ماجرای شیعه شدن عالم سُنی«سید بحرالعلوم یمنی»توسط آسیدابوالحسن اصفهانی
داستانی جالب از « آیتاللَّه سید ابوالحسن اصفهانى»
یکی از علمای زیدیّه به نام «سید بحرالعلوم یمنی» وجود حضرت ولی عصر(عج) انکار میکرد و با علما و مراجع شیعه آن روز مکاتبه میکرد و برای اثبات وجود و حیات آن حضرت برهان میخواست،
علمای بزرگوار از کتب اخبار و تواریخ عامه و خاصه اقامه دلیل میکردند؛ ولی وی قانع نمیشد و می گفت: من هم این کتب را دیدهام (قبول ندارم).
تا اینکه برای آیتالله اصفهانی نامه نوشت و جواب قاطعی خواست.
آیتالله شیخ محمد شریف رازی«گنجینه دانشمندان» درباره این ماجرا چنین مینویسد:
یکی از علمای زیدیّه به نام سید بحرالعلوم یمنی وجود حضرت ولی عصر(عج) انکار میکرد و با علما و مراجع شیعه آن روز مکاتبه میکرد و برای اثبات وجود و حیات آن حضرت برهان میخواست،
علمای بزرگوار از کتب اخبار و تواریخ عامه و خاصه اقامه دلیل میکردند؛ ولی وی قانع نمیشد و می گفت: من هم این کتب را دیدهام (قبول ندارم).
نمازجماعت اسیدابوالحسن اصفهانی
تا اینکه برای آیتالله اصفهانی نامه نوشت و جواب قاطعی خواست.
آیتالله شیخ محمد شریف رازی«گنجینه دانشمندان» درباره این ماجرا چنین مینویسد:
روزی یک پستچی آمد و یک پاکت نامه به دست سید ابوالحسن داد، ایشان نامه را باز کردند و در داخل آن دو ورقه بود یک ورقه اشعار شخصی سُنی در ردّ اعتقاد به وجود حضرت مهدی(عج) بود که برای صاحب نامه فرستاده بود.
و ورقه دیگر نامهای بود که نویسنده آن درباره اعتقاد شیعه به مهدی(عج) از مرحوم سید دلیل و استدلال خواسته بود.
۳علامه درکنارهم
علامه سید ابوالحسن اصفهانی(نفروسط)،سمت راست-علامه محمدحسن نجفی معروف به«صاحب جواهر»مؤلف اثرارزشمند-جواهرالکلام -چپ(علامه حاج میرزامحمدحسین غروی نائینی،مشهوربه علامه نائینی).
مرحوم سید ابوالحسن نامه را خواندند و خندیدند. سپس آن نامه را به صدای بلند خواندند.
نامه از طرف «بحرالعلوم یمنی» بود وبرای« اثبات وجود امام زمان» درخواست کرده بود.
مرحوم سید ابوالحسن همان وقت جواب نامه او را نوشتند:
«شما به نجف مشرف شوید تا من امام زمان(عج) را به شما نشان بدهم»!
نامه را مُهر کردند و به دامادشان سید جواد اشکوری دادند وگفتند: ببر در پست بینداز.
دو ماه از این قضیه گذشت، شبی بعد از این که سید ابوالحسن در صحن امیرالمؤمنین(ع) نماز مغرب و عشاء را خواندند، یکی از شیوخ عرب به نام شیخ عبدالصّاحب آمد و به ایشان گفت: «بحر العلوم یمنی به نجف آمده است و در محله فلان جا منزل کرده است»،
سید ابوالحسن فرمودند: «باید همین حالا به دیدنش برویم».
ایشان همراه با عدهای از علما برای دیدن بحرالعلوم حرکت کردند. دامادهایشان و پسرشان سید علی هم همراهشان بودند، ما هم رفتیم.
بالاخره وقتی رسیدیم و تعارف به عمل آمد، بحرالعلوم یمنی شروع به صحبت در آن زمینه کرد.
سید ابوالحسن گفت: الآن وقت صحبت کردن نیست، چون من عجله دارم، فردا شب برای شام به منزل ما بیایید تا آنجا با هم صحبت کنیم.
و با هم به منزل بازگشتیم.
فردا شب، بحرالعلوم با پسرش سید ابراهیم به منزل« سید ابوالحسن» آمدند.
پس از صرف شام، سیدابوالحسن، خادمشان را صدا زدند وگفتند: مشهدی حسین! چراغ را روشن کن، میخواهیم بیرون برویم.
بعدازخاموشی ، سید ابوالحسن و بحرالعلوم یمنی و فرزندش سید ابراهیم و مشهدی حسین آماده بیرون رفتن شدند.
ما هم خواستیم همراه آنان برویم، اما ایشان فرمودند: «نه هیچ کدامتان نیایید».
هر چهار نفر آنها بیرون رفتند و چون تا برگشتن آنها زمان زیاد گذشت، ما آن شب نفهمیدیم که کجا رفتند.
فردا صبح از سید ابراهیم پسر بحرالعلوم یمنی سؤال کردیم: دیشب کجا رفتید؟
سید ابراهیم خندید و با خوشحالی گفت: «الحمدلله استبصرنا ببرکة الامام السید ابوالحسن»؛ ما به برکت امام سید ابوالحسن شیعه شدیم!
مجدداً پرسیدم: کجا رفتید؟
گفت: «رحنا بالوادی مقام الحجة»؛ در وادی السّلام به مقام حجت(عج) رفتیم.
وقتی به اطراف مقام رسیدیم، سید ابوالحسن چراغ را از خادمشان گرفتند و گفتند: اینجا بنشین تا ما بر گردیم، مشهدی حسین همان جا نشست و ما سه نفر وارد مقام شدیم.
وقتی در فضای مقام داخل شدیم، سید چراغ را زمین گذاشتند و کنار چاه رفتند و وضو گرفتند و داخل مقام شدند و ما بیرون مقام قدم میزدیم.
سپس سید ابوالحسن مشغول نماز شدند. پدرم چون معتقد به مذهب شیعه نبود، لبخند میزد و میخندید. ناگهان صدای صحبت کردن بلند شد.
پدرم با تعجب به من گفت: کسی اینجا نبوده است! آقا با چه کسی صحبت میکند؟!
دو سه دقیقه صدای صحبتها را میشنیدیم، اما تشخیص نمیدادیم که صحبت درباره چیست، هیچ یک از مطالب مشخص نبود.
ناگهان سید صدازد: «بحرالعلوم ! داخل شو».
پدرم داخل شد، من هم خواستم به داخل مقام بروم اما سید فرمود: «نه تو نیا!».
باز به قدر چهار - پنج دقیقه صدای صحبت میشنیدم، اما صحبتها را تشخیص نمیدادم.
ناگهان یک نوری که از آفتاب روشنتر بود، در مقام حجت تابش کرد و «صیحه پدرم» به صدای عجیبی بلند شد.
پدرم یک صیحه زد و صدایش خاموش شد.
سپس سید ابوالحسن صدازد: سید ابراهیم! بیا پدرت حالش به هم خورده است. آب به صورتش بزن و شانههایش را بمال.
آب به صورتش زدم و شانههایش را مالیدم.
پدرم چشمهایش را باز کرد و با صدای بلند گریه میکرد.
بیاختیار از جا بلند شد و روی قدمهای سید ابوالحسن افتاد و پاهای سید را میبوسید و دور سیّد طواف میکرد و میگفت: «یا بن رسول الله! یابن رسول الله! یابن رسول الله! التوبة! التوبة! التوبة»!
پس از آن سید ابوالحسن، مذهب شیعه را به او تعلیم دادند
و او(پدرم) شیعه شد و من هم شیعه شدم.
به هر حال این قضیه گذشت و بحرالعلوم هم به یمن بازگشت.
چهار ماه بعد زوّار یمنی به نجف آمدند و پولهای زیادی برای سید ابوالحسن آوردند، به همراه نامهای که سید بحرالعلوم توسط زوّار به حضور سید فرستاده بود و و از او تشکر و قدردانی کرده بود.
درآن نامه نوشته بود: «از برکت عنایت و هدایت شما تا کنون دو هزار و اندی از مقلّدین من شیعه دوازده امامی شدهاند».
وفات : آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی دردوشنبه ۹ ذی الحجه سال ۱۳۶۵ (۱۳ آبان ۱۳۲۵) وفات نمود و پیکر او در جوار استادش آخوند خراسانی-روبروی ایوان طلای حرم امیرالمومنین علیه السلام(نجف) به خاک سپرده شد.(مدت عمر ۸۱سال)
قبر آیتاللَّه سید ابوالحسن اصفهانى
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع این داستان سایت النهار می باشد بااندکی ویرایش.
« آیتالله شیخ محمد شریف رازی» بعداز۲سال بستری شدن دربستربیماری،شب تاسوعای ۱۴۲۱ قمری در سن ۷۹ سالگی درگذشتند،مدفون درقبرستان شیخان قم.
نکته:علامه بحرالعلوم،«سیدمحمدمهدی بحرالعلوم»است ،زندگینامه اش رادراین لینک میتوانیدبخوانید:
زنی که درسال ۸بار زایمان می کند!
درادامه: مروری برزندگی علمی علامه اسیدابوالحسن اصفهانی خواهیم داشت.
طلبه ای که دریک سال ۸بارکمک هزینه نوزادگرفت!
مرجع تقلید آیتاللَّه سید ابوالحسن اصفهانى(۱۲۸۴–۱۳۶۵ق)، نسبت به خانوادههاى بىبضاعت خیلى حسّاس بود.
هر یک ازطلاب که صاحب فرزند مىشد یکصد تومان براى خرج زایمان همسرش به او مىداد.
یکی ازطلاب که فکرمی کرد ، آقا سنّش زیاد شده و هوش و حواس درستى ندارد و میتوانم پول بیشتری از او بگیرم.
اعیاد مذهبى که مىرسید در شلوغى خدمت آقا مىرسید و مىگفت:
« دیشب خداوند بچهاى به ما داده است»
آقا( آیتاللَّه سید ابوالحسن اصفهانى) هم صد تومان به او مىداد.
آن مرد به دوستانش میگفت: نگفتم آقا توجّه ندارد!(حواسش نیست).
دوستانش می گفتند: آقا توجّه دارد(عالم است)،اما براى حفظ آبروى تو تغافل مىکند.
بالاخره وقتى براى گرفتن صد تومان دفعه هشتم خدمت آقا رسید.آقا پول را به او داد و آهسته کنار گوشش فرمود:
« قدر خانمت را داشته باش که در یک سال هشت بار برایت زایمان کرده است!»/راوی،حجت الاسلام قرائتی.
قبر سید ابوالحسن موسوی اصفهانی روبروی ایوان طلای حرم امیرالمومنین علیه السلام-نجف قراردارد.
قبرآیت الله اسیدابوالحسن اصفهانی
داستانی جالب از آیتاللَّه سید ابوالحسن اصفهانى:
یکی از علمای زیدیّه به نام سید بحرالعلوم یمنی وجود حضرت ولی عصر(عج) انکار میکرد و با علما و مراجع شیعه آن روز مکاتبه میکرد و برای اثبات وجود و حیات آن حضرت برهان میخواست،
علمای بزرگوار از کتب اخبار و تواریخ عامه و خاصه اقامه دلیل میکردند؛ ولی وی قانع نمیشد و می گفت: من هم این کتب را دیدهام (قبول ندارم).
تا اینکه برای آیتالله اصفهانی نامه نوشت و جواب قاطعی خواست.
آیتالله شیخ محمد شریف رازی«گنجینه دانشمندان» درباره این ماجرا چنین مینویسد:
یکی از علمای زیدیّه به نام سید بحرالعلوم یمنی وجود حضرت ولی عصر(عج) انکار میکرد و با علما و مراجع شیعه آن روز مکاتبه میکرد و برای اثبات وجود و حیات آن حضرت برهان میخواست،
علمای بزرگوار از کتب اخبار و تواریخ عامه و خاصه اقامه دلیل میکردند؛ ولی وی قانع نمیشد و می گفت: من هم این کتب را دیدهام (قبول ندارم).
نمازجماعت اسیدابوالحسن اصفهانی
تا اینکه برای آیتالله اصفهانی نامه نوشت و جواب قاطعی خواست.
آیتالله شیخ محمد شریف رازی«گنجینه دانشمندان» درباره این ماجرا چنین مینویسد:
روزی یک پستچی آمد و یک پاکت نامه به دست سید ابوالحسن داد، ایشان نامه را باز کردند و در داخل آن دو ورقه بود یک ورقه اشعار شخصی سُنی در ردّ اعتقاد به وجود حضرت مهدی(عج) بود که برای صاحب نامه فرستاده بود.
و ورقه دیگر نامهای بود که نویسنده آن درباره اعتقاد شیعه به مهدی(عج) از مرحوم سید دلیل و استدلال خواسته بود.
۳علامه درکنارهم
علامه سید ابوالحسن اصفهانی(نفروسط)،سمت راست-علامه محمدحسن نجفی معروف به«صاحب جواهر»مؤلف اثرارزشمند-جواهرالکلام -چپ(علامه حاج میرزامحمدحسین غروی نائینی،مشهوربه علامه نائینی).
مرحوم سید ابوالحسن نامه را خواندند و خندیدند. سپس آن نامه را به صدای بلند خواندند.
نامه از طرف «بحرالعلوم یمنی» بود وبرای« اثبات وجود امام زمان» درخواست کرده بود.
مرحوم سید ابوالحسن همان وقت جواب نامه او را نوشتند:
«شما به نجف مشرف شوید تا من امام زمان(عج) را به شما نشان بدهم»!
نامه را مُهر کردند و به دامادشان سید جواد اشکوری دادند وگفتند: ببر در پست بینداز.
دو ماه از این قضیه گذشت، شبی بعد از این که سید ابوالحسن در صحن امیرالمؤمنین(ع) نماز مغرب و عشاء را خواندند، یکی از شیوخ عرب به نام شیخ عبدالصّاحب آمد و به ایشان گفت: «بحر العلوم یمنی به نجف آمده است و در محله فلان جا منزل کرده است»،
سید ابوالحسن فرمودند: «باید همین حالا به دیدنش برویم».
ایشان همراه با عدهای از علما برای دیدن بحرالعلوم حرکت کردند. دامادهایشان و پسرشان سید علی هم همراهشان بودند، ما هم رفتیم.
بالاخره وقتی رسیدیم و تعارف به عمل آمد، بحرالعلوم یمنی شروع به صحبت در آن زمینه کرد.
سید ابوالحسن گفت: الآن وقت صحبت کردن نیست، چون من عجله دارم، فردا شب برای شام به منزل ما بیایید تا آنجا با هم صحبت کنیم.
و با هم به منزل بازگشتیم.
فردا شب، بحرالعلوم با پسرش سید ابراهیم به منزل« سید ابوالحسن» آمدند.
پس از صرف شام، سیدابوالحسن، خادمشان را صدا زدند وگفتند: مشهدی حسین! چراغ را روشن کن، میخواهیم بیرون برویم.
بعدازخاموشی ، سید ابوالحسن و بحرالعلوم یمنی و فرزندش سید ابراهیم و مشهدی حسین آماده بیرون رفتن شدند.
ما هم خواستیم همراه آنان برویم، اما ایشان فرمودند: «نه هیچ کدامتان نیایید».
هر چهار نفر آنها بیرون رفتند و چون تا برگشتن آنها زمان زیاد گذشت، ما آن شب نفهمیدیم که کجا رفتند.
فردا صبح از سید ابراهیم پسر بحرالعلوم یمنی سؤال کردیم: دیشب کجا رفتید؟
سید ابراهیم خندید و با خوشحالی گفت: «الحمدلله استبصرنا ببرکة الامام السید ابوالحسن»؛ ما به برکت امام سید ابوالحسن شیعه شدیم!
مجدداً پرسیدم: کجا رفتید؟
گفت: «رحنا بالوادی مقام الحجة»؛ در وادی السّلام به مقام حجت(عج) رفتیم.
وقتی به اطراف مقام رسیدیم، سید ابوالحسن چراغ را از خادمشان گرفتند و گفتند: اینجا بنشین تا ما بر گردیم، مشهدی حسین همان جا نشست و ما سه نفر وارد مقام شدیم.
وقتی در فضای مقام داخل شدیم، سید چراغ را زمین گذاشتند و کنار چاه رفتند و وضو گرفتند و داخل مقام شدند و ما بیرون مقام قدم میزدیم.
سپس سید ابوالحسن مشغول نماز شدند. پدرم چون معتقد به مذهب شیعه نبود، لبخند میزد و میخندید. ناگهان صدای صحبت کردن بلند شد.
پدرم با تعجب به من گفت: کسی اینجا نبوده است! آقا با چه کسی صحبت میکند؟!
دو سه دقیقه صدای صحبتها را میشنیدیم، اما تشخیص نمیدادیم که صحبت درباره چیست، هیچ یک از مطالب مشخص نبود.
ناگهان سید صدازد: «بحرالعلوم ! داخل شو».
پدرم داخل شد، من هم خواستم به داخل مقام بروم اما سید فرمود: «نه تو نیا!».
باز به قدر چهار - پنج دقیقه صدای صحبت میشنیدم، اما صحبتها را تشخیص نمیدادم.
ناگهان یک نوری که از آفتاب روشنتر بود، در مقام حجت تابش کرد و «صیحه پدرم» به صدای عجیبی بلند شد.
پدرم یک صیحه زد و صدایش خاموش شد.
سپس سید ابوالحسن صدازد: سید ابراهیم! بیا پدرت حالش به هم خورده است. آب به صورتش بزن و شانههایش را بمال.
آب به صورتش زدم و شانههایش را مالیدم.
پدرم چشمهایش را باز کرد و با صدای بلند گریه میکرد.
بیاختیار از جا بلند شد و روی قدمهای سید ابوالحسن افتاد و پاهای سید را میبوسید و دور سیّد طواف میکرد و میگفت: «یا بن رسول الله! یابن رسول الله! یابن رسول الله! التوبة! التوبة! التوبة»!
پس از آن سید ابوالحسن، مذهب شیعه را به او تعلیم دادند
و او(پدرم) شیعه شد و من هم شیعه شدم.
به هر حال این قضیه گذشت و بحرالعلوم هم به یمن بازگشت.
چهار ماه بعد زوّار یمنی به نجف آمدند و پولهای زیادی برای سید ابوالحسن آوردند، به همراه نامهای که سید بحرالعلوم توسط زوّار به حضور سید فرستاده بود و و از او تشکر و قدردانی کرده بود.
درآن نامه نوشته بود: «از برکت عنایت و هدایت شما تا کنون دو هزار و اندی از مقلّدین من شیعه دوازده امامی شدهاند».
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع این داستان سایت النهار می باشد بااندکی ویرایش.
« آیتالله شیخ محمد شریف رازی» بعداز۲سال بستری شدن دربستربیماری،شب تاسوعای ۱۴۲۱ قمری در سن ۷۹ سالگی درگذشتند،مدفون درقبرستان شیخان قم.
ماجرای جالب ملاقات(نذر)سفیرانگلیس با آیت الله آسیدابوالحسن اصفهانی رادرپُست اینجانب دیگرپیگیرباشید
طهرانی مقدم کیست؟
۳حسن (طهرانی مقدم،باقری+شفیع زاده)مردان موشکی،نُخبه های جنگ
پدر صنعت موشکی ایران ،فرزندمحمود،در سال ۱۳۳۸ در محله سرچشمه تهران به دنیا آمد،۳برادربودند(حسن واحمدوعلی)،پدرشان «خیاط»،آنهاازمحله شکوفه به محله بهارستان نقل مکان کردند،وی در دوران نوجوانی در مسجد حضرت زینب (س) فعالیت میکرد،یرادران هم اهل مسجدبودند.
خانواده ۷نفره«اوستامحمود»عبارت بودند از (۳پسر+۲دختر).
علی طهرانی مقدم مصادف با ظهر عاشورا در ۱۸ آبان ۱۳۵۹ (۱۸سالگی) در جبهه سوسنگرد به شهادت رسید.
پدر(محمود) در آبان ١٣۶١فوت کرد.
حضوررهبرانقلاب به منزل سردارشهیدطهرانی مقدم یک روزبعدازفوت مادر/شنبه، ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸
نخبه های جنگ
«مادر»حاجیه خانم فاطمه جلیلی درروزجمعه، ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۸فوت کرد.
«احمد» در روزجمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ بر اثر عمل جراحی در بیمارستان فوت کرد.
«حسن »،پسردرسخوانی بود،اوازکودکی دنبال رشته های صنعتی وتولیدی بود،درحالیکه درزمان قبل ازانقلاب داشتن دیپلم به اندازه کارشناسی ارشد زمان حاضراعتبارداشت وی درسال ۱۳۵۶دررشته صنایع(برش قطعات)مقطع کاردانی پذیرفته شد.
وی با اوجگیری فعالیتهای انقلابی به صف انقلابیون پیوست. گفته میشود او در شب ۲۲ بهمن ماه سال ۵۷ با پرتاب یک نارنجک دستی خودروی متعلق به ارتش را مصادره کرد و سرهنگ ارتش شاهنشاهی را به اسارت درآورد.
حسن طهرانی مقدم در سال ۵۸ دانشجوی رشته مهندسی صنایع دانشگاه خواجه نصیرطوسی-مقطع کارشناسی-بود، درتیرماه۱۳۵۹ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد بعلت شایستگی هایی که داشت خیلی زودنظرفرماندهان ارشدرابخودجلب کرد و به عنوان فرمانده اطلاعات منطقه ۳ سپاه شمال برگزیده شد.
دیدار سران نظامی جمهوری اسلامی ایران با رهبر کره شمالی
۱۸ تیر۱۳۷۳ «کیم ایل سونگ »رهبر ۸۲ ساله کره شمالی بعد از ۴۶ سال حکومت فوت کرد، فرزندش«کیم جونگ ایل» ۵۲ ساله به عنوان رهبر انتخاب شد.
کیم جونگ ایل| رهبر کره شمالی از ۱۳۷۳ تا ۱۳۹۰حکومت کرد.از سال ۱۳۹۰کیم جونگ اون کره شمالی است.
ازدواج حسن مهندس طهرانی مقدم
مهندس حسن طهرانی مقدم درسال ۱۳۶۲ازدواج کرد وخداوند به این خانواده ۳فرزندعطاکرد(۲دختر+۱پسر)
شهیدی ازشهیدمی گوید:
شهیدزنده(سردارحاجی زاده)ازشهیدطهرانی مقدم می گوید:
سردارحاجی زاده:بنده ازسال۱۳۶۱ نیروی طهرانی مقدم بودم و در موشکی هم جانشینش شدم ،حتی وقتی هم که پیشنهاد فرماندهی نیرو به بنده داده شد، رفتم خدمت «حسن »و گفتم شما همیشه فرمانده ما بودی و اینجا هم حق اینست که شما فرمانده شوی ،اما او من را تشویق کرد تا مسئولیت را بپذیرم و این، همان روحیه حسن بود که به جایگاه و مقام برای خدمت توجه نداشت.
حسن درجبهه ها آر.پی.جی خمپاره انداز...
وقتی توپهای عراقی را به غنیمت گرفتیم، به دلیل شرقی بودن این توپها و اینکه برادران ما در ارتش، آموزش توپهای آمریکایی را دیده بودند، ما چندان تخصص و آموزشی برای بکارگیری آنها نداشتیم اما یکی از کارهای بزرگ حسن در سال ۱۳۶۱ تاسیس مرکز تحفیقات فنی توپخانه در خوزستان بود که ۷ماه بعد تبدیل به مرکز تعمیرات توپخانه شد و بعدها نیز آن را به تهران منتقل کردند.
اولین کاتیوشا را سال ۱۳۶۳ ساختیم..
بواسطه اقدامات او بود که در اوایل ۱۳۶۳ امکان ساخت کاتیوشا را پیدا کردیم و اولین سامانه نیز با مدیریت خود او ساخته و به صنعت حدید وزارت سپاه که تحت مسئولیت «سردار مصطفینجار» بود تحویل گردید.
در اوج جنگ که ما نیاز مبرمی به موشک داشتیم، اولین محموله موشکی اسکاد B، شامل ۸ فروند موشک به دستمان رسید اما حسن ۲ فروند از این ۸ فروند را جدا کرد و برای مهندسی معکوس برد.
خب این مسئله برای ما جا نیفتاد که چرا الان که ما به این موشک ها نیاز داریم و مردم در نمازجمعه شعار «موشک جواب موشک» می دادند، او این کار را کرد اما در جلسه ای که خدمت آقا (که آن زمان رییس جمهور بودند) رفتیم، ایشان هم بر موضوع خودکفایی تاکید کرده و حتی به وزیر سپاه ایراد گرفتند که چرا ساخت این موشک ها را شروع نکردید. آنجا بود که ما به حکمت آن تصمیم پی بردیم.
طهرانی مقدم-نفرسمت راست-..زین الدین،عباس کریمی،احمدکاظمی..
این تصمیم، تصمیم بسیار مهمی بود و با راه انداختن گروههای مختلف در وزارت سپاه، تا روز آخر راهبری آنها را خودش به عهده گرفت که نتیجه آن را امروز در بومی شدن صنعت موشکی در انواع بردها از ۳۰۰ کیلومتر تا ۲هزار کیلومتر می بینیم.
برای اولین بار پس از شهادت «حاج حسن طهرانی مقدم »بود که خبر از برنامه فضایی سپاه بر اساس پیشران سوخت جامد منتشر شد. از آن پس تنها به اعلام به نتیجه رسیدن پروژه آخر این شهید اکتفا شد.
در اوایل ۶۴ بود که تعدادی از متخصصین وزارت سپاه آمدند در غرب کشور در حضور شهید مقدم راهبرد صنعت موشکی را از ایشان سؤال میکردند که ما چه مسیری را باید برویم و چه چیزی را مبنا قرار دهیم و یا از چه سوختی استفاده کنیم و چه بردی را هدفگزاری کنیم؟ من بارها و بارها از متخصصین صنعت پرسیدم و شنیدم که آن راهنمایی که سردار مقدم آن روز در سمت فرماندهی موشکی داد و مسیری که برایشان ترسیم کرد، خیلی راهگشا بوده است.
نُخبِه های میدان رزم«حَسَن»های جنگ (،حسن باقری،حسن شفیع زاده، حسن قاضی و حسن طهرانی مقدم)که همرزم وهمکاربودند.
«حسن قاضی» درعملیات «خیبر» شهادت رسید.
وقتی در سال ۱۳۶۰، ما بواسطه توپهای غنیمتی که از عراق گرفتیم، به اوج امکانات در آن روزها رسیدیم، دیگر حسن، خمپاره را کنار گذاشت و رفت به دنبال تاسیس توپخانه تا اینکه در سال ۱۳۶۳، موضوع موشکی مطرح شد و از همان سال تا آخرین روز حیاتش هیچ کار دیگری جز کار موشکی نکرد.
در سالهای جنگ، طبق توافقی که با یکی از کشورهای عربی کرده بودیم، قرار شد تا به ما موشک بدهند اما گرفتن آموزش از آن کشور ممکن نبود و قرار شد این آموزش در سوریه باشد.
وقتی اولین هسته موشکی برای دوره آموزش به سوریه رفتند، مدت زمان آموزش موشک های زمین به زمین، حدود دوسال است اما حسن و دوستانش بخاطر ضرورت جنگ، این دوره را شبانه روزی سه ماهه گذراندند ولی تازه بعد از این آموزش، کار موشکی ما آغاز می شد.
حسن، همان موقع تعدادی از بچه ها را فرستاد دانشگاه و برخی از دانشجویان با رشته های مرتبط را جذب کرد و اگر می شد این آموزش ها را از دیگر کشورها هم می گرفت و این گلوله برفی که حسن در سال 63 درست کرد، امروز تبدیل به بهمن شده.
اگر امروز ما از تنوع موشکی بالایی با سوخت جامد و مایع و با انواع هدایت و کنترل ها برخورداریم و یا اینکه از این پایه برای تولید موشکهای حامل ماهواره نیز استفاده می شود، اینها عمدتا مدیون فکر حسن مقدم بود.
روز حادثه سه دقیقه بعد از انفجار به ما خبر رسید و حدود ده دقیقه بعد فهمیدیم که حسن شهید شده اما در مسیر به خودمان تلقین می کردیم که شاید شهید نشده باشد اما دقایقی بعد به این یقین رسیدیم.
گزیده ای ازمصاحبه سردارحاجی زاده/ آبان ۱۳۹۷فارس
اولین موشکهای خارجی که به ایران رسید، ۲ فروند از آنان به صورت محرمانه به مرکزی در وزارت سپاه برده شد تا مطالعاتی روی آنها انجام بگیرد.
یک روز آیتالله خامنهای(رئیسجمهور وقت) از آن مرکز بازدید کرد. موشکها هنوز در کانتینر بود و نیروها مطالعات قبل از دمونتاژ را انجام میدادند. رئیسجمهور از اینکه موشکها دست نخورده بودند، تعجب کرد و گفت: «نهراسید! موشکها را باز کنید تا به نتیجه برسید.»
اولین موشکها که از ایران و توسط لیبیاییها به سوی عراق شلیک شد، ماموران قذافی به بهانهای ایران را ترک و موشکهای باقیمانده را هم دستکاری کردند تا ایرانیها نتوانند موشکی شلیک کنند. در این شرایط ایران باید دست به دامان کشوری دیگر میشد؛ اما هیچ کشوری حاضر به همکاری با ایران نبود. از این رو ایران باید از سلاح موشکی صرفنظر میکرد و منتظر فرصتی دیگر میماند تا موشک به دست بیاورد.
برای به کار انداختن موشکهای خارجی و ساخت انواع موشکهای بومی نبود، ایران هیچگاه به قدرت بازدارندگی موشکی دست پیدا نمیکرد.
پاییز ۱۳۶۰ حسن طهرانیمقدم طرح ساماندهی آتش پشتیبانی خمپارهاندازها را به حسن باقری داد. چند روز بعد محسن رضایی نامهای به حسن باقری داد تا به طهرانیمقدم بدهد. در آن نامه طهرانیمقدم به عنوان فرمانده پشتیبانیکننده آتشهای خمپارهای سپاه معرفی شده بود.
چند ماه بعد و پس از اجرای عملیات فتحالمبین (فروردین ۱۳۶۱)، طهرانیمقدم دستور جدیدی دریافت کرد و مامور تشکیل یگان توپخانهای سپاه شد؛ یگانی که توپ زیادی نداشت، اما فرمانده داشت و همین فرمانده در مدت زمانی کوتاهی توانست با توپهای غنیمتی یگان را سازماندهی کند.
صدام از ابتدای جنگ اقدام به موشکباران شهرهای ایران کرد. وضعیت سختی برای ایران به وجود آمده بود و مردم منتظر اقدام متقابل نیروهای مسلح بودند. شورای عالی دفاع تصمیم گرفت از برخی کشورها موشک خریداری کند.
هاشمی رفسنجانی، محسنرفیق دوست وزیر سپاه را مامور به انجام این کار کرد.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:خبرگزاری فارس (مهر۱۳۹۴)می نویسد:پیش از اینکه فرماندهان جنگ به فکر اعزام یک تیم به سوریه بیافتند، در تیرماه سال ۱۳۶۳محسن رفیقدوست وزیر وقت سپاه از سوی دو کشور لیبی و سوریه برای مذاکره و گفت و گو دعوت شد و او هم این دعوتها را پذیرفت و عازم سوریه و لیبی شد.
در جریان سفر رفیقدوست به سوریه، وی از حافظ اسد برای دادن پاسخ درخور به تجاوزات بعثی ها درخواست کمک موشکی میکند، اما اسد به دلیل اینکه ذخایر موشکی سوریه تحت اختیار روسها بود، فقط میپذیرد که نیروهای ایرانی را آموزش موشکی بدهد.
در سفر به لیبی هم، معمر قذافی رئیس جمهور این کشور به وزیر سپاه وعده تحویل موشک «اسکاد B»میدهد و این ماجرا، باعث جدیتر شدن موضوع تشکیل یک یگان موشکی در سپاه شد.
آن روزها، حسن طهرانی مقدم جوانی تازهکار بود و با حکم رحیم صفوی حدود ۳ سالی بود که از مسئولیت تشکیل توپخانه سپاه و فرماندهیاش در این یگان میگذشت.
بهترین گزینه برای اعزام به سوریه از نظر فرماندهان سپاه، همان جوان پرکاری بود که حسن طهرانی مقدم نام داشت، جوان خوش فکری که فرماندهی توپخانه سپاه را هم برعهده داشت؛ لذا او به همراه ۱۲ نفر دیگر و ۲ مترجم زبان عربی، برای اعزام به دوره آموزشی شلیک موشک انتخاب و پنج شنبه ۳ آبان ماه سال ۱۳۶۳ این گروه راهی سوریه میشوند، یعنی چند ماه بعد از توافق ایران با سوریه و لیبی برای ارائه آموزشها و تحویل موشکهای اسکاد بی.
تیم ایرانی به سرپرستی حسن طهرانی مقدم فرمانده توپخانه سپاه که وارد فرودگاه دمشق میشوند، گروهی از فرماندهان نظامی سوری به استقبالشان آمده و آنها را به گرمی تحویل میگیرند.
دوره سه ماهه آموزش موشکی ۳۰ آذر ۱۳۶۳ به پایان رسید اما سوریها پیشنهاد دادند که نحوه آمادهسازی و شلیک راکتهای فراگ را هم به افسران جوان ایرانی آموزش بدهند.
طهرانیمقدم هم با این پیشنهاد موافقت میکند و ۶ نفر از افسران جوان عضو تیم ۱۳ نفره را برای گذراندن دوره کوتاه آموزش شلیک راکت فراگ انتخاب و به سوریها معرفی کرد و گروه راهی پادگاه دیگری برای گذراندن دوره شلیک موشک FROG-7 «راکت فراگ ۷» شدند. «راکت فراگ ۷» شدند.
چند روز طول کشید ولی نهایتا این دوره هم به پایان رسید و افسران جوان ایرانی که حالا دیگر اولین افسران موشکی جمهوری اسلامی ایران بودند، ۱۱ دی ۱۳۶۳ راهی تهران شدند.
وقتی هواپیمای مسافربری در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست، ساعت حدود ۳ بامداد بود اما در فرودگاه یک هواپیمای نظامی «فرند شیپ» متعلق به ارتش آماده انتقال حسن طهرانی مقدم و افسران جوان موشکی به کرمانشاه بود.
بر همین اساس تیم ۱۳ نفره موشکی از تهران راهی کرمانشاه شدند تا در پادگان شهید منتظری کاری بس بزرگ را بنا بگذراند یعنی آغاز فاز عملیاتی «تیپ موشکی حدید».
این تیپ را سردار«امیرعلی حاجی زاده»که آن روزها افسر جوانی از یگان توپخانه سپاه بود، در غیاب افسران جوان موشکی در پادگان شهید منتظری راه اندازی کرد تا وقتی حسن طهرانی مقدم و تیمش به ایران بازمیگردند، ساز و کار و بسترهای لازم برای آغاز فعالیت اولین تیم موشکی سپاه فراهم باشد.
از سوی دیگر، موشکهای اسکادی هم که لیبی وعده داده بود، وارد کشور شده و آماده شلیک بودند.
حالا همه چیز فراهم شده بود، تا ایران در جبهههای نبرد با دشمن بعثی، یک شوک بزرگ به ارتش متجاوز عراق وارد کند./پایان گزارش فارس.
تسنیم درادامه می نویسد:
سوریها به تیم اعزامی گفتند که دوره آموزشی شما ۶ ماه به طول میانجامد؛ اما طهرانیمقدم از آنان خواست تا دوره آموزشیشان فشردهتر شود و آنها شبانهروزی به فراگیری آموزشها برای شلیک موشکهای اسکاد بی و فراگ بپردازند. در نهایت دوره آموزشی به ۳ ماه کاهش یافت وطهرانیمقدم و همراهانش دی ماه ۱۳۶۳ به ایران بازگشتند.
همزمان با بازگشت آنان، اولین موشکها هم به ایران رسید.
سردار محمد باقری، شهید حسن تهرانی مقدم، شهید حسن شفیعزاده
چند موشک توسط لیبیاییها به سوی عراق شلیک شد و سپس ترک همکاری کردند. طهرانی مقدم در خصوص مستشاران لیبیایی گفته است: «... اساساً با این فرهنگ کاملاً بیگانه بودیم یعنی سیستم مستشاری؛ روحیه انقلابی بچههای سپاه بهانضمام عملکرد نامناسب و استکباری و بداخلاقیهای تیم اعزامی از یکی از کشورها روزگاران بسیار سختی بر ما گذشت. بچهها وقتی که مستشاران نبودند و دستگاه را تعطیل میکردند، باز میکردند و میدیدند و باهاش تمرین میکردند. از این کارها غافل نبودیم که مسائل تخصصی یادمان نرود.»
چیرهدست از نیروهای شهید طهرانیمقدم نیز میگوید: «لیبیاییها چند فروند موشک آورده بودند با ۲ خودروی پرتاب. اینها را در سالنی گذاشتند و در آن را مهر و موم کردند و اجازه نمیدادند کسی از بچهها سراغ آنها برود و حتی یک نگاهی به موشکها بیندازد. در جلسهای خصوصی که من و شهید مقدم بودیم، ایشان به من گفت که اگر اینها نخواهند این کار را بکنند، ما چه کنیم؟، گفتم: والله نمیدانم، من حتی خود سکو را هم از جلو ندیدم که نظر بدهم، حداقل برویم و از سکو بازدید کنیم. حاج حسن آقا گفت: اینها نمیگذارند ولی بالاخره ترفندی میزنیم. تقریباً ساعت ۲ بامداد بود که شهید مقدم در آسایشگاه ما را زد و گفت: بیا برویم، کلیدها را آوردهام. بازدید کردیم. شهید مقدم پرسید که میشود اینها را ساخت؟!»
از آن پس طهرانیمقدم و همکارانش با اتکا به آموزشهایی که در سوریه آموخته بودند و با دریافت برخی اقلام موشکی از کره شمالی، اقدام به طراحی روشهای مبتکرانهای برای شلیک موشکها کردند و چند روز بعد موفق به شلیک موشک بدون همکاری نیروهای خارجی شدند؛ این نخستین گام در مسیر موشکی شدن ایران بود.
پس از ترک لیبیاییها تا پایان جنگ چندین موشک توسط ایرانیها شلیک شد و طهرانیمقدم از همان زمان در فکر ساخت موشک بود.
حسن طهرانی مقدم-سمت راست نفردوم.
جمعی از فرماندهان سپاه به دیدار آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت رفتند. رئیس جمهور در آن جلسه بر موضوع خودکفایی در نیروهای مسلح تاکید کردند و حتی از وزیر سپاه ایراد گرفتند که چرا ساخت موشکها را شروع نکردید؟
جنگ در تیر ۱۳۶۷ به پایان رسید، اما توسعه توان موشکی ایران متوقف نشد. کار ساخت موشکهای سوخت مایع و جامد همراه با هم آغاز شد. موشک شهاب یک با کپیبرداری از موشک اسکاد بی ساخته شد و کمتر از ۲ سال بعد موشک شهاب دو با بُرد ۵۰۰ کیلومتر ساخته شد؛ اما طهرانیمقدم به دنبال ساخت موشکهایی بود که بُردشان تا سرزمینهای اشغالی فلسطین باشد.
موشکهای قبلی در چندین مرحله اصلاح و تکمیل شد تا اینکه به بُردهای ۱۶۵۰ و ۲ هزار کیلومتری رسید و طهرانیمقدم و نیروهایش دیگر از مرحله کپیبرداری عبور کرده و به مرحله طراحی موشکهای مختلف رسیده بودند.
پس از مدتی رهبر انقلاب به طهرانی مقدم و نیروهای موشکی تاکید کردند که «موشکها نقطهزن» شوند. خطای موشکها به ۱۰۰کاهش پیدا کرد؛ اما باز رهبری تاکید کردند باید کمتر شود. با تاکیدات چندباره رهبری خطای موشکها به کمتر از۱۰ کاهش پیدا کرد و برای اولین بار از موشک بالستیک علیه شناور استفاده شد.
توصیهها و راهنماییهای رهبر انقلاب چه در دوران ریاستجمهوری و چه در دوران رهبری، اراده طهرانیمقدم را در موشکی شدن ایران استوارتر کرد و اگر ارادههای او و یارانش نبود، امروز ایران فاقد موشکهای متنوع و قدرتمند بالستیک، کروز و... بود.
از این رو موشک را باید یادگار قطعی طهرانیمقدم دانست چرا که او موشکها را به کار انداخت، مهندسی معکوس کرد و در نهایت موشکهای بومی را ساخت. موشک را یادگار کسی دانستن که تنها در زمان جنگ توصیه به خرید آن داشت و در پایان عمر خود اعتقادی به توان موشکی نداشت و معتقد بود که نباید برای موشک و تجهیزات نظامی هزینه کرد، تحریف تاریخ است.
اراده طهرانی مقدم موجب شد تا ایران به صنعت موشکی دست یابد و اگر اراده، اصرار و سختکوشی او و همراهانش نبود،
پس از خروج لیبیاییها از ایران و تمام شدن موشکهای خریداریشده، ایران در حوزه موشکی متوقف میشد. امروز ایران جزو چند قدرت برتر موشکی دنیاست و اگر روزگاری مجبور بودیم برای شروع کار، از لیبی موشک بخریم و در سوریه آموزش ببینیم، حالا این یگان یعد از کمت راز 4 دهه به قدرت اول منطقه تبدیل شده است./۲۱ آبان ۱۳۹۸بنقل ازتسنیم
***
پدر موشکی ایران، شهید حسن طهرانی مقدم نیز در حال فعالیت در خصوص برنامه فضایی با محوریت پیشران های سوخت جامد بود.
یکی از مراحل ماهواره بر سوخت جامد قائم تحت مدیریت شهید طهرانی مقدم
***
اولین وآخرین وزیرسپاه(محسن رفیق دوست) اینچنین ازحسن طهرانی مقدم می گوید:
یک روز حسن تهرانی مقدم آمد دفترم. یک لوح قاب گرفته بود خطاب به من نوشته بود پدر علم موشکی خودش هم قاب را به دیوار اتاقم کوبید! خاطرم هست یک روز خدمت امام شرفیاب شدم با عده ای از تحصیل کرده های دانشگاهی. فکر می کنم سال ۶۰ یا ۶۱ بود. عرض کردم امام من به یک مطلبی رسیدم و می خواهم به شما عرض کنم.
گفتم عقیده من این است که اگر مغزهای آلوده به الکل فاسد در اروپا و آمریکا می توانند کارهای بزرگی انجام دهند پس اینها که می دانم اکثرشان نماز شب خوان هستند، زودتر و بهتر می توانند این کارها را انجام دهند.
امام پاسخ دادند بله شما بهتر و زودتر می توانید هر کاری را که بخواهید انجام دهید.
خاطرم هست یک سفر به هلند رفته بودم یک ایرانی ساکن هلند آمد و گفت پولی به من بده تا به تو مدرک نشان دهم، صد دلار از من گرفت و یک نقشه ای را به من داد. آن نقشه، نقشه منطقه خاورمیانه بود. یک طرف آن اسرائیل و یک طرف دیگر آن ایران بود که روی نقشه عکس فلشی را کشیده بود که نشان می داد موشک از تلآویو شلیک شده و شعاع آن تا روی دماوند را می پوشاند، زیر آن هم نوشته بود که اسرائیل موشکی ساخته که می تواند از تلآویو، تهران را بزند.
من آن نقشه را به حسن تهرانی مقدم دادم و گفتم باید موشکی بسازیم که از تهران تلآویو را بزند. مطمئن بودم این کار انجام می شود. خدا را شکر می کنم که بانی صنعت دفاعی شدم که در زمان خودم، آنقدر توفیقات بزرگ نداشت اما دو سال پیش وقتی برای بازدید صنایع دفاعی کشور رفتم دیدم همه همدوره ای های من که امروز مثل من پیر شده اند رئیس گروه تحقیقاتی هستند و همه چیزهایی که در ذهنمان بود را پیاده می کنند. ما همان موقع گفتیم هواپیما و زیردریایی می سازیم، دوربین دید در شب می سازیم و هر چیزی را که جنگ لازم دارد را خودمان می سازیم وساختیم./گزیده ای ازمصاحبه ۲۷ تیر ۱۳۹۶خبرگزاری مهر./پایان
ایسنا(آبان ۱۳۹۴) به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی می نویسد: تیرماه سال ۱۳۶۳ در اوج جنگ تحمیلی و حملات ناجوانمردانه رژیم بعث عراق، دولتهای لیبی و سوریه رسما از محسن رفیقدوست وزیر وقت سپاه دعوت میکنند تا به این کشورها سفر کند.
در دیدار با معمر قذافی، محسن رفیقدوست موضوع دریافت موشک را مطرح کرده و گزارشی از وضعیت جبهههای جنگ به او میدهد. قذافی هم قبول میکند که تعدادی موشک اسکاد به ایران بدهد و همان لحظه دستور میدهد که تعدادی از نیروهای موشکی ارتش لیبی به همراه موشکها راهی ایران شوند.
ولی در ازای دادن موشک، قذافی از ایران میخواهد که یک سایت پدافند هوایی هاگ آمریکایی را در اختیار این کشور قرار دهد و ایران هم به دلیل اینکه جزو دارندگان سامانههای موشکی هاگ بود، قبول میکند که یک سایت هاگ به لیبی بدهد.
در وهله اول، لیبی به ایران ۸ فروند موشک اسکاد میدهد و ایران آنها را به سوی اهدافی در عراق شلیک میکند و در دوره دوم و با سفر مجدد رفیقدوست به لیبی، ایران ۱۰ فروند موشک دیگر نیز دریافت کرده و در دوره های بعدی هم ۱۲ فروند موشک دیگر توسط ایران دریافت میشود.
اولین موشک اسکاد دریافتی از لیبی به شهر نفتخیز کرکوک اصابت کرد و در مقاطع بعدی، شهرهای بصره و بغداد هدف موشک اسکاد بی قرار گرفت.
اما بعد از ورود بخش آخر محموله موشکی به ایران، افسران لیبیایی که برای شلیک موشک راهی ایران شده بودند، دست از کار می کشند و اعلام می کنند که به دستور قذافی، دیگر حق ندارند به ایران در شلیک موشکها کمک کنند.
تا آن روز، مجموعا از ۳۰ فروند موشکی که قذافی به طور مخفیانه به ایران داده بود، ۲۱ فروند شلیک شده و ۹ فروند دیگر باقی مانده بود که با کارشکنی افسران موشکی لیبی، «حسن طهرانی مقدم» و تیمش سریعا خود به میدان آمده و شروع به کار می کنند.
اولین هدفی که قرار بود افسران ایرانی بدون کمک افسران لیبیایی مورد اصابت قرار دهند، باشگاه افسران ارتش عراق در بغداد بود لذا تیم موشکی عازم باختران شده و موشک را آماده شلیک میکنند.
پس از فرآیند آماده سازی موشک، افسران ایرانی با روحیه بالا اولین موشک را به سوی بغداد و باشگاه افسران این شهر شلیک میکنند و ساعتی نمیگذرد که رادیو بی بی سی با قطع برنامههایش اعلام میکند که باشگاه افسران ارتش عراق هدف موشک ایران قرار گرفته و تعداد زیادی در این حمله کشته شدهاند.
و این چنین بود که افسران ایرانی توانستند اولین موشکها را شلیک کنند اما مشکل همچنان ادامه داشت، چرا که ذخایر موشکهای دریافتی از لیبی رو به اتمام بود و از سوی دیگر اگر ارتش عراق متوجه میشد که ایران دیگر موشک ندارد، جنگ شهرها را از سر میگرفت لذا باید مشکل از اساس حل میشد.
حتی برای خرید موشک، محسن رفیقدوست وزیر وقت سپاه به همراه حسن طهرانی مقدم و فرماندهان دیگر نظامی به کره شمالی هم سفر میکنند اما کیم ایل جونگ رهبر وقت کره شمالی از دادن موشک امتناع کرده و فقط وعده آموزش نظامی و موشکی را به هیئت ایرانی میدهد.
این روند ادامه داشت تا اینکه افسران ایرانی به فکر تولید موشک افتادند، موشکهایی که باید بدون کمک دیگران ساخته میشد و برد مناسبی هم میداشت تا بتواند خود را به نقاط مختلف عراق و حتی بغداد برساند./پایان
حسن طهرانی مقدم در ۲۱سالگی و در ابتدای شکلگیری رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در اطلاعات منطقه ۳ سپاه شمال، مشغول به فعالیت شد. بعد از عملیات ثامن الائمه(ع)، متوجه ضعف آتش پشتیبانی خودی مستقر در خطوط مقدم جنگ شد. در پاییز ۱۳۶۰ طرح ساماندهی آتش پشتیبانی (خمپارهاندازها) را بهصورت سنجیده و مدون تقدیم حسن باقری کرد. آبان سال ۱۳۶۲ مأموریت راهاندازی و سازماندهی "فرماندهی موشکی زمین به زمین سپاه" به طهرانی مقدم محول شد.
و به این ترتیب ۲۱ اسفندماه ۱۳۶۳ اولین موشک ایران به کرکوک شلیک شد. پس از صدور فرمان تاریخی امام مبنی بر تشکیل نیروهای سهگانه سپاه پاسداران، شهید مقدم در سال ۱۳۶۴ به سِمت فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد. عمده کارهای تحقیقاتی ساخت موشک «شهاب۳» را شهید مقدم انجام داده بود.
سردارداران مقاومت:«عمادمغنیه»،«محمدرضا(علی)زاهدی»،«احمدکاظمی»،«قاسم سلیمانی» و «سیدحسن نصرالله»
«حسن طهرانی مقدم» در اول مهر ۱۳۸۴ بهعنوان جانشین سردار علی زاهدی در نیروی هوایی سپاه پاسداران منصوب شد. در ۲۵ آذرماه سال ۱۳۸۵ بهعنوان مشاور فرماندهکل سپاه در امور موشکی و رئیس سازمان خودکفایی سپاه انتخاب شد.
چگونگی شهادت پدرموشکی ایران
ساعت ۱۳:۳۰ روزشنبه(۲۱ آبان۱۳۹۰) طهرانی مقدم با همکاران هسته ای در حوالی کرج و ملارد مشغول کارروی تسلیحات بودندکه انفجاری رخ داد،صدای انفجارو دود غلیظ تا ۱۰کیلومتری شنیده و مشاهده شد.
«سردار حسن تهرانی مقدم» در ۲۱ آبان ۱۳۹۰ بر اثر انفجار زاغه مهمات در پادگان مدرس، واقع در شهرستان ملارد، به همراه ۱۶ نفر دیگر از اعضای سپاه پاسداران، به شهادت رسید.
«حضور آیت الله سیدعلی خامنه ای در مراسم تشییع شهید سردار حسن طهرانی مقدم ۲۳ مهر ۱۳۹۰»
سردار حسن طهرانی مقدم رئیس سازمان خودکفایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بههمراه ۳۸ نفراز پاسداران در پادگان شهید مدرس و بر اثر انفجار زاغه مهمات به شهادت رسیدند.
شهیدان:سید رضا میرحسینی، سعید نبیپور خمامی، ستار ناصری، مهدی نواب، بایرامعلی صفری، مهدی دشتبانزاده، علیاصغر منصوریان، اسماعیل محمدی، علی کنگرانی، محمود شجاعی، امید طلائیان، محمد سلگی، مرتضی محمدرضاپور، وحید رنجبر، رسول بهرودی، محمد غلامی، سیدمحمدحسین فردویی، بهلول محمودی، محمود داسدار، حسین امین شرعی، سید محمد حسینی، محمدرضا میری، شهید مهرداد مصطفوی، شهید رضا نادی شورابی، شهید مهدی گلستانی، شهید مسیحالله قهرمانی، شهید بهزاد ملانوروزی، محمدحسین زلفی، وحید عزیزی، وحید شیرمحمدلو، میثم جهانگیری، مهدی حاتمینسب، سیدرضا محمدزاده، جواد سلیمی و یوسف قارلوقی از جمله این شهدا بودند.
شهید مهدی نواب، مشاور و مسئول آزمایشگاه پژوهشکده و تست سوخت، مسئول سمعی بصری جهاد خودکفایی سپاه، شهید محمد سلگی، فرمانده ترابری و ماشینهای سنگین سازمان جهاد خودکفایی سپاه و شهید مهدی دشتبانزاده، فرمانده پادگان شهید مدرس اشاره کرد، یارانی قدیمی که در اتفاقات بزرگ موشکی سپاه کارهای بزرگی کردند و نهایتاً با هم و کنار یکدیگر به شهادت رسیدند.
ردهرگونه شایعات در دخالت دشمن دراین حادثه
پس از این انفجار بهدنبال اخبار تلخی که از شهادت و مجروحیت تعدادی از پاسداران صنعت موشکی کشور حکایت داشت، شایعات بسیاری نیز در فضای تاریک رسانههای بیگانه نقش بست. برخی از رسانهها از انفجار کلاهک هستهای سخن گفتند و عدهای از انفجار آزمایشات هستهای ایران. البته مسئولین کشور و سخنگوی سپاه با رد این ادعاهای مضحک چنین احتمالاتی را تکذیب کردند. عدهای نیز از خرابکارانه بودن این عملیات توسط عناصر جاسوسی شایعاتی را مطرح کردند.
مجله تایم بهنقل از یک «مقام اطلاعاتی غربی» نوشت : این انفجار کار «موساد» بوده است.
برخی رسانههای اسرائیلی نیز این انفجار را ناشی از خرابکاری دانسته مدعی شدند که اسرائیل در آن دست داشته است.
روزنامه دیلی تلگراف نیز نوشت: موساد با همکاری مجاهدین خلق (منافقین) این عملیات را اجرا کرده است.
مراسم تودیع «سرلشکر سیدحسن فیروزآبادی» و معارفه «سرلشکر محمد باقری»باحضور«سرلشکر عطاءالله صالحی» فرمانده کل ارتش ۱۵ تیر ۱۳۹۵
اما مسئولین مختلف نظامی کشور از جمله سرلشکر فیروزآبادی٬ رئیس ستادکل نیروهای مسلح وقت.
سردار رمضان شریف(مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران) و سردار حاجیزاده فرمانده هوافضای سپاه با رد شایعات اینچنینی دست داشتن جاسوسان اسرائیل در این انفجار را رد کردند و علت این واقعه را ایجاد حادثه در حین جابهجایی سوخت و مهمات عنوان کردند./۲۱ آبان ۱۳۹۸
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:واما بعدازچندسال این تکذیبیه هازیرسئوال رفت،اماواگرهایی شکل گرفت .
۸ سال پس از حادثه انفجار زاغه مهمات واقع در «بیدگنه ملارد» در ویدئویی که خبرگزاری باشگاه خبرنگاران از این سریال با عنوان ماجرای شهادت شهید تهرانی مقدم در« سریال گاندو »طرح شد، افسر امنیتی در این باره توضیحاتی داده که فقط یک بار برادر این شهید بزرگوار سه سال قبل مطرح کرده بود.
در این سکانس سریال «مامور امنیتی» میگوید:«در انفجار «بیدگنه» ابتدا ما فکر می کردیم انفجار یک سانحه بوده اما دوسال بعد در اسنادی که ویکی لیکس منتشر کرد، مشخص شد جاسوسی که با نام «رحمت والی» به عنوان کارمند به این پایگاه وارد شده بود این عملیات تروریستی را به دستور آمریکایی ها و موساد و همکاری گروهک مجاهدین خلق انجام داده است.»
روزنامه همشهری( ۹ تیر ۱۳۹۸ )می نویسد:اکنون و پس از گذشت ۸سال از شهادت پدر موشکی ایران، سریال امنیتی «پلیسی گاندو »روایتی تازه را مطرح کرده که ادعاهای اولیه صهیونیستها از این حادثه را تأیید میکند! دست داشتن موساد در حادثه انفجار بیدگنه، ادعایی بود که پیشتر از سوی مسئولان سپاه ازجمله سردار محمداسماعیل کوثری و سردار محمدعلی جعفری فرمانده وقت سپاه تکذیب شده بود.
«سردار جعفری» طی اظهارنظری در «همایش پیام ماندگار »گفته بود: «این حادثه بر اثر مسائل طبیعی بود و دشمن در آن دستی نداشت که البته رژیم صهیونیستی بهدنبال فرصتطلبی بود تا این حادثه را به نفع خود رقم بزند. »
«سردار محمداسماعیل کوثری» جانشین فرماندهی قرارگاه ثارالله تهران در واکنش به ادعای جدید سریال گاندو به خبرآنلاین گفت: شاید در آن مقطع زمانی دلیل حادثه مشخص نشده باشد، اما به مرور زمان که اخبار و اطلاعات درباره انفجار تکمیل شده باشد، به این نتیجه رسیده باشند و من نمیتوانم دقیق در اینباره نظری بدهم. کوثری با اشاره به انفجارهای حزب جمهوری اسلامی و ریاستجمهوری گفته:
ابتدا کسی فکرش را نمیکرد که این انفجارها کار «کشمیری»
و «کلاهی» باشد، اما بهمرور که تحقیقات تکمیل شد به این نتیجه رسیدند که کار این ۲نفر بوده است.
چرا ماهواره ظفر موفق نشد در مدار قرار بگیرد؟وزیرارتباطات: به خاطر ۱۲ ثانیه لعنتی.۲۳ بهمن ۱۳۹۸ ولی ماهواره«نور»موفق شد.
سردارحاجی زاده گفت: ما میدانستیم که دشمنان مارا «رصد» می کنندسعی کردیم فرآیندپرتاب ماهواره«نور»رابصورت« چراغ خاموش» حرکت کنیم.
ناوبری ماهواره از سیستم موقعیتیاب جهانی (GPS) استفاده میکند که ارتش آمریکا نیزبه آن مجهزاست.
در سال ۲۰۰۷، چین یک موشک ضد ماهواره به فضا فرستاد تا ماهوارهای هواشناسی را که در مداری در ۸۰۰ کیلومتری زمین میچرخید ویران کند.
بنابر تحقیقات بنیاد «سکیور ورلد»(Secure World) که امکانات نظامی در فضا را ثبت میکندمی نویسد: چین، روسیه و آمریکا سلاحهایی را آزمایش کردهاند که میتوانند ماهوارهها را نابود کنند.
الکساندرا استیکینز، کارشناس امنیت فضایی در موسسه«رویال یونایتد سرویسز» میگوید: فضا همین الان هم محیطی نظامی است. این اتفاقی است که در دهه شصت افتاده است.
BBCدراگوست۲۰۱۸درگزارشی می نویسد:در جریان جنگ سرد، آمریکا و اتحاد جماهیر شوری از ماهوارههای جاسوسی علیه هم استفاده میکردند.
آمریکا یک موشک هستهای ضد ماهواره را در اقیانوس آرام مستقر کرده بود و اتحاد جماهیر شوروی هم سلاحی در اختیار داشت که میتوانست ماهواره در حال گردش را بزند.
لیزرهای ضد ماهواره : پرتوهایی از زمین شلیک می شود که می توانددرعملکرد حسگرهای ماهوارهها اختلال ایجادکند.
برایان ویدِن (Brian Weeden)، مدیر بنیاد سکیور ورلد میگوید:در ۱۰ تا ۱۵ سال اخیر علاقه زیادی به ساخت سلاحهای ضد فضایی ایجاد شده؛ سلاحهایی که برای حمله به اهدافی در فضا استفاده شوند. بیشتر این فعالیتها را روسیه و چین و آمریکا انجام می دهند.
ماهواره «هم مدار»چیست؟
ماهواره« هممدار»در واقع ماهوارههایی هستند که با موشک از زمین پرتاب میشوند. ماهواره بعد از جدا شدن موشک، خود را به مدار ماهواره هدف میرساند و به آن متصل میشود یا با آن برخورد میکند.
اینها موشکها، مستقیم اززمین به سمت یک ماهواره در حال گردش در مدار زمین پرتاب میشوند.
۱۲ ثانیه لعنتی
محمدجواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در حاشیه جلسه امروز هیئت دولت و در جمع خبرنگاران در پاسخ به این سوال که چرا ماهواره ظفر موفق نشد در مدار قرار بگیرد؟،گفت: به خاطر ۱۲ ثانیه لعنتی.
۱۲ ثانیه آخری که باید توان موتور این ماهواره بایستی افزایش پیدا میکرد که به آن سرعت برسد، نرسید و میتواند به کیفیت سوخت و یا به وزن مرحله دوم ماهواره و یا به توان موتور ربط داشته باشد ولی مشخص است که موتور اگر ۱۲ ثانیه دیگر فعالیت میکرد و سوخت آن کفایت میکرد، قطعاً در مدار قرار میگرفت. اشکال مرحله قبل که در ماهواره پیام داشتیم برطرف شده بود و ۹۵ درصد موفق بود و امیدواریم این ۱۲ ثانیه لعنتی در دفعه بعدی رفع بشود./۲۳ بهمن ۱۳۹۸
***
اولین ماهواره نظامی به فضا پرتاب شد.
صبح چهارشنبه(۳اردیبهشت۱۳۹۹) نخستین ماهواره نظامی جمهوری اسلامی ایران توسط سپاه پاسداران با موفقیت به فضا رفت. ماهواره نور به عنوان یک ماهواره خاص و استراتژیک توسط ماهواره بر ۳ مرحلهای(قاصد)و از کویر مرکزی ایران با موفقیت پرتاب و در مدار ۴۲۵ کیلومتری زمین قرار گرفت.
ماهواره نظامی ایران «نور» توسط نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بهوسیله ماهوارهبر ۳مرحلهای قاصد در مدار ۴۲۵کیلومتری زمین قرار گرفت./۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
سردارحاجی زاده گفت: ما میدانستیم که دشمنان به دنبال رصد این کار هستند و تلاش کردیم که به صورت چراغ خاموش کار را پیش ببریم.
سردار امیرعلی حاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه شامگاه پنجشنبه( ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹) با حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری به منظور تشریح فرآیند پرتاب موفق ماهواره نظامی نور توسط ماهوارهبر قاصد، اظهار داشت:
این موفقیت لطف و عنایت الهی بود و همین ابتدا یادی می کنم از« شهید تهرانی مقدم» که پایه گذار این صنعت بودند.
از دانشگاهها و شرکتهای دانش بنیان، عزیزان وزارت دفاع و به ویژه سازمان صنایع هوافضا که ما را در ساخت موتور مرحله اول که مربوط به موشکهای زمین به زمین است یاری کردند تشکر میکنم.
ماهوارهبر ما یک ماهوارهبر چند مرحلهای است که هر مرحله آن یک پروژه است. ما مجبور بودیم بدنه پیشرانها را سبک کنیم که از مواد کامپوزیتی استفاده کردیم و خود این موضوع پیچیدگیهای زیادی داشت.
فرمانده نیروی هوافضای سپاه با بیان اینکه سمتگیری ما به سمت استفاده از ماهواره برهای سوخت جامد است و تمام مراحل را سوخت جامد خواهیم کرد، گفت: در همین مورد اخیر موتور مرحله اول سوخت مایع بود برای اینکه میخواستیم ارزان شود. الان که کار ما تثبیت شده است، موتور مرحله اول را هم سوخت جامد خواهیم کرد. ما این پرتاب را با یک سکوی پرتاب متحرک انجام دادیم که معنای آن این است که نیازی به پایگاه ثابت پرتاب نداریم و همه اینها باعث ارزان سازی میشود.
امروز لبه تکنولوژی دنیا در حوزه ماهوارهبرها همین ماهواره برهای سوخت جامد است.
سردار حاجی زاده با بیان اینکه در رونمایی موشک رعد-۵۰۰ از بدنه کامپوزیتی استفاده کردیم، گفت:
این موشک در عین حالی که وزن آن نصف یعنی ۱.۸ تن شده است اما ۲۰۰ کیلومتر بیشتر بُرد دارد.
هر کشوری که در حوزه فضایی به این مرحله میرسد در رده« ابرقدرتها» محسوب میشود.
سردار حاجی زاده گفت: کل کارهای موشک های زمین به زمین و ماهوارهبرها بنیانش را «شهید تهرانی مقدم »گذاشت و شاگردان ایشان ادامه دادند و نتیجه آن را امروز میبینیم./پایان.
روزبعدپرتاب: ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
ماهواره نظامی «نور» لااقل یک بار از روی سرزمینهای اشغالی عبور کرده است.
این ماهواره هر ۹۰ دقیقه یک بار یک دور دور کره زمین می زند.
تصویری که تحلیلگران فضایی از مسیرهای عبور نور منتشر کردند.
«جون گامبرل» خبرنگار خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس دو پرسش را از وزیر ارتباطات در مورد پرتاب این ماهواره نظامی ایران در توئیتر مطرح کرد. این خبرنگار در توئیتر از جهرمی پرسید:
من بر این باور بودم که برنامه فضایی ایران فقط بصورت غیرنظامی بوده، چرا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بطور جداگانه دارای برنامه فضایی هست؟
ماهواره نور چه کاربرد نظامی خواهد داشت؟
وزیر ارتباطات نیز در پاسخ به پرسشهای این خبرنگار نوشت: «برنامهی فضایی ایران صلح آمیز است. بخشی از برنامه صلح آمیز ایران، غیرنظامی است که توسط دولت دنبال میشود. بخشی هم صلح آمیز دفاعی است که طبعا بوسیله نیروهای مسلح پیگیری میشود. درباره جزییات ماهوارهی نور هم سپاه پاسداران در صورت صلاحدید، اطلاع رسانی خواهد کرد.»
«قاصد» اولین پرتابگر ۳ مرحله ای ایران
بعد از پرتاب موفق امروز می توانیم بگوییم که در کنار سفیر و سیمرغ، کشورمان حالا یک پرتابگر مدرن و جدید در اختیار دارد که قاصد نام دارد که البته ماهواره بر ۳ مرحله ای است. بر اساس اطلاعات اعلام شده این پرتابگر در مرحله اول خود از سوخت مایع و در دو مرحله دیگر نیز از سوخت جامد بهره می برد. درست است که برنامه فضایی کشور خصوصا پرتابگری مثل سری سفیر در حقیقت از ریزش دانش بخش موشکی نظامی استفاده کرده و به پیشران سوخت مایع مجهز شدند، اما در ادامه راه متفاوتی را در پیش گرفتند.
ماهواره بر سفیر
ماهواره بر سیمرغ
البته از دهه ۱۳۸۰ شمسی اخباری در خصوص توسعه برنامه پیشران های سوخت جامد در داخل کشور منتشر شد. در این میان موشک هایی مثل سری فاتح یا سجیل در بردهای مختلف و با سیستم پیشران جامد رونمایی شدند که نشان دهنده حرکت بخش دفاعی در این سمت بود. در عین حال پدر موشکی ایران، شهید حسن طهرانی مقدم نیز در حال فعالیت در خصوص برنامه فضایی با محوریت پیشران های سوخت جامد بود.
تصویر منتشر شده از یکی از مراحل ماهواره بر سوخت جامد قائم تحت مدیریت شهید طهرانی مقدم
برای اولین بار پس از شهادت «حاج حسن طهرانی مقدم »بود که خبر از برنامه فضایی سپاه بر اساس پیشران سوخت جامد منتشر شد. از آن پس تنها به اعلام به نتیجه رسیدن پروژه آخر این شهید اکتفا شد.
در اوائل دهه ۱۳۹۰ و پس از شهادت ایشان گفته شد که هدف نهایی تیم شهید طهرانی مقدم و برنامه فضایی سپاه توسعه ماهوارهبر چهار مرحله ای قائم با قطر ۳.۵ متر و ارتفاع ۲۰ متر در مرحله اول بوده که ماهواره ها را در مدار پارکینگ ۱۰۰۰ کیلومتری قرار دهد. از ابعاد مراحل بعدی این ماهوارهبر اطلاعاتی منتشر نشده است اما اعلام شده بود که این مراحل به صورت جداگانه آزمایش شده است. با تزریق ماهواره ها در این مدار و سپس تغییر مدار توسط پیشران خود ماهواره امکان قرارگیری ماهواره در مدارهای بسیار بالاتر تا ۳۶۰۰۰ کیلومتر که مدار زمین آهنگ است وجود دارد.
در تابستان سال ۱۳۹۸ ماهواره های غربی تصاویر متعددی از آزمایش پیشران های سوخت جامد در محوطه آزمایش پایگاه ثبت شده فضایی سپاه منتشر نمودند. این امر نشان می داد که سپاه در حال ورود به مرحله بسیار مهمی از آماده سازی پرتابگر فضایی سوخت جامد خود است که این آزمایش ها را به انجام می رساند. درباره پرتاب ماهواره قاصد چند نکته مهم دیگر نیز وجود دارد. اولا که بر اساس اعلام سردار حاجی زاده از پیشران غیر فلزی و کامپوزیتی در این ماهواره بر استفاده شده و در مرحله سوم آن نیز از موتور فضایی سلمان برای رساندن محموله به مدار استفاده شده است.
این سیستم پیشران کامپوزیتی «زهیر»نام دارد. این مسئله به این معنی است که هم در سیستم پیشران و هم بدنه به طور کامل از مواد کامپوزیتی با استفاده از فناوری الیاف کربن استفاده گردیده که باعث کاهش شدید وزن پرتاب گر نسبت به حامل های عادی می شود.
«الیاف کربن »یکی از مهم ترین خانواده های الیاف پیشرفته است که استحکام بسیار بالا (بین ۷ تا ۱۰ برابر فولاد ساختمانی بسته به گرید الیاف)، چگالی پایین (حدود دو سوم آلومینیوم)، رسانایی الکتریکی بسیار خوب، قابلیت بافت و تولید پارچه، ساخت کامپوزیت های سبک و مستحکم و پایداری در برابر حرارت آن را از سایر مواد مهندسی متمایز می سازد.
ماهواره بر ۳ مرحلهای قاصد
مرحله آخر ماهواره بر قاصد
خواصی که به آن اشاره شد باعث می شود تا گستره بسیار وسیعی از وسائل نظامی را بتوان با استفاده از الیاف کربن ساخت. ؛ جلیقه های ضد گلوله و کلاهخود سربازان، بدنه پهپادها و انواع هواپیماهای جنگی و مسافربری، ناوشکن ها و زره تانک ها از جمله بخش هایی به حساب می آید که در آنها می توان از الیاف کربن استفاده کرد. برای این که بیشتر به اهمیت این محصول استراتژیک پی ببریم به برخی از سلاح هایی که در ساخت آن از این مواد استفاده شده است اشاره می کنیم:
هواپیمای آمریکایی اف ۲۲ رپتور به عنوان یکی از پیشرفته ترین جنگنده های حال حاضر جهان از ۳۵۰ قطعه از جنس الیاف کربن بهره می برد. دیگر جنگنده نسل پنجم و پنهان کار دیگر آمریکا یعنی اف ۳۵ نیز از این ماده بهره می برد. چیزی در حدود یک سوم این جنگنده پیشرفته از الیاف کربن ساخته شده است. ناوشکن های آمریکایی کلاس Zumwalt به عنوان ناوشکن آینده نیروی دریایی آمریکا نیز در حجم زیاد از این مواد در بدنه خود بهره می برد.
مرحله آخر-سیستم پیشران سلمان
نحوه طراحی و ساخت سیستم پیشران سلمان را می توان از چندین جهت دارای اهمیت ویژه برشمرد. مسئله اول استفاده از مواد فیبرکربن و کامپوزیت در ساخت این موتور است که به نظر کم کم در حال تبدیل شدن به یک ماده استاندارد برای موشک ها و ماهواره برهای ایرانی شده؛ ماده ای سبک و در عین حال فوق العاده مستحکم که می تواند فشار و حرارتی های فوق العاده بالا را تحمل کرده و به عنوان بدنه اصلی سازه سیستم پیشران به کار رود.
پیشران سوخت جامد سلمان
تغییر جهت گازهای خروجی در پیشران سوخت جامد سلمان
مسئله بعدی قابلیت تغییر گازهای خروجی سیستم پیشران در سامانه سلمان است که امکان تغییر در مسیر را نیز برای آن ممکن کرده و علاوه بر نقش انتقال های مداری می تواند پایه ای مناسب برای موشک های ضد ماهواره و البته دفاع ضد موشک های بالستیک در زمان حرکت در مسیر جو زمین خواهد بود. با حرکتی که در مورد این ماهواره انجام شد مشخص شد که پیشران کامپوزیتی و پیشران سلمان در اولین آزمون جدی و موفق خود سربلند از میدان خارج شدند.
چشم سپاه در مدار زمین باز شد
سرلشکر سلامی:امروز ما می توانیم جهان را از فضا رویت کنیم و این به معنای گسترش اطلاعات راهبردی نیروی دفاعی قدرتمند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است./۳ اردیبهشت ۱۳۹۹مشرق
سایت میزان(۲۶خرداد ۱۳۹۵)می نویسد:« الیاف کربن» به عنوان یکی از اصلی ترین مواد در ساخت بدنه های جاذب امواج رادار و همچنین تیغه های جاذب حرارت که برای کاهش تشعشع فروسرخ حاصل از فعالیت موتور به کار می روند استفاده می شود. در حقیقت بدون داشتن این ماده رسیدن به بحث فناوری پنهان کاری میسر نمی باشد. بر اساس اعلام صنایع دفاعی کشور ایران از سال ۱۳۹۳ به این فناوری دست پیدا کرده است.
« الیاف کربن» در صنعت هسته ای و بحث ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته نیز بسیار مهم است و حتی مورد اشاره رهبر انقلاب نیز قرار گرفتند.
ایشان در ملاقات مسئولین کشوری در ۲۵خرداد ۱۳۹۵ اینگونه فرمودند: توقعات طرف مقابل را در زمینه «الیاف کربنِ دارای کاربرد در ساخت سانتریفیوژها» و در خصوص «اندازهگیری ۳۰۰ کیلو مواد هستهای» مطلقاً قبول نکنید و زیر بار آنها نروید.
آیت الله خامنه ای در پایان با اشاره به اینکه دستیابی ایران به غنی سازی ۲۰ درصد و ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته عامل قبولی برخی تعهدات از جانب آمریکا بوده،گفت: «اگر اقتدار علمی و فناوری ایران نبود آمریکایی ها قطعا همین وضع فعلی را هم قبول نمی کردند بنابراین باید این اقتدار هرچه بیشتر افزایش یابد. از هیات نظارت بر اجرای برجام توقع داریم با دقت و مراقبت افزونتر در هر نقطه ای که طرف مقابل بد عمل می کند یا به فکر خیانت است بایستد و از منافع ملت دفاع نماید».
الیاف کربن چیست؟
یکی از مهم ترین خانوادههای الیاف پیشرفته است که استحکام بسیار بالایی دارد؛ الیاف کربن به سبب داشتن خصوصیاتی چون مقاومت زیاد، وزن کم و مقاومت در برابر خوردگی و حرارت، ماده بسیار مناسبی جهت تقویت دیگر مواد به حساب میآید.
الیاف کربن کاربردهای صنعتی فراوانی دارد؛ این ماده در صنعت هسته ای نیز دارای کاربرد است؛ در شهریور ۱۳۹۰، نخستین خط تولید الیاف کربن ایران در محل سازمان صنایع هوا فضا افتتاح شد.
الیاف کربن علاوه بر صنعت هستهای در تولید سامانههای پیشرفته و هوشمند دفاعی نقش ویژهای دارد؛ این ماده استراتژیک همواره در ردیف موارد تحریمی دشمنان ایران اسلامی قرار داشته است؛ که البته با راه اندازی خط تولید الیاف کربن در شهریور ۱۳۹۰، این حربه دشمنان خنثی شد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:عصبانیت امریکاازدردسترسی ایران به تکنولوژی«الیاف کربن»
امریکا ازدسترسی ایران به تکنولوژی«الیاف کربن»متعجب شدند،چون این فناوری فقط دراختیارچندکشورهسته ای قراردارد،نیروهای امنینتی امریکادرگمانه زنی ها به مردان هسته ای وتاجران حوزه هسته ای کشورخودپرداختند و سرانجام ۳نفررا(به جرم ارسال این کالای نایاب)بازداشت کردند.
به گزارش شبکه فاکس نیوز، بهزاد پورقناد یک شهروند ایرانی است که در ماه ژوئیه برای گذراندن رویههای قانونی از آلمان به آمریکا مسترد شد و سپس دادستانی نیویورک او را به نقض تحریمهای آمریکا علیه ایران متهم کرد.
جفری برمن-دادستان نیویورک
دادگاه منطقهای نیویورک پیشتر بهزاد پورقناد و دو تبعه ایرانی دیگر را به دور زدن تحریمهای ایران بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ متهم کرده بود. بنابر ادعای این دادگاه، این سه نفر با همکاری یکدیگر الیاف کربن را از آمریکا تهیه و بهطور مخفیانه از طریق کشور ثالث به ایران صادر کردهاند.
درتاریخ ۲۳ آبان ۱۳۹۸صدای امریک(VOA) می نویسد:دفتر دادستانی ناحیه جنوب نیویورک روز پنجشنبه ۲۳ آبان در بیانیهای اعلام کرد یک تاجر ایرانی به دلیل نقض تحریمهای ایالات متحده علیه ایران به ۴۶ ماه زندان محکوم شده است:
«بهزاد پورقناد» روز گذشته در دادگاه به دلیل صادرات فیبر کربن از آمریکا به جمهوری اسلامی ایران در سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ میلادی، به حبس محکوم شد.
این شهروند ایرانی(بهزادپورقناد) هفتم شهریور جرم خود را در مشارکت برای دور زدن تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی پذیرفته بود،وی درسوم مه ۲۰۱۷(۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۶) در آلمان دستگیر شد، و تیر ماه گذشته جهت محاکمه به مقامهای آمریکایی در نیویورک تحویل داده شد.
دادگستری آمریکا با صدور بیانیهای اعلام کرده بود که بهزاد پورقناد «مجرم بودنش در زمینه مشارکت در توطئهای برای صادر کردن فیبر کربن از ایالات متحده به ایران طی سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳میلادی(۱۳۸۷الی۱۳۹۲شمسی)» را پذیرفت. فیبر کربن در صنایع موشکی، مهندسی فضا، سانتریفیوژهای غنی سازی اورانیوم کاربرد دارد.
آقای مهندس پورقنادباافتخارگفت:مادادیم
دویچه وله(۲۴ آبان ۱۳۹۸) می نویسد: جان دمرز(دستیار دادستان کل آمریکا)می گوید: شهروند ایرانی بهزاد پورقناد از راه جعل اسناد محموله و با استفاده از چند بنگاه تجارتی صوری در صدور الیاف کربن به ایران شرکت داشته و بدین ترتیب مقررات مربوط به تحریمهای آمریکا را نقض کرده است،آنها (متهمان )برای کسب مجوز صدور، در اسناد صادراتی محتوای محمولهها را به دروغ اکریلیک اعلام کرده بودند،این سه متهم درفاصله سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ از طریق یک واسطه و دلال امریکایی چند تن مواد الیاف کربن را از مسیر یک کشور دیگر به ایران صادر کردهاند.
بنا به این اطلاعیه بهزاد پورقناد در جلسه دادگاه در ۲۹ اوت ۲۰۱۹( ۷ شهریور ۱۳۹۸) در حضور قاضی پل داویسون اتهام مشارکت در صدور غیرقانونی الیاف کربن به ایران را پذیرفته است.
۲نفری که با«بهزاد پورقناد» همکاری داشتند؟
دادستانی فدرال منطقه منهتن نیویورک علیه سه نفر اعلام جرم کرده که بهزاد پورقناد یکی از سه متهم است. دو متهم دیگر این پرونده، به نامهای علیرضا شکری و فرزین فریدمنش، هستند.
پیش از این دادستانی منطقه جنوب نیویورک گفته بود که علیرضا شکری در اواخر سال ۲۰۰۷ و اوایل سال ۲۰۰۸میلادی(بهمن ۱۳۸۶) موفق شده است با وساطت شرکتی در ترکیه مقدار قابل توجهی فیبر کربن را از آمریکا خریداری کند و از مسیر امارات متحده عربی به ایران انتقال دهد./پایان توضیحات نگارنده(پیراسته فر)
توصیفاتی زیبا ازقرآن توسط معلم قرآن/حجت الاسلام قرائتی
قران برای فهمیدن است ،تفکروتدبر
درادامه :خاطره جالب آقای قرائتی راازآیت الله شهیدبهشتی خواهیدخواندکه نشان ازتیزبینی ودوراندیشی آن شهیدبزرگواراست.
آیت الله حامنه ای:خدا«قرائتی»را مثل «بولدوزر» آفریده
چرا قرآن مهجور است؟
«قرآن را نور فرهنگ و سیاست و اقتصاد و تعلیم و تربیت و خانواده و جامعه و موضعگیریهای خود قرار دهیم و به استفادههای از قبیل نگهداشتن بالای سر مسافر، سوگند، چاپهای رنگارنگ و متنوع، به خانه نو بردن، استخاره و امثال آن قانع نشویم. این آرزوها آغازی است که میتوان از ماه رجب و شعبان و رمضان کمک گرفت زیرا ماشینهایی که هوا گرفته در سرازیریها روشن میشود و سرازیری عبادات و قرآن ماه رمضان است.»
حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی در یادداشتی به مناسبت ماه مبارک رمضان با عنوان "فریاد قرآن" از مهجوریت قرآن نوشته و درباره راهکارهای رفع این مهجوریت و وظایف علما و دانشجویان و نویسندگان و هنرمندان مطالبی را ارائه کرده است.
در متن این یادداشت آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
فریاد قـــرآن
قرآن تجلیگاه خداوند، معلمش خدا «عَلَّمَ الْقُرْآنَ»، واسطهاش جبرئیل
«شَدِیدُ الْقُوی»
فرودگاهش قلب پیغمبر «نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِکَ»
برای کل بشریت «ذِکْرٌ لِلْعالَمین»
تنها کتاب محفوظ «إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»
بدون هیچ کجی «غَیْرَ ذی عِوَجٍ»
بدون اختلاف «لَوَجَدُو افیهِ اخْتِلافاً کَثیراً»
کتاب تحدی «لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ / فَأْتُوا بِسُورَة / بِعَشْرِ سُوَر / فَلْیَأْتُوا بِحَدیث»
برهان «بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ»
موعظه «قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ»
مبارک، شفاء
دارای داستانها حق «نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَق»
عامل وحدت «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّه»
داور «لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاس»
وسیله شرف «فیهِ ذِکْرُکُمْ» (ای شرفکم)
غالب «لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ»
کلید ربانی شدن «وَ لکِنْ کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ»
آزادی بخش «أَرْسِلْ مَعَنا بَنی إِسْرائیلَ»
خرافه زدا «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ»
عبرت و بصیرت «إِنَّ فیذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی لْأَبْصارِ»
امید بخش «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ»
فرمان تجهیز در برابر دشمن «وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ»
کلید هویت «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلی شَیْءٍ حَتَّی تُقیمُوا»
قرآن میفرماید: سؤالات شما را من پاسخ میدهم، «آیاتٌ لِلسَّائِلِین» (یوسف، ۷)
بیماریهای روحی شما را من شفا میدهم «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاء» (اسراء، ۸۲)
قرآن هم کتاب موعظه و تذکر است،
«فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ یَخافُ وَعِید» (ق، ۴۵)
هم داستانهای واقعی و یافتنی دارد (نه داستانهای خیالی و بافتنی)
«أَحْسَنَ الْقَصَص» هم استدلال است،
«قرآن» هم تاریخ است، هم رشد و هم نکتهآموز است!
قرآن کتابی است که هیچگونه باطلی از پیش رو و از پشت سر در آن راه ندارد، «لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ » (فصلت، ۴۲)
قرآن تنها کتابی است که تحریف نشده است و هرچه تاریخ بر آن میگذرد، اسرارش بیشتر روشن میشود. این یک خبر غیبی است که قرآن میفرماید: در طول تاریخ با وجود آنهمه دشمن، کسی در قرآن نفوذی نخواهد داشت و همه توطئههای گذشته و آینده در راه مبارزه با قرآن بیتأثیر است.
اگر انسان به معلم و مربی نیاز دارد قرآن بهترین معلم و مربی است. «یعلمهم و یزکیهم»
قرآن هم طرح میدهد و هم شیوه اجرا و الگو معرفی میکند،
هم تشویق دارد، هم هشدار میدهد،
هم برای خواص نکتهها دارد،
هم برای عوام، هم غیب دارد و هم شهود،
هم عوامل عزت را مطرح میکند و هم عوامل ذلت را.
قرآن خود را عظیم دانسته تا ما او را تعظیم کنیم، کریم دانسته تا او را تکریم کنیم، مجید دانسته تا او را تمجید کنیم.
قرآن رابطه ما را با خدا، با خود، با جامعه، با همسر و فرزند، با دوست و دشمن، با طبیعت و تاریخ تنظیم کرده است.
اینها گوشهای از قرآن در قرآن بود. و اما در روایت میخوانیم:
امام رضا علیه السلام فرمود: دلیل آن که در نماز، قرآن میخوانیم آن است که قرآن از مهجوریّت خارج شود.
رَسُولُ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «إِنْ أَرَدْتُمْ عَیْشَ السُّعَدَاءِ وَ مَوْتَ الشُّهَدَاءِ وَ النَّجَاةَ یَوْمَ الْحَسْرَةِ وَ الظِّلَّ یَوْمَ الْحَرُورِ وَ الْهُدَی یَوْمَ الضَّلَالَةِ فَادْرُسُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ کَلَامُ الرَّحْمَنِ وَ حِرْزٌ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ رُجْحَانٌ فِی الْمِیزَان» اگر زندگی سعادتمندان و مرگ شهدا و نجات در روز جزا و امنیت در روز هراس و نور در روز ظلمت و سایبان در روز حرارتِ شدید و سیراب شدن در روز عطش و ارزش و سنگینی در روز سبکی اعمال را میخواهی، پس قرآن را مطالعه کن، چرا که قرآن یادآور خدای رحمان و حافظ از شیطان و عامل برتری در ترازوی اعمال است.
قرآن منبع علم معصومان است. امام رضا علیهالسلام فرمود: هر چه از ما شنیدید دلیل قرآنی آن را از ما بخواهید.
به ما سفارش شده است که هرگاه فتنهها چون شب تاریک شما را دربرگرفت، راه نجات قرآن است. «فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآن» (کافی، ج۲، ص ۵۹۹)
در حدیث میخوانیم: «فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ کِتَابَ اللَّهِ مُبْهَمٌ فَقَدْ هَلَکَ وَ أَهْلَک» (بحار الانوار، ج ۸۹، ص ۹۰) هرکس بپندارد که کتاب خدا مبهم است هم خود هلاک شده و هم دیگران را به هلاکت افکنده است.
اما بعضی به خیال اینکه قرآن از فهم بشر بالاتر است و فهم آن مخصوص اهل بیت علیهم السلام است از تدبر در آن میترسند، با اینکه خداوند دستور به تدبر داده است.
راستی اگر قرآن را نمیتوان فهمید پس چگونه به ما دستور دادهاند روایات را بر قرآن عرضه کنیم و اگر ضد آن بود آن روایات را به دیوار بزنیم.
اگر انسان به راهنما نیاز دارد، قرآن امام و راهنماست. «ان القرآن امام من الله» (بحار، ج ۶۵، ص ۳۹۳)
اگر انسان به قانون و عدالت نیاز دارد، قرآن کتاب عدل و قانون است. «ان القرآن ... حکم عدل» (بحار، ج ۲۲، ص ۳۱۵)
قرآن کتابی است جاودانی «إن القرآن حی لا یموت» (تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۰۳)
* اگر قرآن فقط مربوط به مخاطبین خاص خود در اقوام پیشین باشد، با انقراض آن اقوام باید قرآن هم منقرض میشد.
در حدیث دیگر میخوانیم: «إِنَّ اَلْقُرْآنَ حَیٌّ لَمْ یَمُتْ وَ إِنَّهُ یَجْرِی کَمَا یَجْرِی اَللَّیْلُ وَ اَلنَّهَارُ وَ کَمَا یَجْرِی اَلشَّمْسُ وَ اَلْقَمَرُ وَ یَجْرِی عَلَی آخِرِنَا کَمَا یَجْرِی عَلَی أَوَّلِنَا» (بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۴۰۳)
قرآن زندهای است که هرگز نمیمیرد و جاری است همانگونه که شب و روز در جریان است و همانطور که خورشید و ماه در جریان است.
و در حدیث دیگری میخوانیم: «لَمْ یُنْزِلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لاَ لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِی کُلِّ زَمَانٍ جَدِیدٌ» (عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص ۸۷) خداوند آن را برای زمان خاصّی نازل نفرمود، و همین طور برای مردم معیّنی نفرستاد، و آن در هر زمانی جدید و تازه است، و برای هر قومی تا قیامت نوآوری و خرّمی و شادابی دارد.
و در حدیث دیگری میخوانیم: «ان للقرآن ظهراً و بطناً و لبطنه بطناً الی سبعة ابطن» (تفسیر صافی، ج ۱، ص ۲۸) برای قرآن ظاهری و باطنی است، و برای باطن آن باطن دیگری تا هفت بطن.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «یَجِیءُ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ ثَلاَثَةٌ یَشْکُونَ إِلَی اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَلْمُصْحَفُ وَ اَلْمَسْجِدُ وَ اَلْعِتْرَةُ» (الخصال، ج ۱، ص ۱۷۴) روز قیامت سه چیز جلو میآیند و شکایت میکنند قرآن و مسجد و خانواده پیغمبر.
قرآن نوری است که خاموش نمیشود. «نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِیحُهُ»
قرآن فصل الخطاب است. «هو الفصل لیس بالهزل» (کافی، ج ۲، ص ۵۹۹)
قرآن هدایت، رحمت، بیانحراف و بینه است. ناصحی است که کلک نمیزند، هدایتی است که گمراه نمیکند،
گویندهای است که دروغ نمیگوید. «وَاعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِی لَا یَغُشُّ وَالْهَادِی الَّذِی لَا یُضِلُّ وَالْمُحَدِّثُ الَّذِی لَا یَکْذِبُ»
امام سجاد علیهالسلام فرمود: قرآن گنجینهای است که هرگاه باز شود، سزاوار دقت در آن است.
«آیاتُ القُرآنِ خَزائِنٌ فَکُلَّما فُتِحَت خَزائِنَهُ یَنبَغی لَکَ اَن تَنظُر مَا فِیهَا» قرآن غنیای است که هرگز فقیر نمیشود. «اَلْقُرْآنَ فَهُوَ غَنِیٌّ وَ لاَ فَقْرَ بَعْدَهُ» (نهجالبلاغه، خطبه، ۱۷۶)
آری اگر همانگونه که زلیخا یوسف را به زنان مصر نشان داد و همه دست خود را بریدند، و از خوردن دست کشیدند، اگر ما یوسف قرآن را به مردم نشان دهیم، مردم از همه افراد و مکتبهای انحرافی دست خواهند کشید.
چند پرسش مهم:
- بسیاری از فارغ التحصیلان ما نمیتوانند یک صفحه قرآن را بی غلط بخوانند.
- مثال ما مثال بیماری است که بهجای مصرف دارو مشغول چیدن و تنظیم انواع قرصهاست.
- مثال ما مثال مهمانی است که به جای گوشدادن به سخنان صاحبخانه به نقش و نگار در و پنجره توجه میکند.
- بعضی بهجای بیان روح قرآن آنقدر به نقل اقوال میپردازند که خود قرآن در آن اقوال گم میشود و بعضی آن قدر احتمالات متعدد را مطرح میکنند که حتی محکمات قرآن، متشابه میشود.
- در بسیاری از سخنرانیها سهم تاریخ، تحلیل سیاسی، شعر و خواب و خطابه و روضه و امثال آن داده میشود ولی سهم قرآن داده نمیشود با اینکه خداوند به پیامبر صلیالله علیه و آله میفرماید: سخنرانی تو باید درباره بیان قرآن باشد. «لِتُبَینَ للنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِم» (نحل، ۴۴)
- تلاوت زیبا در مواردی به هنرنمایی تبدیل شده است.
- بیان صحیح از قصههای قرآن برای نوجوانان اندک است.
- در بسیاری از حوزهها و نزد بسیاری از مدرسین تدبر در قرآن درس جنبی است نه اصلی.
- توجه به کتاب مخلوق بیش از کتاب خالق است.
- قرآن ذکر است. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْر» (حجر، ۹) و اعراض از آن زندگی نکبتی را به بار میآورد. «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکا» (طه، ۱۲۴)
- اگر برای مهجوزیتزدایی از قرآن عزم نداشته باشیم مثل پدرمان حضرت آدم قابل توبیخیم که قرآن میفرماید: «َوَلَمْ نَجِدْلَهُ عَزْما» (طه، ۱۱۵)
باید به پا خیزیم و اگر غفلت یا تقصیر و قصوری بوده از خداوند عذر خواهی کنیم و از امروز قرآن را جدی بگیریم. «خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ» (مریم، ۱۲) همه به پا خیزیم و برای خدا و شادی دل پیامبر صلیالله علیه و آله و چشیدن مزه قرآن و چشاندن آن مزه به دیگران یک نهضتی ایجاد کنیم.
دلایل رفتن به سراغ قرآن
از جمله (لا تحصی عجائبه) (کافی، ج ۲، ص ۵۹۹) میفهمیم مجموعه عجائب قرآن نزد کسی جمع نیست.
از جمله (لا تفنی عجائبه) (نهج البلاغه، ص ۶۱) میفهمیم حقائق قرآن کهنه نمیشود.
به دلیل «نیاز ما به شفاعت »باید به سراغ قرآن برویم و به شافع مشفع متوسل شدیم.
به دلیل مبارک شدن خودمان باید به قرآن توجه کنیم زیرا قرآن هم خودش مبارک است (کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ) (ص، ۲۹) و هم در شب مبارکی نازل شد (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیلَةٍ مُبارَکَة) (دخان، ۳) و هم محل نزولش مبارک است. (بِبَکَّةَ مُبارَکا) (آلعمران، ۹۶)
این قرآن است و لکن ما با کمال تأسف انواع تقصیرها و قصورها را انجام دادیم، مثلاً:
۱. به آیه «خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ» (که دو بار در قرآن مطرح شده) عمل نکردیم.
۲. آن میزان که برای تلاوت وقت گذاشتیم برای تدبر وقت نگذاشتیم. (البته تلاوت ارزش دارد ولی مهمتر از آن فهمیدن قرآن است. قرآنمیفرماید: در حال مستی به سراغ نماز نروید تا بدانید که چه میگویید «حَتَّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ»)
۴. بالاترین هدف همه حوزهها تربیت عالم ربانی است و قرآن میفرماید: راه ربانی شدن توجه خاص به قرآن است. «وَ لکِنْ کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ» در اینجا دو بار کلمه «کنتم» و دو فعل مضارع که نشانه استمرار است به کار رفته است تا بگوید رابطه با قرآن باید دائمی باشد.
۵. ما در برابر وحی و قرآن مدیون هستیم. و بزرگان به ما آموختهاند که اشتغال یقینی، برائت یقینی میخواهد. آیا ما از اشتغال ذمهای که نسبت به قرآن داریم، با این اشتغالات علمی موجود برائت پیدا کردهایم یا نه؟
۶. تفقه در دین و تدبر در قرآن دو علمی است که با توبیخ از ما مطالبه کردهاند.
اول: «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّین»
دوم: «أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها»
لکن برای تفقه، حوزههای علمیه بحمدالله تأسیس و فعال شد ولی برای تدبر خبر چندانی نیست.
با اینکه ترک تفقه یک توبیخ دارد، و ترک تدبر دو توبیخ دارد.1. أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ|2. أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها
پس برخلاف تصور برخی که تفسیر و تدبر را مستحب میدانند به نظر میرسد که تفسیر واجب است زیرا خداوند نسبت به کار مستحب توبیخ مکرر نمیکند.
۷. چرا باید به گفته مدیر حوزههای علمیه کشور(اعرافی) در قم ۶۰۰ درس خارج فقه باشد، که هر روز مشغول هستند ولی درس تفسیر را: * یا نمیگویند * یا در هفته یک روز میگویند آن هم چند دقیقه * و یا روزهای تعطیلی میگویند و نام آن را درس جنبی میگذارند. این در حالی است که هیچگونه تشویق و بودجه و شهریه برای آن در نظر گرفته نشده است.
۸. در تاریخ میخوانیم در ماجرای احد پیامبر فرمود هر شهیدی که بیشتر با قرآن مأنوس است، اول به جنازه او نماز بخوانیم و در قیامت به انسان خطاب میشود بر اساس قرآن رتبه بگیر. «اقْرَأْ وَ ارْقَأ»
۹. با اینکه پیامبر درباره قرآن و اهل بیت بارها فرمود: «لن یفترقا» ولی در حال حاضر جلسات روضه و عزاداری و جشن و سوگواری، بسیار پررنگتر از جلسات قرآن و تفسیر است. مگر نمیدانیم که »سرِ مقدس امام حسین» علیهالسلام بالای نیزه قرآن خواند تا به ما پیام دهد که سرم از تنم جدا میشود، ولی از قرآن جدا نمیشود.
۱۰. کلمه اقامه در چهار چیز به کار رفته است:
«أَقیمُوا الدِّینَ»، «أَقیمُوا الْوَزْنَ»، «أَقیمُوا الصَّلاةَ»، «أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ» بنابراین باید قرآن را به پا داشت. بحمدالله امروز حفظ قرآن و تلاوت و مسابقات قرآنی با گذشته قابل قیاس نیست، اما نسبت به آنچه میتوانیم انجام دهیم، فاصلهها داریم. سزاوار است اقامه قرآن دوشبهدوش اقامه نماز باشد. زیرا همانطور که گفتیم کلمه اقیموا هم برای نماز آمده «أَقِیمُوا الصَّلاة» و هم برای کتب آسمانی آمده است. «أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِل»
۱۱. قرآن به قدری محور است که اگر حدیثی تضاد با آن داشته باشد، آن حدیث را باید به دیوار زد. «فاضربوه علی الجدار»
۱۲. مشکل حوزههای علمیه این است که با اینکه خوشبینانه ده درصد طلاب فقیه میشوند، ولی عمده مغزهای حوزوی برای تربیت این ده درصد زحمت میکشند، که البته این زحمت لازم است زیرا شاید ما به تعداد فرمانداریها فقیه نداشته باشیم و برای نود درصدی که قدرت اجتهاد ندارند، برنامه چشمگیری نظیر شیوه پاسخ به سؤالات، شیوه کلاسداری، شیوه بیان تفسیر و حدیث، شیوه جذب جوانان به نماز و... وجود ندارد. گرچه در این سالها تخصصهایی به راه افتاده است، ولی خروجی آنها چشمگیر نیست و جای بعضی از تخصصها خالی است.
۱۳. گرچه امروز در سایه انقلاب تحولاتی در حوزهها پیدا شده است، لکن کم نیستند کسانی که قرآن و نهجالبلاغه را علم نمیدانند، در حالی که امام رضا علیهالسلام فرمود: «مَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیثَوِّرِ الْقُرْآن» (مجمع البحرین، ج ۳، ص ۲۳۸)
۱۴. با اینکه قرآن، کتاب تزکیه و تهذیب است، در حوزهها معاونت تهذیب هست، در حالیکه قرآن مهمترین سرچشمه تهذیب است، و میتوان آیات اخلاقی را در همان معاونت تهذیب مطرح کرد.
انواع دعاهای شب قدر«غفلت ازقرآن»
۱۵. با اینکه شب قدر شب نزول قرآن است، ولی در شب قدر انواع ادعیه، سخنرانیها، مراسم و عزاداریها مطرح است ولی در کمتر مسجدی در شب نزول قرآن از قرآن گفته میشود.
۱۶. با اینکه هدف قرآن بیشتر عموم مردم است، «بَیانٌ لِلنَّاسِ» (آلعمران، ۱۳۸) ولی اکثر تفاسیر «بیان للخواص» است.
۱۷. با اینکه قرآن کتاب تذکر است، «فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ» (ق، ۴۵) ولی بیشتر موعظهها از دیگران است.
۱۸. حتی مقام نبوت و اهل بیت علیهمالسلام را از نظر معرفت، مودت و اطاعت باید از قرآن بیاموزیم.
* مثلاً اگر خواستیم اولی الامری را که مأمور به اطاعت از آن بزرگواران هستیم بشناسیم خود قرآن بهترین راهنمایی را دارد. از آیات «لاتطع، لا تطیعوا، لا تتبع، لاتتبعوا» مواردی که حق پیروی از آنان را نداریم شناخته میشود. سپس میفهمیم آن اولیالامر باید افراد منفی توصیف شده در این آیات نباشند که نتیجه آن اطاعت از معصوم میشود.
* مثال دیگر: اگر خواستیم معنای «فزت و رب الکعبه» را بشناسیم. از خود قرآن که درباره کمالاتی میفرماید: «ذلک الفوز» و درباره افرادی میفرماید: «اولئک هم الفائزون» پیمیبریم که حضرت امیر علیهالسلام با این جمله تمام کمالات خود را مطرح کرده است.
* مثال دیگر: آنجا که مخاطبین نماز جمعه از پای خطبه پیغمبر به سراغ خرید رفتند، و تنها چند نفری نشستند، قرآن میفرماید: رهبر را تنها گذاشتند. «ترکوک قائما» و نمیفرماید نماز یا خطبه های نماز جمعه را رها کردند. از همین میفهمیم که بدتر از رها کردن خطبه و نماز، «رها کردن(ولی فقیه زمان)معصوم است.
هر کلمهای و بلکه هر حرف قرآن دارای نکاتی است که متاسفانه مزهقرآن را (جز افراد اندکی) نچشیده اند، و نه به طلاب چشاندند و نه طلاب به مردم چشاندند و بلکه بعضی ممکن است قرآن و تفسیر را علم ندانند و خیال میکنند که درس تفسیر درس ساده و بیمایهای است.
گرچه به لطف خدا درس تفسیر کم و بیش نسبت به گذشته رشد داشته است، اما هنوز مقام درس تفسیر حتی به یک پنجم درسهای رسمی نرسیده است
اقرار بزرگانی چون ملاصدرا، امام خمینی، فیض کاشانی در اواخر عمرشان که «ما سهم قرآن را ندادهایم» جای تأمل بسیار است.
الف: ملاصدرا قدس سره در مقدّمه تفسیر سوره واقعه می گوید: بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسی هستم، ولی همین که کمی بصیرتم باز شد، خودم را از علوم واقعی خالی دیدم. در آخر عمر به فکر رفتم که به سراغ تدبّر در قرآن و روایات محمّد و آل محمّد علیهم السلام بروم. یقین کردم که کارم بی اساس بوده است، زیرا در طول عمرم به جای نور در سایه ایستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید، تا رحمت الهی دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبّر در قرآن کردم، درِ خانۀوحی را کوبیدم، درها باز شد و پرده ها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من می گویند: «سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین». (مقدّمه تفسیرسورهواقعه، زمر، ۷۳)
ب: فیض کاشانی قدس سره می گوید: کتابها و رسالهها نوشتم، تحقیقاتی کردم، ولی در هیچ یک از علوم دوائی برای دردم و آبی برای عطشم نیافتم، بر خود ترسیدم و به سوی خدا فرار و انابه کردم تا خداوند مرا از طریق تعمّق در قرآن و حدیث هدایت کرد. (رسالة الانصاف)
ج: امام خمینی قدس سره در گفتاری از اینکه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نکرده، تأسّف می خورد و به حوزه ها و دانشگاهها سفارش میکند که قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همۀ رشتهها، مقصد اعلی قرار دهند تا مبادا در آخر عمر بر ایام جوانی تأسّف بخورند. (صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۲۰)
۱۹. با اینکه پیغمبر اسلامصلیاللهعلیهوآله از مظلومیت اهل بیت و شهادت دخترش و امامان معصوم علیهمالسلام خبر داشت، ولی به گفته قرآن در قیامت نوک شکایت به سمت مهجوریت قرآن است، (نه مظلومیت اهلبیت) و نمیگوید: «یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا اهل بیتی مظلوما» بلکه میفرماید: «إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» (فرقان/۳۰)
چرا قرآن مهجور است؟
* جمود بر الفاظ و نچشیدن و نچشاندن روح آیات.
* توقف در چارچوب صوت و تجوید و غفلت از جمله «حتَّی تَعْلَمُوا ماتَقُولُون» (نساء، ۴۳) سرگرمی بیش از حد به مسائل جانبی و حاشیهای، ما را از اصل باز میدارد. نظیر کسانی که دور استخر میدوند و شیرجه نمیروند.
* یکی از دلائلی که مردم ازقرآن فاصله گرفتند این بود »تبلیغ از اینکه قرآن را نمیفهمیم و فهم قرآن مخصوص خواص است.»
*بیتوجهی یا کمتوجهی به قرآن یعنی کمتوجهی به همه چیز چون قرآن هم «تِبْیاناً لِکُلِّ شَیء» (نحل، ۸۹) است و هم «وَتَفْصیلاً لِکُلِّ شَیءٍ» (انعام، ۱۵۴) قرآن شفا است و دارو خوردنی است نه برای نمایش و چیدن در روی میز.
* بیاننشدن زیباییهای قرآن همانگونه که زیباییهای ادعیه و احادیث کمتر مطرح شده است.
جبهه:حجت الاسلام قرائتی-مرحوم حجت الاسلام حسین ایرانی نماینده قم
* گاهی به قدری خود را حقیر میپنداریم که جرات تغییر یک مثال غلط و کهنه را نداریم مثلاً به جای ضرب زید عمرا بگوییم (ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً) (ابراهیم، ۲۴) و یا (رحم الله عبدا)
*آیات عظام مقام معظم رهبری – وحید خراسانی- فاضل لنکرانی- مکارم شیرازی- سبحانی- آیت الله فلسفی برای قبول داشتن ناله من یا یک روز کل درس را تعطیل و یا درسی را کوتاه کردند تا من این ناله را سر دهم و مطمئن شدم که ناله حق است و گاهی به فکرم رسید سرزده در مجالس مهم بروم و ناله کنم.
*چون انس ما با فهم و تفسیر قرآن کم است بسیاری از مطالب نادرست در فرهنگ ما رخنه کرده مثل اینکه میگوئیم شخصی به پیامبر گفت روزی به خطا چوبت به بدن من خورد، باید قصاص کنم و پیامبر برای قصاص حاضر شد. اگر قرآن را فراموش نکرده باشیم باور داریم که این ماجرا با قرآن سازگار نیست زیرا حضرت از هر جهت معصوم است (عصمت مطلقه دارد) چشم او معصوم است (مَا زَاغَ الْبَصَرُ) (نجم، ۱۷) بیان او معصوم است (وَ ما ینْطِقُعَنِا لْهَوی) (نجم، ۳) دل او معصوم است (ما کَذَبَ الْفُؤادُ) (نجم، ۱۱) اگر دست حضرت خطا کند از کجا فکر و زبانش خطا نکرده باشد و این شک سبب میشود که حجت بر ما تمام نباشد در حالی که قرآن میفرماید: (فَلِلهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ) (انعام، ۱۴۹) به علاوه عمل خطایی قصاص ندارد.
چند خاطره:
۱- در تعیین مرجعیت که بیشتر توجه به اعلمبودن و اتقیبودن است، در قرآن آیاتی است که نیاز بشر را علاوه بر علم و تقوا به امور دیگری هم اعلام میکند. مثلاً مرجعی باشد مانند امام که بتواند به بختیار بگوید: من توی دهن این دولت میزنم و مانند رهبری که بتواند بگوید: رئیس جمهور آمریکا و فرانسه و نخست وزیر انگلیس جنایتکارند، و اجتهاد و موضعگیری او، عمل به آیه «ترهبون به عدو الله» باشد.
۲- به مسجدی رفتم که به خاطر مقدس بودن آنان، مرگ بر آمریکا نمیگفتند، بلند شدم و گفتم از چهار صفت مومنان در قرآن، شما دو صفت دارید. زیرا در مسجد شما اشداء علی الکفار و رحماء بینهم نیست، ولیکن تراهم رکعا سجدا هست. بنابراین شما پنجاه درصد کارتان با قرآن تطبیق میکند. عالم مسجد حرف را پسندید و سفارش کرد که شعار مرگ بر آمریکا را بدهند.
۳- من را برای دانشگاههای تهران و شریف و امیرکبیر دعوت کردند و تقاضا کردند علمی تفسیر بگویم. گفتم من طلبه هستم ولی از آیه ساده «و بالوالدین احسانا» بیست نکته استخراج کردم. این نکات را گفتم و الان ده سال است که در دانشگاه تفسیر میگویم و عده زیادی از استاد و شاگرد پای کلاس اینجانب مینشینند.
چه کارهایی باید انجام شود.؟
وظایف علماو فضلا
* به دلیل اینکه قرآن (بَیانٌ لِلنَّاسِ) (آل عمران، ۱۳۸) باید تفسیر روانی با بیان روز برای نوجوانان و عموم نوشته شود چون آنان مصداق ناس هستند و تفسیر برای این افراد کم است.
* به دلیل کارایی بیشتر گوش که قرآن همیشه نام گوش را قبل از چشم میبرد و میفرماید: (إِنَّا لسَّمْعَوَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤاد) (اسراء، ۳۶) باید تفاسیر صوتی متنوع تهیه شود.
* همانند کلمات قصار امیرمومنین (علیه السلام) و آبیاری قطرهای باید تفسیر کوتاه و قطرهای نوشته شود.
* به دلیل آیه (لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ) (نحل، ۴۴) باید محور منابر بیان آیات قرآن باشد.
* به دلیل آیه (فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ) (ق، ۴۵) باید مواعظ برخاسته از قرآن باشد.
* به دلیل آیه (ْقُلْهاتُوا بُرْهانَکُمْ) (بقره، ۱۱۱) باید استدلالهای ما قرآنی باشد.
* به دلیل فرمان خدا به ربانی شدن ما در آیه (وَلکِنْ کُونُوا رَبَّانِیینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ) (آلعمران، ۷۹) (دو بار کلمه کُنْتُمْ و دو فعل مضارع که برای استمرار است معلوم میشود) باید تدریس قرآن دائمی و محوری باشد. (نه درس جنبی و حاشیهای و اوقات فراغت)
* به دلیل آیه (وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ) (حجر، ۹) (از تأکیدات و انحصاراتی که در این جمله هست) میفهمیم که تنها کشتی بیسوراخ قرآن است و سایر امور کاستی و نقص دارند یعنی در تاریخ، تحلیلهای سیاسی، روایات، اشعار، رویاها، و مکاشفات احتمال انحراف هست چون تضمینی برای حفاظت آنها نیست.
* به دلیل آیه (لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَل لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ ) (حشر، ۲۱) که در آن قرآن خود را دینامیت میداند مبلغ قرآنی باید متحولکننده و زیر و روکننده باشد.
۲معلم قرآن:شهیدمطهری-قرائتی
*به دلیل اینکه قرآن نور است، اگر ما با قرآن نباشیم با نور نیستیم و کسی که با نور نباشد نمیتواند دیگران را به نور راهنمایی کند. (یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ) (بقره، ۲۵۷)
* به دلیل سفارش و وصیت حضرت علی (ع) که فرمود : (اللَّهَ اللَّهَ فِی الْقُرْآنِ فَلَا یسْبِقُکُمْ إِلَی الْعَمَلِ بِهِ أَحَدٌ غَیرُکُم) (کافی، ج ۷، ص ۵۱) باید بدانیم که اگر ما تفسیر مفید عرضه نکنیم دیگران تفسیر غلط را به مردم القاء خواهند کرد.
* کسانی که توان تدریس تفسیر دارند تفسیر را وارد حوزه درسی خود نمایند یعنی برنامهریزی حوزه جوری باشد که هر طلبه حداقل در هر سال با یک جزء تفسیر آشنا شود.
* اهل منبر نیمی از سخنرانی خود را به بیان آیات قرآن اختصاص دهند.
وظایف دانشگاهیان
* نهضتی باید راه بیفتد تا در هر دانشکدهای آیات و روایات مربوط به آن رشته جزء متون درسی آنان باشد و به دلیل آنکه معجزه هر پیغمبری با فرهنگ مردم زمان خود تناسب داشته باید برای هر رشتهای تفسیر ویژهای نوشته شود.
* بسیاری از آیات قرآن خود موضوعی برای رسالههای علمی است که بایستی در رشتههای مختلف به آن پرداخته شود.
* قرآن باید مبنای بسیاری از پژوهشهای علمی در باره زمین و زمان و خلقت و... قرار گیرد.
وظایف هنرمندان
* به دلیل آنکه داستانهای قرآن حقیقی است. (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ) (کهف، ۱۳) (نه خیالی و بافتنی) بایدفیلمسازان ما به جای فیلمهای بافتنی و خیالی و کممحتوا سراغ حقایق واقعی بروند.
* به دلیل آیه (وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ) (قمر، ۱۷) باید کتیبهها و کاشیکاریهایی که خواندن آنها میسر نیست تغییر یابد.
* لازم است فیلمها و سریال هایی که تفسیر را به صورت مصور و مستند ارائه میدهند تولید شوند.
* صدا و سیما از قصهها و آیات کوتاه با هنر و نمایش و یا از مثالهای قرآن با امکانات هنری خود بهره گیرد.
وظایف مسوولین و مدیران
* چون پیامبر (ص) در اُحد اول به جنازه کسی که قرآن بیشتر بلد بود نماز خواندند باید مزایا بر اساس قرآن باشد. پیامبر (ص) در جبهه پرچم را از دست یکی گرفت و به دیگری داد و فرمود: چون دیدم او با قرآن آشناتر است. ما نیز باید در مسئولیتها و عزل و نصبها سهم قرآن را فرموش نکنیم.
* برای بهبود وضع اقتصادی باید به سراغ قرآن برویم زیرا میفرماید اگر مردم کتاب آسمانی را بپا دارند برکات از آسمان و زمین بر آنان میبارد. (وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ ) (مائده، ۶۶)
• نهضتی باید تا فارغالتحصیلان آموزش و پرورش و دانشگاه ها بتوانند قرآن بخوانند و با آن انس بیشتری پیدا کنند.
* نهضتی باید تا پایاننامههای علوم قرآنی در دانشگاهها از بایگانی خارج و در دسترس قرار گیرد.
* نهضتی باید تا هم وزن موقوفات برای امام حسین و اهل بیت موقوفاتی برای قرآن قرار داده شود.
* نهضتی باید که به تعداد جلسات عزاداری امام حسین علیه السلام جلساتی هم برای قرآن باشد. (زیرا که پیامبر فرمود قرآن و اهل بیت هرگز از هم جدا نمیشوند)
* به دلیل جمله (فاضربوه علی الجدار) باید هر طرحی که ضد قرآن است به دیوار زده شود مثلاً طرح کنترل نسل ضد این آیه قرآن است که میفرماید: (وَ اذْکُرُوا إِذْ کُنْتُمْ قَلِیلًا فَکَثَّرَکُمْ) (اعراف، ۸۶)
* به دلیل آیه (إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ) (آل عمران، ۹۶) باید نظام مهندسی ما قبل از تأسیس هر شهرکی مسجد آنجا را بسازند. همچنین خانه های خدا باید محل ترویج و تفسیر کتاب خدا باشد نه این که بیشتر در مجالس ختم به قرآن پرداخته شود. ائمه جماعات نیز بویژه برای ماه قرآن و فصل تابستان برای جلسات تفسیر خود را آماده کنند.
* به دلیل آیه (طَهِّرابَیتِی) (بقره، ۱۲۵) باید خادمان مسجد از سالمندان و نوجوانان باشند (مانند ابراهیم و اسماعیل علیهم السلام) تا بتوانند همه را به مسجد جذب کنند.
* عقبماندگیها و کمبودها را با تمسک به قرآن جبران کنیم.
* نسخه زندگی مسلمانان را در بلاد کفر باید در اصحاب کهف جستجو کنیم.
* نسخه ساخت و ساز چند قرنی را باید در سد ذوالقرنین جستجو کنیم.
* به دلیل حدیث (مَنْ أَرَادَا لْعِلْمَ فَلْیثَوِّرِ الْقُرْآن) (مجمع البحرین، ج ۳، ص ۲۳۸) ما باید قرآن را کتاب علم بدانیم نه فقط کتاب تبرک و مقدس
* به دلیل آیه (آیاتٌ لِلسَّائِلین) (یوسف، ۷) باید پاسخ سوالات خود را از قرآن دریافت کنیم.
* به دلیل آیه (لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرینَ) (بقره، ۶۹) میفهمیم که انواع رنگها در روحیهها اثرات مختلفی دارند.
* به دلیل سفارش تدبر در طول تاریخ میفهمیم نباید به تفسیرهای موجود قناعت کنیم بلکه باید ضمن مطالعه آنها خودمان نیز برای مشکلات فردی و اجتماعی از قرآن نسخه بپیچیم.
* به دلیل مورد اتفاق بودن قرآن میان شیعه و سنی و همه مذاهب اسلامی هرچه بیشتر باید به قرآن تکیه کنیم.
* به دلیل آیه (قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلی شَیءٍ) (مائده، ۶۸) معلوم میشود با دوری از قرآن پوچ هستیم ولی از پوچی خود خبر نداریم.
چند تذکر درباره بیان تفسیر:
* تفسیر کوتاه باشد. چون اگر زمان گفتن تفسیر کوتاه باشد، جاذبه بیشتری خواهد داشت.
* ساده باشد ولی سست نباشد.
* عوام بفهمد و خواص بپسندد.
* به آیاتی که بیشتر مورد نیاز همگان است، پرداخته شود.
* از قرآن آیاتی انتخاب شود که مخاطب آن حضور داشته باشد. مثلاً برای جمعی که هنوز ازدواج نکردهاند، تفسیر آیات طلاق جاذبه نخواهد داشت.
* برای زمانی که در منطقه جنگی نیست تفسیر آیات جهاد به خصوص برای نسل نو و خانمها و سالمندان کمجاذبه خواهد بود.
* اقوال متعدد مطالعه شود، ولی برای عموم بازگو نشود. مانند مادری که غذاهای مختلف میخورد، اما به نوزادش فقط شیر میدهد.
* احتمالات زیاد را نقل نکنیم که مردم گیج میشوند.
* معاونتهای تهذیب اگر آیات اخلاقی قرآن را مطرح کنند، بحث عمیقتر و اخلاق سالمتر میشود و نیازی به سند و شاهد هم ندارد.
* از آیاتی که جنبه تاریخی دارد باید اصولی برای زندگی امروز استخراج کنیم.
* خیال نکنیم بالاتر از فلان تفسیر حرفی نیست، خدایی که به همه فرمان تدبر داده است، حتماً در هر تدبری حرف تازهای یافت میشود.
* هر چند سال باید تفسیر جدیدی نوشته شود. قبل از ساخت هواپیما به این آیه که میرسیدند «وَ کَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ» سؤال بود که چگونه انسان بر آیات آسمانی مرور میکند؟ ولی بعد از ساخت هواپیما این آیه قابل تفسیر شد. وقتی قرآن میگوید: «لونها تسر الناظرین» این سرچشمه روانشناسی رنگها میشود. وقتی حضرت ابراهیم علیهالسلام به عموی خود و دوستان بتپرستش میفرماید: «قالَ لِأَبیهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثیل» این عبارت تاریخی برای دنیای امروز اصولی را میآورد که تاریخ انقضاء ندارد، مثلاً:
اصل اول: در نهی از منکر سن شرط نیست. (قالَ لِأَبیهِ)
اصل دوم: در نهی از منکر آمار شرط نیست. (ابراهیم یک نفر بود و بتپرستان زیاد)
اصل سوم: در نهی از منکر از خودیها شروع کنیم. (قالَ لِأَبیه)
اصل چهارم: در نهی از منکر مسائل اصلی را در نظر بگیریم، نه مسائل جنبی (مسأله اصلی شرک است).ِ «إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیم»
اصل پنجم: در نهی از منکر از وجدان مردم کمک بگیریم و به جای آنکه مستقیماً بگوییم: این کار را نکن، از وجدان او سؤال کنیم که ثمره این کار چیست؟ (ما هذِهِ التَّماثیل)
نمونهای دیگر!
همه میدانیم و قرآن گواهی میدهد که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله پدر و مادر خودش را در کودکی از دست داده است. ولی قرآن خطاب به او میگوید: «إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً» (اسراء، ۲۳) ای پیامبر! اگر یکی از آن دو (والدین) یا هر دو نزد تو به پیری رسیدند، به آنان «اف» مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجیده و بزرگوارانه سخن بگو.
در این آیه خداوند سخن از سالمندشدن والدینی دارد که پیامبر صلیاللهعلیهوآله از داشتن آنها محروم بود. از این آیه و امثال آن معلوم میشود ما باید غیر از ظاهر آیات، به مراد و منظور آیات نیز توجه کنیم. در ظاهر آیه با شخص پیامبر صلیاللهعلیهوآله کار دارد، در حالی که شخص پیامبر صلیاللهعلیهوآله پدر و مادر سالمند ندارد. بنابراین ما باید به قرینه تاریخ قطعی هدف آیه را مردم بدانیم گرچه در ظاهر خطاب به شخص پیغمبر صلیاللهعلیهوآله است.
به تعداد رشتههای دانشگاهی نیاز به تفسیرهای موضوعی داریم.
*مثلاً برای دانشکده حقوق، آیات حقوقی تفسیر شود و برای دانشکده علوم سیاسی، به آیات سیاسی قرآن مراجعه شود. هر کس در هر رشتهای که فعالیت میکند و یا امکانات و بودجه و نیرو دارد، بخشی را صرف قرآن کند.
* اینجانب پس از نیم قرن معلمی و چهار دهه اجرای برنامه در صدا و سیما، شهادت میدهم که اگر محوریت تبلیغ قرآن نبود، حتماً بیش از ایام کوتاهی توفیق نداشتم.
*قرآن کتابی است که اگر امروز از آن نکتهای میفهیم، فردا نکته جدیدی به دست ما میآید. مانند مهندسینی که امروز برجی را میسازند، و فردا در کنار آن، برجی با طراحی جدید با همان مصالح و امکانات میسازند.
* اگر آیهای که در چند دقیقه تفسیر میشود با صوت خوب قرائت شود و یا با خط خوب روی تابلویی نوشته شود، به جاذبه آن افزوده خواهد شد.
* تفسیر باید کاربردی باشد، مشکل مردم را حل کند، سؤال مردم را پاسخ بگوید و گره از شبههای باز کند و از نقل اقوال مختلف و احتمالات گوناگون دوری کنیم و همانگونه که گفتم مثل مادری باشیم که غذاهای مختلف میخورد، ولی آنچه به کودکش میدهد، شیر است.
البته مانعی ندارد که مفسر اقوال و احتمالات را ببیند ولی آنچه برای مردم میگوید ساده باشد، نه سست! عملی باشد، نه فقط نظری! قابل نقل باشد، نه یک بار مصرف! یعنی آنگونه آیه را تفسیر کنیم که مخاطب ما بتواند برای دیگری بازگو کند. به گونهای تفسیر بگوییم که عوام بفهمد و خواص بپسندد.
تفسیری بگوییم که همچون مغز بادام پای درخت مصرف شود و هم بتوان آن را به دورترین نقاط صادر کرد.
گاهی بعضی تفسیرها را عوام میفهمد ولی خواص به آن اعتراض دارد و بعضی را خواص میپسندد ولی عوام نمیفهمد و گاهی در جلسه تفسیر را میفهمد ولی چنان گسترده و مفصل است که نمیتوان آن را از مسجد به خانه و برای اهل خانه بازگو کرد.
*اگر در روایات میخوانیم که زمانی که حضرت مهدی علیهالسلام ظهور میکند دستور میدهد که در همه جا خیمه نماز برپا و قرآن تلاوت و تدبر و به آن عمل شود. (البته خیمه نماز نشانه سادگی جلسات قرآن است وگرنه میفرمود ساختمانهایی برای قرآن ساخته شود) امروز صدها ساختمان به نام قرآن مجلل ساخته شده ولی آموزش و تدبر و عمل بسیار کم است.
*بجاست که ما از خداوند که کلامش را جدی نگرفتیم و پیامبرش را وادار به شکایت کردیم، آن هم در روز قیامت، و از مردمی که به جای کلمات خالق به کلمات مخلوق سرگرم کردیم، عذرخواهی کنیم.
* از خداوند توفیق جبران بخواهیم و همه مسئولین فرهنگی را برای مهجوریتزدایی از قرآن کریم دعوت کنیم و مردم را بعد از قرائت و ترتیل و تجوید و حفظ به تدبر و تفسیر دعوت کنیم. شاید بتوانیم مزه قرآن را بچشیم، و قرآن را نور فرهنگ و سیاست و اقتصاد و تعلیم و تربیت و خانواده و جامعه و موضعگیریهای خود قرار دهیم.
* به استفادههای از قبیل نگهداشتن بالای سر مسافر، سوگند،
سرگرفتن در شب قدر، چاپهای رنگارنگ و متنوع، به خانه نو(تازه ساخته ویاخریده شده) بُردن، کاشیکاری در لب پشت بام مساجد و حسینیهها و حرمهای امامان و امامزادگان با خطهایی که حتی قابل خواندن نیست،
استخاره، تلاوت برای مردگان و یا حفظ جان و مال انسان در سفر و امثال آن قانع نشویم.
*این آرزوها آغازی است که میتوان از ماه رجب و شعبان و رمضان کمک گرفت زیرا ماشینهایی که هوا گرفته در سرازیریها روشن میشود و سرازیری عبادات و قرآن ماه رمضان است.
در پایان،« این ناله هُدهُدی بود نزد سلیمانها »که اگر سلیمانها توجه فرمایند بلقیسهای دنیا به اسلام رو خواهند آورد ولی اگر بگویند این هدهد پرنده کوچکی است و حرف او الزامآور نیست حرکتی صورت نخواهد گرفت./پنج شنبه، ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ایسنا/پایان-لازم به ذکراست،اندکی ویرایش انجام گرفته است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:بیوگرافی حجت الاسلام قرائتی
حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی در هشتم دی ماه ۱۳۲۴ در شهر کاشان دیده به جهان گشود. پدرش، شیخ علینقی قرائتی، از بازاریان خوشنام و مذهبی شهر بود. شهرت قرائتی از این جهت به این خانواده داده شده بود که پدر شیخ علینقی قرائتی در دوره رضاشاه با برگزاری مراسم قرائت قرآن در خانه ها به احیای سنت ها و مفاهیم دینی همت می گماشت. حاج شیخ علینقی نیز با وجود اشتغال در بازار، سیره پدر را پی گرفت و علاوه بر آموزش قرآن، در احیای مساجد و تکایای مخروبه فعال بود. از همین رو وی علاقه مند بود محسن نیز به تحصیل علوم دینی بپردازد.
براین اساس محسن قرائتی در سن چهارده سالگی به اصرار پدر وارد حوزه علمیه کاشان به ریاست آیت الله حاج شیخ جعفر صبوری قمی شد. وی علاوه بر تحصیل مقدمات، در جلسات تفسیر قرآن توسط آیت الله حاج شیخ علی آقا نجفی شرکت می کرد. جلساتی که موجب پیوند وی با قرآن شد. یک سال بعد (۱۳۳۹) برای تکمیل تحصیلات خود به قم عزیمت کرد. در این شهر در مدارس دینی آیت الله گلپایگانی و خان مشغول تحصیل شد. در مدت تحصیل، چندی به نجف اشرف رفت و به تحصیل رسائل و مکاسب پرداخت. مدتی هم در حوزه علمیه مشهد به فراگیری علوم دینی مشغول شد. پس از طی دروس سطح عالی در درس خارج فقه حاضر شد.
حجت الاسلام محسن قرائتی از دوره تحصیل لمعه به مطالعه تفسیر مجمع البیان همت گماشت. از همان زمان، مطالعات و مباحثات تفسیری خود را یادداشت می کرد. افرادی چون آیت الله قربانعلی دری نجف آبادی و شهید نورالله طباطبایی نژاد وی را در مباحثات تفسیری همراهی می کردند. توشه او در مطالعات تفسیر موجب شد چون از تصمیم آیت الله ناصر مکارم شیرازی برای نگارش تفسیر به زبان فارسی آگاهی یافت، داوطلب همکاری در گروه نویسندگان آن شود. این همکاری به مدت پانزده سال ادامه یافت و حاصل آن تفسیر نمونه است. بعدها حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن قرائتی با تجربه ای که از نگارش تفسیر نمونه به دست آورده بود، به تدوین تفسیر نور همت گماشت. تفسیری که با هدف فهم عامه نوشته شده است.
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن قرائتی پس از پایان تحصیل علوم دینی، به وعظ و تبلیغ مشغول شد. او اما در روش تبلیغ ابداعاتی به عمل آورد. بدین گونه که وی به جای استفاده از منبر و روش سنتی تبلیغ، بسان معلمان از گچ و تخته سیاه بهره برد. این شیوه مورد توجه و تشویق عالمان برجسته ای چون آیت الله علی مشکینی و شهید مطهری قرار گرفت. از همین رو پس از پیروزی انقلاب اسلامی به توصیه و پیشنهاد استاد مطهری به اجرای برنامه (درس هایی از قرآن) در تلویزیون پرداخت. برنامه ای که بیش از سی سال به صورت هفتگی تداوم مستمر داشته است. اجرای موفق این برنامه و اقبال عامه مردم به آن موجب شد امام خمینی در سال ۱۳۶۱ وی را به نمایندگی خود به سمت سرپرستی سازمان نهضت سوادآموزی منصوب کند. سازمانی که در طول حیات خود به موفقیت شایانی دست یافته و جایزه های بین المللی فراوانی کسب کرده است.
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن قرائتی همواره دغدغه انتقال مفاهیم دینی به جامعه را داشته و معتقد به احیای سنت های فراموش شده در جامعه اسلامی است. از همین رو در سال ۱۳۶۹ با پشتیبانی مقام معظم رهبری، آیت الله خامنه ای، به تاسیس ستاد اقامه نماز و در سال ۱۳۸۳ به ایجاد ستاد احیای زکات همت گماشت.
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن قرائتی همچنان خود را یک معلم قرآن می داند و در مراکز دینی مختلف از جمله حوزه علمیه قم به انتقال تجربیات خود در امر وعظ و تبلیغ می پردازد.
خاطره ای ازآیت الله بهشتی
آقای قرائتی می گوید:حدودسال ۱۳۵۵ بود که من طلبه گمنای بودم، شخصیت مشهوری مثل دکتر بهشتی با من تماس گرفت و گفت:
«بنده میخواهم از تهران به قم بیایم چراکه حرف مهمی با شما دارم. یک ساعت هم مهمان شما خواهم بود. ضمن اینکه در آن زمان کسی خانهتان نباشد.»
ایشان سر موعد تشریف آورند.
یکی از فضلا هم که الان از آیتاللهها هستند در اتاق من تشریف داشتند که دکتر بهشتی خواستند تنها با من حرف بزنند.
وی گفتند: «باید به شما یک تبریک بگویم و یک خطر را هشدار دهم.
تبریک به خاطر اینکه «معلم خوبی هستی »و خطر اینکه شما از معلمی دست برداری و منبری بشوی.
وی در ادامه افزود: چون به منبریها پول میدهند من میترسم بعد از مدتی پول خوبی به شما بدهند که به شما بچسبد و دیگر تخته سیاه و معلمی را کنار بگذاری.»
بعد از من پرسید که خودم و خانوادهام چقدر در ماه خرج دارم. من خرج خودم را گفتم.
ایشان گفت: «من ماه به ماه این پول را به حساب شما میریزم که شما بدون دغدغه فقط به معلمی بپردازی و منبری نشوی.»
از ایشان پرسیدم این پول از کجا میآید؟
ایشان گفت: «سهم امام است.»
گفتم :زندگی ما زاهدانه نیست. به هر حال خانه ما آن زمان منزل قشنگی بود. فرشهای دستباف داشتیم و خانه ما مبلمان بود در حالی که آن زمان هیچ آخوندی مبل نداشت.
به ایشان گفتم وضع خانه ما را میبینید که خوب است. در حالی که با سهم امام باید زندگی سادهای داشت.
همچنین گفتم :تعجب میکنم شما از تهران زنگ زدید و این راه را آمدید و این پیشنهاد را به من دادید فقط به خاطر اینکه من معلمی را ادامه دهم!؟
ایشان گفتند: «بله. به همین قصد آمدم.»
گفتم به خاطر این حرکت شما که این قدر برای معلمی اهمیت قائل هستید، من قول شرف میدهم که تا آخر عمر دست از معلمی برندارم.
بعد از انقلاب هم موقعیتهای مختلف از جمله امام جمعهای، نمایندگی مجلس، قاضیگری و ... برای من پیش آمد اما من معلمی را رها نکردم. از آقای بهشتی پول نگرفتم اما به خاطر عنایت ایشان دست از معلمی برنداشتم.
حجت الاسلام محسن قرائتی، پنجشنبه، ۲۵ مهر ۱۳۹۸دربرنامه درسهایی ازقرآن:«خیلی ازدروسی که درحوزه خوانده می شود،غیرضروری است»دردانشگاه، هم درسهایی غیرضروری دانشجویان می خوانند.
قرائتی مثل «بولدوزر» آفریده شده.
آقای (قرائتی) را هم که انصافاً خدای متعال مثل بولدوزر آفریده است. سرِ قضیهی زکات، یکی گفت: (زکات را شما دنبال کن.) گفتم: (اگر میخواهید زکات زنده شود، بروید سراغ آقای قرائتی، تا مثل نماز، زکات را هم عَلَم کند.) واقعاً خوبند. شما هم که واقعاً هر کدام تا آنجا که من میشناسم نوری هستید، که نمیخواهیم جلو خودتان خیلی تعریف کنیم. خیلی خوبید. و خدا را شکر میکنیم که شما در این نظام و در این مجموعه هستید.
بیانات رهبرانقلاب،آیت الله خامنه ای،دیدار ستاد احیاى امر به معروف و نهى از منکر/دوشنبه، ۳۱ خرداد ۱۳۷۲