نجف ونوفل لوشاتو«حجت الاسلام محتشمی »یارویاورامام خمینی..درزمان سفارت درسوریه توسط بمب اسرائیلی «جان
سیّاسى» که دارد همیشه خدمتگزارى خوب براى اسلام و ایران بوده است.۲۰ شهریور ۱۳۶۷
بنیانگذار«حزب الله»لبنان ...«مهاجرین وانصار»چه کسانی بودند؟
محتشمیپور از نقش خود در شکلگیری دورههای آموزشی اولیه که حسن نصرالله نیز از نخستین نیروهای آن بودند، همواره با افتخار یاد میکرد و میگفت مدتی بعد که حسن نصرالله برای تحصیل در حوزهٔ علمیهٔ قم به ایران رفته بود، او با اصرار سید عباس موسوی (اولین دبیرکل حزب الله )به لبنان برگردانده شد تا به پیشبرد امور حزبالله کمک کند.
با تبعید امام به ترکیه و پس از آن به نجف عراق، محتشمیپور هم در سال ۱۳۴۵ راهی نجف شد و در حوزه علمیه این شهر در محضر امام به ادامه تحصیل دروس حوزوی پرداخت. محتشمیپور در عراق چندین بار توسط رژیم بعث عراق دستگیر شد و آخرین بار چند روز پیش از سفر امام به پاریس هنگامی که برای فراهم کردن مقدمات اقامت امام و همراهانشان در سوریه مامور شده بود، در فرودگاه بغداد دستگیر و برای همیشه از عراق اخراج شد. پس از آن در پاریس به امام پیوست و مسئول ارتباطات دفتر امام در نوفللوشاتو شد.
«سید علیاکبر محتمشیپور» متولد ۱۳۲۵ تهران،تحصیلات ابتدایی را در مدرسه علوی گذراند و در سال ۱۳۴۰ برای فراگیری دروس حوزوی راهی حوزههای علمیه تهران، قم و نجف شد و در محضر علمایی چون امام خمینی، آیتاللهالعظمی سید ابوالقاسم خویی، آیتالله سید حسن بجنوردی و آیتالله میرزا باقر زنجانی کسب علم کرد و از همان دوران نوجوانی با درک محضر امام به جمع نهضت اسلامی رهبر فقید انقلاب پیوست و در سال ۱۳۴۱ در حالی که تنها ۱۶ سال سن داشت برای اولین بار توسط رژیم شاه دستگیر شد.
«حجت الاسلام سیدعلیاکبر محتشمیپور» در میان «سیدحسن نصرالله» و «خالد مشعل»،سال ۱۳۸۱
با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، محتشمیپور تا سال ۱۳۵۹ به عنوان یکی از اعضای دفاتر امام در تهران و قم به فعالیت پرداخت و در سال ۱۳۵۹ از سوی بنیانگذار انقلاب اسلامی به عنوان عضو هیئت منتخب ایشان برای بررسی وضعیت بنیاد مستضعفان و نماینده امام، عضو شورای سرپرستی سازمان صدا وسیما و مدیر صدای جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد.
محتشمیپور در سال ۱۳۶۰ به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران راهی سوریه شد و تا سال ۱۳۶۴ در دمشق خدمت کرد. از جمله اقدامات مهم او در سوریه، تشکیل گروههای اسلامی در منطقه شام به ویژه حزبالله لبنان و ایجاد هستههای مقاومت اسلامی در فلسطین بود. در بهمن ۱۳۶۲ سرویسهای امنیتی رژیم صهیونیستی با ارسال یک بسته انفجاری برای محتشمیپور، او را مورد هدف یک حمله تروریستی قرار دادند و او در این حادثه انفجار بمب تا مرز شهادت پیش رفت و در اثر آن از ناحیه چشم، گوش و هر دو دست آسیب دید و یک دست او از مچ قطع شد.
با تشکیل دولت دوم میرحسین موسوی در سال ۱۳۶۴، او به عنوان وزیر کشور به مجلس معرفی شد و با گرفتن رای اعتماد از مجلس دوم، تا سال ۱۳۶۸ وزارت کشور را بر عهده داشت.
با انشعاب در جامعه روحانیت مبارز و تشکیل مجمع روحانیون مبارز در سال ۱۳۶۶، محتشمیپور که به جناح چپ جمهوری اسلامی گرایش داشت به این گروه سیاسی روحانی پیوست و عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز شد.
محتشمیپور در سال ۱۳۶۸ پس از پایان وزارت به عنوان یکی از مشاوران سیاسی رهبر انقلاب اسلامی برگزیده شد و در همان سال به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس سوم شورای اسلامی راه یافت و به عنوان رئیس کمیسیون دفاع و دبیر کل گروه بینالمجالس در مجلس شورای اسلامی انتخاب شد. او در سالهای ۱۳۶۹ و ۱۳۷۰ مدیر مسئول مجله توقیف شده "بیان" بود.
با تشکیل دولت سید محمد خاتمی در سال ۱۳۷۶، محتشمیپور به عنوان مشاور اجتماعی رئیسجمهور برگزیده شد و در انتخابات مجلس ششم بار دیگر به عنوان نماینده مردم تهران راهی پارلمان شد و این بار ریاست فراکسیون اکثریت (جبهه دوم خرداد) را بر عهده گرفت.
ریاست کمیته علمی کنفرانس بزرگداشت بیستمین سالگرد شهادت حاج سید مصطفی خمینی، ریاست کمیته علمی ستاد صدمین سالگرد میلاد امام خمینی ، دبیر کلی کنفرانس بینالمللی حمایت از قدس و حمایت از حقوق مردم فلسطین و ریاست مجمع سازمانهای غیردولتی فعالان حامی آزادی قدس شریف، دبیرکلی مجمع بینالمللی پارلمانیهای مدافع مساله فلسطین در بیروت و نایبرئیسی هیات امنای موسسه بینالمللی قدس در بیروت از دیگر فعالیتهای وی به حساب میآید.
محتشمیپور در انتخابات سال ۱۳۸۴ رئیس ستاد انتخابات مهدی کروبی بود و در انتخابات سال ۱۳۸۸ ریاست کمیته صیانت از آرای ستاد میرحسین موسوی را به عهده گرفت و پس از وقایع بعد از انتخابات ۸۸، کم کم به حاشیه سیاست ایران رفت. او پسرعموی فخرالسادات محتشمیپور همسر مصطفی تاجزاده است. محتشمیپور در سال ۱۳۹۰ به عراق رفت و ۱۰ سال پایانی عمر خود را در نجف گذراند.
کنفرانس انتفاضه فلسطین ۲۰۰۲ میلادی(۱۳۸۱)
توضیح نگارنده-پیراسته فر:محتشمیپور در مصاحبه با نشریه «شاهد یاران» در مورد شکلگیری حزبالله لبنان یادآوری کرده بود که با سید عباس موسوی و شیخ راغب حرب که از نیروهای اولیه در برپایی حزبالله در کنار نیروهای ایرانی بودند، از زمان حضور مشترکشان در نجف آشنایی داشت.
نیروهای اسرائیلی شب جمعه ۲۸ اسفند سال ۱۳۶۱ منزل «شیخ راغب حرب» امام جمعه جبشیت را با زره پوش محاصره و او را دستگیر کردند.
«حجت الاسلام محتشمی پور» از نقش خود در شکلگیری دورههای آموزشی اولیه که حسن نصرالله نیز از نخستین کارآموزان آن بودند، همواره با افتخار زیاد یاد میکرد و میگفت مدتی بعد که حسن نصرالله برای تحصیل در حوزهٔ علمیهٔ قم به ایران رفته بود،
او با اصرار« سید عباس موسوی» که بعدها خود دبیرکل حزب الله شد، به لبنان برگردانده شد تا به پیشبرد امور حزبالله کمک کند. اسرائیل مدتی بعد سید عباس موسوی راترورکرد و سید حسن نصرالله رهبری حزبالله رابعهده گرفت.
«حجت الاسلام علیاکبر محتشمی پور» در نقش اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه برای تقویت حزبالله فعالیت بسیاری کرد. او در زمان سفارت در دمشق، به دلیل همین فعالیتها، در پی انفجار یک بمب که با بسته برایش ارسال شده بود، زخمی و جانباز شد.
در سال ۱۳۶۲ و هنگامی که سفیر ایران در سوریه بود هدف عملیات تروریستی اسراییل قرار گرفت و بهشدت مجروح شد.
وقتی بسته پُستی را گشود،بمبی درداخل پاکت بودکه منفجرشد از ناحیۀ هر دو دست آسیب دید به حدی که یکی تا مچ و از دست دیگر نیز چند انگشت قطع شد.
بمب، به چشم و گوش او نیز صدمه زد و به این اعتبار «جانباز» به حساب میآمدکه میتوان مرحوم محتشمی پور «شهید»انقلاب نامید.
علیاکبر محتشمی پور بعد از جنگ ۳۳ روزه ارتش اسرائیل و حزبالله لبنان در سال ۲۰۰۶، گفته بود که حسن نصرالله «میتواند صدها میلیون جوان را در کشورهای دنیا به خود جذب کند» و باید تلاش کرد تا «حزبالله شعبههای متعدد در جهان برقرار و اعلام موجودیت کند».
جنگ تموز (۳۳ روزه) بین ارتش اسرائیل و حزبالله لبنان[ از چهارشنبه۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ (۲۱تیر ۱۳۸۵) الی(سه شنبه۱۵اگوست۲۰۰۶(۲۴ مرداد ۱۳۸۵)] که به جنگ دوم لبنان یا جنگ ژوئیه نیزمعروف است، دامنه آن تا مرکز سرزمین های اشغالی و تا نزدیکی تل آویو کشیده شد،
خاطرات سردارسلیمانی ازجنگ ۳۳روزه
سردارقاسم سلیمانی:حزبالله یک اتاق عملیات در قلب «ضاحیه »داشت که عموماً پیوسته ساختمانهایی در مجاور آن مورد بمباران قرار میگرفتند و منهدم میشدند. یعنی در هر شبی، دو سه ساختمان بزرگ بلندمرتبهی دوازده سیزده طبقه، کمتر یا بیشتر، نقش بر زمین میشدند و کاملاً با خاک یکسان میشدند. این اتاق، اتاق عملیات زیرزمینی نبود بلکه یک اتاق عملیات معمولی بود اما بعضی از تجهیزات، اتصالات و ارتباطات در آن پیشبینی شده بود.
یک شب که در این اتاق عملیات بودیم و تقریباً همهی مسئولان ادارهی جنگ در آن اتاق عملیات حضور داشتند، حدود ساعت یازده شب، بعد از اینکه ساختمانهای اطرافمان را زدند و منهدم کردند، احساس کردم که یک خطر جدی نسبت به سید وجود دارد و تصمیم گرفتم سید را جابهجا بکنیم. من و عماد با هم مشورت کردیم، سید بهسختی میپذیرفت که از اتاق عملیات خارج بشود. خارج شدن او هم اینگونه نبود که از ضاحیه خارج بشود بلکه باید از یک ساختمانی که فکر میکردیم دشمن ممکن است بهدلیل ترددی که در داخل آن وجود دارد به آن حساس شده باشد، به جای دیگری منتقل میشد.
هواپیماهای اِمکا یعنی هواپیماهای بدون سرنشین اسرائیل پیوسته روی آسمان ضاحیه، سه تا سه تا پرواز میکردند و بر همهی رفتوآمدها کنترل دقیق داشتند؛ حتی از یک موتورسیکلتی که تردد میکرد نمیگذشتند. ساعت دوازده شب، ضاحیه سوتوکور بود و اصلاً انگار در آنجا، «در قلب ضاحیه که مرکز اصلی حزبالله بود »هیچکس زندگی نمیکرد. توافق کردیم از این نقطه به ساختمان دیگری منتقل بشویم و منتقل شدیم. فاصلهی زیادی هم بین آن ساختمان و ساختمان دیگر نبود. وقتی منتقل شدیم بهمحض اینکه داخل آن ساختمان شدیم، بمباران دیگری صورت گرفت و کنار همان ساختمان را زدند. در همان ساختمان صبر کردیم، چون در آنجا خط امن داشتیم و نباید ارتباط سید و مخصوصاً ارتباط عماد قطع میشد. مجدداً بمباران دیگری صورت گرفت و یک پل را در کنار این ساختمان زدند. احساس میشد که این دو بمباران، زدن سومی هم دارد و ممکن است به این ساختمان برسد.
در آن ساختمان فقط سه نفر بودند: من(قاسم سلیمانی) و سیدحسن نصرالله و عمادمغنیه.
لذا تصمیم گرفتیم از این ساختمان هم بیرون برویم و به سمت ساختمان دیگری رفتیم. آمدیم بیرون، ما سه نفر، هیچ خودرویی نداشتیم، ضاحیه تاریک تاریک و در سکوت کامل بود. فقط صدای هواپیماهای رژیم بالای سر ضاحیه میآمد. عماد به من و سید گفت «شما بنشینید زیر این درخت، از باب اینکه از دید محفوظ بشوید.»
سیدحسن نصرالله وعمادمغنیه(حاج رضوان)
سیدحسن نصرالله،قاسم سلیمانی،عمادمغنیه(حاج رضوان)
اگرچه محفوظ نمیکرد چون دوربین هواپیمای اِمکا حرارت بدن انسان را از حرارت دیگر اشیاء تفکیک میکرد، لذا آن نقطه غیر قابل مخفی کردن بود. وقتی در آن نقطه نشستیم، من یاد قصهی حضرت مسلم افتادم؛ نه برای خودم بلکه برای سید. چراکه سید صاحب اینجا بود. عماد رفت، یک ماشین پیدا کرد، چند دقیقه بیشتر طول نکشید که بهسرعت برگشت./پایان خاطره سردارسلیمانی
در آن سالها« امام موسی صدر» مهمترین مهرهٔ شیعی در لبنان بود و جنبش شیعهٔ امل نیز که مصطفی چمران در آن نقش مؤثری داشت،
حجتالاسلاموالمسلمین سید علیاکبر محتشمیپور بامداد دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۰در سن ۷۵ سالگی بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت.
پیکر مرحوم حجت الاسلام سید علی اکبر محتشمی پور پس از طواف در حرم عبدالعظیم (شهرری) در شبستان امام خمینی این حرم مطهر به خاک سپرده شد.
دکترسیدصادق طباطبایی:مراقبت از جان امام و حفظ آرامش و امنیت محل استقرار امام و خانواده و اطرافیان ایشان در نوفل لوشاتو حائز اهمیت زیادی بود. در این زمینه هم تمامی ایرانیان علاقمند به امام احساس مسئولیت میکردند و هم دولت فرانسه که از داخل و خارج از ایران تلگرافهای زیادی حاکی از حمایت از امام دریافت کرده بود.
آنها پس از چند روز در موضع اولیه و سختگیری خود نسبت به امام کوتاه آمدند و مامورینی برای محافظت شامل نیروهای پلیس و ژاندارمری مستقر کردند که در اینجا باید از این اقدام قدردانی کرد.
ماموران ژاندارمری نوفللوشاتو نه با امام گفتگویی داشتند و نه حرفی میزدند، آنها در ماشینهای خودشان مینشستند، این طرف سر کوچه یک ماشین بود و پایینتر در ۵۰ متری هم یک ماشین دیگر. فقط دیدار آنها با امام هنگام آمدن ایشان برای نماز جماعت و احیاناً سخنرانی بود. خوب، کشیک آنها هم عوض میشد، اما احساس میکردیم که در چهره آنها یک نوع حالت عاطفی و گرمی نسبت به امام به وجود آمده است.
آیت الله شهاب الدین اشراقی(داماد حضرت امام)، دکترسید صادق طباطبایی(برادرخانم سیداحمدخمینی) و دکترمحمود بروجردی(داماد حضرت امام)، اسفند ۱۳۵۷،قم
«صادق طباطبایی»(برادرخانم حاج آحمدآقاخمینی) می گوید:همان گونه که گفتم اداره تشکیلات داخلی نوفللوشاتو بر عهده حاج مهدی عراقی بود که به اتفاق عدهای از دوستانش این وظیفه را انجام میدادند.
یکی از دوستان قدیمی ایشان مرحوم حاجی احرار بود که من خیلی به اخلاص و صفای او غبطه میخوردم. کادر دوستان مرحوم عراقی مسائل امنیتی و حفاظتی و رفت و آمد افراد و بازدید بدنی و... را برعهده داشتند.
بخصوص در یک مقطعی از کانالهای مختلف هشدار داده بودند که بیشتر مراقبت بکنیم. لذا ورود و خروج افرادی که شناختی نسبت به آنها نداشتیم، کنترل میشد و حتی بازدید بدنی از خودمان هم انجام میشد که به دیگران برنخورد.
در همان هفتههای اول ژاندارمری نوفللوشاتو یک خانه تیمی مربوط به امریکایی ها را کشف کرد که تازه آنجا مستقر شده بودند و میخواستند ایستگاه استراق سمع برپا کنند.در همان دوران بود که دکتر چمران از لبنان تیم آموزش دیدهای را برای مراقبت از امام فرستاد که البته نیازی به آنان احساس نشد.
یک شب که در آلمان بودم ساعت یک ونیم،۲بامداد از طریق دو تن از دوستانم که عضو کمیته امنیتی پارلمان فدرال آلمان (بوندستاگ) بودند شنیدم که طرح توطئهای علیه جان امام در جریان است. بلافاصله به نوفللوشاتو تلفن کردم. آن شب آقای محتشمی کشیک داشت ایشان مهندس غرضی را که زبان فرانسه میدانست در آن وقت شب از خواب بیدار کرد و به ماموران ژاندارمری محافظ و نیز به نگهبانان گروه حاج مهدی و حاج آقا احرار موضوع را خبر دادند. آنها تدابیر لازم را اتخاذ کردند و خوشبختانه حادثهای نیز اتفاق نیفتاد./خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی.
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:دهکده نوفل لوشاتو در ۳۵ کیلومتری جنوب غربی شهر پاریس قرار دارد، آخرین اقامتگاه(تبعیدگاه) امام خمینی پیش از بازگشت پیروزمندانه به ایران در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ بود.
حضرت آیتالله خامنهای درگذشت روحانی مجاهد حجتالاسلام سیدعلیاکبر محتشمیپور را تسلیت گفتند.
بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت روحانی مجاهد جناب حجةالاسلام آقای سید علیاکبر محتشمی رحمةاللهعلیه را به خاندان مکرّم ایشان تسلیت عرض میکنم. فعالیتهای مبارزاتی آن مرحوم که به خدمات انقلابی ایشان در دوران جمهوری اسلامی و مسئولیتهای مهم و آنگاه به جانبازی بر اثر اقدام تروریستی دشمنان منتهی شد، سابقهی ارزشمند و افتخارآمیزی است که مشمول تفضّلات الهی و ذخیرهی اُخروی برای ایشان خواهد بود انشاءالله.
از خداوند متعال رحمت و مغفرت برای آن مرحوم و صبر و سکینه برای بازماندگان محترم مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای۱۷ خرداد ۱۴۰۰
دیدار محتشمیپور با رهبرانقلاب آیت الله خامنهای، شهریور ۱۳۹۳
علیاکبر محتشمیپور در میان حسن نصرالله و خالد مشعل، ۲۰۰۲ میلادی
سیدحسن نصرالله ،دبیرکل حزب الله لبنان و اعضای شورای رهبری حزب الله لبنان شب گذشته (یکشنبه۹ مرداد ۱۳۸۴) واردتهران شدند.
اهدای قرآن توسط رهبر معظم انقلاب به سید حسن نصرالله با حضور سردار قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۹
محتشمیپور پای منبر آیتالله خمینی، اواخر دهه چهل خورشیدی، مسجد شیخ انصاری نجف عراق
سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان، هنگام گذراندن دوره آموزش نظامی در پادگان جنتا در لبنان و در سال ١٣۶١
در زمان اقامت در نجف رابط بین روحانیون مبارز در د داخل کشور با آیتالله خمینی بود. او با آیتالله خمینی به پاریس رفت و در دفتر رهبر انقلاب فعال بود و با پرواز انقلاب بعد از ١١ سال به ایران برگشت. البته او در سال ١٣۴٨ هم یک بار به ایران برگشته بود و مزاحمتی برای او ایجاد نشده بود.
محتشمیپور جزو نزدیکان سیداحمد خمینی بود. ابتدا در دفتر آیتالله خمینی در قم فعالیت کرد و بعد نماینده ولیفقیه در بنیاد مستضعفان و مدیر رادیو در صداوسیما شد. آخرین سمت او قبل از اینکه سفیر ایران در سوریه شود، عضویت در شورای سرپرستی صداوسیما بود. حکم سفارت او علیرغم مخالفت ابوالحسن بنیصدر با پیگیری میرحسین موسوی صادر شد.
روز ۱۴ مهر امام خمینی وارد پاریس شد و در منزل یکی از ایرانیان(غضنفرپور) در محله «کشان» اقامت گزید، اما موقعیت آپارتمانی محل، ازدحام زیاد ملاقات کنندگان و دیگر مسائل سبب شد تا حضرت امام خواستار تغییر این مکان شود. تنها دو روز بعد بود که آقای دکتر عسگری، از ایرانیان نوفل لوشاتو به گرمی پذیرفت تا امام در خانه وی مستقر شود. اقامت حضرت امام در آن دهکده حدود چهار ماه (۱۱۶ روز) به طول انجامید و بسیاری باور دارند و حق هم همین است که هجرت امام به پاریس، تحولی بسیار مثبت در روند انقلاب پدید آورد.
ساکنان قدیمی این دهکده زیبا، همان هایی که حضور بنیانگذارجمهوری اسلامی را در نوفل لوشاتو به یاد می آورند، از محل اقامت امام به عنوان منزل آیت الله یاد می کنند. در آن ایام کانال دوم تلویزیون فرانسه گفت وگویی با اهالی نوفل لوشاتو کرده و نظرشان را درباره همسایگی با [آیت الله] پرسیده بود. همگی آن ها، از این بابت اظهار خوشحالی کرده بودند.
«ندا» دانشجوی فرانسوی گفته بود: «امیدوارم دیگر ملت های دربند، پیشوایی مثل آیت الله خمینی داشته باشند.» حضرت امام پیش از عزیمت به تهران در پیامی از مهمان نوازی دولت و ملت فرانسه تشکر کرد و نوشت: «بسم اللّه الرحمن الرحیم، در این موقع که پس از چهار ماه توقف پرحادثه درخاک فرانسه، برای خدمت به وطنم میخواهم اینجا را ترک کنم، لازم میدانم از دولت فرانسه که وسایل امنیت و آزادی بیان را برای اینجانب مهیا نمود، و از اهالی محترم که با حس انسان دوستی علاقۀ خود را به آزادی واستقلال کشور ایران اظهار داشتند تشکر کنم. امید است مهماننوازی دولت و ملت فرانسه و حس آزادیخواهی آنان را فراموش نکنم. و از زحماتی که به همسایگان و اهالی نوفللوشاتو دادم معذرت میخواهم. امید است احترامات اینجانب را بپذیرند.»
پیام حجت الاسلام سید حسن خمینی ،بمناسبت درگذشت حجت الاسلام محتشمی :
بسمه تعالی
انا لله و انا الیه راجعون
درگذشت مجاهد خستگی ناپذیر مرحوم حجه الاسلام و المسلمین سید علی اکبر محتشمی پور طاب ثراه موجب غم و اندوه فراوان شد.
این برادر عزیز عمر خود را وقف خدمت به دین مبین و امام بزرگوار و آرمان های انقلاب اسلامی کرد و در این راه لحظه ای از پای ننشست. نه شماتت های بدخواهان و نه آزار ها و دشنام ها و نه ترور و تبعید او را از آنچه صحیح می پنداشت بازنداشت.
از حضور در کنار امام در نجف و نوفل لوشاتو تا افتخار جانبازی در سوریه و خدمت در وزارت کشور و مجلس، از همت بلند در تأسیس حزب الله لبنان تا ایستادگی بر حقوق مردم ایران همه و همه نمونه های روشنی از اقدامات آن مرحوم است.
بی شک نام مجاهد عزیز سید علی اکبر محتشمی همیشه در زمره یاران راستین امام خمینی در تاریخ انقلاب اسلامی خواهد درخشید.
اینجانب ضمن عرض تسلیت به خانواده محترم ایشان و به همه یاران امام از خدای متعال علو درجات آن فقید سعید را خواستارم و حشر او را با اولیاء الهی و صالحان و امام راحل مسئلت دارم.
خلاصه مصاحبه« حجت الاسلام علی اکبرمحتشمی پور»باشفقنا
*حدود ۵۰ سال پیش، متجاوز از ۴۰ درصد از حوزه نجف اشرف مجتهد بودند و حوزه نجف از نظر علمی به خصوص در فقه و اصول سرآمد همه حوزه ها بود.
*انگلیس طراحی کرد تا سیاست زدایی از حوزه های علمیه شیعه شود و علما و مراجع شیعه همچون علمای اهل سُنت در امور سیاسی دخالت نکنند؛ به قول حضرت امام خمینی می فرمودند: کار به جایی رسید که اگر یک روحانی لباس جُندی(نظامی) می پوشید، می گفتند این شخص از مروّت ساقط شده و دیگر نمی توان پشت سر او نماز خواند، در حالی که در صدر اسلام پیامبر لباس جندی می پوشید و امیرالمومنین به جنگ می رفت و از اسلام دفاع می کرد.
*در نجف آن سایه شوم تبلیغ وسیع انگلستان و بعد هم رژیم شاه و ساواک حضور فعال داشت؛ اینها باعث شده بود که در حوزه نجف بعضا اینگونه شود که اگر کسی با برخی کشورها و سیاست های آنها، به خصوص با شاه ایران به عنوان تنها شاه شیعه در تمام دنیا مخالفت کند، منزوی می شود. دوم اینکه روحانی اصولا در هر زمینه ای که بوی سیاست دهد، نباید وارد شود و این مساله یک عادت، روش و سیره شده بود.
*وقتی قرار داد تنباکو با انگلیس بسته شد، یک مرجع از سامرا یک خط حکم نوشت: «امروز تنباکو حرام است» و در ایران تمام قلیان ها شکسته شد.
*رژیم شاه که از آخوندهای درباری مشورت می گرفت، در مشورتی که گرفته بود به این نتیجه رسید که تنها جایی که می توان امام را تبعید و منزوی کرد، حوزه علمیه نجف است چون تصور می کرد آنجا به شدت با هرگونه مبارزه سیاسی با رژیم شاه مخالف هستند
*امام یکی از نزدیک ترین چهره ها و شخصیت های علمی قم در کنار آیت الله بروجردی بود، اما در مقطعی بر اثر برخوردنامناسب بعضی اطرافیان آیت الله بروجردی، امام مقداری حضور خود در بیت آیت الله بروجردی کمرنگ می کند و مشغول به تدریس و شاگردپروری می شود، اما احترام ایشان را رعایت می کند و هیچ گاه مخالفت با آیت الله بروجردی نمی کرد، علی رغم اینکه امام روش و دیدگاه دیگری را می پسندید و به آقای بروجردی مشاوره می داد.
*پس از اینکه آقای حکیم از دنیا رفتند، امام به همه پیغام داد که من راضی نیستم هیچ کسی از مرجعیت من تبلیغ کند.
*امام برای زعامت حوزه علمیه نجف که آیت الله خویی و قبل از ایشان آیت الله حکیم بود، احترام قائل بود. در موارد دیگر هم امام این احترام را حفظ کردند،وضعیت امام قبل و بعد از آقای حکیم همواره رو به رشد بود، هیچ وقت امام در نجف افول نکرد
*امام خمینی : هر طلبهِ عمامه به سری که در خیابان در مقابل رژیم بعث عراق راه می رود مانند تانکی می ماند و باید آنها را حفظ کرد.
*در سال ۵۶ که انتفاضه اربعین اتفاق افتاد، رژیم بعث عراق جلوی زائرین را گرفت، درگیری رخ داد و عده ای را به گلوله بستند و شهید کردند و تعدادی از جمله پنج نفر از حزب الدعوه از جمله آقایان «قپانجی»و«تبریزی»و« نوری»و «طعمه» و ۲ نفر از طلبه های نجف را دستگیر و محکوم به اعدام کردند؛ حضرت امام در این واقعه به شدت با دولت بعث عراق برخورد کرد.
*ظاهراً با توجه به اینکه رادیوی بغداد علیه ایران راه اندازی شده بود و آن زمان یکسری مجاهدین خلق و گروه های مسلح فعال شده بودند، پس از اینکه بعثی ها روی کار آمدند و رادیو بغداد فارسی فعال شد، از ایران به«حجت الاسلام سیدمحموددعایی»سفارش می شود که شما هم یک برنامه ای به عنوان نهضت روحانیت ایران برقرار کنید.
*مکتب فقهی امام به گونه ایست که پس از اثبات ولایت فقیه و تشکیل حکومت به فراخور نیازهای جامعه از خطابهای قانونی قران و سنت درادّله شرعی می توانند در تمام زمینه ها قوانینی را برای تمشیت و اداره جامعه وضع و به اجرا گذارند.
*براساس مبناونظریه رجالی اخباری ها، تمام روایات کتب اربعه ووسائل الشیعه و… صحیحه هستند. براساس نظریه بخشی ازفقهای معاصر« ازحدود ۳۵ هزار روایت وسائل الشیعه» کمتر از۳ هزار حدیث صحیحه است ،اما براساس نظریه ومبنای رجالی امام وآیت الله بروجردی از احادیث وسائل الشیعه متجاوز از۱۹ هزار حدیث صحیحه می باشد.
*وقتی سران قوا خدمت امام می رسند و به ایشان می گویند: نهضت آزادی، آقای بازرگان و… با نظام مخالف هستند و باید با آنها برخورد شود، امام می فرماید: آنها مخالف با نظام جمهوری اسلامی نیستند با شما مخالف هستند... آنها به ما کار ندارند، با شما مخالفند و علیه شما حرف می زنند...علیه من حرف بزنند، مگر من از اصول دین هستم که اگر کسی برخلاف و علیه من حرف زد، از دین خارج شده باشد، حق ندارید آنها را دستگیر کنید.
*پس از ملاقات آمام موسی صدر با شاه، آقا مصطفی خمینی برای مدتی ارتباط خود را با آقای صدر قطع می کند که بعدا در سال ۵۶ این ملاقات بر قرار می شود. خود امام موسی صدر می گوید که من را آقای مهندس بازرگان و دوستان مبارز در ایران تشویق کردند و گفتند، با توجه به موقعیتی که شما دارید می توانید با شاه ملاقات کنید و از شاه درخواست کنید که آقای حنیف نژاد و سران مجاهدین خلق را اعدام نکنند
*علت نیامدن قذافی به ایران ، به خاطر این بود که رئیس جمهور می خواست او را دعوت کند و آقای خامنه ای هم او را دعوت کرد، اما او می گفت آقای خمینی باید من را دعوت کند، امام هم قذافی را نپذیرفت.
*امام در همه مراحل پیگیر موضوع امام موسی صدر بودند و این پیگیری ها را ادامه می دادند، زمانی که سرگرد جلود در سال ۵۸ به قم آمد و با واسطه حجت الاسلام محمد منتظری ملاقاتی با امام داشت، در آن ملاقات امام شدیداً پرخاش و اعتراض کرد و موضوع را از سرگرد جلود که مرد شماره دو لیبی بود، پیگیری کرد.
خاطرات حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر محتشمی پور
امام خمینی:جناب حجت الاسلام آقاى محتشمى، از دوستان قدیمى من و فردى متدین، متعهد و مبارز است که با «هوش سیّاسى» که دارد همیشه خدمتگزارى خوب براى اسلام و ایران بوده است.۲۰ شهریور ۱۳۶۷
حضرت امام در چند سال پایانی عمرشان چندین نامه و پیام مهم دارند که «منشور برادری»، «منشور روحانیت »و «نامهنگاری با برخی از شخصیت های سیاسی و مذهبی» آن دوره زمانی از جمله آنها است. در تمامی این نامهها چند موضوع متفاوت ولی با یک نگاه مشترک و واحد به چشم می خورد از جمله آن «هشدار نسبت به وجود متحجرین و مقدسمآبان» تأکید بر وجود سلایق مختلف فقهی-سیاسی به عنوان یک امر لازم و پسندیده در صحنه های اجتماعی کشور و... است. به نظر جنابعالی، هدف و مقصود حضرت امام در آن برهه از طرح این مسائل چه بود و چه زمینه های تاریخی و اجتماعی و فرهنگی در این ارتباط متصور است؟
محتشمی پور:داستان این مباحث که مطرح کردید و امام در اواخر عمر شریفشان مطرح کردند، ریشه در یک زمانی طولانی بعد از انقلاب دارد. البته بعضی از موضع گیریهای امام مربوط به سالهای پایانی عمرشان نمیشود و در نجف هم بحث متحجرین و مقدسنماها را در اعلامیهها و بیانات متعدد مطرح کرده بودند و لذا مربوط به اواخر عمر امام نمیشود. البته ایشان در اواخر عمر با سلسله مسائلی با حساسیت برخورد کردند.
اما در خصوص مواردی که شما اشاره کردید در ارتباط با نامه نگاری با شخصیت های سیاسی و مذهبی به عنوان مثال به سوابقی که در ارتباط با دو مورد از این نامه ها است مطرح می کنم مثلا نامه به آقایان «محمدعلی انصاری» و «علی اکبرناطق نوری» که در ماه های پایانی عمر پربرکت امام نگارش یافته، باید سابقهای را ذکر کنم.
قبل از انتخابات دوره سوم مجلس شورای اسلامی، امام مسئله اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی را در یک سلسله سخنرانی ها و بیانیه ها مطرح کردند و توضیح دادند که اسلام ناب محمدی(ص) که مورد نظر ایشان و انقلاب است چه شاخصههایی دارد؛ اسلام محرومین، اسلام پابرهنگان، اسلام مظلومین و... . ایشان شاخصههای اسلام آمریکایی را هم مطرح کردند که از جمله آن «اسلام مرفهین بیدرد» و کسانی بود که فراری از جبهه و جهاد هستند. این سخنان باعث شد که در جامعه و میان گروههای مختلف بحث شود که منظور امام چه کسانی هستند و چه جریاناتی در داخل کشور وجود دارند که این شاخصهها به آنها انطباق پیدا میکند که اوج آن در دوران تبلیغات انتخابات مجلس سوم بود؛ بعضی جریانات یکدیگر را متهم میکردند که گروه دیگر با شاخصه های اسلام آمریکایی شاخص هستند و طرفدار ثروتمندان، زالوصفتان و مرفهان بیدرد هستند یا حتی خودشان طرفدار مرفهمین بیدرد هستند یا فراری از جبههها هستند.
بر این اساس برخی شخصیتهای برحسته این جناح که مورد اتهام قرار گرفته بود خدمت امام رسیدند و گفتند شما که این بحثها را مطرح کردهاید، در خارج اینگونه تلقی شده که ما مدنظر شما هستیم. امام فرمودند نه! نظر من شما نبودید و اینگونه نبود که منظور من شخص خاصی باشد.
دکترابراهیم یزدی و آیت الله محمدیزدی (مجلس شورای اسلامی)
آن انتخابات گذشت و جریان مذکور رأی نیاورد و اکثریت نمایندگان مجلس سوم نیروهایی بودند که موسوم به «خط امام» بودند. حتی مسئله تا آنجا پیش رفت که شخصیتهای برجستهای چون «آیتالله محمدیزدی» عضو جامعه مدرسین و از چهرههای سرشناس کشور در تهران رأی نیاورد و انتخاب نشد. این در شرایطی بود که آقای یزدی قبل از آن، در خراسان هم به عنوان کاندیدای خبرگان رهبری ثبت نام کرده بود و در آنجا هم رأی نیاورد که این خیلی معنادار بود و یک ضربه سخت به یک جریان درون نظام بود.
بعد از ناکامی آن جناح و خصوصا یک چهره کلیدی آن، امام آیتالله یزدی را به عنوان عضو فقهای شورای نگهبان منصوب کردند و این امر درون جریانات سیاسی انقلاب، به معنای بازسازی و احیای جریانی بود که عملا درون جامعه وجهه، پرستیژ و حیثیت خود را از دست داده بود؛ امام اینها را احیا کرد و با این اقدام میخواست بگوید که منظور من از اسلام آمریکایی این جریان فکری نیست و «هر دو جریان درون نظام بوده، اختلافات آنها درون خانوادگی است» و هردو علاقمند به نظام، انقلاب و اسلام هستند، اما هرکدام با روش خاص خودشان و هدف هر دو هم بقاء و ثبات انقلاب و جمهوری اسلامی است.
من میخواهم بگویم این مسائل در چارچوب گفتمان و بیانیه، در پایان عمر امام بوده، اما امام از ابتدا به گونهای اقدام کردند و این بازسازی را انجام دادند و با روش «کونوا دعاة الناس بغیر ألسنتکم» عملا این کار را انجام دادند.
پس تاریخ این مسئله به قبل از انتخابات مجلس سوم برمیگردد.
اما در مورد نامه امام به آقای مجید انصاری و پاسخی که امام به آن دادند؛ آقای مجید انصاری در آن نامه گفته است که:
بسمه تعالى. محضر مبارک رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران حضرت آیت اللَّه العظمى امام خمینى- مد ظله العالى
با ابلاغ سلام و ابراز ارادت، از آنجا که یکى از نمایندگان محترم مجلس شوراى اسلامى- ایّده اللَّه تعالى- در مخالفت با حجت الاسلام و المسلمین آقاى محتشمى وزیر محترم کشور مطالبى ایراد فرموده اند، از آن جمله «نقل معنا» اینکه مقصود حضرت عالى در نامه خود به هیأت وزیران که هر وزیرى باید در محدوده اختیارات خود اقدام نماید، جناب آقاى محتشمى بوده است، براى جمعى از نمایندگان محترم و حقیر این سؤال پیش آمده است که اگر امر بدین گونه بوده است ما تکلیف خود را بدانیم. و الامر إلیکم- نماینده زرند کرمان.۲۰ شهریور ۱۳۶۷- مجید انصارى کرمانى.
بسمه تعالى
جناب حجت الاسلام آقاى محتشمى- ایّده اللَّه تعالى- از دوستان قدیمى من و فردى متدین، متعهد و مبارز است که با هوش سیاسى اى که دارد همیشه خدمتگزارى خوب براى اسلام و ایران بوده است.
مقصود من از نامه به هیأت وزیران آقاى محتشمى نیست. ان شاء اللَّه آقایان در مسائلى که مىخواهند به کسى نسبت دهند، دقت کافى نمایند و جهات شرعى را نیز مراعات نمایند.
یکشنبه، ۲۰ شهریور ۱۳۶۷( ٢٩ محرم ١٤٠٩)
روح اللَّه الموسوی الخمینى. ( صحیفه امام، ج21، ص: 130)
نقطه آغاز آن نامهها این بود که در تاریخ 22 خرداد ماه امام به آقای نخست وزیر و وزرا نامهای نوشتند و این چنین فرمودند:
«بسم اللّهالرحمن الرحیم
جناب آقای نخست وزیر، آقایان وزرا ـ ایّدهم اللّه تعالی
مسئلهای را که لازم دیدم تذکر دهم این است که قوام نظام اسلامی ایران بر اتحاد در روش و حرکت در کُلیّتِ سیاستِ مورد قبولِ اسلام است. همگی باید سعی کنیم هر حرکتی، اعم از سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی، که انجام میدهیم به آن کلیت صدمه نزند. ترسیم کلیت متّخذ از اصول اساسی قوانین اسلامی است که هدایت فرد و جامعه را بر عهده دارد. هر مسئولی و هر متعهدِ به نظامی باید سعی کند برای پیشبرد نظام در چارچوب محدودۀ وظایفش عمل کند؛ که در غیر این صورت، احتمال پاشیدگی نظام جدی است. لذا اگر هر وزیری دخالت در کار وزیر دیگر نماید، که حتی دخالت او باعث رشد کار گردد، مورد قبول نیست؛ چرا که خروج از چارچوب اختیارات ضررش بسیار بیشتر از رشد کار در نقطهای دیگر است. روشن است که مشورت، هماهنگی و همکاری مورد بحث نیست.
اینجانب گاهی به موضعگیریهای وزرا و نمایندگان در خارج از محدودۀ وظایفشان برخورد میکنم که متعجب میشوم. از باب مثال سیاست خارجی کشور بر عهدۀ وزیر امور خارجه است. اگر آقایان اعتراضی دارند، باید برادرانه در هیأت دولت مطرح کنند. اگر به اعتراض جواب قانع کنندهای داده شد، که چه بهتر؛ والاّ وزیر امور خارجه است که در چارچوب سیاستِ ترسیمی از رهبری نظام و یا مجلس، تصمیمگیرنده است. این شیوۀ پسندیدهای نیست که هر وزیر و یا نمایندهای هر چه دلش خواست در مجامع عمومی بگوید.
آقایان وزرا، من به شما و به نمایندگان محترم نصیحت میکنم که سیاستهای یکدیگر را تضعیف و یا تخریب نکنید؛ که اگر وحدت روش و حرکت در نظام نوپای اسلامی صدمه ببیند، نتایجی که دنیای استکبار از این برخوردها میگیرد بسیار شکننده است. کاری نکنیم که دنیا فکر کند نظام اسلامی ایران با این اختلاف سلیقهها و با این ابراز اختلافها هیچگاه راه ثبات را نخواهد پیمود. خداوند به تمامی شما توفیق خدمت به بندگان خوب خدا را ارزانی دهد. والسلام.
روح الله الموسوی الخمینی یکشنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۶۷(٢٧ شوال ١٤٠٨)
پیش زمینه این نامه اینگونه است که در آن موقع حرکتهایی صورت میگرفت؛ از جمله یکی از معاونین وقت وزیر امور خارجه مسافرتهایی به کشورهای خارجی انجام میداد. گزارشهایی به هیأت دولت میرسید که وی در آن سفرها مترجم به همراه خود نمیبرد و برخلاف عرف دیپلماتیک به زبان انگلیسی صحبت میکرد و این اتفاق در هیأت دولت بررسی شد. من احساسم این است که خود دکتر ولایتی هم از این مسئله ناراحت بود، اما زورش نمیرسید یا بنا به هر دلیل دیگری نمیتوانست جلوی او را بگیرد؛ لذا بدش نمیآمد که موضوع در هیأت دولت مطرح شود. اینقدر آن موضوع بالا گرفت که نخست وزیر و هیأت وزبران نسبت به آن واکنش نشان داده و حتی احتمال اجازه ندادن به او برای سفر به کشورهای خارجی هم بود. در کنار این موضوع، مسائل جنگ و.. دست به دست هم داده بود و در نهایت آقای مهندس موسوی نخست وزیر تصمیمی گرفت که در نخست وزیری، معاونت سیاسی در کنار سایر معاونتها تشکیل شود. شرخ وظایف این معاونت به گونهای بود که شائبه دخالت در کارهای وزارت خارجه و در واقع شکلگیری یک وزارت خارجه در سایه پدید آمد.
علاوه بر این، آقای نخست وزیر یک شورای سیاسی هم در هیأت دولت تشکیل داد که مسائل مختلف مربوط به انقلاب و سیاست خارجی در آن بررسی میشد؛ آن جلسه هر هفته پنجشنبه ها به مدت دو ساعت تشکیل میشد و وزرای سیاسی در آن شرکت میکردند؛ اعم از وزرای کشور، خارجه، اطلاعات، دفاع و معاونتهای مربوطه. عمده آن بحثها به سیاست داخلی و خارجی مربوط میشد. ما نسبت به مسائل سیاست داخلی حساسیت نداشتیم، زیرا در این حوزه نظر دولت به عنوان سیاستهای کلی نظام باید پیاده میشد. اما وزیر و وزارتخانه خارجه نسبت به تصمیمات این شورا حساسیت داشتند و علاوه بر آن نسبت به برخی رفتارها و سفرها، در شورا اظهارنظراتی میشد و این مسئله باعث شد تا وزیر خارجه مکررا خدمت امام برسد و بگوید دست ما بسته اشت و از سوی نمایندگان و وزرا مورد دخالت و پرسش قرار می گیریم؛ لذا محدودیتهای زیادی داریم و وقتی به سفر خارجی میروم، حنای ما رنگی ندارد و آنها فکر نمیکنند که با یک وزیر خارجه قدرتمند طرف هستند؛ بلکه فکر میکنند که در ایران همه تصمیمگیر هستند. امام هم با آنکه قانونمند بودند و معتقد بودند قانون باید اجرا شود، این نامه را خطاب به نخست وزیر و وزرا نوشتند تا هر وزیر در حیطه وظایف خود مسئول است، نباید در امور یکدیگر دخالت می کردند و اگر نظری هم داشتند در جلسه هیأت دولت مطرح کنند.
چرا برخی نمایندگان وقت مجلس اینگونه در افکار عمومی القاء کردند که منظور آن نامه امام شما هستید؟
نمایندگان جناح راست در داخل و خارج مجلس لابیهای زیادی کرده بودند که من برای ادامه مسئولیت در وزارت کشور رأی نیاورم و تلاش زیادی در این راستا کرده بودند. لذا میخواستند وانمود کنند که منظور امام از نامه، شخص من بوده است. زیرا من بعد از انقلاب عضو وزارت خارجه بودم و سفیر ایران در سوریه و در بحثهایی چون تشکیل حزبالله و... فعالیت داشتم. آنقدر بنده در سیاست خارجی موثر واقع شده بودم که آقای ولایتی برای آنکه در سوریه بمانم قانونی را در مجلس تصویب کرد که وزارت خارجه حق داشته باشد در جایی که لازم باشد مسئولیت سفیر را تمدید کند، زیرا در آن زمان سفیر حداکثر 4 سال میتوانست باقی بماند.
من کسی بودم که هم در مسائل داخلی و هم خارجی صاحبنظر بودم و در هیأت دولت و شورای سیاسی بحث میکردم که احیانا خبر آن در مجلس هم پخش میشد. لذا سعی کردند بگویند که فقط من مورد نظر امام بوده ام تا با این ترفند من در مجلس رأی نیاورم، زیرا متوجه شده بودند که رأی من خوب بود.
در واقع میخواستند شما را استیضاح کنند...
نه؛ در آن زمان کابینه دو مرحلهای بود. یکبار وقتی رئیس جمهور انتخاب میشد کابینه را به مجلس معرفی میکرد و یکبار هم وقتی که دوره جدید مجلس شروع به کار میکرد دوباره برای اعضای دولت رأی گیری میشد؛ یعنی در طول چهار سال هیأت دولت دو بار رأی میگرفت و این اتفاق هنگام رایِگیری مرحله دوم بود. بر این اساس این مطالب را با شدت و حدت از تریبون مجلس بیان کردند. امام مباحث مجلس را از طریق پخش مستقیم رادیو دنبال میکردند. وقتی دیدند چنین وضعیتی است، احمد آقا را صدا میزنند و میگویند این نمایندههای مجلس با چوب من میخواهند محتشمی را بزنند؛ میگویند منظور من از نامه، آقای محتشمی بوده، در حالی که اینجور نبوده است. لذا به نمایندهها بگویید از من سوال کنند تا من جواب بدهم. حاج احمد آقا هم با مجلس تماس میگیرند و چون آقای مجید انصاری با دفتر امام ارتباط داشتند، احمد آقا از او میخواهد که چنین نامهای بنویسد.
یعنی امام خمینی شخصاً این کاررامی کنند؟.
محتشمی:بله. در قالب سوالی که خودشان خواستند، پاسخ دادند. آن پاسخ در مجلس تکثیر شد و آقای سرحدی زاده -که خدا سلامتش بدارد- و آن موقع وزیر کار بود، نامه را در صحن قرائت کرد و نمایندگان به او اعتراض شدید کردند که چرا در وقت مربوط به خودت در مورد موضوعی دیگر حرف زدی؟ ایشان هم گفت من حق دارم در وقت قانونی خودم در دفاع از خودم یا هر وزیر دیگر حرف بزنم.
آقای محتشمی! در همین زمینه، اخیرا آقای دکتر ظریف در کتاب خاطراتشان از شما به خاطر مخالفت با فرستادن ایشان به آمریکا به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل گلایه کرده اند. می توانید در خصوص دلیل اتخاذ آن مواضع توضیح دهید؟
من هم این مطالب را از بعضی رسانهها شنیدم اما کتاب ایشان را نخواندهام. ولی واقعیت این است که من الان چیزهایی که آقای ظریف در خاطراتشان نوشتهاند و نسبت دادهاند را دقیقا به یاد ندارم. اما آنچه به یاد دارم و آن زمان ما در داخل کشور شنیدیم این است که وقتی ایشان در نمایندگی سازمان ملل بودند، آقای دکتر ولایتی و هیأت ایرانی ایشان را میبینند میپسندند که یک جوان خوش بیان و مسلط بر زبان انگلیسی بوده و دبیرکل سازمان ملل هم از ایشان تعریف میکند. اطلاعات دیگری که ما آن زمان از ایشان داشتیم این بود که آقای ظریف از دوران دبیرستان به آمریکا رفته و تحصیلات مدرسهای و دانشگاهی را در آنجا گذرانده است؛ البته گویا وی در خاطراتش گفته که تحصیلات دانشگاهی را آمریکا گذرانده است. وقتی دکتر ولایتی به امریکا میرود دکتر ظریف را جذب نمایندگی ایران میکند و وقتی وی همراه دکتر ولایتی به ایران می آید، چون در سن سربازی بوده و خدمت نرفته بود، پلیس فرودگاه مانع خروج وی میشود. از فرودگاه با من که آن موقع وزیر کشور بودم، تماس گرفتند و گفتند فلانی میخواهد از کشور خارج شود و اگر شما اجازه بدهید از کشور خارج شود. من گفتم نمی توانم برخلاف قانون به کسی که سرباز است اجازه دهم به خارج از کشور برود. آقای ولایتی هم با من تماس گرفت و ایشان را راهنمایی کردم؛ گفتم من نمیتوانم برخلاف قانون اجازه دهم وی خارج از کشور برود، مگر اینکه دوره سربازی برود. اما شما میتوانید یک کار کنید و آن اینکه برخی ارگانها برای انجام وظایف و ماموریت های قانونی خود، اختیار داشتند که درخواست نیروی سرباط وظیفه نمایند فلذا به ایشان عرض کردم که درخواستی به شورای عالی دفاع بنویسند و برای نیروهای مورد نیاز، مصوبه میگیرند که آنها دوران سربازی را در فلان ارگان خدمت کنند. شما هم میتوانید با رئیس جمهور که رئیس شورای عالی دفاع است صحبت کنید تا ایشان این مصوبه را بگیرند که دوره خدمت را در نیویورک بگذارند و رفت و آمد داشته باشد. دکتر ولایتی از این راه تشکر کرد و از همین طریق موضوع را حل کرد.
محتشمی می گوید:اما دکتر ظریف چیز دیگری را نسبت داده و آن اینکه وقتی موضوع نمایندگی ایشان در نیویورک، مطرح شده من مخالفت کرده و گفتهام وی آمریکایی است!
این مطلب خیلی عجیبی است. زیرا اصولا سفرا در هیأت دولت مطرح نمیشدند. سفیر را وزیر خارجه پیشنهاد میکند و رئیس جمهور استوارنامه وی را امضا میکند. قبل از آن هم اگر او را به کشور مقابل میفرستند تا اگر آنها تأیید کردند، استوارنامه امضا میشود. من تعجب میکنم که دکتر ظریف میگوید وقتی بحث نمایندگی دکتر ظریف مطرح شد، بنده مخالفت کرده ام؛ من چنین مخالفتی را به خاطر ندارم و اساسا چنین اتفاقی نمیافتاد.
نکته دیگر اینکه گفتهاند من در نماز جمعه گفتهام که آقای محلاتی در مورد قطعنامه 598 نامه نوشته است.
محتشمی پورمی گوید:من یادم نمیآید چنین حرفی را زده باشم. خوب بود که خودش میآمد با من حرف میزد. زیرا در اتاق من همیشه باز بود و حتی استانداری ها را موظف کرده بودیم که هفتهای یکبار درب دفتر باز باشد تا همه حرف خود را بزنند؛ چه رسد برای دیپلماتها و ایشان میتوانست توضیح دهد و نیازی نبود که به روز قیامت حواله دهند؛ اما اگر ما حرفی زدهایم و اشتباهی کردهایم عذرخواهی میکنیم!
آقای محتشمی! بعد از نامه امام، آقای ناطق نوری نامهای به امام میدهند که در آن میگویند:
بسمه تعالی. محضر مقدس رهبر عظیم الشأن انقلاب، حضرت امام ـ مدظله العالی
با تقدیم سلام و آرزوی طول عمر برای آن وجود مبارک، احتراماً معروض میدارد، همانطوری که مستحضر هستید در رابطه با رأی اعتماد به اعضای محترم دولت از حضرتعالی راجع به حجت الاسلام جناب آقای محتشمی، وزیر محترم کشور سؤالی شد که پاسخ آن، روز رأیگیری بین نمایندگان پخش و از تریبون مجلس خوانده شد و ایشان مجدداً به عنوان وزیر کشور انتخاب شدند لکن بعضی در سطح مجلس حتی از تریبون مجلس چنین منعکس نمودند: کسانی که به آقای محتشمی رأی مثبت ندادند مخالفت با فرمان شما کردند. چنانچه مصلحت بدانید بیان فرمایید آیا نظر مبارک رأی مثبت دادن به ایشان بود؟ و کسانی که رأی ندادند خدای ناکرده خلاف فرمان حضرتعالی که قهراً خلاف شرع هم هست عمل نمودند یا خیر؟
پنج شنبه، ۲۴ شهریور ۱۳۶۷(٣ صفر ١٤٠٩)ـ مقلد کوچک شما: علی اکبر ناطق نوری
امام هم در پاسخ می نویسند:
«بسمه تعالی
جناب حجت الاسلام آقای ناطق نوری ـ دامت افاضاته
با سلام، در جمهوری اسلامی جز در مواردی نادر که اسلام و حیثیت نظام در خطر باشد، آن هم با تشخیص موضوع از طرف کارشناسان دانا، هیچ کس نمیتواند رأی خود را بر دیگری تحمیل کند ؛ و خدا آن روز را هم نیاورد. من تمام سعی خود را مینمایم که با نسبت مطلبی به من، کسی مظلوم نگردد.
ادامه نامه امام خمینی ،خطاب به حجت الاسلام ناطق نوی: من شما را هم فردی متدین، متعهد، مبارز و دارای هوش سیاسی میدانم. برای من شما و آقای محتشمی فرقی ندارد. من هر دوی شما و همینطور همۀ دست اندرکاران صدیق نظام و تمامی افرادی که چون شما قلبشان برای اسلام و ایران میتپد را فرزندان اسلام و انقلاب میدانم. همه باید سعی کنیم تا روح وحدت و پاکی را بر محیط کارمان حاکم گردانیم، تا بتوانیم تمامی قدرتها و ابرقدرتها را به زانو درآوریم. باید تلاش کنیم زهد و قدس اسلام ناب محمدی را از زنگارهای تقدس مآبی و تحجرگرایی اسلام امریکایی جدا کرده و به مردم مستضعفمان نشان دهیم. ما اگر توانستیم نظامی بر پایههای نه شرقی نه غربی واقعی و اسلام پاک منزه از ریا و خدعه و فریب را معرفی نماییم، انقلاب پیروز شده است. توفیق جنابعالی رااز خداوند متعال خواستارم. والسلام علیکم و رحمةاللّه.
دوشنبه، ۲۸ شهریور ۱۳۶۷روح اللّه الموسوی الخمینی
محتشمی پورمی گوید:نکته مهم این نامه آن است که رویکرد امام این بوده که نظرات فردی نباید در نظام تحمیل شود؛ مگر در موارد خاص، آن هم با نظر کارشناسان دانا.
اگر ممکن است این رفتار امام را در طول رهبری امام بررسی کنید و اگر مورد دیگری را سراغ دارید، بفرمایید.
محتشمی پور:نکته مهمی که در سیره حضرت امام وجود دارد، بحث قانون گرایی حضرت امام است. ایشان کاملا در گفتار و عمل قانون گرا بودند و به هیچ وجه تخطی از قانون را برنمیتافتند. این را از بدو ورود به ایران و پس از انقلاب نشان دادند. من این خاطره را به یاد دارم که در ماههای اول پس از انقلاب مقررات راهنمایی و رانندگی هم ملغی شده بود و هرکس از چراغ قرمز رد میشد، از خط ویژه عبور میکرد و... . اما امام در یک اقدام که مانند صاعقه بود و توجه ارگانهای تازه تأسیس مانند کمیته را برانگیخت و صدای غرش آن گوش جانها را نوازش داد و آن اقدام این بود که وقتی امام در قم سوار بر ماشین میخواستند به دیدن یکی از آقایان بروند، راننده ماشین و اسکورت ها حرکت کردند. آنها از چراغ قرمز رد شدند و امام با دست روی داشبورد ماشین زدند و گفتند چرا از چراغ قرمز رد میشوید؟ راننده گفت این کار برای حفاظت از جان شماست، زیرا خطرات از جانب دشمن زیاد است و حرفهایی از این قبیل...امام گفتند این حرفها نیست! باید طبق قانون عمل کنید. شما تخلف کردید و باید مجازات شوید! وقتی امام این برخورد را کردند، سخنانشان در مجامع مختلف طنینانداز شد.
امام در همه مسائل ریز و درشت به قانون اهمیت میدادند و اجازه نمیدادند کسی مرتکب تخلف از قانون شود.
نمونه دوم این بود که در برخی مسائل که بین شورای نگهبان و دستگاههای دیگر اختلاف پیش میآمد همواره نظر شورای نگهبان را تأیید میکردند؛ از جمله اختلاف استاندار وقت اصفهان و شورای نگهبان و... . در واقع نظر شورای نگهبان همیشه برّنده و فصل الخطاب بود؛ تا اینکه انتخابات مجلس سوم پیش آمد و من در جلسات قبل از انتخابات حدس زدم که این شورا گرایش خاصی دارد و ممکن است تخلفاتی رخ دهد. من به امام عرض کردم که در این انتخابات شورای نگهبان برخلاف قانون نظراتی دارد که هم خودش میخواهد اعمال کند و هم از ما میخواهد که ما به آنها عمل کنیم. اگر از ما میخواهید به نظرات آنها عمل کنیم، بگویید. اما اگر بخواهیم طبق قانون عمل کنیم اصطکاک میان ما و شورای نگهبان پیش میآید. ایشان گفتند شما به قانون عمل کنید! عرض کردم که من اگر طبق قانون عمل کنم، قطعا اختلاف با شورای نگهبان پیش بیاید به شما ارجاع میدهند و اگر قرار است شما نظر شورای نگهبان را تأیید کنید، از الان بگویید که ما نظر شورای نگهبان را عمل کنیم. اما گفتند من از قانون حمایت میکنم! خیال ما راحت شد و آن اتفاقات در جریان انتخابات مجلس سوم پیش آمد و امام محکم از قانون حمایت کردند و منجر به این شد که شورای نگهبان گفت وزارت کشورها این کارها را کرده، شما(امام) از آن حمایت کردهاید و ما میخواهیم استعفا دهیم. امام گفتند شما بگویید وزارت کشور در کجا بر خلاف قانون عمل کرده تا با آن برخورد کنیم؛ و گرنه بر سرکار برگردید؛ استعفا یعنی چه؟
این نشان میدهد که امام همواره به قانون عمل کرده اند؛ بجز برخی مسائل حساس و اضطراری در شرایط جنگ و برای منافع و مصحلت مردم. برخی مسائل مربوط به جنگ را اصلا نمی توان در مجلس در مورد آن حرف زد و تصمیم گیری کرد. در آنجا رهبری میتواند از اختیارات قانون خود استفاده کرده و فوری تصمیمی بگیرد. در همان شرایط هم بدون نظر کارشناسان خبره نمیتوان تصمیم گرفت و لذا امام در این پاسخ اشاره موکدی بر این اصل مهم داشتند.
احتمالا یکی از موارد کارشناسان خبره، همان سران قوا بودهاند. درست است؟
خیر. یک نمونهاش بعد از فتح خرمشهر است که دشمن شکست خورده بود و تنها کسی که مخالف ادامه جنگ بود امام بودند. آقایان نزد امام آمدند و گفتند ما باید یک قسمت از خاک عراق را بگیریم و از موضع قدرت پشت میز مذاکره با عراق بنشینیم تا خسارت بگیریم. حضرت امام گفتند این را بدانید ما وقتی ما داخل عراق برویم معادله تغییر میکند و نیروهای عراقی با رویکرد جدیدی وارد میشوند. اما سران قوا اصرار داشتند که نیروهای ما با اخلاص جنگ را ادامه خواهند داد. امام گفتند نظر من این است، اما شما بروید با کارشناسان صحبت کنید و اگر آنها همین حرف شما را میزدند، جنگ را ادامه دهید.
پس نظر امام روی کارشناسان دانا بود که آن کارشناسان سران سه قوه نبودند؛ بلکه کارشناسان نظامی ارتش و سپاه بودند.
نمونهای که ذکر کردید، از مثالهای معروف در این زمینه است؛ آیا مورد دیگری را هم از مشورت امام با نخبگان و اهمیت ایشان به نظر آنها، در ذهن دارید؟
مهمترین مسئلهای که مربوط به اختیار رهبری نظام و ولایت فقیه میشود، جنگ و صلح است. علاوه بر مثال اول، در مورد قطعنامه 598 هم این اتفاق افتاد. امام تا چند روز قبل معتقد بودند جنگ باید تا رفع فتنه(نابودی حزب بعث) تداوم یابد و با قاطعیت پیش رفت تا به نتیجه رسید. اما در فاصله کوتاهی نظرات مختلف کارشناسی مانند سیل به طرف حضرت امام آمد؛
«کارشناسان نظامی آمدند و گفتند ما دیگر نمیتوانیم بجنگیم»
محتشمی پورمی گوید:فرماندهان جنگ به امام گفتند:اگر بخواهیم در جنگ پیروز شویم به چند سال زمان نیاز است و به تسلیحات پیشرفتهای نیاز داشت، طرف مقابل ما هم پیشرفت کرده است.
«اقتصاددانها »هم گفتند :بودجه نداریم، نفت فروش نمیرود و اگر بخواهیم هم کشور را اداره کنیم و بجنگیم، ناتوان هستیم و غیر ذلک.
از طرف دیگر مسائل اجتماعی مطرح بود که مردم از نظر معیشتی تحت فشار هستند و... . سران قوای لشکری و کشوری هم جمع شدند، این نظرات را دسته بندی کردند، تقدیم امام کردند.
و امام خمینی هم به این نتیجه رسیدند که جنگ نمیتواند ادامه یابد.
بنابراین «قطعنامه را پذیرفتند» و اعلام کردند ما بر اساس نظرات کارشناسی به این نتیجه رسیدیم.
محتشمی پورمی گوید: این یک مسئله بسیار مهمی بود که حکم مرگ و حیات را برای ما داشت .
حجت الاسلام محتشمی:اینگونه نبود که امام بر این نظر خود که تا آخرین قطره خون و آخرین خانه و کاشانه به جنگ ادامه دهیم، ولو کشور نابود شود، پافشاری کنند.
ایشان(امام خمینی) وقتی کارشناسان گفتند ادامه جنگ منجر به نابودی همه توان کشور میشود و به مصلحت نیست، قطعنامه را پذیرفتند.
محتشمی:این دو نمونه را بیان کردم، زیرا بقیه موارد خیلی سهلتر و آسانتر بود.
آقای محتشمی! امام به قانون تأکید دارند، اما همزمان از نیروهای انقلاب حمایت می کنند؛ مثلا وقتی آقای یزدی رأی نمیآورد، امام ایشان را به عضویت در شورای نگهبان منصوب میکنند یا مثلا بعد از پاسخ صریح به نامه آقای قدیری، از ایشان دلجویی می کنند، یا مواردی که در سوالات بالا در مورد خود شما مطرح شد و... . اما در بعضی موارد این قاعده شکسته میشود؛ یکی از آن موارد که مربوط به شما هم میشود، موضوع نهضت آزادی است و از آنها حمایت نمی کنند. در مورد نیروهای متحجر هم اینگونه است.
در واقع چرا امام در برخورد با نیروهای انقلاب که صبغه اسلامی دارند موضع حمایتی دارند، اما در موردی مانند نهضت آزادی این روال را میشکنند؟
سوال شما یک سوال فنی است و جواب دادن به آن نیاز به توضیح دارد. همانطور که شما مطرح کردید، روش امام قانونمند و بر اساس نظر کارشناسی بود و از تمام نیروهایی که زیر چتر انقلاب اسلامی و مصالح کشور و مردم هستند، دفاع میکنند. بله! اختلاف سیره و روش جای خود را دارد و «هرکسی از ظن خود شد یار من». خود امام میگویند که همه این جریانات میخواهند اسلام پایدار بماند، همه این جریانات دنبال برقراری نظام جمهوری اسلامی و کار کردن برای مردم و پابرجایی استقلال کشور و حاکمیت اصل نه شرقی نه غربی هستند.
اما جریاناتی هستند که نه برای انقلاب کاری کرده بودند و نه اکنون دنبال پایداری نظام و انقلاب و استقلال کشور هستند؛ از جمله مقدس نماها و به قول امام،« انجمن حجتیه» اینها کسانی نبودند که یک گام برای بقای انقلاب برداشته باشند و شاید کینه امام و انقلاب را در سینه حبس کرده و دنبال ضربه بیشتر به انقلاب بودند.
یعنی اگر در ظاهر انقلابی شده بودند، برای تسخیر پستها و رسیدن به اهداف خودشان بودند. اینها کسانی نبودند که در چارچوب نظام و انقلاب باشند تا بخواهد حمایتی از آنها شود؛ همین الان هم آنها در صدد ضربه زدن به انقلاب هستند. از جمله این گروهها نهضت آزادی بود.
در ابتدای امر بر اساس توصیه نیروهای انقلاب امام پذیرفتند که اینها دولت موقت را به دست گیرند. اما گروههایی چون نهضت آزادی اینگونه نبودند که از ابتدای نهضت همراه مردم بوده باشند. اتفاقا وقتی امام در نجف بودند، نهضت آزادی پیام میداد که تند نروید و شعار سرنگونی شاه سرابی بیش نیست؛ شاه رفتنی نیست و پشت سر آن قدرتهای دنیا، ارتش و ساواک هستند. شعاری بدهید که قابل اجرا باشد و آن شعار این است که در کشور قانون اساسی اجرا شود، نظام، نظام پارلمانی باشد و حکومت و دولت از آن رأی بگیرند که این شعار اجرایی و قانونی است. آنها در بیان این شعار استمرار داشتند و حتی سراغ بعضی مراجع رفته و آنها را همراه خود کردند؛ پس حرکتشان انحرافی بوده و خودشان زاویه ایجاد کردند. آنها در جامعه دو دستگی ایجاد کردند که عدهای یک طرف رفتند و عدهای هم دنبال این رفتند که حکومت قانونی شود و دست مردم بیفتد. در حالی که رژیم سلطنتی در طول تاریخ فاسد بوده و حرف امام این بود.
وقتی هم که امام به نوفل لوشاتو رفتند و خود شاه و حکومتش فهمیدند که رفتنی هستند، باز هم سران نهضت آزادی و جبهه ملی به آنجا رفت و همین حرفها را زد. میگفت مردم از مبارزه خسته شدهاند و به مردم اجازه دهید که مردم سرکار بروند، زیرا غذا و امکانات نیست، اعتصابات کشور را از پا درآورده و شاه هم رفتنی نیست.
امام فرمودند: اولا مردم خسته نشدهاند؛ من و شما که پیرمرد هستیم ممکن است خسته شویم، اما مردم نه.
ثانیا فکر میکنید اگر به شاه فرصت دوباره دهیم برنمیگردد و کار خود را ادامه نمیدهد؟
«مهندس مهدی بازرگان» گفت: اگر برگشت دوباره به مردم میگوییم به خیابان برگردند.
امام گفت: عجب! الان که مردم در خیابان هستند و شاه در حال سقوط است بگوییم به خانه بروید، بعد دوباره آنها را برگردانیم؟ مگر مردم مسخره ما هستند؟! نخیر! این اعصابات ادامه پیدا میکند و شاه هم باید برود!
حجت الاسلام محتشمی پورمی گوید:اینها اینجوری بودند! بعد از انقلاب هم که در دولت حضور یافتند، نخست وزیر دولت موقت هفتهای دو بار در تلویزیون حضور مییافت وی میگفت مردم متشکریم که انقلاب پیروز شد! الان دیگر دولت موقت است و به خانه برگردید!
مردم در خیابان مرگ بر امریکا میگفتند و سفارت آمریکا که کل جاسوسیهای بعد از انقلاب در آنجا انجام میشد تسخیر شد، آقای بازرگان در الجزایر با برژینسکی ملاقات کرد؛ بدون مشورت با رهبر انقلاب و مردم. بنابراین اینگونه نبود که عناصر حزبی دولت موقت، اقدامات گروه گرایانه خود را در قالب یک فعالیت دولتی به عنوان یک جریان درون نظام بوده و سهمی در روی کار آمدن آن داشته باشند و بعد از آن همراه نظام و مردم باشند.
«متحجرها، مقدس مآبها و انجمن حجتیه یک روی سکه بودند» .
و «روشنفکران، لیبرالها، جبهه ملی و نهضت ملی روی دیگر سکه.»
محتشمی پورمی گوید:شما میبینید که جبهه ملی بر خلاف مردم که میگفتند استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، قصاص را وحشیگری میخوانند که امام آن فتوای تاریخی را در مورد آنها دادند. بنابراین اینها درون نظام نبودند که شما میگویید چرا امام از آنها دفاع نکردند. به قول حضرت امام اگر به آقایان نهضت آزادی فرصت داده میشد این مملکت را در دامن آمریکا میگذاشتند.
اما در عین حال امام اجازه ندادند با آنها برخورد شود. چرا؟ من فراموش نمیکنم امام بعد از نامه ای که امام در مورد نهضت آزادی به من فرستادند و رونوشت آن را برای سران قوا نیز جهت اطلاع فرستادند،
آقایان سران قوا رفتند خدمت امام؛ آقای مهندس موسوی، آیتالله خامنهای، آقای هاشمی رفسنجانی و آیتالله موسوی اردبیلی. آنها به امام گفتند که نهضت آزادی مخالفت انقلاب و خلاف نظام جمهوری اسلامی هستند. امام گفتند نخیر! اینها مخالف جمهوری اسلامی نیستند؛ با شماها مخالف هستند! آنها گفتند
اینها علیه شما حرف میزنند و ولایت فقیه را زیر سوال میبرند.
امام فرمودند :خُب! علیه من حرف میزنند؛ «مگر من اصول دین هستم »که اگر علیه من حرف زدند، آنها را بگیریم؟! زیرا آن آقایان میگفتند دستگیرشان کنیم تا غائله نهضت آزادی تمام شود، اما امام مخالفت کردند و گفتند کاری به آنها نداشته باشید و متعرضشان نشوید.
یعنی امام از آنها به این عنوان که یک رکن نظام باشند و در دولت و مجلس و... باشند دفاع نکردند، زیرا وقتی مملکت را اداره میکردند مملکت را به سمت آمریکا و منافقین میبردند؛ آنها« مسعود رجوی» را فرزند خودشان میدانستند و نمی توانستند یکی از ارکان نظام باشند. زیرا تجربه خود را نشان داده بودند، اما به عنوان یک شهروند میتوانستند در جامعه حضور داشته باشند و کسی متعرض آنها نشود.
یعنی فعالیت حزبی و غیر دولتی هم میتوانستند بکنند؟
البته میدانید که نهضت آزادی از ابتدا مجوز فعالیت هم نداشت که منحل شود؛ اما تحت عنوان نهضت آزادی کار میکرد و تحت همین عنوان در سفارت آمریکا جلسه می گذاشتند یا امیرانتظام با شوروی رابطه برقرار کرده بود و... . به اینها اجازه فعالیت داده نشد، اما در زمان آقای عبدالله نوری به اینها گفته شد که چه اصرار به نام نهضت آزادی دارید؟ بیایید و به نام دیگری مجوز بگیرید. اما آنها از این کار اجتناب کردند و خواستند نهضت آزادی را همچنان عَلَم نگه دارند، زیرا این علم به طرف آمریکا رفته است و اگر حزب دیگری بود نمیتوانست به سمت آمریکا برود.
آیا نامه شما به امام در خصوص نهضت آزادی هم کار خودتان بود یا اینکه مانند آن نامه آقای مجید انصاری از شما درخواست نوشتن این نامه شده بود؟
نخیر! آن نامه در شرایطی بود که اینها در دوران جنگ و در حالی که آحاد مردم در مقابل تجاوز همه جانبه قدرت های جهانی به رهبری صدام کاملا علیه ادامه جنگ موضع داشتند. این نامهها و بیانیه ها همه جا پخش میشد و در خانه ها جلسه سخنرانی میگذاشتند و ادامه داشت. در دوره سوم مجلس زمزمه هایی شد که میخواهند لیست برای مجلس بدهند. بنده به عنوان مسئول امنیت کشور به این نتیجه رسیدم که اینها که الان تریبون دستشان نیست و در مجلس نیستند، اینگونه با آرمان مردم می ستیزند. در حالی که در هیچ کشوری از دنیا در زمان جنگ به هیچ حزبی اجازه فعالیت داده نمیشد و کوچکترین حرف علیه نظامیان مساوی نابودی آنهاست، اینها هر روز علیه رزمندگان حرف میزدند و از پشت خنجر میزدند؛ آن وقت به مجلس هم میخواستند بروند. گرچه ممکن بود رأی هم نیاورند، اما احتمال داشت چند نیروی آنها به مجلس برود و آن وقت نمیشد اوضاع را جمع کرد.
لذا من نامهای به امام نوشتم و سخنرانیها و بیانیههای آنها را به پیوست ارسال کرده و از امام پرسیدم که آیا اینها میتوانند وارد مجلس شوند؟ امام هم آن پاسخ را به نامه دادند.
حاج آقا! اکنون میخواهیم به آن روی سکه بپردازیم. امام از متحجران بیشتر از نهضت آزادی گلایه میکردند. متحجرین چه کسانی بودند؟
اصولا از وقتی که نهضت اسلامی امام در سال ۱۳۴۱ شروع شد، تا مقطعی مراجع تقلید هم همراه بودند. اما رفته رفته تحت تأثیر افراد خاصی که با پسوند و پیشوند مقدس روی صحنه می آمدند و با پیشانیهای پینه بسته، تسبیح و اذکار خود را نشان میدادند و نزد عوام مقبولیتی پیدا کرده بودند، یکسری از علما کنار کشیده بودند؛ یا از روی مراعات اینها، یا از روی ترس و وحشت یا با اعتقاد به اینکه اسلام و حوزه علمیه باید حفظ شود. امام پشت این جریانات و شایعات چهره متحجرین و مقدس مآبها را مشاهده میکردند. کار به جایی رسید که امام با جمع کوچکی از شاگردان، فضلای حوزه علمیه قم و شماری از مردم تنها ماندند. خصوصا بعد از کشتار مدرسه فیضیه خیلیها وحشت کردند و رسما گفتند «لَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ ۛ(١٩٥بقره)» حکم میکند که جوانان و مردم را به کشتن ندهیم. حتی بعضی از مراجع یا سران انجمن حجتیه می گفتند خمینی جواب این خون های ریخته شده در ۱۵خرداد۱۳۴۲ را چگونه میدهد؟ این جریان یک جریان کاملا اعتقادی بود و مثال میزدند که مشت و سندان هیچ تناسبی با هم ندارد...پوست و گوشت بچههایتان را جلوی گلولههای آتشین حکومت قرار میدهید و... .
یک تیم روحانی دیگر در تهران و جاهای دیگر هم بود که با شعار «الکُفرُ مِلَّةٌ وَاحِدَةٌ» فعالیت می کرد. زیرا امام در سخنان خود موضوع اسرائیل را مطرح کرده بودند و مثلث شاه، آمریکا و اسرائیل را به عنوان مثلث شومی که استقلال کشور را به باد میدهد مطرح کرده بودند و روی موضوع اسرائیل و فلسطین تأکید داشتند.
این گروه روحانی فعالیت میکردند و امام جماعت هم داشتند و میگفتند مسیحیها، بوداییها، زردشتیها و... همه کافر هستند و اینکه فقط به اسرائیل و یهودیان ایراد بگیرید کافی نیست.
یعنی یکسری حرکتهای انحرافی و تشکیک آمیز علیه امام وجود داشت و امام در ابتدای نهضت تحمل کرد. وقتی انقلاب پیروز شد اینها یک مرتبه سر برآوردند و گفتند با این مردم پا برهنه نمی توانید کشور را اداره کنید و ما نیروهای درس خوانده داریم. آقای شیخ محمود حلبی رئیس این جریان حجتیه به امام پیغام داد که ما حدود 15، 16 هزار جوان دکتر و مهندس داریم که میتوانند کشور را اداره کنند. امام گفتند که همان جوان هایی که انقلاب کردند، خودشان میتوانند کشور را اداره کنند و نیازی به دکتر و مهندسهای شما نیست.
اما اینها دست بردار نبودند و از راههای مختلف در ادارات، ارتش، سپاه و.. سعی کردند تا ارکان را تسخیر کنند و تا حدودی موفق هم باشند. اما هشدارهای امام باعث شد تا در سایه قرار گیرند؛ زیرا اگر خود را نشان می دادند، سیبل میشدند. اما داستان ضربه زدن اینها از راه دیگری دنبال شد: با مبانی فقهی حضرت امام از طریق مبانی فقهی دیگر فقها مبارزه می کردند. امام که در این نامههای اخیر این همه مسائل ریز و درشت مبتلا به جامعه را دنبال میکنند(در نامه به محمد علی انصاری، قدیری، منشور روحانیت و...) نشان دهنده حرکتهای موذیانه ای است که اینها داشتند و متأسفانه به خاطر اینکه روحانیون، شاگردان امام و حتی فقهای شورای نگهبان در فضا و عالم حاکمیتی اسلام نبودند؛ فقه اسلام را همان فقه خشک دربستهای که داخل حجره های حوزه علمیه تدریس میشد میدیدند و اصلا نمیتوانستند درک کنند که اگر فقه علمی بخواهد عملی کند، زمان و مکان کاملا در آن دخالت دارد و همانطور که امام گفتند موضوعی که قبلا یک موضوع الحده بود، همین حکم صد سال قبل یک حکمی داشته و امروز با تغییر شرایط زمانی و مکانی حکم کاملا تغییر میکند. آقایان میگویند احکام اولیه! در تمام شرایط میخواهند حکم اولیه جاری باشد، در صورتی که در شرایط مختلف حکم ثانویه حاکم می شود. ممکن است در کشور ما یک حکم جاری باشد و در کشور دیگر حکم دیگری باید اجرا شود.
بنابراین درک این آقایان از اسلام، خیلی سخت بود. اینها از این روزنه وارد میشدند و به کارهای دولت ایراد میگرفتند. مثلا مسجد وقتی وقف میشود، از تخوم ارض تا عرش اعلاء حکم مسجدیت را دارد و میگویند نمیشود این حکم را تغییر داد و مثلا اگر خیابان یا اتوبانی بخواهد ایجاد شود، باید دور بزند! در حالی که حتی اگر مسجدی که مرکز توحید و همبستگی مسلمانان و عبادت بود، تغییر ماهیت داد و مرکز تفرقه و تجمع سران کفر، شرک و الحاد شد که به آن مسجد ضرار میگوییم، پیامبر(ص) آن را تخریب کردند.
آن مقدس مآبها سراغ امام رفتند و گفتند که محتشمی در محله بدنام جنوب تهران، ۴ مسجد را خراب کرده و به اسلام اهانت کرده و... . امام میفهمید که پشت قضیه چه کسانی هستند؛ حتی برخی اصناف بازار هم جزو معترشان به این اقدام بودند. مساجدی که در آنجا بود، مساجدی بودند که محل قرار عوامل فاسد، فاحشهها، قاچاقچیان مواد مخدر و... بود. اگر آن مساجد را تخریب نمیکردیم، فساد ادامه مییافت. در واقع مسجد ضراری بود که اگر خراب نمیشد، فساد ادامه می یافت. لذا امام کار را تشویق کردند و با نظر مثبت امام کار جلو رفت. مردم هم از آن کار راضی بودند.
این نوع نمونهها را ما باز هم در رفتار امام میبینیم؛ مانند فتوای شطرنج که خیلیها بلند شدند و میگفتند چطور چیزی که حرام بوده حلال شده است؟ امام در پاسخ به آقای قدیری هم گفتند که ما مقدس تر از آیتالله سید احمد خوانساری چه کسی را داشتیم؟ حتی او هم شطرنج را حلال اعلام کرد./سایت جماران۲۸آبان۱۳۹۲
برای اطلاع از«جنگ ۳۳روزه» به «این لینک» مراجعه کنید:
درادامه....اسامی ۸حزب ائتلافی برای تشکبل نخست وزیر ورهبرانشان راخواهیددید که یکی ازاین۸تا حزب اسلامی است.
نتانیاهو «اطمینان» داد که دوران دولت نفتالی بنت، که بر اساس «اتحاد خائنانه» تشکیل شده است، بسیار کوتاه خواهد بود و حزب لیکود با قدرت به دولت باز خواهد گشت و او دوباره سکان دولت را بهدست خواهد گرفت.
نتانیاهو رفت«بنت» آمد
پایان ۱۲ ساله حاکمیت بنیامین نتانیاهو .
نخست وزیرمشترک(اصلی وعلی البدل)
«نفتالی بنت»بایددرروزیکشنبه، ۲۷ آگوست ۲۰۲۳ (۵ شهریور ۱۴۰۲)تخست وزیری راتحویل «یائیر لاپید»بدهد
نتانیاهو قول داد که «به زودی بازگردد»و علیه «ائتلاف خطرناک» مبارزه کند
«نفتالی بنت»نخست وزیر جدید اسرائیل شد.
با اختلاف یک رأی
پارلمان اسرائیل روز یکشنبه۱۳ژوئن ۲۰۲۱( ۲۳ خرداد ۱۴۰۰) با کسب ۶۰-۵۹ مثبت به نفع دولت جدید رای داد و اندکی بعد«نفتالی بنت» به عنوان نخست وزیر سوگند یاد کرد.
«نفتالی بنت» ، متحد سابق نتانیاهو که رقیب سرسختی شد ، اکنون ریاست یک ائتلاف متنوع و شکننده را متشکل از هشت حزب با اختلافات عمیق ایدئولوژیک خواهد داشت.
نتانیاهو در حین رای گیری ساکت نشست. پس از تأیید ، قبل از اینکه برگردد و دست بنت را لرزد ، ایستاد تا اتاق را ترک کند.
نتانیاهو مأیوس ، ماسک پزشکی مشکی به تن داشت ، سپس روی صندلی رهبر مخالف نشست.
«نفتالی بنت» پس از رای گیری پارلمان این کشور در دولت ائتلافی وی ، با پایان دادن به سابقه ۱۲ ساله قدرت بنیامین نتانیاهو ، نخست وزیر جدید اسرائیل شد.
بنیامین نتانیاهو در حین رای گیری ساکت نشست. پس از تأیید ، قبل از اینکه برگردد و دست بنت را لرزد ، ایستاد تا اتاق را ترک کند.
مردم در حالی برنده می شوند که دولت ائتلاف جدید در رای گیری پارلمان در روز یکشنبه در اورشلیم پیروز شود
رای گیری روز یکشنبه به چرخه دو ساله فلج سیاسی خاتمه یافت که در آن کشور چهار انتخابات برگزار شد.
دقایقی بعد ، بنت سوگند یاد کرد و پس از آن اعضای کابینه جدید به منصب خود پرداختند.
نخست وزیر اسرائیل(نفتالی بنت)، نخست وزیر جایگزین(وزیر امورخارجه) یایر لاپید، وزیر دفاع( بنی گانتز) و (وزیر دارایی)«آویگدور لیبرمن»
در اورشلیم ، طرفداران ائتلاف جدید با ورود نتایج رای گیری در پارلمان و به اهتزاز درآوردن پرچم های خود ، هواداران را تشویق کردند.
نتانیاهو ، که به جرم فساد تحت محاکمه است ، همچنان رئیس بزرگترین حزب پارلمان است و انتظار می رود که به شدت با دولت جدید مخالفت کند. اگر فقط یک جناح پیچ ببندد ، این می تواند اکثریت خود را از دست بدهد و در معرض خطر سقوط قرار گیرد ، و به او فرصتی برای بازگشت به قدرت می دهد.
اما به نشانه آنچه در آینده خواهد آمد ، حامیان نتانیاهی که روز یکشنبه در مجلس خطاب به "شرم" و "دروغگو" فریاد می زدند ، بنت را زخمی و مکرراً قطع کردند. چند تن از وفاداران نتانیاهی به بیرون از اتاق اسکورت شدند.
و در یک سخنرانی تند ، نتانیاهو قول داد که «به زودی بازگردد»و علیه «ائتلاف خطرناک» مبارزه کند.
نتانیاهو در پایان سخنرانی طولانی ۳۰ دقیقه ای خود در کنست ، پارلمان اسرائیل گفت: «من روزانه با این دولت چپ وحشتناک و خطرناک مبارزه خواهم کرد تا آن را سرنگون کنم.» با کمک خدا ، این اتفاق خیلی زودتر از آنچه شما فکر می کنید اتفاق خواهد افتاد.
وی افزود: "اگر سرنوشت ما این باشد که در اپوزیسیون قرار بگیریم ، این کار را با سر بالا انجام خواهیم داد تا زمانی که این دولت بد را سرنگون کنیم و برگردیم و کشور را به راه خود هدایت کنیم."
اکنون سابقه 12 ساله قدرت بنیامین نتانیاهو پس از رای گیری به پایان رسیده است.
بنت پس از رای گیری که به 12 سال قدرت نتانیاهو پایان داد ، دست خود را برای لمس بازوی نتانیاهو باز می کند.
جشن مردم اسرائیل درپی سقوط بنیامین نتانیاهو
پس از رای گیری پارلمان اسرائیل به دولت ائتلاف جدید ، مردم یکشنبه شب در میدان رابین در تل آویو جشن می گیرند
نتانیاهو در هشدار به ایران ، حماس و حزب الله مبنی بر اینکه مدتها دور نخواهد بود ، اعلام کرد: "ما به زودی برمی گردیم."
بنت به عنوان نخست وزیر جدید مجبور است ائتلافی نامطلوب از احزاب از جناح راست سیاسی ، چپ و میانه را حفظ کند.
هشت حزب ، از جمله یک جناح کوچک عربی که با حضور در ائتلاف حاکم ، تاریخ سازی می کند ، در مخالفت با نتانیاهو و انتخابات جدید متحد هستند اما در مورد چیز دیگر توافق دارند.
آنها احتمالاً یک دستورالعمل متوسط را دنبال می کنند که می خواهد تنش ها را با فلسطینی ها کاهش دهد و روابط خوبی با ایالات متحده حفظ کند بدون اینکه ابتکار عمل بزرگی داشته باشد.
اختلافات عمیق این کشور به وضوح نشان داده شد ، زیرا بنت پیش از رای گیری به پارلمان خطاب شد ، زیرا توسط حامیان نتانیاهو مورد سخت گیری قرار گرفت.
نتانیاهو:بزودی دولت نفتالی راساقط می کنم
پیش از رأی گیری ، بحث پارلمان داغ شد زیرا نتانیاهو قول داد ائتلاف جدید را که تحت رهبری بنت است "سرنگون کند"
بنت گفت ، این کشور پس از چهار انتخابات بی نتیجه در کمتر از دو سال ، "در هجوم نفرت و درگیری" قرار گرفته است.
وی با فریادهای خشمگین "دروغگو" و "جنایتکار" از مخالفان جناح راست گفت: "زمان آن فرا رسیده است که رهبران مختلف ، از تمام بخش های جمعیت ، متوقف شوند تا این جنون را متوقف کنند.
بنت ، وزیر دفاع پیشین ، نیز مخالفت خود را با تلاش هایامریکا برای احیای توافق هسته ای ایران با قدرت های جهانی ابراز داشت.
بنت گفت: "اسرائیل اجازه نمی دهد ایران خود را با سلاح هسته ای مسلح کند" ، و قول داد سیاست تقابل نتانیاهو را حفظ کند. ‘اسرائیل طرف توافق نخواهد بود و آزادی عمل کامل خود را حفظ خواهد کرد.
با این حال بنت از رئیس جمهور جو بایدن و ایالات متحده برای دهه ها حمایت از اسرائیل تشکر کرد.
نتانیاهو که پس از وی صحبت کرد ، قول داد که به قدرت برگردد. وی پیش بینی کرد دولت آینده از نظر ایران ضعیف باشد و تسلیم خواسته های ایالات متحده برای امتیاز دادن به فلسطینیان شود.
حامیان ائتلاف جدید جلسه رای گیری در کنست در اورشلیم را در روز یکشنبه مشاهده می کنند
وی همچنین بنت را متهم کرد که "بزرگترین تقلب در تاریخ اسرائیل" را انجام داده است ، علی رغم اینکه گفته بود قبل از انتخابات دولت با لاپید را رد کرده است ، با یایر لاپید ائتلاف کرد
نتانیاهی گفت: "من آنچه بنت [درباره قاطعانه ایستادن در برابر ایران] شنیده ام ، و من نگران هستم ، زیرا بنت برعکس آنچه قول داده است عمل می کند ،" نتانیاهو گفت. ‘او به همان روشی که با [رهبر یش آتید یایر] Lapid ، Labour و Ra'am نخواهد نشست ، با ایران می جنگد."
نتانیاهو در طی سخنرانی 30 دقیقه ای که بیش از 15 دقیقه اختصاص یافته به وی بود ، گفت: "نخست وزیر اسرائیل باید بتواند در مورد موضوعاتی که موجودیت ما را تهدید می کند به رئیس جمهور ایالات متحده نه بگوید."
‘چه کسی اکنون این کار را انجام خواهد داد؟… این دولت نمی خواهد و قادر به مخالفت با ایالات متحده نیست. '
یوهان پلسنر ، رئیس م Instituteسسه دموکراسی اسرائیل ، یک اتاق فکر غیرحزبی ، گفت که دولت جدید احتمالاً پایدارتر از آنچه که به نظر می رسد ، خواهد بود.
وی گفت: "حتی اگر اکثریت بسیار کمی داشته باشد ، سرنگونی و جایگزینی آن بسیار دشوار خواهد بود ، زیرا مخالفت منسجم نیست." هر یک از احزاب در ائتلاف می خواهد ثابت کند که می تواند م deliverثر باشد و برای این منظور آنها به "زمان و دستاوردها" نیاز دارند.
پلسنر گفت ، هنوز هم ، نتانیاهو "همچنان سایه می اندازد." وی انتظار دارد که رهبر مخالف ورودی از وقایع سوit استفاده کند و قانونی را پیشنهاد کند که اعضای ائتلاف راست می خواهند از آن پشتیبانی کنند اما نمی توانند - همه اینها به منظور شرمساری و تضعیف آنها است.
نیروی محرکه ائتلاف یائر لاپید است ، (مرکزی با بنت روز یکشنبه در پارلمان) یک مرکزگرای سیاسی است که اگر دولت اینقدر دوام بیاورد ، دو سال دیگر نخست وزیر می شود
در همین حال دولت جدید قول بازگشت به حالت عادی را پس از دو سال پر تلاطم که چهار انتخابات ، یک جنگ 11 روزه غزه در ماه گذشته و شیوع ویروس کرونا را ویران کرد ، بود که اقتصاد را ویران کرد ، قبل از اینکه توسط یک کمپین موفقیت آمیز واکسیناسیون کنترل شود.
نیروی محرکه این ائتلاف یائر لاپید ، یک مرکزگرای سیاسی است که اگر دولت اینقدر دوام بیاورد ، دو سال دیگر نخست وزیر می شود.
Lapid ، که پیش از تصدی مقام نخست وزیری در سال 2023 به عنوان وزیر خارجه خدمت می کرد ، یک توئیت روز یکشنبه را وعده داد "یک صبح تغییر".
لاپید سخنرانی برنامه ریزی شده خود را در پارلمان لغو کرد و در عوض گفت که شرمسار است که مادر 86 ساله اش باید شاهد رفتارهای گستاخانه مخالفان خود باشد. در یک سخنرانی کوتاه ، او خواستار "بخشش از مادرم" شد.
‘من می خواستم او به روند دموکراتیک در اسرائیل افتخار کند. در عوض او ، همراه با هر شهروند اسرائیلی ، از شما خجالت می کشد و به وضوح به یاد می آورد که چرا زمان جایگزینی شما فرا رسیده است. '
نتانیاهو ، که در یک دادگاه مداوم که او را به عنوان توطئه رد می کند ، با اتهامات فساد مبارزه می کند ، سیاستمدار غالب اسرائیلی نسل خود بوده است ، همچنین یک دوره سه ساله قبلی را در دهه 1990 خدمت کرده است.
هزاران معترض اواخر روز شنبه با تکان دادن تابلوهای "Bye Bye Bibi" در خارج از محل اقامت رسمی وی تجمع کردند.
روز یکشنبه در میدان رابین تل آویو ، مخالفان نتانیاهو در یک شب جشن تجمع می کردند ، موسیقی به عنوان تکنسین ها یک سیستم صوتی را آزمایش می کرد.
تال سورکیس 19 ساله درباره ائتلاف تغییر گفت: "من احساسات مختلفی در مورد این دولت دارم" ، اما وی افزود که "این چیزی است که اسرائیل به آن نیاز دارد".
بلوک ضد نتانیاهو طیف سیاسی را شامل می شود ، از جمله سه حزب راست ، دو حزب میانه رو و دو حزب چپ ، همراه با یک حزب محافظه کار اسلامی اسلامی.
این اتحاد غیرمحتمل هفته ها پس از یک جنگ 11 روزه بین اسرائیل و حماس ، گروه اسلام گرای حاکم بر فلسطین غزه ، و به دنبال خشونت های بین جمعی در شهرهای اسرائیل با تعداد قابل توجهی عرب شکل گرفت.
نتانیاهو ، که مدتها پیش به عنوان آخرین بازمانده سیاسی اسرائیل شهرت یافت ، در همین حال تلاش کرده است تا از گردنه های فراری که ائتلاف نوپای را از اکثریت قانونی ویفر نازل محروم می کند ، جدا کند.
مشخص نیست که آیا نتانیاهو از محل اقامت رسمی خود خارج می شود یا خیر. او با اصطلاحات آخرالزمانی به دولت جدید حمله کرده و بنت را متهم کرده است که با نامزد شدن به عنوان یک جناح راستگرای راست و سپس مشارکت با چپ ، رای دهندگان را فریب داده است.
طرفداران نتانیاهو اعتراضات خشمگینانه ای را در بیرون از خانه قانون گذاران رقیب برگزار کرده اند که می گویند تهدید به مرگ با نام بردن از اعضای خانواده خود شده اند. سرویس امنیت داخلی Shin Bet اسرائیل در اوایل این ماه اخطار عمومی نادرستی را درباره این تحریک صادر کرد و گفت که این امر می تواند منجر به خشونت شود.
نتانیاهو ضمن اشاره به اینکه وی نیز مورد هدف قرار گرفته است ، این تحریک را محکوم کرد.
جایگاه وی در تاریخ اسرائیل امن است ، زیرا در مجموع 15 سال به عنوان نخست وزیر خدمت کرده است - بیش از هر کس دیگر ، از جمله بنیانگذار این کشور ، دیوید بن گوریون.
از آنجا که نتانیاهو نخست وزیری خود را از دست داده است ، او قادر نخواهد بود تغییرات پارلمان را در پارلمان اعمال کند که می تواند به او در برابر اتهاماتی که در دادگاه فساد اقتصادی با آن روبرو است مصونیت دهد.
نتانیاهو حکومت طولانی خود را با سرپیچی از دولت اوباما آغاز کرد و از انجماد ساخت و ساز شهرک ها امتناع ورزید ، زیرا تلاش ناموفق برای احیای روند صلح. روابط با نزدیکترین متحد اسرائیل هنگامی که نتانیاهو با قاطعیت علیه توافق هسته ای در حال ظهور رئیس جمهور باراک اوباما با ایران مبارزه کرد ، حتی او را در سخنرانی در کنگره ایالات متحده محکوم کرد ، حتی سنگین تر شد.
اما وی در صورت بروز عواقب اندکی از آن درگیری ها رنج برد و از طرف دولت ترامپ ، که اورشلیم را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت ، پاداش زیادی دریافت کرد ، به توافق نامه های عادی سازی با چهار کشور عربی کمک کرد و ایالات متحده را از توافق ایران خارج کرد.
نتانیاهو با داشتن روابط نزدیک با ترامپ و ولادیمیر پوتین ، رئیس جمهور روسیه ، خود را به عنوان یک دولتمرد کلاس جهانی نشان داده است. وی همچنین روابط خود را با کشورهای عربی و آفریقایی که مدت هاست از اسرائیل به دلیل سیاست هایش در قبال فلسطینی ها دوری می کنند ، پرورش داده است.
اما وی با استقبال بسیار سردتری از دولت بایدن روبرو شده است و به نظر می رسد که این سنت طولانی حمایت دو حزب از اسرائیل در ایالات متحده را تضعیف کرده است.
شهرت وی به عنوان یک شعبده باز سیاسی در خانه نیز کمرنگ شده است ، جایی که او به یک شخصیت عمیقاً قطبی تبدیل شده است. منتقدان می گویند او مدت ها استراتژی تقسیم و تسخیر را دنبال کرده است که باعث ایجاد اختلافات در جامعه اسرائیل بین یهودیان و اعراب و متحدان نزدیک اولترا ارتدکس خود و یهودیان سکولار می شود.
در نوامبر 2019 ، وی به جرم کلاهبرداری ، نقض اعتماد و دریافت رشوه متهم شد. وی از خواستار کناره گیری امتناع ورزید ، درعوض با برخورد با رسانه ها ، قوه قضائیه و مجریان قانون ، تا آنجا پیش رفت که مخالفان سیاسی خود را به سازماندهی یک کودتای متهم متهم کرد. سال گذشته معترضین شروع به برگزاری تجمعات هفتگی در سراسر کشور کردند و وی را به استعفا دعوت کردند.
نتانیاهو همچنان در میان ملی گرایان تندرو سلطنت بر سیاست اسرائیل محبوب است ، اما او می تواند به زودی با چالش رهبری از درون حزب خود روبرو شود. یک رهبر با قطب کمتر لیکود شانس خوبی برای تشکیل ائتلافی دورتر از راست و با ثبات تر از دولتی که قرار است سوگند یاد کند ، خواهد داشت.
رای گیری روز یکشنبه در حالی صورت می گیرد که تنش ها در درگیری های اسرائیل و فلسطین افزایش یافته است ، که در سال های نتانیاهو تلخ تر شده است ، بخشی از این امر به دلیل گسترش شهرک هایی است که طبق قوانین بین المللی در کرانه باختری اشغالی غیرقانونی تلقی می شود.
در همین حال ، عصبانیت راست گرایان در اسرائیل به دلیل به تعویق انداختن هفته گذشته راهپیمایی بحث برانگیز ملی گرایان یهودی از طریق مناطق شعله ور شرق اورشلیم افزایش یافته است.
"راهپیمایی پرچم ها" اکنون برای روز سه شنبه در نظر گرفته شده است و آشفتگی پیرامون آن می تواند یک آزمایش اصلی برای یک دولت ائتلاف جدید باشد.
حماس ، حاکمان غزه گفتند که تحولات سیاسی در اورشلیم رابطه آن با اسرائیل را تغییر نخواهد داد.
فوزی برهوم ، سخنگوی گفت: "شکلی که دولت اسرائیل در پی دارد ماهیت روابط ما را تغییر نمی دهد." "این هنوز یک قدرت استعمارگر و اشغالگر است که باید در برابر آن مقاومت کنیم."
پایان یک دوره: از ترامپ گرفته تا تحقیقات فساد ، چگونه نتانیاهو مانند هیچ رهبر دیگری بر سیاست اسرائیل تسلط دارد
توسط لورن لوئیس برای MailOnline
بنیامین نتانیاهو با طولانی ترین نخست وزیر اسرائیل روز یکشنبه پس از تسلط بر سیاست این کشور برای بیش از 25 سال از قدرت برکنار شد.
نفتالی بنت و یار لاپید جایگزین نتانیاهو شدند که پس از تشکیل دولت ائتلافی با شش حزب دیگر ، از جمله حزب محافظه کار اسلامی منصور عباس ، رام ، زمام امور را به دست گرفت.
نتانیاهو با پشت سر گذاشتن دفتر بنیاد اسرائیل ، دیوید بن گوریون ، پس از ۱۲ سال از سال 2009 به طور مداوم دفتر دفتر ، طولانی ترین نخست وزیر این کشور در سال 2019 شد.
نخست وزیر اسرائیل در زمان سلطنت خود بر رونمایی از معامله قرن نظارت داشت. چهار قرارداد عادی سازی با کشورهای عربی امضا کرد. و ریاست سه درگیری با نوار غزه را بر عهده داشت.
وی همچنین علیه توافق هسته ای ایران سرکشی کرد و اولین رئیس جمهور مستقر اسرائیل شد که کیفرخواست صادر شد.
بنیامین نتانیاهو بین سالهای 1996 و 1999 به عنوان 9مین نخست وزیر اسرائیل خدمت کرد ، وی در سال 2009 به این نقش بازگشت (تصویر حضور در جلسه حزب لیکود در کنست در مارس 2009)
«شلدون ادلسون»(میلیاردرآمریکایی) همسرش« میریام» ، «بنیامین نتانیاهو» وهمسرش «سارا نتانیاهو»
«حزب لیکود» ۳۵ انتخابات از ۱۲۰ کرسی پارلمان را در انتخابات عمومی آوریل ۲۰۱۹ (فروردین ۱۳۹۸) به دست آورد ( بنیامین نتانیاهو و همسرش «سارا نتانیاهو» ).
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:کابینه ائتلافی یائیر لاپید رئیس حزب یشعتید و نفتالی بنت رئیس حزب یامینا (به همراه شش حزب دیگر) مراسم تحلیف را نیز در همین جلسه اجراکردند.
مراسم تحلیف «نفتالی بنت»نخست وزیرجدید ، در کنست ۲۳ خرداد ۱۴۰۰
رئیس یش آتید ، «یائیر لاپید» که ائتلاف را پس از مأموریت رئیس جمهور کنار برکنارشده( رئوون ریولین) با این کار ، ایجاد کرد ، به عنوان "نخست وزیر علی البدل و نخست وزیر آینده" و همچنین وزیر خارجه سوگند یاد کرد. بنت با اشاره به توافق های ائتلاف بین این دو ، از تریبون قول داد که نخست وزیری را به «یائیر لاپید» درروزیکشنبه، ۲۷ آگوست ۲۰۲۳ (۵ شهریور ۱۴۰۲)تحویل دهد.
بترتیت ازراست:«نفتالی بنت» نخست وزیر جدید اسرائیل ،«یائیر لاپید» نخست وزیر علی البدل و «بنی گانتز»وزیر دفاع بنی گانتز
سران ۸ حزب تشکیل دهنده دولت جدید در ۲۳ خرداد ۱۴۰۰
چپ به راست: «منصور عباس» رئیس حزب رعام ، «مرو میکائلی» رئیس حزب کارگر ،« بنی گانتز» رئیس آبی و سفید ، «یائیر لاپید» رئیس حزب یش آتید ، «نفتالی بنت» رئیس حزب یامینا ، «گیدئون سار» رئیس حزب امید جدید،«آویگدور لیبرمن» رئیس حزب رئیس ییسرائیل بیتنو ،« نیتزان هوروویتز»رئیس حزب مرتز.
«گیدئون سار»تاچندی قبل ،عضو حزب لیکودکه جداشد.
نکته :درهمین یک ماهه اخیر۳اتفاق دراسرائیل رخ داده:برکناری رئیس جمهوری،برکناری رئیس موساد وبرکناری نخست وزیر.
رادیوفردا(رسانه دمکراتهای امریکا)اینگونه نوشت:
نخستوزیر دولت موقت اسرائیل گفت امروز در ایران با دیدن دولت ضعیف و سازشگری که در اسرائیل به روی کار آمده است و نخواهد توانست مانند دولت من در برابر آمریکا و جامعه بینالمللی بایستد، «جشن گرفتهاند».
بنیامین نتانیاهو روز یکشنبه ۲۳ خرداد در پارلمان اسرائیل به شدت به ائتلاف بنت- لاپید حمله کرد و گفت: دولت جو بایدن از او خواسته بود که اختلافات بر سر ایران و بازگشت احتمالی آمریکا به برجام را «پشت درهای بسته» مطرح کند و از آشکار کردن آن خودداری نماید، اما وی به آنها پاسخ داد که هرگز این کار را نخواهد کرد و مخالفت او کماکان علنی خواهد بود.
او افزود به لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا که به تازگی به اسرائیل رفته بود، گفت که در سال ۱۹۴۴ میلادی نیز رئیسجمهوری وقت آمریکا از بمباران اماکنی که در دست نازیها بود خودداری کرد و باعث ادامه هولوکاست و کشتار یهودیان شد و اکنون نیز آمریکا اشتباه میکند.
نخستوزیر موقت اسرائیل گفت اما من یک خبر بد برای ایران دارم و آن اینکه اسرائیل هرگز به شما اجازه نخواهد داد برنامههای خود را عملی کنید.
نتانیاهو «اطمینان» داد که دوران دولت نفتالی بنت، که بر اساس «اتحاد خائنانه» تشکیل شده است، بسیار کوتاه خواهد بود و حزب لیکود با قدرت به دولت باز خواهد گشت و او دوباره سکان دولت را بهدست خواهد گرفت.
اسامی وزاری «کابینه نقتالی بنت»نخست وزیراسرائیل
کابینه جدید ۲۸ وزیر دارد که ۹ نفر از آنها زن هستند.
«میکی لیوی» از اعضای حزب «یش عتید» نیز در جلسه امشب با کسب ۶۷ رای از ۱۲۰ نماینده به عنوان رئیس جدید پارلمان(کنست) اسرائیل انتخاب شد..جایگزین «یاریولوین»شد.
هشت حزب اسرائیلی برای حذف بنیامین نتانیاهو از صحنه قدرت با یکدیگر متحد شده و توانستند ائتلافی متشکل از ۶۰ کرسی از ۱۲۰ کنست را تشکیل دهند.
نتانیاهو ۷۱ ساله در تشکیل دولت ائتلافی در چهارمین انتخابات سراسری طی دو سال گذشته که ۲۳ مارس در این کشور برگزار شد، ناکام ماند.
وزیران زن کابینه نفتالی بنت
۱-«آیلت شاکد»۴۴ ساله، وزیر کشور(داخلی) متولد تل آویو،فرزند یک حسابدار عراقی است که از طریق ایران به اسرائیل مهاجرت کرد. مادر وی نیز در بغداد کلاسهای آموزش کتاب مقدس داشته است. او سابقه وزارت دادگستری در اسرائیل را دارد و از نزدیک ترین چهره های سیاسی به نفتالی بنت است.
۲-«یفعاط شاشه بیتون»۴۸ساله متولد تلآویو وزیر آموزش ،مادرش پزشک مراکشی بود،پدرش عراقی است که شرکت حمل و نقل در بغداد داشت .
۳-«اورنا باربیوای(باربیویا)»۵۷ ساله ،وزیر اقتصاد،عضو حزب آبی ـ سفید به ریاست یائیر لاپید،فوق لیسانس مدیریت بازرگانی از دانشگاه حیفاست،مادرش عراقی ،پدرش یک مهاجر رومانیایی،بوده و نخستین زنی است که در ارتش اسرائیل به درجه سرتیپی رسیده است.
۴-«میراو کوهن»۳۸ساله،متولدبیتالمقدس، وزیر برابری اجتماعی هم که از اعضای حزب «ییش عتید» به ریاست گانتس است،و پدر و مادرش مراکشی هستند،۳ فرزند دارد.
۵-« کارین الحرار» وزیر انرژی ۴۴ ساله از یک خانواده مراکشی است که در دهه ۵۰ به اسرائیل مهاجرت کردند. وی فارغ التحصیل ارشد حقوق از مرکز اداره پژوهشهای آکادمیک و دانشکده حقوق واشنگتن در دانشگاه آمریکایی است. وی مادر دو فرزند است و زبان فرانسه را به خوبی بلد است. او وکیل و عضو حزب "آیندهای هست" بوده و به دلیل بیماری ویلچرنشین است.
۶-«بنینا تامانو-شطا»۴۰ ساله وزیر مهاجرت ،متولد اتیوپی، سه سالش بود به همراه پدر و مادرش به اسرائیل مهاجرت کرد. وی اولین اتیوپیایی است که یک کرسی در کنست از حزب آبی-سفید دارد.
۷-«مِرِو میشائیلی(میکائیلی)»(رهبرحزب کارگر)وزیر حمل و نقل
برای اطلاع ازتحولات دراسرائیل به این لیک مراجعه کنید:
وزیراطلاعات احمدی نژاد:ردصلاحیت آیت الله هاشمی رفسنجانی براساس گزارشهاوتلاشهای من بود
«حجت الاسلام حیدر مصلحی» وزیر پیشین اطلاعات گفت: بر اساس گزارشات ما از کف خیابان در سال ۱۳۹۲ آقای رفسنجانی پیروز انتخابات بود.
مادرآستانه انتخابات ۹۲یک سری جلساتی داشتیم ودراین جلسات بحث هایی می شدکه کف خبابون وضعیت چیه؟
دریک حلسه ای گزارشی داده شد،توسط خودمن،گفتم که براساس گزارشاتی که ماداریم تواین انتخابات آقای هاشمی برنده است.
حجت الاسلام مصلحی :حالایک عزیزی درآن جلسه گفت:یعنی چی!..مثلاً مگر بچه حزب اللهی ها میگذارند این اتفاق بیفتد.اینا.
سخنگوی شورای نگهبان، آقای مصلحی راکذّاب(دروغگو)دانستند،نوشتند:آقای مصلحی هرگز چنین مطلبی را در جلسه شورای نگهبان بیان نکرد /۲۴ خرداد ۱۴۰۰
گفتم من بحث بچه حزب اللهی راندارم،من دارم گزارشات کف خیابون رامیگم براساس اطلاعاتی که دارم.
مصلحی می گوید:من تاحالا هرجابودم براساس کف خیابون حرف می زدم.وتأکیدمی کندکه بایداطلاعتمون اینجوری باشد.
وزیراطلاعات احمدی نژادمی گوید:من اقدامی که کردم،این بودکه هزینه وفائده تأییدصلاحیت وردصلاحیت ایشون(هاشمی)رانشستم در ۲ صفحه نوشتم.
مصلحی تأکیدمی کند: من هم براساس نظام این کار(ردصلاحیت هاشمی)راکردم.
ببینید،من هزینه وفائده تأییدصلاحیت وردصلاحیت ایشون رابراساس حفظ نظام نوشتم ،نه چیزدیگر.
نوشتم که اگرایشون(هاشمی رفسنجانی)تأییدبشوداین فوائدراداردواین هزینه هارا.
اگرردصلاحیت بشود برای نظام این فوائدرادارد واین هزینه هارا.
بعدهم جمع بندی کردم که باتوجه به موقعیت نظام ومسائلی که وجودداره،به مصلحت نظام است که ردصلاحیت بشه،دلائل ردصلاحیت راهم آوردم.
مجری می پرسد:شما صلاحیت مرحوم هاشمی رفسنجانی راتأکیدکردید...که مصلحی دروسط صحبتش می گوید:بعله من براساس عرض کردم،هماون هزینه وفائده،
وبعدرفتم جلسه شورای نگهبان،توآن جلسه ،دقیقاًهمه آنچه که به نتیجه رسیده بودن،همشونوبراشون خوندم.
دوره ششم شورای نگهبان(۱۳۸۹ تا ۱۳۹۵)
فقها | سه ساله دوم | حقوقدانان | سه ساله دوم |
آیتالله احمد جنتی | - | سیامک رهپیک | - |
آیتالله محمد مؤمن | - | محمدرضا علیزاده | - |
آیتالله غلامرضا رضوانی | آیتالله مهدی شبزندهدار جهرمی | محسن اسماعیلی | با رأی نمایندگان ابقا شد |
آیتالله محمود هاشمی شاهرودی | - | محمد سلیمی | - |
آیتالله محمدرضا مدرسی یزدی | - | عباسعلی کدخدایی | نجاتالله ابراهیمیان |
آیتالله محمد یزدی | - | حسینعلی امیری | سام سوادکوهی |
فقهای شورای نگهبان وحقوق دانهای شورای نگهبان،هرچی درذهنشون بود،گشتندکه یک «اِن قُلتی»درمجموعه-برداشتهای-من بیارن که(دلائلی برردنظریه من بیاورند) نتوانستند. مثلاًاینجایش قابل قبول نیست،نتونستند!
درادامه می گوید:خدارحمت کند،بعضی ازآن اعزه فوت کردند،آیت الله مؤمن بودند،آیت الله هاشمی شاهرودی بودند،آیت الله یزدی بودند،واینا،فقهای شورای نگهبان بودند،این عزیزان گفتند،هیچی -برای دفاع-برایمون نموند!یعنی چیزی که بتونین «ان قلت»بتونیم،..
فقط یکی ازحقوقدانهای شورای نگهبان یک سئوالی رامطرح کرد،که ایشون(هاشمی)مثلاًچی گفتن؟
مصلحی می گوید:من گفتم،من دارم نظام رامیگم،من شخص راکارندارم،
وزیرپیشین اطلاعات درتوجیه دلائل اصراربرحذف آیت الله هاشمی رفسنجانی ازدورانتخابات می گوید:
«این نظام،خیلی گُنده گُنده ها، فداش شدند»..من شخص راکارندارم ،من دارم میگم«نظام»حفظش ،این هزینه واین فائده راداره.
وزیراطلاعات احمدی نژاد درپایان می گوید:وحالا بعداً آقایون تصمیم گرفتند(که بایدهاشمی حذف بشود).
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مانگران این هستیم که نکنداین افراد ، یکبار درذهنشان توهماتی خطورکند ، درباره رهبرمعظم انقلاب، یک همچین کارهایی بکنند!انشاءالله که که نخواهندتوانست.اگرچه بعضی ازاوامررهبری که برزمین مانده،جای تأمل دارد!
عباسعلی کدخدایی (سخنگوی شورای نگهبان)، در حساب توئیتری خود نوشت، «آقای مصلحی هرگز چنین مطلبی را در جلسه شورا بیان نکرد و نسبت به دیگر مطالب کلی ایشان نیز به شدت اعتراض شد و اعضا آنرا قبول نداشتند. نمیخواهم برخورد آقایان را در جلسه با ایشان بگویم. شورا گزارش نهادهای قانونی را بررسی میکند و نهایتا براساس تشخیص و رای اعضا نتیجه اعلام میگردد.»/دوشنبه، ۲۴ خرداد ۱۴۰۰
به این لینک مراجعه شود:
مصاحبه با سخنگوی شورای نگهبان(عباسعلی کدخدایی) با نشریه مثلث(فروردین۱۳۹۶)
بخش هایی از این مصاحبه:
بعد از مهلت ثبت نام پرونده همه افرادی که ثبت نام کرده اند باید به شورای نگهبان بیاید. در وزارت کشور که ثبت نام آغاز می شود، پرونده ها هم برای شورای نگهبان فرستاده می شود. بعد این اتفاق می افتد که همه پرونده ها بلااستثنا وارد جلسه شورا می شود؟
کدخدایی:بله. کارشناسان امور انتخابات بررسی های مقدماتی را انجام می دهند. ما اداره کل انتخابات داریم که کارشناسان بررسی می کنند و اگر کسی سوابق سوئی داشته باشد از وزارت اطلاعات و تشخیص هویت و نیروی انتظامی سوال می کنند. ممکن است نسبت به افراد گزارش هایی رسیده باشد که آن گزارشها را بررسی می کنند و ماحصل را به آقایان اعضا در جلسات اعلام می کنند. تصمیم گیرنده اعضای شورای نگهبان هستند.
یعنی همه افرادی که ثبت نام می شوند دوازده نفر شورا باید در مورد آنها نظر دهند؟ حتی اگر هزار نفر ثبت نام کرده باشند؟ همه مسائل به شورا گزارش می شود و اعضای شورا نظر می دهند حتی برای کسی که محکوم کیفری است. یعنی همه اسامی به جلسه شورا می آید؟
کدخدایی:بله، باید به جلسه شورا بیاید و باید نظر دهد. بعد از آن طبیعتا شما به یک عده محدودتری می رسید. بله، تعدادی وضعیتشان روشن است. بعد دوباره سر همان مثلا ۱۵ نفری که می مانند، برمی گردید. حسب مورد و اسامی که برایمان می آید. مثلا آقایی وزیر و معروف بوده، سمتی داشته را بررسی می کنیم. پنج نفر بعد از آن آدمهای گمنامی بودند و ممکن است سوابق کیفری هم داشته باشند طبیعتا آنها ساده تر کنار گذاشته می شوند.
مثلا به آقای زید که رسیدید همان اول تصمیم می گیرید و دیگر جلسه دوم ندارید؟
کدخدایی:بله، بحث می کنیم. مگر اینکه تحقیقات ناقص باشد آنوقت دوباره بحث می کنیم یا اینکه مذاکرات شورای نگهبان به نتیجه نرسد و کافی نباشد و بخواهیم یک جلسه دیگر بحث می کنیم.
این اتفاق زیاد افتاده؟
کدخدایی:زیاد نه ولی بعضا اتفاق می افتد.
سال ۱۳۹۲ اتفاق افتاد؟
کدخدایی:بله، برخی افراد این طور شدند و چند جلسه صحبت کردیم.
غیر از آقای هاشمی فرد دیگری هم بود؟
کدخدایی:برخی افراد بودند.
آقای روحانی هم بودند؟
کدخدایی:ضرورتی ندارد بگویم.
راجع به آقای هاشمی چند جلسه تشکیل شد، حالا که ایشان به رحمت خدا رفته اند شاید راحت تر بتوانید اظهار نظر کنید.
کدخدایی:دو یا سه جلسه ای بود. باید جلسات را ببینم.
یعنی در مورد آقای هاشمی به اکثریت نمی رسیدید؟
کدخدایی:خیر، بحثهای کارشناسی است. به هرحال آقایان باید قانع شوند و بعد به سراغ رای گیری برویم. هر کسی ممکن است نظر موافق یا مخالف داشته باشد و نسبت به همه همین طور است.
یعنی رای گیری نمی کردید؟
کدخدایی:اینطور نیست که یکبار رای گیری کنیم و دوباره باز هم رای گیری کنیم. اینکه نمی شد.
سئوال هفته نامه مثلث:خبری راجع به آقای هاشمی منتشر شد که دو بار رای گیری شد!
کدخدایی:آن خبر کذب است. صراحتا چند بار دیگر هم گفته ام که خلاف واقع است.
بحثهای کارشناسی بین ۱۲ نفر می شد یا از بیرون هم مسائلی منتقل می شد؟
کدخدایی:جلسات شورای نگهبان در بررسی صلاحیتها چه مجلس و چه ریاست جمهوری محرمانه است. مخصوصا وقتی می خواهیم جمع بندی و نتیجه گیری کنیم. اما مثلا در یک جلسه آقای زید را بررسی می کنید و می گویید که نیازمند تحقیقات است. بحثهای مختلف هم می شود و آقایان می خواهند که تحقیقات بیشتری صورت بگیرد. دوستان کارشناس ما باید بروند و تحقیق کنند. ممکن است بگوییم از وزارت اطلاعات به عنوان یک مرجع رسمی باید دوباره سوال کنیم که باز سوال می کنیم. ممکن است آقایان بگویند که کارشناسان در جلسه شورا بیایند و مستقیما برای خود ما توضیح دهند.
یعنی این درخواست شورای نگهبان است؟
کدخدایی:بله، کارشناسان را دعوت میکنیم تا بیایند و توضیح دهند. همه این احتمالات وجود دارد و همه اینها رویه شورای نگهبان بوده تا الان.
یعنی استثناء نبوده است؟
کدخدایی:نخیر. ممکن است خواندن پرونده یک فرد کافی باشد و آقایان به تصمیم برسند، رای بدهند مثبت یا منفی و تمام شود. ولی خیلی از این افراد هم هستند که چند جلسه بحث می شود. فرقی هم نمی کند که آدم معروفی باشد یا نباشد. در چند جلسه بحث می کنیم و به جمع بندی نهایی می رسیم. ابهامات و تردیدهایی اگر وجود داشته باشد و وقت تمام شده باشد و آقایان قصد رفتن کرده باشند برای جلسه دیگری می گذاریم. یا اینکه ممکن است بگویند تحقیقات بیشتری صورت می گیرد و به کارشناسان ارجاع کنیم تا در این موضوع هم بررسی و نظرشان را به ما اعلام کنند.
آقای مصلحی در سال ۱۳۹۲ به درخواست شورای نگهبان آمده بودند؟
کدخدایی:معمولا به شورا می آمدند.
در مورد آقای هاشمی، شورای نگهبان از آقای «مصلحی »دعوت کرد که گزارش دهند؟
کدخدایی:بله.
یعنی درخواست وزیراطلاعات نبود؟
کدخدایی:خیر. گاهی اوقات برای نمایندگان مجلس، دوستان از وزارت می آیند و از آنجا که اطلاعات بیشتری دارند در جلسه شورا توضیح می دهند. اگر آقایان اعضاء قبول کنند، مانعی نیست. در مورد آقای هاشمی هم ما دعوت کردیم.
آیا طبق گزارشی که آقای «مصلحی»(وزیراطلاعات وقت) دادند، اعضای شورا به این نتیجه رسیدند که ایشان تائید نشوند؟
کدخدایی:خیر، اصلا. اعضای شورا طی دو یا سه جلسه ای که بحث داشتیم، تقریبا همین جمع بندی را داشتند.
یعنی اکثریت از اول هم نظرشان این بود که به آقای هاشمی رای ندهند؟
کدخدایی:از اول هم همین بود. منتها رای گیری نکرده بودیم. آقای مصلحی هم توضیحات کلی و کلانی ارائه دادند که نسبت به شخص آقای هاشمی نبود. مسائل کلی انتخابات و تهدیدهایی که وجود دارد را بحث کردیم و رفتند. فکر می کنم جلسه رای گیری هم بعدا انجام شد نه این که در همان جلسه رای بگیریم.
دو سال پیش طی گفت و گویی که با آقای هاشمی داشتیم از ایشان ماجرای رد صلاحیت را پرسیدیم. ظاهرا دو نفر برای ایشان پیغام می برند. آیا این به درخواست شورا بوده است؟
کدخدایی:بله، خود من گفتم و با این دو فرد هم صحبت کردم.
مثلث:که انصراف دهند!؟
کدخدایی:بله.
مثلث:آقای لاریجانی و آقای دکتر روحانی.
کدخدایی:بله.
مشخصا چه پیغامی دادید؟ گفتید که انصراف دهید تا ما شما را رد صلاحیت نکنیم؟
کدخدایی:در رابطه با اشخاص مخصوصا در مورد کسانی که معروف هستند این رویه شوراست. وقتی در جلسه رای گیری می شود و فرد برای تائید رای نمی آورد، آقایان پیشنهاد می کنند که اگر مایل هستند، می توانند انصراف دهند که ما نتیجه ها را اعلام نکنیم. وقتی انصراف داده می شود، نتیجه اعلام نمی شود. در مورد شخص ایشان هم همین پیشنهاد بود. اینکه چگونه این کار انجام شد، یادم هست که آخر وقت بود و قرار بود برخی از آقایان فقها با ایشان صحبت کنند اما چون به قم رفته بودند و نبودند، نهایتا من پیشنهاد کردم که از طریق آقای روحانی و لاریجانی می توانیم اعلام کنیم. استقبال کردند و قراری با آقای روحانی گذاشتم که در همین ساختمان آمدند و صحبت کردیم و مطلب را گفتیم. به آقای لاریجانی هم تلفنی گفتیم ولی هر دو زحمت کشیدند و فردا صبح نتیجه را به ما اعلام کردند و گفتند که صحبت کرده اند و آقای هاشمی هم گفتند که من انصراف نمی دهم. تکلیف ما هم همین بود که اعلام شود.
دلیل رد صلاحیت ایشان چه بود؟ آیا سن و سال ایشان مطرح بود؟
در مورد ریاست جمهوری بارها عرض کرده ام که اصل جمع بندی در مورد تائید صلاحیت ها، رای اعضای شورای نگهبان است که حالا اگر بخواهم مورد یا مواردی را بگویم ممکن است اگر کسی رای نداده باشد به یک جهت باشد و دیگری که رای نداده باشد به جهت دیگری باشد. پس نمی توانیم بگوییم. مهم این است افرادی که در شورای نگهبان هستند به اقناع برسند که رای مثبت یا منفی بدهند.
هیچ رایزنی ای بعد از آن انجام نشد؟
بعد از آنکه با آقای روحانی و آقای لاریجانی صحبت کردیم و آقایان هم همان فردایش آمدند و صحبت کردند، دیگر نتیجه را اعلام کردیم./شنبه، ۵ فروردین ۱۳۹۶خبرگزاری العالم
احمدی نژاد«طبقه بندی اطلاعات»راقبول نداشت،میخواست همه جزئئات،حتی اخبارمربوط به رهبری راببیند.
مصلحی:چون زیادبهش معترض بودم،بمن می گفت«خروس جنگی»
افشاگری درباره«ردصلاحیت هاشمی رفسنجانی»درادامه...
«حجت الاسلام حیدر مصلحی» وزیر سابق اطلاعات گفت: احمدی نژاد توقع داشت کوچکترین مسائل را با ایشان هماهنگ کنم. وزارت اطلاعات وزارت اطلاعات نظام است نه فقط دولت.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:آقای مصلحی دراین ویدئومی گوید: احمدی نژاد اسم مراخروس جنگی گذاشته بود،چون اکثراًمعترض رفتارش بودم ،اوحتی آن اطلاعات که مربوط به رهبری بودرا هم میخواست بداند.ازمن مطالبه می کرد.
درصورتیکه وزارت اطلاعات،وزارت اطلاعات نظام است،نه وزارت اطلاعات رئیس جمهور.
نامزد انتخابات میاندوره مجلس خبرگان رهبری گفت: برای مفهوم بودن اظهاراتش مثالی زد،گفت درقوه قضائیه واحد«حفاظت واطلاعات» داریم واین حفاظت واطلاعات،مربوط به قوه قضائیه است،اما وزارت اطلاعات،وزارت اطلاعات نظام جمهوری اسلامی است.
افشاگری درباره دستور«ردصلاحیت هاشمی رفسنجانی »به شورای نگهبان رادرلینک زیرپیگیرباشید:
برای اطلاع ازماجرای «قهراحمدی نژاد»دراعتراض به ممنانعت رهبری،درعزل مصلحی به این لینک مراجعه کنید:
ژان باتیست لوموان، وزیر گردشگری فرانسه:دلمان برای خارجی ها تنگ شده است.حال خودتان را خوب کنید، از حالا رزرو کنید..
درادامه «پساقرنطینه» ایران(اهواز)راخواهیددید.
آغازپساقرنطینه درفرانسه .حذف محدودیتهای کرونایی درفرانسه
با لغو محدودیتهای قرنطینهای در فرانسه، مردم این کشور به زندگی در شرایط عادی نزدیکتر شده و اکنون در انتظار گردشگران خارجی هستند.
پساقرنطینه درانگلیس
همه محدودیت های کرونایی تا ۲ هفته دیگر در انگلیس تمام می شود.در روز دوشنبه،۱۹ ژوئیه۲۰۲۱ (۲۸ تیر ۱۴۰۰)درادامه...
در فرانسه از روز چهارشنبه ۹ ژوئن۲۰۲۱ (۱۹ خرداد۱۴۰۰) نشستن در فضای داخلی رستورانها و کافهها نیز آزاد شده، زمان آغاز مقررات منع رفت و آمد شبانه دو ساعت عقبتر رفت و از ساعت ۹ به ۱۱ تغییر کرد. علاوه بر این، سالنهای بدنسازی نیز اجازه بازگشایی یافتند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درفرانسه محدودیتهای کرونایی برداشته شده،ازپروتکلهای بهداشتی،فقط «ماسک»باقی مانده،ان هم بعضی هارعایت نمی کنند،البته زدن واکسن رایکی ازشروط پذیرش گردشگراعلام کرده اند،اما همان راهم میتوان با توجیه بیخیالش شد.
یورونیوزمی نویسد:همچنین دور تازهای از ورود گردشگران غیراروپایی به فرانسه آغاز شده به طوری که آمریکاییها و سایر بازدیدکنندگان از بیشتر کشورهای خارج از اروپا با نشان دادن گواهی تزریق کامل یکی از واکسنهای تأیید شده توسط آژانس دارویی اتحادیه اروپا یعنی «آسترازنکا، مدرنا، فایزر و جانسون اند جانسون» میتوانند به این کشور سفر کنند.
یورونیوزمی نویسد:به این ترتیب گردشگرانی که واکسنهای دیگر از جمله« چینی و روسی »زدهاند، باید به دیدن عکسهای برج ایفل دل خوش کنند چون هنوز امکان ورود به فرانسه را ندارند.
بازدیدکنندگان از بیشتر کشورهای غیر عضو اتحادیه اروپا که گواهی یکی از این چهار واکسن را ندارند، تنها اگر ثابت کنند که دلیل قانع کنندهای برای بازدید از فرانسه دارند میتوانند وارد این کشور شوند و البته هنگام ورود هم باید قرنطینه شوند.
«ژان باتیست لوموان» وزیر گردشگری فرانسه روز چهارشنبه به مناسبت بازگشاییهای جدید در فرانسه با دعوت از گردشگران برای رزرواسیونهای توریستی در کشورش، در یک پیام ویدیویی گفت: «حال خودتان را خوب کنید، از حالا رزرو کنید.»
وی افزود: «ما میخواهیم بار دیگر زبان هلندی، آلمانی، انگلیسی، ایتالیایی و اسپانیایی را در سراسر کشورمان بشنویم. دلمان تنگ شده است. دلمان برای شما(خارجی ها) تنگ شده است.»
کشورها«سبز»کرونایی
گردشگران اروپایی و تعداد انگشتشماری از کشورهای کم خطر حتی اگر واکسینه هم نشده باشند، در فرانسه با آغوش باز مورد استقبال قرار میگیرند. این کشورها که اصطلاحا «سبز» خوانده میشوند، شامل ژاپن، کره جنوبی، سنگاپور، استرالیا، نیوزیلند، لبنان و اسرائیل هستند.
تمام کشورهای اتحادیه اروپا و همچنین ایسلند، نروژ و سوئیس نیز «سبز» تلقی میشوند. گردشگران این کشورها برای ورود به فرانسه تنها به ارائه گواهی واکسیناسیون یا نتیجه منفی آزمایش کووید ۱۹ نیاز دارند./۱۰ ژوئن۲۰۲۱ (۲۰ خرداد۱۴۰۰)یورونیوز
پساقرنطینه درایران
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:آیت الله رئیسی درمناظره انتخاباتی تلویزیون:ماهم ازمرکز وهم ازاستان مجوزگرفته بودیم.
ستادملی کروزناشما چرامجوزدادید؟....مامجوزصادرکردیم واما نوشتیم :پروتکلهارعایت شود،فاصله ۴ متری بین افرادرعایت شود ،مجوزمابرای ساعت ۱۹ تا ۲۱بوده واما مراسم ازساعت ۲۲ آغاز شدوپروتکل رارعایت نکردند.
در اطلاعیه دبیرخانه ستاد ملی کرونا در این رابطه : براساس اعلام ستاد مقابله با کرونا استان خوزستان، مجوز صادر شده برای ستاد انتخاباتی آقای رئیسی برای ساعت ۱۹ تا ۲۱ با حضور حداکثر۴ هزار نفر با رعایت فاصله ۴ متری برای هر نفر در محل تجمع بوده است. با پیگیری عوامل استانی ستاد انتخاباتی این نامزد انتخابات، بالغ بر ۴ هزار نفر از ۲۸ شهرستان استان با اتوبوس به محل سخنرانی اعزام و تجمع انتخاباتی در ساعت ۲۲ آغاز می شود و آنچه در این تجمع انتخاباتی برگزار شده برخلاف تمامی دستورالعمل ها و مجوزها بوده و پروتکل های بهداشتی مقرر شده از سوی ستاد ملی کرونا رعایت نشده است.
خداحافظی باماسک
پساقرنطینه درانگلیس/حدف محدودیتهای بهداشتی
همه محدودیت های کرونایی تا ۲ هفته دیگر در انگلیس تمام می شود.در روز دوشنبه،۱۹ ژوئیه۲۰۲۱ (۲۸ تیر ۱۴۰۰)
نخست وزیر بوریس جانسون می گوید بیشتر محدودیت های باقی مانده ممکن است به زودی از بین بروند. ... انگلیس ممکن است تقریباً همه محدودیت های ویروس کرونا را در ۱۹ ژوئیه برطرف کند ... در طی همه گیری در کنفرانس مطبوعاتی مجازی در خیابان داونینگ در ۵ جولای
دلیل این تصمیم، موفقیت در تزریق واکسن برای اکثریت شهروندان است.
تا کنون -دوشنبه۵جولای۲۰۲۱(۱۴ تیر ۱۴۰۰) در انگلیس ،بیش از ۸۶ درصد از جمعیت بالای ۱۸ سال یک دوز از واکسن کرونا را دریافت کردهاند.
این تصمیم را نخست وزیر بریتانیا اعلام کرده است و تنها مربوط به انگلیس است و شامل ۳ بخش دیگر بریتانیا یعنی ولز، ایرلند شمالی و اسکاتلند نمی شود.
دولتهای اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی هر کدام مقررات مخصوص خود را دارند و با وجود تشابه در بسیاری از موارد، در زمانبندی و بعضی محدودیتها با انگلستان متفاوت هستند.
«بوریس جانسون» نخست وزیر بریتانیا، تایید کرد که در آخرین مرحله از زمانبندی رفع محدودیتهای کرونا در انگلستان، مقررات مربوط به استفاده از ماسک و فاصلهگذاری به پایان خواهد رسید.
او گفت که انتظار دارد این مرحله در روز ۱۹ ژوئیه (دو هفته دیگر) و بعد از ۱۶ ماه اعمال محدودیتهای مختلف در انگلستان اجرا شود.
بر اساس آمار رسمی دولت بریتانیا تا کنون بیش از ۸۶ درصد از جمعیت بالای ۱۸ سال یک دوز از واکسن کرونا را دریافت کردهاند و حدود ۶۵ درصد دومین دوز واکسن را هم تزریق کردهاند.
دولت اسکاتلند گفته است که احتمالا مقررات استفاده از ماسک را در مکانهای مشخص تا حدود یک ماه دیگر ادامه دهد.
مرحله چهارم و آخر رفع محدودیتها قرار بود روز ۲۱ ژوئن اجرا شود اما به دلیل افزایش موارد ابتلا به سویه دلتا چهار هفته به تعویق افتاد.
«میخانه»ها بازگشایی می شود
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:جانسون گفت :مامحدودیتهارابرمی داریم،دولت «پروتکلهای بهداشتی کرونایی» رالغومی کند واما«مسئولیت شخصی» جایگزین کنترل های قانونی خواهد شد.
البته نخست وزیرانگلیس گفت:تصمیم نهایی در دوشنبه۱۲ ژوئیه(۲۱ تیر ۱۴۰۰)گرفته خواهدشد.
این تغییر به این معنی است که افراد می توانند ماسک ها را پس از ماه ها ماسکهای اجباری رابردارند.
حذف قوانین فاصله اجتماعی باعث می شود که «کلوب های شبانه» برای اولین بار پس از ۱۶ ماه بازگشایی می شوند و مردم می توانند بار دیگر در بار در یک «میخانه» نوشیدنی سفارش دهند. دیگر لازم نیست مشتریان هنگام ورود به یک مکان ، یک برنامه تلفن را اسکن کنند تا اطلاعات تماس خود را ارائه دهند.
دولت انگلیس همچنین دستورالعمل ها را برای کار در خانه در صورت امکان متوقف خواهد کرد ، و کارفرمایان را آزاد می گذارد تا کارمندان خود را به دفاتر برگردانند.