۱۵ نفر کشته و۳۵نفر زخمی در۲ انفجار
انفجاری مرگباردربیمارستان نظامی«سردار محمد داودخان» کابل- افغانستان
خبرگزاری فرانسه از شنیده شدن صدای انفجار دومی در اطراف بیمارستان نظامی ۴۰۰ تختخوابی خبر داده است.
گزارشهای اولیه حاکی از افزایش شمار قربانیان تا ۱۵ نفر و زخمیشدن دهها نفر است.
شاهدان عینی در داخل «بیمارستان نظامی سردار محمد داودخان» کابل از شنیده شدن صدای انفجار مهیبی خارج از بیمارستان که به نظر میرسید نزدیکی نخستین ایستگاه مرکزی رخ داده باشد، خبر میدهند.
دود سیاهی نیز از داخل بیمارستان قابل مشاهده است و صدای تبادل آتش نیز به گوش رسیده است.
به گفته یک پزشک شاغل در این بیمارستان، کادر درمان به سوی اتاقهای امن هدایت شدهاند.
سخنگوی طالبان نیز به خبرگزاری آلمان گفته که این انفجار مهیب در نزدیکی در ورودی بیمارستان به وقوع پیوسته است.
توضیح مدیریت سایت- پیراسته فر: «مولوی اسدالله» مشهور به «بلال کریمی» خبرراتأییدکرد.
«بلال کریمی» معاون ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان به BBC گفت : یک بمب در نزدیکی بیمارستان نظامی منفجر شده است.
آقای کریمی گفت که هنوز از تلفات احتمالی این حمله خبری منتشر نشده است. خبرگزاری رویترز به نقل از یک منبع امنیتی طالبان گزارش داد که در این دو انفجار دو نفر کشته و چهار تن دیگر زخمی شدند.
به گزارش خبرگزاری رویترز از بیمارستان اورژانس کابل، ۹ نفر در این انفجار زخمی شده اند.
از سوی دیگر، «قاری سعید خوستی» سخنگوی وزارت داخله طالبان گفت که این انفجار در ورودی بیمارستان رخ داده است که تلفاتی نیز داشته است، اما جزئیاتی در دست نیست.
یک مقام امنیتی طالبان روز سه شنبه اعلام کرد که بر اثر دو انفجار و تیراندازی در بزرگترین بیمارستان نظامی افغانستان در کابل، دست کم۱۵ نفر کشته و ۳۴ نفر زخمی شدند.
قاری سعید خوستی سخنگوی وزارت داخله گفت که انفجارها در ورودی بیمارستان نظامی ۴۰۰ تختخوابی سردار محمد داود خان در مرکز کابل رخ داده و نیروهای امنیتی به منطقه اعزام شده اند.
آمار تلفات تائید نشده است، اما یک مقام امنیتی طالبان که نخواست نامش فاش شود، گفت که دست کم ۱۵ کشته و ۳۴ زخمی برجای گذاشته است.
گروه امدادی ایتالیایی اورژانس که یک بیمارستان تروما را در ۳ کیلومتری محل انفجار اداره می کند، گفت که تا کنون ۹ مجروح آورده شده اند.
توسط ساکنان، ستونی از دود را بر فراز منطقه انفجارها در نزدیکی منطقه دیپلماتیک سابق در منطقه وزیر اکبرخان شهر نشان میدهد و شاهدان میگویند حداقل دو هلیکوپتر بر فراز این منطقه در حال پرواز بودند.
این بیمارستان(بیمارستان نظامی سردار محمد داودخان کابل) در۸مارس ۲۰۱۷(۱۸ اسفند ۱۳۹۵ )نیز مورد حمله قرار گرفته بود که منجر به کشته شدن ۳۰ نفر شد.
بیمارستان "نظامی سردار محمد داودخان" کابل
تلفات بیمارستان "نظامی سردارداودخان "افغانستان
درروزتعیین انتخاب جانشینی امام خمینی درمجلس خبرگان،«آذری قمی» آنقدر تعریف کرد که آیت الله خامنه ای از کوره در رفتند و گفتند: آقای آذری قمی! بفرمایید بنشینید، ما شما را می شناسیم، در دوره های مختلف شما را امتحان کرده ایم، اینی را که شما گفتید ۱۰ سال آینده هم می گویید؟، ۱۰ سال دیگر نخواهید گفت، هر جا مقابل شما مطلبی علم شود که شما نپذیرید مقابلش می ایستید.».
پیش بینی۱۰ساله آیت الله خامنه ای «درروز انتخاب رهبری» محقق شد
حضرت امام خمینی در ساعت٢٢:٢٠بعداز ظهر روز شنبه، ۱۳ خرداد ۱۳۶۸(٢٨ شوال ١٤٠٩)رحلت کردند . و در صبح روز بعد یعنی ۱۴ خرداد ساعت ۷ صبح اولین خبری که از رادیوی سراسری ایران با صدای حیاتی گوینده رادیو به جهان مخابره شد به شرح زیر بود : «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ،روح بلند پیشوای مسلمانان و رهبر آزادگان جهان ، حضرت امام خمینی به ملکوت اعلا پیوست ...»
روز چهاردهم ۱۳۶۸ , مجلس خبرگان رهبر تشکیل گردیدیکی از محافظان رهبری در مورداولین جلسه خبرگان بعدازرحلت امام می گوید:
اولین نفری که (در مجلس خبرگان رهبری)شروع به صحبت کرد، آقای خلخالی بود. وی گفت میخواهم مطلبی را بگویم و این را یک تکلیف می دانم.
آقای مشکینی بلندگوی وی را روشن کرد و وی شروع به صحبت کرد.
ایشان(صادق خلخالی) گفتند من چند وقت پیش برای مراسم عقد دخترم نزد امام رفته بودم. تا دختر و عروس و دامادم و بچه ها بازرسی شوند و بیایند داخل چند دقیقه طول کشید.
من از امام سوال کردم حالا که شما آقای منتظری، قائم مقام رهبری را عوض کرده اید با این شرایط بیماریتان شخص خاصی را مد نظر ندارید؟
ایشان(امام خمینی) به من نگاه کردند و گفتند: مگر می شود من نظر خاصی نداشته باشم و مگر می شود که نظرم را به کسی نگفته باشم!؟
امام خمینی درادامه گفتند:من به حاج احمد آقا و آقای هاشمی بارها گفتم، از نظر من هیچ کس در روی کره زمین از سید علی آقا بهتر نیست.
محافظ رهبری درادامه گفت:بعد از این حرف، آقای خلخالی اعلام کردند که اساساً امام خمینی با شورای رهبری مخالف بودند. پس باید روی یک نفر صحبت کنیم و برای انفرادی هم چند نفر بیشتر در کشور نداریم، یکی آیت الله مشکینی هستند، یکی آیت الله موسوی اردبیلی و نفر سوم آقای خامنه ای هستند که امام خمینی روی ایشان نظر مثبت داشتند.
بعد از آقای خلخالی تنها کسی که صحبت کرد« آیت الله موسوی اردبیلی» بود.
« آیت الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی» گفتند در یکی از جلسات سران سه قوه که خدمت امام خمینی رسیدیم آقای خامنه ای و آقای هاشمی نیامده بودند. من و مهندس موسوی رفته بودیم داخل.
آمدن مهندس موسوی(نخست وزیر) مقداری طول کشید، من با امام خمینی صحبت می کردم، به ایشان گفتم که نظر شما در مورد رهبری آینده چیست؟
امام گفتند: «من نظرم را به حاج احمد آقا و آقای هاشمی گفته ام و احدی را در کره زمین بهتر از آسید علی آقا برای رهبری نمی دانم ». این دو مورد را آنها گفتند.
« آیت الله موسوی اردبیلی»گفتند: در حین صحبت ایشان آقای هاشمی از پله های دفتر هیات رئیسه آمدند پایین و به محض رسیدن به جایگاهشان ...گفتند احمد آقا الان به من گفتند: «اگر می خواهید روح امام شاد شود و به وصیت نامه امام عمل کرده باشید اعلام کنید که امام بارها به ما گفتند که آقای خامنه ای را مطرح کنیم ولی به دلیل مسائل سیاسی نگذاشت که ما بگوییم ».
آقای هاشمی گفتند حاج احمد آقا به من گفتند: « امروز یک تکلیف است و حداقل حرف مرا در مجلس بزنید که من آن دنیا گرفتار نباشم ».
آیت الله ابراهیم امینی وآیت الله منتظری در۲طرف امام خمینی
سپس آقای هاشمی گفتند حالا یک مطلب را من بگویم.
من بارها خدمت امام رسیدم و هر بار که رفتم امام به من گفتند: « تا دیر نشده آ سید علی آقا را شما مطرح کنید بد است من مطرح کنم چون اگر من مطرح کنم قضیه استخلا پیش می آید. شما مطرح کنید من دفاع می کنم ».
سپس آقای هاشمی طبق عادت ریاست مجلسی اش عمل کرد و در حالی که ایستاده بود گفت کسانیکه با رهبری آقای خامنه ای موافقند قیام کنند.
در همین هنگام آقای خامنه ای از کوره در رفتند و گفتند: « اکبر آقا! بنشینید شما، مگر اینجا مجلس است که شما می خواهید رای بگیرید! رهبری نظام به این است که من بتوانم. مگر من می توانم خمینی باشم! این بار سنگینی که شما دارید به دوش یک نفر می گذارید را مگر یک نفر می تواند تحملش کند! تحملش شرایط میخواهد. نه من، بلکه هیچ کس نمی تواند تحمل کند ».
« آیت الله موسوی اردبیلی»گفتند:در همین هنگام مجلس یک مقدار شلوغ شد و موافقین و مخالفین حرفهایی زدند. آقای آذری قمی به آقای خامنه ای گفت »شما بپذیرید، مگر ما مُردیم! همه ما کمک می کنیم. ولایت فقیه، ولایت انبیاء است.
«آذری قمی» آنقدر تعریف کرد که آقای خامنه ای از کوره در رفتند و گفتند: « آقای آذری قمی! بفرمایید بنشینید، ما شما را می شناسیم، در دوره های مختلف شما را امتحان کرده ایم، اینی را که شما گفتید ۱۰ سال آینده هم می گویید؟ ۱۰ سال دیگر نخواهید گفت، هر جا مقابل شما مطلبی علم شود که شما نپذیرید مقابلش می ایستید».
در همین هنگام آقای«آذری قمی» عمامه اش را برداشت و دو دستی محکم تو سرش زد و گفت» خدا از من نگذرد اگر قرار باشد من ۱۰ سال آینده مقابل شما بایستم ، من شما را بعنوان ولایت فقیه، ولایت مطلقه فقیه، قبول دارم.
پیش بینی دقیق آیت الله خامنه ای
دقیقاً بعد از ۱۰ سال آقای آذری قمی رفت قم و در فردو نماز جماعت خواند و آنجا با آقای خامنه ای مخالفت کرد! دقیقاً همان طور که آقای خامنه ای گفتند ۱۰ سال بعد این حرف را زد! .
بعد از این صحبت ها خبرگان رای گیری کرد که در رای گیری همه خبرگان به غیر از ۶ نفر رای موافق دادند! که یکی از آنها خود آقای خامنه ای بودند که به خودشان رای ندادند./روزنامه کیهان سال ۱۳۶۸
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اوایل جلسه به بحث "شورای رهبری " وفردیت مطرح بود« آیتالله احمد آذری قمی »از طرفداران نظریه رهبری فردی، «آیت الله سدمحمدرضا گلپایگانی» را به عنوان رهبر معرفی مینماید، بر این نکته تأکید میورزد که آیت الله خامنهای معاونت ایشان را بر عهده داشته باشد!بعدکه ازاشارات امام راحل مبنی برای صلاحیت آقای خامنه ای افشاشد،آقای آذری قمی مصربودبرپذیرش ولایت ازطرف ایشان شد.
آیت الله شیخ صادق خلخالی در کنار رهبر معظم انقلاب و آیت الله مهدوی کنی
مواضع متزلزل و متغیر آقای آذری قمی در بین حوزویان زبانزد است. ایشان در مورد امام هم مواضع بسیار تندی هم در حمایت و هم در مخالفت داشت. در مورد مقام معظم رهبری هم در دفاع از ایشان در تاریخ ۱۴ خرداد ۶۸در مجلس خبرگان رهبری از رهبری مقام رهبری به شدت دفاع می کند و بعد از آن در مقالاتی حتی مطرح کرده و عنوان می کند که آنچه مقام رهبری بگوید حکم نافذ برای جامعه اسلامی است. حتی اگر این حکم مخالف حکم امام باشد و روی این بسیار اصرار داشت که مقام رهبری از چنین صلاحیتی برخوردار است حالا اگر ایشان بعد از چند صباحی به دلایلی به حق یا ناحق مواضعش تغییر پیدا کرده حداقل این است که نه به آن مواضع می شود استناد کرد نه به این مواضع، /حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی ذوعلم رئیس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتگو با مهر.جهان نیوز۱۱ مرداد ۱۳۹۳
نوفل لوشاتو،آیتالله شیخ صادق خلخالی در کنار امام خمینی -۱۳۵۷
درروایت دیگری من دیدم که این ماجراازقول آیت الله امامی کاشانی نقل شده که می فرمایند:
«آذری قمی» از رهبری خامنه ای شدیدا حمایت می کرد، آذری قمی در جلسه خبرگان به آقای خامنه ای گفت شما بپذیرید، مگر ما مردیم همه ما کمک می کنیم. ولایت فقیه، ولایت انبیا است. وی آنقدر تعریف کرد که خامنه ای از کوره در رفت و گفت: ” آقای آذری قمی! بفرمایید بنشینید. ما شما را می شناسیم، در دوره های مختلف شما را امتحان کرده ایم. اینی را که شما گفتید ۱۰ سال آینده هم می گویید؟ ۱۰ سال دیگر نخواهید گفت. هر جا مقابل شما مطلبی علم شود که شما نپذیرید مقابلش می ایستید“. در همین هنگام آقای آذری قمی عمامه اش را برداشت و دو دستی محکم تو سرش زد و گفت خدا از من نگذرد اگر قرار باشد من ۱۰ سال آینده مقابل شما بایستم ، من شما را بعنوان ولایت فقیه، ولایت مطلقه فقیه، قبول دارم.
دقیقاً بعد از ۱۰ سال آذری قمی رفت قم و در فردو نماز جماعت خواند و آنجا با آقای خامنه ای مخالفت کرد!
او در تاریخ ۵ آبان ۱۳۷۶ در مورد صلاحیت علی خامنهای برای مرجعیت، نامهای به محمد خاتمی (رییسجمهور وقت) نوشت. در بخشی از این نامه آمده بود:
دقیقاً همانطور که خامنه ای گفته بود ۱۰ سال بعد این حرف را زد!
پس از آن درانزوا(حصر)بود تا زمان بیماری ومرگ/ در سن ۷۵ سالگی در قم درگذشت.
آیهالله احمد آذری قمی در سال ۱۳۰۲ در قم بدنیا آمد/پنجشنبه شب ۲۲ بهمن ۱۳۷۷ بر اثر بیماری سرطان در بیمارستان خاتمالانبیاء تهران دارفانی را وداع گفت
آیت الله خامنه ای درزمان بیماری دستورکمکهای مالی برای ایشان راداد.
«آذری قمی» در رژیم طاغوت، بارها به زندان افتاد که حداکثر آن شش ماه بود و به مدت سه سال هم به برازجان تبعید شد. در واپسین روزهای انقلاب که دولت شاه فرودگاهها را برای فرود هواپیمای امام بسته بود،«آذری قمی» به صف متحصنین در دانشگاه تهران پیوست و همواره به مخالفت با دولت شاه پرداخت.
از مؤسسان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود و در فعالیتهای علمی و سیاسی آن شرکت میکرد و اعلامیهها و بیانیههای آن در زمینههای گوناگون را امضا مینمود.
«آذری قمی»پس از انقلاب نیز در مسؤولیتهای فراوانی ایفای نقش کرد که برخی از آنها به شرح زیر است:
۱ـ دادستان دادگاههای انقلاب تهران با حکم امام
۲ـ نماینده امام برای اجرای حکم عفو در استان خوزستان
۳ـ نمایندگی مردم قم در مجلس شورای اسلامی در دوره دوم
۴ـ عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی؛
۵ ـ نمایندگی مجلس خبرگان رهبری در دوره اول و دوم از استان تهران؛
۶ ـ سرپرستی روزنامه رسالت؛
۷ـ عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
در روز ۲۴ شهریور ۱۳۵۸ آیتالله احمد آذری قمی، دادستان انقلاب اسلامی مرکز از سمت خود استعفا داد.
آیتالله آذری قمی نیز بعد از فراغت از مسئولیت دادستانی، به عضویت مجلس خبرگان قانون اساسی درآمد. وی در سالهای بعد عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی، نمایندگی مردم قم در دوره دوم مجلس شورای اسلامی و نمایندگی دورههای اول و دوم مجلس خبرگان رهبری را در کارنامه سیاسی خود ثبت کرد
اولین دادستان انقلاب آقای مهدی هادوی بود
در پی استعفای آیتالله آذری قمی (سومین دادستان)، «میرشمس شهشهانی» به سمت دادستان تهران منصوب شد.
کتابهایش:
ـ خط امام؛
ـ ولایت فقیه از دیدگاه قرآن؛
ـ ولایت فقیه از دیدگاه فقها؛
ـ شرحی بر وصیت نامه سیاسی ـ الهی امام خمینی...وچندکتاب دیگر
مؤسس روزنامه «رسالت» آذری قمی بود
«دکتر فضل الله صلواتی» ازدوست وهمرزم آیت الله آذری قمی می گوید:
مخالفت با ولایت مطلقه فقیه یکی از وجوه بارز عقیدتی آیت الله آذری قمی بود. عقیده ای که او را مغضوب حکومت جمهوری اسلامی کرد و به حصر و تهدیدش منجر شد. آذری قمی عقیده داشت که ولایت فقیه نقش ارشادی دارد و نباید در مسائل اجرایی کشور دخالت کند. او همچنین معتقد به شرط مرجعیت برای ولی فقیه بود و از آنجا که آقای خامنهای رهبر جمهوری اسلامی را واجد این شرط نمیدانست به طور آشکار صلاحیت او برای تصدی این سمت را زیر سوال برد. اقدامی که باعث شد تندروهای طرفدار حکومت به منزل و محل درس او حمله کنند و شعارهایی همچون «آذری و منتظری، خوارج زمانند» سر دهند. جرس به مناسبت سالگرد درگذشت آیت الله آذری قمی با «دکتر فضل الله صلواتی»، از مبارزین سیاسی پیش از انقلاب، صاحبحب امتیاز نشریه «نوید اصفهان»و از یاران نزدیک آیت الله احمد آذری درباره آرای فقهی او گفتگو کرده است.
آقای صلواتی! آشنایی شما با آیت الله آذری قمی چگونه بود؟
«دکتر فضل الله صلواتی»:با آیت الله آذری قمی در جریان مبارزات انقلابی علیه رژیم شاه همسو و هم جهت بودیم. در سالهای دهه پنجا ایشان به همراه آقایان انصاری شیرازی و عبایی خراسانی در نائین در تبعید بودند. من هم همزمان در تبعید بودم. من در یزد به همراه آقایان فاضل لنکرانی و محسن عندلیب در تبعید بودم و بطور پنهانی با هم آیت الله آذری قمی رفت و آمد داشتیم و صحبت میکردیم.
محور صحبتهایتان چه بود؟
«دکتر فضل الله صلواتی»:آیت الله آذری بیشتر توصیه و راهنمایی میکردند؛ مثلا میگفتند نباید به شهربانی برای امضاء کردن برویم و باید مقاومت کنیم. آشنایی بیشتر ما هم به همان زمان بازمی گشت.
لطفا در مورد فعالیتهای سیاسی ایشان بعد از پیروزی انقلاب برایمان بگویید؟
«دکتر فضل الله صلواتی»:بعد از پیروزی انقلاب ایشان جزو نظام و تشکیلات حکومت بودند. البته بعد از انقلاب روابط ما کمتر شده بود و بیشتر زمانی که برای سخنرانی به اصفهان میآمدند در جلسات با هم بودیم و ایشان در مورد قانون اساسی و سخنان امام صحبت میکردند و بعد هم که از برخی مسئولین دلگیر شدند و به برخی سیاستها انتقاد داشتند.
انتقادات ایشان در مورد چه مسائلی بود؟
«دکتر فضل الله صلواتی»:البته من به دلیل فاصله زیاد زمانی زیاد، بسیاری از جزئیات را فراموش کردهام اما بطور کلی انتقادشان در مورد ولایت فقیه و نظارت استصوابی بود. در واقع آیت الله آذری به شدت منتقد بودند که شورای نگهبان در کارهای اجرایی دخالت داشته باشند و اساسا نظارت استصوابی را نمیپذیرفتند. به عبارت دیگر ایشان میگفتند که شورای نگهبان باید نظارت محدودی داشته باشد، نه اینکه در امور اجرایی و انتخابات دخالت کند و نمایندگان را رد صلاحیت کند. تمام انتقادات تند خود را بصورت مقاله هم مینوشتند که البته مقالات ایشان را خیلی نشر نمیدادند و من در هفته نامه نوید اصفهان مقالات انتقادی ایشان را درج میکردم. زمانی که مقالات ایشان را در هفته نامه میزدیم تیراژ نشریه به سرعت بالا میرفت.
واکنش مردم به این انتقادها چگونه بود؟
«دکتر فضل الله صلواتی»:مردم از نوشتههای مرحوم آیت الله آذری قمی بسیار استقبال میکردند و هر زمان که نظرات ایشان و آیت الله منتظری را در نشریه منتشر میکردیم، تیراژ نشریه به سرعت بالا میرفت و افراد زیادی بانی میشدند تا در چاپ بیشتر نشریه کمک کنند.
مرحوم آیت الله آذری خودشان از موسسین روزنامه رسالت بودند و یادداشتهایی تحلیلی و انتقادی خود را با محوریت ولایت فقیه و نقد مواضع اقتصادی دولت در آن روزنامه منتشر میکردند، به نظر شما چرا با وجود انتقادات هیچوقت این روزنامه توقیف نشد؟
«دکتر فضل الله صلواتی»:آیت الله آذری در ابتدا همسوی نظام بودند و بعدها کاملا منتقد شدند و بعد از انتقاداتشان بود که روزنامه را از ایشان گرفتند و امتیاز آن را به دیگری دادند.
اختلافات ایشان با جامعه مدرسین بر سر چه موضوعاتی بود؟
«دکتر فضل الله صلواتی»:در مجموع بخاطر همین مواضع انتقادی ایشان بود، چراکه آیت الله آذری معتقد بودند که ولایت فقیه نباید خیلی توسعه یابد و اختیارات زیاد داشته باشد و میگفتند اختیارات ولایت فقیه باید محدود باشد.
یکی از موضوعات اختلاف بر سر شرط مرجعیت برای رهبری بود درست است؟
«دکتر فضل الله صلواتی»:مرجعیت را که مردم انتخاب میکنند و هر کس که لایقتر و شایستهتر است و از سواد بالایی برخوردار هست مردم خود به خود دنبال او میروند و اینطور نیست که کسی مرجعیت را انتخاب کند. آیت الله آذری قمی هم خودشان نزدیک مرجعیت و از صاحبنظران در مسائل اسلامی، مجتهد و در مسائل کلی صاحب فتوای بودند. تا آنجایی هم که با ایشان مراوده داشتم در تمام مسائل دخالت داشتند، اما بحث بر سر حاکمیت و قدرت بود. البته در قانون اساسی اولیه از شرایط رهبری این بود که باید از مراجع باشند که در تجدیدنظر تغییر یافت.
ایشان در ابتدا از مدافعین سرسخت ولایت مطلقه فقیه بودند چه تحولی در اندیشه ایشان رخ داد که به یکی از منتقدان ولایت فقیه تبدیل شدند؟
«دکتر فضل الله صلواتی»:البته آیت الله آذری اصل ولایت فقیه را قبول داشتند و موافق این مسئله بودند، اما بعد نظر دادند که اصل ولایت فقیه برای نظارت قوانین و مقررات کشور است تا بر سه قوه نظارت داشته باشد و نقش ارشادی برای آن قائل بودند.
اشارهای هم به فعالیتهای ایشان در مجلس و موضعگیریهایشان داشته باشید؟
«دکتر فضل الله صلواتی»:البته من نماینده دوراول مجلس بودم و ایشان نماینده دور دوم مجلس بودند. در دور دوم گفته بودند که صلواتی مواضع مخالف دارد و از همین رو تبلیغاتی هم نکردم اگرچه در دورههای بعد از خمینی شهر مردم خواستند که کاندیدا شوم اما از طرف شورای نگهبان از طریق تلفن به من گفتند که باید از کاندیداتوری کناره گیری کنم من هم قبول نکردم و رد صلاحیتم کردند. اما در مورد فعالیتهای آیت الله آذری در دور دوم مجلس زیاد چیزی به یاد ندارم فقط میدانم که ایشان بسیار با مواضع آیت الله منتظری نزدیک شده بودند و سعی میکردند با مواضع ایشان تطبیق داشته باشند.
در واقع بخاطر همین مواضع مشترک و مخالفت و نقد سیاستهای حاکم بود که بطور همزمان محصور شدند.
البته هر زمان که قم میرفتم سعی میکردم حتما به دیدن آیت الله آذری و آیت الله منتظری بروم اما تنها در حد احوالپرسی بود و در مورد سیاست روز صحبتی نمیشد.
آیا آیت الله آذری در زمان حصر هم انتقادات خود را مطرح میکردند؟
«دکتر فضل الله صلواتی»:بله، روحیهشان خوب بود و انتقاداتشان را میگفتند اما به علت اینکه اجازه انتشار این انتقادات را نداشتند مردم زیاد در جریان محور انتقادات قرار نمیگرفتند. در هر حال حصر باعث نشد که تغییری در مواضع و صحبتهایشان ایجاد شود.
فضل الله صلواتی کیست؟
«دکتر فضل الله صلواتی»:دکتر فضل الله صلواتی(متولد۱۳۱۷) از مبارزین و شخصیت های سیاسی برجسته پیش از انقلاب اسلامی، فرزند مرحوم آیت الله حاج شیخ حیدر علی صلواتی، (از روحانیون مشهورواستادحوزه های علمیه بود، شاعر هم بود) فضل الله ازرزمندگان جنگ ضمن اینکه استادتوانای دانشگاه صنعتی اصفهان بوده وهست ومقالات وآثارمکتوب زیادی داردهمچنین سال ۱۳۶۶ هفته نامه نوید اصفهان رامنتشر کرد
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با سمت فرماندار اصفهان شد و سرپرستی نهضت سوادآموزی کل کشور به او داده شد،
ایشان آنقدردراصفهان محبوبیت داشت که سال ۱۳۵۸ بنمایندگی مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی انتخاب گردید،
آقای صلواتی دامادِعلامه محمدتقی جعفری است،بادخترش ازدواج کرده است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: کتاب روشنبینی امام خمینی نامهای آمده است که آیتالله آذری در سال ۱۳۷۵ بخاطر مواضع جنجالی خود علیه رهبر انقلاب از ایشان عذرخواهی کرده است.
متن نامهی آقای آذری قمی خدمت رهبر انقلاب به شرح زیر است:
بسمه تعالی
شنبه، ۱۲ خرداد ۱۳۷۵(١٤ محرم ١٤١٧)
حضرت آیتالله خامنهای مقام معظم رهبری انقلاب مقدس اسلامی ایران - دامت برکاته-
پس از سلام و تحیت
براساس یک سوءظن و شدت علاقه به نظام مقدس اسلامی، گرفتار یک تلاطم درونی که مرا بین دو محذور -یعنی دو ترک وظیفه مخیر میکرد- ناخواسته مبتلا به ضربهای علیه نظام شدم و از این رنج درونی، سرانجام سحر شب یازدهم عاشورا با توسل به قمر بنیهاشم رها شدم و خداوند مرا نجات داد. اکنون جز رضایت خاطر مبارک و ایتمار به اوامر مبارک را نمیخواهم. در عین حال، نه جناب عالی و نه آقایان حجازی و محمدی را در مظان استجابت دعا فراموش نکردم. خواستهای هم جز خواستههایی را که جنابعالی بپسندید، ندارم. تفصیل مطالب را اگر میل مبارک باشد از آقای مسعودی سوال داشته باشید. احمد آذری قمی.
«آیتالله سید موسی شبیری زنجانی»که همدرس مرحوم آذری قمی بود- نیز در کتاب جرعهای از دریا بر وجود چنین نامهای صحّه گذاشته و درباره موضعگیری آقای آذری گفته است:
«آقای آذری در جهات سیاسی تند بود. بعد از رحلت آقای خمینی، وقتی مجلس خبرگان آقای خامنهای را برای رهبری انتخاب کرد، ظاهراً وقتی آقای خامنهای از پذیرش این بار سنگین استنکاف کرده و پرسیده بود که چه کسی رهبری من را میپذیرد، آقای آذری گفته بود: اولین نفر خود من هستم. ولی چندسال بعد ، وقتی با آقای خامنهای اختلاف نظر پیدا کرد، با ایشان مخالف شد. اواخر عمر هم از این کار خود پشیمان شد و نامهای به ایشان نوشت به این مضمون که: من بر اثر سوء ظن به انقلاب به ناراحتیای درونی مبتلا و سحرگاه یازدهم محرم به حضرت قمر بنی هاشم متوسل شدم و خداوند مرا از آن مشکل نجات بخشید.»
خاطره هاشمی رفسنجانی ازجلسه خبرگان برای تعیین رهبر
لحظه رای گیری فرا میرسد، هاشمی اعلام میکند: آقایانی که با فردی بودن رهبر در این مقطع تا رفراندوم موافقند قیام کنند.
۴۴ نفر که اکثریت جلسه را شامل میشدند بر فردی ماندن رهبری در آن مقطع ایستادند و این یعنی باید وارد مصادیق و افرادی شد که صلاحیت تصدی این جایگاه را دارند. نکته جالبی که در اینجا دیده شد، رای منفی آقایان خامنهای و هاشمی به فردی شدن بود.
پس از تصمیم بر رهبری فردی نوبت به رای گیری برای اشخاص صاحب صلاحیت رسید. در این هنگام از جای جای جلسه صداهایی به گوش رسید که خامنهای را فریاد میزدند.
هاشمی هم در اینجا میگوید بله پیشنهاد من هم آقای خامنه ای است.
اولین خاطره مربوط است به زمانی که سران قوا و نخست وزیر در ماجرای عزل منتظری خدمت امام میرسند. میگوید به امام گفتیم اگر منتظری کنار گذاشته شود کسی را نداریم برای رهبری. امام در جواب ما گفتند چرا میگویید نداریم، همین آقای خامنهای.
خاطره دومی که هاشمی از امام نقل میکند مربوط به دیدار خصوصی او با امام است. هاشمی میگوید در دیدارهای خصوصی راحت تر مسایل را مطرح میکردم و با ایشان مباحثه میکردم، در این خصوص مجدد صحبت کردم و امام فرمودند: وقتی مثل آقای خامنه ای را دارید چرا نگرانید؟
سومین خاطره هاشمی نقل قولی از حجتالاسلام احمد خمینی فرزند امام بود که ایشان نیز در جای دیگری چنین سخنی از امام شنیده بودند. ماجرا برمیگشت به سفر آقای خامنه ای که آن زمان رئیس جمهور کشور بودند به کشور کره و استقبال سران این کشور از رئیس جمهور ایران. احمد خمینی در آن زمان به امام میگویند آقای خامنهای آبرویی شدند برای نظام. امام هم در جوابشان میگویند واقعا ایشان شایسته رهبری هستند.
هاشمی از نمایندگان ملت در مجلس خبرگان اجازه میگیرد تا خاطره ای از امام نقل کند. او سه خاطره به نقل از امام میگوید:در میان تعریف خاطره آیتالله هاشمی از امام برخی از اعضای خبرگان نیز اعلام میکنند یا در آن جلسه بودند یا خودشان نیز از امام در این خصوص سخنانی شنیده بودند که موید حرف هاشمی بود.
هاشمی میگوید آقایانی که با رهبری آقای خامنهای در این زمان موافق هستند قیام بفرمایند. لحظه حساسی است. حال خامنه ای دگرگون شده است.
اندکی نمیگذارد که حاضرین و آرا شمرده میشود. بیش از دو سوم جمعیت حاضر که طبق قانون حداقل تعداد برای تشخیص رهبری هستند قیام کردند و این یعنی او قرار است پس از این و تا زمان اعلام نتایج رفراندوم علمدار انقلاب باشد.
صدای الله اکبر نمایندگان مردم در خبرگان به گوش میرسد و دشمنان نیز حساب کار دستشان میآید.
کار اما اینجا تمام نمیشود
۶ مرداد ۶۸ نتایج رفراندوم تغییر قانون اساسی که شرط مرجعیت را برای تصدی مقام رهبری برداشته بود مشخص میشود که در این انتخابات بیش از ۹۷ درصد مردم با آن موافقت کردند.
این بار دوباره برای انتخاب رهبری انقلاب جلسهای برگزار می شود و انتخاباتی دوباره. بازهم به اتفاق آرا آیتالله خامنهای به عنوان رهبری انقلاب برگزیده میشوند.
اینجای جلسه اما برای آیتالله خامنهای وضعیت متفاوت بود. او میدانست قرار است بار چه مسئولیت سنگینی بر دوشش گذاشته شود. طبیعی بود که نتواند ساکت بنشیند. بلند میشود، اعتراض میکند. پشت تریبون میرود و شروع به صحبت میکند. بسماللهالرحمنالرحیم...
آیت الله خامنهای در سخنرانی خود میگوید «اولا واقعا باید خون گریست بر جامعه اسلامی که حتی احتمال [رهبری] کسی مثل بنده در آن مطرح شود». او در ادامه میگوید «مسئله اشکال فنی و اساسی دارد».
در بخشی از این سخنرانی، آقای خامنهای در مخالفت با انتخاب خود میگوید «چه از نظر قانون اساسی و چه از نظر شرعی برای بسیاری از آقایان، حرفم حجیت حرف رهبر را ندارد… این چه رهبری خواهد بود».
آقای خامنهای در ادامه میگوید «در همین جلسه چند نفر از آقایان صبحت کردند و تصریح کردند بنده (از نظر مسائل شرعی) صاحبنظر نیستم».
آقای هاشمی رفسنجانی میگوید او قصد داشته در حمایت از رهبری شورایی سخن بگوید، اما چون اکثریت به رهبری فردی رای دادهاند، از این کار صرف نظر میکند.
در کتاب خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی نیز درباره پیشنهاد مرحوم آیتالله گلپایگانی برای رهبری آمده است: «بعضیها طرفدار رهبری شورایی و بعضی خواهان رهبری فردی بودند. بعضی آیتالله خامنهای و بعضیها آیتالله [سید محمدرضا] گلپایگانی را مطرح کردند و برای شورا هم اسمهایی برده شد. قبلاً در مشورتهای سران قوا و جمعی دیگر از بزرگان به این نتیجه رسیده بودیم که شورایی مرکب از آیات خامنهای، موسوی اردبیلی و مشکینی، رهبری را به عهده بگیرند، ولی در مذاکرات، رهبری فردی رأی بیشتری آورد. آیتالله خامنهای با رهبری فردی مخالفت کردند. من هم مخالف بودم. نوبت نرسید. ابتدا به پیشنهاد اعضای جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] که عضو مجلس خبرگان بودند، آیتالله گلپایگانی مطرح شد. حدود ۱۴ نفر به ایشان رأی دادند. سپس پیشنهاد رهبری آیتالله خامنهای مطرح شد. خود ایشان پشت تریبون رفتند و گفتند من با رهبری شورایی مطابق قانون اساسی موافقم و با رهبری فردی مخالفم. پس چگونه نامزد بشوم؟»
چندنفربه آقای خامنه ای رأی دادند؟همه خبرگان چندنفربودند؟
رأیگیری بهصورت نشستوبرخاست بود؛ یعنی کسانی که موافق بودند، میبایست قیام میکردند. وقتی اعلام رأیگیری میشود، تعداد زیادی از نمایندگان از جای برمیخیزند که در همان نگاه اجمالی اول، کاملاً معلوم است که آیتالله خامنهای رأی آوردهاند. لذا بعضیها به خیال اینکه موضوع کاملاً معلوم و مشخص است، میخواهند بلافاصله بنشینند که آقای هاشمی اعلام میکند لطفاً کسانی که رأی دادهاند بایستند، برای اینکه ما باید بشمریم و تعداد دقیق مشخص شود. بعد از شمارش، آقای هاشمی نتیجهی رأیگیری را به این صورت اعلام میکند: «۵۶ نفر هم ایستادهاند. با خودمان۵۸نفر،۱۱نفرنشسته بودند. رأی آوردند. یک مقداری هم بیشتر از دوسوم است.»
«آیتالله محمدعلی فیض گیلانی» بعد از تصمیمگیری خبرگان رهبری درباره انتخاب رهبری فردی بهجای شورایی، «اسم آیتالله گلپایگانی به میان آمد. موافقان صحبت کردند اما مخالفی نداشت، چون کسی حاضر نشد برود پشت میز و بگوید آقای گلپایگانی اشکال دارد و صلاح هم نبود. بعد بهکفایت مذاکرات رأی گرفتیم و آقای گلپایگانی رأی نیاورد...».
«آیتالله محسن مجتهد شبستری» نیز در خاطرات خود از آن جلسه به موضوع گفتوگو بر سر انتخاب آیتالله گلپایگانی برای رهبری اشاره کرده و گفته است «پس از روشن شدن تکلیف بحث شورا، افراد را مطرح کردند. عدهای آیتالله گلپایگانی را پیشنهاد کردند و من دوباره از جا برخاستم و با صدای بلند به آقای هاشمی اعتراض کردم و گفتم من یادداشتی را به شما دادهام و الان وقت قرائت آن رسیده، پس آن را بخوانید.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:یکی ازموضوعات مهمی که درجلسه خبرگان(روزتعیین رهبری)مطرح شد،موضوع مرحوم آیت الله منتظری بودکه قبل ازمبحث انتخاب رهبر،عزل ایشان بود،سایت جهان نیوز(دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲ )مطلب جالبی ازشخصیت مدیریتی ایشان منتشرکرده است که بااندکی ویرایش دراینجامی آورم این مطلب سخنرانی آیت الله محمّدی گیلانی درروز یکشنبه، ۶ آذر ۱۳۷۹ در منزل آقای رازینی ازکتاب خاطرات آقای ری شهری است.
«آیت الله محمد محمدی گیلانی»( رییس سابق دیوان عالی کشور) می گوید:یک روز قبل از مطرح شدن قائممقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان (سه شنبه، ۲۵ تیر ۱۳۶۴)، من ضمن تماس با دفتر امام رحمتاللهعلیه کتباً (از طریق آقای توسلی و آقای رسولی) از ایشان درخواست ملاقات کردم. در آن موقع اعلام شده بود که امام تا پانزده روز ملاقات ندارند. من در تکه کاغذی نوشتم مطلبی واجب و ضروری است، احساس وجوب کردم به عرض مبارک برسانم. امام اجازه دادند خدمتشان رسیدم.
گفتم:« فردا قرار است موضوع قائممقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شود، خواستم به عرضتان برسانم به آقای هاشمی بگویید مطرح نشود. من به آقای منتظری ارادت دارم؛ خدمتشان درس خواندهام؛ ایشان را عابد و زاهد میدانم؛ ولی این خصوصیات کافی نیست. او از عهدهی این کار بر نمیآید...»
«امام خمینی» گلههای سوزانی از آقای منتظری آغاز کرد که کجا چه کرده و کجا چه...! و اضافه فرمود:«... «احمد »هم از او(منتظری) دفاع میکند! از منزل سید مهدی هاشمی دستنویسهای او را آوردهاند. من دیدم نامههای آقای منتظری از نوشتههای مهدی هاشمی الهام گرفته! این را من برای ایشان نوشتم!»
«آیت الله محمدی گیلانی»گفت: سخن امام که به اینجا رسید، من گفتم:آقای منتظری عین نامهی شما را آورد و در جلسه خواند و با خنده گفت: «امام خیال کرده که آنچه من برایش مینویسم، الهام از سیدمهدی میگیرم!»
امام فرمود:« نامهی مرا آورد در جلسه خواند!؟»
گفتم:« بله! آقای «سید عباس خاتم» و «سید جعفر کریمی» و چند نفر دیگر هم بودند.»
امام فرمود:« او این طور است.»
عرض کردم:«بفرمایید که فردا ایشان به عنوان قائممقام رهبری مطرح نشود.»
«آیت الله محمدی گیلانی»گفت:امام قدری فکر کرد و بمن گفت:«احمد نیست؛ میشود شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعد از ظهر من ایشان را ببینم؟»
عرض کردم:« بله! اما به آقای هاشمی نگویید که من آمدم( و این جریان را به شما گفتم) به هیچ کس نگویید. من میترسم مرا هم «شمسآبادی» کنند یا مثل «شیخ قنبر» در چاه بیندازند!»
این را که گفتم، امام ۳ بار خندید و فرمود:«خاطرت جمع باشد.»
«آیت الله محمدی گیلانی»گفت:از دفتر امام حرکت کردم و آمدم شورای نگهبان. جلسه تمام شده بود و بعد رفتم خدمت آقای هاشمی و گفتم: صبح، خدمت امام رسیدم. کاری داشتم. فرمودند به آقای هاشمی بگویید که من ایشان را ببینم...
شب، بعد از نماز مغرب و عشاء خانم «حاج احمد آقا» زنگ زد که حاج آقا! امام فرمودند: آنچه امروز ما صحبت کردیم، مبادا از شما تجاوز کند.(برای کسی نقل نکن)
گفتم:« همین طور است.»
«آیت الله محمدی گیلانی»گفت:پس از این ماجرا، روزی آقای هاشمی در حضور جمعی گفت: من بعد از ظهر رفتم خدمت امام. امام فرمودند:«موضوع قائممقامی آقای منتظری را فردا مطرح نکن.»
گفتم:« چرا؟ ما در اجلاسیهی قبل به آقایان گفتهایم که ایشان را به عنوان قائممقام مطرح کنیم.»
فرمود:« نه! یکی از دوستان آمده و چنین گفته...»
گفتم:« ما اعلام کردهایم. نمی شود.../پایان خاطره آیت الله محمدی گیلانی
حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب بعد از انتشار فیلمی ۱۹ دقیقهای از اجلاسیه ۱۴ خرداد سال ۶۸ خبرگان رهبری در فضای مجازی، مطلبی را با عنوان «ماجرای آن روز» منتشر کرد. بخشهایی از این متن به انتخاب «رهبری فردی» پرداخته و علت انتخاب مقام معظم رهبری را عدم کسب رأی کافی دیگر گزینههای پیشنهادی عنوان کرده است. در ادامه آن نیز اشاره کرده «برای مثال انتخاب سید محمدرضا موسوی گلپایگانی، از مراجع تقلید وقت، با ۱۴ رأی مثبت و ۶۱ رأی منفی تأیید نشد.»
۷ صبح روز ۱۴ خرداد سال ۶۸، رادیو با اعلام خبر رحلت امام خمینی، مردم را در بهت از دست دادن رهبرشان فرو برد، بهتی که در میان تمامی اعضای خبرگان که از سراسر کشور خود را برای شرکت در جلسه اضطراری به تهران رسانده بودند، موج میزد.
آیتالله حائری شیرازی، نماینده استان فارس در مجلس خبرگان که در اجلاسیه فوقالعاده ۱۴ خرداد بهعنوان اولین مخالف شورای رهبری صحبت کرد، درباره نطق مخالفت خود اینگونه توضیح میدهد: «من بهعنوان اولین مخالف شورایی شدن رهبری صحبت کردم. گفتم شورای عالی قضایی را برداشتید و مسئولیت به رئیس قوه قضائیه واگذارشده است، شورا قدرت ندارد. نخستوزیر را حذف و قدرت را به رئیسجمهور واگذار کردید، پس شرایط به تمرکز نزدیک است. وقتی رهبری شورایی کنید بهصورت مسلم ناکارآمدی خود را در جامعه نشان میدهد، چون خودتان تجربه کردید که باید یک نفر مسئول باشد. صحبت من تمام شد. یک نفر آمد و گفت ما میتوانیم با شورا اختلافاتی را که در جامعه است، هرکدام از این افراد را عضو شورا کنیم و بهوسیله این چند تا وحدت را ایجاد کنیم. بیاییم این کار را بکنیم تا وحدت حفظ شود. فرد مخالف بعدی آقای جنتی بودند. آقای جنتی [گفت] اگر میگویید این شورا یکی شجاعتر، یکی سیاستمدارتر است و… اگر میتوانست آنچه بهتر است به دیگران تزریق کنند، خوب بود. منظورشان این بود یک مجموعه وقتی بخواهند با یکدیگر حرکت کنند، ضعیف نمیتواند همراه با قوی گام بردارد. بهناچار قوی آهسته حرکت میکند تا ضعیف با او همگام شود. باز [موافقین شورای رهبری] آمدند قسم و آیه که این کار را بکنید.»
پس از شور و مشورتهایی که درباره شورایی یا فردی شدن رهبری مطرح میشود، در زمان رأیگیری روالی در پیشگرفته میشود که به هر نحو که شده، بحث شورایی رأی بیاورد. این روال اینگونه بوده که مدیر جلسه، آقای هاشمی، اعلام میکنند که مخالفین قیام کنند تا وزن آرای ممتنع به نفع موافقین شورایی سنگینی کند، درصورتیکه روال اینگونه بوده که برای موافقت رأیگیری میشده است، نکته دیگری که در خاطرات آیتالله حائری نیز وجود دارد این است که سه بار رأی خبرگان به نفع رهبری فردی شمرده میشود و هیئترئیسه و موافقین شورایی اصلاً باور نداشتهاند که اکثریت خبرگان به رهبری فردی رأی دهند.
این روایت در خاطرات آیتالله حائری اینگونه بیانشده است: «قانوناً اینطور است که موضوع شورایی را که به رأی گذاشتند موافقین شورا قیام کنند. یکی از بزرگان که مرحوم شده، آمد مقابل هیئترئیسه و گفت: بگویید مخالفین شورا قیام کنند. میگویند چرا؟ دلیل این بود که ممتنعها اضافه بشوند به موافقین و از مخالفین شورا کم بشوند. ۳۰ نفر موافق، ۳۰ نفر مخالف، ۱۵ نفر ممتنع: اگر بگویند مخالفین شورا قیام کنند، ۳۰ نفر میایستند و ۴۵ نفر مینشینند و میگویند رأی نیاورد و اگر بگویند موافقین شورا قیام کنند، ۳۰ نفر میایستند و ۴۵ نفر مینشینند و میگویند موافقت نشد. خیلی تأثیر دارد بگویند موافقین شورا یا مخالفین شورا. خود آقا همنظرش بر شورایی بود ولی نظر من بر رهبری فردی بود. آمدند گفتند مخالفین شورا قیام کنند، یقین هم داشتند ۳۰ نفر بلند میشوند و بیشتر مینشینند. نگاه کردند دیدند به خواست خدا خیلی جمعیت ایستادند. شمردند دیدند اکثریت است، دوباره شمردند، بازگفتند یکبار دیگر بشمریم، دیدند اکثریت است و دیگر کاری نمیتوانستند بکنند و اعلام کردند نظر خبرگان رهبری فردی است.»
همچنین آیت الله امامی کاشانی نیز در برنامه تلویزیونی شناسنامه به بیان روایتی از این مخالفت پرداخت و از اصرار آیت الله خامنهای بر قبول نکردن مسئولیت رهبری و همچنین مطرح کردن مرحوم آذری قمی از بنیانگذاران جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان گزینه رهبری روایت می کند. «شخص مقام معظم رهبری میگفتند نه و روی این صحبت خود اصرار داشتند و از آن طرف روی انتخاب مرحوم آذری قمی اصرار داشتند. حتی بین آقا و آقای آذری صحبتهایی هم رد و بدل شد اما در نهایت مجلس به مقام معظم رهبری رای داد.»
سرانجام پس از بحث بسیار و جلسهای طولانی اعضای خبرگان در ۱۴ خرداد سال ۶۸، نوبت به رأی گیری بر سر رهبری آیت الله خامنهای رسید. آیت الله محمد مومن در رابطه با رأی گیری برای رهبری آیت الله خامنهای اینگونه روایت میکند: «رایگیری به صورت قیام و قعود نبود، بلکه رای مخفی بود و باید در گلدانها ریخته میشد. رای را که شمردند به نظرم چهار پنجم حاضران و شاید بیشتر از آن به ایشان رای دادند، تعداد بسیار معدود رای منفی بود که آن هم احتمالا به دلیل سوالات مطرح شده درباره مرجعیت رهبری بود. وگرنه بیشتر از دوسوم کل اعضای مجلس خبرگان رای به رهبریت آقای خامنهای دادند. به این ترتیب طبق قانون، رهبریت ایشان محرز شد. این انتخاب در کوتاهترین زمان و در شرایطی که هنوز ۲۴ ساعت از فوت حضرت امام نگذشته بود، صورت گرفت و در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ این کار انجام شد.»
***
آیت الله خامنه ای:این جا بحث شخص نیست، بحث حکومت و ولایت است. اگر بنا شود که من این مسئولیت را بپذیرم، آن وقت باید به وظیفه عمل کنم. آیا شما تحمل خواهید کرد؟»
آقای آذری هم در پاسخ گفتند: «بلی، من هم چنان که اطاعت از رسول خدا و امیرالمؤمنین و ولی معصوم را واجب میدانم، لذا نسبت به ولی امری که انتخاب میکنیم، مطیع هستم و این اطاعت را لازم میدانم.
در این مباحث هیچکس در شایستگی ایشان برای رهبری تردید هم نکرد، زیرا همه اعضای خبرگان مجتهد هستند و خصوصیاتی مثل اجتهاد، مدیریت و قاطعیت، تعبد و جامعیت را در ایشان سراغ داشتند.
***
روایت آیتالله مومن از اعتراض امام خامنهای مبنی بر عدم پذیرش رهبری
مرحوم« آیتالله محمد دانشزاده »مشهور به «مؤمن قمی» از اعضای هیئت رئیسه مجلس خبرگان در دوره اول درباره فرآیند انتخاب رهبر برای نظام در جلسه خبرگان میگوید:
به رغم وثوقی که همه اعضا به علم و عدالت حضرت آیتالله خامنهای داشتند، مطالبی که باعث شدند تصمیمات درباره ایشان قطعی شود یکی مطلبی بود که از قول حاج احمدآقا نقل شد. ایشان گفته بودند یک وقتی که آیتالله خامنهای در مقام رئیسجمهور به کره شمالی رفته بودند، شب امام تلویزیون تماشا میکردند و حاج احمدآقا گفته بودند آقای خامنهای به راستی شایستگی ریاست جمهوری را دارند. امام فرموده بودند ایشان برای رهبری هم صلاحیت دارند.
مرحوم آقای آذری قمی از جا برخواستند و گفتند شما برای رهبری نظام صلاحیت دارید و بیهوده نفی صلاحیت خود را نکنید.
آقای خامنهای با کمال تواضع پرسیدند: «اگر من حکمی بکنم، شما میپذیرید؟»
آقای آذری قمی گفتند: «قطعا، حکم ولی امر است و من شرعا موظف هستم که بپذیرم»
مطلب دیگر را آقای «هاشمی رفسنجانی» نقل کردند که پس از عزل آیتالله منتظری، ایشان با اصرار به امام گفته بودند که ما نگران هستیم، چون کسی را نداریم و امام فرموده بودند:«چطور ندارید؟ همین آقای خامنهای».
وقتی این ۲ مطلب عنوان و نام حضرت آقا برده شد، ایشان به شدت اعتراض کردند و فرمودند: «من قبول نمیکنم». حتی پشت تریبون هم آمدند و گفتند حاضر نیستند این منصب را بپذیرند. بعد هم مطالبی برای تبیین دیدگاه خودشان گفتند، ولی البته کسی به اعتراض ایشان گوش نداد و مجلس خبرگان با اکثریت قاطع به رهبری ایشان رأی داد.
«آیتالله مؤمن »ادامه میدهد: مرحوم آقای آذری قمی از جا برخواستند و گفتند شما برای رهبری نظام صلاحیت دارید و بیهوده نفی صلاحیت خود را نکنید.
آقای خامنهای با کمال تواضع پرسیدند: «اگر من حکمی بکنم، شما میپذیرید؟».
آقای آذری قمی گفتند: «قطعا، حکم ولی امر است و من شرعا موظف هستم که بپذیرم».
در رأی دادن به تعیین رهبری باید سه چهارم اعضای خبرگان حضور داشته باشند و رأی بدهند. آن روزها اعضای خبرگان ۸۳ یا ۸۴ نفر بودند و طبق این قانون باید ۶۳ نفر رأی میدادند. بنده منشی هیئت رئیسه بودم و رأیها را شمردم و دیدم بیش از چهارپنجم یعنی خیلی بیشتر از حدقانونی به این مسئله رأی دادهاند.
«آیتالله سیدعلی اکبر قریشی »از اعضای مجلس خبرگان:وقتی بحث نقل وقولهای شایستگی های آیت الله خامنه پیش آمد،یادداشتی برای مرحوم آقای مشکینی نوشتم که «اگر امام درباره صلاحیت رهبری آقای خامنهای حرفی زدهاند و شما اطلاع دارید، لطفا برای نمایندگان بازگو کنید».
مرحوم آقای مشکینی به من جوابی نداد. نمیدانم یادداشت را خواند و صلاح ندانست جواب بدهد یا اصلا نخواند.
با «آیتالله محسن مجتهد شبستری»، امام جمعه تبریز و نماینده مقام معظم رهبری در آذربایجان شرقی که کنار من نشسته بود، گفتم: «شنیدهام امام فرمودهاند: پس از من شایستهترین فرد برای رهبری آقای خامنهای است. شما چیزی نشنیدهاید؟»
ایشان گفت: «من هم چنین چیزی را شنیدهام».
بیدرنگ گفتم: «پس بیاید این را به نمایندگان بگوییم».
«آیتالله سیدعلی اکبر قریشی» درادامه گفت:بعد من و ایشان چنان فریادی کشیدیم که همه نمایندگان و رئیس مجلس متوجه ما شدند. ما گفتیم: «آقایان اگر از نظر مساعد امام به آقای خامنهای حرف و سخنی شنیدهاند بگویند تا همه بدانند، چون حرف امام برای ما حجت است». البته آقای طاهری خرمآبادی در این باب سخن گفت و نظر امام را درباره صلاحیت آیتالله خامنهای نقل کرد، سپس آقای هاشمی رفسنجانی دنباله حرف را گرفت.
«آیتالله سیدعلی اکبر قریشی» گفت:بعداربیان خاطرات آقای هاشمی.. بعد بحث درباره رهبری آیتالله خامنهای شروع و به ایشان پیشنهاد شد این مسئولیت را بپذیرند.
ایشان( آیتالله خامنهای) پشت تریبون آمدند و به این رأی اعتراض کردند و گفتند: «این مسئولیت سنگین را به روی دوش من نگذارید، من کجا و جانشین امام کجا؟ این چه حرف و پیشنهادی است؟».
ایشان( آیتالله خامنهای)کمی هم عصبانی شده بودند و این حرف را که زدند، رفتند و نشستند و سرشان را پایین انداختند. نمایندگان آمدند و حرفهایی در تأیید سخن امام و صلاحیت ایشان برای رهبری زدند.
مرحوم آیتالله آذری قمی از همه بیشتر تأکید کرد و گفت: «من از همین حالا با شما بیعت میکنم و وظیفه شرعی خود میدانم از شما تبعیت کنم. شما فرمان بدهید، من اجرا میکنم».
«آیتالله سیدعلی اکبر قریشی» درپایان گفت:به هرحال نهایتاً فضای جلسه به سمت تأیید رهبری حضرت آقا رفت و قرار شد رأی گرفته شود. غیر از خود ایشان و چند نفر دیگر، همه کسانی که در مجلس بودند و تعدادشان بیش از ۷٠ نفر بود، به نشانه موافقت قیام کردند و به این ترتیب آیتالله خامنهای با رأی اکثریت قاطع مجلس خبرگان به رهبری برگزیده شدند.
«آیتالله محسن مجتهد شبستری »از اعضای خبرگان حاضر در جلسه یکشنبه، ۱۴ خرداد ۱۳۶۸(٢٩ شوال ١٤٠٩) درباره این جلسه تاریخی میگوید: پس از ارتحال حضرت امام، آیتالله طاهری خرمآبادی که از اعضای هیئت رئیسه مجلس خبرگان بودند، به من خبر دادند ساعت ۸ صبح فردا مجلس خبرگان تشکیل خواهد شد و حضور شما الزامی است.
بنده آن شب به دلیل تألمات ناشی از فقدان شخصیت بیبدیلی چون حضرت امام، بسیار اندوهگین بودم و از شدت ناراحتی تا صبح خوابم نبرد. بنده سالیان سال از محضر آن بزرگوار کسب فیض کرده بودم، اما غیر از علاقه استاد و شاگردی، به شدت از سرنوشت انقلاب اسلامی در غیبت آن بزرگوار نگران بودم و میدانستم دشمنان انقلاب منتظر چنین روزی بودهاند. تصور بلایی که از این پس برسر نظام میآمد، آرام و قرار را از من ربوده بود.
«آیتالله محسن مجتهد شبستری»: فردا صبح به هر کیفیتی خود را به جلسه خبرگان رساندم. سایه سنگین غم و اندوه بر فضای جلسه حکمفرما بود. قرائت وصیتنامه امام بیش از دو ساعت به طول انجامید و توسط حضرت آقا هم قرائت شد. پس از آن بنده یادداشتی به هیئت رئیسه دادم و گفتم: آیت الله خامنهای را پیشنهاد بدهند. به من جواب دادند: «باید تأمل کنیم و الان طرح این موضوع مصلحت نیست. ابتدا باید درباره شورایی یا فردی بودن رهبری بحث و رأی گیری شود». عدهای موافق و مخالف صحبت کردند، آن موقع هنوز قانون اساسی بازنگری نشده بود، بنابراین بحث شورای رهبری هنوز در قانون اساسی وجود داشت. پس از صحبتهای موافقان و مخالفان، مقوله شورای رهبری رأی نیاورد.
عده کمی از نمایندگان در آن جلسه بعضی از مراجع تقلید را مطرح کردند ولی بنده براساس همان یادداشتی که به هیئت رئیسه داده بودم، از جا بلند شدم و پیشنهادم را علنی مطرح کردم و خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی که جلسه را اداره میکرد، ««آیتالله محسن مجتهد شبستری»:گفتم: «بنده شنیدهام حضرت امام درباره آیتالله خامنهای مطالبی را فرمودهاند که حضرتعالی در جریان هستید. لطفاً آن مطالب را بازگو کنید».
ایشان خطاب به حاضران در جلسه گفت: «آقای شبستری این را میگوید. بازگو کنم؟».
آقای هاشمی گفت: «حاج احمدآقا میگفت: من خدمت امام نشسته بودم و تلویزیون آقای خامنهای را در سفر به کره شمالی نشان میداد. به امام عرض کردم ایشان رئیسجمهور شایستهای است. امام فرمود: «ایشان برای رهبری هم شایستگی دارد».
«آیتالله محسن مجتهد شبستری»:اکثر افرادی که در جلسه حضور داشتند گفتند بهتر است بازگو شود. آقای هاشمی گفت: «حاج احمدآقا میگفت: من خدمت امام نشسته بودم و تلویزیون آقای خامنهای را در سفر به کره شمالی نشان میداد. به امام عرض کردم ایشان رئیسجمهور شایستهای است.
امام فرمود: «ایشان برای رهبری هم شایستگی دارد». یک بار هم خود من خدمت امام عرض کردم با عزل آقای منتظری ما در رهبری دچار مشکل خواهیم شد و امام فرمودند: آقای خامنهای هست، مشکلی پیدا نخواهید کرد». آیتالله موسوی اردبیلی هم شهادت داد این حرف را از حاج احمدآقا شنیده است.
وی درباره رأیگیری برای رهبری حضرت آیتالله خامنهای میگوید: درهر حال در ادامه این سخن، بحثهای بیشتری هم صورت گرفت و سرانجام نوبت به رأی گیری رسید و جز چند نفر معدود، ایشان با اکثریت قاطع به رهبری برگزیده شدند. خاطرم هست آقا پیش از رأیگیری، پشت تریبون رفتند و فرمودند: «من آمادگی ندارم و قبول نمیکنم» و کمی هم از اینکه برخلاف میل ایشان چنین مسئولیت سنگینی را به دوششان قرار میدهیم، ناراحت بودند.
"حاضران مخصوصا مرحوم «آیتالله آذری قمی» گفتند مسئله تمام شده است و باید قبول کنید. آقا(آیت الله خامنه ای) به آیتالله آذری قمی فرمودند: «اگر من حکمی بکنم، شما قبول میکنید؟» ایشان گفتند: «من شرعاً مکلف هستم که قبول کنم». و به این ترتیب قبل از اینکه پیکر پاک حضرت امام را به خاک بسپاریم، جانشین ایشان توسط مجلس خبرگان انتخاب شد که اقدام بسیار تاریخی، موثر و انقلابی بود.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع اخذشده:۱۴ خرداد ۱۳۹۸تسنیم است بااندکی اصلاحات،افزودن تصاویر
در جلسه روز ۱۴ خرداد، قریب به ۸۰ نفر از نمایندگان مجلس خبرگان رهبری با تاکید موکد اجتهاد آیتالله خامنهای را مورد تایید قرار دادند. نمایندگان حتی آن گمانی که در ذهن ایشان بود که ممکن است کسانی اجتهادش را قبول نداشته باشند، به شدت رد میکنند.
آیتالله خامنهای : اولاً واقعاً باید خون گریست بر جامعه اسلامی که حتی احتمال [رهبری] کسی مثل بنده در آن مطرح شود.... این سخن را از روی تواضع بیان کردند. ایشان فروتنی بسیار زیادی از خود نشان دادند و شکسته نفسی کردند؛
* در پاسخ به این سوال که این پیشنهاد: آیتالله گلپایگانی مرجع وقت تقلید، رهبر باشند و آیتالله خامنهای به عنوان قائم مقام امور اجرایی را برعهده بگیرند، در بحث رهبری شورایی مطرح شد؟
این پیشنهاد در ابتدای جلسه مطرح شد. رد شدن آن اینگونه نبود که با رایگیری از نمایندگان رد شود. ماجرا اینگونه است که آقای آذری قمی که سخنران اول یا دوم جلسه بود، در سخنانش عنوان کرد که او به همراه چند نفر دیگر پس از باخبر شدن از رحلت امام خمینی (ره)، خدمت آیتالله گلپایگانی میروند. آنان از ایشان میخواهند که پس از امام خمینی (ره) رهبر بشود. آیتالله گلپایگانی در پاسخ به این درخواست فرمودند که من مانند آقای خمینی نیستم و نمیتوانم این کار را انجام بدهم. به نظر میرسد آنان به ایشان اصرار میکنند که شما از باب فقهی و شرعی رهبر باشید، آقای خامنهای امور اجرایی را به عنوان قائم مقام انجام خواهند داد. به ظاهر آیتالله گلپایگانی با این شرط، رهبری را میپذیرند.
*نفراتی که پس از آقای آذریقمی پشت تریبون رفتند و سخنرانی کردند، این نظر را نقد کردند. آنان ضمن احترام گذاشتن به جایگاه علمی، فقهی و حوزوی آیتالله گلپایگانی، ایشان را فردی مناسب برای به دست گرفتن رهبری نظام نمیدانند.
در نتیجه این پیشنهاد مورد قبول نمایندگان قرار نگرفت و بحثها از حول آیتالله گلپایگانی کنار رفت. آقای آذری قمی هم دیگر این بحث را ادامه نداد.
تسنیم نوشت:به هر حال، در بحث شورایی اسامی افرادی مطرح شد. در تمامی پیشنهاداتی که ارائه شد، نام آیتالله خامنهای ثابت بود.
پس از آیتالله خامنهای، نام آقای هاشمیرفسنجانی بیشترین فراوانی را داشت .
البته در میانه بحث، آقای هاشمی مطرح کرد که بنده در مسیر مسئولیت دیگری قرار دارم. از این رو آقایانی که اسم بنده را به عنوان شورای رهبری مطرح میکنند، بدانند که من نمیتوانم عضو این شورا باشم.
در واقع آقای هاشمی به نوعی از نمایندگان میخواهند که اسم ایشان را ذکر نکنند.
*پیش از رایگیری در مورد رهبری فردی یا به عبارت دیگر رهبری فردی و شورایی، آیتالله مشکینی جمله خیلی مهمی بیان میکند.
ایشان(آیتالله مشکینی) گفتند«آقایانی که قصد دارند به رهبری فردی رای بدهند، ببینند مصداق آن فرد را پیدا میکنند یا نمیکنند.»
رایگیری که صورت گرفت، «رهبری فردی» رأی آورد؛(توافق شد) این بدان معناست که نمایندگان یک نفر برای رهبری در ذهن دارند.
*بلافاصله پس از اینکه رهبری فردی رای آورد، تعدادی از نمایندگان از گوشه و کنار مجلس گفتند که کاندیدای ما آقای خامنهای است.
در فیلمهایی که از آن جلسه باقی مانده است، این صداها شنیده میشود.
هاشمی رفسنجانی که در جایگاه هیات رئیسه نشسته بود، پس از شنیدن این صداها گفت: کاندیدای ما هم آقای خامنهای است.
در فیلمی که منتشر شده، مشخص نیست که چه کسانی این جمله را بیان میکنند، اما اسم فرد دیگری به عنوان کاندیدا به گوش نمیخورد.
*در این هنگام که همهمهای در مجلس به وجود آمده است، آقای مجتهد شبستری خطاب به هاشمی رفسنجانی میگوید که ما شنیدهایم امام خمینی در خصوص آقای خامنهای نکتهای گفتهاند و شما آن را میدانید.
برای ما بیان کنید. آقای هاشمی در آن همهمه، توجهش به این صدا جلب میشود و از آقای مجتهد شبستری میخواهد که خواسته خود را مجدد بیان کند. ایشان آن خواسته را دوباره بیان میکند. سپس آقای هاشمی خطاب به نمایندگان گفت: آقای مجتهدشبستری از طریق آقای طاهری خرمآبادی، شنیدهاند که حضرت امام چیزی درباره آقای خامنهای گفتند و من هم مطلع هستم. (نقل به مضمون)
تسنیم نوشت:در اینجا آقای هاشمی رفسنجانی، هوشمندی خاصی به خرج میدهد و خطاب به نمایندگان میگوید: اگر شما اجازه میدهید، من این خاطره را بیان میکنم.
او«آیت الله هاشمی رفسنجانی» در واقع رایگیری میکند و به نوعی بیان میدارد آن چیزی که من میخواهم بگویم، آن چیزی نیست که امام در وصیتنامه خود قید فرمودند که یا باید در صدا و سیما باشد، یا مکتوب باشد و یا اینکه سندی از آنجا موجود باشد.
«هاشمی» در حقیقت اینگونه میگوید که سند آن قول بنده هستم و اگر نمایندگان اجازه بدهند، من آن را بیان خواهم کرد که نمایندگان موافقت کردند.
سپس آقای هاشمی گفت من برای گفته خود شاهد هم دارم. شاهد او آیتالله خامنهای و« آیتالله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی» رئیس دیوان عالی قضایی کشور بود.
آقای هاشمی خطاب به آقای موسوی اردبیلی میگوید که شما شاهدید و ایشان هم تایید میکند.
در نتیجه آقای هاشمی آن خاطره و نقل قول معروف را بیان کردند.
*بنابراین خاطره و یا آن نقل قول زمانی بیان شد که بیشتر نمایندگان با در نظر داشتن یک نفر در ذهنشان به رهبری فردی رای داده بودند و تعدادی از نمایندگان هم گفته بودند که آقای خامنهای کاندیدای ماست. ضمن اینکه هیچ کس دیگری به عنوان کاندیدای نمایندگی از سوی نمایندگان مجلس مطرح نشد.آن نقل قول و خاطره در تحکیم اطمینانخاطر نمایندگان مجلس خبرگان رهبری نقش موثری داشت، اما مبنا نبود. مبنا انتخابی بود که خود نمایندگان مجلس انجام داده بودند.
آیا نقل قول امام مبنای رای نمایندگان به آیتالله خامنهای بود؟
تسنیم: آقای هاشمی رفسنجانی در جلسه روز یکشنبه، ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، نقل قولی از امام خمینی بیان کردند که برخی این نقل قول را مبنای رای نمایندگان مجلس خبرگان رهبری به آیتالله خامنهای میدانند. نخست اینکه این نقل قول چه زمانی در جلسه خبرگان رهبری مطرح شد و دوم اینکه آیا این نقل قول مبنای رای نمایندگان بود؟
مسعودرضایی : جلسه روز یکشنبه، ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ اینگونه پیش رفت که پس از مطرح شدن بحثها در مورد رهبری فردی و شورایی، قرار شد رایگیری شود. ابتدا هم مقرر شد در مورد رهبری فردی رایگیری شود. اگر رهبری فردی رای نمیآورد، شورایی میشد.
در هنگام بحث در مورد رهبری فردی و شورایی، هیچ کدام از نمایندگان فرد مورد نظر برای رهبری فردی را مطرح نکردند، اما در بحث رهبری شورایی اعم از شورای سه نفره و پنج نفره، نام افراد پیشنهادی بیان میشد.
تسنیم: این پیشنهاد که آیتالله گلپایگانی مرجع وقت تقلید، رهبر باشند و آیتالله خامنهای به عنوان قائم مقام امور اجرایی را برعهده بگیرند، در بحث رهبری شورایی مطرح شد؟
مسعودرضایی : این پیشنهاد در ابتدای جلسه مطرح شد.
تسنیم:این پیشنهاد رد شد؟
مسعودرضایی : رد شدن آن اینگونه نبود که با رایگیری از نمایندگان رد شود. ماجرا اینگونه است که آقای آذری قمی که سخنران اول یا دوم جلسه بود، در سخنانش عنوان کرد که او به همراه چند نفر دیگر پس از باخبر شدن از رحلت امام خمینی ، خدمت آیتالله گلپایگانی میروند. آنان از ایشان میخواهند که پس از امام خمینی رهبر بشود.
«آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی» در پاسخ به این درخواست فرمودند که من مانند آقای خمینی نیستم و نمیتوانم این کار را انجام بدهم. به نظر میرسد آنان به ایشان اصرار میکنند که شما از باب فقهی و شرعی رهبر باشید، آقای خامنهای امور اجرایی را به عنوان قائم مقام انجام خواهند داد. به ظاهر آیتالله گلپایگانی با این شرط، رهبری را میپذیرند.
نفراتی که پس از آقای آذریقمی پشت تریبون رفتند و سخنرانی کردند، این نظر را نقد کردند. آنان ضمن احترام گذاشتن به جایگاه علمی، فقهی و حوزوی آیتالله گلپایگانی، ایشان را فردی مناسب برای به دست گرفتن رهبری نظام نمیدانند. در نتیجه این پیشنهاد مورد قبول نمایندگان قرار نگرفت و بحثها از حول آیتالله گلپایگانی کنار رفت. آقای آذری قمی هم دیگر این بحث را ادامه نداد.
به هر حال، در بحث شورایی اسامی افرادی مطرح شد. در تمامی پیشنهاداتی که ارائه شد، نام آیتالله خامنهای ثابت بود. پس از آیتالله خامنهای، نام آقای هاشمیرفسنجانی بیشترین فراوانی را داشت که البته در میانه بحث، آقای هاشمی مطرح کرد که بنده در مسیر مسئولیت دیگری قرار دارم. از این رو آقایانی که اسم بنده را به عنوان شورای رهبری مطرح میکنند، بدانند که من نمیتوانم عضو این شورا باشم. در واقع آقای هاشمی به نوعی از نمایندگان میخواهند که اسم ایشان را ذکر نکنند.
پیش از رایگیری در مورد رهبری فردی آیتالله مشکینی جمله خیلی مهمی بیان کرد. ایشان فرمود« آقایانی که قصد دارند به رهبری فردی رای بدهند، ببینند مصداق آن فرد را پیدا میکنند یا نمیکنند» رایگیری که صورت گرفت، رهبری فردی رای آورد؛ این بدان معناست که نمایندگان یک نفر برای رهبری در ذهن دارند.
پیش از رایگیری در مورد رهبری فردی یا به عبارت دیگر رهبری فردی و شورایی، آیتالله مشکینی جمله خیلی مهمی بیان میکند. ایشان میفرماید، آقایانی که "قصد دارند به رهبری فردی رای بدهند، ببینند مصداق آن فرد را پیدا میکنند یا نمیکنند." رایگیری که صورت گرفت، رهبری فردی رای آورد؛ این بدان معناست که نمایندگان یک نفر برای رهبری در ذهن دارند.
بلافاصله پس از اینکه رهبری فردی رای آورد، تعدادی از نمایندگان از گوشه و کنار مجلس گفتند که کاندیدای ما آقای خامنهای است. در فیلمهایی که از آن جلسه باقی مانده است، این صداها شنیده میشود. هاشمی رفسنجانی که در جایگاه هیات رئیسه نشسته بود، پس از شنیدن این صداها گفت: کاندیدای ما هم آقای خامنهای است. در فیلمی که منتشر شده، مشخص نیست که چه کسانی این جمله را بیان میکنند، اما اسم فرد دیگری به عنوان کاندیدا به گوش نمیخورد.
در این هنگام که همهمهای در مجلس به وجود آمده است، آقای مجتهد شبستری خطاب به هاشمی رفسنجانی میگوید که ما شنیدهایم امام خمینی در خصوص آقای خامنهای نکتهای گفتهاند و شما آن را میدانید. برای ما بیان کنید.
آقای هاشمی در آن همهمه، توجهش به این صدا جلب میشود و از آقای مجتهد شبستری میخواهد که خواسته خود را مجدد بیان کند. ایشان آن خواسته را دوباره بیان میکند. سپس آقای هاشمی خطاب به نمایندگان گفت: آقای مجتهدشبستری از طریق آقای طاهری خرمآبادی، شنیدهاند که حضرت امام چیزی درباره آقای خامنهای گفتند و من هم مطلع هستم. (نقل به مضمون)
در اینجا آقای هاشمی، هوشمندی خاصی به خرج میدهد و خطاب به نمایندگان میگوید، اگر شما اجازه میدهید، من این خاطره را بیان میکنم. او در واقع رایگیری میکند و به نوعی بیان میدارد آن چیزی که من میخواهم بگویم، آن چیزی نیست که امام در وصیتنامه خود قید فرمودند که یا باید در صدا و سیما باشد، یا مکتوب باشد و یا اینکه سندی از آنجا موجود باشد. هاشمی در حقیقت اینگونه میگوید که سند آن قول بنده هستم و اگر نمایندگان اجازه بدهند، من آن را بیان خواهم کرد که نمایندگان موافقت کردند.
سپس آقای هاشمی گفت من برای گفته خود شاهد هم دارم. شاهد او آیتالله خامنهای و آیتالله موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی قضایی کشور بود. آقای هاشمی خطاب به آقای موسوی اردبیلی میگوید که شما شاهدید و ایشان هم تایید میکند. در نتیجه آقای هاشمی آن خاطره و نقل قول معروف را بیان کردند.
بنابراین خاطره و یا آن نقل قول زمانی بیان شد که بیشتر نمایندگان با در نظر داشتن یک نفر در ذهنشان به رهبری فردی رای داده بودند و تعدادی از نمایندگان هم گفته بودند که آقای خامنهای کاندیدای ماست. ضمن اینکه هیچ کس دیگری به عنوان کاندیدای نمایندگی از سوی نمایندگان مجلس مطرح نشد.
آن نقل قول و خاطره در تحکیم اطمینانخاطر نمایندگان مجلس خبرگان رهبری نقش موثری داشت، اما مبنا نبود. مبنا انتخابی بود که خود نمایندگان مجلس انجام داده بودند.
تسنیم: چرا جلسه آن روز علیرغم اینکه آیتالله مشکینی رئیس مجلس بود و در آن جلسه حضور داشت، توسط مرحوم هاشمی رفسنجانی اداره شد؟
مسعودرضایی : توانایی مدیریت جلسات، استعداد ذاتی افراد است. این موضوع مربوط به این مجلس هم نیست.
در مجلس خبرگان قانون اساسی، رئیس آیتالله منتظری بود، اما جلسات توسط آیتالله بهشتی اداره میشد. آیتالله منتظری از آیتالله بهشتی که نایب رئیس مجلس بود خواستند تا مدیریت جلسات را برعهده بگیرد.
در مجلس خبرگان رهبری نیز چنین اتفاقی روی داد.
نمایندگان «آیتالله علی مشکینی» را به عنوان رئیس انتخاب کرده بودند، اما چون « آیت الله اکبرهاشمی رفسنجانی» تجربه و توانایی اداره اینگونه جلسات را داشت، اداره آن روز جلسه به ایشان سپرده شد. این موضوع تنها در آن روز هم صورت نگرفت، بلکه قبل و بعد از آن هم بارها آقای هاشمی رفسنجانی اداره جلسات را برعهده گرفت.
«آقای هاشمی» در اداره جلسات توانمند بود، چون تجربه ریاست سه دوره از مجلس شورای اسلامی را داشت. او نخستین رئیس مجلس شورای اسلامی بود که تا زمان حیات امام خمینی ، این مسئولیت را عهدهدار بود.
بحثها در مجلس خبرگان رهبری، کاملاً آزاد بود . اگر فیلم مذاکرات مجلس مشاهده شود، شما میبینید که هر کس، هرعقیدهای را که دارد بیان میکند.
به طور مثال در بحث پیشنهادی که آقای آذری قمی مطرح کرد و در این گفتگو بدان اشاره شد، برخی آن را نقد کردند و عدهای هم او را معترض کردند که شما چرا چنین درخواستی از آیتالله گلپایگانی داشتید؟
بحثها به قدری آزاد بود که حتی یکی از نمایندگان خواستار ابقای منتظری در مقام رهبری شد. او پیشنهاد داد که آیتالله منتظری رهبر شود، اما به دلیل مسائل و مشکلاتی که وجود داشته است، در بیت آیتالله مشکینی ساکن شود. البته بنده مطمئنم که این نماینده بدون مشورت با آیتالله منتظری این پیشنهاد را مطرح کرد؛ چرا که آیتالله منتظری اصلاً چنین پیشنهادی را نمیپذیرفت.
(این فردی هم که پیشنهاد رهبری آیتالله منتظری را مطرح کرد، بعدها و در جریان رایگیری برای رهبری فردی و انتخاب آیتالله خامنهای به عنوان رهبر، بر پیشنهاد خود اصرار نورزید. البته او به رهبری آیتالله خامنهای رای نداد و بعدها گفت که دلیل رای ندادنش عدم تصویب قانون اساسی جدید بود.)
همانگونه که گفته شد، قبل از اینکه آقای هاشمی در مورد گزینه رهبری فردی صحبت کند، دیگران نام آیتالله خامنهای را مطرح کردند. بنابراین هاشمی رفسنجانی نقشی در جا انداختن آیتالله خامنهای به عنوان رهبری نداشت.
هاشمی رفسنجانی زمانی از آیتالله خامنهای نام برد که دیگران نام ایشان را مطرح کردند و تقریباً مسلم است که اگر آقای هاشمی رفسنجانی آن خاطره را بیان نمیکردند نمایندگان آیتالله خامنهای را به عنوان رهبر انتخاب میکردند. آن خاطره موجب تحکیم اطمینان خاطر از انتخاب نمایندگان شد.
بحثها به قدری آزاد بود که حتی یکی از نمایندگان خواستار ابقای منتظری در مقام رهبری شد. او پیشنهاد داد که آیتالله منتظری رهبر شود، اما به دلیل مسائل و مشکلاتی که وجود داشته است، در بیت آیتالله مشکینی ساکن شود.
تسنیم: در جلسه روز یکشنبه، ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، آیتالله خامنهای به عنوان رهبر موقت انتخاب شد. آیا پس از آن در اخبار و رسانهها گفته نشد که آیتالله خامنهای رهبر موقت است؟
مسعودرضایی : بله؛ در آن جلسه آیتالله خامنهای به عنوان رهبر موقت نظام جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد، به این دلیل که شورای بازنگری قانون اساسی نیمه کار بود و هنوز قانون اساسی جدید تصویب نشده بود. در قانون اساسی جدید قرار بود شرط مرجعیت حذف و به اجتهاد اکتفا شود.
بنابراین آیتالله خامنهای بر مبنای نظر امام خمینی و آنچه در کمیسیون اول شورای بازنگری قانون اساسی به تصویب رسیده بود، به صورت موقت به رهبری انتخاب شد تا اینکه کار شورای بازنگری قانون اساسی به پایان برسد و قانون اساسی جدید یا به تعبیر دیگر تغییرات قانون اساسی به تصویب مردم از طریق مراجعه به آرای عمومی به تصویب برسد.
در آن جلسه مقرر شد پس از تصویب قانون اساسی جدید، در مورد غیرموقت بودن رهبری جدید مجدد رایگیری خواهد شد. فاصله بین انتخاب آیتالله خامنهای به عنوان رهبری موقت تا دائمی شدن رهبری ایشان دو ماه است.
در روزیکشنبه، ۱۵ مرداد ۱۳۶۸ مجلس خبرگان رهبری مجدد تشکیل جلسه داد. در آن جلسه مطرح شد که با توجه به اینکه قانون اساسی جدید پس از به رای به مردم گذاشتن، تصویب شد و رسمیت پیدا کرد، بر مبنای قانون اساسی جدید در مورد رهبری آیتالله خامنهای تصمیمگیری میشود.
در روز ۱۵ مرداد ۱۳۶۸ مجدد رایگیری شد و تمامی مسائل حقوقی و قانونی پیگیری شد. جالب اینجاست که در جلسه آن روز برخی عنوان کردند که نیاز به رایگیری مجدد نیست، اما هیات رئیسه تاکید میکند برای اینکه تمامی مسائل به صورت قانونی حل شده باشد، باید رایگیری شود.
رایگیری انجام شد و آیتالله خامنهای با درصد بیشتری نسبت به رایگیری روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، به رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب شد.
در جلسه روز ۱۵ مرداد ۱۳۶۸ برخی عنوان کردند که نیاز به رایگیری مجدد نیست، اما هیات رئیسه تاکید کرد برای اینکه تمامی مسائل به صورت قانونی حل شده باشد، باید رایگیری شود. رایگیری انجام شد و آیتالله خامنهای با درصد بیشتری نسبت به رایگیری روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، به رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب شد.
ماجرای مدتدار بودن دوره رهبری چه بود؟
تسنیم: گفته شده است که در شورای بازنگری قانون اساسی، موضوع مدتدار بودن رهبری مطرح شد و یا حتی به تصویب رسید. آیا چنین ادعایی درست است؟
«مسعودرضایی»: متن مذاکرات جلسات شورای بازنگری قانون اساسی موجود است. در این جلسات بحثها و پیشنهادات مختلفی در خصوص اصول قانون اساسی انجام میگیرد.
یکی از آن پیشنهادات، مدتدار بودن دوره رهبری به مدت ۱۰ سال بود. پیشنهاد این بود که رهبری مدتدار باشد و پس از ده سال، در مورد آن دوره تصمیمگیری شود. اگر مورد رضایت بود، برای دوره بعد نیز انتخاب شود. اتفاقاً در این مورد بحثهای زیادی صورت میگیرد، اما در نهایت اعضا به این نتیجه میرسند که رهبری مدتدار مناسب نیست.
در اینجا این نکته را هم باید متذکر شد که رهبری انقلاب دائمالعمر نیست. مجلس خبرگان رهبری قادر است فرد موردنظر را در هر زمان که تشخیص بدهد از این مسئولیت برکنار کند. اصلاً اینگونه نیست که اگر فردی به عنوان رهبر انتخاب شد، دیگر مجلس خبرگان حق اظهارنظر در مورد او را از دست داده باشد. بنابراین رهبری به هیچ وجه مادامالعمر نیست.
دلیل اینکه آیتالله مومن به رهبری آیتالله خامنهای رای نداد، این بود که میگفت هنوز قانون اساسی جدید که در آن شرط مرجعیت حذف شد، به تصویب نرسیده است.
چرا آیتالله مؤمن به آیتالله خامنهای رای نداد؟
تسنیم: یکی از کسانی که به رهبری آیتالله خامنهای رای نداد، مرحوم آیتالله مؤمن عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری بود. نخست اینکه دلیل عدم موافقت ایشان چه بود و دوم اینکه آیا در سالهای بعد نظر ایشان تغییر کرد؟
«مسعودرضایی»: دلیل اینکه آیتالله مومن به رهبری آیتالله خامنهای رای نداد این بود که میگفت: هنوز قانون اساسی جدید که در آن شرط مرجعیت حذف شد، به تصویب نرسیده است. پس همچنان باید به قید مرجعیت پایبند بود.
آیتالله خامنهای نیز در آن زمان مجتهد بودند، اما مرجع نبودند.
پژوهشگرتاریخ معاصرمی گوید:چند نفر دیگر هم به همین دلیل رای موافق ندادند. (آن کسانی که در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ به رهبری آیتالله خامنهای رای ندادند، تاکنون نگفتهاند که در آن زمان ما فرد دیگری به غیر از آیتالله خامنهای در نظر داشتیم.)
آیتالله مومن در سالهای پس از ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، بارها و بارها در تایید رهبری آیتالله خامنهای سخن گفتند که مستندات آن هم موجود است. او کسی نبود که دین خود را به دنیا بفروشد. اگر اعتقادی داشت، خیلی راسخ اعلام میکرد؛ بنابراین آنچه از ایشان به یادگار مانده است، در تحکیم و تایید آیتالله خامنهای است.
آیتالله مومن هر چند در جلسه روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ به رهبری آیتالله خامنهای رای نداد، اما بعدها در تایید و تحکیم رهبری بارها سخن گفت.
تسنیم: سوال پایانی بنده این است که «آیتالله امامیکاشانی» فرمودند: انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری، انتخاب «عدول المومنین» است. این سخن بدان معنا نیست که انتخاب آیتالله خامنهای بر مبنای ولایت فقیه نبوده است؟
«مسعودرضایی»: این بحثهایی که در جلسه خبرگان مطرح شد، فقهی است و از آنجایی آغاز شد که آیتالله خامنهای به شدت و با روشهای مختلف از جمله استدلال، شکسته نفسی، تواضع و... با انتخاب خود به رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران مخالفت کردند.
نمایندگان مجلس به هر نحوی برای آیتالله خامنهای استدلال کردند تا او را مجاب سازند که شرایط شرعی برای رهبر شدن دارد و بهترین فرد برای پذیرش این مسئولیت است.
موضوع «عدول المومنین» را هم آقای آذری قمی مطرح کرد.
پژوهشگرتاریخ معاصرمی گفت:در یک جا از بحث که نمایندگان به آیتالله خامنهای فشار آوردند که شما باید رهبری را بپذیرید، ایشان میگوید همین آقای آذری قمی که اولین بار اسم من را آورد، اگر حکم کنم، ایشان حکم بنده را میپذیرد؟ (نقل به مضمون)
«آقای آذری قمی» بلند میشود و میگوید: بله، از نظر من هرکسی که به عنوان ولی فقیه در این مجلس انتخاب بشود، حال چه از باب مرجعیت، چه از باب اجتهاد، چه از باب «عدول المومنین» و چه از هر باب دیگر باشد، من حکم شما را بر خودم واجب میدانم.
«آیت الله احمد آذری قمی» در واقع تمام درها را به روی آیتالله خامنهای بست و او را در استدلال علیه خودش خلع سلاح کرد.
در نهایت هم آقای امامی کاشانی نکتهای را بیان میکنند که مجتهدان باید درباره آن سخن بگویند. آیتالله خامنهای وقتی که دید هرچه استدلال میکند، در برابرش دلیل میآورند، با گفتن "به هر حال من مخالفم" نشست. پس از آن مجلس وارد رایگیری شد و آیتالله خامنهای به عنوان رهبر انتخاب شد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع مأخوذه:۱۳ خرداد ۱۳۹۹تسنیم بااندکی ویرایش +افزودن تصاویر
«شیخ بهلول» خطیب معروف و رهبر قیام گوهرشاد میگفت: «من در طول مدت عمرم، اُمرا و صاحب منصبان زیادى را دیدهام؛ اما کسى را به لحاظ بىرغبتى به مقام و منصب دنیا، هم پاى آیت الله خامنهای ندیدهام»
انسان وقتى زندگى روزمره او را از نزدیک مىبیند، حس مىکند که ذرهاى میل به دنیا در او وجود ندارد... واقعاً در این مقطع، من هیچ کس را در تقوا و اعراض از مال و مقام دنیا، مثل او نمى شناسم.
آخرین بارى که در خدمت وى بودم، به من گفت: آقاى بهلول! خاطرتان هست که قبل از انقلاب، یک شب در مسجد «طرقبه» منبر بودید؛ پس از اتمام مجلس، وقتى خواستید از مسجد بیرون بیایید، چون تاریک بود، من آمدم دستتان را بگیرم و کمکتان کنم؛ اما دستتان را کشیدید و گفتید: من چشمانم خوب مىبیند؛ تا جایى که هنوز زیر نور ماه، خاطره مىنویسم؛ حالا چطور؟ حالا هم بینایىتان در همان حد هست؟ من گفتم: آقا! حالا زیر نور خورشید هم دیگر نمى توانم بنویسم. بعد آقا گفت: اخیراً کمتر به ما سر مى زنید. گفتم: آقا! شما متعلق به همه مردم ایران هستید؛ من اگر وقت شما را بگیرم، مثل این است که وقت همه ایرانىها را گرفتهام».
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:بهلول کیست؟
علامه شیخ محمدتقی بهلول،متولد ۲۰ شهریور ۱۲۸۱،فرزندشیخ نظام الدین،نوه زین الدین بن ملاصادق بن محمد طاهر خزائی،اوائل درعربستان زندگی می کرد،دراوائل سلطنت آقامحمدخان به ایران کوچیدودرگنابادمقیم شد.
علامه شیخ محمدتقی بهلول از علمای معاصر و از مجاهدان راه خدا بود که هر جا خلاف حکم خدا می دید ساکت نمی نشست، در قضیه کشف حجاب و واقعه مسجد گوهرشاد نقش ارزنده ای از خود نشان دادقیام اودستگاه رژیم شاه راآشفته کرد،آنهابه حرم حمله کردند،شیخ بهلول با کمک مردم از مهلکه مسجد گوهرشاد نجات داده شد. او پیاده مشهد را به قصد افعانستان ترک کرد و پس از مدتها سفر، مخفیانه وارد این کشور شد. نیروهای امنیتی او را دستگیر کردند و دولت ایران خواستار استردادش شد، اما مقامات افغان از انجام این کار سرباز زدند و شیخ به عنوان پناهنده سیاسی پذیرفته شد، اما مدت ۳۵ سال اقامت وی در افغانستان به اسارت و تبعید گذشت اسارت و تبعید در زندانهای مختلف و مناطق گوناگون افغانستان.
شیخ بهلول پس از ۳۱ سال اسارت و تبعید آزاد شد و به دمشق رفت و از آنجا راهی مصر شد و در دانشگاه الازهر به تدریس علوم دینی پرداخت. در بخش فارسی رادیو قاهره هم فعالیت کرد. پس از آن برای دیدن خواهر و مادرش به نجف مسافرت کرد. پس از چند سال اقامت و فعالیت به ایران بازگشت.
سرانجام در هفتم مردادماه سال ۸۴ در سن ۱۰۵ سالگی رحلت کرد.
پدربمب اتم(اوپنهایمر)درادامه
بر خلاف «بمب اتمی» معمولی که بخش بزرگی از نیروی ویرانگر خود را از «شکافت هستهی اورانیوم»(nuclear fission)یا «پلوتونیوم» به دست میآورد، «بمب هیدروژنی» از طریق «ادغام هستههای عنصر هیدروژن» انجام میدهد.
این همان پروسهای است که در خورشید هم اتفاق میافتد و در جریان آن مقدار غولآسایی انرژی آزاد میشود.
برای این «همجوشی هستهای»(Nuclear fusion) مقدار بسیار زیادی حرارت و فشار لازم است و برای تامین این میزان بسیار زیاد فشار و حرارت به یک انفجار هستهای نیاز است.
به همین دلیل بمب هیدروژنی بمبی است که دو مرحله انفجار دارد و در جریان آن نخست از انفجار هستهای به عنوان نوعی "چاشنی انفجاری" برای «همجوشی هستهای» استفاده میشود و سپس بر اثر حرارت ناشی از این انفجار، هستههای ایزوتوپ هیدروژن، یعنی دوتریوم و تریتیوم چنان متراکم میشوند که در هم ذوب میشوند.
بمب هیدروژنی انفجار اتمیای به مراتب قویتر از بمب اتمی یک مرحلهای ایجاد میکند چرا که پروسه ادغام هستهای، انرژی به مراتب بیشتری از پروسه تجزیه هستهای آزاد میکند. بنابراین در شرایط ساخت مشابه و با مواد اولیهای کاملا یکسان، بمب هیدروژنی بسیار قویتر و مخربتر از بمب اتمی است.
ساخت بمبی که بر اساس ادغام هستهای کار کند بسیار سختتر از بمبی است که ماده انفجاریاش را از تجزیه هستهای به دست میآورد.
بنابراین کشورهایی که در سالهای اخیر به قدرتهای اتمی پیوستهاند بر اساس نظریات کارشناسان و به احتمال بسیار بالا هنوز نتوانستهاند به تکنولوژی ساخت بمب هیدروژنی دست پیدا کنند و تنها هند و هم کره شمالی به این تکنولوژی دست یافته اند.
اولین بمب هیدروژنی واقعی در اول نوامبر ۱۹۵۲ توسط آمریکا در اقیانوس آرام آزمایش شد.
یک سال بعد اتحاد جماهیر شوری سابق نیز این بمب را آزمایش کرد.
این سلاحها اما ازنوع اولیه و ابتدایی بوده و برای بهکارگیری در عملیات نظامی مناسب نبودند. بمبهای هیدروژنی قابل استفاده در عملیات نظامی بعدها توسط هردو کشور آمریکا و شوروی آزمایش شد. اما تا کنون این بمبها در هیچ جنگی به کار گرفته نشده است.
اولین بمب اتمی به کار گرفتهشده در جنگ در جریان جنگ جهانی دوم از سوی آمریکا علیه ژاپن به کار گرفته شد.
۶ اوت ۱۹۴۵ شهر هیروشیما و ۹ اوت شهر ناکازاکی در ژاپن هدف حمله اتمی آمریکا قرار گرفتند.
این بمبها با مواد رادیواکتیو پلوتونیوم و اورانیوم تولید شده بودند.
بمب افکن آمریکایی بی-۲۹ بمب اتمی معروف به پسر کوچک را در ۶ اوت ۱۹۴۵(۱۵مرداد۱۳۲۴) در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم به روی این شهر انداخت
بمب افکن آمریکایی B-۲۹ بمب اتمی معروف به پسر کوچک (little Boy) را در ۶ اوت ۱۹۴۵(۱۵مرداد۱۳۲۴) در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم به روی شهر هیروشیما انداخت،
بمب بزرگ مردچاق بمب اتمی دیگری در ۹ اوت۱۹۴۵(۱۸مرداد۱۳۲۴) بر روی شهر ناکازاکی انداخته شد.
درزمان حادثه ،حدود ۳۵۰ هزار غیرنظامی و کادر نظامی در زمان بمباران در هیروشیما زندگی میکردند. در یک آن هزاران نفر کشته شدند، تا دسامبر ۱۹۴۵(دی۱۳۲۴) حدود ۱۴۰هزار نفر در هیروشیما در نتیجه تشعشعات شدید و دیگر عواقب فوری این انفجار مانند آتشسوزی جان باختند.
«روبرت اوپنهایمر» دانشمند آلمانیتبار آمریکایی به عنوان «پدر بمب اتمی »شناخته میشود.
انفجار بمب اتمی انرژی فوقالعاده زیادی را در قالب حرارت، فشار و اشعه آزاد میکند. در مدت زمان کوتاهی پس از انفجار صدها هزار نفر میتوانند جانشان را از دست بدهند و تمام منطقه اطراف محل انفجار به صحرایی خشک بدل شود. تشعشعات رادیواکتیو همچنین باعث بروز بیماریهای فراوانی در درازمدت میشوند.یک مرحله قویتر از بمب هیدروژنی اما «بمب نوترونی» است که با برداشته شدن محفظه اورانیومی بمب هیدروژنی باعث آزاد شدن نوترونها میشود. این نوترونها میتوانند در مسافتهای طولانی حرکت کنند و به درون ساختارهای محافظتشده نیز راه یابند.
اساس کارکرد این بمب بر فشار و موج حرارتی استوار است که انرژی بسیار زیادی را در قالب تشعشعات نوترونی منتقل میکند.
این بمب بر اساس میزان فشردگی آن میتواند از یک دقیقه تا یک هفته انسانها را به کام مرگ بکشاند. این در حالی است که آسیبی به ساختمانها و اشیا وارد نمیشود. یک روز پس از انفجار این بمب منطقه محل انفجار میتواند بدون خطر مورد استفاده قرار گیرد.
پدرِ«بمب نوترونی»آقای «ساموئل کوهن» آمریکایی است که در سال ۱۹۵۸ ساخت آن را اعلام کرد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع اخذشده دویچه وله،شهریور ۱۳۹۶می باشد+اصلاحات+افزودن تصاویر.
«ساموئل کوهن»پدرِبمب نوترون
«ساموئل کوهن»(Samuel Cohen) متولدمتولد۲۵ ژانویه ۱۹۲۱، بروکلین، نیویورک، به کالج در دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس رفت،
مخترع بمب نوترونی، دسامبر ۲۰۱۰ (آذر ۱۳۸۹ ) در ۸۹ سالگی مُرد.
پدربمب اتم«روبرت اوپنهایمر»کیست؟
جولیوس رابرت اوپنهایمر(Julius Robert Oppenheimer)،متولد ۲۲ آوریل ۱۹۰۴ در شهر نیویورک،
او در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی مدرسه فیزیک نظری را تأسیس کرد که به یک مدرسه آموزشی مهم برای بسیاری از فیزیکدانان برتر کشوربود. در طول دهه ۱۹۳۰، مطالعه ساختار اتمی و ذرات با مکانیک کوانتومی اخیراً کشف شده، موردمطالعه قرارداد ، در سال ۱۹۴۱ به عضویت آکادمی ملی علوم انتخاب شد.
«رابرت اوپنهایمر »به معلمش(پاتریک بلکت) که ۳سال ازاوبزرگتربود،حسادت می کرد
در پاییز ۱۹۲۵، قصدداشت اورابایک«سیب سمی»آغشته به سیانورکه روی میزش گذاشت بود بکشدکه معلمش مشکوک شدورازسیاهش کشف شد وکارش تااخراج ازدانشگاه کشیده شدواما بخیرگذشت.
تیم «اوپنهایمر» مجبور شدند ۲ نوع بمب جداگانه تولید کند، یکی که از اورانیوم به عنوان سوخت هسته ای و دیگری از پلوتونیوم استفاده می کرد. در سال ۱۹۴۵، سوخت هسته ای (مواد قابل شکافت) کافی برای آزمایش یک بمب و ساخت یک بمب از هر دو نوع بمب آماده بود. بمب اورانیومی «پسر کوچک»(Little Boy) و بمب ساخته شده از پلوتونیوم «مرد چاق»(Fat Man) نام داشت.که برسرمردم ژاپن ریخته شد.
وی به ریاست مشاوران امنیت امریکا(بعدازجنگ جهانی)رسید.
«روبرت اوپنهایمر» در سال ۱۹۶۶ از موسسه مطالعات پیشرفته بازنشسته شد و در ۱۹ فوریه ۱۹۶۷(۳۰ بهمن ۱۳۴۵)در۶۳سالگی بر اثر سرطان درگذشت.
عنی سازی "اورانیوم"چگونه هست؟
سنگ معدن اورانیوم موجود در طبیعت از دو ایزوتوپ 235U به مقدار ۰.۷ درصد و 238U به مقدار ۳.۹۹ درصد تشکیل شده است. سنگ معدن را ابتدا در اسید حل کرده و بعد از تخلیص فلز ، اورانیوم را بصورت ترکیب با اتم فلوئور (9F ) و بصورت مولکول اورانیوم هگزا فلوراید تبدیل میکنند که به حالت گازی است. سرعت متوسط مولکولهای گازی با جرم مولکولی گاز نسبت عکس دارد.
غنی سازی بادستگاه سانتریقیوژ
سانتریفیوژ دستگاهی است که برای جدا سازی مواد از یکدیگر بر اساس وزن آنها استفاده میشود. این دستگاه مواد را با سرعت زیاد حول یک محور به گردش در میآورد و مواد متناسب با وزنی که دارند از محور فاصله میگیرند. در واقع در این روش برای جدا سازی مواد از یکدیگر از شتاب ناشی از نیروی گریز از مرکز استفاده میگردد، کاربرد عمومی این دستگاه برای جداسازی مایع از مایع و یا مایع از جامد است. سانتریفیوژهایی که برای غنی سازی اورانیوم استفاده میشود حالت خاصی دارند که برای گاز تهیه شدهاند که به آنها Hyper-Centrifuge گفته میشود. پیش از آنکه دانشمندان از این روش برای غنی سازی اورانیوم استفاده کنند از تکنولوژی خاصی بنام «Gaseous Diffusion »به معنی پخش و توزیع گازی استفاده میکردند.
غنی سازی بادیفوزیون گازی(Gaseous Diffusion)
گراهان
در سال 1864 پدیدهای را کشف کرد که در آن سرعت متوسط مولکولهای گاز با
معکوس جرم مولکولی گاز متناسب بود. از این پدیده که به نام دیفوزیون
گازی مشهور است برای غنی سازی اورانیوم استفاده میکنند. در عمل اورانیوم
هگزا فلوراید طبیعی گازی شکل را از ستونهایی که جدار آنها از اجسام متخلخل
(خلل و فرج دار) درست شده است عبور میدهند. سوراخهای موجود در جسم
متخلخل باید قدری بیشتر از شعاع اتمی یعنی در حدود ۲.۵ آنگسترم (۷-۲۵x۱۰
سانتیمتر) باشد.
ضریب جداسازی متناسب با اختلاف جرم مولکولها است. روش
غنی سازی اورانیوم تقریبا مطابق همین اصولی است که در اینجا گفته شد. با
وجود این میتوان به خوبی حدس زد که پرخرج ترین مرحله تهیه سوخت اتمی همین
مرحله غنی سازی ایزوتوپها است، زیرا از هر هزاران کیلو سنگ معدن اورانیوم
۱۴۰ کیلوگرم اورانیوم طبیعی بدست میآید که فقط یک کیلوگرم 235U خالص در آن وجود دارد. Gaseous Diffusion از جمله تکنولوژیهایی بود که ایالات متحده طی جنگ جهانی دوم در پروژهای بنام منهتن (Manhattan) برای ساخت بمب هستهای ، با کمک انگلیس و کانادا به آن دست پیدا کرد.
در این روش با تکرار استفاده از این صفحات فیلتر مانند ، بصورت آبشاری (Cascade) ، میزان 235U را
به مقدار دلخواه بالا میبردند. این روش اولین راهکارهای صنعتی برای غنی
سازی اورانیوم بود که کابرد عملی پیدا کرد. نمونهای از سانتریفیوژهای گازی
آبشاری که برای غنی سازی اورانیوم از آنها استفاده میشود.
Hyper-Centrifuge اما در روش استفاده از سانتریفیوژ برای غنی سازی اورانیوم ، تعداد بسیار زیادی از این دستگاهها بصورت سری و موازی بکار میبرند تا با کمک آن بتوانند غلظت 235U را افزایش دهند.
گاز
هگزافلوراید اورانیوم (UF6) در داخل سیلندرهای سانتریفیوژ تزریق میشود و
با سرعت زیاد به گردش در آورده میگردد. گردش سریع سیلندر ، نیروی گریز از
مرکز بسیار قوی تولید میکند و طی آن مولکولهای سنگینتر (آنهایی که شامل
ایزوتوپ 238U هستند) از مرکز محور گردش دورتر میگردند و برعکس آنها که مولکولهای سبکتری دارند (حاوی ایزوتوپ 235U ) بیشتر حول محور سانتریفیوژ قرار میگیرند.
در
این هنگام با استفاده از روشهای خاص گازی که حول محور جمع شده است جمع
آوری شده به مرحله دیگر یعنی دستگاه سانتریفیوژ بعدی هدایت میگردد. میزان
گاز هگزافلوراید اورانیوم شامل 235U که
در این روش از یک واحد جداسازی بدست میآید به مراتب بیشتر از مقداری است
که در روش قبلی (Gaseous Diffusion) بدست میآید، به همین علت است که
امروزه در بیشتر نقاط جهان برای غنی سازی اورانیوم از این روش استفاده
میکنند.
بزرگترین دستگاههای آبشاری سانتریفیوژ در کشورهایی مانند
فرانسه ، آلمان ، انگلستان و چین در حال غنی سازی اورانیوم هستد. این
کشورها علاوه بر مصرف داخلی به صادرات اورانیوم غنی شده نیز میپردازند.
کشور ژاپن هم دارای دستگاههای بزرگ سانتریفیوژ است، اما تنها برای مصرف
داخلی اورانیوم غنی شده تولید میکند.
غنی سازی اورانیوم ازطریق میدان مغناطیسی
یکی از روشهای غنی سازی اورانیوم استفاده از میدان مغناطیسی بسیار قوی میباشد. در این روش ابتدا اورانیوم هگزا فلوئورید را حرارت میدهند تا تبخیر شود. از طریق تبخیر ، اتمهای اورانیوم و فلوئورید از هم تفکیک میشوند. در این حالت ، اتمهای اورانیوم را به میدان مغناطیسی بسیار قوی هدایت میکنند. میدان مغناطیسی بر هستههای باردار اورانیم نیرو وارد میکند « نیروی لورنتس » و اتمهای اورانیوم را از مسیر مستقیم خود منحرف میکند. اما هستههای سنگین اورانیم (238U ) نسبت به هستههای سبکتر (235U ) انحراف کمتری دارند و درنتیجه از این طریق میتوان 235U را از اورانیوم طبیعی تفکیک کرد.
کاربردهای اورانیوم غنی شده
۱-شرایطی ایجاد کرده اند که نسبت 235U به 238U را به ۵ درصد میرساند. برای این کار و تخلیص کامل اورانیوم از سانتریفوژهای بسیار قوی استفاده میکنند.
۲-برای ساختن نیروگاه اتمی ، اورانیوم طبیعی و یا اورانیوم غنی شده بین ۱ تا ۵ درصد کافی است.
۳-برای تهیه بمب اتمی حداقل ۵ تا ۶ کیلوگرم 235U صد درصد خالص نیاز است. در صنایع نظامی از این روش استفاده نمیشود و بمبهای اتمی را از 239Pu که سنتز و تخلیص شیمیایی آن بسیار سادهتر است تهیه میکنند.
نحوه تولیدسوخت پلوتونیوم رادیواکتیو
این
عنصر ناپایدار را در نیروگاههای بسیار قوی میسازند که تعداد نوترونهای
موجود در آنها از صدها هزار میلیارد نوترون در ثانیه در سانتیمتر مربع
تجاوز میکند. عملا کلیه بمبهای اتمی موجود در زراد خانههای جهان از این
عنصر درست میشود. روش ساخت این عنصر در داخل نیروگاههای هستهای به این
صورت که ایزوتوپهای 238Uشکست پذیر نیستند، ولی جاذب نوترون کم انرژی هستند. تعدادی از نوترونهای حاصل از شکست 235U را جذب میکنند و تبدیل به 239U میشوند. این ایزوتوپ از اورانیوم بسیار ناپایدار است و در کمتر از ده ساعت تمام اتمهای بوجود آمده تخریب میشوند.
در درون هسته پایدار 239U یکی
از نوترونها خود به خود به پروتون و یک الکترون تبدیل میشود. بنابراین
تعداد پروتونها یکی اضافه شده و عنصر جدید را که ۹۳ پروتون
داردنپتونیوم مینامند که این عنصر نیز ناپایدار است و یکی از «نوترونهای» آن خود به خود به پروتون تبدیل شده و در نتیجه به تعداد پروتونها یکی اضافه شده و عنصر جدید«پلوتونیم» را که ۹۴ «پروتون» دارد ایجاد میکنند. این کار حدودا در مدت یک هفته صورت میگیرد. /منبع:مجله رشد۴آذر۱۳۹۲
فرآیند غنی سازی اورانیوم
روش سانتریفوژ در مقیاس صنعتی ابتدا در هلند دردهه ۶۰ میلادی مورد استفاده قرار گرفت، برای این منظور توسعه مواد با استقامت و خواص ویژه و ساخت یاطاقان های پیشرفته برای سانتریفوژهای با سرعت دورانی زیاد لازم می بود
به طور حتم افراد علاقه مند ی که اخبار و مسائل علمی را پیگیری می کنند بارها واژه «غنی سازی اورانیوم» (uranium enrichment) را شنیده اند ولی هنوز درک ملموسی از این پروسه نداشته به طوری که مایلند به دانسته های خود بیافزایند. باید بگوییم که واقعاً یکی از تکنولوژیهای پیچیده در صنعت عظیم هسته ای فرایند غنی سازی اورانیوم می باشد.در جهان فعلی کشورهای انگشت شماری هستند که صاحب این تکنولوژی بوده و خدمات به کشورهایی که عضو باشگاهای هسته ای دنیا می باشند ارائه می دهند. غنی سازی درواقع افزایش درصد ایزوتوپ اورانیوم ۲۳۵ (U ۲۳۵) از ۷/۰ درصد به حدود ۴ الی ۵ درصد در مخلوط طبیعی اورانیوم است.
تاریخچه غنی سازی اورانیوم
تاریخ غنی سازی اورانیوم از جنگ جهانی دوم آغاز می شود، به عنوان مثال غنی سازی به وسیله سانتریفوژ حدوداً ۴۰ سال پیش توسط فردی آلمانی به نام زیپه(ZIPPE) طراحی شد. البته از فرایندهای دیگری مانند الکترومغناطیسی، پخش گازی، شیمیایی و فتوشیمیایی هم برای غنی سازی استفاده شد و بعضی از این روشها خیلی سریع توسعه پیدا کردند. حال باید دید چرا بحث غنی سازی اورانیوم در صنعت هسته ای مطرح شده و اکنون به عنوان یکی از تکنولوژیهای اساسی و موردنیاز در صنعت هسته ای جهان مطرح است. در پاسخ این سؤال باید گفت که شرکتهای تولید کننده انرژی برق برای تهیه سوخت راکتورهای نیروگاههای هسته ای بخصوص راکتورهای آب سبک PWR و BWR نیاز به اورانیوم غنی شده دارند زیرا در محفظه راکتور این نیروگاه ها احتمال شکافت اتم اورانیوم ۲۳۵ به وسیله نوترونهای حرارتی بسیار زیادتر از احتمال ایزوتوپ اورانیوم ۲۳۸ می باشد، بنابراین اگر مقدار اورانیوم ۲۳۵به مقدار طبیعی آن یعنی ۷۵/۰ درصد باشد نمی تواند واکنش خودنگهدار زنجیره ای به وجود آورد پس باید با غنی سازی اورانیوم به عنوان سوخت نیروگاههای هسته ای درصد مقدار ایزوتوپ اورانیوم ۲۳۵ را به حدود ۴ الی ۵ درصد برسانیم تا احتمال شکافت به وسیله نوترون را افزایش داده و در نتیجه مقدار انرژی که از هرشکافت آزاد می شود را به وسیله خنک کننده که در این راکتورها آب معمولی( آبی که ئیدروژن آن دارای ایزوتوپ H ۱است) می باشد برداشت کنیم.حال با توضیحات فوق پروسه غنی سازی به صورت مختصر شرح داده می شود. دو روش سانتریفوژ و پخش گازی پایه صنعتی غنی سازی در کل جهان می باشند که البته با توجه به گسترش موضوع سعی شده که در این مقاله در مورد روش سانتریفوژ صحبت شود.
روش سانتریفوژ در مقیاس صنعتی ابتدا در هلند دردهه ۶۰ میلادی مورد استفاده قرار گرفت، برای این منظور توسعه مواد با استقامت و خواص ویژه و ساخت یاطاقان های پیشرفته برای سانتریفوژهای با سرعت دورانی زیاد لازم می بود. در آلمان وانگلستان نیز این روش توسعه یافت و در سال ،۱۹۷۰ سه کشور آلمان، هلند و انگلستان شرکت URENCO را برای توسعه این فرآیند و عرضه سرویس غنی سازی به بازار بین المللی تشکیل دادند. این فرآیند در دهه ۸۰ در کشورهای آمریکا، فرانسه، ژاپن، استرالیا و چند کشور دیگر نیز به کار گرفته شده است.
البته باید یادآوری کرد که استفاده از سانتریفوژ برای جداسازی مواد با جرم های ویژه مختلف از صد سال پیش شروع شده است ولی در آن زمان بحث غنی سازی اصلاً مطرح نبود، به طوری که از سال ۱۹۱۹ میلادی این روش برای جداسازی ایزوتوپ گازها مورد استفاده قرار گرفت؛ تا اینکه در جنگ جهانی دوم از دستگاه سانتریفوژ برای غنی سازی اورانیوم استفاده به عمل آمد.
«غنی سازی اورانیوم» یکی از مراحل ۱۵ گانه چرخه سوخت هسته ای می باشد.
یعنی قبل از آنکه اورانیوم به مرحله غنی سازی که جزو پنجمین مرحله از چرخه سوخت هسته ای است بخواهد برسد باید مراحلی طی شود تاگاز مورد نظر به عنوان خوراک وارد سیستم سانتریفوژ شود که جهت روشن شدن موضوع چهار مرحله قبلی و فرآیندهای انجام شده شرح داده می شود.
اولین مرحله از چهار مرحله قبل از غنی سازی «اکتشاف معادن اورانیوم» می باشد.
اورانیوم در طبیعت به صورت ترکیباتی که تعداد آنها به ۱۰۰ می رسد و از ملکولهای ساده تا کمپکس تشکیل شده است وجود دارد.
« اورانیوم» همیشه در ترکیب با اکسیژن در طبیعت یافت می شود.
بزرگترین ذخایر رگه ای اورانیوم در کانادا و استرالیا وجود دارد،
البته کشورهای بسیاری مانند: آمریکا، آفریقای جنوبی، مراکش و من جمله ایران دارای معادن اورانیوم می باشند که ازمعادن بالفعل اورانیوم ایران «ساغند» یزد می باشد. پس از اکتشاف و استخراج کانی های اورانیوم کانه آرایی و تغلیظ برای تهیه کنسانتره(پرعیار شدن) ۸ U ۳ O (کیک زرد)(دارای ۸۰ تادرصد U3O8) در چند مرحله انجام می شود، کیک زرد به دست آمده شامل بیش از ۷۰ درصد اورانیوم می باشد.روی این کیک زرد کنترل کیفیت اندازه ذرات کنسانتره و سیالیت آن انجام می شود. سپس جهت تولید پودر UO2 ازکیک زرد (U3O8) عملیات انحلال، استخراج، رسوب گیری UC و احیاء انجام می شود و برای تبدیل UO2 به UF6 (نمک سبز) با اسید فلورئید ریک (HF) آن را ترکیب می کنند تا UF4 به دست آید. سپس UF4 را با گاز فلوئور فلوریناسیون می کنند تا UF6 به دست آید. UF6 به دست آمده در دمای پایین گازی شکل است که خوراک دستگاه سانتریفوژ گازی است تا بدین وسیله گاز UF6 غنی شود.
در سال ۱۹۳۰ سانتریفوژ با جریان همسو(Concurrent)که در آن ماده تغذیه از درون لوله ای که در مرکز درپوش بالایی سانتریفوژ قرار دارد، وارد می شد. مولکولهای سبک بیشتر به اطراف محور مرکزی ومولکولهای سنگین بیشتر به طرف دیواره سوق پیدا کرده و به وسیله مجراهایی از سانتریفوژ خارج می شوند. در جنگ جهانی دوم از این سانتریفوژ برای غنی سازی اورانیوم استفاده به عمل آمد ولی بازده کم آن موجب کنار گذاشتن این روش شد. سانتریفوژ با جریانهای همسو دو نقص بزرگ داشت: یکی اینکه فشار در نزدیک محور مرکزی پایین بود و خارج کردن مولکولهای سبک تر (U ۲۳۵) با اشکال مواجه می شد و دیگر اینکه بازده جداسازی این سانتریفوژ بسیار کم بود. این مشکلات موجب شد که سانتریفوژ با جریانات مخالف توسعه یابد. در این سانتریفوژ ماده تغذیه که همان UF6 می باشد از وسط محور چرخشی وارد شده و با حرکت در طول محور و جداره در دو جهت مختلف موجب ایجاد اختلاف غلظت ایزوتوپی در طول محور می شود. در نتیجه می توان ایزوتوپ های سبک (اورانیوم ۲۳۵) و سنگین (اورانیوم ۲۳۸) را در دو انتهای محور و در نزدیک جداره سانتریفوژ برداشت کرد. چون فشار در کنار جداره زیاد است بنابراین برداشت ایزوتوپ سبک تر (اورانیوم ۲۳۵) مشکلی ایجاد نمی کند. با این نوع سانتریفوژ بازده جداسازی افزایش پیدا کرده و با ارتفاع سانتریفوژ متناسب است. این سانتریفوژ هنوز اهمیت خود را حفظ کرده و با به کار گرفتن مواد با استقامت و خواص بهتر افزایش بازده و رقابت اقتصادی آن در سطح وسیع ممکن شده است. چونکه تفاوت جرمی اورانیوم ۲۳۵ (U ۲۳۵) اورانیوم ۲۳۸ (U ۲۳۸) فقط سه نوترون می باشد و باتوجه به اینکه وزن یک نوترون از مرتبه ۲۴- ۱۰ گرم بوده متوجه می شویم که تفاوت جرمی اورانیوم ۲۳۵ و اورانیوم ۲۳۸ بسیار جزئی است، به طوری که یک دستگاه سانتریفوژ به هیچ عنوان قادر نیست تا ۴ الی ۵ درصد غنی سازی انجام دهد، پس باید فرآیند غنی سازی در مراحل زیادی به صورت پشت سر هم که آبشار (casade)نامیده می شود انجام پذیرد تا بتوان به غنای ۴الی ۵درصد رسید.
به عنوان مثال اگر دستگاه سانتریفوژ جریان مخالفی داشته باشیم که در هر ثانیه ۱۰۰۰ دور بتواند بزند باید در حدود شاید ۶۰۰۰۰ (شصت هزار) دستگاه پشت سر هم که آبشار نامیده می شود کنار هم قرار داد تا بتوان ۴ الی ۵ درصد اورانیوم گازی شکل UF6 را غنی کرد. راه اندازی یک سایت صنعتی غنی سازی اورانیوم به ده ها مگاوات نیروی برق نیاز دارد. تصور کنید که اگر استوانه چرخنده هر دستگاه سانتریفوژ بخواهد ۱۰۰۰ دور در ثانیه بزند چه مقدار باید برق مصرف کند و همچنین خلاء داخل آن باید بسیار مقدار بالایی داشته باشد تا تحقق چنین شرایطی فراهم شود با در نظر گرفتن این شرایط تصور کنید به عنوان مثال ۶۰هزار دستگاه سانتریفوژ را در کنار هم قرار دادن جهت جداسازی ایزوتوپی اورانیوم چه تکنولوژی بالایی را طلب می کند.
اگر کشوری توانست اورانیوم را تا ۵ درصد غنی کند (که مورد استفاده در راکتور نیروگاههای هسته ای است ) می تواند اورانیوم با غنای بالاتر مثلاً بالاتر از ۷۰ درصد (که مورد استفاده در تسلیحات هسته ای است) تولید کند؟
جواب: مثال این قضیه مانند بحث خودرو است. اگر کشوری بخواهد خودرویی با سرعت ۳۰۰ کیلومتر در ساعت تولید کند، برای این کار، نسبت به خودرویی که با سرعت معمولی حرکت می کند، طراحی جدیدی نیاز دارد.
یعنی «نحوه اتصال سانتریفوژها» تغییر می کند و بسته به نوع و درصد غنی سازی شرایط کار تغییر می کند. در مورد ایران به فرض بپذیریم که ایران توانسته ماشین بسازد اما اگر بخواهد ماشین با مشخصات جدیدی بسازد نیاز به تکنولوژی متفاوتی نسبت به قبل دارد.
در مورد «غنی سازی ۵ درصد» و بالای آن هم به همین صورت است و ما به یک دانش فنی اضافه نیاز داریم.
یعنی چیز جدیدی ساخته نمی شود، ولی باید به آن موارد قبلی، بخش های جدید خاصی اضافه شود.
باید این نکته یادآوری شود که غنی سازی با درصد بالا یک غنی سازی ۳ تا ۵ درصدی یا بخشی از آن نیست بلکه بحث دیگری است و باید از صفر آغاز کرد چرا که طراحی و اتصال قطعات آن فرق دارد.
شاید مثال تولید خودرو تراکتور بهتر باشد. الان داریم خودرو تولید می کنیم و آن موقع می خواهیم تراکتور بسازیم هرچند تولید این دو شباهت های زیادی با هم دارد ولی در هر حال تراکتور با خودرو دو نوع متفاوت اند. شاید افرادی فکر می کنند که همه کشورهای دارای نیروگاه هسته ای خودشان تولیدکننده سوخت هسته ای می باشند در حالی که اصلاً این طور نیست و داشتن نیروگاه هسته ای با داشتن تکنولوژی غنی سازی دو مقوله جدا از هم می باشند زیرا با داشتن نیروگاه هسته ای می توان سوخت را از کشورهای تولید کننده دریافت کرد و درواقع غنی سازی یک اهرم چانه زنی است البته ازنظر اقتصادی هم می تواند دارای صرفه باشد.//منبع:باشگاه اندیشه۴آذر۱۳۹۲
اورانیوم چیست؟
«اورانیوم»ماده خام اصلی مورد نیاز برای تولید انرژی در برنامه های صلح آمیز یا نظامی هسته ای است، از طریق استخراج از معادن زیرزمینی یا سر باز به دست می آید. اگر چه این عنصر به طور طبیعی در سرتاسر جهان یافت می شود اما تنها حجم کوچکی از آن به صورت متراکم در معادن موجود است.
هنگامی که هسته اتم اورانیوم در یک واکنش زنجیره ای شکافته شود مقداری انرژی آزاد خواهد شد.
برای «شکافت هسته اتم اورانیوم»، یک نوترون به هسته آن شلیک می شود و در نتیجه این فرایند، اتم مذکور به دو اتم کوچکتر تجزیه شده و تعدادی نوترون جدید نیز آزاد می شود که هرکدام به نوبه خود می توانند هسته های جدیدی را در یک فرایند زنجیره ای تجزیه کنند.
مجموع جرم اتمهای کوچکتری که از تجزیه اتم اورانیوم به دست می آید از کل جرم اولیه این اتم کمتر است و این بدان معناست که مقداری از جرم اولیه که ظاهرا ناپدید شده در واقع به انرژی تبدیل شده است، و این انرژی با استفاده از رابطه E=MC۲ یعنی رابطه جرم و انرژی که آلبرت اینشتین نخستین بار آنرا کشف کرد قابل محاسبه است.
اورانیوم به صورت سه ایزوتوپ مختلف در طبیعت یافت می شود. دو گونه اصلی آن اورانیوم U۲۳۵ و U۲۳۸ است که هر دو دارای تعداد پروتون یکسانی بوده و تنها تفاوتشان در سه نوترون اضافه ای است که در هسته U۲۳۸ وجود دارد. اعداد ۲۳۵ و ۲۳۸ بیانگر مجموع تعداد پروتونها و نوترونها در هسته هر کدام از این دو ایزوتوپ است.
برای به دست آوردن بالاترین بازدهی در فرایند زنجیره ای شکافت هسته باید از اورانیوم ۲۳۵ استفاده کرد که هسته آن به سادگی شکافته می شود. هنگامی که این نوع اورانیوم به اتمهای کوچکتر تجزیه می شود علاوه بر آزاد شدن مقداری انرژی حرارتی دو یا سه نوترون جدید نیز رها می شود که در صورت برخورد با اتمهای جدید اورانیوم بازهم انرژی حرارتی بیشتر و نوترونهای جدید آزاد می شود.
اما به دلیل "نیمه عمر" کوتاه اورانیوم ۲۳۵ و فروپاشی سریع آن، این ایزوتوپ در طبیعت بسیار نادر است بطوری که از هر ۱۰۰۰ اتم اورانیوم موجود در طبیعت تنها هفت اتم از نوع U۲۳۵ بوده و مابقی از نوع سنگینتر U۲۳۸ است.
بمب پلوتونیومی
استفاده از پلوتونیوم به جای اورانیوم در ساخت بمب اتمی مزایای بسیاری دارد. تنها چهار کیلوگرم پلوتونیوم برای ساخت بمب اتمی با قدرت انفجار ۲۰ کیلو تن کافی است. در عین حال با تاسیسات بازفرآوری نسبتا کوچکی می توان چیزی حدود ۱۲ کیلوگرم پلوتونیوم در سال تولید کرد.
کلاهک هسته ای شامل گوی پلوتونیومی است که اطراف آن را پوسته ای موسوم به منعکس کننده نوترونی فرا گرفته است. این پوسته که معمولا از ترکیب بریلیوم و پلونیوم ساخته می شود، نوترونهای آزادی را که از فرایند شکافت هسته ای به بیرون می گریزند، به داخل این فرایند بازمی تاباند.
استفاده از منعکس کننده نوترونی عملا جرم بحرانی را کاهش می دهد و باعث میشود که برای ایجاد واکنش زنجیره ای مداوم به پلوتونیوم کمتری نیاز باشد.
برای کشور یا گروه تروریستی که بخواهد بمب اتمی بسازد، تولید پلوتونیوم با کمک رآکتورهای هسته ای غیرنظامی از تهیه اورانیوم غنی شده آسانتر خواهد بود. کارشناسان معتقدند که دانش و فناوری لازم برای طراحی و ساخت یک بمب پلوتونیومی ابتدایی، از دانش و فنآوری که حمله کنندگان با گاز اعصاب به شبکه متروی توکیو در سال ۱۹۹۵ در اختیار داشتند پیشرفته تر نیست.
چنین بمب پلوتونیومی می تواند با قدرتی معادل ۱۰۰ تن تی ان تی منفجر شود، یعنی ۲۰ مرتبه قویتر از قدرتمندترین بمبگذاری تروریستی که تاکنون در جهان رخ داده است.
بمب اورانیومی
هدف طراحان بمبهای اتمی ایجاد یک جرم فوق بحرانی ( از اورانیوم یا پلوتونیوم) است که بتواند طی یک واکنش زنجیره ای مداوم و کنترل نشده، مقادیر متنابهی انرژی حرارتی آزاد کند.
یکی از ساده ترین شیوه های ساخت بمب اتمی استفاده از طرحی موسوم به «تفنگی» است که در آن گلوله کوچکی از اورانیوم که از جرم بحرانی کمتر بوده به سمت جرم بزرگتری از اورانیوم شلیک می شود به گونه ای که در اثر برخورد این دو قطعه، جرم کلی فوق بحرانی شده و باعث آغاز واکنش زنجیره ای و انفجار هسته ای می شود.
کل این فرایند در کسر کوچکی از ثانیه رخ می دهد.
جهت تولید سوخت مورد نیاز بمب اتمی، «هگزا فلوئورید» اورانیوم غنی شده را ابتدا به اکسید اورانیوم و سپس به شمش فلزی اورانیوم تبدیل می کنند. انجام این کار از طریق فرایندهای شیمیایی و مهندسی نسبتا ساده ای امکان پذیر است.
قدرت انفجار یک بمب اتمی معمولی حداکثر ۵۰ کیلو تن است، اما با کمک روش خاصی که متکی بر مهار خصوصیات جوش یا گداز هسته ای است می توان قدرت بمب را افزایش داد.
در فرایند گداز هسته ای، هسته های ایزوتوپهای هیدروژن به یکدیگر جوش خورده و هسته اتم هلیوم را ایجاد می کنند. این فرایند هنگامی رخ می دهد که هسته های اتمهای هیدروژن در معرض گرما و فشار شدید قرار بگیرند. انفجار بمب اتمی گرما و فشار شدید مورد نیاز برای آغاز این فرایند را فراهم می کند.
طی فرایند گداز هسته ای نوترونهای بیشتری رها می شوند که با تغذیه واکنش زنجیره ای، انفجار شدیدتری را به دنبال می آورند. اینگونه بمبهای اتمی تقویت شده به بمبهای هیدروژنی یا بمبهای اتمی حرارتی موسومند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع این فرازازمقاله : سایت BBC است ودرمنابع مأخوذه اندکی ویرایش انجام گرفته است
به گزارش ایندیپندنت؛ خبرگزاری رسمی کره شمالی روز گذشته اعلام کرد این کشور موفق به انجام ششمین آزمایش هستهای خود شده که از آزمایشهای پیشین بسیار قدرتمندتر است. این اقدام «پیونگیانگ» خیلی زود با محکومیتهای بینالمللی مواجه شد.
این خبرگزاری در توضیح آزمایش هستهای جدید این کشور اعلام کرد پیونگیانگ موفق به آزمایش یک بمب هیدروژنی پیشرفته شده که گامی بزرگ در تحقق اهداف بلند مدت آن محسوب میشود. یکی از اهداف مهم پیونگیانگ، توسعه موشک هستهای قدرتمندی است که بتواند به قلب آمریکا نیز برسند.
با توجه به زلزلهای که موسسه تحقیقاتی زمینشناسی آمریکا قدرت آن را ۶.۳ دهم ریشتر در مقیاس امواج درونی زمین ارزیابی کرد، کارشناسان این حوزه معتقدند زلزله بوجود آمده به اندازه کافی قدرتمند بود تا گفته شود کره شمالی به فناوری ساخت بمب هیدروژنی دست یافته و یا به آن بسیار نزدیک شده است.
مقامات آگاه در ژاپن و کره جنوبی اعلام کردند قدرت انفجار جدیدترین آزمایش کره شمالی ۱۰ برابر قویتر از پنجمین آزمایش هستهای این کشور بود که یک سال پیش انجام شد. تمام شش آزمایش هستهای کره شمالی در پایگاه آزمایش هستهای زیرزمینی این کشور انجام شدند.
بمب هیدروژنی یک اصطلاح رایج برای بمبهای دو مرحلهای ترمو هستهای است. منظور از «ترمو هستهای»(Thermo core)، وابستگی انفجار به درجه حرارت هسته اتم است. در این حالت، ابتدا یک انفجار اتمی اولیه روی میدهد تا درجه حرارت هسته اتم به اندازه کافی بالا رود، سپس در مرحله دوم یک انفجار بسیار قویتر با قدرت تخریب بالا اتفاق خواهد افتاد.
انفجار در مرحله نخست بر پایه همجوشی هستهای استوار است و اتمها شکافته میشوند. مرحله دوم بر سوخت هستهای استوار است و انفجاری را تولید میکند که با هیچکدام از بمبهای اتمی رایج قابل مقایسه نیست.
پس از آغاز همجوشی هستهای، نوترونهایی با سرعت بالا تولید شده که قادر هستند بار دیگر موجب تجزیه هسته اورانیوم داخل بمب شوند. همین موضوع قدرت انفجار را ۲ تا ۳ برابر افزایش میدهد.
در« بمبهای اتمی »عادی، فقط شکافت هستهای اتفاق میافتد، هسته اتم تجزیه میشود، پولوتنیوم و یا اورانیوم در واکنشهای زنجیرهای به اتمهای کوچکتر تقسیم میشوند و حجم زیادی انرژی را آزاد میکنند. بمبهایی که آمریکا در جریان جنگ جهانی دوم بر سر مردم هیروشیما و ناکازاکی فرو ریخت، اتمی بودند.
ساعاتی پیش از انجام آخرین آزمایش موشکی کره شمالی، رسانه دولتی این کشور تصویری از «کیم جونگ اون»، رهبر کره شمالی، را منتشر کرد که در حال بررسی یک دستگاه با شکل بادام زمینی بود. سپس اعلام شد این دستگاه یک بمب هیدروژنی جدید بوده که میتواند درون کلاهک موشکهای بالستیک بارگذاری شود. شکل این بمب با آنچه که تصویرش را در ماه مارس گذشته منتشر کرده و شبیه به توپ بود کاملا تفاوت دارد. کارشناسان معتقدند شکل خاص بمب نمایش داده شده اخیر، حاکی از یک سلاح هستهای دو مرحلهای است.
برای نخستین بار کره شمالی به طور خاص از امکان حمله با پالسهای الکترومغناطیسی نیز سخن گفت. چنین حملهای میتواند به جای شلیک موشک دور برد به قلب شهرهای آمریکا، یک انفجار قوی در جو ایجاد کند.
انجمن کنترل تسلیحاتی، تعداد کلاهکهای هستهای آمریکا را ۶۸۰۰ و روسیه را ۷۰۰۰ مورد اعلام کرده است. انگلیس حدود ۱۲۰ کلاهک هستهای در اختیار دارد که ۴۰ مورد از آنها به دریا منتقل شده و در زیردریاییهای هستهای این کشور مستقر هستند. فرانسه حدود ۳۰۰ و چین ۲۷۰ کلاهک هستهای در اختیار دارد.
این انجمن تعداد کلاهکهای هستهای هند و پاکستان را حدود ۱۲۰ و رژیم صهیونیستی را ۸۰ مورد اعلام کرده است./باشگاه خبرنگاران۱۳ شهریور ۱۳۹۶
***
بمب هیدروژنی نوعی بمب هستهای است که به آن بمب گرماهسته ای هم گفته می شود.
زرادخانه تسلیحاتی کره شمالی، امروز(۱۳ شهریور ۱۳۹۶) به بمب هیدروژنی مجهز شد، بمبی به مراتب مرگبارتر از بمب های اتمی پیشین.
در این بمب در مرحله اول، شکافت هسته صورت می گیرد و در مرجله دوم حرارت و فشار آن، به همجوشی هسته ای منجر می شود. به همین انرژی بسیار بیشتری از بمبهای هستهای تکمرحلهای آزاد میکند؛ این همجوشی با استفاده از هیدروژن انجام میشود و به همین دلیل نامش را بمب هیدروژنی گذاشته اند.
در واقع در این نوع بمب، ترکیبی از شکاف هستهای و همجوشی هستهای به کار رفته است که همین امر، قدرت تخریبی آن را به مراتب افزایش می دهد.
دارندگان بمب هیدروژنی
اولین بمب هیدروژنی دنیا آمریکا ساخته و در سال ۱۹۵۲ میلادی در اقیانوسیه آزمایش شد.
یک سال بعد از این اتفاق شوروی آزمایشی مشابه را در سیبری انجام داد.
در سال ۱۹۵۷ میلادی، بریتانیا به این گروه پیوست و یکی از بمب های هیدروژنی خود را روی جزیره مالدن در قلب اقیانوسیه انداخت.
چین نیز نخستین بمب هیدروژنی اش را در سال ۱۹۶۷ میلادی منفجر کرد و فرانسه نیز اواخر همین سال آزمایشی مشابه را در جنوب اقیانوسیه انجام داد.
در سال ۱۹۹۸ میلادی، هند مجموعه ای از آزمایشات هسته ای خود را انجام داد که طبق اعلام نظر کارشناسان یکی از آنها از نوع هیدروژنی بوده است، البته به زعم بسیاری، آن بمب چندان قوی نبود.
و اینک کره شمالی، آزمایش موفقیت آمیز این بمب را پشت سرگذاشته است. قدرت انفجار بمب هیدروژنی جدید کره شمالی از دهها کیلو تُن تا صدها کیلو تُن قابل تنظیم است.
این بمب چند منظوره بوده و قدرت تخریبی بسیار بیشتر از دیگر انواع بمبها دارد.
«بمب هیدروژنی کره شمالی» از قابلیت انفجار در ارتفاع بالا با خاصیت ایجاد پالسهای الکترومغناطیسی برخوردار بوده و بسته به نوع هدف، قدرت تخریب آن را میتوان تغییر داد.
بزرگ ترین تاریخ
بزرگترین بمب هیدروژنیای که تاکنون برای آزمایش منفجر شده، معادل ۵۰ مگاتن تیانتی قدرت انفجاری داشتهاست. نام این بمب«تزار» بود که اتحاد جماهیر شوروی آن را در سال ۱۹۶۱ آزمایش کرد. این قدرت انفجاری ۲۵۰۰ برابر قدرت انفجاری بمب هیروشیماست.
بمب های نمکی
نوع دیگری از بمبها که در دست تحقیق هستند Salted Bomb یا بمبهای نمکی نام دارند. هدف اصلی از ساخت این نوع بمبها انتشار امواج رادیواکتیو به طریقی است که ناحیه ای گسترده غیرقابل سکونت شود.
با توجه به اینکه ازدیاد نمک در یک ناحیه مسکونی میتواند منجر به خالی شدن آن منطقه از سکنه شود، از اینرو نام این بمب نیز با توجه به قابلیتی که دارد، بمب نمکی گذاشته شده است. بر اساس اطلاعات ارائه شده هنوز نمونهای از این بمب خطرناک ساخته و مورد آزمایش قرار نگرفته است.
منابع:عصرایران بنقل ازویکی پدیا- کتاب انرژی اتمی، نوشته اریک اوبلاکر، ترجمه بهروز بیضایی
***
تلویزیون کره شمالی، امروز با قطع برنامههای عادیاش اعلام کرد که کره شمالی، یک بمب اتمی با قدرت ۱۰۰ کیلو تن آزمایش کرده است؛ هر کیلو تن معادل ۱۰۰۰ تن و صد کیلو تن، معادل صدهزار تن تی ان تی است. بمبهای اتم معمولاً قدرتی کیلوتنی دارند و وسعت تخریبشان محدود است.
در مقابل «بمب هیدروژنی» که برای فعال شدنشان، یک بمب اتمی منفجر میشود و به نوعی در نقش چاشنی بمب هیدروژنی عمل میکند، قدرتی معادل مگاتن دارند. هر مگاتن تی ان تی معادل یک میلیون تن تی ان تی است. فناوری بمبهای اتمی بر اساس شکافت اتمهای اورانیوم یا پلوتنیوم است، ولی در بمبهای هیدروژنی بر اساس این شکافت اورانیوم با پلوتنیوم، حرارتی معادل چندین میلیون درجه سلسیوس ایجاد میشود تا اتمهای هیدروژن فعال شود و با تغییر به هلیوم، انرژی بسیار بالایی آزاد کنند.
با توجه به قدرت تخریب بمبهای هیدروژنی و وسعت قارچ اتمی این بمبها و همچنین با توجه به قدرت اعلام شده درباره بمب کره شمالی ـ که به گفته دولت کشور، معادل ۱۰۰ کیلو تن بوده ـ گویا کره شمالی توانسته است یک بمب اتمی آزمایش کند که به واسطه ابعاد کوچکش، قابلیت استفاده به عنوان کلاهک اتمی و شلیک به اهداف خارجی است.
البته این بمب نیز از قدرت تخریب بسیار بالایی برخوردار است. کافی است در نظر داشته باشید بمب اتمی «پسر کوچک / Little Boy» که در جریان جنگ جهانی دوم توسط آمریکا روی هیروشیما پرتاب شد، فقط ۱۵ کیلو تن قدرت داشت و بمب اتمی «مرد چاق / Fat Man» که سه روز بعد از بمب اول هیروشیما را با خاک یکسان کرد، فقط ۲۱ کیلو تن (یک پنجم بمب اتمیِ آزمایش شده توسط کره شمالی) قدرت داشته است.
در پرونده ویدیویی که در ادامه میبینید، با تفاوتهای بمبهای اتمی (شکافتی) و هیدروژنی (گداختی) آشنا میشوید و تصاویری دلهره آور از مجموعه آزمایشهای کشورهای غربی در مسابقه تسلیحاتی دوران جنگ سرد و آزمایش بزرگترین بمب اتم و جزئیات دیگری از این سلاح وحشتناک را میبینید./تابناک
***
بمب هیدروژنی یا گرماهستهای
بمب هیدروژنی یا گرماهستهای نوعی بمب هستهای است که انرژی آن ابتدا از طریق فرایند شکافت هستهای تامین میشود و گرما و فشار حاصله از این انفجار باعث شروع فرایند همجوشی هستهای استفاده میشود. به همین دلیل بمبهای گرماهستهای انرژی بسیار بیشتری از بمبهای هستهای تکمرحلهای (بمب اتم) آزاد میکنند. این بمبها از آن رو به «بمب هیدروژنی» معروف شدهاند که فرایند همجوشی هستهای با استفاده از هیدروژن انجام میشود.
بمب هیدروژنی چیست؟
نخستین آزمایش این نوع بمب در سال ۱۹۵۲ توسط آمریکا انجام شد. یک سال بعد شوروی نیز این بمب را ساخت و در سالهای بعد بریتانیا، فرانسه ، چین و کره ی شمالی نیز به تولید و آزمایش آن اقدام کردند. امروزه تقریبا تمام بمبهای هستهای این پنج کشور که در حالت عملیاتی و فعال قرار دارد از این نوع است.
در این نوع بمب، با ایجاد یک انفجار اورانیومی یا پلوتونیومی، دمایی معادل چندین میلیون درجه سلیسیوس ایجاد میشود.ایزوتوپهای هیدروژنی که در بمب بکار رفتهاند، تحت این شرایط با یکدیگر جوش میخورند و به هلیم تبدیل میشوند و در این همجوشی، انرژی بسیار زیادی را آزاد میسازند. بنابراین در این نوع بمب، ترکیبی از شکاف هستهای و همجوشی هستهای بکار رفتهاست. بمب اتمی نسبتاً کوچکی که شهر ژاپنی هیروشیما را نابود کرد، قدرت انفجاری معادل ۲۰۰۰۰ تن، ترینیتروتولوئن (تیانتی)، که یک ماده انفجاری عادی امروزی است، داشت.
در مقابل، بزرگترین بمب هیدروژنیای که تاکنون برای آزمایش، منفجر شده، معادل ۵۰ مگاتن تیانتی قدرت انفجاری داشتهاست. نام این بمب بمب تزار بود که اتحاد جماهیر شوروی آن را در سال ۱۹۶۱ آزمایش کرد. این قدرت انفجاری ۲۵۰۰ برابر قدرت انفجاری بمب هیروشیماست.
اساس کار بمب های هیدروژنی بر ترکیب دو یا چند اتم با یکدیگر در فرایندی موسوم به همجوشی هسته ای قرار دارد. همجوشی همان فرایندی است که انرژی ستارگان، همچون خورشید، را تامین می کند و آنها را اینچنین گرم و درخشان می کند. بنابراین می توانید قدرت بمب های همجوشی را حدس بزنید.
در تصویر زیر دو نوع بمب هیدروژنی را مشاهده می کنید که در هر دو آنها شکل خاصی از هیدروژن سنگین یا دوتریوم ماده اصلی مورد نیاز در این سلاح است. این ماده تعداد اتم های بیشتری را برای شکست فراهم می آورد که در نتیجه باعث آزاد شدن انرژی بیشتری در یک لحظه می شود.
اما برای آغاز روند همجوشی، نیاز به انرژی بسیار زیادی است که به همین دلیل هم این بمب ها اول باید منفجر شوند. بنابراین بمب های هیدروژنی در اصل از دو بمب ساخته شده اند: یک بمب شکافتی و یک بمب همجوشی.
یک بمب شکافتی در داخل یک بمب هیدروژنی مقادیر زیادی از تشعشعات اشعه ایکس را آزاد می کند که بر روی بمب همجوشی تمرکز داده شده است. این اتفاق دقیقا پیش از آنکه لرزش انفجار بتواند بمب هیدروژنی را متلاشی کند رخ می دهد.
این انفجار اشعه ایکس، سپس بمب همجوشی را فعال می کند که انفجار آن آنقدر قدرتمند است که می تواند چندین اتم را با هم ترکیب کند و مقداری از ماده را به انرژی خالص تبدیل کند و انفجاری را ناشی شود که از هر بمب اتمی قدرتمندتر است./اقتصادنیوز
جمهوری دموکراتیک خلق کره که با نام کره شمالی از آن یاد میشود کشوری در قاره آسیا است که جزو آخرین بازماندگان حکومتهای کمونیستی به حساب میآید.
این کشور از شمال با چین، از شمال شرق با روسیه و از جنوب با کره جنوبی همسایه است.
در قرون پانزدهم و شانزدهم کره از نظر علمی و فرهنگی پیشرفت زیادی داشت. در سال 1592 ژاپن به کره لشکرکشی کرد ولی حکومت با کمک چینیها حمله آن را دفع کرد. در اوایل قرن هفدهم کره تابع دولت چین شد.
پس از پیروزی ژاپنیها در نخستین جنگ با چین در قرن نوزدهم و در جنگ با روسیه در اوایل قرن بیستم، کره به کلی تحت استیلای ژاپن قرار گرفت.
امپراتور کره خواست با اعزام هیئتی به لاهه، مملکت خود را از زیر نفوذ کشور ژاپن بیرون بیاورد. ولی با کشف این موضوع مجبور به استعفا شد.
در سال۱۹۱۰ کره رسما به امپراتوری ژاپن ملحق شد. در زمان دومین جنگ چین و ژاپن و جنگ جهانی دوم، پایههای نفوذ ژاپن در کره سست شد و نیروهای استقلال طلب کرهای در سال ۱۹۴۲ به ژاپن اعلام جنگ دادند.
در فوریه و ژانویه سال ۱۹۴۵ کره به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شد. قسمت شمالی در تصرف روسها و قسمت جنوبی در اشغال امریکاییها بود. مدار ۳۸ نیز به عنوان مرز دو کره تعیین شد.
در سال ۱۹۴۸ تقسیم کره به دو کشور صورت رسمی یافت و دو حکومت کره شمالی و کره جنوبی بر قرار شد. در سال ۱۹۵۰ کره شمالی به کره جنوبی حمله کرد و به این ترتیب جنگ دو کره که آمریکا نیز به طرفداری از کره جنوبی در آن حضور داشت آغاز شد.
در سال ۱۹۵۳ آتشبس اعلام شد اما در طی این جنگ خسارات زیادی به هر دو کشور وارد شد.
پس از پایان جنگ، دولت کره شمالی با استفاده از منابع سرشار از این سرزمین دست به اجرای برنامههای وسیعی برای صنعتیسازی و ترمیم کشور زد. با کمک چینیها و روسها خطوط آهن و کارخانهها از نو ساخته شدند.
سیاست در کره شمالی
رئیس حکومت در این کشور رهبر است که از سال ۱۹۹۴ تاکنون کیم جونگ ایل، این سمت را به عهده داشته است. در سال ۲۰۰۳ اختیارات دیگری هم به او افزوده شد که به این ترتیب رهبر این کشور بالاترین مقام اجرایی نیز هست.
قوه مقننه از یک مجلس قانونگذاری به نام مجلس عالی خلق با ۶۸۷ کرسی تشکیل شده است که نمایندگان آن برای دورهای پنج ساله با رای مردم انتخاب میشوند.
اقتصاد در کره شمالی
تولید ناخالص داخلی در این کشور ۴۰ میلیارد دلاراست. ۲۰ میلیون نفر نیروی کار این کشور را تشکیل میدهند.
آمارهای اقتصادی در مورد این کشور چندان دقیق نیست. تخمین زده میشود ۳۷ درصد از نیروی کار آن در بخش کشاورزی و بقیه در بخشهای صنعت و خدمات مشغول به کار باشند.
محصولات صادراتی این کشور شامل مواد معدنی، محصولات ترکیبی فلزی، کالاهای تولیدی که شامل تسلیحات نظامی نیز میشود، منسوجات، محصولات کشاورزی و ماهیگیری است.
محصولات وارداتی این کشور شامل مواد نفتی، زغال کک، ماشینآلات و تجهیزات، منسوجات و حبوبات است.
مردم کره شمالی
جمعیت کره شمالی ۲۵ میلیون نفر نفر یا میانگین سنی ۳۳ سال است. امید به زندگی برای زنان در بدو تولد ۷۵ و برای مردان۶۹ سال است.
مردم این کشور به طور سنتی پیرو بودا هستند. زبان رسمی در این کشور کرهای است.
ارتباطات در کره شمالی
مطبوعات و رادیو و تلویزیون در این کشور تحت نظارت کامل دولت اداره میشوند.
کره شمالی در یک نگاه
مساحت | ۱۲۰،۵۴۰ کیلومتر مربع |
جمعیت | ۲۵ میلیون نفر |
پایتخت | پیونگ یانگ |
واحد پول | ون |
دامنه اینترنتی | kp. |
پیش شماره | 850+ |
جمهوری دموکراتیک خلق کره، معروف به کره شمالی، کشوری است در بخش شمالی شبهجزیره کره در شرق آسیا. پایتخت آن پیونگیانگ است.
کیم جونگ ایل، رهبر کره شمالی در سن ۶۹ سالگی(۲۶ آذر ۱۳۹۰)۱۷دسامبر۲۰۱۱ در اثر حمله ای قلبی چسم از جهان فروبست و سکان هدایت کشوری را به سومین پسر ش، کیم جونگ اون(متولدژانویه۱۹۸۳)۲۸ساله سپرده شد.
سفرآیت الله خامنه ای(درکسوت ریاست جمهوری)به چین وکره در ۲۵اردیبهشت سال ۱۳۶۸بود.
«کیم ایل سونگ»(پدربزرگ رهبرکره شمالی در۸ ژوئیهٔ ۱۹۹۴(۱۷ تیر ۱۳۷۳) درسن ۸۲ سالگی درگذشت.
یکی از راههای اصلاح امور این است که با جهان در ارتباط باشیم که خیلی از مشکلات برطرف خواهد شد.
اینکه با بسیاری از کشورها قهر باشیم به ضرر مردم ایران است
«آیت الله صافی گلپایگانی»: باید با تمام کشورهای دنیا با عزّت و اقتدار رابطه داشته باشیم.
این مرجع در دیدار رئیس مجلس شورای اسلامی(محمدباقرقالیباف) در قم، توصیههایی درباره وضعیت معیشتی در جامعه و نیز روابط خارجی مطرح کرد.
آیتالله صافی گلپایگانی درباره روابط خارجی گفت:توصیه حقیر این است که باید با تمام کشورهای دنیا با عزّت و اقتدار رابطه داشته باشیم.
وی گفت:اینکه با بسیاری از کشورها قهر باشیم صحیح نیست و به ضرر مردم عزیزمان است.
آیتالله صافی گلپایگانی خطاب به رئیس قوه مقننه گفت:شما باید با عقلانیت و تعامل سازنده، حقوق ملت را احقاق کنید. امروز یکی از راههای اصلاح امور این است که با حفظ منافع کشور و با عزت، با جهان در ارتباط باشیم که خیلی از مشکلات برطرف خواهد شد.
آیتالله صافی گلپایگانی گفت: بنده بسیار نگران وضعیت اقتصادی و مشکلات مردم هستم، مردم نجیب و شریف کشور ما مستحق این وضعیت نیستند.
آیتالله صافی گلپایگانی، با اشاره به گرانیها، افزود: گرانی برای مردم طاقت فرسا شده و تحمل آن برای مردم عزیزمان بسیار سخت و مشکل شده است.
این مرجع تقلیددرپایان گفت: امیدوارم عنایات و توجهات حضرت ولیعصر(عج) بر این مملکت و مردم شریف ما مستدام باشد و شما و همکارانتان و کسانی که دوست دارند به مردم خدمت کنند و ناراحتی و غصّه مردم را برطرف نمایند، بر مشکلات فائق آیند و مردم را خوشحال کنند.
«محمدباقر قالیباف» رئیس مجلس شورای اسلامی روز پنجشنبه( ۲۹ مهر ۱۴۰۰) در سفر به قم با حضرات آیات، مکارم شیرازی، جوادی آملی، سبحانی، صافی گلپایگانی، نوری همدانی، علوی گرگانی و حسینی بوشهری رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه، سعیدی تولیت آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه (س) و حجتالاسلام شهرستانی نماینده آیتالله سیستانی از مراجع تقلید در ایران دیدار و گفتوگو کرد.
«احمد امیرآبادی فراهانی» و «حجت الاسلام مجتبی ذوالنوری» نمایندگان قم در مجلس شورای اسلامی و« بهرام سرمست »استاندار قم نیز در این دیدار حضور داشتند.
دیدار و گفتگوی شهردار تهران با آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی
دیدارشهردارتهران بامراجع تقلید۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۱
دیدارشهردارتهران بامراجع تقلید۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۱
«آیت الله رضا استادی »عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به هجمه ها علیه آیت الله صافی گلپایگانی واکنش نشان داد.
فرارو(۷ آبان ۱۴۰۰)نوشت:اخیرا آیتالله صافی گلپایگانی در دیدار با محمد باقری قالیباف رییس مجلس خواستار بهبود روابط ایران با همه کشورهای جهان شد. این اظهار نظر آیت الله صافی با انتقاد برخی اصولگرایان تندرو همراه شده است. سایت رجانیوز در روزهای اخیر مطالبی علیه این مرجع تقلید منتشر کرده است.
آیت الله استادی امشب در مراسم چهلم آیتالله حسنزاده آملی در مسجد اعظم قم، گفت: "آیت الله العظمی صافی گلپایگانی غیرت دینیش زبانزد همه است هر کجا لازم باشد صحبت می کند."
«آیت الله رضا استادی» امشب در مراسم چهلم آیت الله حسن زاده آملی در مسجد اعظم قم، گفت: آیت الله العظمی صافی گلپایگانی غیرت دینیش زبانزد همه است هر کجا لازم باشد صحبت می کند.
وی افزود: شنیدم کسی دانسته یا ندانسته به ایشان اهانت و جسارت کرده است؛ این ناشکریها اثر بد دارد باید به تمام عزیزان از جمله امام، مقام معظم رهبری و همهی مراجع احترام میگذارند، احترام بگذاریم زیرا حق دارند، اینها پدر امت هستند.
آیت الله استادی ادامه داد: من نمیدانم و این آقا را نمیشناسم که چطور باعث شده در سایه انتقاد اینطور صحبت کند و کسی جلوی او را نگرفته است؟! او میتواند به مرجع تقلید بگوید من به این حرف شما انتقاد دارم و توضیح بدهید؛ اما نباید زیر سایه انتقاد بیادبی کند و چیزهایی بگوید که فکر می کنم اگر بعدا خودش بخواند پشیمان شود.
وی در پایان با بیان اینکه امیدوارم هر چه زودتر او عذرخواهی کرده و خاتمه پیدا کند، گفت: وظیفه ما این است مراجع احترام بگذاریم./جماران
«سید حسن خمینی» در پستی اینستاگرامی به تمجید از آیتالله صافی گلپایگانی پرداخت.
او در صفحه خود در اینستاگرام خود نوشت: "در زمره عالمان بزرگی که در قید حیات اند، دو سه تن هستند که برای من نه تنها از جهت «علم و منزلت والای زعامت»، که از جهتی دیگر ارزشمند اند: «اینکه در حضورشان احساس آرامش می کنی » و حس می کنی که آنچه می گویند، هیچ ریشه ای در «منیت فردی یا محبت قبیله ای» ندارد. و اینکه وقتی از پیش ایشان برمی خیزی، احساس می کنی «به هم ریختگی های وجودی ات» نظام یافته است. هرگز از آنها «دعوت به نفس» نمی بینی. [و به تعبیر ما طلبه ها، سخنانشان «اصلِ مُثبِت» ندارد، یعنی نمی خواهند با لوازم سخن، فضیلتی برای خود ثابت کنند.»
حسن خمینی افزود: «و یکی از آنها حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی مد ظله العالی است. به جرأت می توان گفت که دین برای ایشان، فقط و فقط«دین خدا» است.»
«آیت الله علیاکبر رشاد» رئیس شورای حوزههای علمیه استان تهران در اطلاعیه ایی به شدت از هجمهها علیه آیت الله صافی انتقاد کرد.
او در این اطلاعیه نوشت: «پیرو نصایح و توصیههای مشفقانه و پدرانهی حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (دام ظلّه) به برخی مقامات، پارهای موضعگیریهای از سر جهل روی داد که مایهی تاسف و تاثر دلسوزان نظام، خیرخواهان کشور و ملت، خاصّه ارکان حوزههای علمیه (صانها الله عن الحدثان) گردید.»
او افزود: "این طلبهی کمترین به عنوان خادم حوزهی عریق و عظیم تهران عرض میکنم: تعرض به نهاد مرجعیت تعرض به نظام اسلامی و حکایت «یکی بر سر شاخ بن میبرید» است و خسارتهای ویرانگر آن به کیان مکتب و ملت و کشور جبرانناپذیر است."
«آیتالله علوی بروجردی» نیز در حمایت از آیت الله صافی گلپایگانی و در درس خارج فقه امروز مواردی را طرح کرد. او از سانسور سخنان آیت الله صافی و هجمه ها علیه او انتقاد کرد.
حملات به آیت الله صافی در شبکههای اجتماعی نیز بازتاب گسترده ای داشته و مورد توجه کاربران قرار گرفته است.
توضیج مدیریت سایت-پیراسته فر:چه کسی به آیت الله صافی جسارت کرده بود؟
انصاف نیوز(۳۰ مهر ۱۴۰۰)نوشت:کانال سایت اصولگرای« رجانیوز»، در یادداشتی با عنوان «ما با طاغوت فقط «قهر» نیستیم؛ بلکه «دشمنی» داریم» در واکنش به خبر سخنان آیت الله صافی گلپایگانی نوشت:
در اخبار جملهای به نقل از حضرت آیتالله العظمی صافی گلپایگانی حفظه الله آمده که «اینکه با بسیاری از کشورها قهر باشیم صحیح نیست».
در دل تشیع جریانهای مختلفی وجود دارند. عدهای که از اساس معتقدند در عالم مفهوم «دشمن» وجود ندارد و کشورهای امروز چیزی بیشتر از «رقیب» هم نیستند. اینها با کت و شلوار و دکمه سردست در سایه امنیت جمهوری اسلامی عمدتا مشغول کسب و کار اقتصادی خود هستند و منتفعترین قشر از بیماریهای اقتصادی و نابرابریهای اجتماعیاند و البته همیشه هم طلبکار!
تفکر دیگری هست که «دشمن» را انکار نمیکند بلکه او را در کشورهای همسایه و مذاهب دیگر جستجو میکند. این تفکر، جمهوری اسلامی و رهبران آن را بابت راهبرد وحدت در جهان اسلام نکوهش میکند و از رسیدگی حاکمیت به مناطق اهل سنت و تشکیل مجامع تقریبی و امثال آن دلخور است.
«تبری» در این تفکر سمت و سوی تاریخی داشته و یک توقف زمانی عمیق در این جریان وجود دارد. طعنههای گاه و بیگاه درباره حضور منطقهای ایران در کشورهای اسلامی نیز برخاسته از همین نظرگاه به مساله است. اینها حتی در خیریه و سیل و زلزله شماره حساب جداگانه برای کمک به شیعیان اعلام میکنند!
تفکر انقلابی اما هیچ یک از این دو نیست. در اسلام خمینی، مصداق «طاغوت» پیروان مذاهب دیگر نیستند. دوگانه معتبر در این مکتب، «شیعه-سنی» نیست. این اسلام به دوگانه «مستضعف-مستکبر» اصالت میدهد و «وحدت» را نه ابزاری برای فرار از پذیرش مسئولیت «تبری بدعتآلود» که مبنایی برای «مبارزه با طاغوت» به عنوان رکن «قیام» مینگرد.
در این اسلام، جمهوری اسلامی «مستضعفان» جهان را در برابر «طاغوت استکبار» رهبری میکند. در این تفکر، انقلاب اسلامی با طاغوت «قهر» نیست، بلکه «دشمن» است و نه تنها به نابودی او میاندیشد، بلکه برای محو او از صحنه روزگار طرح و برنامه دارد؛ دقیقا همانطور که او چنین میکند.
امام خمینی مناسک و ظواهر بیاصالت را کنار زد و مفاهیم جدیدی از اسلام ارائه کرد. لشگر امام هر سال بزرگترین «لعن طاغوت» را در ۲۲ بهمن و روز قدس رقم میزند که صدرنشینان مراسمات بدعتآلود نهم ربیع هیچگاه در چنین مراسماتی دیده نمیشوند. شعار این مکتب «شمر زمانهات را بشناس» بوده و «حرب لمن حاربکم» را روی پرده سوریه و عراق و یمن و بحرین و فلسطین به تصویر کشیده است.
بسیجیان خمینی جان خود را ضمانت کردهاند که جبهه مستضعفان را برای براندازی طاغوت یکپارچه کنند و تا کنون هم موفق بودهاند و بعد از این هم خواهند بود. اسلام ناب خمینی بر خلاف اسلام تحجر و اسلام آمریکایی «دشمن» را کتمان نمیکند و تقلیل نمیدهد. امت آخرالزمان با طاغوت «قهر» نیست، بلکه «دشمن» است و تا محو «استکبار» از پای نخواهد نشست. «تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم.»
«مهدی جمشیدی» عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
رجانیوز( ۴ آبان ۱۴۰۰)نوشت:«هشتسال عبرت» کافی نیست؟!
۱. آیتالله صافیگلپایگانی گفتهاند: گرانی برای مردم طاقتفرسا شده و اینکه با بسیاری از کشورها قهر باشیم، به ضرر مردم است.
۲. عبارت ایشان، دلالت بر همان معنایی دارد که رهبر انقلاب در بیانیۀ گام دوّم انقلاب از ان با تعبیر «تحلیل سراپا غلط» یاد کرده است؛ اینکه مشکلات معیشتیِ مردم را نه به اراده و توانمندیِ مسئولان و ظرفیّتهای وطنی و بومی، بلکه به مناسبات خارجی متصل کنیم و در اقتصاد برونزا باشیم.
۳. جالب است که این حرف را حسن روحانی، «هشت سال پیش» مطرح کرد و به واسطۀ آن، عوام ظاهربین و بیتحلیل و سطحینگر را فریفت و از آنها رأی گرفت. البتّه غلطبودن این تحلیل، در «عمل» ثابت شد، و هشت سال مذاکره و بازی با سند ننگین برجام، هیچ حاصلی برای سفرۀ مردم نداشت. امّا امروز پس از هشت سال، همین سخن ناصواب را از زبان یک «مرجع تقلید» میشنویم. هم تقلیدِ سیاسیِ ایشان از نیروهای سکولار بسیار مذموم هست، هم تأخیرِ سیاسیِ ایشان در تکرار این تحلیل سراپا غلط. نمیدانم «تقلیدِ» ایشان را مذمّت کنم یا «تأخیر»ش را.
۴. صدق گفتۀ ایشان، از حامیان سخنش پیداست؛ علی مطهری و مهدی نصیری و فرید مدرسی. ورشکستگان سیاسی، در کمین نشسته بودند که لقمهای را از دهان ایشان بربیایند و بر آن، موجسواری رسانهای کنند.
۵. استاد مطهری، بسیار نسبت به «بیوت مراجع»، حسّاس بود. ایشان زمانی به حاج احمدآقا گفته بود: مراقب باشید بیت آقای خمینی، مانند بیت آقای بروجردی نشود. اغلب اینگونه است که مراجع به دلیل «ارتباطات محدود» و «محیط بسته»ای که در آن هستند، با واسطه با «واقعیّت» تماس دارند و این واسطهها، همان «اعضای دفتر» هستند. در واقع، اعضای دفتر، «مهندسان مواضع» و «طرّاحان ذهن» این بزرگان هستند. این وضع، خاص آیتالله بروجرودی نبود، بلکه آیتالله شریعتمداری و آیتالله منتظری نیز دچار این آسیب بودند. برخی دیگر نیز چنین هستند که لازم به نامبردن نیست.
۶. اینکه بعد از هشت سال «سرافکندگیِ ملّی» و «فقر عمومی» که حسن روحانی با فریبکاری رسانهای و خطابههای دروغین بر مردم تحمیل کرد، بدانیم این بیراهه به مقصد نمیرسد، محتاجِ بصیرت نیست. امروز مردم کوچه و بازار هم از غرب ناامیدند و میدانند و مشکل اصلی، «کفایت حاکمان» بوده است نه «سیاستهای کلّیِ نظام». مشکل این بوده که حسن روحانی، «تنبلی» و «ناکارآمدی» و «بیکفایتیِ» خویش را بر ایران تحمیل کرد و سرمایههای ملّی را به باد داد و آتشِ «فساد دولتی» را شعلهور ساخت. امّا افسوس که «مرجع تقلیدِ شیعه»، چنین برداشتی ندارد و همچنان چشم به «بیرون» دارد.
۷. عالِم راستین و محقّقِ طالبِ نفسالامر، در این اندیشه نیست که سخن و داوریاش، با چه کسی اصطکاک مییابد و منزلت و اعتبار چه جریانی را میخراشد، بلکه دل و جان در گروی «حقیقت» دارد و آن را «محافظهکارانه» در پای «بزرگان»، قربانی نمیکند. در عمل مشخص شد که این تحلیل، «سراپا غلط» است. مهمّ نیست چه کسی به آن معتقد است: بنده یا یک مرجع تقلید. آنان که محقّق هستند نباید اشخاصِ هر چند بزرگ را بر «حقیقت» ترجیح دهند.
۸. باب «نقادی»، به دو صورت بسته میشود: یکی با «استبداد آشکار» و دیگری با «قدیسسازی از اشخاص». دوران قرون وسطی و کلیسای کاتولیک و سلطنت پاپها گذشته و نمیتوان نفهمید و نگفت و نخواست.
۹. بعضی دوستان، هر گاه ناخشنود میشوند، پای «ادب» و «ادبیات» و «اخلاق» را به میان میکِشند و در قالب تذکرِ اخلاقی، «نسبت ناروا» میدهند. همین که کسانی نسبت به خطای بزرگ یک مرجع تقلید، حسّاس نیستند و برآشفته نمیشوند، امّا این قبیل یادداشتهای انتقادی را برنمیتابید و وظیفۀ شرعیِ خویش میدانند که بیدرنگ، موضعگیریِ منفی کنند و بر کرسی موعظه بنشینند یا جوّسازی کنند، نشان میدهد که پای «سوگیری سیاسی» در میان است.
۱۰. اگر برای اثبات سخنم، به «آیتالله خامنهای» استناد کنم و نظر ایشان را به عنوان «ولیّفقیه» به میان آورم، متهم به «دخالتدادن اقتدار سیاسی در بحث» و «مواجهۀ متعبّدانه و متعصّبانه با ایشان» میشوم، و اگر به «واقعیّتهای عقلی یا تجربی» استناد کنم و «مجتهدانه» و «محقّقانه»، نظرورزی نمایم، متهم به «خودمحوری» و «خویشمرکزبینی» میشویم. مسأله را به حاشیه نرانیم: نه اینکه انقلاب با بسیاری از کشورها، قهر است، صحیح است؛ و نه اینکه راهحل مشکلات معیشتیِ مردم، ارتباطات خارجی و اقتصاد برونزا است. هر دو پیشفرض ایشان ناصواب هستند و این ناصواببودن، متّکی به هشتسال تجربۀ عینی است: «هشتسال خسارت محض» و «هشتسال عبرت». کافی نیست؟! میخواهید به عنوان مرجع تقلید، دوباره مردم را سرگردان «مذاکره» و «برجام» و «غرب» و «تعلیق» و «شرطیشدن اقتصاد» و ... کنید؟!/مهدی جمشیدی،رجانیوز
زنی اهل کارولینای شمالی «آلت جنسی» شوهرش رابرید.
محاکمه اخته گرآلمانی به اتهام بریدن بیضه های ۸ مرد را با چاقوی جراحی
برقکار آلمانی روز پنجشنبه(۶ آبان ۱۴۰۰) به اتهام قتل یک مرد و بریدن آلت جنسی ۸ مرددیگر با انجام عمل غیرقانونی محاکمه شد.
این مرد ۶۶ ساله به دادگاهی در مونیخ گفت که این اقدامات را به درخواست مردان انجام داده است.
متهم(Horst B) مدعی شد که در ابتدا خدمات جنسی اختگی(Castration) را در سایتهای، (sado-masochistic) ارائه میکرد تا پولی برای پرداخت بدهیهایش به دست آورد.
خبرگزاری آلمانی dpa گزارش داد که این مرد سپس ظاهراً کارنامه خود را با انجام عمل اختگی روی میز آشپزخانه خود در شهر «مارکت شوابن» گسترش داده و به قربانیان خود میگفته که او یک «پزشک متخصص» است.متهم به دادگاه گفت که بین ژوئیه ۲۰۱۸ تا مارس ۲۰۲۰(تیر ۱۳۹۷تااسفند ۱۳۹۸) اندام تناسلی هشت مرد را اخته(Castration) یا بخشی ازبیضه آن را قطع کرده است. با این حال او مسئولیت مرگ یک مرد را نپذیرفت که چند روز پس از انجام عمل به اصطلاح جراحی توسط متهم درگذشته بود.
جسد مرد فوت شده سه هفته بعد توسط پلیس در جعبه ای پیدا شده بود.
دادستان آلمان این مرد برقکار را متهم به قتل به دلیل عدم درخواست کمک در مورد مرد فوت شده و نیز ایراد آسیب جدی و خطرناک بدنی کرده است.
محاکمه یک برقکار ۶۶ ساله به اتهام قتل در روز پنجشنبه در باواریا آغاز شد. هورست بی متهم است که مرد دیگری را در حالی که میخواست او را اخته کند به عنوان بخشی از یک مراسم جنسی «سادو مازوخیستی»(sado-masochistic) کشته است.
به گفته دادستان، متهم خود را در انجمن های اینترنتی به عنوان تکنسین فوریت های پزشکی معرفی کرده است. او شروع به ارائه خدمات BDSM برای استخدام کرد زیرا پس از مرگ همسرش به شدت به پول نیاز داشت.
بازرسان گفتند که این مرد ۶۶ ساله، بیضه های ۸ مرد را با چاقوی جراحی برید که از ژوئیه ۲۰۱۸ شروع شد و در مارس ۲۰۲۰ به پایان رسید، زمانی که آخرین قربانی او پس از "عملیات نامطلوب" درگذشت. گفته می شود، هورست بی. به بیضه قربانی نهایی خود بسنده نکرد، بلکه آلت تناسلی او را نیز تا حدی برید.
پس از مرگ این مرد، دادستان ها می گویند که مظنون جسد او را در یک جعبه مقوایی گذاشته است که سه هفته بعد هنگامی که پلیس آپارتمان او را بازرسی کرد، پیدا شد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: زن آمریکایی آلت شوهرش رابرید!
شهرستان کارترت، N.C. (CBS) - مقامات اجرای قانون محلی گفتند، یک زن کارولینای شمالی که آلت تناسلی شوهرش را بریده بود، به اخته کردن و آدم ربایی مخرب محاکمه شد.
به گفته کلانتر شهرستان کارترت، آقای«جیمز فرابوت» ۶۱ ساله، به خبرنگاران گفت که همسرش، «ویکتوریا توماس فرابوت»(Victoria Thomas Frabutt )، ۵۶ ساله، صبح روز سهشنبه (۲۶ شهریور ۱۳۹۸)در خانهشان در خارج از نیوپورت، او را بست و با چاقو آلتش رابرید.
نیوپورت، NC (WCTI) - یک زن کارولینای شمالی پس از اینکه بازرسان گفتند آلت تناسلی شوهرش را بریده بود، اولین بار در دادگاه روز چهارشنبه به زندان افتاد.
معاونان شهرستان کارترت می گویند که آقای«جیمز فرابوت» به آنها گفته است که همسرش «ویکتوریا فرابوت» او را بسته، چاقویی بیرون آورده و آلت تناسلی او را بریده است.
امدادگران قسمتی از آلت تناسلی آقای«جیمز فرابوت»را بازیابی کنند و بلافاصله روی یخ گذاشته و به همراه قربانی «جیمز فرابوت» به مرکز پزشکی «ویدانت» در «گرینویل» منتقل شدند. وضعیت او و اینکه آیا می توان زائده را مجدداً وصل کرد، مشخص نیست.
خانم «ویکتوریا فرابوت» به اخته کردن مخرب و آدم ربایی متهم است و در زندان شهرستان کارترت نگهداری می شود.
در دادگاه، قاضی دیو مک فایدن، اتهامات «ویکتوریا فرابوت» را خواند و همچنین مجازاتی را که در صورت محکومیت ممکن است با آن روبرو شود، توضیح داد.
همچنین در روز چهارشنبه، WWAY وابسته به ABC WCTI صدای تماس بیش از 13 دقیقه ای 911 را پس از این حادثه از دفتر کلانتر شهرستان Carteret دریافت کرد که به نظر می رسد نشان می دهد«ویکتوریا فرابوت»، شوهرش را با یک ابزار محوطه سازی مجروح کرده است.
در ابتدای تماس، زن تلفنی، که هرگز نام خود را اعلام نمیکند، به اعزامی میگوید که شخصی در خانه قبل از تأیید اینکه «درد جسمی وجود دارد» به کمک معنوی نیاز دارد. او تلاش می کند تا شماره تلفن خود را قبل از اینکه اعزام کننده نام او را بپرسد ارائه دهد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:بریدن آلت تناسلی شوهر توسط زنان امریکاوروس ،به این لینک مراجعه کنید: