دراادامه بابیماری«پاژه"paget’s disease of the breastسرطان نوک سینه اطلاعات لازم رابدست خواهیدآورد.
کارسینوم..آدنوکارسینوم..کارسینوم درجا..کارسینوم مهاجم مجرایی یا داکتال..کارسینوم لوبولار...سارکوم...داکتوگرافی ...آبسه هاله سینه چیست؟.
انواع ترشحات غیرطبیعی پستان.و...
علت کبودی و فرورفتگی نوک سینه
قبل از بلوغ ، سینه ها ، دارای بخش تیره ای به نام هاله areola(آرئولا )هستند ، در مرکز هاله ، نوک برجسته ای به نام Nipple(نیپل) وجود دارد.
قبل از بلوغ، سینهها، دارای بخش تیرهای به نام هاله areola هستند،
در مرکز هاله، نوک برجستهای به نام Nipple وجود دارد.
در زیر Nipple، شبکهای از مجاری ظریف شیر در کنار بافت چربی قرار دارند، که تا زمان بلوغ نارس هستند و توسط بافت نگهدارنده همبند بنام «Stroma» حمایت میشوند.لوپ سینه
هر سینه از ۲۰-۱۵ بخش تشکیل شده است که به صورت پرههای یک چرخ نوک سینه را احاطه کرده اند. به هر کدام از این پرهها، یک «لوب» گفته میشود.
هر لوب دارای بخشهای کوچکتری به نام «لوبول»lobule است که در نهایت منتهی به یک غده کوچک شیری میشود که کار تولید شیر در دوران شیر دهی را انجام میدهد.
نوک سینه در برخی خانمها برجسته و در برخی کمی تو رفته است. هاله در دوران شیر دهی با ترشح مادهای چرب موجب نرم شدن نوک سینه میشود.
ناحیه آرئولا حاوی غدد روغنی کننده متعدد تحت عنوان «غدد مونتگومری» می باشد. این غدد با برآمده شدن آرئولا نمایان شده و کاملا عادی می باشند.
رنگ و گونه های آرئولا. آرئولا دارای اندازه و رنگ های مختلف می باشند و این امر عمدتا وابسته به عوامل ارثی می باشد.
عروق خونی
هر سینه دارای شبکهای از عروق خونی (سرخرگها و سیاهرگها) است که کار رسانیدن مواد غذایی و اکسیژن و خارج کردن مواد دفعی را بر عهده دارند.
غدد لنفاوی اطراف پستان
در کنار عروق خونی، شبکهای از عروق لنفاوی در سرتاسر سینه منتشر شده است که هر چند تای آنها به یک غده لنفاوی منتهی میشود.
«غدد لنفاوی» شبیه لوبیا هستند که با لمس سینه میتوانید برخی از آنها را احساس کنید.
شبکه لنفاوی سینه تا زیر بغل گسترش پیدا کرده است. این شبکه بخشی از سیستم «درناژ بافتی» است و مواد زائد، چربی اضافی، پروتئینها و سلولهای سیستم ایمنی را از طریق رگهای لنفی به سمت سیاهرگهای بزرگ قلب هدایت میکند و مایع داخل آن، زرد رنگ است،
بیشتر عروق لنفاوی پستان به زیر بغل و بخش مختصری از آن به بالای ترقوه و اطراف جناغ گسترش مییابد.
شبکه لنفاوی در سرطانها، اهمیت بسزایی دارد. چون سلولهای سرطانی میتوانند، از طریق آن به سایر جاهای بدن منتشر شوند.
به همین دلیل است که در سرطانهای سینه، هنگام جراحی بخشی از غدد لنفاوی اطراف هم برداشته میشود تا تحت بررسی قرار گیرند، اگر سلولهای سرطانی در غدد لنفاوی اطراف وجود نداشته باشد، به این معناست که سرطان در مراحل اولیه است و هنوز منتشر نشده است.
بافت چربی پستان
فضای بین لوبهای سینه را چربی احاطه کرده است. این چربی در حفظ ظاهر و قوام سینه و محافظت آن در برابر ضربات فیزیکی موثر است. سینه بافت عضلانی ندارد، اما عضله سینهای که به قفسه سینه چسبیده موجب حفظ و نگهداری آن میشود.
تغییرات سینهها درایام پریود
عملکرد سینه بستگی به هورمونهای استروژن و پروژسترونی دارد که توسط تخمدان ترشح میشوند.
«استروژن» کانالهای شیری را باز میکند و پروژسترون تعداد لوبولها را افزایش میدهد تا جهت شیر دهی آماده شوند. در میانه دو دوره پریود، تخمک گذاری انجام میشود.
در زمان تخمک گذاری «پروژسترون» موجب افزایش خونرسانی و رشد سلولی در سینه میشود به همین دلیل در این زمان سینهها کمی سفت و حساس میشوند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«پستانها کاملا قرینه نیستند» ودر طی ماه با تغییرات هورمونی کمی اندازه شان تغییر میکند،همانطورکه چشمها و۲سوراخ بینی هم یک اندازه نیستدو ونیز لوپهای واژن غیرمتقارنند.
در طی ماه با تغییرات هورمونی کمی اندازه شان تغییر میکند. قوام سینه با سن هم ارتباط دارد. بافت سینه زنان جوان بیشتر غدهای است که همین مسئله موجب سفتی سینه در زنان جوان میشود.
علت کبودی-تیرگی-سینه
کبودی زرد رنگ یا تغییر رنگ سینه همیشه دلیل نگران کننده ای ندارد.
*خون مردگی نشانه آسیب دیدن عروق خونی و مویرگ های زیر پوستی و در نتیجه نشت خون به زیر پوست است.
*کبودی ها دارای رنگ های متمایز هستند که اغلب رنگ آن ها با بهبود جراحت داخل بهبود پیدا میکد.
کبودی می تواند در طول بهبود جراحت تغییر رنگ دهد
*در ابتدا کمبود قرمز ست و دلیل رنگ آن هموگلوبین های خون هستند که سرشا از اکسیژن و آهن اند.
*با شروع تجزیه هموگلوبین، اکسیژن و آهن از بین رفته و کبودی متمایل به رنگ آبی یا بنفش می شود.
*تجزیه هموگلوبین منجر به تولید بیلیوردین می شود که مسئول رنگ سبز در« کبودی» است که معمولا چند روی بعد از جراحت ایجاد می شودکه با کم رنگ تر شدن کبودی کم کم زرد رنگ می شود.
*گاهی اوقات ایجاد کبودی می توانند نشانه ای از اختلال خونریزی باشد به خصوص اگر خونریزی بینی و لثه داشته باشید.
* در موارد نادر «کبودی »روی سینه می تواند نشان دهنده اختلال خونریزی و سرطان سینه التهابی باشد.
علائم بارز«سرطان سینه»
بترتیب ازراست: نوک سینه وارونه(معکوس)-نوک سینه صاف-نوک سینه نُرمال(طبیعی)
تغییر شکل در نوک سینه:
دردی که تا بعد از عادت ماهانهی بعدی از بین نرفته باشد.البته داشتن ۲،۳تا از این علائم به معنی این نیست که به سرطان سینه مبتلا هستید.
بیماری «پاژه »چیست؟
بیماری پاژه پستانی
بیماری پاژه پستانی
بیماری پاژه سینه (paget’s disease of the breast) (سرطان پوست نوک سینه) از نوک پستان شروع می شود و تا دایره تیره (آرئول یا هاله پستان) پوست اطراف نوک پستان گسترش می یابد.
بیماری پاژه سینه بیشتر در خانم های بالای ۵۰ سال رخ می دهد. بیشتر زنان مبتلا به بیماری پاژه سینه به سرطان سینه «داکتال زمینه ای» مبتلا هستند. تنها در موارد نادر ، بیماری پاژه سینه، محدود به خود نوک سینه می شود.
بیماری پاژه سینه بر نوک سینه و معمولاً پوست (آرئول) اطراف آن تأثیر می گذارد. به راحتی می توان علائم و نشانه های بیماری پاژه سینه را با تحریک پوست (درماتیت) یا یک بیماری پوستی غیر سرطانی (خوش خیم) دیگر اشتباه گرفت.
علائم و نشانه های احتمالی بیماری پاژه سینه شامل موارد زیر است:
* پوسته پوسته شدن یا فلسی شدن روی نوک سینه
*زمخت شدن یا سفت شدن نوک سینه، هاله یا هر دو که شباهت زیادی با اگزما دارد
*خارش
*قرمزی
*احساس سوزن سوزن شدن یا سوزش
*ترشحات کاهی رنگ یا خونی از نوک سینه
* مسطح شدن یا برگشتن (معکوس شدن) نوک سینه
*وجود توده ای در پستان
* ضخیم شدن پوست روی سینه
بیماری پاژه سینه غالبا نشان دهنده «کارسینوم مجرائی» درجای نوک پستان است که در این صورت پیشاگهی بسیار مطلوب است ولی ممکن است حالت تهاجمی هم داشته باشد. مردان هم ممکن است مبتلا به بیماری پاژه شوند.
علایم پاژه پستان عبارتند از:
همراه با خارش،ترشحات همراه با خون،نوک سینه مسطح یا فرورفته،سوزش،قرمزی،سفتی نوک پستان،پوسته پوسته نوک پستان،ضخیم شدن پوست سینه.
گاهی(نیپل) نوک پستان به سمت داخل «فرورفتگی »پیدا کند یا ترشحاتی در نوک پستان دیده شود.که اغلب در سنین بالا و ۵۰ سالگی بروز می کند و معمولاً یک طرفه و با محدوده ای مشخص است.
ایجاد هر گونه تغییری در پوست سینه ، برآمدگی و یا احساس خارش و سوزش در سینه که بیشتر از یک ماه ادامه داشته باشد به پزشک مراجعه کنید.
بیماری پاژه سینه ارتباطی با پاژه استخوانی ندارد.(ترشحات شیری رنگ نیز نشانه افزایش هورمون پرولاکتین است)
انواع اصطلاحات مربوط به سرطان سینه
«کارسینوم» چیست؟«کارسینوم» چیست؟
کارسینوم-کارسینوما(Carcinoma)این واژه برای توصیف سرطانی که از لایه داخلی پوشاننده هر عضوی ایجاد میشود بهکار میرود. تقریباً تمام انواع سرطان سینه از نوع کارسینوم است مثل بافت پستان (چه کارسینوم داکتال - مجاری- و چه کارسینوم لوبولار -غدد ترشحی)
«آدنوکارسینوم »چیست؟
آدنوکارسینوما(Adenocarcinoma)نوعی از سرطان است که از بافت غدهای منشاء میگیرد. (بافت غدهای شامل بافتی است که موادی تولید و ترشح میکند) لوبولها و داکت و مجاری در بافت پستان، بافت غدهای هستند که وظیفه تولید شیر را بر عهده دارند. در نتیجه سرطانهایی که از این نواحی منشاء میگیرند آدنوکارسینوم نامیده میشوند.
«کارسینوم درجا»چیست؟
کارسینوما درجا(Carcinoma in situ)این اصطلاح برای مراحل ابتدایی سرطان که هنوز سلولهای سرطانی در لایههای سلولی منشاء گرفته اولیه باقیماندهاند بهکار میرود. درسرطان سینه این اصطلاح به این معنی است که سلولهای سرطانی فقط در مجاری (در نوع کارسینوم داکتال یا مجرایی درجا) و یا فقط در غدد یا لوبول (در نوع کارسینوم لوبولار درجا) موجودند و به بافتهای عمیقتری در بافت پستان و یا سایر اعضای بدن انتشار نیافتهاند. گاهی اوقات به این نوع، سرطان پستان غیرمهاجم هم گفته میشود.
کارسینوم مهاجم و یا نفوذکننده و منتشرشده
سرطان مهاجم، از محدوده لایه سلولی اولیه که از آن منشاء گرفته، تجاوز کرده (برخلاف کارسینوم درجا). اغلب انواع سرطانهای سینه از این نوع مهاجم هستند( اعم از کارسینوم داکتال و کارسینوم لوبولار)
«سارکوم »چیست؟
سارکوم(Sarcoma)ها سرطانهایی هستند که از بافتهای همبند بدن مثل بافت عضلانی، چربی و یا ساختارهای عروقی خونی منشاء میگیرند. سارکومهای پستان بسیار نادرند. انواع مختلف سرطان سینه انواع مختلف سرطان سینه شناخته شدهاند که بندرت اتفاق می افتد.
گاهی اوقات غدههای پستان میتوانند ترکیبی از این انواع و یا مخلوطی از انواع سرطانهای مهاجم و درجا باشند.
* کارسینوم داکتال (مجرایی) درجا (DCIS) شایعترین نوع سرطان سینه غیرمهاجم است. و این نوع سرطان مجرایی درجا به این معناست که سلولهای سرطانی تنها در مجاری پستان وجود دارند و از طریق جدار مجاری به داخل بافت پستان منتشر نشده است. تقریباً تمام زنان در این مرحله از سرطان قابل درماناند. اغلب بهترین راه تشخیص این سرطان مجرایی درجا در مراحل اولیه از طریق ماموگرافی است.
* کارسینوم درجای غدهای (لوبولار)(LCIS) در این نوع، پروسه بدخیمی از غدد تولیدکننده شیر شروع میشود ولی محدود به این سلولهای غدهای باقی میماند و از جدار لوبولها پیشروی نمیکند. با وجودی که این نوع سرطان لوبولی درجا نیز، سرطان واقعی نیست ولی داشتن این نوع کارسینوم باعث افزایش ریسک ابتلا به سرطان در زنان در آینده میشود. به همین دلیل، انجام ماموگرافی منظم و دقیق در زنان مبتلا به این نوع کارسینوم لوبولار درجا (LCIS) بسیار بسیار مهم است.
*کارسینوم داکتال(مجرایی) مهاجم و نفوذ کنندIDC)) این نوع کارسینوم شایعترین نوع سرطان سینه است. شروع اولیه آن از مجرایی شیری است. سپس از جدار مجاری عبور، نفوذ و گسترش مییابد و به بافتهای مختلف پستان تهاجم میکند. و از آن طریق میتواند در سایر قسمتهای بدن منتشر شود. از هر ۱۰ سرطان مهاجم سینه، ۸ تا از نوع کارسینوم مهاجم مجرایی یا داکتال است.
* کارسینوم لوبولار(غدهای) مهاجم و نفوذ کننده (ILC) این نوع سرطان از غدد شیری یا لوبولها منشاء میگیرند. میتوانند به بقیه قسمتهای بدن پخش شوند. از هر ۱۰ سرطان مهاجم سینه، یکی از این نوع است.
*سرطان سینه التهابی (IBC) این نوع غیرشایع سرطان سینه مهاجم ۱% -۳% انواع سرطانهای سینه را شامل میشود. اغلب یک توده مجزا وجود ندارد و در مقابل، پوست پستان قرمز و گرم شده و نمای ضخیم و سوراخ سوراخ مشابه پوست پرتقال پیدا میکند. پستان درگیر ممکن است بزرگتر، سفتتر، دردناک یا همراه خارش شود. در مراحله اولیه، این نوع سرطان، اغلب با عفونت اشتباه میشود. به دلیل اینکه هیچ توده مشخصی در پستان وجود ندارد، در ماموگرافی قابل تشخیص نیست که باعث میشود تشخیص اولیه این سرطان در مراحل اولیه را سختتر هم بکند. شانس، احتمال انتشار و پیشآگهی آن از سرطان مهاجم لوبولار و یا داکتال بالاتر است.
***
سرطان پستان چیست؟
مصاحبه بادکتر منیره جهانیان جراح و متخصص زنان و استاد دانشگاه
تومورهای خوش خیم
دکتر جهانیان ابتدا درباره انواع تومورهای پستان توضیح داده میگوید: تومورهای پستان دو نوع خوش خیم و بد خیم دارد. تومورهای خوش خیم معمولاً خودبهخود از بین میروند و اگر بیرون آورده نشوند عود نمیکنند. خوشبختانه این نوع تومورها به بافتهای مجاور و دیگر اعضای بدن نیز انتشار نمییابند.
از جمله تومورهای خوش خیم میتوان به تغییرات «فیبروکیستیک» که در اثر واکنش شدید بافت پستان به تغییرات سطح هورمونهای تخمدان ایجاد میشود و در زنان 20 تا 50 ساله (سن باروری) بیشتر دیده میشود، اشاره کرد.
شایعترین علامت این نوع تومور درد دورهای در مرحله قبل از پریود (قاعدگی) که معمولاً دو طرفه است میباشد وتغییرات اندازه، ظهور و محوشدن ناگهانی تودههای متعدد از دیگر نشانههای بیماری است.
نوع دیگر تومورهای خوش خیم پستان که شایع است «فیبرو آدنوم» میباشد و در تمام گروههای سنی ایجاد می شود، ولی در زنان 20 تا 35 ساله بیشتر بروز میکند و در لمس توده سفت با حدود صاف و مشخص احساس میشود. این تودهها متحرک و 2 تا 3 سانتیمتر قطر دارد و خوش خیم است و نیاز به درمان ندارد.
تومورهای بدخیم
وی با بیان این مطلب که سرطان پستان شایعترین سرطان در زنان است و از هر 9 نفر یک نفر به آن مبتلا میشود به تومورهای بدخیم یا سرطان پستان اشاره و خاطرنشان میکند: این تومورها مانند سایر سرطانها از یک سلول شروع شده و به سرعت رشد و تکثیر پیدا میکنند و بافتها و اعضای مجاور را نیز مورد حمله قرار میدهند. به طوری که از طریق خون و لنف به سایر نقاط بدن منتشر میشوند.
دکتر جهانیان با اظهار اینکه در ایران سرطان پستان در زنان جوانتر (حداقل یک دهه زودتر از زنان کشورهای پیشرفته) دیده میشود و دختر خانمها را نیز گرفتار کرده است، میافزاید: آنچه باعث تأسف است اینکه بیماران به علت ناآگاهی و آشنانبودن با علایم و نشانههای این بیماری در مراحل پیشرفته مراجعه میکنند که زمان طلایی درمان را از دست داده و کاری برای آنها نمی توان انجام داد. درحالی که اگر سرطان پستان زود تشخیص داده شود درمان آن آسانتر و امید به بهبود بیشتر خواهد بود. از این رو هرچه خانمها و دختر خانمها آگاهی بیشتری در این زمینه داشته باشند، آسیب کمتری خواهند دید.
علل بروز
وی به عوامل مساعدکننده سرطان پستان اشاره و اظهار میکند: سن (بالای 50 سال)، سابقه خانوادگی، بلوغ زودرس، یائسگی دیرتر از 55 سال، قرار گرفتن در معرض اشعه، نداشتن زایمان، چاقی، مصرف چربی زیاد و ... و استرس از عواملی هستند که احتمال ابتلا به سرطان پستان را افزایش میدهند.
علایم هشداردهنده
تورم یا وجود توده در قسمتی از بافت پستان
احساس مبهمی از ناراحتی ودرد در پستان بدون وجود درد واقعی
خارش و پوسته پوسته شدن نوک پستان
به هم خوردن شکل و انحناهای طبیعی پستان
بزرگ شدن گرههای لنفاوی زیر بغل
خونریزی یا ترشح از نوک پستان
هر گونه تغییر ظاهری جدید مانند ایجاد فرورفتگی، زخم، قرمزی، رگهای برجسته در پوست یا نوک پستان را باید جدی گرفت و برای معاینه و آزمایش به پزشک مراجعه کرد.
پیشگیری
وی با تأکید به ضرورت معاینه ماهانه پستان توسط خود فرد در هر سنی اظهار داشت: با توجه به اینکه بیش از یک سوم سرطانها قابل پیشگیری است، بنابراین خانمها با چند اقدام ساده میتوانند از ابتلا به سرطان پستان پیشگیری کنند، از این رو توصیه میشود:
معاینه توسط خود فرد با توجه به علایمی که ذکر شد انجام شود و در صورت شک و تردید معاینه توسط پزشک صورت گیرد.
وزن بدن متعادل نگه داشته شود
استفاده از میوهها و سبزیهای تازه در وعدههای غذایی فراموش نگردد
ورزش و فعالیت بدنی مستمر انجام شود و از کم تحرکی پرهیز گردد/منبع :بهمن ۱۳۹۳روزنامه قدس.
غربالگیری وتست سرطان
ماموگرافی تستی است که با دوز پایین اشعه ایکس انجام می شود و در آن پزشک به دنبال تغییرات غیر طبیعی است
اولتراسوند(سونوگرافی)
در این روش از امواج صوتی استفاده می شود تا مشخص شود آیا توده جامد است یا این که کیستی است که درون آن از مایع پر شده است بعنوان بیماری محسوب نمی شود.
MRI
ام .آر.آی(MRI)در این روش از امواج رادیویی استفاده می شود که به کامپیوتر متصل است، با استفاده از این تکنولوژی تصویری جزئی از نواحی داخل پستان ایجاد می شود. اگر غدد لنفاوی بزرگ شده یا در طول CBE توده ای مشخص شده باشد که با ماموگرام یا اولتراسوند معلوم نشده، از ام ار آی استفاده می شود.
نکته:از آنجایی که نوک سینه در مسائل زناشویی از اهمیت بالایی برخوردار است و طی تحقیقات انجام شده ثابت شده که در اثر تحریک صحیح و مناسب به ارگاسم بانوان هم می انجامد، پس حفظ زیبایی و سلامت آن در جذب همسر و همچنین لذت بیشتر رابطه، از مسائل و دغدغه های مهم بانوان گردیده است. البته که هستند مردانی که رنگ تیره تر را برای نوک و هاله سینه همسرشان ترجیح می دهند/پایان مصاحبه خانم دکترجهانیان
***
۱- درجه نوک سینه تو رفته تان را مشخص کنید
جلوى آینه بیاستید. سینه تان را از خط هاله ى قهوه اى
اطراف نوک سینه با انگشت اشاره و سبابه در دست بگیرید. حدود یک اینچ پشت
نوک سینه تان را به داخل فشار دهید. اینکار را راسخ اما به آرامى انجام
دهید. با توجه به عکس العمل نوک سینه درجه نوک سینه تورفته تان مشخص می
شود:
درجه ١: هنگامى که به آرامى هاله سینه تان را فشار می دهید، نوک سینه تان به راحتى کشیده می شود. هنگامى که دیگر فشار وارد نمی کنید، نوک سینه به جاى بلافاصله تو رفتن، برآمدگیش را حفظ می کند. به نظر نمی آ ید که نوک سینه تورفته درجه ١ با شیردهى تداخل داشته باشد، هرچند ممکن است با زیبایى آن مشکل داشته باشید. در نوک سینه تورفته ى درجه ١، امکان وجود تورم بافت یا خیلى کم است یا به طور کلى وجود ندارد.
درجه ٢: نوک سینه کشیده می شود اما نه به آسانى و بلافاصله تو می رود.نوک سینه تورفته درجه ٢ بیشتر با شیردهى تداخل دارد. امکان وجود تورم بافتى به طور متوسط و انقباض شیردهنده و مجارى شیرى به طور مختصر وجود دارد.
درجه ٣: نوک سینه کشیده می شود اما عکس العملى نشان نمی دهد. نمی تواند بیرون آید. این جدى ترین مورد نوک سینه ى تورفته است که با مقدار قابل توجهى تورم بافت و انسداد مجارى شیرى همراه است. اگر نوک سینه تورفته درجه ٣ داشته باشید، ممکن است خارش و عفونت را نیز تجربه کنید و شیردهى غیر ممکن باشد.
هردو سینه را بررسى کنید زیرا ممکن است یکى از آنها تو رفته نباشد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:برای بررسی وضعیت پستانهایتان(توسط خودتان)به این لینک مراجعه کنیدباتصاویرمختلف:
روی لینک زیرکلیک کنید:
یا:این عنوان(تشخیص سرطان سینه"معاینه پستان "توسط خودتان+عکس )رادرمرورگر،پیست ویاتایپ کنید.
علت یابی
اگر از کودکى یا دوران بلوغ نوک سینه تو رفته داشته اید، به نظر نمی رسد که مشکلى جدى داشته باشید. اگر به تازگى تغییرى درآن مشاهده کرده اید، به خصوص اگر بالاى ۵٠ سن دارید، می تواند نشانه ى مریضى یا عفونت باشد. سرطان و مشکلات جدى دیگر مانند تورم یا عفونت، بعضى مواقع می توانند دلیل نوک سینه تو رفته باشند.
اگر بالاى ۵٠ سال سن دارید و هاله نوک سینه تان از حالت طبیعى خارج شده و نوک سینه تان از حالت طبیعى تخت تر است، یا فرورفته شده است، بلافاصله براى بررسى سرطان سینه آزمایش دهید.
در زنان بالاى ۵٠ سال خطر وجود بیماری هاى پاژه سینه وجود دارد.
صورتى نبودن و کبره بستن، قطور شدن، فلس مانند شدن نوک سینه می توانند علائم دیگر سرطان سینه باشند.
اگر ترشحات چرکى سفید مایل به سبز یا سیاه از نوک سینه تان دارید، به پزشک مراجعه کنید. تورم، قرمزى یا قطور شدن اطراف نوک سینه تان می توانند نشانه هاى اتساع مجارى سینه باشند.
زنانى که زود هنگام یائسه مى شوند ، در معرض خطر ابتلا به اتساع مجارى سینه قرار دارند.
اگر جوش دردناکى دارید که اگر بریده یا فشار داده شود چرک ترشح می کند و اگر تب دارید ممکن است نوعى عفونت به نام آبسه هاله سینه داشته باشید.
اکثر عفونت ها در زنان شیرده رخ می دهد اما عفونت آبسه هاله ى سینه در زنانى که شیر نمی دهند اتفاق مى افتد.
اگر بتازگی « نوک سینه » تو رفتگی پیداکرده، براى بررسى «عفونت آبسه هاله سینه» نیازبه مراجعه به پزشک هستید.
پاژه سینه چیست؟ بیماری پاژه (Nipple)نیپل
Paget's disease of the breast
علائم شامل خارش، سوزش، قرمزی و سفتی نوک پستان و پوسته پوسته شدن نوک پستان می باشد. بتدریج و در صورت عدم درمان، بیماری به هاله اطراف نوک پستان و پوست گسترش می یابد. گاهی این بیماران با تشخیص اشتباه اگزما و بیماری های پوستی، مدت ها تحت درمان با پمادهای موضعی قرار می گیرند و همین مسئله درمان بیمار را به تأخیر می اندازد.
بنابراین در هر بیماری که علائم پوستی به درمان های موضعی پاسخ ندهد، باید زنگ خطری باشد و باید تحت انجام نمونه برداری قرار گیرد و با قطعی شدن تشخیص، اقدامات درمانی مناسب انجام پذیرد. قرمزی و خارش مزمن نوک پستان همراه با پوسته پوسته شدن و ترک خوردن آن، نوعی از سرطان پستان به نام پاژه است، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. در بعضی افراد فرورفتگی نوک پستان ممکن است متعاقب شیردهی یا پس از دوران بلوغ و بدون نشانه خاصی ایجاد شود که قابل برگشت است ولی در سرطان، این فرورفتگی حالت ثابت دارد و با معاینه دقیق پستان ممکن است وجود توده ای در زیر نوک پستان مشخص شود.
علت این وضعیت میتواند، مصرف الکل، شروع قاعدگی قبل از 12 سال ، یائسگی بعد از 55 سال ، به دنیا آوردن اولین فرزند پس از 30 سال ، و یا نداشتن فرزند بیولوژیکی از عوامل خطر هستند.
***
هر ترشح نوک پستان نبایدباعث ایجاد اضطراب شود
اگرچه بیش ازنیمی اززنان که چنین اتفاقی برایشان رخ می دهد(با فشار به نوک پستان ترشحاتی از مجاری خارج می شود)جای نگرانی نیست،یعنی این ترشح پستان علائم سرطان نیست، ولی دربعضی از زنان احتمال همراهی سرطان پستان با این ترشحات هست که باید ارزیابی دقیق انجام بگیرد،خوشبختانه بیش از90درصداین سرطانها « خوش خیم» هستند.
ترشحات نوک پستان چیست؟
هر نوع مایعی که درغیراز زمان شیردهی از نوک سینه خارج شود، ترشحات سینه نامیده می شود.
این ترشحات از همان منفذی خارج می شوند که شیر در دوران شیردهی از آن خارج می شود. در نوک هرکدام از سینه ها حدوداً ده خوشه از این منافذ وجود دارد .
این ترشحات ممکن است همزمان از هر دو سینه و یا از یکی از آنها، خود به خود یا در مواقع فشار آوردن به سینه ها خارج شوند. ممکن است شیر مانند، زردرنگ، سبز، قهوه ای یا حتی خونی باشند. غلظت این ترشحات از غلیظ و چسبناک تا رقیق و آبکی متغیر است. با بالا رفتن سن و افزایش تعداد حاملگی ها، احتمال ایجاد این ترشحات بیشتر میشود .
انواع ترشحات نوک پستان
ترشحات شیری
ترشحات شیری به طور معمول در خانم هایی که در سنین باروری هستند به صورت ترشحات خودبخودی دو طرفه دیده می شود. ترشح شیر ناشی از افزایش هورمونی به نام پرولاکتین است. این هورمون در اواخر دوران حاملگی و طی شیردهی در بدن افزایش می یابد و منجر به تولید شیر می شود که موجبات تغذیه نوزاد را فراهم می کند. از علل دیگر افزایش پرولاکتین، توده های خوش خیم قسمتی در مغز بنام هیپوفیز، تحریکات نوک پستان (مثل مکیدن نوزاد)، ضربات قفسه سینه و برخی داروها (داورهای ضد فشار خون، قرصهای ضدبارداری، برخی آرام بخش ها) هستند. کم کاری تیروئید نیز می تواند باعث افزایش پرولاکتین و بروز ترشحات شیری شود. گاهی اوقات نیز ممکن است ترشحات شیری بدون افزایش پرولاکتین دیده شوند. لازم به ذکر است وجود ترشحات شیری تا ۲ سال پس از قطع شیردهی نیز ممکن است وجود داشته باشند که این حالت بیماری تلقی نمی شود.
علل ترشحات شیری از پستانها در زنان
مصرف بعضی از داروها مثل :
مصرف داروهای هورمونها مثل استروژن و پروژسترون
قرصهای ضد حاملگی
داروهای فشارخون مثل آتنولول، متیل دوپا و وراپامیل
*ضد افسردگیها، مثل سیتالوپرام، فلوکستین و سرترالین
* آرامبخشها مثل آلپرازولام و بوسپیرون
*داروهای ضد تهوع مثل متو کلوپروماید
حتی مصرف بعضی از داروهای گیاهی می توانند عامل ترشحات باشند مثل : گزنه ،رازیانه ،بوته خار ، بادیان رومی ، شنیلیله و..
وجود بعضی بیماریهای زمینه ای که مهمترین آنها عبارتند از :
* بیماری تیروئید: هم کم کاری و هم پرکاری تیروئید سبب ترشح شیر از پستان ها می شوند .
* نارسایی مزمن کلیه ها
* نارسایی کبد (سیروز کبدی)
*سارکوئیدوز
* استرس های هیجانی طولانی مدت
* بیماری ها و یا تومورهای غده هیپوتالاموس در مغز
*بعضی بیماریهاییکه جدار قفسه سینه را در گیر می کنند مثل :
* زونا که اعصاب بین دنده ای در جدار قفسه سینه را گرفتار می کند
*تومورهای جدار قفسه سینه
نکته:در نوزادان چون موقع تولد مقادیر زیاد هورمون استروژن وجود دارد بدین دلیل ممکن است تا مدتی ترشح مایع شبیه به شیر از سینه های نوزاد وجود داشته باشدکه جای نگرانی نیست
ترشحات خونی
از مهمترین انواع ترشحات پستان که از نظر ارزیابی سرطان اهمیت دارند، ترشحات خونی نوک پستان هستند. البته ترشحات خونی در اغلب موارد به علت بیماریهای خوش خیم پستان ایجاد می شوند، اما بیشتر از سایر انواع ترشحات با سرطان همراه هستند، به همین دلیل نیاز به بررسی دقیق دارند.
ترشحات خونی یا خونابه ای در اواخر دوران بارداری و دوران شیردهی نیز ممکن است دیده شوند. علت چنین وضعیتی را افزایش عروق در بافت پستان در شرایط بارداری و اوایل شیردهی ذکر می کنند که معمولاً مدت کوتاهی پس از زایمان برطرف می شود. در این موارد اگر توده ای در پستان لمس نشود، احتیاج به هیچگونه اقدام تشخیصی و درمانی دیگری وجود ندارد.
ترشحات آبکی
ترشحات آبکی کاملاً شفاف و رقیق هستند و بعد از ترشحات خونی، مهمترین نوع ترشحات هستند که بایستی از نظر ارزیابی سرطان مورد توجه قرار بگیرند.ومانند ترشحات خونی بررسی میشوند.
ترشحات چرکی
این ترشحات معمولاً ناشی از عفونتها هستند. ترشحات چرکی در اغلب موارد یک طرفه و همراه با علائم التهاب مانند قرمزی، درد و سفتی پستان هستند. در معاینه معمولاً ترشحات از چند مجرا خارج می شوند. عفونت مجاری پستان اغلب در خانم هایی که در حال شیردهی هستند اتفاق می افتد، بنابراین بیشتر در سنین باروری دیده می شوند، ولی در سنین یائسگی هم ممکن است ایجاد شود. در عفونت پستان باید درمان آنتی بیوتیکی انجام شود و در صورتی که پستان دچار آبسه شده باشد، بایستی تخلیه شود. اگر عفونت و التهاب به درمانهای انجام شده، پاسخ مثبت نداد، باید به وجود سرطانهای التهابی شک کرد و با تخلیه آبسه، از دیواره آن نمونه برداری انجام داد.
ترشحات رنگی
ممکن است شما دچار ترشحات رنگی غلیظ که از چند مجرای پستان خارج می شوند شده باشید. این ترشحات که مشخصه اتساع مجاری پستان هستند، اغلب دو طرفه اند و رنگ آنها می تواند سفید، زرد، قهوه ای، سبز، آبی یا خاکستری باشد. گاهی ممکن است از یک پستان، ترشحاتی به رنگهای مختلف از چند مجرا خارج شود. همچنین ممکن است این ترشحات با خارش و سوزش نوک پستان همراه باشند.
اتساع مجاری پستان در واقع گشادشدن مجاری اصلی پستان با افزایش سن است. این حالت، رابطه ای با بروز سرطان پستان ندارد و کاملاً خوش خیم است.وتنها در صورتی که مشکلاتی برای بیمار ایجاد کند نیاز به درمان جراحی دارد .
ترشحات فیزیولوژیک و طبیعی
در 60% زنان غیرشیرده اگر نوک پستان به آرامی بین دو انگشت فشار داد شود، مقدار کمی مایع خارج می شود. این ترشح فیزیولوژیک و طبیعی است و رنگ آن از سفید تا زرد، سبز، قهوه ای و آبی یا سیاه متغیر است. این ترشحات بطور معمول پس از حمام آب گرم یا دستکاری نوک پستان خارج می شوند، خروج آنها با فشار و غیر خودبخودی و از چند مجرا است، معمولاً خونی نیستند و در خانم هایی که قرصهای ضدبارداری یا آرام بخش استفاده می کنند شایعترند.
هم چنین در دوران قبل از یائسگی، این ترشحات بطور شایعی دیده می شوند که علت آن، تخریب و ریزش سلولهای سطحی مجاری پستان به علت تغییرات هورمونی است.
اقدامات تشخیصی در ترشحات نوک پستان
بررسیهای تشخیصی در مورد ترشحات پستانی شامل موارد زیر است:
معاینه بالینی پستان، آزمایش ترشحات از نظر وجود خون و سلولهای بدخیم (که البته ارزش تشخیصی زیادی ندارد)، ماموگرافی، سونوگرافی ، MRI ، داکتوگرافی.
داکتوگرافی چیست؟
داکتوگرافی یک روش تشخیصی است که در آن، با استفاده از ماده حاجب مسیر مجرای خاصی که از آن ترشحات خارج می شود، مشخص شده و عکس برداری بوسیله اشعه انجام می شود.
این روش می تواند توده های کوچک در مجاری اصلی پستان را که عامل ترشحات خونی هستند، مشخص کند. این روش همراه با بررسی ترشحات از نظر وجود سلولهای سرطانی، می تواند به تشخیص کمک کند ولی منفی بودن آنها، وجود سرطان پستان را رد نمی کند. بنابراین در استفاده متداول از این روشها اختلاف نظر وجود دارد و تصمیم گیری برای انجام یا عدم انجام آنها، به عهده پزشک است.
بنابراین، معاینه دقیق بالینی و انجام ماموگرافی و سونوگرافی، بهترین روشهای ارزیابی بیمار هستند و درصورت لمس توده در پستان، انجام نمونه برداری از توده ضرورت دارد. در صورت عدم لمس توده و وجود ترشحات مشکوک از یک مجرای پستان، می بایست مسیر مجرا را مشخص کرد و آن قسمت را حین جراحی برد
Nipple سینه
امام خمینی خطاب به فرزندش: مصطفی! خواهش میکنم «روح عوامانه» ما را از ما نگیری.(درشبی که درنجف طوفان آمده بود بود)آقامصطفی برای رعایت حالش گفته بود:ازهمینجاسلام بدهید،خودتان گفته ایدازراه دورهم می شودزیارت کرد.
آیت الله بروجردی هم منقول است،وقتی به ایشان می گویند:شمادررساله تان نوشته ایدپیرمردانی که ناتوانند روزه نگیرند،روزه بریتان مضراست.جواب داد:«این رگ عوامی نمی گذارد»که نگیرم.
«رگ عوامی »امام خمینی،آیت الله بروجردی
«رَگ عوامانه عُلما»چیست؟
آیت الله حسین مظاهری (بنقل ازحاج مصطفی خمینی)تعریف می کند:
شبی هوا در نجف طوفانی شده، و بیرون رفتن از خانه بسیار سخت بود، من به امام گفتم امیرالمؤمنین(ع) دور و نزدیک ندارد زیارت جامعه را که در حرم می خوانید، امشب در خانه بخوانید.
آیت الله سید ابراهیم رئیسی و آیت الله حسین مظاهری
بااینکه امام در فلسفه و عرفان مقام والایی داشتند ولی روح تعبد ایشان به ظواهر شرع، اعجاب انگیز بود که این دو صفت کمتر با هم در کسی جمع می شود.
امام فرمودند: «مصطفی! تقاضا دارم روح عوامانه ما را از ما نگیری.» و همان شب بالاخره به حرم مشرف شدند.
منبع: کتاب سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی / ج ۵ ،ص ۱۶۸.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:نقل است امام خمینی -هنگام تبعید۱۳ساله(عراق-نجف)زیارت شبانه اش درحرم امیرالمؤمنین(ع)قطع نمی شد، مریض شده بودند، حاج احمدآقابه ایشان می گوید :
زیارت امام خمینی-حرم حضرت علی -نجف
خُب شما ناخوش احوالید«ازهمینجاسلام بدهید»خودتان گفته ایدازراه دورهم میشودزیارت کرد،
امام درجواب می گوید:«احمد! این رگ عوامی راازمن نگیر»!
چنین جمله ازآیت الله بروجردی هم منقول است،وقتی به ایشان می گویند«شمادررساله تان نوشته ایدپیرمردانی که ناتوانند روزه نگیرند»
جواب داد:«این رگ عوامی نمی گذارد».
آن رگ عوامیش که برایش چاره ساز شد«پای برهنه به استقبال دسته زنجیرزنی عزادران حسینی می رود که گِل روی سرورویشان مالیده بودند که کمی ازآن گل رابه چشمانش می مالد واین گِل چشمان دردناکش رادرمان می کند»
نه اینکه دردچشمانش بهبودمی یابد،بلکه تاآخرعمرهم بی نیازازعینک می شود.
بایداین «رگ عوامی»راحفظ کرد وبلکه مراقبش بوددسایس شیطانی ماراازاین نعمت محروم نکند.
آیت الله سید محمدجواد علوی بروجردی متولد۱۳۳۰(فرزند آیتالله سید حسین علوی،داماد آیت الله العظمی بروجردی) نقل می کند که مرجع تقلیدجهان تشیع درموردشفاباگل روی پای دسته عزای اباعبدالحسین(ع)اینگونه روایت می کند:
آیت الله سیدحسین بروجردی:درد چشم شدیدی گرفتم و این درد چشم به عفونت کشیده شد؛ به گونهای که پزشکان احتمال نابینا شدن چشمانم را دادند،خیلی در اذیت و ناراحتی بودم.
ایام عاشورا شد و روضه داشتیم. به علت ناراحتی چشم نتوانستم در مجلس روضه خودم شرکت کنم. روز عاشورا، به مجلس روضه آمدم و چون نمیتوانستم بایستم و از میهمانان پذیرایی کنم و خوش آمد بگویم، دم در نشستم.
نوه آقای بروجردی درادامه می گوید:در بروجرد روز عاشورا دستهای از طبقات مختلف بیرون میآید و هنوز هم هست. ایشان سراپای خود را گل میگیرند و فقط پارچهای دور کمر میبندند؛ آرام نوحه میخوانند و سینه میزنند؛ چند خیابان شهر را میگردند و به منزل چند عالم شهر میروند و در مجلس آنها هم شرکت می کنند.
این دسته به منزل آقای بروجردی هم آمدند. خود ایشان (پدربزرگ)فرمودند:
وقتی به منزل من آمدند، از جلوی من عبور میکردند.
من از روی شصت پای یکی از عزاداران سیدالشهدا(ع) گِل برداشتم و به عنوان تبرّک و برای استشفا به چشمهای خودم مالیدم.
آیت الله بروجردی می گوید:پس از چند روز، چشم من خوب شد.
آیت الله سید محمدجواد علوی می گوید:به گونهای که(آیت الله بروجردی) تا آخر عمر که نزدیک به نود سال عمر کردند، چشمان ایشان نه به آب مروارید مبتلا شد و نه به عینک نیاز پیدا کرد.
این شفا، نه به خاک قدم سیدالشهدا(ع) و نه به خاک قبر آن حضرت، بلکه به گِِلی که روی پای عزادار سیدالشهداست تبرک پیدا میکند.
سمت راست-آیت الله احمدشبیری زنجانی وآیت الله سیدمحمدجوادعلوی بروجردی.
آیت الله بروجردی ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ درسن سن ۸۶ سالگی بر اثر بیماری قلبی درگذشتند.
بایدضمن اینکه درعوامیت نمانیم،بدنبال علم وتحقیق وتتبع باشیم ،یعنی تلفیقی ازروشنفکری ورسوبات-مثبت-عوامی داشته باشیم./پایان توضیحات نگارنده(پیراسته فر).
آیت الله مجتهدی : طلبه باید رگ مقدسی(عوامانه) نیز داشته باشد
حجت الاسلام وحید مرادزاده که سال ها از درس آیت الله مجتهدی تهرانی تلمذکرده است، می گوید:
بیشتر نقل قول های آقا(مجتهدی) از شیخ محمدحسین زاهد بود
و تکه کلام خود ایشان(آیت الله مجتهدی) این بود طلبه باید رگ عوامی داشته باشد به این معنا که گاهی طلاب به دلیل اشتغال به تهذیب نفس و به مبارزه با حجاب های نفسانی دچار غرور می شوند.
«مرادزاد»می گوید: آقای مجتهدی همواره تذکر می دادند که مانند مردمی باشید که با شنیدن اذان برای خواندن نماز می دوند و یا مانند زایران امام رضا (ع) باشید که بی هیچ ریا در حیاط صحن حرم رضوی نشسته و حضرت را زیارت می کنند
آیت الله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی
آقای مجتهدی می گفت: یا اینکه مانند آقای کمپانی باشید که با وجود مقامات عالیه بسیار ساده و خالصانه در حرم امام امیرالمومنین (ع) می نشستند و حضرت را زیارت می کردند./منبع:دی۱۳۹۳خبرگزاری شیستان
آیت الله کمپانی(متوفی ۱۳۶۱ ق) درمجالس روضه اهل البیت(ع)خودش پای سماورمی نشت،چای می ریخت.
«علامه سیدمحمدحسین طباطبایی» که خود یکی از علمای بنام می باشد و افتخار شاگردی آیت الله کمپانی را نیز دارا بوده است درباره ایشان چنین می نویسد: «مرحوم شیخ، مردی بود جامع علم و عمل؛ رابط میان تقوا و ذوق؛ دارای طبعی سیال و لهجه ی شیرین. دیوان اشعار ایشان معروف است و در فنون مختلفه ی شعر، از قصیده و مدیحه و غزل و رباعی؛ اشعار بسیار زیادی سروده، و در فقه و اصول و حکمت و عرفان، تالیفات زیادی دارد که اکثر آن ها مثل ضروریات روزانه، میان اهل علم، دست به دست می گردد.
ایشان سیمابی داشت متواضع و زبانی خاموش و صورتی وارفته و غالباً غرق فکر و ایشان اغلب به خود مشغول بود و زندگانی ساده داشت...»
« آیت الله محمدتقی بهجت فومنی» که خود یکی از شاگردان ایشان بود، در مورد استادش علامه کمپانی فرموده است: «او خیلی متعبد و اهل عبادت بود. من پیش از آن که سر درس ایشان بروم، در روضه ی منزل ایشان شرکت می کردم... خود ایشان روزی فرمودند: من در ایوان نجف به سجده رفته بودم، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را دیدم که به من فرمودند: جای این کارها در خلوت است. در این بین کسی از آقازاده ها که در مجلس بود از ایشان پرسید: شما در بیداری دیدید؟ ایشان فرمود: از بیداری هم بالاتر!»
ایشان همیشه زیارت عاشورا می خواند وی فرمود،دوست دارم قبل از مرگ زیارت عاشورا بخوانم و بعد بمیرم/ایشان موقع مرگ، قبل از اذان صبح بلند می شوند و به عبادت می پردازند و زیارت عاشورا می خوانند و بعد در عالم خواب از دنیا می روند
سرانجام آن عالم ربانی و عارف فرزانه درپنجم ذیحجه ۱۳۶۱ . دار فانی را وداع گفت. این خبر چنان نابهنگام بود که فضلا و دانشوران حوزوی را دچار غمی فزاینده نمود.
تشیع جنازه ی این عالم وارسته با شکوه فراوانی همراه بود و این زاده «کاظمین» پس از سال های تعلیم و تربیت طالبان علوم دینی در جوار مولای کریمش، در آستان قدس علوی، زیر ایوان طلای مولا، جنب مناره شمالی در مقبره کوچکی در کنار مقبره علامه حلی به خاک سپرده شد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مدفن علامه حلی محل اختلاف است.
فرزندان رهبرانقلاب- بترتیب،ازسمت راست:میثم،مصطفی،آیت الله مجتهدی،مجتبی،مسعود(حجج اسلام خامنه ای ازطلاب حوزه علمیه آیت الله مجتهدی وشاگردان وی بودند)
وفات:آیت الله احمدمجتهدی تهرانی ۲۳ دی ۱۳۸۶ برابر با چهارم محرّم الحرام ۱۴۲۹ قمری(سن ۸۵ سالگی)
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:شیخ محمدحسین زاهد کیست؟
آیتالله نصرالله شاهآبادی عضو مجلس خبرگان(متوفی۲۱ اسفند ۱۳۹۶)فرزند آیتالله شاهآبادی نقل میکند :
بین شیخ محمدحسین زاهد و والد مرحوم ما (آیتالله شاهآبادی) رابطه و علاقه خاصی وجود داشت و ایشان غالباً مشکلات خود را با پدرم مطرح میکرد.
روزی این عالم بزرگوار که سراسر زهد و تقوا بود و چهره او یادآور خداوند متعال بود به من گفت:
یک سؤالی دارم، میروی از پدرت بپرسی؟
گفتم شما بفرمایید حتماً خدمت ایشان(پدر) عرض میکنم،
آیت الله میرزامحمدعلی شاه آبادی
شیخ محمدحسین فرمود: به آقا بگو چشمانم خیلی ضعیف است و خوب نمیبینم لذا وقتی به بازار میآیم با مردم یا بعضی اوقات ناخواسته با زنان برخورد میکنم و متوجه نمیشوم، آیا صلاح میدانید از خانه بیرون نیایم تا این مشکل برایم پیش نیاید؟
«آیت اللَّه میرزا محمدعلی شاه آبادی»(۱۲۵۳ - ۱۳۲۸شمسی)،استادامام خمینی
وقتی من پیغام شیخ رابه پدر رساندم ، فرمودند: میروی پیش شیخ محمدحسین زاهد و از جانب من میگویی، «چهره شما در بین جامعه به خودی خود مردم را به خیر دعوت میکند و بیرون آمدن شما هم امر به معروف و نهی از منکر است» ولو اینکه اتفاقاً با کسی برخورد کنید و اصلاً وجود شما در بیرون تبلیغ و ترویج دین مبین اسلام و معرفی روحانیت است.
ماجرای عجیب«قبر»شیخ محمدحسین زاهد:
یکی از تاجران تهران فوت کرده بود و فرزندانش تصمیم گرفتند جنازهاش را به کربلا انتقال دهند و آنجا دفن کنند،درخواست انتقال دادندواماجواب درخواست تأخیرافتادوآنها مجبور شدند پدرشان را در ایران به خاک بسپارند.
واماچندروزبعداز دفن ،مجوز حمل جناز به کربلا به دست فرزندانش میرسد و این «همزمان میشود با ارتحال شیخ مرتضی زاهد».
فرزندان آن تاجر اجازه نامه را به خانوادهی شیخ مرتضی میدهند و جنازهی ایشان(شیخ محمدحسین) به کربلا منقل می شودوآنگاه در صحن حضرت اباالفضل(ع) به خاک سپرده میَشود.
شب قدرشب قدرکدام است؟دعاوتفکروتعقُل -عُلمایی که شب قدرکتاب نوشتند
رازمخفی ماندن شب قدر/کشف شب قدر
درادامه خواهیدخوند: آیا قبل ازاسلام(ادیان دیگر)شب قدروجودنداشت؟ و تنزل الملائکه یعنی چه؟ «روح »چیست؟(بازه زمانی)
شب(جُهَنى ) چیست؟درادامه می خوانید،زمان (بازه زمانی)شب قدر؟ شروع وپایان؟
شیخ صدوق می گوید: بهترین عمل در شب های قدر، مذاکره علمی است.(البته این معنای نفی دعا وقران به سرکردن نیست).
*«حکیم ملّا هادى سبزوارى» در بیست و سوم رمضان سال ۱۲۶۱، تألیف کتاب منظومه را به پایان رسانده است.
۲۳ ماه رمضان ۱۲۵۴
*«علامه شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر»نوشتن کتاب «جواهر» در شب ۲۳ ماه رمضان ۱۲۵۴ هجری به اتمام می رسد.
*«علامه طباطبایی» در شب ۲۳ ماه رمضان سال ۱۳۹۲ هجری « شب قدر» کار نگارش المیزان را به اتمام رساند.
* «آیت الله ری شهری» نگارش کتاب میزان الحکمة را در بیست و سوم ماه رمضان سال ۱۴۰۵، به پایان رساند.
اعمال شب های قدر
اعمال مشترک این شبها چند چیز هستند:
اول:«غسل»
علامه مجلسی:بهتر است غسل شبهای قدر را مقارن غروب آفتاب انجام دهند که نماز مغرب را با غسل بخوانند.
دوم:«خواندن ۲ رکعت نماز»
در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره توحید (قل هو الله احد) را بخواند و بعد از پایان نماز ۷۰ مرتبه بگوید «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ»
در روایتی از رسول خدا(ص) آمده است که کسی که این عمل را انجام دهد از جای خود برنخیزد مگر اینکه خدای متعال او و پدر و مادرش را بیامرزد و خداوند، فرشتگان را مامور میکند که تا سال آینده برای وی حسنات بنویسند.
سوم:«باز کردن قرآن و قرائت دعای مخصوص آن»؛ متن دعا در ادامه میآید:
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ
خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستادهشدهات
وَ ما فیهِ وَ فیهِ اسْمُکَ الاْکْبَرُ وَاَسْماَّؤُکَ الْحُسْنی
و آن چه در آن است که در آن است نام بزرگت و نامهای نیکویت
وَما یُخافُ وَ یُرْجی اَنْ تَجْعَلَنی مِنْ عُتَقاَّئِکَ مِنَ النّارِ
و آنچه بدانها ترس و امید شود که قرارم دهی از زمره آزادشدگانت از دوزخ
پس هر حاجت که داردازخدا بخواهد..
چهارم:«بر سر گرفتن قرآن»
امام صادق (ع) قرآن مجید را باید بر سر گذاشت و گفت:
اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ
خدایا به حق این قرآن
وَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ
و بحق آن کس که او را بدان فرستادی
وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ
و بحق هر مؤمنی که در این قرآن مدحش کردهای
وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ
و بحقی که تو بر ایشان داری زیرا کسی نیست که حق تو را بهتر از خودت بشناسد
سپس ۱۰ مرتبه بگوید؛ «بِکَ یا اَللّهُ» بحق خودت ای خدا
و ۱۰ مرتبه «بِمُحَمَّدٍ» بحق محمد صلی الله علیه وآله
و ۱۰ مرتبه «بِعَلی» بحق علی علیهالسلام
و ۱۰ مرتبه «بِفاطِمَةَ» بحق فاطمه سلامالله علیها
و ۱۰ مرتبه «بِالْحَسَنِ» بحق حسن علیهالسلام
و ۱۰ مرتبه «بِالْحُسَیْنِ» بحق حسین علیهالسلام
و ۱۰ مرتبه «بِعَلِیّ بْنِ الْحُسَیْنِ» بحق علی بن الحسین علیهالسلام
و ۱۰ مرتبه «بُمَحَمَّدِ بْنِ عَلِی» بحق محمد بن علی علیهالسلام
و ۱۰ مرتبه «بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ» بحق جعفر بن محمد علیهالسلام
و ۱۰ مرتبه «بِمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ» بحق موسی بن جعفر علیهالسلام
و ۱۰ مرتبه «بِعَلِیِّ بْنِ مُوسی» بحق علی بن موسی علیهالسلام
و ۱۰ مرتبه «بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِی» بحق محمد بن علی علیهالسلام
و ۱۰ مرتبه «بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ» بحق علی بن محمد علیهالسلام
و ۱۰ مرتبه «بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِی» بحق حسن بن علی علیهالسلام
و ۱۰ مرتبه «بِالْحُجَّةِ» به حق حضرت حجت علیهالسلام
پس هر حاجتی که دارد از خداوند طلب کند و در تمام این اذکار نهایت حضور قلب و توجه به درگاه خدا را حفظ کند.
از هنگام غروب آفتاب، شروع میشود، تا وقتی که تااذان صبح« حتّی مطلع الفجر»
شب قدر. از هنگام غروب آفتاب، سلام الهی -«سلام هی حتّی مطلع الفجر» – شروع میشود، تا وقتی که اذان صبح آغاز میگردد.
این چند ساعتِ این وسط، سلامِ الهی و امن الهی و خیمهی رحمت خداست که بر سراسر آفرینش زده شده است. آن شب، شب عجیبی است؛ بهتر از هزار ماه، نَه برابر آن؛ «خیرٌ من ألف شهر».هزار ماه زندگی انسان، چقدر میتواند برکات به وجود آورد و جلب رحمت و خیر کند! این یک شب، بهتر از هزار ماه است. این، خیلی اهمیّت دارد. این شب را قدر بدانید و آن را به دعا و توجّه و تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان و آنچه که خدای متعال از انسان خواسته است و بیاعتباری این زندگی مادّی و اینکه همهی این چیزهایی که میبینید، مقدّمهی آن عالمی است که لحظهی جان دادن، دروازهی آن عالم است، بگذرانید.خطبه های نمازجمعه،آیت الله خامنه ای۱۲ بهمن ۱۳۷۵
شبی است سرشار از سلامت و برکت و رحمت تا طلوع سپیده
لیله القدری که در این ماه رمضان است و قرآن صریحاً میفرماید:«لیله القدر خیرٌ مِن الف شهر» یک شب بهتر است از هزار سی روز – هزار ماه – بسیار مهم است. چرا این قدر فضیلت را به یک شب دادند؟ زیرا برکات الهی در این شب زیاد است؛ نزول ملائکه در این شب زیاد است؛ این شب، سلام است؛ «سلام هی حتّی مطلعالفجر»؛ از اوّل تا آخر این شب، لحظاتش سلام الهی است. «سلام قولا مِن ربّ رحیم». رحمت و فضل الهی است که بر بندگان خدا نازل میشود.
لیله القدر، شب ولایت است.
هم شب نزول قرآن است، هم شب نزول ملائکه بر امام زمان است.
هم شب قرآن و شب اهل بیت است، هم شب قرآن و هم شب عترت است.
لذا سورهی مبارکهی قدر هم، سورهی ولایت است.
شب قدر خیلی ارزش دارد. همهی ماه رمضان، شبها و روزهایش ارزش والا دارد. البته لیلهالقدر نسبت به روزها و شبهای ماه رمضان، خیلی فاخرتر است؛ باید قدر بدانید. در این روزها و در این شبها، همه بر سر سفرهی انعام الهی حاضرید. استفاده کنید.بیانات در دیدار مردم قم/منبع پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری،آیت الله خامنه ای۱۹ دی ۱۳۷۵
مطلع الفجر چه زمانی است؟
امام خمینی:صبح «فجر»صادق به آن وقت و ساعتی از شبانه روز گفته می شود که اولین و با فضیلت ترین وقت برای ادای نماز صبح است.
صبح کاذب «فجر کاذب» آن لحظه ای است که شب به پایان رسیده و برای اولین بار بعد از پایان شب، نور سفیدی در افق (در سمت مشرق) پیدا می شود و این سفیدی به شکل گوش گرگ است.
در این لحظه، اگر چه شب به پایان رسیده، ولی هنوز وقت نماز صبح نرسیده است . به همین جهت به آن صبح کاذب یا فجر کاذب گفته می شود. اما در ادامه مقدار سفیدی کم کم گسترش پیدا کرده و در ناحیه ی مشرق پراکنده می شود و در این موقع می توان نماز صبح را بجا آورد، زیرا صبح فرا رسیده است. از این جهت به این سفیدی، فجر صادق «صبح صادق» گفته می شود.(اذان صبح)/عروة الوثقی، ج ۱، ص ۳۸۸/تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۱۱۲، انتشارات مؤسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی
آیت الله خامنه ای:شب قدر. از هنگام غروب آفتاب، سلام الهی -«سلام هی حتّی مطلع الفجر» – شروع میشود، تا وقتی که اذان صبح آغاز میگردد.
***
ملا فتح اللّه کاشانى از علمای شیعه قرن دهم (متوفی ۹۸۸ ق) درمنهج الصادقین در تفسیر سوره (قدر) از پیامبر خدا (ص) روایت می کند که آنحضرت فرمودند: هر کس شب قدر را احیا دارد و مومن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، تمامى گناهانش آمرزیده مى شود.
امام صادق (ع) : شماره ماه هاى سال نزد خداوند، دوازده ماه است و سر آمد ماه ها، رمضان است و قلب ماه رمضان ، لیله القدر است .
پیامبر اکرم (ص): لیله القدر سیده اللیالى - شب قدر، سرور شبهاست .
تعیین شب قدرچرادرهاله ای ازابهام است!
در این که شب قدر، بیش از یک شب در سال نیست و در این که آن شب در ماه مبارک رمضان واقع شده است ، نزد ما خلافى نیست ، اما در تعیین یکى از شب هاى ماه رمضان ، به عنوان شب قدر، بین علما و دانشمندان ، اختلاف وجود دارد. و همان طور که (صلوه وسطى ) در بین نمازهاى پنج گانه و (اسم اعظم ) در میان اسماى الهى و (ساعت استجابت دعا) در ساعت هاى روز جمعه و (ولى خدا) در بین بندگان و (رضاى خدا) در طاعات و (سخط خود را) در سیئات گذاشته است و وقت قیام ساعت و هنگام قیام امام زمان (عج ) و وقت مرگ را نیز مشخص نفرموده است – تا اهل معصیت آنها را وسیله نیل به مقاصد خود قرار ندهند – و در مقابل ، مومنان بیشتر مراقب اعمال و رفتار خود باشند و کلیه نمازهاى روزانه را با توجه و دقت کامل انجام دهند و کلیه اسماى الهى را نیز مواظبت کنند و به همه بندگان احترام نمایند و روز جمعه به دعا بیشتر همت گمارند،و قیام قیامت ، مخفى است تا مردم از وقوع ناگهانى او وحشت داشته باشند و شب قدر، نیز مستتر و مخفى است و دقیقا مشخص نیست ؛ اما بى گمان این عدم تعیین به نفع بندگان است و در روایت آمده است که :
امیرالمؤ منین (ع): اخبرنا عن لیله القدر؟
قال : ما اءخلوا من ان اکون اعلمها و لست اشک ان الله انما یسترها عنکم ، نظرا لکم ، لاءنه لو اعلمکموها عملتم فیها و ترکتم غیرها.
به امیر مؤ منان على (ع) گفتند: ما را از شب قدر آگاه کن . فرمود: خالى از این نیستم که آن را بدانم . شک ندارم که خداوند به خاطر کمک کردن و مهلت دادن به شما آن را از شما مى پوشاند، چون اگر آن را به شما اعلام مى کرد، در همان شب عمل مى کردید و در غیر آن شب ، عبادت را ترک مى کردید.
بنابراین شاید حکمت اخفا و مجهول ماندن آن این باشد که مومنان ، شبهاى بیشترى را قدر بدانند و به آرزوى درک فضیلت آن به کارهاى نیک و عبادت بیشترى پرداخته و از معاصى و زشتیها دورى گزینند و در پرستش خداوند تلاش نمایند
شیخ بهایی در کشکول :در مشهد رضوى ، در ماه ذى القعده ، سال ۱۰۰۷ این اشعار را گفتم :
تو ز دیو نفس اگر جویى امان/رو نهان شو، چون پرى از مردمان
چون شب قدر از همه مستور شد/لاجرم از پاى تا سر، نور شد
اسم اعظم چون کسى نشناسدش/سرورى بر کل اسما بایدش
گنج خواهى ، کنج عزلت کن مقام/واستتر واستخف ، عن کل الاءنام
تا تو نیز از خلق پنهانى همى/لیله القدرى و اسم اعظمى.
تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا ۚ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ ﴿٨٣قصص)شیخ بهایی درادامه می گوید:در شب دیگر که این اشعار را گفتم ، در خواب دیدم که پدرم رقعه اى به من داد، چون ملاحظه کردم ، دیدم بر بالاى آن این آیه شریفه مرقوم است :
(آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمیدهیم که اراده برتریجویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!
ابن عباس : جمله لیله القدر سه بار در سوره قدر تکرار شده و مجموع حروف لیله القدر نه حرف است و حاصل ضرب سه در نه ، بیست و هفت است ، به همین مناسبت باید شب قدر، شب بیست و هفتم باشد.
بعضی هامعتقدند که همه شب هاى ماه رمضان ، احتمال قدر بودن را دارد.
بعضى شب اول و برخى شب هفدهم و عده اى شب نوزدهم را شب قدر معرفى کرده اند.
کثیرى هم معتقدند که شب قدریکی ازشب های در دهه آخر ماه رمضان است
حمران از امام باقر(ع) درباره آیه (انا اءنزلناه فى لیله مبارکه ) مى پرسد. امام در جواب مى فرماید:
نعم لیله القدر، فى کل سنه ، فى شهر رمضان ، فى عشر الاواخر
بلى ، آن شب قدر است که در تمام سالها در دهه آخر رمضان واقع شده است .
پیامبر اکرم (ص) :التمسوها فى العشر الاواخر- شب قدر را در دهه آخر ماه مبارک رمضان بجویید.
نزول قرآن و شب قدر، در ماه رمضان است.
قرآن در ماه رمضان نازل شد: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ» (بقره/۱۸۵)؛
ودرشب قدرنازل شده:«إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ» (قدر/۱)
از کنار هم قرار دادن این دو آیه مشخص میشود که شب قدر در ماه رمضان است.
شب قدر کدام شب است؟
مقدّرات سال در شب نوزدهم تقدیر می شود؛ «قُسِمَ فِیهَا الْأَرْزَاقُ وَ کُتِبَ فِیهَا الاجَالُ وَ خَرَجَ فِیهَا صِکَاکُ الْحَاجِّ» (مستدرک الوسائل، ج ۷، ص ۴۷۰، باب تعیین لیلة القدر)؛ در شب نوزدهم ارزاق، درآمدها و روزی افراد و همچنین مدت حیات و زندگی آنان تا سال آینده تعیین میشود. علاوه بر آن در شب نوزدهم مشخص میشود که چه کسانی در آن سال به حج می روند.
سپس در شب بیست و یکم آنچه در شب نوزدهم مقدر شده، بر آن ابرام و تأکید میشود.
یعنی در شب بیست و یکم آنچه در شب نوزدهم تعیین و مقدر شده، قابل تغییر است، آنچه که از شب نوزدهم تا شب بیست و یکم مقدر شده و تغییر یافته، در شب بیست و یکم ثبت شده و در شب و بیست و سوم قطعی، نهایی و امضا میشود.
بنابراین هر سه شب از شبهای قدر به شمار میآیند اگرچه در شب بیست و سوم مقدرات سال آینده انسان نهایی میشود.
چرا شب قدر بصورت قطعی مشخص نشده است؟
از حضرت علی (ع) می فرماید: مَا أَخْلُو مِنْ أَنْ أَکُونَ أَعْلَمُهَا فَأَسْتُرَ عِلْمَهَا وَ لَسْتُ أَشُکُّ أَنَّ اللَّهَ إِنَّمَا یَسْتُرُهَا عَنْکُمْ نَظَراً لَکُمْ لِأَنَّکُمْ لَوْ أَعْلَمَکُمُوهَا عَمِلْتُمْ فِیهَا وَ تَرَکْتُمْ غَیْرَهَا وَ أَرْجُو أَنْ لَا تُخْطِئَکُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.
خالی از این نیستم که آن را بدانم و از شما پنهان کنم. شک ندارم که خداوند به خاطر کمک کردن و مهلت دادن به شما آن را از شما میپوشاند، چون اگر آن را به شما اعلام میکرد، در همان شب عمل میکردید و در غیر آن شب، عبادت را ترک میکردید و امید آن دارم که اگر خدا بخواهد، شب قدر را به خطا نگیرید. /محمدی ری شهری، ماه خدا (ترجمه جواد محدثی)، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۳ش، ج۲، از ص ۷۷۴ تا ص ۷۹۴.
ماادرائک ما لیلة القدر، لیلة القدر خیر من الف شهر
شب قدر بهتر و برتر از هزارماه است.
هزار ماه هم حدود هشتاد و چند سال دنیوی است که خود یک عمر محسوب میشود.
در واقع یک شب قدر برابری میکند با هشتاد و چند سال.
اینجا خداوند متعال چنین میفرمایدکه اگر ما بتوانیم به درک این شب عزیز برسیم، قطعاً بهتر و باارزشتر از عبادت در هزار ماه است و این مطلب خود نشان میدهد که درسآموختگان مکتب اسلام ناب محمدی(ص)بسیار مستعد هستند که خداوند چنین شبی را برای آنان مقدر فرموده و در سوره قدر در قرآن کریم با صراحت تمام فرموده است: «ماادرائک ما لیلة القدر، لیلة القدر خیر من الف شهر»؛ یعنی ای انسان چهچیزی تو را به عظمت این شب قدر آگاه خواهد کرد، شبی که از نظر مقام ومنزلت و مرتبه از هزار ماه بهتر و بالاتر است./تسنیم
در هر حال برخى تصور کرده اند که همه شب هاى ماه رمضان ، احتمال قدر بودن را دارد. و بعضى با استفاده از بعضى روایات ، شب اول و برخى شب هفدهم و عده اى شب نوزدهم را شب قدر معرفى کرده اند.
جمع کثیرى به استناد روایات فراوان دیگر معتقدند که در دهه آخر ماه رمضان است و این قول ، اتقان بیشترى دارد.
اینک ، به پاره اى روایات که مستند قول اخیر است ، اشاره مى کنیم :
*حُمران(حُمران بن اعین) از امام پنجم (علیه السلام ) درباره آیه (انا اءنزلناه فى لیله مبارکه ) مى پرسد. امام باقر (علیه السلام ) در جواب مى فرماید:
نعم لیله القدر، فى کل سنه ، فى شهر رمضان ، فى عشر الاواخر؛
بلى ، آن شب قدر است که در تمام سالها در دهه آخر رمضان واقع شده است .
* پیامبر اکرم (ص) مى فرمایند:(التمسوها فى العشر الاواخر؛ شب قدر را در دهه آخر ماه مبارک رمضان بجویید.)
*: ان النبى (ص) کان یوقظ اهله ، فى العشر الاواخر من شهر رمضان ؛ رسول خدا اهل خویش را در دهه آخر ماه رمضان بیدار مى کرد.
شب۲۳ احتمالش بیشتراست
در تعیین (شب قدر) اختلاف نظر است ، ولى از مجموع روایت هاى وارد شده در این موضوع و سیره پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و اصحاب مى توان گفت :
شب قدر بودن شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان ، یقینى است . و شب هاى نوزدهم و بیست و یکم وسیله اى براى دست یافتن به آن است .
«شب جُهَنی» چه شبی است؟ علت نامگذاری «سومین شب قدر»به «شب جُهَنی»چیست؟
شخصی بنام «عبدالله بن انیس جُهَنى»، که شغلش دامدار-رمه دار- از قبیله «جُهَنیّه» است که بادیه نشین بود. او به دلیل دورى از مدینه، امکان حضور دایم در مدینه را نداشت.
روزى خدمت رسول خدا(ص) رسیدند و احوال خویش را عرضه داشت که به دلیل بُعد مسافت،ومراقبت ازگوسفندان دراطراف شهر امکان حضور دایم در شبهاى رمضان و إحیاء نگهداشتن را در مدینه ندارد و از پیامبر(ص) خواست تا شب قدر را براى او معین کند تا در آن شب در مدینه حضور یابد و به عبادت بپردازد.
نقل کرده اند که : عبدالله انیس انصارى (جُهَنى ) که در خارج مدینه مى زیسته و شرایطش طورى بوده که نمى توانسته زیاد به مدینه بیاید و از خیرات و برکات رسول خدا (ص) استفاده کند روزى خدمت رسول خدا (ص) شرفیاب شد و عرض کرد: من شتران و گوسفندان و کارگرانى دارم و منزلم از مدینه دور است ، ولى دوست دارم ، یک شب از شب هاى ماه رمضان را معین فرمایید تا سعى کنم به مدینه بیایم و در نماز حاضر شوم .
پیامبراکرم(ص)مطلبی درگوش او-سری-بهش گفتند،اماعده ای پیگیربودند که بدانندجواب رسول الله چیست؟
این چوپان رازیرنظرداشتند،متوجه شدند که«جُهَنى»فقط شب ۲۳به مدینه آمدودرنمازحاضرشد وشب رابیتوته کرد!
وقتى شبهاى بیست و سوم ماه رمضان فرا مىرسید«جُهَنی»با همه خانواده و فرزندان و غلامان به مدینه مى آمد و آن شب را مى ماند و صبحگاهان به منزل خویش بر مىگشت. (مفاتیح الجنان، اعمال شب بیست و سوم ماه رمضان)
وبدینصورت رازش فاش شدوازآن ببعدوقتی کسی میخواست شب خاصی را«شب قدر»بداندباهمان صورت -رازآلود-می گفتند«شب جُهَنی»که این اسم مترادف «شب قدر»شد،همچنان که اسم «کُمَیل بن زِیاد بن نَهِیک نَخَعی صُهبانی کوفی»بادعای کمیل گره خورده،اسم«عبدالله بن انیس جُهَنى»باشب قدر،بااین تفاوت که ماجرای کمیل متفاوت باجُهَنی است.
فدعاه رسول الله (ص) فسارّه فى اءذنه ، فکان الجهنى ، اذا کان لیله ثلاث و عشرین ، دخل بابله و غنمه و اهله ، الى المدینه ؛
پیامبر اکرم (ص) مطلبى را به گوش او سرى فرمودند و پس از آن این مرد، شب هاى بیست و سوم ماه رمضان با شتران و گوسفندان و کارگران خود وارد مدینه مى شد.
از آن پس، شب بیست و سوم به عنوان شب قدر و «شب جهنى» معروف شد.[الدرالمنثور، ج۶]
دلائل دیگری که احتمال مى رود «شب قدر» شب۲۳ باشد،
رسول اکرم(ص) فرمود:شب۲۳
تسع عشره واحدى و عشرین و ثلاث و عشرین؛ شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم است.
قلت ، فان اءخذت انسانا، الفتره او عله ، ما المعتمد علیه من ذلک ؛
پرسیدم : اگر کسى معذور باشد، به کدام شب بیشتر اهمیت بدهد؟
پیامبر(ص)فرمودند:ثلاث و عشرین ؛ به شب بیست و سوم .
از امام صادق (ع) روایت است که فرمودند:شب۲۳
التقدیر فى لیله تسعه عشر، و الابرام فى لیله احدى و عشرین ، و الاءمضاء فى لیله ثلاث و عشرین ؛
اندازه گیرى و تقدیر امور در شب نوزدهم انجام مى شود و سپس در بیست و یکم ، ابرام و مهیا براى امضا مى گردد و آن گاه در شب بیست و سوم ، امضا خواهد شد.
شیخ صدوق مى فرماید:شب۲۳
اتفق مشایخنا – رضى الله عنهم – فى لیله القدیر، على انها لیله ثلاث و عشرین من شهر رمضان . بزرگان شیعه اتفاق کرده اند که شب قدر، بیست و سوم رمضان است .
*فتّال نیشابورى نیز مى نویسد:شب۲۳
اتفق اکثر مشایخنا – رضى الله عنهم – على ان لیله القدر، لیله ثلاث و عشرین -بیشتر مشایخ ما اتفاق کرده اند که بیست و سوم ماه رمضان ، شب قدر است.
*عبدالله عمر گفت : در عهد رسول (ص) چند نفر از صحابه به خواب دیدند که شب قدر، شب بیست و سوم است . حضرت رسول (ص) فرمودند: خواب هاى شما موافق است ، هر که خواهد عبادتى کند، به شب بیست و سوم اهمیت دهد.
* نقل می کنندکه بنى سلمه چندنفر را به مدینه فرستادند تا از رسول (ص ) بپرسند که شب قدر، کدام شب است .
آنهابه به خدمت پیامبر(ص) رسیدند آن شب ۲۱روزازماه رمضان گذشته بود،ازآنحضرت سوال کردندکدام شب احتمالش بیشتراست که شب قدرباشد؟
حضرت فرمودند:امشب چندم است ؟
گفتند: بیست و دوم
پیامبر فرمودند:فردا شب
* از امام صادق (ع) منقول است که فرمودند:شب۲۳
ان لیله الثالث و العشرین من شهر رمضان ، هى لیله الجهنى ، فیها یفرق کل امر حکیم ، و فیها تثبت البلایا و المنایا و الاجال و الارزاق و القضایا و جمیع ما یحدث الله فیها، الى مثلها من الحول ، فطوبى لعبد احیاها، راکعا و ساجدا و مثّل خطایاه بین عینیه و یبکى علیها، فاذا فعل ذلک ، رجوت ان لا یخیب ان شاء الله .
از این روایت استفاده مى شود که محققا شب بیست و سوم رمضان ، همان لیله جهنى است که در آن ، هر امر محکمى فیصله داده خواهد شد و در آن شب ، هر حادثه اى اعم از بلا، مرگ ، زندگى و روزى و تمام آنچه از حوادث الهى در این شب و سایر شب ها در طول سال واقع خواهد شد، معین مى گردد.
و سپس امام (ع) مى افزایند:
(خوشا به حال آن بنده اى که شب یاد شده را به رکوع و سجود احیا نماید و گناهان خود را در مقابل دیدگان مجسم کند و بر انجام آنها بگرید که اگر چنین کرد، امیدوارم که به خواست خدا ناامید نشود)
حفص بن غیاث از امام صادق (ع ) از رسول خدا (ص) نقل کرده است :
انزل القرآن فى ثلاث و عشرین من شهر رمضان ؛
قرآن در شب ۲۳ رمضان نازل شده است . از سوى دیگر بر حسب دو آیه از قرآن ، این کتاب آسمانى در ماه رمضان و در شب قدر نازل شده است ، بنابراین شب قدر شب ۲۳ رمضان است .
سید ابن طاووس رحمه الله مى گوید: طبق کشف و بیان ، شب قدر همان شب بیست و سوم رمضان مى باشد.
شب قدر در مناطق مختلف
آیا شب قدر در تمام کره زمین یک شب معین است یا متفاوت است ؟
بعضى معتقدند، از آن جا که شروع ماه هاى قمرى در همه مناطق همزمان نیست ، شب قدر هم در همه بلاد، یک شب خاص نخواهد بود. برخى دیگر مى فرمایند: آغاز ماه هاى قمرى ، در کلیه مناطق یکى است و اگر در شهرى از شهرها هلال رؤ یت شود، آن شب در جمیع مناطقى که با محل رؤ یت در بخشى از شب مشترکند، اول ماه است و آن گاه پس از گذشت ۲۳ شب از رویت هلال رمضان ، آن شب (لیله القدر) است .
دلیل این بزرگان ، اطلاق صحیحه هشام بن حکم از امام صادق (ع) است که فرمودند:
ان کانت له بیّنه عادله على اهل مصر، انهم صاموا ثلاثین على رؤ یته ، قضى یوما.
کسى به واسطه ندیدن هلال ، ۲۹ روز ماه رمضان را روزه گرفت ، سپس بینه عادله پیدا شد بر این که در شهرى از شهرها سى روز روزه گرفته اند، به واسطه رویت هلال در شب قبل آن ، باید یک روز قضا کند.
و در موثقه بصرى ، امام صادق (ع) فرمودند:
فان شهد اهل بلد آخر، فاقضه ؛ اگر اهل شهرى شهادت دهند که هلال را دیده اند و در آن روز که یوم الشک بود و روزه نگرفت ، باید آن را قضا کند.
در این مورد، صاحب جواهر و نراقى در مستند و حکیم در مستمسک ، نیز این قول را تقویت کرده اند.
و اما از آنجا که اکثر فقها صحیحه هشام را مقید دانسته اند، لذا بر ماست که رعایت احتیاط کرده و ضمن توجه به رویت هلال در شهرهاى نزدیک و یا موافق در افق ، شب بیست و سوم پس از رویت هلال در بلد خود را نیز احیا بداریم و همچنین شب بیست و سوم پس از رویت هلال در شهرهاى دور و یا مخالف در افق را نیز احیا بگیریم تا مطمئن به درک فضیلت شب قدر گردیم.
***
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:قرآن نازل شده برای تفکروتدبر ،نه صرفاً برای خواندن وقرائت
کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّـهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ ﴿٢٦٦﴾بقره،این کلمه« تَتَفَکَّرُونَ»درآیات ٢١٩ و٥٠ همین سوره نیزتکرارشدهو کلمه «یَتَفَکَّرُونَ» درآیات ١٩١آل عمران-١٧٦اعراف-٢٤ یونس-۳رعد-٢١روم-٤٢زمر-١۳جاثیه-همچنین درآیات١١و٤٤و٦٩نحل تکرارشده
در بعضی از آیات قرآن، خداوند انسانها را به علت تعقل نکردن مؤاخذه کرده و با عباراتی؛ مانند: «أَ فَلا تَعْقِلُون»، «أَ فَلا تَتَفَکَّرُون» و «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن»، آنها را دعوت به تفکر و تعقل در مباحث مختلف میکند.
اگرچه آنهایی که صرفاً برای خواندن«قرائت»وقت صرف می کنندمأجورند،ثواب می برند واما فرق می کندآن کس که می داند چه می گوید وباآن کس که نمی داند،وخداوند حتی درواجبات نهی کرده ازاینکه درنمازی که آگاهی وهوشیاری لازم را ندارید،نمیدونیدچه می گویید نخوانید،تأخیربیندازیدیَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنتُمْ سُکَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ ٤٤نساء(اگرچه دراینجا ظاهرآیه اشاره به مستی دارد ولی باطنش که درآیه هم مشهوداست میفرماید:حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ(تابدانیدچه می گویید)
دریکی ازسحرهای ماه رمضان( زمان اجرای جمشیدی )یک عالمی صحبت میکردوتأکیدمیکرد که زیادتربخوانیدتاثواب بیشتری ببرید،مجری ازایشان سئوال کرد که ممکن است درآینصورت غلط تلفظ کنند،آن حضرت آیت الله محترم گفتندهمینطوربخوانند،بگذرند،فرشتگان می آینداصلاح می کنند!
درباب «دعا»هم همینطور،خیلی کسان دعا می خوانند برای رسیدن به ثواب،برای نمونه دریکی ازمساجدرشت بعدازنمازجماعت صبح،چندین دعای طولانی میخوانند،چه بساخیلی هابامعانی فقرات دعاآشنانیستند!بعضاً نمی دانندچه می گویند!
قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ ۗ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ٩زمر
درصورتی که دعا «مطالبه »است وخواستن،اول شخص بایدبداند وبفهمدکه چه میخواهد وبعدازخدابخواهد برای اجابتش،نه اینکه بخواهدبرای ثوابش! ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ٦٠غافر
زیارت امام خمینی-حرم حضرت علی -نجف
واما این روشنفکری نباید«رگ عوامی»راازمابگیرد که توفیق درتلفیق این۲ست
نقل است امام خمینی -هنگام تبعید۱۳ساله -درنجف مریض شده بود ولی زیارت حرم هرشبش قطع نمیشد،مرحوم حاج احمدآقابهش میگفت :
خُب شما ناخوش احوالیدازهمینجاسلام بدهید،خودتان گفته ایدازراه دورهم میشودزیارت کرد،امام درجواب می گوید:«احمد! این رگ عوامی راازمن نگیر»!
وچنین جمله ازآیت الله بروجردی هم منقول است،وقتی به ایشان می گویند،شمادررساله تان نوشته ایدپیرمردانی که ناتوانند روزه نگیرند می گوید«این رگ عوامی نمی گذارد» ویک رگ عوامیش که برایش چاره ساز شد«پای برهنه به استقبال دسته زنجیرزنی عزادران حسینی می رود که گل روی سرورویشان مالیده بودند که کمی ازآن گل رابه چشمانش می مالد واین گل متبرک شده چشمان دردناکش رادرمان می کندوتاآخرعمرهم عینکی نمی شود.بایداین «رگ عوامی»راحفظ کرد وبلکه مراقبش بوددسایس شیطانی ماراازاین نعمت محروم نکند.
وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ أَقْبلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ
إِلَهِی لا تَرُدَّ حَاجَتِی وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعِی وَ لا تَقْطَعْ مِنْکَ رَجَائِی وَ أَمَلِی/
إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ/مناجات شعبانیه
فَاِنَّکَ قَضَیْتَ عَلى عِبادِکَ بِعِبادَتِکَ وَ اَمَرْتَهُمْ بِدُعاَّئِکَ وَ ضَمِنْتَ لَهُمُ الإِجابَةَ فَاِلَیْکَ یا رَبِّ نَصَبْتُ وَجْهى وَ اِلَیْکَ یا رَبِّ مَدَدْتُ یَدى فَبِعِزَّتِکَ اسْتَجِبْ لى دُعاَّئى وَ بَلِّغْنى مُناىَ وَ لا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِکَ رَجاَّئى وَاکْفِنى شَرَّ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنْ اَعْدآئى
اللَّهُمَّ مَوْلاَیَ کَمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ
خدایا! مولای من! چه بسیار کارهای زشتی که پوشاندی
وَ کَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِ أَقَلْتَهُ
و چه بسیار بلاهای سختی که از من دور کردی
وَ کَمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَیْتَهُ
و چه بسیار لغزش ها که از آن نگاهم داشتی
وَ کَمْ مِنْ مَکْرُوهٍ دَفَعْتَهُ
و چه بسیار ناگواری ها که از من دفع کردی
وَ کَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ
و چه بسیار ثنای نیکویی که لایق آن نبودم و بر زبان ها منتشر ساختی/دعای کمیل
خدایاتو بندگانت را به بندگى فرمان دادى و به دعا و درخواست از خود امر کردى و اجابت دعا را براى آنان ضامن شدى، پس ای پروردگار من تنها روى به سوى تو داشتم و دستم را تنها به جانب تو دراز کردم، پس تو را به عزّتت سوگند می دهم که دعایم را اجابت کنی و مرا به آرزویم برسانى، و امیدم را از فضلت ناامید نکنى، و شرّ دشمنانم را از «جن و انس» از من کفایت کنى،
مناجات شعبانیّه یک تحفهای است که در اختیار ما قرار داده شده است. خب ما دعا خیلی داریم، همه ی این دعاها هم پر از مضامین عالی است، امّا بعضی یک برجستگی خاصّی دارند.
من از امام بزرگوار(رضوان الله علیه) سؤال کردم، گفتم در میان این دعاهایی که از ائمّه علیهمالسّلام رسیده است، شما به کدام دعا بیشتر علاقه مندید و دلبسته اید؟
فرمودند به دعای کمیل و مناجات شعبانیّه
به این دو دعا. امام یک دلِ متوجّه به خدا بود، اهل توسّل بود، اهل تضرّع بود، اهل خشوع بود، اهل اتّصال با مبدأ بود؛ وسیله ی بهتر در چشم او، این دو دعا بود: دعای کمیل، مناجات شعبانیّه. وقتی انسان مراجعه میکند به این دو دعا، دقّت میکند، می بیند چقدر هم شبیه همند این دو دعا؛ شباهت های زیادی به هم دارند؛ مناجات انسان خاشع، مناجات انسان متوکّل به خدا؛ کَاَنّی بِنَفسی واقِفَةٌ بَینَ یَدَیک، وَ قَد اَظَلها حُسنُ تَوَکُّلی عَلَیک، فَقُلتَ ما اَنتَ اَهلُه، وَ تَغَمَّدتَنی بِعَفوِک؛امید، امید به مغفرت الهی، به رحمت الهی، به توجّه الهی، بلندهمّتیِ در درخواست از پروردگار؛ اِلهی هَب لی کَمالَ الانقِطاعِ اِلَیک، و اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها اِلَیک.آیت الله خامنه ای۲۲ خرداد ۱۳۹۲/پایان توضیحات مدیرسایت.
آیت الله شُبیری زنجانی:در شب های قدر که افضل شب های ماه مبارک رمضان است و به گفته قرآن با فضیلت تر از هزار شب است به مذاکره علمی سفارش شده است. یکی از مصداق های مذاکره علمی یادگیری احکام شرعی است. در این شب ها افراد به مطالعه کتب علمی و دینی بپردازند و سعی کنند احکام خود را یاد بگیرند. البته انفاق و صله رحم هم که مؤکّداً بیان شده است. دو چیز خیلی مهم است. یکی قرآن است که خیلی تاکید شده و خصوصیت دارد و دوم مطالعه کتاب های شرعی و یادگیری احکام است./خرداد ۱۳۹۴خبرآنلاین
شیخ عباس قمی در مفاتیح بعد از اشاره به این مطلب که شبهای بیست و یکم و بیست و سوم رمضان مهمتر از شب نوزدهم است؛ افزوده است: «و قال شیخنا الصدوق فیما أملی علی المشایخ فی مجلس واحد من مذهب الإمامیة و من أحیا هاتین اللیلتین بمذاکرة العلم فهو أفضل.» (مفاتیح، اعمال شب بیست و یکم رمضان) :
هر کس شب قدررا با گفتگوی علمی زنده بدارد، بهتر و با فضلیت تر است.
البته این مطلبی است که شیخ صدوق رحمه الله، در مجلس ۹۳ از کتاب الأمالی، پس از بیان نوافل شب های ماه رمضان و صد رکعت نماز برای هر یک از شب های بیست و یکم و بیست و سوم، ذکر کرده است.
همان طور که آیت الله محمد محمدی ری شهری در حکمت نامه پیامبر اعظم «صلی الله علیه و آله و سلم»، جلد یازدهم توضیح داده؛ به نظر می رسد که این مطلب، برگرفته از سخن پیامبر خدا (ص) به ابوذر است که در آن، برتری علم را بر عبادت، به تفصیل، بیان کرده و در پایان آن، فرموده است:
«یا أبا ذَرٍّ! الجُلوسُ ساعَةً عِندَ مُذاکرَةِ العِلمِ خَیرٌ لَک مِن عِبادَةِ سَنَةٍ صِیامِ نَهارِها وَ قِیامِ لَیلِها»
یک ساعت تفکربهتراز یک سال عبادت
ای ابوذر! یک ساعت نشستن برای گفتگوی علمی، برای تو، از عبادت یک سال که روزش را روزه بداری و شبش را به نماز بِایستی، بهتر است.
و البته در منابع حدیثی، احادیث بی شماری از اهل بیت علیهم السلام نقل کرده اند که می رسانَد آموختن دانش، به مراتب، برتر از عبادت است؛
چگونه «مباحث علمی » برتر مناجات است؟
چون که عبادت جاهلانه ارزشی ندارد و عبادت آگاهانه ارزشمند است. و البته این موضوع، نیازمند تحلیل و توضیح بیشتر است و یکی از تحلیل های سنجیده و معتبر همان است که در حکمت نامه پیامبر اعظم «صلی الله علیه و آله و سلم»، آمده است: از دیدگاه فقهی، «آموختن علم»، احکام پنجگانه را دارد و بررسی متن احادیث فراوانی که علم را برتر از عبادت می دانند، به روشنی می رساند که مقصود، برتری آموختن واجب یا مستحب بر عبادات مستحب است. و از نگاه متون اسلامی، عبادات، نقشی بنیادی در پیدایش و تداوم فروغ علم دارند.
از این رو، هدف احادیثی که علم را برتر از عبادت می دانند، تضعیف یا انکار نقش سازنده عبادت نیست؛ بلکه تأکید بر همراه ساختن عبادت با علم و بر حذر داشتن از عبادتِ ناآگاهانه است که نه تنها بی ارزش، بلکه خطرآفرین است. بررسی و تأمّل در سیره عملی اهل بیت علیهم السلام درباره شب قدر و عنایت ویژه آنان به عبادت و ذکر در شب های نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم، و توجّه به ره نمودها و سفارش هایی که به بهره گیری بیشتر از این شب ها داشته اند، همگی به روشنی نشان می دهند که این شب ها، جز در موارد استثنایی، باید صرفِ عبادت و ذکر و نیایش و انس با خدای سبحان شوند. البتّه این، بِدان معنا نیست که نتوان بخشی از شب قدر را به تألیف یا بیان معارف و علومی پرداخت که سطح آگاهی و معرفت مردم را بالا می بَرَد؛ بلکه مقصود، هشدار دادن به این نکته است که به بهانه و به استناد احادیثی که علم را بر عبادات ترجیح می دهند، نباید در شب قدر، از برکات دعا و انس با خداوند و نماز و بهره بردن از تضرّع در پیشگاه او، غافل شد.
به نظر می رسد بهترین راه جمع بین همه این اعمال خیر است در نتیجه بهتر آن است که تلاش کنیم در شبهای قدر، افزون بر استغفار، دعا، نماز، زیارت عاشورا و. .. گفتگو و مذاکره علمی، مطالعه کتابهای مفید مانند تفسیر قرآن و شرح روایات اهل بیت علیهم السلام و تدریس و تألیف و. .. نیز فراموش نشود. شب قدر، بزرگ و بلند است اگر این فرصت سبز زندگی را به خوبی تقسیم و مدیریت کنیم و قدرش را بدانیم؛ می توانیم بهره های بسیاری ببریم.منبع:حوزه .نت
قرائت بدون تدبر فایده ای ندارد
وی افزود: امروز انحرافی در مسایل قرآنی پیدا می شود که باید جلوی آن را گرفت رفته اند بیشتر در قالب تجوید و قرائت و حفظ و ... فعالیت می کنند که اینها اشکال ندارد اما نباید غرض اصلی که تدبر و تفکر در آیات است البته تدبر و تفکر هم غرض نهایی نیست و غرض نهایی عمل است
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۰ درس تفسیرآیت الله مکارم شیرازی در مسجد امیرالمومنین
***
تلاوت قرآن و قرائت زیبای آیات الهی، مقدمه است برای تدبر در قرآن. ما نمی خواهیم خودمان رامشغول کنیم، سرگرم کنیم به تلاوت و به قرائت قرآن و الحان قرآنی، به عنوان یک موضوع اصلی؛ این مقدمه است۴تیر۱۳۹۱آیت الله خامنه ای
تمسک به قرآن، فقط تلاوت قرآن نیست؛ قرآن باید در عمل و زندگی و رفتار و منش ما و حرکت عمومی امت اسلام تجسم پیدا کند. انس با قرآن، تلاوت قرآن و حفظ قرآن لازم است؛ اما هدف نهایی، تمسک به قرآن است؛ آنهم در متن زندگی.
قرن را همیشه و هر روز بخوانید – ولو کم- با توجه به معنی بخوانید، در مفاهیم قرآنی تدبر و تفکر کنید. به تفاسیر مختصر، در حد وسع – به قدری که مجال دارید- حتماً نگاه کنید. قرآن انسان را بصیر میکند؛ نسبت به معارف الهی، انسان را آگاه میکند؛ از اشتباهکردن انسان جلوگیری میکند و در بسیاری از موارد، راه را به انسان نشان میدهد./آیت الله خامنهای مدظله العالی، ۱۶ مهر ۱۳۸۱
مطالعه در شب قدر
بعضی دانشمندان بزرگ، تألیف های ارزشمند خود را در «شب قدر »سروسامان داده اند
۱-علامه شیخ محمّد حسن نجفی صاحب جواهر، که این کتاب بزرگ را در شب بیست و سوم ماه رمضان، تمام کرده است.
۲-حکیم ملّا هادی سبزواری، در بیست و سوم رمضان سال ۱۲۶۱، تألیف کتاب منظومه را به پایان رسانده است.
۳-مفسّر ممتاز قرآن، علّامه طباطبایی نیز تفسیر ارزشمند خویش المیزان را در بیست و سوم رمضان سال ۱۳۹۲، تمام کرده است.
۴-آیت الله محمد محمدی ری شهری، نگارش کتاب میزان الحکمة را در بیست و سوم ماه رمضان سال ۱۴۰۵، به پایان رساند.
۵-همچنین آیت الله محمد محمدی ری شهری، شب بیست و سوم رمضان ۱۴۲۷ (۲۴ مهرماه ۱۳۸۵) متن اولیه حکمت نامه پیامبر أعظم صلی الله علیه و آله تنظیم کرد و شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان ۱۴۲۸ (۱۲ مهرماه ۱۳۸۶) ویرایش نهایی آن را به پایان رساند./منبع:حوزه.نت
آیتالله حسنزاده آملی در رابطه تحقیق ومطالعه درشب قدرمی فرماید:
«حضرت علامه طباطبایی شب قدر را به بحث و تحقیق آیات قرآنی احیاء میکرد و تفسیرش در این شب فرخنده به پایان رسید.»
مدیریت سایت-پیراسته فر:یعنی خودعلامه حسن زاده هم درشبهای قدر،قسمتی ازاین شب ارزشمندرا به مطالعه ونگارش اختصاص می دهند،چون علماعامل به عملند،چیزی نمی گویندکه تجربه نکرده باشند.
پینوشتها:
۱-برگرفته از آیات ، 6 ـ 3 سوره دخان.
۲-کلینی، محمد ، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365 هـ . ش، ج 1، ص 250 ، روایت 7.
۳-مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفا، ج 25، ص 97 ، ب3.
۴-شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت 1409 هـ . ق، ج 8 ، ص 20، ب 1 ، حدیث 10019.
۵-رک: کتاب مقدس، انگلیس، ایلام، 2002 م، عهد قدیم، سفر تثنیه، ب2، ، ش 7، و سفر خروج ب 12 ، ش 12 به بعدو سفر لاویان ب23.
۶-همان، عهد جدید، انجیل یوحنا، ب 2 ش 12 به بعد و ب 11 ، ش 55، و اول قرنتیان ب 5، ش 7 ، ب 11، ش 20.
***
زمان شب قدر؟ شروع وپایان؟
از هنگام غروب آفتاب، شروع میشود، تا وقتی که تااذان « حتّی مطلع الفجر»
شب قدر، از هنگام غروب آفتاب، سلام الهی -«سلام هی حتّی مطلع الفجر» - شروع میشود، تا وقتی که اذان صبح آغاز میگردد.
این چند ساعتِ این وسط، سلامِ الهی و امن الهی و خیمهی رحمت خداست که بر سراسر آفرینش زده شده است. آن شب، شب عجیبی است؛ بهتر از هزار ماه، نَه برابر آن؛ «خیرٌ من ألف شهر».هزار ماه زندگی انسان، چقدر میتواند برکات به وجود آورد و جلب رحمت و خیر کند! این یک شب، بهتر از هزار ماه است. این، خیلی اهمیّت دارد. این شب را قدر بدانید و آن را به دعا و توجّه و تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان و آنچه که خدای متعال از انسان خواسته است و بیاعتباری این زندگی مادّی و اینکه همهی این چیزهایی که میبینید، مقدّمهی آن عالمی است که لحظهی جان دادن، دروازهی آن عالم است، بگذرانید.۱۳۷۵/۱۱/۱۲خطبه های نمازجمعه
شبی است سرشار از سلامت و برکت و رحمت تا طلوع سپیده
لیلةالقدری که در این ماه رمضان است و قرآن صریحاً میفرماید:«لیلةالقدر خیرٌ مِن الف شهر» یک شب بهتر است از هزار سی روز - هزار ماه - بسیار مهم است. چرا این قدر فضیلت را به یک شب دادند؟ زیرا برکات الهی در این شب زیاد است؛ نزول ملائکه در این شب زیاد است؛ این شب، سلام است؛ «سلام هی حتّی مطلعالفجر»؛ از اوّل تا آخر این شب، لحظاتش سلام الهی است. «سلام قولا مِن ربّ رحیم». رحمت و فضل الهی است که بر بندگان خدا نازل میشود.
لیلةالقدر، شب ولایت است.
هم شب نزول قرآن است، هم شب نزول ملائکه بر امام زمان است.
هم شب قرآن و شب اهل بیت است، هم شب قرآن و هم شب عترت است. لذا سورهی مبارکهی قدر هم، سورهی ولایت است.
شب قدر خیلی ارزش دارد. همهی ماه رمضان، شبها و روزهایش ارزش والا دارد. البته لیلةالقدر نسبت به روزها و شبهای ماه رمضان، خیلی فاخرتر است؛ باید قدر بدانید. در این روزها و در این شبها، همه بر سر سفرهی انعام الهی حاضرید. استفاده کنید.۱۳۷۵/۱۰/۱۹بیانات در دیدار مردم قم
منبع پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری،آیت الله خامنه ای
حجت الاسلام محسن قرائتی«معلم قرآن»:
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» دخان۳، شب قدر شب مبارکی است.
ما یک «اَنْزَلَ» داریم یک «نَزَّلَ». «نَزَّلَ» یعنی به تدریج. «اَنْزَلَ» یعنی یکدفعه.
در قران هم داریم، «نَزَّلَ» هم داریم. «اَنْزَلَ»
یعنی قران هم یکدفعه نازل شد هم بتدریج نازل شد.
بتدریج چه جوری نازل شد؟ روز مبعث.
«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ» علق۱. از روز مبعث شروع شد تا بیست و سه سالی که پیغمبر، پیغمبر بود.
از ۴۰ سالگی تا ۶۳ سالگی. یعنی یک مرتبه قران قطعه قطعه نازل میشد که نزل، یک مرتبه شب قدر همه قران یکجا از آسمان هفتم به بیت اامامور آسمان چهارم و یا به قلب پیغمبر نازل شد.
«انزل» مثل چی؟
مثل این که من یک کارتون را یک مرتبه به شما میدهم میگویم کارتون خدمت شما این پاکت پول خدمت شما.
یک مرتبه هم کارتون را باز میکنم قطعه قطعه جنسایش زا میدهم. یک مرتبه همه قران بر قلب پیغمبر یک جا نازل شد، یک مرتبه هم به مرور، به هر مناسبتی نازل شد.
به همین دلیل وقتی قطعه قطعه نازل میشد پیغمبر تند تند و پیش پیش میخواند که آیه نازل شد: «لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ» قیامت۱۶. چرا تند و تند پیش پیش میخوانی تا مثلا میگفت «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» حجرات۱۳. پیغمبر میگفت اتقاکم. گفتند صبر کن. این که پیغمبر پیش پیش میخواند پیداست قبلاً انها را بلد بود. مثل این که ما یک شعری را بلدیم شما تا میگویی سعدیا مرد نکونام، من میگویم نمیرد هرگز، این پیداست که من قبلاً شعر را بلد بودم.
یک بار، همه قران بر قلب پیغمبر نازل شد، یک بار هم در ۲۳ سال تدریجاً نازل شد. بخوانید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ».
گاهی خدا میگوید انا، یعنی بدرستی که ما، گاهی میگوید انی یعنی بدرستی که من، چرا بعضی وقتها میگوید من، بعضی وقتها میگوید ما؟ آنجایی که خدا کارهایش را خودش مشخصاً انجام بدهد میگوید من کردم. مثل این که میگوید «نَبِّئْ عِبادی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحیمُ» حجر۴۹. من میبخشم، بخشش فقط کار من است، کار هیچ کس نیست. اما یک جایی که خدا کارهایش را با واسطه انجام میدهد، میگوید ما کردیم. مثل این که خدا باران میدهد منتهی باران خدا با واسطه است. خورشید میتابد، اقیانوس بخار میشود ابر میشود اینها همه کمک میکند، یا نازل میشود توسط جبرئیل.
هر جا خدا مستقیم یک کارهایی را میکند میگوید انی، هر جا با واسطه میکند میگوید انا. یک بار بخوانید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ». چرا شب، شب برای مناجات بهتر است. بلکه خدا با موسی شبانه روز قول داده بود. حضرت موسی که رفت کوه طور چهل شبانه روز بود ولی قران میگوید «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً» اعراف۱۴۲.
میگوید «ثَلاثینَ لَیْلَةً». با این که روزها هم بود اما خدا در قران نمیگوید روز هم بود. میگوید شب بود. برای این که برای مناجات شب بهتر است. بخصوص شبهای زمستانی. لیله. چرا میگویند مبارکه. مسأله برکت است، اصلاً قران خودش برکت است. اما نازل کننده، فارسی بگویم، فرستنده مبارک، فرستنده کیست؟ خداست. فرستنده مبارک است. به چه دلیل؟ به این دلیل که قران میگوید «تَبارَکَ الَّذی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمینَ نَذیراً» فرقان۱ او کسی که «نَزَّلَ» «تَبارَکَ»، «تَبارَکَ» یعنی مبارک.
نارضایتی امام خمینی از شعارها«تکبیر» بیجادروسط سخنرانی
حجتالاسلام قرائتی:خدمت امام آمدند که نماینده شما در حج ضعیف است. فرمود: چطور؟
گفتند: یک ایرانی در یکی از کوچههای مکه و مدینه هست، به او بی احترامی شده است. این چه نمایندهای است شما داری!؟
امام فرمود: بفرمایید که مکه و مدینه بزرگتر است یا حسینیه جماران؟ مکه و مدینه بزرگ است.
حسینیه جماران سیصد متر است. ۲- قدرت من بیشتر است یا نماینده من؟
گفتند: شما امام هستی.
گفت: من که امام هستم و قدرت من بیش از نماینده من است(گاهی نمیتوانم یک حسینیه رااداره کنم).
دقت شود-سال ۵۹است- آیت الله خامنه دربین مردم حضوردارد-عده ای دارندشعارمی دهند
حجت اسلام قرائتی بنقل ازامام خمینی می گوید:گاهی یک حسینیه جماران کوچک رانمیتوانم کنترل کنم. من دارم حرف میزنم یکی الکی(نابجا،بی موقع) میگوید: تکبیر!
امام گفت:حال آنکه این حرف ما تکبیر نداشت. چه کار کنم؟ بیرونش کنم، قهر کنم بروم؟
یعنی من درست است امام خمینی هستم و حسینیه جماران کوچک است. اما گاهی انسان در مقابل یک عملی قرار میگیرد که نمیشود(کاری کرد).
حجتالاسلام قرائتی:من از یکی از مراجع شنیدم که حضرت امیر سی برنامه داشت که موفق نشد. گاهی وقتها ما میگوییم که اگرایشان(فلانکس) رئیس جمهور شد پس فردا همه مشکلات حل میشود. ممکن است نتواند حل کند. حضرت امیر(علی علیه السلام) سی برنامه را خواست تغییر بدهد نشد(نتوانست).
یکی ازآن برنامه هایی که قصدتغییراتش راداشت «نماز تروایح »بود. نماز تراویح را اهل سنت میخوانند. این برای شیعه حرام است.
حضرت امیر خواست بگوید: (نمازتراویح )حرام است. (مردم)جمع شدند و سر و صدا کردند، حضرت فرمود: بروید بخوانید تا خسته شوید!.
من علی بن ابی طالب(ع) میگویم: نخوانیم. شما میخواهید بخوانید بخوانید! یعنی حضرت امیر نتوانست یک نماز را منع کند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این سخنان حجتالاسلام محسن قرائتی،برنامه سمت خدا -بامجری گری آقای نجم الدین شریعتی ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۶است،ضمناَکلمات داخل پرانتزازاینجانب است.
امام خمینی-حسینیه جماران.
نماز تراویح چگونه است؟
«تراویح» جمع «ترویحه» و در اصل اسم است برای مطلق نشستن که در اصطلاح به معنای نشستن برای استراحت پس از خواندن چهار رکعت از نمازهای مستحبی در شبهای ماه رمضان است.
عبدالله بن سعد از پیامبر اعظم (ص) پرسید: نماز مستحبی را در خانه به جای آوردن بهتر است یا در مسجد؟
حضرت فرمود: آیا نمیبینی که خانۀ من چقدر به مسجد نزدیک است؟ با این وصف من دوست دارم که نمازهایم را در خانهام به جای آورم مگر این که نمازهای واجب باشد.
همچنین آن بزرگوار فرمود: بر شما باد به نماز در خانههایتان؛ زیرا بهترین نماز انسان نمازی است که در خانه خوانده شود مگر نمازهای واجب.
در یکی از شبهای رمضان با عمر به مسجد رفتیم. دیدم مردم دسته دسته پراکنده هستند و هر کسی برای خود یا با گروه خود نماز میخواند. عمر گفت: به نظر من اگر اینان به یک امام اقتدا کنند بهتر است پس دستور داد ابی بن کعب پیش نماز همه باشد. شبی دیگر با وی به مسجد رفتیم و دیدیم مردم نمازهای مستحبی شبهای رمضان را به جماعت میخوانند.
آن گاه عمر گفت: این بدعت خوبی است.
از این رو مسلمانان همواره این نماز را فرادا بجای میآوردند تا اینکه عمر جماعت را بدعت نهاد اما این سخن که گفته شود بدعت نیکو و حسنی است با ادله شرعی که تمام بدعتها را نکوهش میکند ناسازگار است. رسول خدا (ص) فرموده: هر بدعتی گمراهی است.
* ابوالعباس قَلقَشندی(متکلم مصری متوفی ۸۲۱ قمری)میگوید: عمر اولین کسی است که جماعت رمضان را تشریع کرد و آن در سال ۱۴ هجری بود.
* اِبْنِ عَبْدُالبَرّ، ابوعمر یوسف بن عبدالله بن محمد بن عبدالبر ابن عاصم نَمری(متوفی۴۶۳ق)از فقهای اهل سنت، محدث،مورخ، و ادیب اندلسى میگوید: اوست که ماه رمضان را با نماز مستحبی دسته جمعی نورانی کرد!
امام صادق (ع) میفرماید: به پا داشتن تراویح به جماعت جایز نیست.
زمانی که امیرمؤمنان علی (ع) در کوفه بود مردم کوفه به خدمت حضرت آمدند و امام جماعت برای نماز تراویح درخواست کردند. حضرت جواب منفی داد و آنان را از اقامه نوافل شبهای ماه رمضان به جماعت نهی کرد.
سلیم بن قیس هم از امیرالمؤمنین (ع) نقل میکند که فرمود: به خدا سوگند! دستور دادم که مردم در ماه رمضان جز بر نمازهای واجب جماعتی را بر پا نسازند و به ایشان گفتم که ادای نافلهها به جماعت بدعت است. برخی از لشکریانم فریاد برآوردند« ای اهل اسلام! سنت عمر تغییر کرد،او(علی) ما را از نمازهای نافلۀ ماه رمضان نهی می کند!»
حضرت علی باتوجه به این جماعت منجمدالفکرمی گوید: تا آن جا که ترسیدم در لشکرگاه سر به شورش نهند(لذاآنهارابحال خودگذاشتم)
نماز تراویح چیست؟
نماز تراویح چگونه است؟
«تراویح» جمع «ترویحه» و در اصل اسم است برای مطلق نشستن که در اصطلاح به معنای نشستن برای استراحت پس از خواندن چهار رکعت از نمازهای مستحبی در شبهای ماه رمضان است.
(۱) اهل سنت نماز تراویح را با آنکه مستحب است به جماعت بجا میآورند، اصل نوافل شبهای ماه رمضان علاوه بر نوافل نماز شب ۲۰رکعت (در بیست شب اول) یا ۳۰ رکعت (در ۱۰ شب دیگر) است که آن را همه قبول دارند، ولی به جماعت خواندن آن محل اختلاف است.
شیعه امامیه، این شکل نماز خواندن را جزء شریعت نمیداند. بلکه از بدعتهای برخی صحابه میشمارد زیرا مسلم این است که پیامبر اکرم (ص) از به جای آوردن نماز مستحبی در مسجد دوری میکرد.
عبدالله بن سعد از پیامبر اعظم (ص) پرسید: نماز مستحبی را در خانه به جای آوردن بهتر است یا در مسجد؟
حضرت فرمود: آیا نمیبینی که خانۀ من چقدر به مسجد نزدیک است؟ با این وصف من دوست دارم که نمازهایم را در خانهام به جای آورم مگر این که نمازهای واجب باشد.(۲)
همچنین آن بزرگوار فرمود: بر شما باد به نماز در خانههایتان؛ زیرا بهترین نماز انسان نمازی است که در خانه خوانده شود مگر نمازهای واجب. (۳)از جانب دیگر پیامبر (ص) این نوع از نمازهای مستحبی را به جماعت بجا نیاورده است. و حتی در زمان ابی بکر هم سابقه نداشته است. روایتی از کتاب «بخاری» (از منابع اصلی حدیثی اهل سنت) آمده که اقامه آن به جماعت از بدعتهای خلیفه دوم بوده است. وی از ابن شهاب و او از عبدالرحمن بن عبد القاری اینگونه نقل میکند :
در یکی از شبهای رمضان با عمر به مسجد رفتیم. دیدم مردم دسته دسته پراکنده هستند و هر کسی برای خود یا با گروه خود نماز میخواند. عمر گفت: به نظر من اگر اینان به یک امام اقتدا کنند بهتر است پس دستور داد ابی بن کعب پیش نماز همه باشد. شبی دیگر با وی به مسجد رفتیم و دیدیم مردم نمازهای مستحبی شبهای رمضان را به جماعت میخوانند،آن گاه عمر گفت: این بدعت خوبی است. (۴)
از این رو مسلمانان همواره این نماز را فرادا بجای میآوردند تا اینکه عمر جماعت را بدعت نهاد اما این سخن که گفته شود بدعت نیکو و حسنی است با ادله شرعی که تمام بدعتها را نکوهش میکند ناسازگار است. رسول خدا (ص) فرموده: هر بدعتی گمراهی است.(۵)
ابوالعباس قَلقَشندی(متکلم مصری متوفی ۸۲۱ قمری)میگوید: عمر اولین کسی است که جماعت رمضان را تشریع کرد و آن در سال ۱۴ هجری بود.(۶)
اِبْنِ عَبْدُالبَرّ، ابوعمر یوسف بن عبدالله بن محمد بن عبدالبر ابن عاصم نَمری(متوفی۴۶۳ق)از فقهای اهل سنت، محدث،مورخ، و ادیب اندلسى میگوید: اوست که ماه رمضان را با نماز مستحبی دسته جمعی نورانی کرد! (۷)
آراء علمای اهل سنت درباره اقدام عمر به گونهای است که گویی خدا و رسولش از حکمت جماعت در نوافل غافل بودهاند و شخصی دیگر توانسته آن را احیا کند؟
سلیم بن قیس هم از امیرالمؤمنین (ع) نقل میکند که فرمود: به خدا سوگند! دستور دادم که مردم در ماه رمضان جز بر نمازهای واجب جماعتی را بر پا نسازند و به ایشان گفتم که ادای نافلهها به جماعت بدعت است. برخی از لشکریانم فریاد برآوردند« ای اهل اسلام! سنت عمر تغییر کرد،او(علی) ما را از نمازهای نافلۀ ماه رمضان نهی می کند!»
حضرت علی باتوجه به این جماعت منجمدالفکرمی گوید: تا آن جا که ترسیدم در لشکرگاه سر به شورش نهند(لذاآنهارابحال خودگذاشتم) (۱۰)
منابع:
۱. فتح الباری، ج۴ص۲۱۷/۲ –. مسند احمد، ج۴، ص۳۴۲./۳. همان، ج ۵، ص ۱۸۴
۴- صحیح بخاری، ج۲ص۳۰۸کتاب صلاه التراویح ح۲۰۱۰.۵- صحیح مسلم، کتاب الجمعه، باب تخفیف الصلاه والخطبه، ص۳۹۳ح۱۸۸۹.
۶- - ماثر الانافة فی معالم الخلافه، ج ۲، ص ۳۳۷. بیروت، عالم الکتب./۷- ابن عبدالبر، الاستیعاب ج۳ص۱۱۴۵.
۸ -بحار الانوار ج۱۰ص۳۶۳./۹- وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۴۷ح۱۰۰۶۶./۱۰-. همان، ص ۴۶ ح ۱۰۰۶۵.
منبع:/شهریور ۱۳۹۰عصرایران بنقل از پایگاه اطلاع رسانی بعثه مقام معظم رهبری
اما اهل سنت درتوجیه "اقامه نمازترویح"بجماعت چه می گویند؟
تراویح جمع ترویحه به معنى یکبار استراحت کردن است، مانند تسلیمه که به معنى یکبار سلام دادن است. نماز جماعت شبهاى رمضان به خاطر این تراویح نامیده شده که در آغاز که براى خواندن آن نماز جمع شدند، در بین هر دو سلام (بعد از چهار رکعت) کمى استراحت مىکردند و این شیوه همچنان ادامه دارد. (فتح الباری۴/۲۹۴).
خداوند متعال در وصف بندگان مؤمنش مىفرماید:. «پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور مىشود (و بپا مىخیزند و رو به درگاه خدا مى آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید مىخوانند، و از آنچه به آنان روزى دادهایم انفاق مىکنند».[السجده: ١٦].
پیامبرصلی الله علیه وسلم فرمود: «من قام رمضان ایماناً واحتساباً غفرله ماتقدم من ذنبه». (متفق علیه، البخاری ۳۷. مسلم ۷۵۹).
«کسى که شبهاى رمضان از روى ایمان و یقین و طلب اجر از خدا قیام کند، تمام گناهان گذشتهاش بخشیده مىشوند».
«ایماناً». یعنى اعتقاد و یقین داشتن به پاداش موعود خداوند. «احتساباً». یعنى فقط خواستار اجر و پاداش از خداوند بودن. (فتح الباری ۴/۲۹۶).
همچنین فرمود: «صلاة اللّیل مثنى مثنى، فإذا خشى أحدکم الصبح صلّى رکعة واحدة توتر له ما قد صلّى». (متفق علیه، البخاری ۹۹۰. مسلم ۷۴۹).
«نماز شب دو رکعت دو رکعت خوانده مىشود. هرگاه یکى از شما از طلوع فجر صادق بیم داشت و شک کرد، یک رکعت بخواند تا به وسیله آن آنچه خوانده وتر بشوند».
روش رسول الله صلی الله علیه وسلم این بود که یارانش را به شب زندهدارى در رمضان و غیر رمضان تشویق مىکرد.
رسول الله فرمود: «أفضل الصلاة بعد الفریضة صلاة اللیل». (الترمذی ۴۳۸ ترمذى گوید: حدیث ابوهریره، حدیث حسن صحیح است).
«بهترین و ارزشمندترین نماز، بعد از نماز فرض، نماز شب است».
«رسول الله در ماه رمضان و غیر رمضان بیشتر از یازده رکعت نماز شب نمىخواند. چهار رکعت مىخواند و سلام مىداد،. از خوبى و طولانى بودن آن مپرس. سپس چهار رکعت مىخواند و سلام مىداد و از خوبى و طولانى بودن آن مپرس. سپس سه رکعت مىخواند».
عایشه رضی الله عنها گوید: «گفتم: اى رسول خدا، آیا پیش از خواندن نماز وتر مىخوابى؟ جواب داد: اى عایشه، چشمانم مىخوابند اما قلبم نمىخوابد». (متفق علیه، البخاری ۱۱۴۷. مسلم ۷۳۸).
ویژگى نماز شب رسول الله این بود که قرائت قرآن را تا جایى طول مىداد که قیام کننده توانایى آن را داشت و در خودش نشاط و مداومت بر قیام لیل مىیافت. بهترین کار و عبادت در نزد او عبادتى بود که انجامدهنده آن بر آن مداومت داشته باشد.
سنت مطهر نیز بر آن صحه گذاشته است. (البخاری ۴۳، ۱۱۳۵. مسلم ۲۵۵، ۷۸۲، ۷۸۵).
مسایل مربوط به قیام اللیل و تراویح.
اول: چگونه پهلوها از رختخوابها فاصله مىگیرند و دور مىشوند؟
منظور این است که فرد با این کار قیام اللیل انجام مىدهد و خوابش را بهخاطر خدا ترک مىکند و بهخاطر انجام عبادت، خوابیدن بر روى رختخواب نرم را در شب رها مىکند، یا اینکه آن نماز خواندن بین مغرب و عشا است، یا منتظر ماندن براى رسیدن وقت نماز عشا است، یا اینکه نمازگزار حریص است که نماز عشا و همچنین نماز صبح را با جماعت بخواند. (تفسیر ابن کثیر ص ۱۳۴۵).
دوم: چگونه دعاى نمازگزار در شب از ترس و امید است؟ ارتباط دعا با انفاق مال چیست که خداوند انفاق را به دنبال دعا بیان کرده است؟! مفهوم آن ترس از عذاب خداوند متعال و امید به بزرگى نعمت خداوند است، (ومما رزقناهم ینفقون) پس بندگان خالص خدا بین انجام کارهایى که موجب نزدیکى به خدا مىشوند جمع مىکنند و آنها را با هم انجام مىدهند. همچون پرداخت زکات و کارهایى که با میل و خواسته خودشان براى به دست آوردن اجر و پاداش فراوان انجام مىدهند. همچون قیاماللیل و دعا کردن در آن، در حالى که در انجام این کار سرمشق آنان، سرور و مایه افتخار آنان در دنیا و آخرت، پیامبر خدا است.
عبداللَّه بن رواحه رضی الله عنه سروده است:
«در میان ما پیامبر خداست که هنگام دمیدن بامداد کتاب او را تلاوت مىکند، هدایت و راهنمایى را بعد از کورى به ما نشان داد. پس دلهایمان یقین پیدا کردند که آنچه او مىگوید حقیقت دارد و به وقوع خواهد پیوست.
شب را در حالى سپرى مىکند که پهلوى او از رختخوابش فاصله مىگیرد، آن هنگام که خواب مشرکان بر رختخوابهایشان بر آنان سنگین شده است».
سوم: چرا خداوند پاداشى را که براى شب زندهداران در نظر گرفته پنهان کرده است؟ و معناى «قرة أعین» چیست؟
خداوند براى شب زنده داران پاداش فراوانى در بهشت جاویدان و لذتهایى که هیچ کس از چنان لذتى آگاهى نیافته است، مهیا و پنهان کرده، چون آنان عبادت و اعمالشان را پنهانى انجام مىدهند، خداوند هم پاداشى را که به آنان وعده داده پنهان کرده و صراحتاً بیان نکرده است، تا پاداشى موافق با کردار آنان باشد، چون پاداش از جنس عمل است. به همین خاطر خداوند نعمت و پاداشى براى آنان در نظر گرفته و آن را پوشیده نگه داشته که هیچ چشمى آن را ندیده و بزرگى و فراوانى آن بر دل هیچکس خطور نکرده است.
رسول الله فرمود: خداوند مىفرماید: «أعددت لعبادی الصالحین ما لا عین رَأَتْ، ولا أُذن سمعَتْ ولا خطر على قلب بشر».
«براى بندگان صالحام پاداشى آماده کردهام که هیچ چشمى آن را ندیده و هیچ گوشى وصف آن را نشنیده و (بزرگى و فراوانى آن) بر دل هیچ انسانى خطور نکرده است».
چهارم: آیا مفهوم فرمایش رسول الله که در وصف قیام اللیل فرمود: «مثنى مثنى» این است که لازم است بعد از خواندن دو رکعت، سلام داده شود؟
پاسخ: راوى حدیث – ابن عمر – آن را چنین شرح داده که رسول الله بعد از خواندن دو رکعت سلام مىداد. (مسلم ۷۴۹). بنابراین راوى حدیث از مفهوم آن آگاهتر است و آنچه را هم که شرح داده، مفهومى است که به ذهن خطور مىکند، چون در مورد چهار رکعت گفته نمىشود که «مثنى» است.
با این حدیث استدلال مىشود که نماز قیام اللیل دو رکعت دو رکعت خوانده شود و بعد از دو رکعت با سلام دادن میان نماز فاصله ایجاد شود.
قول مختار در چگونگى نماز قیام اللیل دو رکعت دو رکعت خواندن آن است، همچنان که ظاهر حدیث بر آن دلالت مىکند و بعد از دو رکعت سلام دهد. چون رسول الله به سؤال کننده درباره چگونگى برگزار کردن نماز شب اینگونه پاسخ داد که در هر دو رکعت سلام داده شود. همچنین احادیثى که درباره سلام دادن بین هر دو رکعت موجود هستند، از راههاى گوناگون روایت شده و ثابتتراند.
اما روایت شده که رسول الله هم بعد از خواندن چهار رکعت و هم بعد از خواندن دو رکعت، سلام داده است. بنابراین در دو رکعت سلام دادن ارشادى است براى آسان گرفتن بر امت و تخفیفى براى نمازگزاران است. چون بین هر دو رکعت سلام دادن، سبب مىشود که نمازگزار کمى استراحت کند و کارهاى مهمى که نیازمند آنهاست، انجام دهد. (فتح الباری ۲/۵۵۶).
پنجم: از آنجا که نماز تراویح از جنس قیام اللیل است، آن هم دو رکعت دو رکعت خوانده مىشود. اما نماز تراویح به چه شیوهاى برگزار بشود بهتر است، انفرادى یا با جماعت؟
رسول الله در نیمه یکى از شبها از منزل خارج شد و به مسجد آمد و نماز خواند، مردانى هم که در مسجد بودند، پشت سر پیامبر به صف ایستادند و نماز خواندند. روز بعد کسانى که در مسجد بودند درباره نماز شب پیامبر به دیگران خبر دادند. شب بعد مردمان بیشترى جمع شدند و پشت سر پیامبر نماز خواندند. روز بعد خبر نماز شب پیامبر به گوش افراد زیادى رسید و مردمان بیشترى براى نماز شب جمع شدند. در شب چهارم بر اثر ازدحام جمعیت، مسجد پر از جمعیت شد و جایى براى سوزن انداختن نبود. رسول الله صلی الله علیه وسلم از منزلش خارج نشد تا نماز صبح و تنها براى نماز صبح به مسجد آمد. وقتى که نماز صبح را خواند رو به مردم کرد و شهادتین گفت، سپس فرمود: «دیشب آمدن شما به مسجد بر من پوشیده نبود و از آمدن شما خبر داشتم، اما من ترسیدم که اگر براى خواندن نماز شب بیرون بیایم، نماز شب بر شما فرض گردد و بعد شما از خواندن آن ناتوان شوید». (متفق علیه، البخاری ۹۲۴. مسلم ۷۶۱).
ابن شهاب گوید: پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم هنگامى که وفات کرد، مردم نماز شب را به طور انفرادى و پراکنده مىخواندند. سپس در زمان خلافت ابوبکر رضی الله عنه و آغاز خلافت عمررضی الله عنه بر آن شیوه عمل مىکردند. (البخارى، ۲۰۰۹. مسلم۷۵۹).
تا اینکه یکى از شبهاى رمضان عمر رضی الله عنه به مسجد آمد. دید که مردم پراکنده و متفرقند. بعضى انفرادى نماز مىخوانند، بعضى به دیگرى اقتدا کردهاند. عمر گفت: نظر من این است که اگر همه اینها جمع بشوند و پشت سر یک امام نماز بخوانند، بهتر است. سپس در این کارش تصمیم جدى گرفت و همه را جمع کرد تا پشت سر ابى بن کعب رضی الله عنه نماز شب را به شکل جماعت برگزار کنند. شبى دیگر که به مسجد آمد و دید مردم پشت سر یک امام نماز مىخوانند و همه هماهنگ هستند، گفت: چه بدعت خوبى است این کار، و گفت: اما کسانى که اول شب مىخوابند و نیمههاى آخر شب بیدار مىشوند و نماز شب را مىخوانند بهتر است، چون مردم در آن زمان اول شب قیام اللیل انجام مىدادند. (البخاری ۲۰۱۰).
«أوزاع». یعنى جماعتهاى پراکنده، آوردن متفرقون در روایت تأکید لفظى است. (فتح الباری ۴/۲۹۷).
از نصهایى که بیان شد مىتوان امور زیر را استنباط کرد:
درباره استنباط از دلایل اینجا با کمى تصرف نقل شده است.
رسول الله نماز کسانى را که سه شب پشت سر او نماز شب را به شکل جماعت برگزار کردند، تأیید کرده است.
رسول الله بعد از سه شب برگزارى نماز تراویح (شب) را به شکل جماعت ترک کرد، و دوست نداشت آنان همراه رسول الله نماز تراویح را به شکل جماعت برگزار کنند، از ترس این که مبادا خداوند نماز تراویح را به شکل جماعت بر آنان فرض گرداند که در آن صورت برگزارى آن در قالب جماعت در مسجد شرط درست بودن آن مىشد و در نتیجه بعضى از افراد نمىتوانستند آن را انجام دهند و پاداش قیام شبهاى رمضان را از دست مىدادند.
اما وقتى که پیامبرخدا وفات کرد، ترسى براى فرض شدن آن نبود. بنابراین عمر رضی الله عنه با در نظر گرفتن برخى از مصالح، ترجیح داد مسلمانان پشت سر یک امام نماز تراویح را به شکل جماعت برگزار کنند. چنین امرى بسیار بهتر و زیباتر از پراکنده خواندن آن بود.
عمررضی الله عنه با در نظر گرفتن موارد زیر، جماعت در قیام اللیل را تعیین کرد:
- تمسک و چنگ زدن به روش و سیرت رسول الله در برگزارى نماز قیام اللیل همراه مردم در قالب جماعت.
- عمر فهمید که رسول الله به خاطر ترس از فرض شدن قیام اللیل به شکل جماعت، خواندن آن را همراه با مردم ترک کرد. چون اگر در قالب جماعت بر آنان فرض مىشد آنان از برگزارى آن ناتوان مىشدند. پس به خاطر مهرورزى پیامبر نسبت به مسلمانان و ارفاق حال آنان، قیام را در قالب جماعت ترک کرد، نه به خاطر عدم فضیلت آن.
- عمر رضی الله عنه بسیار حریص بود که از نفوذ اختلاف و تفرقهگرى به دلهاى مسلمانان جلوگیرى کند، چون در اختلاف و تفرقه، وحدت کلمه از بین مىرود، اما جمع شدن مردم پشت سر یک امام – به خصوص وقتى که امام قارىترین آنان و داراى آوازى زیبا و دلنشین باشد که بر خشوع بیفزاید – براى بیشتر نمازگزاران بهتر و نشاط آورتر است.
خواننده گرامى، از آنچه بیان شد روشن مىشود که برگزارى نماز قیام در ماه رمضان در قالب جماعت بهتر است، همان گونه که عمررضی الله عنه آن را انجام داد و اصحاب رسول الله هم آن را تأیید کردند و مسلمانان هم آن را پیوسته ادامه داده و مىدهند.
عمر رضی الله عنه به مردم اعلام کرد که خواندن نماز شب در آخر شب بهتر است، و گفت: کسانى که در اول شب مىخوابند و نیمه آخر شب براى برگزارى نماز بیدار مىشوند، بهتر است – گرچه نماز در اول شب همراه با جماعت هم باشد – این گفتار عمر، تشویقى بود براى نمازگزاران که اگر نماز را در آخر شب بخوانند بهتر خواهد بود، این نظر استناد به فرموده پیامبر خدا است که فرمود: «ینزل ربّنا تبارک وتعالى کلّ لیلة إلى السّماء الدنیا، حین یبقى ثلث اللیل الآخر، یقول: من یدعونی فأستجیب له، من یسألنی فأعطیه، من یستغفرنی فاغفر له». (متفق علیه، البخاری ۱۱۴۵. مسلم ۷۵۸).
«پروردگار متعال، در یک سوم مانده از آخر هر شب، به سوى آسمان دنیا پایین مىآید و مىفرماید: چه کسى مرا مىخواند تا اجابتش کنم: چه کسى از من چیزى مىخواهد تا خواستهاش را برآورم؛ چه کسى از من طلب مغفرت مىکند تا او را ببخشم»./منبع:سایت جماعت ودعوت واصلاح
حضرت علی درزمان حکومت ۵ساله اش خواست«نمازتراویح»رالغوکند واما مردم مخالفت کردند!
حجتالاسلام محسن قرائتی می گوید:من از یکی از مراجع شنیدم که حضرت امیر سی برنامه داشت که موفق نشد. گاهی وقتها ما میگوییم که اگرایشان(فلانکس) رئیس جمهور شد پس فردا همه مشکلات حل میشود. ممکن است نتواند حل کند. حضرت امیر(علی علیه السلام) سی برنامه را خواست تغییر بدهد نشد(نتوانست).
یکی ازآن برنامه هایی که قصدتغییراتش راداشت «نماز تروایح »بود. نماز تراویح را اهل سنت میخوانند. این برای شیعه حرام است.
حضرت امیر خواست بگوید: (نمازتراویح )حرام است. (مردم)جمع شدند و سر و صدا کردند، حضرت فرمود: بروید بخوانید تا خسته شوید!.
من علی بن ابی طالب(ع) میگویم: نخوانیم. شما میخواهید بخوانید بخوانید! یعنی حضرت امیر نتوانست یک نماز را منع کند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این سخنان حجتالاسلام محسن قرائتی،برنامه سمت خدا -بامجری گری آقای نجم الدین شریعتی ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۶است،ضمناَکلمات داخل پرانتزازاینجانب است.
واما چرا پیامبر۳شب این نمازرا اقامه کرد وچرامنصرف شد؟
نماز تراویح همان نمازی است که مسلمانان آن را به جماعت بعد از نماز عشاء ادا می کنند.
رسول الله نماز تراویح را سنت قرار داد و دو یا سه شب آن را به صورت جماعتی برگزار کرد
ولی از ترس اینکه مبادا این نماز بر مسلمانان فرض شود به صورت جماعتی خواندن را ترک کرد و صحابه نماز تراویح را تا اوایل خلافت عمر به صورت فرادی می خواندند. تا زمانیکه بار دیگر عمر رضی الله عنه تراویح را به صورت جماعتی به امامت أبی بن کعب برگزار نمود.
چراتعدادرکعات متفاوت است
ائمۀ اربعه قائل بر بیست رکعت هستند
ابو حنیفه
علامه ابن رُشد مالکی رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ در کتاب مشهور خود «بدایةُ المجتهد» می نویسد: قیام رمضان نزد امام ابو حنیفه رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ بیست رکعت است. (بدایة المجتهد لابن رشد: ۱/۲۱۹ کِتَابُ الصَّلَاةِ الثَّانِی؛ الْبَابُ الْخَامِسُ فِی قِیَامِ رَمَضَانَ)
فخر الدین قاضی خان حنفی :
عَنْ أَبِیْ حَنِیْفَةَ رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ قَالَ: اَلْقِیَامُ فِیْ شَهْـرِ رَمَضَـانَ سُنَّةٌ... کُلَّ لَیْـلَةٍ سِوَی الْوِتْـرِ عِشْرِیْنَ رَکْعَةً خَمْسَ تَرْوِیْحَاتٍ.
ترجمه: ابو حنیفه رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ می فرماید: در ماه مبارک رمضان، بیست رکعت نماز تراویح در پنج ترویحه، علاوه بر وتر سنَّت است. (فتاوی قاضی خان: ۱/۱۱۲ )
مالک بن اَنَس
امام مالک رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ مطابق یک قول، بیست رکعت تراویح را مستحسن دانسته است، چنانچه علامه ابن رُشد مالکی رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ می نویسد: فَاخْتَارَ مَالِکٌ فِی أَحَدِ قَوْلَیْهِ... الْقِیَامَ بِعِشْرِینَ رَکْعَةً سِوَى الْوِتْرِ. ترجمه: امام مالک رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ در یک قول، بیست رکعت تراویح را اختیار نموده است. (بدایة المجتهد لابن رشد: ۱/۲۱۹ کِتَابُ الصَّلَاةِ الثَّانِی؛ الْبَابُ الْخَامِسُ فِی قِیَامِ رَمَضَان)
قول دوم امام مالک رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ سی و شش رکعت است که بیست رکعت آن نماز تراویح و شانزده رکعت باقیمانده آن نفل می باشد که در نشست های بعد چهارچهار رکعت تراویح می خواندند. (الحاوی للفتاوی: ۱/۳۳۶)
محمد بن ادریس شافعی
امام شافعی رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ می فرماید: قَالَ: وَأَحَبُّ إِلَیَّ عِشْرُونَ ... وَکَذَلِکَ یَقُومُونَ بِمَکَّةَ. ترجمه: من بیست رکعت را می پسندم و در مکه معظمه نیز بیست رکعت می خوانند. (قیام رمضان للمَرْوَزِی: ص 222 بَابُ عَدَدِ الرَّکَعَاتِ الَّتِی یَقُومُ بِهَا الْإِمَامُ لِلنَّاسِ فِی رَمَضَان)
شافعی درروایت دیگر
وَهَکَذَا أَدْرَکْتُ بِبَلَدِنَا بِمَکَّةَ یُصَلُّونَ عِشْرِینَ رَکْعَةً. ترجمه: من در شهر خود مکه، مردم را با ادای بیست رکعت تراویح یافتم. ( جامع الترمذی: ۳/۱۶۰ حدیث ۸۰۶ أَبْوَابُ الصَّوْمِ؛ بَابُ مَا جَاءَ فِی قِیَامِ شَهْرِ رَمَضَان)
احمد بن حنبل
علامه ابن قُدامۀ حنبلی رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ ترجمان ممتاز فقه حنبلی می نویسد: وَالْمُخْتَارُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللهِ رَحِمَهُ اللهُ فِیهَا عِشْرُونَ رَکْعَةً. وَبِهَذَا قَالَ الثَّوْرِیُّ، وَأَبُو حَنِیفَةَ، وَالشَّافِعِیُّ. ترجمه: مذهب مختار نزد امام ابو عبد الله (احمد بن حنبل) رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ بیست رکعت تراویح است، و امام سفیان ثَوری رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ، امام ابوحنیفه رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ و امام شافعی رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ نیز قائل بر بیست رکعت تراویح اند. (المغنی لابن قدامة الحنبلی: ۲/۱۲۳ مسألة ۱۰۹۴ مَسْأَلَةَ قِیَامُ شَهْرِ رَمَضَانَ عِشْرُونَ رَکْعَة)
تعدادرکعات نماز تراویح در روایات دیگر
در روایت امام بخاری تعداد رکعات نماز أبی بن کعب را ذکر نکرده است و در روایت های دیگری تعداد رکعات های نماز تراویح را در بین ۱۱ و ۱۳ و ۲۱ رکعت( با وتر) ذکر شده است. حافظ ابن حجر می گوید احتمال دارد این تفاوت تعداد رکعات ناشی از طولانی و کوتاه بودن قرائت و نماز بوده است به گونه ای که هر چه قرائت طولانی تر بوده است تعداد رکعات کمتر بوده است.
گفته اند آنان سوره های طولانی را در نماز می خواندند، به گونه ای که به خاطر طولانی بودن نماز بر عصا تکیه می کردند.
در زمان عمر بن عبد العزیز در مدینه ۳۶ رکعت تراویح و ۳ رکعت وتر می خواندند. امام شافعی می گوید: در مدینه دیدم که ۳۹ رکعت می خواندند و در مکه ۲۳ رکعت و هیچ کدام ان هم ممانعتی ندارد.