هدف ازقیام امام حسین درسال ۶۰ چه بود؟..دعوت اهل کوفه...تشکیل حکومت،نهی ازمنکر،مبارزه با یزید،گناه علنی یزید،مورثی شدن حکومت،شهادت..؟کدام عامل دخالت داشت؟
چه تفاوت میان دوره یزید با دوره معاویه بود که امام حسن(ع) با معاویه صلح کرد ولی امام حسین(ع)به هیچ وجه سر صلح با یزید نداشت و چنین صلحی را جایز نمیشمرد.
قضیه از چه قرار است؟ آیا مساله ، مساله بیعت بود ؟ آیا مساله، مساله دعوت بود؟ آیا مساله، مساله اعتراض و انتقاد و یا شیوع منکرات بود ؟ کدامیک از این قضایا بود ؟
«آیت الله خامنه ای»:امام حسین قیام کرد تا آن واجب بزرگی را که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه اسلامی است، انجام دهد. این از طریق قیام و از طریق امر به معروف و نهی از منکر است،این کار، گاهی به نتیجه حکومت میرسد،گاهی هم به شهادت.
«آیت الله صالحی نجف آبادی» به طور صریح قیام امام حسین علیه اسلام را با هدف تصاحب حکومت تفسیر نموده است. در مقابل آیت الله شهید مطهری معتقدند که حضرت در در راه هدفی مقدس و برای اصلاح یکی از بزرگترین فسادهای اجتماعی به شهادت رسیده اند که جز شهادت این افساد را به اصلاح نمی رساند.
«شهیدمطهری»: آیا یکی از چیزهایی که امام حسین را وادار به این حرکت و نهضت کرد ، امر به معروف و نهی از منکر بود یا نه ؟
شهیدمطهری: آیا یکی از چیزهایی که امام حسین را وادار به این حرکت و نهضت کرد ، امر به معروف و نهی از منکر بود یا نه ؟
«فلسفه عزاداری و تذکر امام حسین »علیه السلام که به توصیه ائمه اطهار سال به سال باید تجدید شود ، به خاطر آموزندگی آن است ، به خاطر آن است که یک درس تاریخی بسیار بزرگ است . برای اینکه یک درس را انسان مورد استفاده خودش قرار بدهد ، اول باید آن درس را بفهمد و حل کند . در این مبحث من درباره مجموع عناصری که در نهضت حسینی موثر بودهاند به طور اجمال بحث میکنم ، سپس درباره امر به معروف و نهی از منکر که عنصر اصلی این نهضت است ، بحث بیشتر و مبسوط تر و مشروح تری میکنم .
در نهضت حسینی عوامل متعددی دخالت داشته است و همین امر سبب شده است که این حادثه با اینکه از نظر تاریخی و وقایع سطحی ، طول و تفصیل زیادی ندارد، از نظر تفسیری و از نظر پی بردن و به ماهیت این واقعه بزرگ تاریخی ، بسیار بسیار پیچیده باشد. یکی از علل اینکه تفسیرهای مختلفی درباره این حادثه شده و احیانا سوء استفادههایی از این حادثه عظیم و بزرگ شده است، پیچیدگی این داستان است از نظر عناصری که در به وجود آمدن این حادثه موثر بودهاند.
ما در این حادثه با مسایل زیادی روبرو می شویم: در یک جا سخن از بیعت خواستن از امام حسین و امتناع امام از بیعت کردن است . در جای دیگر دعوت مردم کوفه از امام و پذیرفتن این دعوت است .
در جای دیگر ، امام به طور کلی بدون توجه به مساله بیعت خواستن و امتناع از بیعت و اینکه اساسا توجهی به این مساله بکند که مردم کوفه از او بیعت خواستهاند، او را دعوت کردهاند یا نکردهاند، از اوضاع زمان و وضع حکومت وقت، انتقاد می کند، شیوع فساد را متذکر میشود، تغییر ماهیت اسلام را یادآوری میکند، حلال شدن حرامها و حرام شدن حلالها را بیان مینمایدو آنوقت میگوید وظیفه یک مرد مسلمان این است که در مقابل چنین حوادثی ساکت نباشد .
در این مقام میبینیم امام نه سخن از بیعت میآورد و نه سخن از دعوت. نه سخن از بیعتی که یزید از او میخواهد، و نه سخن از دعوتی که مردم کوفه از او کردهاند .
قضیه از چه قرار است ؟ آیا مساله ، مساله بیعت بود ؟ آیا مساله، مساله دعوت بود؟ آیا مساله، مساله اعتراض و انتقاد و یا شیوع منکرات بود ؟ کدامیک از این قضایا بود ؟
این مساله را ما بر چه اساسی توجیه کنیم ؟ به علاوه چه تفاوت واضح و بیٌنی میان عصر امام یعنی «دوره یزید» با دورههای قبل بوده؟ بالخصوص با «دوره معاویه« که امام حسن علیه السلام با معاویه صلح کرد ولی امام حسین علیه السلام به هیچ وجه سر صلح با یزید نداشت و چنین صلحی را جایز نمیشمرد .
استادمرتضی مطهری:حقیقت مطلب این است که همه این عوامل ، موثر و دخیل بوده است.
یعنی همه این عوامل وجود داشته و امام در مقابل همه این عوامل عکسالعمل نشان داده است.
پارهای از عکس العمل ها و عمل های امام بر اساس امتناع از بیعت است، پارهای از تصمیمات امام بر اساس دعوت مردم کوفه است و پارهای بر اساس مبارزه با منکرات و فسادهایی که در آن زمان به هر حال وجود داشته است .
همه این عناصر ، در حادثه کربلا که مجموعهای است از عکس العملها و تصمیماتی که از طرف وجود مقدس اباعبدالله علیه السلام اتخاذ شده دخالت داشته است.
شهیدمطهری:ابتدا درباره مساله «بیعت» بحث میکنیم که این عامل چقدر دخالت داشت و امام در مقابل بیعت خواهی چه عکس العملی نشان داد و تنها بیعت خواستن برای امام چه وظیفهای ایجاب میکرد ؟
همه شنیدهایم که معاویه بن ابی سفیان با چه وضعی به حکومت و خلافت رسید . بعد از آنکه اصحاب امام حسن علیه السلام آنقدر «سُستی» نشان دادند ، امام حسن یک قرارداد موقت با معاویه امضاء میکند نه بر اساس خلافت و حکومت معاویه ، بلکه بر این اساس که معاویه اگر میخواهد حکومت کند برای مدت محدودی حکومت کند و بعد از آن مسلمین باشند و اختیار خودشان ، و آن کسی را که صلاح میدانند ، به خلافت انتخاب کنند.
و به عبارت دیگر به دنبال آن کسی که تشخیص میدهند [ صلاحیت خلافت را دارد ] و از طرف پیغمبر اکرم منصوب شده است ، بروند .
شهیدمطهری می نویسد:تا زمان معاویه مساله حکومت و خلافت ، یک مساله موروثی نبود ، مسالهای بود که درباره آن تنها دو طرز فکر وجود داشت . یک طرز فکر این بود که خلافت، فقط و فقط شایسته کسی است که پیغمبر به امر خدا او را منصوب کرده باشد . و فکر دیگر این بود که مردم حق دارند خلیفهای برای خودشان انتخاب کنند .
به هر حال این مساله در میان نبود که یک خلیفه تکلیف مردم را برای خلیفه بعدی معین کند ، برای خود جانشین معین کند ، او هم برای خود جانشین معین کند و . . . و دیگر مساله خلافت نه دائر مدار نص پیغمبر باشد و نه مسلمین در انتخاب او دخالتی داشته باشند .
یکی از شرایطی که امام حسن(ع) درآن صلحنامه گنجاند ولی معاویه صریحا به آن عمل نکرد، بلکه امام حسن را مخصوصا با مسمومیت کشت و از بین برد که دیگر موضوعی برای این ادعا باقی نماند و به اصطلاح مدعی در کار نباشد.
همین بود که معاویه حق ندارد تصمیمی برای مسلمین بعد از خودش بگیرد ، خودش هر مصیبتی برای دنیای اسلام هست ، هست ، بعد دیگر اختیار با مسلمین باشد و به هر حال اختیار با معاویه نباشد.
اما تصمیم معاویه از همان روزهای اول این بود که نگذارد خلافت از خاندانش خارج شود و به قول مورخین، کاری کند که خلافت را به شکل سلطنت در آورد.
ولی خود او احساس میکرد که این کار فعلا زمینه مساعدی ندارد . درباره این مطلب زیاد میاندیشید و با دوستان خاص خود در میان میگذاشت ولی جرات اظهار آن را نداشت و فکر نمیکرد که این مطلب عملی شود.
انتقام «مغیره بن شعبه»ازمعاویه باتحریک یزید
آیت الله مرتضی مطهری می گوید:آنطوری که مورخین نوشتهاند کسی که معاویه را به این کار(خلافت را به شکل سلطنت در آورد) تشویق کرد و مطمئن ساخت که این کار عملی است ، «مغیره بن شعبه» بود.
شهیدمطهری علت این نقشه «مغیره»را به خاطر طمعی که به حکومت کوفه بسته بود می داند.
«مغیره بن شعبه»قبلا حاکم و والی کوفه بود ، از اینکه معاویه او را معزول کرده بود ، ناراحت بود.
«مغیره» از نقشه کشها و زیرکها و به اصطلاح از دهات عرب است . برای اینکه دو مرتبه به حکومت کوفه برگردد نقشهای کشید.
«مغیره» رفت به شام و به یزید بن معاویه گفت نمیدانم چرا معاویه درباره تو کوتاهی میکند ، دیگر معطل چیست ؟
مغیره به یزیدگفت:چرا معاویه ترا به عنوان جانشین خودش به مردم معرفی نمیکند!؟
یزید گفت : پدرم(معاویه) فکر میکند که این قضیه عملی نیست.
«مغیره»گفت: نه ، عملی است . شما از کجا بیم دارید؟ فکر میکنید مردم کجا عمل نخواهند کرد؟
«مغیره»درادامه گفت: هر چه معاویه بگوید مردم شام اطاعت میکنند ، و از آنها نگرانی نیست . اما مردم مدینه ، اگر فلان کس را به آنجا بفرستید او این وظیفه را انجام میدهد . از همه جا مهمتر و خطرناکتر
«نقشه مغیره» گرفت
یزید نزد معاویه میرود و میگوید مغیره چنین سخنی گفته است . معاویه مغیره را میخواهد . او با چرب زبانی و با منطق قوی ای که داشت توانست معاویه را قانع کند که زمینه آماده است و کار کوفه را که از همه سختتر و مشکلتر است خودم انجام میدهم.
معاویه هم دو مرتبه برای او ابلاغ صادر کرد که به کوفه برگردد.
شهیدمطهری:البته این جریان بعد از وفات امام مجتبی علیه السلام و در سالهای آخر عمر معاویه است. جریانهایی دارد.
مردم کوفه و مدینه(بیعت بایزیدرا) قبول نکردند.
۳ شخصیت تأثیرگذارمدینه
معاویه مجبور شد که به مدینه برود . روسای اهل مدینه، یعنی کسانی که مورد احترام مردم بودند، حضرت امام حسین علیه السلام ،عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر را خواست.
با چرب زبانی کوشید تا به عنوان اینکه مصلحت اسلام فعلا اینطور ایجاب میکند که حکومت ظاهری در دست یزید باشد ولی کار در دست شما تا اختلافی میان مردم رخ ندهد ، شما بیایید فعلا بیعت کنید ، عملا زمام امور در دست شما باشد، آنها را قانع
کند.
ولی آنها(۳شخصیتی که کلامشان نافذبود=خواص) قبول نکردند و این کار آنطور که معاویه میخواست عملی نشد.
«معاویه» بعدازناامید ازاین نقشه- با نیرنگی در مسجد مدینه میخواست به مردم چنین وانمود کند که آنها حاضر شدند و قبول کردند، که آن نیرنگ هم نگرفت.
«معاویه» هنگام مرگ سخت نگران وضع پسرش( یزید) بود و نصایحی به او کرد.
معاویه گفت : تو برای بیعت گرفتن، با عبدالله بن زبیر آنطور رفتار کن، با عبدالله بن عمر آنطور رفتار کن، با حسین بن علی علیه السلام اینگونه رفتار کن .
معاویه ،مخصوصا دستور داد با امام حسین ( ع ) با رفق و نرمی زیادی رفتار کند. گفت : او فرزند پیغمبر است ، مکانت عظیمی در میان مسلمین دارد و بترس از اینکه با حسین بن علی با خشونت رفتار کنی .
معاویه کاملا پیش بینی میکرد که اگر یزید با امام حسین با خشونت رفتار کند و دست خود را به خون او آلوده سازد ، دیگر نخواهد توانست خلافت کند و خلافت از خاندان ابوسفیان بیرون خواهد رفت.
شهیدمطهری می گوید:معاویه مرد بسیار زیرکی بود، پیش بینیهای او مانند پیشبینیهای هر سیاستمدار دیگری غالبا خوب از آب درمیآمد . یعنی خوب میفهمید و خوب میتوانست پیش بینی کند.
علامه مطهری می گوید:امابرعکس ،«یزید»اولا جوان بود و ثانیا مردی بود که از اول در بزرگ زادگی و اشراف زادگی و شاه زادگی بزرگ شده بود ، با لهو و لعب انس فراوانی داشت، سیاست را درک نمیکرد، غرور جوانی و ریاست داشت ، غرور، ثروت و شهوت داشت. کاری کرد که در درجه اول به زیان خاندان ابوسفیان تمام شد و این خاندان بیش از همه در این قضیه باخت.
اینها که هدف معنوی نداشتند و جز به حکومت و سلطنت به چیز دیگری فکر نمیکردند ، آن را هم از دست دادند.
شهیدمطهری:«حسین بن علی » کشته شد، ولی به هدفهای معنوی خودش رسید در حالی که «خاندان ابوسفیان» به هیچ شکل به هدفهای خودشان نرسیدند.
بعد از اینکه معاویه در نیمه ماه رجب سال شصتم میمیرد ، یزید به حاکم مدینه که از بنی امیه بود نامهای مینویسد و طی آن فوت معاویه را اعلام میکند و میگوید از مردم برای من بیعت بگیر.
«یزید»میدانست که مدینه مرکز است و چشم همه به مدینه دوخته شده ،در نامه خصوصی دستور شدید خودش را صادر میکند.
مینویسد «حسین بن علی را بخواه و از او بیعت بگیر ، و اگر بیعت نکرد ، سرش را برای من بفرست»
شهیدمطهری:بنابراین یکی از چیزهایی که امام حسین با آن مواجه بود تقاضای بیعت با «یزید بن معاویه» این چنینی بود که گذشته از همه مفاسد دیگر ، دو مفسده در بیعت با این آدم بود که حتی در مورد معاویه وجود نداشت.
۲مفسده: یکی اینکه بیعت با یزید،بمعنای، «تثبیت خلافت موروثی از طرف امام حسین بود».
یعنی مساله خلافت یک فرد مطرح نبود . مساله خلافت موروثی مطرح بود.
مفسده دوم :مربوط به شخصیت خاص یزید بود که وضع آن زمان را از هر زمان دیگر متمایز میکرد . او نه تنها مرد فاسق و فاجری بود بلکه متظاهر و متجاهر به فسق بود و شایستگی سیاسی هم نداشت.
استادمطهری:معاویه و بسیاری از خلفای آل عباس هم مردمان فاسق و فاجری بودند ، ولی یک مطلب را کاملا درک میکردند ، و آن اینکه میفهمیدند که اگر بخواهند ملک و قدرتشان باقی بماند، باید تا حدود زیادی مصالح اسلامی را رعایت کنند ، شئون اسلامی را حفظ کنند.
آنهااین را درک میکردند که اگر اسلام نباشد آنها هم نخواهند بود . میدانستند که صدها میلیون جمعیت از نژادهای مختلف چه در آسیا ، چه در آفریقا و چه در اروپا که در زیر حکومت واحد در آمدهاند و از حکومت شام یا بغداد پیروی میکنند ، فقط به
این دلیل است که اینها مسلمانند ، به قرآن اعتقاد دارند و به هر حال خلیفه را یک خلیفه اسلامی میدانند ، و اِلّا اولین روزی که احساس کنند که خلیفه خود بر ضد اسلام است ، اعلام استقلال میکنند .
شهیدمطهری می گوید:چه موجب(دلیل)ی داشت که مثلا مردم خراسان ، شام و سوریه ،آفریقا ، از حاکم بغداد یا شام اطاعت کنند ؟ دلیلی نداشت.
بنابراین خلفایی که عاقل ، فهمیده و سیاستمدار بودند این را میفهمیدند که مجبورند تا حدود زیادی مصالح اسلام را رعایت کنند . ولی یزید بن معاویه این شعوررا هم نداشت.
«یزید»آدم مُتهتکی بود ، آدم هتاکی بود ، خوشش میآمد به مردم و اسلام بیاعتنایی کند ، حدود اسلامی را بشکند.
آیت الله مرتضی مطهری می گوید:معاویه هم شاید شراب میخورد (اینکه میگویم شاید ، از نظر تاریخی است ، چون یادم نمیآید ، ممکن است کسانی با مطالعه تاریخ ، موارد قطعی پیدا کنند ) ولی هرگز تاریخ نشان نمیدهد که معاویه در یک مجلس علنی شراب خورده باشد یا در حالتی که مست است وارد مجلس شده باشد.
در حالی که «یزید »علناً در مجلس رسمی شراب میخورد، مست لایعقل می شد و شروع میکرد به یاوه سرایی.
تمام مورخین معتبر نوشتهاند که این مرد ، میمون باز و یوز باز بود . میمونی داشت که به آن کُنیه «اباقیس» داده بود و او را خیلی دوست میداشت . چون مادرش زن بادیه نشین بود و خودش هم در بادیه بزرگ شده بود، اخلاق بادیه نشینی داشت، با سگ و یوز و میمون انس و علاقه بالخصوصی داشت.
علامه مطهری می نویسد:سعودی در مروج الذهب مینویسد : یزید،«میمون» را لباسهای حریر و زیبا میپوشانید و در پهلو دست خود بالاتر از رجال کشوری و لشکری می نشاند!.
اینست که امام حسین ( ع ) فرمود : « وَعَلَى الاِْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِیَتِ الاُْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یَزیدَ »میان او و دیگران تفاوت وجود داشت . اصلا وجود این شخص تبلیغ علیه اسلام بود . برای چنین شخصی از امام حسین ( ع ) بیعت میخواهند! امام از بیعت امتناع میکرد و میفرمود: من به هیچ وجه بیعت نمیکنم . آنها هم به هیچ وجه از بیعت خواستن صرف نظر نمی کردند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:امام حسین علیه السلام(در پاسخ به پیشنهاد مروان بن حکم که با یزید بیعت کن) فرمود: در این صـورت باید گفت: انا للّه و انا الیه راجعون و فاتحه اسلام را خواند زیرا امّت اسلام گرفتار چوپانى همانند یزید شده است و من خودم از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که مى فرمود: خـلافت بر آل ابوسـفیان حـرام است.
قالَ الْحُسَیْنُ علیه السلام: اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ وَعَلَى الاِْسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِیَتِ الاُْمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یَزیدَ، وَلَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آلهیَقُولُ: اَلْخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى آلِ اَبى سُفیانَ./پایان توضیح.
استادمطهری می گوید:این یک عامل و جریان بود: تقاضای شدید که ما نمیگذاریم شخصیتی چون تو بیعت نکند . ( آدمی که بیعت نمیکند یعنی من در مقابل این حکومت تعهدی ندارم ، من معترضم . ) به هیچ وجه حاضر نبودند که امام حسین علیه السلام بیعت نکند و آزادانه در میان مردم راه برود .
«یزید»این بیعت نکردن را خطری برای رژیم حکومت خودشان میدانستند. خوب هم تشخیص داده بودند و همین طور هم بود. بیعت نکردن امام یعنی معترض بودن ، قبول نداشتن، اطاعت یزید را لازم نشمردن، بلکه مخالفت با او را واجب دانستن.
آنها میگفتند باید بیعت کنید، امام میفرمود بیعت نمیکنم.
مطهری:حال در مقابل این تقاضا، در مقابل این عامل، امام چه وظیفهای دا رند؟ بیش از یک وظیفه منفی، وظیفه دیگری ندارند: بیعت نمیکنم . حرف دیگری نیست.
آنهاگفتند:اگر بیعت نکنید کشته میشوید!
امام حسین پاسخ داد:من حاضرم کشته شوم ولی بیعت نکنم. در اینجا جواب امام فقط یک« نه» است .
«ولید بن عتبه بن ابیسفیان»( برادرزاده معاویه)حاکم مدینه ،امام را احضارکرد.( البته باید گفت گر چه بنی امیه تقریبا همه، عناصر ناپاکی بودند ولی او تا اندازهای با دیگران فرق داشت . ) در آن هنگام امام در مسجد مدینه ( مسجد پیغمبر )بودند . عبدالله بن زبیر هم نزد ایشان بود.
مامور حاکم از هر دو دعوت کرد نزد حاکم بروند و گفت حاکم صحبتی با شما دارد. امام حسین گفتند تو برو بعد ما میآییم.
«عبدالله بن زبیر» به امام حسین گفت : در این موقع که حاکم ما را خواسته است شما چه حدس میزنید؟
امام فرمود: «اظن ان طاغیتهم قد هلک » فکر میکنم فرعون اینها تلف شده و ما را برای بیعت میخواهد . عبدالله بن زبیر گفت خوب حدس زدید، من هم همین طور فکر میکنم ، حالا چه میکنید ؟ امام فرمود من میروم . تو چه میکنی ؟ حالا ببینم.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:وقتی حاکم مدینه ،۳شخصیت نافذ رافراخواند،زبیرازامام پرسید؟چه کارمان دارد؟چه شده؟که امام حسین علیه السلام این جمله راگفتند:«أظنّ أنّ طاغیتهم قد هلک فبعث إلینا لیأخذنا بالبیعة لیزید»: گمان مى کنم که معاویه طاغیانگر مُرده است و ولید ما را از براى بیعت یزید دعوت کرده است/پایان.
واکنش امام حسین وزبیر به احضارحاکم مدینه
استادمطهری می گوید:عبدالله بن زبیر شبانه از بیراهه به مکه فرار کرد و در آنجا متحصن شد.
هماهنگی« امام حسین »باجوانان بنی هاشم
اما امام حسین قبل ازرفتن به دارالحکومه ،ضمن هماهنگی با عدهای از جوانان بنیهاشم ،آنهارا با خود برد و گفت شما بیرون بایستید ، اگر فریاد من بلند شد ، بریزید تو ، ولی تا صدای من بلند نشده داخل نشوید .
مروان حکم ، این اموی پلید معروف( حاکم سابق مدینه ) آنجا حضور داشت، حاکم نامه علنی را به اطلاع امام حسین رساند.
امام حسین گفت : چه میخواهیدازمن؟
حاکم مدینه شروع کرد با چرب زبانی صحبت کردن وگفت: مردم با یزید بیعت کردهاند، معاویه نظرش چنین بوده است، مصلحت اسلام چنین ایجاب میکند. خواهش میکنم شما هم بیعت بفرمایید، مصلحت اسلام در این است. بعد هر طور که شما امر کنید اطاعت خواهد شد،تمام نقایصی که وجود دارد مرتفع میشود.
امام فرمود : شما برای چه از من بیعت میخواهید ؟ برای مردم میخواهید( برای خدا که نمیخواهید)از این جهت که آیا خلافت شرعی است یا غیر شرعی ، و من بیعت کنم تا شرعی باشد که نیست،شماازمن «بیعت »میخواهید که مردم ببینندکه من بیعت کردم وآنهاهم بیایندبیعت کنند؟
حاکم مدینه گفت: بله،همینطور است .
امام حسین(ع)گفت: پس بیعت من در این اتاق خلوت که ما سه نفر بیشتر نیستیم برای شما چه فایدهای د ارد ؟
حاکم گفت: راست میگوید باشد برای بعد.
امام مرخص شدکه برگردد،«مروان حَکم»که درآن مجلس حضورداشت، گفت چه میگویی! اگرحسین بن علی از اینجا برود معنایش اینست که بیعت نمیکنم ، پس فرمان خلیفه را اجرا کن.
امام حسین،گریبان «مروان» را گرفت و او را بالا برد و محکم به زمین کوبید وگفت : تو کوچکتر از این حرفها هستی .
وآنگاه امام بیرون رفت و بعد از آن ، سه شب دیگر هم در مدینه ماند.
«امام حسین »شبها سر قبر پیغمبر اکرم میرفت و در آنجا دعا میکرد . میگفت خدایا راهی جلوی من بگذار که رضای تو در آن است .
در شب سوم ، امام ،سر قبر پیغمبر اکرم میرود ، دعا میکند و بسیار میگرید و همانجا خوابش میبرد . در عالم رویا پیغمبر اکرم را میبیند ، خوابی میبیند که برای او حکم الهام و وحی را داشت .
حضرت(امام حسین) فردای آنروز از مدینه بیرون آمد و از همان شاهراه نه از بی راهه به طرف مکه رفت.
بعضی از همراهان عرض کردند : «یا بن رسول الله!لو تنکبت الطریق الا عظم »بهتر است شما از شاهراه نروید، ممکن است مامورین حکومت ، شما را برگردانند ، مزاحمت ایجاد کنند ، زد و خوردی صورت گیرد . ( یک روح شجاع و قوی هرگز حاضر نیست چنین کاری کند ، فرمود : من دوست ندارم شکل یک آدم یاغی و فراری را به خود بگیرم ، از همین شاهراه میروم ، هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:نفس المهموم می نویسد:یکی از اهل بیت امام به ایشان گفت:لو تنکبت الطریق الا عظم کما فعل ابن الزبیر کیلا یلحقک الطلب ، بهتر است از شاهراه نروی چنانکه ابن زبیر نرفت تا به تو دسترسی پیدا نکنند.امام پاسخ داد : « لا والله لا افارقه حتی یقضی الله ما هو قاض، نه به خدا سوگند از شاهراه جدا نشوم تا خدا آنچه را مقدر فرموده عملی سازد.پایان توضیح.
استادمطهری می گوید:به هر حال مساله اول و عامل اول در حادثه حسینی که هیچ شکی در آن نمیشود کرد مساله بیعت است ، بیعت برای یزید که به نص قطعی تاریخ ، از امام حسین ( ع ) میخواستند . یزید در نامه خصوصی خود چنین مینویسد : «خذ الحسین بالبیعه اخذا شدیداً»، حسین را برای بیعت گرفتن محکم بگیرد و تابعیت نکرده رها نکن .
امام حسین هم شدیدا در مقابل این تقاضا ایستاده بود و به هیچ وجه حاضر به بیعت با یزید نبود، جوابش «نه» بود.
حتی در آخرین روزهای عمر امام حسین که در کربلا بودند ، عمر سعد آمدو مذاکراتی با امام کرد ودر نظر داشت با فکری امام را به صلح با یزید وادار کند . البته صلح هم جز بیعت چیز دیگری نبود . امام حاضر نشد.
توضیج مدیریت سایت-پیراسته فر:از حسین بیعت محکم بگیر و هیچ گذشت هم نباید داشته باشی،«خذ الحسین بالبیعة اخذاً شدیداً لَیسَ فیه رخصة (لهوف ،سیدبن طاووس، ص ۹ )/پایان
مرتضی مطهری می گوید:از سخنان امام که در روز عاشورا پیداست که بر حرف روز اول خود همچنان باقی بودهاند : « لا وَاللّه ِلا أُعطیکُم بِیَدی إعطاءَ الذَّلیلِ وَلا أُفِرُّ فِرارَ العَبیدِ» نه ، به خدا قسم هرگز دستم را به دست شما نخواهم داد.
یعنی من هرگز با یزید بیعت نخواهم کرد . حتی در همین شرایطی که امروز قرار گرفتهام و میبینم کشته شدن خودم را ، کشته شدن عزیزانم را ، کشته شدن یارانم را ، اسارت خاندانم را ، حاضر نیستم با یزید بیعت کنم .
علامه مطهری باطرح این سئوال «این عامل از کی وجود پیدا کرد؟»واینگونه جواب می دهد: از آخر زمان معاویه ، و شدت و فوریت آن بعد از مُردن معاویه و به حکومت رسیدن یزید بود.
آیت الله مطهری عامل دوم،هدف ازقیام امام حسین علیه السلام را «مساله دعوت »می داند.
شهیدمطهری ضمن گله ازمؤلفان وزارت آموزش می گوید:شایددر بعضی کتابها خوانده باشید مخصوصادر این کتابهای به اصطلاح تاریخی که به دست بچههای مدرسه میدهند،نوشته اند که در سال شصتم هجرت، معاویه مُرد، بعد مردم کوفه از امام حسین دعوت کردند که آن حضرت را به خلافت انتخاب کنند . امام حسین به کوفه آمد ، مردم کوفه غداری و بیوفایی کردند ، ایشان را یاری نکردند، امام حسین کشته شد!
مرتضی مطهری شکوه خودرا ازتاریخ نویسان آموزش وپرورش اینگونه ابرازمی دارد:انسان وقتی این تاریخها را میخواند فکر میکند امام حسین مردی بود که در خانه خودش راحت نشسته بود ، کاری به کار کسی نداشت و درباره هیچ موضوعی هم فکر نمیکرد، تنها چیزی که امام را از جا حرکت داد ، دعوت مردم کوفه بود!.
شهیدمطهری می گوید:در صورتی که امام حسین در آخر ماه رجب که اوایل حکومت یزید بود ، برای امتناع از بیعت از مدینه خارج میشود و چون مکه، حرم امن الهی است و در آنجا امنیت بیشتری وجود دارد و مردم مسلمان احترام بیشتری برای آنجا قایل هستند و دستگاه حکومت هم مجبور است نسبت به مکه احترام بیشتری قایل شود، به آنجا میرود( روزهای اولی است که
معاویه از دنیا رفته و شاید هنوز خبر مرگ او به کوفه نرسیده )، نه تنها برای اینکه آنجا مأمن بهتری است بلکه برای اینکه مرکز اجتماع بهتری است.
در ماه رجب و شعبان که ایام عمره است، مردم از اطراف و اکناف به مکه میآیند و بهتر میتوان آنها را ارشاد کرد و آگاهی داد . بعد موسم حج فراهم میرسد که فرصت مناسبتری برای تبلیغ است.
محقق شهیدمی نویسد:بعد از حدود دو ماه نامههای مردم کوفه میرسد . نامههای مردم کوفه به مدینه نیامده ، و امام حسین نهضتش را از مدینه شروع کرده بودکه نامههای مردم کوفه در مکه به دست امام حسین رسید، یعنی وقتی که امام تصمیم خود را بر امتناع از بیعت گرفته بود و همین تصمیم، خطری بزرگ برای او به وجود آورده بود .
خود امام و همه میدانستند که نه اینها از بیعت گرفتن دست بر میدارند، بنابر این دعوت مردم کوفه عامل اصلی در این نهضت نبود ،بلکه«دعوت کوفیان» عامل فرعی قیام امام حسین بود.
شهیدمطهری درموردمیزان تأثیردعوت درقیام امام حسین را اینگونه بیان می دارد:حداکثر تاثیری که برای دعوت مردم کوفه میتوان قائل شد این است که این دعوت از نظر مردم و قضاوت تاریخ در آینده فرصت به ظاهر مناسبی برای امام به وجود آورد.
مطهری:«کوفه» ایالت بزرگ و مرکز ارتش اسلامی بود. این شهر که در زمان عمر بن الخطاب ساخته شده ، یک شهر لشکرنشین بود و نقش بسیار موثری در سرنوشت کشورهای اسلامی داشت.
استادشهیدمطهری درادامه تاریخچه کوفه می گوید: اگر مردم کوفه در پیمان خود باقی میماندند احتمالا امام حسین علیهالسلام موفق به برپایی حکومت میشد.
کوفه آنوقت را با مدینه با مکه آنوقت نمیشد مقایسه کرد، با خراسان آنوقت هم نمیشد مقایسه کرد ، رقیب آن فقط شام بود . حداکثر تاثیر دعوت مردم کوفه ، در شکل این نهضت بود یعنی در این بود که امام حسین از مکه حرکت کند و آنجا را مرکز قرار ندهد( البته خود مکه اشکالاتی داشت و نمیشد آنجا را مرکز قرار داد) ، پیشنهاد ابن عباس را برای رفتن به یمن و کوهستانهای آنجا را پناهگاه قرار دادن ، نپذیرد ، مدینه جدش را مرکز قرار ندهد ، بیاید به کوفه .
آیت الله مطهری نتیجه می گیرد:پس عامل دعوت مردم کوفه،یک امر فرعی ازهدف قیام بوده ، در اینکه این نهضت و قیام در عراق صورت گیرد ، واِلّا عامل اصلی نبود .
وقتی امام در بین راه به سر حد کوفه میرسد با «لشکر حُر »مواجه میشود،به مردم کوفه می گوید: «شما مرا دعوت کردید . اگر نمیخواهید بر میگردم»، معنایش این نیست که بر میگردم و با یزید بیعت میکنم و از تمام حرفهایی که در باب امر به معروف و نهی از منکر ، شیوع فسادها و وظیفه مسلمان در این شرایط گفتهام ، صرف نظر میکنم ، بیعت کرده و در خانه خود مینشینم و سکوت میکنم .
آیت الله مطهری درتبیین این مسأله که اگرمردم کوفه اورانمی پذیرفتندازاقداماتش عقب نشینی می کرده وبا یزدیدازدرِسازش برمی آمد(بنقل ازامام حسین) می گوید:خیر ، من این حکومت را صالح نمیدانم و برای خود وظیفهای قایل هستم . شما مردم کوفه مرا دعوت کردید ، گفتید : « ای حسین ! ترا در هدفی که داری یاری میدهیم ، اگر بیعت نمیکنی ، نکن . تو به عنوان امر به معروف و نهی از منکر اعتراض داری ، قیام کردهای ، ما ترا یاری میکنیم.» من هم آمدهام سراغ کسانی که به من وعده یاری دادهاند .
امام حسین می فرماید:حال میگویید مردم کوفه به وعده خودشان عمل نمیکنند ، بسیار خوب ما هم به کوفه نمیرویم ، بر میگردیم به جایی که مرکز اصلی خودمان،به مدینه یا حجاز یا مکه میرویم تا خدا چه خواهد .
امام تأکیدمی کند(چه شما-مردم کوفه-ماراحمایت بکنیدیانکنید)به هر حال ما بیعت نمیکنیم ولو بر سر بیعت کردن کشته شویم .
شهیدمطهری مجدداً تأکیدمی کند:پس حداکثر تاثیر این عامل یعنی دعوت مردم کوفه این بوده که امام را ازمکه بیرون بکشاند ، و ایشان به طرف کوفه بیایند .
آقای مطهری توضیح می دهد:البته نمیخواهم بگویم که واقعا اگر اینها دعوت نمیکردند ، امام قطعا در مدینه یا مکه میماند ، نه ، تاریخ نشان میدهد که همه اینها برای امام محذور داشته است . مکه هم از نظر مساعد بودن اوضاع ظاهری وضع بهتری نسبت به کوفه نداشت .
قرائن زیادی در تاریخ هست که نشان میدهد اینها تصمیم گرفته بودند که چون امام بیعت نمیکند ، در ایام حج ایشان را از میان بردارند . تنها نقل « طریحی» نیست ، دیگران هم نقل کردهاند که امام از این قضیه آگاه شد که اگر در ایام حج در مکه بماند ممکن است در همان حال احرام که قاعده کسی مسلح نیست ، مامورین مسلح بنی امیه خون او را بریزند ، هتک خانه کعبه شود ، هتک حج و هتک اسلام شود . دو هتک : هم فرزند پیغمبر ، در حال عبادت ، در حریم خانه خدا کشته شود ، و هم
خونش هدر رود .
بعد شایع کنند که حسین بن علی با فلان شخص اختلاف جزئی داشت و او حضرت را کشت و قاتل هم خودش را مخفی کرد ، و در نتیجه خون امام به هدر رود . امام در فرمایشات خود به این موضوع اشاره کردهاند . در بین راه که میرفتند ، شخصی از امام پرسید : چرا بیرون آمدی ؟ معنی سخنش این بود که تو در مدینه جای امنی داشتی ، آنجا در حرم جدت ، کنار قبر پیغمبر کسی متعرض نمیشد . یا در مکه میماندی کنار بیت الله الحرام . اکنون که بیرون آمدی برای خودت خطر ایجاد کردی . فرمود : اشتباه میکنی ، من اگر در سوراخ یک حیوان هم پنهان شوم آنها مرا رها نخواهند کرد تا این خون را از قلب من بیرون بریزند . اختلاف من با آنها اختلاف آشتی پذیری نیست . آنها از من چیزی میخواهند که من به هیچ وجه حاضر نیستم زیر بار آن بروم . من هم چیزی میخواهم که آنها به هیچ وجه قبول نمیکنند .
توضیح مدیرسایت:فَخْرُالدّین بن محمدعلی طُریحی (۹۷۹-۱۰۸۵ یا ۱۰۸۷ق)، از مفسران قرآن کریم (مؤلف کتاب اسرارالشهاده)است.
شهیدمطهری:عامل سوم قیام امام حسین، «امر به معروف» است،این نیز نص کلام خود امام حسین است.
علت شرکت نکردن «محمد ابن حنفیه»درقیام کربلا
استادمطهری می گوید: تاریخ مینویسد : محمد ابن حنفیه( برادر امام حسین )در آن موقع دستش فلج شده بود ، معیوب بود ، قدرت بر جهاد نداشت و لهذا شرکت نکرد .
امام وصیتنامهای مینویسد و آن را به او میسپارد : « هذا ما اَوْصی بِهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِی اَخاهُ مُحَمَّداً اَلْمَعْرُوفَ بِابنِ الحَنَفِیّةِ» . در اینجا امام جملههایی دارد : حسین به یگانگی خدا ، به رسالت پیغمبر شهادت میدهد . ( چون امام میدانست که بعد عدهای خواهند گفت حسین از دین جدش خارج شده است ) . تا آنجا که راز قیام خود را بیان میکند :
« اَنـّی ما خَرَجْتُ أَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فی اُمَّةِ جـَدّی اُری دُ اَنْ آمـُرَ بـِالْمـَعـْرُوفِ وَ اَنـْهی عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی وَ اَبی عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبٍ علیه السَّلامُ »
شهیدمطهری:دیگر در اینجا مساله دعوت اهل کوفه وجود ندارد . حتی مساله امتناع از بیعت را هم مطرح نمیکند . یعنی غیر از مساله بیعت خواستن و امتناع من از بیعت ، مساله دیگری وجود دارد . اینها اگر از من بیعت هم نخواهند ، ساکت نخواهم نشست . مردم دنیا بدانند : « ما خَرَجْتُ أَشِراً وَ لا بَطِراً »
حسین بن علی ، طالب جاه نبود ، طالب مقام و ثروت نبود ، مردم مفسد و اخلالگری نبود ، ظالم و ستمگر نبود ، او یک انسان مصلح بود . « وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فی اُمَّةِ جـَدّی » . . . « الا و ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السله و الذله ، و هیهات منا الذله یابی الله ذلک لنا و رسوله و المومنون و حجور طالبت و طهرت »
توضیح مدیریت سایت: ألا وَإنَّ الدَّعیَّ ابنَ الدَّعیِّ قَد رَکَّزَ بَینَ اثنَتینِ بَینَ السُلَّهِ وَالذِلَّةِ وَهَیهاتَ مِنّا الذِلَّةُ یَأبى اللّه ُ ذلک لَنا وَرَسولُهُ وَالمُؤمِنونَ وَحُجورٌ طابَت وَطَهُرَت وَأنوفُ حَمیَّةٍ وَنُفوسُ أبیَّةٍ مِن أن تُؤثِرَ طاعَةَ اللِئامِ عَلى مَصارِعِ الکِرامِ:مام حسین علیه السلام ـ در بخشى از سخنانش در روز عاشورا ـ فرمود : هان ! این حرامزاده پسر حرامزاده مرا میان دو چیز مخیّر کرده است : میان شمشیر و تن دادن به خوارى . و هیهات که ما تن به ذلّت و خوارى دهیم . خدا و رسول او و مؤمنان و دامنهاى پاک و مطهّر[ى که ما در آن پرورش یافته ایم] و دلهاى غیرتمند و جانهاى بزرگمنش ، این را بر ما نمى پذیرند که فرمانبرى از فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهیم/پایان
شهیدمطهری می گوید:این روح از روز اول تا لحظه آخر در وجود مقدس حسین بن علی علیه السلام متجلی بود . به قول خودش جزء خون و حیاتش شده بود. امکان نداشت از حسین جدا شود . در لحظات آخر [ حیات ] اباعبدالله ، وقتی در آن گودی قتلگاه افتاده است و قدرت حرکت کردن ندارد ، قدرت جنگیدن با دشمن ندارد ، قدرت ایستادن بر سر پا ندارد و به زحمت میتواند حرکت کند ، باز میبینیم از سخن حسین غیرت میجهد ، عزت تجلی میکند ، بزرگواری پیدا میشود . شهیدمطهری می گوید:آنقدردشمن ازدلاوریهای امام حسین وحشت داشتند،حتی زمانیکه ،لشکر عمرسعدمیخواهند سر مقدسش را از بدن جدا کنند ولی شجاعت و هیبت سابق اجازه نمیدهد . بعضیها میگویند نکند حسین حیله جنگی بکار برده که اگر کسی نزدیک شد حمله کند و در مقابل حمله او کسی تاب مقاومت ندارد.
آنهابرای اطمینان ازقتل امام ،نقشه پلید و نامردانهای میکشند ، میگویند اگر به سوی خیمههایش حمله کنیم او طاقت نمیآورد . امام حسین افتاده است .
شهیدمطهری که ازمأنوردشمنان درصحرای کربلا متأثرشد،می گوید:من نمیتوانم آن حالت ابا عبدالله را مجسم بکنم ! لشکر به طرف خیام حرمش حمله میکند .
یک نفر فریاد میکشد حسین تو زندهای؟ ! به طرف خیام حرمت حمله کردند !.
امام حسین، بهزحمت روی زانوهای خود بلند میشود ، به نیزهاش تکیه میکند و فریاد میکشد:
« ویلکم یا شیعه آل ابیسفیان ان لم یکن لکم دین و لا تخافون المعادفکونوا احرارا فی دنیاکم . »
ای مردمی که خود را به آل ابوسفیان فروختهاید ، ای پیروان آل ابوسفیان ، اگر خدا را نمیشناسید ، اگر به قیامت ایمان و اعتقاد ندارید ، حریت و شرف انسانیت شما کجا رفت ؟ ! شخصی میگوید : ما تقول یا بن فاطمه ؟ پسر فاطمه چه میگویی ؟ فرمود : « انا اقاتلکم و انتم تقاتلوننی و النساء لیس علیهن جناح » ، طرف شما من هستم ، این پیکر حسین حاضر و آماده است برای اینکه آماج تیرها و ضربات شمشیرهای شما واقع شود ، ولی روح حسین حاضر نیست او زنده باشد و ببیند کسی به نزدیک خیام حرم او میرود./پایان سخنرانی شهیدمطهری.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اگردین ندارید،لااقل آزاده باشید.
«وَیْحَکُمْ یا شیعَةَ آلِ أَبی سُفْیانَ! إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دینٌ، وَ کُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ، فَکُونُوا أَحْراراً فی دُنْیاکُمْ هذِهِ، وَارْجِعُوا إِلى أَحْسابِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ عَرَبَاً کَما تَزْعُمُونَ»؛ (واى بر شما! اى پیروان آل ابى سفیان! اگر دین ندارید و از حسابرسى روز قیامت نمى ترسید لااقل در دنیاى خود آزاده باشید، و اگر خود را عرب مى دانید به خلق و خوى عربى خویش پایبند باشید).
شمر صدا زد: اى پسر فاطمه! چه مى گویى؟ امام(علیه السلام) فرمود: «أَنَا الَّذی أُقاتِلُکُمْ، وَ تُقاتِلُونی، وَ النِّساءُ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ، فَامْنَعُوا عُتاتَکُمْ وَ طُغاتَکُمْ وَ جُهّالَکُمْ عَنِ التَّعَرُّضِ لِحَرَمی ما دُمْتُ حَیّاً»؛ (من با شما جنگ دارم و شما با من، ولى زنان که گناهى ندارند، پس تا زمانى که زنده هستم، سپاهیان طغیانگر و نادان خود را از تعرّض به حرم من باز دارید).
شمر گفت: راست مى گوید. آنگاه به لشکریان خویش رو کرد و گفت: «از حرم او دست بردارید و به خودش حمله کنید که به جانم سوگند هماوردى است بزرگوار!».
سپاه دشمن از هر طرف به سوى امام(علیه السلام) حمله ور شدند و امام در جستجوى آب به سوى فرات رفت ولى سپاهیان همگى هجوم آوردند و مانع شدند.
امام(علیه السلام) با این شعار خود، دشمن را شرمنده کرده، فرمود: «اگر دین ندارید و از خدا و قیامت نمى ترسید لا اقل آزاد مرد باشید و راه و رسم آزادگى را فراموش نکنید».
در میدان نبرد، نظامیان در برابر هم قرار دارند و غیر نظامیان مخصوصاً زنان و کودکان طرف نیستند، حمله به آنها نهایت ناجوانمردى و نشانه پستى حمله کننده است.
ولى این شعار پیامى فراتر از اینها دارد، این شعار همه جهانیان را مخاطب مى سازد و به آنها مى گوید حتّى اگر تابع دین و مذهبى نیستید، اصول انسانیّت و شرافت انسانى و اخلاق بشرى را فراموش نکنید، در واقع این همان شعار رعایت «حقوق بشر» است که امروز سخن از آن بسیار مى گویند و کمتر عمل مى کنند.
منبع : حماسه حسینی - جلد دوم صفحه ۱۳تا۳۳ با اندکی اصلاحات وانتخاب تیتر+افزودن تصاویر.
مقام معظم رهبری:امام حسین قیام کرد تا آن واجب بزرگی را که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه اسلامی است، انجام دهد. این از طریق قیام و از طریق امر به معروف و نهی از منکر است؛ بلکه خودش یک مصداق بزرگ امر به معروف و نهی از منکر است. البته این کار، گاهی به نتیجه حکومت میرسد – امام حسین برای این آماده بود – گاهی هم به نتیجه شهادت میرسد برای این هم آماده بود./منبع: کتاب انسان ۲۵۰ ساله.
مؤلف کتاب «شهیدجاوید»فصل جدیدی درفلسفه قیام امام حسین مفتوح کرده است.
«آیت الله نعمتالله صالحی نجفآبادی» (متوفی ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۵) دیدگاهی متفاوت را نسبت به قیام عاشورا ارائه کرده است.
در اولین صفحه از کتاب «شهید جاوید»، به نقل از یکی از صحبتهای امام خمینی که در سال ۱۳۵۷ ایراد کردند، آمده است: «امام حسین(ع) مسلم را فرستاده است که مردم را دعوت به بیعت کند و حکومت اسلامی تشکیل بدهد و حکومت فاسد را از بین ببرد.»
« امام خمینی »درباره تشکیل حکومت اسلامی، توسط امام حسین(ع) در «صحیفه نور» می فرماید: «شما یک قدری به فکر باشید، یک قدر توجه داشته باشید. هی ننشینید تکلیف شرعی برای خودتان درست کنید: کار تنبلها! تکلیف شرعیام این نیست؛ تکلیف شرعی آن است که پیغمبر ... شما قوهتان بیشتر از قوای سیدالشهداء است. قوایی نداشت در مقابل آن قوه، ولی پاشد قیام کرد، مخالفت کرد، چه کرد، تا کشته شد. آن هم میتوانست اگر تنبل بود نعوذباللّه؛ میتوانست بگوید که تکلیف شرعی من نیست. از خدا میخواستند آنها که سیدالشهداء ساکت باشد و آنها به خرسواری خودشان سوار باشند. از قیام او میترسند. او «مُسْلم» را فرستاده که مردم را دعوت کند به بیعت تا حکومت اسلامی تشکیل بدهد؛ این حکومت فاسد را از بین ببرد. اگر او هم سر جای خودش مینشست و در مدینه وقتی که مردک میآمد میگفت که بیعت کن، میگفت بسیار خوب سلّمه اللّه تعالی!»(صحیفه نور، جلد۲)
صالحی نجفآبادی در مقدمه کتاب خود نوشت که به دنبال روشی متفاوت برای بررسی قیام امام حسین است:
« قیام آن حضرت باید بر اساس موازین عادی بررسی شود، از این رو کتاب حاضر نهضت عظیم حسین بن علی علیه السلام را از نظر مجاری عادی و با صرف نظر از علم غیب امام بررسی کرده است ».
« صالحی نجفآبادی» معتقداست که علت اصلی قیام امام حسین، تشکیل حکومت اسلامی بود.
در مقدمه کتاب شهید جاوید آمده است: « حکومت عدالتکش معاویه با مرگ وی به پایان رسید و یزید بن معاویه هنوز جای خود را محکم نکرده و بهترین فرصت پیش آمده است که مردم آزادی خواه نیروهای خود را متشکل کنند و خلافت اسلامی را به مرکز اسلامی خود برگردانند... بدیهی است برای برگرداندن خلافت به مرکز اصلی خود، قبل از هر چیز وجود رهبری لایق لازم است که در پرتو لیاقت و محبوبیت خویش برای این کار اقدام کند و لایقترین شخص امام حسین(ع) است».
در ادامه آمده است:« ولی پیش از آنکه از طرف خود امام حسین(ع) و سایر مردم برای برگرداندن خلافت به مرکز اصلی خود قیام و اقدامی شود، حکومت یزید پیش دستی کرد. برای جلوگیری از هر گونه جنبشی اصلاحی، حسین بن علی و چند نفر از شخصیتهای دیگر را تحت فشار قرار داد که با یزید بیعت کنند و حکومت او را به رسمیت بشناسند.»
«مؤلف شهیدجاوید» در صفحه ۲۳ مینویسد:« چون امام حسین(ع) خلافت یزید را به رسمیت نشناخت مورد تجاوز دستگاه حکومت واقع شد و به دنبال آن برای تشکیل حکومت و برگرداندن خلافت اسلامی به مرکز اصلی خود اقدام کرد.»
صالحی نجف آبادی در جای دیگری از کتابش به نقل از «شیخ مفید» مینویسد:« امام منتظر مرگ معاویه بود تا با مرگ وی فرصت هر گونه انقلاب اصلاحی به دست آید و آنگاه شروع به قیام و اقدام کند، این انتظار به پایان رسید و معاویه بن ابی سفیان چشم از جهان فروبست.» (شهید جاوید، ص۲۶)
۲صفحه بعد: «امام حسین، مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد تا اوضاع سیاسی را به طور دقیق بررسی کند و معلوم سازد که آیا برای تشکیل حکومت و برگرداندن خلافت نیروهای کافی موجود است یا نه؟».
صالحی نجفآبادی معتقد است که عوامل پیروزی برای امام فراهم بود، عواملی چون ضعف حکومت، رنجش مردم، موافقت افکار عمومی، لیاقت امام به عنوان یک رهبر و وجود نیروهای داوطلب. صالحی در پاسخ به سوال کسانی که با خود فکر میکنند که امام به عنوان مردی آسمانی و ملکوتی که رهبری عالی روحانی مردم را به عهده دارد، با حکومت چه کار دارد؟ مینویسد:« باید دانست که امام علاوه بر اینکه دارای رهبری عالی روحانی است، رهبری عالی سیاسی را هم به عهده دارد. امام جانشین پیغمبر است و در آنجا که شرایط مساعد باشد باید زمامداری مردم را بپذیرد و در سایه قدرت حکومت قوانین دین را اجرا کند».(شهید جاوید، ص۵۸)
این پژوهشگر،درباره تصور عمومی که از مردم آن زمان کوفه، درباره برگشت رأیشان، وجود دارد و آنها را همیشه مورد ملامت قرار دادهاند که چرا امام را یاری نرساندند، مینویسد:« این تصور که اکثریت مردم کوفه همیشه مردمی منافق و بی وفا بودند تصوری سطحی و بی اساس است و در همه زمانها همه امتها چنین بوده و هستند که روحیه آنها تغییرپذیر و قابل انعطاف است. در شرایطی که امام حسین(ع) تصمیم گرفت علاوه بر امتناع از بیعت یزید با جماعت نیروهای عدالتخواه کوفه تشکیل حکومت بدهد و در سایه قدرت حکومت اصلاحات خود را شروع کند و در این زمان، اکثریت مردم کوفه از ته دل خواهان حکومت حسینی بودند نه از روی نفاق.» (شهید جاوید، صص ۸۸ و۸۹)
«آیت الله صالحی نجف آبادی» برای اثبات دیدگاه خود درباره مردم کوفه از دو رویداد که پس از عاشور اتفاق افتاد به عنوان ادله خود بهره میبرد:« پس از حادثه کربلا چند سال نگذشت که همین مردم کوفه به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی دست به انقلاب زدند.
« مختار بن ابی عبید ثقفی »با کمک همین مردم کوفه حکومتی تشکیل داد.»(شهید جاوید، ص۸۹)
مؤلف ،می نویسد،اینکه عده ای معتقدندکه آن حضرت از همان مدینه به قصد شهید شدن حرکت کرده و تا آخر در تعقیب همین هدف بود را نیز با ادله خود رد میکند.( شهید جاوید، صص ۹۷-۱۰۷)
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع این گزارش(شهیدجاوید)خبرگزاری ایسنا می باشد،بااندکی اصلاحات.
« توضیحی درباره کتاب جنجالیشهیدجاوید»:
این کتاب در در سال ۱۳۴۷ بصورت سلسله مقالات در سالنامه معارف جعفری به چاپ رسید.آقای صالحی نجف آبادی، مدعی بود هفت سال تمام برای آن زحمت کشیده است،کتاب درسال ۱۳۴۸ با عنوان «مرد صلح و دفاع خونین»به چاپ رسید. همان زمان،برخی از فضلای وقت از جمله: آیات منتظری(که درآن زمان ازمحبوبیت خاصی برخورداربود) وآیت الله مشکینی هم محبوبیتی دربین مذهبیون داشت، بر آن تقریظ نوشتند( تأیید کردند)اما بسیاری از نویسندگان ومداخان، و نیز مراجعی مانند آیت الله العظمی گلپایگانی، آیتالله العظمی مرعشی نجفی، بلافاصله پس از انتشار با آن از در مخالفت با این کتاب درآمده و آثار متعددی در ردّ بر آن نوشتند.
طلاّب معترض اصفهانی که به خاطر اهانت روضه خوانان قم به آقای مشکینی دربیت آیت الله گلپایگانی رفتند، ایشان گفت:مؤلف(صالحی) چند سال قبل کتاب را آورد نزد من و اجازه چاپ خواست. من با دقت خواندم، دیدم صلاح نیست و اجازه ندادم. صالحی گفت: اگر آقای صافی گفت چاپ نکن، چاپ نمیکنم، ایشان هم مطالعه کرد وصلاح ندانست. ولی ناگهان شنیدم چاپ کرده. هر کس مقلّد من است حرام است این کتاب رابخواند».
شهیدمطهری درباره مسأله اولویت دادن «دعوت کوفیان»ازعلل قیام امام حسین(ع)درکتاب دیگرآقای صالحی نجف آبادی(عصای موسی)که موضوعات را به حادثه کربلاکشیدند،نقدی زده اند.
ساواک نیزازاین آب گل آلود،نهایت بهره برداری راکرد،آنطوری که مؤلف می گوید:ناصرمقدم(آخرین رئیس ساواک قم) در اردیبهشت سال ۱۳۵۰ دستور داد بیست هزار جلد از کتاب شهید جاوید چاپ شود تا در تفرقه مؤثر باشد.
« خواهشمند است دستور فرمایید به نحو غیر مستقیم و به طور غیر محسوس بدون این که نامبرده متوجه شود، تسهیلاتی جهت تجدید چاپ کتاب شهید جاوید فراهم آورند»
باید ما محرّم و صفر را زنده نگه داریم ،با ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام…
…محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکاری سید الشهدا- سلام الله علیه- است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است/صحیفه امام، ج۱۵ ، ص: ۳۳۰
باید ماها و شماها در گفتاری که داریم و خصوصاً در این ماه محرّم و صفر، که ماه برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت- علیهم السلام- که با ذکر مصائب اهل بیت- علیهم السلام- زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه سرایی و روضهخوانی. شیاطین به گوش شما نگویند که ما انقلاب کردیم، حالا باید همان مسائل انقلاب را بگوییم و مسائلی که در سابق بود حالا دیگر منسی باید بشود؛ خیر.
ما باید حافظ این سنتهای اسلامی، حافظ این دستجات مبارک اسلامی که در عاشورا، در محرّم و صفر، در مواقع مقتضی به راه میافتند، [باشیم؛] تاکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند. محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است.
فداکاری سید الشهدا- سلام الله علیه- است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است؛ زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتی خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف تودههای مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم و منظم، دستجات عزاداری به عنوان عزاداری راه میافتاد. باید بدانید که اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند، باید این سنتها را حفظ کنید. البته اگر یک چیزهای ناروایی بوده است سابق و دست اشخاص بیاطلاع از مسائل اسلام بوده، آنها باید یک قدری تصفیه بشود، لکن عزاداری به همان قوّت خودش باید باقی بماند و گویندگان پس از اینکه مسائل روز را گفتند، روضه را همان طور که سابق میخواندند و مرثیه را همان طور که سابق میخواندند، بخوانند و مردم را مهیا کنند برای فداکاری.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این مطالب ،سخنان حضرت امام خمینی است درباره محرم وصفر..که درمناسبتهای مختلف ودرسالهای مختلف بیان شده است.
زنده نگهداشتن محرّم و ذکر مصائب اهل بیت
باید ماها و شماها در گفتاری که داریم و خصوصاً در این ماه محرّم و صفر، که ماه برکات اسلامی است و ماه زنده ماندن اسلام است، باید ما محرّم و صفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل بیت - علیهم السلام - که با ذکر مصائب اهل بیت - علیهم السلام - زنده مانده است این مذهب تا حالا؛ با همان وضع سنتی، با همان وضع مرثیه سرایی و روضه خوانی. شیاطین به گوش شما نگویند که ما انقلاب کردیم، حالا باید همان مسائل انقلاب را بگوییم و مسائلی که در سابق بود حالا دیگر منسی باید بشود؛ خیر ..
ما باید حافظ این سنتهای اسلامی، حافظ این دستجات مبارک اسلامی که در عاشورا، در محرّم و صفر، در مواقع مقتضی به راه میافتند، [باشیم؛] تأکید کنیم که بیشتر دنبالش باشند. محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکاری سیدالشهدا - سلام الله علیه - است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است؛
زنده نگه داشتن عاشورا با همان وضع سنتی خودش از طرف روحانیون، از طرف خطبا، با همان وضع سابق و از طرف تودههای مردم با همان ترتیب سابق که دستجات معظم ...
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این سخنرانی در آستانه ماه محرّم سال ۶۰ ایرادشده است.
دوشنبه ۴ آبان ۱۳۶۰(٢٧ ذوالحجه ١٤٠١)دردیدارِ وعاظ و خطبای تهران و قم- اعضای دفتر تبلیغات اسلامی قم و اعضای انجمن اسلامی شهرداری تهران.
این سخنرانی درجلد ۱۵ صحیفه امام خمینی، از صفحه ۳۲۶ تا صفحه ۳۳۷ منتشرشده است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اهل تحقیق به این لینک هم سری بزنن:
ساخت زره ازپستاندار«آرمادیلو»،ساخت هواپیما ،باالگوگیری ازپرواز سنجاقک وعقاب وجغدوزنبور..رادار باالگوازخفاش ودلفین،..چسب برزنتی«ولکرو» باالهام از دانه خاردارگیاه آراقیطون..
تکنولوژی با الهام از طبیعت
inspirational from nature
طبیعت همیشه الگویی مناسب برای انسان ها بوده تا بهترین مکانیزم ها و بهترین مهندسی ها را از دل آن بیرون کشیده و به صورت مصنوعی در ماشین آلات و دست ساخته های خود به کار ببرند. همیشه در طبیعت، کارایی ارجحیت دارد و هیچ الگوی پایداری نیست که نتوان از آن چیزی آموخت.
از مدل حرکت حیوانات گرفته تا ساختار بدن جانوران و گیاهان. هر چیزی در موقعیتی خاص می تواند راهگشای مشکلی بزرگ برای جامعه بشری باشد.این علوم بعنوان علم حیاتی(Biomimetics)معروف است
الگو برداری انسان از طبیعت برای ساختن هواپیما و هلیکوپتر و..
ایده نخستین هلیکوپتر توسط «لئوناردو داوینچی» نقاش ایتالیایی در قرن 15 طراحی شد ولی به اجرا در نیامد.تا اینکه در قرن بیستم برادران رایت اولین انسانهایی بودند که موفق شدند پرواز بنمایند.
اما همه ایده های پرواز بشر دقیقا از روی طبیعت کپی برداری شده است.مثلا در سایت ویکی نوشته شده است:
در هواپیما اختلاف فشار هوائی که از روی بال و زیر بال میگذرد ایجاد نیروی برآر میکند و با خنثی شدن نیروی وزن، هواپیما به پرواز در میآید.این نیرو چیزی معادل وزن هواپیما و وزن مسافران به بالا وارد میشود .
حال آنکه مکانیسم پرواز پرندگان نیز دقیقا به همین شکل است:
نیروی حرکت هواپیما در هوا دانست بدین معنی که وقتی پرنده بال می زند٬نیروی مقاومت هوا به زیر بال فشار وارد کرده٬ پرنده را به بالا می کشاند.هنگام حرکت به جلو٬نیروی مقاومت هوا در جلو و زیر٬پرنده را به بالا می کشاند. هنگام حرکت به جلو همراه با چرخش خاصی که پرنده به بال ها می دهدهوارا با فشار به عقب می راند و در نتیجه پرنده به جلو حرکت می کند
در سایت ویکی پدیا در مورد نحوه پرواز هواپیما ها دو نوع طبقه بندی ذکر شده است که دقیقا هر دو نوع از روی طبیعت کپی برداری شده است و پرندگان نیز به همان دو روش پرواز می کنند:
هواپیما(بال ثابت) باالهام ازعقاب و شاهین و کرکس
بیشتر هواپیماهای امروزی بهویژه هواپیماهای مسافری در این دسته جای دارند.
منظور از بال ثابت آن است که بال هواپیما (بر خلاف هلیکوپتر) فقط در اثر پیشرانش نیروی برآر ایجاد میکند. اگرچه بال در بعضی هواپیماها برای جاگیری کمتر یا ملاحظات هواپویشی ممکن است باز و بسته شود ولی اینگونه هواپیما را نیز دارای بال ثابت میشمارند چون باز و بسته شدن بال ایجاد نیروی برآر نمیکند.
این نوع هواپیماها دقیقا از روی الگوی پرندگانی مانند عقاب و شاهین و کرکس که بخاطر وزن خود بال نمی زنند و بالهای خود را در ارتفاع بصورت ثابت نگه می دارند الگو برداری شده است.این نوع پرندان بخاطر مصرف انرژی زیاد در ارتفاعات بالا بال نمی زنند و در هوا غوطه ور می شوند.
هواپیما با بال متحرک باالهام از کبوتر و گنجشک
در بالگردها نیروی برآر ناشی از چرخش بال یا پروانه در هوا است. هلیکوپتر یا بالگرد شناختهشدهترین هواپیما با بال متحرک است. هواچرخ نوع دیگری از اینگونه هواپیما است. بعضی از هواپیماها مثل و-۲۲ آسپری ویژگیهای بال ثابت و بال متحرک را یکجا دارند.
این مکانیسم نیز دقیقا از روی پرواز پرندگانی مانند کبوتر و گنجشک که در ارتفاع پایین هستند و جثه آنها و میزان مصرفشان اجازه بال زدن به آنها را می دهد طراحی شده اند که این نوع هواپیماها با بال متحرک نیز معمولا در ارتفاعات کم پروزا می نمایند.
شباهت بال پرندگان به بال هواپیما
بالهای پرندگان از استخوانهای و در بعضی دیگر از ساختارهای تو خالی تشکیل شده که به آنها اجازه می دهد پرواز کنند بالهای هواپیما نیز از قسمت های توخالی تشکیل شده است که نشان می دهد بالهای هواپیما نیز از روی طبیعت طعبیه شده است.
شباهت دیگر بال پرندگان به بال هواپیما این است که بال پرندگان به شکل مستطیل مانند نیست و دارای لبه های تیز به شکل مثل مانند است که ساختار بال همه هواپیما ها نیز به این شکل است.
الگو برداری از بال جغد برای ساخت هواپیمای بی صدا
بال جغد دارای ساختار هایی است که به این پرنده اجازه می دهد که بدون هیچ صدایی پرواز کند محققان از این موضوع الگو برداری کرده و هواپیماهایی که صدایی ندارند را تولید کرده اند.
شباهت بین نحوه اوج گرفتن عقاب و هواپیما بیشتر هواپیماها در قسمت سر مانند سر عقاب طراحی شده اند و دارای یک قسمت تیز مانند عقاب هستند و بالهای خود را دقیقا مانند عقاب به مرور زمان در طول اوجگیری باز می کنند.قسمت نوک در عقاب و قسمت نوک مانند هواپیما به اوجگیری آن کمک می کند.
الگو برداری انسان از سنجاقک برای ساخت هلیکوپتر
هلیکوپتر ها دارای پره هایی هستند که در اثر جنبش مقامت هوا را پایین می فرستند.از میلیون ها سال قبل بروی زمین حشره ای بنام سنجاقک وجود داشته که دارای دو بال است که به تقریبا به شکل هلیکوپتر عمل می کند و چرخش آنها مانند پره های هلیکوپتر است و بدن این جاندار نیز دقیقا مشابه هلیکوپتر است و دارای یک دم نازک است که در همه هلیکوپتر ها وجود دارد بی شک الگوی ساخت هلیکوپتر از روی این جاندار کپی برداری شده است.در تصویر زیر به محل قرار گیری د بال جاندار که مانند هلیکوپتر در قسمت بالایی اش است دقت نمایید!
الگو برداری هواپیمای اولیه از روی بعضی از حشرات
هواپیمای برادران رایت و هواپیماهای ابتدایی قرن بیستم دارای چهار بال بودند که دو بال بالایی که بزرگترند و پایینی به وسیله میله هایی به هم وصل شده بودند
این ساختار بالها در بعضی از حشرات از جمله زنبورها دیده می شود.
«ویلبور» و« ارویل رایت» این برنامه سخت کوشانه را از سال ۱۸۹۹ شروع کردند و توانستند در نهایت در سال ۱۹۰۳ میلادی برای اولین بار پرواز کنند. تلاش های بسیار ویلبور و ارویل تمامی نداشت؛ به طور مثال برای ساخت هواپیمای خود، سه بار هواپیمای کامل و بدون موتوری را در ابعاد واقعی ساختند و آن را مورد آزمایش قرار دادند.
نخستین هواپیمای موتوردار برادران رایت در «کیتی هاوک» محلی در شمال کالیفرنیا با موفقیت به پرواز درآمد، ارویل که خلبانی این هواپیما را به عهده داشت، توانست پروازی ۱۲ ثانیه ای را رقم بزند و مسافتی ۳۶ متری را پشت سر بگذارد. البته که این ابتدای موفقیت های این دو برادر بود و آن ها بر روی پیشرفت و بهینه سازی هواپیمای خود تلاش کردند. آخرین رکوردی که این دو برادر مهندس به ثبت رساندند، مربوط به پرواز ویلبور بود که توانست مسافت ۲۵۵.۶ متر را در ۵۹ ثانیه طی کند.
ساخت هلی کوپترباالهام ازمرغ مگسخوار
مرغ مگس(Bee Hummingbird) در هر ثانیه، ۸۰ بار بال میزند. اما زمانی که به همراه جفت خود پرواز میکند، ۲۰۰ بار در ثانیه بال میزنند.
آنها میتوانند در هوا معلق بمانند وشهدگلهارابمکند و تنها پرندگانی هستند که توانایی پرواز به عقب دنده عقب) رادارند.
این پرنده کوچک و چابک که به مرغ پرزنبوری(مرغ مگس خوار)شناخته میشود،
زیستگاه اصلیش در کوبا است که حدود ۵ سانتیمتر طول و حدود یک و نیم تا کمتر از دو گرم وزن دارد. بزرگترین مرغ مگس حدود ۲۰ سانتیمتر است که حدود ۲۰ گرم وزن دارد.
الگو برداری انسان از طبیعت برای ساخت سلول های خورشیدی
در مورد عملکرد سلول های خورشیدی می توان گفت که سلول های خورشیدی نور را دریافت می کنند و آن را در انشعاب های داخل خود حرکت می دهند و در نتیجه تماس این نیرو با سیلیکون الکتریسیته یا برق تولید می شود.
نکته جالب این است که در نمونه مشابه آن نیز در طبیعت یعنی برگها نور خورشید توسط برگها جذب می شود و وقتی در انشعاب های آن حرکت می کند در اثر برخورد با سبزینه و کربن و آب به نیروی شیمیایی مورد نیاز برگ تبدیل می شود.
دانشمندان کارولینای شمالی با استفاده از سیستم گیاهان و عروق آنها یک نوع سلول خورشیدی ساخته اند.
پژوهشگران دانشگاه علم و صنعت ایران با همکاری انستیتو بیوفیزیک-بیوشیمی دانشگاه تهران با الهام گرفتن از فرایند فتوسنتز گیاهان و استفاده از پروتئین موجود در گیاه اسفناج سلولهای خورشیدی بیوهیبریدی را در کشور تولید کردند که به اعتقاد آنها
برگها الهامی برای ساخت سلول های خورشیدی هستند با این شباهت که در سلول های خورشیدی ماده خام با سلیکون تماس می ګیرد در برگها ماده خام با کلروفیل تماس می ګیرددر برګها انرژی نور توسط پنل های خورشیدی جذب و وارد فتوسنتز می شود در سلول های خورشیدی با سیلیکون وارد واکنش می شود.
نکته بسیار جالب تر این است که سلول های خورشیدی که دقیقا از روی برگها ساخته شده اند ۴۷ در صد بیشتر انرژی را ذخیره کرده اند.هم چنین برگ ها قادر به جذب تمام طول موج نور هستند در حالی که سلول های خورشیدی فقط یک طول موج خاص را می توانند جذب نمایند.
با یک مقایسه ساده می توان نتیجه گرفت که سلول های خورشیدی که اینقدر مفید هستند تنها یک تقلید ناشیانه از ساختار برگها هستند که اگر ساختار برگ می توانست به خوبی پیاده شود نیروی الکتریکی بیشتری به دست می آمد.
زره یک لباس نسبتا محکم از جنس فلزاتی مانند آهن بود که در زمانهای قدیم سربازان برای حفاظت از خود به تن می کردند و از هزاران سال قبل در ایران و مخصوصا روم و چین تا صده های میانی در اروپا به تن می کرده اند. و حتی امروزه نیز پلیس های ضد شورش در جهان لباس ضد شورش نیز دارای یک نوع شکل زره مانند است.
دو تصویر زیر مربوط به یک سرباز از ایران باستان و یک سامورایی متعلق به کشور ژاپن است:
سابقه تمدن و شهر نشینی برای بشر شاید به ۲۰۰۰۰ سال نرسد و وسایل جنګی نیز بعد ها پدید آمدند اما یک پستاندار کوچک بنام «آرمادیلو »دارای یک پوست بسیار سخت است.
دقیقا شبیه به لباس سامورایی یا زره است که بعدها توسط انسانها مورد استفاده قرار گرفت.این پوسته یا رزه به خوبی از «آمادیلو »در برابر دشمنان خارجی حفاظت می کند.
احتمالاً اولین مخترعین زره برای ساختن زره از الگوهایی مانند لاکپشت یا آرمادیلو استفاده کرده اند و با مشاهده پوسته سخت خارجی آنها لباس هایی مشابه از روی آن برای حفاظت از خود ساختند.
پژواک سازی فرآیندی است که در آن جاندار امواج صوتی را به طرف هدف ارسال می کند و وقتی امواج به جسم می خورند با بازگشت آنها و تجزیه و تحلیل آنها هدف را تشخیص می دهند.رایج ترین جانورانی که از پژواک یابی استفاده می کنند خفاش ها دلفین ها و نهنگ ها هستند.تصویر زیر پژواک سازی توسط خفاش را بطور دقیق نشان می دهد.
رادار نیز عملکردی دقیقا مشابه دارد و امواجی را به سوی مقصد گسیل می کند و با تجزیه و تحلیل داده های بازگشت داده شده وجود اشیا را تشخیص می دهد.
با مشاهده تصاویر می توانید دقیقا به عملکرد مشابه رادار و پژواک سازی خفاش پی ببرید یعنی هزاران سال قبل از به وجود آمدن انسان خفاش ها و دلفین ها از این تکنولوژی استفاده می کردند و و انسان تنها از تکنولوژی هایی که در طبیعت وجود داشت کپی برداری نموده است.
«دلفین »ها یکی از باهوش ترین موجودات شناخته شده هستند و مانند خفاش ها توانایی «پژواک سازی» را دارند.پژواک سازی فرآیندی است که در طی آن امواجی به مقصد ارسال می شود و بازگشت داده می شود و جانوران با نا آشفتگی هایی که در مسیر امواج دریافت می کنند هدف را تشخیص می دهند.حتی دلفین ها قادر به تشخیص جنین در شکم مادر نیز هستند.
«رادار های سونار» نیز دقیقا مشابه عمل می کنند و در سطح و روی دریا امواج صوتی پالس مانندی را به طرف جسم گسیل می کنند هنگامی که امواج بازگشت داده می شود با تغیر صدای آن متوجه وجود کشتی های دیگر یا زیر دریایی های دیگر می شوند.
سونار(Sonar) نخستین بار در دهه ۱۹۰۰ میلادی توسط لویس نیکسون برای شناسایی تودههای یخ ابداع شد
در حالی که دلفین ها از ابتدا دارای این تکنولوژی بوده اند و بی شک این تکنولوژی مانند بسیاری از تکنولوژی های دیگر بشر از روی طبیعت کپی برداری شده است.
الگو برداری انسان از طبیعت در ساخت چسب
اختراع چسب از گیاه آراقیطون(باباآدم)
دانه این گیاه بمحض تماس انسان به لباس می چسبد،حیوانانی که دارای پشم هستند(گوسفندوسگ...)گرفتار،چسبناکی دانه های رسیده این گیاه می شوند.
الگو برداری انسان از طبیعت/کابل های نگه دارنده
خانم «بنیوس» یکی از اعضای دانشگاه راجرز آمریکا در کتاب تقلید زیست شناسی خود در باره ماهیچه های انسان می نویسد:
کابل های نگه دارنده پل های معلق درست به شکل ماهیچه های انسان درست شده اند و هر کابل نیز مثل ماهیچه ها که دارای تارهای نازکی هستند دارای سیم های نازک تری است. تکنولوژی موجود مورد استفاده در پل های معلق از ساختار بدن انسان الهام گرفته شده است.
مدیریت سایت-پیراسته فر:درآیه ۵ تا۸سوره نحل: بعدازخلقت انسان به خلقت چهارپایان اشاره داردکه مرکبهایی هستند که منافع زیادبرایتان دارد(خلق الا نعام)وَ الاَنْعَمَ خَلَقَهَا لَکمْ ...درآخرمی گویدچیزهای دیگری آفریدیم که"فعلاً"نمی دانید.
وَالْخَیْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوهَا وَزِینَةً ۚ وَیَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٨نحل)
یخلق ما لاتعلمون چیست؟
ر پایان آیه به مساءله مهمترى اشاره کرده و افکار را به وسائل نقلیه و مرکبهاى گوناگونى که در آینده در اختیار بشر قرار میگیرد و بهتر و خوبتر از این حیوانات مى تواند استفاده کند متوجه میسازد، و مى گوید خداوند چیزها (وسائل نقلیه دیگرى ) مى آفریند که شما نمیدانید ( وَیَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ٨نحل).
گرچه بعضى از مفسران پیشین این جمله را اشاره به حیواناتى گرفته اند که در آینده آفریده مى شود و رام بشر میگردد.
ولى همانگونه که در تفسیر مراغى و تفسیر فى ظلال آمده است درک مفهوم این جمله براى ما که در عصر ماشین و وسائل و مرکبهاى سریع السیر زندگى میکنیم ، ساده و آسان است .
آیا ماشین،کشتی وهواپیما،قطار راخداوندآفریده؟
و اگر ملاحظه میکنید که تعبیر به یخلق (مى آفریند) کرده است دلیلش واضح است ، زیرا کار انسان در این اختراعات در حقیقت چیزى جز جفت و جور کردن و به هم پیوستن نیست ، اساس آنها که مواد اصلى را تشکیل میدهد، تنها با آفرینش خداوندى است ، از این گذشته آن ابتکارى که بشر در طریق اختراع این وسائل به کار میبرد آن هم مولود استعدادى است که خدا به او داده است .تفسیرنمونه جلد۱۱
«تکرارتاریخ »رامرورمی کنیم«داعش» در۵ ژوئن ۲۰۱۴(۱۵ خرداد۱۳۹۳)٧ شعبان ١٤٣٥ واردعراق شد،«۵ روز درسامرا»جولان داد،حمله ناموفقی به حرم عسکریین علیهاالسلام داشت وآنگاه نیروهایش را به سمت «موصل» گسیل داشت،باتوجه به نفوذی هایی که ازطریق فرماندهان بعثی(پس مانده های صدام)داشت،توانست بدون کمترین خونریزی واردموصل شود،«مردم موصل مثل مردم افغان»،استقبال گرمی ازنیروهای داعش کردند...
شباهت طالبان باداعش
حکومت داعش درسوریه وعراق:
۶ سال درسوریه و ۳ سال درعراق
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:با آغاز جنگ داخلی سوریه نیروهای حکومت اسلامی وارد سوریه نیز شدند و در ۸ آوریل ۲۰۱۳(۲۰ بهمن ۱۳۹۱ ) «حکومت اسلامی عراق و شام»(داعش) را بر خود نهادند. آنها به سرعت، بخشهایی از شمال شرقی سوریه را تصرف کردند و شهر رقه را به عنوان پایتخت خود انتخاب کردند.
«داعش» در۵ ژوئن ۲۰۱۴(۱۵ خرداد۱۳۹۳)٧ شعبان ١٤٣٥ واردعراق شد،«۵ روز درسامرا»جولان داد،حمله ناموفقی به حرم عسکریین(ع) داشت وآنگاه نیروهایش را به سمت «موصل» گسیل داشت،باتوجه به نفوذی هایی که ازطریق فرماندهان بعثی(پس مانده های صدام)داشت،توانست بدون کمترین خونریزی واردموصل شود/۱۰ ژوئن ۲۰۱۴(۲۰ خرداد ۱۳۹۳)
شباهت« استقبال مردم عراق( موصل) ازداعش» ،استقبال مردم افغانستان ازطالبان
تکرارتاریخ:شباهت عجیب :داعش ،قبل ازحمله به عراق درسوریه حکمرانی داشته ودرآنجامرتکب جنایت شده بود واما داعشسی ها تبلیغات کرده دبودندکه ما«تغییررویه دادیم»(عوض شدیم)،طالبان هم درآستانه اشغال افغانستان اعلام کرد»ماعوض شدیم»طالبان قدیم نیستیم(که دست به جنایت بزنیم!
توضیح نگارنده-پیراسته فر:درادامه ۲گزارش دربازه زمانی(تسخیرموصل-اخراج)۱۳۹۳ تا۱۳۹۶رامی خوانید.
گزارش اول:دوشنبه۱۶ ژوئن ۲۰۱۴(۲۶ خرداد ۱۳۹۳) واکنش ساکنان اهالی موصل به تسخیر شهر توسط داعش ، یک گروه اسلامگرای تندرو ، به طرز شگفت آوری مثبت
ساکنان متعدد اهل سنت داخل موصل که با گزارشگر امریکایی«دیلی بیست» تلفنی صحبت کردند ، اظهار خوشحالی کردند که از شر نیروهای امنیتی دولتی شیعه خارج شده و تا کنون از زندگی تحت اشغال داعش راضی بوده اند.
گزارش دوم:در پاسخ به اخبار اخیر از موصل ، یک شهروند عراقی داستان یکی از دوستان خود از استان دیالی را به یاد آورد. "او به من گفت:" در مورد ما در ۱۴ آوریل ۲۰۱۷ جمعه، (۲۵ فروردین ۱۳۹۶) نیز همینطور بود. ما بسیار خوشحال بودیم که داعش منطقه را تصرف کرد و ارتش عراق را بیرون راند و در ابتدا آنها بسیار خوب رفتار کردند. تنها پس از یک ماه بود که آنها شروع به کشتن ما کردند. "
یکی از نشانه های حمایت محلی از داعش در موصل این است که بسیاری از خانواده های سنی که از نبردهای اولیه فرار کردند به شهر باز می گردند و به گفته منابع در آنجا ، از رفتن ارتش عراق خوشحال هستند.
منابع داخل موصل به گزارشگر «دیلی بیست» می گویند که شهر در حال حاضر ساکت است و هیچ جنگی در جایی شنیده نمی شود. جنگجویان داعش ایست بازرسی و دیوارهای جداکننده ای را که نماد ظلم و ستم بغداد برای ساکنان شده بود برچیده اند ، در حالی که داعش به طور آشکار از سوء استفاده از غیرنظامیان که به مشخصه آنها در داخل سوریه تبدیل شده بود ، اجتناب می کردند. این ممکن است به این دلیل باشد که اکثر نیروهای ارتش داعش در داخل موصل ، بر اساس گزارش منابع متعدد ، بومی هستند.
جوانان عرب سنی نشین شهر. منابع داخل موصل معتقدند نیروهای داعش بر اساس لهجه های خود و این واقعیت که جنگجویان برای پنهان کردن هویت خود صورت خود را پوشانده اند ، بومی هستند. ویژگی محلی بسیاری از واحدهای داعش می تواند به دلیل محبوبیت فعلی آنها در بین ساکنان و سهولت حرکت آنها در محله های موصل برای شکست نیروهای امنیتی عراق باشد.
در حالی که هفته گذشته برای بقیه عراق یک کابوس بود ، بسیاری از ساکنان موصل ، که احساس می کردند تحت فشار دولت بغداد قرار دارند ، احساس کردند که این مدت طولانی انتظار می رفت. نبردهای مداوم و تدابیر شدید امنیتی تحت حضور عمدتاً نیروهای امنیتی شیعه از زمان خروج آمریکا از موصل باعث شد موصل برای بسیاری از ساکنان عرب سنی به عنوان یک شهر اشغال شده احساس شود.
بسیاری از مسلمانان ، همانطور که ساکنان موصل شناخته می شوند ، فضای آرام در شهر را با زندگی قبل از حمله آمریکا در سال ۲۰۰۳ ، زمانی که دولت صدام حکومت می کرد و سنی ها هنوز قدرت سیاسی را در عراق در دست داشتند مقایسه کردند
در خارج از موصل ، داعش در حال مبارزات با کشتار جمعی است. روز یکشنبه ، داعش اعلام کرد که ۱۷۰۰ سرباز شیعه را در شهر تکریت قتل عام کرده است.
داعش گفت:۸۰۰نفر از دانشجویان اهل سُنت این دانشکده به دستور «ابوبکر البغدادی» عفو شدهاند.
داعش در این بیانیه تصاویری مربوط به اعدام گروهی در یک مزرعه را منتشر کرده است که در آن پنج نفر مشاهده میشوند که لباس نیروهای امنیتی بر تن دارند و با مسلسل به این دانشجویان شلیک میکنند.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:قتل عام مورداشاره«دیلی بیست»مربوط به پایگاه هوایی«اسپایکر» چهارهزارنظامی داشته واماداعش توانست ۱۷۰۰ دانشجورادستگیرکند وهمه راقتل عام کرد.
برای اطلاع ازاین حادثه به این لینک مراجعه کنید:
ادامه گزارش«دیلی بیست» آنچه واضح است این است که داعش از کشتار در تکریت حمایت می کند و سربازان شیعه را مورد هدف قرار می دهد ، به این امید که جنگ داخلی فرقه ای در مقیاس گسترده در این کشور شعله ور شود.
گزارشات متفاوتی درباره میزان عادی شدن زندگی در موصل در حال انتشار است ، اما به نظر می رسد بسیاری از خدمات اولیه در وضعیت عادی قرار دارند. برق مانند گذشته باقی مانده است ، اما یکشنبه اختلال در خدمات آب گزارش شد. پمپ بنزین ها با محدودیت ۲۰ لیتر در روز با قیمت های معمولی باز می شوند زیرا کامیون های سوخت به شهر برمی گردند ،
در حالی که نان و محصولات اصلی معمولی در فروشگاه ها ذخیره می شود. خدمات تلفن همراه در سراسر شهر باقی است ، با این حال ، اینترنت قطع شده است ، که شهروندان آن را به گردن بغداد می اندازند. گزارش شد که حتی بیمارستان های شهر نیز باز هستند. همچنین تردد برای اولین بار پس از سالها در داخل و خارج موصل و سراسر شهر مجاز بوده است.
واضح است که ائتلافی از گروه های عرب سنی گرد هم آمده اند تا این حمله را به رهبری داعش ، که برخی از آنها تخت خواب های عجیبی هستند ،
بسازند. رهبران سنی با مخاطبین در موصل تمایل زیادی به تأکید بر ماهیت عامیانه این جنبش در عراق دارند ، با این حال واضح است که همه نیروهای این شورش سنی - که شامل عناصر ناسیونالیست و اسلام گرا می شود - پرچم داعش ، قوانین و مقررات آن را پذیرفته اند. رهبری.
سال۲۰۱۱: بعد از شروع بحران سوریه، ابوبکر بغدادی رهبر این گروهک نیروهایی را به آنجا فرستاد تا گروهی تابع «حکومت اسلامی» تأسیس کنند. وی در سال ۲۰۱۳ ارتباط خود را کاملاً با القاعده قطع کرد و اسم گروهک خود را به «حکومت اسلامی در عراق و شام» تغییر داد.
مسجدجامع نوری موصل
مسجد«نوری»موصل-اعلام خلافت
سال ۲۰۱۴: پیروزیهای گروهک با کنترل فلوجه در عراق و الرقه در سوریه در اوایل این سال و سپس موصل و تکریت در ژوئن و به دست گرفتن مرزهای سوریه محقق شد.
این مسجد«نوری»موصل است که ابوبکربغدادی درخرداد۱۳۹۳خلافتش رااعلام کرد ودرتیر۱۳۹۶تخریبش کرد
جمعه، ۱۳ تیر ۱۳۹۳(۶ رمضان ١٤٣٥)خلیفه مسلمین«ابوبکربغدادی»اولین ماه رمضان داعش درعراق، درخطبه های نمازدرموردفضیلت ماه رمضان صحبت کرد!
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: ۲۹ ژوئن ۲۰۱۴(۸ تیر ۱۳۹۳)داعش درموصل اعلام خلافت کرد.۲هفته بعدازاشغال.
BBCنوشت:سخنگوی داعش گفته که از این پس گروه وی در اسناد و مکاتبات خود، به جای«دولت اسلامی عراق و شام»از عنوان«دولت اسلامی» استفاده خواهد کرد
در یک ویدیوی کوتاه بر روی اینترنت منتشر شده، «ابومحمد عدنانی »سخنگوی داعش اعلام کرده که اعضای شورای این گروه تشکیل جلسه داده و تصمیم به تشکیل «خلافت اسلامی» و تعیین خلیفه برای مسلمانان گرفته اند.
وی در ادامه، از« ابوبکر بغدادی» به عنوان «خلیفه» شورای داعش نام برده است،ابوبکر بغدادی نیز به این انتخاب لبیک گفت و خود را« رهبر مسلمانان جهان »دانسته است.
BBCن درادامه نوشت:در ویدیوی منتشر شده به وسیله گروه داعش، نام کامل و اصلی ابوبکر بغدادی به این شکل ذکر شده: «ابراهیم بن عواد بن ابراهیم بن علی بن محمد بدری هاشمی قرشی حسینی»
پیکارجویان تحت رهبری گروه تندروی داعش، کمتر از سه هفته پیش شهرهای مهم موصل و تکریت را در اختیار گرفتند. آنها از آن پس به پیشروی ادامه دادهاند و هماکنون منطقهای وسیع در عراق، از جمله بخشهایی از مرزهای این کشور، تحت کنترل آنها است.
سخنگوی داعش در بخشی از اظهارات جدید خود، برقراری خلافت را "آرزوی قلبی همه مسلمانان" و "امید همه جهادگران" دانسته است.
وی افزوده که از این پس گروه وی در اسناد و مکاتبات خود، به جای "دولت اسلامی عراق و شام" از عنوان "دولت اسلامی" استفاده خواهد کرد.
مسلمانان سنی، چهار حکمرانی که یکی پس از دیگری به جانشینی پیامبر اسلام رسیدند را "خلیفه" می نامند. پس از آنها، حکمرانان دو سلسله "اموی" و "عباسی" نیز خلیفه نامیده می شدند.
آخرین سلسله خلافت در سرزمین های اسلامی، «امپراطوری عثمانی» در ترکیه امروزی بود که در سال ۱۲۸۷شمسی آغاز (آغاز۱۹۰۸–۱۹۲۲)۱۳۰۱شمسی منقرض شد(۱۴سال)
تظاهرات مردم موصل در حمایت از داعش«اعلام خلافت داعش در موصل» ماه ژوئن.
گفته می شود فرمانده داعش که به عنوان فرماندار گروه شبه نظامی در موصل فعالیت می کرد در حمله هوایی ائتلاف به شهر شمالی عراق کشته شد.
موصل با شایعاتی مبنی بر حضور «عزت الدوری »، معاون رئیس جمهور سابق صدام حسین و رئیس فعلی حزب بعثی تبعیدی در عراق ، همراه است ، زیرا مقامات جدید موصل با چهره های قدیمی بعثی پر شده اند. اینکه این اتحاد فرصت طلبانه بعثی ها ، اسلام گرایان و ملی گرایان سنی تا کی می توانند در کنار هم بمانند نامعلوم است ، اما چشم اندازهای بازگشت موصل به بقیه عراق بدون هزینه ای وحشتناک ، مبهم به نظر می رسد.
در «محله السومر »در شرق موصل ، فراخوان نیروهای جدید برای حمایت از شورش جدید صدها جوان را برای ثبت نام به خیابان ها آورد. با جمع آوری تعداد زیادی سلاح دولتی و جمع آوری نیروهای جدید برای حمله به داعش ، ارتش عراق در صورت تلاش برای بازپس گیری شهر ، ممکن است نیرویی حتی بزرگتر و مستحکم تر در موصل از آنچه که آنها را در ابتدا بیرون راند ، پیدا کند.
به نظر می رسید که ساکنان موصل از بمباران شهر توسط نیروی هوایی عراق و بازگشت ارتش عراق از جنوب بسیار نگران بودند ، اما اکثر آنها این چشم انداز را قریب الوقوع نمی دانستند.
اما بسیاری از آنها با شهرت ترسناک زندگی تحت داعش پس از چند روز مشاهده آنها مشکلی نداشتند زیرا حتی به نظر می رسید که جنگجویان خارجی مردم موصل را تنها می گذارند. اطلاعیه های جدیدی در سراسر شهر از بلندگوی مساجد پخش می شود ، اما اینها عمدتا مربوط به افرادی است که به سر کار باز می گردند.
توضیج مجدد نگارنده-پیراسته فر:دوگزارش دیلی پست
دوشنبه۱۶ ژوئن ۲۰۱۴(۲۶ خرداد ۱۳۹۳)تیتر روزنامه «دیلی پست »اگرچه داعش به دلیل حکومت وحشیانه خود در سوریه معروف است ، اما بسیاری از ساکنان شهر عراقی که آن را به تصرف خود درآورد با دولت شیعه در بغداد بسیار خصمانه هستند ، اما آنها از این گروه استقبال کرده اند.
گزارش دیگر۳سال بعد:۱۴ آوریل ۲۰۱۷ جمعه، (۲۵ فروردین ۱۳۹۶)۳ماه قبل ازآزادی داعش
موصل در ۹ ژوئیه ۲۰۱۷(۱۸ تیر ۱۳۹۶)آزادشد ازدست داعشی ها
لازم به ذکراست که دراین تحقیق ،تنهابه گزارش «دیلی پست »اکتفانکردم،ازمنابع دیگری هم استفاده کردم.
طالبان برکاخ ریاست جمهوری،کُرسی ریاست.
در پی تصرف کابل توسط طالبان، روزدوشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۰، شمار زیادی از مردم افغانستان
با رفتن به میدان هوایی،بسوی « فرودگاه کابل»هجوم بردندو به دنبال ترک این کشور هستند.
داخل هواپیمای باری ارتش امریکا در حین پرواز از فرودگاه کابل با ۶۴٠ مسافر
این هواپیما کابل را به مقصد قطر ترک کرد.
رادیوفردادنوشت:روز دوشنبه(۲۵ مرداد ۱۴۰۰) هزاران نفر از مردم افغانستان به امید خروج از کشور به فرودگاه کابل هجوم بردند و در پی هرج و مرجی که در این فرودگاه رخ داد، ارتش آمریکا تمام فعالیتها در این فرودگاه را متوقف کرد.
به نوشته خبرگزاری رویترز، دستکم پنج نفر در روز دوشنبه در ازدحام جمعیت برای سوار شدن به یکی از هواپیماها جان خود را از دست دادند.
این هواپیما پس از برخواستن از باند فرودگاه کابل، «به دلیل بروز مشکل در بسته شدن چرخها، اعلام حالت فوق العاده کرده است» اما پس از آنکه این هواپیما در فرودگاه دیگری فرود آمده مشخص شد که «بقایای جسد یک افغانستانی» که قصد فرار از کشور را داشته سبب بروز این مشکل شده است
در ویدئوهای ارسالی از این فرودگاه نیز صحنههایی از هرج و مرج در باند فرودگاه دیده میشد و سربازان آمریکایی حاضر در محل برای برقراری نظم ناچار به شلیک هوایی شدند.
یکشنبه، ۲۴ مرداد ۱۴۰۰(۱۵اگوست۲۰۲۱)فراررئیس جمهورافغانستان ،بعدازهماهنگی باطالبان
دبیرمطبوعاتی سفارت روسیه در کابل با اعلام جزئیات تازه از فرار رئیس جمهور سابق افغانستان اعلام کرد که اشرف غنی پیش از سقوط کابل با خودروهای پر از پول این کشور را ترک کرده است.
به گزارش «نیکیتا ایشنکو» دبیرمطبوعاتی سفارت روسیه در کابل گفت که «اشرف غنی رئیس» جمهور افغانستان هنگام فرار تلاش داشت تا ۴ خودروی پر از پول را با خود از کشور خارج کند.
ایشنکو به «اسپوتنیک» گفت: «چهار خودروی پر از پول به فرودگاه کابل منتقل شد، آنها سعی کردند قسمت دیگر پول را به بالگرد برسانند، اما همه چیز طبق برنامه پیش نرفت و بخشی از آن در خط پرواز فرودگاه باقی ماند».
براساس گزارشها، اشرف غنی در جریان فرار بیشتر محافظان ویژه خود را مرخص میکند و به وزارت دفاع میفرستد سپس درخواست بالگرد میکند و برای فرار راهی فرودگاه میشود.
از سوی دیگر «ایندیا تودی» نیز گزارش داده است، پس از اینکه هواپیمای اشرف غنی اجازه فرود در «تاجیکستان» را نیافت، عازم «عمان» شد و قرار است احتمالاً به آمریکا برود.
مردم افغانستان آواره کوه وبیابان شده اند،تنهای جای امن«پارک شهرکابُل»ویا به کشورهای همسایه.
تنها ۲ سرویس بهداشتی برای ۴۰۰ آواره افغانی در پارک« شهر نو» کابل وجود دارد
در دو ماه گذشته ۶۰ هزار خانواده در پی درگیریها آواره شدهاند و ۱۷ هزار نفر از آنها به کابل آمدهاندویا به کشورهای همسایه پناه برده اند
جنایات طالبان درپوشش خدمت به مردم افغانستان
هزاران افغان که از شهرهای تصرف شده توسط طالبان گریخته و به کابل پناه آوردهاند، داستانهای وحشتناکی از حمله نیروهای طالبان روایت میکنند؛ حکایت دختران نوجوانی که ربوده شدهاند تا به عقد اجباری طالبان درآیند، قتل غیرنظامیان و افرادی که مقابل چشمان خانوادههایشان سر بریده شدهاند.
خبرنگار خبرگزاری فرانسه در روز پنج شنبه، ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ با شماری از صدها آواره افغان که در پارکی در مرکز شهر کابل سکنی گزیدهاند، گفتگو کرده است. افرادی که با دست خالی به پایتخت رسیدهاند و در این پارک بدون هیچ امکاناتی روی زمین میخوابند.
یکی از این آوارگان،« فریبا ۳۶ ساله» است که با شش فرزندش از نواحی شمالی افغانستان به کابل آمده؛ او سگهایی را به یاد می آورد که در اطراف اجساد در نزدیکی زندان قندوز پرسه میزدند.
«خانم مروا» ۲۵ ساله نیز از تالقان آمده است. او با گریه میگوید که شورشیان دختر عموی ۱۶ سالهاش را ربوده بودند تا او را به عقد یکی از شبه نظامیان درآورند.
«بیوه جوانی» نیز میگوید: «وقتی دو دختر در یک خانواده بودند، طالبان یکی از دختران را برای ازدواج میبردند. و اگر دو پسر در یک خانواده بودند، طالبان هر دوی آنها را برای جنگ میبردند. آنقدر غمگینم که به خودسوزی فکر میکنم.»
شبه نظامیان طالبان از روز جمعه ۹ مرکز از ۳۴ مرکز ولایات را تصرف کرده و باعث فرار هزاران نفر از خانههایشان شدهاند.
بنا بر گزارش دولت افغانستان، تنها در دو ماه گذشته ۶۰ هزار خانواده در پی درگیریها آواره شدهاند و ۱۷ هزار نفر از آنها به کابل آمدهاند.
سازمان بین المللی مهاجرت (IOM) نیز روز سهشنبه اعلام کرد که افغانستان در حال حاضر بیش از ۵ میلیون آواره داخلی دارد که دستکم ۳۵۹ هزار نفر از این تعداد در سال ۲۰۲۱ مجبور به فرار از خانههایشان شده و تن به آوارگی دادهاند.
«میرویس خان امیری» ۲۲ ساله که روز شنبه خود را از قندوز به پارک کابل رسانده میگوید: «سه روز پیش طالبان یک آرایشگر را کشتند زیرا فکر میکردند او برای دولت کار میکند. اما او فقط یک آرایشگر بود. آنها همه کسانی را که با دولت کار میکردند میکشند؛ حتی کسانی که ۵ سال پیش استعفا داده بودند.»
گروه دیگری از آوارگان که در شمال کابل سکنی گزیدهاند نیز داستانهای تلخ دیگری حکایت میکنند.
عبدالمنان از آوارگان قندوز میگوید: «نیروهای طالبان سر یکی از پسران من را گرفتند و مانند گوسفند با چاقو بریدند و سرش را دور انداختند. نمیدانم آیا بدنش توسط سگها خورده شده یا دفن شده است.»
پارک شهر کابل
در پارک شهر کابل، کمبود همه چیز دیده میشود. حتی چادری برای خواب آوارگان و پناه گرفتن کودکان آنها وجود ندارد.
مردم عمدتا جز چند شال چیزی به همراه ندارند که از آن برای خوابیدن استفاده میکنند.
«دختری ۲ ساله» که بسیار مریض به نظر میرسد، روی زمین نزدیک پدربزرگش دراز کشیده است. محمد خان ۷۰ ساله میگوید که او در سرمای شب بیمار شده است.
هیچ سازمان بشردوستانهای دیده نمیشود و خود آوارگان شروع به ثبت نام و مشخصاتشان کردهاند؛ با این امید که مقامات بیایند و به آنها کمک کنند.
مردی سعی میکند به آوارگان« پشهبند» بفروشد اما هیچ کس پولی به همراه ندارد.
زن بیوهای به نام «بیبیما» که با دختر و یازده نوهاش در گوشهای نشسته میگوید: «من هیچ پولی برای مراقبت از آنها ندارم. آنها میخواهند پدرشان را ببینند اما پدرشان چهار روز پیش، هنگامی که یک موشک به خانه آنها در قندوز اصابت کرد، کشته شد.»
عزیزالله که از قندوز آمده، شاهد کشته شدن چند تن از همسایگانش به دست نیروهای طالبان بوده است. او در شرح رفتار بیرحمانه نیروهای طالبان میگوید: «آنها وارد خانهها میشدند و کسانی را که سعی میکردند جلوی آنها را بگیرند میکشتند. اگر آنها همینطور ادامه دهند، به زودی در کابل خواهند بود ... پس از آن کجا میتوانیم فرار کنیم؟»
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:گزارش عصرایران(۲۱ مرداد ۱۴۰۰) نوشت::آوارگان کابل درپارک شهر
ده ها هزار نفر از ساکنان شهر و روستاهای شمالی افغانستان پس از افزایش درگیری بین طالبان و نیروهای امنیتی این کشور خانه های خود را ترک کرده و از مناطق جنگ زده فرار کردند.
چنین جنایاتی هشدار درباره تسلط احتمالی طالبان بر افغانستان را تشدید کرده است. طالبان از هفته های اخیر پیشروی به سمت شهرهای بزرگ را آغاز و تسریع کرده است. آوارگان کنونی به شدت از طالبان و دولت خشمگین هستند.
«فوزیه کریمی»از شهر«قندوز»(کندوز) یکی از بزرگترین شهرهای شمالی افغانستان گریخته است. طالبان در این شهر با نیروهای دولتی درگیری شدیدی داشتند و بیشتر مناطق آن را تصرف کردند.
او میگوید: نیروهای دولتی در ولسوالی من با طالبان نجنگیدند اما پس از تصرف منطقههای بزرگتر به تکاپو افتاده و بمباران مناطق مسکونی را آغاز کردند.
«خانم کریمی» که شوهرش در قندوز مانده، میگوید که قادر به تهیه چیزی نیست و خیرین به خاطر زن بودنش با او صحبت نمیکنند.
او افزود: امروز صبح وقتی به اینجا رسیدم هیچ چیزی برای خوردن نداشتم. «آیا باید فرزندانم را در این آفتاب سوزان گرسنه بگذارم؟»
تنها ۲ سرویس بهداشتی برای ۴۰۰ ساکن کنونی پارک« شهر نو» کابل وجود دارد. امکانات پزشکی وجود ندارد و آوارگان نمیتوانند از عهده هزینه های مالی مراکز درمانی مجاور خود برآیند. بسیاری از کودکان از اسهال رنج میبرند.
برخی از آنها چند پتو به عنوان زیرانداز و چند ملحفه به عنوان سایبان یا پرده برای ایجاد حفظ حریم خصوصی دارند.
افزایش آوارگان باعث افزایش درخواست های بین المللی برای ایجاد فشار بر طالبان و جلوگیری از حملات آنها شده است.
موسسه «نجات کودکان»(Save the Children) در روز سه شنبه اعلام کرد که بیش از ۶۰هزار نفر تنها در آخر هفته گذشته میلادی خانه های خود در قندوز را ترک کردهاند. نیمی از این افراد کودک هستند.
به گفته کارشناسان این موسسه، برخی از افراد به مناطق آرامتری از قندوز نقل مکان کردند و در خارج از خانه بدون آب و غذا و مراقبت های پزشکی زندگی میکنند.
«کریستوفر نیماندی» رئیس موسسه «نجات کودکان» در افغانستان گفت: بسیاری از بازارها تخریب شده و حال حاضر بیشتر آنها بسته هستند. آوارگان هیچ جایی برای تهیه غذا ندارند.
به گزارش این سازمان، در ۳ روز گذشته حداقل ۲۷ کودک در افغانستان کشته شده اند.
«سخنگوی وزارت کشور افغانستان» در بخش «مدیریت بلایا» گفت که بیش از ۱۷ هزار نفر از شمال این کشور در دو هفته گذشته وارد کابل شدهاند که در خانه اقوام، پارک ها یا خیابانها اقامت دارند.
در پارکهای کابل تقریبا هیچ کمک دولتی برای خانوادهها وجود ندارد. برخی از شهروندان کابل به صورت داوطلبانه مقادیر کمی آب و غذا و لوازم برای آوارگان آوردهاند.
«زرمینه تخاری»که اینک ساکن پارک دیگری در حومه شمالی کابل است، میگوید: از سه روز پیش هیچ کمکی دریافت نکرده و تنها به کمک های داوطلبانه مردمی تکیه کرده است. در این پارک حدود ۲ هزار نفر ساکن شدهاند.
او گفت که پس از کشته شدن ۱۲ نفر از بستگانش از روستای «کهن شهر» در ولایت تخار فرار کرده است. طالبان برادر، عمو و۲نفر دیگر از اقوام او را که از اعضای نیروی پلیس بودند کشتند. زمانی که طالبان روستای آنها را تصرف کرد، با تصور ارتباط خانواده او با پلیس به خانه آنها ریخت ۸ نفر از مردان خانواده اش را به ضرب گلوله کشت.
وی افزود: ما اجساد را بار پیک آپ (خودروی حمل بار) کردیم.
شوهر و برادران دیگر او به خاطر دفن اجساد عقب ماندند. این زن گفت:« طالبان رحم نمیکند.»
«نصیر احمد» ۱۴ ساله شاهد بوده که طالبان پس از دیدن تصویری از یک مرد با پرچم افغانستان در تلفن همراهش او را با شلنگ پلاستیکی شلاق زدند. او گفت: طالبان به زنانی که پوشش سرشان نامناسب تلقی میشد حمله کردند.
این نوجوان مجبور به ترک مدرسه شده است. او گفت: سال گذشته به خاطر کرونا و امسال به خاطر جنگ مدرسه را از دست دادم. وی افزود: «آینده ای برای خود نمیبینم»
«میشل باشله» کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل در روز سه شنبه گفت که دفترش تنها در روز دوشنبه ۱۸۳ کشته و ۱۱۸۱ مجروح را بین غیرنظامیان شهرهای لشگرگاه، قندهار، هرات و قندوز شناسایی کرده است.
او افزود: این تعداد تنها آمار قربانیان تائید شده است و ارقام واقعی بسیار بیشتر خواهد بود.
دفتر وی اعلام کرد که گزارش های درباره اعدام، حملات علیه مقامات فعلی و سابق دولت و اقوام آنها، استفاده از تجهیزات نظامی و تخریب خانه ها، مدارس، درمانگاه ها و استفاده تعداد زیادی بمب دست ساز دریافت کرده است.
«باشله» با اشاره به خروج نیروهای بین المللی به خارج از افغانستان گفت: مردم به درستی نگرانند تصرف قدرت توسط طالبان دستاوردهای حقوق بشر در دو دهه گذشته در این کشور را محو کند.
اما بسیاری که به سادگی از خطرات فرار کرده اند خواهان توقف جنگ هستند.
«خانم ناجیه» که مانند بسیاری دیگر از افغان ها تنها اسمش را اعلام کرد در این باره گفت روز شنبه با ۵ فرزند و شوهرش از قندوز به کابل آمد. آنها پس از آنکه خانه شان به خط مقدم جنگجویان تبدیل شده
این هفته حدود ۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دوز واکسن« آسترازنکا» ساخت ژاپن وارد کشور می شود. قبلا این واکسن را کره جنوبی و ایتالیا وارد کرده بودیم.
وضعیت« واکسن» وارداتی وتولیدداخلی درایران
تا کنون نزدیک به ۲۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دوز انواع واکسن وارد کشور شده است.
واردات روسیه متوقف شده، واردات کواکس هم حال خوشی ندارد
تحویل ۷۰۰ هزار «واکسن برکت »و ۱۴۰ هزار واکسن «پاستور» به وزارت بهداشت /۲۸ تیر ۱۴۰۰
تا کنون(۲۱ مرداد ۱۴۰۰) ۱۴ میلیون نفر ازمردم ایران، دُز اول واکسن کرونا و سه میلیون و نیم نفر نیز دُز دوم را تزریق کرده اند.
برای قطع گردش ویروس« مصون ماندن از کرونا»باید حداقل ۷۰ درصد (۶۰ میلیون نفر) در کشور واکسینه شوند.
کرونا برای بار دیگر و این بار با سویه «دلتا»در حال پیشتازی و گردش در نقاط مختلف کشور است؛ دوباره نقشه کشور آتشین شده و روند تصاعدی بیماران و البته کشتههای کووید، همچنان چالش وزارت بهداشت در روزهای پایانی کارش در دولت دوازدهم است. در شرایطی که هنوز از پیک چهارم کرونا به طور کامل خارج نشده بودیم، چند روزی است که کشور وارد پیک پنجم شده؛ آن هم با ویروسی که قدرت سرایتش ۶۰ برابر بیشتر از ویروس انگلیسی در موج قبلی است.
وزارت بهداشت تاکید کرد که تامین واکسن کرونا در کشور را از سه طریق واردات، تولید داخل و تولید مشترک به شرط انتقال دانش فنی، پیگیر است و بر همین اساس نیز با تدوین و تصویب سند ملی واکسیناسیون کرونا در کشور، اولویتهای تزریق گام به گام را اعلام کرد. هرچند واردات واکسن با چالشهای جدی مواجه شد که دلیلی اصلی این موضوع بدعهدی کشورهای سازنده واکسن در تحویل واکسنهای خریداری شده عنوان شده است؛ هرچند بخش خصوصی نیز طی روزهای اخیر انتقادهایی را به وزارت بهداشت در زمینه تعلل در ارائه مجوز واردات مجوز واکسن وارد کرده است. در همین راستا یا« دکترعلیرضا رئیسی »سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا مصاحبه ای ترتیب داده شده است که میخوانید،جمعه، ۲۲ مرداد ۱۴۰۰خبرگزاری فارس:
*آقای دکتر کشور ما تا کنون از چه روشهایی اقدام به واردات واکسن کرده است؟
جمهوری اسلامی ایران از زمان شیوع بحران کرونا از چند طریق اقدام به تامین واکسن کرونا کرد. تأمین واکسن از طریق کواکس، واردات واکسن از کشورهای مختلف، تولید مشترک واکسن و تولید داخل از جمله روشهایی بود که وزارت بهداشت وزارت امور خارجه و بانک مرکزی تمام تلاش خود را طی این مدت به کار گرفتند تا واکسن مورد نیاز را تامین کنند. در راستای واردات واکسن نیز دولت قراردادی را با کشورهای چین، روسیه بسته شد، همچنین از طریق «کواکس» ۱۶.۸ میلیون دز واکسن قرار بود به دست ما برسد که این موضوع محقق نشد.
چراواردات واکسن از روسیه متوقف شد؟
در این مدت وزارت امور خارجه تلاشهای زیادی را انجام داد و سفرای ما در کشورهای مختلف نیز تلاشهای بسیاری انجام دادند اما مشکلاتی در این زمینه ایجاد شد، سفیر ما در کشور روسیه تلاش خود را برای بستن قرارداد خرید واکسن به کار گرفت و این موضوع محقق شد اما در آن دوران میزان تولید واکسن در این کشور به میزان کافی نبود، هر کشوری که با پیک کرونا مواجه میشود سعی میکند ابتدا نیاز خود را تامین کند و بعد از آن اقدام به صادرات واکسن کندو با توجه به شیوع بیماری کرونا در این کشور و کافی نبودن تولید واکسن منجر به ایجاد وقفه در روند ارسال واکسن به کشور شد و درحال حاضر به دلیل شیوع بیماری در روسیه ، ارسال واکسن به ایران متوقف شده، اما خط تولید مشترکی که در ایران راه افتاده است از شهریور ماهیانه سه الی چهار میلیون دز واکسن تحویل خواهد داد.
کشور روسیه به شدت درگیر موج دلتا است و میزان واکسیناسیون روسیه نسبت به سایر کشورهای واکسن ساز و تولیدکننده واکسن بالا نیست، درحال حاضر «اسپوتنیک» ماهانه ۵ میلیون دز واکسن تولید میکند که این میزان نیز در کشور روسیه مصرف میشود، همچنین خط تولید واکسن روسی در کشورهای دیگر نیز تکمیل نشده است و روسیه توانایی اینکه بتواند تا شهریور یا مهر قرارداد خود را نهایی کند شدنی نیست.
بخش خصوصی تاکنون چقدر واکسن وارد کرده است؟
دکتر رئیسی:بخش خصوصی تاکنون ۳۸ مجوز از سازمان غذا و دارو دریافت کرده است اما موفق به واردات واکسن در حجم گسترده نکرده است. بیشترین واکسنی که وارد کشور میشود از طریق، بخش خصوصی به جز ۳۱۴ هزار دز واکسن آسترازنکایی که از روسیه وارد کرد توفیقی در واردات واکسن نداشت، که آن هم تنها دو الی سه هفته تاریخ مصرف داشت و ما بلافاصله پس از واردات اقدام به توزیع آن کردیم.
از آنجاکه اکنون وضعیت تولید واکسن در کشورهای اروپایی افزایش داشته است امیدواریم بخش خصوصی نقش فعالتری در زمینه واردات واکسن داشته باشد. به طور مثال کشور کانادا ۳.۷ برابر مصرف مردم واکسن پیش خرید کرد و بالای ۸۰ درصد جمعیت خود را واکسینه کرده است به طور مثال این کشور مازاد واکسن خود را صادر ا اهدا کرد که میتوان از این فرصتها برای تامین واکسن استفاده کرد.
کشور ایران از جمله کشورهایی بود که در کواکس عضو شد و مقرر شد از این طریق بخشی واکسن مورد نیازش را تامین کند اما این اتفاق رخ نداد؛ دلیل این موضوع چیست؟
«سخنگوی ستادملی کرونا»ساز و کار کواکس قرار بود در اسفندماه دو میلیون دز واکسن به ایران تحویل داده شود اما بعدا اعلام شد که ۱.۲ میلیون دز تحویل ایران میشود و سپس اعلام شد که این واکسنها فروردین به ایران تحویل داده میشود و در نهایت اعلام شد که ۲۰۰ الی ۳۰۰ هزار دز واکسن به ایران تحویل داده میشود. اروپاییها و واکسنسازان بزرگ دنیا به تعهد خود به ساز و کار کواکس پایبند نبودند که همین موضوع منجر به این شد که این ساز و کار به درستی عملیاتی نشود، اما بر اساس رایزنیها مقرر شده است طی ماههای آینده ۴.۵ میلیون دز واکسن به دست ما برسد. متاسفانه کارشکنیهای کشورهای متعهد به سبد «کواکس »منجر به ایجاد اختلال شد.
این مشکل تنها برای کشور ما ایجاد نشد بلکه کشورهای دیگر نیز با اخلال در روند تامین واکسن از طریق این سازوکار مواجه شدند.
واکسن تولید مشترک با کوبا در چه حالی است؟ و میزان تولید واکسن چقدر خواهد بود؟
تولید واکسن مشترک با کشور کوبا برای تولید مشترک آغاز شد اما در این زمینه هم کشور آمریکا تلاش کرد با تحریم برخی بانکهای کوبا اخلال ایجاد کند اما خوشبختانه روند کار تولید واکسن با کوبا متوقف نشد، این واکسن یکی از واکسنهای موثر در پیشگیری از ابتلا به کرونا است. از مهرماه ۵۰۰ هزار دز از این واکسن به کشور خواهد رسید، واکسن کووپاستور تا پایان سال نهایت به ۳ الی ۴ میلیون دز تولید خواهد رسید و در کشور توزیع میشود.
آخرین وضعیت واردات واکسن طی ماههای آتی چگونه است؟
وضعیت واردات با توجه به فعالیتهای وزارت امور خارجه بهبود یافته است و تا آخر مرداد ۸ میلیون دز واکسن دریافت خواهیم کرد، ۲۰ میلیون دز تا آخر شهریور و ۳۰ میلیون دز مهر و آبان به دست ما میرسد که عمده آن از کشور چین خواهد بود.
پیش بینی میشود تا پایان پاییز ۴۰ میلیون دز واکسن اضافه بر واکسنهای ذکر شده به دست ما برسد، وضعیت واردات واکسن بهبود خواهد یافت به دلیل اینکه اغلب کشورهای اروپایی در حال تکمیل واکسیناسیون هستند و خط تولید واکسنها در کشورهای مختلف پیشرفتهای قابل توجهی داشته است لذا وضعیت واردات واکسن به مراتب بهبود خواهد یافت.
آیا واردات واکسن از کشور چین به تنهایی توسط هلال احمر انجام میشود؟
خیر؛ هلال احمر تنها نقش انتقال دهنده واکسن به کشور را بر عهده دارد و کار اصلی توسط وزارت امور خارجه انجام میشود و در زمینه تامین ارز و اقدامات فنی نیز بانک مرکزی و وزارت بهداشت انجام میشود، این ادعا که تنها هلال احمر اقدام به واردات واکسن کرده است صحیح نیست، به دلیل موضوع تحریمها کشور چین واکسن را به صلیب سرخ تحویل میدهد، صلیب سرخ واکسنها به هلال احمر تحویل داده و وارد کشور میشود.
*واکسن« برکت» طی روزهای اخیر مورد هجمه برخی افراد قرار گرفت؛ اثر بخشی این واکسن را چگونه ارزیابی میکنید؟
تاکنون بیش از یک میلیون دز واکسن برکت تزریق کردهایم که با کمترین عرضه مواجه بوده است، خوشبختانه استقبال از تزریق این واکسن مطلوب بوده است و با نهایی شدن نتایج مطالعات به زودی نتایج آن منتشر خواهد شد. با راه افتادن خط تولید صنعتی کشور از واکسنهای خارجی بی نیاز خواهد شد، ما نیاز به تولید داخل داشتیم به دلیل اینکه بیماری کرونا به راحتی دنیا را رها نخواهد کرد؛ واکسن برکت واکسن خوبی است که در آینده خود را به دنیا ثابت خواهد کرد./پایان فارس.بااصلاحات وافزودن تصاویر
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:پایان فارس.بااصلاحات وافزودن تصاویر واما «تسنیم »۲۲ مرداد ۱۴۰۰نوشت:
بر اساس آمارهای گمرک فرودگاه امام خمینی تا کنون نزدیک به ۲۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دوز انواع واکسن وارد کشور شده است.
روزپنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰محموله جدید واکسن چینی شامل یک میلیون و صد و ده هزار دوز واکسن از طریق گمرک فرودگاه امام خمینی وارد کشور شد.
بر این اساس تا کنون حدود ۲۲ میلیون و ۶۰۰ هزار دوز انواع واکسن از کشورهای مختلف ازجمله چین، ژاپن، ایتالیا، روسیه وکره جنوبی به همراه هند وارد کشور شده است.
بر اساس این گزارش، حدود ۷۰ درصد واکسنهای وارداتی مربوط به مبدا چین میباشند و مجموع محمولههای واکسن «اسپوتنیک» روسیه حدود یک میلیون دوز بوده است./پایان تسنیم
همشهری انلاین(۲۸ تیر ۱۴۰۰) نوشت:این هفته حدود ۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دوز واکسن آسترازنکا ساخت ژاپن وارد کشور می شود. قبلا این واکسن را کره جنوبی و ایتالیا وارد کرده بودیم
خُلف وعده «فروشندگان» واکسن کرونا
علت کُندی واکسیناسیون کرونا در ایران
جهانپور در ادامه درباره علت توقف و کندی واکسیناسیون کرونا در هفته های گذشته توضیح داد: با همکاری دستگاه دیپلماسی، وزارت امور خارجه، بانک مرکزی، سازمان برنامه و بودجه و وزارت بهداشت، بعد از وقفه چندهفته ای که در تحویل واکسن های خارجی حاصل شده بود، هفته گذشته تحویل تدریجی واکسن های خارجی را شاهد بودیم و تاثیر آن را در تسریع واکسیناسیون کرونا در روزهای گذشته شاهد هستیم.
او افزود: علاوه بر حدود ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار دوز واکسن کرونا که از سهمیه کوواکس در دو مرحله در ماه های اخیر دریافت کردیم و حدود ۹۲۰ هزار دوز واکسن روسی اسپوتنیک که از موسسه «گامالیای» این کشور دریافت کردیم، محموله های واکسن سینوفارم را نیز از چین دریافت کردیم و اکنون بخش عمده واکسیناسیون در ایران با این واکسن انجام می شود.
سخنگوی سازمان غذا و دارو درباره آخرین آمارهای واردات و تولید واکسن های کرونا گفت: تاکنون حدود ۱۱ میلیون دوز واکسن کرونای خارجی وارد کشور شده و با قول تقریبا قطعی ژاپن، این هفته حدود ۲ میلیون و ۹۰۰ هزار دوز واکسن آسترازنکا ساخت ژاپن وارد کشور می شود. قبلا این واکسن را کره جنوبی و ایتالیا وارد کرده بودیم. ادامه دریافت محموله های واکسن از چین را هم خواهیم داشت ولی با توجه به روند کند تولید واکسن در روسیه و مشکلاتی که این کشور در خیر جدید کرونا دارد، مدت هاست که بر خلاف قراردهای قبلی که با کشور روسیه داشتیم. واکسنی از این کشور دریافت نکرده ایم.
جهانپور گفت: قرار است تولید واکسن اسپوتنیک وی روسیه در کشور در یکی از شرکت های داخلی انجام شود و به نوعی بعد از پایان مراحل فنی و انجام تست ها و مذاکره هایی که با طرف روسی انجام می شود، جایگزین قرارداد واردات این واکسن از روسیه شود.
خلف وعده فروشندگان واکسن کرونا
جهانپور گفت: علت اصلی تاخیر یا وقفه در روند واکسیناسیون در ایران خلف وعده طرف های فروشنده واکسن به ایران در کشورهای روسیه، چین، هند و تولیدکنندگان واکسن آسترازنکا بود.
«هند» که بعد از تحویل حدود ۱۳۵ هزار دوز واکسن کواکسین شرکت باهارات با حکم دادستان حیدرآباد تحویل واکسن به ایران را متوقف کرد و محموله های بعدی ارسال نشد.
«روسیه» نیز حجم تولید بالایی ندارند. بر اساس قرارداد با این کشور قرار بود ۶۲ میلیون واکسن اسپوتنیک به ایران تحویل شود که عملا حدود ۲ میلیون واکسن تحویل شد. امید ما به تولید مشترک این واکسن در داخل کشور است.
وی ادامه داد: میزان واکسیناسیون کرونا در کشورهای همسایه از جمله عراق بسیار پایین است. حتی میزان واکسیناسیون در «ارمنستان »که وضعیت آن را چماقی کرده و بر سر وزارت بهداشت ایران می کوبند، تاکنون حدود ۱۰۰ هزار دوز است که بر اساس درصد جمعیت شبیه وضعیت دو ماه پیش ایران است. تعداد ایرانیانی هم که تاکنون این واکسن را در ارمنستان دریافت کرده اند، از ۴ هزار نفر بیشتر نیست.
تحویل ۷۰۰ هزار «واکسن برکت »و ۱۴۰ هزار واکسن «پاستور» به وزارت بهداشت
رئیس مرکز روابط عمومی وزارت بهداشت گفت: در مورد تولید داخل واکسن نیز به تدریج شاهد تحویل واکسن های داخلی به وزارت بهداشت هستیم. در روزهای گذشته حدود ۷۰۰ هزار دوز واکسن «کوویران برکت» به وزارت بهداشت تحویل داده شد که تزریق آن در شبکه بهداشت شروع شده و با استقبال نیز مواجه شده است. به طوری که تاکنون ۲۰۵ هزار و ۷۵۵ هزار نفر در ایران واکسن برکت تزریق کرده اند و حتی برخی از مردم فقط واکسن برکت را درخواست می کنند.
وی افزود: اولین محموله واکسن پاستوکووک انستیتو پاستور هم که از سازمان غذا و دارو مجوز مصرف اضطراری دریافت کرده، چهارشنبه گذشته به میزان ۱۴۰ هزار دوز به وزارت بهداشت تحویل شد که بعد از طی مراحل لازم در مدار واکسیناسیون قرار می گیرد.
سخنگوی سازمان غذا و دارو بیان کرد: خطوط تولید نیمه صنعتی هر دو واکسن (برکت و پاستور) در ایران فعال شده است. خط شماره دو تولید واکسن برکت که تولید صنعتی انجام می دهد از اوایل مرداد و خط شماره سه تولید صنعتی آن از اواخر مرداد در مدار تولید قرار می گیرد و جهشی در تولید این واکسن ایجاد می شود. از اوایل مرداد هم موسسه برکت هر هفته محموله های مشخص شده را به وزارت بهداشت تحویل می دهد. خط تولید نیمه صنعتی واکسن پاستوکووک نیز فعال شده و در شهریور خط تولید صنعتی این واکسن راه اندازی می شود و ظرفیت تولید آن افزایش پیدا می کند.
کارآزمایی بالینی یا قرارداد ترکمانچای؟
جهانپور گفت: کشور ایران از نظر انجام مطالعات بالینی با واکسن های معتبر خارجی مشکل اساسی نداشت به شرطی که واکسن را بشناسد و اطلاعات فنی آن را داشته باشد. دوم اینکه در قالب تولید مشترک امکان تولید آن در کشور فراهم شود زیرا با یک یا دو میلیون واکسن کار واکسیناسیون در ایران جلو نمی رود.
او افزود: کشورهایی مثل کوبا و با تاخیر، روسیه توافق کردند که روند مطالعه بالینی واکسن در کشور انجام شود ولی اینکه انتظار داشته باشیم در کشوری مثل ایران نظام سلامت، وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو که سیستم حاکمیتی قوی دارد، مثل یک کشور کوچک یا مستعمره اجازه دهد یک واکسن ناشناخته را که حتی یک صفحه درباره آن اطلاعات نداریم، در قالب یک قرارداد ترکمانچای در ایران کارآزمایی بالینی کند. این پذیرفته نیست. مثلا ۴۰ هزار نفر از مردم را در اختیار واکسن تاییدنشده قرار دهد، بعد هم واکسن را به ایران بفروشند و تولید مشترک نباشد، پذیرفته نیست. امروز هم معتقدیم این سیاست درست و در مسیر عزت، حکمت و مصلحت کشور بوده است.