«محمد شیاع السودانی» به عنوان نخست وزیرعراق،مأمورتشکیل دولت شد.
باجناقِ جلال طالبانی(عبداللطیف جمال رشید)رئیس جمهورعراق شد۲۱ مهر ۱۴۰۱
«عبداللطیف جمال رشید» از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۱، «وزیر منابع آبی دولت اقلیم کردستان» بود و از سال ۲۰۱۰ تا به امروز نیز «مشاور ریاست جمهوری عراق» بوده است.
عبداللطیف رشید و جلال طالبانی(۲ باجناق)درکنارهم
«عبداللطیف رشید»عصر امروز پنج شنبه ۱۳ اکتبر ۲۰۲۲(۲۱ مهر ۱۴۰۱)با رأی اکثریت نمایندگان پارلمان (درغیاب ۷۳ نماینده جریان صدر) توانست عنوان چهارمین رئیسجمهور عراق- پس از مرگ صدام حسین-را آن خود کند.
پس از شمارش آراء عبداللطیف رشید با ۱۵۷ رأی و برهم صالح با ۹۹ رأی به ترتیب بیشترین رأی را کسب کردند.
اما هیچکدام از این دو نفر موفق به کسب دو سوم آراء نمایندگان نشدند، دور دوم رأیگیری برای انتخاب رئیسجمهور جدید عراق، برگزار شد.
«در مرحله دوم رایگیری برای انتخاب رئیس جمهور عراق» ۲۶۹ نماینده حضور داشتند که «عبداللطیف رشید» ۱۶۲ رای و برهم صالح ۹۹ رای کسب کرد. تعداد برگه های باطله نیز ۸ رای اعلام شده است.
«غازی مشعل الیاور» نخستین رئیس جمهور نظام سیاسی جدید عراق بود.
۱۰ماه ریاست جمهوری «غازی مشعل عجیل الیاور»
« الیاور»ازتاریخ ۲۸ژوئن۲۰۰۴ الی ۶آوریل ۲۰۰۵ (۸تیر۱۳۸۳ الی ۱۷ فروردین۱۳۸۴)
بعد از غازی مشعل، «جلال طالبانی» به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد و از ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۴ به عنوان رئیس جمهور عراق فعالیت کرد.
بعد از طالبانی، «فواد معصوم» از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ به عنوان رئیس جمهور برگزیده شد
بعداز فؤادمعصوم،«برهم صالح »نخست وزیرعراق شد.
«برهم صالح » از ۲۰۱۸ تا زمان کنونی رئیس جمهور عراق بوده است.
«عبداللطیف رشید»عصر امروز پنجشنبه ۱۳ اکتبر ۲۰۲۲(۲۱ مهر ۱۴۰۱) توانست با نظر اکثریت نمایندگان پارلمان را از آن خود کند و رئیسجمهور عراق شود. رویدادی که پس از یک سال بن بست سیاسی در عراق پس از انتخابات پارلمانی اکتبر ۲۰۲۱، میتواند مسیر انتخاب نخستوزیر و تشکیل دولت را هموار کند.
نمایندگان پارلمان عراق در دور دوم رایگیری برای انتخاب رئیسجمهور، سرانجام «عبداللطیف رشید» باجناق مرحوم جلال طالبانی، نخستین رئیسجمهور پس از سرنگونی صدام معدوم را به عنوان جانشین برهم صالح و رئیسجمهور جدید این کشور انتخاب کردند.
در دور اول رای گیری از مجموع ۲۷۷ رای، عبداللطیف رشید ۱۵۷ رای و برهم صالح ۹۹ رای کسب کرد.
اسامی نامزدهای ریاستجمهوری عراق
پارلمان عراق، امروز همچنین اسامی ۴۱ نامزد تایید صلاحیت شده ریاستجمهوری را منتشر کرد که «برهم صالح» رئیس جمهور کنونی یکی ازآنهاست.
* درخواست برگزاری جلسه پارلمان عراق برای انتخاب رئیس جمهور همزمان با آغاز رایزنیهای ائتلاف تازه تشکیل شده «اداره دولت»اقلیم کردستان عراق در اربیل درباره انتخاب رئیس جمهور و تشکیل دولت جدید عراق مطرح شده بود.
نشست نامزد نخست وزیری با دو نامزد اصلی ریاستجمهوری
حدود ساعت ۱۲:۳۰ دقیقه امروز منابع رسانه ای با اشاره به حضور شمار زیادی از نمایندگان در صحن پارلمان اعلام کردند که یک نشست مهم با حضور «محمد شیاع السودانی» نامزد پیشنهادی چارچوب هماهنگی برای نخست وزیری، عبداللطیف رشید و برهم صالح و نیز روسای فراکسیون های سیاسی در دفتر رئیس پارلمان عراق برگزار شد.
عبداللطیف رشید و برهم صالح(ازبین نامزدهای ریاست جمهوری) بیشترین آراء را کسب کردند
پس از شمارش آراء عبداللطیف رشید با ۱۵۷ رأی و برهم صالح با ۹۹ رأی به ترتیب بیشترین رأی را کسب کردند.
اما هیچکدام از این دو نفر موفق به کسب دو سوم آراء نمایندگان نشدند، دور دوم رأیگیری برای انتخاب رئیسجمهور جدید عراق، برگزار شد.
تصاویری از نشست پارلمان عراق برای انتخاب رئیسجمهور جدید
آغاز دور دوم رأیگیری
«محمد الحلبوسی» رئیس پارلمان عراق دقایقی پیش، نمایندگان را برای رأیگیری دور دوم به صحن پارلمان فراخواند. گفته میشوند برهم صالح، نشست پارلمان را ترک کرده است. در دوم دوم رأیگیری، نمایندگان به «عبداللطیف رشید» و «برهم صالح» رأی میدهند.
«عبداللطیف رشید» رئیس جمهور عراق شد
پس از پایان شمارش آرای دور دوم، «عبداللطیف رشید» موفق شد ۱۶۲ رأی کسب کند و برهم صالح ۹۹ رأی، تا «عبداللطیف رشید» بتواند رئیسجمهور عراق شود.
«عبداللطیف جمال رشید» از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۱، وزیر منابع آبی دولت اقلیم کردستان بود و از سال ۲۰۱۰ تا به امروز نیز مشاور ریاست جمهوری عراق بوده است.
«محمد شیاع السودانی» مأمور به تشکیل دولت جدید شد
«محمد شیاع السودانی»(نفروسط)،سمت چپ(نوری المالکی)
«مقتدی صدر» درکناروزیراعظمش(محمدصالح العراقی)
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مقتدی صدر شدیداً با انتخاب «محمد شیاع السودانی» مخالف بودند ویکی ازدلائل اعتراضات واعتشاشات «جریان صدر» این گزینه برای نخست وزیری عراق بوده است وحالا با این انتخاب واکنش این جریان چه خواهدشد؟.
سران «چهارچوب هماهنگی» :مقتدی صدر، سیدعمار الحکیم ، هادی العامری، فالح الفیاض ، نوری المالکی ، همام حمودی ، قیس الخزعلی ، حیدر العبادی ، احمد الاسدی ، عبدالساده الفریجی ، محسن المندلاوی ، عامر الفائزو...
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:عراق بصورت ملوک الطوایفی اداره می شود،همه نگاه ها به «مقتدی صدر»است،اوهم هر روز تصمیمی میگیردکه متفاوت ازروزقبلش بوده! هیچ بعیدنیست غائله جدیدی راه بیندازد،اگرچه چندبارگفته ازسیاست کناره گیری کرده ام.
آخرین تصمیم مقتدی صدر:فرمان به نیروهای صدری (نمایندگان مجلس)بود که همه بایدازپارلمان استعفابدهندکه دادند!
استعفای نمایندگان جنبش صدر از مجلس نمایندگان
«مقتدی صدر» رهبر جنبش صدر عراق ،وز پنجشنبه (۱۹ خرداد ۱۴۰۱)از نمایندگان بلوک سیاسی متشکل از ۷۳ نماینده خواست تا خود را برای «استعفای» از پارلمان آماده کنند تا «مانعی» بر سر راه نشوند. «تشکیل دولت».
به این ترتیب هیچ یک از نامزدها به حد نصاب لازم (۱۸۴ رأی) دست نیافتند و انتخابات مجدد برگزار میشود و لحظاتی پیش حلبوسی رئیس پارلمان عراق آغاز دور دوم رای گیری برای انتخاب رئیس جمهور را اعلام کرد.
دور دوم رایگیری سری برای انتخاب رئیس جهور با حضور ۲۶۹ نماینده آغاز شده است.
بر اساس گزارش العراقیه، فراکسیون نسل جدید(الجیل الجدید)، دور دوم رای گیری برای انتخاب رئیس جمهور عراق را تحریم کرده است.
سرانجام «عبداللطیف رشید» با کسب ۱۶۲ به عنوان رئیس جمهور جدید عراق انتخاب شد و جای «برهم صالح» را در «کاخ السلام» بغداد گرفت. برهم صالح رئیس جمهور کنونی عراق هم ۹۹ رای کسب کرد.
عراق ازدهم اکتبر ۲۰۲۱(۱۸ مهر ۱۴۰۰) یعنی یک سال پیش انتخابات پارلمانی برگزار کرد و به رغم گذشت یک سال هنوز نتوانسته است دولت تشکیل دهدکه این موضوع باعث تشدید بحران شده است.
به دلیل اختلاف جریانهای سیاسی عراق به ویژه احزاب شیعه(چهارچوب هماهنگی) با یکدیگر، روند گفتوگوها برای تشکیل دولت بینتیجه بوده است. این اختلافات بعد از آنکه جریان صدر به همراه حزب دموکرات و ائتلاف سنیها نتوانست تحت عنوان فراکسیون اکثریت دولت را تشکیل دهد بیشتر شد.
نمایندگان جریان صدر نیز در اعتراض به آنچه "سنگ اندازی چارچوب هماهنگی" می خوانند، از سمت خود(پارلمان) استعفاد دادند.
در همین ارتباط، یک روزنامه عربی سه شنبه با اشاره به فشارهای بینالمللی برای پایان بحران سیاسی عراق تاکید کرد که موقعیت چارچوب هماهنگی شیعیان در این کشور بسیار قوی است.
پارلمان عراق امسال به دلیل نرسیدن جلسه به حد نصاب، سه بار در انتخاب رئیس جمهور جدید شکست خورده بود.
رئیس جمهور جدید عراق در یک نگاه
«عبداللطیف جمال رشید» متولد دهم آگوست سال ۱۹۴۴ میلادی(۱۳۲۳شمسی) در شهر سلیمانیه در شمال عراق است، جمال رشید از اعضای تاثیرگذار اتحادیه میهنی کردستان و از مبارزان دوران حکومت صدام معدوم بوده است، وی فارغ التحصیل دانشگاه لیورپول است و دکترای خود را هم از دانشگاه منچستر انگلیس گرفته است.
مسیر سیاسی زندگی وی در دهه شصت قرن گذشته میلادی آغاز شد که وی ابتدا به حزب دموکرات کردستان پیوست و پس از مدتی به اتحادیه میهنی کردستان پیوست. رشید در چندین نشست و کنفرانس مخالفان صدام معدوم تا زمانی سرنگونی رژیم بعثی در سال 2003 مشارکت داشت. وی سخنگوی اتحادیه میهنی کردستان عراق در انگلیس بود.
دستگیری صدام حسین(رئیس جمهورعراق) درچاله توسط نیروهای امریکایی.
«عبداللطیف جمال رشید» پس از سال ۲۰۰۳میلادی( ۱۳۸۱ شمسی) یعنی سال سرنگونی رژیم صدام معدوم حضور سیاسی تاثیرگذاری داشت. وی سابقه تدریس در دانشگاه سلیمانیه عراق را هم دارد و مسئولیتهای متعدد دیگری را هم در کارنامه خود دارد.
«عبداللطیف جمال رشید» از سپتامبر ۲۰۰۳ تا دسامبر ۲۰۱۰(از شهریور ۱۳۸۲ تا آذر ۱۳۸۹) مسئولیت وزارت منابع آبی دولت عراق(پس از سرنگونی رژیم بعثی صدام) را در کابینه نوری المالکی برعهده داشت، وی از دسامبر ۲۰۱۰ تا کنون مشاور برهم صالح رئیس جمهور کنونی عراق است.
اتحادیه میهنی کردستان عراق در سال ۲۰۱۸ میلادی، ملا بختیار و عبداللطیف رشید را برای تصدی ریاست جمهوری این کشور نامزد کرد.
رشید متاهل است و دو پسر و یک دختر دارد و به زبانهای عربی و انگلیسی هم مسلط است.
نکته جالب درباره عبداللطیف رشید ۷۴ ساله اینکه، وی باجناق مرحوم جلال طالبانی اولین رئیس جمهور منتخب پس از سرنگونی رژیم بعثی صدام است.
کابینه السودانی» دارای ۲۵ کرسی است که ۱۳ کرسی آن به شیعیان خواهد رسید.
««جاسم البیاتی» نماینده سابق پارلمان عراق در گفتوگو با وبگاه «المعلومه» : کابینه السودانی دارای ۲۵ کرسی است که ۱۳ کرسی آن به شیعیان خواهد رسید و فهرست اسامی اعضای کابینه در کمتر از یک ماه آینده، آماده و به پارلمان ارائه خواهد شد.
وی افزود: نخستوزیر مامور تشکیل کابینه، یک ماه فرصت دارد تا کابینه خود را به پارلمان برای گرفتن رأی اعتماد معرفی کند. اما پیشبینی میشود که ساختار کابینه پیش از موعد مقرر آماده و ارائه شود.
البیاتی تصریح کرد: «السودانی دارای یک نقشه راه درباره نحوه تقسیم وزارتخانهها به ویژه وزارتخانههای کشور و دفاع است که با هماهنگی فراکسیونهای سیاسی سنی و شیعی انتخاب خواهند شد».
این نماینده سابق عراق درباره نحوه توزیع کرسیهای وزارتی میان جناحهای سیاسی گفت که السودانی مدتهاست که نقشه راه تشکیل کابینه را تهیه کرده است و از ۲۵ وزارتخانه، قرار است ۱۳ کرسی به شیعیان و بقیه به سایر گروههای سیاسی برسد.
اما مقتدی صدر(رهبر جریان صدر عراق) روزشنبه ( ۲۳ مهر ۱۴۰۱) در واکنش به مکلف شدن محمد شیاع السودانی به تشکیل کابینه، اعلام کرد که در دولت آتی مشارکت نخواهد کرد.
رهبر جریان صدر اعلام کرد که دولت جدید عراق در صورت تشکیل «یک دولت ائتلافی وابسته شبهنظامی تجربه شده است که خواستههای ملت را پاسخ نداده و نخواهد داد و با اصل آزموده را آزمودن خطاست، تطابق ندارد».
امام خمینی:امام حسین علیه السلام «مقام جمع الجمعی» دارد.یعنی درمراسم عزاداری امام حسین(ع)۱۰نفربخاطرطبل وشترمی آیند،۱۰نفربخاطرزنجیر،۱۰نفربخاطرعلم کشی،۱۰نفربخاطرسینه زنی .وامثال اینهاکه جمع می شوند،اجتماع بزرگی تشکیل می گردد،ازهمه اقشارمردم دراین اجتماع حضورپیدامی کنند.
حمل علم و کتل و پرچمهای بزرگ چه وجهی دارند؟ بعضی علمها به قدری بزرگ است که باید چندین نفر زیر آن قرار بگیرند. ضمن این که در برخی نواحی اعتقاداتی درباره این وسایل وجود دارد که موجب وهن اسلام و علیالخصوص شیعه میشود. آیا انجام این کارها جایز است؟
پاسخ مقام معظم رهبری: استفاده از علم در عزاداری سیدالشهدا علیهالسلام فی نفسه اشکال ندارد ولی نباید جزء دین شمرده شود لکن حمل پرچم و کتل اشکال ندارد.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR گزیدهای از فتاوای آیتالله العظمی خامنهای درباره عزاداری سید و سالار شهیدان
امام حسین(ع)ومقام جمع الجمعی
سال۳۸-۳۹مراسم تعزیه خوانی درقم شدت گرفت بطوریکه یکروزدستجات بزرگی باشترهای متعددآمده بودندوآنقدرشترهارازینت کرده بودندکه حتی پای آنهاهم دیده نمی شد،ماچندنفربودیم که خدمت حضرت امام خمینی رسیدیم(آنوقت به ایشان حاج آقامیگفتیم)باتوجه به اینکه ماجوان بودیم وبنظرمان می آمدکه این مخارج فراوانی که برای تعزیه خوانی وتزئینات وامثال آنهاصرف می شود،بهتراستدرجاهای لازمی مثل کمک به مستمندان وامثال آن خرج شود.
لذا ازامام خمینی خواستیم که ایشان به آیت الله بروجردی بگویندتاجلوی این کارهاگرفته شود.
امام خمینی درجواب ما فرمودند:شماجوانید(متوجه نیستید)بگذاریداین شترهابمانندکه روزی به دردشمامی خورند.
سپس افزودند:امام حسین علیه السلام «مقام جمع الجمعی» دارد.یعنی درمراسم عزاداری امام حسین(ع)۱۰نفربخاطرطبل وشترمی آیند،۱۰نفربخاطرزنجیر،۱۰نفربخاطرعلم کشی،۱۰نفربخاطرسینه زنی وامثال اینهاکه جمع می شوند،اجتماع بزرگی تشکیل می گردد،ازهمه اقشارمردم دراین اجتماع حضورپیدامی کنند/بنقل ازحجت الاسلام سید ابوالفضل یثربی
بنده سیدابوالفضل یثربی هستم. پدرم سید زینالعابدین از علما و سادات چاووشی بودند. نوه دختریِ حضرت آیتالله جبل عاملی ـ که به «شمشیرالعلما» ملقب بود،ایشان (پدربزرگ) اهل جبل عامل و از نوادگان شیخ بهایی بود.
دسته عزاداری طیب(تهران)درعاشورای ۱۳۴۲ که منشأ تحولات شد وامام خمینی ازایشان تمجیدکرد
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این مطلب (بریده کیهان)را من درسالهای قبل ازروزنامه کیهان برداشته بودم که متأسفانه تاریخش دریادداشتم محو"ناخوانا"شده است-درهمین تصویربالادقت کنید،حرکتهای انقلاب درراستای تهضت امام خمینی درعاشورای سال۱۳۴۲ زیرپرچم وبیرق امام حسین علیه السلام که یکی ازمظاهرش برای جوانان آن دوران "علم "بوده رخ می دهد
عزاداری برای امام حسین یک میتینگ سیاسی است:امام خمینی
« هر مکتبی هیاهو می خواهد، باید پایش سینه بزنند؛ هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمی شود".
اینها اشتباه می کنند، بچه اند اینها! نمی دانند که این نقش روحانیت و نقش اهل منبر چی هست در اسلام ، خودتان هم شاید خیلی ندانید ! این نقش ، نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه داشته ، آن گلی است که هی آب به آن می دهند . این گریه ها و این ذکر مصیبتها ، مکتب سید الشهدا را زنده نگه داشته است . ما باید برای یک شهیدی که از دستمان می رود عَلَم بپا کنیم ، نوحه خوانی کنیم ، گریه کنیم ، فریاد کنیم . دیگران می کنند . دیگران فریاد می زنند وقتی یکی از آنها کشته بشود ، فرض کنید که از یک حزبی یکی کشته بشود ، میتینگها می دهند ، فریادها می کنند . این ، یک میتینگ و فریادی است برای احیای مکتب سیدالشهدا و اینها [ منتقدان عزاداری ] ، ملتفت نیستند و توجه ندارند به این مسائل . همین گریه ها نگه داشته این مکتب را تا اینجا و همین نوحه سرایی ها ، همینهاست که ما را زنده نگه داشته ، همینهاست که این نهضت را پیش برده ؛ اگر سید الشهدا نبود ، این نهضت هم پیش نمی برد . سید الشهدا همه جا هست : کل ارض کربلا . همه جا محضر سید الشهداست ، همه منبرها محضر سیدالشهداست ، همه محرابها از سید الشهداست .»/(صحیفه امام - جلد هشتم - صفحه ۵۲۷)
دیدگاه امام خمینی درموردعلم کشی:امام حسین(ع)ومقام جمع الجمعی
سال۳۸-۳۹مراسم تعزیه خوانی درقم شدت گرفت بطوریکه یکروزدستجات بزرگی باشترهای متعددآمده بودند
وآنقدرشترهارازینت کرده بودندکه حتی پای آنهاهم دیده نمی شد،ماچندنفربودیم که خدمت حضرت امام خمینی رسیدیم(آنوقت به ایشان حاج آقامیگفتیم)باتوجه به اینکه ماجوان بودیم وبنظرمان می آمدکه این مخارج فراوانی که برای تعزیه خوانی وتزئینات وامثال آنهاصرف می شود،بهتراست درجاهای لازمی مثل کمک به مستمندان وامثال آن خرج شود.
لذا ازامام خمینی خواستیم که ایشان به آیت الله بروجردی بگویندتاجلوی این کارهاگرفته شود.
امام خمینی درجواب ما فرمودند:شماجوانید(متوجه نیستید)بگذاریداین شترهابمانندکه روزی به دردشمامی خورند.
سپس افزودند:امام حسین علیه السلام مقام جمع الجمعی دارد.
یعنی درمراسم عزاداری امام حسین(ع)10نفربخاطرطبل وشترمی آیند،10نفربخاطرزنجیر،10نفربخاطرعلم کشی،10نفربخاطرسینه زنیوامثال اینهاکه جمع می شوند،اجتماع بزرگی تشکیل می گردد،ازهمه اقشارمردم دراین اجتماع حضورپیدامی کنند
بنقل ازحجت الاسلام سید ابوالفضل یثربی
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر :این مطلب (بریده کیهان)را من درسالهای قبل ازروزنامه کیهان برداشته بودم که متأسفانه تاریخش دریادداشتم محو"ناخوانا"شده است.
عزاداری برای امام حسین یک میتینگ سیاسی است:امام خمینی
« هر مکتبی هیاهو می خواهد، باید پایش سینه بزنند؛ هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمی شود".
اینها اشتباه می کنند، بچه اند اینها! نمی دانند که این نقش روحانیت و نقش اهل منبر چی هست در اسلام ، خودتان هم شاید خیلی ندانید ! این نقش ، نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه داشته ، آن گلی است که هی آب به آن می دهند . این گریه ها و این ذکر مصیبتها ، مکتب سید الشهدا را زنده نگه داشته است .
ما باید برای یک شهیدی که از دستمان می رود «عَلَم» بپا کنیم ، نوحه خوانی کنیم ، گریه کنیم ، فریاد کنیم . دیگران می کنند . دیگران فریاد می زنند وقتی یکی از آنها کشته بشود ، فرض کنید که از یک حزبی یکی کشته بشود ، میتینگها می دهند ، فریادها می کنند.
این ، یک میتینگ و فریادی است برای احیای مکتب سیدالشهدا و اینها [ منتقدان عزاداری ] ، ملتفت نیستند و توجه ندارند به این مسائل . همین گریه ها نگه داشته این مکتب را تا اینجا و همین نوحه سرایی ها ، همینهاست که ما را زنده نگه داشته ، همینهاست که این نهضت را پیش برده ؛ اگر سید الشهدا نبود ، این نهضت هم پیش نمی برد . سید الشهدا همه جا هست : کل ارض کربلا . همه جا محضر سید الشهداست ، همه منبرها محضر سیدالشهداست ، همه محرابها از سید الشهداست .»
(صحیفه امام - جلد هشتم - صفحه ۵۲۷)
***
نشانهای روی «عَلَم و کَتَل» برای چیست؟
علم و علمکشی برای شیعیان بهخصوص ما ایرانیها آمیخته به فرهنگ و مقدسات است. با ورود اسلام به ایران مراسم و آیینهای ایرانی در بستر دین اسلام به خدمت مراسم دینی اسلامی در آمد و هنرمندان هنرمندانه هنر خود را برای بالندگی این آیینهای مذهبی در خدمت گرفتند.
پنجه، کتل، سقاخانه و علم، نمادهای عاشورایی هستند
علم و علامت از دیرباز میان شیعیان و هیأتیها از تقدسی خاص برخوردار بوده است؛ تقدسی که علتش نه به خاطر آن است که به دست چه کسی و با چه چیزی ساخته شده بلکه بدلیل زنده کردن یاد کربلا و شهدای کربلا است.
علم و علامت به چه معناست؟
شاید شما هم روزگاری پیش از اینکه علمها را تنها یک نماد عاشورایی بدانید، به دنبال چیستیاش گشته باشید و گمانتان به پرچمهای جنگی برده باشد.
شواهد تاریخی نشان میدهد که در جنگها برای مشخص شدن لشکریان خودی از دشمن از یک نشانه استفاده میشده تا جنگجویان جناح و منطقه لشکر خود را تشخیص دهند.
علمها کاربرد دیگری هم داشته، فرماندهان با نگاه کردن به دو جناح چپ و راست لشکر متوجه میزان پیشرفت جناحین لشکر و نفوذ به سمت دشمن میشدند و سربازان نیز هنگام عقب نشینی سمت و سوی لشکر را از طریق این نشانه پیدا میکردند.
از این نشانه در میدانهای جنگ به اسامی مختلفی نام برده شده از جمله بیرق، رایت، پرچم و علم یا علامت که در مجموع همان معنای نشانه یا علامت را میدهد.
در میادین جنگ شخصی به نام علمدار وجود داشته که وظیفهاش حمل این نشانه بوده است و تا حدودی پیشاپیش لشکر حرکت میکرده و چند محافظ هم داشته است و از آنجایی که در تیررسترین منطقه لشکر حرکت میکرده، این شخصی باید از روحیه شجاعت و جنگاوری بهره میبرده تا علاوه بر حمل این علامت بتواند با دشمنان ستیز و نبرد کند. البته امروزه- بدلیل تسلیحات پیشرفته وسازوکارهای دنیای تکنولوژی روز-این علم و علامت کمتر در جنگها به کار میرود، جنگهانیز تن به تن رخ نمیدهد.
علمهای عاشورایی در مناطق مختلف ایران متفاوت است. علم گردانی از آیینهای اصلی عزاداری است که البته در برخی از مناطق ایران به طوق گردانی نیز مشهور است.
طوق به معنی جامه کردن است و این طوقها معمولا پارچههایی بودند که به علمها بسته می شدند و آنها را تزئین میکردند و در میادین و یا در تکایا قرار میگرفتند و عزاداران پای طوق سینه میزدند.
علم ها از چه زمانی وارد دستههای عزاداری شدند؟
علم نشاندهنده پرچم در دستههای عزاداری است. همین دستههای عزاداری نمادی از لشکرکشی است.
ساخت حجله به یاد حضرت قاسم (ع)، نخل به نشانه تابوت امام حسین (ع) و علمها نشانههایی از پرچمهای جنگی است که شکوهی به مراسم عزاداری میدهند.
البته گمانههایی زده میشود که مسلمانان این علمهای صلیبی و چندین چله را از جنگهای صلیبی به امانت گرفتهاند.
این علمها در ابتدا شکل سادهای داشتند و به مرور زمان به آنها تزئیناتی اضافه شد که هر کدام از این تزئینات از منطقهای از ایران آمده است.
زنگ حیدری چیست؟
زنگی به نام زنگ حیدری در ایام ماه رمضان در کنار منبر به صدا در آورده میشود که عزاداران در کنار آن در سوگ حضرت علی (ع) نوحه خوانی میکنند.
زنگ حیدری، زنگی است که صوفیان و قلندران آن را با خود حمل میکردند. این نشان میدهد که بخشی از آداب و وسایل قلندران و صوفیان وارد آیین عزاداری مسلمانان شده است که میتوان مشابه این نمادها را در علمهای عزاداری امام حسین (ع) دید.
از آنجایی که در ابتدا تکیههای عاشورایی توسط مشتیها و لوتیها اداره میشدند، بخشی از آداب آنها در شیوه عزاداری ها نفوذ پیدا کرده است و به همین واسطه چشم و هم چشمی برای تزئین علمها و بیشتر کردن تیغههای آن از یک تکیه به تکیه دیگر وارد شده است.
چه تفکری پشت ساختن نمادهای عاشورایی وجود دارد؟
علمها گرچه امروزه ظواهری عجیب و غریب به خود گرفتهاند اما مسلماً از همان تفکری نشات گرفتهاند که هنرمندان سازنده آنها سالیان پیش آنها را ساخته و پرداخته است.
پژوهشگر و متخصص فرهنگ عامه ایرانی میگوید:
بخشی از نمادهایی که در علمها و عزاداری عاشورایی دیده میشود به نمادهایی که در واقعا کربلا وجود داشتند بر میگردند که در تعزیهها و نوحه ها و مقتلها با جنبه خلاقانه به شکل داستان و شعر بازتاب پیدا کرده اند. اما این نمادها بازتاب دیگری به شکل عینی داشته که خود را علم های عزاداری نشان داده است.
مثلا آب و عطش در واقعیه کربلا بسیار مهم است و در نوحهها میبینیم که مضمونسازی بیشتر بر روی فرات، عطش و بیآبی تمرکز دارد. از همینرو در شعرها فرات را مذمت میکنند. بهواسطه همین در اردبیل آیین تشتگردانی به وجود آمده است.
حسن ذوالفقاری ادامه میدهد: این آیین نیز جنبه نمادین دارد.
آبی که درون تشت ریخته میشود، نمادی از فرات است و عزاداران دور این تشت آب به سینهزنی میپردازند.
با این تفاسیر میتوان گفت که این نمادها از واقعاً عاشورا و ادبیاتی که پیرامون این واقعه شکل گرفته است، ایجاد شدهاند و کم کم به آیینی تبدیل میشوند.
همچنین مشک و سقاخوانی از جمله این آیین و نمادها هستند که بهواسطه ادبیات لب تشنگی امام حسین (ع) و یارانش ایجاد شده است.
بخشی از این نمادهای عاشورایی آمیخته به نمادهایی فرهنگی ایران باستان است.
برخی از تیغههای علمها شبیه به سرو هستند و سرو در فرهنگ ایران باستان به معنی مرگ است. فرهنگ ایران باستان با فرهنگ شیعی درهم آمیخته و نمادهایی را به وجود آورده است.
آیین سوگ سیاوش به لحاظ اسطوره شناسی با واقعیه کربلا تطبیق پیدا می کند. تفکرات ایرانی ما در نمادسازی عاشورا مؤثر بوده است.
میراث و هنر عاشورایی به نابودی نزدیک میشود
علمها امروز عریض و طویل میشوند، پرچمها رنگیتر و طبلها بزرگتر.
این نمادها وام دار فرهنگ ایرانی اسلامی هستند. نمادهایی که از تجملاتشان بوی ناآگاهی و عدم شناخت یک فرهنگ میآید.
حسن ذوالفقاری در این رابطه میگوید: طبیعتا وقتی افرادی پشتوانههای سمبلیک، نوع، چگونگی و علت آنها را ندانند، این نمادها برایشان چیزی ظاهری جلوی میکند .
اغلب کسانی که علمکشی میکنند از فلسفه این نمادها، رنگها، نوع نقوشی که روی این تیغهها وجود دارد یا احادیث و ابیاتی که روی پردهها نوشته شده است بیخبرند.
طبیعتاً وقتی شناختی از فلسفه این نمادها وجود نداشته باشد هر سال بر بلندی و عظمت و جلوه این علمها میافزایند و اغراقها بیشتر میشود. این موضوع میتواند هر سال بدتر شود و باید انتظار این را داشته باشیم که سالهای آینده این علمها را با کامیون حمل کنند./ایسنا۱۲ مهر ۱۳۹۵
***
تاریخچه علم و علامت کشی در محرم
علم: پرچم ، رعیت ، نشان لشکر ، بیرق ، آنچه به سر نیزه بندند ، درفش و در اصطلاح عزاداری حسینی نام علم و علامت خاصی است که هر هیئت و دسته ، ویژه خود دارد و آن را از دستههای دیگر متمایز میسازد «فرهنگ دهخدا جلد 32».
علامت: صلیب مانندی که بر چوب یا آهن افقی که از آن از سوی پایین شالهای ترمه آویزند و سوی زیر لاله و تندیسهایی از مرغ وپرنده روی آن نصب کنند و در میانه از فلز طویل دارد و بر نوک آن فلز ، پر یا گلوله ای از شیشه الوان نصب کنند و این زبانه های فلزی که به تیغ مشهور است سه یا پنج باشد که ضمناَ قدمت آن به سلاطین قاجار می رسد «فرهنگ دهخدا جلد 32».
تاریخچه
تاریخچة علم و علامت محل اختلاف و دارای اقوال مختلف می باشد. مورخان تاریخچة علم و علامت را دورههای مختلف ذکر میکنند. عدهای ریشه آن را مربوط به دوره آق قویونلوها و قره قویونلوها ، عده ای به دورة صفویه و عده ای به دورة زندیه و قاجاریه نسبت می دهند.
قدیمی ترین علامتهای ایرانی در موزه توپ قاپی استانبول نگهداری می شود.
نوعی" علم "در زمان آل بویه برای مراسم محرم استفاده می شده است.
در زمان آق قویونلوها طبل و علم از امامزادهها توسط علما در مراسم مذهبی حمل می شده است. با تشکیل دولت شیعی صفوی، علم بصورت گسترهای در مراسم محرم و سایر مراسم مذهبی بکار مورد استفاده قرار میگرفته است.
قدیمیترین علمهای ایرانی در کاخ توپقاپی استانبول نگهداری میشود. این علمها از غنایم جنگی است و پس از تصرف شهر تبریز توسط سپاهیان عثمانی، شاه سلیم آنها را به استانبول منتقل کرد که پس از رواج تشیع در زمان شاه اسماعیل مورد استفاده دستهها قرار میگرفت، از صفحهای آهن به صورت تیغهای باریک و بلند ساخته میشد. در راس آن علامت و نشان سنتی و قومی قبیله و در شیعه مذهبان نام الله یا نام الله و محمد و علی و یا نام الله و پنج تن نقره کاری (نقره کوبی) یا کنده کاری میشد. تیغه باریک و بلند آهنین با صفحهای مدور و بزرگتر در انتهای تیغه که دارای قابی از فلز بود خاتمه مییافت. دور این قاب را با سرهای اژدها که از هنرهای چینی و ژاپنی اقتباس شده بود، میآراستند. این علمها برروی دستهای چوبی یا فلزی قرار میگرفت و پیشاپیش دستهها حمل میشد.
در سالهای بعد، بخصوص در دوران زندیان و قاجاریه، تزئینات دیگری به علمهای دسته اضافه شد و عزاداران مذهبی در ایام سوگواری یا بزرگداشت و تشریفات دیگر آنها را به کار میبرند.
برخی علامتها دارای نگاره طاووس ، پرنده ، چهار گلدان و یک جفت طوطی در دو طرف علامت می باشدکه گاه دو شمعدان به میله ای که قاب بر آن تکیه دارد متصل است . در گذشته علامتها یک تیغه بودند و تزئیناتی به آن متصل میشد . این علامتها کم کم تبدیل به علامتهای سهتیغه ، پنج تیغه ، هفت تیغه ، بیست و یک تیغه و ... شدند.
محقق" هاینریش بروگش" آلمانی از سیاحان دورة قاجار در زمان ناصرالدین شاه از مراسم عزاداری که در میان باغ کاخ و نزدیک اتاقی که شاه برای تماشای تعزیه در آن مینشست مینویسد :
میهمانان درون چادر بزرگی نشسته بودند و مراسم را تماشا میکردند
در آغاز مردانی قوی هیکل علامات و علمهایی را به میدان میآوردند
بعد از این هشت نفر وارد میدان شدند که یک چهار چوبی را بر دوش حمل می کردند و روی این چهارچوب چیزی شبیه قبر درست کرده بودند و به ما توضیح می دادند که این سمبل قبر پیامبر(ص) است روی قبر چندین طاق شال کشمیر کشیده بودند و چند شمع کافوری نیز روی آن در یک شمعدانی می سوخت در دو طرف این قبر نیز دو نفر دیگر با علم و کتل حرکت میکردند.
این علامتهایی که هر چند به قول مورخین تاریخچه آن به دوران قاجاریه و زندیه برمیگردد اما ریشه اصلی آن را باید در مسیحیت جستجو و پیدا کرد
در دروان صفویه تا زمان شاه عباس اول عزاداریها و حرکتهای شیعی بطور رسمی وآشکارا انجام نمی گرفته اما در زمان حکومت شاه عباس دوم اوضاع تغییرکرد، شاه مدافع شیعه و عزاداری سیدالشهداء می شود و برای نشر و گسترش عزاداریها و اجتماعات سوگواری شیعی همت می کند
وزارت روضه وتعزیه
شاه عباس در دستگاه حکومتی خود وزارتی بنام وزارت روضهخوانی و تعزیهداری ایجاد کرده و وزیری برای آن منصوب میکند.
او وزیر روضه خوانی و تعزیه داری خود را به اروپای شرقی «که در آن زمان صفویان روابط بسیار نزدیک و ویژهای با آنها داشتهاند میفرستد» که در رابطه با مراسم دینی و تشریفات مذهبی آن جا تحقیق کند.
وزیر روضه خوانی و تعزیه داری در رابطه با این موضوع تحقیق کرده و بسیاری از سنتها و مراسم جمعی مذهبی و تظاهرات اجتماعی مسیحیت و برگزاری و نقل مصیبتهای مسیح و حواریون و شهدای تاریخ مسیحیت و نیز علائم و شعارهای آنان و ابزارها و وسایل خاص این مراسم و دکورهای ویژهی محافل دینی و کلیسا را اقتباس کرده و همه را به ایران میآورد و در اینجا به کمک
وابستگان به رژیم صفوی ، آن فرمها و رسوم را با تشیع و تاریخ تشیع و مصالح ملی و مذهبی ایران تطبیق داده و به آن قالبهای مسیحی اروپایی و محتوای شیعی ایرانی می بخشند بطوری که ناگهان در ایران سمبلها و مراسم ، مظاهر کاملاً تازه ای بوجود آمد.
مدیریت سایت-پیراسته فر:ظاهراً جمله ای ازشهیدمطهری است که می گوید:عَلَم و کتل ازمسیحیت"ارتدوکس"به ایران آمد، ولی زودپذیرفته شد.،بتعبیری می شودگفت که مسلمانان یادگرفتند که برای دستجات عزاداریشان "نمادی"داشته باشند که بعدها باباتغییروتحولاتی که روی این نماد"علم دادند،صبغه اسلامی گرفته شد.
امام خمینی چرابه فرانسه رفته بود؟
تحصن علما دراعتراض به بستن فرودگاه های ایران به جهت ممانعت ازبازگشت امام خمینی ازپاریس به ایران یکشنبه ۸ بهمن ۱۳۵۷(۲۸ صفر ۱۳۹۹)28 ژانویه 1979
۱۴سال ۳ماه دوری ازوطن+(۲ماه زندان و ۸ماه حصر)قبل ازتبعید.
یازده ماه ترکیه+۱۳سال عراق+۴ماه فرانسه
۱۳آبان۱۳۴۳ تیعیدامام خمینی به ترکیه
۱۲مهر۱۳۵۷ اخراج ازعراق(نجف)که امام خمینی قصدعزیمت به کویت راداشته که بعدازچندروز به سوریه برود برای اقامت اماکویت اجازه ورودبه خاکش رانداد،بناچارامام چندساعت بعدازمرز کویت به عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه «فرانسه»منتقل شد.
۱۴مهر۱۳۵۷وارد«پاریس»شد،۲روزدرمحله کشان(اپارتمان غضنفرپور)اقامت داشت و۲روزبعد(۱۶مهر)به حومه پاریس(نوفل لوشاتو)منتقل شد.
ماجرای تحصن دردانشگاه تهران
حضرت امام خمینی که در«نوفل لوشاتو»اقامت داشت،چهارم بهمن ۵۷ خبر بازگشت امام خمینی به کشور قوت گرفت. دولت بختیار، برای جلوگیری از ورود امام، به تمام شرکتهای هواپیمایی بینالمللی اعلام کرد که به تهران پرواز نکنند.
تحصن علما درمسجددانشگاه تهران
فرارشاه ۲۶ دی ۱۳۵۷
شاپوربختیار بعنوان نماینده حاکمیت رژیم پهلوی تا۲۲ بهمن ۱۳۵۷ حکومت داشت(بعدازفرارشاه در ۲۶ دی ۱۳۵۷)یعنی ۱۰ روز بعدازورودامام خمینی به ایران هم رژیم شاه درقدرت بود.(دهه فجر)
به مناسبت بسته بودن فرودگاهها، سفر امام به تهران، دو روز به تعویق افتاد.
امام خمینی اعلام کرد درششم بهمن به کشوربرمی گردد،اما به دستور بختیار، تعداد زیادی تانک و زرهپوش در فرودگاه مهرآباد تهران مستقر شدند تا از ورود امام خمینی به میهن اسلامی جلوگیری نمایند.
اما عکس العمل مردم در برابر این عمل بختیار به حدی شدید بود که دستور بختیار در ظرف چند روز لغو شد.
آغازتحصن دردانشگاه دراعتراض به بستن فرودگاه های ایران یکشنبه ، ۰۸ بهمن ۱۳۵۷
علمای حاضردراین عکس:
۲. علی مشکینی، ۳. مرتضی مطهری، ۵. صادق خلخالی ، ۶. محمد مفتح، ۷. محمدرضا توسلی محلاتی، ۸. محمد محمدی گیلانی ، ۹. محمد موحدی (فاضل لنکرانی)، ۱۰. محمد دانش زاده قمی(محمدمؤمن)، ۱۱. احمد جنتی.
علمای حاضردراین عکس:
۱. سید علی حسینی خامنه ای(بلندگودردست)، ۲. عبدالرحیم ربانی شیرازی، ۳. احمد جنتی ، ۴. سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی
ماجرای تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه تهران در بهمن ۵۷
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:خبرگزاری فارس اینگونه نوشت:یکی از مهمترین تحصنها در سال ۵۷ و زمان ورود حضرت امام به ایران در مسجد دانشگاه تهران با حضور روحانیون شکل گرفت؛ اقدامی که مورد حمایت و استقبال مردم و مراجع تقلید واقع شد و دولت بختیار را مجبور به عقبنشینی کرد.
در دوران مبارزات مردم کشورمان علیه رژیم شاهنشاهی، مساجد از جایگاه ویژهای برخوردار بودند. انقلابیون و معترضان به حکومت پهلوی بسیاری از برنامههای خود را در مساجد برگزار میکردند از همین رو مساجد کشور شاهد بخش مهمی از تاریخ انقلاب بودهاند.
«مسجد دانشگاه تهران»هم به دلیل موقعیتی که دانشگاه در شهر داشت از جایگاه ویژهای برخوردار بود و این مسجد از مساجدی بود که نقش مهمی در شکل گیری پیروزی انقلاب داشت.
یکی از مهم ترین تحصن ها در سال ۵۷ و در زمان ورود امام به ایران در مسجد دانشگاه تهران شکل گرفت که در ادامه به بازخوانی اتفاقات آن روزها پرداختیم.
جلوگیری از پرواز هواپیماها به کشور
چهارم بهمن ۵۷ خبر بازگشت امام خمینی به کشور قوت گرفت. دولت بختیار، برای جلوگیری از ورود امام، به تمام شرکتهای هواپیمایی بینالمللی اعلام کرد که به تهران پرواز نکنند.
علاوه بر این به دستور بختیار، تعداد زیادی تانک و زرهپوش در «فرودگاه مهرآباد تهران» مستقر شدند تا از ورود امام به میهن اسلامی جلوگیری کنند. همچنین اعلام شد که تمام فرودگاههای کشور برای سه روز بسته است و در نتیجه، نزدیکان امام اعلام کردند، به مناسبت بسته بودن فرودگاهها، سفر امام به تهران، دو روز به تعویق افتاد.
براساس اسناد و روایات، اعضاء و دستاندرکاران کمیته استقبال سخت مشغول تدارکات و اتخاذ تمهیدات لازم بودند که در دوم بهمن ۱۳۵۷ از دفتر امام در پاریس خبر رسید که ایشان در ۵ بهمن به ایران مراجعت خواهد کرد. این تصمیم، بسیاری از طرحهای دولت بختیار و به خصوص آمریکا که با اعزام ژنرال هایزر در صدد اخلال در روند انقلاب و حتی کودتا بود، را نقش بر آب کرد.
این اتفاق موجب شد تا بختیار اعلام کند دولتش نمیتواند امنیت لازم را برای حضور امام در ایران فراهم کند. او دستور داد از روز چهار بهمن، فرودگاه های کشور را ببندند تا مانع مراجعت امام به ایران شوند. از این رو به ناچار بازگشت امام به تأخیر افتاد.
آغاز تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه تهران
روحانیون مبارز نیز که طی چند روز در صدد چارهجویی بر آمده بودند به پیشنهاد یکی از روحانیون در اعتراض به اقدام دولت بختیار، تصمیم به تحصن در مسجد دانشگاه تهران گرفتند. تحصن از صبح روز هشتم بهمن و با حضور اولیه چهل تن از علمای مبارز تهران آغاز شد و به سرعت از همان ساعات اولیه دامنه آن با حضور سایر علما و رجال مبارز گسترش یافت، علمای شهرستانی در این تحصن نقشی گسترده داشتند.
نکته مهم این است انتخاب مسجد دانشگاه به عنوان مکان تحصن، گزینش بسیار دقیق و هوشمندانه ای بود که به فشرده شدن صفوف مردم به ویژه دو گروه روحانی و دانشگاهی و سرانجام تسلیم رژیم در مقابل خواست مردم کمک شایانی نمود. بیان دقیق تر این تحصن که در بخش رخدادهای سیاسی و فرهنگی سایت این مسجد آمده به این شرح می باشد: در تاریخ ۸ بهمن ماه ۱۳۵۷ چهل تن از روحانیون تهران و شهرستان ها برای اعتراض به عمل دولت در جهت ممانعت از بازگشت امام خمینی(ره) به ایران، در محل مسجد دانشگاه تهران متحصن شدند.
۲۰ تن از روحانیون از جامعه روحانیت مبارز و ۲۰ تن دیگر از روحانیون شهرستان ها بودند. روحانیون متحصن اعلام کردند که تا مراجعت حضرت امام خمینی به ایران، به تحصن خود ادامه خواهند داد.
در روز ۱۰ بهمن ۱۳۵۷ تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه ابعاد وسیع تری پیدا کرد و با پیوستن عده بیشتری به این تحصن، بیش از ۲۰۰۰ نفر در مسجد دانشگاه تهران گرد آمدند.
اعضای هیأت دبیران موقت سازمان ملی دانشگاهیان ایران در بیانیه ای پشتیبانی کامل خود را از خواست های روحانیون متحصن در مسجد دانشگاه تهران اعلام نموده و اظهار داشتند: " تحصن روحانیت مبارز در مسجد دانشگاه تهران در حقیقت نشانه بارزی است از پیوند روحانیت و دانشگاهیان برای مبارزه با ظلم و خود کامگی و جهاد در راه عدل و آزادی. "
تحصن علما در مسجد دانشگاه تهران مورد حمایت و استقبال شدید مردم و مراجع تقلید واقع شد و در نهایت شرایطی را به وجود آورد که بالاخره دولت بختیار را مجبور کرد به بستن فرودگاهها پایان بخشد و اجباراً قدمی دیگر به عقب رود.
مسجد دانشگاه تهران ۲۲ مهر ۱۳۴۵ افتتاح شد و از آن زمان تاکنون به دلیل بصیرت دانشجویان در محیط دانشجویی و در جریانات قبل از انقلاب و مبارزات دانشجویان در زمره دانشگاه های فعال قرار گرفت و گروههای سیاسی مختلفی در طول دهه های گذشته در این مسجد فعالیت داشتهاند. در واقع یکی از کانون های تحولات انقلاب از این مسجد بوده است.
تعلق خاطر رهبری به مسجد دانشگاه تهران
جایگاه این تحصن به قدری با اهمیت بود که مقام معظم رهبری در دیداری که سال های گذشته با اعضای هیئت علمی و استادان دانشگاه تهران داشتند به اهمیت این مسجد و تحصن سال ۱۳۵۷ اشاره کردند و فرمودند: " دستاندرکاران استقبال امام، وقتی از به تاخیر افتادن حضور امام خمینی در میهن مطلع شدند، محل تحصن را دانشگاه تهران اعلام کردند که این انتخاب تصادفی نبود بلکه نشاندهنده ارتباط روحی و معنوی دانشجویان و علما با دانشگاه تهران بود".
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:امام خمینی چرابه فرانسه رفته بود؟
۱۴سال ۳ماه دوری ازوطن
استقبال ازامام خمینی(باگذاشتن سرویس ایاب وذهاب)توسط شیخ نصرالله/خان نُص(شهرحیدریه)
یازده ماه ترکیه+۱۳سال عراق+۴ماه فرانسه
آغازتبعیدامام خمینی: ۱۳آبان۱۳۴۳ ترکیه(شهربورسا)..پایان تبعید: ۱۱ بهمن ۱۳۵۷(خداحافظی بااهالی نوفل لوشاتو)
هنگامیکه دولت عراق به امام خمینی گفت:ادامه حضورشما مشروط به عدام فعالیت های سیاسی است،
امام گزینه دوم(خروج ازعراق)رابرگزید.
ایشان قصدداشت ازطریق کویت(بعدازچندروراقامت) به سوریه برود(مقدمات اقامت درسوریه فراهم شده بود)واماکویت اجازه ورودبه خاکش رانداد،
امام خمینی وهمراهان که تامرزکویت رفته بودندبناچار چندساعت بعدبه عراق(بصره)برگشت وروزبعد۱۳مهر۵۷ازطریق فرودگاه بغدادبه «فرانسه»منتقل شد.
۱۴مهر۱۳۵۷وارد«پاریس»شد.
ترک نوفل لوشاتو ۱۱بهمن ۱۳۵۷
با قطعی شدن خبرهای مبنی به عزم امام خمینی برای بازگشت به کشور پنج شنبه، ۱۲ بهمن ۱۳۵۷(٣ ربیع الاول ١٣٩٩)١فوریه ١٩۷٩ ، موجی از شادی در سراسر ایران به راه افتاد.
مردم روزیازدهم بهمن ۱۳۵۷ مردم هیجانزده و بسیار خوشحال بودند و هر چه به ساعات پایانی روز نزدیک میشدند، این هیجان افزایش مییافت.
ردیف نشسته در کنار امام،«حجت الاسلام سیدعلیاکبر محتشمیپور» و«حجت الاسلام هادی غفاری».
ایستاده از چپ:«حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی»(رئیس جمهور)،«محمد کیارشی»، «سیدصادق طباطبایی» و«اسماعیل فردوسی پور».
امام خمینی دریازدهم بهمن ۱۳۵۷ در نامه ای که در اعلامیه خود منتشر کردند از دولت و ملت فرانسه تشکر کردند و میهماننوازی آنها را به فال نیک گرفتند. ایشان همان روز در محله نوفل لوشاتو حاضر شده با ساکنان آن دیدار و گفتگو و این دیدار خداحافظی بود.
از سویی دیگر با این که دولت شاپور بختیار نخستوزیر شاه مجبور به پذیرش ورود امام خمینی به وطن شده بود، اما عقبنشینی خود را با رژه نظامیان در سطح شهر جبران کرده است.
نظامیان و ارتشیها با ادوات و تجهیزات نظامی روز یازدهم بهمن به خیابانهای تهران آمدند و برای مردم قدرتنمایی کردند. از طرفی نیز تمام تهران و شهرهای دیگر شاهد درگیری نظامیان با مردم و کشتار انقلابیون است.
کارکنان اعتصابی و به انقلاب اسلامی پیوسته بودند، در رادیو و تلویزیون ملی ایران در تدارک پخش مراسم ورود رهبر انقلاب اسلامی بودند؛ اما پخش مراسم در نخستین دقایق آن قطع شد. هواداران سلطنت با قدرت نظامیان حاضر در تلویزیون، از پخش مستقیم مراسم جلوگیری کردند.
محل ستقرار امام خمینی در پاریس یک منزل کوچک و کاملا ساده بود و ایشان بدون تشریفات خاصی از آنجا نهضت را رهبری میکردند. این سادگی آنچنان بود که حیرت خبرنگاران خارجی را نیز به همراه داشت. به طوری که: «گاهی مصاحبهگران میگفتند اینگونه ندیدهاند در اتاقی ۲ در ۳ و بدون تشریفات و برو و بیا و بدون میز و صندلی، یک روحانی سخن میگوید و به دنبال آن ایرانی به حرکت در میآید.»
حجتالاسلام سید احمد خمینی محل استقرار امام در دهکده نوفللوشاتو را اینگونه توصیف میکند: «منزل ما سه اتاق دارد: یکی برای آقا و یک اتاق 1و نیم در 1و نیم برای من که درش توی اتاق آقا باز میشود و اگر احتیاجی شود، [چون] درها صدادار [است] من (برای رعایت حال آقا) از پنجره به حیاط میروم.... در اتاق دیگر 10 نفر میخوابند که در اتاق آقا توی آن اتاق باز میشود. یعنی من اگر بخواهم بیرون بروم باید از اتاقم بروم توی اتاق آقا و از آنجا باید بروم توی اتاق 10 نفری...»
«حجتالاسلام حسن روحانی» نیز ضمن نقل خاطرهای از توجه امام خمینی به رعایت حال ساکنین منطقه، درباره محل استقرار ایشان در دهکدهای در ۴۰ کیلومتری پاریس میگوید: «روز یکشنبه (۱۶ مهر۱۳۵۷)مصادف با(۶ ذیقعده ۱۳۹۸) با یکی از دوستان عازم پاریس شدیم.
از لندن با قطار به بندر دوور (Dover) رفتیم و از آن جا با کشتی به بندر کاله (Calais) فرانسه و از آن جا با قطار عازم پاریس شدیم. در پاریس هم با مترو به «محله کشان» رفتیم.
تقریبا حدود ساعت پنج بعدازظهر بود که به آن جا رسیدیم. میدانستیم امام منزل«احمد غضنفرپور» است.
«آپارتمان آقای غضنفرپور طبقه چهارم یک ساختمان در محله کشان بود» به محل آپارتمان رفتیم. تعدادی از دانشجویان هم برای دیدن امام آمده بودند. به ما گفتند: امام ساعتی پیش از این محل به محل جدیدی به نام نوفللوشاتو که بیرون پاریس است رفتهاند. گفتند: به دلیل تردد زیاد افراد برای دیدن امام که تقریبا در این چند روز مسیر راه پلهها تا طبقه چهارم و حتی در کوچه برای زیارت امام صف بسته بودند همسایهها مستأصل شده بودند و ظاهرا یکی از آنها به پلیس شکایت کرده بود. گفتند: چون امام احساس کرده بود که همسایگان در زحمت هستند، فرموده بودند: باید از این محل برویم. لذا به چهل کیلومتری پاریس در محلی به نام نوفل لوشاتو و به ساختمانی که متعلق به یکی از ایرانیها بود، رفته بودند.»
روحانی ادامه میدهد: «در نوفل لوشاتو، امام در خانهای که متعلق به یک ایرانی به نام آقای عسگری بود مستقر شده بودند. خانه آقای عسگری در واقع، فضایی شبیه باغ داشت که در وسط آن ساختمان کوچکی قرار داشت.
این ساختمان زیرزمینی داشت که یک طبقه ساختمان روی آن ساخته شده بود که با چند پله به آن دسترسی بود. بنای مزبور سه باب اتاق داشت که یکی از آنها محل رفت و آمد مراجعین بود و دیگری برای فعالیت دفتر اختصاص داشت و اتاق سوم نیز برای استراحت امام در نظر گرفته شده بود.»
بازگشت به وطن بعدازچهاده سال وسه ماه دوری ازوطن
ورودامام خمینی به ایران.
استقبال میلیونی ازامام خمینی
ادعای رائفی پور در خصوص تیراندازی به هواپیماهای ایرانی :«ماهان»، «کیش ایر» و« وارش» ....سخنگوی سازمان هواپیمایی کشور:تکذیب می کنم.
رائفیپور: امروز به سه هواپیمای مسافربری ایرانی شلیک شد
«علیاکبر رائفی پور» در برنامهی تلویزیونی ثریا ادعا کرد و گفت: امروز(یکشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۱) به سه هواپیمای مسافربری ایرانی شلیک صورت گرفته ولی الحمدلله منجر به مشکل خاصی نشده است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مجری برنامه ازایشان می پرسد:مستنداست این خبر؟
تحلیگرجنجالی حوادث اجتماعی( رائقی پور )خیلی محکم وقاطع جواب می دهد:بله.
وبعد توضیح می دهد:در کشورهندبه هواپیمای ماهان و...
ایشان انگیزه این مسائل را اینگونه گفت:«نقشه دشمن برای اغتشاشات پس از فوت مهسا امینی»... دشمن به دنبال ایجاد یک اتفاق بزرگ است تا دوباره مردم را کف خیابان بیاورد.
پرواز شماره ۸۱ ماهان که تهران را به مقصد گوانگژو ترک کرده بود.
این ادعای رائقی پوردرحالی است که هیچکدام ازمسئولین ایران تیراندازی راتأییدنکرده اند.
خبرگزاری مهرنوشت:تهدیدبوده واما تیراندازی نه.
رسانههای هند اعلام کردند ساعاتی پیش یک هواپیمای ایرانی وارد آسمان این کشور شده و با ارسال پیام «تهدید به بمبگذاری»، خواستار فرود اضطراری در فرودگاه دهلی نو شده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، رسانههای هندی از جمله «اندیتیوی و ایانآینیوز» به نقل از مقامات هواپیمایی این کشور اعلام کردند ساعاتی پیش یک هواپیمای خطوط هواپیمایی ماهان ایران وارد آسمان این کشور شد و به علت «تهدید به بمبگذاری» خواستار فرود اضطراری در فرودگاه دهلی نو شده است.
بنا بر گزارش این رسانهها، پلیس دهلی ساعت ۹:۲۰ امروز (به وقت محلی) پیامی مبنی بر «تهدید به بمبگذاری» از هواپیمای ماهان ایران دریافت کرده و خلبان این هواپیما خواستار فرود اضطراری در فرودگاه دهلی نو شدند، اما مقامات هواپیمایی هند به علت «مشکلات فنی» از فرود این هواپیما در فرودگاه دهلی نو جلوگیری کردند.
به نوشته «اندیتیوی» آنگونه که وبسایت ردیابی پروازها «flightradar24» نشان میدهد این هواپیما از تهران حرکت کرده و مقصد آن شهر «گوانگژو» چین است.
منابع آگاه درباره جزئیات این حادثه به «ایانآینیوز» گفتهاند مقامات کنترل ترافیک هوایی هند پس از دریافت اطلاعات، هواپیمای ایرانی را به فرود در فرودگاه «جیپور» هدایت کردند، اما خلبانان این هواپیما از تغییر مسیر به سمت این فرودگاه خودداری کردند. سپس جنگندههای نیروی هوایی هند برای اسکورت و رهگیری این هواپیما، به پرواز درآمدند.
آنگونه که این رسانهها نوشتهاند ماهیت تهدید به بمبگذاری در هواپیمای ایرانی هنوز نامشخص است و هواپیما پس از اینکه موفق نشده در فرودگاههای دهلی نو و جیپور هند فرود بیاید، آسمان هند را ترک کرده و هماکنون در حال حرکت به سمت چین است.
به نوشته ایانآینیوز، دادههای وبسایت «فلایترادار ۲۴» نشان میدهد این هواپیما قبل از اینکه با اسکورت جنگندههای نیروی هوایی هند، آسمان این کشور را ترک کند به مدت کوتاهی ارتفاع پروازش در آسمان دهلینو و جیپور پایین آمده بود.
ادعای رائقی پورراتکذیب می کنیم
«میر اکبر رضوی»( سخنگوی سازمان هواپیمایی کشور) در گفت و گو با همشهری آنلاین در خصوص گفت و گوی زنده تلویزیونی اکبر رائفی پور در برنامه ثریا با اظهار بی اطلاعی درباره تیراندازی به ۳ هواپیمای ایرانی، ادعای رائفی پور در خصوص تیراندازی به هواپیماهای ایرانی از جمله هواپیمایی کیش ایر و وارش را رد کرد.
اظهار کرد: تنها مرجع پاسخگویی در خصوص این خبر سازمان هواپیمایی کشوری است. لذا درخواست من از رسانه ها و خبرگزاری ها این است که به جز سازمان هواپیمایی کشور به منابع دیگری در این خصوص استناد نشود.
وی تصریح کرد: این خبر از سوی ریاست سازمان هواپیمایی کشور هم تکذیب شده است.
رضوی در ادامه گفت: این موضوع حتما بررسی می شود که اصل و پایه و منبع این خبر چه بوده است؟
وی در خصوص ماجرای بمب گذاری هواپیمایی ماهان در هند که رائفی پور هم شب گذشته در صحبت های شب گذشته خود به آن اشاره کرد نیز گفت: این خبر در زمان انتشار از سوی سازمان هواپیمایی کشور تکذیب شد و اطلاع رسانی های لازم در این زمینه صورت گرفت.
رئیس سازمان هواپیمایی کشوری:تکذیب می کنم
«محمد محمدیبخش»(رئیس سازمان هواپیمایی کشوری) نیز با تکذیب ادعای مطرح شده در خصوص تیراندازی به هواپیمای مسافری گفت: گزارش تأیید شدهای در این باره نداریم.
وی در خصوص هواپیمای ماهان نیز اظهار کرد: در این خصوص مداخلات غیرقانونی صورت گرفت در حالی که بمبگذاری واقعیت نداشت.
امام خمینی : من ایشان(مهدی عراقی) را حدود ۲۰ سال است که میشناسم، مهدی عراقی یک نفر نبود، او به تنهایی ۲۰ نفر بود،
ساعت هفت صبح روز چهارم شهریور ۱۳۵۸ همراه با پسرش حسام و حسین مهدیان به سمت موسسه کیهان در حرکت بود که توسط سه موتورسوار به نام علی اسدی، رضا یوسفی و محمد موسوی(گروه فرقان)ترورشدند،حاج مهدی و پسر ۱۹ سالهاش حسام به شهادت رسیدند،حسین مهدیان و محافظش مجروح شدند واما سالم ماندند.
«محمد مهدی ابراهیم عراقی» معروف به «شهیدمهدی عراقی»
مهدی عراقی کیست؟ماجرای«صلواتهای بودارشهید مهدی عراقی»
«مهدی عراقی »درکنارفرزندش(حسام عراقی)
فرزند شهید عراقی(امیر) گفت: تنها جایی که امام در مراسم تشییع شرکت کردند، مراسم تشییع حاج مهدی عراقی بود و ما خبر نداشتیم که قرار است امام خمینی در مراسم تشییع پدرم شرکت کنند.
«حاج مهدی عراقی» از جمله مبارزین انقلاب اسلامی بود که مسیر مبارزات خود را با پیوستن به جمعیت فدائیان اسلام و همراهی با «شهید نواب صفوی» آغاز کرد. وی همچنین از بنیانگذاران جمعیت موتلفه اسلامی بود که توانست برای اجرای اهداف مسلحانه این تشکیلات شاخه نظامی موتلفه اسلامی را تشکیل داده و با همراهی برخی چهره های مبارز انقلابی از جمله شهید محمدبخارایی و شهید سید مهدی اندرزگو اقداماتی را علیه رژیم پهلوی به اجرا گذاشتند.
شهید حاج مهدی عراقی(نفرسوم ایستاده سمت راست) در کنار شهیدان سید عبدالحسین و سید محمد واحدی و سایر اعضای جمعیت فدائیان اسلام.
شهید عراقی قبل از پیروزی انقلاب و در زمان تبعید امام خمینی در پاریس همراه امام بود و مسئولیت امور اجرایی محل استقرار ایشان را برعهده داشت.
مسئولیت های شهیدمهدی عراقی(بعدازپیروزی انقلاب):۳ حکم مسئولیت
وی پس از پیروزی انقلاب به ایران بازگشت و تا قبل از شهادت ۳ حکم مسئولیت از امام خمینی دریافت کرد
۱-مسئولیت در زندان قصر.
۲-مسئولیت بنیاد مستضعفین .
۳-مسئولیت درروزنامه کیهان .
شهید حاج مهدی عراقی در کنار آیت الله محمدرضا ناصری (امام جمعه فقید یزد) در دهکده نوفل لوشاتو ۱۳۵۷
وی در چهارم شهریور سال ۱۳۵۸ در حالی که با فرزند کوچکش «حسام» همراه بود در خودرو شخصی اش توسط عوامل گروهک فرقان ترور شد و به شهادت رسید.
در ایام سی و هفتمین سالگرد شهادت ایشان به سراغ «حاج امیر عراقی» فرزند ارشد شهید عراقی رفتیم تا برایمان از پدر و برادر بگوید.
مشروح این گفتگو در ادامه تقدیم می شود:
شهید عراقی قبل از انقلاب چه شغلی داشتند و از چه زمان وارد جریان فدائیان اسلام شدند؟ چگونه رابطه سید مهدی عراقی با شهید نواب صفوی شکل گرفت؟
امیرعراقی:شغل اصلی حاج آقا، زندانی بود. اگر بخواهیم میانگینی از دوران زندگی شهید عراقی بگیریم، باید بگوییم بیشترین دوران عمر خود را در زندان سپری کرد.
شغل پدری وی آجرپزی بود. پدرم متولد ۱۳۰۹ بود و به گفته خودش از سال ۱۳۲۴ وارد تشکیل فدائیان اسلام شد و با عنوان شورای مرکزی فدائیان اسلام کارهای مبارزاتی خود را آغاز کرد. این فعالیت تا زمان شهادت شهید نواب ادامه داشت. خانواده شان، خانواده مذهبی بودند، خود حاج آقا هم شخصیت معتقد و مذهبی داشتند. همین عاملی بود که با تشکیلات مبارزاتی شهید نواب مرتبط شود.
اگر حاج آقا دست دو نفر را در دوران حیاتش بوسیده بود، اولی امام و دومی نواب صفوی بود. بعد از شهادت نواب فعالیتهای مبارزاتی حاج آقا تا حدودی کم شد تا اینکه در سال ۱۳۳۴ ازدواج کرده و تشکیل خانواده داد.
پس فعالیتهای مبارزاتی وی سابقه طولانی داشته است؟
امیرعراقی:بله، در کتاب پیشکسوت که به شخصیت شهید عراقی پرداخته است، مطالعه کردم که اسنادی که ساواک از حاج آقا در مسیر مبارزه کشف و ضبط کرده بود، به سالهای ۱۳۳۰ و قبل از آن برمی گردد.
یعنی حاج آقا در زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت هم همراه آیت الله کاشانی فعالیتی ضد رژیم پهلوی انجام دادند.
شهید حاج مهدی عراقی در کنارهمسر و فرزندش شهید حسام عراقی، پس از آزادی از زندان
مهدی عراقی،سیداحمدخمینی،امام خمینی
مهدی عراقی،امام خمینی،هاشم صباغیان وآیت الله بهشتی
آشنایی شهید مهدی عراقی با امام خمینی از چه زمانی بود؟
امیرعراقی:از سال ۱۳۴۰ و تقریباً همزمان با فوت آیت الله بروجردی، حاج آقا با امام آشنا و وارد فاز مبارزاتی جدید با رهبری امام خمینی شد.
اولین باری که شهیدمهدی عراقی به زندان رفتند، به خاطر ترور حسنعلی منصور بود. نقش شهید عراقی در این عملیات چه بود؟
دادگاه شهدای موتلفه - مهدی عراقی نشسته از راست نفر اول ردیف دوم
امیرعراقی:حاج آقا در سال ۱۳۴۱ به جمعیت موتلفه اسلامی پیوستند. جمعیت موتلفه اسلامی بعد از تبعید امام بنا به پیشنهاد حاج آقا و شهید صادق امانی، شاخه نظامی موتلفه تشکیل می شود.
با توجه به تجربه ای که حاج آقا از فضای مبارزاتی داشتند، گرداننده اصلی تشکیلات موتلفه اسلامی پدرم بود.
فرودگاه مهرآباد(مهدی عراقی درسمت چپ امام خمینی)
مهدی عراقی درکنارحاج احمدآقا وامام خمینی وآیت الله سیدمرتضی پسندیده/شهیدبهشتی(سمت چپ وخلخالی(بالاسرسیداحمدخمینی)دیده میشوند.
امیرعراقی:در شاخه نظامی تصمیم می گیرند که ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت را در دستور کار قرار دهند. طوری برنامه ریزی کرده بودند که اگر کسی دستگیر شد، دامنه دستگیری ها توسعه پیدا نکند. اما به هر حال از طریق خانواده ها و کار اطلاعاتی از سوی ساواک تعدادی بعد از این ترور دستگیر شدند. تا قبل از دستگیری حاج مهدی، دستگیری ها ادامه داشت و به ۱۰-۱۲ نفری رسیده بود اما بعد از دستگیری شهید عراقی، دستگیری ها توسط ساواک تعطیل شد. یعنی نتوانستند تحت فشار پدر را مجبور به معرفی سایر اعضای مرتبط کنند.
بترتیب ازچپ به راست:شهید حاج مهدی عراقی در کنار رسول صدرعاملی ،مرحوم حاج سید احمد خمینی،علیاکبر معین فر و دکتر یدالله سحابی در منزل امام خمینی در قم۱۳۵۸ .
حکم شهید عراقی بعد از دستگیری چه بود؟
امیرعراقی:اول حکم اعدام برای ۶ نفر بریدند. آقایان بخارایی، نیک نژاد، صفار هرندی، صادق امانی، هاشم امانی و مهدی عراقی، اما با فشار روحانیت و مردم، مهدی عراقی و هاشم امانی تخفیف گرفتند اما ۴ نفر دیگر اعدام شدند.
تخفیف گرفتن مجازات این دو نفر(مهدی عراقی و هاشم امانی) دلیل خاصی داشت؟
امیرعراقی: نه. به خاطر فشار مردم بود و دلیلی برای انتخاب شخص وجود نداشت. مادرم تعریف می کنند که وقتی حکم اولیه را اعلام کردند، به پیشنهاد یکی از دوستان پیش پسر آقای «نخودکی»(عارف) رفت تا درباره حکمی که برای پدرم صادر کرده اند با او صحبت کند. اما پسر مرحوم نخودکی به مادرم گفته بود خیالت راحت باشد حاج آقا را اعدام نمی کنند. اصلاً بهتر است که همانجا در زندان بماند چون خطر بیرون آمدن برای او بیشتر است.
راهپیمایی کارکنان مؤسسه کیهان به مناسبت ترور شهید حاج مهدی عراقی و حسین مهدیان
چه سالی شهید عراقی تبعید شدند؟
حسنعلی منصور(کلاه دردست)
امیرعراقی:حاج آقا بعد از تخفیفی که در محاکمه ترور حسنعلی منصور گرفتند، تا سال ۱۳۴۸ در زندان بوده و بعد از آن به خاطر فعالیت مبارزاتی که در زندان هم انجام می دادند، به برازجان تبعید شدند و حدود ۱۰ ماه در تبعید به سر بردند. ما یک سفر به برازجان رفتیم اما گرمای زیاد هوای طاقت فرسا بود. تعدادی از دوستان پدرم هم همراه ما بودند،
بعد از آن سفر یکی از دوستان پدرم که با مرحوم فلسفی ارتباط خوبی داشت، به دیدار وی رفت و از او خواست تا با استفاده از نفوذ خود، برای پدرم تخفیف بگیرد تا از گرمای برازجان نجاتش دهد. با میانجی گری مرحوم فلسفی، پدرم از برازجان برگشتند.
1358، قم. شهید حاج مهدی عراقی در کنار امام خمینی در سخنرانی در قبرستان بقیع قم
در دوران تبعید و گذراندن محکومیت در زندان، مسئولیت خانواده بر عهده چه کسی بود؟ چگونه امورات زندگی را می گذراندید؟
امیرعراقی:مادرم برای ما هم پدری کرد و هم مادری. من ۹ ساله بودم، برادرم نادر ۷ سال داشت و حسام ۵ ساله بود.
یکی از متفاوت ترین اظهاراتی که درباره مرحوم طیب مطرح شده، از سوی شهید عراقی است که خیلی مطالب دقیق و ریزبینانه ای است. آیا بین آنها ارتباطاتی وجود داشت؟
امیرعراقی:نه. امام می فرمود« طِیِب، طَیِب شد و رفت» در تظاهرات ۱۵ خرداد فکر می کردند ممکن است برخی عوامل توطئه ۲۸ مرداد اجازه تظاهرات ندهند. بزرگترین دسته ای که آن زمان سر زبان ها بود، متعلق به مرحوم طیب بود. حاج آقا با برادر مرحوم طیب که در صنف فخاران (آجرپزان) بود، رفاقت داشت و به واسطه او با طیب ملاقات کرد.
حاج مهدی عراقی در خاطرات خود می گوید« پیش طیب رفتم تا کمی قلقلکش بدهم. کمی از جاده خاکی به آسفالت کشاندمش چون اینها رگه هایی از لوطی گری داشتند.»
حاج آقا(مهدی عراقی) در یکی از سخنرانی هایش طیب را به «حر» تشبیه کردند. به هر حال طیب در مقابل چیزهایی که از وی خواستند ایستادگی کرد.
«مهدی عراقی» برای اینکه تظاهرات ۱۵ خرداد را مدیریت کند، تمام جوانب را در نظر گرفت. این گونه اقدامات از جمله دیدار با طیب از اقدامات شخصی بود که حاج آقا انجام دادند و ارتباطی به برنامه های تشکیلاتی یا دستوری نداشت.
«شهید حاج مهدی عراقی» در کنار «امام خمینی» و«آیت الله سیدمرتضی پسندیده» در آغازین لحظات ورود به تهران«فرودگاه مهرآباد تهران»پنجشنبه ، ۱۲ بهمن ۱۳۵۷
آغاز مبارزات شهید عراقی از کجا و کدام محله بود؟
حاج آقا(مهدی عراقی) اهل پاچنار بود و شروع مبارزاتش از «مسجد حاج عزیزالله» بازار بود که به دانشگاه کشیده شد. سخنرانی سردر دانشگاه در روز ۱۵ خرداد هم از سوی حاج آقا انجام شد.
حاج مهدی عراقی(نفر اول، راست) در تبعید برازجان
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:گزارش ساواک درباره شهیدمهدی عراقی(محمدمهدی ابراهیم عراقی)،حبیب الله عسگراولادی،آیت الله انواری وکیوان مهشید
تاریخ سند: ۹ اردیبهشت ۱۳۴۹
درباره : ۱ـ محمد باقر محی الدین انواری ۲ـ حبیب اله عسگراولادی ۳ـ محمد مهدی ابراهیم عراقی ۴ـ کیوان مهشید.
متن سند:از : ۳۱۶ محترما معروض میدارد.
شهربانی کل کشور اعلام نموده که خانواده نامبردگان بالا ضمن تسلیم شرحی مبنی بر اینکه بعلت بعد مسافت قادر بملاقات با زندانیان خود نمیباشند تقاضا نموده اند که یادشدگان را از دژبرازجان به ندامتگاه مرکز منتقل نمایند و اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی نیز در اینمورد نظریه ساواک را استعلام نموده است.
خلاصه سوابق : ۱ـ «محمد باقر محی الدین انواری»: یاد شده از جمله متهمین شرکت در توطئه قتل مرحوم منصور نخست وزیر فقید بوده و به ۱۵ سال حبس محکوم گردیده که بعلت اخلال نظم و عدم رعایت مقررات داخلی زندان در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۴۸ بزندان برازجان منتقل گردیده است.
۲ـ «حبیب اله عسگراولادی»: نامبرده یکی از گردانندگان هیئت های مؤتلفه اسلامی و از جمله متهمین بشرکت در توطئه «قتل مرحوم منصور نخست وزیر فقید» بوده و بحبس دائم با کار محکوم شده که بعلت اخلال نظم و عدم تمکین از مقررات داخلی زندان در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۴۸ بزندان برازجان منتقل گردیده است .
۳ـ «محمد مهدی ابراهیم عراقی»: مشارالیه یکی از شرکت کنندگان در جریان حوادث ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و از جمله متهمین شرکت در توطئه قتل مرحوم منصور نخست وزیر فقید بوده که باعدام محکوم لکن بفرمان مطاع شاهانه مشمول یک درجه عفو قرار گرفته و محکومیت وی بحبس دائم با کار تبدیل شده است نامبرده بعلت اخلال نظم و عدم تمکین از مقررات داخلی زندان در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۴۸ بزندان برازجان منتقل گردیده است.
۴ـ «کیوان مهشید»: نامبرده از جمله متهمین حزب ملل اسلامی بوده که به ده سال زندان مجرد محکوم گردیده است.
نظریه: با عرض مراتب فوق و با توجه به طولانی بودن مدت محکومیت نامبردگان و بعد مسافت در صورت تصویب با تقاضای خانواده یادشدگان مبنی بر انتقال مشارالیهم به ندامتگاه مرکز موافقت شود.
اقدام کننده ـ مجتبوی رئیس بخش ۳۱۶ ـ ازغندی رئیس اداره یکم عملیات و بررسی ـ جوان پی نوشت برابر نظریه اقدام شود در پرونده محمد مهدی ابراهیم عراقی بایگانی شود ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۹ رونوشت برابر اصل است اصل در ۱۳۳۸۴ میباشد./پایان.
ادامه مصاحبه خبرگزاری مهربا فرزندشهیدمهدی عراقی(امیرعراقی):
بعد از اینکه از زندان آزاد شدند چگونه با امام ارتباط گرفته و مبارزات خود را ادامه دادند؟
امیرعراقی:پدرم در سال ۱۳۵۶ از زندان آزاد شد. حدود ۱۰ روز از استقرار امام در نوفل لوشاتو می گذشت که پدرم هم به پیشنهاد برخی بزرگان از جمله شهید بهشتی برای انجام امور تدارکاتی اقامت امام عازم نوفل لوشاتو شد.
«شهید حاج مهدی عراقی» در کنار« ابوالفضل توکلی بینا» در «نوفل لوشاتو»۱۳۵۷
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: رفتن به نوفل لوشاتو،پیشنهادآقای ابوالفضل بینای توکلی بود.
آقای توکلی شما از چه زمانی به نوفل لوشاتو رفتید و به امام پیوستید؟
ادامه مصاحبه امیرعراقی: من آن زمان در آمریکا مشغول تحصیل بودم. پدرم با من تماس گرفت و گفت من برای انجام تدارکات استقرار امام عازم نوفل لوشاتو هستم، تو هم بیا آنجا، من هم به همراه تعدادی از دوستانم در آمریکا عازم فرانسه شدیم.
شهید حاج مهدی عراقی (نفر دوم از راست) در دادگاه اعضای جمعیت مؤتلفه اسلامی/سال۱۳۴۳
مسئولیت شهید عراقی در نوفل لوشاتو چه بود؟
تقریباً اداره تمام امور در آنجا به عهده حاج آقا بود. کار اجرایی و تدارکات به دست بچه های آمریکائی بود و بچه هایی که در اروپا کارهای مبارزاتی را دنبال می کردند، مسئولیت تکثیر نوار و تهیه اعلامیه از سخنرانی های امام را بر عهده داشتند.
هنوز پلیس فرانسه در محدوده محل اقامت امام مستقر نشده بود و کار حفاظت هم به عهده خود همراهان امام بود. تدارکات و تهیه غذا و کنترل رفت و آمدها و ملاقات ها همه به عهده حاج آقا بود. خاطرم هست در یک ماهی که آنجا بودم هر روز برای وعده نهار یک دیگ بزرگ تخم مرغ درست می کردیم و با نان باگت بین همه تقسیم می کردیم. جالب این بود که فرانسوی ها فکر می کردند تخم مرغ غذای مقدسی است که ما هر روز نهار می خوریم.
تقریباً تا سه ماه اول استقرار امام در نوفل لوشاتو کار حفاظت و مراقبت از اطراف محوطه خانه امام از سوی حاج آقا انجام می شد.
یکی از جمله های تاریخی شهید عراقی در واکنش به بختیار بود که گفته بود ترور یک نخست وزیر برای ما کاری ندارد. منظور شهید عراقی از این حرف چه بود؟
حاج آقا در نوفل لوشاتو با روزنامه اطلاعات یک مصاحبه ای انجام داد و گفت ما تا حالا ۴ نخست وزیر را ترور کرده ایم که خیلی بزرگتر از بختیار بودند. کار سختی نیست بختیار را هم ترور کنیم. این سخنان را در واکنش به این سخنان بختیار در روزهای نزدیک به پیروزی انقلاب مطرح کردند.
وقتی شهید عراقی به همراه امام به ایران برگشتند، آیا مسئولیت خاصی یا حکمی از سوی امام گرفتند؟
کار تدارکات و اداره مدرسه علوی به شهید عراقی سپرده شد. من آن زمان ایران نبودم ولی از برخی چهره ها مثل آقای محسن رضایی شنیدم که می گفتند آن زمان مهدی عراقی امور را اداره می کردند و می گفتند که مثلاً پشت بام ها را بگردید یا مراقبت راهروها باشید.
یکشنبه، ۴ شهریور ۱۳۵۸(٣ شوال ١٣٩٩) پیکر شهید حاج مهدی عراقی لحظاتی پس از ترور
پس ارترور
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: شرح ماجرا اززبان«محمد» پاسدار محافظ حسین مهدیان: ساعت هفت صبح روز چهارم شهریور ۱۳۵۸ همراه با پسرش حسام و حسین مهدیان سوار بر «پیکان آبی رنگ»مهدی عراقی به سمت موسسه کیهان در حرکت بود که توسط سه موتورسوار (علی اسدی، رضا یوسفی و محمد متحدی) از اعضای گروهک تروریستی فرقان مورد هدف قرار گرفت. حسین مهدیان و محافظش مجروح و حاج مهدی و پسر ۱۹ سالهاش حسام به فاصله کوتاهی از یکدیگر به شهادت رسیدند.
حسین مهدیان، شاهد ماجرا بعدها در تعریف این واقعه تلخ گفت: «صبحها و عصرها با هم میرفتیم و میآمدیم و از بس کار زیاد بود، از این فرصت رفت و آمدها استفاده و مشکلاتمان را در همین فرصت کوتاه مطرح میکردیم. ساعت ۷:۱۰ صبح ایشان به منزل ما میآمدند.
حسین مهدیان: روز یکشنبه چهارم شهریور هم آمدند. چند تا تلفن زدند و آمدیم بیرون. ایشان نشستند پشت فرمان و من نشستم بغل دست ایشان. ماشین شهید، پیکان بود.
تشیع جنازه شهیدمهدی عراقی وحسام/ ۴ شهریور ۱۳۵۸
حسین مهدیان: حسام پشت سر من بود و محافظ، پشت سر ایشان نشسته بود. منزل ما سه تا چهار خانه مانده به ته یک کوچه بنبست است. وقتی رسیدیم سر کوچه که وارد خیابان اصلی بشویم شخصی در کنار ما ظاهر شد و اتومبیل ما را به رگبار بست. از همان گروهی که شهید مطهری، شهید مفتح و شهید قرنی را زدند یعنی گروه فرقان.
در پیادهرو کمین کرده بودند و یوزیهای اسرائیلی دستشان بود و از سمت من به ماشین رگبار بستند؛ طوری که در آهنی منزل روبرو سوراخ سوراخ شد. همین که رگبار مسلسل شلیک شد، من در یک لحظه دیدم که شهید عراقی از جایش بلند شد و ایستاد و دیگر هیچ چیز متوجه نشدم. سه گلوله به من اصابت کرد. دو تا به کتف و یکی به دستم خورد. آنچه آخرین لحظه شهادت ایشان در ذهنم هست، قامت ایستاده ایشان بود. یعنی در لحظه شهادت هم در مقابل دشمن سر خم نکرد و ایستاده شهید شد.»
محمد(پاسدار محافظ حسین مهدیان) که در لحظه وقوع سوءقصد در داخل اتومبیل بود و به طور معجزهآسایی جان سالم به در برد نیز در تشریح این لحظات تلخ گفت: «حاج مهدی عراقی هر روز صبح با اتومبیل پیکان آبی رنگ خود به منزل حاج حسین مهدیان میآمد و ساعت ۷ حاج حسین مهدیان و مرا سوار اتومبیل خود میکرد و به روزنامه کیهان در مرکز شهر میبرد.
صبح روزحادثه نیز حاج مهدی عراقی و فرزند جوانش «حسام» عراقی به منزل حاج مهدیان آمدند تا به اتفاق هم به روزنامه کیهان برویم. وقتی به اتفاق حاج مهدیان از منزل بیرون آمدیم، حاج مهدی عراقی در پشت فرمان اتومبیل قرار گرفت. حاج مهدیان در صندلی جلو، کنار حاج مهدی عراقی نشست.
محافظ حسین مهدیان: من نیز در صندلی عقب و حسام فرزند آقای عراقی نیز در کنار من نشست. هنوز چند قدمی از منزل دور نشده بودیم که در نبش کوچه رامین و زمرد موتورسیکلتسواری که دو نفر ترک موتورسیکلت او نشسته بودند به سوی اتومبیل ما آمد. سمت راست ما قرار گرفت ناگهان دو نفری که بر ترک موتورسیکلت نشسته بودند، مسلسلهای یوزی خود را به سوی ما گرفتند و اتومبیل را به رگبار بستند. اولین گلوله به حسام عراقی اصابت کرد و پیکر او روی زمین افتاد. گلولههای بعدی نیز به آقای مهدیان و حاج مهدی عراقی اصابت کرد. من که شوکه شده بودم نتوانستم از اسلحه خود استفاده کنم و سوءقصدکنان با استفاده از فرصت گریختند.»
مصاحبه صبح آزادگان با اکبر گودرزی، سرکرده گروه فرقان -روز شنبه ۲۹ اردیشهت ۱۳۵۹.
«اکبر گودرزی»رییس گروهک تروریستی فرقان پس از دستگیری در مجموعه اعترافاتش در دادگاه به تشریح انگیزه ترور حاج مهدی عراقی پرداخت و گفت: «در رابطه با مهدی عراقی هم مسئله ریاست زندان قصر و بر طبق اطلاعات ما شکنجه افرادی بیگناه یا لااقل کسانی که هنوز گناه آنها ثابت نشده است و همکاری با رژیم فعلی و ارتباط با سرمایهداری بزرگ و ... از انگیزههای ما بود.»
امام خمینی درتشیع جنازه شهیدمهدی عراقی حضورداشتند در فقدان حاج مهدی اشک ریختند و بعد از آن که تا پاسی از شب بر سر مزار او در حرم حضرت معصومه دعا کردند، در جمع خانواده او حضور یافتند و به آنان سر سلامتی دادند.
امام خمینی در سخنان کوتاهی گفتند: «من ایشان را حدود ۲۰ سال است که میشناسم. مهدی عراقی یک نفر نبود، او به تنهایی ۲۰ نفر بود. حاج مهدی عراقی برای من، برادر و فرزند خوب و عزیز من بود. شهادت ایشان برای من بسیار سنگین بود، اما آنچه مطلب را آسان می کند، آن است که در راه خدا بود. شهادت او بر همه مسلمین مبارک باشد. او می بایست شهید میشد، برای او مردن در رختخواب، کوچک بود.»
ادامه مصاحبه امیرعراقی(فرزندشهیدمهدی عراقی) با خبرگزاری مهر:داشتن روحیه مبارزاتی در شهید عراقی ریشه در چه چیزی داشت؟ شاید چنین روحیه ای متعلق به کسانی باشد که کارهای نظامی انجام می دهند.
«کاروان حسینیه ی ارشاد» در منی(ایام حج)فروردین ۱۳۴۵(ذیحجه ۱۳۸۵) نشسته از راست: عبدالله الخنیزی(از سعودی)،سید هادی خسروشاهی، ابراهیم جوب(از سنگال)، استاد شهید مرتضی مطهری، دکتر علی شریعتی/ایستاده از راست: حسین باقرزاده، ناشناس.
ایام حج:«دکترعلی شریعتی »درکنار«آیت الله مرتضی مطهری»/فروردین ۱۳۴۵
امیرعراقی: حاج آقا بعد از آزاد شدن از زندان ملاقاتی با دکتر شریعتی انجام می دهد. در آن دیدار، درباره فضای جامعه تحلیلی مطرح می کنند. آقای شریعتی بعد از اظهارات شهید عراقی می گوید هر آنچه که من از دانشگاه سوربن یاد گرفتم، حاج مهدی در زندان یاد گرفته است.
شهید عراقی در نوفل لوشاتو با روزنامه اطلاعات یک مصاحبه ای انجام داد و گفت ما تا حالا ۴ نخست وزیر را ترور کرده ایم که خیلی بزرگتر از بختیار بودند. کار سختی نیست بختیار را هم ترور کنیم.
امیرعراقی:یکی دیگر هم معدن ذغال سنگی در زیاران، نرسیده به قزوین بود که پشت کوه جای مناسبی برای تیر اندازی بود و وقتی مبارزان انقلابی آنجا تمرین نظامی می کردند، سروصدایی تولید نمی شد.
شهید عراقی با دکتر شریعتی چقدر ارتباط داشتند؟
امیرعراقی:ارتباط چندانی نداشتند. فقط بعد از آزادی شهید عراقی از زندان، یک یا دو بار با دکتر شریعتی ملاقات کردند.
ارتباط شهید عراقی با روحانیت چگونه بود؟
امیرعراقی:با امام و «شهید نواب صفوی» که به عنوان رهبری یک حرکت انقلابی ارتباط خوبی داشت اما بجز آنها با روحانیون دیگر نیز ارتباط خوبی داشت.
اولین مسئولیت شهید عراقی بعد از پیروزی انقلاب
امیرعراقی: حکم اولی که برای شهید عراقی صادر شد، «مسئولیت زندان قصر »بود. هر جا که دردسر بود، حاج آقا آنجا حاضر می شد ولی در زندان قصر بیشتر از دو یا سه ماه نماند و با حکم امام، به عنوان «عضو شورای مرکزی بنیاد مستضعفان» منصوب شد.
در همان دوران، در روزنامه کیهان سروصدا زیاد شد و چپی ها در آنجا شلوغ کردند که با حکم امام، حاج آقا به روزنامه رفتند و با حکم امام در روزنامه کیهان مسئولیت گرفتند.
خصومت گروهک فرقان با شهید عراقی چه بود؟
امیرعراقی:گروهک فرقان بیشتر کار تفسیر قرآن و کارهایی از این قبیل انجام می دادند. ذهنیت آنها زر و زور و تزویر دکتر شریعتی بود. بر این اساس وارد مبارزات مسلحانه شدند. اولین ترور آنها شهید مطهری بود که با شعار تزویر او را به شهادت رساندند. دومی شهید قرنی بود که با شعار زور به شهادت رساندند و سومی هم شهید لاجوردی بود که با شعار زر به شهادت رساندند.
تنها کسی را که هیچ توجیهی برای شهادت او نداشتند، شهید عراقی بود. تنها دلیلشان برای ترور شهید عراقی وابستگی به امام و نزدیکی به راه مبارزاتی او بود.
تعدادی از کسانی که در گروهک فرقان فعالیت داشتند حتی از معلمان مدرسه من و برادرم حسام بودند و آنها را می شناختیم.
به آشنایی با معلمان مدرسه خود و برادرتان اشاره کردید و اینکه آنها عضو گروهک فرقان بودند، آیا از طریق شما شناسایی پدرتان صورت گرفته بود؟
امیرعراقی:شاید شناسایی از طریق ما صورت گرفت، چون لیستی را برای ترور شخصیت های مختلف مبارز تهیه کرده بودند که در آن لیست اسم پدرم هم بود. اسم حسام در آن لیست نبود اما قسمت بود که او هم همراه پدرم شهید شود.
«حسین مهدیان» مسئول وقت روزنامه کیهان هم نامش در لیست ترور فرقان بود. حاج آقا هر روز صبح از در منزل راه می افتاد و به دنبال آقای مهدیان می رفت تا از آنجا با هم به دفتر روزنامه بروند. اینگونه نبود که قصد ترور مهدیان را داشتند و به اشتباه حاج آقا را ترور کردند بلکه اسم هر دوی آنها در لیست ترور فرقان بود.
پنجشنبه ، ۱۲ بهمن ۱۳۵۷مهدی عراقی درکنار-سمت چپ- امام خمینی-فرودگاه مهرآباد(ورودامام خمینی به وطن بعداز ۱۴ سال و۳ ماه تبعید)۳ ربیعالاول ۱۳۹۹
ضارب شناسایی شد؟
امیرعراقی:بله فردی به نام «یوسفی» عامل ترور بود که دستگیر شد. پسر ۲۲ یا ۲۳ ساله ای بود که ضارب حاج مهدی عراقی بود که دستگیر شد. روز اجرای حکم اعدام وقتی به زندان رفته بودیم، همه کسانی که در جریان ترورهای انقلابی دستگیر شده بودند، خوشحال بودند اما تنها کسی که احساس ندامت داشت، همین یوسفی بود که پدرم را ترور کرد.
در زمان اجرای حکم اعدام، شما بودید؟
امیرعراقی:بله، روزی که قرار بود حکم اعدام اجرا شود به ما گفتند می توانید در جریان اجرای حکم باشید. این امکان را داده بودند که هر کس از خانواده های شهدا می خواهد، می توانست تیر خلاص به ضارب بزند اما ما این را نخواستیم با این حال در روز اجرای حکم، حاضر شدیم.
خانواده شهید مفتح و خانواده شهید مطهری هم در آن روز بودند. مادرم تا دم در زندان همراه ما بود امام داخل نیامد. من، برادرم نادر و عمویم داخل شدیم.
داخل که رفتیم، دیدیم همه کسانی که قرار بود اعدام شوند داخل اتاق نشسته و منتظر اجرای حکم هستند. به ما گفتند یوسفی، ضارب پدرم می خواهد ما را ببیند.
ما را به یک اتاقی بردند و یوسفی را هم آوردند آنجا. به ما گفت ما در تحلیلهایمان نسبت به ترور هیچ کس شک و شبهه نداشتیم و نداریم اما تنها کسی که بعد از ترور او به شبهه افتادیم، مهدی عراقی بود. به خاطر همین می خواهم از شما حلالیت بطلبم.
واکنش شما به ضارب چه بود؟
امیرعراقی:هر کدام از ما سه نفر واکنش متفاوتی از خود نشان دادیم. من وقتی دیدم فرقی به حال او نمی کند، چه ببخشیم و چه نبخشیم، اعدامش می کنند، گفتم من می بخشم، برادرم نادر سکوت کرد و جوابی نداد و عمویم گفت من نمی بخشم. باید به درک بروی.
چرا شهید عراقی را در شهر قم به خاک سپردند؟ آیا وصیت کرده بود؟
امیرعراقی:نه، وصیت نبود، ما تصور می کردیم جنازه را به بهشت زهرا می برند و با خانواده راهی آنجا شدیم، اما در بهشت زهرا مرحوم انواری را دیدم. سوال کردم جنازه ها را هنوز نیاورده اند؟ گفت به قم منتقل کردند. من ناراحت شدم و گفتم چرا قم؟ پاسخ داد امام دستور دادند. ما هم راهی قم شدیم.
امام خمینی در مراسم تشییع شهید مهدی عراقی حضور داشتند؟
امیرعراقی:بله، تنها جایی که امام خمینی در مراسم تشییع شرکت کردند، مراسم تشییع حاج مهدی عراقی بود. ما خبر نداشتیم که قرار است امام خمینی در مراسم تشییع پدرم شرکت کنند، آن زمان امام در قم تشریف داشتند. وقتی جمعیت در حال حرکت به سمت صحن بود، خبر دادند که امام هم در راه است.
به نظرم عشق عجیبی بین امام و حاج مهدی عراقی بود. حاج مهدی عاشقانه امام را دوست داشت و این ماجرا نشان می دهد که این علاقه دوسویه بوده است.
حتی در برخی خاطرات شنیده و خوانده ام که در بعضی موارد حتی حاج احمد آقا اگر از گفتن چیزی به امام خجالت می کشید یا ابا داشت، موضوع را با حاج مهدی مطرح می کرد تا او به امام بگوید. به نظر یک رابطه مراد و مریدی بین امام و حاج مهدی وجود داشت.
ارتباط شهید عراقی با گروهک های سیاسی آن زمان که مقابل انقلاب حرکت می کردند چه بود؟
امیرعراقی:حاج آقا در زندان با این گروه آشنا شده بود. حاج مهدی جمع اضداد بود، هم عاطفی بود و هم فردی قاطع. بیشتر عملگرا بود، سعی می کرد مسائل را رفاقتی حل کند. حتی گفته می شود در سال ۵۴ و در جریان موضوعاتی که بین منافقین و روحانیت به وجود آمد، حاج مهدی برخورد تندی با منافقین نکرد و معتقد بود اینها فرزندان خودمان هستند و باید با آنها مدارا کنیم، آنها را با صحبت و روی خوش به راه راست برگرداند. برخورد خشن ممکن است آنها را طرد کند.
عشق به امام از سوی حاج مهدی به گونه ای بود که وقتی به نوفل لوشاتو رسید، بعد از آن نمی دانم بین امام و شهید عراقی چه اتفاقی افتاد که دیگر روی خوش به منافقین نشان نداد.
حاج آقا با همه گروه ها در ارتباط بود و به قولی پدر زندانیان بود چون با همه آنها در زندان آشنا شده بود.
مسیری که حاج آقا برای زندگی خود انتخاب کرده بود، چه تاثیری بر زندگی شما و خانواده تان داشت؟
امیرعراقی:حاج آقا(پدر) وقتی شهید شد ۴۸ سال داشت اما وقتی تصاویرش را نگاه می کنید به نظر مردی ۶۰ ساله می رسد. این اثر زندگی سخت و مبارزاتی و زندان های پی در پی بود.
حسام وقتی شهید شد ۱۸ سال داشت. من همیشه گفته ام راهی را که حاج آقا ۳۰ ساله یا ۴۰ ساله طی کرد، حسام ۲۰ ساله طی کرد و ۲۰ سال از حاج آقا جلوتر بود.
شهید حسام به لحاظ روحی چقدر به پدرتان نزدیک بود؟
امیرعراقی:خیلی زیاد. از لحاظ روحی و اعتقادی بیشتر از ما به پدرم نزدیکتر بود با وجود اینکه از ما کوچکتر بود. وقتی حاج آقا دستگیر شد، حسام ۶ سال بیشتر نداشت. در این سن برای اولین بار پدرم را پشت میله های زندان دید. ما چون کمی بزرگتر بودیم، تحمل این صحنه برایمان راحت تر بود اما ملاقات اولیه حسام با پدرم پشت میله های زندان تاثیر زیادی روی او گذاشت.
اولین باری که به ملاقات پدرم رفتیم، حسام با زبان بچگی پرسید «بابا چیکار کردی آوردنت اینجا؟» حاج آقا گفت «باباجان! صلوات فرستادم، منو آوردن اینجا»
یک پاسبانی بین میله های محل ملاقات می ایستاد که مکالمات را شنود کند. وقتی پدرم پاسخ حسام را اینگونه داد، گفت حاج آقا چرا ذهن بچه را خراب می کنی؟ «بگو صلوات بودار فرستادم» من را آوردند اینجا.(زندان)
این ملاقات و این گفتگوی کوتاه بین پدرم و حسام تاثیر خودش را گذاشت. حسام با اینکه از ما کوچکتر بود، بیشتر رعایت آداب اسلامی را می کرد.
وقتی حاج آقا(مهدی عراقی) از زندان آزاد شد، من حضور نداشتم و برادرم سرباز بود، اما حسام کنار پدرم بود و باعث شد ارتباط نزدیکتری با هم داشته باشند.
تشییع جنازه مهدی عراق وحسام
چرا روز حادثه برادرتان همراه شهید عراقی بود که منجر به شهادت او در جریان ترور شد؟
امیرعراقی:حسام کنکور داده بود ولی دانشگاه ها هنوز باز نشده بود. چون کاری نداشت، هر روز صبح با پدرم به دفتر روزنامه می رفت.
شهادت حاج آقا و برادرم حسام در زندگی ما بی تاثیر نبود اما نباید فراموش کرد که ما همیشه پدرم را با فاصله داشتیم. هیچ وقت کنار خودمان نداشتیم. زمانی حاج آقا کنار ما بود که ما کوچک بودیم و وجود او را نمی فهمیدیم. وقتی فهمیدیم، حاج آقا کنار ما نبود و بیشتر مدت را در زندان طی کرد. اما گفتار، رفتار و کردار حاج آقا نه به دلیل آنکه می فهمیدیم، بلکه به دلیل آنکه دوستش داشتیم، روی ما تاثیرگذار بود.
شاید یک جوان زمان شاهی معیارهای خاص خودش را داشته باشد یا متناسب با آن جامعه خیلی کارها را انجام دهد، اما آنقدر که ما تحت تاثیر حاج آقا بودیم، تحت تاثیر جو جامعه نبودیم. اگر می خواستیم آنگونه باشیم، یک چیزی همیشه مانع ما می شد و آن حاج مهدی بود. شاید دلمان می خواست خیلی کارها را آن زمان انجام دهیم اما همیشه حیا و شرم اینکه پدرم برای چه چیزی مبارزه می کند یا در زندان است، اجازه انجام هر کاری را به ما نمی داد.
گاهی اوقات فکر می کنم که شاید اگر حاج مهدی زنده بودند ، امروز برخی اتفاقات در جامعه ما نمی افتاد و به تناسب حال و روز خودشان می توانستند تاثیرگذار باشند اما شاید خدا ایشان را خیلی دوست داشت چون سرنوشتی برایشان رقم خورد که نباشند و خیلی چیزها را نبینند./۶ شهریور ۱۳۹۵مهر.پایان.
امام خمینی بعدازظهر روز یکشنبه، ۴ شهریور ۱۳۵۸(روزشهادت) در جمع خانواده شهید مهدی عراقی :
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
من ایشان را حدود بیست سال است که مى شناسم. مهدى عراقى یک نفر نبود، او به تنهایى ۲۰ نفر بود، حاج مهدى عراقى براى من برادر و فرزند خوب و عزیز من بود، شهادت ایشان براى من بسیار سنگین بود اما آنچه مطلب را آسان مى کند آن است که در راه خدا بود. شهادت او بر همه مسلمین مبارک باشد. او مى بایست شهید مى شد؛ براى او مردن در رختخواب کوچک بود. (صحیفه، جلد ۹، ص ۳۵۰)
مصاحبه با همرزم شهیدمهدی عراقی(باهم ترورشدن)ایشان زنده ماند،مهدی وپسرش(حسام)شهیدشدند
«حاج حسین مهدیان» از مبارزان پرسابقه نهضت اسلامی ویاران دیرین شهید حاج مهدی عراقی به شمار میرود. او با رهبران انقلاب ارتباط و مراودهای طولانی داشته است. آنچه پیشروی دارید، بمناسبت سالروز ترور/روزنامه جوان ۰۲ شهریور ۱۳۹۵
جنابعالی از چه مقطعی و چگونه با شهید حاج مهدی عراقی آشنا شدید؟ ایشان درآن دوره، چه فعالیتهایی انجام داد؟
حسین مهدیان: بسم الله الرحمن الرحیم. در واقعه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و اعتراض حضرت امام به آن و عقبنشینی دولت علم و در مجموع آغاز نهضت اسلامی، اولین گروهی که به یاری امام شتافت، گروه شهید حاج صادق امانی بود. بنده از سال 1340، 1341 با شهید حاج صادق امانی و شهید حاج صادق اسلامی آشنایی داشتم و گروه حاج صادق امانی با شهید حاج مهدی عراقی مرتبط بودند. حاج صادق، کوهی از وقار و طمأنینه بود و در آن ایام در روزهای چهارشنبه، در مسجد جامع درس اخلاق میداد.
روزنامه جوان:به وقار و طمأنینه «شهید حاج صادق امانی» اشاره کردید. فردی با چنین روحیهای، چگونه در قضیه اعدام انقلابی منصور نقش داشت؟
حسنعلی منصور(سمت چپ) درکنارشاه
حسین مهدیان:نکته مهم همین است که ایشان که از چنین روح مطمئن و آرامی برخوردار بود، در شاخه نظامی هیئت مؤتلفه برای سرنگونی شاه و از بین بردن یکی از عوامل امریکا، یعنی حسنعلی منصور، در کنار شهید عراقی فعالیت میکرد. او در حالی که به ما درس آرامش، وقار و اخلاق میداد، با شهید عراقی و چند تن دیگر نقشه اعدام انقلابی منصور(نخست وزیر) را طراحی میکرد. واقعاً این امر، تسلط بر نفس و ارادهای بسیار قوی میخواهد.
روزنامه جوان:شرایطی هم که این عملیات(ترورحسنعلی منصور) در آن صورت گرفت دشوار بود. اینطور نیست؟
همینطور است. با توصیف من و دیگران نمیتوان آن شرایط و جو سنگین را بیان کرد. ما یک چیزی میگوییم و شما یک چیزی میشنوید! رژیم شاه با حمایت همه جانبه امریکا بر تمام ارکان کشور مسلط شده بود. حسنعلی منصور هم مهره مستقیم امریکا بود. مردم بهشدت ترسیده بودند و امکان هیچگونه مبارزه سیاسی وجود نداشت. جو کاملاً سنگین و امنیتی بود. در چنین فضایی زدن مهره امریکا جرئت، جسارت و توکل زیادی میخواست که این برادران از آن برخوردار بودند.
روزنامه جوان:به مسجد جامع و جلسات درس شهید «حاج صادق امانی» درآن اشاره کردید. به طور کل نقش این مسجد در تربیت افراد مبارز چه بود؟
حسین مهدیان: در ماه رمضان در مسجد جامع، سخنوران مبارزی چون شهید باهنر برای سخنرانی میآمدند و از آنجا که درباره حضرت امام و آرمانها و اهداف ایشان صحبت میکردند، امکان اینکه کسی به صورت دائمی در آنجا سخنرانی کند وجود نداشت، چون هر روز یک نفر منبر میرفت و او را دستگیر میکردند! و فردای آن فرد دیگری که ایثارگر، ازجان گذشته و بیاعتنا به دنیا بود، منبر میرفت و سخنرانی میکرد. خلاصه ماه رمضان به این شکل میگذشت.
«سرهنگ سگی»کیست؟
حسین مهدیان:یادم است سرهنگ عصبانی و خشنی به اسم «سرهنگ طاهری» - که همه به کنایه به او «سرهنگ سگی» میگفتند- میآمد و به سخنرانیها گوش میداد و سپس دستور دستگیری سخنران را میداد! خودشان هم در مانده بودند که چطور وقتی کسی را دستگیر میکنند، بلافاصله فرد دیگری جای او را پر میکند؟!.
منزل پدری ما هم در همان منطقه بود و من هم همراه با عدهای از جوانان شجاع و مبارز، در این جلسات شرکت میکردم. بنده در آنجا بود که با شهید حاج مهدی عراقی آشنا شدم.
روزنامه جوان:پس از ترور حسنعلی منصور، ایشان(مهدی عراقی) به مدت ۱۳ سال در زندان بود. در این فاصله ارتباط شما با شهید عراقی چگونه بود؟
حسین مهدیان:طبیعتاً ارتباطم با ایشان قطع شد، ولی با خانوادهشان ارتباط داشتم.
یک بار پس از فرار سه چهار نفر از زندانیها از زندان اوین و بعد هم حاضر نشدن شهید عراقی، مرحوم عسگراولادی و مرحوم آیتالله انواری در جشن تولد شاه، این افراد را به زندان برازجان که در منطقه بد آب و هوایی بود تبعید کردند تا آزارشان بدهند. به همراه خانواده در ایام عید، برای دیدار با آنها به برازجان رفتیم. دوستان در حیاط زندان فرش انداخته بودند و برای سال تحویل قیمهپلو درست کرده بودند. درآن دیدار بسیار خوش گذشت.
غیر از شما، دیگر چه کسانی برای ملاقات آنان آمده بودند؟
حسین مهدیان:آقای هاشمی رفسنجانی همراه با بچههایشان که آن موقع خیلی کوچک بودند، آقای مروارید و آقای توکلیبینا همراه خانوادههایشان، خانواده شهید عراقی و آقای نیری. از روزهای فراموش نشدنی زندگیام بود. فصل بهار و هوا ملایم بود، اما میگفتند: تابستانهای آنجا طاقتفرساست و زندانیها را به آنجا تبعید میکردند تا مقاومتشان بشکند و آنها را وادار به تسلیم کنند. ما چهار پنج روزی در برازجان بودیم و بعد هم سری به بوشهر زدیم.
از راست: حجتالإسلام مهدی غفاری(داماد آیتالله مروارید)، آیتالله سیدمحمود هاشمی شاهرودی، آیتالله مروارید، حجتالإسلام علی مروارید(فرزند آیتالله مروارید)،آیت الله سیدعلی خامنه ای(رهبرانقلاب)، حجتالإسلام علیاکبر الهی خراسانی(داماد آیتالله مروارید)منزل آیت الله سیدجوادخامنه ای ذ(پدررهبرانقلاب اسلامی)مشهد.
آیت الله سیدعلی خامنه ای درکنارپدر(آیت الله سیدجوادخامنه ای)
اشاره کردید به شما و دیگرانی که برای ملاقات زندانی ها آمده بودند و گفتید که خیلی خوش گذشت. مگر مأموران ساواک مراقب نبودند؟
حسین مهدیان:دستکم به شکل علنی خیر و ما خیلی راحت با هم صحبت میکردیم. خیلی تلاش کرده بودیم یک روز تمام را از صبح تا غروب در محیط زندان با آن بزرگواران که روحیه بسیار قوی داشتند بگذرانیم. روحیه بسیار شاد و قوی شهید عراقی و دیگران، آن روز را برای ما تبدیل به یکی از شیرینترین روزهای زندگیمان کرد.
آیا توانستید پیامی هم رد و بدل کنید؟
مُفَصَّل! مطالب زیادی را با شهید عراقی رد و بدل کردیم. حسام(پسرمهدی عراقی) آن روز خیلی کوچک، ولی بسیار کنجکاو بود.
چه شد خانوادههایتان را هم به منطقه بد آب و هوای برازجان، آن هم زندان بردید؟
خانوادههای ما بهقدری به هم علاقهمند بودند که ترجیح میدادند بهجای رفتن به شمال یا جاهای خوش آب و هوا در ایام عید، همراه ما بیایند و اتفاقاً برای آنها هم چند روز فراموش نشدنی بود.
هنگامی که شهید عراقی از زندان آزاد شد، رابطه شما چگونه ادامه یافت؟
حسین مهدیان:در ۱۳ سالی که ایشان در زندان بود که عملاً نمیشد کاری کرد و ارتباط ما قطع بود. وقتی هم که آزاد شد، هنوز خفقان رژیم شاه وجود داشت و باز هم کار چندانی نمیشد انجام داد. این وضعیت ادامه داشت تا زمانی که امام از نجف به پاریس رفتند و شرایط تغییر کرد و ما هم این توفیق را پیدا کردیم که به نوفللوشاتو برویم و مدتی در خدمت امام باشیم.
حسین مهدیان،آیت الله محمد مفتح،فخرالدین حجازی و ناصر میناچی/غارحرا-سفرحج
از آن روزها و شخصیتهایی که در اطراف امام بودند برایمان بگویید. شهید عراقی در آن روزها چه نقشی داشت؟
حسین مهدیان:حضرت امام اعتماد و علاقه زیادی به شهید عراقی داشتند، لذا وقتی ایشان به پاریس رفت، حفاظت از امام را به عهده گرفت. محل اقامت امام با محل نماز و سخنرانی ایشان کمی فاصله داشت و حفاظت و حراست از ایشان، به عهده شهید عراقی بود.
و اما در مورد شخصیتهایی که اطراف امام بودند و تقریباً حضور دائمی داشتند، یکی ابوالحسن بنیصدر بود که شبها پس از نماز، سخنان حضرت امام را برای خبرگزاریهای خارجی ترجمه میکرد. دیگری قطبزاده بود که در واقع به کسانی که قرار بود با امام مصاحبه کنند، وقت میداد و این مصاحبهها را تنظیم میکرد. یکی دکتر یزدی بود که نقش مترجم صحبتهای امام را به عهده داشت و آخری مرحوم صادق طباطبایی بود که بعدها در دولت موقت هم حضور داشت و در جریان اختلاف شهید آیتالله صدوقی و مرحوم بازرگان، نقش میانجی را ایفا کرد.
حضرتعالی در آن روزهای حساس اوجگیری انقلاب، در پاریس و در خدمت حضرت امام بودید. درآن روزها، ملاقاتهای بسیار مهمی صورت گرفتند. از آن دیدارها برایمان بگویید.
«دکترکریم سنجابی»(کلاهی)،دکترابراهیم یزدی ،حاج سید احمدآقا خمینی و آیت الله سید مرتضی پسندیده در بیت امام خمینی/اسفند۱۳۵۷
حسین مهدیان:یادم است شهید بهشتی و مهندس بازرگان به نوفللوشاتو آمدند. همینطور دکتر سنجابی که بنده در جلسه ملاقات ایشان با امام، حضور داشتم. یادم است وقتی امام با قاطعیت تمام فرمودند:«جمهوری اسلامی، نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر» دکتر سنجابی با حیرت گفت:«مگر میشود!؟» بعد کمی با هم صحبت کردند و دکتر سنجابی استدلال امام را قبول کرد و سپس خبر این ملاقات توسط خبرگزاریها منتشر شد.
یک روز در حیاط بودم که مرحوم آقای اشراقی داماد امام به من گفت:« امام با شما کار دارند.» خدمت امام رفتم و ایشان فرمودند:«به دکتر سنجابی بگویید از نوشتهای که به او دادم، استفاده تبلیغاتی نکند!» میخواهم بگویم امام تا این حد دقیق بودند که حتی در آن شرایط دشوار و پرمشغله، از چنین جزئیات ظریفی هم غفلت نمیکردند.
دکترسیدصادق طباطبایی درکنارمهندس مهدی بازرگان
به میانجیگری دکتر سیدصادق طباطبایی بین شهید آیتالله صدوقی و مرحوم بازرگان اشاره کردید. موضوع از چه قرار بود؟
حسین مهدیان:شهید صدوقی به عملکرد دولت موقت انتقادات جدی داشتند، در نتیجه بین ایشان و مهندس بازرگان دلگیری پیش آمده بود که ادامهاش ابداً به مصلحت نبود. برای رفع این کدورت جلسهای در منزل ما تشکیل شد و شهید صدوقی و پسرشان تشریف آوردند. مرحوم بازرگان هم آمد و پشت سر شهید صدوقی اقتدا کردیم و نماز خواندیم. بعد هم صحبتهایی شد و الحمدلله تا حدی کدورتها برطرف شدند. فردای آن روز کیهان خبر این جلسه را با عکس زد. موقعی که فرقان مرا ترور کرد، یکی از مستنداتشان در دفاع به اصطلاح خودشان برای دفاع از «آخوندیسم» همین عکس بود.
به حضور شهید عراقی در پاریس برگردیم و به نقشی که ایفا میکرد و رابطه ایشان با امام؟
حسین مهدیان:همانطور که عرض کردم امام فوقالعاده به شهید عراقی اعتماد و علاقه داشتند. یادم است شهید عراقی پس از نماز مغرب و عشای امام به پاریس و خدمت ایشان رسید. او درجوانی بسیار قوی بود و هیکل ورزشکاری داشت، ولی ۱۳ سال زندان خیلی به او صدمه زده بود. امام همین که او را دیدند، فرمودند:«تو همان عراقی هستی؟» معلوم بود شهید عراقی کاملاً یاد امام مانده بود.
شهید عراقی در زندان هم مسئولیت نظارت بر تهیه غذا را به عهده داشت و خیلی خوب از پس این کار بر میآمد. بماند که اساساً آدم اجرایی، کاربلد و بسیار مسلطی بود. به همین دلیل غیر از حراست و حفاظت از امام، مسئولیت پشتیبانی و تهیه غذا در نوفللوشاتو را هم به عهده گرفت. آن روزها مردم بهخصوص دانشجویان، از سراسر اروپا و امریکا به نوفللوشاتو میآمدند و طبیعتاً باید به آنها غذا داده میشد. شهید عراقی اغلب آبگوشت یا سیبزمینی و تخممرغ پخته تهیه و با همین غذاهای ساده، از آنها پذیرایی میکرد. غذا هم برای همه یکسان بود، لذا هر کسی که میآمد و آن وضعیت ساده را میدید، تحت تأثیر قرار میگرفت. بعد هم که با خود حضرت امام ملاقات میکردند و وضعیت ساده اقامتگاهشان را میدیدند، در وجودشان تحول ایجاد میشد و اغلبشان موقع برگشتن گریه میکردند!
رابطه شهید عراقی با اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی که در نوفللوشاتو حضور فعال داشتند چگونه بود؟
حسین مهدیان:شهید عراقی در هر امری، کاملاً از امام اطاعت میکرد و لذا تا وقتی ایشان با کسی مخالفتی نمیکردند، عراقی هم بر همان مبنا با آنها ارتباط و تعامل داشت.
ماجرای مدیریت کیهان توسط جنابعالی و شهید حاج مهدی عراقی پس از پیروزی انقلاب چه بود؟
روزنامه کیهان بستر تبلیغاتی مهمی برای نظام بود و لذا باید به دست فرد مطمئنی سپرده میشد. از سوی دیگر به دلیل اعتصابات سال 1357، بدهیهای زیادی پیدا کرده بود. ما تکتک طلبکارها را صدا زدیم و به آنها سفته دادیم تا بهتدریج بدهیها را بپردازیم. بعد هم نویسندگان متعهد و متخصص را به کیهان آوردیم. شهید عراقی کاملاً به نقش مهم این روزنامه در جامعه واقف بود. به همین دلیل مناصب مهمتر را نپذیرفت و مسئولیت سر و سامان دادن به کیهان را به عهده گرفت و از عناصر متخصص و متعهد یاری خواست.
شما هنگام شهادت مهدی عراقی و پسرش(حسام) در ماشین حضور داشتید. شنیدن ماجرای آن روز در این بخش از گفت و گو، برای ما مغتنم است.
حسین مهدیان:بله، آن روز صبح ایشان طبق معمول دنبالم آمد. پشت فرمان بود و من کنارش نشسته بودم. شهید حسام پشت سر من بود و محافظ شهید عراقی پشت سر ایشان نشسته بود. سر کوچه که میخواستیم وارد خیابان اصلی شویم، کسی کنار ماشین ظاهر شد و آن را به رگبار بست. شهید عراقی هرطور که بود از ماشین بیرون آمد و لحظاتی ایستاد و سپس به شهادت رسید! من بارها این اصطلاح را به کار بردهام که عراقی ایستاده شهید شد!
ضارب رادیدید؟
حسین مهدیان:بله، به نیابت از شهید عراقی به حج رفتم و موقعی که برگشتم، گفتند ضارب دستگیر شده است. به زندان اوین رفتم و او را دیدم و از او پرسیدم:«علت ترور ما چه بود؟» اسمی از دکتر شریعتی آورد. گفتم:«میدانی در آن شرایط سخت خفقان همین دکتر شریعتی که تو ادعای مرید بودنش را میکنی و به نامش آدمها را میکشی، روزهای آخر عمرش در خانه من بود و وصیتنامه تاریخی را در خانه من به دکتر حکیمی داد؟»
درکل و به نظر من نباید از خاطر برد که شریعتی درباره طبقه محروم زیاد گفت و نوشت. در مصر وقتی اهرام را دید، نامهای برای بردهها نوشت که واقعاً زیباست. شریعتی بهعنوان کسیکه حامی مستضعفان و دشمن مستکبران بود، بالاخره در جامعه طرفدار پیدا میکرد. اما گروه فرقان روی بعضی از نظریههای او تکیه کردند. به قدری برداشت آنها از شریعتی کودکانه بود که قویترین بازوی شریعتی را قطع کردند. استاد مطهری باعث شد شریعتی معروف شود. مطهری، شریعتی را به حسینیه ارشاد آورد و برایش جلسه گذاشت، اما همیشه میگفت:«شریعتی باید کنترل شود، باید مواظب سخنرانیهایش باشیم.» از این اختلافها، گروه فرقان سوءاستفاده کرد. آنچه مسلم است اینکه پشتپرده گروه فرقان، اکبر گودرزی و پس از آن طبق اسناد لانه جاسوسی، امریکا بود. گروه فرقان، آلت دست امریکاییها شد. ریشه گروه فرقان از امریکا آب میخورد. چون امریکا هیچوقت بیکار نمینشیند. الان هم شبانهروز با کانالهای تصویری و رادیویی علیه جمهوری اسلامی ایران تبلیغ میکند.
از دیگر ترورهای گروه فرقان چه خاطراتی دارید؟ ظاهراً این موارد به شما بی ارتباط هم نبوده است؟
حسین مهدیان:حاج طرخانی(حاجی ترخانی)، یک بازاری سرشناس، متدین و انقلابی بود. هر کسی از روحانیان که تحت تعقیب رژیم شاه قرار میگرفت، فراری میداد و میبرد شمال و تا مدتی که آبها از آسیاب بیفتد از او پذیرایی میکرد.«اکبرگودرزی» دردوران طلبگی میرفت خانه حاج طرخانی-که خانه اش درهمین خیابان مسجدقبابود-پول می گرفت.اینهاشتشوی مغزی شده بودند.خصومت وترورهایشان بی ربط بود وادله ای نداشتند،دفاعیات آنهادرفیلم دادرسیشان هست.
حسین مهدیان:من چنددقیقه قبل ازاینکه
آقای هاشمی را ترور کنند، من پیش او بودم. از اتاقش که بیرون آمدم، اینها وارد شدند و میخواستند او را ترور کنند که به کمک همسرش این اتفاق نیفتاد. وقتی آقای هاشمی را به بیمارستان شهدا بردند، به عیادتش رفتم.
حسین مهدیان: «امام خمینی درهیچ تشییع جنازه ای شرکت نکردند،جزتشییع جنازه شهیدمهدی عراقی »که این حضورنهایت علاقه امام را به شهیدمهدی عراقی رامی رساند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درمنابع مأخوذه ویرایش انجام گرفته است + افزودن تصاویر
برای اطلاع ازماجرای ترورحسنعلی منصور(چه کسانی نقش داشتند)به این لینک مراجعه کنید: