پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

پیراسته فر

علمی،تحقیقی و تحلیلی

نوجوان عارف جبهه"شهیدحسین یوسف الهی"دوست سردارسلیمانی "وصال بعداز۳۴سال"

نوجوان عارف جبهه"شهیدحسین یوسف الهی"دوست سردارسلیمانی 

سردارحاج قاسم سلیمانی درکنار«حسین عارفش»آرام گرفت.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«سردارقاسم سلیمانی» درمصاحبه مطبوعاتی خود(۹مهر۱۳۹۸)درباره جنگ ۳۳روزه اسرائیل،اشاره ای به یک رزمنده نوجوانی«حسین»داشته که عارف بود وازغیب خبرداشت.که این قسمت ازمصاحبه مالک اشتررهبرانقلاب را خواهیدخواند ودرادامه ،به بررسی زندگینامه این نوجوان عارف خواهیم پرداخت.،

سردارسلیمانی ورفیق عارفش

حسین«عارفی نوجوان» درجبهه های جنگ

جنازه ای که ازسپهسالاربرجای ماند«دست بریده»

(تصاویر) محل شهادت سردار قاسم سلیمانی

۲خودروی حامل سرداران سلیمانی وابومهدی المهندس+۸همراه

نقشه محل حادثه

محل حادثه

(تصاویر) محل شهادت سردار قاسم سلیمانی

سوحتن شهدا-کنارفرودگاه بغداد-تماشای مردم بغدادازصحنه

چرا سردار سلیمانی می‌خواست کنار شهید یوسف الهی دفن شود؟

وصال عاشق ومعشوق بعداز۳۴سال-سردارسلیمانی به حسین عارفش رسید.(شهادت حاج قاسم سلیمانی ساعت ۰۱:۲۰ دقیقه بامداد جمعه۱۳ دی ۱۳۹۸کنارفرودگاه بغدادتوسط بمباران بالگردها وپهبادامریکا)

به علت ازدحام جمعیت ۵۶ نفرفوت کردند و ۲۱۳نفر مصدوم شدند ومراسم تدفین ساعتهابه تأخیرافتاد.

البته  ابدان مطهردرحرمین کاظمین(ع)، بغداد، کربلای و نجف، اهواز، مشهد، تهران و قم تشییع شده بود.صبح یکشنبه۱۵ دی ۱۳۹۸واردایران شد.

سحرگاه-مقارن اذان صبح(۰۵:۳۵) چهارشنبه۱۸دی۱۳۹۸درکناربیسیمچی اش(نوجوان عارف)بخاک سپرده شد.بقایای پیکرمطهرسردارحسین پورجعفری(دستیاروهمراه همیشگی اش) هم همزمان-قبردیگری- بخاک سپرده شد.

حسین« نوجوان عارف» درجبهه های جنگ

سردارحاج قاسم سلیمانی:حالا اینجا باید یک نکته‌ای بگویم. ما خیلی از این صحنه‌ها را در دفاع مقدس خودمان دیده بودیم و من همیشه می‌گویم که از عوامل بر حق بودن خودمان در جنگ، آن روحیاتی بود که از رزمندگانمان بروز می‌کرد و بیشتر شباهت داشت به حالت سیر و سلوک و برداشته شدن حجاب‌ها؛ از ورای حجاب‌ها و ورای پرده‌ها سخن می‌گفتند. یکوقت - شاید یک سال و نیم قبل از عملیات کربلای پنج - ما در شلمچه بودیم و می‌خواستیم آنجا عملیات بکنیم و برای اینکه دشمن متوجه ما نشود، نیروهای اطلاعات عملیاتمان را مستقر کرده بودیم. مقابل ما آب بود و آن روز دو نفر از بچه‌های ما به نام حسین صادقی و اکبر موسایی‌پور به شناسایی رفتند اما برنگشتند.

برادری-رزمنده- ما داشتیم که خیلی عارف بود؛ نوجوان مدرسه‌ای بود، دانش‌آموز بود اما خیلی عارف بود.

یعنی شاید در عرفان عملی، کم مثل او پیدا می‌شد؛ به درجه‌ای رسیده بود که بعضی از اولیا و بزرگان عرفان، بعد از مدت طولانی مثلاً هفتاد هشتاد سال می‌رسیدند.

من در اهواز بودم که این برادر نوجوان ما با بیسیم راکال با من تماس گرفت و گفت «بیا اینجا».

فرمانده سپاه فدس گفت:من رفتم آنجا. آن برادر ما گفت «اکبر موسایی‌پور و صادقی برنگشتند.» خیلی ناراحت شدم و گفتم «ما هنوز شروع نکردیم، دشمن از ما اسیر گرفت و این عملیات لو رفت» و با عصبانیت این حرف را بیان کردم.

من یک روز آنجا ماندم و بعد برگشتم، چراکه جبهه‌های متعددی داشتیم.

دو روز بعد دوباره آن برادر ما با من تماس گرفت و گفت بیا؛ من هم رفتم.

آن برادر ما که اسمش«حسین» بود، به من گفت که فردا اکبر موسایی‌پور برمی‌گردد.

به او گفتم حسین! چه می‌گویی؟

حسین، لبخندی زد و گفت «حسین ،پسر غلامحسین این را می‌گوید»( اسم پدرحسین «غلامحسین »بود)

«غلامحسین »دبیر خیلی ارزشمندی بود، مادرش هم دبیر بود. حسین معلم‌زاده بود از پدر و مادر.

«حسین»واقعاً در سن نوجوانی معلم بود.

وقتی اسم «حسین آقا» را می‌بردند، یک حسین آقا بیشتر نداشتیم؛ شاید صدها حسین در آنجا بودند، اما فقط یک «حسین آقا» بود.

سردارسلیمانی:گفتم حسین! چه شده؟

حسین گفت :«فردا اکبر موسایی‌پور برمی‌گردد و بعدش صادقی برمی‌گردد

گفتم «از کجا می‌گویی؟»

گفت «شما فقط بمانید اینجا.»

من ماندم. ما یک دوربین خرگوشی داشتیم که دورش را گونی چیده بودیم و دژ درست کرده بودیم.

هر۲برگشتنداماشهید

برادرهای اطلاعات که پشت دوربین بودند، نزدیک ساعت یک بعدازظهر بود که گفتند یک سیاهی روی آب است. من آمدم بالا دیدم درست است؛ یک سیاهی روی آب خوابیده بود. بچه‌ها رفتند داخل آب و دیدند که اکبر موسایی‌پور است.

روز بعدش هم حسین صادقی آمد. عجیب این بود که آن آب با همه‌ی تلاطماتی که داشته، این‌ها را به همان نقطه‌ی عزیمتشان برگردانده بود. هر دو در آب شهید شده بودند. خیلی عجیب بود.

من به حسین گفتم «حسین! از کجا این را فهمیدی؟»

گفت «من دیشب اکبر موسایی‌پور را در خواب دیدم که به من گفت: حسین! ما اسیر نشدیم، ما شهید شدیم. من فردا این ساعت برمی‌گردم و صادقی روز بعدش برمی‌گردد.»

بعد حسین به من جمله‌ای گفت که خیلی مهم است.

گفت «می‌دانی چرا اکبر موسایی‌پور با من حرف زد؟» گفتم نه. گفت «اکبر موسایی‌پور دو تا فضیلت داشت: یکی اینکه ازدواج کرده بود، دو اینکه نماز شب او در آب قطع نشد. این فضیلت او بود که او آمد من را مطلع کرد

این رزمنده« عارف دانش آموزنوجوان» بعدهاشهیدشد./پایان اظهارات سردارسلیمانی.

نوجوان عارف جبهه"شهیدحسین یوسف الهی"دوست سردارسلیمانی 

شهید محمد حسین یوسف اللهی متولد۱۳۴۰ کرمان،دانش آموزدبیرستانی بود به سپاه کرمان پیوست(البته تاشهادت یک بسیجی بود) و در لشکر ۴۱ ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود ادامه داد و بعلت مجاهداتهایی که ازخودنشان داد تا قائم مقام فرمانده واحداطلاعات وعملیات لشگر ۴۱ثارالله ارتقاءیافت.

در طول جنگ پنج مرتبه مجروح شد و بالاخره آخرین بار در عملیات والفجر ۸ به دلیل مصدومیت حاصل از بمبهای شیمیایی در ۲۷ بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در بیمارستان لبافی نژاد تهران به یاران شهیدش پیوست. 

عملیات والفجر ۸در۲۰ بهمن ماه سال ۱۳۶۴-محل عملیات منطقه:« فاو»

شهیدی که از غیب خبر داشت!

۲خاطره(هادی یوسف الهی) برادر شهید محمد حسین یوسف الهی

برادرم حسین در جبهه از ناحیه پا مجروح شده و در بیمارستان کرمان بسترى بود. مادرم پس از نماز صبح مرا از خواب بیدار کرد و گفت: هادى کمی گل گاوزبان جوشانده براى حسین ببر تا ناشتا بخورد. به بیمارستان رفتم و به اتاق حسین که در طبقه چهارم بیمارستان بود داخل شدم.

وقتى بالاى سر حسین رسیدم، دیدم خواب است، ولى چشمانش را باز کرد و گفت: هادى بالاخره امدى؟ پرسیدم: اتفاقى افتاده؟ گفت: نه همین الان خواب مى دیدم که تو دارى از پلّه هاى بیمارستان بالا مى آیى، همینطور طبقه طبقه بالا امدى و وارد اتاق من شدى. مسیرت را دنبال کردم تا اینکه به بالاى تخت من رسیدى، براى همین در همان لحظه که رسیدى چشمانم را باز کردم.

خاطره دوم

حسین در سال ۱۳۶٢ هم شیمیایى شده بود واین مجروحیت پنجم او بود وى را براى ادامه معالجه به بیمارستان شهید لبافى نژاد تهران اعزام کردند.

بهمن ۱۳۶۴بود،در اداره بودم که از سپاه کرمان تلفن کردند و خبر مجروحیت او را به من دادند.

گفتند:مجروح شده بود ودر بیمارستان شهید لبافى نژاد تهران بستری است.(این پنجمین مرحله مجروحیت حسین بود،دومین مرحله شیمایی شدنش،اولین بارسال ۱۳۶٢  شیمیایى شده بود)

به خانه رفتم و به همراه برادر دیگرم «محمد شریف» با ماشین سوارى به طرف تهران حرکت کردیم. بر اثر عجله اى که داشتیم ساعت ١/۵ بعد از ظهر از کرمان حرکت کردیم و در ساعت ١٠/۵ شب به بیمارستان رسیدیم. زمستان بود و هوا هم خیلی سرد و نگهبانان بیمارستان به ما اجازه عیادت و ملاقات نمى دادند. ولى هر طور بود آنها را راضى کردیم.

شما برادر حسین هستید؟

وقتى از پلّه ها بالا مى رفتیم یک نفر که از پلّه ها پایین مى امد، پرسید: شما برادر حسین هستید؟ پرسیدیم: چطور؟

گفت: حسین الآن به من گفت: برادرنم از کرمان  دارندمى آیند برو آنها را راهنمایی کن، آمدم تا شما را به اتاقى که در آن بسترى است راهنمایی کنم.

وقتى وارد اتاق حسین شدیم دیدیم دارد به ما لبخند مى زند. وضع مزاجى او خیلى خراب بود و« بدنش بر اثر سوختگى حاصل از گازهاى شیمیایى مثل زغال سیاه شده و صورتش هم سوخته بود. »

قبل از هر چیزى از او پرسیدم: حسین جان تو از کجا مى دانستى که ما داریم مى آییم؟

گفت:از لحظه اى که از کرمان حرکت کردید تا تهران شما را می دیدم و تا از پلّه ها بالا امدید به این دوستم گفتم به استقبال شما بیاید و شما را به اتاق من راهنمایی کند.

پرسیدم: آخر چطور ما را مى دیدى؟

گفت: خواهش مى کنم دیگر از من چیزى مپرس و همین را هم فراموش کن.

من هم که عادت او را مى دانستم که اگر نخواهد چیزى را بگوید اصرار فایده اى ندارد، دیگر از او سؤالى در این مورد نکردم. در تهران ده روز پیش او بودیم.

به دلیل وضع سوختگى اش، وى را براى معالجه ابتدا به آلمان و سپس به فرانسه بردند.

وسرانجام در ۲۷ بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در بیمارستان لبافی نژاد تهران بستری بودکه دراین مرحله ازدرمان ،به یاران شهیدش پیوست. 

***

خاطرعجیب ازشهید محمد حسین یوسف الهی

یکی ازهمرزمان حسین می گوید:در سال ۱۳۶۲ بعد از عملیات خیبر، «لشکر ثارالله» در محور «شلمچه» مستقر شد. بین مواضع رزمندگان اسلام و دشمن حدود چهار کیلومتر آب فاصله بود و رزمندگان برای شناسایی مواضع دشمن می‌بایست از آن عبور می‌کردند. یک شب که با موسایی‌پور و صادقی که هر دو لباس غواصی داشتند، به شناسایی رفته بودیم، آن‌ها از ما جدا شدند و جلو رفتند. مدتی که تاخیر کردند، فکر کردیم کار شناسایی‌شان طول کشیده، منتظرشان ماندیم. وقتی تاخیرشان طولانی شد فهمیدیم برای‌شان اتفاقی افتاده است. با قایق جلو رفتیم. هر چه گشتیم اثری از آن‌ها نبود. بالاخره کاملا از پیدا کردن‌شان ناامید شدیم و فرصت زیادی هم برای مراجعت نداشتیم. بناچار بدون آن‌ها عقب برگشتیم. «حسین یوسف‌اللهی» با دیدن قایق ما جلو آمد.  ماجرا را که تعریف کردیم، خیلی ناراحت شد. شهادت بچه‌ها یک مصیبت بود و اسارت‌شان مصیبتی دیگر. و آن مصیبت این بود که منطقه با اسارت بچه‌ها لو می رفت و دیگر امکان عملیات نبود. حسین سعی کرد هر طور شده خبری از بچه ها بگیرد.
او ما را برای پیدا کردن بچه ها به اطراف فرستاد ولی همه دست خالی برگشتیم.

بازتاب انتشار تصویر رهبر انقلاب در کنار سید حسن نصرالله و قاسم سلیمانی

پرسیدم: آخر چطور ما را مى دیدى؟

حسین به خاطر حساسیت موضوع، با «حاج قاسم سلیمانی» فرمانده لشکر تماس گرفت و او را در جریان این قضیه گذاشت.

حاج قاسم، هم خودش را رساند و با حسین داخل سنگری رفتند و مشغول صحبت شدند.

وقتی  ازسنگربیرون آمدند، حسین را خیلی ناراحت دیدم.

پرسیدم: چی شد؟
گفت: حاجی(حاج قاسم) می‌گوید چون بچه‌ها لباس غواصی داشته‌اند، احتمال اسارتشان زیاد است. ما باید زود قرارگاه مرکزی را خبر کنیم.
پرسیدم: می‌خواهی چه کار کنی؟ گفت: هیچی! من الان به قرارگاه پیام رانمی رسانم.

گفتم: حاجی ناراحت می‌شود.

گفت: من امشب تکلیف لشکر و این دو نفر را روشن می‌کنم و فردا می‌گویم برای آن‌ها چه اتفاقی افتاده است.
بعد از این که حاج قاسم رفت، باز بچه‌ها با دوربین همه جا را نگاه کردند و تا جایی که امکان داشت جلو رفتند، ولی فایده‌ای نداشت.

«حسین» هر۲غوّاص مفقودالاثررادید

صبح روز بعد که در محوطه مقر بودیم، حسین را دیدم . با خوشحالی به من گفت: هم اکبر موسایی پور را دیدم و هم صادقی را.
پرسیدم: کجا هستند؟
گفت: جایی نیستند. دیشب آن‌ها را خواب دیدم که هر دو آمدند، اکبر جلو بود و حسین پشت سر او.
بعد گفت: چهره اکبر خیلی نورانی‌تر بود.

می‌دانی چرا؟
گفتم: نه.

نمازشب وازدواج
گفت: اکبر اگر توی آب هم بود نماز شبش ترک نمی‌شد. ولی حسین این‌طور نبود. نماز شب می‌خواند، ولی اگر خسته بود نمی‌خواند.

دلیل دیگرش هم این بود که اکبر نامزد داشت و به تکلیفش که ازدواج بود عمل کرده بود. ولی صادقی مجرد مانده بود.
بعد گفت: دیشب اکبر توی خواب به من گفت: ناراحت نباشید عراقی ها ما را نگرفته اند. ما برمی‌گردیم.

جنازه شان راآب آورد
پرسیدم: اگر اسیر نشده‌اند چطور برمی‌گردند؟
گفت: احتمالا شهید شده‌اند و جنازه های شان را آب می‌آورد.
پرسیدم: حالا کی می‌آیند؟ خیلی راحت گفت: یکی شب دوازدهم و آن یکی شب سیزدهم.

پرسیدم: مطمئن هستی؟ گفت: خاطرت جمع باشد.
شب دوازدهم، از اول مغرب، مرتب لب آب می‌رفتم و به منطقه نگاه می‌کردم که شاید خواب حسین تعبیر شود و آب جنازه بچه‌ها را بیاورد ولی خبری نمی‌شد، اواخر شب خسته و ناامید به سنگر برگشتم و خوابیدم.

حوالی ساعت  ۴ صبح با صدای زنگ تلفن صحرایی از خواب پریدم. اکبر بختیاری که آن شب نگهبان بود، مضطرب و شتابزده گفت: حاج حمید زود بیا این‌جا، چیزی روی آب است و به این سمت می‌آید.
حاج اکبر (مسوول خط) و حسین هم لب آب ایستاده بودند. مدتی صبر کردیم.

دیدیم جنازه شهید صادقی روی آب است. حسین جلو رفت و آن را از آب گرفت. شب سیزدهم هم حدود ساعت دو یا سه شب بود که موج های آب پیکر اکبر را به ساحل آورد و خواب حسین کاملا تعبیر شد.

نمازشب وازدواج
گفت: اکبر اگر توی آب هم بود نماز شبش ترک نمی‌شد. ولی حسین این‌طور نبود. نماز شب می‌خواند، ولی اگر خسته بود نمی‌خواند.

دلیل دیگرش هم این بود که اکبر نامزد داشت و به تکلیفش که ازدواج بود عمل کرده بود. ولی صادقی مجرد مانده بود.
بعد گفت: دیشب اکبر توی خواب به من گفت: ناراحت نباشید عراقی ها ما را نگرفته اند. ما برمی‌گردیم.

جنازه شان راآب آورد
پرسیدم: اگر اسیر نشده‌اند چطور برمی‌گردند؟
گفت: احتمالا شهید شده‌اند و جنازه های شان را آب می‌آورد.
پرسیدم: حالا کی می‌آیند؟ خیلی راحت گفت: یکی شب دوازدهم و آن یکی شب سیزدهم.

پرسیدم: مطمئن هستی؟ گفت: خاطرت جمع باشد.
شب دوازدهم، از اول مغرب، مرتب لب آب می‌رفتم و به منطقه نگاه می‌کردم که شاید خواب حسین تعبیر شود و آب جنازه بچه‌ها را بیاورد ولی خبری نمی‌شد، اواخر شب خسته و ناامید به سنگر برگشتم و خوابیدم.

حوالی ساعت  ۴ صبح با صدای زنگ تلفن صحرایی از خواب پریدم. اکبر بختیاری که آن شب نگهبان بود، مضطرب و شتابزده گفت: حاج حمید زود بیا این‌جا، چیزی روی آب است و به این سمت می‌آید.
حاج اکبر (مسوول خط) و حسین هم لب آب ایستاده بودند. مدتی صبر کردیم.

دیدیم جنازه شهید صادقی روی آب است. حسین جلو رفت و آن را از آب گرفت. شب سیزدهم هم حدود ساعت دو یا سه شب بود که موج های آب پیکر اکبر را به ساحل آورد و خواب حسین کاملا تعبیر شد.

حسین ازشهادتش خبرداشت

*یکی از همرزمان حسین تعریف می کند:زمستان ۱۳۶۴بود. با بچّه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد شد و بعد از کلّی خنده و شوخی گفت: در این عملیّات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند.

بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید. من هم شیمیایی می شوم.

چند روز بعد تمام که عملیات والفجر۸ شدآنچه گفته بودمحقق شد.

* یکی ازهمسنگران حسین نقل می کند:اورکت را انداخته بودم روی شانه ام. می خواستم به ملاقات یکی از روحانیون بروم که دست هایم را دراز کردم توی آستین های اورکت و آن را منظم کردم. محمد حسین که داشت کنارم راه می رفت و حرکات من را می دید، گفت: «برگردیم. این کارت خالصانه نیست»

گفتم چرا؟

گفت:وقتی می خواستی پیش خدابروی( نماز می خواندی) اورکت روی شانه ات بود اما حالا که می خواهی بروی ملاقات یک مسئول، آن را درست می پوشی و مرتب می کنی(به سرووضعت می رسی)./بنقل ازکتاب«نخل سوخته»

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:شبیه چنین خاطره را ازفرمانده کل سپاه پاسداران زمان جنگ(محسن رضایی)ازتلویزیون شنیده بودم،به این مضمون:بچه های جبهه خیلی خالص بودند،حالات عجیبی داشتند،یکباریکی باسرووضع غیرمتعارف به دفترکارم(چادرفرماندهی)آمده بود،گفتیم چرااینطوری؟ گفتم خواستم «ریانشود» وادامه داد چون حالا ازسرنمازمی آیم،،پیش خداهمینطوربودم!

وصیت نامه شهیدشهید محمد حسین یوسف الهی
بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت می دهم که خدا یکی است و محمد (ص)فرستاده و آخرین پیامبر است و علی(ع) ولی الله است و جانشین پیامبر اسلام و اولین امام است، قیامت راست است و جزاء و پاداش کلیه اعمال نیز صادق است، انسان از خاک آفریده شده و به خاک بر میگردد و باز از خاک سر بر میدارد و به اندازه خردلی به کسی ظلم نمی شود و نفس هرکس در گرو اعمال خودش می باشد.
مادر عزیزم خجالت میکشم که چیزی بنویسم و خود را فرزندت بدانم زیرا کاریکه شایسته و بایسته یک فرزند بوده انجام نداده ام. مادریکه شب تا صبح بر بالینمن می نشستی و خواب را از چشمان خود می گرفتی و به من آموختنیهایی آموختی، مرا ببخش و...
همچنین از شما پدرم که با کمک مادرم تمام زندگیتان را صرف بچه هایتان کردید خداوند اجرتان را به شما عطا کند و درجات شما را متعالی کند و بهشت را جایگاهتان قرار دهد. ای پدر و مادر عزیز و گرامی چه خوب به وظیفه خود عمل کردید و من چقدر فرزند بدی برای شما بودم. شما فرزند خود را برای خدا بزرگ کردید و برای خدا هم او را به جبهه فرستادید و در راه خدا اگر سعادت باشد میرود.
از خواهران و برادران خود که در رشد من سهم به سزایی داشتند تشکر می کنم و از خداوند متعال پیروزی، سعادت و سلامت را برای ایشان خواستارم و ای پدر و مادر و ای خوهران و برادران عزیزم این رسالت را شما باید زینب وار به دوش کشید و از عهده آن به خوبی بر میائید و می توانید چون پتک بر سر دشمنان داخلی و خارجی فرود آئید و خون ما را هم چون رود سازید تا هرچه بر سر راه دارد بردارد تا به دریای حکومت حضرت محمد(ص)برگردد.
امیدورام که خداوند عمر رهبر عزیزمان را تا انقلاب مهدی طولانی بگرداند و ظهور حضرت مهدی(عج) را نزدیک بگرداند تا مستضعفین جهان به نوائی برسند و صالحین وارثین زمین شوند.
ای مردم بدانید تا وقتی که از رهبری اطاعت کنید، مسلمان، مومن و پیروزید وگرنه هرکدام راهی به غیر از این دارید آب را به آسیاب دشمن میریزید، همچنان تا کنون بوده اید باشید تا مانند گذشته پیروز باشید و این میسر نیست به جز یاری خواستن از خدا و دعا کردن.
امیدوارم که خداوند متعال به حق پنج تن آل محمد(ص) و به حق آقا امام زمان(عج)ایران را از دست شیاطین و به خصوص شیطان بزرگ نجات دهد و از این وضع بیرون بیاورد که بدون خدا هیچ چیز نمی تواند وجود داشته باشد. به امید اینکه تمام دوستان گناهان مرا ببخشند، التماس دعای عاجزانه را از همگی دارم./ محمد حسین یوسف الهی۱۳۶۴/۱۲/۲۴

مهمانی لاله‌ها در گلزار شهدای شهر کرمان به روایت تصویر

مرتضی سرهنگی می گوید:قرار بود برای کنگره سرداران و شهدای کرمان کتاب بنویسیم، کتابی هم درباره شهید «حسین یوسف الهی» نوشته بودیم. می دانستم حاج قاسم سلیمانی علاقه و دلبستگی خاص به آن شهید دارد.
متن آماده شده را برای حاج قاسم فرستادم و بعد از مدتی که آن را خواند، برایم پس فرستاد. خوب که دقت کردم، دیدم روی کتاب کاعذی گذاشته و نوشته است:
«اگر بفهمم کسی با خواندن این کتاب، بیشتر از من حسین یوسف الهی را دوست خواهد داشت، دق می کنم

مرتضی سرهنگی راوی دفاع مقدس تجلیل شد

«مرتضی سرهنگی» در سال ۱۳۳۲(نویسنده اسرار جنگ تحمیلی)سردبیرروزنامه های جمهوری اسلامی وایران/مدیردفتر ادبیات و هنر مقاومت و مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری.

 

مدیریت سایت-پیراسته فر:عاشقان وآزادگان کرمان ازفیض عظمای قبوراین شهداء بی نصیب نشوند که اینهاهم دراین دنیاشفیع اند وهم آن دنیا

امام خمینی(امام شهداء):«همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود

معرفی« عارف دیگر» که رهبرمعمارانقلاب بود

«حسین»متولد ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۶ روستای سراجه شهر قم 

امام خمینی:«رهبر ما آن طفل ۱۲ ساله ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ تر است، با نارنجک ، خود را زیر تانک دشمن انداخت وآن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید»

رهبرانقلاب(آیت الله خامنه ای):«زنده نگهداشتن یاد و حادثه شهادت دانش آموز بسیجی، شهید فهمیده از اصالت‌های دفاع مقدس می‌باشد

محمد حسین فهمیده

 در ماه های آخرعمررژیم پهلوی،»حسین »که دانش آموز یازده ساله، اعلامیه های امام خمینی راازقم به  روستا می آوردوپخش می کرد. حتی چندبار توسط حامیان رژیم کتک خورد.

در بهمن ۵۷، اگرچه براثرتصادف طحالش  آسیب دیده بودوکارش به بیمارستان کشید واما توانست برای حضوردراستقبال معمارانقلاب(امام خمینی)۱۲بهمن ۵۷ توانست رضایت پدر و مادرش،راجلب کند درنهایت بهمراه برادر بزرگترش (داوود) خودشان رابه تهران رساندند.

درجریان آشوبهای ضد انقلاب کردستان ...روزهای بعد که ضد انقلاب، اوضاع کردستان را به هم ریخت؛ محمدحسین بر آن شد تا از طریق بسیج، به آنجا برود که رفت اما به دلیل سنّ کم و قامت کوتاهش، بازگردانده شد و از خانواده اش تعهد گرفتند که دیگر به کردستان نیاید؛ اما خودش تعهدنامه را امضا نکرد و گفت:«من دروغ نمی گویم. من هرجا که امام دستور دهند، می روم.» این بود که تنها مادرش تعهدنامه را امضا نمود.

ودرحمله  رژیم بعثی عراق (۳۱ شهریور ۵۹) به ایران ،«حسین» زمزمه رفتن داشت واما خانواده رضایت نمی دادند،،وی مخفیانه با دوستش( محمدرضا شمس) بارسفربسته بود، خانواده اش تا چند روز خبری از او نداشتند. او به جبهه رفته بود و از طریق یکی از دوستانش، پیامی برای خانواده فرستاد:«من جبهه هستم؛ نگران من نباشید

«حسین»ومحمدرضا خودشان را به جبهه های خوزستان رسانده بودندواما بعلت صغرسن اورانپذیرفتند ،ولی آنقدر اصرار والتماس کرد تا فرماندهان جنگ رضایت به حضورش دادند.

حسین ومحمدرضادر همان هفته نخست، زخمی شدند و آنها را به بیمارستان ماهشهر بردند،بعدازبهبودی نسبی  دوباره به جبهه برگشتند.

چند روز بعد، حسین با کلی لباس و اسلحه عراقیها پیش فرمانده شان آمد. فرمانده با کمال تعجب فهمید که او اینها را با دست خالی از عراقیها غنیمت گرفته است.

سیدحسن خمینی

دیدارحجت الاسلام سیدحسن خمینی(فرزندحاج احمدآقا)باخانواده شهید فهمیده۱۹ شهریور۱۳۵۹

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:خواهرحسین فهمیده می گوید:

وی در بیست و پنجم یا ششم شهریور ماه۵۹ یک هفته پیش از اعلام رسمی آغاز جنگ همراه نیروی مقاومت بسیج به جبههٔ خرمشهر اعزام شد. از آنجا که در روزهای نخستین از شرکت او در خط مقدم جلوگیری می‌شد، با تلاش‌هایی از جمله یک نفوذ چریکی به خط نیروهای دشمن، برای حضور در خط مقدم اجازه گرفت. وی در غروب سی و یکم شهریور ماه، از نخستین روزهای اعلام تجاوز نظامی ارتش عراق، همراه با محمدرضا شمس در جبهه نبرد حضور رسمی یافت. این دو، یک بار در هفته اول مهرماه زخمی شده و به بیمارستان ماهشهر اعزام شدند. چند روزی پس از بهبودی با ترخیص از بیمارستان و بازگشت به جبهه و پایان دادن مجدد به مخالفت فرماندهان با حضورشان؛ به خط مقدم اعزام شدند. امّا فهمیده بار دیگر در بیست و هفتم مهرماه طی مقاومت در برابر حمله‌های دشمن دوباره زخمی شد. او سر انجام در ۸ آبان  ۱۳۵۹ در کوت شیخ درآن سوی شط خرمشهر کشته شد. و بقایای بدنش در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

***

روز هشتم آبان ۱۳۵۹، حسین فهمیده و محمدرضا شمس، در نزدیکترین سنگرها به دشمن، کنار هم بودند. محمدرضا مجروح شده بود و حسین، دوستش  برای مداوابرد وخودش را به خط مقدم مهاجمان عراقی رساند

پنج تانک عراقی،غرش کنان برای قتل عام رزمندگان ایرانی درحال پیشروی به سنگرهای خودی بودند

 حسین سیزده ساله، نارنجکها را به خود بست و به سمت تانکها حرکت کرد. در همین فاصله، تیری به پای حسین خورد اما او کوتاه نیامد. با همان پای زخمی، کشان کشان خودش را به اولین تانک رساند و ضامن نارنجکها را کشید.

با صدای انفجار تانک جلویی، چهار تانک دیگر ، با این خیال که رزمندگان اسلام حمله کرده اند، فرار را برقرار ترجیح دادند. بقیه رزمنده ها تازه متوجه نقشه دشمن برای محاصره شان شدند. آنها با فکر اینکه نیروی کمکی آمده، جان تازه ای گرفتند و چهار تانک درحال فرار را هم نابود کردند. مدتی بعد، نیروهای کمکی به خط مقدم رسیدند و آن قسمت را، از لوث وجود متجاوزان بعثی پاک کردند.

 ساعت هشت صبح، رادیو برنامه های عادی اش را قطع کرد و خبر عملیات شهادت طلبانه یک دانش آموز سیزده ساله را پخش نمود.« نوجوانی سیزده ساله با فداکاری زیر یک تانک عراقی رفته و آن را منفجر کرده و خود وی نیز به شهادت رسیده است»

پیام امام خمینی (۲۲ بهمن۱۳۵۹)بمناسبت دومین سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى مخاطب: ملت ایران و مسلمانان جهان‏: «رهبر ما آن طفل دوازده ساله‏اى است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.
خداوندا! من از پیشگاه مقدس تو عذر مى‏خواهم که کودکان و جوانان عزیز ما خود را فدا کنند و ما بهره ‏کشى نماییم.»/صحیفه امام، ج‏۱۴، ص: ۷۱

مادرحسین درمصاحبه «روزنامه جوان» ازخاطراتش ازفرزندش می گوید: شبى هوا خیلى سرد بود و من در فکر پسرم بودم که کجاست؟ و چه مى کند؟ و آیا در این هواى سرد وسیله اى براى گرم کردن دارد یا نه؟

صبح ساعت ۸ از رادیو که پیام رهبر اعلام گردید را شنیدم همان لحظه به سرعت خود را به خانه دخترم که نزدیک ما بود رساندم و خبر را به آن ها دادم و گفتم « نکند این نوجوان که خودش را زیر تانک انداخته حسینم باشد» که دامادمان گفت فکر نمى کنم، این پسر خرمشهرى است، حسین اصلاً تا آنجا نرفته که بخواهد این کار را بکند.

شب نیز تلویزیون همان خبر را داد من به پدر و برادر بزرگترش (داوود) گفتم «بخدا این حسین است» که این کار را کرده

پدرش گفت: «اگر چنین سعادتى داشتیم که خیلى خوب بود» این پسر اهل خرمشهر است نه حسین.

و آن شب گذشت و بعد از یک هفته دو نفر از سپاه آمدند و خبر شهادت حسین را همان طور که خودم حدس زده بودم گفتند . من به عنوان مادر شهید افتخار مى کنم که این چنین فرزندى داشتم و در راه خدا، اسلام و دین خود هدیه کردم و امیدوارم خداوند این هدیه ناقابل را از من قبول کند.

حسین که دایماً در رابطه با اسلام و دین بحث مى کرد. نه تنها با ما بلکه با مردم هم همین طور بود.

یک باربه حسین گفتیم «برو نفت بگیر »

جواب داد: «جوانان ما در جبهه ها در سرما مى جنگند آن وقت شما مى گویید برو نفت بگیر»

حتى در مدرسه هم در این رابطه بحث و جدال داشت. داوود هم با برادرش در میوه فروشى کار مى کرد و اعتقاد داشت نباید مادر یا خواهرانش بیرون بروند و با نامحرم روبه رو شوند و مى گفت به هر آنچه امام مى گوید عمل کنید. خیلى ساکت و مظلوم بود نماز و روزه و واجباتش ترک نمى شد

«داوود»پس از این که معافى از سربازى گرفت جاى پدرم به جبهه رفت که پس از دو ماه و ۱۰ روز به شهادت رسید.
 چه خاطره اى از حسین و داوود دارید بیان فرمایید؟

«حسین» هم ازمرگش خبرداشت وهم ازقبرش
 مادر:تمام زندگى حسین و داوود خاطره است و هیچ گاه فراموش نمى شود.

گاهى حسین را بلند صدا مى کردم جواب نمى داد و بعد از چند لحظه مى گفت «بله»،

مى گفتم :حسین معلوم هست تو کجایى !؟

مى گفت «سر قبرم»

من گفتم: مگر «قبر تو» در آشپزخانه یا اتاق است؟ 

مى گفت: نه «قبر من در بهشت زهرا قطعه ۲۴ ردیف ۱۱ است

هر وقت به بهشت زهرا مى رفت و بعد براى ما تعریف مى کرد«قطعه ۲۴ ردیف ۱۱ کنارقبرآیت الله طالقانی بودم.» 

مى گفتم حسین یک بار من را هم ببر خیلى دوست دارم به بهشت زهرا بروم .

حسین مى گفت: «آنقدر بهشت زهرا خواهى رفت که سیر شوى

بعدازمدتی تکه های باقیمانده از پیکر حسین را آوردند وآنهارا درقطعه ۲۴ دفن کردیم.

بعدها -دوستش-محمدرضا شمس شهید شد

و ۳سال بعدبرادربزرگش «داوود فهمیده»هم درجبهه هاشهیدشد

در همین رابطه مقام معظم رهبری نیز در خصوص دلاوری‌های شهید فهمیده می‌فرمایند: «زنده نگهداشتن یاد و حادثه شهادت دانش آموز بسیجی، شهید فهمیده از اصالت‌های دفاع مقدس می‌باشد.»

این دانش‌آموز رزمنده بسیجی، با ایمان و بینش عمیق و استوار خویش در جنگ با دشمن پیش قدم شد و با نیل به شهادت، درس شجاعت، فداکاری و مقاومت را به همه بسیجیان و امت حزب الله آموخت، امام بزرگوارمان از این نوجوانان 13ساله به عنوان رهبر یاد فرموده و بدینگونه نام و یاد او منشاء حماسه‌های بزرگ شده و تحول عظیم در شیوه‌های دفاع و نبرد رزمندگان اسلام ایجاد نمود و راه پیروزی و سرافرازی را یکی پس از دیگری، هموار ساخت. 

قبرحسین همانطورکه خودش گفته بود: در بهشت زهرا (قطعه ۲۴، ردیف ۴۴، شماره ۱۱) به خاک سپرده شده است.

***

خبرگزاری(آبان ۱۳۹۵) مهر اینگونه می نویسد:

محمدحسین از همان سالهای نخست مدرسه، به دلیل حس کنجکاوی و البته علاقه وافرش به مطالعه، با نوارها و اعلامیه های امام خمینی آشنا شد و با کلام امام انس گرفت.

انقلاب اسلامی که در سال ۱۳۵۷ وزیدن گرفت، محمدحسین تنها ۱۱ سال داشت و در زادگاهش یعنی قم می زیست، اما کاملا در جریان اوضاع زمانه بود و تصمیم گرفت تا در روز ۱۲ بهمن و همزمان با ورود امام به میهن، به تهران برود تا ایشان را زیارت کند؛ اما حادثه ای برایش پیش آمد و در بیمارستان بستری شد. تنها چند روز پس از مرخصی از بیمارستان بود که با اصرار فراوان، پدر و مادرش را مجاب کرد تا به همراه داوود، برادر بزرگترش، برای زیارت امام به تهران بروند.

** مقام معظم رهبری: «مواردى است که شخصیت‌هاى حقیقى، به نماد و به حقایق اسطوره‌گون تبدیل مى‌شوند و از جمله‌ زیباترین آنها، شهادت این نوجوان بسیجى است. او سیزده ساله بود؛ اما با رشد، با شعور، با اراده و مصمم کشور خود را ‌شناخت، امام خود را ‌شناخت، دشمن خود را ‌شناخت، اهمیت وجود و فعالیت خود را هم ‌شناخت و رفت این سرمایه را تقدیم عزت کشور و آینده‌ انقلاب و منافع و مصالح مردم کرد. جسم او (شهید فهمیده) رفت؛ اما روحش زنده ماند، یادش ابدى شد و خاطره‌اش به صورت اسطوره درآمد. این الگوست. او واقعا یک نوجوان نمونه، استثنایى و پرورش‌یافته در آب و هواى تحول یک ملت و البته با استعداد لازم بود.»

وصیت نامه شهیدمحمدحسین فهمیده:«هدف من از رفتن به جبهه این است که، اولاً به ندای "هل من ناصر ینصرنی" لبیک گفته باشم و امام عزیز و اسلام را یاری کنم و آن وظیفه ای را که امام عزیزمان بارها در پیام ها تکرار کرده؛ که هرکس که قدرت دارد واجب است که به جبهه برود، و من می روم تا به پیام امام لبیک گفته باشم. آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان است و امیدوارم که روزی به یاری رزمندگان، تمام ملت های زیر سلطه آزاد شوند و صدام بداند که اگر هزاران هزار کشور به او کمک کند او نمی تواند در مقابل نیروی اسلام مقاومت کند. من به جبهه می روم و امید آن دارم که پدر و مادرم ناراحت نباشند، حتی اگر شهید شدم، چون من هدف خود را و راه خود را تعیین کرده ام و امیدوارم که پیروز هم بشوم.

پدر و مادر مهربان من! از زحمات چندین ساله شما متشکرم. من عاشق خدا و امام زمان گشته ام و این عشق هرگز با هیچ مانعی از قلب من بیرون نمی رود، تا این که به معشوق خود یعنی «الله» برسم. و بحق که ما می رویم که این حسین زمان و خمینی بت شکن را یاری کنیم و بحق که خداوند به کسانی که در راه او پیکار می کنند پاداش عظیم می بخشد. من برای خدا از مادیات گذشتم و به معنویات فکر کردم، از مال و اموال و پدر و مادر و برادر و خواهر چشم پوشیدم، فقط برای هدفم یعنی الله...»

این۲«حسین» دوتا از ۳۶ هزار دانش آموز شهیدجبهه های جنگ است.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:متأسفانه یک مجموعه جامع ای اززندگینامه این شهیدعزیز(محمدحسین فهمیده)وجودندارد-اینجانب سعی کردم،بااستفاده ازمنابع مختلف واصلاحات،خدمتی ارائه داشته باشم.

وبایک خاطره ای به پایان می رسانم:درسالهای جنگ ،مدتی مربی تربیتی مدارس بودم،مدتی کوتاهی بود که باپای کچ گرفته ازکردستان برگشته بودم،دریکی ازمدارس،برای دانش آموزان ازجبهه ها گفتم،بچه هاراغب شدند که به جبهه بروند،ازچگونگی اعزام سئوال کردند،گفتمهروقت آماده شدید،باهم می رویم..چندروزبعددردفترمدرسه بودم،پدری عصبانی واردشد وخطاب به مدیرگفت«این مربی تربیتی ،کیه که بچه هایمان رامیخواهدببردبه کُشتن بدهد!؟»..مرانمی شناخت،البته بخیرگذاشت.

زندگینامه«سردارقاسم سلیمانی"مالک اشتررهبرانقلاب+عکسها واسناد

زندگینامه سردار حاج قاسم سلیمانی+عکسها واسناد،دیدنی-اززندگی خصوصی سردار

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«مالک اشتررهبرانقلاب » دریک نگاه:

متولد ۲۰اسفند ۱۳۳۵ شهر«رابر»  استان کرمان است

حاج قاسم یک برادرشهید(حسین)ویک مفقودالاثر(حسن) ویک رزمنده(احمد) ویک( مدیرکل زندان‌ها) بنام سهراب نیزدارد.

در ۴ بهمن ۱۳۸۹ به درجهٔ سرلشکری ارتقا یافت.

سرلشکر قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۶ به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.

 در ۴ بهمن ۱۳۸۹ به درجهٔ سرلشکری ارتقا یافت.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال ۱۳۷۶ و در دیدار اعضا و مسئولان ستاد برگزاری کنگره بزرگداشت سرداران و ۸ هزار شهید استان‌های کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان خطاب به سردار سلیمانی که در آن مقطع فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله استان کرمان بود، گفتند: « خود شما هم که آقای سلیمانی باشید در نظر ما شهیدید

رهبرانقلاب دریک دیداردیگری(سال۱۳۸۴) نیزگفتند:«این حاج قاسم هم از آنهایی است که شفاعت می‌کند»

نام پدر:حاج محمدسلیمانی-متوفی ( ۹ آبان ۱۳۹۶)سن۹۵سالگی.

نام مادر:حاجیه فاطمه سلیمانی

محمد سلیمانی (پدر )درکنار فرزندش(حاج قاسم )

 فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ۴ بهمن ۱۳۸۹ درجهٔ سرلشکری را دریافت کردند.

 اولین سمتش بااولین اعزام به جبهه "فرمانده دسته"بود که بعداً  "فرمانده گروهان" بعددریکی عملیاتها "معاون گردان"بود.وی ودرهمان عملیات بعلت مجروحیت فرمانده،شد "فرمانده گردان" در طول جنگ هشت ساله ایران و عراق فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله بود. 

حاج قاسم اززبان خودش

من قاسم سلیمانی فرمانده سپاه هفتم صاحب الزمان(عج) کرمان هستم. در سال 1337 در روستای قنات نمک از توابع کرمان به دنیا آمدم. دیپلم هستم و دارای همسر و دو فرزند، یکی پسر و یکی دختر، می‌باشم.

قبل از انقلاب در سازمان آب کرمان به استخدام درآمدم، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در اول خرداد سال 1359 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمدم.

با شروع جنگ و حمله عراق به فرودگاه های کشور، مدتی از هواپیماهای مستقر در فرودگاه کرمان محافظت می کردم. دو یا سه ماه پس از شروع جنگ در قالب اولین نیروهای اعزامی از کرمان که حدود 300 نفر بودند عازم جبهه‌های سوسنگرد شدیم و به عنوان فرمانده دسته مشغول به کار شدم.

در روزهای اول ورود به جبهه، دشمن را قادر به انجام هر کاری می دانستم، اما در اولین حمله ای که انجام دادیم موفق شدیم نیروهای دشمن را از کنار جاده سوسنگرد تا حمیدیه به عقب برانیم و تلفاتی نیز بر آنها وارد کنیم که این امر باعث شد تصور غلطی که از دشمن در ذهن داشتم از بین برود. یادم می آید که پس از این حمله، شب‌ها وارد مواضع عراقی‌ها می‌شدیم.

دوستی داشتم به نام «محسن چریک» که بعداً به شهادت رسید. حتی برخی مواقع با موتور سیکلت خود را به خاکریزهای عراقی‌ها می‌رساند.

 فکر می کردید جنگ چند سال طول بکشد؟ انتظار8سال را داشتید؟

در آن موقع این حرف ها مطرح نبود، اما هیچ کس هم انتظار نداشت جنگ در همان سال به پایان برسد. اگر کسی هم می گفت جنگ ممکن است مثلاً شش سال طول بکشد، باور نمی کردیم. ولی در طول جنگ انتظار هشت سال را برای ادامه جنگ داشتیم.

با یک ماموریت 15 روزه وارد جبهه شدم و دیگر تا آخر جنگ بازنگشتم

کدام یک از عملیات ها را به لحاظ شرکت خودتان بهتر می دانید؟

بهترین عملیاتی که در آن شرکت کردم فتح المبین بود که آن زمان برای اولین بار به ما ماموریت داده شد که تیپ تشکیل بدهیم و من که مجروح هم بودم معاونت فرماندهی محور در جبهه شوش و دشت عباس را به عهده گرفتم. این عملیات از نظر بازدهی برای من بسیار شیرین و خاطره انگیز است، زیرا با اینکه از نظر سلاح بسیار در مضیقه بودیم اما به همت رزمندگان اسلام توانستیم حدود 3000 عراقی را به اسارت درآوریم.

عملیات والفجر هشت نیز گذشته از پیروزی که به دنبال داشت، از لحاظ آماده سازی و سختی هایی که بچه ها متحمل شدند بسیار لذت بخش بود. در این عملیات نقش اساسی به لشگر ثارالله کرمان داده شده بود.

با حمله عراق به ایران، سردار سلیمانی چندین گردان از سپاهیان کرمان را آموزش می‌دهد و به جبهه‌های جنوب اعزام می‌کند و کمی بعد، خود در رأس یک گروهان به سوسنگرد اعزام می‌شود تا جلوی پیشروی عراق در جبههٔ مالکیه را بگیرد. سردار سلیمانی در بیشتر عملیات عمدهٔ نظامی دوران جنگ با عراق شرکت کرد.

ویبه محض بازگشت از مهاباد به ریاست پادگان قدس سپاه در کرمان منصوب می‌شود. 

با پایان یافتن جنگ در ۱۳۶۷، لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سردار سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی کشور هدایت می‌شدند.

ودرهمین سال بعلت رشادتها یش به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد

وی در ۴ بهمن ۱۳۸۹ درجهٔ سرلشکری دریافت کرد

دیدار خانواده‌های شهدای استان کرمان با رهبر معظم انقلاب :حاج قاسم(همچون شهداء)حق شفاعت دارند!

رهبر معظم انقلاب در این دیدار(۱۳۸۴) می‌فرمایند: «اولین کسی که در این مجموعه ما، به حسب قاعده، حق شفاعت دارند، این شهیدها هستند و امثال این شهیدها. دوم؛ پدر و مادر شهدا هستند،

این آقا و این خانم؛ و شماها هستید. اگر نوبت شفاعت به آدم‌ها برسد که در ردیف شما نیستند_ آن وقت به کسان زیادی ممکن است برسد؛ که ممکن است ما جزو آنها باشیم. ممکن است نباشیم. ما سعادتمان به این است و آرزویمان به این است مشمول شفاعت خوبانی از قبیل این شهدا و امثال این‌ها باشیم.»

بعد رهبر انقلاب  با نگاهی به حاج قاسم سلیمانی می‌گویند: «این حاج قاسم هم از آنهایی است که شفاعت می‌کند انشاالله»./منبع:تسنیم، بنقل ازکتاب «کریمانه»

سردارسلیمانی هم عاشق  ولایت است/ عاشق ومعشوق درآغوش هم

عکس مربوط  به شب تاسوعای حسینی (٩ محرم ١٤٣٩)،بیت رهبری است که سردار حاج قاسم سلیمانی،نیز جمع عزاداران این حسینیه(امام خمینی)حضورداشت.شنبه، ۸ مهر ۱۳۹۶

 رهبرانفلاب : شهادت نصیبت شود

اعطای «نشان عالی ذوالفقار» به فرمانده نیروی قدس سپاه

بسم الله الرّحمن الرّحیم

مجاهدتهای در راه خدا با این چیزها قابل مقابله و قابل جبران نیست. خدای متعال میفرماید: «إِنَّ اللهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ»(۱) آنچه در برابر مجاهدت در راه خدا وجود دارد و خدای متعال در مقابل تقدیم کردن و روی دست گرفتن جان و مال در راه خدا قرار داده، بهشت است، رضای خدا است.

آن چیزهایی که در دست و بال ما است -چه تشکّر زبانی‌مان، چه تشکّر عملی‌مان، چه نشانمان، چه درجه‌ای که میدهیم- چیزهایی است که بر حسب محاسبات مادّیِ دنیایی قابل ذکر است امّا بر حسب محاسبات معنوی و الهی قابل ذکر نیست.

الحمدلله همه‌ی شماها این مجاهدتها را کردید، تلاش کردید. الحمدلله خدای متعال به این برادر بسیار عزیزمان -آقای سلیمانی- هم توفیق داده. ایشان بارها، بارها، بارها جان خودشان را در معرض تهاجم دشمن قرار داده‌اند، در راه خدا، برای خدا و مخلصاً لِلّه؛ و مجاهدت کرده‌اند.

ان‌شاءالله خدای متعال به ایشان اجر بدهد و تفضّل کند و زندگی ایشان را با سعادت، و عاقبت ایشان را با شهادت قرار بدهد، البتّه نه حالا. هنوز سالها جمهوری اسلامی با ایشان کار دارد. امّا بالاخره آخرش ان‌شاءالله شهادت باشد. ان‌شاءالله مبارکتان باشد./ ۲۰ اسفند ۱۳۹۷فارس

فرزندان حاج قاسم سلیمانی درسرمزارپدر

فرزندان حاج قاسم

دلنوشته فرزند سردار سلیمانی با انتشار تصویری از دست پدر + عکس

سردارسلیمانی-دخترسردار(زینب)

فرزندان سردارسلیمانی

دیدارخانواده سردارسلیمانی بارهبرانقلاب

فرزندان -مزارحاج قاسم سلیمانی

قبرسپهبدشهیدسلیمانی

مم

پاسپورت حاج قاسم سلیمانی

سرلشکر جعفری درمزارسپهبد حاج قاسم سلیمانی۲۷ بهمن ۱۳۹۸ 

فرزندان سرمزارپدر

سردارسلیمانی درکناروالدین/والدین درآغوش فرزند

Why US General Stanley McChrystal Eats One Meal a Day

«ژنرال استنلی مک کریستال»(فرمانده ایالات متحده و ناتو در افغانستان) و«باراک اوباما»(رئیس جمهورآمریکا)

امریکاچگونه ازتأثیرگذاری "سردارسلیمانی"اطلاع پیداکرد؟

الجنرال الأمریکى ماکریستال المقال من قبل أوباما ینشر مذکراته

«ژنرال استنلی مک ‌کریستال» و باراک اوباما

در ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۰۷ «ژنرال استنلی مک ‌کریستال» مطلع شد محمدعلی جعفری فرمانده سپاه و قاسم سلیمانی از طریق چند خودرو در حال حرکت به مرز ایران و عراق هستند. در عراق آمریکایی‌ها در حال تعقیب آن‌ها بودند. کاروان خودروها وارد ساختمان ناشناخته‌ای در شهر اربیل کردستان عراق شدند که روی آن فقط نوشته بود «کنسولگری»، که نشان می‌داد افراد داخل ساختمان تحت پوشش دیپلماتیک عملیات انجام می‌دهند. نظامیان آمریکایی وارد ساختمان شدند و ۵ ایرانی که همگی پاسپورت دیپلماتیک داشتند را دستگیر کردند،

 اما اثری از محمدعلی جعفری و قاسم سلیمانی نبود. به گفتهٔ مک‌کریستال، هر پنج نفر از اعضای سپاه قدس بودند.

 روز بعد از این واقعه، ۹ تا ۱۲ شبه نظامی به رهبری گروه شبه نظامی شیعهٔ عصائب اهل الحق طی حمله‌ای به مقر فرماندهی نظامیان آمریکا در کربلا که در بین مراکز فرماندهی پلیس عراق واقع است، سوار بر تعدادیی خودروی نظامی با گذشتن از چندین لایهٔ امنیتی، به ساختمان اصلی فرماندهی که در آن هنگام ۳۰ آمریکایی در آن مستقر بود نفوذ کردند و ۴ نظامی آمریکایی را اسیر گرفتند و از منطقه خارج شدند و به نزدیکی رود فرات رفتند، در نهایت با تعقیب هلیکوپترهای آمریکایی شبه نظامیان فرار کردند و در مجموع پنج نظامی آمریکایی کشته شدند. این عملیات «برجسته‌ترین و پیچیده‌ترین عملیات در طول چهار سال جنگ» در عراق توصیف شده و افسران آمریکایی و مقامات عراق ادعا کرده‌اند ایران در آن نقش داشته و پاسخی به اسارت ۵ ایرانی در اربیل بوده است. این نخستین بار بود که آمریکایی‌ها مستقیماً به قاسم سلیمانی و نقش او در عراق اشاره کردند.

دیدار «مسعود بارزانی» و «مئیر داگان»، رئیس وقت موساد در اقلیم کردستان حوالی سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰

«مئیر داگان»(رئیس سابق موساد) و «مسعودبارزانی»(رئیس اقلیم کردستان عراق)

مئیر داگان رئیس سابق موساد می‌گوید «او با هر گوشه از نظام رابطه دارد.

بترتیب-ازراست:عدنان پاچه چی(وزیرامورخارجه سابق)،موفق الربیعی(شورای عالی امنیت عراق)، احمد چلبی(دبیرکل کنگره ملی عراق)،عادل عبدالمهدی(معاون رئیس جمهور-طالبانی)

رئیس وقت سازمان امنیت واطلاعات اسرائیل(مایر داگان) کسی است که من به آن  می‌گویم باهوش از نظر سیاسی موفق الربیعی ‏‏  وزیر سابق امنیت ملی عراق در مصاحبه‌ای با روزنامه الشرق الاوسط، سلیمانی را «بدون شک قدرت‌مندترین مرد در عراق» خوانده است. به گفتهٔ او سپاه قدس به فرماندهی سلیمانی در تمامی زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی و به ویژه در منطقه سبز بغداد (که سفارت‌خانه‌های غربی و عربی و ادارات و خانه‌های مقامات دولتی و اعضای پارلمان عراق در آن قرار دارد) نفوذ دارد. نیروی قدس به رهبری سلیمانی نقش تأثیرگذاری در روند جنگ عراق داشته است.

جان مگوایر یکی ازافسران سابق سیا گفته است نبرد القصیر (۲۰۱۳) ‏ که منجر به بازپس‌گیری شهر استراتژیک القصیر توسط ارتش سوریه و نقطهٔ عطفی در جنگ بود، تحت نظارت و فرماندهی سلیمانی بوده است 

پس از یورش تروریستهای داعش( دولت اسلامی عراق و شام) در ژوئن ۲۰۱۴ (نیمه خرداد ۱۳۹۳) به شمال عراق و تصرف برخی از شهرهای این کشور از جمله سامرا ورمادیه وموصل و تکریت و از هم پاشیدن ارتش عراق و ناتوانی نیروهای مسلح این کشور در نبرد با داعش و پس از جدی شدن خطر تصرف بغداد  توسط این گروه تروریستی، روزنامه ساندی تایمز انگلیس، وال‌استریت ژورنال و نیویورک تایمز مدعی شدند ایران فرماندهی ارتش از هم فروپاشیده عراق را برعهده گرفته تا با نیروهای گروه تروریستی داعش مقابله کند. 

پس از وقوع یک انفجار مهیب در دمشق که به کشته و زخمی شدن چندین مقام سوری انجامید رسانه‌های جهان گزارش دادند که قاسم سلیمانی نیز در میان کشته‌شدگان قرار دارد و شایعه دخالت ایران در سوریه و کمک به بشار اسد برای سرکوب مخالفان قوت گرفت. چند روز پس از این ادعا قاسم سلیمانی در دیدار مسئولان نظام ایران با رهبر ایران در تهران حضور یافت.

(تصاویر) محل شهادت سردار قاسم سلیمانی

تحریم سردارسلیمانی  ازطرف امریکا

مقامات وزارت امورخارجه ایالات متحده آمریکا وی را متهم به همکاری با نیروهای امنیتی سوریه در جریان اعتراضات در این کشور و سرکوب مخالفان بشار اسد کرده‌است. در پی این اتهام وزارت خزانه‌داری ایالات متحده آمریکا وی را تحریم کرده‌است.

 طرح ترورسردارسلیمانی ازطرف پنتاگون(تصاویر) محل شهادت سردار قاسم سلیمانی

پس از تکرار بسیار نام قاسم سلیمانی در رسانه‌های جهان، خبرگزاری فرانسه خبری را منتشر ساخت که از احتمال ترور وی توسط دولت آمریکا پرده بر می‌داشت. بر اساس این خبر جک کین فرمانده سابق نیروی زمینی ارتش آمریکا که در نشست استماع کنگره آمریکا حضور داشت با اشاره به طرح ترور مقامات ایرانی به ویژه مقامات ارشد سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران، گفت: چرا آن‌ها را به قتل نرسانیم؟ آنها قریب به هزار آمریکایی را کشته‌اند، چرا ما آنها را ترور نکنیم؟ نمی‌گویم که اقدام نظامی انجام دهیم، من پیشنهادد  می‌دهم عملیات محرمانه انجام دهیم. باید فشارهای شدیدی روی آن‌ها اعمال کنیم.

 رویل مارک گریچ از کارشناسان مؤسسه به دفاع از دموکراسی اظهار داشت: آنان به اندازه ما دارای منطق نیستند، فکر نمی‌کنم بتوانید بدون به قتل رساندن یکی از آن‌ها، مرعوب‌شان کنید. قاسم سلیمانی خیلی زیادد سفر می‌کند، بروید او را دستگیر کنید یا به قتل برسانید

مادرسرداردرشهریور۱۳۹۲فوت کردند

وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سفر به شهرستان "رابر" و در بدو ورود با حضور در روستای قنات ملک رابر-با

وزیر بهداشت در منزل پدر سردار سلیمانی + فیلم

پدر سردار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی دیدار و چشمش رامعاینه  کرد.مرداد۲۹-  ۱۳۹۵

دکترحسن قاضی‌زاده هاشمی(وزیربهداشت)که در۱۱ دی ۱۳۹۷استعفاداد

 

مراسم اختتامیه چهاردهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت که جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵  در برج میلاد برگزار شد.

حضور دختر سردار سلیمانی و دختر شهید عماد مغنیه در جشنواره فیلم مقاومت + فیلم

فاطمه مغنیه، فرزند شهید عماد مغنیه(سمت چپ) و زینب سلیمانی دختر سردار قاسم سلیمانی(سمت راست) 

 سیدرضا صفی الدین، شوهر زینب سلیمانی کیست؟

دختر حاج قاسم سلیمانی، عروسِ حجت الاسلام سیدرضا صفی‌الدین (معاون اجرایی حزب‌الله لبنان) شد.

زینب سلیمانی دختر سردار قاسم سلیمانی خانواده سلیمانی دردفترمقام معظم رهبری(آیت الله محمدی گلپایگانی)

سردارسلیمانی درراهپیمایی ۲۲ بهمن۱۳۹۴ بهمراه فرزندان(دختروپسر)

«سردار سلیمانی» پای ثابت راهپیمایی ۲۲ بهمن

سردارسلیمانی درراهپیمایی ۲۲  بهمن۱۳۹۷ بهمراه پسرش 

سردارسلیمانی درراهپیمایی  ۲۲ بهمن۱۳۹۴ بهمراه خانواده (توبه ماجرئت طوفان دادی)

«سردار سلیمانی» پای ثابت راهپیمایی ۲۲ بهمن

سردارسلیمانی درراهپیمایی  ۲۲ بهمن۱۳۹۵ بهمراه خانواده(محمدرضا)

« فاطمه مغنیه»(فرزند شهید عماد مغنیه) و« زینب سلیمانی»(فرزند سردارقاسم سلیمانی )

حاشیه‎هایی از اختتامیه جشنواره مقاومت

برادر وخواهر(فرزندان حاج قاسم)مشغول تماشای فیلم -مراسم اختتامیه چهاردهمین جشنواره بین المللی فیلم مقاومت که ۹ مهر ۱۳۹۵ در برج میلاد برگزار شد

سردارحاج قاسم سلیمانی بهمراه دخترش(زینب) وپسرش (محمدرضا) درراهپیمایی۲۲بهمن۱۳۹۴



از میان فرزندان سردار شهید قاسم سلیمانی، «زینب سلیمانی» دختر کوچک او در فضای رسانه‌ای حضوری فعال داشته و بار‌ها صحبت‌های او در رسانه‌ها بازتاب پیدا کرده است و«نرجس سلیمانی» نیزعضو شورای شهرتهران است.

مادرِحاج قاسم سلیمانی

همسرودخترسردارسلیمانی

نرجس سلیمانی

سردارحاج قاسم سلیمانی بهمراه دخترش(زینب) وپسرش (حسین) درراهپیمایی۲۲بهمن۱۳۹۴

 

سردارقاسم سلیمانی درسوریه

زندگی خصوصی این سردار ایرانی قطعاً برای خیلی‌ از مردم  جالب توجه است، به همین جهت خبرگزاری فارس ۹۴/۰۶/۰۲در گفت‌وگویی که با

سهراب سلیمانی،‌ مدیرکل زندان‌های استان تهران و برادر حاج قاسم انجام داده و وارد جزئیات زندگی شخصی این سردار جهانی شده است.

خانواده سلیمانی را پنج خواهر و برادر تشکیل می‌دهند،‌ بزرگترین فرزند این خانواده یک خواهر ۶۰ ساله است، حاج قاسم فرزند وسط و سهراب سلیمانی هم برادر کوچک خانواده هستم.سلیمانی به روزهای ورود حاج قاسم به سپاه اشاره می‌کند و می‌گوید پدرم کار کشاورزی می‌کرد و ما به نوعی عشایر محسوب می‌شویم البته من و حاج قاسم از استان کرمان کوچ کردیم.من از سال ۷۶ زنجان بودم و سپس به کرمان رفتم و دوباره به تهران آمدم.

پس از 15 سال؛ مدیر کل زندان‌های استان تهران تغییر کرد

سهراب سلیمانی، مدیرکل زندان‌های استان تهران می‌گوید سردار سلیمانی تنها متعلق به خانواده ما نیست،حاج قاسم در خانواده ما متولد شده اما متعلق به خانواده ما نیست بلکه متعلق به کشور و مردم شیعه است.

اتفاقاً چندی پیش استاندار سابق کرمان ملاقاتی با پدر بنده داشته و به ایشان گفته بود می‌دانید پسرتان چقدر مشهور است و استکبار چقدر از او می‌ترسد؟ پدرم گفته بود من از شما متعجبم که چنین حرفی می‌زنید، استاندار پرسیده بود چرا؟ پدرم گفته بود پسر من یک سرباز ولایت است آنها از اسلام می‌ترسند نه از پسر من، حاج قاسم تنها یک نشانه از کشور اسلامی و شیعه است.

خانواده سلیمانی را پنج خواهر و برادر تشکیل می‌دهند،‌ بزرگترین فرزند این خانواده یک خواهر 60 ساله است، حاج قاسم فرزند وسط و سهراب سلیمانی هم برادر کوچک خانواده است.

سلیمانی به روزهای ورود حاج قاسم به سپاه اشاره می‌کند و می‌گوید پدرم کار کشاورزی می‌کرد و ما به نوعی عشایر محسوب می‌شویم البته من و حاج قاسم از استان کرمان کوچ کردیم.

من از سال 76 زنجان بودم و سپس به کرمان رفتم و دوباره به تهران آمدم، حاج قاسم هم بعد از این که از لشکر ثارالله تودیع شدند به دستور حضرت آقا مسئولیت نیروی قدس را پذیرفتند، من تقریباً از کلاس پنجم پیش حاج قاسم بزرگ شدم و زمانی که ایشان در سازمان آب کار می کرد من و دو پسرخاله دیگرم چهار نفری در یک اتاق اجاره‌ای زندگی می‌کردیم و من درس می‌خواندم.

سرداراحمدکاظمی ومسئول اطلاعات لشکرثارالله محمدحسین یوسف الهی

وی در ادامه می‌گوید: آن زمان حاج قاسم در سازمان آب در بخش اداری کار می‌کرد و بعد به موضوع روابط عمومی پرداخت اما آدم ورزشکاری بود، حاج قاسم در کاراته دارای دان است و آن زمان هم در یک باشگاهه پرورش اندام کار می‌کرد و جزء مربیان پرورش اندام بود.

ایشان ابتدا به عنوان پاسدار افتخاری وارد سپاه شدند، حاج قاسم یکی از گردانندگان اصلی راه‌پیمایی‌ها و اعتصابات کرمان در زمان انقلاب بود و زمانی که سپاه اعلام کرد نیرو می‌خواهد وی فوراً از سازمان آب بهه  عنوان پاسدار افتخاری به سپاه رفتند.

اولین سمت قاسم سلیمانی معاون گردان بود

ایستاده:  رحیم صفوی – شهید احمد کاظمی/از راست نشسته: شهید حسین خرازی –شهید  مجید بقایی –محسن رضایی –شهید حسن باقری

پس از گذراندن دوره‌هایی در یک عملیات به عنوان کرخه نور در اطراف حمیدیه اهواز به عنوان معاون یک گردان از کرمان اعزام شد و من هم که آن موقع دوم دبیرستان بودم به همراه حاج قاسم در این عملیات حاضرر شدم، البته در آن عملیات ابتدا آقای مهاجری مدیرکل سابق زندان استان‌های کرمان فرمانده گردان بود، کسی که باعث شد من به سمت سازمان زندان‌ها و قوه قضاییه سوق پیدا کنم اما

وقتی مهاجری زخمی شدحاج قاسم فرمانده گردان شد.

سلیمانی در خصوص علت خروج خود از سپاه گفت: من آن زمان سوم دبیرستان بودم اما به صورت افتخاری با سپاه همکاری می‌کردم، به لحاظ سن و سال کم خیلی تابع ضوابط و مقررات نبودم و همین حاج قاسم را عصبانی می‌کرد.

فاصله سنی من با حاج قاسم تقریبا 7 سال است، حاج قاسم خیلی دوست داشت من منضبط باشم چون برادر فرمانده بودم و دیگران از من الگو می‌گرفتند اما چون سنم طوری بود که دوست نداشتم در چارچوب ضابطه‌ها قرار بگیرم .

در نهایت به خاطر بی‌نظمی‌هایی که داشتم ایشان مرا دعوا کرد و من هم که آدم لجبازی بودم از آنجا بیرون آمدم.

 بعد آن پاسدار وظیفه شدم اما در اکثر عملیات‌ها همراه حاج قاسم بودم و در انتهای جنگ هم «پیک فرماندهی» خودش بودم چون پدرم گفته بود اگر شهید می‌شوید با هم شهید شوید.

سلیمانی در خصوص روحیات سردار سلیمانی می‌گوید: حاج قاسم خیلی وقت نمی‌کند به خانواده برسد اما بسیار آدم عاطفی است و حتی تا زمانی که نسبت به مسایل زندگی من اطمینان پیدا نکرد مرا رها نکرد، مدام من را کنترل می‌کرد چون من در سازمان زندان‌ها کار می‌کردم و با زندانیان در ارتباط بودم حتی اگر یک موتور می‌خریدم تا اطمینان پیدا نمی‌کرد که چگونه آن را تهیه کرده ام راحت نمی‌شد، شاید به نوعی تمام زندگی اطرافیان ما را زیر نظر داشت تا خدای ناکرده به راه کج و آلوده کشیده نشویم.

برادر این ژنرال ایرانی می گوید که حاج قاسم مسئولیت‌های زیادی داشت و حتی بعد از جنگ به منطقه شرق کشور آمد و ناامنی‌هایی را که در آن منطقه بود رفع کرد، الان هم علی‌رغم اینکه در نیروی قدس است و به سختی به زندگی خود می‌رسد اما توجه‌اش به اطرافیان کم نشده و به همین جهت هم به لطف خدا خانواده ما حاشیه‌ای ندارد.

آیاوصلتی بین"پسرشهردارتهران"با"دختر سردار"انجام گرفته؟

برادرسلیمانی در خصوص شایعات مطرح شده مبنی براینکه پسر شهردار تهران داماد حاج قاسم سلیمانی است، گفت: به هیچ عنوان این موضوع صحت ندارد، یکی از دخترهای حاج قاسم ازدواج کرده اما نه با پسر شهردار تهران! شایعه زیاد است،‌ مثلا یک مدتی می‌گفتند که عماد داماد خانواده ما است در حالی که اینطور نبود، ارتباط عاطفی برقرار بود اما اینکه نسبت سببی یا نسبی داشته باشیم، اینگونه نبوده است.

سرداربابرادرش باجناق است  وفرزندان 2برادرباهم ازدواج کرده اند

من با حاج قاسم هم باجناق هستم و هم پسر حاج قاسم با دختر من ازدواج کرده که یک ماه پیش هم خدا نوه دو قلوی مشترکی نصیب ما کرد، حاج قاسم دو دختر و پسر دیگر هم دارد که مشغول تحصیل هستند.

سلیمانی درباره ارتباط عاطفی و خانوادگی سردار سلیمانی با عماد مغنیه می‌گوید شهید جهاد مغنیه فرزند عماد بسیار آدم عاطفی، مهربان و باغیرتی بود و حتی در ایام فوت مادرم تقریباً جهاد در بسیاری از مواقع همراهه حاج قاسم بود، برادرم بشدت با محافظ مخالف است و شاید الان دغدغه فرمانده سپاه هم بیشتر رویی  حفاظت از ایشان باشد.

عماد از ما که برادر حاج قاسم هستیم بیشتر از او محافظت می‌کرد و در فضاهای عمومی پشت حاج قاسم ‌می‌‌ایستاد که اگر خدای ناکرده تیری شلیک می‌شود به او اصابت کند نه به حاج قاسم، جهاد هم نسبت به برادرم تعصب داشت.

سلیمانی با اشاره به علاقه ویژه حاج قاسم به فرزندان شهدا، می گوید: آنقدر حاج قاسم به بچه‌های شهدا عشق می ورزد که گاهی بچه‌های خودش حسودی‌شان می‌شود، میزان رابطه ایشان با بچه های شهدا خیلی نزدیک است و برای حاج قاسم فرقی ندارد که فرزند شهید مربوط به کدام جناح است.

پسر حاج قاسم که داماد من می‌شود کار دولتی نمی‌کند، کار آزاد دارد اما تاجر هم نیست و کارش فروش محصولات کشاورزی در داخل است.

مدیریت سایت-پیراسته فر:بعلت بعضی ازشایعات بی اساس ،آخرین حکم ایشان"سهراب"رااینجااضافه میکنم

رییس سازمان زندان‌ها در احکام جداگانه‌ای سهراب سلیمانی را به سمت سرپرست معاونت امنیتی و انتظامی سازمان زندان‌ها و مصطفی محبی را به عنوان مدیرکل زندان‌های استان تهران منصوب کرد.
 حکم سهراب سلیمانی آمده است:
نظر به تجارب مفید و ارزشمند جنابعالی در طی سالیان خدمت در عرصه مسائل زندانبانی کشور به موجب این ابلاغ به عنوان سرپرست معاونت امنیتی و انتظامی منصوب می شوید. امید است با استعانت از خداوند متعال و تحت توجهات حضرت ولیعصر(عج) و به کار گیری توان علمی و تجربی تمامی مدیران و همکاران، نقش موثری در حصول اهداف عالیه سازمان ایفا نمایید.
با انتصاب سهراب سلیمانی به عنوان سرپرست معاونت امنیتی و انتظامی، دکتر جهانگیر طی حکم دیگری مصطفی محبی را به عنوان مدیرکل زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی استان تهران منصوب نمود./۰۶ خرداد ۱۳۹۵پارسینه

اقامه نماز شکر به‌همراه سردار سلیمانی در مرز عراق و سوریه

پس از تلاش گسترده نیروهای فاطمیون و هم‌پیمانان در محور مقاومت، دو روز پیش این نیروها توانستند با عبور از سد حملات هوایی آمریکا، خود را به مرز عراق و سوریه برسانند.


نیروهای افغانستاتی مدافع حرم «لشکر فاطمیون» در ادامه عملیات‌های خود از ماه گذشته حرکت خود را به‌سمت مرز عراق و سوریه آغاز کردند

سوریه و عراق بیش از ۶۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارند که تا پیش از عملیات موصل، داعش بیش از ۴۰۰ کیلومتر از مرز را که عمدتاً در مناطق بیابانی است، در کنترل داشت.

از نظر میدانی پیشروی تا مرز سوریه و عراق در واقع به‌معنی اخراج کامل داعش از بخش شرقی استان موصل خواهد بود. با رسیدن به مرز عراق و سوریه، قطع ارتباط نیروهای داعش با خاک سوریه برآورده خواهد شد.۲۲ خرداد ۱۳۹۶تسنیم

سردار قاسم سلیمانی  هواپیمای اختصاصی دارد؟

 آیا مقام‌های عالی رتبه سپاه با پرواز اختصاصی به سفر می‌روند و یا مثل همه مردم، با پروازهای عمومی می‌روند؟

"هواپیما آماده پرواز بود، خدمه در مقابل مسافران قرار گرفتند تا آنها نتوانند صندلی های جلویی هواپیما را روئت کنند؛ با این اوصاف مطمئن شدیم که در این پرواز یک مقام عالی رتبه به عنوان "مسافر ویژه" حضور پیدا خواهد کرد."این جمله را یکی از مسافران پرواز هفته اخیر «دمشق-تهران» روایت کرد.

او دقایق ابتدایی پرواز مورد اشاره فوق را اینگونه بازگو کرد:  "خدمه پرواز برای رعایت موارد امنیتی با قرار گرفتن مقابل دید مسافران تلاش داشتند سرلشکر سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بدون اینکه توسط باقی سرنشینان رؤیت شود،در ردیف جلوی هواپیما بنشیند.

او تنها بعد از دقایقی از حضورش در هواپیما از جای خود بلند شد و با یکایک مسافران همچون یک یار آشنا و دیرین خوش‌وبش و احوالپرسی کردند."این اتفاق برای برخی از افراد حاضر در این پرواز عجیب بود؛

آنها با خود گفتند مگر فرماندهان سپاه از هواپیماهای عمومی برای مسافرت استفاده می کنند؟

آیا مقام های عالی رتبه سپاه با پرواز اختصاصی به سفر می روند و یا مثل همه مردم، با پروازهای عمومی به ماموریت و سفر می روند؟ جواب مشاور فعلی سرلشکر جعفری و معاون سابق سپاه به این سوال خواندنی است.

حمیدرضا مقدم فر مشاور فرمانده کل سپاه  با خنده در این خصوص می گوید: ما برای گرفتن بلیط عمومی هم گاهی اوقات ساعتها سرگردان می شویم تا سروقت به ماموریت برسیم.

وی ادامه داد: همه فرماندهان عالی رتبه سپاه از جمله فرمانده کل سپاه و فرمانده نیروی قدس سپاه با پرواز های عمومی و در میان مردم سفر می کنند و این یک اتفاق معمول در سپاه است/۲۸ اسفند ۱۳۹۵خبرآنلاین

***

حرفهای شنیدنی باهنر در باره سردار سلیمانی/ شوخی معنادار حاج قاسم با سیاسیون

 محمد رضا باهنر یکی از چهره هایی است که ازدهه 60 حاج قاسم سلیمانی را می شناسد. زمانی که خودش معاون استاندار کرمان بود و سردار، فرمانده آن زمان تیپ ثار الله کرمان.
نشست خبری محمدرضا باهنر ۱۸ آذر برگزار می شود

 با محمدرضا باهنر در حاشیه سفرش به کربلا و در روزهایی که در کشور عراق وقتی از قاسم سلیمانی نام می بری،جوانان عراقی با هیجان از او یاد می کنند، گفت وگو داشتیم .مردی که رئیس جمهور و وزیر خارجه آمریکا آرزو دارند، او را از نزدیک ببیند.ارتباط با خانواده شهدا و مرد میدان بودن را دو خصوصیت بارز سردار سلیمانی ذکرمی کند و در پایان گفت وگویش وقتی از راز رفتار سیاسی سیلمانی می پرسیم گریزی به حوادث پس از انتخاب سال ۸۸ می زند و می گوید نباید دایره انقلاب را کم کنیم. تاکید می کند حتی نباید از پیاده نظام های فتنه گران ناامید بود، همچنان که آنها از ما ناامید نیستند.

محمدرضا باهنر متولد۱۳۳۱کرمان(۷ دوره نماینده مجلس)

«محمدرضا باهنر» مشاور رئیس مجلس شد

جایی از قول شما خواندم وقتی سالهایی دهه 60 تصمیم می گیرید به جبهه بروید،سردار به شما پیشنهادمی کند در فضای سیاسی باقی بمانید. می خواهم بدانم سابقه آشنایی شما با سردار سلیمانی به کجا برمی گردد؟

سردار سلیمانی اهل یکی از روستاهای شهرستان بافت کرمان است . اولین باری که  من نماینده مجلس شدم، از حوزه انتخابیه بافت برای مجلس دوم ثبت نام کردم و رای آوردم.البته من متولد بافت نبودم، اما به توصیه دوستان در این حوزه ثبت نام کردم و مردم هم محبت داشتند و مرا انتخاب کردند.

هم‌نشینی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و باهنر در جوانی +عکس

محمدرضاباهنر(برارِشهیدحجت الاسلام محمدجوادباهنر):بنده از اواخر سال ۱۳۵۸ تا اواسط ۱۳۶۰ معاون استاندار کرمان بودم.آن زمان پشتیبانی های جنگ نظم و نسقی نداشت و کارها بیشتر خود جوش انجام می شد. آن زمان لشکر ثارالله کرمان هنوز تیپ بود.ما سعی می کردیم  به دلیل ارتباط کاری که  با لشکر داشتیم، در ساماندهی و اعزام نیرو کمک کار تیپ باشیم."سلیمانی فرمانده بود"

درخواست محمدرضا باهنر از شورای نگهبان‌/ معیارهای نظارتی روشن شود

 موضوع جبهه رفتن من هم مربوط به اواخر سال 60 بود که بنده معاون استاندار بودم .یک بار به حاج قاسم سلیمانی گفتم می خواهم بیایم جبهه و مثل بسیجی عادی بجنگم. ایشان بحثش این بود که شما در استانداری بهتر می توانی به ما خدمت کنی.یک طنزی هم کنارش می گذاشت و شاید هم جدی می گفت:«اهل سیاست محاسبه گرند، شما اگر به جبهه هم بیایید مراقبت می کنید که چطور بیشتر بکشید و کشته نشوید! مثل بسیجی ها نیستید که به آب و آتش می زنند.»

مهندس محمدرضاباهنر:در آن سالها در مراودات کاری که با او داشتید چه ویژگی دیگر قاسم سلیمانی برای شما جالب بود؟

ایشان روی تک تک بچه های لشکر ثار الله حساسیت بالایی داشت و از وضع آنها و وضعیت خانوادگی شان خبر می گرفت. وقتی هم کسی  شهید می شد،پیگیر کارهای خانواده اش بود. به همین دلیل گاهی اوقات که مشکلات این خانواده های شهدا حل نمی شد،خیلی حرص می خورد. مثلاا وقتی بنیاد شهید نمی توانست از آن خانواده به شکل مناسب پشتیبانی کند،خودش مستقیم وارد عمل می شد و یک سری کارهای  اقتصادی را برای خودکفایی این خانواده ها انجام می داد تا آنها از بیت المال و خزانه کشور بی نیاز شوند.

نکته بعد این بود که حاج قاسم علاوه بر فرماندهی، خودش به قول نظامی ها جزو نیروهای لجمن( لبه جلویی منطقه نبرد) بود. امروز هم که در اوج است به این دلیل است که خودش در صحنه است. یادم هست وقتی  در فاو قرار به تخلیه منطقه بود،حاج قاسم جزو آخرین نفراتی بود که از فاو خارج شد.

خلاصه بیان شما این است که با یک مرد عملگرا طرف هستیم؟

باهنر: بزرگان نظام کش دادن سوال از رئیس‌جمهور را صلاح نمی‌دانستند - BBC  News فارسی

مهندس محمدرضاباهنر: بله، واقعا عملگرا است.این اخلاص ها امثال حاج قاسم را اوج می دهد و بعد از آن،باز همه باید دست خدا را دید؛ شما نگاه کنید در این 20 سال چه اتفاقی افتاد. شاید شهیدی نبود که آرزوی رسیدن به کربلا را نداشته باشد.اما بعد از جنگ تحمیلی ، یک فیلمنامه دیگر را خدا راه انداخت و آمریکاییها که صدام را آن جور حمایت می کردند،خودشان اعدامش کردند.امروز همان بچه های عراقی که گاهی به اجبار به جنگ رفتند و تا می توانستند از جنگ فرار می کردند،بزرگترین افتخارشان این است که سرباز حاج قاسم اند.

ناظم دباغ:نفراول سمت راست(موبایل بدست)

یک بار آقای «ناظم دباغ»(سفیر اقلیم کردستان عراق درایران) مصاحبه ای کرد و از برخی خصوصیات شخصی سردار گفت. اینکه کم حرف است، به قولی که می دهد عمل می کند، عملگرا است و...شما چه خصوصیاتی از حاج قاسم دیدید؟

 من نمی خواهم اغراق کنم یا کسی را کوچک کنم، اما بچه های نظامی وقتی بخواهند وارد تحلیل  سیاسی شوند، برخی چیزها را هضم نمی کنند. من در دوران دفاع مقدس با بچه های ایثارگر درست و حسابی برخورد داشتم که می گفتند چرا نظام به ما اجازه نمی دهد که برویم و طومار رژیم صهیونیستی را یکسره کنیم.

جالب است حاج قاسم در تحلیل سیاسی، گوی سبقت را از خیلی ها ربوده است. عرض کردم من نمی خواهم اغراق کنم، اما قبل از این دوره اخیر و بلند شدن آوازه سردار سلیمانی، ما تنها کسی که می توانستیم تصور کنیم که بعد از رهبری انقلاب-که تسلطشان بر مسائل سیاسی و نظامی بالا است- بر مسائل سیاسی تسلط دارد سید حسن نصر الله بود.

سید حسن نصر الله مسائل را خوب می فهمد و اهل شعار، اغراق گویی  و تحلیل های بالا ابری نیست. در کنار سید حسن نصر الله اگر از کس دیگری بخواهیم نام ببریم باید از حاج قاسم یاد کنیم. این دو نفر در یک رده هستند.

 در داخل ایران طیف های سیاسی، در مورد سردار سلیمانی و شخصیتش اتفاق نظر دارند . این محبوبیت از کجا می آید؟

من می خواهم بالاتر از این به شما بگویم. ما یک سری از مردم را داریم که خیلی نظام را قبول  ندارند، اما به سردار سلیمانی عشق می ورزند.

 با این جور آدم ها شخصا مواجهه داشته اید؟

 			 				 					دیدار سردار «سلیمانی» با «ظریف»
۱۵ مرداد ۱۳۹۸

 بله،آنها به خیلی از سیاسیون و نظامیان انتقاد دارند و حرفهایی می زنند، اما در مورد حاج قاسم،می گویند خدا او را نگه دارد. البته اینها جز لطف خدا نیست. روایت داریم که اگر می خواهی رابطه ات  با مردم خوب شود، رابطه ات را با خدا خوب کن.حاج قاسم تبلورعملی این حدیث است.

انتقاد ازبعضی مداح ها که می گویند:کوباقری ها؟،کوهمت ها؟...اگرجنگی پیش بیایدصدها همت وباقری خواهیم داشت

این را هم بگویم که ما شاید امثال حاج قاسم خیلی در کشور داشته باشیم که یا آنها را نمی شناسیم  و یا موقعیت پیدا نکردند خود را بروز دهند.برخی اوقات در سالگرد شهدا می بینم که مداح  و سخنران ها می گویند کو باکری ها وکو همت ها . این نوع حرف زدن ها مرا عصبی می کند. من می گویم انشاء الله هیچ وقت جنگی نشود، اما اگر شد شما خواهید دید که ما صدها همت در کشور داریم.

از بن دندان معتقدم اگر جنگی خدای نکرده رخ دهد ، داوطلبان جبهه 10 برابر اول انقلاب است. شما بدانید این استقبالی که امسال از طرف مردم برای راهپیمایی اربعین شد، بخشی اش فقط به خاطر یک خبری بود که رسما تائید هم نشد و آن این بود که رهبری توصیه کردند مردم اگر می توانند در راهپیمایی اربعین شرکت کنند.

شما اعتکاف هایی را که هر سال انجام می شود ببینید.هر سال به تعداد مساجد اضافه می شود، اما به همان میزان هم جمعیت استقبال کننده هست.واقعا به این معتقدم که نسل های بعد از انقلاب متدین هستند.

شما  مشخصا عامل اخلاص را در محبوبیت امروز سردار سلیمانی مورد توجه قرار دادید. اما در رفتار سیاسی سردار می بینم او حتی با اصلاح طلبان هم رابطه خوبی دارد. در حالی که در نگاه اول ،خیلی ها توقع ندارند یک  چهره مثل سردار، در مراسم روضه چهره های اصلاح طلب شرکت کند و با آنها عکس مشترک بگیرد، اما این اتفاق می افتد.این نگاه باز از کجا می آید؟

من یک مقدار فکر می کنم آن سپاهیانی که بسته هستند، قابل نقد هستند.اگر شما فکر کنید فقط ان 4 میلیونی که به آقای جلیلی رای دادند، حزب الهی هستند و انهایی که به قالیباف،ولایتی و .. رای دادند، می لنگند حتما تحلیل تان اشتباه است. من خودم هم شخصا این تفکر را قبول ندارم.

یادم هست سال 78 بعد از جریان کوی دانشگاه، حضرت آقا شخصا خودشان دست به کار شدند و فعالان سیاسی را دعوت کردند و فرمودند من با شما حرف دارم.از جمله ما  به عنوان جامعه اسلامی مهندسین، موتلفه، و ایثارگران خدمتشان رسیدیم. مضمون فرمایش ایشان دو پیام داشت. یکی اینکه شما خط امامی ها این قدر بین خودتان خط کشیدید و بین خودتان فاصله انداختید که فکر می کنید برای بزرگ شدن باید از آن طرف خط اصلی نیرو بگیرید. در حالی که این خط ها واقعا واقعی نیستند و موجب شده خط اصلی فراموش شود. ایشان بحث خودی و غیر خودی را ان زمان مطرح کردند. فرمایش ایشان این بود شما این قدر خودی را کوچک و ریز کردید که در موقع انتخابات فکر می کنید خودی ها که دور ما جمع هستند، حالا برویم از غیر خودی ها چند نفری را جذب کنیم. توصیه ایشان این بود که خط های فرضی را از بین ببریم .

همین مباحث بود که منجر به تشکیل شورای هماهنگی نیروهای انقلاب شد؟

«علی اکبر پرورش» از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴ وزیرآموزش وپرورش بود

خدا رحمت کند مرحوم پرورش را. قبل از آن شورای هماهنگی ما ، ما شورای وحدت را ایجاد کردیم که در نهایت به شورای هماهنگی نیروی انقلاب منجر شد.مادر حوادث فتنه سال 88 افرادی را داشتیم که دنبال این بودند رای دهندگان به موسوی را پیدا کنند و خط قرمز روی انها بکشند. اینکه کشور اداره کردن نیست.بنده معتقدم از 13 میلیون نفری که به مهندس موسوی رای دادند، بیش از 12.5  میلیون نفر از آنها جزو نیروهای انقلاب هستند. 200-300 هزار نفر هم فتنه گر شدند. از این جمع یکی رهبر است و یکی نیروی پیاده نظام. معتقدم از پیاده نظام های فتنه گران هم نباید نا امید باشیم. همچنان که آنها  نا امید نیستند. فرماندهان فتنه و ضد انقلاب از ما نا امید نیستد و فکر می کنند شاید روزی بتوانند کسی را از جمع نیروهای انقلاب خارج کنند. خوب دراین شرایط چرا ما باید از پیاده نظام آنها نا امید باشیم؟/۲۳آذر۱۳۹۳خبرآنلاین

****
 

وی که بارها از جانب آمریکا متهم به دخالت در امور عراق شده‌است، در ۴ بهمن ۱۳۸۹ به درجهٔ سرلشکری ارتقا یافت.

باپایان یافتن جنگ در سال ۱۳۶۷، لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سردار سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی کشور هدایت می‌شدند.
بی درنگ پس از آتش‌بس با عراق، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مأمور مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر شد. قاسم سلیمانی تا هنگام انتصاب به فرماندهی نیروی قدس سپاه، با باندهای قاچاق مواد مخدر در نزدیکی مرزهای ایران و افغانستان می‌جنگید.

سرلشکر قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۶ به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد

پس از وقوع یک انفجار مهیب در دمشق که به کشته و زخمی شدن چندین مقام سوری انجامید رسانه‌های جهان گزارش دادند که قاسم سلیمانی نیز در میان کشته شدگان قرار دارد.

چند روز پس از این ادعا حاج قاسم سلیمانی در دیدار مسئولان نظام با رهبر معظم انقلاب اسلامی در تهران حضور یافت.

پس از تکرار بسیار نام قاسم سلیمانی در رسانه‌های جهان، خبرگزاری فرانسه خبری را منتشر ساخت که از طرح ترور وی توسط دولت آمریکا پرده برداشت.

بر اساس این خبر "جک کین" فرمانده سابق نیروی زمینی ارتش آمریکا که در نشست کنگره آمریکا حضور داشت با اشاره به طرح ترور مقامات ایرانی به ویژه مقامات ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: " چرا آن‌ها را به قتل نرسانیم؟ چرا ما عامدانه آن‌ها را ترور نکنیم؟ نمی‌گویم که اقدام نظامی انجام دهیم، من پیشنهاد می‌دهم عملیات محرمانه انجام دهیم. باید فشارهای شدیدی روی آن‌ها اعمال کنیم."

 رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال ۱۳۷۶ و در دیدار اعضا و مسئولان ستاد برگزاری کنگره بزرگداشت سرداران و ۸ هزار شهید استان‌های کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان خطاب به سردار سلیمانی که در آن مقطع فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله استان کرمان بود، فرمودند: " خود شما هم که آقای سلیمانی باشید در نظر ما شهیدید." /باشگاه خبرنگاران

سردار سرلشکر "قاسم سلیمانی" فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران در کشورمان از جایگاه ویژه ای  برخوردار بوده و البته موضوع محبوبیت  سردار سلیمانی به داخل کشور محدود نمی شود؛  بلکه خارج از ایران هم علاقه بسیاری به فرمانده سپاه قدس وجود دارد. 

سردار سرلشکر "قاسم سلیمانی" فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران در 5  سال اخیر کمک های مهمی به کشورهای عراق و جمهوری عربی سوریه داشته و این دو کشور را از خطر سقوط به دست داعش نجات داده است. 
**نقش سردار سلیمانی در مبارزه با داعش در عراق در حقیقت حضور فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران در عراق از همان اوایل اشغال بخش های قابل توجهی از این کشور به دست داعش ، باعث نجات عراق گردید و مردم این کشور به خوبی به این موضوع واقف هستند. 

راز محبوبیت

کمک های مستشاری فرمانده سپاه قدس به همینجا ختم نشد؛ بلکه نقش آفرینی مستشاری در پاکسازی استان "دیاله" عراق و دو منطقه استراتژیک  "جلولا" و "سعدیه" باعث آزاد سازی  کامل این استان از چنگال تروریست های تکفیری داعش شد. 
پایگاه اینترنتی الجزیره انگلیسی در مطلبی به قلم "سؤداد الصلحی" نوشت: به گفته مقامات امنیتی عراق، فرماندهان نظامی ایران در پیروزی های به دست آمده در مبارزه علیه داعش  (کمک های مستشاری) در سرتاسر عراق، نقش کلیدی ایفا کردند. وی ادامه داد:  ایران اولین کشوری بود که به درخواست دولت عراق برای کمک بین المللی در مبارزه علیه داعش، واکنش نشان داد، آن هم زمانی که این گروه تروریستی مساحت وسیعی از شمال این کشور را به اشغال خود درآورده بود.
 "سؤداد الصلحی"  یادآور شد:  ده ها فرمانده نظامی ایرانی از جمله  "قاسم سلیمانی"، به نیروهای امنیتی عراق در مناطق شمالی و جنوب بغداد  (برای کمک مستشاری) پیوستند. نیروهای عراقی، با حمایت نیروهای کردی و مشاوران ایران توانسته اند شهر  "جلولا" و "سعدیه" در استان "دیاله" (در سال 2014) را بازپس گیرند.
علاوه براین فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران در نجات عتبات عالیات نیز نقش مهمی ایفا کرد و حفظ "سامرا"  و "کربلا" از چنگ داعش نمونه ای از آن بود که نشان داد سردار سلیمانی اراده ای جدی برای نجات عتبات عالیات دارد. 

**نقش سردار سلیمانی در آزادسازی "جرف الصخر" 
منطقه "جرف الصخر" بین  "کربلا" و "بغداد"  قرار دارد که مسیر حرکت شیعیان در ایام محرم و صفر به سمت کربلاست. عملیات آزادسازی این منطقه در شامگاه دوم آبان ماه 1393 به وسیله نیروهای مردمی که با ندای مرجعیت به صحنه آمده بودند، بدون کمک نیروهای آمریکایی و غربی موسوم به «ائتلاف ضد داعش» و تنها با کمک ارتش عراق انجام شد.
روزنامه "واشنگتن پست  Washingtonpost"  نوشت: دولت عراق گفته است که در یک عملیات 2 روزه، "جرف‌الصخر"  که یک شهر 80 هزار نفری حد فاصل 40 مایلی جنوب غرب پایتخت بوده ، آزاد کرده که در اشغال ماندن آن می‌توانست خطرات بسیاری برای  "کربلا"  داشته باشد و در این آزادسازی،  "ژنرال قاسم سلیمانی"  نیز حضور داشت.
در حقیقت فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران با کمک مستشاری برای پاکسازی "جرف الصخر" علاوه بر اینکه باعث شد تا شهرهای جنوبی عراق در امنیت کامل بمانند، "عتبات" را از لوث وجود داعش پاک کرد.

کمک به ساماندهی گروه های حشد الشعبی اقدام مهم دیگری است که فرمانده سپاه قدس انجام داد و در جریان آن نیروهای مردمی عراق برای یک نبرد منسجم علیه تروریست های تکفیری داعش سازماندهی شدند. 

در حقیقت عملیات منسجم رزمندگان اسلام در استان های "صلاح الدین" و "نینوا" و "الانبار" به واسطه ایفای نقش مثبت  نیروهای حشد الشعبی انجام می گیرد و در این عرصه هم فرمانده سپاه قدس نقش مهمی را ایفا کرده است. 
سردار سلیمانی
**نقش سردار سلیمانی در آزادسازی "آمرلی"
البته در شمال عراق و در زمان پاکسازی  "آمرلی"  از لوث وجود داعش که  کارشناسان نظامی از آن به عنوان پاکسازی "خرمشهر" عراق نام می برند، سردار سرلشکر  "قاسم سلیمانی" فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران حضوری موثر و سازنده داشت. 
"حسن هانی زاده" کارشناس مسائل غرب آسیا اظهار داشت:  زمانی داعش توانسته بود در این کشور بخش‌های گسترده‌ای را تصرف کند؛ ولی با ایفای نقش مستشاری فرماندهان نیروهای مسلح ایران این گروه مناطق بسیاری را از دست داده و متحمل شکست‌های سنگین شده و پاکسازی "آمرلی"، "جرف الصخر" و اطراف "سامرا" نشان از نقش مثبت جمهوری اسلامی ایران در مقابله با تروریسم دارد.  

وی ادامه داد: موفقیت‌ها و محبوبیت "سردار قاسم سلیمانی" و نبوغ نظامی ایشان در شکست محاصره "آمرلی" و "جرف الصخر"  و کمک‌های مشورتی به نیروهای مسلح عراق در مبارزه با داعش خشم غربی‌ها را برانگیخته است. 
روزنامه نیویورک تایمز نوشت: این ایران بود که با سازماندهی (کمک های مستشاری) نیروهای مردمی در اوت 2014  توانست شهر "آمرلی" را از تصرف داعش خارج کند. این نیروی قدس ایران بود که نیروهای مردمی عراق و نیروهای امنیتی این کشور را در ماه نوامبر گذشته حمایت (پشتیبانی مستشاری) کرد تا شهر "بیجی" را از اشغال داعش، آزاد کنند. ایرانیان فرمانده نیروی قدس و مغز متفکر نظامی خود را به عراق فرستادند؛ کسی که بسیاری از رهبران نظامی او را فرماندهی عالی و استراتژیک می‌دانند.
روزنامه "دیلی تلگراف" آمریکا با انتشار گزارشی در مورد سردار «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران٬ نوشت:  بسیاری از مسئولان آمریکایی وی که فرمانده شاخصی است را به عنوان دشمن درجه یک خود معرفی می‎کنند.
"دیلی تلگراف" آورده است: "قاسم سلیمانی"  نشان داده است که بسیار برنامه ریزی شده اقدام می‎کند و در هر عرصه‎ای سعی دارد تا نفوذ و قدرت ایران را در منطقه افزایش دهد. این روزنامه آمریکایی می‎افزاید: بر خلاف تبلیغات انجام شده٬ آزادسازی "آمرلی" از چنگال داعش، کار "پنتاگون" و ارتش آمریکا نبوده؛ بلکه کار سپاه پاسداران ایران بود.

در روزهای اخیر هم می بینیم که عکس فرمانده سپاه قدس با آرم ایران و عراق در فضای مجازی و در بین عراقی ها دست به دست می شود و این محبوبیت به دلیل نقش فرمانده سپاه قدس در نجات "بغداد" و "دیاله" ، "آمرلی" ، تکریت و .... از چنگال داعش بوده است. 

***

قدرتهای بزرگ وجهانخواران وظالمان، از او و سپاه تحت امرش می‌ترسند، آنها او را تروریست می‌خوانند، بارها و بارها تحریمش می‌کنند، به او اتهام دخالت در امور سایر کشورها را می‌زنند، او را فردی بسیار قدرتمند در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی در خاورمیانه توصیف می‌کنند، او را متهم پرونده ترور رفیق حریری می‌دانند و سرانجام آنکه، آنها در کنگره امریکا، صریحاً و رسماً پیشنهاد ترور او را می‌دهند!

 روزنامه انگلیسی گاردین در مورد قاسم سلیمانی می‌نویسد: «حتی کسانی که سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی با هوش می‌دانند. بسیاری از مقامات امریکا که این چند ساله را صرف متوقف کردن کار افراد وفادار به سلیمانی کرده‌اند، می‌گویند مایل هستند او را ببینند و معتقدند که مبهوت کارهای او شده‌اند.»

شاید از سر همین بهت است که یکی از مقامات بلندپایه ارتش امریکا عاجزانه می‌گوید: «من اگر او را ببینم، خیلی ساده از او خواهم پرسید که از ما چه می‌خواهد؟!

روزنامه امریکایی «مک کلثی» در سی‌ام مارس ۲۰۰۸ گزارش داده بود: «سلیمانی برای توقف درگیری‌ها میان نیروهای امنیتی عراق که بیشترشان شیعه هستند و نیروهای رادیکال مقتدی صدر در شهر بصره، پا در میانی کرده است. . . یکی از نخستین و مهمترین پیروزی‌های سلیمانی بر امریکا در عراق، ایجاد برتری سیاسی بود، نه نظامی.

وی در ژانویه سال ۲۰۰۵، زمانی به عراق آمد که عراقی‌ها برای نخستین بار پس از سقوط صدام حسین، به پای صندوق‌های رأی می‌رفتند. در حالی که امریکا حمایت شدیدی از نخست‌وزیر شدن ایاد علاوی می‌کرد، سلیمانی فعالیت خود را در حمایت از شیعیان طرفدار ایران آغازکرد و به شدت به راهنمایی آنان برای پیروزی در انتخابات پرداخت. پس از انتخابات، بوش انگشت‌های رنگی مردم عراق را پیروزی بزرگی برای دمکراسی دانست، اما علاوی و متحدانش شکست خوردند.»

​​​​​​​

«زلمای خلیل‌زاد»(سفیر سابق امریکا درعراق و افغانستان) نیز می‌گوید: «همان‌قدر که مقامات امریکایی سلیمانی را به جنگ افروزی متهم می‌کنند، او در ایجاد صلح نیز برای رسیدن به اهدافش فعال بوده است. او در پایان دادن به درگیری‌های نیروهای مقتدی صدر و نیروهای عراقی در بصره، نقشی حیاتی داشت، تهدیدی که می‌رفت ناآرامی‌های آن گسترش یافته و پیامدهای وخیمی به ویژه برای منابع نفتی عراق در پی داشته باشد.»

یکی از نمایندگان مجلس عراق که از دستیاران ارشد نوری المالکی هم هست، درباره سردار سلیمانی می‌گوید: «او فقط یکبار در این هشت ساله به عراق آمده است. او فردی است که آرام سخن می‌گوید و منطقی و بسیار مؤدب است. وقتی با او حرف می‌زنید، بسیار ساده برخورد می‌کند. تا زمانی که پشتوانه او را نشناسید، نمی‌دانید چه قدرتی دارد، هیچ کسی نمی‌تواند با او بجنگد.»

سردار قاسم سلیمانی و سردار شهید کاظمی

قاسم سلیمانی آن گونه که آنها در موردش نقل می‌کنند، بی‌محافظ و فقط با دو همراه، به عراق رفته و در منطقه حفاظت شده توسط امریکایی‌ها، موسوم به منطقه سبز حضور یافته و دیدارهایش را در کمال آرامش سروسامان داده و بعد به ایران بازگشته است!

قاسم سلیمانی مرموز نیست اما فرمانده سپاه قدس ایران است و همین فرمانده سپاه قدس ایران بودنش، کافی است تا جماعت امریکایی از او بترسند سردار قاسم سلیمانی و سردار شهید کاظمی در دوران دفاع مقدس

جنگ که شد، قاسم سلیمانی جوان بنایی بود در کرمان؛ . سرش هم گرم کار خودش. جنگ که شد، بنایی را همان جا رها کرد و راهی جبهه شد. کمی بعدتر، این جوان بسیجی فرمانده بسیجی‌های هم‌ولایتی‌اش شد و بعد‌تر لشکری از همین بسیجی‌های آفتاب سوخته کویر تشکیل داد که شد لشکر ۴۱ ثارالله.

جنگ که تمام شد، امنیت آن خطه کویری را که مستعد جولان اشرار بود به او سپردند و هنوز هم، هر قدر او، میان مردم کشورش ناشناخته باشد، مردم سیستان و بلوچستان و کرمان خوب می‌دانند که در آن سال‌های فرماندهی او، امن‌ترین دوران را گذرانده‌اند.

سال ۱۳۷۹، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، فرماندهی کل قوا، او را به تهران فراخواند و مسئولیت سپاه قدس را به او سپرد.

***

 حاج قاسم یک برادرشهید(حسین)ویک مفقودالاثر(حسن) ویک رزمنده(احمد) وسهراب ،‌ مدیرکل زندان‌ها ادارد

"حسین"متولداول فروردین۱۳۴۳ ،ملقب به حسین چریک، حسین جبهه‌ها "حسین منگلی"و حسین حاج قاسم سلیمانی بود

جثه ریزه اش ولی درعین حال چابکی  و عبادت‌های شبانه اش در مسجد او را متمایز از هم سن و سالانش کرده بود. "حسین منگلی" با آغاز جنگ به اصرار خودش به جبهه می‌رود اما بارها به دلیل جثه کوچکش وسن کم برگردانده می‌شود اما همچنان با سماجت به جبهه می‌رود و سرانجام در عملیات کربلای 5 جام شهادت را می‌نوشد

چرا به حسین,حسین چریک می‌گفتند؟

پدر(حاج محمد):حسین معروف بود به دکتر منگلی یا حسین چریک همه دوستان و همرزمانش او را به این اسم می‌شناختند وچریک بود در شناسایی‌ها ,شکستن خط ها ,غواصی,و بارها تنها به خطوط عراقی ها می‌رفت.

مادر حاج قاسم: حسین هرموقع به مرخصی می‌آمد بدنش زخمی بود. یک روز به خیابان رفته بودم و برایم خبر آوردند که حسین از جبهه آمده است سراسیمه به خانه آمدم که دیدم حسین زیر سایه خانه نشسته است که یک لحظه گوشه لباس بسیجی اش کنار رفت و دیدم که زخمی است ولی به من چیزی نگفت. رفت داخل اتاق و گفت مادر لباس هایمان را بیاور آوردم به من گفت برو بیرون. با حالت ناراحتی رفتم بیرون اشک از چشمانم می‌آمد و از گوشه در نگاه کردم دیدم حسین من پهلویش زخمی شده است که صدایم را بردم بالا گفتم امان از دل زهرا...!

مادر در انتظار فرزندمفقودالاثرش

با بغض در حالی که تشییع جنازه غواصان و شهدای گمنام را نگاه می‌کند، می‌گوید آقای خبرنگار من یک فرزند دیگر هم دارم که الان ۳0 سال است که خبری از او ندارم دعا کنید از این شهدایی که آوردند یکی از آن‌ها حسن من باشد . یعنی ممکن است خدا حسن من را برگرداند؟

 حسین چریک بایک تکه چوب ۳ اسیر عراقی را گرفت

پدر ،خاطره ای را بنقل از حاج قاسم سلیمانی  می‌گوید: به من خبر دادند که حسین هرشب از سنگر به بیرون می‌زند, که گفتم مواظب حسین باشید. یک بار حاج قاسم به حسین می‌گوید حسین شما امشب پیش من بخواب و اسلحه اش را گرفتند و تحویل دادند که دیگر اسلحه ای نداشته باشد. حاج قاسم تعریف می‌کرد وقتی صبح از خواب برای نماز بیدار شدند, دیدند حسین نیست و به بیرون رفتند دیدند حسین با یک تکه چوب 3 اسیر عراقی را گرفته و آمده است که با دیدن این صحنه قاسم سلیمانی به حسین می‌گوید حسین تو لباس من را بپوش ومن لباس بسیجی تو را که حسین لبخندی میزند و میگوید شما در لباس خودت فرمانده باش و من هم در لباس خودم همان بسیجی و انجام وظیفه می‌کنم.

فرماندهان جنگ بر سر حسین دعوا داشتند

غلامرضا شریفی هم رزم شهیدحسین منگلی  می‌گوند: حسین منگلی معروف به حسین چریک جثه کوچک داشت  بی باک ونترس در جنگ معمولا بین فرمانده لشگر و فرمانده گردان بر سر حسین منگلی دعوا بود.

فرمانده لشگر ، حسین را برای گروه تخریب و خط شکنی می‌خواست و فرمانده گردان برای باز کردن گره های کور گردان, اما شهید حسین منگلی هر دو کار را انجام می‎داد.

پدرحاج قاسم می گوید:خبرشهادت حسین را"احمد"آورد

" احمد پسرم کردستان بود و همان روز شهادت حسین به اهواز آمده بود و به من گفت حسین مجروح شده است !گفتم نگو حسین مجروح شده است بگو شهید شده است.در۱۸سالگی

شهادت"حسین"۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ در مرحله اول کربلای ۵ " شلمچه" بر اثر اصابت گلوله بنقل ازتسنیم تیر ۱۳۹۴بااصلاحات مدیریت سایت.

پیام‌های تسلیت برای درگذشت پدر سردار سلیمانی

پیام تسلیت مقام معظم رهبری بمناسبت درگذشت پدر بزرگوار سردار سرافراز حاج قاسم سلیمانی 

بسم الله الرّحمن الرّحیم
سردار سرافراز جناب آقای حاج قاسم سلیمانی دام توفیقه

درگذشت پدر بزرگوارتان مرحوم حاج حسین سلیمانی را به جنابعالی و دیگر بازماندگان آن مرحوم تسلیت عرض می‌کنم و از خداوند متعال رحمت و مغفرت و علو درجات برای ایشان مسألت می‌کنم و امیدوارم که حسنات ناشی از تربیت فرزندان صالح در نامه‌ی عمل آن مرحوم نوشته شود./سیّد علی خامنه‌ای ۱۰  آبان  ۱۳۹۶

...کاش در نیمه شب دفن حسینبوریا چادر زینب می‌شد..


بدن سپهسالار«اربااربا»شد

راز دست

شماری از اعضای الحشد الشعبی در حمله به فرودگاه بغداد به شهادت رسیدند

ماشین سردارسلیمانی وابومهدی مهندس

۲همرزم ویاروفادار

(تصاویر) محل شهادت سردار قاسم سلیمانی

ساعت یک بامداد جمعه(۱۳ دی ۱۳۹۸) دو خودرویی که در حال انتقال فرمانده سپاه قدس(سپهبدحاج قاسم سلیمانی) و آقای ابومهدی المهندس(رئیس حشدالشعبی عراق)

 از فرودگاه بغداد به سمت شهر بغداد بودند، مورد اصابت حملات موشکی نیروهای آمریکایی(بابلگرد وپهبادبمباران شد) قرار گرفتند و تمام سرنشینان آن که ۱۰ نفردر۲خودرو بودنددرمیان آتشبارجنایتکاران امریکایی سوختند.

سردارسلیمانی از سوریه با هواپیمایی متعلق به خطوط (اجنحه الشام) که ۱۱ شب در فرودگاه بغداد به زمین نشسته بود، ابومهدی مهندس به استقبال سردارسلیمانی به فرودگاه بغداد آمده بود.

ساعت یک بامداد روز جمعه(۱۳ دی ۱۳۹۸) دو خودرویی که در حال انتقال شهید سلیمانی و آقای ابومهدی مهندس از فرودگاه بغداد به سمت شهر بغداد بودند، مورد اصابت حملات موشکی نیروهای آمریکایی قرار گرفتند

 و تمام سرنشینان آن که ۱۰ نفر از همراهان شهید سردار سلیمانی و ابومهدی از محافظان و همراهان بودند همه به شهادت رسیدند

تنهاعضوسالم سردارسلیمانی

فرزندان -مزارحاج قاسم سلیمانی

قبرسپهبدشهیدسلیمانی

سرلشکر جعفری درمزارسپهبد حاج قاسم سلیمانی۲۷ بهمن ۱۳۹۸ 

فرزندان سرمزارپدر

سحرگاه-مقارن اذان صبح(۰۵:۳۵) چهارشنبه۱۸دی۱۳۹۸درکناربیسیمچی اش(نوجوان عارف)بخاک سپرده شد.بقایای پیکرمطهرسردارحسین پورجعفری(دستیاروهمراه همیشگی اش) هم همزمان-قبردیگری- بخاک سپرده شد.

یوسف افضلی (معاون فرهنگی و مشارکت‌های مردمی ستاد بازسازی عتبات عالیات): به همراه سردار سلیمانی بارها برای قرائت فاتحه بر سر مزار «شهید یوسف الهی« آمده بودیم و می‌دانستم فضای کنار این شهید  جایی برای دفن یک پیکر را ندارد به حاج قاسم گفتم:

حاج آقافضای اینجا بسیار کوچک است و جای شما نمی شود که حاج قاسم در پاسخ به من گفت«افضلی از من گفتن بود»

 قبرسردارسلیمانی:مابین قبرحسین یوسف الهی و عنایت الله طالبی زاده

​رفیق عارف حاج قاسم سلیمانی

پیکر سالم شهید یوسف‌ الهی در کنار مزار شهید سلیمانی + فیلم

سردارسلیمانی و حسین یوسف الهی

 قبرسردارسلیمانی:مابین قبرحسین یوسف الهی و عنایت الله طالبی زاده

افضلی گفت: حال که با پیکر تکه تکه شده شهید حاج قاسم(اربااربا) روبه‌رو شده ایم و شواهد امر حاکی از این است که برای دفن پیکر مطهر سردار فضای زیادی نیز نیاز نیست متوجه صحبت های آن روز شهید حاج قاسم شده‌ام.

نمازرهبرانقلاب برپیکرشهدای مفاومت(سردارسلیمانی+ابومهدی المهندس و..)

در آستانه چهارمین سالگرد شهادت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، بعد از ظهر روز یکشنبه ۱۰ دی  ۱۴۰۲ خانواده شهید سلیمانی با  رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.

دیدارخانواده حاج قاسم سلیمانی بارهبرانقلاب

photo_2023-12-31_14-18-58

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این لینک هم هم درارتباط باسردارسلیمانی است،مطالب مفیدی راخواهیددید:

خیانت عادل عبدالمهدی،جنایت امریکا"شهادت سردارسلیمانی"مصوبه پارلمان عراق"خروج امریکاازعراق

و

فرزندان"حاج قاسم سلیمانی"مروری برزندگی سردارسلیمانی

و

تشیع جنازه سردارسلیمانی+ابومهدی المهندس-عراق

جنگ تموز"۳۳ روزه"+خاطرات سردارسلیمانی+سیدحسن نصرالله

«گنبدآهنین »اسرائیل چیست؟

جنگ تموز (۳۳ روزه) بین ارتش اسرائیل و حزب‌الله لبنان

جنگ تموز (۳۳ روزه) بین ارتش اسرائیل و حزب‌الله لبنان[ از چهارشنبه۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ (۲۱تیر ۱۳۸۵) الی(سه شنبه۱۵اگوست۲۰۰۶(۲۴ مرداد ۱۳۸۵)] که به جنگ دوم لبنان یا جنگ ژوئیه نیزمعروف است، دامنه آن تا مرکز سرزمین های اشغالی و تا نزدیکی تل آویو کشیده شد،

دراین عملیات،حزب‌الله راکت‌های زیادی را به سمت اسرائیل شلیک کرد،که حتی ایستگاه قطار شهر حیفاهم درامان نماند،که  که خسارات و کشته‌های فراوانی را برای اسرائیل به همراه آورد، راکت هایی که در اواسط جنگ ایستگاه قطار شهر حیفا را مورد حمله قرار داد و واحد پدافندی ارتش اسرائیل را به این واقعیت رساند که سیستم دفاع ضد موشکی اش  دیگرتوانایی مقابله با موشکهای پیشرفته دشمن را ندارد.

درطول جنگ یکماهه بیش از ۱۰۰ سرباز ارتش رژیم صهیونیستی را به هلاکت بسیدند.

اسرائیل برای رهایی از حملات حزب الله به فکرسیستم دفاعی افتاد که بتواندبصورت خودکار شبانه روزفعال باشد وهرگونه پرنده(موشکی)راردیابی کند وهدف قراردهد

یک سال بعد، وزیر وقت جنگ اسرائیل(امیر پرتس) اعلام کرد که کمپانی اسرائیلی رافائل که تولیدکننده تجهیزات نظامی است، برای مقابله با تهدیدهای آینده یک سپر دفاع موشکی جدید خواهد ساخت، که لااقل جلوی حمله راکت های مقاومت را تا عمق سرزمین های اشغالی را از مهاجم بگیرد،

این سامانه( سپر دفاع موشکی )که به پیکان(ختس)معروف است،بردعملیاتیش تا۱۵۰ کیلومتر است، سقف پروازشان ۱۰۰ کیلومتر و سرعتشان ۲۵۰۰ متر بر ثانیه است. قادر است در هر شرایط آب‌وهوایی درگیر شود.

«گنبد آهنین» می تواند همزمان به چند راکت پاسخ دهد؛ سیستم رهگیری آن مسیر راکت ها را پیگیری می کند و در آن واحد، با شلیک راکت، راکت دشمن را در هوا شکار و منهدم می کند

این سامانه-سیستم- سپر دفاع موشکی «گنبد آهنین» (Iron Dome) نام گرفت.

«گنبد آهنین» چند سال زمان برد و نهایتا اوایل سال ۲۰۱۱ به خدمت گرفته شد.

پدافند گنبدی دو بخش پدافند عامل و پدافند غیرعامل را شامل می‌شود و تفاوت پدافند گنبدی با ساختارهای پدافندی سایر کشورها، در غیرعامل بودن است.

جزئیات جدیدترین سیستم پدافندی ایران؛ «پدافند گنبدی» چه تفاوتی با گنبد آهنین دارد؟

همان‌طورکه از نام «پدافند گنبدی» پیداست، هم‌چون گنبدی وسعت وسیعی از حوزه جغرافیایی را پوشش می‌دهد. به گفته امیر فراوان «پدافند گنبدی از ارتفاع صفر شروع می‌شود و تا فضا را پوشش می‌دهد که در ادبیات نظامی جمع بر مرکز محسوب می‌شود؛ یعنی هرچقدر به سمت فراتر از سطح زمین یا آسمان پیش می‌رویم نسبت سطح در مقایسه با ارتفاع مقیاس کوچکتری پیدا می‌کند؛ بنابراین نمی‌توان به‌صورت یک استوانه از ارتفاع، سطح را رصد کرد، پس باید جمع بر مرکز انجام شود تا هرچقدر ارتفاعِ شیء حمله‌ور بالاتر رود، در یک نقطه پیک آسمان ایران رصد می‌شود، که این را در فضای ذهنی به یک گنبد تشبیه کرده اند»

بر اساس تعریف استاد دانشگاه پدافند هوایی ارتش باید پدافند گنبدی را به یک ظرف بسیار بزرگ و برعکسی تشبیه کرد که بر روی آسمان کشورمان قرار گرفته و تمام عوامل تهدیدزا را پوشش می‌دهد.

به گفته امیر فراوان؛ در پدافند گنبدی مقابله از ارتفاع کم شروع و تا بالاترین ارتفاع ادامه دارد و اساس این نوع پدافند، «زمین‌پایه» است.

در پدافند گنبدی علاوه‌ بر موشک؛ می‌توان برای جمع‌آوری اطلاعات اپتیکی، تصویری و مقابله از انواع «کوادکوپترها»، «کوادروترها»، «هلی‌شات‌ها» و «مولتی‌روتورها» استفاده کرد. هم‌چنین در این سیستم می‌توان در راستای پدافند غیرعامل انواع اخلال‌گرها، ابزارهای جاسوسی و سامانه‌های جنگال را به‌کار گرفت.

مدیریت سایت-پیراسته فر:واما گنبدآهنین به تارعنکبوت تبدیل شد!

 قدرت نمایی حزب‌الله با پرواز هواپیمای بدون سرنشین« ایوب»(۵اکتبر۲۰۱۲) بر آسمان رژیم صهیونیستی هیمنه و قدرت پوشالی این رژیم جعلی را فرو ریخت و ضربه محکمی را به آنان وارد کرد.

وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح (سرداروحیدی):جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر هواپیماهای بدون سرنشینی را با تکنولوژی وفناوری بسیار پیشرفته‌تر از پهپادی در اختیار دارد که اخیراً از سوی نیروهای حزب‌الله بر آسمان رژیم صهیونیستی به پرواز درآمده است.


وزیردفاع ایران گفت: رژیم صهیونیستی بر روی سیستم پدافند هوایی و گنبد آهنی‌اش بسیار تبلیغات کرده بود اما این پهپاد آنان را رسوا کرد و آبروی شان را برد، چون آنها با انجام عملیات روانی بر روی قدرت نظامی‌شان به کشورهای مختلف تجاوز می‌کنند و زمانی که این از درون متلاشی شود، قدرت‌شان کاملاً به لحاظ روانی شکسته خواهد شد.۷آبان ۱۳۹۱

« پهپادایوب »توانست از سامانه دفاع موشکی «گنبد آهنین» که در سرتاسر مرز نوار غزه مستقر شده بدون شناسایی عبور کرده و ضمن پرواز بر فراز مهمترین پایگاه‌های نظامی و هسته‌ای اسرائیل عملیات شناسایی خود را انجام دهد.

اسرائیل روز شنبه۶اکتبر۲۰۱۲( ۱۵ مهر ۱۳۹۱) اعلام کرد که یک هواپیمای بدون سرنشین را که از مدیترانه وارد خاک اسرائیل شده بود، سرنگون کرده است.

متعاقب اعلان این خبر، سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان با قبول مسئولیت اعزام این هواپیما به آسمان اسرائیل اعلام کرد که هواپیمای سرنگون شده، ساخت ایران بوده است.

نصرالله  گفت: اجزای این هواپیمای تجسسی در ایران ساخته شده، اما در لبنان مونتاژ شده است.

امریکاازخرید«گُنبدآهنین»منصرف شد

خبرگزاری اسپوتنیک می نویسد:«گنبد آهنین» یکی از سه لایه دفاع هوایی اسرائیل و واحد ردگیری موشک‌های کوتاه‌برد نظیر موشک‌هایی است که از نوار غزه شلیک می‌شود.

آمریکا در خرید گنبد آهنین از اسرائیل بازنگری می‌کند

پنتاگون در نظر داشت برای خرید دو آتشبار این سیستم‌ها یک میلیارد دلار هزینه کند.به هر حال آزمایش‌های اولیه نشان دادند که گنبد آهنین با سیستم فرماندهی هماهنگ جنگی آمریکا همخوانی ندارد. اگرچه ارتش آمریکا برای اتصال این سیستم به رادارهای آمریکا و سیستم کنترل و فرماندهی هوایی مشترک در آزمایش‌ها در سال ۲۰۱۹ اقداماتی انجام داده بود.  

ژنرال مایک مورای، رئیس مرکز فرماندهی ارتش آتی آمریکا در جلسه استماع سرویس‌های نیروهای مسلح مجلس عوام گفت: به دلیل برخی چالش‌ها در قابلیت هماهنگی و برخی چالش‌های سایبری و مشکلات دیگر نمی‌توانیم این سیستم‌ها را به سیستم دفاع هوایی خود متصل کنیم  /۱۷ اسفند ۱۳۹۸ ایسنا

موشک ایرانی «گنبدآهنین خراب کن»سجیل

«تئودور پوستل» استاد یهودی‌الاصل دانشگاه ام.آی.تی آمریکا دارای مدرک دکترای مهندسی هسته‌ای و کارشناس علوم نظامی آمریکا، سجیل را موشکی ‌می‌داند که زمان درگیری نظامی میان صهیونیست‌ها و ایران، این رژیم‌ را فلج خواهد کرد و سرعت در پرتاب و دقت این موشک را برگ برنده سجیل در برابر سامانه گنبد آهنین می‌خواند.

«موشک سجیل» یک موشک ضد هواپیمای بسیار قوی است. کلاهک این موشک ۵۴ کیلوگرم در نمونه زمین به هوای هاوک است. اما در موشک سجیل به دلیل افزودن اویونیک جدید جهت همخوانی با رادار ای‌.ان/ای‌.دابلیو.جی-۹ تامکت مقدار خرج انفجاری به طور محسوسی کاهش یافته و تنها از ۳۸ کیلوگرم خرج انفجاری استفاده می‌کند. با این وجود باز هم طبق استانداردهای موشک‌های میان‌برد این مقدار مواد منفجره برای یک موشک میان‌برد هواپایه زیاد است.

معمولاً از موشک‌هایی با این مقدار خرج جنگی جهت انهدام بمب افکن‌هایی نظیر توپولف ۹۵ یا بوئینگ بی ۵۲ استراتوفورترس استفاده می‌شود. این وزن زیاد در حدود ۵۰۰ کیلوگرم برای یک موشک هواپایه باعث ایجاد محدودیت حمل توسط جنگنده میگرد. به همین دلیل جنگنده تامکت تنها دو تیر از این موشک را می‌تواند در پایلون زیر بال حمل کند. در حالی که تامکت در حالت استاندارد می‌تواند شش موشک ایم-۵۴ فینیکس و دو موشک حرارتی ایم ۹ سایدوایندر یا چهار تیر موشک فینیکس دو تیر موشک ایم ۷ اسپارو و دوتیر موشک حرارتی سایدوایندر حمل کند

مشخصات موشک سجیل

نوع: موشک هوا به هوای میان‌برد

خاستگاه: جمهوری اسلامی ایران

طراح و سازنده: سازمان هوافضای وزارت دفاع جهاد خودکفایی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران

تاریخ طراحی: ۱۳۶۶/۵/۲۱

قیمت واحد: ۱۰۰۰۰۰ هزار دلار

تاریخ تولید: ۱۳۶۷/۱/۱۵

وزن: ۵۰۰ کیلوگرم

طول: ۵ متر

قطر: ۳۷ ساتیمتر معادل ۳۷۰ میلیمتر

موتور: سوخت جامد

موشک سجیل

برد موثر: در این نمونه به دلیل حذف موتور مرحله اول و سبک شدن موشک و همچنین حذف معضل ارتفاع برد به ۹۰ کیلومتر افزایش یافته است

سرعت: ۲٫۴ ماخ باسوخت قدیمی ۴ ماخ با سوخت جدید

سامانه هدایت: نیمه فعال راداری در نمونه قدیمی، شلیک کن فراموش کن در نمونه جدید

سکوی پرتاب: جنگنده رهگیر اف-۱۴ تام‌کت‌های ایران

علت حمله(جنگ ۳۳ روزه) اسرائیل به لبنان چه بود؟

مقاومت اسلامی لبنان در روز چهارشنبه۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ (۲۱تیر ۱۳۸۵) در ساعت۹/۵ به وقت محلی طی یک عملیات شجاعانه، ضمن کشتن هفت سرباز اسرائیلی و زخمی کردن ۱۲ سرباز دیگر، دو نظامی این رژیم را به اسارت درآورد.

منابع نظامی اسرائیل اعلام کردند که این عملیات طی دو مرحله انجام شده است. در مرحله اول یکی از پایگاه‌های اسرائیل به وسیله موشک‌های کاتیوشا هدف قرار گرفته و در مرحله دوم، در نزدیکی مرز با لبنان، ۲سرباز اسرائیلی به اسارت گرفته شدند.

حزب الله لبنان بعد از انجام این عملیات اهداف خود را با صدور بیانیه‌ای به شرح زیر اعلام کرد:

«حزب‌الله در پی وعده‌ای که برای آزاد‌سازی اسرا و بازداشت‌شدگان مقاومت اسلامی داده بود، در ساعت ۹/۵ به وقت محلی، دو سرباز اسرائیلی را در مرزهای لبنان با فلسطین اشغالی اسیر کرد و تا زمانی که اسرائیل، اسرای لبنانی در بند خود را آزاد نکند، این دو سرباز آزاد نخواهند شد».

سیدحسن نصرالله«اگر همه جهان بخواهند که دوسرباز اسرائیلی را آزاد کنند، نخواهند توانست و این امر تنها از طریق مذاکرات غیرمستقیم امکان وجود خواهد داشت».

در پی این عملیات، هواپیماهای جنگنده ارتش رژیم صهیونیستی در یک اقدام تلافی‌جویانه غیرمنتظره و با سرعت مناطق مختلف لبنان را مورد هدف قرار دادند. این رژیم ضمن گسترش حملات خود به دیگر مناطق لبنان و تخریب پل‌ها، فرودگاه، جاده‌ها و تاسیسات زیربنایی شهرها، در حجم وسیعی به کشتار غیرنظامیان اقدام کرد. این رژیم هرگونه مذاکره برای آزادی دو اسیر اسرائیلی را مردود دانسته و اعلام کرد تا تحقق چهار شرط خود به بمباران مناطق مختلف لبنان ادامه خواهد داد. این شرایط عبارت بودند از:

۱ - ایجاد کمربند امنیتی در منطقه حائل میان لبنان و شمال فلسطین

۲- جمع‌آوری پایگاه‌های نظامی حزب الله از این منطقه

۳- استقرار ارتش لبنان در جنوب این کشور و سیطره کامل بر تمام منطقه

۴- خلع سلاح حزب‌الله

کابینه رژیم صهیونیستی نیز در نشست‌های بعدی خود، نسبت به تهاجم گسترده به لبنان تا زمان تحقق کامل شرایط و اهداف مورد انتظار، به ارتش چراغ سبز نشان داد.

دشمن به اهداف نرسید وبلکه متحمل خسارات سنگینی شد

سید حسن نصرالله» امروز شنبه ۱۳ آگوست۲۰۱۶ (۲۳ مرداد ۱۳۹۵) به مناسبت دهمین سالروز پیروزی مقاومت بر رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه ۱۲ژوئیه ۲۰۰۶(۲۱تیر ۱۳۸۵) سخنان مهمی ایراد کرد.

پیروزی در جنگ 2006 ضربه به قلب اسرائیل بود/ جنگ تکفیری‌ها جنگ نیابتی آمریکا برای طرح خاورمیانه جدید است

این مراسم در بنت‌ جبیل در جنوب لبنان برگزار شد. نصرالله در این سخنان که به صورت زنده (ویدئو کنفرانس) از شبکه المنار لبنان پخش شد، ابتدا این مناسبت را تبریک گفت و یاد شهداء و جانبازان و خانواده‌های آنان را گرامی داشت. او ضمن تشکر از رزمندگان و اعضای مقاومت، تشکری ویژه از ایران و سوریه به دلیل حمایت از مقاومت کرد.

دبیر کل حزب‌الله، از جمله نتایج مهم پیروزی مقاومت در جنگ ۳۳ روزه را ایجاد تزلزل در اعتماد ساکنان فلسطین اشغال به سران سیاسی و نظامی‌شان و باطل شدن عقیده ارتش این رژیم مبنی بر پیروزی سریع در هر جنگی و در حاشیه امن نگاه داشتن جبهه داخلی از این جنگها دانست و گفت که مهمتر از همه این مسائل، تردید دوباره در امکان بقای اسرائیل در منطقه بود.

نصرالله در ابتدا با اشاره به سالروز جنگ ۳۳ روزه گفت، به نظر می‌رسد توجه اسرائیلی‌ها به این مسئله، طی یک ماه گذشته (از آغاز تا پایان این یک ماه) بیشتر از توجه لبنانی‌ها بود.. تقریبا مسئولی در رژیم صهیونیستی از مقامات سیاسی گرفته تا مقامات نظامی و رسانه‌ها نبود، الا اینکه به مسئله پرداختند.

دشمن در محقق کردن اهداف خود در جنگ تموز، ناکام ماند

زمانیکه ما از پیروزی در «جنگ تموز» سخن می‌گوییم، سخن از یک عنوان کلی و بسیار مهم است که تمام اهداف جنگ را ناکام گذاشت. این جنگ با دستور آمریکا آغاز شد، جنگی که دشمن بعد از شکست نام آن را جنگ دوم لبنان گذاشت و ما به آن می‌گوییم جنگ تموز (جنگ ژوئیه).

دبیرکل حزب‌الله لبنان با تأکید بر اینکه اهداف دشمن اسرائیلی و آمریکایی در لبنان با این جنگ از بین رفت، گفت: آمریکا نقش برنامه‌ریز و تصمیم‌گیرنده را داشت؛ اما دشمن سریعا در تحقق این اهداف ناکام ماند... ویرانی هر چه بیشتر و کشتار عناصر و فرماندهان مقاومت و خلع سلاح و کنار گذاشتن حزب‌الله از معادلات داخلی لبنان و منطقه،  بیرون راندن مقاومت از جنوب «اللیطانی» و تبدیل این منطقه به منطقه حائل و غیر مسکونی که پس از آن نیروهای کشورهخای مختلف در آن مستقر شوند.

نصرالله در این باره افزود: الحاق لبنان به زیر مجموعه استیلای سیاسی و امنیتی آمریکا و ترمیم قدرت بازدارندگی اسرائیل و افزایش جایگاه این رژیم در منطقه و جهان و آزادی اسرای اسرائیلی بدون هیچ شرطی و در آخر رسیدن به هدف اصلی، یعنی خاورمیانه بزرگ، جزء اهداف آمریکا بود.

هدف اصلی جنگ، ایجاد خاورمیانه جدید بود

نصرالله گفت، مهم‌ترین، بزرگترین و حساس‌ترین هدفی که دشمن داشت و کاندولیزارایس آن را اعلام کرد، تولد خاورمیانه جدید بود.. که گام نخست بود و در پی آن اهداف دیگر باید اجرا می‌شد و قرار بود که با نابود کردن مقاومت در لبنان آغاز شود تا سلطه اسرائیلی آمریکایی بر همه چیز در منطقه کامل شود. این هدف‌ها کامل از بین رفت

***

ناگفته های جنگ ۳۳روزه اززبان سیدحسن نصرالله
مدیریت سایت-پیراسته فر:مصاحبه۲۲ مرداد ۱۳۹۳ سیدحسن نصرالله(دبیرکل حزب الله )بایک نشریه لبنانی-به مناسبت هشتمین سالگرد جنگ۳۳ انجام گرفته است، یک روزبعد(۲۳ مرداد ۱۳۹۳)«الاخبار»منتشرکرد،که گزیده اش را دراینجا مطالعه می کنید

تصمیم برای به اسارت گرفتن سربازان اسراییلی چند ماه قبل از عملیات در شورای حزب الله اتخاذ شده بود و به همین دلیل نیروهای مجاهد بارها به داخل فلسطین اشغال شده رفته بودند.
اینستاگرام پست مربوط به کتاب«چرا سوریه؟»سیدحسن نصرالله را حذف کرد
سید حسن نصرالله در پاسخ به این سئوال، به ۱۲ اوت ۲۰۰۶(شنبه۲۱ مرداد ۱۳۸۵) برگردیم ، آیا می دانستید که عملیات به اسارت گرفتن سربازان اسراییلی در این روز انجام می شود؟، چه اقداماتی انجام شد؟ و امور چگونه پیش رفت؟ ؛ گفت: شورای اجرایی حزب الله تصمیم برای به اسارت گرفتن سربازان اسراییلی را چند ماه قبل از اجرای عملیات اتخاذ کرده بود.
هنگامی که شورای اجرایی تصمیماتی را در این سطح اتخاذ می کند، موضوع برای اجرا به شورای جهاد که براساس ساختار حزب الله، دبیرکل ریاست آن را برعهده دارد ، محول می شود و این شورا از رهبران اصلی جهاد تشکیل شده است.

این شورا برای اینکه عملیات با موفقیت انجام شود، مکان ، زمان ، تاکتیک ، برنامه ، نیروها ، مدیریت عملیات، واکنش های احتمالی دشمن و اقدامات احتیاطی را بررسی و با اجماع و یا شبه اجماع و نه رای گیری اتخاذ تصمیم می کند.

چند ماه وقت گذاشتیم، نیروهای حزب الله بارها به داخل خاک فلسطین اشغالی نفوذ و اهداف مختلفی را بررسی کردند.

سرانجام گزینه به اسارت گرفتن سربازان اسراییلی و نه شهرک نشینان مورد تاکید قرار گرفت ،البته ربودن غیرنظامیان وقت زیادی از ما گرفت.

دبیرکل حزب الله با بیان اینکه عملیات در سطوح تصمیم گیری و جهادی از بیروت کنترل و هدایت می شد، تاکید کرد که چند روز قبل ازعملیات به این احتمال قوی که برادران حتما موفق می شوند، دست یافتیم.

از زمان دقیق عملیات اطلاع داشتم و بعداز اتخاذ تدابیر و اقدامات احتیاطی برای برنامه عملیات، گروه فرماندهی عملیات به مکانی که باید در دقایق اول آنجا باشند، منتقل شدند.
در ساعات اولیه عملیات، واکنش ها گسترده و خطرناک نبود و همه چیز همانطور که پیش بینی کرده بودیم در روز اول بخوبی اتفاق افتاد ، در هرصورت ما برای مقابله با دشمن آماده بودیم، بعد از اطمینان از موفقیت عملیات و انتقال اسرا به منطقه ای دور از خط آتش ، از اتاق عملیات به کنفرانس خبری رفتم و خبر به اسارت گرفته شدن سربازان اسراییلی با هدف مذاکره غیرمستقیم برای آزادی اسیران نزد دشمن صهیونیستی را اعلام کردم.

چگونگی حمله به تل آویو ؟

سید حسن نصرالله: حمله به تل آویو و موشک باران آن یک تصمیم بزرگ است و یک موضوع عملیاتی نیست، برای همین وقتی ضاحیه جنوبی بیروت و بقیه مناطق هدف می گیرد، ما هم معادله بیروت – تل آویو را روی میز می گذاریم و توانایی خود را ثابت می کنیم.

الاخبار : توانایی حزب الله در موشک باران تل آویو در سال ۲۰۰۶ در مقایسه با انچه امروز مقاومت غزه انجام می دهد، چگونه بود؟

نصرالله: قطعا قادر بودیم حتی شدیدتر و گسترده تر. و اسراییلی ها بخوبی می دانند. ما قدرت موشک باران تل آویو را داشته و داریم و ما هرگز تهدید نمی کنیم و از معادله ای که قادر به اجرای آن نباشیم، سخن نمی گوییم.

الاخبار: آیا در خلال جنگ ۳۳ روز در معرض خطر هم قرار گرفتید؟

نصرالله :بطور مستقیم در معرض نبودم ، اماکنی که در آنها بودم مورد حمله قرار نگرفتند اما بطور کلی مناطقی که در آنها بسر می بردم هدف بمباران دشمن قرار گرفتند. اخباری مبنی بر اصاب موشک نزدیک یک کاروان خودروهای حامل من در جریان جنگ ۳۳ روزه درست نبود.

الاخبار: روزهای اول جنگ ۳۳ روزه بر شما چه گذشت؟ آیا درجریان مذاکرات سیاسی و عملیات نظامی بودید؟

نصرالله: هنگامی که می گویم در مسائل میدان نبرد دخالت مستقیم نمی کنم یعنی اداره عملیات با من نیست، اما بطور دقیق و پیوسته در جریان همه مسائل و رخدادهای جبهه ها در جنوب، بقاع و حتی مکان های بمباران شده و شهدا و وضعیت زخمی ها، وضعیت مردم، فضای رسانه ای و سیاسی قرار می گیرم و مطلع هستم و آنها را پیگیری می کنم.

الاخبار: آیا با اعضای خانواده در زمان جنگ دیدار داشتید؟

نصرالله: تنها یک بار آنها را دیده ام.

الاخبار: بعداز جنگ کجا با خانواده ملاقات کردید؟

شرایط تحرک بعد از جنگ کمی پیچیده بود، به من گفته می شد که با اعلام آتش بس جنگ تمام نشده و ما هنوز در قلب معرکه قرار داریم و به همین دلیل تحرکات من محدود بود و حتی به کسانی که خواستار ملاقات با من بودند، می گفتم که نگران جان شما و خودم هستم. بهتر است ملاقاتی صورت نگیرد. تصمیم برادران این بود که وضعیت خطرناک است و با حضورم در هرمکانی امکان تعرض و حمله وجود دارد.

بعد از جنگ تنها به مکانی رفتم که مرحوم سید محمد حسین فضل الله و تعدادی از برادران بودند و با آنان دیدار و از مواضعشان در جریان جنگ قدردانی کردم.

فقط با فرماندهان عملیات جهادی و شبکه داخلی حزب الله دیدار و با شبکه المنار مصاحبه کردم. مشکل آن روزها برقراری تماس تلفنی با تلفن همراه و بی سیم بود.

الاخبار: آیا بعد از جنگ با آوارگان هم ملاقات کرده اید؟

نصرالله: این موضوع مهم به حضور شخصی من نیازی نبود و از سویی امکان تحرک هم سخت بود، اما بطور مستمر با برادران مسئول دراین زمینه در ارتباط و تماس بودم و از اوضاع هنگام جنگ و بعداز آن بویژه خرابی ها و مهاجرت مردم بی گناه درک و تصور کامل و درستی داشتم و اصولا اهتمام ویژه ای به این گونه موضوعات دارم.

اقدامات و مواضع مهاجران و آوارگان مرا شگفت زده و یا نگران نکرد. البته برخی طرف ها تلاش می کردند تا مردم بویژه کسانی را که در این جنگ خسارت دیده بودند برای شعار دادن علیه مقاومت و سلاح آن به خیابان ها بکشانند، اما مردم لبنان آگاه هستند و همه چیز را بخوبی می دانند.

نصرالله: جوی مملو از خیانت برای تحمیل مسئولیت ها به مقاومت در قبال آنچه اتفاق افتاده بود، وجود داشت، اما مردم زیر بار فشارها برای آمدن به خیابان و شرکت در تظاهرات علیه مقاومت را نپذیرفتند.

الاخبار: در جریان جنگ ۳۳ روزه کدام مواضع شما را بسیار ناراحت کرد؟

نصرالله: جنایات دشمن بیش از همه چیز مرا ناراحت می کرد، نیروهای نظامی به جنگ و نبرد عادت دارند اما مردم غیرنظامی با وجود صلابت و استواری از این جنایات متاثر می شوند و گریه کودکان و زنان مرا غمگین می کرد.
ساختمان ها ویران شده باردیگر ساخته می شوند و آوارگان به خانه هایشان باز می گردند و این برای ما روشن بود زیرا به پیروزی از جانب خداوند ایمان داریم اما باید بگویم که در جریان جنگ ۳۳ روزه بمباران مجتمع امام حسن(ع) بیش از همه چیز مرا ناراحت و غمگین کرد ، اولا به خاطر تعداد زیاد شهدا ، دوم اینکه شایع شد اسراییلی ها آن را بخاطر حضور من بمباران کرده اند در حالیکه من اصلا آنجا نرفته بودم.
الاخبار: آیا درجریان جنگ نگران شخص خاصی هم شدید؟


نصرالله: شخص خاصی نه، اما در بین برادران «حاج عماد مغنیه» بود و همواره خواستار حفظ جانش بودم زیرا از شخصیت های اساسی در روند و مسیر جنگ بود و دائم به وضعیتش اهتمام داشتم.

الاخبار: همواره می گویند که حاج عماد مغنیه فرمانده پیروزی ها ، معنای آن چیست؟

نصرالله: براساس ساختارحزب الله در اواخر دهه هفتاد مدیریت همه بخش های جهادی و اجرایی حزب الله زیر نظر وی قرار گرفت و تعدادی از برادران به عنوان معاون او انتخاب شدند و این ماموریتش تا زمان شهادت ادامه یافت.

هنگامی که عملیات آزادسازی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ میلادی تحقق یافت و جنگ تابستان سال ۲۰۰۶به پیروزی رسید حاج عماد مسئول اداره عملیات جهادی بود.در حزب الله تلاش می کنیم که هیچکس بر دیگری برتری داده نشود زیرا مقاومت و جهاد یک اقدام جمعی است.اما حاج عماد مغنیه نقشی اساسی و محوری در پیروزی اول و دوم داشت و به همین دلیل از او به عنوان فرمانده دو پیروزی یاد می کنیم.

الاخبار: وعده شما برای گرفتن انتقام خون شهید مغینه چه شد؟

نصرالله: پرونده انتقام خون شهید مغنیه مفتوح است و در بیشتر اوقات گفته ام که برخی فکر می کنند منظور هدف قرار دادن برخی اسراییلی ها و یا شهرک نشینان صهونیست است که از این کشور به کشور دیگری سفر می کنند و با یک عملیات اینچنینی انتقام خون شهید مغنیه گرفته می شود، اما در حقیقت ما اصلا اینگونه نمی اندیشیم.

برای پاسداشت خون شهید مغنیه اول درصدد تقویت و توسعه زیرساخت ها و امکانات و افزایش اقتدار و آمادگی های مقاومت برای نبردهای آینده و خلق پیروزی های جدید هستیم زیرا نام و روح و اندیشه حاج عماد همواره ناظر است.

اسراییلی های اشغالگر می دانند که حتی اگر تحقق وعده ما برای گرفتن انتقام خون شهید مغنیه طولانی هم شود بدون تردید و درنگ عملی خواهد شد بنابر این به این فکر می کنند که هدف ما کدام شخص و یا نزدیکان او می باشد.

در حقیقت موازی شهید مغنیه نزد اسراییلی ها وجود ندارد، هنگامی که شهید مغنیه را حتی در زمینه های سیاسی و معنوی با آنها مقایسه می کنیم ، متوجه می شویم که هموزن و همطراز شهید یک مجموعه از اشخاص ، فرماندهان و تصمیم گیران اسراییلی را باید قراردهیم.

بله ، اسراییلی ها می دانند که هدف ما یک چنین مجموعه ای است بنابر این تدابیر و اقدامات امنیتی اطراف نخست وزیر، وزیران جنگ و روسای ستاد مشترک کنونی و سابق ارتش ، فرماندهان دستگاه های امنیتی کنونی و سابق را افزایش داده اند.

الاخبار: آیا تاکنون شده است که در پاسخ به سئوالی بگویید حاج عماد مغنیه را نمی شناسید؟

بله فقط یک بار، در سال ۱۹۹۳میلادی(۱۳۷۲شمسی) در نخستین مصاحبه با تلویزیون لبنان بود و در پاسخ به این سئوال که آیا حاج عماد مغنیه از فرماندهان حزب الله است، گفتم نه و آن زمان حقیقت داشت. حاج عماد اصلا در حزب الله نبود و مانند گروهی دیگر از برادران اصلی وارد فعالیت جهادی نشده بودند،قبل از اینکه وارد تشکیلات حزب الله شوند، دارای یک تشکل مستقل بودند و درآنجا فعالیت می کردند.
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:عماد مغنیه معروف به «حاج رضوان» در سال ۱۹۶۲ میلادی (۱۳۴۱ هجری شمسی) در روستای طیر دبا از توابع صوربدنیاآمد،وی معاون دبیرکل حزب لبنان در کمیته جهادی حزب الله ومغزمتفکرعملیاتهابود ونقش بسزایی درعملیات پیروزمندان حزب الله درماجرای جنگ۳۳ روزه داشت.

نام «حاج رضوان» چنان لرزه براندام حاکمان رژیم غاصب اسرائیل می انداخت که آرامش راازآنهاگرفته بودامادشمن برای نابودیش برنامه ریزی کرده بود که سرانجام درروز ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ میلادی (۲۳ بهمن ۱۳۸۶) «عماد فایز مغنیه»، به منطقه «کفر سوسه» در دمشق می‌رسد و وارد آپارتمانی می‌شود که برخی از رهبران فلسطینی و مسئول یکی از بخش‌های جهادی حزب‌الله و تعدادی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران در آن حضور داشتند تا درباره آموزش‌های نظامی و هماهنگی‌های نظامی بحث و تبادل نظر کنند.

دراواخرجلسه از حاضران می‌خواهد، بحث و گفت‌وگوها و هماهنگی‌ها را ادامه دهندوخودبرای مأموریتی دیگرجلسه راترک می کندکه  دقایقی بعد صدای انفجار به گوش رسید، ۸ گوی آهنین به بدن وی اصابت کرده است،یکی از آنها به چشمش اصابت کرده و از پشت سرش بیرون آمده بود. او بلافاصله جان خود را از دست داده بود./پایان توضیحات.
الاخبار: آیا ترور حاج حسان اللقیس در ادامه ترور حاج عماد مغنیه صورت گرفته است ؟
شهیدی که امام خامنه‌ای خواست با او عکس یادگاری بگیرد +تصاویر / در حال ویرایش

درتصویربالا:سمت راست-سید حسن نصرالله درکنارابو علی (حسان اللقیس)سمت چپ

نصرالله: معتقدم که این ترورها بخشی از جنگ امنیتی مفتوح با دشمن است و موضوع خطوط قرمز نیست.
می دانیم که برخی شخصیت های هستند که اگر اسراییل هر زمان و هر مکان بتواند خود را به آنان برساند در ترورشان لحظه ای درنگ و تردید نمی کند و منتظر خطوط قرمز نمی ماند.

الاخبار: نقش سوریه به ویژه شهید ژنرال «محمد سلیمان» در جنگ ۳۳ روزه چه بود؟

نصراله: در جریان جنگ، انتقال سلاح از سوریه به لبنان متوقف نشد. زیرا مشخص نبود که جنگ چه مدت طول می کشد. بنابر این اگر به سلاح و مهمات بیشتری دست می یافتیم، بهتر بود. اگر چه اسراییل همه راه ها را بمباران می کرد اما راه انتقال سلاح ها همواره مناسب بود و به علت اینکه داخل خاک سوریه در معرض حمله نبود بنابر این نظامیان سوری شهید نشدند.

در خصوص شهید ژنرال محمد سلیمان، معتقدم که اسراییلی ها او را به دلیل نقشش در قبل و جریان جنگ کشته اند ، « بشار اسد» رییس جمهوری سوریه او را مامور کرده بود که پرونده انتقال سلاح را پیگیری کند و او هم نقشی ممتاز و بسیار خوب و مثبت ایفا کرد.

اسراییل بعداز جنگ درصدد ترور شهید حاج عماد مغنیه و شهید محمد سلیمان بود»،خاطرنشان کرد که برخی رسانه های عربی مدعی تسویه حساب های داخلی شدند و این در حالی است که تمام اطلاعات ما و نتایج تحقیقات میدانی حاکی است که اسراییل پشت سر این ترورها بوده است.

الاخبار: آیاشماقبول دارید که سطح اهداف دشمن(اسراییلی) کاهش یافته و پایین آمده است؟

آنها از جنگ تابستان ۲۰۰۶ درس گرفته اند و می خواهند از آن استفاده کنند اما مشکل این است که اکنون در «دام » گرفتار شده اند و حتی نمی توانند هدفی را مشخص کنند.

از ابتدای نبرد ، روند آن را پیگیری کرده ایم اما تاکنون متوجه نشده ایم که اسراییل چه هدف و سخن رسمی دارد، برخی از سرنگونی حماس و برخی از خلع سلاح مقاومت و عده ای هم از توقف شلیک موشک ، جلوگیری از ورود موشک و ساخت آن در غزه و یا تخریب تونل ها سخن می گویند.

اسراییلی ها عمدا موضوع اسرا را مطرح نمی کنند زیرا می دانند نمی توانند بدون هزینه و مذاکره آنها را پس بگیرند و به آنها با فشارسیاسی و نظامی دست نمی یابند.

اسراییلی ها اکنون در تنگنا قرار گرفته اند و شایداحتمال داده بودند که مقاومت در صورت شروع جنگ پایداری نمی کند و مردم غزه شرایط تحمل قربانی های زیاد را ندارد و همانطور که « شیمون پرز» در جنگ سال ۱۹۹۶میلادی(۱۳۷۵شمسی) علیه لبنان ( جنگ خوشه های خشم) ریسک کرد، اسراییل امروز هم دست به ریسکی خطرناک زد تا مخازن موشک مقاومت را نابود کند.

الاخبار: آیا فلسطینی ها از حزب الله درخواستی برای ورود به جنگ داشته اند؟

نصرالله: برادر « موسی ابومرزوق» معاون دفتر سیاسی حماس در باره این موضوع صحبت کرده است، اما گروه های فلسطینی چنین صحبتی را با ما نداشته اند و معتقدم همه درک می کنند.

الاخبار: آیا این موضع حماس را واقعی ارزیابی کردید؟

نصرالله: اگر درخواستی جدی بود در نشست های بسته مطرح و بررسی می شد نه اینکه در رسانه ها اعلام شود. خطوط تماس بین حزب الله و حماس هرگز و حتی در دوره ای که روابط بین دو طرف کاهش یافت، قطع نشده است.کافی بود یکی از رهبران حماس خواستار بررسی این درخواست می شد اما آن را در رسانه های اعلام کردند.

این روند را که سئوال برانگیز است ، مناسب نمی دانم ، نمی خواهم تحلیل کنم و به همین دلیل اصل را بر حسن نیت و درک شرایط می گذارم و شاید هم واقعا شرایط سخت بوده است که چنین موضوعی را در رسانه ها اعلام کرده اند و در هر صورت موضوعی با این اهمیت نباید در رسانه ها مطرح شود ما هم از طریق رسانه ها پاسخ نمی دهیم و موضوع باید بین ما و حماس بررسی و مصلحت ها در نظر گرفته شود.

تاکنون با جنبش حماس در خصوص این موضوع تماسی برقرار نشده است. البته تماس ها بطور مستمر برقرار است اما نه ما و نه آنها به این موضوع اشاره ای نکرده ایم.

** الاخبار: آیا جنگ علیه غزه، تجاوز و جنگ آینده اسراییل علیه لبنان را به تاخیر انداخته است؟

نصرالله: می توانم بگویم به تاخیر انداخت اما نمی توانم بگویم کم و یا زیاد ؛ زیرا براساس اطلاعات و شرایط روشن نیست که اصلا اسراییل می تواند جنگی را علیه لبنان شروع کند حتی اگر بخواهد. به نظر می رسد، اسراییلی ها از نتایج جنگ۳۳ روزه درس گرفته اند و معتقدند هرجنگی را که از این پس شروع می کنند باید به پیروزی سریع و قاطع و روشن دست یابد.

در جنگ تابستان ۲۰۰۶ علیه لبنان همه اعتراف کردند که اسراییل شکست خورده است اما آنها وقتی از جنگ فارغ می شوند ادعاهایی دیگر مطرح می کنند ، اخیرا عده ای از اسراییلی ها گفتند که پیروز شده اند زیرا جبهه جنوب درجریان جنگ غزه فعال نشد، اما باید بدانند که این جبهه حتی در جریان انتفاضه بعداز سال ۲۰۰۶ ، در جریان جنگ دیوار و سپر دفاعی ، سال ۲۰۰۸ و جنگ ۸ روزه علیه غزه هم گشوده نشد.

که اسراییلی ها بعداز جنگ تابستان سال ۲۰۰۶ علیه لبنان شروطی را برای هرگونه جنگ جدید علیه لبنان در نظرگرفتند از جمله اینکه پیروزی آن تضمین شده ، سریع و کوتاه مدت باشد، فرسایشی نباشد و به بمباران شهرها ختم نشود، قاطع باشد نه محدود و موقت وهمه اهداف را محقق کند نه اهدافی کم اهمیت و همچنین روشن و غیرقابل مناقشه باشد.

اسراییلی ها با وضع این شروط و بررسی شرایط به این ارزیابی رسیده اند که هرگونه جنگ با لبنان در آینده بسیار سخت بویژه در زمینه تعیین اهداف خواهد بود و دیگر اینکه امکانات و توانایی های مقاومت در همه زمینه ها بویژه موشکی قابل مقایسه با گذشته نیست.

دشمن تحمل جنگ فرسایشی را ندارد و اکنون در غزه هم تحت فشار قرار گرفته است بویژه با شلیک موشک ها به تل آویو و فعالیت و توانایی گنبد آهنین هم بسیار مناقشه برانگیز شده است. گنبد آهنین تاکنون توانسته تنها چند موشک را ساقط کند و مشکل بزرگ اسراییل عدم اطلاع از تعداد دقیق موشک های مقاومت فلسطین درغزه است.

اسراییل با عبرت از جنگ ۳۳ روزه، مبادرت به برگزاری رزمایش ها و توسعه تجهیزات نظامی کرد و در جنگ غزه درصدد استفاده از آنها برآمد و اما برغم احاطه اطلاعاتی گسترده از اوضاع غزه و بستن همه منافذ دریافت که شکست خورده است و این را خود آنها می گویند نه ما.

زمانی که اسراییل در جنگ علیه نوار غزه محاصره که امکانات آن قابل تخمین است و آن هم در این شرایط شکست می خورد بدون تردید و با تاکید باید در محاسبات خود بازنگری کند و معتقدم اسراییل و شرایط بعداز جنگ غزه با قبل از آن بسیار متفاوت خواهد بود.

الاخبار: توصیه شما به گروه های مقاومت و ملت فلسطین در غزه چیست؟

نصرالله: قناعت، اراده و فرهنگ مقاومت آنها بسیار مهم است بویژه هنگامی که انسان بین دو گزینه یعنی تسلیم شدن و یا جنگیدن باید انتخاب کند.

فرهنگ و گزینه مقاومت نزد مردم فلسطین رشد یافته است زیرا چشم انداز دیگری را در مقابل خود نمی بیند. ملت فلسطین مذاکره را آزموده ، به اندازه کافی منتظر نتایج اوضاع منطقه و جهان شده است ، مذاکرات در مصر یک فرصت طلایی برای نوار غزه و هم قضایای فلسطین است اما زمان بسرعت می گذرد و تلف می شود و آیا بجز مقاومت گزینه دیگری در مقابل مردم غزه قرار دارد؟ آیا باید تسلیم شروط اسراییل شود؟ آیا باید خود را به دریا بیاندازد و یا مهاجرت کند و به ساکنان اردوگاه ها بپیوندند؟

معتقدم زمان همه این تجربه ها تمام شده است و مقابل مردم فلسطین تنها همین گزینه است که امروز دنبال می کند، هر انسانی که خواستار کرامت و بقا است به گزینه مقاومت و پایداری تمسک می جوید و الا هستند انسانی هایی که تسلیم شدن را ترجیح می دهند. مردم غزه تصمیم گرفته است که تسلیم نشود و پیامدهای این تصمیم را هم تحمل می کند هرچند گران باشد. آنها به مقاومت اطمینان دارند که راهش به نتیجه می رسد و عقل و منطق می گوید نه شعارها که باید مبارزه کنند.

الاخبار: اکنون مشکلی بین محور مقاومت و رهبری مصر وجود دارد و مسئله به حماس ختم نمی شود، با موضع دولت « عبدالفتاح السیسی» در مصر در خصوص پرونده تجاوز به غزه و فشار بر مقاومت چگونه برخورد می کنید؟

نصرالله: می خواهم سخن یکی از رهبران مقاومت فلسطین را بازگو کنم که مشکل غزه اکنون دو مشکل است. اول اطمینان و اعتماد به اسراییل است که یک مشکل اساسی و ریشه ای می باشد و روشن شده که اکنون بین دو محور قطری – ترکی و مصری – سعودی و اماراتی قرار گرفته است و این تقسیم دلایلش قابل درک و شناخته شده است.

با کمال تاسف شدید این تقسیم بندی سخت و شدید است و باید از آن عبور به شکلی عبور کنیم. مثلا ما باید با اخوان المسلمین گروه های فلسطینی و برادران ایرانی گفت وگو کنیم و ما به برادران ایرانی پیشنهاد کردیم که با ترک ها و قطری ها ، مصری ها و سعودی ها حتی از طریق اماراتی ها و عمانی ها در باره محور مقاومت تماس بگیرند

درصدد تعیین اهداف و یا موظف کردن جنبش مقاومت به بررسی محاسبات داخلی و منطقه ای نیستیم زیرا اهداف دیگری وجود دارد و آن متوقف کردن جنگ علیه غزه و رفع محاصره آن است و در دوران درگیری ، اولویت این است که مردم بایکدیگر گفت وگو و مذاکره کنند.

در کوران تحولات، به عنوان مثال موضع مصر سخت می شود، « رجب طیب اردوغان» نخست وزیر ترکیه به « عبدالفتاح السیسی» رییس جمهوری مصر حمله می کند، قطری ها از طریق شبکه الجزیره به او حمله می کنند و مواضع آنها علیه مصر منفی است.

اگر می خواهید به غزه کمک کنید باید با مصر گفت وگو کنید و خود فلسطینی ها می گویند که هرگونه راه حل با منزوی کردن مصر غیرممکن است، بنابر این دو محور یاد شده باید هر طور که شده غزه را نسبت به دیگر درگیری ها و مناقشات در اولویت قرار دهند و این مطالبه تاکنون به شکلی مناسب تامین نشده و تحقق نیافته است.

الاخبار: روابط حزب الله،ایران و سوریه با حماس در مرحله آینده بویژه بعداز جنگ غزه چگونه خواهد بود ؟

نصرالله: حتی قبل از جنگ غزه و در حالی که درخصوص موضوع سوریه اختلاف نظر داشتیم، هرگز تماس ها و دیدارها قطع نشد و همه چیز بطور طبیعی پیش رفت.

بطور طبیعی وضعیت همه ما از نتایج رخدادهای سوریه و عراق و منطقه تاثیر پذیرفته است، در خصوص سوریه در همه دیدارها که بین ما برگزار شد درخواست داشتیم که هریک موضع یکدیگر را درک کند، البته هرچند اختلافات ما در زمینه سوریه بزرگ هم باشد اما در خصوص غزه تاثیری ندارد.

در مورد غزه اولویت ما این است که ارتباطات و همکاری ها را زیاد کنیم و در روابط حماس با حزب الله و جمهوری اسلامی ایران تاثیر زیادی شده است، البته موضوع سوریه متفاوت و پیچیده است و به وقت بیشتری نیاز دارد و در گروه تحولات منطقه ای است و نمی توان چشم اندازی نزدیک برای آن در نظر گرفت.

الاخبار: رابطه لبنان با فلسطین چیست و چرا باید قدس را آزاد کنیم؟

نصرالله: قدس برای من جایگاه ویژه ای دارد، اما بزرگترین خطری که در افکارعمومی لبنان و بطور کلی عربی با آن مواجه هستیم ، این است که به زمانی برسیم که وجود اسراییل درمنطقه برای ملت ها طبیعی و عادی شود و یا اینکه پذیرفته شود دیگر تهدیدی برای منطقه و مردم آن نیست. اسراییل اگر مشکل است ، فقط مشکلی برای ملت فلسطین می باشد و این سخن به سیاست ، امنیت و اقتصاد مربوط می شود.

اسراییل یک رژیم غیرقانونی و تهدیدی همیشگی برای منطقه است و هرگز نمی توان با آن همزیستی کرد و فارغ از همه مشکلات و حساسیت ها بین فلسطینی ها وغیرفلسطینی ها ، بین شیعه و سنی، مسلمان و مسیحی هدف همه ملت های منطقه باید ریشه کنی این تهدید باشد.

اختلافات و درگیری ها نباید به این نتیجه منجر شود، فرهنگی که اسراییل را غده سرطانی و شر مطلق و خطر برای همه ملت ها و کشورهای منطقه و کرامت و مقدسات آنها می داند از بین برود. ارتباط حزب الله با درگیری با دشمن اسراییلی و حتی وقایع میدانی داخل فلسطین اصلا قابل بحث نیست و هدف نهایی ریشه کنی این غده سرطانی است.

الاخبار: آیا فوتبال دوست دارید؟

دبیرکل حزب الله گفت: بله دوست دارم و قبل از اینکه معمم شوم ، با دوستان بازی می کردم. در گذشته از منظر تفریح و سرگرمی و تغییر دادن فضا، بیشتر برزیل و گاهی آرژانتین را بویژه زمانیکه مارداونا بازی می کرد، تشویق می کردم ، او تعجب مرا برمی انگیخت.

در جام جهانی اخیر گفته شد که من طرفدار برزیل بودم اما با هیچ تیمی نبودم. در حزب الله جو غالب از گذشته حمایت از برزیل بوده برای بازی فنی و زیبایی که می کردند اما برخی می گویند که این حمایت بخاطر رنگ پرچم برزیل است که از دو رنگ زرد و سبز مورد علاقه شیعیان تشکیل شده است.

حقیقت این است که در جام جهانی امسال شرایط بویژه داخل لبنان و سوریه و همچنین غزه و عراق اجازه نداد تا این مسائل را پیگیری کنم.

البته بخشی از بازی نهایی مسابقات جهانی را بخاطر پسرم و نه خود بازی دیدم . پسرم طرفدار آلمان بود و برای اینکه فضا رقابت وتشویق خلق کنم از طرفداران آرژانتین شدم.

الاخبار : آیا با فیسبوک کار می کنید؟

دبیرکل حزب الله در پاسخ گفت: به دلیل شرایط امنیتی هر وسیله ای که به تلفن همراه و اینترنت مربوط می شود باید از من دور بماند و بنابر این بطور مستقیم با فیسبوک کار نمی کنم و سروکار ندارم اما همواره از آنچه در پایگاه های اجتماعی مطرح می شود ازجمله مناقشه ها و شایعات و گفت وگو ها از طریق مطالب خلاصه شده و گزارش های دریافتی مطلع می شوم.

الاخبار: با این زندگی که دائم مکان شما باید تغییر کند چگونه کنار می آیید؟

سید حسن نصرالله : درست است اما این تغییر مکان زمانی که بخشی از زندگی انسان شود، خود این یک عادت می شود و این امور بویژه بعداز جنگ ۲۰۰۶ برای من طبیعی شده است.

الاخبار : نگاه شما به «ضاحیه جنوبی »بیروت چیست؟

نصرالله: از شرایط ضاحبه و حتی جنوب و منطقه بقاع دور نیستم و در جریان جزئیات آن قرار دارم. اسراییلی ها و با کمک برخی رسانه های عربی این شایعه را ترویج می کنند که من در پناهگاه و بدور از مردم زندگی می کنم، آنها را نمی بینم و با آنها تماسی ندارم و حتی با برخی برادرانم قطع رابطه کرده ام، باید تاکید کنم که در پناهگاه زندگی نمی کنم اما به دلیل رعایت شرایط امنیتی تحرکاتم سری است.

الاخبار: آیا فیلم و سریال تماشا می کنید؟ داستان و رمان می خوانید؟

نصرالله: اگر وقت داشته باشم برخی سریال ها مانند یوسف پیامبر، فلسطین، الغالبون و حجاج بن یوسف را تماشا می کنم. برخی داستان ها و رمان ها را قبلا بارها خوانده ام اما از 5 سال قبل تاکنون فرصت خواندن رمان و داستان پیدا نکرده ام. البته اخیرا یک داستان تحت عنوان «عین الجوزه» دریافت کردم و خواندم.

بیتشر مطالعات این روزهای من کتاب هایی از نویسندگان شیعه و سنی در باره اندیشه های تکفیری و تاریخ و گرایش ها و دلایل آن است تا شاید بتوانیم به حل این مشکل کمک کنیم؛ بخشی از مطالعاتم در باره اسراییل از جمله یادداشت ها و سخنان سیاستمداران، ژنرال ها و رهبران احزاب این رژیم است تا در نبرد با آنها استفاده کنم،تلویزیون می بینم،روزنامه ها ازجمله روزنامه الاخبار را مطالعه می کنم و اصلا نمی شود، نخواند.

در میان شبکه های ماهواره ای عربی سه شبکه المیادین و الجزیره و العربیه و البته بیشتر المیادین را نگاه و پیگیری می کنم. الجزیره و العربیه را بدون توجه به مواضع آنها برای اینکه در جریان بگیرم چه می گویند بویژه در بخش های خبری ، تماشا می کنم،اما همه کانال ها و شبکه های لبنانی را تماشا می کنم هر چند دایم با ریموت کنترل این شبکه ها را تغییر می دهم تا با افکار عمومی بیشتر آشنا شوم.

الاخبار : آیا با زبان های دیگر بجز عربی و فارسی آشنا و مسلط هستید؟

نصرالله: با زبان انگلیسی آشنایی دارم، اما با آن خیلی کم صحبت می کنم. ولی خلاصه خبرها را گوش می کنم و می فهمم و هنگام ملاقات با شخصیت های سیاسی و مصاحبه با رسانه ها سئوالات و سخنان آنها را بخوبی می فهمم اما صحبت نمی کنم .
به زبان فارسی تسلط کامل دارم ، ابتدا به دلایل سیاسی با این زبان آشنا شدم اما بعد فهمیدم که زبان فارسی بخشی از فرهنگ اسلامی عربی است و کسانی که زبان فارسی ندانند از این بخش مهم محروم خواهند ماند.
«سید حسن نصرالله» (دبیرکل حزب الله) در گفت وگو با روزنامه لبنانی الاخبار به مناسبت هشتمین سالگرد جنگ۳۳ روزه/


خاطرات سردارسلیمانی ازجنگ ۳۳روزه
 شما اگر به جغرافیای عراق در هنگام جنگ سال ۲۰۰۶ (جنگ ۳۳روزه) نگاه کنید، می‌بینید در عراق که حلقه‌ی اتصال کشور محور و کشور مادر مقاومت است، آمریکا یک حائل قریب به ۲۰۰ هزار نفره از نیروهای مسلح خود با صدها فروند هواپیما و هلی‌کوپتر به اضافه‌ی هزاران دستگاه زرهی ایجاد کرد.

طبیعتاً این حضور نظامی آمریکا در منطقه به رژیم صهیونیستی فرصتی را می‌داد که از این موضوع بهره‌برداری کند و اقدامی را انجام بدهد؛ به این معنا که این هیمنه، در ترساندن ایران و در توقف و ترساندن سوریه اثر دارد و بنابراین نباید این دو نظام، اقدامی را انجام بدهند. رژیم صهیونیستی بر مبنای این تصور، خصوصاً با توجه به دولتی که در آمریکا بر سر کار بود - یعنی دولت بوش که دولت تندمزاج و سریع التصمیمی بود و همچنین تیمی که در کاخ سفید حاکم بود و با رژیم صهیونیستی همراه بود - فرصت را مناسب می‌دید برای اینکه چنین اقدام جنگی را انجام بدهد. بنابراین ریشه‌ی اصلی وقوع این جنگ در بهره‌برداری رژیم صهیونیستی از حضور نظامی آمریکا در منطقه و بهره‌گیری از سقوط صدام و پیروزی اولیه‌ی آمریکا در افغانستان و ایجاد رعب سنگینی است که آمریکا در منطقه ایجاد کرده بود؛ به‌طوری‌که آمریکا حجم وسیعی از گرو‌ه‌های سیاسی منطقه و دنیا را که مخالف سیاست‌هایش بودند جزو گروه‌های تروریستی محسوب کرده بود. رژیم صهیونیستی می‌خواست از این موضوع بهره ببرد و فکر می‌کرد این بهترین فرصت برای یک جنگ برق‌آسا است. چون این رژیم در سال ۲۰۰۰ یک شکست را تجربه کرده بود و از لبنان عقب‌نشینی و درواقع فرار کرده بود و حزب‌الله او را شکست داده بود. او می‌خواست مجدداً به لبنان‌ برگردد اما نه به اشغال بلکه به انهدام و تغییر دموگرافی در جنوب لبنان.

دو عبارت مهم، آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها دارند. در ابتدای شروع جنگ، بوش کلمات خیلی سخیفی بیان کرد که چون کلمه‌ای در شأن خودش است قابل تکرار نیست که من بیان بکنم، اما مؤدبانه‌ترش را رایس گفت. وقتی این کشتارها و ضجه‌ها در جنوب لبنان اوج گرفت و بمباران‌هایی که اوج مستی تکنولوژی بود اتفاق افتاد به‌طوری‌که هر کجا را اراده می‌کردند با دقت تکنولوژی می‌زدند و منهدم می‌‌کردند، وقتی کشتارهایی اتفاق می‌افتاد که کشتار قانا را در خودش هضم کرده و حذف کرده بود، رایس آن عبارت را به کار برد. او ضجه‌ها و فریادهای بچه‌ها و کودکان مظلوم و زنان و انسان‌های بی‌گناه را در زیر آوارها تشبیه کرد به این عبارت سخیف و گفت «این درد زایمان خاورمیانه‌ی جدید است»؛ درد زایمان یک حادثه‌ی بزرگ. بنابراین این عبارت‌ها نشان می‌داد یک طراحی بزرگ وجود دارد.

اما آن چیزی که به رژیم برمی‌گشت این بود که رژیم، یک اردوگاه بزرگ را در فلسطین با تعدادی کشتی پیش‌بینی کرده بود؛ اردوگاه برای اینکه هر تعدادی می‌توانند از مردم لبنان را بگیرند و در ابتدا به یک اردوگاهی در داخل فلسطین که تا سقف ۳۰ هزار نفر پیش‌بینی شده بود منتقل بکنند و بعد در این اردوگاه، نفرات را تفکیک کنند، آن‌هایی که افراد عادی هستند را منتقل کنند به کشورهای دیگر و آن‌هایی که از دید آن‌ها مجرم هستند یا وابستگی سازمانی به حزب‌الله دارند را دستگیر بکنند. کشتی را هم آماده کرده بودند که آن کوچ را انجام بدهند. لذا جنگ در این مرحله برخلاف همه‌ی جنگ‌ها که خشک و تر را می‌سوزاند خیلی با دقت تکنولوژی انجام گرفت؛ یعنی آن‌ها یک طایفه را مورد حمله‌ی خود قرار دادند؛ اول سعی کردند حزب‌الله را هدف بگیرند اما بعداً‌ توسعه‌اش دادند به کل طایفه‌ی شیعه در جنوب لبنان تا بتوانند این تغییر دموگرافی را به‌طور کامل در جنوب اجرا کنند. بعداً خود آن‌ها اعتراف کردند به این موضوع که قصد این کار را داشتند. یعنی ابتدا اولمرت گفت و بعد هم وزیر دفاع و رئیس ستاد ارتش گفتند که ما قصد داشتیم این جنگ را در یک حالت غافلگیرانه انجام بدهیم که آن غافلگیری اگر اتفاق می‌افتاد باید عمده‌ی کادر حزب‌الله در یک هجوم هوایی گسترده از بین می‌رفت و بالغ بر ۳۰ درصد سازمان حزب‌الله در مرحله‌ی اول، آسیب جدی می‌دید. آن‌ها در مراحل بعدی به دنبال انهدام قطعی بودند.

beiroot.jpg

بنابراین این جنگ که طراحی شده بود، متفاوت با همه‌ی جنگ‌های گذشته بود و مسیری که طی می‌کرد، مسیر جنگ با یک سازمان مثل حزب‌الله نبود، بلکه مسیر و هدف آن، جنگ برای ریشه‌کنی یک طایفه در لبنان و کوچاندن این طایفه از لبنان به مناطق دیگر بود. به عبارت دیگر، پیروزی دشمن باید این نتیجه را برای او به بار می‌آورد: «خلاصی از حزب‌الله برای همیشه» و شرط خلاصی از حزب‌الله، خلاصی از بخش مهمی از مردم لبنان بود که در مناطق مهمی نه‌فقط در جنوب بلکه در بخش بقاع و در شمال لبنان زندگی می‌کردند.

نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه خیلی جدی بشود، تمایل کشورهای عربی در حمایت از اسرائیل در چنین جنگی، و رضایت آن‌ها در ریشه‌کنی حزب‌الله یا طایفه‌ی شیعه از جنوب لبنان بود. رژیم صهیونیستی در عالی‌ترین سطح خودش یعنی اولمرت رئیس این رژیم، این مسئله را اعلام کرد و گفت برای اولین بار کشورهای عربی، اسرائیل را در جنگ علیه یک سازمان عربی حمایت کردند؛ البته منظور او از کشورهای عربی، همه‌ی آن‌ها نبود بلکه منظور او بیشتر بر حوزه‌ی خلیج فارس و در رأس آن‌ها رژیم آل‌سعود متمرکز بود؛ البته طبیعتاً مصر را هم شامل می‌شد اما می‌توانستیم در آن مقطع استثنائاتی قائل بشویم. عراق فاقد حاکمیت بود و حاکم آن روز عراق یک حاکم نظامی آمریکایی بود. بنابراین عراق حاکمیتش در دست آمریکایی‌ها بود. دولت سوریه هم به‌دلیل مرگ مرحوم حافظ اسد دولت جوانی بود که تازه شروع به کار کرده بود. به‌هرحال برای اولین بار اکثر کشورهای عربی در جنگ علیه یک سازمان عربی، اسرائیل را در این جنگ حمایت کردند. این یک واقعیت مهم و جدی بود که اولمرت بیان کرد.

دلایل پنهان این جنگ را به‌خوبی تشریح کردید. دلایل آشکار و بهانه‌ی آغاز این جنگ چه بود؟

مسئله این بود که حزب‌الله به مردم لبنان متعهد شده بود که جوانان زندانی و اسیر لبنانی را از چنگال رژیم صهیونیستی آزاد بکند. غیر از حزب‌الله هیچ قدرتی که بتواند این تعهد را عملی بکند وجود نداشت. سیّد در یک بیانی این را وعده داد که حتماً مانند آنچه در گذشته اتفاق افتاد، نسبت به آزاد کردن اسرای لبنانی از دست رژیم صهیونیستی عمل می‌کند. مردم لبنان اعم از آن اسرایی که دروزی بودند یا اسرایی که مسلمان بودند یا اسرایی که مسیحی بودند، امید و پناهگاهی جز حزب‌الله نداشتند، امروز هم ندارند؛ یعنی در هر حادثه‌ای، تکیه‌گاه اصلی ملت لبنان برای دفاع در برابر این حکومت وحشی، حزب‌الله است. آن روز هم اولاً تکیه‌گاهی جز حزب‌الله وجود نداشت و ثانیاً حزب‌الله راهی نداشت جز اینکه یک اقدامی بکند تا بتواند در اثر آن، یک تبادل را انجام بدهد؛ کمااینکه رژیم صهیونیستی اصلاً دیپلماسی نمی‌فهمد. زبان او با همه‌ی اطراف، زبان زور است و غیر از زبان قدرت در مقابل خودش زبان دیگری را خیلی متوجه نیست و برایش محلی از اِعراب هم ندارد کمااینکه در مقابل اَعراب هم این‌گونه بود. بنابراین حزب‌الله برای اینکه بتواند به وعده‌ی خودش یا انتظار مردم لبنان یک جواب مثبتی بدهد، راهی جز این نداشت. این تنها راه ممکن بود و غیر از این راه دیگری نبود. در تبادلات قبلی، اسرائیل حاضر نشده بود اسرای اصلی که بعضاً‌ نوجوان بودند را آزاد بکند؛ نوجوان‌هایی که دوره‌ی طولانی در زندان به سر برده بودند و به سنین جوانی یا میان‌سالی رسیده بودند. حزب‌الله درواقع این وعده را داد که آن‌ها را آزاد کند اما در آن تبادل اولیه که انجام گرفت، این هدف محقق نشد یا اسرائیل قبول نکرد این زندانی‌ها را آزاد بکند. لذا حزب‌الله برای تحقق این وعده‌ی خود به مردم لبنان، اقدام عملیاتی انجام داد که در اثر این عملیات، بتواند آن تبادل را انجام بدهد که بعد هم موفق شد.

روحیه ایمانی و مشی جهادی در نگاه شهید عماد مغنیه

بر این مبنا یک عملیات ویژه‌ای صورت گرفت که فرمانده آن شهید عماد مغنیه بود. نمی‌دانم چه اسمی برای او بگذارم؛ آیا این کلمه را که امروز مرسوم شده است، یعنی «سردار» را درباره‌ی او بگویم؟ امروز در کشور ما کلمه‌ی «سردار» و «امیر» عرف شده است اما شهید عماد مغنیه، فراتر از این کلمه بود؛ او حقیقتاً یک سردار به معنای واقعی بود؛ یک سرداری که شاید بتوانم بگویم شبیه‌ترین صفات را در صحنه‌ی جنگ به مالک اشتر داشت. من در شهادت او همان حالی را که در آقا امیرالمؤمنین (ع) هنگام شهادت مالک حادث شد، نسبت به مقاومت می‌دیدم. در شهادت مالک، یک حالت حزن و اندوه فوق‌العاده‌ای، امام (ع) را گرفت و به تعبیری در بالای منبر گریست و فرمود: «ما مالک لو کان من جبل لکان فندا، و لو کان من حجر لکان صلدا، أما و الله لیهدّنّ موتک عالما و لیفرحنّ عالما، على مثل مالک فلتبک البواکى، و هل مرجوّ کمالک، و هل موجود کمالک، و هل قامت النّساء عن مثل مالک»؛ چه مالکی! که اگر کوه بود کوهى عظیم و بزرگ بود، و اگر سنگ بود سنگى سخت بود، آگاه باشید که به خدا سوگند، مرگ تو اى مالک، جهانى را ویران و جهانى را شاد مى‌سازد. بر مردى مانند مالک باید گریه‌کنندگان بگریند، آیا یاورى مانند مالک دیده می‌شود، آیا مانند مالک کسى هست، آیا زنان از نزد طفلى برمى‌خیزند که مانند مالک شود. این جمله‌ی امیرالمؤمنین (ع) خیلی مهم بود که فرمود مثال مالک برای من، مثل وجود من برای رسول‌اللّه (ص) بود. در مسئله‌ی عماد همین حال بود؛ یعنی عماد نسبت به مقاومت یک چنین توصیفی داشت که من عرض کردم. اگر بخواهم از این عرف‌های متداول موجود خودمان عبور بکنم باید تشبیه بکنم به همان جمله‌ی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) پیرامون مالک که فرمود زن‌ها باید بزایند تا کسی مانند مالک در دنیا زائیده شود. عماد یک‌چنین شخصیتی داشت.

او همان‌طور که اداره‌ی خیلی از صحنه‌های سخت را بر عهده داشت، مدیریت این عملیات ویژه را هم عهده‌دار بود و خودش از نزدیک نظارت و مدیریت کرد. عملیات او موفق شد و توانست در داخل سرزمین فلسطین اشغالی، یک ماشین نظامی رژیم صهیونیستی را مورد حمله قرار بدهد و دو نفر را از داخل آن که زخمی شده بودند، به اسارت بگیرد. من به ماقبل عملیات کار ندارم؛ این عملیات، عملیات یک‌روزه‌ نبود بلکه عملیات چندماهه‌ای بود که رژیم، تحت نظر گرفته شد و بر مبنای یک تدبیری که سید مقاومت جناب سیدحسن نصراللّه به‌عنوان فرماندهی کل مقاومت در لبنان کرده بود، مدیر این صحنه که مسئول جهادی حزب‌الله، عماد مغنیه  بود، اقداماتی برای آمادگی قبل از این عملیات انجام داد که خیلی مهم بود و چون جزو بحث ما هم نیست الان خیلی ضرورت ندارد به آن بپردازیم. اما این عملیات، چهار عملیات بود نه یک عملیات؛ چهار عملیات مجزای ویژه بود. یکی، اصل طراحی این عملیات بود؛

دوم، موقع و زمان حمله بود؛ سوم، عبور از سیم‌خاردارهای خیلی متراکم و بلند و وسیع رژیم صهیونیستی و رسیدن به محل عملیات بود؛ چون عملیات فقط زدن نبود که انهدامی صورت بگیرد، باید عبور هم صورت می‌گرفت و می‌رفت آن‌طرف و اسرا را می‌آورد. لذا هر مأموریتی باید با دقتی صورت می‌گرفت که نفرات داخل نفربر کشته نشوند. چهارم هم اینکه باید به‌سرعت انجام می‌شد و این سرعت به ربع ساعت و نیم ساعت نبود بلکه به دقایق و ثانیه‌ها بود. باید به‌سرعت اسرا را به نقطه‌ی امن می‌بردند قبل از اینکه دشمن برسد. معمولاً فاصله‌ی دشمن با نقطه‌ی عملیات در رویارویی زمینی چند دقیقه است، در نبرد هوایی که خیلی سریع‌تر است و دشمن سریع می‌رسد. لذا قبل از عملیات با دقت مورد بررسی قرار گرفت. یکی از ویژگی‌های عماد مغنیه توجهش به ظرافت‌ها و ریزه‌‌کاری‌های دقیق بود. لذا او چون عموماً خودش از نزدیک مدیریت می‌کرد، طراحی هم به عهده‌ی خودش بود، اجرا هم به عهده‌ی خودش بود؛ و عماد موفق شد.

جنگ با این بهانه آغاز شد و یورش سنگینی به مواضع حزب‌الله صورت گرفت. واکنش حزب‌الله لبنان در ساعات و روزهای اولیه به چه شکل بود؟ مخصوصاً با توجه به اینکه اسرائیل، بهانه‌ی آغاز این حمله‌ی وحشیانه را اسیرگیری حزب‌الله لبنان عنوان کرد، قاعدتاً فشار روانی ایجاد شده بود.

باید به دو نکته اشاره کنیم. حزب‌الله ازآنجایی‌که یک پیوستگی و یک دشمنی غیر قابل سازش با اسرائیل دارد، یعنی از نظر حزب‌الله و از منظر اعتقادی و منطق سیاسی، اسرائیل غیر قابل سازش است و از نظر دشمن هم، مسئله‌ی قبول حزب‌الله، غیرممکن است، بنابراین این دشمنی یک دشمنی مستمری است؛ لذا حزب‌الله پیوسته در یک آمادگی برای دفاع بود؛ این نکته‌ی اول.

حزب‌الله خالی الذهن و در یک عدم آمادگی به سر نمی‌برد؛ آماده بود و آمادگی او ربطی به این عملیات نداشت. البته این عملیات آمادگی و هوشیاری را در ابعاد دیگری افزایش داد، اما آمادگی در بُعد نیروهای رزمنده و وسایل و امکانات، از قبل مهیا بود. حالا هم همین‌طور است؛ یعنی حزب‌الله همیشه در یک آمادگی صددرصد به سر می‌برد. آمادگی حزب‌الله مثل دیگر آمادگی‌ها نیست که مثلاً اول، آمادگی زرد اعلام می‌کنند، بعد آمادگی قرمز؛ یا مثلاً ابتدا آمادگی سی درصد، بعد هفتاد درصد و در نهایت صد درصد؛ نه، حزب‌الله پیوسته در یک آمادگی صددرصد به سر می‌برد. آن روز هم در آمادگی صددرصد بود، امروز هم در آمادگی صددرصد است؛ منتها کیفیت این آمادگی به‌دلیل امکانات، در هر دوره‌ای متفاوت است.

نکته‌ی دوم اینکه در مسئله‌ی پیش‌بینی جنگ و با توجه به سابقه‌ی عکس‌العمل‌ها، معمولاً این نوع اتفاقات هیچ وقت به یک جنگ کامل نمی‌‌انجامید. عموماً یک عکس‌العمل یک روزه‌ای وجود داشت که با یک شدتی، مناطق یا نقاطی را رژیم مورد حمله قرار می‌داد و بعد متوقف می‌کرد. اما در همان لحظات اول این جنگ، طراحی شده بود که به‌طور کامل به مورد اجرا گذاشته شد. یعنی آن طرح کاملی که در خفا می‌خواستند انجامش بدهند، آن را یک‌جا به اجرا گذاشتند. البته الان ما می‌گوییم «آن طرح در خفا»، وَالّا ما شاید بعد از گذشت دو هفته از آغاز جنگ به‌صورت اعتقادی - و نه اطلاعاتی - به این نکته رسیدیم؛ تقریباً اواخر جنگ بود که به‌صورت اطلاعاتی به این رسیدیم که دشمن طرحی از قبل آماده داشته و می‌خواسته در غافلگیری کامل این را عمل بکند و بخش اعظمی از این فهم ما به‌دلیل اعلام خود دشمن بود. بنابراین جنگ به‌سرعت به یک جنگ کامل تبدیل شد و مثل یک انبار وسیع باروت و مواد منفجره‌ای که با یک فتیله ناگهان منفجر می‌شود، جنگ شعله‌ور شد. انگار یک‌مرتبه همه‌ی آن طرح به مورد اجرا گذاشته شد و این انفجار عظیم که جنگ ۳۳روزه نامیده شد صورت گرفت.

سردارسلیمانی!در هنگام وقوع جنگ، جنابعالی کجا بودید؟

من روز اول که حادثه اتفاق افتاد به لبنان برگشتم؛ چون یک روز قبل از آن آنجا بودم. درواقع اول به سوریه آمدم، منتها همه‌ی راه‌ها به سمت لبنان مورد حمله قرار گرفته بود، خصوصاً تنها راه رسمی ورودی که گذرگاه مرزی لبنان به سوریه بود، پیوسته زیر آتش هواپیماها بود و هواپیماها لحظه‌ای آنجا را ترک نمی‌کردند. تماسی داشتیم با دوستانمان از راه خط امن و عماد آمد دنبال من و من را از سوریه از یک راه دیگری که یک بخش آن پیاده بود و یک بخشی را هم با ماشین طی کردیم، به لبنان منتقل کرد. آن وقت هنوز گستره‌ی اصلی جنگ، تمرکز بر ساختمان‌های اداری حزب‌الله، اکثر مناطق جنوب و بعضاً نقاطی در مراکز میانی و شمالی بود.

تقریباً هفته‌ی اول که سپری شد، از تهران اصرار داشتند که من به تهران بیایم تا درباره‌ی جنگ توضیح بدهم.

من از یک راه فرعی برگشتم. آن وقت رهبر معظم انقلاب در مشهد بودند و من خدمت ایشان رسیدم برای جلسه‌ی سران سه قوه و مسئولان اصلی که عضو شورای امنیت ملی بودند و غالباً در بخش‌های امنیتی و اطلاعاتی حضور داشتد. در جلسه‌ی مشهد، من گزارشی از حادثه دادم. گزارش من گزارش تلخی بود. یعنی مشاهدات من افقی از پیروزی را نشان نمی‌داد. جنگ کاملاً جنگ متفاوت و تکنولوژیک و دقیقی بود. اهداف با دقت انتخاب می‌شد. ساختمان‌های دوازده طبقه با یک بمب با زمین یکسان می‌شدند. هدف‌گیری در بخش‌های روستایی که فاصله‌ی یک روستا با روستای دیگر کم بود و روستاها چسبیده به هم بودند، برای توپخانه‌ها کار سختی است؛ درعین‌حال زمانی که هدف جنگ، از حزب‌الله به طایفه‌ی شیعه منتقل شده بود، وضع یک روستایی که شیعه‌نشین بود با روستای دیگری که برادران مسیحی ما بودند یا برادران اهل‌تسنن بودند کاملاً متفاوت بود. یعنی یک جا یک نفر با اطمینان نشسته بود و مشغول کشیدن قلیان بود و یک جا، چندین هزار گلوله فرود می‌آمد. من این مسائل را در آن جلسه گزارش دادم.
تعبیرات رهبر انقلاب از حاج قاسم سلیمانی
وقت نماز شد و حضرت آقا رفتند برای وضو گرفتن. من هم رفتم وضو بگیرم. آقا وضو گرفته بودند و آستین‌هایشان هنوز بالا بود؛ وقتی برمی‌گشتند با دست به من اشاره کردند که بیا؛ من رفتم. آقا فرمودند «شما از گزارشت چیزی می‌خواستی به من بگویی؟» عرض کردم نه، فقط می‌خواستم توضیح واقع را بدهم. آقا فرمودند: «این را فهمیدم. چیز دیگری نمی‌خواستی بگویی؟»

عرض کردم نه. نماز خواندیم و برگشتیم به جلسه.

گزارش من تمام شده بود. آقا شروع به صحبت کردند. چند مطلب را فرمودند، از جمله اینکه فرمودند نکاتی که فلانی «گفتند پیرامون جنگ، همینطور است؛ این جنگ، جنگ بسیار سخت و شدیدی است اما من تصور می‌کنم این جنگ شبیه جنگ خندق است.» آیات جنگ احزاب یا همان جنگ خندق را قرائت کردند و حالت مسلمان‌ها، حالت اصحاب و یاران پیغمبر، حالتی که بر صف آن‌ها حاکم بود را بیان کردند.

نامه سردار سلیمانی به رهبر انقلاب با اعلام پایان سیطره حکومت داعش

بعد فرمودند «اما من تصورم این است که پیروزی این جنگ، همانند پیروزی جنگ خندق خواهد بود.» من در دلم تکان خوردم، چون اصلاً چنین ظنی از نظر نظامی نداشتم. یعنی در دلم تمنا کردم کاش آقا این را نمی‌فرمودند که نتیجه‌ی این جنگ، پیروزی است. جنگ احزاب، پیروزی بزرگ پیامبر بود.

در ادامه، آقا دو نکته‌ی دیگر فرمودند که خیلی مهم بود؛ یکی فرمودند «من تصورم این است که اسرائیل این طرح را از قبل آماده کرده بود و می‌خواست همین طرح را در یک غافلگیری کامل به اجرا بگذارد و حزب‌الله را در غافلگیری نابود کند. عمل حزب‌الله در گرفتن این دو اسیر، آن غافلگیری را به هم زد.» خب، من این اطلاعات را نداشتم، سید هم این اطلاعات را نداشت، عماد هم نداشت. هیچ‌کدام این اطلاعات را نداشتیم. من همیشه این اعتقاد را داشتم و به دوستانمان هم گفته‌ام که در این بیست سالی که در محضر آقا بودم، نتیجه‌ی تقوا را و ثمره‌ی آن را که حکمت می‌شود و بر زبان و بر دل و بر عقل جاری می‌شود، من در آقا به‌طور کامل دیدم. لذا در هر چیزی که الان ایشان شبهه می‌کنند، مطمئن می‌شوم که در انتهای آن، شبهه درمی‌آید و یا بر هر چیزی که یقین می‌کنند، مطمئن می‌شوم که در آن، [مقصود] به دست می‌آید. وقتی آقا این نکته را فرمودند برای من خیلی نویدبخش بود؛ چون این حرف، سید را خیلی کمک می‌کرد و خیالش را راحت می‌کرد. مخصوصاً اینکه در اواخر جنگ، تعداد شهدا بالا رفت و حجم انهدام و تخریب هم بالا رفت. سیّد عبارت‌هایی بیان می‌کرد که من را متأثر می‌کرد و من نمی‌خواهم آن عبارت‌ها را بیان بکنم. دیدم این بیان آقا خیلی بیان خوبی است برای او که ممکن است کسی شماتت کند و مثلاً بگوید چرا حزب‌الله برای گرفتن دو اسیر، کل شیعه را با خطر مواجه کرد. اما بیان این موضوع که حزب‌الله با گرفتن دو اسیر، نه‌تنها خودش را بلکه ملت لبنان را از یک نابودی کامل نجات داد، خیلی نویدبخش و مهم بود.

یک نکته‌ی سومی هم فرمودند که جنبه‌ی معنوی داشت؛ فرمودند «به این‌ها بگویید دعای جوشن صغیر بخوانند.» در شیعه عموماً دعای جوشن کبیر معروف است و دعای جوشن صغیر حداقل در بین عموم مردم – غیر از خواص - معروف نیست. بعد آقا توضیحی هم دادند که یعنی ما تصور دیگری نکنیم در این موضوع که این دعای جوشن صغیر حالا مثلاً چیست؛ مثل بعضی‌ها که می‌گویند این چهار تا قل هوالله را بخوان یا مثلاً این حمد را بخوان و موضوع حل است. آقا فرمودند «این دعای جوشن صغیر حالت یک انسان مضطر است؛ انسانی که در یک اضطرار شدید است و می‌خواهد با خدا حرف بزند.»

من همان شب به تهران آمدم و مجدداً‌ به سوریه برگشتم.

احساس بسیار خوبی داشتم چراکه حامل یک پیامی بودم که شاید برای سید از هر امکان دیگری ارزشمند‌تر بود. مجدداً عماد آمد دنبال من و از همان راه برگشتیم و رفتم پیش آقاسید و موضوع را برای ایشان نقل کردم. شاید هیچ چیزی به اندازه‌ی این کلمات در روحیه‌ی سید مؤثر نبود. اولاً ایشان یک خصوصیتی دارد که ماها تا حالا هیچ‌کدام به این درجه نرسیده‌ایم. فکر می‌کنم ما اصلاً‌ درس ولایت‌شناسی را باید برویم پیش ایشان یاد بگیریم. او اعتقاد جدی به بیانات رهبر معظم انقلاب دارد و این‌ها را یک بیانات الهی و غیبی می‌داند. لذا به هر بیانی و به هر کلمه‌ای که از ناحیه‌ی رهبر معظم انقلاب صادر شده باشد، اهتمام جدی و توجه اساسی و فوق‌العاده دارد.

بازتاب انتشار تصویر رهبر انقلاب در کنار سید حسن نصرالله و قاسم سلیمانی

من به سید توضیح دادم و او هم خیلی خوشحال شد. سپس به‌سرعت موضوع اول که «نتیجه‌ی این جنگ، همانند پیروزی جنگ خندق خواهد بود؛ و اگرچه سختی‌های زیادی دارد اما پیروزی بزرگی حاصل می‌شود» از قول رهبر معظم انقلاب در بین همه‌ی مجاهدین منتشر شد؛ از کسانی که در نقاط جلو بودند و درگیر بودند تا افراد در همه‌ی صفوف. ثانیاً این تحلیل که «دشمن از قبل یک طرح حمله داشته است» مبنای اصلی عملیات سید در توجیه افکار عمومی و توجه دادن افکار عمومی به نیت دشمن شد. در موضوع سوم هم مسئله‌ی دعای جوشن صغیر رایج شد؛ چون این دعا مفاهیم خیلی ارزنده‌ی عرفانی و معنوی و عبودی دارد و شاید بتوان گفت جزو بهترین دعاهای مفاتیح است. انتشار این دعا وسعت پیدا کرد و تلویزیون المنار به‌شکل مرتب آن را با یک صوت زیبا و حزین پخش می‌کرد. حتی در بین مسیحیان هم این دعا را می‌خواندند. چون دعا، دعای الهی است، عرفانی است و متعلق به یک طایفه نیست. یعنی هر کسی که عبودیت و تعبد داشته باشد، به قدرت الهی و به خداوند سبحان اعتقاد داشته باشد، این دعا در او اثر می‌گذارد؛ لذا این پیام خیلی مؤثر بود و شروعی شد برای یک تحرک دیگر و می‌توان گفت که خون تازه‌ای در وجود حزب‌الله دمید تا حزب‌الله با یک امید بیشتری و اعتمادبه‌نفس بیشتری وارد معرکه با دشمن شد.

شما در خلال جنگ، پیام دیگری از طرف حضرت آقا به جناب سیدحسن نصرالله و فرماندهان حزب‌الله منتقل نکردید؟

من تا پایان جنگ برنگشتم و به‌طور کامل در این ۳۳ روز در لبنان ماندم. بعد از اینکه جنگ تمام شد، من به ایران برگشتم و باز در جلسه‌ی مشابه همان جلسه‌ی مشهد اما این بار در تهران، در محضر رهبر معظم انقلاب که همه‌ی سران قوا هم بودند و مسئولین اصلی حضور داشتند، گزارشی از آنچه گذشت که بخشی از آن هم منتشر شده بود، منتقل کردم. ضمن اینکه من در لبنان هم که بودم، به‌صورت روزانه از خط امن گزارشاتی به تهران می‌فرستادم و مسئولین به این شکل، کاملاً در جریان وضعیت میدانی بودند.

در داخل ایران نظرات پیرامون نحوه‌ی مواجهه و عکس‌العمل جمهوری اسلامی ایران چگونه بود؟ آیا در بین مسئولان، نظرات مخالفی هم بود یا همه نسبت به نوع واکنش ما متفق‌القول بودند؟

در آن مقطع اصلاً اختلاف نظر و اختلاف دیدگاهی وجود نداشت. یعنی همه پیرامون حمایت از حزب‌الله - اعم از حمایت معنوی و مادی یعنی تسلیحاتی، تجهیزاتی و رسانه‌ای و آنچه در چارچوب توان جمهوری اسلامی بود - متفق‌القول بودند. بنابراین در داخل نظام – حداقل در آن مقطع - کسی تردیدی نداشت. من آنجا هم که بودم، نظرات داخل ایران را می‌شنیدم و هیچ نگرانی از این ناحیه وجود نداشت و به معنای کامل کلمه، یک وحدت کاملی در حمایت از حزب‌الله و تلاش برای پیروزی حزب‌الله در جمهوری اسلامی وجود داشت. چون مرکز اساسی این پشتیبانی، رهبر معظم انقلاب بودند، لذا در جهت دادن به این موضوع و تشخیص مصلحت جمهوری اسلامی و مصلحت اسلام و عالم اسلامی تردیدی در ایران وجود نداشت. البته الان هم که در برخی موضوعات ممکن است تفاوت دیدگاه وجود داشته باشد، اما در موضوع حزب‌الله تاکنون ما در همه‌ی سطوح وحدت نظر داشته‌ایم.

از بُعد عملیاتی جنگ ۳۳روزه کمتر صحبت شده و یا اینکه بیشتر صحبت‌ها و اطلاعات، درباره‌ی وضعیت رژیم صهیونیستی در این جنگ بوده است. خوب است از زبان شما که در میدان این نبرد حضور و فعالیت داشته‌اید، جزئیاتی از راهبردهای عملیاتی حزب‌الله لبنان را بشنویم.

ببینید، هنوز موضوعاتی پیرامون جنگ ۳۳روزه وجود دارد که نمی‌توان مطرح کرد. حدود سیزده سال از این جنگ می‌گذرد و هنوز سال‌های زیادی باید بخشی از اسرار این جنگ و آنچه حزب‌الله عمل کرد به‌صورت سرّی باقی بماند. اما در رابطه با بخش‌هایی که می‌توان بیان کرد و مفید است، چند نکته‌ی مهم و چند خاطره می‌گویم.

حزب‌الله یک اتاق عملیات در قلب «ضاحیه »داشت که عموماً پیوسته ساختمان‌هایی در مجاور آن مورد بمباران قرار می‌گرفتند و منهدم می‌شدند. یعنی در هر شبی، دو سه ساختمان بزرگ بلندمرتبه‌ی دوازده سیزده طبقه، کمتر یا بیشتر، نقش بر زمین می‌شدند و کاملاً با خاک یکسان می‌شدند. این اتاق، اتاق عملیات زیرزمینی نبود بلکه یک اتاق عملیات معمولی بود اما بعضی از تجهیزات، اتصالات و ارتباطات در آن پیش‌بینی شده بود. یک شب که در این اتاق عملیات بودیم و تقریباً همه‌ی مسئولان اداره‌ی جنگ در آن اتاق عملیات حضور داشتند، حدود ساعت یازده شب، بعد از اینکه ساختمان‌های اطرافمان را زدند و منهدم کردند، احساس کردم که یک خطر جدی نسبت به سید وجود دارد و تصمیم گرفتم سید را جابه‌جا بکنیم. من و عماد با هم مشورت کردیم، سید به‌سختی می‌پذیرفت که از اتاق عملیات خارج بشود. خارج شدن او هم این‌گونه نبود که از ضاحیه خارج بشود بلکه باید از یک ساختمانی که فکر می‌کردیم دشمن ممکن است به‌دلیل ترددی که در داخل آن وجود دارد به آن حساس شده باشد، به جای دیگری منتقل می‌شد. هواپیماهای اِم‌کا یعنی هواپیماهای بدون سرنشین اسرائیل پیوسته روی آسمان ضاحیه، سه تا سه تا پرواز می‌کردند و بر همه‌ی رفت‌وآمدها کنترل دقیق داشتند؛ حتی از یک موتورسیکلتی که تردد می‌کرد نمی‌گذشتند. ساعت دوازده شب، ضاحیه سوت‌وکور بود و اصلاً انگار در آنجا، در آن قلب ضاحیه که مرکز اصلی حزب‌الله بود هیچ‌کس زندگی نمی‌کرد. توافق کردیم از این نقطه به ساختمان دیگری منتقل بشویم و منتقل شدیم. فاصله‌ی زیادی هم بین آن ساختمان و ساختمان دیگر نبود. وقتی منتقل شدیم به‌محض اینکه داخل آن ساختمان شدیم، بمباران دیگری صورت گرفت و کنار همان ساختمان را زدند. در همان ساختمان صبر کردیم، چون در آنجا خط امن داشتیم و نباید ارتباط سید و مخصوصاً ارتباط عماد قطع می‌شد. مجدداً‌ بمباران دیگری صورت گرفت و یک پل را در کنار این ساختمان زدند. احساس می‌شد که این دو بمباران، زدن سومی هم دارد و ممکن است به این ساختمان برسد.

در آن ساختمان فقط سه نفر بودند: من(قاسم سلیمانی) و سیدحسن نصرالله و عمادمغنیه.

لذا تصمیم گرفتیم از این ساختمان هم بیرون برویم و به سمت ساختمان دیگری رفتیم. آمدیم بیرون، ما سه نفر، هیچ خودرویی نداشتیم، ضاحیه تاریک تاریک و در سکوت کامل بود. فقط صدای هواپیماهای رژیم بالای سر ضاحیه می‌آمد. عماد به من و سید گفت «شما بنشینید زیر این درخت، از باب اینکه از دید محفوظ بشوید.» اگرچه محفوظ نمی‌کرد چون دوربین هواپیمای اِم‌کا حرارت بدن انسان را از حرارت دیگر اشیاء تفکیک می‌کرد، لذا آن نقطه غیر قابل مخفی کردن بود. وقتی در آن نقطه نشستیم، من یاد قصه‌ی حضرت مسلم افتادم؛ نه برای خودم بلکه برای سید. چراکه سید صاحب اینجا بود. عماد رفت، یک ماشین پیدا کرد، چند دقیقه بیشتر طول نکشید که به‌سرعت برگشت.

عماد بی‌نظیر بود؛ مخصوصاً در طراحی. تا قبل از اینکه ماشین به ما برسد، هواپیمای اِم‌کا روی ما متمرکز بود. ماشین که رسید به ما، اِم‌کا بر ماشین متمرکز شد. می‌دانید که اِم‌کا اطلاعات دوربینش را مستقیماً به تل‌آویو منتقل می‌کرد و آن‌ها این صحنه را در اتاق عملیاتشان می‌دیدند. طول کشید تا ما توانستیم با رفتن به زیرزمین، به زیرزمین دیگری برویم و بعد، از این خودرو به چیز دیگری که الان قابل بیان نیست منتقل بشویم و بتوانیم دشمن را گول بزنیم. تقریباً ساعت دو نیمه‌شب مجدداً به اتاق عملیات بعدی رسیدیم.

نکته‌ی مهمی که وجود داشت این بود که معمولاً‌ در جنگ‌ها خیلی شتاب وجود دارد. حالا من ۴۰ سال است که کار نظامی امنیتی می‌کنم و این را می‌فهمم. در جنگ‌ها خیلی شتاب وجود دارد برای اینکه هر امکانی که دارند را در همان لحظات اولیه بروز بدهند. حزب‌الله در این جنگ، در هر مرحله‌ای با یک ابزار جدید و یک اقدام جدید، دشمن را در غافلگیری و در بهت قرار می‌داد. یعنی همه‌ی ابزارهایش را یکمرتبه رو نمی‌‌کرد. لذا سید یک عبارتی داشت که این عبارت، دشمن را خیلی در خوف نگه می‌داشت. سید مرحله به مرحله جلو می‌‌رفت:

مرحله‌ی حیفا، مرحله‌ی بعد از حیفا، مرحله‌ی بعدِ بعد از حیفا. این مرحله‌ها را همینجور ادامه دادند تا وضعیت را به دشمن تفهیم کنند و در هر مرحله‌ای هم سلاح جدیدی را رو می‌کردند تا به دشمن ثابت کنند که می‌توانند دشمن را در آن عمق، مورد حمله قرار بدهند. لذا برای دشمن قطعی شد که حزب‌الله در آن زمان، امکان ورود به مرحله‌ی بعدی که مرحله‌ی خطر و قرمز بود – مرحله‌ای که خطرناک‌تر از آن وجود نداشت - را دارد؛ یعنی در حزب‌الله این توانمندی وجود دارد که جنگ را به داخل تل‌آویو بکشاند. لذا این اقدامات حزب‌الله، ضمن اینکه جنبه‌ی نظامی داشت، جنبه‌ی روانی شدید هم داشت. یعنی هم عملیات نظامی می‌کرد و در هر مرحله‌ای دشمن را در یک نقطه‌ی جغرافیایی از سرزمین فلسطین اشغالی به چالش می‌کشید و هم از نظر روانی، دشمن را دچار یک گیجی سنگین کرده بود.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اهمیت« حیفا »ازنظردینی وتجاری وتوریستی

اورشلیم(بیت المقدس)

حیفا

ساختمان های اداری بهائی که وظیفه هدایت و هماهنگ سازی اقدامات بهائیان را در سراسر دنیا بر عهده دارند، در حیفا مستقر است. برخی از این ساختمان ها عبارتند از:

دارالتشریع: محل برگزاری جلسات بیت العدل که به هدایت افراد، جوامع و موسسات بهائی و تعیین برنامه هایی برای ایجاد صلح در دنیا می پردازد.

دارالتبلیغ: ساختمان اداری متعلق به موسسه مشاورین که وظیفه گسترش و نیز حفاظت از جوامع بهائی را بر عهده دارد.

دارالتحقیق: محل انجام تحقیقات بهائی. این ساختمان محلی است که محققین بهائی به وظایفی که بیت العدل به آنها احاله کرده است می پردازند.

دارلآثار: محل نگهداری اشیا و آثار بهائی. در این ساختمان هم اشیاء متعلق به شخصیت های مهم بابی و بهائی نگهداری می شود و هم آثار بابی و بهائی. امکانات حرفه ای برای نگهداری از اشیا و متون بابی و بهائی مانع از استهلاک آنها و فرسودگی آنها می شود

دو محل اصلی زیارتی بهاییان در اینجا واقع شده‌است که شامل آرامگاه‌های بنیان‌گذاران این دین می‌باشد. یکی آرامگاه بهاءالله در شهر عکا که به روضه مبارکه مشهور است؛ و دیگری آرامگاه باب بر روی کوه کرمل در همان نزدیکی در شهر حیفا.

بیت العدل-حیفا

در واقع این دو آرامگاه قسمت‌هایی از یک مجموعه شامل باغ، ساختمان‌ها و بناهای تاریخی وابسته به یکدیگر می‌باشند.

«عباس افندی» ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد میرزا حسینعلی

 ساختمان هایی دیگر نظیر خانه عباس افندی ملقب به« عبدالبهاء» پسر ارشد میرزا حسینعلی نیز در حیفا وجود دارد که جزو ساختمان های اصلی زیارتی برای بهائیان نمی باشد اما برای بهائیان مورد احترام است./پایان توضیحات مدیرسایت.


نکته‌ی دوم در به‌کارگیری ابزار نظامی بود. تصور دشمن این بود که در حجم عملیاتی که انجام داده است، توانمندی حزب‌الله را به صفر یا به حداقل رسانده؛ اما در هر مرحله‌ای که دشمن اعلام می‌کرد مثلاً دیگر از توان شلیک موشک حزب‌الله چیزی باقی نمانده، حزب‌الله آن روز و روز بعد از آن، چند برابر روز قبل موشک شلیک می‌کرد. شلیک کردن موشک یک امر ساده‌ای نبود؛ یعنی در یک سرزمینی که از هوا با یک توپخانه‌ی متحرک و سنگین هوایی مواجه بود، موشک می‌خواهد از یک پناهگاه بیاید بیرون و بر روی هدف تنظیم شود، روی هدف شلیک شود، پرتاب‌کننده‌اش آسیب نبیند و به نقطه‌ی امن دیگری برگردد؛ کار بسیار سختی بود.

این آمادگی‌ها در این سطح بالا، طی چه زمان و مراحلی به دست آمد؟

ورزیدگی و زبدگی مجاهدین حزب‌الله به‌دلیل تمرینات دقیق و فشرده‌ای بود که از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ یعنی از زمان فرار رژیم صهیونیستی یا شکست آن در جنوب لبنان شروع شده بود. این تمرینات و آمادگی‌ها لاینقطع تا سال ۲۰۰۶ - به‌عنوان طرحی که حزب‌الله پیش‌بینی کرده بود به نام طرح سیدالشهدا - استمرار داشت. مدیر این طرح و طراح این طرح عماد بود. لذا او چیدمان دقیقی کرده بود که در مواجهه با دشمن چگونه عمل بکند.

نکته‌ی سوم درباره‌ی تاکتیک حزب‌الله است. برخلاف دیگر جنگ‌ها که یک خاکریز مقدم در آن وجود دارد، این جنگ هیچ خاکریز مقدمی نداشت، هر نقطه‌اش یک خاکریز بود، یعنی از نقطه‌ی تماس که تقاطع مرز فلسطین اشغالی با لبنان بود، حداقل تا نهر لیتانی، هر نقطه از آنجا اعم از تپه‌ها، قریه‌ها، خانه‌ها یک خط مقدم و یک خاکریز بود؛ نه یک خاکریز معلوم که در جنگ‌ها متداول است و ما در جنگ خودمان از آن استفاده می‌کردیم، بلکه خاکریزی با تاکتیک ویژه. این تاکتیک حزب‌الله مشابه یک میدان مین هوشمند گسترده بود که هیچ نقطه‌ی خالی و امنی در آن وجود نداشت. لذا شما اگر به شیوه‌ی حرکت دشمن نگاه بکنید، می‌بینید دشمن در بعضی از روستاها - روستاهای چسبیده به مرز - از ورود به این روستاها عاجز شد و نتوانست وارد این‌ها بشود؛ از ورود به شهرها هم عاجز شد و در نهایت تصمیم گرفت برود از وادی‌الحجیر به سمت لیتانی بیاید که همان نقطه‌ی شکنندگی و شکست دشمن بود.

یک نکته‌ی مهمی که در جنگ ۳۳روزه وجود داشت این بود که گاهی یک ضربه‌ی حزب‌الله، مشابه ضربه‌‌‌ی آقا امیرالمؤمنین (ع) در جنگ خندق در به زمین زدن عمربن‌عبدود تأثیر عجیبی می‌گذاشت؛ همان ضربه‌ای که پیامبر فرمودند این ضربه‌ی امیرالمؤمنین برتر است از همه‌‌ی عبادت جن و انس؛ چرا؟ چون ناجی اسلام شد. حزب‌الله در ضرباتی که طراحی می‌کرد، بعضی از ضرباتش یک‌مرتبه یک ساختار کامل رژیم را از دُور خارج می‌کرد. یکی از آن ساختارها نیروی دریایی رژیم بود. مستحضر هستید که برای رسیدن به جنوب لبنان، یک راه مواصلاتی وجود داشت و این راه از حاشیه‌ی دریای مدیترانه عبور می‌کرد و به صیدا و صور و نهایتاً به خطوط مقدم جنوبی می‌رسید. در همه‌ی جنگ‌ها، ناوچه‌های رژیم صهیونیستی در دریا مستقر می‌شدند و با توپ‌های دقیق خودشان این جاده را می‌بستند؛ در این جنگ هم در هفته‌ی اول همین کار را انجام دادند.‌ آن چیزی که دشمن تصور نمی‌‌کرد و حزب‌الله او را در غافلگیری قرار داد، مسئله‌ی موشک‌های دریایی بود. آن روز برای اولین بار قرار بود موشک دریایی مورد آزمایش قرار بگیرد. قبل از آن، همه‌ی موشک‌ها مخفی بودند و آزمایشی وجود نداشت. عملیات، عملیات سختی بود.

باید موشک از یک پناهگاه و از یک مخفیگاه خارج می‌شد، با ماشینی که حامل آن بود به یک نقطه‌ی پرتاب می‌آمد که مکشوف بود، درحالی‌که سه چهار ناوچه‌ی اسرائیلی در مقابلش ایستاده بودند. این کار قرار بود زمانی انجام بگیرد که سید می‌خواست صحبت بکند، چون شایعه شده بود که سید زخمی شده است و خیلی حالت نگرانی عمومی در بین مردم لبنان ایجاد شده بود. توافق سید با عماد این شد که باید سید صحبت کند. در آن هفته دشمن یک برتری داشت و ما هنوز کار مهمی غیر از عکس‌العمل موشکی انجام نداده بودیم. این اقدام باید صورت می‌گرفت. چندین مرتبه این موشک آمد روی سکو و خواست شلیک بشود اما اشکال در شلیک به وجود آمد. سید می‌خواست در صحبت خودش این را به‌عنوان یک غافلگیری مهم اعلام بکند. صحبت سید باید ضبط می‌شد و بعد منتشر می‌شد.

یک اتاق، در کنار اتاقی که سید داشت صحبت می‌کرد بود که ما آنجا با عماد و برادری دیگر نشسته بودیم. ما به انتهای صحبت سید رسیده بودیم اما این موشک شلیک نمی‌شد. سید که می‌خواست بگوید والسلام علیکم و رحمةاللّه، به این نقطه که رسید، قبل از اینکه این عبارت را بخواهد بیان بکند موشک شلیک شد. سرعت موشک، مافوق صوت بود و سریعاً به ناوچه اصابت کرد. لذا سید در پایان بیان خود مثل یک بیان غیبی که انگار صحنه را می‌دید، گفت «الان در مقابل خودتان می‌بینید که ناوچه‌ی اسرائیلی در حال سوختن است.» این نوع کلام سید با نقطه‌ی اصابت موشک مصادف بود. حالا خود این هم یک فلسفه‌ای دارد که از منظرهای عام شاید قابل قبول نباشد، اما از باب اینکه خداوند تطبیق داد این بیان را و این ضربه را و این ضربه دقیقاً اصابت کرد قابل توجه است؛ درحالی‌که این ناوچه‌ها امکانات جَمر دارند و می‌توانند موشک را منحرف کنند، ضد موشک دارند و می‌توانند موشک را بزنند؛ اما موشک آمد و اصابت کرد و ناوچه را دو نیم کرد. این اتفاق، خلاصی از نیروی دریایی رژیم صهیونیستی بود؛ نیرویی که دیگر تا پایان جنگ دیده نشد و با یک موشک، تمام نیروی دریایی رژیم صهیونیستی از صحنه خارج شد.

البته خود این اتفاق که یک رژیم با اصابت یک موشک، نیروی دریایی‌اش از صحنه خارج می‌‌شود، قابل تحلیل است. بحث در اینجا، بحث ‌توان رژیم صهیونیستی است. یعنی معلوم می‌شود که این رژیم هر تعداد ناوچه داشته باشد، این بار با یک موشک، بار دیگر با دو موشک و با سه موشک به‌طور کامل از میدان خارج خواهد شد. آن زمان در بُرد صد کیلومتری از میدان خارج شد، ممکن است در مقطع دیگری در بُرد سیصد کیلومتری از میدان خارج بشود. خب این شد یک معجزه و یک پیروزی بسیار بزرگ. مردمی که در آن مقطع آواره بودند یا زیر بمباران بودند، در همان حین بمباران، فریادهای «اللّه اکبر»شان از خوشحالی بلند شد. این هم یک غافلگیری دیگری بود که حزب‌الله انجام داد و معادله را عوض کرد و رژیم نتوانست این معادله را جبران بکند تا اینکه درنهایت به سمت دشت خیام و به سمت لیتانی حرکت کرد و در آنجا هم شکست خورد.

روزهای بیستم تا بیست وهفتم و بیست‌وهشتم روزهای سختی بود؛ من و عماد از هم جدا شدیم، سید در نقطه‌ی دیگری بود و ما شب‌ها با هم جلسه داشتیم. ما با اصول خاصی خودمان را به سید می‌رساندیم، با سید ملاقات می‌کردیم و عماد گزارش کامل میدان را می‌‌داد؛ تدابیر سید را هم اخذ می‌کرد. این روزها روزهای بسیار سختی بود؛ خیلی سنگین و سخت بود. تقریباً می‌توان گفت جزو سخت‌ترین روزهای این ۳۳ روز بود. حالا الان وقت بیان بعضی از موضوعات نیست.

عماد یک ابتکار مهم انجام داد که این ابتکار خیلی اثرگذار بود. اگر بخواهم اثر این ابتکار را بیان کنم، باید آن را با پیام و وعده‌ای که آقا به سید درباره‌ی پیروزی در این جنگ داد مقایسه کنم؛ این ابتکار که آن اندازه اهمیت داشت، نامه‌ی مجاهدین در خطوط مقدم یا خطوط مواجهه با دشمن در زیر آتش دشمن خطاب به سیدحسن بود. نامه‌ی عجیبی بود؛ یعنی آن روز وقتی نامه قرائت می‌شد، عماد که خودش طراح بود با صدای بلند می‌گریست و من ندیدم کسی این نامه را بشنود و نگرید. از آن مهم‌تر جواب سید بود؛ یعنی شاید اگر بخواهیم تشبیه بکنیم، شباهت داشت به اشعاری که اصحاب امام حسین (ع) در کربلا مقابل دشمن در دفاع از امام حسین (ع) می‌خواندند. کلام سید به مجاهدین خودش در تقدیر و تقدیس ایستادگی آنان، مشابه کلام امام حسین (ع) در شب عاشورا بود. این دو کلام - یعنی نامه‌ی مجاهدین به سید و جواب سید به آن - هر کدام اثرگذاری بسیار بالایی داشت و واقعاً الهی بود. اصلاً‌ بیان این نوشته‌ها اثر فوق‌العاده‌ای گذاشت و انرژی بسیار بالایی را ایجاد کرد. از روز بیستوهشتم، روند جنگ بالعکس شد.

یکی از برادرهای حزب‌الله که اهل تدین و تشرع بود و در جنوب مسئول بود، در حالتی که به تعبیر خودش حالت خواب نبوده گفت «دیدم یک بانویی آمد و یک یا دو بانوی دیگر هم در کنارش بودند. من در عالم خواب حس کردم حضرت زهرا (س) است. رفتم به سمت پاهای مبارکشان؛ به ایشان گفتم که ببینید وضع ما را، ببینید ما چه وضعی داریم. حضرت فرمودند که «درست می‌شود». گفتم نه. من مُصر بودم به پای ایشان بیفتم و اصرار داشتم از ایشان چیزی بگیرم. بعد از اصرار کردن، ایشان فرمودند «درست می‌شود» و یک دستمال از داخل روپوشی که داشتند بیرون آوردند و تکان دادند و فرمودند «تمام شد». یک لحظه بعد یک هلی‌کوپتر اسرائیلی با موشک زده شد و بعد از این، زدن تانک‌ها شروع شد.»

انهدام تانک‌های ارتش اسرائیل در جنگ 33 روزه با موشک‌های«کورنت»حزب‌الله+مشخصات و تصاویر

و زدن تانک‌ها همان نقطه‌ی شکست رژیم در جنگ بود. از اینجا بود که معادله‌ی جدید آمد و اولین موشک‌های کُرنت در این جنگ رونمایی شد

و برای اولین بار تانک‌های «مرکاوای» اسرائیلی که تا حالا به این شکل زده نشده بودند، منهدم شدند و نزدیک به هفت تانک در یک روز زده شد.

چگونه جنگ۳۳روزه به پایان رسید؟

آن وقت آقای حمد آل خلیفه(شیخ حمد بن جاسم) که نخست‌وزیر قطر بود، وزیر خارجه بود. او در سازمان ملل بود و وساطت می‌کرد و می‌آمد لبنان و می‌رفت. او بعداً نقل کرد و گفت

«در آن روزها آمریکایی‌ها ابداً اجازه نمی‌دادند بحث توقف جنگ مطرح بشود. من ناامید شدم؛ رفتم در خانه‌ی خودم استراحت کنم که دیدم ناگهان سفیر اسرائیل در سازمان ملل سراسیمه آمد دنبال من. با عجله و با نگرانی به من گفت که کجا هستی؟

گفتم مگر چیز جدیدی شده؟

احضار جان بولتون به کنگره آمریکا

گفت برویم سازمان ملل. آمدم دیدم این «جان بولتون» خبیث خیلی نگران و مضطرب دارد قدم می‌زند. هر دو به من گفتند الان باید جنگ متوقف بشود. گفتم چرا؟ گفتند اگر جنگ متوقف نشود، ارتش اسرائیل از هم می‌پاشد و متلاشی می‌شود.»

لذا اسرائیلی‌ها همه‌ی شروط قبلی خودشان را نادیده گرفتند و از آن‌ها عبور کردند و مجبور شدند شروط حزب‌الله را قبول بکنند و آتش‌بس را بپذیرند و این پیروزی بسیار بزرگ برای حزب‌الله رقم خورد؛

انهدام تانک‌های ارتش اسرائیل در جنگ 33 روزه با موشک‌های«کورنت»حزب‌الله+مشخصات و تصاویر

نه‌تنها پیروزی حاصل شد بلکه این اتفاق، نقطه‌ی پایانی شد بر تصور هجوم رژیم صهیونیستی به لبنان که این تا به امروز هم ادامه پیدا کرده است؛ یعنی نه‌تنها حزب‌الله بر تصور هجوم رژیم صهیونیستی به لبنان اثرگذار شد بلکه بر تصور رژیم صهیونیستی برای هر هجومی اثرگذار شد.

سالگرد جنگ 33روزه؛ روز هشتم...مقاومت طعم شکست میدانی را به دشمن صهیونیستی چشاند

من عرض می‌کنم بعد از جنگ ۳۳روزه، راهبرد رژیم صهیونیستی، از استراتژی بن‌گوریون در جنگ پیش‌دستانه و هجومی، آرام‌آرام به استراتژی دفاعی تبدیل شد. شما دیدید در این اتفاقی که چند هفته‌ی قبل افتاد و حزب‌الله برای انتقام از دو شهیدش، تهدید کرد که رژیم صهیونیستی را هدف می‌گیرد و می‌زند، اسرائیلی‌ها به فاصله‌ی سه تا پنج کیلومتر از نطقه‌ی صفر مرزی به عمق فرار کردند؛

به‌طوری‌که خبرنگار المیادین به آن‌طرف سیم خاردار رفت و گفت من از فلسطین اشغالی به شما گزارش می‌دهم. این اثر جنگ ۳۳روزه است.

در حال و هوای بزرگداشت دفاع مقدس هستیم. فرهنگ و ادبیات دفاع مقدس، چگونه به جبهه‌ی مقاومت در منطقه پیوند خورده و استمرار یافته است؟

شما اگر به سیر حوادث در تاریخ اسلام نگاه بکنید، می‌بینید امیرالمؤمنین  به رسول‌اللّه (ص) اقتدا کرد. وقتی امیرالمؤمنین (ع) موعظه می‌‌کند، وقتی نامه می‌نویسد، وقتی خطبه می‌خواند، مبنا و مصداق اساسی او، زمان پیامبر، عمل پیامبر و سیره‌ی پیامبر (ص) است. امام مجتبی و سیدالشهدا (ع) وقتی می‌خواستند به کسی اقتدا کنند و سیره‌ی او را مبنا قرار بدهند، خود امیرالمؤمنین (ع) را به‌عنوان یک شاهد عینی و نزدیک‌تر که سیره‌ی رسول‌اللّه (ص) را به‌صورت عملی بیان کرده بود و پیاده کرده بود، مبنا قرار می‌دادند.

شهدای حزب الله در۳۳ روزه

در این جنگ (علاوه بر تعداد زیادی از مردم لبنان)حدود ۵۰ نفر از رزمندگان حزب الله نیز به شهادت رسیدند.

شهیدان ابراهیم خلیل خلف , تیسیر محمد زین الدین , جهاد مالک حمود , حسام عبدالهادی الموسوی , حسّان علی معتوق , حسن محمد شبیب , حسن احمد عقیل , حسن احمد ناصر , حسن عبدالحسین فحص , حسین صبرا , حسین یوسف سلمان , خالد علی عبدالله , رانی عدنان بزی , سامر محمد نجم , علاء علی یاسین , علی احمد الدر , علی عباس الموسوی و علی محمود صالح از جمله شهدای حزب الله در این جنگ بودند.

حکم شرعی علم وکتل دردستجات عزاداری-تاریخچه علم کشی

دیدگاه امام خمینی درموردعلم کشی:

امام حسین(ع)ومقام جمع الجمعی

سال۳۹-۳۸مراسم تعزیه خوانی درقم شدت گرفت بطوریکه یکروزدستجات بزرگی باشترهای متعددآمده بودند

وآنقدرشترهارازینت کرده بودندکه حتی پای آنهاهم دیده نمی شد،ماچندنفربودیم که خدمت حضرت امام خمینی رسیدیم(آنوقت به ایشان حاج آقامیگفتیم)باتوجه به اینکه ماجوان بودیم وبنظرمان می آمدکه این مخارج فراوانی که برای تعزیه خوانی وتزئینات وامثال آنهاصرف می شود،بهتراست درجاهای لازمی مثل کمک به مستمندان وامثال آن خرج شود.

لذا ازامام خمینی خواستیم که ایشان به آیت الله بروجردی بگویندتاجلوی این کارهاگرفته شود.

امام خمینی درجواب ما فرمودند:شماجوانید(متوجه نیستید)بگذاریداین شترهابمانندکه روزی به دردشمامی خورند.

سپس افزودند:امام حسین علیه السلام مقام جمع الجمعی دارد.

یعنی درمراسم عزاداری امام حسین(ع)۱۰نفربخاطرطبل وشترمی آیند،۱۰نفربخاطرزنجیر،۱۰نفربخاطرعلم کشی،۱۰نفربخاطرسینه زنیوامثال اینهاکه جمع می شوند،اجتماع بزرگی تشکیل می گردد،ازهمه اقشارمردم دراین اجتماع حضورپیدامی کنند


%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d9%88%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%ae%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1%d8%b9%d9%84%d9%85-%d8%b3%d8%a7%d9%841342-%d8%b9%d8%a7%d8%b4%d9%88%d8%b1%d8%a7

عکس فوق مربوط  سال۱۳۴۲بوده که "طیب حاج رضایی" برای معرفی وتبلیغ نهضت امام خمینی  ومبارزه باشاه ،تصاویر امام خمینی را بر روی علم و پرچم‌های هیئت نصب نمودند

بنقل ازحجت الاسلام سید ابوالفضل یثربی

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این مطلب (بریده کیهان)را من درسالهای قبل ازروزنامه کیهان برداشته بودم که متأسفانه تاریخش دریادداشتم محو"ناخوانا"شده است-درهمین تصویربالادقت کنید،حرکتهای  انقلاب درراستای تهضت امام خمینی درعاشورای سال۱۳۴۲ زیرپرچم وبیرق امام حسین علیه السلام که  یکی ازمظاهرش برای جوانان آن دوران "علم "بوده رخ می دهد

Image result for ‫علم وکتل..پیراسته فر‬‎

عزاداری برای امام حسین یک میتینگ سیاسی است:امام خمینی

« هر مکتبی هیاهو می خواهد، باید پایش سینه بزنند؛ هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمی شود".

اینها اشتباه می کنند، بچه اند اینها! نمی دانند که این نقش روحانیت و نقش اهل منبر چی هست در اسلام ، خودتان هم شاید خیلی ندانید ! این نقش ، نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه داشته ، آن گلی است که هی آب به آن می دهند . این گریه ها و این ذکر مصیبتها ، مکتب سید الشهدا را زنده نگه داشته است . ما باید برای یک شهیدی که از دستمان می رود عَلَم بپا کنیم ، نوحه خوانی کنیم ، گریه کنیم ، فریاد کنیم . دیگران می کنند . دیگران فریاد می زنند وقتی یکی از آنها کشته بشود ، فرض کنید که از یک حزبی یکی کشته بشود ، میتینگها می دهند ، فریادها می کنند . این ، یک میتینگ و فریادی است برای احیای مکتب سیدالشهدا و اینها [ منتقدان عزاداری ] ، ملتفت نیستند و توجه ندارند به این مسائل . همین گریه ها نگه داشته این مکتب را تا اینجا و همین نوحه سرایی ها ، همینهاست که ما را زنده نگه داشته ، همینهاست که این نهضت را پیش برده ؛ اگر سید الشهدا نبود ، این نهضت هم پیش نمی برد . سید الشهدا همه جا هست : کل ارض کربلا . همه جا محضر سید الشهداست ، همه منبرها محضر سیدالشهداست ، همه محرابها از سید الشهداست .»

(صحیفه امام – جلد هشتم – صفحه ۵۲۷)

***

عزاداری برای امام حسین یک میتینگ سیاسی است:امام خمینی

« هر مکتبی هیاهو می خواهد، باید پایش سینه بزنند؛ هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمی شود".

اینها اشتباه می کنند، بچه اند اینها! نمی دانند که این نقش روحانیت و نقش اهل منبر چی هست در اسلام ، خودتان هم شاید خیلی ندانید ! این نقش ، نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه داشته ، آن گلی است که هی آب به آن می دهند . این گریه ها و این ذکر مصیبتها ، مکتب سید الشهدا را زنده نگه داشته است . ما باید برای یک شهیدی که از دستمان می رود عَلَم بپا کنیم ، نوحه خوانی کنیم ، گریه کنیم ، فریاد کنیم . دیگران می کنند . دیگران فریاد می زنند وقتی یکی از آنها کشته بشود ، فرض کنید که از یک حزبی یکی کشته بشود ، میتینگها می دهند ، فریادها می کنند . این ، یک میتینگ و فریادی است برای احیای مکتب سیدالشهدا و اینها [ منتقدان عزاداری ] ، ملتفت نیستند و توجه ندارند به این مسائل . همین گریه ها نگه داشته این مکتب را تا اینجا و همین نوحه سرایی ها ، همینهاست که ما را زنده نگه داشته ، همینهاست که این نهضت را پیش برده ؛ اگر سید الشهدا نبود ، این نهضت هم پیش نمی برد . سید الشهدا همه جا هست : کل ارض کربلا . همه جا محضر سید الشهداست ، همه منبرها محضر سیدالشهداست ، همه محرابها از سید الشهداست .»

(صحیفه امام – جلد هشتم – صفحه ۵۲۷)

***

نشان‌های روی علم و کتل برای چیست؟

علم و علم‌سازی

علم و علم‌کشی برای شیعیان به‌خصوص ما ایرانی‌ها آمیخته به فرهنگ و مقدسات استبا ورود اسلام به ایران مراسم و آیین‌های ایرانی در بستر دین اسلام به خدمت مراسم دینی اسلامی در آمد و هنرمندان هنرمندانه هنر خود را برای بالندگی این آیین‌های مذهبی در خدمت گرفتند.

 پنجه، کتل، سقاخانه و علم، نمادهای عاشورایی هستند

علم و علامت از دیرباز میان شیعیان و هیأتی‌ها از تقدسی خاص برخوردار بوده است؛ تقدسی که علتش نه به خاطر آن است که به دست چه کسی و با چه چیزی ساخته شده بلکه بدلیل زنده کردن یاد کربلا و شهدای کربلا است.

علم و علامت به چه معناست؟

شاید شما هم روزگاری پیش از اینکه علم‌ها را تنها یک نماد عاشورایی بدانید، به دنبال چیستی‌اش گشته باشید و گمانتان به پرچم‌های جنگی برده باشد.

شواهد تاریخی نشان می‌دهد که در جنگ‌ها برای مشخص شدن لشکریان خودی از دشمن از یک نشانه استفاده می‌شده تا جنگجویان جناح و منطقه لشکر خود را تشخیص دهند.

 علم‌ها کاربرد دیگری هم داشته، فرماندهان با نگاه کردن به دو جناح چپ و راست لشکر متوجه میزان پیشرفت جناحین لشکر و نفوذ به سمت دشمن می‌شدند و سربازان نیز هنگام عقب نشینی سمت و سوی لشکر را از طریق این نشانه پیدا می‌کردند.

از این نشانه در میدان‌های جنگ به اسامی مختلفی نام برده شده از جمله بیرق، رایت، پرچم و علم یا علامت که در مجموع همان معنای نشانه یا علامت را می‌دهد.

در میادین جنگ شخصی به نام علمدار وجود داشته که وظیفه‌اش حمل این نشانه بوده است و تا حدودی پیشاپیش لشکر حرکت می‌کرده و چند محافظ هم داشته است و از آنجایی که در تیررس‌ترین منطقه لشکر حرکت می‌کرده، این شخصی باید از روحیه شجاعت و جنگاوری بهره می‌برده تا علاوه بر حمل این علامت بتواند با دشمنان ستیز و نبرد کند. البته امروزه- بدلیل تسلیحات پیشرفته وسازوکارهای دنیای تکنولوژی روز-این علم و علامت کمتر در جنگ‌ها به کار می‌رود،  جنگهانیز تن به تن رخ نمی‌دهد.

 علم‌های عاشورایی در مناطق مختلف ایران متفاوت است. علم گردانی از آیین‌های اصلی عزاداری است که البته در برخی از مناطق ایران به طوق گردانی نیز مشهور است.

طوق به معنی جامه کردن است و این طوق‌ها معمولا پارچه‌هایی بودند که به علم‌ها بسته می شدند و آنها را تزئین می‌کردند و در میادین و یا در تکایا قرار می‌گرفتند و عزاداران پای طوق سینه می‌زدند.

 علم ها از چه زمانی وارد دسته‌های عزاداری شدند؟

 علم نشان‌دهنده پرچم در دسته‌های عزاداری است. همین دسته‌های عزاداری نمادی از لشکرکشی است.

ساخت حجله به یاد حضرت قاسم (ع)، نخل به نشانه تابوت امام حسین (ع) و علم‌ها نشانه‌هایی از پرچم‌های جنگی است که شکوهی به مراسم عزاداری می‌دهند.

البته گمانه‌هایی زده می‌شود که مسلمانان این علم‌های صلیبی و چندین چله را از جنگ‌های صلیبی به امانت گرفته‌اند.

این علم‌ها در ابتدا شکل ساده‌ای داشتند و به مرور زمان به آنها تزئیناتی اضافه شد که هر کدام از این تزئینات از منطقه‌ای از ایران آمده است.

 زنگ حیدری چیست؟

زنگی به نام زنگ حیدری در ایام ماه رمضان در کنار منبر به صدا در ‌آورده می‌شود که عزاداران در کنار آن در سوگ حضرت علی (ع) نوحه خوانی می‌کنند.

زنگ حیدری، زنگی است که صوفیان و قلندران آن را با خود حمل می‌کردند. این نشان می‌دهد که بخشی از آداب و وسایل قلندران و صوفیان وارد آیین عزاداری مسلمانان شده است که می‌توان مشابه این نمادها را در علم‌های عزاداری امام حسین (ع) دید.

از آنجایی که در ابتدا تکیه‌های عاشورایی توسط مشتی‌ها و لوتی‌ها اداره می‌شدند، بخشی از آداب آنها در شیوه عزاداری ها نفوذ پیدا کرده است و به همین واسطه چشم و هم چشمی برای تزئین علم‌ها و بیشتر کردن تیغه‌های آن از یک تکیه به تکیه دیگر وارد شده است.

چه تفکری پشت ساختن نمادهای عاشورایی وجود دارد؟

علم‌ها گرچه امروزه ظواهری عجیب و غریب به خود گرفته‌اند اما مسلماً از همان تفکری نشات گرفته‌اند که هنرمندان سازنده آنها سالیان پیش آنها را ساخته و پرداخته است.

پژوهشگر و متخصص فرهنگ عامه‌ ایرانی  می‌گوید:

بخشی از نمادهایی که در علم‌ها و عزاداری عاشورایی دیده می‌شود به نمادهایی که در واقعا کربلا وجود داشتند بر می‌گردند که در تعزیه‌ها و نوحه ها و مقتل‌ها با جنبه خلاقانه به شکل داستان و شعر بازتاب پیدا کرده اند. اما این نمادها بازتاب دیگری به شکل عینی داشته که خود را علم های عزاداری نشان داده است.

مثلا آب و عطش در واقعیه کربلا بسیار مهم است و در نوحه‌ها می‌بینیم که مضمون‌سازی بیشتر بر روی فرات، عطش و بی‌آبی تمرکز دارد. از همین‌رو در شعرها فرات را مذمت می‌کنند. به‌واسطه همین در اردبیل آیین تشت‌گردانی به وجود آمده است.

حسن ذوالفقاری ادامه می‌دهد: این آیین نیز جنبه نمادین دارد.

آبی که درون تشت ریخته می‌شود، نمادی از فرات است و عزاداران دور این تشت آب به سینه‌زنی می‌پردازند.

با این تفاسیر می‌توان گفت که این نمادها از واقعاً عاشورا و ادبیاتی که پیرامون این واقعه شکل گرفته است، ایجاد شده‌اند و کم کم به آیینی تبدیل می‌شوند.

همچنین مشک و سقاخوانی از جمله این آیین و نمادها هستند که به‌واسطه ادبیات لب تشنگی امام حسین (ع) و یارانش ایجاد شده است.

 بخشی از این نمادهای عاشورایی آمیخته به نمادهایی فرهنگی ایران باستان است.

برخی از تیغه‌های علم‌ها شبیه به سرو هستند و سرو در فرهنگ ایران باستان به معنی مرگ است.  فرهنگ ایران باستان با فرهنگ شیعی درهم آمیخته و نمادهایی را به وجود آورده است.

آیین سوگ سیاوش به لحاظ اسطوره شناسی با واقعیه کربلا تطبیق پیدا می کند. تفکرات ایرانی ما در نمادسازی عاشورا مؤثر بوده است.

میراث و هنر عاشورایی به نابودی نزدیک می‌شود

علم‌ها امروز عریض و طویل می‌شوند، پرچم‌ها رنگی‌تر و طبل‌ها بزرگ‌تر.

این نمادها وام دار فرهنگ ایرانی اسلامی هستند. نمادهایی که از تجملاتشان بوی ناآگاهی و عدم شناخت یک فرهنگ می‌آید.

حسن ذوالفقاری در این رابطه می‌گوید: طبیعتا وقتی افرادی پشتوانه‌های سمبلیک، نوع، چگونگی و علت آنها را ندانند، این نمادها برایشان چیزی ظاهری جلوی می‌کند .

اغلب کسانی که علم‌کشی می‌کنند از فلسفه این نمادها، رنگ‌ها، نوع نقوشی که روی این تیغه‌ها وجود دارد یا احادیث و ابیاتی که روی پرده‌ها نوشته شده است بی‌خبرند.

طبیعتاً وقتی شناختی از فلسفه این نمادها وجود نداشته باشد هر سال بر بلندی و عظمت و جلوه این علم‌ها می‌افزایند و اغراق‌ها بیشتر می‌شود. این موضوع می‌تواند هر سال بدتر شود و باید انتظار این را داشته باشیم که سال‌های آینده این علم‌ها را با کامیون حمل کنند./ایسنا۱۲ مهر ۱۳۹۵

***

تاریخچه علم و علامت کشی در محرم

علم: پرچم ، رعیت ، نشان لشکر ، بیرق ، آنچه به سر نیزه بندند ، درفش و در اصطلاح عزاداری حسینی نام علم و علامت خاصی است که هر هیئت و دسته ، ویژه خود دارد و آن را از دسته‌های دیگر متمایز می‌سازد «فرهنگ دهخدا جلد ۳۲».

علامت: صلیب مانندی که بر چوب یا آهن افقی که از آن از سوی پایین شالهای ترمه آویزند و سوی زیر لاله و تندیسهایی از مرغ وپرنده روی آن نصب کنند و در میانه از فلز طویل دارد و بر نوک آن فلز ، پر یا گلوله ای از شیشه الوان نصب کنند و این زبانه های فلزی که به تیغ مشهور است سه یا پنج باشد که ضمناَ قدمت آن به سلاطین قاجار می رسد «فرهنگ دهخدا جلد ۳۲».

تاریخچه­

تاریخچه علم و علامت محل اختلاف و دارای اقوال مختلف می باشد. مورخان تاریخچه علم و علامت را دوره‌های مختلف ذکر می‌کنند. عده‌ای ریشه آن را مربوط به دوره آق قویونلوها و قره قویونلوها ، عده ای به دوره صفویه و عده ای به دوره زندیه و قاجاریه نسبت می دهند.

قدیمی ترین علامت­های ایرانی در موزه توپ قاپی استانبول نگهداری می شود.

نوعی" علم "در زمان آل بویه برای مراسم محرم استفاده می شده است.

در زمان آق قویونلوها طبل و علم از امامزاده‌ها توسط علما در مراسم مذهبی حمل می شده است. با تشکیل دولت شیعی صفوی، علم بصورت گستره‌ای در مراسم محرم و سایر مراسم مذهبی بکار مورد استفاده قرار می‌گرفته است.

قدیمی‌ترین علم‌های ایرانی در کاخ توپ‌قاپی استانبول نگهداری می‌شود. این علم‌ها از غنایم جنگی است و پس از تصرف شهر تبریز توسط سپاهیان عثمانی، شاه سلیم آنها را به استانبول منتقل کرد که پس از رواج تشیع در زمان شاه اسماعیل مورد استفاده دسته‌ها قرار می‌گرفت، از صفحه‌ای آهن به صورت تیغه‌ای باریک و بلند ساخته می‌شد. در راس آن علامت و نشان سنتی و قومی قبیله و در شیعه مذهبان نام الله یا نام الله و محمد و علی و یا نام الله و پنج تن نقره کاری (نقره کوبی) یا کنده کاری می‌شد. تیغه باریک و بلند آهنین با صفحه‌ای مدور و بزرگ‌تر در انتهای تیغه که دارای قابی از فلز بود خاتمه می‌یافت. دور این قاب را با سرهای اژدها که از هنرهای چینی و ژاپنی اقتباس شده بود، می‌آراستند. این علمها برروی دسته‌ای چوبی یا فلزی قرار می‌گرفت و پیشاپیش دسته‌ها حمل می‌شد.

در سالهای بعد، بخصوص در دوران زندیان و قاجاریه، تزئینات دیگری به علمهای دسته اضافه شد و عزاداران مذهبی در ایام سوگواری یا بزرگداشت و تشریفات دیگر آنها را به کار می‌برند.

برخی علامتها دارای نگاره طاووس ، پرنده ، چهار گلدان و یک جفت طوطی در دو طرف علامت می باشدکه گاه دو شمعدان به میله ای که قاب بر آن تکیه دارد متصل است . در گذشته علامت­ها یک تیغه بودند و تزئیناتی به آن متصل می‌شد . این علامت­ها کم کم تبدیل به علامتهای سه‌تیغه ، پنج تیغه ، هفت تیغه ، بیست و یک تیغه و … شدند.

محقق" هاینریش بروگش" آلمانی از سیاحان دوره قاجار در زمان ناصرالدین شاه از مراسم عزاداری که در میان باغ کاخ و نزدیک اتاقی که شاه برای تماشای تعزیه در آن می‌نشست می‌نویسد :

میهمانان درون چادر بزرگی نشسته بودند و مراسم را تماشا می‌کردند

در آغاز مردانی قوی هیکل علامات و علم­هایی را به میدان می‌آوردند

بعد از این هشت نفر وارد میدان شدند که یک چهار چوبی را بر دوش حمل می کردند و روی این چهارچوب چیزی شبیه قبر درست کرده بودند و به ما توضیح می دادند که این سمبل قبر پیامبر(ص) است روی قبر چندین طاق شال کشمیر کشیده بودند و چند شمع کافوری نیز روی آن در یک شمعدانی می سوخت در دو طرف این قبر نیز دو نفر دیگر با علم و کتل حرکت می‌کردند.

این علامت­هایی که هر چند به قول مورخین تاریخچه آن به دوران قاجاریه و زندیه برمی‌گردد اما ریشه اصلی آن را باید در مسیحیت جستجو و پیدا کرد

 در دروان صفویه تا زمان شاه عباس اول عزاداری­ها و حرکت­های شیعی بطور رسمی وآشکارا انجام نمی گرفته اما در زمان حکومت شاه عباس دوم اوضاع تغییرکرد، شاه مدافع شیعه و عزاداری سیدالشهداء می شود و برای نشر و گسترش عزاداری­ها و اجتماعات سوگواری شیعی همت می کند

وزارت روضه وتعزیه

شاه عباس در دستگاه حکومتی خود وزارتی بنام وزارت روضه‌خوانی و تعزیه‌داری ایجاد کرده و وزیری برای آن منصوب می‌کند.

او وزیر روضه خوانی و تعزیه داری خود را به اروپای شرقی «که در آن زمان صفویان روابط بسیار نزدیک  و ویژه‌ای با آنها داشته‌اند می‌فرستد» که در رابطه با مراسم دینی و تشریفات مذهبی آن جا تحقیق کند.

وزیر روضه خوانی و تعزیه داری در رابطه با این موضوع تحقیق کرده و بسیاری از سنتها و مراسم جمعی مذهبی و تظاهرات اجتماعی مسیحیت و برگزاری و نقل مصیبت­های مسیح و حواریون و شهدای تاریخ مسیحیت و نیز علائم و شعارهای آنان و ابزارها و وسایل خاص این مراسم و دکورهای ویژه­ی محافل دینی و کلیسا را اقتباس کرده و همه را به ایران می‌آورد و در اینجا به کمک 

وابستگان به رژیم صفوی ، آن فرمها و رسوم را با تشیع و تاریخ تشیع و مصالح ملی و مذهبی ایران تطبیق داده و به آن قالب­های مسیحی اروپایی و محتوای شیعی ایرانی می بخشند بطوری که ناگهان در ایران سمبل­ها و مراسم ، مظاهر کاملاً تازه ای بوجود آمد.

مدیریت سایت-پیراسته فر:ظاهراً جمله ای ازشهیدمطهری است که می گوید:عَلَم و کتل  ازمسیحیت"ارتدوکس"به ایران آمد، ولی خیلی زودپذیرفته شد.،بتعبیری می شودگفت که مسلمانان یادگرفتند که برای دستجات عزاداریشان "نمادی"داشته باشند که بعدها باتغییروتحولاتی که روی این نماد"علم دادند،صبغه  اسلامی گرفته شد.

حسین فریدون به ۵ سال حبس محکوم شد+رشوه ۲۶ میلیاردی ازدانیال زاده

محکومیت«حسین فریدون  به۵ سال زندان

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:آخرین خبرها: درادامه خواهیدخواند :حسین فریدون به ۵ سال حبس محکوم شد۹ مهر ۱۳۹۸

اعترافات رسول دانیال زاده

حسین فریدون ۲۶ میلیارد تومان «پول دستی»(رشوه) خواست، من هم دادم...«رسول دانیال زاده »کیست؟وماجرای مالامیری ومنزل اهدایی همسرفریدون.

فریدون ۲۶ میلیارد تومان «پول دستی» خواست، من هم دادم/ شبکه مدیران همسو با بدهکاران بانکی چگونه تشکیل شد؟

حجت الاسلام محسنی اژه‌ای درباره بازداشت  حسین فریدون گفت: در خصوص ایشان چندین نوبت تحقیق شد و از افرادی هم که مرتبط بودن تحقیق شد. برخی افراد بازداشت هستند. دیروز برای ایشان قرار تامین صادر شد. چون قرار تامین را دیروز تامین نکردند به زندانی معرفی شه اما اگر قرار را تامین کنند آزاد می شوند. قرار بازداشت موقت نیست.۲۵ تیر ۱۳۹۶نشست خبری حجت‌الاسلام و المسلمین محسنی اژه‌ای -سخنگوی قوه قضائیه

یکماه بعد...حضورحسین فریدون درمراسم تحلیف برادررا هم درادامه ببینید

واما فارس نوشت:اختلاس  50 میلیارد تومانی حسین فریدون

تنها چند روز از تعطیلات فروردین سال جاری گذشته بود که خبری مبنی بر احضار و تحقیق از حسین فریدون بر سر زبان ها افتاد.

چندی گذشت تا اینکه تنها 5 روز مانده به برگزاری انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری سخنگوی قوه قضاییه در مصاحبه ای عنوان کرد که برخی ها تهدیده کرده اند که اگر فلان آقا احضار شود جنگ به راه خواهد افتاد اما دستگاه قضایی بدون اعتنا به این اعلان جنگها آنها را احضار کرده و تحقیق کرده است.

این موضوع در اذهان ماند تا اینکه روز گذشته محسنی اژه ای در نشست خبری خود در پاسخ به سوالی به تحقیق از حسین فریدون اذعان کرده و عنوان کرد این فرد روز قبل به دلیل عدم تأمین قرار صادره به زندان معرفی شده است.

اما یکی از نکات مهم این است که مشخص شود برای حسین فریدون برادر رئیس جمهور چه میزان وثیقه در نظر گرفته شده است که این فرد نتوانسته آن را تودیع کند.

با بررسی های صورت گرفته درخصوص میزان وثیقه مشخص شد برخی منابع مطلع مدعی اند که اتهامات وارده به حسین فریدون که البته هنوز اثبات نشده است در مججموع بیش از 50 میلیارد تومان است.

از این رو عنوان می شود که با توجه به حجم اتهام قرار صادر شده از سوی شعبه رسیدگی کننده چیزی در حدود 50 تا 60 میلیارد تومان خواهد بود. /۹۶/۰۴/۲۶فارس

***

حمله فلبی وآزادی حسین فریدون

حسین فریدون که از روز شنبه در بازداشت به سر می‌برد ظهر امروز(یکشنبه۲۶ تیر ۱۳۹۶) در جلسه بازپرسی (شعبه چهارم دادسرای کارکنان دولت)تعادل خود را از دست داد و توسط خودروی آمبولانس از دادسرا خارج شد. وی هم اکنون در بخش جراحی قلب بیمارستانی در تهران تحت مراقبت پزشک قرار دارد و خانواده فریدون نیز بیمارستان حضور دارند.

وی امروز در جلسه تفهیم اتهام با افزایش فشار خون مواجه و تعادل خود را از دست داد و توسط خودروی آمبولانس به بیمارستان دی منتقل شد./ ۲۶ تیر ۱۳۹۶ایسنا

عصر امروز (۲۶تیر)از طریق وکیل خود قرار وثیقه صادره که میزان آن 50 میلیارد تومان هست را تودیع و از زندان آزاد شد.ازبیمارستان بخانه برمی گردد.تسنیم

فرارو-در۱۴ بهمن ۱۳۹۵نوشت: حسین فریدون، مشایی دولت روحانی است

ابتدا شایعاتی پیرامون  درخواست برکناری حسین فریدون محمد نهاوندیان از پست های دولتی از سوی مقامات عالی رتبه نظام منتشر شد، شایعاتی که تکذیب شدند اما در زمان انتشار آن حسین فریدون مدتی از حضور در مجامع عمومی خودداری می کرد. حتی گفته می شد او بازداشت شده است.

هنوز ابعاد این شایعات و صحت و سقم آن ها مشخص نشده بود که اخباری از نقش آفرینی فریدون در مفاسد اقتصادی منتشر شد. بحث هایی نیز پیرامون جعلی بودن مدرک او مطرح شد که هنوز مشخص نشده است که آیا این ادعا توخالی است یا خیر.  از طرفی دیگر منتقدان دولت معتقدند که حسین فریدون فضای را برای رانتخواری فراهم کرده است.

این اخبار زمانی اوج گرفت که ماجرای فیش های نجومی افشا شد. در آن زمان منتقدان دولت می گفتند سرنخ این فیش ها در دفتر رییس جمهور است. جاییکه حسین فریدون و محمد نهاوندیان حضور دارند. ادعا می شد مدیر عامل سابق بانک رفاه که فیش نجومی او افشا شد با سفارش حسین فریدون منصوب شده بود.

پس از افشای فیش های نجومی در تابستان مدیرعامل پیشین بانک ملت که از همشهریان حسین فریدون و حسن روحانی است بازداشت شد. علی رستگار سرخه ای با دستور مراجع قضایی و توسط سازمان اطلاعات سپاه بازداشت شد.

نفراول-پرونده بدست-علی رستگارسرخه ای مدیرعامل بانک ملت

رستگار سرخه ای یکی از مدیرانی بود که در جریان افشای حقوق‌های نجومی مدیران دولتی و بانکی از سمت خود استعفا کرده بود.

در همان زمان علیرضا زاکانی  نماینده سابق مجلس مدعی شد که بانک ملت با توصیه حسین فریدون وام 400 میلیون درهمی به دو فرد به نام های مالامیر و دانیال زاده پرداخت کرده است. به گفته او "این تسهیلات در زمان مدیرعاملی رستگار در بانک ملت پرداخت شده و خود شخص مدیرعامل در اعطای آن نقش داشته است."

حسین فریدون؛ از
اوایل امسال شایعاتی درباره حسین فریدون و محمد نهاوندیان منتشر شد

فرمانده سپاه نیز درباره علت بازداشت رستگار سرخه ای گفت "این تنها یکی از پروژه‌های اطلاعاتی است که سپاه در رابطه با مسائل امنیتی و موضوع نفوذ و فسادهای اقتصادی دنبال می‌کند، برخی فکر می‌کنند که فقط حقوق‌های نجومی دلیل این بازداشت‌هاست اما پرونده مرتبط با یک فساد بزرگتری است. این‌ها یک شبکه بوده‌اند و برخی از سیاسیون نیز در این شبکه حضور دارند."

***

عنوان شرکت: مجتمع فولاد گیلان
تاریخ تاسیس: 1385
محصولات/خدمات: تولید ورق های فولادی
مشخصات محصول: ورق فولادی سیاه 17/0 تا 3 میلی متر – ورق های فولادی گرم
ظرفیت تولید: 2 میلیون تن ورق گرم – 500 هزار تن ورق سرد
مدیر عامل: رسول دانیال زاده
رییس هیات مدیرهرسول دانیال زاده
نشانی کارخانه: رشت – فاز دوم شهر صنعتی رشت-ابتدای کمربندی فومن- سراوان
تلفن کارخانه: 01333883001
نمابر کارخانه: 01333883024
دفتر مرکزی: تهران – بلوار آفریقا – بلوار آرش غربی – پلاک 38-کد پستی : 1917743311
تلفنهای دفتر مرکزی: 87250
نمابر دفتر مرکزی: 87250
پست الکترونیک: commercial@ferrogilan.com
سایت اینترنتی: www.ferrogilan.com

«خلاصه درباره شرکت و اهداف»

مجتمع فولاد گیلان در سال 1383 و در زمینی به مساحت حدود 60 هکتار در شمال کشور و در شهرک صنعتی رشت که در فاصله 15 کیلومتری جنوب غربی شهر رشت قرار دارد احداث گردید. اولین و بزرگترین شرکت در بخش خصوصی در صنعت فولاد با مدیریت صحیح و موثر و با بکارگیری گروهی از نیرو های متخصص داخلی در طول کمتر از سه سال موفق به اجرای کلیه طرحهای اولیه خود در نورد گرم و نورد سرد گردید.

این شرکت همچنین جهت بهبود کیفیت محصولات خود و ارتقا میزان تولید ، پروژه های تکمیلی و … خود را از قبیل اضافه کردن کوره پیش گرم ، سیستم کنترل اتوماتیک ضخامت ورق (AGC) را با سرعت و دقت بالا در حال اجرا دارد. با توجه به اینکه استراتژی فولاد گیلان در زمینه بازاریابی بر شناخت و تامین نیازهای داخلی متمرکز گردیده است ، این شرکت را قادر ساخته است که با آگاهی کامل از این نیاز ها و طراحی و اجرای برنامه های موثر و دقیق خود ، علاوه بر برطرف نمودن نیاز های داخلی از خروج سرمایه و منابع داخلی به نحو موثری جلوگیری بعمل آورد.

 مجتمع فولاد گیلان با بهره گیری از افراد متخصص ، توانسته ایده های نو را در صنعت فولاد پایه گذاری و اجرا نماید که تمامی این طرحها علاوه بر ایجاد محیطی پویا و فعال در داخل سازمان باعث ایجاد اطمینان در سایر مشتریانی گردیده است که بعنوان سرمایه های اصلی فولاد گیلان با تکیه بر محصولات آن قادر به برنامه ریزی و اجرای پروژه های صنعتی خود در زمینه های گوناگون و متنوعی گردیده اند.

هدف مجموعه فولاد گیلان علاوه بر ایجاد انگیزه و بهبود کیفیت و کمیت در داخل سازمان جهت تولید محصولات منطبق بر استاندارد های جهانی ، ایجاد اعتماد در مصرف کنندگان است به نحوی که بدون نگرانی ، طرحهای خود را با سرعت ودقت بالا هدایت نمایند.

سایت رسمی  مرکزآموزش فنی وحرفه ای (شهرصنعتی) رشتhttp://rashtskillupc.ir/

فوریه 8, 2015صنایع فعال در آموزشمدیر سایت

” مرکز ارتقاء مهارت شهر صنعتی رشت ( شهدای بهدان) نیزدر شهریورماه 88 (درهفته دولت ) افتتاح شده

 ***

کارخانه فولاد گیلان در شهر صنعتی رشت واقع است. کارخانه متعلق به بخش خصوصی است و سهامداران عمده آن خاندان هاشمی هستند. البته فردی به نام حاج رسول دانیال زاده با اندک سهمی مدیر عامل کارخانه است. دانیال زاده ضدکارگر قبلاً از عوامل اطلاعات بوده و در بیشتر اوقات در دفتر مرکزی کارخانه واقع در تهران به سر می برد. 
در حال حاضر حدود ١١٠٠ کارگر در دو قسمت فولاد سرد و فولاد گرم مشغول به کار هستند. در سال گذشته برای مدتی به بهانه تحریم و کمبود مواد اولیه کارخانه در چهار شیفت کار می کرد. اما اکنون کارخانه دوباره در سه شیفت فعال است. همه کارگران قرارداد موقت دارند و قراردادهایشان از یک ماه تا 6 ماه است و پس از پایان مدت قرارداد، بر خلاف کارخانه های دیگر، با آن ها تسویه حساب خرید سنوات نمی شود. ۵٠ راننده نیز بر روی تریلرهای کارخانه مشغول به کارند که همه پیمانی هستند. راننده ها مواد اولیه را به صورت شمش از بندر انزلی به کارخانه و ورق های رول شده محصول کارخانه را به کارخانجاتی در شهرهای صنعتی ساوه و سمنان حمل می کنند. 
مواد اولیه به صورت شمش از کشورهای روسیه و اوکراین وارد شده و در این کارخانه فولاد شده و به ورق تبدیل می شود. قطر ورق ها یک تا ٢۵ میلیمتر است. آن ها را به صورت رول در آورده به بازار مصرف ارائه می دهند. کارخانه به تازگی سفارشی برای ساخت ورق با قطر ٢۵ میلیمتر دریافت کرده که قرار است به صورت رول به مشتریان خود در مراکز نفتی و پتروشیمی تحویل دهد. دستمزد کارگران اندکی بیشتر از دستمزد تعیین شده توسط وزارت کار است، مثلاً با تفاوت ٢٠ تا ٢۵ هزار تومان بیشتر از دستمزد کف اعلام شده که در مقابل سختی کار و کار طاقت فرسا در کارخانه به چشم نمی آید. کارخانه دارای وسیله ایاب و ذهاب و همچنین سرویس نهارخوری است. غذا فقط به کارگرانی که اضافه کاری می کنند داده می شود./١۵ اردیبهشت ١٣٩٠تشکلهای کارگری

فریدون کیست و چه می‌کند؟

  

حضور همیشگی حسین فریدون در مراسم‌های مختلف و اکثر سفرهای رئیس‌جمهور تا مدتی مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته بود اما بعد از مدتی نام وی در پرونده‌های قضایی هم بر سر زبان‌ها افتاد.

 حجت‌الاسلام غلامحسین محسنی اژه‌ای سخنگوی قوه قضائیه در یکصد و هفتمین نشست خبری خود با اصحاب رسانه که روز گذشته (۳ بهمن) برگزار شد، درباره دستگیری رسول دانیال‌زاده یکی از بدهکاران بانکی و ارتباط وی با حسین فریدون برادر رئیس جمهور و دستیار ارشد روحانی، گفت: این فرد دستگیر شده و دادسرا مشغول تحقیقات است و ارتباطش با آن فرد (فریدون) روشن است.

این اولین بار نیست که نام حسین فریدون در پرونده‌های قضایی بر سر زبان‌ها می‌افتد.

حسین فریدون؛ از فرمانداری نیشابور تا حضور همیشه در صحنه

حسین فریدون برادر حسن روحانی متولد ۱۳۴۲ در سرخه سمنان است. وی مدتی فرماندار نیشابور و کرج  و زمانی هم سفیر ایران در مالزی بود. سپس، به‌مدت چند سال به‌عنوان یکی از اعضای تیم نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد مشغول به فعالیت شد و پس از بازگشت به ایران، به‌عنوان مشاور حسن روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد.

نام وی اولین بار بعد از پایان انتخابات ریاست‌جمهوری بر سر زبان‌ها افتاد که حسن روحانی در حکمی وی را به‌عنوان دستیار ویژه رئیس جمهور منصوب کرد. وی کمی بعد در جریان مذاکرات لوزان و وین به تیم مذاکره کننده هسته‌ای پیوست و تا پایان مذاکرات و انعقاد برجام، در جلسات مذاکرات هسته‌ای ایران و پنج به‌علاوه یک حضور داشت. عباس عراقچی در یکی از اظهارات خود گفته بود که نقش اصلی فریدون در این مذاکرات مکالمه و انتقال جزئیات به برادرش در تهران با زبان و لهجه «سرخه‌ای» بوده است، احتمالاً علت اصلی این کار جلوگیری از امکان شنود قابل فهم مکالمات توسط دستگاه‌های امنیتی سایر کشورها صورت گرفته است.

حضور حسین فریدون در مذاکرات هسته ای خیلی عجیب نبود چرا که او سابقه مسئولیت دیپلماتیک را در کارنامه اش دارد. حسین فریدون 8 سال سفیر ایران در مالزی بوده است و مدتی نیز در دفتر نمایندگی ایران در نیویورک حضور داشته است.

حسین فریدون پس از انقلاب فرماندار نیشابور و پس از آن فرماندار کرج می شود. او مدتی بعد به عنوان دیپلمات وارد وزارت خارجه شد. حسین فریدون مدتی هم در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام مشاور حسن روحانی بوده است.

حضور همیشگی حسین فریدون در مراسم‌های مختلف و اکثر سفرهای رئیس جمهور تا مدتی مورد توجه رسانه‌ها  قرار گرفته بود اما بعد از مدتی نام وی در پرونده‌های قضایی هم بر سر زبان‌ها افتاد.

تیرماه سال جاری علیرضا زاکانی نماینده مردم تهران در مجلس نهم شورای اسلامی در نشست خبری با نام بردن از دو بدهکار بانکی به‌نام‌های «مالامیری» و «دانیال‌زاده» افشا کرد که این دو نفر با حسین فریدون در ارتباط هستند. بانک ملت ۴۰۰ میلیون درهم با کارمزد صفر درصد به آنها داده و این دو نفر این پول را به داخل کشور آورده‌اند و از طریق صرافی‌ها آن را تبدیل و مجدداً با کارمزد صفر درصد از بانک دریافت کرده‌اند و با سرمایه‌گذاری مجدد در بانک ملت سالانه ۲۴ درصد سود گرفتند.

زاکانی در این نشست خبری خود اظهار کرد که این‌ اشخاص توسط حسین فریدون کادرسازی می‌شوند و این کار مستقیماً دست در بیت‌‌المال کردن است.

بعد از این نشست خبری، علیرضا زاکانی با شکایات معاونت حقوقی ریاست‌جمهوری، وزارت اطلاعات، حسین فریدون و رسول دانیال‌زاده در شعبه ۱۰۵۷ دادگاه کیفری حاضر شد اما دانیال‌زاده با مشاهده مستندات زاکانی، شکایت خود را پس گرفت.

این مسئله سپس به خانه ملت کشیده شد. سید حسین نقوی حسینی نماینده ورامین در مجلس دهم با بیان اینکه حسین فریدون در انتصاب مدیران عامل بانکها اختیاراتی داشته و با لابی‌گری آنها را در جایگاه مدیرعاملی منصوب می‌کرده، از ورود کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی به پرونده برادر رئیس جمهور خبر داد و گفت که این کمیسیون در نظر دارد تا همه ابعاد مسئله را بررسی و نتیجه را برای مردم بازگو کند.

اما ارتباطات فریدون تنها به اینجا ختم نشد. پس از انتشار فیشهای حقوقی برخی مدیران دولتی، در یک فقره مدیر عامل بانک رفاه در طول نزدیک به ۲۰ روز پایان سال ۹۴، بالغ بر ۲۳۰ میلیون تومان دریافتی تحت عناوین مختلف داشته است. ناصر سراج رئیس سازمان بازرسی کل کشور در تاریخ ۸ تیر ۹۵ در حاشیه همایش سراسری قوه قضائیه درباره تخلفات مدیرعامل بانک رفاه اظهار کرد: علی صدقی مدیر عامل بانک رفاه به‌خاطر تخلفات بزرگی که قبلاً در بانک ملی داشته، فاقد صلاحیت برای مدیرعاملی بانک رفاه کارگران بود اما با فشار حسین فریدون (برادر رئیس‌جمهور) و لابی‌گری وی، مدیرعامل بانک رفاه کارگران شد.

در ادامه سریال ارتباط فریدون با صاحبان پرونده‌های اقتصادی، نام وی در پرونده علی رستگار سرخه‌ای مدیر عامل معزول بانک ملت نیز به چشم می‌خورد. رستگار سرخه‌ای که در مسئله  فیشهای حقوقی از سمت خود عزل شده بود، پس از مدتی به‌اتهام عضویت در یک شبکه بزرگ فساد بانکی توسط اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شد.

سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از دستگیری مدیرعامل معزول بانک ملت اعلام کرد که وی در جریان کشف یک باند سازمان یافته فساد بانکی دستگیر شده است.

در همین راستا، موسی غضنفرآبادی رییس دادگاه انقلاب تهران، درباره بازداشت عوامل شبکه فساد بانکی توسط سازمان اطلاعات سپاه با بیان اینکه سپاه به‌عنوان ضابط خاص قوه قضائیه و با حکم دادگاه قضائی اقدام به این کار نموده، گفت: اخباری وجود دارد که حاکی از ارتباط حسین فریدون با این شبکه فساد بانکی است.

تحصیلات حسین فریدون

در تاریخ ۲۸ تیرماه ۹۵ خبرگزاری تسنیم در خبری اختصاصی پرده از رانت آموزشی برادر رئیس جمهور برداشت. در این گزارش آمده بود که حسین فریدون در سال ۹۳۳۳ یعنی یک سال پس از روی کارآمدن دولت برادر خود، طی نامه‌ای از سوی سازمان سنجش آموزش کشور به دانشگاه شهید بهشتی معرفی و درخواست می‌شود که وی به‌عنوان دانشجوی دکترای روابط بین‌الملل در این دانشگاه کشور به تحصیل بپردازد.

شورای گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتی پس از معرفی حسین فریدون توسط سازمان سنجش، با اکثریت آرا با این مسئله مخالفت و این موضوع را به سازمان سنجش اعلام می‌کند.

امّا حسین فریدون دست از پیگیری برنداشته و به همین دلیل مجدداً بعد از مدتی سازمان سنجش نامه‌ای به دانشگاه شهید بهشتی نوشته می‌گوید حسین فریدون یک سال قبل در آزمون دانشگاه گیلان امتحان داده و قبول شده اما برای مصاحبه نرفته است، در صورتی که دانشگاه شهید بهشتی تمایل داشته باشد وی در این دانشگاه به تحصیل دکترا بپردازد.

مسئولان دانشگاه شهید بهشتی نیز پس از پیگیری‌های سازمان سنجش نهایتاً تصمیم‌ می‌گیرند فریدون در “پردیس دانشگاه شهید بهشتی” به تحصیل بپردازد.

بعد از انتشار این خبر موضوع در کمیسیون آموزش مجلس مطرح می‌شود. محمد مهدی زاهدی  رئیس کمیسیون آموزش مجلس از تشکیل کمیته بررسی پرونده تحصیلی «حسین فریدون» در کمیسیون متبوعش خبر داد. همچنین کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی ۳ بار با وزیر علوم درباره پرونده تحصیلی برادر رئیس‌جمهور مذاکره انجام داده است و همچنان ابهاماتی درباره پرونده تحصیلی وی وجود دارد.

بعد از افشای تخلفات رسول دانیال‌زاده از زبان سخنگوی قوه قضائیه، جزئیاتی از پرونده شب‌دوست مالامیری توسط نماینده خمینی‌شهر در مجلس شورای اسلامی فاش شد. سید محمد جواد ابطحی در گفت‌وگو با تسنیم با بیان اینکه در حال حاضر سرویس‌های امنیتی بیگانه برای شب‌دوست مالامیری که بدهکار بانکی است پناهندگی درست کرده‌اند و دیگر تحت تعقیب پلیس اینترپل نیز قرار ندارد، اضافه کرد شب‌دوست مالامیری رقم‌های بسیار کلانی توسط رانت‌هایی که داشته از بانک‌های ملی و ملت اخذ کرده است.

مالامیری ارتباطات نزدیکی با خانواده حسین فریدون برادر رئیس جمهور داشته است. اسناد واریز پول، به حساب دختر حسین فریدون در لندن و کانادا وجود دارد که نشان‌دهنده ارتباطات مالی بین فریدون و مالامیری است. از طرفی آقای رستگار از شعبه دوبی بانک ملت برای مالامیری  وام‌های کلان اخذ می‌کند و  مالامیری این وام‌ها را در بانک ملت ایران تبدیل به ریال و سپرده‌گذاری با سود بالا می‌کند! مالامیری مجموعاً حدود ۲ هزار میلیارد تومان وام دریافت کرده است.

ابطحی خاطرنشان کرد: همچنین مالامیری در یک مؤسسه خیریه غربالگری سرطان با آذر غفوری همسر حسین فریدون همکاری داشته است.

 ارتباط مالامیری با خانواده حسین فریدون خبر داد که اسناد واریز پول به حساب دختر حسین فریدون در لندن و کانادا وجود دارد

محمداسماعیل سعیدی نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی نیز در گفت‌وگو با تسنیم از نامه جمعی از نمایندگان مجلس به رئیس‌جمهور خبر داد که پیرامون ارتباط حسین فریدون برادر رئیس‌جمهور با برخی از بدهکاران کلان بانکی از جمله رسول دانیال‌زاده توضیحاتی خواسته‌اند.

سعیدی از ارسال سندی همراه نامه به رئیس جمهور خبر داد 

موارد بالا نمونه‌هایی از مباحث افشاشده درباره حسین فریدون است که تاکنون رسانه‌ای شده است.

با فاش شدن ارتباطات گسترده برادر رئیس جمهور با سرحلقه‌های فساد بانکی در کشور و اذعان سخنگوی دستگاه قضا به ارتباط وی با بدهکاران بانکی جای سؤال اینجاست که آیا رئیس جمهور سکوت خود را در برابر تخلفات نزدیکان خود می‌شکند.

حجت‌الاسلام روحانی در تاریخ ۲۴ مرداد ۹۲ در جلسه رأی اعتماد به کابینه خطوط قرمز دولتش را  “امانتداری در بیت المال، رعایت رهنمودهای رهبری، حراست از عزت کشور و صیانت از حقوق مسلم ایران و پایداری از اخلاق و احکام نورانی اسلام” اعلام و گفته بود هر کس از این خط قرمز عبور کند جایی در حلقه خدمتگزاران این دولت نخواهد داشت. حال نیز چشم امید ملت به این وعده روحانی است و باید دید که آیا رئیس دولت یازدهم که تاکنون در برابر اتهامات برادر و دستیار ویژه‌اش سکوت کرده، خط قرمز خود را زیر پا می‌گذارد یا در این ماه‌های باقی‌مانده عمر دولتش خواستار رسیدگی به پرونده برادرش خواهد شد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:تصویرآقابادبزن ولنگ دراز»قبل ازریاست جمهوری برادرش است.

تصویر فوق مربوط به سفر حسن روحانی به استان یزد در اردیبهشت سال۱۳۹۲(قبل از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری )است

اتهامات برادر رئیس جمهور تمامی دارد؟

حسین فریدون کیست؟

 از فرمانداری نیشابور تا سفیر ایران در مالزی/ ارتباط با دو بدهکار بانکی و لابی برای رئیس نجومی بگیر/ پرونده تحصیلی توصیه ای/ ارتباط یک مفسد بزرگ اقتصادی با خانواده فریدون باید دید که آیا رئیس دولت یازدهم که تاکنون در برابر اتهامات برادر و دستیار ویژه‌اش سکوت کرده، خط قرمز خود را زیر پا می‌گذارد یا در این ماه‌های باقی‌مانده به عمر دولتش خواستار رسیدگی به پرونده برادرش خواهد شد.

اهدای مسکن میلیاردی از سوی «دانیال‌زاده» به همسر فریدون

شماری از نمایندگان مجلس درباره ارتباط ابربدهکار بانکی با برادر رئیس‌جمهور تأکید کردند «حسین فریدون» باید محاکمه شود و شخص آقای رئیس‌جمهور باید برای برخورد با برادرش پیش‌قدم شود.

 حجت‌الاسلام غلامحسین محسنی‌اژه‌ای سخنگوی قوه قضاییه روز گذشته در صد و هفتمین نشست خبری خود با اشاره به اخباری در زمینه دستگیری رسول دانیال‌زاده ابربدهکار بانکی و اتهاماتش و ادعاهای برخی نمایندگان مجلس مبنی بر ارتباط وی با حسین فریدون، گفته بود: بنده شخصاً موافق بوده و هستم که برخی متهمین به صورت علنی محاکمه شوند و رسانه‌ها هم اجازه انتشار عکس، اتهامات وی و جزئیات دادگاه باشند؛ چرا وقتی سارقی که چند سابقه دارد نباید چهره او را نشان دهیم و یا فردی که چند هزار میلیارد تومان بدهی دارد چهره‌اش به جامعه نشان داده نشود ولی ما براساس قانون موظف به انجام این کار نیستیم و خود را تابع قانون می‌دانیم.

اژه‌ای همچنین در همین راستا تصریح کرده بود: شخصی که نام برده شد دستگیر شده و تحقیقات از وی در مرحله انجام است، ضمن اینکه ارتباط وی با «حسین فریدون» هم کاملاً مشهود است، ولی هم‌اکنون نحوه این ارتباط و اقدامات آنها مشخص نیست و باید منتظر نتیجه تحقیقات این پرونده باشیم.

به گزارش فارس، روز گذشته جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در پی این اظهارات اژه‌ای به بیان دیدگاه‌ها و نظراتشان پرداختند که به شرح ذیل است:

*حاجی‌دلیگانی: اهدای مسکن 16میلیاردی از سوی دانیال‌زاده به همسر حسین فریدون

حسینعلی حاجی‌دلیگانی نماینده مردم شاهین‌شهر در مجلس شورای اسلامی با اشاره به ارتباط دانیال‌زاده با حسین فریدون برادر رئیس‌جمهور، گفت: دانیال‌زاده چندی پیش یک واحد مسکونی را به ارزش 16 میلیارد تومان در میدان تجریش تهران به همسر حسین فریدون هدیه داده است.

وی افزود: همچنین این فرد چکی را به مبلغ 250 میلیون تومان برای هزینه مراسم ختم مادر یکی از مسئولین دولتی پرداخت کرده است.

نماینده مردم شاهین‌شهر در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: دانیال‌زاده از بدهکاران بزرگ بانکی و از روزنه‌ها و خلاءهای قانونی برای سوءاستفاده‌های خود در این رابطه استفاده می‌کند.

حاجی‌دلیگانی در پایان خاطرنشان کرد: به عنوان نمونه، وقتی در یکی از تبصره‌های قانونی عنوان می‌شود که مشکل بدهی بدهکاران بانکی با بانک‌ها به صورت توافقی حل شود، با پرداخت مبلغی بسیار اندک در ازای معوقات بانکی کلان خود از این تبصره قانونی سوءاستفاده و زمینه را برای دریافت وام‌های بعدی خود فراهم می‌کند.

*ابطحی: «حسین فریدون» نباید هیچگونه حاشیه امنی برای خود داشته باشد

سیدجواد ابطحی نماینده مردم خمینی‌شهر در مجلس شورای اسلامی با اشاره به روابط مالی حسین فریدون برادر رئیس‌جمهور با برخی متخلفان بانکی که اکنون در بازداشت هستند، گفت: آقای فریدون جهت برخی انتصابات به بانک مرکزی و نهادهای دیگر فشار وارد می‌کرد.

وی با ذکر این نکته که بعضی اتهامات مالی حسین فریدون را باید از طریق همسر وی پیگیری‌ کرد، بیان داشت: جمعی از نمایندگان مجلس در تذکری به رئیس‌جمهور عنوان کردند که فریدون به کمک همسرش و با دو فقره چک 6 و 8 میلیارد تومانی منزلی را در یکی از مناطق مرفه تهران دریافت کرده است و در این راستا از رئیس‌جمهور مطالبه‌ رسیدگی کرده بودند.

ابطحی با تأکید بر اینکه قوه قضاییه نباید هیچگونه اغماضی در رسیدگی به پرونده‌های تخلفات وابستگان مقامات داشته باشد و نیز نباید فقیر و غنی و ضعیف و قوی برای وی تفاوت کند، گفت: آقای حسین فریدون نباید هیچ گونه حاشیه امنی برای خود داشته باشد.

وی تصریح کرد: به آقای روحانی توصیه می‌کنیم به منظور بازسازی چهره دولت و نیز با توجه به تاکید خود او بر اجرای حقوق شهروندی، اجازه دهد به پرونده برادرش رسیدگی شود.

نماینده خمینی‌شهر در مجلس شورای اسلامی با یادآوری مطالبه افکار عمومی در زمینه رسیدگی به اتهامات حسین فریدون دستیار ویژه رئیس‌جمهور گفت: حاشیه‌های فریدون چهره دولت را خدشه‌دار کرده است، از این رو رئیس‌جمهور بهتر است خودش خواهان رسیدگی به پرونده برادرش شود.

*سعیدی: قوه قضائیه ارتباط فریدون با دانیال‌زاده را مشخص کند

محمداسماعیل سعیدی نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی گفت: قوه قضائیه باید در مورد ارتباط حسین فریدون با دانیال‌زاده روشن‌گری‌های لازم را داشته باشد و این موضوع را به جد مورد برررسی قرار دهد.

وی افزود: 46 نفر از نمایندگان پیش از این در تذکری کتبی به رئیس‌جمهور خواستار روشن شدن ارتباط حسین فریدون با دانیال‌زاده و معرفی فریدون در همین راستا به قوه قضائیه شده بودند.

نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: باید شائبه‌هایی که در خصوص ارتباط حسین فریدون با دانیال‌زاده است، مشخص شود و شفاف‌سازی‌های لازم در ارتباط با این دو نفر صورت بگیرد.

*نوروزی: برادر رئیس‌جمهور نباید مصون از نظارت و پاسخگویی باشد

حجت‌الاسلام حسن نوروزی نماینده مردم رباط‌کریم در مجلس شورای اسلامی درباره ضرورت رسیدگی به اتهامات مالی حسین فریدون برادر و دستیار ویژه رئیس‌جمهور گفت: در نظام اسلامی هیچ کس مصون از نظارت و پاسخگویی نیست.

وی با استناد به واکنش قاطع امیر مؤمنان علی(ع) به تقاضای برادرش عقیل مبنی بر اختصاص سهم بیشتری از بیت‌المال خاطرنشان کرد: در جمهوری اسلامی طبق قانون، هیچکس حتی اگر برادر رئیس جمهور نیز باشد در حاشیه امنی در قبال عدالت قرار ندارد.

نماینده مردم رباط‌کریم در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سوال که چه توصیه‌ای به شخص رئیس جمهور درباره پرهیز از هرگونه مانع‌ تراشی در قبال رسیدگی به اتهامات مالی برادرش دارید؟ گفت: رؤسای جمهور اگر بر سر راه رسیدگی به تخلفات نزدیکانشان ممانعت ایجاد کنند خود را نزد ملت ضایع و خفیف کرده‌اند.

*پورمختار: آقای رئیس‌جمهور باید برای رسیدگی به اتهامات برادرش پیشقدم شود

محمدعلی پورمختار نماینده مردم بهار و کبودر آهنگ و عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی با اشاره به اظهارات سخنگوی دستگاه قضایی مبنی بر مشهود بودن ارتباط دانیال‌زاده ابربدهکار بانکی کشور با حسین فریدون برادر رئیس‌جمهور، اظهار داشت: با توجه به اینکه بدهی و مسائل مختلفی که پیرامون «حسین فریدون» برادر رئیس‌جمهور مطرح است، لذا رسیدگی به اتهامات وی یک مطالبه عمومی است.

وی افزود: ما به هر کجا برای سخنرانی یا رسیدگی به امور مختلف مراجعه می‌کنیم، مردم از ما درباره این موضوع سؤال می‌کنند و جزو سؤالات اصلی مردم این است که چرا به اتهامات برادر رئیس‌جمهور رسیدگی و تعیین تکلیف نمی‌شود؟!

نماینده بهار و کبودر آهنگ در مجلس همچنین تصریح کرد: آقای رئیس‌جمهور باید برای رسیدگی به اتهامات برادرش خودش پیشقدم شود و اقدامی انجام دهد، آن هم در شرایط امروز که اخبار و اطلاعاتی راجع به اتهامات مالی «حسین فریدون» رسیده است.

پورمختار در پایان خاطرنشان کرد: آقای رئیس‌جمهور طبق اسناد و مدارک موجود درباره اتهامات برادرش باید برای رسیدگی به این مسئله خودش پیشقدم شود، گر چه قوه قضاییه نیز در این زمینه مسئولیت قانونی بر عهده دارد، رسیدگی به اتهامات برادر رئیس‌جمهور برای رفع شبهات و پاسخگویی به افکار عمومی امری بسیار مفید و مؤثر خواهد بود که امیدواریم هر چه زودتر این اقدام انجام شود.

*خجسته: لزوم روشنگری در خصوص ارتباطات حسین فریدون با دانیال‌زاده

امیر خجسته نماینده مردم همدان در مجلس شورای اسلامی گفت: همانطور که سخنگوی قوه قضائیه اشاره داشت حسین فریدون با دانیا‌ل‌زاده ارتباطاتی دارد، که باید قوه قضائیه این ارتباطات را مورد رسیدگی قرار دهد.

وی افزود: هر فرد در هر مقامی که در کشور قرار داشته باشد چنانچه مرتکب تخلفی باشد باید به تخلف وی رسیدگی لازم صورت بگیرد.

نماینده مردم همدان در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: دستگاه‌های نظارتی باید به اینگونه ارتباطات مشکوک و سایر موارد رسیدگی کند و پرونده‌های تخلف را برای رسیدگی به قوه قضائیه ارجاع دهند.

* ابوترابی: روابط مالی «مالامیر» تحت عنوان خیریه با همسر فریدون

ابوالفضل ابوترابی نماینده مردم نجف‌آباد و عضو کمیسیون شوراهای مجلس شورای اسلامی با اشاره به ارتباط رسول دانیال‌زاده با حسین فریدون برادر رئیس‌جمهور اظهار داشت: ما تمام اسناد و مدارک ارتباط «مالامیر» و «دانیال‌زاده» را با «حسین فریدون» و «همسر حسین فریدون» کامل دیده و بررسی کرده‌ایم.

وی افزود: مدارک ارتباط این اشخاص کاملا موجود بوده و بازرسی کل کشور هم کامل و مبسوط در رابطه با این موضوع اظهارنظر کرده است.

عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس نهم با بیان اینکه مبلغ میلیاردی چک‌هایی که بابت خرید منزل به نام همسر حسین فریدون پرداخت شده موجود است، عنوان کرد:‌ آقای دانیال‌زاده تمامی این چک‌ها را در وجه همسر حسین فریدون کشیده و مدارک آن کاملا موجود است.

ابوترابی همچنین تصریح کرد: همچنین مالامیر تحت عنوان خیریه‌ای سوء استفاده می‌کرده و اکنون متاسفانه به خارج از کشور فرار کرده است؛‌ او کسی است که بدهکار بزرگ بانکی بوده و مبلغ سنگینی وام به درهم با فشار آقای فریدون از بانک ملت از آقای «رستگار سرخه‌ای» گرفت و در بانک‌های کشورمان سپرده گذاشت که با سود خود مبلغی را بابت اقساط بانک می‌داد و مبلغی هم خودش برمی‌داشت.

« مالامیر مجدد رابطه‌ای تحت عنوان خیریه با خانم آقای حسین فریدون و باند سرخه‌ای برقرار کرده و مراوده داشت. نکته مهم پول‌هایی است که از این طریق به بانک‌های خارج از کشور انتقال داده شد. در حقیقت این باندی بود که معروف به «باند سرخه‌ای‌ها» فعالیت‌ داشتند.»

وی ادامه داد: باند سرخه‌ای ها در بانک ملت با فشار حسین فریدون از قبل انتخابات فعالیت داشت و به دنبال گلایه‌ای که فریدون در مورد عدم همکاری برای تامین هزینه‌های انتخابات داشت،‌ رستگار (که جزو مسئولان خیلی ضعیف در بانک بود) پس از چندی داری پست شد که البته با فشار آقای حسین فریدون به این سمت رسید؛‌ وی اکنون در بازداشت به سر می‌برد و برای او پرونده تشکیل شد. (مالامیر در این میان وساطت کرد).

ابوترابی بر همین اساس اضافه کرد: در حقیقت مالامیر به عنوان واسطه و بدهکار بزرگ بانکی است که ازطریق حسین فریدون وساطت کرده و به او فشار آورد؛‌ رستگار که اصلا پیش‌بینی نمی‌کرد در زمانی مدیرعامل بانک شود و در خواب هم این سمت را نمی‌دید مدیرعامل بانک ملت شد و اتفاقاتی پس از آن می‌افتد؛ رستگار به این واسطه به افرادی چون مالامیر وام می‌دهد. علیرغم اینکه وی حساب‌های متعدد بانکی دارد که همه آنها هم لاوصول و معوقه شده باز هم بدهی‌های سنگینی دارد.

"علی رستگار" مدیرعامل معزول بانک ملت امروز(۲۹ تیر ۱۳۹۵ )توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شد.
سازمان اطلاعات سپاه پاسداران به دستور مرجع قضایی رستگار را بازداشت کرده است.

معاون بین‌الملل مدیرعامل معزول بانک ملت نیز بازداشت شده است.

سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی موفق شده است یک باند سازمان یافته فساد بانکی را در کشور کشف کند که رستگار سرخه‌ای و معاونش از اعضای اصلی این باند هستند.

* دهقان: رئیس‌جمهور فرد متهم نزدیک به خود را برکنار کند

محمد دهقان نماینده مردم طرقبه و چناران در مجلس شورای اسلامی درباره لزوم رسیدگی به اتهامات یکی از نزدیکان رئیس‌جمهور گفت: اخباری الان رسیده و یکی از بالاترین مقامات قضایی هم بر آن صحه گذاشته است که روابط مشکوک مالی بین یکی از نزدیکان آقای رئیس جمهور با یکی از متهمان مفاسد اقتصادی که الان دستگیر شده و در زندان است،‌ وجود دارد.

وی  افزود: بر  اساس همین اخبار، دو هفته پیش 46 نفر از نمایندگان مجلس به رئیس جمهور و قوه قضاییه تذکری دادند مبنی بر این که با این تخلفات بدون اغماض برخورد شود که حداقل آن این است که کسی که در یک مقام بالایی در دولت است و پرونده‌ای برایش مطرح می‌شود و به مرحله‌ای می‌رسد که معاون اول قوه قضاییه در رسانه اعلام می‌کند، این فرد دیگر نباید در آن مقام مستقر باشد.

دهقان گفت: در کشورهای دیگر وقتی کسی متهم می‌شود و از نظر قاضی اتهامش وارد باشد او را از کار تعلیق می‌کنند تا به پرونده‌اش رسیدگی شود و بعد دوباره به کار مشغول می‌شود اما این قانون در کشور ما نیست البته طرحی را در مجلس در دست بررسی داریم که در کمیسیون تصویب شده اما هنوز به صحن علنی نیامده است.

وی ادامه داد: این طرح مقرر می‌دارد که اولاً محاکمات علنی شود و دوم این که مقاماتی که اتهامشان احراز می‌شود،‌ تعلیق شوند.

عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس گفت: به نظر من جا دارد آقای رئیس جمهور برای حفظ حیثیت دولت و خودش این فرد نزدیک به خودش را از کار برکنار کند و اجازه دهد دستگاه قضایی با او برخورد کند.

وی اضافه کرد: در مجلس گذشته وقتی اتهاماتی متوجه معاون اول رئیس جمهور سابق بود، در آن مورد هم تقاضا داشتیم که بدون اغماض با وی برخورد شود اما قوه قضائیه صبر کرد تا دوره ریاست جمهوری قبلی تمام شود بعد با معاون اول سابق برخورد کرد که این ابهامات زیادی را درباره قوه قضاییه ایجاد می‌کند.

دهقان گفت: به نظر ما قوه قضائیه نباید اغماض کند باید رو دربایستی را کنار بگذارد و وقتی فردی متهم است و روابط مشکوکی بین او و یکی از متهمان فساد اقتصادی وجود دارد و همانطور که رئیس سازمان بازرسی کل کشور نیز گفت که برخی انتصاب‌ها مستقیماً با نظر این فرد نزدیک به رئیس جمهور صورت گرفته و یک مجموعه انسان‌های ناسالم به کارهای بزرگ بانکی گماشته شده اند و حتی بحث‌هایی وجود دارد که روابط بسیار ناسالمی برای پست فروشی وجود داشته و حتی در قضیه بانک ملت که فساد بانکی و ارزی صورت گرفته بود و مدیرعامل بانک دستگیر شد؛ اینکه آن مدیرعامل ناسالم به آنجا منصوب شده و چه کسی پشت صحنه بوده که ایشان را نصب کرده و چه روابطی موجب نصب ایشان شده و چه اثری داشته در وام‌های مفسده‌آلودی که بعداً توسط بانک به آن کسانی که مدیرعامل سابق بانک ملت را بر ان کار گمارده بودند داده بودند، اینها مسائلی نیست که قوه قضاییه نسبت به آن شکیبایی نشان دهد.

عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس گفت: این مساله در کمیسیون قضایی هم باید بررسی شود و از منظر نظارتی باید از قوه قضاییه بخواهیم که معلوم شود که چه اتفاقی افتاده است و لایه‌های پنهان پرونده این نزدیک به رئیس جمهور و انتصاباتی که توسط او صورت گرفته و مابه ازایی که توسط او به خودش یا افراد نزدیک خانواده‌اش رسیده کاملا افشا و روشن شود.

وی بر ضرورت رسیدگی قوه قضاییه به این مساله تاکید کرد و اظهار داشت: مهمترین نیاز امروز کشور برای مبارزه با فساد شفافیت است یعنی افراد نباید بتوانند در پنهان روابط مفسده آلود اقتصادی داشته باشد و حتی افرادی را به کاری بگمارند و در قبال گماشتن افراد بر مسئولیتی سودهای کلانی را به جیب خودشان یا اطرافیانشان بریزند چرا که این اتفاقات خیلی برای کشور خطرناک و نگران کننده است.

دهقان گفت: متاسفانه اخباری در دست است که این اتفاقات افتاده و انتظار ما این است که قوه مجریه بدون تردید و بدون درنگ با فردی که این اتهامات متوجه اوست برخورد کند و قوه قضاییه هم ملاحظه کسی را نکند و چرا که همه در کشور در برابر قانون یکسان هستند.

نماینده مردم طرقبه و چناران در مجلس شورای اسلامی با ذکر اینکه بالاترین و پایین‌ترین افراد در کشور در برابر قانون برابرند، خاطرنشان کرد: نباید ملاحظه افراد بشود از آن جهت که ممکن است در کشور بحران ایجاد کنند.

بیگی: ارتباط دانیال‌زاده و حسین فریدون روشن است

در همین زمینه، احمد علیرضا بیگی اظهار کرد: موضوعاتی که برای فریدون دستیار عالی رئیس جمهور مطرح است ما را وا داشت که تذکری در خصوص رسیدگی به این موضوع بکنیم؛ زیرا این موضوعات به هیچ وجه زیبنده و برازنده جمهوری اسلامی ایران نیست.

وی با بیان اینکه نامه‌ای برای رفع شائبه‌های ایجاد شده به رئیس جمهور ارسال شد، گفت: هدف از این نامه روشنگری و شفافیت بود و دولت یازدهم را از این موضوعات بری سازد.

نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: نامه‌ای توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی که بیش از 50 نفر پای آن را امضا کرده‌اند را به رئیس جمهور دادیم تا در راستای شفافیت این موضوع اقدامات لازم را انجام دهند.

وی گفت: ارتباط بین این دو فرد به مجلس گزارش داده شد و نمایندگان نیز در این راستا اقدامات خود را انجام می‌دهند.

بیگی تصریح کرد: دانیال‌زاده از جمله بدهکاران بانکی است و به جهت بدهکاری بانکی و تعلیق‌های صورت گرفته در مظان اتهام قرار دارد و طبیعتا در سیستم یک همراهی صورت گرفته که دانیال‌زاده از پیگردهای بعدی معاف شده است.

وی افزود: شائبه‌های در خصوص اینکه فریدون امکاناتی در راستای پشتیبانی و حمایت ایجاد کرده است که دانیال‌زاده از باز پرداخت بدهی‌ها و پیگردهای بعدی مصون مانده است.

نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی اذعان داشت: بین دانیال‌زاده و فریدون پرداخت‌های صورت گرفته است که باید قوه قضائیه در این خصوص رسیدگی داشته باشد.

وی ادامه داد: نمایندگان منتظر گزارش رسیدگی قوه قضائیه به این موضوع هستند و البته این قوه جلسات اولیه را برگزار کرده و نمایندگان نیز منتظر اعلام نتیجه نهایی برای برخورد صریح با این اشخاص هستند.

بیگی با تأکید بر اینکه می‌خواستیم رسیدگی به موضوع این فرد بدون حمایت رئیس جمهوری صورت می‌گرفت، افزود: به نظر می‌رسد که رئیس جمهوری علاقه‌ای به این موضوع ندارد و این فرد همچنان با پست دولتی کار می‌کند و البته باید با همین پست نیز پشت میز دادگاه پاسخگو باشد.

ذوالنوری: چک‌های ۶ و ۸ میلیاردی دانیال‌زاده برای منزل همسر حسین فریدون/ با وزرای دارای ثروت‌ هزار میلیاردی نمی‌شود شعار مبارزه با فساد سر داد

براساس این گزارش، مجتبی ذوالنوری نماینده مردم قم و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با فارس با اشاره به اظهارات سخنگوی دستگاه قضایی مبنی بر مشهود بودن ارتباط دانیال‌زاده ابربدهکار بانکی کشور با حسین فریدون برادر رئیس‌جمهور، اظهار داشت: بدهکاران بانکی گردن کلفت، سطوح مختلف و ویژگی‌های مختلفی دارند.

وی افزود: برخی از بدهکاران بانکی هستند که واقعاً در مسیری قدم گذاشتند و وامی دریافت کردند و تجارت، تولیدی یا کارخانه آنان به خاطر نوسانات بازار و وضعیت اقتصادی با رکود مواجه شده است، این افراد کسانی نیستند که بخواهند حقوق مردم و دولت را ندهند یا به قصد کلاهبرداری تسهیلات گرفته باشند، بعضاً تحت تأثیر شرایط اقتصادی دچار مشکل شدند که حساب این افراد را باید جدا کرد.

ذوالنوری در ادامه تصریح کرد: باید برای حل مشکل این افراد مساعدت و کمک کرد و با امهال و مهلت دادن به این افراد، یا با برداشت موجودی‌شان یا پرداخت بدهکاری‌های بانکی آنان یا به اشکال مختلف این موضوع را حل کرد، اما برخی از بدهکاران بانکی هستند که از ابتدا به قصد غارت و کلاهبرداری و استفاده غیرمجاز و صورت‌سازی، سندسازی و رابطه‌بازی به اموال عمومی چنگ بزنند که نمونه آن آقای رسول دانیال‌زاده است.

*باید با سرچشمه ظهور و بروز افرادی مانند دانیال‌زاده برخورد شود

این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس همچنین گفت: طبیعتاً اینگونه افراد هم سیستم را آلوده می‌کنند، هم اشخاص را آلوده می‌کنند، هم اقتصاد کشور را به سمت ورشکستگی می‌برد، هم سیستم بانکی و شبکه اقتصادی کشور را آلوده می‌کند، فلذا باید با این افراد برخورد شود، برخورد با این افراد هم چاره‌ساز نیست، باید با افراد و کسانی که در سیستم این آلودگی و فساد را سیستمی می‌کنند و در واقع سرچشمه این آلودگی‌ها هستند، برخورد شود.

وی اضافه کرد: آقای دانیال‌زاده از شعب برون‌مرزی بانک ملت سوءاستفاده کرده و وام‌های کلان ارزی با بهره کم دریافت کرده است، وی سپس همان مبلغ را در بانک‌های داخل کشور سرمایه‌گذاری و سود 24 درصد دریافت کرده است، با توجه به اینکه بهره وام بانک خارجی کمتر است، فلذا هم بهره و اقساط آن را می‌پردازد و هم مبلغی هم برای خودش باقی می‌ماند، وی سالانه سود دیوانه‌کننده‌ای از این کلاهبرداری به جیب زده است، دانیال‌زاده همچنین در داخل کشور، 2 هزار میلیارد تومان تسهیلات تحت عنوان «تولید» دریافت کرده اما این تسهیلات را برای برج‌سازی یا کارهای دیگر مورد استفاده قرار داده است.

*اهدای منزل 14 میلیاردی به همسر «حسین فریدون» توسط دانیال‌زاده

نماینده قم در مجلس یادآور شد: متأسفانه با توجه به این مسائل باید پیوندی بین وی و برخی از سران مملکت وجود داشته باشد، یعنی به حیات خلوت برخی از مسئولان راه داشته و امکان هم ندارد که بگوییم مسئولان بی‌اطلاعند، به هر حال وقتی دانیال‌زاده می‌آید و یک چک 6 میلیارد تومانی و یک چک 8 میلیارد تومانی که اسناد آن هم موجود است، در وجه یک آقایی صادر می‌کند که آن آقا خانه‌اش را به نام «خانم غفوری» همسر «حسین فریدون» برادر رئیس‌جمهور می‌زند، این اتفاق چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟!

*منزل اهدایی به همسر برادر رئیس‌جمهور ردّمظالم بوده با نذر حضرت عبدالعظیم؟!

وی تأکید کرد:‌ در این ماجرا شاهدیم منزلی 14 میلیارد تومانی توسط دانیال‌زاده برای «همسر حسین فریدون» خریداری می‌شود، به هر حال این اتفاق چگونه افتاده است؟! آیا باید بگوییم این آقا (دانیال‌زاده) صدقات و مبرّات به برادر رئیس‌جمهور داده است؟! آیا خرید منزل 14 میلیارد تومانی برای همسر فریدون ردّ مظالم بوده که به او پرداخت شده یا نذر حضرت عبدالعظیم یا حضرت ابوالفصل بوده یا از نذورات دیگری بوده که به او داده شده است؟!

ذوالنوری با طرح این سؤال که دانیال‌زاده با چه عنوانی این پول‌ها را داده است؟! گفت: طبیعی است که پرداخت چنین مبالغی برای حسین فریدون توسط دانیال‌زاده باید مابه‌ازایی داشته باشد، آیا می‌توانیم بگوییم سر برخی از مسئولان را کلاه گذاشتند یا باید گفت که این افراد عوامل برخی از مسئولان هستند که خودشان چون مستقیم نمی‌توانند چنین اقدامی انجام دهند، آن عواملی هستند که برای آنها این کارها را انجام می‌دهند.

*بارها درباره اقدامات حسین فریدون به رئیس‌جمهور تذکر داده شده است

وی با تأکید بر اینکه این موضوعات نیاز به بررسی قوه قضاییه دارد، اظهار داشت: بارها و بارها در این زمینه به آقای رئیس‌جمهور تذکر داده شده است، ما چند نماینده مجلس نامه‌ای را به آقای رئیس‌جمهور نوشتیم و درخواست کردیم به اتهامات برادرشان رسیدگی شود، اما این اتفاق تاکنون نیفتاده است.

ذوالنوری همچنین تصریح کرد: این برادر رئیس‌جمهور (حسین فریدون) هم یک برادر معمولی و بریده از آقای رئیس‌جمهور نیست، او کسی است که دستیار ویژه آقای رئیس‌جمهور است، او معمولاً فراتر از مسئولان دیگر حرکت می‌کند، یعنی اگر آقای ظریف برای مذاکرات ژنو می‌رود، کسی که در کنار ظریف فرمانده کار است «آقای حسین فریدون» است، اگر مذاکرات هسته‌ای مطرح است، ایشان حتماً حضور دارند، اگر قرار است با تیم آمریکایی مذاکراتی انجام شود می‌شود آقای «حسین فریدون» حضور دارند.

*«حسین فریدون» به فرد معمولی نیست او دست راست رئیس‌جمهور است

وی با بیان اینکه بنابراین «حسین فریدون» یک فرد معمولی نیست، اضافه کرد: یک وقتی است که مسئولی برادری یا فرزندی دارد که از او بریده است و او کار اقتصادی انجام می‌دهد که ممکن است در کارهای اقتصادی‌اش مرتکب فساد هم شود، این موضوع جایگاه خودش را دارد و دستگا‌ه‌های ذی‌ربط باید با آن فرد برخورد کنند اما یک وقتی برادر آن فرد مسئولیت‌هایی بر عهده دارد که رئیس‌جمهور محترم نیز از کار او بی‌اطلاع نیست، در کنار او و دست راست اوست و اختیارات ویژه‌ای هم از ناحیه آقای رئیس‌جمهور دارد، این دو موضوع کاملاً با یکدیگر متفاوت است.

نماینده قم در مجلس ادامه داد: ما نمایندگان مجلس از آقای رئیس‌جمهور خواستیم که تکلیف این موضوع را معلوم کنند، به اوضاع برادرشان رسیدگی شود، اما متأسفانه جوابی به نامه ما نمایندگان مجلس داده نشد، 104 تشکل دانشجویی نیز طی نامه‌ای به آقای رئیس‌جمهور این موضوع را تذکر دادند، ولی باز هم متأسفانه هیچ اقدام و عکس‌العملی اتفاق نیفتاد.

*با وزرای دارای ثروت‌های چند هزار میلیاردی نمی‌شود شعار مبارزه با فساد سر داد

این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس بر همین اساس تأکید کرد: وقتی کابینه را نگاه می‌کنیم، وزرای چند هزار میلیاردی را در آن می‌بینیم که ثروت‌های چند هزار میلیارد تومانی دارند؛ نمی‌شود شرایط کابینه اینگونه باشد و سپس آقای رئیس‌جمهور شعار شفافیت و شعار مبارزه با فساد بدهند، شعار پیشرفت کشور را بدهند، شعار مبارزه به مفاسد اقتصادی را سر دهد، پنجه به صورت دستگاه‌‌های دیگر بیندازند و فرافکنی کنند، اینگونه موارد خیلی مطلوب نیست.

*قوه قضاییه نباید منتظر معرفی «حسین فریدون» توسط رئیس‌جمهور باشد

وی با بیان اینکه قوه قضاییه نیز نباید منتظر باشد که حتماً جناب آقای رئیس‌جمهور برادرش را معرفی کند، تصریح کرد: قوه قضاییه 2 وجهه دارد، یک وجهه قوه قضاییه این است که اگر کسی شاکی بود، چه حقیقی و چه حقوقی باشد، یک فرد باشد یا دستگاه دولتی یا یک قوه کشور باشد، در این شرایط قوه قضاییه باید به شکایت او رسیدگی و اجرای عدالت و احقاق حق کند.

ذوالنوری ادامه داد: قوه قضاییه یک بُعد مدعی‌العمومی هم دارد، در این شرایط نباید منتظر باشد حتماً شکایتی صورت گیرد، خود قوه قضاییه باید ورود مستقل و به طور جدی هم موضوع را بررسی، پیگیری و رسیدگی کند؛ خدا کند این مطالبی که مطرح می‌شود غیرواقعی باشد، خدا کند این موارد توهم باشد، خدا کند این موضوعات در اثر اشتباه و برداشت‌های غلط باشد، ما خوشحال نیستیم که حتماً اتهامات اثبات شود و کسانی زمین بخورند، هیچ وقت ما از چنین چیزی خوشحال نیستیم، بلکه معتقدیم رسیدگی به این امور هم به نفع اشخاص است، هم به نفع مملکت و مردم و نظام و انقلاب و حکومت و حاکمیت است.

نماینده قم در مجلس افزود: بالاخره یا چیزی وجود دارد و کسی لغزیده است یا وجود ندارد، در این شرایط آن فرد باید یک غَلت بخورد و نباید اجازه دهیم صد غَلت بخورد، اگر سیستم آسیب دیده باید از آسیب بیشتر و نابود شدن سیستم جلوگیری کنیم، اگر زخمی را می‌شود با پانسمان و بخیه حل کرد نباید اجازه داد به قطع عضو بکشد و عفونی شود، اگر عضوی را می‌شود قطع کرد که خون و استخوان را آلوده نکند، نباید اجازه داد به مرگ منجر شود.

*امیدواریم قوه قضاییه در رسیدگی به اتهامات «فریدون» نقش خوبی ایفا کند

ذوالنوری در پایان خاطرنشان کرد: پیگیری این موضوع هم به نفع افراد و هم به نفع سیستم بانکی کشور است، اگر هم طرف تبرئه شد، از اتهامات بیخودی، تهمت‌ها و جسارت‌های نادرست جلوگیری می‌شود، از بازی با آبروی افراد جلوگیری می‌شود، باید دستگاه قضایی به این موضوع رسیدگی کند؛ آن وقت اگر کسی به برادر و همسر یا نزدیکان مسئولی ایرادی گرفت، زبان همه ما بلند است و بدون ابهام می‌توانیم دفاع و مقابله کنیم، بنابراین در هر صورت در اینجا نقش قوه قضاییه و برخورد جدی این قوه امری بسیار مهم و غیرقابل انکار است که امیدواریم قوه قضاییه در زمینه رسیدگی به اتهامات «حسین فریدون» نقش خوبی ایفا کند./۹۵/۱۱/۰۴فارس

***

خبرگزاری فارس: حاجی دلیگانی: حجم و تعدد فساد در دولت یازدهم بی‌سابقه است/ رابطه فریدون و ابربدهکاران بانکی از انتصاب مدیران تا پرداخت تسهیلات غیرقانونی بوده/ انحراف مذاکرات برجام با تذکرات برادر روحانی

 حاجی دلیگانی(نماینده مردم شاهین‌شهر) درباره منزل مسکونی هدیه شده به همسر حسین فریدون توسط دانیال‌زاده، یادآور شد: این موضوع به خاطر مراودات میان این بدهکار بانکی و برادر رئیس جمهور بوده که منزلی مسکونی در منطقه شمیرانات (تجریش) به مبلغ 16 میلیارد تومان اهدا شده و یک چک 250 میلیون تومانی هم برای هزینه مراسم ختم مادر یکی از مسؤولان پرداخت شده است.

برخی از کسانی که اخیراً از تسهیلات مربوط به صادرات کالا استفاده می‌کنند به نوعی قانون را دور زده به این صورت که بیان می‌کنند این کالا را به خارج از کشور صادر می‌کنیم، سپس مدارک گمرگ را آماده کرده تا نشان دهند صادرات انجام شده اما مجدداً به کشور بازگشته و در حقیقت کالایی خارج نشده است. همچنین در برخی از موارد دیگر صادرات به صورت صوری و کاغذی انجام شده است، به گونه‌ای که کالایی به خارج از کشور صادر شده اما مالیات 9 درصد ارزش افزوده پرداخت نشده و یا به او بازگشته است.

حاجی دلیگانی اذعان کرد: در جلسه اقتصاد مقاومتی با حضور وزیر امور اقتصادی و دارایی عنوان کردم که حداقل 30  نفر از افراد سواستفاده‌کننده از شعبات بانکی خارج کشور، از بانک‌های داخلی با نرخ سود 8 درصد وام دریافت می‌کنند و سپس همان پول را وارد کشور کرده، سپرده‌گذاری می‌کنند و 22 درصد سود می‌گیرند.

 یکی دیگر از بدهکاران بزرگ بانکی به نام «شبدوست مالامیری» است،این فرد 30 میلیارد تومان در سال تنها با عنوان سود مابه‌التفاوت جابجایی پول دریافت می‌کرده، 313 میلیون درهم را نیز به ریال تبدیل کرده و سود آن را دریافت می‌کرده است.نشست خبری۹۵/۱۱/۰۵فارس

***

ابطحی با تصریح بر اینکه مالامیر در این تماس تلفنی تأکید کرد که ارتباط مالی با حسین فریدون ندارد، گفت: آقای مالامیر عنوان داشت که پیش از روی کار آمدن دولت آقای روحانی 300 میلیارد تومان وام گرفته است که صد میلیارد آن را تاکنون پس داده است. مالامیر  10 سال است که ساکن امارات است

خبرگزاری فارس: جزئیات تماس تلفنی متهم مالی با نماینده مجلس/ مالامیر گفت که اگر برگردد مثل مهدی هاشمی دستگیرش می‌کنند

نماینده مردم خمینی‌شهر در مجلس شورای اسلامی در ادامه گفت: پس از تماس آقای مالامیر و من پیامکی از طرف «فاطمه مالامیر» برای من ارسال شد که مضمون آن این بود که به پدر من تهمت زده‌ای و من روز قیامت جلوی تو را می‌گیرم. /۹۵/۱۱/۰۵مصاحبه بافارس

،،،

دامادحسین فریدون کیست؟

مریم فریدون یگانه دختر حسین فریدون می باشد،دامادحسین فریدون،آقای سجادخوشرو است، "سجاد"فرزندآقای غلامعلی  خوشرو نماینده ایران درسازمان ملل می باشد

«غلامعلی خوشرو» کیست ؟

غلامعلی خوشرو سفیر کنونی ایران در سوئیس (برن) به عنوان سفیر و نماینده دایم جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل متحد در نیویورک منصوب شد.۰۸ بهمن

۱۳۹۳جمهوری اسلامی ایران پیش از این حمید ابوطالبی را برای تصدی این سمت معرفی کرد که آمریکایی‌ها اقدام به صدور ویزا برای وی نکردند.

غلامعلی خوشرو در سالهای اولیه پس از انقلاب ( 1361) دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه را به منظور تربیت دیپلمات های متعدد و متخصص تاسیس کرد و به مدت هشت سال ریاست این مرکز دیپلماسی را به عهده داشت. وی سپس به مدت هفت سال سفیر و معاون نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در نیویورک بوده است.خوشرو در دولت‌های هفتم و هشتم معاون وزیر امور خارجه در امور آموزش و پژوهش و سفیر در کشور استرالیا بوده است.وی همچنین در سالهای 84 – 1380 همزمان با اوج گیری مناقشات هسته ای معاونت حقوقی و بین المللی وزارت امور خارجه را برعهده داشت و در مذاکرات هسته ای و طراحی نحوه تعامل با طرف های مذاکراتی نقش فعال داشت.خوشرو در سالهای اخیر به عنوان تحلیلگر و پژوهشگر در جلسات متعدد بین‌المللی شرکت کرده است و مقالات و سخنرانی های زیادی ارائه کرده است

.وی دانش آموخته جامعه شناسی در دانشگاه تهران ، دانشگاه تربیت مدرس و مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی در نیویورک می باشد.خوشرو سالها به تدریس در دانشگاه های مختلف کشور نظیر دانشکده روابط بین الملل ، دانشگاه تهران و دانشگاه تربیت معلم پرداخته است.

نماینده دائم ایران در سازمان ملل  جایگاه سیاسی وارزشی است که بایدموردتأییددفتررهبری را هم داشته باشد،  سفیر ایران در سازمان ملل نه تنها ارتباط مستقیمی با وزیر خارجه دارد، بلکه با رییس جمهور و دفتر رهبر انقلاب نیز در تماس است.

 ***

مریم فریدون، برادرزاده رئیس جمهور" روحانی "است.

سایت بیزینس اینسایدر: مریم فریدون دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه کلمبیای آمریکا بوده و پس از آن با دریافت بورس تحصیلی موسوم به لرد دارندورف Lord Dahrendorf (جامعه‌شناس انگلیسی - آلمانی 1929-2009) توانسته در کالج مشهور مدرسه اقتصاد لندن London School of Economics مشغول به تحصیل شود. این بورس، در قالب بورسیه‌هایی که دویچه بانک آلمان Deutsche Bank به دانشجویان کشورهای در حال توسعه و نوظهور اعطا می‌کند، به مریم فریدون داده شده است.  مریم فریدون در شعبه لندن دویچه بانک مشغول به کار  است.

 

داماد حسین فریدون  "سجاد خوشرو"  فرزند "غلامعلی خوشرو" در مقطع دکترا در دانشگاه آکسفورد مشغول به تحصیل بوده است.

برج میلادسال1392ازسمت چپ-همسرمحمدجوادظریف-همسرجهانگیری-"معاون رئیس جمهور"-همسرروحانی"رئیس جمهور"- و "آذر غفوری" همسر حسین فریدون  

"آذر غفوری" همسر حسین فریدون  درنیویورک

مراسم تحلیف دوازدهمین دوره ریاست جمهوری با حضور حسین فریدون برادر رئیس جمهور و ۱۲۰۰ مهمانان داخلی و خارجی در مجلس شورای اسلامی ۱۳۹۶/۰۵/۱۴

دختر رئیس جمهور همراه با حسین فریدون در مراسم تحلیف/شنبه 14 مرداد۱۳۹۶

***

اعترافات رسول دانیال زاده

حسین فریدون ۲۶ میلیارد تومان «پول دستی»(رشوه) خواست، من هم دادم

فریدون ۲۶ میلیارد تومان «پول دستی» خواست، من هم دادم/ شبکه مدیران همسو با بدهکاران بانکی چگونه تشکیل شد؟

خبرگزاری فارس(۹ مهر ۱۳۹۸)نوشت:کسی از جزئیات این پرونده خبر نداشت و جسته و گریخته اظهارنظرهایی که صحت و سقم آنها قبال تایید یا رد نبود شنیده می‌شد.

این اظهارنظرها به تدریج به فضای رسمی راه پیدا می‌کرد تا اینکه در تیرماه 96 خبر بازداشت حسین فریدون منتشر و از سوی سخنگوی دستگاه قضا تایید شد.

اما آن بدهکار بزرگ بانکی که شاه‌کلید ورود به پرونده فریدون محسوب می‌شد چه کسی بود؟

* رسول دانیال زاده نمین کیست؟

یک گزاره نیمه شوخی نیمه جدی همیشه از زبان فعالان سیستم بانکی کشور شنیده می‌شود. آنها می‌گویند:« بزرگ‌ترین بدهکاران به بانک جمع می‌شوند و مدیرعامل بانک را انتخاب می‌کنند»

شاید این گزاره اغراق آمیز به نظر برسد اما رسول دانیال‌زاده نمین از جمله کسانی است که به جدی گرفته شدن این گزاره کمک قابل توجهی کرده است.

دانیال زاده با حمایت برخی از مسئولان توانسته بود با انجام فعالیت‌های غیر قانونی و انباشت سرمایه و فعالیت در بازار آهن و صنعت ساختمان کشور، ضمن هدایت تسهیلات بانکی به غیر از اهداف فعالیت‌های تولیدی، در انتخاب مدیران عامل چند بانک نقش تعیین‌کننده و موثری داشته باشد و ناگفته پیداست که معنی چنین اتفاقی چیست.

دانیال‌زاده از طریق اسناد و مدارک بنگاه‌های اقتصادی خود و با ارائه وثایق ناکافی توانسته بود میلیارد‌ها تومان تسهیلات ارزی و ریالی از شبکه‌ بانکی کشور دریافت کند.

او در پوشش تأمین مواد اولیه سه کارخانه فولاد سازی، به نام‌های فولاد گیلان، گروه کارخانجات نورد و لوله سمنان و مجتمع فولاد کاویان، با استفاده از ال سی‌های گشایش شده در بانک‌های کشور، ضمن جذب سهیمه ارزی زمینه خروج ارز از کشور به صورت معامله با شرکت‌های صوری را فراهم کرده بود.

طبعا او برای فرار از پرداخت دیون بانکی و استمهال چندین باره بدهی‌های خود نیازمند اعمال نفوذ در ارکان بانک‌های دولتی بود و بر اساس همان گزاره مشهور توانسته بود از ایفای تعهدات خود در نظام بانکی شانه خالی کند.

بخشی از تسهیلاتی که دانیال زاده گرفته و ارزی که دانیال زاده از کشور خارج کرده بود تبدیل به اموال و املاک زیادی در داخل و خارج از کشور از جمله شرکت گلد فیرو در امارات و شرکت LCS، در هامبورگ آلمان شد. دانیال زاده مالک یکی از مجلل و مجهزترین برج‌های ایران در تهران به نام برج روما رزیدنت است و خود وی نیز در یک آپارتمان‌ دوبلکس به متراز ۱۴۰۰ متر مربع ساکن است.

بعد از تشکیل پرونده، دانیال زاده به اخذ تسهیلات بانکی با ارائه وثایق ناکافی و عدم بازپرداخت آن‌ها ضمن هزینه در غیر موارد تعیین شده، سرمایه گذاری غیر قانونی تسهیلات بانکی در خارج کشور، خروج ارز با توسل به اسناد خرید خلاف واقع تجهیزات صنعتی، پرداخت رشوه کلان به مدیران دولتی و اعمال نفوذ در انتصاب برخی از مدیران دولتی متهم شد.

* بدهی دانیال‌زاده چقدر بود؟

بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد میزان کل مانده بدهی تسهیلات دریافتی دانیال زاده تا مرداد ۹۵، بیش از ۴ هزار میلیارد تومان بود که دو هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان آن مربوط به بانک ملی می‌شد و الباقی دیون وی مربوط به بانک‌های ملت و رفاه بود که این مقدار از بدهی او در سامانه بانک مرکزی ثبت نشده بود.

این تسهیلات توسط شرکتهای وی از شبکه بانکی دریافت و در محل موردنظر خرج نشده و در بخش‌های دیگری مانند ساختمان سازی و تصاحب اراضی صرف شده است.

اما آیا بدون اعمال نفوذ در شبکه بانکی امکان ادامه این شرایط برای دانیال زاده وجود داشت؟

* ورود اصحاب قدرت به پازل اصحاب ثروت

بر این اساس دانیال زاده توانسته نه تنها از پرداخت بدهی‌ها فرار کند، بلکه حتی در انتصاب مدیران عامل بعضی بانک‌ها هم نقش بسیار موثری داشته است و این مهم ممکن نمی‌شود الا با کمک کسی که به واسطه موقعیتش در قدرت سیاسی بتواند روی تصمیمات مهم دولت تاثیرگذار باشد.

در این مرحله پای اصحاب قدرت سیاسی به بازی اصحاب ثروت باز می‌شود. اینجا است که یاری کسی مانند حسین فریدون به کار می‌آید تا یک بدهکار بانکی بتواند در طراحی شبکه‌ای از مدیران همسو در نظام بانکی نقش‌آفرینی کند.

بر اساس مستنداتی که در پیگیری این پرونده به دست آمد مشخص شد انتصابات مدیران عامل برخی از بانک‌ها از جمله صدقی در بانک رفاه، رستگار در بانک ملت و بعضی مدیران بانک ملی حاصل اعمال نفوذ دانیال زاده بود. علاوه بر این او برای انتصاب سهیلی نژاد دربانک رسالت هم تلاش زیادی کرده است.

چنین اعمال نفوذی فضای مانور زیادی برای دانیال‌زاده ایجاد می‌کرد چنانکه او توانست بدون سپردن تضامین لازم ۶۰ میلیارد تومان تسهیلات از بانک رفاه بدون تضمین و مبلغ ۱۵۰ میلیارد تومان تسهیلات از بانک ملت و تنها با ارائه ضمانت نامه بانکی دریافت کند.

اما پیش از همه اینها دانیال‌زاده و فریدون چطور با هم آشنا شدند؟

* دانیال‌زاده و فریدون چطور آشنا شدند؟

دانیال زاده در خصوص نحوه آشنایی خود با حسین فریدون چنین گفته است: «از طریق شخصی به نام محمدی با حسین فریدون آشنا شدم و ساختمان کریم خان را برای انتخابات تحویل فریدون دادم.»

وی در جای دیگری شیوه آشنایی را مشروح‌تر توضیح داده است: «با آقای محمدی عازم کربلا بودیم که تلفن آقای محمدی زنگ خورد و گفت آقای فریدون به دنبال جا برای انتخابات است. آیا امکان دارد دفتر کریمخان را در اختیار ایشان قرار داد که من موافقت کردم؛ سه یا چهار ماه بعد از انتخابات به اتفاق آقای محمدی به دفتر آقای فریدون رفتیم و آقای محمدی من را به ایشان معرفی کرد. بعد از مدتی در سال ۹۳ آقای فریدون با من تماس گرفت و گفت به محلی در نزدیکی محل اقامت او بروم؛ در ملاقاتی که با فریدون داشتم او مبلغی از من خواست و بحث معاوضه ملک را مطرح کرد و حدود ۱۶ میلیون تومان لوازم خانگی از من خواست.»
 

* آغاز ارتباطات مالی دانیال‌زاده و فریدون

علیرغم آنکه دانیال زاده در مراحل اولیه پیگیری پرونده تاکید می‌کرد که پولی به حسین فریدون پرداخت نکرده و کل مراودات مالی او با فریدون به دادن یک دفتر انتخاباتی برای انتخابات ریاست جمهوری در خیابان کریمخان زند منحصر بوده است، اما ردیابی‌ مبادلات مالی نشان داد وجوه و امکانات مالی و منافع زیادی از دانیال زاده به حسین فریدون منتقل شده است. از جمله می‌توان به یک منزل ویلایی به متراژ ۶۴۰ متر مربع در منطقه سعد آباد تهران به نام خانم غفوری همسر فریدون اشاره کرد که کل مبلغ معامله آن ۱۴ میلیارد تومان بوده و منابع آن از سوی دانیال زاده تامین شده است.

یا در مورد دیگری حسین فریدون برای برگزاری مراسم تشییع مادر خود از دانیال زاده خواست مبلغی به حساب حسن نجار از بستگانش واریز کند که بدین ترتیب ۲۵۰ میلیون تومان به حساب حسن نجار همسر خواهر حسین فریدون واریز شد.

 با این حال دانیال زاده درباره خرید منزل سعد آباد ادعا می‌کرد که این کار را صرفا به خاطر دوستی با فریدون انجام داده و قلبا به انجام آن رضایت نداشته است.

بنا به اظهارات دانیال زاده حسین فریدون در دو یا سه فقره جمعا ۲۶ میلیارد تومان به عنوان قرض از او پول دریافت کرد. پولی که به قول خود فریدون پول دستی بوده است؛ اما قرضی که هیچ‌گاه برگردانده نشد.

فریدون ۲۶ میلیارد تومان «پول دستی» از من خواست، من هم دادم!

دانیال زاده اگر چه در ابتدا منکر پرداخت هر گونه وجهی به حسین فریدون می‌شد، اما در مراحل بعدی تحقیقات درباره این موضوع سخن گفت. دانیال زاده در این باره گفت: اینجانب فقط به آقای فریدون وجهی را پرداخت کردم آن هم در دو فقره بوده که به نام شخص دیگری بوده است، اما به دستور فریدون انجام شد.

بر اساس ادعای  دانیال زاده مبلغ ۲۶ میلیارد تومان پرداختی به حسین فریدون بابت کاری نبوده است بلکه فریدون پول را به صورت دستی از دانیال زاده طلب کرده و به او گفته خیلی عجله دارم و به این پول نیاز دارم  و دانیال زاده هم پول را پرداخت کرده است.

او همچنین درباره پرداخت مبلغ دو میلیارد تومان در تاریخ ۳۰ خرداد ۹۲ و ۲۵۰ میلیون تومان در تاریخ ۲۰ خرداد ۹۴ و مبلغ ۲۵۰ میلیون تومان دیگر در تاریخ ۳ تیر ۹۳ به حساب حسن نجار شوهر خواهر فریدون نیز سخن گفته است.

با این حال دانیال زاده همچنان مدعی بود که حسین فریدون هیچ کاری برای او انجام نداده است. اما اظهارات خود او و مستندات دیگری که دستگاه قضایی به دست آورد نشان از واقعیت دیگری داشت.

* درباره «تایید صلاحیت» صدقی و رستگار به فریدون مشورت دادم

بر اساس پیگیری‌های انجام شده، در قبال اعمال نفوذ به منظور انتصاب علی رستگار در بانک ملت، اعمال نفوذ در انتصاب علی صدقی به عنوان مدیر عامل بانک رفاه و معرفی علی اعتماد از سوی دانیال زاده به فریدون جهت تصاحب ۴۰ درصد سهام ایمیدرو در معدن سنگان، 2 میلیارد تومان مستقیما از حساب دانیال زاده به حساب کوتاه مدت حسین فریدون و همسر وی پرداخت شده است.

دانیال زاده می‌گوید صرفا برای «تایید صلاحیت» رستگار و صدقی از سوی فریدون با وی صحبت شده است. چنانکه فریدون از وی خواسته است به سر قراری که از قبل با رستگار تنظیم شده رفته و مطمئن شود که آیا رستگار «به درد مدیرعاملی بانک می‌خورد یا خیر؟»

 جالب اینجاست که دانیال‌زاده مدعی است پس از یک ملاقات 10 دقیقه‌ای با رستگار به فریدون اعلام کرده که وی به درد ریاست یک شعبه هم نمی‌خورد و فریدون نیز پاسخ داده است که:« مگر دیگران چه چیزی دارند که رستگار ندارد؟»

اما آنچه بین رستگار و دانیال‌زاده گذشته نسبتی با ادعای او ندارد. چنانکه دانیال‌زاده وعده ریاست بانک را به رستگار «حداکثر تا یک ماه آینده» داده است.

درباره صدقی نیز وضعیت به همین منوال است. با اینکه دانیال زاده مدعی بود در قبال وجوه پرداختی به حسین فریدون امتیازی نگرفته است، اما خود وی در جای  دیگری گفته است که به حسین فریدون گفته «صدقی آدم سالمی است و او را در بانک ملی دیده و از سال ۸۸ با وی آشنا است.»

صحبت درباره حسین فریدون و قول و قرارهایی که با او گذاشته شده نیز یکی از موضوعات صحبت بین صدقی و دانیال‌زاده بوده است.

با این حال دانیال‌زاده باز هم تاکید می‌کند:« هیچ وقت سفارش‌های رستگار و صدقی را به فریدون نکردم؛ آنان دوست قدیمی فریدون بودند و نیاز به توصیه من نبود. »

اگر چه قرائت فریدون از این موضوع یا آنچه دانیال‌زاده می‌گوید متفاوت است. چنانکه فریدون می‌گوید «بین من و سیف صحبت شد که آقای صدقی برای مدیرعاملی بانک رفاه جهت مدیر عاملی مناسب است و دانیال زاده گفت آقای رستگار آدم خوبی است.»

* 40 درصد سهم ایمیدرو از معدن خواف را به ما واگذار کنند، همین!

اما مهم‌ترین نکته‌ای که انکارهای دانیال‌زاده را بی اعتبار می‌کند آن چیزی است که بین وی و فریدون گذشته است.

دانیال‌زاده علیرغم ادعاها، صراحتا از فریدون خواسته که سهام 40 درصدی معدن سنگ آهن سنگان خواف را از کرباسیان رئیس وقت ایمیدرو برای وی بگیرد. از کل سهام این معدن 60 درصد در اختیار مجموعه پارسیان بوده و 40 درصد نیز متعلق به ایمیدرو بوده است که دانیال‌زاده تلاش کرد از طریق نفوذ فریدون سهم ایمیدرو از این معدن را تصاحب کند.

دانیال‌زاده همچنین از فریدون خواسته است که برای انتصاب سمیعی‌نژاد به مدیرعاملی بانک قرض‌الحسنه رسالت هم کاری بکند. فریدون هم علیرغم قول قرار اولیه به دلایل سیاسی در این باره کاری انجام نداده است. چنانکه به دانیال‌زاده پاسخ داده است که «او پسر خوبی است و باید کاری برای او بکنیم. اما به شدت احمدی‌نژادی است... باید با ربیعی صحبت کنم»

* پول‌هایی که در حساب‌ها چرخید و در نهایت به ملک تبدیل شد

اما پرداختی‌های دانیال‌زاده به فریدون به ملک سعدآباد و پرداخت مخارج مراسم تشییع والده فریدون محدود نبوده است.

پس از ردیابی‌های مالی مشخص شد ده میلیارد تومان از مبدأ حساب شخصی رسول دانیال زاده طی دو فقره چک سه میلیارد تومانی و یک فقره چک ۴ میلیارد تومانی به حساب حسین بهشتی در تاریخ ۱۷ آذر ۹۳ واریز‌ شده است.

همچنین در تاریخ ۲۵ آذر ۹۳، مبلغ ۲۱ میلیارد تومان از حساب دانیال زاده به حساب مصطفی ثابتی سهی و از آنجا به حساب مسعود احمدی زاده واریز شده است.

این مبالغ بعد از چرخش در حساب‌های احمدی‌زاده و بهشتی سرانجام درتاریخ ۱۱ بهمن ۹۳ به حساب حسین بهشتی جهت خرید منزل مسکونی در خیابان مقدس اردبیلی خیابان ثارالله به مساحت ۱۰۹۶ متر مربع واریز شده است. مجموع این ارقام 31 میلیارد تومان بوده است.

در واقع ۲۱ میلیارد تومان طی چندین فیش بانکی و گردش‌های متعدد در حساب‌های بانکی افراد وابسته به فریدون از طریق فردی به نام مسعود احمدی‌زاده از حساب دانیال زاده برداشت شده و نهایتا به حساب بهشتی واریز می‌شود.بالاخره در تاریخ ۲۱ دی ۹۳ آن ۲۱ میلیارد تومان با ۱۰ میلیارد تومان دیگر از مبالغ پرداختی توسط دانیال‌زاده به حسین بهشتی، تجمیع شد و یک ملک در خیابان مقدس اردبیلی توسط حسین بهشتی از بانک سینا خریداری شد.

دانیال‌زاده درخصوص این ۲۱ میلیارد تومان گفته است: «آقای فریدون طی تماس تلفنی شماره حساب مسعود احمدی زاده را جهت واریز ۲۱ میلیارد تومان به من داد. لیکن در خصوص ۱۰ میلیارد تومان که بخشی از ۳۱ میلیارد تومان است در ازای دریافت ۸ میلیون یورو در خارج از کشور، به شخصی معرفی شده توسط فریدون، پرداخت شد؛ در این معامله صرفا مبلغ یک میلیارد و دویست میلیون تومان بدون ما به ازاء به فریدون تعلق گرفت.»

نکته حائز اهمیت آن است که هیچ اثری از پرداخت ارزی مورد ادعای دانیال‌زاده وجود ندارد و خود وی نیز مستنداتی در این باره ارائه نکرده است.

* پولی که از دانیال‌زاده گرفته بودیم صرف یک موضوع امنیتی شد

اما آنچه فریدون خود به ان اشاره کرده نیز جالب توجه است. فریدون ضمن پذیرش دریافت 20 میلیارد تومان گفته است:« من وقتی در تهران نبودم شماره حسابی به دانیال‌زاده دادم و او به حساب احمدی زاده پول ریخت و احمدی زاده این پول را به بهشتی داده تا در موضوعی امنیتی برای خدمت به کشور صرف شود.»

اگرچه او جای دیگری حرف متفاوتی زده است و گفته است:« من هیچ وجهی از دانیال زاده دریافت نداشتم و به هیچ طریق ذینفع نبودم؛ فقط مبلغ بیست و یک میلیارد تومان جهت کمک نسبت به خرید منزل مقابل محل اقامت رئیس جمهور در جهت تامین امنیت را که توسط دانیال زاده تامین شده بود ضمانت کردم.»

اینکه در کشور برای چنین مواردی یعنی تامین امنیت شخص اول اجرایی کشور بودجه‌های مشخصی وجود دارد و طبعا برای چنین کاری نیاز به گرفتن پول از یک بدهکار بزرگ بانکی و چرخاندن آن در حساب‌های مختلف نیست قطعا نیاز به توضیح بیشتر ندارد.

بنا به گفته بهشتی، فریدون ۵۰ میلیارد تومان به او (بهشتی) داده است که بهشتی مدعی است سی میلیارد تومان را طی یک فقره چک برگردانده است؛ بنا به گفته بهشتی، فریدون بیست میلیارد تومان در مرحله دوم واریز کرده که قرض داده است.

بهشتی مدعی است سی میلیارد را در دو مرحله به فریدون بازگردانده است؛ در یک مرحله بیست میلیارد تومان به حساب فریدون واریز کرده و ده میلیارد تومان دیگر را در قالب خرید حدود دویست الی سیصد کولر و ۱۴ میلیارد تومان جنس از دوبی، برای فریدون فرستاد است.

فریدون اظهارات بهشتی را مردود اعلام کرد، ولی پرداخت وجه به حساب بهشتی حسب دستور خود از سوی دانیال زاده را تأیید کرد و گفت: بنده پول را به بهشتی قرض دادم.

بهشتی نیز گفته است: قرار بود پول را فریدون بدهد، ولی متوجه شدم دانیال زاده و احمدی زاده پرداخت کردند.

* مراودات ۵۰ میلیارد تومانی فریدون و بهشتی

دانیال‌زاده ضمن اذعان به نحوه واریز پول به حساب اشخاص بر اساس اعلام فریدون، پرداخت سی میلیارد تومان به حساب حسین بهشتی را نیز پذیرفته است. اگرچه چنان که قبلا اشاره شد مدرکی درباره بر خرید ارز و نحوه پرداخت این سی میلیارد تومان ارائه نکرده است.

حسین بهشتی هم دراین باره گفته است: «من در این ۲۷ یا 28 سال که با  فریدون ارتباط پیدا کردم یک مورد با وی ارتباط مالی داشتم و آن در رابطه با منزل سی میلیارد تومانی بود ؛ فریدون گفت من به تو قرض دادم و من چک به فریدون دادم؛ یک فقره چک سی میلیارد تومانی دادم؛ بعد از چند وقت فریدون گفت برو خانه را بخر؛ گفتم سی میلیارد تومان بیشتر نمی‌خریم؛ فریدون رایزنی کرد و سی میلیارد تومان تمام کرد و من رفتم معامله کردم؛ فریدون گفته بود من با بنیاد راجع به خانه رایزنی کرده‌ام. برو بخر. گفتم ۱۱ الی ۱۲ میلیارد بیشتر ندارم؛ فریدون ۲۰ میلیارد به من قرض داد؛ بصورت خُرد خُرد، هفده میلیارد و پانصد و پنجاه میلیون تومان را پس دادم و الباقی را بدهکارم؛ هیچ مدرک و سندی بین ما نیست و نوشته‌ای نداریم؛ نمی‌دانم حسین فریدون وجه را چطور به من داده است.»

* کمک دانیال‌زاده به کمپین انتخاباتی رئیس‌جمهور

در این باره حسین فریدون گفته است: «در تاریخ ۲۰ خرداد ۹۶ متوجه شدم دانیال زاده مبلغ ده میلیارد تومان مستقیما به حساب بهشتی واریز کرده است. همچنین دو میلیارد تومان به انتخابات کمک کرده است که صرفا هزینه انتخابات شده است و ارتباط شخصی تلقی نمی‌شود.

همچنین برای خاکسپاری مادر جهت پذیرایی میهمانان به متولی هزینه مراسم یعنی آقای نجار مبلغی را داده است و ۶۸۰ میلیون تومان نیز جهت تغییر وضعیت ملک مسکونی به اداری به حساب شهرداری منطقه ۳ واریز شده است.»

جالب است که پولی که به حساب نجار شوهر خواهر فریدون واریز شده بود از حساب شخصی دانیال زاده در شرکت فولاد خزر پس از چندین گردش در حساب‌های مختلف به حساب نجار رسیده بود.

گلی که به سبزه فرار مالیاتی 23 میلیارد تومانی نیز آراسته شد

در این پرونده علاوه بر همه آنچه مورد اشاره قرار گرفت، رد یک فرار مالیاتی به ارزش حدود ۲۳ میلیارد تومان نیز به چشم می‌خورد؛ این پرونده مربوط به مالیات بر ارزش افزوده دوره سوم سال ۹۰ شرکت مجتمع فولاد گیلان متعلق به دانیال‌زاده است که ظاهرا با اعمال نفوذ در هیات حل اختلاف مالیاتی حل و فصل شده است.

در نهایت... تفهیم اتهام

در نهایت در تاریخ ۲۲ تیر ۹۶ نسبت به حسین فریدون تفهیم اتهام تحصیل مال از طریق نامشروع به میزان 341،800،000،000 ریال از  دانیال زاده و ۹۰۰ میلیون ریال از گشایش و پولشویی، صورت گرفت وقرار وثیقه 50 میلیارد تومانی برای وی صادر شد.