دراین مقاله سعی شده بطورساده وروان-درعین حال مُتقن ومُصَوَّر-به ماجرای هابیل وقابیل بپردازیم،روایات رامطرح وتجزیه وتحلیل می کنیم،واینکه«بعثت کلاغ»چگونه وبرای چه بوده؟...
«امتحان خدا»برای برادران- هابیل وقابیل(برای انتخاب همسرباجانشینی پدر)؟کلاغ چگونه به قابیل آموخت؟بادرگیری ۲کلاغ ومرگ یکی ودفنش ویاباپنهان کردن طعمه درزمین؟
«علمی» که انسان از«کلاغ »آموخت.
«قابیل» بعدازکشتن برادرش(هابیل)،مُتحیّرمانده بودکه با «جنازه» چه کند، کجا پنهانش کند!.
تا اینکه ۲ کلاغ را دید که بعد از جدال، یکی آن دیگری را کُشت و «کلاغ مُرده» را در میان خاک دفن کرد.« قابیل» با دیدن این صحنه گودالی کند و «هابیل» را در آن «دفن» کرد .
خداوند «کلاغی» را مأمور ساخت تا چگونگی دفن جسد را به وی بیاموزد. این گونه، از زمان حضرت آدم انسان فرا گرفت که «میت» باید در زیر خاک دفن گردد..
فَبَعَثَ اللَّـهُ غُرَابًا یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْءَةَ أَخِیهِ ۚ قَالَ یَا وَیْلَتَىٰ أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَـٰذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءَةَ أَخِی ۖ فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ ﴿٣١مائده﴾
بَعَثَ اللَّـهُ غُرَابًا:خداوندکلاغی رامبعوث کرد(فرستاد)
یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ: خاک زمین را گود مىکرد و مىافشاند. بََحْث: کشف کردن و طلب کردن یا خواستن، در این آیه تشبیهى از کندن زمین است
ترجمه آیه:پس خدا «زاغى» را برانگیخت که زمین را مىکاوید تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان کند-قابیل-گفت واى بر من! آیا عاجزم که مثل این زاغ(کلاغ) باشم تا جسد برادرم را پنهان کنم پس از-زُمره- پشیمانان گردید.
«قابیل» تا اینکه دو کلاغ را دید که بعد از جدال، یکی آن دیگری را کشت و کلاغ مُرده را در میان خاک دفن کرد. قابیل با دیدن این صحنه گودالی کند و هابیل را در آن دفن کرد و بازگشت.
پدر(حضرت آدم) دلیل غیبت هابیل پرسید؛ ناگزیرقتلش رابیان کرد، وباتفاق به محل قتل رفتند.
آدم (پدر)خیلی متأسف ومتأثرشد تاحدی که چهل شبانه روز گریست وآن زمین را که خون فرزندش را درآن ریخته بود نفرین کرد.
می گویندبخاطرنفرین حضرت آدم است که هیچ خاکی خون انسان را در خود فرو نمی برد.
سوره مائده، آیات ﴿٢٧الی٣١﴾:وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ ۖ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّـهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ ﴿٢٧﴾ لَئِن بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَا بِبَاسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ ۖ إِنِّی أَخَافُ اللَّـهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ ﴿٢٨﴾ إِنِّی أُرِیدُ أَن تَبُوءَ بِإِثْمِی وَإِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ ۚ وَذَٰلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ ﴿٢٩﴾ فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِینَ ﴿٣٠﴾ فَبَعَثَ اللَّـهُ غُرَابًا یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْءَةَ أَخِیهِ ۚ قَالَ یَا وَیْلَتَىٰ أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَـٰذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءَةَ أَخِی ۖ فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ ﴿٣١مائده﴾
توضیحات نگارنده-پیراسته فر:چراقابیل دست به قتل برادرش(هابیل) زد؟
فرزندان حضرت آدم.مشاغل متفاوتی داشتند«قابیل» کشاورزبود، و«هابیل» به دامداری مشغول بود.
برای جانشینی پدربین ٢برادراختلاف افتاد،حضرت آدم هابیل راشایسته خلافت می دانست. واما قابیل برنمی تابید،ازطرف خداوحی نازل شد:
«هرکدام چیزی را در راه خدا قربانی کنید، قربانی هر یک مقبول واقع گردید ، او شایسته خلافت است.»
«آیت الله سید هاشم رسولى محلاتى» می نویسد: امام صادق علیه السلام در خصوص علت قربانی فرزندان آدم می فرمایند: خداوند به آدم وحى فرمود که اختصاصات نبوت را به هابیل تسلیم نماید و اسم اعظم را به او تعلیم دهد و او را وصى خود قرار بدهد.-پدرهابیل راشایسته دانست.
واما«قابیل» چون از حیث سِنی بزرگتر از هابیل بود و خود را شایستهتر از برادرش می دانست، به هابیل حسادت کرد.
حضرت آدم بنا به فرمان خداوند به آن دو برادر دستور داد که در راه خدا قربانى کنند؛ قربانی هر کدام مورد قبول واقع شد وصى و جانشین پدر گردد.
فرزندان این پیشنهاد پدر را قبول کردند، و «هابیل» که گوسفند چران بود، از بهترین گوسفندانش یکی را چاق و شیرده بود برگزید، ولی «قابیل» که کشاورز بود، از بدترین قسمت زراعت خود خوشهای ناچیز برداشت. سپس هر دو بالای کوه رتند و قربانیهای خود را بالای کوه نهادند، طولی نکشید صاعقهای از آسمان آمد و گوسفند را سوزاند، ولی خوشه زراعت باقی ماند. به این ترتیب قربانی هابیل پذیرفته شد، و روشن گردید که «هابیل» مطیع فرمان خداست، ولی «قابیل» از فرمان خدا سرپیچی میکند.
إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّـهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ ﴿٢٧مائده)
دراین امتحان هم برنده « هابیل» بودو حسادت قابیل شعله ور شد.
..فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ یتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ ...اما از یکى پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد.
در روایات اینگونه آمده که قربانی هر کس را آتش سوزاند، قربانی او پذیرفته شده است؛ بنابراین وقتی هابیل و قابیل قربانی خود را تقدیم کردند، آتشی نازل شد و قربانی هابیل را سوزاند و معلوم شد که از بین این دو قربانی، قربانی هابیل پذیرفته شده و قربانی قابیل مورد قبول واقع نشده است.
تحقیق«آیت الله سید هاشم رسولى محلاتى»متوفی۱۹ دی ۱۳۹۸ (بیش از ۱۰۰ عنوان کتاب در حوزه قرآنی و تاریخ تشیع دارد) بااستفاده ازکتاب التفسیر«عیاشى»( محمد بن مسعود)، ج۱، ص۳۱۲ و تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص۶۱۰.
*طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن
واما محقق دیگری(آیت الله محمد ملامحمدی )مشهوربه «محمد محمدیاشتهاردی» (متولدبهمن ۱۳۲۳ - متوفی۱۳۸۵)اینگونه می نویسد:اختلاف درازدواج بوده
حضرت آدم و حوا، وقتی در زمین قرار گرفتند، خداوند اراده کرد که نسل آنها را پدید آورده و در سراسر زمین منتشر گرداند.
پس از مدتی حضرت« حوا »باردار شد و در اولین وضع حمل، از او دو فرزند دوقلو، یکی دختر و دیگری پسر به دنیا آمدند. نام پسر را «قابیل» و نام دختر را «اقلیما» گذاشتند.
دربارداری دوم،مجدداًدوقلو به دنیا آورد که مانند گذشته یکی از آنها دختر بود و دیگری پسر. نام پسر را «هابیل» و نام دختر را«لیوذا» گذاشتند.
فرزندان بزرگ شدند تا به حد رشد و بلوغ رسیدند. برای تامین معاش، قابیل شغل کشاورزی را انتخاب کرد، و هابیل به دامداری مشغول شد. وقتی که آنها به سن ازدواج رسیدند ،خداوند به آدم وحی کرد :« قابیل با لیوذا» هم قلوی هابیل ازدواج کند و «هابیل با اقلیما »هم قلوی قابیل ازدواج کنند.
فرزندان بزرگ شدند تا به حد رشد و بلوغ رسیدند. برای تامین معاش، قابیل شغل کشاورزی را انتخاب کرد، و هابیل به دامداری مشغول شد. وقتی که آنها به سن ازدواج رسیدند ( به کفته بعضی:) خداوند به آدم وحی کرد که قابیل با لیوذا، هم قلوی هابیل ازدواج کند و هابیل با اقلیما هم قلوی قابیل ازدواج نماید.
«حضرت آدم»فرمان را به فرزندانش ابلاغ کرد، ولی هوا پرستی باعث شد تا قابیل از انجام این فرمان سرپیچی کند. زیرا «اقلیما» هم قلویش، زیبا تر از «لیوذا» بود، حرص و حسد آنچنان قابیل را گرفتار کرده بود که به پدرش تهمت زد و با تندی گفت: «خداوند چنین فرمانی نداده است، بلکه این تو هستی که چنین انتخاب کرده ای؟»
حضرت آدم برای اینکه به فرزندانش ثابت کند که فرمان ازدواج از طرف خدا است، به هابیل و قابیل فرمود: «هرکدام چیزی را در راه خدا قربانی کنید، اگر قربانی هریک از شما قبول شد، او به آنچه میل دارد سزاوارتر و راستگو تر است.»
نشانه قبول شدن قربانی در آن عصر این بود که صاعقه ای از آسمان بیاید و آن را بسوزاند.
فرزندان این پیشنهاد را پذیرفتند. هابیل که گوسفند چران و دامدار بود، از بهترین گوسفندانش یکی را که چاق و شیرده بود، برگزید، ولی قابیل که کشاورز بود، از بدترین قسمت زراعت خود خوشه ای ناچیز برداشت. سپس هردو بالای کوه رفتند و قربانی خود را بالای کوه نهادند، طولی نکشید صاعقه ای از آسمان آمد و گوسفند را سوزانید، ولی خوشه زراعت باقی ماند. به این ترتیب قربانی هابیل پذیرفته شد و روشن شد که هابیل مطیع فرمان خداست. ولی قابیل از فرمان خدا سرپیچی می کند.
قبولی عمل هابیل و رد شدن عمل قابیل، از طریق وحی به آدم ابلاغ شد، و علت آن هم چیزی جز این نبود که هابیل مردی با صفا و فداکار در راه خدا بود، ولی قابیل مردی تاریک دل و حسود بود، چنانکه گفتار آنها که در قرآن (سوره مائده آیه ۲۷) آمده، بیانگر این مطلب است. آنجا که می فرماید: «هنگامی که هرکدام از فرزندان آدم، کاری برای تقرب به خدا انجام دادند، از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. آن برادری که قربانیش پذیرفته نشد، به برادر دیگر گفت: به خدا سوگند تو را خواهم کشت. برادر دیگر گفت: من چه گناهی دارم، زیرا خداوند تنها از پرهیزگاران می پذیرد.»
اولین اختلاف درمیان بشراز«حسادت»بود
«حسادت» قابیل از یک سو و پذیرفته نشدن قربانیش از سوی دیگر، کینه او را به جوش آورد، نفس سرکش بر او چیره شد، بطوری که آشکارا به قابیل گفت: «تو را خواهم کشت.»هابیل که از صفای باطن برخوردار بود و به خدای بزرگ ایمان داشت، برادر را نصیحت کرد و او را از این کار بر حذر داشت و به او گفت: خداوند عمل پرهیزگاران را می پذیرد، تو نیز پرهیزگار باش تا خدا عمل تو راهم بپذیرد، ولی این را بدان که اگر تو برای کشتن من دست دراز کنی، من دست به کشتن تو نمی زنم، زیرا از پروردگار جهان می ترسم، اگر چنین کنی، بار گناه من و خودت بر دوش تو خواهد آمد و از دوزخیان خواهی شد که جزای ستمگران همین است.
شیطان،« قابیل» را وسوسه می کرد و به او می گفت: «قربانی هابیل پذیرفته شد ولی قربانی تو پذیرفته نشد»اگر هابیل را زنده بگذاری دارای فرزندانی می شود، آنگاه بر فرزندان تو افتخار می کنند که قربانی پدر ما پذیرفته شد، ولی قربانی پدر شما پذیرفته نشد.
این وسوسه ادامه داشت وقابیل مترصدفرصتی بود.
تاایام حج فرارسید،حضرت آدم (ع) رهسپار مکه شد،« قابیل» درپی اجرای اهداف شومش شد ؛بابرادرادرگیرشد، پرخاش کرد و با تندی گفت: قربانی تو قبول شد ولی قربانی من مردود گردید، آیا می خواهی قلوی زیبای مرا همسر خود سازی و قلوی نازیبای تورا بمن تحمیل کنی!؟
چگونگی قتل برادر
هابیل پاسخ او را داد و او را انذار نمود که: دست از سرکشی و طغیان بردار. کشمکش این دو برادر شدید شد. قابیل نمی دانست چگونه هابیل را بکشد. شیطان به او چنین القا کرد: سرش را در میان دو سنگ بگذار و سپس با آن دو سنگ سرش را بشکن. قابیل همین روش را از ابلیس برای کشتن برادرش آموخت و با همین ترتیب، برادرش هابیل را مظلومانه به شهادت رساند.
«تدفین» اولین انسان
از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: قابیل جسد هابیل را در بیابان افکند. او سرگردان بود و نمی دانست جسد را چه کند، چیزی نگذشت که دید درنگان بیابان به سوی جسد هابیل روی آوردند. هابیل برای رهایی از جسد برادر خود مدتی آن را به دوش کشید، ولی باز پرندگان اطراف آن را گرفته بودند و منتظر بودند که او چه وقت جسد را به زمین می افکند تا به آن حمله ور شوند.
خداوند «زاغی» به محل حادثه فرستاد، آن زاغ زمین را کند و« طعمه »خود را در میان خاک پنهان کرد، تا بدین طریق به قابیل نشان دهد که به چه طریق جسد برادرش را به خاک بسپارد.
مدیریت سایت-پیراسته فر:اصلاحات اندکی-جهت سهولت درفهم بهترانجام داده ام.
بنظرنگارنده(مدیریت سایت):باتوجه به روایت امام صادق علیه السلام،اختلاف روی جانشینی(ولایت ونبوت)بوده،وقتی پدرجانشین بعدازخودرامعرفی کرد،هابیل افعال واخلاقش به پدرشباهت بیشتری داشته،اورابه جانشینی بعدازخودبرگزید،حسادت برادرگُل کرد،اوکه بواسطه بزرگی سنی،انتظارداشت بعدازپدر،«ولایت»داشته باشد،بقول معروف خلعت خلافت رادوخته بود،اماهمه آرزوهایش رابربادرفته دید،زبان به اعتراض گشود،پدرخواست بینه ای برای انتخابش داشته باشد،وحی آمدکه باهدیه ای امتحان شوندتاشایستگی خودررابیازمایند که دراینجاهم برنده هابیل بود،این توفیقات هابیل،«حسادت»قابیل راشعله ورساخت واین حسادت،تبدیل شدبه«کینه»،شیطان همه تلاشش راکردتااهداف شوم قابیل محقق شود،به اوندادادکه اگربرادررابکشی،خلافت رابه ارث خواهی بردوهمه راهکار-اجرای نقشه راپیش رویش گذاشت،اودستش رابه خون برادرآغشته کرد واین اتفاق هم درسنین بالابوده(براین اساس موضوع ازدواج منتفی است).
معمولاًدرخلافتها(جانشینی)جنگهای خونین رخ می دهدکه نمونه های زیادی درتاریخ هست که درجانشینی سلاطین درگیری های خونین رخ داده است وحتی اختلافات درخاندان وحی هم داشتیم:اختلاف فرزندان یعقوب نبی علیه السلام،هنگامیکه یوسف موردتوجه پدربود.
ویااختلاف درخاندان امامت،«جعفرکذّاب»فرزندامام هادی علیه السلام،جعفر۲بارادعای امامت کرد(یکباربعدازرحلت پدروباردیگربعدازرحلت برادر،علیرغم اینکه فاسق بود)،درمرحله دوم برای رسیدن به خلافت به حکام جورپناه برد وازآنهاکمک خواست!
جعفربن علی(فرزندامام هادی) می گفت:امام مردم من هستم نه برادرم (حسن)، و به همین منظور نزد خلیفه وقت رفت و پیشنهادرشوه داد(بیست هزار اشرفی برای تو میفرستم و از شما خواهش دارم که فرمان دهی تا بر مسند امامت بنشینم و این مقام از برادرم سلب گردد) واما حضرت امام حسن عسکری،تدبیرامورکرد،فتنه رادرنطفه خفه کردباکمترین عوارض، تا این که پس از شهادت امام حسن عسکری وسالهای اولیه غیبت صغرای امام مهدی، در۳۱سالگی به خیال اینکه برادرش فرزندی ندارد،خودرامهیای خلافت(امامت) کردکه اینبارنیزتیرش به سنگ خورد،نتوانست به اهداف شومش برسد،که بعدازاین ماجرابودکه به «جعفر کذّاب» شهرت یافت.
وموضوع چگونگی تدفین مقتول:
باتوجه به اینکه خانواده حضرت آدم،اولین انسانهای روی بشربوده اند،هیچ الگوی زندگی نداشتند،حتی درهمین مکتوب آمده که قابیل ازچگونگی انجام قتل برادرهم عاجزبوده،که باهدایت شیطان دست به قتل می زند،درتدفینش هم بمراتب بیش ازقتل، عاجزبوده است،و مخفی کردن طعمه کلاغ درزمین نمیتوانست الگویی ،برای «دفن مقتول»باشد،اوبایدشبیه قتل رامی دید ونمونه دفن را،پس بعثت کلاغ به اینصورت بوده که کلاغهاباهم درگیرشدند،کلاغی کلاغ دیگررامی کشد وآنگاه درخاک پنهانش می کند،،قابیل که شاهداین صحنه هابود، تدفین رامی آموزد.که درتصاویرمشاهده می کنید./پایان توضیح مدیریت سایت.
معرفی «آیت الله اشتهاردی» اززبان خودش
بنده بیش از ۲۰۰ کتاب تالیف یا ترجمه کرده ام که موضوعات آن ها عبارت است از:عقاید، تفسیر قرآن، معارف و حدیث، اموراجتماعی، زندگینامه بزرگان، امور اخلاقی،امورسیاسی، امور تربیتی، احکام و نهج البلاغه.
*اینجانب محمد ملا محمدی (معروف به محمد محمدی اشتهاردی) در روز اول بهمن ماه ۱۳۲۳ شمسی در شهر اشتهارد ( ۶۰ کیلومتری غرب کرج) از یک خانواده متوسط و مذهبی دیده به این جهان گشودم. در سن هفت ـ هشت سالگی برای یاد گرفتن تلاوت قرآن به مکتبخانه ـ که در آنجا وجود داشت ـ رفتم. سپس برای تحصیل وارد دبستان شدم و پس از دوره ابتدایی به مدرسه علمیه اشتهارد که مقدمه ورود به حوزه علمیه قم بود، رفتم. در این مدرسه به تحصیل ادبیات فارسی و عربی پرداختم و از مقدمات عربی، دو کتاب «جامع المقدمات و سیوطی» را خواندم و سرانجام در سال ۱۳۳۸ شمسی برای ادامه تحصیل در حوزه علمیه قم، وارد این حوزه شدم. در حوزه علمیه قم، سه مرحله دروس حوزوی (مقدمات، سطح و خارج) را در محضر اساتید فن، خواندم و در امتحانات پایه های عالی حوزه، قبول شدم. در کنار تحصیل، از سال ۱۳۴۱ طبق برنامه های تبلیغی حوزه، برای تبلیغ احکام و آیین اسلام، به اطراف و اکناف، از روستاها و شهرها، در ماه محرم و صفر و رمضان و شبهای جمعه می رفتم و انجام وظیفه می کردم و این کار همچنان ادامه دارد.
درس سطح حوزه را بیشتر در محضر آیت الله العظمی مکارم شیرازی و آیت الله حاج شیخ علی پناه اشتهاردی و آیت الله حاج شیخ علی مشکینی آموختم و چند سال درس خارج حوزه را، بیشتر در محضر آیات عظام: حاج سید محمدرضا گلپایگانی، حاج شیخ هاشم آملی و ناصر مکارم شیرازی خواندم و درس تفسیر قرآن را بیشتر در محضر آیت الله خزعلی و آیت الله مکارم شیرازی (مد ظلهما) آموختم.
در سال ۱۳۴۷ شمسی در کنار تحصیل، ذوق و هنر نویسندگی و انجام مسؤولیت تبلیغی به وسیله قلم و عوامل دیگر موجب شد که با جمعی از دوستان در جلسه هفتگی آموزش نویسندگی که در خانه حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی، تشکیل می شد،
شرکت کردم. در این جلسه پربار، آیین نویسندگی را آموختم و با مقاله نویسی و ارائه آن، چنین نتیجه گرفتم که می توانم در این راستا موفق شوم. در همان سال، نخستین کتاب به نام «سیمای بلال حبشی» را در قطع جیبی به رشته تحریر درآوردم که توسط انتشارات علامه قم به چاپ رسید. به این ترتیب آغاز کار نویسندگی اینجانب در سال ۱۳۴۷ شمسی در قم، شروع شد. از آن پس تاکنون در کنار تحصیل و تبلیغ و برنامه های حوزوی، همچنان به کار نویسندگی اشتغال دارم و اکنون این کار، در متن زندگی ام قرار دارد.
یکی از کارهای مثبت و مفیدی که توفیق شرکت در آن را به عنوان همکاری داشتم، تحریر «تفسیر نمونه» در ۲۷ جلد، تحت نظر آیت الله العظمی آقای مکارم شیرازی و سپس «تفسیر پیام قرآن» به همان نحو (که بخش عقاید آن در ده جلد چاپ و انتشار یافته) می باشد که این همکاری در تحریر «تفسیر پیان قرآن» همچنان ادامه دارد.
نوشته های اینجانب ـ اعم از تألیف و ترجمه ـ در موضوعات مختلف دینی، از تفسیر، عقاید، پندیات، امور سیاسی و اجتماعی، حدیث و تاریخ و … به صورت مقالات در مجله ها، فصلنامه ها؛ سالنامه ها و روزنامه ها و به صورت کتاب در قطع های گوناگون می باشد و کتابها از کوچک و بزرگ، به حدود صد و پنجاه جلد می رسد که بعضی از آنها به زبان عربی، انگلیسی، اردو و ترکی استامبولی، ترجمه و چاپ شده است و غالباً به چاپهای متعدد رسیده است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مؤلفان تفسیر نمونه ،حجج اسلام:محمد محمدی اشتهاردی،محسن قرائتی،اسداللّه ایمانی،محمدرضا آشتیانی، محمد جعفر امامی، داود الهامی، عبدالرسول حسنی، سید حسن شجاعی کیاسری، سید نورالله طباطبائی و محمود عبداللهی بودندکه زیر نظرآیت الله ناصر مکارم شیرازی نوشته شده است که ۱۵ سال طول انجامیده است که محصولش ۲۷ جلدکتاب تفسیرنمونه است،
البته «حجت الاسلام محسن قرائتی» ازاین تجربه استفاده کرد،بطورمستقل تفیسر«نور»در۱۲مجلدنوشت.
قبر هابیل-درشهر(زُبدانی)ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ۴۵ﻣﺴﯿﺮﺩﻣﺸﻖ–ﺑﯿﺮﻭﺕ
قبرحضرآدم درنجف.
قبرحضرت حوا درجده
افشای مُدل مذاکرات دکترسعیدجلیلی بقلم همتای امریکایی ایشان درمیزمذاکره.اسنادمحرمانه مذاکرات۱+۵
مذاکرات هسته ای«سعیدجلیلی»به خاطره گویی ازتدریس دردانشگاه وبحث های فلسفی درمیزمذاکره
«ویلیام برنز»می گوید: جلیلی ۴۰ دقیقه فلسفه بافی بی مورد درمورد فرهنگ و تاریخ ایران کرد؛ حتی از تدریسش در دانشگاه تهران هم سخن گفت!
«ویلیام برنز »(معاون جان کری) ، گزینه «جو بایدن »برای ریاست سازمان سیا(CIA)، در کتاب خاطرات خود تحت عنوان «کانال پشت پرده» به توصیف جزئیات جلسات مذاکرات هستهای پرداخته است.
برنز: جلیلی اظهاراتش را با تحویل یک «Non Paper» (سند غیررسمی) به پایان رساند. البته در بالای نسخهی انگلیسی آن به اشتباه نوشته شده بود «None paper» (که به معنای هیچ است)
که البته توصیفی درست از محتویات آن بود. سولانا و بقیه ما خیلی سریع نگاهی به آن انداختند.
برنز نوشته است: «۱۹ جولای، در میانهی توجه بسیار رسانه ها، من تابوی حضور مستقیم امریکا در مذاکرات هستهای را شکستم. من به همکارانم در ۱+۵، دور یک میز مستطیلی در یک سالن جلسات تنگ، واقع در یک شهر کوچک، پیوستم.
ازچپ...استیوهادلی، پل ولفوویتز( رئیس سابق بانک جهانی و رئیس هیئت مشورتی امنیت ملی آمریکا) ،دونالد رامسفلد وزیر دفاع و رئیس جمهور بوش.
برنز می گوید:پیش از این، وزیر خارجه و «استیو هادلی» (مشاور امنیت ملی بوش) به من گفته بودند که وقتی دوربینها در حال ثبت نخستین لحظات جلسه اند، حالت چهره ام را عادی نگه دارم و هوشیار باشم. آنها همچنین هر دو پیشنهاد کرده بودند که بهتر این است در طول مذاکرات سکوت کنم و فقط شاهد پاسخ ایرانی ها به پیشنهاد سولانا باشم. نخستین نکته که به من گفتند، با عقل جور در میآمد، اما دومی نه. اگر هدف پیوستن به مذاکرات، تاکید بر جدیت ما و زدن برچسب «بچهی مسئله ساز دیپلماسی» به ایران بود، رفتار توام با سکوت نتیجهی عکس میداد.
عکس: ویلیام برنز ،معاون وزیرخارجه (مذاکرهکننده ارشد آمریکا) در مذاکرات ۵+۱ با ایران - پنجشنبه ، ۰۹ مهر ۱۳۸۸ژنو.
به سعید جلیلی در آن سوی میز مذاکره مستقیما نگاه کردم و اظهار نظر سادهای کردم. گفتم امیدوارم که ایرانیها اهمیت سیگنالی که ما با حضورمان در مذاکرات، ارسال کردیم، را درک کنند. ما میدانستیم که در بحث هستهای چه چیزی در خطر است و ما مصمم بودیم که از تولید بمب هستهای توسط ایران جلویگری کنیم و ایران را ملزم به تعهدات هسته ایش بکنیم؛ و ما کاملا از پیشنهاد ۱+۵ حمایت می کنیم. من تاکید کردم که ایران فرصت نابی پیش رویش دارد؛ و ما فقط میتوانیم امیدوار باشیم که تهران از آن استفاده کند.
«جلیلی» در طول جلسه دائما نُت برداری می کرد، و همزمان لبخند بی رمقی بر چهره داشت. تیم مذاکره کننده ایران، بارها زیرچشمی من را نگاه می کردند و به نظر می رسید که حضور آمریکا را نگران کننده میدانستند.
جلیلی سپس شروع به سخنرانی ۴۰ دقیقهای و فلسفه بافی بی مورد درمورد فرهنگ و تاریخ ایران کرد و همینطور از نقش سازندهای که میتواند در منطقه ایفا کند.
جلیلی وقتی میخواست از پاسخگویی مستقیم طفره رود، به طرز عجیبی، سخنان غیرمرتبط به زبان میآورد . او حتی در بخشی از سخنانش گفت که هنوز به صورت نیمه وقت در دانشگاه تهران تدریس میکند. اما، من اصلا به دانشجویانش حسودیم نشد.
اشتباه نوشتاری (ضعف زبان انگلیسی):تفاهم شفاهی-کاغذی نیست!
جلیلى در پایان سخنانش برگه هایى از تفاهم شفاهى ایران در اختیار اعضای مذاکرهکننده گذاشت. عنوان نسخه انگلیسى این برگه ها غلط املایى داشت. آنها به جاى اینکه در بالاى برگه بنویسند Paper Non (به معناى تفاهم شفاهى،سند غیررسمی) نوشته بودند paper None ( هیچ کاغذى نیست). البته به زودى معلوم شد که همان عنوان اشتباه بیشتر برازنده آن کاغذ بوده است. «سولانا»(مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا) و باقى ما نگاهى سریع به متن ارائهشده انداختیم. ناگهان نماینده اروپا آهى کشید و غرغرکنان زمزمه کرد: «مزخرف است.» جلیلى ناگهان چهره اى بهتزده به خود گرفت و من هم نزدیک بود ژست قاطع خود را از دست بدهم. خوشبختانه دوربین ها از اتاق بیرون رفته بودند.
همان روز عصر در یادداشتى کوتاه خطاب به «کاندولیزارایس »نوشتم :مذاکره پنج ساعت و نیمه امروز با ایرانى ها آشکارا به من یادآورى کرد که احتمالاً در طول این سالهامذاکره، چیزى را از دست نداده ایم.
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:خانم« کاندولیزا رایس» مشاور امنیت ملی جایگزین،«کالین پاول»وزیر جدید امور خارجه آمریکا شد(آبان ۱۳۸۳)
لازم به ذکراست« کاندولیزا رایس»با«سوزان رایس»،متفاوت است،اگرچه هردوسیاهپوستندواما«« کاندولیزا»۱۰سال از«سوزان »بزرگتراست.
پرزیدنت جو بایدن (مرکز)، با «آنتونی بلینکن» (وزیر امور خارجه آمریکا)،«جو بایدن»(رئیس جمهورآمریکا) و مشاور امنیت ملی «جیک سالیوان» (مشاور امنیت ملی کاخ سفید)
«مذاکرهکننده ارشد آمریکا»درادامه می نویسد:با این حال، همکاران ما ۱+۵، خرسند بودند که ایالات متحده را حاضر و درگیر در مذاکرات میدیدند. روسها و چینی به نظر میرسید تحت تاثیر قرار گرفته بودند. در واقع هر چقدر پاسخ ایرانیها ناامید کننده بود، اما ما مجدد [موفق شدیم] دست بالا را داشته باشیم و در موضع قدرت قرار بگیریم.
«ویلیام برنز» رئیس هیت مذاکرهکننده امریکا در مذاکرات ایران و ۱+۵ ، همتای او در هیات ایرانی سعید جلیلی دبیر وقت شواری عالی امنیت ملی محسوب میشدکه مذاکرات رابا کمک مشاورش «جیک سولیوان»پیش می برد.
جان کری چندی پیش گفته بود که نسخه ای از کتاب ویلیام برنز به نام «The Back Channel: A Memoir of American Diplomacy and the Case for Its Renewal» یا «کانال پشت پرده؛ تاریخچه دیپلماسی آمریکا و استدلالی برای احیای آن» (چاپ ۲۰۱۹ ) به دستش رسیده است. او توصیه می کند که همه این کتاب را بخوانند.
این کتاب بنام «کانال برگشت»نیزشناخته می شود، خاطرات ویلیام برنز دیپلمات پیشین و مذاکره کننده سابق هسته ای است.
در بخشی از این کتاب آمده است: «اواخر دولت بوش، طرحی ارائه شده بود که بر اساس آن به ایران پیشنهاد می شد تعدادی از دیپلمات های آمریکایی در بخش حفاظت منافع این کشور در تهران مستقر شوند و در مقابل تعدادی از دیپلمات های ایرانی نیز به واشنگتن بروند». به گفته برنز، او می دانسته ایران چنین پیشنهادی را نمی پذیرد، اما هدف این طرح به دست آوردن جایگاه اخلاقی بالاتر در مذاکرات و ایجاد اختلاف در ایران بوده است».
او در کتابش مدعی شد: «زمانی که طرح مبادله اورانیوم با سوخت ۲۰ درصد را با جلیلی مطرح کردم، او گفت: با کلیت طرح موافق است، اما وقتی به تهران بازگشت، رقبای سیاسی احمدی نژاد که قبلا هم در مذاکرات هسته ای مشارکت داشتند و نمی خواستند او کوچک ترین اعتباری از مذاکرات به دست آورد، مانع این توافق شدند. توافق مبادله سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران قربانی رقابت های سیاسی داخل ایران شد».
مذاکره کننده دولت سابق آمریکا در بخش دیگری از کتاب نظرش در مورد دیگر مذاکره کنندگان ایرانی از جمله «عباس عراقچی» و «مجید تخت روانچی» را هم مطرح کرده و با بیان اینکه میان طرفین «احترام دیپلماتیک» و نه اعتماد حاکم بود، نوشته است که «آنها دیپلماتهایی حرفهای بودند، نه ایدئولوگ؛ اما به همان میزان به ایران متعهد، به همان میزان به انقلاب خود مفتخر و به همان میزان مصمم بودند که می توانند موضع دیپلماتیک خود را حفظ کنند.»
مذاکره کننده ارشدامریکا، «محمدجواد ظریف» وزیر امورخارجه ایران را هم «دیپلماتی توانمند» خوانده و تیم تحت رهبری او را «خلاق در حل مشکل» توصیف کرده است.
علاوه بر ویلیام برنز، جان کری نیز پیشتر در کتاب خاطرات خود با عنوان «هر روز موهبت دیگری است»، به بیان شرحی از این مذاکرات پرداخته بود، اما آنچه کتاب برنز را از دیگر کتاب ها و خاطرات نوشته شده درباره مذاکرات محرمانه متمایز می کند، اولاً اهمیت او از منظر فردی است، چرا که ریاست هیئت مذاکره کننده در اتاق مذاکرات محرمانه را او به عهده داشته و گفت وگوها و رویدادهای داخل اتاق را قاعدتاً بهتر و بیشتر از سایر دولتمداران آمریکایی می داند. و ثانیاً برنز در کتاب خود به بیان جزئیاتی از پیشینه و روند مذاکرات پرداخته است که پیش از آن در خاطرات هیچ کدام از سیاستمداران آمریکایی دیده نشده است.
تفاوت تیم مذاکره کننده جلیلی باظریف
برنز در سخنانی در کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا در ۲۰ خرداد ۱۳۸۷ گفته بود: «رفتار ایران یکرشته چالش های بسیار جدی، بیش از تمام مسائلی که ما امروزه با آن مواجه هستیم، متوجه جامعه بین المللی می کند».
«برنز» دی ۱۳۹۲ (چهار ماه بعد از شروع مذاکرات هسته ای با تیم ظریف)، در گفت و گو با المانیتور گفته بود: تیم ایرانی که با آنها روبرو هستیم، به شدت متبحر، حرفه ای و سرسخت است و در موضوع منافع ملی ایران مصمم عمل می کند.
ویلیام برنز بین سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸سفیرامریکا در روسیه و از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱ سفیرامریکادر اردن بود.
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه پیشین امریکا ویلیام برنز را «صندوقچه اسرار دیپلماسی امریکا» توصیف میکند. برنز سال ۲۰۱۶ یکی از گزینههای اصلی هیلاری کلینتون، نامزد وقت انتخابات ریاستجمهوری برای تصدی مقام وزارت خارجه بود. جان کری، وزیر خارجه پیشین امریکا که او را به عنوان نفر دوم وزارت خارجه برگزید و او را «دیپلمات دیپلماتها» توصیف کردکه در سال ۱۹۸۱ تا سال ۲۰۱۴ که با ۳۳ سال سابقه خدمت بازنشسته شد.
از راست: جان کری وزیر خارجه آمریکا، یوسف بن علوی وزیر خارجه عمان، کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران
۲۶دی۱۳۹۹رادیوفردا(رسانه امریکایی)می نویسد:«اواخر سال ۱۳۹۱ ما یک نامه رسمی از سلطان عمان گرفتیم و آقای «ویلیام برنز »در حضور سلطان اعلام کرد:« ما غنیسازی ایران را به رسمیت میشناسیم» و سلطان قابوس(پادشاه عمان) هم عین همین مطلب را برای آقای احمدینژاد به صورت مکتوب نوشت، یک نسخه هم برای آقای اوباما فرستاد. وقتی این نامه آمد بحث اصل شناسایی غنیسازی حل شد چون تا پیش از آن آمریکاییها رسما میگفتند شما نباید غنی سازی داشته باشید... در اواخر سال ۹۱ نوشته شد و قرار بود بقیه کارها بعد از این نامه پی گرفته شود و چارچوب توافق نوشته شود که آقای(حجت الاسلام) حجازی از دفتر رهبری به من گفتند که ایشان خواسته اند دست نگه داشته شود و ادامه وضعیت به بعد از انتخابات و دولت بعدی سپرده شود.»
ویلیام برنز که در روایت علیاکبر صالحی، امضایش در آن نامه محرمانه راهگشای مذاکراتی شد که به توافق برجام انجامید، حالا قرار است با تصمیم جو بایدن ریاست سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا را به عهده بگیرد.
پیشتر« آنتونی بلینکن»(وزیرخارجه کابینه جوبایدن) و جیک سالیوان(مشاور امنیت ملی کاخ سفید)، دو فرد دیگری که در دولت اوباما نقشی محوری در مذاکرات هستهای با ایران داشتند به عنوان وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی معرفی شدهاند.
البته برنز در کتاب خاطراتش با عنوان «کانال پشت پرده» که اوایل سال ۲۰۱۹ منتشر شد، روایتی نسبتاً متفاوت از صالحی، آخرین وزیر خارجه دولت محمود احمدینژاد، از گفتوگوها در مسقط ارائه میکند. او در بخشی از این خاطرات از گفتوگوهایش با طرف اصلی ایران در این مذاکرات، علی اصغر خاجی، معاون وقت وزیر خارجه ایران، چنین مینویسد: «خاجی تأکید کرد ایران "به هر قیمتی" از "حق" خود برای برخورداری از چرخه کامل سوخت هستهای از جمله غنیسازی، دفاع خواهد کرد... مشکلی که ایرانیها با سرسختیشان برای خود ایجاد کرده بودند این بود که جامعه جهانی نسبت به قصد و نیت آنها به شک افتاده بود. جامعه جهانی مطمئن نبود ایران خواهان برنامه صلحآمیز هستهای است یا میخواهد یک برنامه هستهای نظامی را دنبال کند و وظیفه ایران بود که این شک و تردید را برطرف کند. تاکید مداوم بر حق و حقوق خیالی، کمکی به ایران نمیکرد...در سوم ماه مارس (۲۰۱۳)، در آستانه پایان یافتن آخرین نشست، من و جیک (سالیوان) به صراحت به ایرانیها گفتیم ادامه گفتوگوهای مخفی، بیش از این، دیگر معنا ندارد مگر اینکه آنها قدمهای محسوستری در مسیر اعتمادسازی بردارند. انتظارات ایرانیها حقیقتا غیرواقعگرایانه بود؛ گویی آنها اساسا در باغ نبودند و عزم جزم جامعه جهانی درباره برنامه هستهای ایران را نمیدیدند.»
دیدگاه رئیس جمهورامریکا(دونالدترامپ)از وزیرخارجه ایران(محمدجوادظریف)
تیم مذاکره آنها (ایران) فوقالعادهای هستند.
جان کری (وزیر خارجه سابق آمریکا) در برابر مردی(ظریف) که داشت با او مذاکره میکرد(وزیرخارجه ایران)، هیچ شانسی نداشت.
اولین باری که آن مرد(ظریف) را دیدم، او را در یک برنامه(تلویزیونی) دیدم من به او نگاه کردم و بعد از سه دقیقه تماشا گفتم :
امکان ندارد جان کری بتواند از پس مذاکره با این مرد(محمدجوادظریف) برآید.
بعداً دیدیم که همینطور هم شد.
این یک توافق کاملا یکطرفه بود و ما برای رسیدن به آن ۱۵۰ میلیارد دلار، از جمله ۱.۸ میلیارد دلار نقد، هزینه کردیم. این توافق خوب و متناسب نبود
ما یک توافق بسیار وحشتناک را لغو کردیم که هرگز نباید منعقد میشد. برخی از قدرتمندترین تحریمهایی را که تاکنون علیه یک کشور اعمال کردهایم، اعمال خواهیم کرد،این تحریمها خیلی زود اجرایی خواهند شد.
رئیسجمهور آمریکا با بیان اینکه این تحریمها آماده اعمال هستند، گفت:نمیتوانیم اجازه دهیم که یک توافق به جهان لطمه بزند. این توافقی است که به جهان لطمه میزند، نه ایالات متحده؛ و قطعا دیروز دیدید که «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی-برخاست و در حمایت از آنچه انجام دادیم صحبت کرد.(تأییدکرد)
بنابراین(دوباره بایدمذاکره کنیم) یا به یک توافق واقعا خوب برای جهان میرسیم یا اصلا توافقی نمیکنیم.
ایران یا مجدداًمذاکره بکند یا چیزی اتفاق بدی میافتد!
این سخنان رئیس جمهورامریکا،یک روزبعدازخروج ازبرجام-درجلسه هیئت دولت امریکا (چهارشنبه، ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷) ۹می۲۰۱۸مطرح شده است.
توضیح نگارنده-پیراسته فر: تفاوت دوران مذاکرات جلیلی باظریف:
دردوران جلیلی همه چیزمحرمانه بود وتیم مذاکره کننده(جلیلی)تقدیس می شد،حتی «گاف»های اوکراکت محسوب می شد!نتایج بدست نیاورده را«دست آورد»خواندند!
واما دردوران محمدجوادظریف،اسنادمحرمانه راروکردند،توفیقات تیم مذاکراه را خیانت خواندند وظریف را بارهادرمجلس شورای اسلامی به محاکمهد کشیدند،ازتوهین وتهدیدهم فروگزارنکردند!
«محسن مهدیان» طی یادداشتی در سایت فردانیوز با این مقدمه نوشت: «توافق ژنو را نباید بدون توجه به تاریخ مذاکرات دید. بدون توجه به آنچه گذشته است و بدون تحلیل شرایط اجتماعی - سیاسی کشور، تحلیل سند توافق، ناقص و سطحی خواهد بود؛ لذا سند توافق ژنو را نباید صرفا هستهای تحلیل کرد. تحلیل سیاسی این سند ابعاد توفیق و تلاش تیم مذاکرهکننده هستهای را دقیق و عمیقتر نشان خواهد داد.
اما راه طی شده و آنچه در تاریخ مذاکرات هستهای گذشته است نیز در تحلیل شرایط امروز بسیار حائز اهمیت است. این روزها فرصتی ایجاد شده است تا روند مذاکرات گذشته بررسی و سهم آن در توافق ژنو بررسی شود.
بزرگترین خدمت هستهای دولت جدید همین فرصت بازبینی و آزادی و نقد و بررسی است. خدمتی که دولت روحانی در ماجرای پرونده هستهای انجام داد، تغییر وضعیت پرونده از حالت امنیتی به شکل سیاسی است. سازشکار خواندن ظریف توسط عدهای مرهون همین تصمیم قابل دفاع دولت است. امروز نهتنها عملکرد و تصمیم و رفتار تیم هستهای جدید را میتوان نقد کرد بلکه میتوان سراغ تاریخ رفت و گذشته را نیز با دقت بیشتری مورد بررسی قرار داد.
تبدیل پرونده هسته ای ایران از حالت امنیتی به سیاسی چند اثر قابل توجه دارد:
1- پرونده هستهای و روند مذاکرات و مذاکرهکننده از آسمان به زمین آمد. طی سالهای گذشته یکی از مهمترین خطاهای صورتگرفته در ماجرای پرونده هستهای، نقدناپذیری مذاکرات هستهای و مصونیت رؤیایی مذاکرهکننده بود. آیندگان سوال خواهند کرد که چرا هیچکس و هیچ رسانهای در سالهای گذشته نسبت به روند مذاکرات، نقد معناداری نداشته است؟ البته این خاصیت امنیتی کردن مذاکرات بود. علیرغم برخی بداخلاقیها در نقد ماجرای پرونده هستهای اما آزادی نقد و آزادی پس از نقد در این روزها، نعمت بزرگی است که خیر آن هم برای تیم مذاکرهکننده است و هم برای رشد جامعه.
2- سیاسی شدن پرونده هستهای باعث شد کارشناسان سیاسی در سطح تحلیل و اجرا و نقد به بازی گرفته شوند. پیش از این حوزه پرونده هستهای خاص امنیتیها بود.
3- شفافیت در روند مذاکرات چندین برابر گذشته شد. تیم مذاکرهکننده سابق در تمام سالهای گذشته از ارائه کمترین اطلاعات درباره روند مذاکرات اجتناب میکرد و البته هیچگاه نیز نگفت محرمانه است. نیازی نمیدید توضیح دهد. اما امروز تیم مذاکرهکننده حسب آداب رسانهای خود و مطالبه مردم، فیسبوک و توییتر را در ارائه اطلاعات به جامعه به کار گرفتهاند.
این سه محور را در یک جمله میتوان خلاصه کرد که غیر امنیتی شدن پرونده هستهای توانست مشارکتهای اجتماعی و سیاسی و تخصصی را در موضوع مذاکرات هستهای به کار گیرد و مذاکرات را از قدرت کارشناسی و اجتماعی قابل توجهی برخوردار سازد.
در همین رابطه لازم است مروری بر روند مذاکرات گذشته داشت و سهم راه طی شده را بر توافق ژنو مورد تحلیل قرار داد.
از روند مذاکرات سابق اطلاعات درستی در دست نیست. رسانههای آن زمان بیشتر به روند شکلی روزهای مذاکرات میپرداختند. اینکه دور اول مذاکرات با 1+5 شروع شد یا تمام شد و یا به دور بعد کشیده شد و محل مذاکره فلان کشور انتخاب شد و غیره. از طرفی اغلب رسانهها بیش از آنکه توجهشان عطف به روند مذاکرات و قدرت دیپلماسی تیم مذاکرهکننده باشد، بیشتر هم و غمشان سادگی و بیریایی و اخلاق حسنه رئیس تیم مذاکرات بود. حقا هم جلیلی چنین بود اما ماجرا فراتر از اخلاق شخصی بود که همواره از چشم رسانهها دور میماند.
تیم مذاکرهکننده امروز راهبرد اصلی خود را بازی برد - برد قرار داده است. پیشتر راهبرد اصلی ایران بازی برد - باخت و تسلیم کردن طرف مقابل و زانو زدن مقابل ایران بود. این تغییر راهبرد ناشی از تغییر برداشت از مذاکره و معامله است. طبیعی است که هیچ آدم عاقلی حاضر نیست در معاملهای وارد شود که در انتها تسلیم و به عنوان بازنده معرفی شود.
در این رابطه دو پیشنویس هستهای ایران در سال 88 (پیش از تحریمها) و یکی هم در سال 91 پس از تحریمهای اصلی قابل توجه است که مرور این دو سند به تنهایی گویای خطای راهبرد آن زمان است.
سال 88 بسته پیشنهادی ایران در قبال این ادعای گزاف غربیها که ایران به دنبال سلاح هستهای است و باید نگرانی جامعه جهانی را برطرف سازد، چنین بود: بسته پیشنهادی ایران بر اساس اولویتهای منطقهای و بینالمللی و محورهای مذاکرات برای صلح و رفاه را میتوان در سه محور سیاسی - امنیتی، بینالمللی و اقتصادی لحاظ نمود.
بخشهایی از مفاد این سه محور بدین شرح است: حفظ کرامت انسانها، احترام به فرهنگ ملتها و تامین حقوق آنها، تقویت ثبات و تحکیم صلح عادلانه، توسعه گستره مردمسالاری و پیشرفت دموکراسی، اصلاح ساختار سازمان ملل و شورای امنیت و ارتقاء کارکرد آنها، ارتقاء وزن و جایگاه موضوعات زیستمحیطی، توسعه نظارت قانونمند و عادلانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ظرفیتسازی برای ارتقاء رفاه عمومی، فقرزدایی از جهان، ریشهیابی عوامل بحران اقتصادی و مالی جهانی، مبارزه با اقتصاد زیر زمینی و ... .
همانطور که ملاحظه میشود بسته پیشنهادی به جای برطرف کردن نگرانیهای جهانی در قبال پرونده هستهای، سرفصلهای اصلاح جهان است.
سال 91 بعد از شروع تحریمها و بالا رفتن بیحساب نرخ ارز ناشی از کمبود عرضه دلار، پیشنویس ایران در مذاکرات مسکو از حالت اصلاح جهان خارج و هستهای شد. جناب جلیلی در این بسته پنج گام را طراحی کردند و تاکید میکنند این پنج گام باید هموزن و متقابل باشند.
خلاصه گامها بدین شرح است:
گام اول: دستورالعمل
تعهد ما: جمهوری اسلامی بر تعهدات خود مطابق ان پی تی تاکید میکند و بر اساس فتوای رهبری مخالفت خود را با سلاح هستهای اعلام میکند.
تعهد 1+5: طرف غربی حق غنیسازی را برای ایران به رسمیت بشناسد.
گام دوم: شفافسازی
وظیفه جمهوری اسلامی: به گونهای شفاف با آژانس هستهای همکاری میکند.
وظیفه غربیها: تمامی تحریمهای یکطرفه را فسخ خواهند نمود.
دقت کنید رفع تحریمها در گام شفافسازی است.
گام سوم: اعتمادسازی
قبل از رسیدن به گام اعتمادسازی، جمهوری اسلامی هم غنیسازیاش رسمیت یافته و هم تحریمهایش برداشته شده است. با این حال وظیفه ایران در این گام این است: نوشته شده از ما خواستند اقدام اعتمادساز داشته باشیم. ما این را قبول نداریم ولی با این حال حاضریم برای تامین سوخت غنیشده رآکتور هستهای تهران با 1+5 همکاری کنیم.
تعهد 1+5: تحریمها که یک بار برداشته شده بود اما باز هم تاکید میکنند که تحریمها لغو و پرونده ایران از شورای امنیت خارج شود.
گام چهارم: همکاری دوجانبه
مساله هستهای که حل شده است و حالا باید همکاریها را بیشتر کرد. اما همکاریها چیست؟ هر دو کمک به ایران است. تنها تفاوت این است که تیم هستهای گفته است که اولویت ما برای جلب همکاری غربیها با اولویت آنها برای همکاری فرق دارد. ایران میگوید ما را در طراحی و ساخت نیروگاه تحقیقاتی کمک کنید و آنها میخواهند برای رآکتور تحقیقاتی آب سبک کمک کنند.
گام آخر: دیگر همه چیز ختم به خیر شده است و حالا نوبت به موضوعات غیر هستهای میرسد. از نظر تیم هستهای باید در خصوص سوریه و بحرین همکاری کنیم ولی غربی ها قبول ندارند و میخواهند درباره مبارزه با راهزنان و مواد مخدر با ما همکاری کنند.
برخی معتقدند این نوع پیشنویسها تاکتیک ایران برای وقت گرفتن و دستیابی به غنیسازی 20 درصد و باقی دستاوردها بوده است.
اما آیا این سادهاندیشی نیست؟ واقعا طرف غربی چه جانوری فرض شده است؟ آیا غیر از این است که 6 کشور بزرگ دنیا بهترین دیپلماتهای خود را اعزام کردهاند؟ آیا به این سادگی باور میکنند؟ مروری بر مواضع غربیها در آن روزها به اندازه کافی گویاست که همواره نسبت به وقتکشی طرف ایرانی اعتراض داشتند و عصبانی بودند.
به این فهم، دو عامل در بالا بردن هزینههای امروز نقش داشته است. یکی مدل مذاکره یکسویه که تنها دلمشغولیها و ایدهآلهای جمهوری اسلامی را مطرح میکرد و حاضر به هیچ هزینهای نبود و دیگری سیاستهای وابستهگرای اقتصادی. سبک خطابهای و بیانیهای مذاکرات باعث عصبانیت طرف مقابل و قطعنامهها و تحریمهای پی در پی شد و وابستگی شدید اقتصاد به واردات که در سال 91 نسبت به سال 84 دویست درصد رشد کرد، ما را در چانهزنی پای میز مذاکره به شدت تضعیف ساخت. جامعهای که به واردات و کار نکردن خو گرفته طبیعی است که با کاهش فروش نفت و کمبود ارز دچار ضعف مقاومت میشود و این چیزی است که طرف غربی نیز به درستی و زیرکی فهمید.
خلاصه اینکه نهتنها ریشه موفقیتهای امروز را باید در گذشته دید بلکه بسیاری از هزینههای امروز را نیز در گذشته باید دید و البته توفیق امروز با وجود همین رمز و رازهای تاریخی به دست آمده است.»/یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲ روزنامه قدس
واکسن«مدرنا»روی فلسطینی ها"تست می شود.
«آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ پیشین اسرائیل گفت:صدها اسرائیلی بعد از دریافت دوز دوم واکسن به این ویروس مبتلا شدهاند،ازجمله ،فلج شدن صورت ۱۳نفر...
واکنش «پروفسور حسین کیوانی»درباره اعلام ممنوعیت واردات واکسن کرونای امریکایی وانگلیسی(رهبرانقلاب) راخواهیدخواندهمچنین ماجرای واکسن«کرونا» ایرانی باهمکاری کوبا.را.
اسرائیل به فلسطین ها«واکسن مدرنا»داد تا روی انها«تست»شود که ببینندچندنفرمی میرند!
اسرائیل روز دوشنبه ۱۳ بهمن۱۳۹۹ اعلام کرد اولین محموله واکسن کرونا را که دو هزار دوز واکسن «مدرنا» است به نهادهای مسئول بهداشتی فلسطینی تحویل داده است.
رابط نظامی اسرائیل با تشکیلات خودگردان فلسطینی در بیانیهای گفت این محموله توسط نهادهای بهداشتی فلسطینیان به کرانه باختری رود اردن منتقل شده است.
سخنگوی رابط نظامی اسرائیل با فلسطینیان افزود سه هزار دوز دیگر از واکسن کرونا برای فلسطینیان در نظر گرفته شده است.
یک مقام بهداشتی تشکیلات خودگردان فلسطینی که حاضر نشد نامش در گزارش قید شود دریافت دو هزار دوز واکسن از اسرائیل را تایید کرد.
اسرائیل از نظر تعداد واکسیناسیون در جهان در رتبه اول قرار دارد. تشکیلات خودگردان فلسطینی تلاش کرده که از کانالهای مستقل واکسن مورد نیاز خود را تامین کند و تاکنون تعدادی واکسن روسی «اسپوتنیک وی» خریداری کرده است.
یک مقام سازمان بهداشت جهانی نیز روز دوشنبه گفت در چارچوب «کوواکس» طرح اشتراک جهانی واکسن، فلسطینیها طی چند هفته آینده بین ۳۵ تا ۴۰ هزار دوز واکسن دریافت خواهند کرد.
نخستوزیر تشکیلات خودگردان فلسطینی نیز در این زمینه گفت تا اواسط ماه فوریه اولین محموله واکسن کرونا شامل ۵۰ هزار دوز را تحویل خواهند گرفت و به فاصله کوتاهی برنامه واکسیناسیون در کرانه غربی رود اردن و نوار غزه آغاز خواهد شد.
«محمد اشتیه» قبل از شروع جلسه هفتگی کابینه تشکیلات خودگردان فلسطینی گفت این واکسنها از منابع گوناگون از جمله «کوواکس» تامین شده است،واکسیناسیون از اواسط ماه جاری میلادی آغاز خواهد شد.
به گفته او، برنامه واکسیناسیون ۲.۸ میلیون نفر جمعیت کرانه باختری و دو میلیون نفر جمعیت نوار غزه را شامل خواهد شد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:جمعیت فلسین ۵میلیون و۲۰۰ هزارنفر وجمعیت اسرائیل ۹ میلیون و۳۰۰هزارنفرمی باشد.
تشکیلات خودگردان فلسطینی به طور علنی از دولت اسرائیل برای کمک به برنامه واکسیناسیون تقاضای کمک نکرده است.
اما سازمان ملل و نهادهای حقوق بشر میگویند که طبق قوانین بینالمللی اسرائیل به عنوان کشور اشغالگر موظف است در زمینه مقابله با ویروس کرونا و واکسیناسیون به فلسطینیها کمک کند.
نهادهای بهداشتی تشکیلات خودگردان فلسطینی در کرانه باختری تاکنون بیش از ۱۰۷ هزار مورد ابتلا به کرونا را شناسایی و تعداد تلفات را هزار و ۳۰۰ نفر اعلام کردهاند. گروه حماس نیز اعلام کرده که در نوار غزه بیش از ۵۱ هزار مورد ابتلا شناسایی شده و حدود ۵۲۰ نفر نیز جان خود را از دست دادهاند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع این خبر«رادیوفردا(۱۴ بهمن ۱۳۹۹)به نقل ازخبرگزاری رویترز و فرانسه.
«آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ پیشین اسرائیل گفت:صدها اسرائیلی بعد از دریافت دوز دوم واکسن به این ویروس مبتلا شدهاند،ازجمله فلج شدن صورت ۱۳نفر.
وزیر جنگ پیشین اسرائیل با پرده برداشتن از مخفیکاری وزارت بهداشت این رژیم درباره آمار ابتلا به کرونا، گفت صدها اسرائیلی بعد از دریافت دوز دوم واکسن به این ویروس مبتلا شدهاند.
بعد از هشدار ارتش اسرائیل درباره احتمال ظهور کرونای اسرائیلی در پی واکسیناسیون بیرویه و گسترده در درکشور، اکنون یکی ازاعضای سابق دولت نتانیاهو نیز از مخفیکاری وزارت بهداشت پرده برداشت.
«آویگدور لیبرمن» وزیر دفاع پیشین اسرائیل شامگاه دوشنبه(۶ بهمن ۱۳۹۹) گفت وزارت بهداشت این واقعیت که نرخ ابتلا به ویروس «کووید۱۹» در اسرائیل، بعد از تزریق دوز دوم واکسن، افزایش قابل توجهی داشته است رااعلام نمی کند.
به نوشته وبگاه «عاروتص شوع» لیبرمن در مصاحبه با شبکه ۱۳ تلویزیون اسرائیل گفت: « آمارتلفات واکسن رایک مقام وزارت بهداشت بمن گفت ،آن مقام که نخواست نامش افشاشود،گفت که دولت، اطلاعات بسیار مهمی از افکار عمومی پنهان نگاه داشته شده است».
وی توضیح داد: «صدها نفر که بیشتر آنها بزرگسال هستند، بعد از دریافت دوز دوم واکسن کرونا، [به این بیماری] مبتلا شدند. این موضوع برای یک یا ده نفر نیست، بلکه صدها نفر است. وزارت بهداشت در حال تحقیق درباره آن است ولی تصمیم گرفته که آن را مخفی کند».
رژیم تلآویو تبلیغات زیادی روی واکسنهای وارداتی کرونا از آمریکا به راه انداخته و حتی خود را رکورددار سرانه تزریق واکسن کرونا ادعا کرده است. به نوشته رسانههای صهیونیستی، تا کنون بیش از ۲.۶ میلیون صهیونیست اولین دوز واکسن کرونا را دریا فت کرده و نزدیک به ۱.۲ میلیون صهیونیست نیز دوز دوم آن را تزریق نمودهاند.
این در حالی است رکن اطلاعاتی ارتش رژیم صهیونیستی روز شنبه(۴ بهمن ۱۳۹۹) در گزارشی که به مرکز اطلاعرسانی ویروس کرونا در وزارت بهداشت این رژیم ارائه کرد، هشدار داد به دلیل واکسیناسیون فشرده و گسترده ممکن است نوع کرونای اسرائیلی نیز ظهور پیدا کند.
بر اساس آمارهای وزارت بهداشت رژیم صهیونیستی، تاکنون ۶۰۶,۳۶۵ نفر در فلسطین اشغالی به ویروس کرونا مبتلا شده و ۴,۴۹۸ نفر نیز جان خود را بر اثر آن از دست دادهاند.خبرآنلاین(۷ بهمن ۱۳۹۹)به نقل ازفارس .
رهبر معظم انقلاب در سخنانی تلویزیونی به مناسبت سالروز قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ مردم قم:
«آمریکاییها اگر توانسته بودند واکسن تولید کنند این افتضاح کرونایی در کشورشان بهوجود نمیآمد که در یک روز حدود ۴ هزار نفر تلفات داشته باشند. ضمن اینکه اساساً به آنها اعتمادی نیست و گاهی این واکسنها را برای آزمایش روی ملتهای دیگر است.»۲۰ دی ۱۳۹۹
استاد ویروس شناسی دانشگاه تهران معتقد است ممنوعیت واردات واکسنهای نوظهور ساخته انگلیس و آمریکا پیشگیری از رفع خطر احتمالی بود چرا که این واکسنها تا کنون روی انسان به صورت وسیع تست نشدهاند.
چرارهبرانقلاب واردات واکسن کرونای امریکایی راممنوع کردند؟
اینکه این موضعگیری رهبر انقلاب تنها یک موضعگیری سیاسی است یا پیشینه علمی هم دارد یا خیر را با پرفسور حسین کیوانی استاد ویروس شناسی دانشگاه علوم پزشکی تهران مطرح کردیم که در ادامه میتوانید این گفت و گو را بخوانید:
پرفسور« حسین کیوانی»:رهبران هر کشور صرف نظر از هر گونه تعصب مذهبی، سیاسی و ملی وظیفه و مسئولیتی تحت عنوان «Accountability» دارند. اینکه بدبین به عوارض واکسنی که در آمریکا و انگلیس تولید شده، باشیم طبیعی است؛ از نقطه نظر علمی واکسنی که در آمریکا توسط کمپانی فایزر و کمپانی مدرنا تولید شده بر اساس MRNA است.
همه مستنداتی که وجود دارد میگوید واکسنهای «بر اساس MRNA »اولین بار است که برای واکسیناسیون انسان استفاده میشود.
واکسنی که در انگلیس تولید میشود بر اساس« وکتور آدنوویروسی» است؛ آنها یک« آدنوویروس» شامپانزه را گرفتهاند، پروتئینی از ویروس کرونا که ایجاد بیماری میکند در آن قرار دادند،
آن آدنوویروس که برای ویروسهای معمولی سرمایه خوردگی است در انسان نمیتواند تکثیر شود ولی آن قطعه ویروس تکثیر میشود و سیستم دفاع بدن ما در مقابل آن واکنش نشان میدهد. این دو ،چنین پایههایی دارد آن هم برای اولین بار است که استفاده میشود.
پروفسور« حسین کیوانی»درتبیین مبنای «مخالفت رهبرانقلاب ازواردات واکسن امریکایی وانگلیسی» می گوید:بنابراین شرط عقل، شرط علم، شرط مصلحت مردم و سلامت مردم که بر اساس قانون و پذیرش سازمان بهداشت جهانی رهبران «Accountability »در مقابل مردم دارند حکم میکند این تصمیم گرفته شود به عبارت دیگر این تصمیم هم مبنای عقلی دارد و هم مبنای علمی دارد و هم مبنای دغدغه سلامت مردم را دارد.
مثال «خونهای آلوده» یک مسئله کاملاً مستند برای این موضوع است. گمان کنید این فاجعه به جای ۲۰۰ نفر مصرف کننده فرآوردههای بیولوژیک یا همان فاکتور ۸ مورد نیاز بیماران هموفیلی، در سطح میلیونها نفر اتفاق میافتاد، آسیب پذیری چه میزان است؟
فکر کنید چند میلیون از افراد جامعه با احتمال یک درصد دچار عوارض شوند، اگر این را بدانید این واکسن را تزریق میکنید؟ اگر در موضع تصمیمگیری باشید و چند میلیون نفر را بخواهید واکسینه کنید این کار را میکنید؟ قطعاً این کار را نمیکنید. این شرط عقل است. این امر دفع خطر احتمالی است که این امر وجود داشته است.
سابقه آلوده بودن فاکتورهای خونی وجود داشته است؛ درباره فاکتورهای دیگر آنتی بادی را بیان کنم که از برخی کشورها آمده و هپاتیت C در آن وجود داشته است اما برای آن زمانی بود که این بیماری ناشناخته بود. کسی هم از این مورد حرفی بیان نمیکند. خوشبختانه امروز درمان این بیماری وجود دارد.
به خاطر همین بدون تعصب بیان میکنم که بسیار خوشحال شدم وقتی این خبر را شنیدم و مشعوف شدم از این مسئله که واکسنی که هنوز در سطح وسیع در دنیا استفاده نشده را وارد کنیم و در سطح وسیع در کشور ما استفاده شود، ممنوع شد.
برخی عنوان میکنند چه اطمینانی به واکسن ایرانی و یا همکاری ما با «کوبا» وجود دارد؟
ما در تولید واکسن با پلت فرمی که ۸۰-۷۰ سالی که مؤسسه رازی علم آن را داریم، هیچ نیازی به هیچ کشوری نداریم. اگر همکاری با کوبا میکنیم به خاطر این است که کوباییها در حوزه بایوتکنولوژی قوی هستند، در حوزه کشت سلول قوی هستند، در حوزه استخراج ویروس و فرمولاسیون قوی هستند و میتواند پروسه ما را تسریع کند. به هر حال مشترکاتی با کوبا داریم و از کوباییها استفاده میکنیم.
دکترحسین کیوانی» می گوید:در آمریکا نیز واکسنی که «فایزر» میزند با کمک یک کمپانی آلمانی است که مبدع آن یک فرد« تُرک تبار» است.
«توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این دکتر«تُرک تبار»کیست؟
دکتراوغور شاهین(Uğur Şahin) پزشک ایمنیشناس آلمانی ترک تبار و بنیانگذار شرکت بیوتکنولوژی «بایو ان تک» است.
که سال گذشته نیز برنده جایزه مصطفی(ایران) شد، نقش مهمی در توسعه موفقیت واکسن کروناویروس که به طور مشترک توسط شرکت «فایزر» و بایو ان تک ساخته شده داشته است
واکسن کووید ۱۹ شرکت«بیونتک-فایزر» کالامازو میشیگان ۲۲ آذر۱۳۹۹ در آمریکا آغازشد.
توزیع نخستین محمولهادامه سخنان پروفسور« حسین کیوانی»:از هر کسی استفاده میکنیم؛ از هندیها، چینیها، کوباییها استفاده میکنیم اما منافع ملی خود را مورد توجه قرار میدهیم. با هر کسی کار کنیم باید منافع ملی خود را در نظر بگیریم.
در خیلی از کشورهایی که ممکن بود هدف بیوتروریسم قرار گیرند مثل روسیه که یک زمانی ابرقدرت بود، بخش مهمی از کارخانجاتی که این چنین فرآوردههایی همچون واکسن را تولید میکنند، وابسته به مراکز نظامی است یعنی مراکز نظامی سهامدار هستند. در روسیه این طور است و در کشورهای دیگر را کمتر اطلاع دارم.
این اقدام به دلیل حفظ امنیت است. همان میزان که مسائل دفاع در مرزها مهم است، دفاع در مقابل بیوتروریسم هم مهم است. ما نمیتوانیم مرزهای خود را تقویت کنیم و از حمله خارجی در امان بگذاریم و از داخل یکسری بیماریها را انتشار دهیم و از داخل همه را تخریب کنیم. این عقلانی نیست.
«کوبا» کشوری پیشرفته است. ارزان هم کار میکند و ما هم از دانش این کشور استفاده میکنیم.
در چین زمانی که ارزان بود و هنوز هم ارزان است، از نیروی کار در چین استفاده نمیشد؟مگر کلی صنایع شیمیایی انگلیسها در هند نبود؟
آنها مستعمره میکردند تا نیروی انسانی ارزان به دست بیاورند یا مواد اولیه و منابع ارزان به دست بیاورند.
اگر کشورگشایی میکردند برای این نبود که مثلاً به مردم آفریقا کمک کنند. اگر این نیت بود چرا مردم آفریقا این میزان فقیر هستند و همه منابع آنها نیز غارت شده است؟
ما «مؤسسه رازی» را داریم، افرادی همچون «استاد میرشمسی»(مرحوم دکترمیرشمسی) را داریم که فعالیتهای آنها معروف است.
سوابق مردم ایران درعلوم وفنون
من نزد آقای« دکترآلن مرینو »در فرانسه در «مؤسسه بیومریو» بودم. موقع نهار بود و وقتی فهمید من از ایران هستم و فرانسوی هم حرف می زنم،«مرینو» تعریف کرد که پدر او چقدر از ایران مسائل مختلفی آموخته و در کتاب خود ذکر کرده است.
دکترکیوانی درادامه می گوید:امااینکه عقب افتادیم یا ما را عقب انداختند، سوءمدیریت بود، بخشی تحریمهای خارجی بود، عدم در نظر گرفتن منافع ملی بود ولی آن تجربه وجود دارد.
خانم دکترخبرنگارمی پرسد:چه تضمینی است که واکسن ایرانی مشکلاتی نداشته یاشد و درعین حال اثربخش داشته باشد؟
دکترکیوانی:مشابه واکسن ایرانی در بیماریهای دیگر، چه در انسان و چه در حیوان، بالغ بر ۷۰ سال است که در کشور استفاده میشود و در همه جای دنیا این چنین است.
واکس چیست؟
همان ویروسی که شما را مبتلا میکند، در واکسن به صورت کشته شده استفاده میشود. جسم ویروس حاضر است اما قادر به تکثیر نیست. آن جسم وارد بدن ما میشود و بدن ما علیه آن آنتیبادی تولید میکند.
بنابراین اینکه بیان میشود نکند واکسن ایرانی عوارض داشته باشد اصلاً حرف درستی نیست. کشورهای دیگر ازجمله «چین» نیز واکسنهایی دارند که بر اساس ویروس کشته جلو میرود.
تفاوت واکسن ضعیف شده ویروس با MRNA
سئوال:میتوان گفت کشورهایی که بر اساس واکسن کشته شده ویروس جلو میروند قابل اطمینان هستند ولی آن واکسنهایی که بر اساس تکنولوژی MRNA استفاده میکنند، قابل اطمینان نیستند؟
دکترکیوانی:بله. رهبر انقلاب به دو کشوری اشاره کردند(امریکا-انگلیس) که از دو تکنولوژی استفاده میکنند که برای اولین بار در دنیا استفاده میشود. این نکته هم قابل توجه است که از سوی این دو کشور و همچنین فرانسه آسیب دیدهایم. این سابقه تاریخی وجود دارد. برای ۲۸-۲۷ سال پیش است و ممکن است دوباره آسیب ببینیم.
به واکسن کدام کشورها می توان اطمینان کرد؟
از من بپرسید میگویم چرا به کشور «ایران »اطمینان نکنیم؟
خبرنگارمی گوید:این نگاه زیادی خوشبینانه نیست!؟
دکترحسین کیوانی:من واقعیت را گفتم(تأکیدبرروی واکسن ایرانی)،مگرمادر طول این ۷۰ سال واکسن نداشتیم یا واکسیناسیون انجام نمیدادیم؟ واکسن کشته استفاده نکردیم!؟.
خبرنگارازسابقه واکسیناسیون می پرسد:
خبرنگارازسابقه واکسیناسیون می پرسد:در چه بیماریهایی بوده است؟
دکترکیوانی:در خیلی از بیماریها بوده است. در «آبله» واکسن را خودمان ساختیم، البته آن «آبله گاو» بود و این بیماری ریشه کن شد.
دکترکیوانی درادامه باکنایه می گوید:مگر وبا با واکسن خارجی ریشه کن شد!؟
برخی میگویند در مورد واکسن آنفلوانزا هنوز موفق نبودیم و واکسن آن را نساختیم
آنفلوانزا چون تغییر میکند این اتفاق افتاد. و بر این اساس نباید بگوییم نتوانستیم واکسن را بسازیم. ما میتوانیم بسازیم ولی دو سال دیگر باید عوض کنیم. الان هم میتوانیم بسازیم، ولی چون «پروداکشن» ما خیلی بالا نیست از نظر هزینه برای ما در مقابل واردات اقتصادی نیست. همین الان در پارک «پردیس» شرکتی هست که تمام اجزای تولید واکسن آنفلوانزا را دارد. تولید این کاری ندارد ولی الان «اسپیلیت» میکنند و ما را متقاعد میکنند که بهتر است از این استفاده کنیم، تکنولوژی را به سطحی میبرند و قواعد و قوانین را به نحوی مینویسند که سختگیریهایی ایجاد میکنند تا خود تولیدکننده اصلی باشند و به همه دنیا صادر کنند. چطور این را ما نمیفهمیم!؟(درحقیقت خطابش به خانم خبرنگار است:چطوراین رانمی فمی!)
توضیح نگارنده:پروداکشن(Production)مراحل نهایی،خروجی./«اسپیلیت»به معنی تفکیک وظایف،تقسیم و جداسازی.
ویروس کرونا هم در حال تغییر-جهش- است؟
دکترکیوانی:تمام ویروسها در حال تغییر هستند. مهم این است که درصد تغییرات چقدر باشد و تغییرات چقدر بتواند آنتی ژن سی تی ویروس را تغییر دهد یا خصوصیات دیگری ایجاد کند. هیچ چیز موجود زندهای در جهان ساکن نیست. شاید موجوداتی که غیرزنده میدانیم هم ساکن نباشند.
چند درصد میتوان مطمئن بود که دانشمندان ما این واکسن را به مرحله توزیع کامل میرسانند؟
۱۰۰ درصد چون اصول این را میدانم چرا که من یک ویروس شناس هستم- که دارم این رامی گویم.
چه زمانی شاهدتولید واکسن ایرانی کرونا خواهیم بود؟
این نیازمند جرأت و جسارت است. اگر جرأت داشته باشند که دلیلی هم برای ترس وجود ندارد چون از بقیه کشورها عقب نیستیم، ۳ ماه دیگر میتوانیم واکسن را داشته باشیم.
این جرأت منظور تست روی نمونههای بیشتر است؟
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«پروفسور حسین کیوانی»ازکندی مراحل تزریق گله منداست،وقتی خانم خبرنگارمی پرسد(جرئت روی نمونه های تست این واکسن است؟)
دکترکیوانی :برای چه ۱۰ نفر ۱۰ نفر تست کنیم. مگر کشورهای دیگر این چنین عمل کردند!؟ من میگویم اگر جرأت داریم مثل امریکاییها عمل کنیم. امریکاییها فاز یک و دو را یکی کردند و یکباره به چند هزار نفر تزریق کردند. امارات اجازه داد به ده هزار نفر از ملیتهای مختلف، واکسن چینیها را تزریق کنند.
پروفسورکیوانی درادامه می گوید:ما میدانیم داخل واکسن ایرانی چیست، میدانیم چه ویروسی است، از کجا جدا کردیم، مقدار آنتی ژن چقدر است، چقدر تب زا است، چقدر عوارض دارد،.
خبرنگار: به واکسن اطمینان نداریم که در سطح وسیع تست نمیکنیم
پروفسور« حسین کیوانی»:این خیلی بد است. این بیماری ذهنی برخی است که به واکسن ایرانی مطمئن نیستیم ولی به واکسن خارجی اطمینان داریم.
واکسنی که نظارت بر آن داریم را اطمینان نداریم!. این خیلی بد است. اصل مشکل همین جا است. به چه علت به این واکسن مطمئن نیستیم؟
اگر آمریکا و انگلیس واکسن داشتند، روزی این میزان کشته نداشتند. آیا درست است؟
به نظر من «حرف درستی نیست» چون آنها واکسیناسیون خود را شروع نکردند.
۳-۲ هفته از اولین تزریق-واکسن- آنها میگذرد، دو میلیون نفر در آمریکا واکسینه شدند.
از ۳۳۰ میلیون نفر(جمعیت امریکا) دو میلیون نفر واکسینه شدند. اگر بخواهد این چنین ادامه یابد، ۶-۵ سال واکسیناسیون آمریکا طول خواهد کشید.
ما هنوز درباره اثربخشی واکسن مطالب زیادی نمیدانیم. البته در مطالعات اولیه تا ۹۵ درصد اثربخش بوده است ولی این تلفات بخاطر این نیست که آنها واکسن را استفاده کردند و تلفات دادند. این طور نیست و این حرف استدلال علمی و آماری ندارد.
به هر حال در نژادهای مختلف میتواند ویروس کشتار و عوارض مختلفی داشته باشد.
در جامعهای که افراد مسن بیشتر هستند میزان تلفات بیشتر است. باید این امر را در تلفات خود و تلفات دیگر کشورها توجه کنیم و در اخبار طوری مطرح نکنیم که بسیار سیاه نمایی شود چون این بلا یک زمانی ممکن است سر ما بیاید. باید منطقی و علمی در این موضوع قضاوت کنیم. این امری نیست که بتوان کتمان کرد یا پوششی بدان داد. این پاندمی است که اتفاق افتاده است.
اصلاً برای از بین بردن «پاندمی» این بیماری احتیاج به واکسن داریم؟
الان «بله »نیاز به واکسن داریم، البته اگر رها کنیم بعد از یک مدتی با یک تلفاتی کنترل میشود. هیچیک از اینها این چنین نیست که اگر رها شود همه مردم از بین بروند.
با این حجم از تلفات هنوز یکی دو درصد تلفات داریم؟
بله. در مقایسه با آنفلوانزایی که اولین بار در ۱۹۱۹ از آمریکا در جنگ جهانی اول وارد اروپا شد ما در ۲۵ هفته اول ۵۰-۲۵ میلیون تلفات داشتیم.
«کرونا »نسبت به آنفلوانزای ۱۹۱۹ در ۲۵ هفته این میزان تلفات نداشت.
در زمان جنگ جهانی اول سانسور اخبار را هم شاهد بودیم. اخبار را منتشر نمیکردند.تنها کشور اسپانیا اخبار را منتشر میکرد چون بی طرف در جنگ بود بنابراین این را به عنوان آنفلوانزای اسپانیایی میشناسیم.
این از سربازی که در خوک داری کار میکرد از آمریکا به اروپا وارد شد و چون اولین بار به اروپا میآمد تلفات سنگینی را در اروپا ایجاد کرد.
اگر ۱۰ هزار دوز واکسن فایزر وارد کنیم و نمونه اول را تزریق کنیم برای وارد کردن نمونه دوم باید ۱۰ هزار دوز دیگر وارد کنیم که این موضوع هم از نظر مالی هزینه بر است و هم ممکن است که نمونه دوم را به ما ندهند.
بله. درست است. اصطلاحاً بیان میکنند این واکسنها Interchangeable نیستند، یعنی نمیتوانید الان واکسن فایزر را تزریق کنید و بعداً مدرنا را تزریق کنید. باید هر دو دوز که به فاصله ۲۱ روز برای فایزر و ۲۸ روز برای تزریق مدرنا تزریق میشود از همان واکسن مرحله اول استفاده کنید. این خطر نیز وجود دارد.
میتوانید واکسن را نگهداری کنیم که نیمی را الان و نیمی را مرحله دوم تزریق کنیم. اما اینکه همه مردم را زیر واکسیناسیون از یک شرکت با یک پلت فرمی که اولین بار است که در مورد انسان و حیوان استفاده میشود، عاقلانه و علمی نیست.
این حجم از تخلفات شرکت دارویی «فایزر» که در شبکههای اجتماعی مطرح است قابل قبول است یا نمیتوان آن را قبول کرد؟
«فایزر» یکی از ۱۰ شرکت اول در دنیا است. این طبیعی است که ادعاهای زیادی داشته باشند. روی این امر FDA بسیار حساس است که چه ادعایی برای اثربخشی دارو میکنید. طبیعتاً شرکتهایی که داروهای جدید را در بازار میدهند به این مشکلات برخورد میکنند. خدا را شکر سیستمی وجود دارد اگر مردمی آسیب ببینند و شکایت کنند غرامت پرداخت میشود و آن شرکت دارویی را تنبیه میکند. کاش ما هم از این سیستمها داشته باشیم.
نمیتوانیم بیان کنیم در این مورد محکوم شده و غرامتی پرداخت کرده پس این شرک داروسازی و واکسن سازی خوب نیست؟
خیر. این امر طبیعی است. این امر خوبی است که این نوع مکانیسم وجود دارد. باید از این امر نباید غافل شویم که اشتباه در این کمپانیها میتواند اتفاق افتد.
پس چرا درباره واکسن کرونای تولید شده از شرکت فایزر این همه سختگیری چه در ایران و چه در کشورهای دیگر وجود دارد؟
درباره واکسن کرونا FDA سختگیریهای لازم را نکرد. اصطلاحاً emergency use authorization داد تا سریع این کار انجام شود و جلوی تلفات گرفته شود. به اعتقاد من اگر جلوی تلفات ما گرفته شود، اگر تلفات ما کاهش یابد واکسن هم نزنیم مشکلی نیست./۲۷ دی ۱۳۹۹خبرگزاری مهر.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:پروفسور کیوانی کیست؟
«دکترحسین کیوانی»فارغ التحصیل دکتری عمومی دانشگاه تهران، دکترای تخصصی (ph.D) فرانسه ومتخصص ویروس شناسی بالینی از دانشگاه -شربروک -کانادا می باشدکه درپرونده اش « مدیرکلی تجهیزات پزشکی کشور(۱۳۹۲).نیزبه بنیانگذاراولین آزمایشگاه تخصصی ویروس شناسی در کشور در سال ۱۳۷۹ می باشد.
ماجرای پروژه مشترک«واکسن کونا» ایران وکوباچیست؟
دکتر سعید نمکی روز یکشنبه(۲۱ دی ۱۳۹۹) در نشست ستاد مقابله با کرونای مازندران در ساری افزود که «واکسن» مشترک ایران و کوبا سومین واکسنی است که جمهوری اسلامی کار ساختش را به صورت جدی دنبال می کند.
پیش از این بعضی رسانه ها مدعی شده بودند که کوبا سومین مرحله از کارآزمایی واکسن ساخت موسسه واکسن فینلِی (آ اف وی) را در ایران انجام می دهد.
آلکسیس باندریچ وِگا سفیر کوبا دیداربادکترنمکی وزیربهداشت
وزیر بهداشت گفت که ایران پیش از این هم به صورت مشترک با کوبا در زمینه ساخت واکسن هپاتیت همکاری داشت و برای واکسن کرونا هم این همکاری از طریق انیستیتو پاستور ایران جریان دارد.
وی توضیح داد : در ساخت واکسن کرونا یکی از دانشمندان بنام کوبا که شیوه موثرتری را در تولید مد نظر قرار داده با ما همکاری دارد.
دکتر نمکی گفت که تاکنون ۲ مرحله از کارآزمایی بالینی یا کلینکال ترایال این واکسن در داخل کوبا بدون هیچ عارضه ای با موفقیت انجام شد و مرحله سوم را در ایران شروع خواهیم کرد تا انشالله در بهار سال آینده این واکسن نیز در دیگر واکسن های ایرانی از سوی انیستیتو پاستور به مرحله تولید انبوه برسد.
پیش از این بعضی رسانه ها اعلام کرده بودند که موسسه واکسن سازی فینلی کوبا مشغول ساخت یک نوع واکسن کووید-۱۹ است که آن را در ایران آزمایش خواهد کرد.
این رسانه ها از قول مسئولان موسسه « آ .اف. وی » که دولتی است ، نوشته بودند که با «موسسه پاستور ایران» توافقی را امضا کرده اند که بر اساس آن فاز سوم کارآزمایی کلینیکی این واکسن در ایران انجام خواهد شد./۲۱ دی ۱۳۹۹ایرنا
فایزر +مدرنا را صهینویستها مدیریت می کنند
سایت مشرق (۲۲ دی ۱۳۹۹ ) به نقل ازخبرگزاری فارس می نویسد:روزنامه صهیونیستی «تایمز اسرائیل» در گزارشی «آلبرت بورلا» مدیرعامل اجرایی و رئیس هیأت مدیره شرکت «فایزر» سازنده واکسن کرونای آمریکایی را یک اسرائیلی متعصب معرفی کرد.
در این گزارش که تصویری از بورلا را با کلاه یهودی کیپا بر سر، در حال روشنکردن شمعهای جشن «حنوکا» در یک رویداد مجازی ترتیبدادهشده توسط سفارت رژیم صهیونیستی در واشنگتن در دسامبر سال ۲۰۲۰ نشان میدهد، به نقل از «ران درمر» سفیر رژیم صهیونیستی در واشنگتن، این فرد، مهاجری بازمانده از رویداد ادعایی «هولوکاست» معرفی میشود که والدینش در بین یهودیانی بودند که ادعا شده از شهر «تِسالونیکی» دومین شهر بزرگ یونان از دست نازیها نجات یافتهاند.
رسانه صهیونیستی «جوئیش ویس» هم در مطلبی به معرفی وی پرداخته و او را ساکن نیویورک از یهودیانی شهر تسالونیکی یونان معرفی میکند که همچنان اقوامی در آنجا دارد و به آنها سر میزند.
در این گزارش، «میکائیل دولستن» از دیگر مدیران ارشد شرکت واکسنسازی «فایزر» هم یک مهاجر یهودی با ریشه سوئدی معرفی شده که خانوادهاش در روزهای نخست جنگ جهانی دوم، از اتریش گریختهاند.
بنا بر این گزارش، او چند بار در جوانی به فلسطین اشغالی سفر کرده و یک سال از دوره تحصیلی خود را در «مؤسسه وایزمن» در فلسطین اشغالی گذرانده است.
تایمز اسرائیل هم «دولستن» را مهاجری یهودی معرفی میکند که در سال ۲۰۰۴ میلادی، از سوئد به نیویورک رفت.
فرد سومی که در گزارش رسانههای صهیونیستی به او اشاره شده، «تال زاکس» مدیر ارشد پزشکی شرکت «مدرنا» و سازنده دیگرواکسن کرونای آمریکایی است. بنا بر این گزارشها، او یک صهیونیست اسرائیلی متولد شهر حیفا در فلسطین اشغالی است و مدرک خود را از دانشگاه «بنگورین» در فلسطین اشغالی گرفته و تحقیقات تکمیلی خود را در مؤسسه ملی سلامت آمریکا گذرانده است.
حضور این افراد در جایگاههای مدیریتی شرکتهای آمریکایی پیشرو در تولید واکسن کرونا در جهان، در حالی است که در برابر استفاده از این واکسنها در بین مردم آمریکا و بخصوص جامعه بهداشتی و پزشکی این کشور به عنوان افراد در خط مقدمِ دریافت واکسن، تردیدهای زیادی وجود دارد.
اخیراً نتایج یک نظرسنجی نشان داد هزاران نفر از کارکنان بخش بهداشت آمریکا از بیم عوارض جانبی این واکسنها، حاضر نیستند واکسن کرونا دریافت کنند. به نوشته روزنامه «دیلیمیل»، طبق این نظرسنجی، ۶۰ درصد کارکنان یک مرکز نگهداری سالمندان در ایالت اوهایو، حدود نیمی از کارکنان بخش بهداشت یکی از مناطق کالیفرنیا و ۴۰ درصد از پرستاران شهر لسآنجلس از دریافت واکسن کرونا امتناع میکنند. شرکتکنندگان در این نظرسنجی میگویند از عوارض جانبی خطرناک دریافت این واکسن نگران هستند و نمیخواهند با آنها مانند موش آزمایشگاهی رفتار شود.
روزنامه آمریکایی «یواس تودی» هم بهتازگی از جانباختن یک پزشک آمریکایی حدود دو هفته پس از تزریق واکسن کرونا خبر داد.
بر اساس این خبر، «دکتر گروگری میشل» که در مرکز پزشکی «Mount Sinai» در ساحل میامی مشغول به فعالیت بود، پس از سکته مغزی که ناشی از کمبود پلاکت خون بود درگذشت و این در حالی است که او هیچ نوع سابقه بیماری نداشته است.
«هایدی نکلمن» همسر این پزشک گفت: «شوهرم کاملاً سالم بود و سابقه هیچ نوع بیماری نداشت اما سه روز پس از تزریق واکسن فایزر، به دلیل خونریزی داخلی به اورژانس مراجعه کرد و مرگ همسرم، با واکسن فایزر ارتباط داشت.»
وزارت بهداشت فلوریدا در بیانیهای اعلام کرد بازرسان پزشکی میامی، در حال بررسی مرگ این پزشک ۵۶ ساله هستند.
پیشتر «سونیا آسویدو» از کارکنان بخش بهداشت پرتغال، ۴۸ ساعت پس از تزریق واکسن کرونای شرکت فایزر به طور ناگهانی درگذشت. این زن ۴۱ ساله پس از اینکه در ۳۰ دسامبر(دهم دیماه) واکسن کرونای شرکت بیونتک-فایزر را تزریق کرد هیچ عارضه جانبی را احساس نکرد، اما در اول ژانویه درگذشت. در نروژ نیز دو زن پس از تزریق واکسن فایزر، جان خود را از دست دادند.
علاوه بر این گزارشها، گزارشهای زیادی هم درباره بروز عوارض در بین دریافتکنندگان این واکسنها دریافت شده است.
بنا بر یک گزارش، تنها چند روز پس از توزیع واکسن کرونای متعلق به شرکت فایزر، موارد متعددی از حساسیت و یک مورد ابتلا به کرونای دریافتکننده این واکسن گزارش شد.
روزنامه «نیویورکتایمز» پیشتر نوشته بود دو پرستار در ایالت آلاسکای آمریکا به واکسن فایزر حساسیت نشان دادهاند. یکی از این پرستارها که هیچگونه سابقه حساسیت نداشته، تنها 10 دقیقه پس از دریافت این واکسن دچار واکنش «آنافیلاکتیک» شد. به نوشته این روزنامه، پیش از این نیز، مواردی از حساسیت و بروز عوارض جانبی در دریافتکنندگان واکسن فایزر در انگلیس گزارش شده بود.
این در حالی است که تأیید واکسن فایزر از سوی «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا و توزیع آن در این کشور در حالی انجام شد که مقامات بهداشتی هشدار داده بودند بررسیهای لازم بر روی این واکسن هنوز به اتمام نرسیده است.
تأیید واکسن فایزر در انگلیس حتی زودتر از آمریکا صورت گرفت و «آنتونی فائوچی» از مقامات گروه مقابله با ویروس کرونا در دولت آمریکا، آن را اقدامی عجولانه توصیف کرد.
علاوه بر این، بر اساس اطلاعات وبسایت رسمی وزارت دادگستری آمریکا، شرکت داروسازی فایزر در سابقه خود بزرگترین تخلف دارویی تاریخ را ثبت کرده است؛ تخلفی که بهجای برخورد قضایی جدی، با پرداخت ۲.۳ میلیارد دلار جریمه رفع و رجوع شد.
بنابر این گزارش، در سیستم قضایی آمریکا برای این شرکت تاکنون ۷۴ مورد محکومیت قطعی بابت «به خطر انداختن سلامت جامعه» تا «پنهانکاری در اثرکرد محصولات» یا «فریب کاری» ثبت شده است.
اخیراً رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی ممنوع است و با تشکر از وزارت بهداشت و دستاندرکاران تولید واکسن بومی آزمایششده برای مقابله با کرونا، این واکسن را مایه افتخار و عزت کشور خواندند و بر لزوم استمرار مراقبتهای بهداشتی مردم و انجام وظایف مسئولان برای مقابله با کرونا تأکید کردند.
این بیانات، با توجه به سوابق منفی شرکتهای واکسنسازی آمریکایی و انگلیسی، با استقبال مردم و بازخورد مثبت مواجه شد اما با این حال، برخی از رسانههای بیگانه، تلاش کردند این بیانات را که در راستای حمایت از سلامت جامعه و مردم طرح شده بود، بهگونه دیگری جلوه دهند که این اقدامات، با افشای تبعات استفاده از واکسنهای مذکور، کمرنگ شد.
چراوچگونه "طالبان »به کنسولگری ایران درمزارشریف حمله کرد؟
درحادثه خونبار۱۷مرداد۱۳۷۷شهادت ۸دیپلمات به همراه«صارمی» خبرنگار در مزارشریف افغانستان در محل کنسولگری کشورمان، توسط طالبان
طالبان پیش از حمله به شهر مزارشریف با تصرف شهرهای مهم هرات، کابل و جلال آباد کنترل بیشتر افغانستان را در دست گرفته بودند،حدود ۹۰ درصد از کشور افغانستان را تصرف کردند.
علت نامگذاری شهر«مزارشریف» ۱۵کیلومتری(همسایه) شهربلخ.
این شهر را برای آن «مزار شریف» میخوانند که مرقد (مزارشریف) منسوب به امام علی(ع) در مسجد کبود این شهر قرار داد.
جنگ در بیرون شهر جریان داشت اما ورود طالبان به داخل شهر غافلگیرکننده بود. حوالی ظهر بود که ناگهان جنگجویان این گروه از مسیر ولسوالی بلخ وارد شهر شدند.
شهر مزار شریف پس از سقوط کابل به دست طالبان، به عنوان «پایتخت دولت مجاهدین» به رهبری «برهان الدین ربانی» تبدیل شده بود.(۰۸ اوت ۱۹۹۸)
تامین امنیت شهر مزارشریف را نیروهای وابسته به احزاب جمعیت اسلامی، جنبش ملی اسلامی به رهبری «عبدالرشید دوستم» حزب وحدت اسلامی و شماری از احزاب دیگر به عهده داشتند که بعضا اختلافات درون گروهی داشتند.
نیروهای طالبان در اردیبهشت سال قبل(۱۳۷۶) نیز توانسته بودند برای یک هفته شهر مزارشریف را در کنترل بگیرند که با قیام مردمی ،باتلفات صدها تن ازنیروهایشان مجبوربه عقبنشینی شدند،دراین سال« ژنرال عبدالملک» فرمانده ازبک، با همکاری طالبان توانسته بود «عبدالرشید دوستم» رهبر جنبش ملی اسلامی را از قدرت کنار کنداما، ژنرال عبدالملک پس از ورود طالبان به شهر مزار شریف تغییر موضع داد و علیه طالبان وارد جنگ شد.
«جنگجویان طالبان» از فرودگاه در شرق شهر تا منطقه «علی چپن» هر کسی را در مسیرشان می دیدند، می کشتند،هرجنبنده رابه رگبارمی بستند.
این قتل عام ۳شبانه روزبطول انجامید.
«محمدکریم خلیلی» رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان می گوید: طالبان ده هزار نفر را در شهر تیرباران کردهاند.
ملا منان نیازی(والی منتخب طالبان در ولایت بلخ) پس از تصرف مزار شریف،به مردم شهر«هزاره »که شیعه بودند، دستور داده بود که سُنی شوند یا افغانستان را ترک کنند وگرنه بقتل خواهندرسید.
از سوی دیگر حدود سه روز قبل از تصرف شهر مزار شریف توسط طالبان، بیشتر از ۲ هزار و ۳۰۰ جنگجوی حزب وحدت که «از بامیان به مزار شریف»،برای دفاع از این شهر اعزام شده بودند، نیز به گفته« ژنرال بازمحمد جوهری» معاون پیشین وزارت دفاع که در آن زمان دستیار کریم خلیلی بود، با فرماندهانشان کشته شدند و شمار کمی دوباره به بامیان برگشتند.
یک شاهدعینی می گوید:ده کامیون برای انتقال دستگیرشدگان در بیرون زندان منتظر بود. حدود دویست نفر را در هر کامیون چپاندند. سه تا از این کامیونها کانتینری بودند و بقیه ترپالی. هوا به شدت گرم .
دراین حادثه بودکه جنایتکاران طالبان به کنسولگری ایران درمزارشریف هجوم بردند.
در این این حادثه ۹ نفرازایرانیان حاضردرکنسولگری به شهادت رسیدند:
۱- ناصر ریگی( سرپرست کنسولگری)
۲- محمدناصر ناصری(کارشناس امور فرهنگی)
۳- نورالله نوروزی( کارشناس امور کنسولی)
۴- رشید پاریا فلاح( کارشناس امور کنسولی)
۵- حیدرعلی باقری( مدیر تدارکات و مدیر داخلی)
۶- مجید نوری نیارکی( حسابدارکنسولگری)
۷- کریم حیدریان( کارشناس امور کنسولی)
۸-محمدعلی قیاسی( کارشناس امور کنسولی)
۹- محمود صارمی(خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی)
ماجرای جنایت کنسولگری اززبان تنهابازمانده حادثه:
«اللهمدد شاهسون» یکی از دیپلماتهایی است که در لحظه وقوع این حادثه در محل کنسولگری حاضر بوده و به طرز معجزه آسایی از این حادثه نجات پیدا کرد و پس از حدود ۱۹روز پیمودن طول مسیر(پیاده وسوار)خود را به ایران رساندمی گوید:صبح روز۱۷مرداد۱۳۷۷ متوجه شدیم شهر مزار شریف سقوط کرده و طالبان از منطقه «کود برق» وارد شهر شدهاند.وضعیت خیلی بحرانی بود ...
صبح روز حادثه اعضای کنسولگری ایران در مزار شریف، «ناصر ریگی» درغیاب «غلامرضاحدادی»(سفیر ایران که به ایران رفته بود)، سرپرست سرکنسولگری بود، دور هم جمع شدیم و احتمالات پس از سقوط شهر را مورد تحلیل و بررسی قرار دادیم.
جلسه را تازه شروع کرده بودیم که متوجه شدیم در کنسولگری را میکوبند؛ بلافاصله «رشید پاریا فلاح »رفت و در را باز کرد و حدود ۱۰ مرد مسلح به زور وارد کنسولگری شدند.رفتار و کردارشان بسیار خشن بود،
آنان در ابتدای ورودشان به دنبال اسلحههای ما بودند، در حالی که ما اسلحهای نداشتیم،سپس ما را به قسمت زیر زمین منتقل کرده و خودشان دوباره مشغول بازرسی کنسولگری شدند و «کریم حیدریان» را که هنوز در محل کارش بود به زیر زمین منتقل کردند
،پس از دقایقی ما را به اتاقی در طبقه همکف منتقل کردند با تعارف میوه سعی داشتیم فضا را دوستانه کنیم و من که تا حدودی با زبان پشتو آشنایی داشتم با یکی از نگهبانان صحبت کردم اما گوششان بدهکار نبودازماخواستندکه با تلفن دفترمان با شماره موردنظرشان درپاکستان تماس برقرار کنند، فرمانده آنها تماس گرفت و بعد از این مکالمه همه ما را دوباره به زیر زمین منتقل کردند،هر چه تلاش کردیم که مصونیت سیاسی خود را به آنها بفهمانیم، گوششان بدهکار نبود
و فقط برای کشتن ما آمده بودند،وقتی به زیر زمین منتقل شدیم همه ما را به زور کنار دیوار قرار دادند؛به محض بلند شدن صدای تیراندازی به حالتی که تیر خوردهام، خود را روی زمین انداخته و به سمت جلو قرار دادم، در همین لحظات پیکر «شهید ریگی» روی من افتاد و مرا پوشش داد و طالبان بعد از حدودشلیک۵۰ تیر اتاق را ترک کردند.
پس از اینکه اطمینان حاصل کردم کسی در اتاق نیست و در حالی که پایم تیر خورده بود پیکر «ناصر ریگی» را که روی من افتاده بود، کنار زدم و از جایم به سختی بلند شدم.
داخل حیاط را نگاه کردم و از اطمینان از امنیت کنسولگری، در حال رفتن به حیات بودم که متوجه صدای ناله شدم؛ «نورالله نوروزی» که از ناحیه شکم تیر خورده بود، زنده بود، اما به شدت خونریزی داشت، در همین زمان متوجه «مجید نوری نیارکی» شدم که او هم زنده بود،از کنسولگری خارج شدم و با کمک «سید جعفر» راننده محلی سفارت که به طور اتفاقی او را دیدم و خانه وی در حسینیه نزدیک کنسولگری قرار داشت، به حسینیه پناه بردم ،با توجه به اینکه افراد محلی با طالبان همکاری میکنند، جرأت رفتن ندارد اما قرار شد با تاریک شدن هوا یکی از دوستانش به کنسولگری برود، هنوز چند دقیقه نگذشته بود که خبر آورد که یک گروه دیگر از طالبان با چند ماشین وارد کنسولگری شدهاند،نزدیکیهای غروب طالبان پیکر پاک شهدا را از کنسولگری بیرون بردند و من مطمئن شدم که همه بچهها به شهادت رسیدهاند.
«سیدجعفر» خواست دکتر بیاورد ولی من در آن شرایط مصلحت ندانستم و با وسایل کمکهای اولیهای که در همان جا بود زخم را پانسمان کردم،دو روزی در همان حسینیه بودیم، آنجا همه راهها را بررسی کردم و در نهایت تصمیم گرفتم که همراه سید از منطقه خارج شویم.
ابتدا به خانه خواهرِ(سیدجعفر) رفتیم و از آنجا شبانه به کوه و به سمت نیروهای «حزب وحدت» رفتیم ولی آنجا به اتفاق سید جعفر اسیر شدیم و ما را به حضور قاضی القضات طالبانی(حاکم شرع طالبان) بردند.
وی پس از پرسش و پاسخ، سید(راننده) را آزاد کرد و مرا هم که شاید قیافهام مقداری به طالبان میخورد و چشم و ابروی من شبیه آنها بود، گفتند که تو هم بلند شو برو،در آنجا چهل و پنجا نفر اسیر بودند و بیشتر تمرکز طالبان روی نیروهای حزب وحدت بود و روی همین اصل ما آزاد شدیم وبعدبا لباس کاملاً افغانی و با توجه به آشنایی به زبان پشتو طی مسیر میکردم درسیطره هانقش لال را داشته باشم و با بچه دکتر که در بغلم بود با این پوشش خود را به «شبرغان» رساندیم و از آنجا با الاغ به سمت بامیان حرکت کردیم و بعد«اندخوی»و «دولت آباد» و بعد به میمنه رفتم،«قیصار» وبه «بالامرغاب» رفته و سپس به «بند سوزک» و از آنجا به طرف هرات حرکت کردیم،ازمزارشریف تاایران برسم ۱۹ روز طول کشید.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این شرح واقعه ،مصاحبه«اللهمدد شاهسون» بافارس که۱۸ مرداد ۱۳۹۲خبرنگاران جوان منتشرکرده بود،باویرایش همراه بوده است.
واما یکی ازسفیران سابق، علت عدم ترک کارکنان کتسولگری را ناشی مقایسه اتفاقات سالهای قبل می داند،چون درسالهای قبل هرجنایتی می کردند،دیپلماتهای ایران وپاکستان ازخطرمصون بودند ودرفرازاصحبتهایش هم طالبان را۲نوع دانسته:اورجینال وجعلی!وی می گوید،«طالبان اصیل »فقط شبهاحمله می کردند،درحادثه حمله درروزاتفاق افتاده که مسئولین ایران را دراشتباه انداخته.
«ابوالفضل ظهره وند» سرکنسول ایران درکنسولگری مزارشریف، درپاسخ به: آیا ایران ایجاد طالبان را پیش بینی میکرد؟» می گوید: در مقطع سال ۷۳ که طالبان ایجاد شد جهان با یک شوک مواجه شد و کسی نمیدانست طالبان چیست.
طالبان یک پروژهای بود که بسیار ویژه دنبال شد و «خانم بینظیر بوتو» هم اذعان کرد که ایده این کار با انگلیس بود و پشتیبانی این کار با عربستان و اجرای آنهم با پاکستان بود. در این بین آمریکاییها هم کنار انگلیسیها بر این پروژه نظارت میکردند.
ظهرهوند ادامه داد: اما هدف و محوریت ایجاد طالبان، علیه ایران بود. آنها میدانستند برخورد نظامی با ایران جواب نمیدهد و با توسل به قدرت نرم میخواستند تا در اندیشه اسلامی شکاف ایجاد کنند و ایران در واقع به محور انقلاب شیعی تبدیل شود و بعد بگویند که چون عمده جهان اسلام سنی هستند با محوریت طالبان و در قندهار یک خلافت برای اهل سنت ایجاد کنند. آنها برای اینکه بتوانند انقلاب اسلامی را مهار کنند درگیری مذهب با مذهب را مطرح کردند. در آن زمان در داخل کشور برخی این تحلیل را داشتند. طالبان از جنوب افغانستان با شعار برقراری صلح وارد شد.
سفیر اسبق ایران در کابل ادامه داد: در سالهای ۷۳ تا ۷۵ نگاه وزارت خارجه ایران به طالبان به چشم یک تهدید بود زیرا شعارهای آنان با انقلاب اسلامی و فرهنگ غالب مردم افغانستان سازگار نبود. طالبان هم در افغانستان خیلی سریع به موضع ضد شیعی رسید و عربستان و امارات هم پشتیبانی میکردند.
وی تصریح کرد: بیش از ۵۰ نوع نمایندگی سازمان ملل در افغانستان فعال بود و در مزار شریف هم بیش از صدها دستگاه خودرو و حتی هواپیما داشتند.
اما در حقیقت کار این افراد جمع آوری اطلاعات برای طالبان بود.
طالبان هیچ گاه روز حمله نمیکرد و تنها در شبها حمله میکرد چون عناصر نظامی که آنها را هدایت میکردند از خود طالبان نبودند و درست در همان جایی که سازمان ملل بیشتر فعالیت میکرد طالبان هم در آنجا عملیات میکرد.
ظهره وند اظهار داشت: طالبان به جای اینکه اول کابل را بگیرد هرات را گرفتند چون میخواستند اول رابطه ایران با افغانستان را قطع کنند. در مقابل آنها ارتباط نزدیکی با ترکمنستان داشتند اما جالب است که ترکمنستان یک حکومت لائیک دارد و ارتباطی با دین و مذهب ندارد. این ارتباط به آن دلیل بود که آنها میخواستند تا خط لوله ای را به جنوب افغانستان بکشند و به این صورت روی انتقال نفت ایران هم تاثیر بگذارند.
سفیر اسبق ایران در کابل عنوان کرد: در آن زمان فردی به نام «سانتوس» هم نماینده شرکت نفتی یونیکال بود که وظیفه احداث خط لوله انتقال نفت را برعهده داشت و هم مشاور دبیر کل سازمان ملل در امور افغانستان بود. این فرد در سقوط مزار شریف نقش بسیار فعالی داشت و تلاش میکرد تا یک کودتا علیه حکومت خودخوانده شمال افغانستان که رهبری آن را ژنرال دوستوم بر عهده داشت اجرا کند. در این کودتا هم سازمان اطلاعات ارتش پاکستان و هم آمریکایی ها حضور داشتند.
وی افزود: زمانیکه مردم مزار شریف علیه طالبان اقدام کرده و آنها را بیرون کردند ما کشته هایی با موی بلوند و ریش مصنوعی در بین آنها دیدیم. حتی صهیونیستها هم در این قضیه بودند. آنها یخچالهایی را با خود آورده بودند و قلب و کلیه افراد کشته شده را با این یخچالها قاچاق میکردند.
وی با بیان اینکه در ابتدا طالبان به سفارت و نمایندگیهای ایران حمله نمیکرد چون میخواست توسط ایران به رسمیت شناخته شود، خاطر نشان کرد: در سال ۷۶ وقتی طالبان به مزار شریف حمله کرد همه فرار کردند و فقط ما و پاکستانیها در آنجا ماندیم. نظر من هم این بود که ما هم از آنجا برویم چون اگر آنها من را اسیر میکردند نظام و کشور درگیر مسائل پیچیدهای میشد.
وقتی طالبان به «مزارشریف» آمد، نماینده آنها با من صحبت کرد و گفت که ما با شما کاری نداریم و با اسلام آباد هم هماهنگ کرده ایم. قبل از آن هم «سرکنسول» پاکستان با من تماس گرفت و گفت که ما با تهران هماهنگ کرده ایم و شما خیالتان جمع باشد.
چند روزی که گذشت مردم مزار شریف علیه طالبان قیام کردند و در آنجا من به سرکنسول زنگ زدم و گفتم ما با اسلام آباد هماهنگ کردیم و شما در امان هستید. بعد از آن کنسولگری پاکستان در آنجا تعطیل شد و نیروهای جبهه متحد اسلامی دولت را رسما در مزار شریف تشکیل دادند.
وی درباره حادثه حمله به کنسولگری ایران در مزار شریف گفت: در سال ۷۷ چند اتفاق افتاد اول اینکه نیروهایی که به افغانستان آمدند مزار شریف را نمی شناختند. لذا آقای« محقق» که ۴ سال با من کار میکرد با آقای «ژنرال دوستم» درگیر شد و در نتیجه عهدی که آنها بسته بودند اگر طالبان به مزار آمد مقاومت کنند را زیر پا گذاشتند.
ظهره وندمی گوید:دقیقا سه روز قبل از حادثه« سفیر ایران» از افغانستان به تاجیکستان فرار میکند وقتی خبر به کنسولگری می رسد جبهه می شکند و منطقه مزار شریف خالی می شود.
پاکستان هم دیگر در آنجا کنسولگری نداشت تا میانجیگری کند. من در تماس به آقای «جعفریان» گفتم اگر طالبان به مزار شریف نزدیک شد شما کنسولگری را تخلیه کنید چون یک نفر از شما زنده نمی ماند. به آقای «امین زاده »هم که معاون منطقه ای وزارت خارجه بود گفتم یا به من اجازه دهید به مزار بروم و صحنه را دوباره مدیریت کنم یا اینکه نیروها را از آنجا خارج کنم که موافقت نشد.
چرا قبلا طالبان به نمایندگیهای ایران حمله نمی کرد؟
سفیرسابق ایران درافغانستان علتش این بود که میخواستند حکومت تشکیل بدهند(تأییدمارانیازداشتند).
نماینده ویژه ما در افغانستان هم به نیروهای کنسولگری گفت در آنجا بمانید چون ما با پاکستان هماهنگ کردیم اما این یک اشتباه کاملا راهبردی بود. وقتی هم که طالبان به آنجا رسید نیروها نباید در را باز می کردند و اگر دو ساعت تحمل می کردند جریان اصلی طالبان به آنجا می رسید و نمی گذاشت قاتلین حرکتی بکنند.
آقای امین زاده هم بعدا تلاش کرد تا اگر بشود ایران،« طالبان »را به رسمیت بشناسند. به این تحلیل که عربستان و امارات و پاکستان طالبان را به رسمیت شناخته است و ما نباید عقب بمانیم.
اما خون این شهدا عامل بازدارنده در به رسمیت شناختن طالبان بود.
ظهره وندگفت: رهبر انقلاب هم گفتند تا طالبان قاتلین این شهدا را ندهند ما با آنها تعامل نمیکنیم و طالبان هم تا الان این مسئولیت را بر عهده نگرفته است.
سفیرسابق می گوید:اگر اینها(دیپلماتهای ما) شهید نمی شدند و طالبان شناسایی شده بودند ،حمله آمریکا به جای اینکه به عراق باشد به ایران و افغانستان بود.
زمانیکه« پرویز مشرف» در پاکستان کودتا کرد سیستم سازمان اطلاعات ارتش پاکستان به هم ریخت و« احمد شاه مسعود» می خواست «هرات» را آزاد کند.
اینجارامانفهمیدیم که ظهره وندچی میگوید!
سفیرسابق:یک دفعه وزارت خارجه تصمیم به حمایت از طالبان گرفت و حتی مذاکراتی با وزیر خارجه طالبان برای معرفی چند قاتل صوری و دور زدن فرمان رهبر انقلاب هم صورت گرفت که وزیر خارجه طالبان آن را غیر اخلاقی دانسته و نپذیرفت. در حقیقت این جریان لیبرال غربگرا داشت صحنه را به سمت خواست آمریکا پیش می برد. حتی پروژه صلح افغانستان را که دوسال بود روی آن کار کرده بودیم را هم ناتمام گذاشتند.
« جیمز رابینز» نماینده ویژه آمریکایی ها در افغانستان بود و در بیان جزئیات «کنفرانس بُن» آلمان می گوید که چگونه «کرزای» رئیس دولت موقت افغانستان شد. او می گوید در حالی که ما در فکر این بودیم که چگونه با هیئت ایرانی ملاقات کنیم دیدیم که آنها در لابی هتل منتطر ملاقات با ما هستند. اعضای وزارت خارجه ما شش دور با آقای «کراکر »نماینده منطقه ای آمریکا بدون حضور نمایندگان افغانستان مذاکره کردند!
ظهره وند در توضیح اینکه چرا دولت وقت ایران به دنبال این بود تا به ائتلاف ضد تروریسم آمریکا علیه افغانستان بپیوندد گفت: آنها به دنبال این بودند که تا می توانند با هماهنگ شدن با غربی ها انقلاب اسلامی و تفکر انقلاب را منزوی کنند و غلبه را به نفوذ اراده غربی ها بدهند./منبع :برنامه « سرچشمه»روی آنتن شبکه افق . بنقل ازروزنامه قدس۲۵ آذر ۱۳۹۸
سفرا وکارداران ایران درافغانستان(ازسال اول پیروزی انقلاب):
۱-پورنگ بهارلو (کاردار موقت) :از مرداد ۱۳۵۷ تادی ۱۳۵۷
۲-وحید مجدی (کاردار موقت) : دی ۱۳۵۷تا مهر ۱۳۵۸
۳-محمدتقی حاجمحمدی -کاردار-موقت
۴-محمدرضا فرقانی : از اردیبهشت ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۷(کاردار)
۵-محمدابراهیم طاهریانفرد :۱۳۷۷
۶-محمدرضا بهرامی طاقانکی: از۱۳۸۰ تا ۲۹ شهریور ۱۳۸۶
۷-محمدحسین محیالدین نجفی :
۸-فداحسین مالکی : از ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱
۹-ابوالفضل ظهرهوند: از اردیبهشت ۱۳۹۱ تا مهر ۱۳۹۲
۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶سرکنسول مزارشریف بود
بین سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷ سفیر ایران در ایتالیا
۱۰-محمدرضابهرامی : از۱ آبان ۱۳۹۲ تا آبان ۱۳۹۸
بهرامی قبل ازاین سفیر جمهوری اسلامی ایران در رومانی بوده است.
(از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۴) سفیر ایران در افغانستان بود.
وی پیش از انتصاب به سمت سفیر ایران در افغانستان به عنوان سرکنسول ایران در «جلالآباد» در زمان طالبان و سرکنسول ایران در «قندهار» نیز (سال ۱۳۸۱) انجام وظیفه کرده بود.
۱۱-بهادر امینیان جزی: از۱۰ آذر۱۳۹۸ تا؟
«فداحسین مالکی» سفیر سابق ایران در افغانستان درباره این حادثه نوشته است:شهید گرانقدر سردار سر لشکر «محمدناصر ناصری»(کارشناس امور فرهنگی کنسولگری مزارشریف) علیرغم نفوذ زیادش در مزار شریف که براحتی میتوانست از کنسولگری خارج شود و جانش را نجات دهد اما ترجیح داد در واپسین لحظات عمر با برکتش در کنار دوستانش باشد./مرداد ۱۳۹۸
معرفی شهرمزارشریف-بلخ
مَزاری شّریف مرکز ولایت بلخ در شمال افغانستان و چهارمین شهر بزرگ افغانستان (پس از شهرهای کابل، هرات و قندهار) است که دارای جمعیتی بالغ بر ۸۰۰ هزارنفر میباشد. مزار شریف در پانزده کیلومتری شرق بلخ واقع شده و از سمت جنوب شرقی در فاصله ۴۲۵ کیلومتری کابل، پایتخت افغانستان قرار دارد.
این شهر از سمت شرق در همسایگی قندور، از غرب به فاصله ۷۲۸ کیلومتری هرات باستان، از جنوب ۹۰۹ کیلومتر با قندهار و نهایتاً از سمت شمال با ازبکستان و بخشهایی از تاجیکستان مرز مشترک دارد.
بخشی از رود آمو دریا (جیحون) که به عبارتی پرآبترین و مهمترین رود در منطقه آسیای میانه است و از ارتفاعات پامیر سرچشمه میگیرد؛
با عبور از مناطق شمالی افغانستان نظیر قسمتهایی از شمال مزار شریف و قندوز در نزدیکی مرزهای ازبکستان و تاجیکستان، سرانجام به دریاچه آرال واقع در ازبکستان و قزاقستان می ریزد.
برای اطلاعات کاملتربهاین لینک مراجعه کنید:
آیا«طالبان»را درماجرای تروردیپلماتهایمان درمزارشریف بخشیدیم!؟.
محمدجوادظریف(وزیرامورخارجه):اما اینکه ببخشیم یا فراموش کنیم، نه!، این حادثه یک دردی هست که فراموش شدنی نیست و امابهخاطر مردم افغانستان تحمل کردیم.ما همان زمان اگر میخواستیم انتقام بگیریم باید اقدام نظامی میکردیم و آن اقدام نظامی را مضر برای مردم افغانستان میدانستیم،انتقامگیری ما برگ برنده ای برای امریکابود..«طالبان یک واقعیت است»..درحاکمیت کشورافغانستان،حکومت مرکزی بتنهایی نمی تواند...
ما(ایران)با طالبان گفتوگوی جدی داریم، من شخصاً با «ملاعبدالغنی برادر» (معاون سیاسی طالبان)در تهران ملاقات کردم،همانطوری که دیگر مقامات بینالمللی (امریکا،روسیه،چین و..) در دوحه(دفترمرکزی طالبان) یا در پایتختهای خودشان با هیأت طالبان دیدار داشته اند ودارند.
ماجرای «گروه طالبان» درایران
سفر هیئت طالبان به رهبری «ملا عبدالغنی برادر » به تهران با دعوت وزارت امور خارجه ایران بود.
این سفر(۷بهمن ۱۳۹۹) برای میانجیگیری «ایران» درحل اختلاقات بین گروه طالبان ودولت افغانسان بود.
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان(۱۲بهمن ۱۳۹۹) با «ملاعبدالغنی برادر» معاون سیاسی طالبان و هیئت همراهش دیدار و گفتوگو کرد.یعنی ۵روزبعدازحضورشان در ایران.
در این دیدار دو طرف در مورد مسائل جاری منطقه، اوضاع داخلی افغانستان و چگونگی پیشبرد روند مذاکرات صلح این کشور تبادل نظر کردند.
وزیر امور خارجه کشورمان در این دیدار با اشاره به اقدامات آمریکا در افغانستان تاکید کرد که آمریکا میانجی و حکم خوبی نیست.
ظریف : ما از یک دولت فراگیر اسلامی باحضور همه قومیتها و مذاهب حمایت میکنیم و آن را ضرورتی برای افغانستان میدانیم.
وی گفت: مردم افغانستان از شما هستند و نبایستی در عملیاتها هدف قرار گیرند.
وزیر امور خارجه ایران با اشاره به قانون اساسی و نظام افغانستان تصریح کرد: ما نمیتوانیم شرایط را در خلاء در نظر بگیریم و این شرایط را برای رسیدن به حکومت آینده مشارکتی میشود در نظر گرفت.
همزمان با حضور هیئت سیاسی طالبان در تهران، هیئت مستقل دیگری از طالبان به سرپرستی «شیرمحمد عباس استانکزی» در «مسکو »حضور دارد.
«استانکزی» درمسکو،خواستاراستعفای محمداشرف غنی(رئیس جمهور) شدند،اورامانع صلح معرفی کردند.
«معاون سیاسی رهبر طالبان »پیش از این در دیدار با «یوسف کالا» معاون سابق رئیس جمهور اندونزی گفته بود که برای موفقیت روند صلح افغانستان به همکاری کشورهای مسلمان نیاز است.
«ملاعبدالغنی برادر» نیز در این دیدار ضمن «مخرب» توصیف کردن نقش داعش در افغانستان و منطقه، تشکیل دولتی همه شمول با حضور همه اقوام و گروههای سیاسی را امری ضروری برای برقراری صلح کامل در افغانستان اعلام کرد.
«محمد نعیم وردک»، سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در قطر نیز تایید کرده که ملا عبدالغنی برادر، معاون سیاسی رهبر طالبان با محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران در مورد وضعیت افغانستان، مذاکرات بینالافغانی، عملی شدن کامل توافقنامه گروه طالبان با آمریکا و ضرورت صلح و امنیت در افغانستان و منطقه رایزنی کردهاند.
وزارت خارجه افغانستان هفته گذشته در بیانیهای تاکید کرد که سفر هیئت طالبان به تهران با اطلاع کابل صورت گرفته و هدف از سفر این است که ایران، این گروه را در مورد اجماع منطقهای برای تامین آتشبس فوری، دستیابی به یک توافق جامع صلح است.
«عبدالله عبدالله» رئیس شورای عالی مصالحه افغانستان گفت:سفر طالبان به تهران با هماهنگی این شورا و دولت افغانستان بوده،هدف برقراری آتشبس را پیشزمینه صلح دانست.
این سفر(۷بهمن ۱۳۹۹) برای میانجیگیری ایران درحل اختلاقات بین گروه طالبان ودولت افغانسان بود.
ایران می گوید:اگر طالبان در موضوع «گفتگوهای صلح افغانستان»جدی بوده و در فکر یک بازی جدید نباشد، این سفر گامی مهم برای رفع موانع گفتگوهای «بینالافغانی »تلقی شده و فرصت خوبی برای توافق صلح میان طالبان و دولت افغانستان فراهم خواهد آورد.
سفر هیئت طالبان به رهبری «ملا عبدالغنی برادر » به تهران با دعوت وزارت امور خارجه ایران کرد
آمریکا از سال گذشته تلاش کرد با فعال کردن «گفتگوهای دوحه» میان نمایندگان این کشور و طالبان فرآیند دستیابی به توافقنامه صلح با این گروه را سامان دهد.
اگرچه «مذاکرات دوحه» امضاء سندهای جداگانهای با طالبان و دولت افغانستان را بدنبال داشت اما از ابتدا بدلیل عدم حضور دولت افغانستان در مذاکرات با انتقادات جدی کابل همراه شد.
ایلنا می نویسد:تمدید شش ماهه ماموریت «زلمای خلیلزاد» به عنوان نماینده ویژه آمریکا در امور افغانستان نشان میدهد که بایدن نیز فعلا به مسیر طی شده از سوی ترامپ در افغانستان ادامه خواهد داد و همچنان به توافق دوحه اعتقاد دارد.
با توجه به نقش کاملا متفاوت ایران با دیگر بازیگران از جمله آمریکا در تحولات افغانستان به دلیل روابط گرم با دولت و ملت این کشور، گرچه قرار نیست تهران در توافق مذکور در زمین آمریکاییها بازی کند، اما میخواهد به صلح افغانستان کمک کند.
ایران در مقام گفتگو با طرفین مذاکرات صلح در افغانستان موضوع جنگ با اشغالگر بیگانه را کاملا متفاوت از مبارزه با دولت قانونی افغانستان میداند و معتقد است مسیر صلح در این کشور با خروج مسئولانه نیروهای نظامی بیگانه هموار خواهد شد.
برقراری گفتگوهای صلح میان تمامی طوائف و اقوام افغانستانی و استقرار آتشبس پایدار برای ایجاد فضای تفاهم میتواند توقف خونریزی و فراهم شدن زمینه مراجعه به صندوق رأی و مشارکت واقعی مردم مظلوم افغانستان را در تعیین سرنوشتشان بدنبال داشته باشد.
از سویی؛ چنانچه علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان در ملاقات با هیات طالبان بر آن تصریح و تاکید کرد، «ایران هیچگاه جریانی را که بخواهد با جنگ در افغانستان به حاکمیت برسد به رسمیت نخواهد شناخت.»
اعلام موضع صریح دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان در گفتگو با هیات سیاسی طالبان نشان میدهد که نقش فعال ایران در تحولات افغانستان نه تنها بازی بر خلاف جریان صلح در این کشور نیست بلکه کاملا مطابق با خواست و اراده مردم افغانستان به حساب میآید.
میانجیگری ایران میان دو طرف تلاشی مسئولانه برای مجاب کردن طالبان به منظور بر زمینگذاردن سلاح و پیگیری مشارکت در حکومت آینده افغانستان از طریق گفتگو با دولت قانونی و نمایندگان همه اقوام و طوایف در این کشور است
توضیح مدیریت سایت-پراسته فر:رسانه های خارجی اینگونه نوشتند:
تسنیم انگلیسی نوشت:سلسله مذاکرات در مورد روند صلح در افغانستان.
«سعید خطیب زاده» سخنگوی وزارت امور خارجه ایران تأیید کرد که «هیئت طالبان به رهبری ملا عبدالغنی برادر «با هماهنگی انجام شده از قبل و به دعوت وزارت امور خارجه ایران از تهران بازدید کرده است.
سخنگوی وزارتخارجه افزود « نمایندگان طالبان» در طول اقامت خود در تهران جلساتی را با مقامات ایرانی از جمله محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه و فرستاده ویژه ایران در افغانستان برگزار می کنند. خطیب زاده افزود که روند صلح در افغانستان و سایر موضوعات مرتبط در جلسات با هیئت سیاسی طالبان مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
سعید خطیب زاده(سخنگوی وزارت امور خارجه )که در۲۶ مرداد ۱۳۹۹ جایگزین سید عباس موسوی شده است، روز سه شنبه (۰۷ بهمن ۱۳۹۹) گفت: هیئت سیاسی طالبان به رهبری «ملا عبدالغنی »به دعوت مقامات ایرانی صبح روز سه شنبه وارد تهران شد. سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت امور خارجه در بیانیه ای گفت: "این هیئت امروز صبح براساس هماهنگی های انجام شده و به دعوت وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران وارد تهران شد و مورد استقبال مقامات وزارت خارجه قرار گرفت.«از قبل تنظیم شده بود» انتظار می رود هیئت طالبان با مقامات ایرانی از جمله نماینده ایران در افغانستان دیدار کند.
«خطیب زاده» گفت: در طول اقامت خود در تهران ، هیئت سیاسی طالبان با مقامات ایرانی ، از جمله وزیر محترم خارجه و فرستاده ویژه ایران در افغانستان دیدار خواهند کرد و روند صلح در افغانستان و همچنین موضوعات و موضوعات مربوطه را مورد بحث قرار خواهند داد.
این دیدار در حالی صورت گرفت که تلاش های مجدد ایران برای افزایش تماس با همه بازیکنان بزرگ افغانستان صورت گرفته است. روز دوشنبه ، «محمد ابراهیم طاهریان فرد» ، نماینده ویژه وزیر خارجه ایران در افغانستان ، یک سری گفتگوها را با چند مقام خارجی از جمله «محمد حنیف اتمر» وزیر خارجه افغانستان انجام داد.
به گفته وزارت امور خارجه ایران ، «طاهریان و اتمر» در مورد آخرین تحولات در افغانستان ، روابط تهران و کابل و روند صلح افغانستان گفتگو کردند. نماینده ایران همچنین با همتایان آلمانی و روسی خود گفت وگو کرد. وزارت امور خارجه ایران گفت که طاهریان روز دوشنبه(۶ بهمن ۱۳۹۹) مذاکرات جداگانه ای با همتایان روسی و آلمانی خود انجام داد.
به گفته وزارت امور خارجه ایران ، «طاهریان و اتمر» در مورد آخرین تحولات در افغانستان ، روابط تهران و کابل و روند صلح افغانستان گفتگو کردند. نماینده ایران همچنین با همتایان آلمانی و روسی خود گفت وگو کرد. وزارت امور خارجه ایران گفت که طاهریان روز دوشنبه(۶ بهمن ۱۳۹۹) مذاکرات جداگانه ای با همتایان روسی و آلمانی خود انجام داد.
«طاهریان» در جریان گفتگوها بر ضرورت کاهش خشونت و لزوم همکاری دوستان افغانستان برای برقراری صلح پایدار از طریق راه حل های دیپلماتیک تأکید کرد. وی همچنین مذاکرات داخل افغانستان را مناسب ترین راه برای پایان دادن به بحران در افغانستان و تسکین دردهای مردم افغانستان توصیف کرد و آمادگی تهران را برای هر گونه کمک در این زمینه ابراز داشت.
«طاهریان و اتمر» همچنین با نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در افغانستان «دبورا لیونز» گفتگو کرد.
به گفته وزارت امور خارجه ایران ، در جریان مذاکرات ، دو طرف در مورد آخرین وضعیت مذاکرات داخل افغانستان ، روند صلح در افغانستان و برقراری صلح پایدار از طریق راه حل های دیپلماتیک گفتگو کردند.
«محمد ابراهیم طاهریان فرد» در۲۶ فروردین ۱۳۹۸ به سمت دستیار ویژه وزیر و نماینده ویژه کشورمان در امور افغانستان منصوب شد وی سابقه حضور در سفارت ایران در کشورهایی همچون کرواسی، افغانستان، پاکستان و ترکیه را در کارنامه دیپلماتیک خود را دارد.
اعضای یک هیئت طالبان به رهبری ملا عبدالغنی برادر مذاکره کننده ارشد (وسط) پس از گفتگوهای صلح با سیاستمداران ارشد افغانستان در مسکو ، روسیه می روند/پنجشنبه ، ۰۹ خرداد ۱۳۹۸
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:محمد عمر،معروف به «مُلاعمر» رهبر طالبان خرداد ۱۳۹۵ در بلوچستان پاکستان هدف حمله هوایی پهپاد آمریکا قرار گرفت و کشته شد،«اختر محمد منصور»،معروف به «ملا اختر منصور» رهبر طالبان شداست.
شهرستان المار در ولایت «فاریاب »در حمله «نیروهای طالبان» روز پنجشنبه(۲۱ اسفند ۱۳۹۹) سقوط کرد.
در سه هفته اخیر حملات طالبان به المار تشدید شده بود
«عبدالمنان قاطع» عضو شورای ولایتی فاریاب نیز اظهار داشت که از دو سال قبل شهرستان المار در محاصره طالبان قرار داشت و در سه ماه گذشته نیز حلقه این محاصره تنگتر شده بود،نیروهای امنیتی در ۲۰ روز گذشته تجهیزات نظامی و غذای کافی نداشتند بنابراین شهرستان المار سقوط کرده است.
عبدالمنان قاطع خاطرنشان کرد که نیروهای امنیتی افغان در ۱۰ روز گذشته برای نجات سربازان گیرمانده تلاش کردند اما با شکست روبرو شدند.
نیروهای در محاصره بودند کشته یا زخمی و یا اسیر شدند،«محمدامین پتنگ» فرماندهی پلیس «شهرستان المار »خودراتسلیم طالبان کرد.
هیئت طالبان پس از بازدید از مسکو در هفته گذشته به تهران سفر کردند
سفرهای طالبان به مسکو و تهران پس از ماه ها مذاکره با ایالات متحده انجام می شود که منجر به انعقاد پیش نویس توافق نامه خروج تدریجی نیروهای آمریکایی و تعهد طالبان برای گفتگو با دولت فعلی افغانستان و سایر نیروهای سیاسی در این کشور می شود. با این حال ، اعلام خبر قریب الوقوع توافق صلح در 8 سپتامبر هنگامی که دونالد ترامپ ، رئیس جمهور ایالات متحده ، جلسه و گفتگوهای بیشتر با طالبان را به دنبال حملات بمبگذاری تازه توسط گروه شورشی به اهداف غیرنظامی متوقف کرد ، لغو شد.
تسنیم می گوید طالبان در حین گفتگو با مقامات ایرانی در مورد مذاکرات با ایالات متحده و گفتگوهای بین افغانستان گفتگو کرده اند. این گزارش می افزاید که طالبان با وجود لغو گفتگوها با ایالات متحده ، تصمیم گرفته اند که به تلاش های دیپلماتیک برای صلح ادامه دهند.
سید عباس موسوی سخنگوی وزارت امور خارجه ایران می گوید هیأتی از گروه طالبان افغانستان اخیراً در چارچوب رایزنی های فراگیر جمهوری اسلامی با همه احزاب در افغانستان به ایران سفر کرده اند./سه شنبه ، ۲۶ شهریور ۱۳۹۸
مشرق(۹ آذر ۱۳۹۸ )نوشت:در هفته گذشته خبری مبنی بر دیدار هیاتی از طالبان به ریاست ملابرادر با محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران در تهران مخابره شد.
به گفته« سهیل شاهین» سخنگوی دفتر سیاسی گروه طالبان در قطر، این هیأت در تهران با مقامهای ارشد ایران از جمله جواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی دیدار کرده است.
منابع خبری دولتی هم با تایید این خبر خاطرنشان کردند که دیدار وزیر خارجه ایران با معاون طالبان(ملاعبدالغنی برادر) در ادامه« تلاشهای ایران برای بازگشت صلح به افغانستان» صورت گرفته است.
وزیر خارجه ایران(ظریف) بر آمادگی ایران برای گسترش همکاریهای اقتصادی و فرهنگی با کشور و مردم افغانستان بر اساس منافع مشترک همسایگی تاکید و خاطرنشان کرده است که جمهوری اسلامی ایران همواره بر لزوم نقشآفرینی گروههای افغانستانی با مشارکت و محوریت دولت این کشور برای گفتوگو و حل مشکلات افغانستان و تامین امنیت تأکید کرده است.
«سهیل شاهین »هم عنوان داشته که در این دیدار موضوعاتی همانند روند صلح و مشکلات مهاجرین افغان در ایران مورد گفتوگو قرار گرفته است.
مذاکرات بین المللی طالبان+افتتاح دفترمرکزی دردوحه
سایت مشرق درادامه می نویسد:طالبان در سالهای اخیر دیدارهای بسیاری را با کشورهای بین المللی و منطقه ای داشته و در این راستا دفتری را در دوحه افتتاح کرده است.
نمایندگان طالبان به ویژه در یکسال اخیر دیدارهایی را با دیپلماتهای آمریکایی داشته اند. البته بنا بود که بین طالبان و آمریکا توافقی در کمپ دیوید امضا شود اما این توافق به دلیل آنچه آمریکا آن را حمله به نظامیان خود توسط طالبان توصیف کرد، لغو شد.
با این وجود در یک ماه گذشته این دیدارها از سر گرفته شده است که از جمله آن میتوان به سفر زلمی خلیلزاد و هیات طالبان به اسلام آباد اشاره کرد. گفتوگو در اسلامآباد در واقع پس از چند ماه توقف مذاکرات بین دو طرف صورت گرفت.
همچنین در سفر هیات طالبان به پاکستان، نمایندگان این گروه به ریاست ملابرادر با مقامات پاکستانی هم دیدار کردند که در این دیدار طرف پاکستانی بر لزوم گفتوگوها بین طرفهای افغانی و همچنین مذاکرات بین طالبان و آمریکاییها تاکید کرده بود.
طالبان با روسها نیز دیدارهایی را داشته اند. در پی آخرین سفر نمایندگان طالبان به مسکو، وزارت امورخارجه روسیه، اعلام کرد که این کشور مایل به ادامه گفتوگوی طالبان با آمریکاست. این وزارتخانه با انتشار بیانیهای درباره دیدار مقامات طالبان با مقامات روسیه نوشت: «طرف روس بر ضرورت ازسرگیری مذاکرات میان آمریکا و جنبش طالبان تأکید کرده است.»
این بیانیه میافزاید که طالبان نیز، از جانب خود، خواهان ازسرگیری این مذاکرات است.
رسانههای روسیه تاریخ برگزاری دیدار هیأت طالبان با مسئولان روسیه را منتشر نکردهاند، اما فحوای سخنان نشان میدهد که سفر نمایندگان طالبان پس از لغو مذاکرات با آمریکا صورت پذیرفته است.
دو هیات از افغانستان به ««چین» سفر کردند تا مقدمات گفتوگوهایی بین طالبان و دولت افغانستان را فراهم کنند. محور اصلی این مذاکرات آتش بس پایدار و پایان دادن به اختلافات داخلی افغانستان است.
گفته میشود که چین داوطلبانه درخواست داده که به عنوان میانجی بین طالبان و دولت افغانستان عمل کند. این ابتکار سیاسی دولت چین پس از توقف مذاکرات طالبان با افغانستان صورت گرفته است و در این رابطه قرار است نشستی در پکن برگزار شود.
مشرق درپایان می نویسد:البته پیش از این نیز گروهی به نمایندگی از طالبان در شهریور ماه گذشته(۱۳۹۷شهریور) به ایران سفر کرده بودند که هدف از آن سفر نیز پیشبرد مذاکرات صلح افغانستان عنوان شده بود./پایان گزارش مشرق.
«قاری یوسف احمدی» سخنگوی طالبان گفت: آنها به دعوت مقامات ایرانی به تهران سفر کردند و گروهی از روحانیون طالبان نیز در کنفرانس مذهبی«بیداری اسلامی» شرکت کرده اند.
«احمدی »گفت ، هیئت اصلی از دولت خواست مشکلات مهاجرت را حل کند ، یک درخواست پوپولیستی آشکار از میلیون ها افغان یا در ایران یا با یکی از اقوام در آنجا زندگی می کند./خرداد۱۳۹۲
هیئت طالبان به رهبری محمد طیب آقا (دستیار ویژه ملا محمد عمر) سفر به ایران/خرداد۱۳۹۴
هیئت طالبان افغانستان از دفتر سیاسی دوحه طالبان به سفارت ایران در دوحهرفت و شهادت فخری زاده را تسلیت گفتند/آذر۱۳۹۹
اعضای هیئت طالبان در جلسه افتتاحیه مذاکرات صلح در دوحه ، پایتخت قطر ، در ۱۲ سپتامبر۲۰۲۰ شرکت می کنند.(شنبه ، ۲۲ شهریور ۱۳۹۹)
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:واکنش سخنگوی وزارت خارجه به مذاکرات وزیرامورخارجه با طالبان:
طالبان «بخشی از واقعیتهای افغانستان است» اما همه آینده افغانستان نیست.
سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت امور خارجه گفت: «طالبان» به عنوان یک گروه که بسیاری از سرزمینهای افغانستان را در دست دارد و با دولت فعلی این کشور مذاکرات رسمی داشته و فعالیتهای مختلف دارد نمیتواند نادیده گرفته شود،این گروه در کشورهایی مثل قطر و پاکستان دفتر سیاسی دارد، اما همه طرفهای افغان میدانند، با پاک کردن صورت مسئله، آن مسئله پاک نمیشود. جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری با قدمت بالا وظیفه دارد «گفتگوهای بین الافغانی» را تسهیل کند و هر آنچه دولت و ملت افغانستان و گروههای مختلف مثل طالبان با آن توافق کنند مورد احترام دولت ایران خواهد بود./۱۴ بهمن ۱۳۹۹
مذاکرات صلح برای چیست؟
طالبان اظهار داشت که این جلسه به ریاست ملا عبدالغنی برادر برگزار شد و مولوی عبدالحکیم حقانی به عنوان رئیس جدید تیم مذاکره کننده طالبان و محمد نعیم وردک به عنوان سخنگوی دفتر معرفی شدند. مولوی عبدالحکیم حقانی ، ۵۳ ساله ، فرزند ملا خدایداد آخوند است و در ولسوالی پنجوای ولایت قندهار متولد شد. وی یکی از اعضای قبیله اسحق زایی است.
از چپ به راست: عبداللطیف منصور(وزیر پیشین کشاورزی) ، شهاب الدین دلاور (نماینده سابق عربستان سعودی) ، امیر خان مطقی(وزیر فرهنگ و اطلاعات سابق) ، عبدالسلام حنفی (معاون سابق وزیر آموزش و پرورش) و عباس استانکزی
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:طالبان قصدبرزمین نهادن اسحله راندارند،بلکه مدعی هستند«بسیج مردمی تشکیل بدهند،همچون بسیج درایران،حشدالشعبی درعراق،حوثی دریمن وحزب الله درلبنان.
بخاری می گوید طالبان به دنبال شکستن این انحصار از طریق برنامه خلع سلاح ، خلع سلاح و دوباره ادغام (DDR) به عنوان چارچوبی برای از بین بردن یا ادغام جنگجویان در ارتش یا پلیس هستند. وی گفت ، گزینه دیگر این است که طالبان شبه نظامیان را موازی نیروهای امنیتی دولتی مانند حزب الله لبنان مورد حمایت ایران ، یک شبه نظامی مسلح قدرتمند که نقش برجسته ای در سیاست دارد ، حفظ کنند.
کارشناسان می گویند دلایلی نیز وجود دارد که ممکن است "نظام اسلامی" ایده آل طالبان بر اساس یا شباهت زیادی به ایران نداشته باشد.
وزیر امور خارجه ایالات متحده مایک پمپئو و معاون رهبر طالبان ملا برادر در قطر در 14 سپتامبر.2020
منبع:۱۱ مهر ۱۳۹۹رادیوفردا.
وزارت خارجه ایران روز دوشنبه( ۱۰ دی ۱۳۹۷) گفت مذاکرات طولانی بین هیئت طالبان و معاون وزیر خارجه ایران انجام شده است. بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه در یک کنفرانس خبری تلویزیونی گفت که این گفتگوها که روز یکشنبه در تهران برگزار شد ، به منظور یافتن راه حل هایی "برای کمک به تسهیل مذاکرات بین گروه های افغانستان و دولت این کشور برای پیشبرد مذاکرات صلح در این کشور" طراحی شده است.
یک هیئت طالبان دیروز ( ۹ دی ۱۳۹۷)در تهران بود. آنها مذاکرات جامعی با معاون وزیر خارجه ایران داشتند.
اعلامیه ایران کمتر از دو هفته پس از انتشار گزارش در رسانه های آمریکایی مبنی بر اینکه واشنگتن قصد دارد نزدیک به ۷۰۰۰ سرباز آمریکایی - تقریبا نیمی از حضور نظامیان آمریکایی در این کشور - را از افغانستان بیرون بکشد ، اعلام شد.
نشست گزارش های طالبان افغانستان در تهران بین هیئت سیاسی و وزیر خارجه ایران ، آذر ۱۳۹۸
ملا عبدالغنی برادر ، رهبر ارشد سیاسی گروه طالبان ، با سایر اعضای هیئت برای گفتگو در مسکو ، 28 مه 2019 ، وارد می شود. مذاکره کننده ارشد طالبان می گوید یک تیم مذاکره کننده برای نادیده گرفتن های درون افغانستان نهایی شده است. اسلام آباد - جناح های متخاصم افغانستان قرار است اولین مذاکرات صلح مستقیم خود را اوایل هفته آینده در قطر در میان درخواست های بین المللی به رهبری ایالات متحده برای استفاده از "فرصت تاریخی" برای پایان دادن به جنگ طولانی کشور آغاز کنند. گفتگوی میانجیگرانه ایالات متحده ، معروف به مذاکرات داخل افغانستان ، نمایندگان دولت افغانستان و شورشیان طالبان ، که دفتر سیاسی خود را در پایتخت کشور خلیج فارس اداره می کند ، در دوحه به میز می آورد.
نمایندگان طالبان در وزارت امور خارجه فدراسیون روسیه .
اعضای دفتر سیاسی طالبان مستقر در قطر از تهران بازدید کرده و در مورد آخرین تحولات روند صلح افغانستان از جمله شکست مذاکرات آمریکا و طالبان با مقامات ایرانی گفتگو کرده اند،این هیئت در مورد مذاکرات صلح افغانستان و مذاکرات داخل افغانستان با تعدادی از مقامات سیاسی و وزارت خارجه ایران مشورت کرده است. سفر به تهران دومین سفر خارجی هیئت طالبان پس از فروپاشی گفتگوهایش با ایالات متحده بود.
این گروه افغان پیشتر به مسکو ، روسیه سفر کرده بود.۱۶سپتامبر۲۰۱۹(دوشنبه ، ۲۵ شهریور ۱۳۹۸)۱۶
توضیح نگارنده-پیراسته فر:ماجرای پرچم طالبان درپارک تهران چیست؟
«عارف احمدی» یکی از مهاجران افغانستانی در ایران گفت که روز جمعه (۹مرداد ۱۳۹۹)در پارک ملت تهران کنار این افراد رفتم تا عکس بگیرم، اجازه نمیدادند ولی وقتی پشتو حرف زدم اجازه دادند و این عکسها را گرفتم.
این شهروند مهاجر افغانستانی در صفحه فیسبوک خود با انتشار این مطلب نوشت: "آتشبس سه روزه عید بر طالبان مقیم تهران هم تاثیر مثبت گذاشته، بصورت آزادانه و با پرچم بیرنگ شان گشت و گذار میکنند و از صلح و آرامش لذت میبرند. کنارشان رفتم تا عکس بگیرم، اجازه نمیدادند ولی وقتی کمی پشتو حرف زدم و اختر مبارکی کردم آرامتر شدند و این چند فریم عکس را گرفتم. گفتم اگر اشرف غنی اینجا میبود برایتان بستنی هم میداد ولی اگر آدم شوید و برای همیشه صلح کنید و دست از شرارت و آدم کشی بردارید، خودتان هم میتوانید بستنی بخرید و از دیگر مزایای صلح و آرامش کیف کنید."
در همین رابطه زهرا منصوری خبرنگار انصاف نیوز حدود ساعت ۲۰ به پارک ملت رفت ولی در آن ساعت هیچ نشانهای از تجمع و تجمع کنندگان در هیچ کجای پارک نبود. بنا بر این گزارش، در آن ساعت فضای پارک کاملا عادی بود و هیچ خبری از تجمع کنندگان و پلیس نبود. مردم هم مانند همه عصرهای جمعه مشغول تفریح بودند. دو افغان با لباسی مشابه افراد در عکس کاربر فیسبوک در پارک دیده شدند و از آنها دربارهی تجمع پرسیده شد. یکی از آنها سکوت کرد و دیگری که کمی هم ترسیده بود، گفت: ما در تجمع شرکت نکردیم، از صبح خبر داشتیم که قرار است تجمع شود ولی سر کار رفتیم و به تجمع نرسیدیم.
او درباره جزئیات تجمع به انصاف نیوز گفت: حدود بعد از ظهر بود که در پارک جمع شده بودند. پلیسها چند نفر را گرفتهاند و بقیه هم احتمالا رفتهاند. احتمالا یا رفتهاند میدان آزادی یا پارک آب و آتش.
آنها خواستند که عکسهای منتشر شدهی تجمع را ببینند. وقتی عکسها را دیدند آنکه ابتدا سکوت کرده بود، گفت: «اینها که کار بدی نکردهاند، همانطور که شما با پرچم کشور خود در جاهای دیگر عکس میگیرید اینها هم عکس گرفتهاند». آنها دیگر به هیچ سوالی پاسخ ندادند.
نگهبان پارک ملت میگوید: حدود ساعت ۱۴:۳۰ بعد از ظهر چند نفر افغانستانی وارد پارک شدند و ما که نمیتوانستیم در حالت عادی از ورود آنها جلوگیری کنیم. پرچمها را هم گویا در کیف خود گذاشته بودند. آنها در قسمت بالای پارک پرچم طالبان را در دست گرفتند و به دیگران نشان میدادند. چند عکس هم گرفتند.
نگهبان پارک تعداد آنها را حدود ۱۰ نفر خواند و دربارهی جزئیات گفت: مدت زمان زیادی نتوانستند تجمع کنند. فقط به اندازهای که ما خبردار شویم و به آنها برسیم و بگیرمشان، ما آنها را گرفتیم و به کلانتری ۱۴۵ تحویل دادیم و پرچم را از آنها گرفتیم. یعنی زمان محدودی بود و برای ما عجیب است در همین زمان کم اخبار آن منتشر شد. چون به آنها اجازه ندادیم تا ادامه بدهند.
او ادامه داد: در طی روز، افغانستانیهای زیادی به این پارک میآیند؛ حالا یکبار هم این اتفاق افتاد. بلاخره کار ده نفر بیشتر نبود اما سریع رسانهای شد. مثلا ممکن است در روز یک نفر بیاید و اینجا پرچم داعش را بر افراشته کند، احتمالا سریع در شبکههای بیبیسی و منوتو میگویند پرچم داعش در پارک ملت تهران برافراشته شد.
«محمدعارف احمدی»، شخص افغانی که اولین بار عکسها را منتشر کرده بود، حدود ساعت ۲۱ در گفتوگو با خبرنگار انصاف نیوز گفت: من حدود ساعت ۱۵:۳۰ بود که با خانواده به پارک رفته بودم. بعد دیدم تعداد زیادی با لباس محلی، پرچم و شمایل خاص خودشان آزادانه میچرخند و تعجب کردم. آرام نردیکشان شدم. اول با من حرف نزدند ولی وقتی کمی به زبان پشتو حرف زدم به من اعتماد کردند و گفتند تجمع در حمایت از طالبان است.
احمدی دربارهی جزئیات تجمع ادامه داد: تعدادشان زیاد بود، حدود ۷۰ تا ۹۰ نفر ولی چون دسته دسته نشسته بودند در عکس مشخص نیست. من دقیقا ساعت ۱۶:۰۳ به پلیس زنگ زدم و وقتی پلیس حدود ۲۰ دقیقه بعد آمد پرسید مشکل چیست و من گفتم طالبان آزاد است که پرچمش را دربیاورد؟ شاید شما نترسید ولی ما از اینها میترسیم. وقتی پلیس آمد تجمع پراکنده شد ولی من ندیدم کسی را دستگیر کند. نگهبانان پارک کاری نداشتند وقتی پلیس آمد آنها هم آمدند.
او که فعال رسانهای در حوزه افغانستان هم هست، ضمن اظهار پشیمانی از انتشار عکسها گفت: متأسفانه بیبیسی عکسها را بدون اجازهام منتشر کرده است. نمیخواهم این بازنشر باعث دردسر من شود./۱۱ مرداد ۱۳۹۹تابناک
انتقاد ازحضورطالبان درایران
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:یک هیأت به نمایندگی از گروه طالبان، این روزها در حال مذاکره با مسئولین جمهوری اسلامی ایران است. این هیأت به صورت رسمی به ایران آمده و اخبار دیدارهایش نیز از رسانه ملی پخش میشود. همین ویژگیها موجب پدید آمدن این سؤال شده که آیا «طالبان» تغییر ماهیت داده و حالا دیگر یک گروه تروریستی نیست؟
گروه طالبان را دولت آمریکا در آغاز دهه ۷۰ در افغانستان به وجود آورد تا حکومت رسمی و مردمی این کشور که نتیجه قیام مردم علیه حکومت وابسته به شوروی آن زمان بود را دچار مشکل کند و آن را به آمریکا وابسته نماید.
گروه تروریستی طالبان، شهرها و مناطق مختلف افغانستان را به کمک دلارهای آمریکائی تسخیر کرد، رهبران برجسته جهاد افغانستان ازجمله برهانالدین ربانی را ترور کرد، قبلاً و در ۲۲ اسفند ۱۳۷۳ «حجتالاسلام عبدالعلی مزاری» رئیس حزب وحدت اسلامی افغانستان را به شهادت رسانده .
و در سال ۱۳۷۷ در کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف ۸ دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی را با شیوه جنایتکارانهای قتلعام کرده بود.
جنایات طالبان در تمام سه دهه گذشته ادامه یافت بطوری که در همین امسال نیز دهها عملیات خونین در افغانستان انجام دادند و همچنان مشغول اقدامات تروریستی هستند.
وزارت داخله افغانستان در گزارشی نوشته است: در ششماهه اول سال جاری، طالبان ۱۳۰۰ تحرک تهاجمی انجام داده که منجر به تلفات سنگین غیرنظامیان شده است. ازجمله این تهاجمات، ۵۳ حمله انتحاری و انفجار ۱۲۵۰ مین جادهای در نقاط مختلف افغانستان بوده که در اثر آنها ۱۲۱۰ غیرنظامی کشته و ۲۵۰۰ نفر زخمی شدهاند.
بدینترتیب، تردیدی وجود ندارد که طالبان همچنان یک گروه تروریستی است. تکلیف ما با گروههای تروریستی نیز روشن است. به همین دلیل، اکنون سؤال اینست که جمهوری اسلامی ایران با چه منطقی یک گروه تروریستی را به عنوان مهمان رسمی در کشور میپذیرد و با نمایندگان آن مذاکره میکند؟
مذاکره غیررسمی با افرادی از گروههای تروریستی با هدف جدا ساختن آنها از تروریسم، امری معمول و مطلوب است، ولی مذاکره رسمی با یک گروه تروریستی به معنای به رسمیت شناختن آن تلقی میشود و نظام جمهوری اسلامی در ذات خود با چنین روشی در تضاد است. به همین جهت و با توجه به اینکه گروه تروریستی طالبان تغییر ماهیت نداده، اکنون سؤال اینست که آیا سیاست ضدتروریستی نظام جمهوری اسلامی تغییر کرده یا قرار است از این به بعد تروریسم را به دو دسته خوب و بد تقسیم کنیم و برای مذاکره با گروه تروریستی طالبان این توجیه را بتراشیم که این گروه از مصادیق تروریسم خوبست؟!
مذاکره آمریکا با طالبان به این دلیل قابل توجیه است که دولت آمریکا در رأس تروریسم قرار دارد کمااینکه مذاکره دولت افغانستان با طالبان نیز به دلیل اینکه این گروه بخشی از مردم آن کشور را تشکیل میدهد امری طبیعی و قابل توجیه است. در عین حال، دولت افغانستان طالبان را به عنوان یک گروه قانونی به رسمیت نمیشناسد و بر تروریستی بودن آن تأکید دارد. جمهوری اسلامی ایران به هر دلیل اگر مذاکره با طالبان را لازم میداند، باید اولاً این مذاکره، غیررسمی باشد و ثانیاً بر تروریستی بودن این گروه تأکید نماید تا با این اتهام مواجه نشود که برخلاف سیاست همیشگی خود که تقسیم تروریسم به بد و خوب را محکوم میکرد، حالا خودش پذیرفته است که «تروریسم خوب» هم وجود دارد!/۹ بهمن ۱۳۹۹خبرانلاین.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:تروردو قاضی زن در کابل
مهاجمانی ناشناس صبح روز یکشنبه ۲۸ دی (۱۷ ژانویه) با حمله مسلحانه به خودروی دو قاضی زن در شمال کابل آنها را به قتل رساندند. به گفته احمد فهیم قویم، سخنگوی دادگاه عالی افغانستان، این دو زن که قاضی دادگاه عالی بودند، درجا کشته شده و راننده آنان زخمی شده است.
سخنگوی دادگاه افغانستان گفت: بیش از ۲۰۰ قاضی زن در دادگاه عالی افغانستان مشغول به کار هستند.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس تا کنون هیچ گروهی مسئولیت ترور این دو قاضی را بر عهده نگرفته است. سخنگوی طالبان اعلام کرده این گروه در این ترور دست نداشته است.
«اشرف غنی»رئیسجمهور افغانستان طالبان را مسئول ترور این دو قاضی دانسته و با انتشار بیانیهای اعلام کرد: دولت بار دیگر درخواست خود از طالبان را تکرار میکند که خشونت، ترور، وحشیگری و جنایت فقط منجر به طولانیشدن جنگ در کشور میشود.
مصاحبه وزیرخارجه ایران:
آیا«طالبان»دیگر «گروه تروریستی» نیست؟ هدف ازارتباط « ایران با طالبان »چیست؟
جایگاه طالبان درجهان وافغانستان؟
وعده مشترک شما ایران با امریکا در افغانستان چیست؟
محمدجوادظریف(وزیرامورخارجه ایران) گفت: ما موضع خودمان را داریم. حالا نمیدانیم واقعاً موضع امریکا در افغانستان چیست؟ اگر موضع امریکا در افغانستان آن است که در گفتوگوهایشان با طالبان و توافقشان با طالبان منعکس است، حتماً ما با آن موضع متضاد هستیم. آن اقدام را اقدام خطرناکی میدانیم. نه به نفع مردم افغانستان، فقط یک اقدام داخلی برای امریکا برای خروج. ولی اگر بخواهید اشتراک مواضع ایران را بگیرید، موضع ما مشخص است. موضع ما این است که باید مردم افغانستان آیندهی خودشان را تعیین بکنند به شمول طالبان.
رابطه ایران باطالبان؟
ظریف: حتماً ما با گروه طالبان کار میکنیم، اما نه اینکه برویم با آنها در مورد آیندهی افغانستان تصمیمگیری بکنیم و قرارداد امضا بکنیم.
طالبان را یک گروه تروریستی نمی دانید؟
وزیرخارجه:طالبان اقدامات تروریستی بسیار انجام داده است.
ظریف ادامه داد:اینکه طالبان یک گروه تروریستی هست یا نه، در قوانین ما هنوز طالبان را از گروه تروریستی خارج نکردیم. اما ما تابع ملل متحدیم.
طالبان در آینده یک واقعیت است
محمدجوادظریف گفت:همانطور که شورای امنیت ملل متحد تصمیم میگیرد، ما همان رفتار را داریم. اما معتقدیم که طالب در آینده یک واقعیت است.
۲ واقعیت در افغانستان
وزیرخارجه درادامه گفت:من میخواهم دو تا واقعیت را اشاره بکنم. ببینید ما دو تا واقعیت در افغانستان داریم؛ طالب(طالبان) یک واقعیت است. اما آنچه که در ۱۹ سال گذشته در افغانستان اتفاق افتاده، دستاوردهایی که مردم افغانستان دارند، دموکراسی، حقوق اقلیتها، حقوق زنان اینها هم واقعیت است. شاید هم کلانتر از طالب.
ظریف گفت:اینکه طالب بگوید من اینقدر خاک افغانستان را در اختیارم است، بنابراین باید آیندهی افغانستان را من تعیین کنم، طالب نمیتواند بدون در نظر گرفتن واقعیتی که در ۲۰ سال گذشته در افغانستان اتفاق افتاده است، ادعا کند که ۲۰ سال گذشته وجود نداشت است.
شهادت دیپلماتهای ایرانی در مزارشریف کارچه کسی بود؟
وزیر خارجه ایران گفت:قاتلان دیپلماتهای ایرانی در مزارشریف را نه بخشیدهایم و نه فراموش کردهایم.
«ظریف» ضمن تأییدضمنی دست داشتن طالبان درترور دیپلماتهای ایرانی درمزارشریف گفت:
اما اینکه انتقام بخواهیم بگیریم، ما همان زمان تصمیم گرفتیم( که انتقام بگیریم).
محمدجوادظریف گفت:شما یادتان هست که نیروهای ما در مرز مستقر شدند. امکان یک درگیری وجود داشت اما به این نتیجه رسیدیم که این چنین درگیری حتماً به ضرر مردم افغانستان خواهد بود و فقط به ضرر طالب نخواهد بود؛ لذا ما از درگیری صرف نظر کردیم و از انتقامگیری هم صرف نظر کردیم.
آیا«طلبان» رابخشیدیم!؟
«ظریف»گفت:اما اینکه ببخشیم یا فراموش کنیم، نه!، این حادثه یک دردی هست که فراموش شدنی نیست و امابهخاطر مردم افغانستان تحمل کردیم.
ما همان زمان اگر میخواستیم انتقام بگیریم باید اقدام نظامی میکردیم و آن اقدام نظامی را مضر برای مردم افغانستان میدانستیم و نیزبرای مردم ایران.
انتقامگیری ما برگ برنده ای برای امریکابود
وزیرامورخارجه ایران گفت: آن چیزی به ضرر ایران و افغانستان است که امریکا بنشیند با طالبان توافق امضا کند و بخواهد آن توافق بر مردم افغانستان تحمیل شود. موقف ما هم همین است.
ظریف گفت:موقف ما این است که امریکا باید تسهیلکنندهی «گفتگوهای بینالافغانی» باشد نه به جای افغانها با یک گروه تماس بگیرد و به توافق برسد و کار را به جایی برساند که آن گروه هیچ مبنایی را جزء توافق خودش را با امریکا بهعنوان مبنا نپذیرد.
آیا «طالبان» درایران آموزش می بینند؟ ، امکانات وتجهیزات نظامی می دهد؟ ، مجروحین طالبان درایران درمان می شوند؟
وزیر خارجه ایران گفت: ما هیچکدام از این سه کار را انجام نمیدهیم.
نه درایران آموزش می بینند ونه جنگافزار میدهیم،ونه زخمیهای طالبان به ایران اعزام می شوند.
اما با طالبان گفتوگوی جدی داریم. من شخصاً با «ملاعبدالغنی برادر» در تهران ملاقات کردم.
همانطوری که دیگر مقامات بینالمللی یا در دوحه(دفترمرکزی طالبان) یا در پایتختهای خودشان با هیأت طالبان دیدار داشته اند ودارند.
ما حدود ۸۱۵ کیلومتر باافغانستان مرز مشترک داریم، متاسفانه دولت افغانستان درمرز استقرار ندارد و ما مؤظفیم که از مردم خودمان دفاع بکنیم.
طالبان شریک ایران است؟آیاگفتگوهای محرمانه است؟
ظریف گفت: طالب(طالبان)درایران-بعضاً- حضور داردوامامنظوراز «شریک »حالا نمیدانم چه میخواهیم اسماش را بگذازیم.
امادرمورد محرمانه بودن مذاکرات ،ما تمامی تبادلات مان را، گفتگوهای مان را با طالب به اطلاع دولت افغانستان رساندیم. در بسیاری مواردی که دولت افغانستان با آنها نیاز داشتند کمک کنیم، کمک کردیم. در سفر اخیر آقای دکتر عراقچی، کاملا تشریح کردیم آنچه را که انجام شده است.
وزیرخارجه ایران همچنین گفت: مثلاً خواستههایی دولت افغانستان از ما داشت. آنها را منتقل کردیم به طالبان.
ظریف گفت:ما میانجی نیستیم. ما یک همسایهایم که برای ما افغانستان مهم است. آیندهی افغانستان مهم است و آیندهی افغانستان را با همین شکلی که گفتم میخواهیم.
وزیر خارجه ایران درباره عدم شرکت ایران در نشست ۱۲ سپتامبر نیز گفت: ما قبل از آن نشست بیانیهی داریم برای حمایت از روند صلح در افغانستان. از مدیریت امریکا اعتراض کردیم. من گفتم ما سیاست امریکا را در این زمینه قبول نداریم. کشورهای دیگر نظر خود را دارند. همانطور که عرض کردم ما به نظر دولت افغانستان احترام میگذاریم.
وی ادامه داد: من با آقای «دکتر عبدالله »هم قبل از آن جلسه صحبت کردم و هم بعد از آن جلسه صحبت کردم. بیانیه دادیم در حمایت از آن. اما ما با یک برنامهی انتخاباتی ایالات متحده حتماً در آن شرکت نمیکنیم. آن برنامه با حضور آقای پومپئو تبدیل شد به یک برنامه انتخاباتی و از نظر ما در واقع آقای ترامپ افغانستان را فدای اهداف انتخاباتیاش کرد و ما در آینده خواهیم دید که چه ضرری بزرگی به افغانستان زد.
آیا «ملا اختر منصور» رهبر پیشین طالبان پیش از کشته شدنش در ایران بود.؟
ظریف گفت: من گفتم ما هیچگاه نگفتیم که ما با طالبان ارتباط نداریم. آقای ملا برادر هم آمد ایران و با وزیر خارجهی ایران ملاقات کرد. به همان دلیل ایشان هم در ایران ملاقاتهایی ممکن است با مسئولین ما داشته باشد. این را ما هیچوقت مخفی نکردیم، دولت افغانستان هم اطلاع دارد.
ظریف تاکید کرد: همه پیش از شروع مذاکرات با طالب رابطه داشتند. خیال میکنید رابطهی ایالات متحده با طالب از مذاکرات شروع شد؟ البته آن سفر تا جایی که من میدانم، یک «عبوری» بود با اسم مستعار. من اولین طالبی که من دیدم در زمانی بود که من بهعنوان میانجی بین اتحاد شمال و طالبان در کنفرانس اسلامی آن وقت در جده بودم و هیأت طالبان را من آنجا ملاقات کردم. فکر کنم وزیر اطلاعاترسانی طالبان بود، این اولین ملاقات من با طالب بود. دومین ملاقات من با طالب با ملا برادر بود در تهران.
وی در ادامه گفت: آن بهعنوان سازمان همکاری با کنفرانس اسلامی یک کمیتهای افغانستان داشت که کمیتهی افغانستان شامل ایران بود، پاکستان بود، تونس بود و چند کشور دیگر. تلاش میکردند که بین گروههای افغانی صلح برقرار کنند و من بهعنوان نمایندهی رییس وقت سازمان کنفرانس اسلامی جناب آقای خاتمی در آن جلسه ریاست جلسه را به عهده داشتم.
وزیر خارجه ایران در ادامه درباره این سوال که آیا طالبان در ایران خانه دارند یا نه نیز گفت: من از چنین چیزی اطلاع ندارم. ممکن است افرادی که با طالبان ارتباط داشته باشند، در ایران رفتوآمد داشته باشند، اما اینکه در ایران مقر داشته باشند، یا قرارگاهی داشته باشند حتماً چنین چیزی وجود ندارد.
وی همچنین درباره شورای مشهد و زاهدان نیز گفت: من هم اینها را شنیدم، ولی ما واقعیت از این خبر نداریم. ما سه میلیون افغان یا شهروند افغانستانی در ایران داریم. ببینید شما نوع رابطهای که ما با طالبان برقرار کردیم، گفتم به چه دلیل است. ما نه طالبان را ایجاد کردیم، نه طالبان را شناسایی کردیم. در زمانی که طالبان حکومت تشکیل دادند در افغانستان، سه کشور شناسایی کردند یادتان هست، پاکستان، امارات متحده عربی و عربستان. ما این کار را نکردیم و لذا ارتباط مان با طالبان یک ارتباط ضروری بهخاطر حضور طالبان در کنار مرزهای مان [است].
فقه جعفری -فقه سُنی
ظریف درباره موضع طالبان نسبت به فقه جعفری نیز گفت: ما شنیدیم که طالبان فقه جعفری را بهعنوان یک گروه اقلیت مذهبی مطرح کردند. این موضوع قطعا برای ما قابل نگرانی است. بهخاطر اینکه مجموعهی جهان اسلام مخصوصاً بر اساس مقررات قانون اساسی کنونی افغانستان مجموعهای فقههای اسلامی در افغانستان بهعنوان مذهب رسمی هستند و اینکه طالبان بخواهند با شیعیان بهعنوان یک اقلیت مثل مسیحیان یا بودایان برخورد بکنند، خلاف موازین اسلامی از نظر همهی افراد معتقد به یک روش اسلامی برای حکومت [است].
وی ادامه داد: این مسئولیت مردم افغانستان است. به نظر من ما نظر خودمان را داریم، اما مردم افغانستان هستند که باید در مورد آیندهیشان تصمیم بگیرند.
ظریف در پاسخ به این سوال که آیا ایران با یک نظامی در افغانستان که بعضیها میگویند «نسخهی سُنی» که شما در ایران دارید، اگر شکل بگیرد مشکل دارد یا نه گفت: ما اینجا یک جمهوری اسلامی داریم. اگر کسی نسخهی سنی کشور ما را ایجاد بکند حتما استقبال میکنیم. اما امارت اسلامی حتماً نسخهی سنی جمهوری اسلامی نیست.
وی افرود: به نظر ما جمهوری اسلامی افغانستان آنگونه که در قانون اساسی افغانستان آمده، مبتنی بر آرای مردم، راهحلی است که در ۲۰ سال گذشته وجود داشته و پیشنهاد ما و نظر ما این است که باید مبنای آیندهی افغانستان هم جمهوری اسلامی افغانستان و همین قانون اساسی کنونی باشد. اما بازهم من تکرار میکنم، این تصمیم ما نیست. تصمیم مردم افغانستان است.
۶+۲چیست؟
ظریف در ادامه تاکید کرد: ما معتقدیم که یک ابتکار منطقهای میتواند برای افغانستان بسیار مفید باشد. ببینید ما در ۶ به اضافهی دو شرکت کردیم که مبنایش همسایهگان افغانستان بود، البته کشورهای دیگر هم بودند. ما نمیپذیریم که دیگران تصمیم بگیرند و ما در حاشیه برویم و برای تصمیمات آنها مهر امضا ایجاد بکنیم و آن را تایید بکنیم.
ظریف گفت:ما معتقیدم که اولاً هر ابتکار منطقهای باید خود افغانستان در آن حضور داشته باشدباید۳شرط رالحاظ کند:
۱-نمیتواند یک ابتکار منطقهای بدون حضور افغانستان شکل بگیرد
۲-باید محوریت صلح در افغانستان خود افغانستان باشد.
۳-نباید دیگران از بیرون برای افغانستان تصمیم بگیرند.
همسایهگان نزدیکترین کشورهایی هستند که از وضعیت افغانستان یا ضرر میبینند یا سود میبرند.
یعنی از مواد مخدر گرفته تا بحث آوارگان، تا بحث ناامنی در افغانستان، این همسایهگان هستند که اولین خطر متوجه آنها میشود؛ لذا همسایهگان باید حلقهی اصلی، یعنی مرکزیت خود دولت افغانستان- حلقهی اصلی همسایهگان و حلقهی بعدی کسانی که میخواهند کمک بکنند. ما در چنین ستپ یا چنین تشکیلی حتماً حضور خواهیم داشت.
تماس باواتمر
وی درباره میزبانی قطر از مذاکرات صلح نیز گفت: ما با قطر روابط بسیار خوبی داریم. در یک چارچوب مناسب حتماً آمادگی داریم که با قطر همکاری کنیم. همین امروز هم ما با قطر گفتگوهای بسیار خوبی در مورد آیندهی افغانستان داریم. وقتی هم که من میخواستم این ابتکار منطقهای را شروع بکنم، از اولین کسانی با او تماس گرفتم وزیر خارجهی قطر بود.
ظریف در پاسخ به این سوال که آیا افغانها هم از این تماسها باخبر هستند، گفت: بلی؛ اصلاً من بعد از تماس تلفنی با آقای اتمر و هماهنگی با ایشان که من میخواهم این کار را بکنم، شروع کردم و کماکان هم آقای اتمر برادر بسیار خوب و دوست قدیمی من از زمانی که مشاور امنیت ملی بودند، با ایشان ما هماهنگی تنگاتنگ داریم برای ابتکار منطقهای و من میتوانم بگویم که این ابتکار مشترک من و آقای اتمر است.
وزیر خارجه ایران درباره عیین کنندهی اصلی سیاست ایران در قبال افغانستان نیز گفت: سیاست خارجی هر دولتی در یک اجماع ملی شکل میگیرد. در افغانستان هم شما شورای امنیت ملی دارید، رییس جمهور دارید، وزیر خارجه دارید، مسئولین دیگر دارید، ولی نهایتاً یک سیاست خارج میشود. در ایران هم همینطور است. سیاست ما آنچه هست که من عرض میکنم. اینکه کنشگران مختلفی در سیاست ایران حضور دارند، حتماً حضور دارند.
۲۳ هزار دانشجوی افغانی + ۴۸۰ هزار دانش آموز افغانی درایران
وزیرامورخارجه ایران گفت: افغانیها درایران حضور بسیار جدی و گسترده دارند. افغانستان همسایهی ما است. ما تا مرز یک جنگ بعد از حملهی طالبان به صحن کنسولگری مان پیش رفتیم؛ لذا موضوع کم اهمیتی نیست. شما به همه اشاره نکردید، در بحث افغانستان از وزارت نیروی ما نقش دارد که رییس کمیسیون مشترک هست، تا وزارت کشور ما که مسئول مهاجرین افغانستان است تا وزارت علوم ما که ۲۳ هزار دانشجوی افغانی دارد تا وزارت آموزش و پرورش ما که ۴۸۰ هزار دانش آموز افغانی دارد. یعنی همه هستند. اما سیاست جمهوری اسلامی با همه آن ابعادی که شما گفتید این است که آیندهی افغانستان را باید مردم افغانستان با حضور همه تشکیل بدهند. طالب قسمتی از آیندهی افغانستان است نه آیندهی افغانستان.
علت عدم حضورایران درمذاکرات دوحه
وزیر خارجه ایران گفت: عدم حضور ایران در مذاکرات دوحه این بود که ما با روش امریکا مخالف بودیم و کماکان هم هستیم. دوباره هم اگر بگذارند شرکت نمیکنیم.
ما حامی افغانستان هستیم. حالا شاید کشوری که با زبان صریح میگوید جمهوری اسلامی افغانستان باید مبنای آینده باشد، باید دستاوردهای ۲۰ سال گذشته افغانستان مبنا باشد، ایران است و این یعنی اینکه ما صددرصد در کنار مردم و دولت افغانستان ایستادیم. دیگران اینطور نیستند.
درمذاکرات باطالبان علاوه بروزارت خارجه چه نهادهایی شرکت می کنند؟
ظریف گفت: حتما ما یک سیاست داریم ، با دولت افغانستان مذاکره میکنیم،درمذاکرات همهی ما حضور داریم، دوستان سپاه هستند، دوستان وزارت اطلاعات هستند.
تعیین کننده سیاست خارجه ایران درامورافغانستان، عراق، سوریه و لبنان چه کسی است؟
ظریف گفت: تعیین کننده سیاست جمهوری اسلامی ایران. یعنی رهبری، رییس جمهور، شورای عالی امنیت ملی- اینها سیاست را تعیین میکنند و با کنشگران داخلی سیاست را اجرا میکنند.
سردار سلیمانی در عراق کمک میکرد به دولت عراق در مبارزه با داعش و در مبارزه با افراط. به دولت عراق کمک میکرد و برای همین هم هست روزی که ایشان در عراق شهید شد، در مسیر رفتن به دیدار نخستوزیر عراق بود. آقای عادل عبدالمهدی اعلام کرد که ایشان مهمان من بود و میآمد که من را ببیند. امکان ندارد فرمانده قدس ما، وزیر اطلاعات ما و دیگر مسئولی از ایران به عراق برود، با نخستوزیر عراق دیدار نکند.
دیدارمحمد طاهر زهیر«والی(استاندار)بامیان» با «فرمانده سپاه قدس»(استاندار)
وزیر خارجه ایران در پاسخ به سوالی درباره دیدار سردار قاآنی با والی بامیان گفت: سردار قاآنی بالاخره یک شخصیت معروف هست. با دوستان افغانی ارتباط داشته و دارد و در آینده هم خواهد داشت. مسئولین افغانستان ایشان را میشناسند و با ایشان هم ارتباط دارند و بعضا وقتی تهران تشریف میآورند با ایشان ملاقات میکنند. ما هم تشویق میکنیم برای انجام این ملاقات را.
ظریف درادامه گفت:فکر میکنیم که خوب است ما با همهی افغانستان ارتباط داشته باشیم و این ارتباط، ارتباط بسیار مهمی است. به نظر من همانطور که گفتم سردار شهید سلیمانی، نقش سردار شهید سلیمانی با استاد شهید ربانی برای آیندهی افغانستان در« کنفرانس بُن »شاید از نقش ما که در سالن بودیم، بیشتر بود. من به شما عرض میکنم که ما باهم هماهنگایم.
وزیرخارجه ایران گفت:شما میدانید که دو تا نکته در «کنفرانس بُن »را من وارد کردم. یکی دموکراسی، یکی مبارزه با تروریسم.
ظریف گفت:این را بروید در کتاب نمایندهی امریکا در کنفرانس بن بخوانید. میگوید:« ظریف آمد به ما گفت که نمیخواهید به دموکراسی و تروریزم اشاره بکنید؟»
و اینها را همه با هماهنگی شهید سردار سلیمانی وارد کردیم.
آینده افغانستان راچگونه می بینید؟
ظریف گفت: ما معتقدیم که آیندهی افغانستان باید در اختیار مردم افغانستان و با حضور همهی گروهها باشد. ما معتقد نیستیم که «طالبان »به تنهایی توان حکومت در افغانستان را داشته باشد یا افغانستان بتواند به دههی ۹۰ برگردد. این تصمیمی است که مردم افغانستان باید بگیرند.
وزیرخارجه ایران گفت:من به جای مردم افغانستان رییس جمهور افغانستان را تعیین نمیکنم. هیچکس هم در ایران همچین کاری را نمیکند. اگر براساس دستاوردهای مردم افغانستان باشد، براساس قانون اساسی باشد و براساس جمهوری اسلامی در افغانستان باشد ما به انتخاب مردم افغانستان احترام میگذاریم.
ظریف گفت:دولت افغانستان در صورت تمایل میتواند از نیروهای «فاطمیون» برای مبارزه با« داعش» استفاده کند.
وزیر خارجه ایران درباره اعزام افغانها به سوریه نیز گفت: ما کسی را به سوریه نمیفرستیم. این را ما کاملاً روشن کردیم. ببینید، کسی برای یک کشور دیگر نمیرود در یک کشور ثالث بجنگد. برادران ما به آنجا بهصورت داوطلب رفتند. کما از عراق رفتند، کما از جاهای دیگر رفتند. ما کمک کردیم در سوریه برای مقابله با داعش که دشمن مشترک همهی ما است. اینها بهخاطر اعتقادات خودشان رفتند. در پایگاههای خودشان، در سنگرهای خودشان پرچم افغانستان و عکس رییس جمهور افغانستان بعضاً داشتند و اینها بهترین نیروهایی هستند که اگر دولت افغانستان تمایل داشته باشد، میتواند با سابقهی رزم با تروریستان و داعش کمکی به دولت افغانستان باشند.
وی در پاسخ به این سوال که نیروهای افغان در سوریه در چه موردی میتوانند به دولت افغانستان کمک کنند، گفت: برای مبارزه با داعش و برای مبارزه با ترور و حفظ امنیت افغانستان. هرجا که دولت افغانستان باشد. خیلیهای شان مشغول زندگی عادی هستند، حالا که جنگ از اماکن متبرکه در سوریه رفع شده و بسیاری از اینها برگشتهاند، زندگی میکنند، کار میکنند. ممکن است برخی از آنها ایران باشند. ممکن است ایران نباشند. من همان عددهای را که شما میگویید شنیدم. پنج هزار من شنیدم که ممکن است حالا کمتر از دو هزار نفرشان در سوریه باشند.
ظریف همچنین این ادعا را که ایران از مهاجران افغان ملیشه(مسلح کردن نیروهای غیرنظامی) میسازد و به کشورهای دیگر میفرستد، رد کرد و گفت: شما یک مفروضی میگیرید که این مفروضتان درست نیست که از مهاجر کسی «ملیشه »بسازد. اولاً که خیلی از آنها مهاجر نبودند، از خود افغانستان آمدند رفتند آنجا. کما این که ممکن است از جاهای دیگر هم رفته باشند. اینها که رفتند سوریه، در سوریه برای مبارزه با داعش پیوستند به نیروهای مبارزه با داعش. ما هم بدون هیچ رودروایستی از نیروهای مقاوم در برابر تروریسم، در برابر افراط گرایی حمایت کردیم.
وی در ادامه گفت: من تعداد شهدای فاطمیون را نمیدانم، اما ما به خانوادههای آنها امتیازاتی میدهیم. خانوادههای افرادی که شهید میشوند، در افغانستان-برای ایدهیشان، برای آرمان شان، ما خانوادههای آنها را تحت پوشش میگیریم.
ظریف همچنین در بخشی دیگر در واکنش به این گفته که افغانها در این کشور حق خریدن «موبایل» را ندارند، در بعضی جاها از مکتب باز ماندهاند، در جاده به گلوله بسته میشوند، به پارک و بعضی جاها رفته نمیتوانند، اما چطور میتوانند آزاده بروند به جنگ، خاطرنشان کرد:
افغانی هاحق تحصیل درایران راندارند؟ حق خریدموبایل راندارند؟
بازهم مفروضهای شما خیلی درست نیست. افغانها، برادران و خواهران افغانی ما در ایران میتوانند مدرسه بروند، مدرسه بزرگسالان بروند. ۴۸۰ هزار دانشآموز ما داریم. بیست و چند هزار بزرگسال داریم که دارد آموزش مبارزه با بیسوادی میبینند مخصوصا خانمهای اففانی. ۲۳ هزار دانشجوی افغانی داریم. ما فقط ۵۰۰ دانشجوی افغانی را در دانشکدههای پزشکیمان داریم آموزش میدهیم.
ما افتخار میکنیم که بسیاری از مسئولین افغانی در دانشگاههای ما درس خواندهاند. این برای ما افتخاره که در خدمت برادران و خواهران مان بودیم. اگر اتفاقی افتاده در مورد کسانی که متاسفانه برای سودجویی قاچاق انسان میکنند، دوازده نفر را در یک موتر که چهار نفر جا داره قرار میدهند و در اتوبانها کارهای خطرناک این قاچاق را انجام میدهند، متاسفانه اتفاقاتی میافتد. ایرانیهای هم که ممکن است از این روش استفاده بکنند، با خطر مواجهاند. سیاست ما همواره این بوده که مهاجرین افغانی، پناهندگان افغانی و کسانیکه غیرقانونی یا قانونی در ایران هستند، از امکانات ما استفاده میکنند. حالا یک مشکلی بود که بعضی از برادران افغانی ما که در بانک صادرات حساب داشتند، نمیتوانستند کارت بانکی بگیرند.
حسابهای بانکی افغانی هادرایران-تراکنش ها
وی افزود: این مشکل را همکاران من رفتند دنبال کردند، حتا بانک مرکزی دستور داده، ما رفتیم دستور بانک مرکزی را هم گرفتیم، ولی هنوز بانکها بهخاطر مقررات پولشویی مخالفت کردند. داریم میرویم شورای عالی مبارزه با پولشویی. یک مصوبهای بگذاریم فقط برای اینکه دوستان افغانی ما که حساب دارند در بانکهای ایرانی، بتوانند کارت هم داشته باشند. شما این را در نظر بگیرید که ایرانیها در خیلی کشورها نمیتوانند حساب داشته باشند، علیرغم اینکه با ویزه میروند آنجا، پاسپورت دارند همهچه دارند.
افغانی ها«شهروند»محسوب نمی شوند؟
وزیر خارجه ایران درباره این سوال که چرا افغانهایی که با وجود ۴۰ سال زندگی در ایران هنوز شهروند این کشور محسوب نمیشوند، گفت: شما بروید نگاه بکنید ایرانیانی که در امریکا به دنیا آمدهاند، نه پنج سال بودهاند، همسر آقای ترامپ حسابهای شان را چطوری میبندند. تنها بهخاطر ایرانی بودن. من نمیگویم ما بدون نقص ایم، ولی ما این را میتوانیم ادعا بکنیم که میزبانانی خوبی بودیم برای نزدیک به سه میلیون افغانی که در سختترین سالهای ما ایران بودهاند. از امکانات بهداشتی ما حالا ۱۲۰ هزار افغانستانی داریم که بیمهی سلامت دارند در ایران. یعنی در کنار ایرانیان از سپسید ما برای غذا استفاده میکنند. از سپسید ما برای رفت و آمد استفاده میکنند، در مدارس ما حضور دارند، از بیمارستانهای ما استفاده میکنند. این را منتی هم نیست، اینها برادران و خواهران ما هستند، مهمان ما هستند، امیدواریم روزی افغانستان شرایطی را پیدا کند که اینها بتوانند بروند به کشور خودشان خدمت کنند. ما هم همیشه دوست داریم همیشه میزبان افغانها باشیم.
بازگشت افغانی هابه وطن؟
وی همچنین گفت: هیچجایی، جز وطن آدم خانهاش نیست. ایرانیانی هستند که سالها در امریکا زندگی کردهاند. منم سالها زندگی کردم. اما هیچوقت امریکا را خانه خودم ندانستم. بچههای من در امریکا به دنیا آمدند، هیچوقت امریکا را خانهی خودشان ندانستهاند. حالا هم با کمال افتخار در ایران زندگی میکنند. افغانها اینجا مهمان ما هستند. اما ما امیدواریم که روزی شود همه افغانها بتوانند به خانه خودشان برگردند. هیچجا مثل خانه خودم آدم نمیشود.
پروژه فاطمیون
ظریف درباره اینکه آیا پروژه فاطمیون متوقف است یا نه، نیز گفت: من کاملا صریح به شما گفتم. ما کسانی را که با داعش و با افراط در سوریه مقابله کردند، برای اینکه مجبور نباشند در کابل و در قندهار با داعش مقابله کنند، در تهران و همدان و کرمانشاه یا در بغداد و کربلا و نجف مقابله کنند از آنها حمایت کردیم. اگر لازم باشد بازهم حمایت میکنیم. اما امروز آن خطر در حال رفع شدن هست که هنوز کاملاً رفع نشده است. دولت افغانستان کاملاً آگاهی دارد که ما کاملاً آمادگی داریم که هر کمکی به دولت افغانستان برای استفاده از نیروهای افغانستانی در اردوی ملی افغانستان، در مقابله با تروریسم تحت فرماندهی دولت افغانستان داشته باشد.
فاطمیون درسوریه
وی در پاسخ به این سوال که آیا ایران طرفدار طرفدار استفاده از قوتهای فاطمیون در برابر داعش در درون افغانستان است یا نه، گفت: این تصمیم دولت افغانستان است. باید تحت فرماندهی دولت افغانستان، در افغانستان مقابله کنند. کما اینکه تمام کسانی که در سوریه با داعش جنگیدهاند، تحت فرماندهی واحد دولت سوریه بودهاند. ما هم تحت فرماندهی دولت سوریه کمک میکردیم.
ظریف خاطرنشان کرد: گفتم در سوریه هم تحت فرماندهی آقای حافظ بشار اسد، تصمیم میگرفت ما اجرا میکردیم. ما معتقد به تمامیت ارضی و حاکمیت ارضی دولتها هستیم، حکومتها هستیم. در افغانستان تحت حاکمیت و فرماندهی دولت افغانستان ما آمادگی داریم کمک کنیم.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:باشگاه خبرنگاران -درمصاحبه وزیرخارجه(۲دی ۱۳۹۹)ویرایش انجام داده ام+انتخاب تیتر وتصاویر.