اساس مهم ترین برنامه هایی که در صورت راهیابی به مجلس آینده در دستور کار خواهیم داشت عبارتند از حل معضل اشتغال به عنوان مهم ترین دغدغه جوانان، اصلاح نظام بانکی، اصلاح نظام گمرکی، بهبود فضای کسب و کار چه در امر صادرات و چه واردات و اصلاح نظام مالیاتی. هم اکنون شرایط به گونه ای است از اقشار متوسط راحت تر مالیات گرفته می شود تا  از نجومی بگیران که این هم باید اصلاح شود.

***

ثبت نام لیستی پایدارهاازقم

پایداری ها، لیستی در قم ثبت نام کردند + عکس

امیرآبادی فراهانی و مجتبی ذوالنور هم‌اکنون از اعضای مجلس دهم محسوب می‌شوند ولی زاکانی در انتخابات قبل موفق نشد از حوزه انتخابیه تهران به مجلس راه یابد.۱۳۹۸/۰۹/۱۶ 

مصاحبه «ناصر ایمانی» با نامه نیوز۲۰ آذر ۱۳۹۸

اصلاح طلبان برای ثبت نام در انتخابات مجلس رغبت و تمایلی از خود نشان ندادند، به نظر شما آنها چه استراتژی را دنبال می کنند؟

لزوم حذف اقتصاد دولتی/ در برابر سپردن کشور به جوانان مقاومت نکنیم

تعداد اصلاح طلبان در مجلس آینده کمرنگتر از مجلس فعلی خواهد بود و مطمئنا آنها بعد از مدتی به نقد نظارت استصوابی می پردازند و خواهند گفت «چون از کانال نظارت استصوابی عبور نمی کردیم، ترسیدیم و نیامدیم». اما آنها با این جمله ها قصد پنهان کردن حقایقی را دارند. نخست اینکه تشتت سلیقه حتی در مبانی ایدئولوژیک بین اصلاح طلبان زیاد است. بخشی از اردوگاه اصلاحات اساسا با حاکمیت مخالفت دارد و در مقابل کسانی هستند که خود را ملتزم به فعالیت در چارچوب حاکمیت می دانند.

مسئله دوم ناکارآمدی اصلاح طلبان داخل مجلس، شورای شهر و دولت است. به همین خاطر اصلاح طلبان ترجیح دادند آرام خود را کنار بکشند تا پاسخگو نباشند؛ به ویژه آنکه می دانستند آرای بدنه اجتماعی شان کم شده است بنابراین بهتر دیدند نیایند تا اینکه بیایند و آرای کمی به دست بیاورند.

ناامیدی اصلاح طلبان هدفمند است، یعنی آنها قصد دارند فعلا تحرکی از خود نشان ندهد تا وقتی چند قطب رقابتی درون اردوگاه اصولگرایی شکل گرفت، در هفته منتهی به انتخابات با یک شوک سیاسی وارد صحنه شوند، معادلات را به نفع خود تغییر دهند؟

معتقدم اصلاح طلبان بیشتر می خواهند خود را از پیش بازنده اعلام کنند تا فرار به جلو کنند و بعدا در موقعیت مطالبه گر قرار گیرند. اصلاح طلبان در 20 سال گذشته هیچ گاه پاسخگو نبوده و در زمان پاسخگویی همواره فرار به جلو کردند. الان هم همین کار را دارند انجام می دهند.

با وجودی که مجموعه های مختلف اصولگرا بر وحدت و بستن لیست واحد تأکید دارند اما یک عضو جبهه پایداری گفته «چرا دائم انتظار دارند پایداری از موضعش کوتاه بیاید، تیم قالیباف هم انعطاف نشان دهد.»، آیا این استدلال قابلیت پذیرش دارد؟

اشتباه رویه اصولگرایان در طول سال های گذشته این بود که خواست با مماشات فراوان جلوی قهر پایداری را بگیرد اما این مسئله بدتر باعث طلب‌کاری پایداری شد و امروز جبهه پایداری طلب‌کارانه با اصولگراها برخورد می کند. مماشات های بیش از اندازه مجموعه اصولگرایان با پایداری هزینه های زیادی روی دست آنها گذاشت و باعث شد برخی چهره های موثر مثل علی لاریجانی از دست بروند. این حرف پایداری ها صحیح نیست، آنها باید خویشتن داری کنند و با مناعت طبع بیشتری سخن بگویند.

مجموعه های مختلف اصولگرایی با وجود اختلاف دیدگاهی که بین آنها وجود دارد، تنازل کرده اند و پذیرفتند در چارچوب شورای ائتلاف عمل کنند، پایداری هم وضعیت را ببیند، اگر می تواند با شورای ائتلاف کار کند مانند سایر مجموعه ها با شورای ائتلاف همراهی نشان دهد اما اگر نمی تواند به جای چنگ انداختن به چهره اصولگرایان برود لیست جداگانه بدهد و اشکالی هم ندارد.

امروز چهره های اصولگرا هیچ کدام علیه پایداری صحبت نمی کنند و مماشات به خرج می دهند، دائم می گویند «وحدت داشته باشیم» ولی پایداری ها حرکت های تند نشان می دهند و پرخاشگرایانه حرف می زنند. آنها در سال های گذشته فقط یک میکروفن بزرگ بودند. معتقدم تا به امروز اصولگرایان تلاش خود را کردند تا لیست واحد شود، حالا اگر پایداری چنین رویکردی را قبول ندارد لیست خود را به صحنه بیاورد؛ اتفاقا حسن لیست جداگانه پایداری این است که وزن شان در جامعه مشخص می شود. در مجموع پایداری خیلی عددی نیست که بخواهد برای اصولگرایان تعیین شرط کنند.

یعنی شما معتقدید پایداری سعی در ایجاد دو قطبی قالیباف–پایداری دارد؟

بله، مثل دوقطبی های دیگری که به وجود آوردند، نمونه اش را با آقای لاریجانی دیدیم.

راهکار شکل نگرفتن این دوقطبی را چه می دانید؟

نباید قالیباف را مقابل پایداری قرار داد بلکه باید شورای ائتلاف را مقابل پایداری گذاشت. آقای قالیباف دارد به عنوان یک عضو در چارچوب شورای وحدت اصولگرایان حرکت می کند. حالا پایداری ها تلاش می کنند دعوای پایداری-قالیباف راه بیاندازند که نباید وارد بازی آنها شد.

شکل گیری دو لیست در اردوگاه اصولگرایان شانس کم رمق اصلاح طلبان را برای ورود به مجلس تقویت نمی کند؟

معتقدم از اصلاح طلبان نیز باید تعدادی نماینده به مجلس راه پیدا کنند و امیدوارم چهره های معتدل و معقول اصلاح طلب وارد مجلس شوند و بتوانند فراکسیون تشکیل دهند. یک دست شدن مجلس درست نیست. حضور تمام سلایق سیاسی در پارلمان برای مجلس، صحنه سیاسی کشور و تعامل بین جناح ها مفید خواهد بود. وقتی در انتخابات مجلس دهم، نتیجه 30 برهیچ به نفع اصلاح طلبان شد، آنها هم می گفتند «ای کاش تعدادی چهره اصولگرا به داخل مجلس می آمدند و حیف شد نیامدند».

آیا این استدلال که باید در قالب رقابت درون اردوگاهی مشارکت مردم را افزایش داد، می تواند لیست جداگانه پایداری را توجیه کند؟

خیر. این طور نیست که اگر پایداری ها لیست جداگانه بدهند مشارکت بیشتر می شود. مردم اینها را یک تیپ فکری در قالب اصولگرایی می دانند. البته رقابت بین اصولگراها و اصلاح طلبان می تواند یکی از فاکتورهای مشارکت بیشتر مردم باشد ولی آن هم فاکتور مهم و اثرگذاری نیست چون داشتید دوره هایی را که یک جناح کلا به صحنه انتخابات نیامد اما مشارکت خوب بود.

مسجدفاطمه زهرا "مسکن مهر" رشت

مسجد«فاطمه زهرا »مسکن مهر رشت

این مسجد  در  میدان دوم مسکن مهرواقع است

مسکن مهررشت علاوه براین مسجد ۲مسجددیگر {صاحب الزمان وامام هادی)}نیزدارد.

امروز چهارشنبه، ۲۹ تیر ۱۴۰۱ تودیع -معارفه امام جماعت مسجدفاطمه زهرا(س)مسکن مهررشت بود.

مسجدحضرت فاطمه زهرا(مسکن مهر)رشت

مسجدمسکن مهر رشت

تودیع «حجت الاسلام اسماعیلی» ومعرفی «حجت الاسلام مجتبی صدوقی نیا»

«حجت اسلام روح الله متقی»(مسئول امورمساجددفترولی فقیه استان)امام جماعت جدیدرامعرفی کرد.

حکم امام جماعت جدیدمسجد

حکم امام جماعت مسجد

«حجت الاسلام مجتبی صدوقی نیا»اولین نمازجماعت(مغرب وعشا) این مسجدرااقامه کرد.

دراین مراسم رئیس کلانتری مسکن مهررشت ومسئول عقیدتی نیروی آگاهی رشت شرکت داشتند.

معرفی امام جماعت جدیدمسجد.

«حجت الاسلام مجتبی صدوقی نیا»،سابقه امامت درمسجدامام حسن مجتبی(ع)منظریه رادرپرونده اش دارد.

این مسجد نزدیک  میدان شهرداری مسکن مهرواقع است

امام جماعت مسجدفاطمیه “حجت الاسلام طه حضرت حجت می باشد

مسکن مهررشت علاوه براین مسجد ۲مسجددیگر {صاحب الزمان(عج) وامام هادی(ع)}نیزدارد.

درهمین سایت درموردآنهاهم اطلاع رسانی شده است

نمازجماعت مغرب وعشاء شنبه۵اردیبهشت۱۳۹۴

DSC_0545

اطلاعاتی ازمسکن مهررشت

لازم به ذکراست که از٢ میلیون و ٢٠٠ هزار مسکن مهر(طرح دولت احمدی نژاد) ، سهم استان گیلان و ۵٨ هزار و ٢١٢ واحداست

مسجدفاطمه زهرا-مسکن مهررشت

ازاین تعداد (سهمیه گیلان) ۵٢هزار واحد متعلق به مسکن مهر رشت است که تاآخرفروردین۱۳۹۵– چهل هزار واحد تحویل متقاضیان رشتی شده است

مساحت کل سایت مسکن مهر رشت  ۴۰۰ هکتاراست

مسکن مهررشت یکی ازبهترین سایتهای مسکن مهرکشورمی باشد

فاصله مسکن مهررشت تامرکزشهر-کمتراز۵کیلومتر می باشد،فاصله اش تافلکه گاز(پل غیرهمسطح)۲/۵کیلومتراست

فاصله ورودی مسکن مهرتاCNGچهارکیلومترمی باشد

مسکن مهررشت ،روبروی “دانشگاه آزاد“قراردارد

مسجد"امام هادی"مسکن مهر-رشت

فاصله مسکن مهررشت تامرکزشهر-کمتراز۵کیلومتر می باشد،فاصله اش تافلکه گاز(پل غیرهمسطح)۲/۵کیلومتراست

مسکن مهررشت ۳مسجددارد(صاحب الزمان وفاطمه زهرا

مسجد"امام هادی"مسکن مهر-رشت

مسکن مهررشت ۳مسجددارد(صاحب الزمان وفاطمه زهرا)واین مسجد


مسکن مهررشت-شهرک اروپایی

مسجدامام هادی-مسکن مهررشت

مسجد

این مسجددرنزدیکی مدرسه مسکن مهر  ونزدیک نانوایی سنگکی قراردارد وآخرین مسجدی است که آبادشد

افتتاح این مسجددرهفته اول اردیبهشت۱۳۹۵بوده است

امام جماعت مسجدامام هادی(ع) -حجت الاسلام حسین وحدانی می باشد

حجت الاسلام وحدانی متولد1339می باشد وایشان قبلاً امامت مسجدانقلاب"حاجی آبا"درابعهده داشته است

مؤذن مسجد

هیئت امنای مسجدامام هادی:

1-عظیم شعبان زاده

2-ولی الله ارشادی

3-...حسینی

4-کیومرث ستوده

5-...حسین زاده

دیشب (دوشنبه۱۱تیر۹۶)که برای تهیه گزارش رفته بودم دقایقی ازاذان گذشته بود اما"کلیدارمسجد"پیدایش نبود ونمازگزاران پشت درمانده بودند

که خلاصه آمد

البته حاج آقاوحدانی میگفت که "قدم"من بود!چون تاحالا سابقه نداشته

5215162_2542662

امروز(پنج شنبه، ۱۸ مرداد ۱۳۹۷)نمازمغرب وعشا توفیق حضوردرایم مسجد داشتیم

آقای جبارکوچکی نژاد-نماینده مردم رشت درمجلس شورای اسلامی ازنمازگزاران مسجدامام هادی(ع)بود

امام جماعت مسجد درپایان نماز ازحضوراین نماینده تشکرکرد وتشکرکردبرای استیضاح رئیس جمهور  وخواستار پیگری تا حصول نتیجه ودرآخرهم گفت امیدوارم با شام وناهار ..اینجورچیزها ابترنشود

البته آقای کوچکی نژاد،عصرامروز درمدرسه مدافعان حرم «مسکن مهر»دیدارعمومی داشته است

لازم به ذکراست که از٢ میلیون و ٢٠٠ هزار مسکن مهر(طرح دولت احمدی نژاد) ، سهم استان گیلان و ۵٨ هزار و ٢١٢ واحداست

ازاین تعداد (سهمیه گیلان) ۵٢هزار واحد متعلق به مسکن مهر رشت است که تاآخرفروردین۱۳۹۵– چهل هزار واحد تحویل متقاضیان رشتی شده است

مساحت کل سایت مسکن مهر رشت  ۴۰۰ هکتاراست

مسکن مهررشت یکی ازبهترین سایتهای مسکن مهرکشورمی باشد

فاصله مسکن مهررشت تامرکزشهر-کمتراز۵کیلومتر می باشد،فاصله اش تافلکه گاز(پل غیرهمسطح)۲/۵کیلومتراست

فاصله ورودی مسکن مهرتاCNGچهارکیلومترمی باشد

مسکن مهررشت ،روبروی “دانشگاه آزاد“قراردارد

مسجدفاطمه زهرا(مسکن مهر)رشت

مسجد”صاحب الزمان “مسکن مهر-رشت

مسجد”صاحب الزمان “مسکن مهر”رشت

مسکن مهررشت علاوه براین مسجد ۲مسجددیگر {فاطمه زهرا(س) وامام هادی(ع)}نیزدارد.

درهمین سایت درموردآنهاهم اطلاع رسانی شده است

تصاویرنمازگزاران نمازمغرب وعشاءسه شنبه۱۸فروردین۹۴

مسکن مهررشت

مسجدصاحب الزمان-رشت/ دوشنبه، ۲ دی ۱۳۹۸

DSC_0123DSC_0124

امام جماعت مسحد”حجت الاسلام دلزنده

DSC_0125

نمازجماعت مغرب

دوشنبه، ۲ دی ۱۳۹۸نمازعشاء

مسجدصاحب الزمان-مسکن مهر

مسکن مهر-رشت

       

مسجدصاحب الزمان(عج)مسکن مهر-رشت.

کودکی بربالای منبر بارعایت پروتکل های بهداشتی(ماسک )۲۲ مرداد ۱۳۹۹نمازجماعت ظهرچهارشنبه

مسجد صاحب الزمان(عج)مسکن مهررشت

مسکن مهررشت

استان گیلان دارای ۲۸۲۰مسجداست،سهم شهرستان رشت(بابخش های تابعه)۵۲۰مسجداست.

اطلاعاتی ازمسکن مهررشت

لازم به ذکراست که از٢ میلیون و ٢٠٠ هزار مسکن مهر(طرح دولت احمدی نژاد) ، سهم استان گیلان و ۵٨ هزار و ٢١٢ واحداست

ازاین تعداد (سهمیه گیلان) ۵٢هزار واحد متعلق به مسکن مهر رشت است که تاآخرفروردین۱۳۹۵– چهل هزار واحد تحویل متقاضیان رشتی شده است

مساحت کل سایت مسکن مهر رشت  ۴۰۰ هکتاراست

مسکن مهررشت یکی ازبهترین سایتهای مسکن مهرکشورمی باشد

فاصله مسکن مهررشت تامرکزشهر-کمتراز۵کیلومتر می باشد،فاصله اش تافلکه گاز(پل غیرهمسطح)۲/۵کیلومتراست

فاصله ورودی مسکن مهرتاCNGچهارکیلومترمی باشد

مسکن مهررشت ،روبروی “دانشگاه آزاد“قراردارد